لذت عاقلانه نه لذت غافلانه
در رابطه با ایام تحویل سال و فرا رسیدن عید نوروز، مي توان گفت آنهایی که عاقلاند و حکیمانه زندگی میکنند، بهره کامل و کافی از زندگی میبرند. یعنی هم لذتهای جسمانی و بدنی میبرند و هم لذتهای روحانی و عقلی. اگر کسی عاقل باشد بهترین لذت را از زندگی مخصوصا در فصل بهار میبرد اما اگر کسی غافل باشد فقط لذت ظاهری میبرد.
توضیح مطلب این است که در روایات آمده: «إذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی بهار آمد، به یاد معاد باشید. وقتی بهار میآید دوتا کار در عالم طبیعت و عالم ماده انجام میگیرد. اگر کسی نداند چهکاری در طبیعت انجام میگیرد و چهکسی این کارها را انجام میدهد، فقط یک حیات گیاهی دارد یعنی در حد گیاهان لذت میبرد از خوردن و پوشیدن لباس نو. این «حیوان نام» هنوز متخیل و متوهم و... نشده، و فقط یک لذت گیاهی میبرد. مگر گیاه لذت ندارد؟ گیاه هم تغذیه دارد و بالنده است و جامه نو در بر میکند؛ این برگها لباس نویی است برای اینها. جوانی که از همهجا غافل است و فقط به این فکر است که نوروز را خوش باشد، یک لذت گیاهی دارد یعنی خوب غذا میخورد، خوب میگوید، خوب میخندد، خوب جامه در بر میکند، میخرامد و دیگر هیچ. این، بهره غافلان است اما اهلبیت عصمت و طهارت که به حقیقت عالم آگاه هستند و ما را به حقیقت عالم آگاهی میدهند، فرمودند شما عاقلانه زندگی کنید نه غافلانه. بهره مادی ببرید، از هوای لطیف لذت ببرید، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید اما از این رسیدن بهار به یاد معاد باشید: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» به یاد معاد باشید.
در قرآن کریم بیش از هر چیزی بعد از مسأله توحید ما را به جریان معاد آشنا میکنند زیرا آنکه سازنده است، مسأله معاد است. اعتقاد به خدا بهعنوان اینکه او واجبالوجود است، بهعنوان اینکه خالق کل است، بهعنوان اینکه مدیرعامل کل جهان و رب الارباب است؛ در مشرکان حجاز هم بود؛ این اعتقادها مشکل را حل نمیکند، این فقط ثمره علمی دارد. آنکه مشکل را حل میکند، ربوبیت جزیی است که رب انسان کیست، نه رب عالم! این ربوبیت جزیی چیست؟ انسان باید تحت تدبیر چهکسی باشد، قانون چهکسی را گوش بدهد؟ این را مشرکین قبول نداشتند. بعد هم مسأله معاد است.
انسان که مرد، میپوسد یا از پوست به درمیآید؟ مشرکان میگفتند انسان که مرد، میپوسد: «إِنْ هِی إِلا حَیاتُنَا الدنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیی» بعد از مرگ خبری نیست. اگر کسی بعد از مرگ را انکار کند و مرگ را پوسیدن بداند، تمام حیات را تا گور خلاصه میبیند بنابراین میگوید هر اندازه ممکن است در اینجا بهره ببریم. قرآن کریم در بسیاری از آیات سخن از معاد را مطرح میکند که مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است؛ مرگ نابودی نیست، هجرت است؛ در روایات نورانی اهلبیت آمده است: «إنما تنتقلون من دار الی دار» اگر برای ما روشن شد که مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسیدن و هجرت، میلاد جدید و یک مرحله دیگر است، خواهیم دانست که باید چیزی را تهیه کنیم که آنجا کارایی داشته باشد.
در روایات فرمودند وقتی بهار آمد، شما به فکر معاد باشید. در بهار دوتا کار اساسی انجام میگیرد یکی اینکه خوابیدهها بیدار میشوند و یکی اینکه مردهها زنده میشوند و در قرآن کریم از هر دو راه برای مسأله معاد استفاده شده است. در جریان خواب فرمود: «یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ ثُم یبْعَثُکمْ» اینکه هر شب انسان میخوابد، نموداری از مرگ است چون «النوم اخ الموت» در خواب، روح بخش مهم تعلقش از بدن را کم میکند و در حد حیات گیاهی بدن را نگاه میدارد؛ بدن او در بستر است، اما خودش در عالم خودش حرکت میکند.
