حضرت زهرا(س) درصحاح ششگانه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

مرورى بر زندگى حضرت زهرا (س) در كتب و خصوصا صحاح اهل سنت

الف- فضايل:

1- شباهت‏ به پدر

فاطمه حقيقت پدر و انعكاس نور او بود كه در جسم فاطمه متجلى گشت .

جناب عايشه مى‏ گويد : زمانى همه همسران رسول خدا (ص) برگرد وجودش جمع بودند در اين هنگام فاطمه كه مانند پيامبر گام برم ى‏داشت ، وارد شد با ورود او همه ديدند كه پدر با محبت تمام به وى خوش‏آمد گفت و او را در كنار خود نشاند. (2)

و باز نقل مى ‏كند : هيچ زنى را از جهت‏ حركات و نشست و برخاست و رفتار مانند زهرا نسبت‏ به پيامبر نديدم. (3)

بى‏ شك تحمل و بردبارى فاطمه (س) در برابر مشكلات مختلف ناشى از اخلاق پدرگونه او بود.

2- مبارز خردسال

براى رهروان راه استقامت و صاحبان روح هاى بزرگ ، ايام طفوليت و بزرگى يكسان است.

در شرايط سخت اقتصادى ، سياسى و نظامى سرزمين مكه و دوران قبل از هجرت هرگاه پيامبر ، خسته و رنجور از زخم‏ زبان و شمشير و سنگ به خانه مى ‏آمد دست هاى كوچك زهرا ( س ) بود كه آرامش را به پدر باز مى‏ گرداند و به يارى او مى‏ شتافت.

روزي پيامبر خدا (ص) در مسجدالحرام و در كنار كعبه مشغول نماز بود ابوجهل با عده ‏اى ديگر در گوشه ‏اى به هرزه گرى سرگرم بودند ، تا چشمش به پيامبر(ص) افتاد رو به آنان كرد و گفت : كدام يك از شما حاضر است ‏برود بچه‏ دان شترى را كه ديروز در اين نزديكى قربانى شده بياورد و در حالى كه محمد (ص) در سجده است آن را بر روى شانه ‏اش قرار دهد . بدبخت‏ ترين آنها گفت: من اين كار را انجام مى ‏دهم. او در حالى كه پيامبر (ص) در برابر عظمت‏ خدا سر بر سجده داشت آن را بر روى شانه مبارك پيامبر(ص) انداخت . ابوجهل و همدستانش كه اين منظره را ديدند شروع به تمسخر پيامبر (ص) كردند.

ابن‏ مسعود ، از اصحاب بزرگ رسول خدا مى ‏گويد : من در اين وقت در مسجدالحرام بودم و اين منظره را مى ‏ديدم اما جرات نداشتم جلو بروم و آن بچه‏ دان شتر را از روى شانه مبارك پيامبر بردارم از اين جهت در گوشه‏ اى منتظر ماندم تا ببينم جريان به كجا ختم مى ‏شود؟

پيامبر همچنان در سجده بود تا اينكه كسى جريان را به اطلاع فاطمه (س) رساند . او وارد مسجدالحرام شد و در حالى كه از شنيدن اين خبر بسيار نگران شده بود جلو آمد و بچه‏ دان شتر را از شانه آن حضرت برداشت و سپس رو به عاملان اين اهانت كرد و با زبان رسا آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار داد .

رسم پيامبر بر اين بود كه در هنگام نفرين يا دعا ، سه مرتبه جمله را بيان مى ‏فرمود در اين مورد نيز پس از سلام نماز ، سه مرتبه با صداى بلند فرمود : اللهم عليك بقريش ، خدايا اين قريشيان را نابود كن .

به مجرد اينكه صداى حضرت به گوش ناشنواى آنان (ابوجهل و همدستانش) رسيد مجلس بزم شان به مجلس دلهره و اضطراب مبدل شد.

ابن‏ مسعود مى ‏گويد : پيامبر(ص) هفت نفر را به نام نفرين كرد و همگى آنان در روز جنگ بدر به هلاكت رسيدند و بدن هاى آلوده آنان در چاه بدر انداخته شد. (4)

آرى ، در شرايطى كه مردان دلاور و بزرگ مانند ابن‏ مسعود ، جمع‏ كننده قرآن ، جرات دفاع از پيامبر (ص) را نداشتند ، اين دختر شجاع و خردسال رسول الله (ص) بود كه به حمايت پدر خود برخاست.

3- در ميدان نبرد

او تنها اهل عبادت و نشستن در منزل نبود . در ميدان نبرد نيز شركت مى‏ كرد و به يارى پدر مى ‏شتافت.

