مرورى بر زندگى حضرت زهرا (س) در كتب و خصوصا صحاح اهل سنت
الف- فضايل:
1- شباهت به پدر
فاطمه حقيقت پدر و انعكاس نور او بود كه در جسم فاطمه متجلى گشت .
جناب عايشه مى گويد : زمانى همه همسران رسول خدا (ص) برگرد وجودش جمع بودند در اين هنگام فاطمه كه مانند پيامبر گام برم ىداشت ، وارد شد با ورود او همه ديدند كه پدر با محبت تمام به وى خوشآمد گفت و او را در كنار خود نشاند. (2)
و باز نقل مى كند : هيچ زنى را از جهت حركات و نشست و برخاست و رفتار مانند زهرا نسبت به پيامبر نديدم. (3)
بى شك تحمل و بردبارى فاطمه (س) در برابر مشكلات مختلف ناشى از اخلاق پدرگونه او بود.
2- مبارز خردسال
براى رهروان راه استقامت و صاحبان روح هاى بزرگ ، ايام طفوليت و بزرگى يكسان است.
در شرايط سخت اقتصادى ، سياسى و نظامى سرزمين مكه و دوران قبل از هجرت هرگاه پيامبر ، خسته و رنجور از زخم زبان و شمشير و سنگ به خانه مى آمد دست هاى كوچك زهرا ( س ) بود كه آرامش را به پدر باز مى گرداند و به يارى او مى شتافت.
روزي پيامبر خدا (ص) در مسجدالحرام و در كنار كعبه مشغول نماز بود ابوجهل با عده اى ديگر در گوشه اى به هرزه گرى سرگرم بودند ، تا چشمش به پيامبر(ص) افتاد رو به آنان كرد و گفت : كدام يك از شما حاضر است برود بچه دان شترى را كه ديروز در اين نزديكى قربانى شده بياورد و در حالى كه محمد (ص) در سجده است آن را بر روى شانه اش قرار دهد . بدبخت ترين آنها گفت: من اين كار را انجام مى دهم. او در حالى كه پيامبر (ص) در برابر عظمت خدا سر بر سجده داشت آن را بر روى شانه مبارك پيامبر(ص) انداخت . ابوجهل و همدستانش كه اين منظره را ديدند شروع به تمسخر پيامبر (ص) كردند.
ابن مسعود ، از اصحاب بزرگ رسول خدا مى گويد : من در اين وقت در مسجدالحرام بودم و اين منظره را مى ديدم اما جرات نداشتم جلو بروم و آن بچه دان شتر را از روى شانه مبارك پيامبر بردارم از اين جهت در گوشه اى منتظر ماندم تا ببينم جريان به كجا ختم مى شود؟
پيامبر همچنان در سجده بود تا اينكه كسى جريان را به اطلاع فاطمه (س) رساند . او وارد مسجدالحرام شد و در حالى كه از شنيدن اين خبر بسيار نگران شده بود جلو آمد و بچه دان شتر را از شانه آن حضرت برداشت و سپس رو به عاملان اين اهانت كرد و با زبان رسا آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار داد .
رسم پيامبر بر اين بود كه در هنگام نفرين يا دعا ، سه مرتبه جمله را بيان مى فرمود در اين مورد نيز پس از سلام نماز ، سه مرتبه با صداى بلند فرمود : اللهم عليك بقريش ، خدايا اين قريشيان را نابود كن .
به مجرد اينكه صداى حضرت به گوش ناشنواى آنان (ابوجهل و همدستانش) رسيد مجلس بزم شان به مجلس دلهره و اضطراب مبدل شد.
ابن مسعود مى گويد : پيامبر(ص) هفت نفر را به نام نفرين كرد و همگى آنان در روز جنگ بدر به هلاكت رسيدند و بدن هاى آلوده آنان در چاه بدر انداخته شد. (4)
آرى ، در شرايطى كه مردان دلاور و بزرگ مانند ابن مسعود ، جمع كننده قرآن ، جرات دفاع از پيامبر (ص) را نداشتند ، اين دختر شجاع و خردسال رسول الله (ص) بود كه به حمايت پدر خود برخاست.
3- در ميدان نبرد
او تنها اهل عبادت و نشستن در منزل نبود . در ميدان نبرد نيز شركت مى كرد و به يارى پدر مى شتافت.
