برخی با استناد به پارهای از گزارشهای تاریخی و روایی، علت مبارزه اهل بیت علیهمالسلام با حاکمیت و برخی گروههای مذهبی را مسائل مالی دانستهاند. مناظره امام رضا علیهالسلام با واقفیان را نمونهای از این مبارزات سیاسی درون دینی با امام بر سر مسائل مالی شمردهاند.
پاسخ به این شبهه را تحت دو عنوان مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم:
1. مسائل مالی در سیره امامان معصوم
مسائل مالی در سیره اهل بیت علیهم السلام یکی از مسائل بسیار مهمی است که از گذشته تاکنون دشمن برای پیش برد اهداف شیطانی خود علیه دستگاه امامت، آن را دستاویز خود قرار داده و تلاش می کند تا از این درگاه، امامان را افرادی پول پرست و طالب قدرت معرفی کنند.
شواهد تاریخی و روایی نشان میدهد تا قبل از امام باقر علیه السلام، ائمه علیهمالسلام از راه کار و تلاش امرار معاش نموده و با اینکه بیت المال در اختیار برخی از آنها بوده؛ اما هرگز در مصارف شخصی استفاده نکردند. علاوه بر اینکه همان سرمایهای را هم که از دسترنج خود به دست آورده برای مصارف بندگان الهی هزینه میکردند؛ چنان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام با دسترنج خود یک هزار برده خرید و آزاد کرد.[1]
امام حسن مجتبی علیهالسلام دو بار اموال خود را در راه خدا به مصرف فقرا رساند.[2] یا اهل بیت علیهم السلام برده هایی را با هزینه خود می خریدند، تربیت کرده و در راه خدا آزاد می نمودند.
در سیره امام سجاد علیه السلام آمده ایشان تعداد زیادی از بردگان را در راه خدا آزاد کرد و همچنین آمده در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین زبانزد عام و خاص بودند، به گونهای که پس از شهادت ایشان معلوم گردید که صد خانواده مستقیم به واسطه انفاق و صدقات او زندگی میکردند.[3]
این سیره مالی در حیات ائمه نشان می دهد که اهل بیت اگر طالب قدرت و ثروت بودند، باید همانند دیگرطالبان قدرت، شمشیر کشیده، به جان بیت المال افتاده و آن را در زرق و برق دنیا هزینه می کردند نه اینکه با عرق جبین و کارو تلاش امرار معیشت نموده و بیشتر همان مال را در راه فقر زدایی جامعه شیعی و رفع مشکلات مردم هزینه کنند.
از دوران امام باقر علیه السلام به بعد- به سبب فراهم شدن بستر تبلیغی و کم شدن نسبی خفقان سیاسی - ائمه مسائلی مانند خمس را که برای مدتی به فراموشی سپرده شده بود، مجددا احیا و فرهنگ سازی نموده و از این درگاه توانستند در فقر زدایی و هدایت جامعه شیعی کمک بزرگی کنند.
هرچند اموال فراوانی به جهت وجوهات شرعی از سوی شیعیان به دستشان ایشان میرسید؛ اما هرگز این اموال در مصارف شخصی آنها مورد استفاده قرار نگرفت و در مصارف عمومی و تقویت مکتب اهل بیت علیهم السلام بهره برداری می شد.
2. واقفیه و امام رضا علیه السلام
واقفیه به طور مطلق گروهی از شیعیان بودند که بر امامت امام موسی کاظم علیهالسلام توقف نموده و امامت امام رضا علیهالسلام را منکر شدند.[4] شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد علت اصلی توقف این گروه در امامت امام کاظم علیه السلام، فریفته شدن به اموال و ثروتهای فراوانی بود که نزد آنان جمع شده بود،[5] چنان که شیخ طوسی بر این مطلب تصریح نموده و می گوید:
«عامل اصلی توقف بر امامت امام کاظم علیه السلام طمع وکلای امام در مال دنیا بوده است.» [6]
کشی درباره یکی از وکلای امام به نام منصور بزرج می نویسد: « «منصور، نصّ بر امامت رضا علیهالسلام به سبب اموالی که در نزد او بود، انکار کرد.»[7]
امام رضا علیه السلام در مقابل این فتنه بزرگ علیه دستگاه امامت به روشنگری پرداخته و علاوه بر اینکه جامعه شیعه را از این خطر بزرگی که دستگاه امامت را تهدید می کرد آگاه نمود، نامه هایی نیزبرای وکلای پدرش نوشت و از آنها خواست تا اموالی که نزد آنهاست برای وی بفرستند تا در مصارف عمومی هزینه شود، اما آنها نپذیرفتند.
حضرت وقتی به عثمان بن عيسى رواسى، نماينده پدرش در مصر كه اموال زيادى در اختيار او بود، پيام فرستاد و از او خواست آن اموال را بفرستد، ولی وی منکر وفات پدرش شد.[8] امام در مقابل تفکر واقفیه به روشنگری پرداخت و جامعه شیعه را از انحراف آنان آگاه نمود. علاوه بر اینکه نامه هایی برای آنان ارسال نمود و از آنان خواست تا اموالی که نزد ایشان است و باید در مصارف عمومی هزینه شود و برای امام بفرستند ولی ممانعت کردند. نه تنها ممانعت کردند؛ بلکه تلاش کردند تا دیگران را نیز با پول تطمیع و علیه امامت بشورانند.[9]
رهیافت
آنچه مهم است نحوه زندگی ائمه علیهمالسلام است، نه دارایی و ثروت! اهل بیت با اینکه سرمایه های زیادی در اختیار آنان بوده، اما این سرمایه ها از راه مبارزه سیاسی با حاکمیت یا فرقه ها بر سر قدرت و ریاست به دست نیامده تا اشکال مستشکل وارد باشد؛ بلکه از راه کار، تلاش و از طریق وجوهاتی مانند خمس بدست ائمه می رسید.
بیشتر آن اموال در مصارف عمومی و رفع مشکلات مردم هزینه میشد. مبارزه امامان با دستگاه حاکمیت اموی و عباسی و نحله ها و فرقه ها مبارزه فرهنگی و بیشتر بر سر مسائل اعتقادی و انحرافات عقیدتی و حکومتی بوده است که واقفیه مصداقی از آن هاست.
رجوع به احتجاج مرحوم طبرسی مصادیق زیادی از این مبارزات ائمه علیهم السلام را که با رویکرد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با دستگاه حاکمیت و فرقه ها و نحله ها صورت گرفت، به ما نشان دهد.
پینوشت:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 20، ابواب مقدمات تجارت.
2. پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 110.
3. زینالعابدین (ع)، سیدالاهل، ج 7، ص 47.
4. نوبختی، فرق الشیعة، ص 82.
5. پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 492.
6. طوسی، الغیبة، ص 352.
7. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 768.
8. تستری، قاموس الرجال، ج 7، ص 164.
9. پیشوایی، همان، ص 493 - 494.