مردى از سهل بن‏ سعد (از اصحاب رسول خدا "ص") سؤال كرد : در جنگ احد چه جراحت هايى بر بدن پيامبر (ص) وارد شد ؟ جواب داد : آن روز ، رخسار مباركش آسيب ديده دندان و كلاه خود حضرت شكست . در آن روز فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) خون ها را از سر و صورت آن حضرت مى ‏شست و على بن‏ ابيطالب (ع) با سپر آب مى ‏آورد . ولى هنگامى كه مشاهده كرد ريختن آب باعث‏ خون‏ريزى بيشتر مى‏ گردد قطعه حصيرى را سوزاند و خاكستر آن را به روى زخم قرار داد تا خون بند آمد. (5)

4- اولين ديدار ، آخرين وداع

همه عالمان حديث اهل سنت و شيعه نقل كرده ‏اند دورى از فاطمه (س) بر پيامبر(ص) بسيار سخت ‏بود . ابن‏ داود از ثوبان ، آزاد شده رسول خدا (ص) ، چنين نقل مى ‏كند : پيامبر اكرم هرگاه عازم سفر مى ‏شد ، آخرين كسى را كه وداع مى ‏كرد فاطمه بود و در مراجعت از سفر اولين شخصى را كه به ديدارش مى ‏شتافت ، فاطمه اطهر بود. (6)

5- برترين زنان

سيده زنى است كه برتر از ديگران باشد. ملاك هاى فضيلت ؛ معيارهاى مادى و زودگذر نيست كه اين مرام كم‏ خردان است ؛ بلكه معيار برترى در نظام ارزشى اسلام فضايل خاص معنوى است كه از اين ‏رو در فاطمه سيده نساء معرفى شده است.

جناب عايشه مى ‏گويد : روزى صديقه طاهره نزد پيامبر آمد در حالى كه حركت او شباهت زيادى به راه رفتن پيامبر داشت . رسول خدا تا چشمش به جمال فاطمه افتاد ، فرمود: آفرين بر تو دخترم . آنگاه او را كنارش ، راست‏ يا چپش نشاند . بعد از مدتى سخنى آرام در گوش او گفت : زهرا از شنيدن اين سخن گريان شد.

از فاطمه سؤال كردم : چرا گريه مى ‏كنى؟

قبل از جواب فاطمه بار ديگر پيامبر سخنى آهسته با دختر خود گفت و زهرا از اين خبر خوشحال شد و خنديد.

من گفتم : تا امروز چنين خوشحالى همراه با غم نديدم . سبب اين دو را از ايشان جويا شدم . فاطمه در جواب فرمود : من راز پدر را افشاء نمى ‏كنم.

اين راز همچنان پوشيده ماند تا زمانى كه پيامبر خدا رحلت فرمود ، آن‏گاه بار ديگر سؤال را با ايشان مطرح كردم ، فاطمه در پاسخ فرمود : در آن روز پيامبر به من فرمود:

جبرئيل در هر سال يك بار قرآن را بر من عرضه مى ‏كرد و امسال دو بار . من از اين امر متوجه شدم كه زمان رحلتم فرا رسيده است و تو از خاندان من نخستين كسى هستى كه به من ملحق مى ‏شوى . از اين سخن پيامبر ناراحت‏ شدم . سپس فرمود : آيا خوشحال نمى ‏شوى كه به تو خبر دهم : برترين زنان بهشت‏ يا زنان با ايمان هستى ؟! از شنيدن اين خبر خوشحال شدم و خنديدم. (7)

فاطمه برترين زن هاى جهان است و مطرح شدن او به عنوان يكى از بهترين چهار زن جهان . (خديجه همسر پيامبر(ص) ، مريم دختر عمران ، آسيه دختر مزاحم). (8)

منافاتى با اين احاديث كه فاطمه(س) را بهترين زنان مى ‏داند ، ندارد زيرا جمع اين احاديث‏ به اين است كه زهرا (س) برترين آن چهار زن است .