مردى از سهل بن سعد (از اصحاب رسول خدا "ص") سؤال كرد : در جنگ احد چه جراحت هايى بر بدن پيامبر (ص) وارد شد ؟ جواب داد : آن روز ، رخسار مباركش آسيب ديده دندان و كلاه خود حضرت شكست . در آن روز فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) خون ها را از سر و صورت آن حضرت مى شست و على بن ابيطالب (ع) با سپر آب مى آورد . ولى هنگامى كه مشاهده كرد ريختن آب باعث خونريزى بيشتر مى گردد قطعه حصيرى را سوزاند و خاكستر آن را به روى زخم قرار داد تا خون بند آمد. (5)
4- اولين ديدار ، آخرين وداع
همه عالمان حديث اهل سنت و شيعه نقل كرده اند دورى از فاطمه (س) بر پيامبر(ص) بسيار سخت بود . ابن داود از ثوبان ، آزاد شده رسول خدا (ص) ، چنين نقل مى كند : پيامبر اكرم هرگاه عازم سفر مى شد ، آخرين كسى را كه وداع مى كرد فاطمه بود و در مراجعت از سفر اولين شخصى را كه به ديدارش مى شتافت ، فاطمه اطهر بود. (6)
5- برترين زنان
سيده زنى است كه برتر از ديگران باشد. ملاك هاى فضيلت ؛ معيارهاى مادى و زودگذر نيست كه اين مرام كم خردان است ؛ بلكه معيار برترى در نظام ارزشى اسلام فضايل خاص معنوى است كه از اين رو در فاطمه سيده نساء معرفى شده است.
جناب عايشه مى گويد : روزى صديقه طاهره نزد پيامبر آمد در حالى كه حركت او شباهت زيادى به راه رفتن پيامبر داشت . رسول خدا تا چشمش به جمال فاطمه افتاد ، فرمود: آفرين بر تو دخترم . آنگاه او را كنارش ، راست يا چپش نشاند . بعد از مدتى سخنى آرام در گوش او گفت : زهرا از شنيدن اين سخن گريان شد.
از فاطمه سؤال كردم : چرا گريه مى كنى؟
قبل از جواب فاطمه بار ديگر پيامبر سخنى آهسته با دختر خود گفت و زهرا از اين خبر خوشحال شد و خنديد.
من گفتم : تا امروز چنين خوشحالى همراه با غم نديدم . سبب اين دو را از ايشان جويا شدم . فاطمه در جواب فرمود : من راز پدر را افشاء نمى كنم.
اين راز همچنان پوشيده ماند تا زمانى كه پيامبر خدا رحلت فرمود ، آنگاه بار ديگر سؤال را با ايشان مطرح كردم ، فاطمه در پاسخ فرمود : در آن روز پيامبر به من فرمود:
جبرئيل در هر سال يك بار قرآن را بر من عرضه مى كرد و امسال دو بار . من از اين امر متوجه شدم كه زمان رحلتم فرا رسيده است و تو از خاندان من نخستين كسى هستى كه به من ملحق مى شوى . از اين سخن پيامبر ناراحت شدم . سپس فرمود : آيا خوشحال نمى شوى كه به تو خبر دهم : برترين زنان بهشت يا زنان با ايمان هستى ؟! از شنيدن اين خبر خوشحال شدم و خنديدم. (7)
فاطمه برترين زن هاى جهان است و مطرح شدن او به عنوان يكى از بهترين چهار زن جهان . (خديجه همسر پيامبر(ص) ، مريم دختر عمران ، آسيه دختر مزاحم). (8)
منافاتى با اين احاديث كه فاطمه(س) را بهترين زنان مى داند ، ندارد زيرا جمع اين احاديث به اين است كه زهرا (س) برترين آن چهار زن است .
