- سؤال
بهشت و جهنم هر کدام چه جنبه هایی دارند؟ آیا جنبه مادی دارند یا اینکه ملکوتی هستند یا چیز دیگری است؟
- پاسخ
پاسخ در چند محور ارائه می شود:
۱. درباره ماهیت بهشت باید گفت: بهشت کانون انواع مواهب و نعمت های الهی اعم از معنوی و مادی است و جای تردید نیست که ما هر تصور و ترسیمی از بهشت در ذهن خود داشته باشیم و هر فکری در سر بپرورانیم با معیارها و مفاهیمی است که از مواهب این جهان داریم و قطعاً ترسیم کامل بهشت نخواهد بود و آن چیزی است برتر و بالاتر و فراتر و عمیق تر ازآنچه دیده ایم و نوشته ایم و خوانده ایم و فراتر از جهان ماست، ولی با مطالعه آیات و روایات می توان یک ترسیم اجمالی از آن بدست آورد؛ ترسیمی که دارای بُعد تربیتی فوق العاده ای است و در واقع هر انسانی را که دارای هرگونه انگیزه معنوی و مادی باشد به سوی خود فرا می خواند و جلب و جذب می کند و او را برای نیل به آن به تهذیب نفوس و پاکسازی عقیده و پاکی اعمال و درستی گفتار و رفتار دعوت می نماید، با این اشاره درباره چیستی بهشت باید به سراغ آیاتی رفت که در آنها از بهشت و نعمت های آن سخن گفته شده است [۱].
۲. در بحث معاد جسمانی این حقیقت به خوبی روشن است که از نظر قرآن مجید، معاد هم جنبه جسمانی دارد و هم جنبه روحانی؛ چراکه انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر می شود و طبعاً باید هر دو جنبه غرق در مواهب و برکات الهی گردد.
مثلاً در آیات متعدد قرآن و نیز روایات اسلامی از نعمت های گوناگون مادی و جسمانی سخن گفته شده مثلاً درباره باغ های بهشتی آمده است: « جنّات تجری من تحتها الانهار [۲] » یعنی باغ های بهشت به گونه ای است که نهرها از زیر درختان جاری است.
از این آیه به دست می آید که باغ های بهشت دائماً آب از زیر و کنارشان جاری است و در برخی آیات آمده که نه تنها درختان بهشتی؛ نهرهایی از زیر آنها عبور می کند، بلکه غرفه های بهشتی نیز روی نهرها بنا شده است و نهرها از زیر آنها جاری است چنان فرمود: «افراد با ایمان را در غرفه هایی از بهشت جای می دهیم که نهرها در زیر آن جاری است. »[۳] و در بعضی آیات سخن از سایه های بهشتی مطرح است مثلاً فرمود: «اصحاب یمینی در سایه درخت سدر بی خار قرار دارند و در سایه درختان پر برگ و سایه کشیده و گسترده در کنار آبشارها»[۴] و در بعضی آیات سخن از قصرهای بهشتی مطرح شده است. مثلاً فرمود: «و مساکن طیبه فی جنّات عدن»[۵] یعنی مسکن های پاکیزه ای در باغ های جاویدان بهشت و هم چنین فرش های گوناگون بهشتی در قرآن آمده، مثلاً فرمود: «آنها به فرش هایی تکیه کرده اند و نشسته اند که آستر آنها از پارچه ابریشمی ضخیم است. »[۶]
در مورد غذاها و میوه ها آمده: «و امددناهم بفاکهة و لحمٍ مما یشتهون»[۷] یعنی همواره از انواع میوه ها و گوشت ها از هر نوع که تمایل داشته باشند در اختیارشان می گذاریم.
درباره لباس های بهشتی آمده: «بر اندام آنها لباس هایی است از حریر نازک سبز رنگ و دیبای ضخیم. »[۸] از این گونه آیات به خوبی بدست می آید که بهشت جنبه جسمانی نیز دارد و آن نعمت برای آسایش جسم بندگان صالح در بهشت وجود دارد؛ اما باید توجه داشت که بهشت محدود به جنبه جسمانی نیست بلکه جنبه روحانی و به تعبیر دیگر جنبه ملکوتی نیز دارد که در این باره نیز آیات فراوان وجود دارد از جمله می گوید: «کسانی که تقوای الهی را پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت سوق داده می شوند تا موقعی که به آن می رسند در حالی که درهای آن گشوده شده و خادمان بهشت به آنها می گویند سلام بر شما باد. »[۹]
این احترام ویژه برای بهشتیان نشانه لذت و جنبه روحانی و ملکوتی بهشت است و در برخی آیات سخن از محبت های بهشتی آمده مثلاً فرمود: «لا یسمعون فیها لغواً و لا تأثیما إلّا قیلاً سلاماً سلاماً»[۱۰] یعنی آنها در بهشت نه سخن لغو و بیهوده می شنوند و نه گفتار گناه آلود، تنها چیزی که می شنوند سلام است و سلام.
از این گونه آیات به خوبی به دست می آید که بهشت، گذشته از جنبه جسمانی، جنبه روحانی نیز دارد و انسان ها در آن جا از جنبه های روحانی آن نیز بهره مند می شوند. (تفصیل استفاده از این آیات را در منابع ذیل جویا شوید [۱۱].)
یکی از آیاتی که به طور روشن هر دو جنبه مادی و ملکوتی و معنوی بهشت را به زیبایی مطرح کرده این آیه است: «للذین اتقوا عند ربهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من الله [۱۲]» در این آیه علاوه بر بهشت جسمانی که نهرها از زیر درختانش می گذرد و همسران پاک در آن هستند از بهشت معنوی که خوشنودی و رضوان خداست سخن گفته شده است.