رسول خدا (ص) خطاب به حذيفه فرمودند: فرشته اى كه تاكنون به زمين نيامده بود ، از خداوند اجازه گرفت و به زمين آمد تا به من سلام كند و مژده دهد كه : فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسين سرور جوانان اهل بهشت هستند. (9)

6- فاطمه (س)پاره تن پيامبر(ص)

در تمام منابع اهل سنت چه در صحاح و چه غير آن اين حديث آمده است كه رسول خدا (ص) فرمودند : فاطمه پاره تن من است هر كس او را خشمناك كند مرا خشمناك كرده است. (10)

7- مقام عصمت

اين آيه قرآن «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (11) نشانگر آن است كه «اهل بيت‏» پيامبر(ص) معصوم از گناه هستند . سخن در اين است كه اهل بيت ، چه كسانى هستند؟

صحاح اهل سنت پاسخ را مشخص كرده‏ اند;

جناب عايشه مى ‏گويد : بامداد يكى از روزها ، رسول خدا بالاپوش خود را كه از پشم سياه بافته شده بود بر دوش گذاشت و عازم بيرون از منزل بود . در اين موقع ، امام حسن و سپس امام حسين و بعد از اين دو ، فاطمه و سپس على وارد شدند . هر كدام كه وارد مى ‏شدند ، پيامبر عباى مبارك را بالاى سر او قرار مى‏ داد و آنگاه كه همه جمع شدند ، همان آيه را تلاوت كرد . در اين بين ام ‏سلمه يكى از همسران رسول خدا گوشه ردا را بالا زد خواست‏ خود را به آنان ملحق كند ، پيامبر عبا را از دست او كشيد و فرمود : تو خوب هستى ولكن جزء اينها نيستى. (12)

8- در مباهله

پيكر اجتماع هر گاه دچار افراد منحرفى مى ‏شود كه رستگارى انسان ها را به خطر مى ‏اندازند، انبياء كه طبيبان الهى هستند، به وسيله «نفرين‏» يا «مباهله‏» اقدام به نجات جامعه انسانى مى‏ كنند. درباره پيامبر نيز واقعه ‏اى تاريخى در اين‏ باره روى داده است:

مسيحيان سرزمين يمن كه نشانه رسالت را در وجود پيامبر(ص) مشاهده كردند ، به عناد خود اصرار ورزيدند و از قبول آيين حق روى برگرداندند . پيامبر بزرگوار اسلام (ص) پيشنهاد مباهله داد و آنان پذيرفتند ، چون موعد مقرر فرا رسيد ، دلهره سراپاى وجودشان را فرا گرفت . ‏بناگاه مشاهده كردند پيامبر(ص) پديدار گشت و حسن (ع) در كنار، حسين (ع) در آغوش زهرا (س) و على (ع) پشت‏ سر حضرت.

رسول اكرم (ص) رو به همراهان كرده و فرمودند : هرگاه نفرين كردم ، شما آمين بگوييد.

«عاقب‏» سرپرست ترسايان با ديدن انوار پنجگانه حقيقت را متوجه شد و احساس كرد نفرين اينان يعنى نابودى كليسا . رو به همراهان خود كرد و گفت : من چهره ‏هايى را مشاهده مى ‏كنم كه اگر از خدا بخواهند كوه را از جاى بركند دعاى آنان مستجاب است و تا قيامت نصرانى اي بر روى زمين باقى نخواهد ماند.

همران وي نيز كه چنين احساسى در دل داشتند ، از مباهله دست ‏برداشتند. (13)

زمخشرى مى ‏گويد : آوردن اين افراد دليل است كه آن حضرت واقعا قصد مباهله داشت نه آنكه صرف تهديد بود ، چرا كه عزيزترين افراد و پاره‏ هاى جگر و محبوب ترين افراد را در معرض خطر احتمالى قرار داد. (14)

9- دوستداران فاطمه (س)

از بيانات بزرگان دين آموخته‏ ايم كه دين چيزى جز محبت نيست و آيين الهى تولى و تبرى است . على(ع) مى ‏گويد : روزى رسول خدا (ص) دست حسن و حسين را گرفته و فرمود : كسى كه من و اين دو و پدر و مادر اين دو را دوست‏ بدارد ، در روز قيامت ‏با من در يك درجه خواهد بود. (15)

ب- ازدواج

1- جهيزيه

جناب عايشه و جناب ام ‏سلمه نقل مى ‏كنند: رسول خدا (ص) به ما دستور داد ، جهيزيه فاطمه (س) را براى رفتن به خانه على (ع) آماده سازيم.