رسول خدا (ص) خطاب به حذيفه فرمودند: فرشته اى كه تاكنون به زمين نيامده بود ، از خداوند اجازه گرفت و به زمين آمد تا به من سلام كند و مژده دهد كه : فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند. (9)
6- فاطمه (س)پاره تن پيامبر(ص)
در تمام منابع اهل سنت چه در صحاح و چه غير آن اين حديث آمده است كه رسول خدا (ص) فرمودند : فاطمه پاره تن من است هر كس او را خشمناك كند مرا خشمناك كرده است. (10)
7- مقام عصمت
اين آيه قرآن «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (11) نشانگر آن است كه «اهل بيت» پيامبر(ص) معصوم از گناه هستند . سخن در اين است كه اهل بيت ، چه كسانى هستند؟
صحاح اهل سنت پاسخ را مشخص كرده اند;
جناب عايشه مى گويد : بامداد يكى از روزها ، رسول خدا بالاپوش خود را كه از پشم سياه بافته شده بود بر دوش گذاشت و عازم بيرون از منزل بود . در اين موقع ، امام حسن و سپس امام حسين و بعد از اين دو ، فاطمه و سپس على وارد شدند . هر كدام كه وارد مى شدند ، پيامبر عباى مبارك را بالاى سر او قرار مى داد و آنگاه كه همه جمع شدند ، همان آيه را تلاوت كرد . در اين بين ام سلمه يكى از همسران رسول خدا گوشه ردا را بالا زد خواست خود را به آنان ملحق كند ، پيامبر عبا را از دست او كشيد و فرمود : تو خوب هستى ولكن جزء اينها نيستى. (12)
8- در مباهله
پيكر اجتماع هر گاه دچار افراد منحرفى مى شود كه رستگارى انسان ها را به خطر مى اندازند، انبياء كه طبيبان الهى هستند، به وسيله «نفرين» يا «مباهله» اقدام به نجات جامعه انسانى مى كنند. درباره پيامبر نيز واقعه اى تاريخى در اين باره روى داده است:
مسيحيان سرزمين يمن كه نشانه رسالت را در وجود پيامبر(ص) مشاهده كردند ، به عناد خود اصرار ورزيدند و از قبول آيين حق روى برگرداندند . پيامبر بزرگوار اسلام (ص) پيشنهاد مباهله داد و آنان پذيرفتند ، چون موعد مقرر فرا رسيد ، دلهره سراپاى وجودشان را فرا گرفت . بناگاه مشاهده كردند پيامبر(ص) پديدار گشت و حسن (ع) در كنار، حسين (ع) در آغوش زهرا (س) و على (ع) پشت سر حضرت.
رسول اكرم (ص) رو به همراهان كرده و فرمودند : هرگاه نفرين كردم ، شما آمين بگوييد.
«عاقب» سرپرست ترسايان با ديدن انوار پنجگانه حقيقت را متوجه شد و احساس كرد نفرين اينان يعنى نابودى كليسا . رو به همراهان خود كرد و گفت : من چهره هايى را مشاهده مى كنم كه اگر از خدا بخواهند كوه را از جاى بركند دعاى آنان مستجاب است و تا قيامت نصرانى اي بر روى زمين باقى نخواهد ماند.
همران وي نيز كه چنين احساسى در دل داشتند ، از مباهله دست برداشتند. (13)
زمخشرى مى گويد : آوردن اين افراد دليل است كه آن حضرت واقعا قصد مباهله داشت نه آنكه صرف تهديد بود ، چرا كه عزيزترين افراد و پاره هاى جگر و محبوب ترين افراد را در معرض خطر احتمالى قرار داد. (14)
9- دوستداران فاطمه (س)
از بيانات بزرگان دين آموخته ايم كه دين چيزى جز محبت نيست و آيين الهى تولى و تبرى است . على(ع) مى گويد : روزى رسول خدا (ص) دست حسن و حسين را گرفته و فرمود : كسى كه من و اين دو و پدر و مادر اين دو را دوست بدارد ، در روز قيامت با من در يك درجه خواهد بود. (15)
ب- ازدواج
1- جهيزيه
جناب عايشه و جناب ام سلمه نقل مى كنند: رسول خدا (ص) به ما دستور داد ، جهيزيه فاطمه (س) را براى رفتن به خانه على (ع) آماده سازيم.