تعبیر قرآن کریم درباره خواب توفی است یعنی انسان خوابیده، متوفی است چه اینکه انسان مرده هم متوفی است منتها در مرگ تعلق بین نفس و بدن بالکل قطع است اما در خواب فقط قسمت مهم تعلقش قطع است؛ لذا تعبیر وفات درباره موت هم هست: «اللهُ یتَوَفی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ التی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها» او متوفی است و ما در خواب متوفاییم «هُوَ الذی یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ» ما هر شب متوفا میشویم و بعد بیدار میشویم. بعد میفرماید این، نشانه قیامت است؛ کسیکه میمیرد مانند به خواب رفتن است منتها قدری بیشتر، پس خوابیدن و بیدار شدن نموداری از معاد است.
در بهار تمام این درختهایی که خواب رفتهاند، بیدار میشوند. آن گیاهان و آن درختانی که چندین سال قبل از بین رفتهاند و خاک شدند و الآن خاکشان پای این درختهاست؛ اینها مردهاند، بهار خدا اینها را زنده میکند. دوتا کار در بهار میشود یکی اینکه این درختهایی که خوابند بیدار میشوند برای اینکه خشک نشدهاند. وقتی دیگر درختها بیدار شدند و آب خوردند و هوا دیدند و نور دیدند و کود دیدند، تغذیه میکنند. کار تغذیه کردن اینها این است که خاکهای اطراف خودشان را جذب میکنند و این درختی که یک متر بود، دو متر میشود؛ چراکه خاک خورده و هوا خورده. این خاک مرده را خدا از راه تغذیه زنده کرد و همین خاک را بهصورت میوه درآورد، همین خاک را بهصورت برگ درآورد، همین خاک را بهصورت خوشه و شاخه درآورد.
اینچنین نیست که در باغ یک کار بشود که خوابیده بیدار بشود بلکه در باغ دوتا کار میشود؛ یکی اینکه خوابیدهها بیدار میشوند و اینکه مردهها زنده میشوند قرآن کریم فرمود خدای سبحان باران نازل میکند، زمین مرده را زنده میکند: «یحیی اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» نه یحیی النبات بعد نومها. زمین مرده را زنده میکند. خدای سبحان در قرآن کریم فرمود خوابیدهها را بیدار میکند و مردهها را زنده میکند: «کذلِک یحْیی اللهُ الْمَوْتی» اینچنین خدای سبحان این بدنهای پوسیده را دوباره نو میکند. اهلبیت (علیهمالسلام) فرمودند: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی که بهار آمد به یاد قیامت باشید.
این کسی که حکیمانه به بهار نگاه میکند، هم مطلب جدید میفهمد و هم لذت علمی میبرد، برهان اقامه میکند و جانش تغذیه میشود؛ در نشاط است که مطلبی را فهمیده؛ بدنش هم از هوای تازه، از گلها، بهار، لذائذ و نسیم لذت میبرد. پس آدم عاقل از بهار دو لذت میبرد ولی آدم غافل یک لذت از بهار میبرد؛ اصرار کتاب و سنت این است که شما هرگز به کم قناعت نکنید. آدم وقتی مطلبی را فهمید کاملا لذت میبرد؛ لذتی که انسان از مطلب عمیق میبرد بیش از لذتی است که از خوردن یک غذای لذیذ عاید او میشود؛ لذا فرمودند وقتی بهار شد شما به این فکر باشید که اگر خواب هستید بیدار بشوید و اگر خدای ناکرده آن مرگ دامنگیر شما شد، خودتان را با آیات الهی زنده کنید.
در بیانات نورانی حضرت امیر (سلاماللهعلیه) در نهجالبلاغه آمده است که بعضیها مرده متحرکاند: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» ایشان فرمود اینها صورتا زندهاند؛ آن جانشان، آن قلبشان، آن فکرشان مرده است: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» یعنی در میان زندهها راه میروند ولی مردهاند. اگر کسی با این معارف آشنا باشد، خودش را زنده میکند؛ وقتی زنده شد از حیات لذت میبرد. بنابراین خاصیت بهار این است که اگر انسان به یاد معاد بیفتد، هم لذت عاقلانه میبرد و هم لذت حسی کسی که حکیمانه به بهار نگاه میکند، هم مطلب جدید میفهمد و هم لذت علمی میبرد، برهان اقامه میکند و جانش تغذیه میشود؛ در نشاط است که مطلبی را فهمیده؛ بدنش هم از هوای تازه، از گلها، بهار، لذائذ و نسیم لذت میبرد. پس آدم عاقل از بهار دو لذت میبرد ولی آدم غافل یک لذت از بهار میبرد؛ اصرار کتاب و سنت این است که شما هرگز به کم قناعت نکنید.
آيت ا... جوادي آملي