بنا به فرمان رسول الله ابتدا سطح خانه را از خاك هاى نرم زمين بطحاء پوشانديم و پس از آن ، دو بالش تهيه كرديم و آن دو را با دست‏خود ، از ليف خرما پر كرديم. آنگاه غذايى از خرما و كشمش ترتيب داديم . آب گوارايى نيز آماده كرديم ، چوبى در يك طرف خانه گذاشتيم كه لباس ها و مشك آب را بدان بياويزند . ما هيچ عروسى را بهتر از عروسى فاطمه نديديم. (16)

2- هديه پيامبر، به مناسبت ازدواج

على(ع) مى ‏فرمايد : رسول خدا (ص) پارچه‏ سفيد رنگى از پشم به من و زهرا مرحمت فرمود و ما خود را به آن پارچه آراستيم و بعد از اين به منزل ما تشريف آورد و بالشتى كه از نوعى گياه پر شده بود و مشك آبى به ما عنايت كرد. (17)

3- هديه فاطمه (س) به على (ع)

هديه سبب انس و الفت است پس چه بهتر كه اين امر بين خود عروس و داماد رسم باشد تا لحظات زندگى را شيرين و زن و مرد و محيط خانه سبب آرامش گردد.

على (ع) نقل فرمودند : فاطمه اطهر هديه ‏اى (فرشى) به مناسبت ازدواجمان تقديم كرد كه تا آن هنگام فرش ما منحصر به يك پوست گوسفند بود. (18)

4- فاطمه(س) در منزل على(ع)

دختران شخصيت هاى بزرگ ، چه بسا كار كردن در منزل شوهر را براى خود ننگ به حساب آورند و اين احساس ناشى از كوچك شمردن كار و احساس شخصيت كاذب در خود است . اما كدام شخص با عظمت‏ تر از وجود رسول گرامى اسلام (ص) است و كدام زن متشخص ‏تر از فاطمه (س) .

على(ع) فرمودند : فاطمه به قدرى مشك آب به دوش كشيد كه اثر بند مشك در گلوى فاطمه باقى ماند و چندان دستاس كرد كه دست هاى فاطمه تاول زد و آن قدر زير ديگ را آتش كرد كه حرارت آتش رنگ لباس هايش را از بين برد. (19)

ماجراى تسبيحات حضرت زهرا (س) ناشى از زحمات طاقت ‏فرساى فاطمه (س) بود . على(ع) كه از نزديك شاهد زحمات همسرش بود ، در اين مورد مى‏ فرمايد:

فاطمه از ناراحتى كه به سبب چرخاندن آسياب دستى در دست‏ خود احساس مى ‏كرد نزد پدر آمد تا كنيزى براى يارى رساندن به او در خانه عنايت كند . رسول خدا (ص) در منزل تشريف نداشت زهراى مرضيه برگشت . عايشه جريان آمدن فاطمه را به اطلاع پيامبر رساند. پيامبر بلافاصله به منزل ما آمد و فرمود : آيا مى ‏خواهيد چيزى به شما بياموزم كه بهتر از تقاضاى شما باشد ؟ در هنگام خواب 34 مرتبه تكبير ،33 مرتبه سبحان ‏الله و 33 مرتبه الحمدلله بگوئيد. (20)

ج - در سوگ پدر

به همان مقدار كه بودن در كنار پدر براى صديقه كبرا روح‏بخش بود ، فراقش طاقت‏ فرسا مى‏ نمود . ديدار پدر، نسيم بهارى بود كه جسم و جان فاطمه را شادى مى ‏بخشيد و فراقش باد سموم ‏خزان.

هنگامى كه بيمارى پيامبر خدا (ص) شدت گرفت و نفس گرم آن حضرت به سختى در جريان بود ، فاطمه (س) با دلى رنجور در كنار بستر نشسته و با چشمانى اشك ‏آلود چهره پدر را مى‏ نگريست . پيامبر (ص) در آن حال به فاطمه (س) فرمود:

دخترم ناراحتى من همين امروز است و بعد از اين ، راحت مى ‏شوم . چند لحظه بعد صداى مهربانش خاموش شد و كبوتر روحش به آشيان ه‏ايى كه قدسيان براى او تزيين كرده بودند پر كشيد . فاطمه (س) كه لب هاى ساكت پدر را ديد ، با يك دنيا غم و اندوه به وسيله اين جملات در فراق پدر نوحه‏ سرايى كرد:

» اى پدر، دعوت حق را اجابت كردى و در بهشت ‏برين جاى گرفتى ما ارتحال تو را به جبرئيل تسليت مى‏ گوييم . «

پس از آنكه بدن مطهر رسول خدا (ص) را به خاك سپردند فاطمه زهرا رو به انس كرده فرمود:

اى انس ، چگونه راضى شديد خاك بر بدن مطهر رسول خدا بريزيد. (21)

د- رحلت

در صحاح سته از رحلت فاطمه زهرا (س) و كيفيت آن ، سخنى به ميان نيامده است و فقط به ذكر اين مطلب بسنده شده كه آن حضرت شش ماه بيشتر بعد از پدر در قيد حيات نبود.