بنا به فرمان رسول الله ابتدا سطح خانه را از خاك هاى نرم زمين بطحاء پوشانديم و پس از آن ، دو بالش تهيه كرديم و آن دو را با دستخود ، از ليف خرما پر كرديم. آنگاه غذايى از خرما و كشمش ترتيب داديم . آب گوارايى نيز آماده كرديم ، چوبى در يك طرف خانه گذاشتيم كه لباس ها و مشك آب را بدان بياويزند . ما هيچ عروسى را بهتر از عروسى فاطمه نديديم. (16)
2- هديه پيامبر، به مناسبت ازدواج
على(ع) مى فرمايد : رسول خدا (ص) پارچه سفيد رنگى از پشم به من و زهرا مرحمت فرمود و ما خود را به آن پارچه آراستيم و بعد از اين به منزل ما تشريف آورد و بالشتى كه از نوعى گياه پر شده بود و مشك آبى به ما عنايت كرد. (17)
3- هديه فاطمه (س) به على (ع)
هديه سبب انس و الفت است پس چه بهتر كه اين امر بين خود عروس و داماد رسم باشد تا لحظات زندگى را شيرين و زن و مرد و محيط خانه سبب آرامش گردد.
على (ع) نقل فرمودند : فاطمه اطهر هديه اى (فرشى) به مناسبت ازدواجمان تقديم كرد كه تا آن هنگام فرش ما منحصر به يك پوست گوسفند بود. (18)
4- فاطمه(س) در منزل على(ع)
دختران شخصيت هاى بزرگ ، چه بسا كار كردن در منزل شوهر را براى خود ننگ به حساب آورند و اين احساس ناشى از كوچك شمردن كار و احساس شخصيت كاذب در خود است . اما كدام شخص با عظمت تر از وجود رسول گرامى اسلام (ص) است و كدام زن متشخص تر از فاطمه (س) .
على(ع) فرمودند : فاطمه به قدرى مشك آب به دوش كشيد كه اثر بند مشك در گلوى فاطمه باقى ماند و چندان دستاس كرد كه دست هاى فاطمه تاول زد و آن قدر زير ديگ را آتش كرد كه حرارت آتش رنگ لباس هايش را از بين برد. (19)
ماجراى تسبيحات حضرت زهرا (س) ناشى از زحمات طاقت فرساى فاطمه (س) بود . على(ع) كه از نزديك شاهد زحمات همسرش بود ، در اين مورد مى فرمايد:
فاطمه از ناراحتى كه به سبب چرخاندن آسياب دستى در دست خود احساس مى كرد نزد پدر آمد تا كنيزى براى يارى رساندن به او در خانه عنايت كند . رسول خدا (ص) در منزل تشريف نداشت زهراى مرضيه برگشت . عايشه جريان آمدن فاطمه را به اطلاع پيامبر رساند. پيامبر بلافاصله به منزل ما آمد و فرمود : آيا مى خواهيد چيزى به شما بياموزم كه بهتر از تقاضاى شما باشد ؟ در هنگام خواب 34 مرتبه تكبير ،33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله بگوئيد. (20)
ج - در سوگ پدر
به همان مقدار كه بودن در كنار پدر براى صديقه كبرا روحبخش بود ، فراقش طاقت فرسا مى نمود . ديدار پدر، نسيم بهارى بود كه جسم و جان فاطمه را شادى مى بخشيد و فراقش باد سموم خزان.
هنگامى كه بيمارى پيامبر خدا (ص) شدت گرفت و نفس گرم آن حضرت به سختى در جريان بود ، فاطمه (س) با دلى رنجور در كنار بستر نشسته و با چشمانى اشك آلود چهره پدر را مى نگريست . پيامبر (ص) در آن حال به فاطمه (س) فرمود:
دخترم ناراحتى من همين امروز است و بعد از اين ، راحت مى شوم . چند لحظه بعد صداى مهربانش خاموش شد و كبوتر روحش به آشيان هايى كه قدسيان براى او تزيين كرده بودند پر كشيد . فاطمه (س) كه لب هاى ساكت پدر را ديد ، با يك دنيا غم و اندوه به وسيله اين جملات در فراق پدر نوحه سرايى كرد:
» اى پدر، دعوت حق را اجابت كردى و در بهشت برين جاى گرفتى ما ارتحال تو را به جبرئيل تسليت مى گوييم . «
پس از آنكه بدن مطهر رسول خدا (ص) را به خاك سپردند فاطمه زهرا رو به انس كرده فرمود:
اى انس ، چگونه راضى شديد خاك بر بدن مطهر رسول خدا بريزيد. (21)
د- رحلت
در صحاح سته از رحلت فاطمه زهرا (س) و كيفيت آن ، سخنى به ميان نيامده است و فقط به ذكر اين مطلب بسنده شده كه آن حضرت شش ماه بيشتر بعد از پدر در قيد حيات نبود.