۳. درباره ماهیت جهنم بایدگفت: جهنم کانون قهر و غضب الهی است و مطابق ظاهر و صریح آیات قرآن مشتمل بر عذاب های جسمانی و روحانی می باشد و آنها که اصرار دارند آن را تنها به مجازات روحی و معنوی تفسیر کنند، حرفشان با آموزه های قرآن ناهماهنگ است، بهترین راه آن است که از نام ها و اوصافی که در آیات قرآن برای جهنم ذکر شده کمک بگیریم، مثلاً در آیه آمده: «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة [۱۳] » یعنی از آتشی بترسید که هیزم آن بدن های مردم گناهکار و سنگ ها است.
در آیة دیگر آمده: «چنین نیست که او می پندارد، به زودی در حطمه پرتاب می شود و تو چه می دانی حطمه چیست؟ آتش برافروخته الهی است. آتشی که از دل ها سر بر می زند.»[۱۴]
از این گونه آیات استفاده می شود که دوزخ کانون هولناک مجازات است، آتشی سوزان آن را پر کرده و دارای درها و طبقات گوناگون است، ولی نه آتشی همچون آتش دنیا، بلکه آتشی با مشخصات خاصی است. مثلاً هیزم و آتشگیره آن سنگ ها و انسان ها است. و از آن جا که اهل جهنم گذشته از عذاب های جسمانی از فشارهای روحی نیز رنج می برند، پس معلوم می شود که در مجموع جهنم نیز همانند بهشت دارای دو جنبه جسمانی و روحانی است و تنها در یک جنبه محدود نیست. (تفصیل این مباحث را در منابع زیر جویا شوید [۱۵].)
و همچنین در وصف عذاب های گوناگون جهنم آمده: «درخت نفرت انگیز زقوم را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم، درختی است که از قعر جهنم می روید، شکوفه آن مانند کله های شیاطین است، مجرمان از آن می خورند و شکم خود را از آن پر می کنند، سپس روی آن آب داغ متعفنی می نوشند. »[۱۶]
در تفسیر این آیات که عذاب های مادی جهنم را وصف کرده آمده است: زقوم به گفته اهل لغت اسم گیاهی است تلخ و بدبو و بد طعم و خاصیت آن این است که وقتی به بدن انسان می رسد بدن متورم می شود و برخی گفته اند که شکوفه آن درخت مثل یک ماری بسیار بد منظر است، و به هر حال تشبیه درخت زقوم به شیاطین برای آن است که نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن را برساند، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند. چون آن میوه زقوم و غذای ناگوار تلخ و تشنگی آور است، دوزخیان بعد از خوردن آن آب داغ و کثیفی را می خورند [۱۷].
و نیز در آیه دیگر می گوید: «در آن هنگام که غل ها و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می کشد و در آب جوشان وارد می کنند، سپس در آتش دوزخ افروخته می شوند.»[۱۸] و در آیه دیگر سخن از چاهی است که در جهنم قرار دارد به نام «ویل» در قرآن فرمود: «فویلٌ للذین کفروا [۱۹] » یعنی ویل برای کسانی است که کافر شدند. گفته شده که ویل چاه یا دره ای است در دوزخ و برای کسانی است که نسبت به خداوند کفر می ورزند. [۲۰] آنچه آورده شد تنها بخشی اندکی از عذاب های جهنم است.
------------------------------
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۴ ص ۳۵۸، ج ۱۵ ص۲۰۴، ج ۱۷ ص ۲۳۲، ج ۱۸ ص۱۳۰، ج ۸ ص ۱۱۳، ج ۳ ص۱۱۳، ج۱۰ ص۱۳، ج ۹ ص۳۵۴، ج۱۸ ص ۳۸۵، ج ۲۰ ص ۲۱۸، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران ۱۳۷۹ ش.
۲. امام خمینی، معاد از دیدگاه امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام، ۱۳۷۹ ش.
-----------------------
پی نوشت ها:
[۱] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج ۶، ص ۱۹۵.
[۲] . نساء/ ۱۳.
[۳] . عنکبوت/ ۵۸.
[۴] . واقعه/ ۳۷-۳۱.
[۵] . توبه/ ۷۲.
[۶] . الرحمن/ ۵۴.
[۷] . طور/ ۲۲.
[۸] . دخان/ ۲۱.
[۹] . زمر/ ۷۳.
[۱۰] . واقعه/ ۲۵.
[۱۱] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج ۶، صص ۳۰۴ – ۲۲۸؛ و تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ ش، ج ۱، ص۱۴۳، ج ۱۱، ص ۹۰، ج۲۱، ص ۲۱۱، ج۱۰، ص۲۳۰، ج ۲۳ ص ۲۹.
[۱۲] . آل عمران/ ۱۵.
[۱۳] . بقره/ ۲۴.
[۱۴] . همزه/ ۷-۴.
[۱۵] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج ۶، صص ۴۱۸-۳۹۷؛ و تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ ش، ج ۲۶، ص۴۷۱ و ج ۲۷، ص۸۰ و ج۱۹، ص ۵۲۰ و ج ۱۷، ص۱۶۰ و ج ۱۳، ص ۲۱۴.
[۱۶] . صافات/ ۶۷-۶۳.
[۱۷] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج ۱۹، صص ۷۴-۷۰.
[۱۸] . مؤمن/ ۷۱ و ۷۲.
[۱۹] . ذاریات/ ۶۰.
[۲۰] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۹ ش، ج ۲۲ ص۴۰۲.