ه- روايات
در تعدادى از روايات صحاح ست ، فاطمه زهرا (س) در سلسله اسناد واقع شده و روايتى را از پدر بزرگوارش نقل مى كند اما تعداد اين روايات زياد نيست در اين جا به ذكر دو روايت اشاره مى كنيم:
1- فاطمه زهرا (س) مى فرمايد : روش پيامبر بر اين بود كه وقتى داخل مسجد مى شد مى فرمود: بسم الله و السلام على رسول الله اللهم اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب رحمتك. و هر گاه خارج مى شد مى فرمود : بسم الله و السلام على رسول الله اللهم اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب فضلك. (22)
2- فاطمه زهرا (س) مى فرمايد: پدرم به من تعليم داد و فرمود : صبح كه از خواب بلند مى شوى بگو : سبحان الله و بحمده لا قوة الا بالله ما شاء الله كان و ما لم يشا لم يكن. كسى كه اين دعا را بخواند تا شب در امان است و كسى كه شب بخواند تا صبح در امان است. (23)
پى نوشت ها:
1- الجامع الصحيح ، محمد بناسماعيل بخارى(م256); 2.الصحيح ، ابوالحسن مسلم بنحجاج نيشابورى(م26);3. السنن، ابىماجة(م273); 4. السنن، ابىداود(م 275); 5.السنن، نسايى،(م303);6. الجامع، ترمذى(م279). ( اين كتابها چنان منزلتى در نزد اهل سنت دارند كه هيچ كتابى به پايه اين شش مجموعه راوى نمىرسند).
2- صحيح مسلم; كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل زهرا(س); صحيح ابنماجه، باب ما جاء فى ذكر مرض رسول الله(ص) ; مسند احمد بنحنبل، ج6، ص 282.
3- صحيح ترمذى; ج 2، ص319 - صحيح ابىداود، باب ما جاء فى القيام. مستدرك الصحيحين، ج 4، ص 272 - الادب المفرد، بخارى، ص136.
4- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب ما لقى النبى و اصحابه من المشركين; صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب مالقى النبى و اصحابه من المشركين.
5- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق; صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب غزوة الاحد.
6- صحيح ابى داود; ج26، باب الاستفادة من العاج - صحيح بخارى، كتاب بدء الخلق - مسند احمد بنحنبل، ج 5، ص 275.
7- صحيح ابنماجه; باب بيمارى پيامبر(ص); مسند احمد بنحنبل، ج6، ص 282; صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س).
8- مستدرك الصحيحين; ج 2، ص479.
9- صحيح ترمذى; ج 2، ص306، باب مناقب امام حسن و امام حسين(ع).
10- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب مناقب اقرباء رسول خدا(ص) مناقب حضرت زهرا(س); صحيح ابىداود، ج 12، باب مكروهات جمع ميان زنان; صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س); صحيح ترمذى، ج 2، ص319 باب فضيلت فاطمه(س).
11- احزاب / آيه33.
12- صحيح مسلم; كتاب فضائل صحابه، باب فضائل اهل بيت پيامبر(ص) و باب فضائل على(ع); صحيح ترمذى، ج 2، ص 308 و209.
13- صحيح مسلم; كتاب فضائل صحابه، باب فضائل حضرت على(ع). صحيح ترمذى، ج 2، ص166 - تفسير كشاف، ذيل آيه مباهله.
14- تفسير كشاف، ذيل آيه مباهله.
15- صحيح ترمذى; ج3، ص 301 - تهذيب التهذيب، ابنحجر عسقلانى. ج 10، ص430.
16- صحيح ابنماجه; ص139.
17- همان، ص316.
18- همان.
19- صحيح ابنداود; ج 2، ص29، باب تسبيح هنگام خواب.
20- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب مناقب على(ع) و كتاب خمس باب اختصاص خمس به نائبان رسول الله(ص) - صحيح مسلم، كتاب ذكر و دعا تسبيح اول روز و هنگام خواب.
21- مسند احمد بنحنبل; ج6، ص 461 - ذخائر العقبى، ص53 - اسد الغابه، ج 5، ص 590.
22- صحيح ابنماجه; كتاب 5، مساجد و جماعات، حديث 1 - مسند احمد بنحنبل حديث 25212 - صحيح ترمذى، حديث289.
23- صحيح ابنداود; حديث4413.