ه- روايات

در تعدادى از روايات صحاح ست ، فاطمه زهرا (س) در سلسله اسناد واقع شده و روايتى را از پدر بزرگوارش نقل مى ‏كند اما تعداد اين روايات زياد نيست در اين جا به ذكر دو روايت اشاره مى ‏كنيم:

1- فاطمه زهرا (س) مى ‏فرمايد : روش پيامبر بر اين بود كه وقتى داخل مسجد مى ‏شد مى ‏فرمود: بسم الله و السلام على رسول الله اللهم ‏اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب رحمتك. و هر گاه خارج مى ‏شد مى ‏فرمود : بسم الله و السلام على رسول الله اللهم اغفرلى ذنوبى وافتح لى ابواب فضلك. (22)

2- فاطمه زهرا (س) مى ‏فرمايد: پدرم به من تعليم داد و فرمود : صبح كه از خواب بلند مى ‏شوى بگو : سبحان الله و بحمده لا قوة الا بالله ما شاء الله كان و ما لم يشا لم يكن. كسى كه اين دعا را بخواند تا شب در امان است و كسى كه شب بخواند تا صبح در امان است. (23)


 

پى ‏نوشت ها:

1- الجامع الصحيح ، محمد بن‏اسماعيل بخارى(م‏256); 2.الصحيح ، ابوالحسن مسلم بن‏حجاج نيشابورى(م‏26);3. السنن، ابى‏ماجة(م‏273); 4. السنن، ابى‏داود(م 275); 5.السنن، نسايى،(م‏303);6. الجامع، ترمذى(م‏279). ( اين كتابها چنان منزلتى در نزد اهل سنت دارند كه هيچ كتابى به پايه اين شش مجموعه راوى نمى‏رسند).

2- صحيح مسلم; كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل زهرا(س); صحيح ابن‏ماجه، باب ما جاء فى ذكر مرض رسول الله(ص) ; مسند احمد بن‏حنبل، ج‏6، ص 282.

3- صحيح ترمذى; ج 2، ص‏319 - صحيح ابى‏داود، باب ما جاء فى القيام. مستدرك الصحيحين، ج 4، ص 272 - الادب المفرد، بخارى، ص‏136.

4- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب ما لقى النبى و اصحابه من المشركين; صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب مالقى النبى و اصحابه من المشركين.

5- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق; صحيح مسلم، كتاب الجهاد و السير، باب غزوة الاحد.

6- صحيح ابى ‏داود; ج‏26، باب الاستفادة من العاج - صحيح بخارى، كتاب بدء الخلق - مسند احمد بن‏حنبل، ج 5، ص 275.

7- صحيح ابن‏ماجه; باب بيمارى پيامبر(ص); مسند احمد بن‏حنبل، ج‏6، ص 282; صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س).

8- مستدرك الصحيحين; ج 2، ص‏479.

9- صحيح ترمذى; ج 2، ص‏306، باب مناقب امام حسن و امام حسين(ع).

10- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب مناقب اقرباء رسول خدا(ص) مناقب حضرت زهرا(س); صحيح ابى‏داود، ج 12، باب مكروهات جمع ميان زنان; صحيح مسلم، كتاب فضائل الصحابه، باب فضائل حضرت زهرا(س); صحيح ترمذى، ج 2، ص‏319 باب فضيلت فاطمه(س).

11- احزاب / آيه‏33.

12- صحيح مسلم; كتاب فضائل صحابه، باب فضائل اهل بيت پيامبر(ص) و باب فضائل على(ع); صحيح ترمذى، ج 2، ص 308 و209.

13- صحيح مسلم; كتاب فضائل صحابه، باب فضائل حضرت على(ع). صحيح ترمذى، ج 2، ص‏166 - تفسير كشاف، ذيل آيه مباهله.

14- تفسير كشاف، ذيل آيه مباهله.

15- صحيح ترمذى; ج‏3، ص 301 - تهذيب التهذيب، ابن‏حجر عسقلانى. ج 10، ص‏430.

16- صحيح ابن‏ماجه; ص‏139.

17- همان، ص‏316.

18- همان.

19- صحيح ابن‏داود; ج 2، ص‏29، باب تسبيح هنگام خواب.

20- صحيح بخارى; كتاب بدء الخلق، باب مناقب على(ع) و كتاب خمس باب اختصاص خمس به نائبان رسول الله(ص) - صحيح مسلم، كتاب ذكر و دعا تسبيح اول روز و هنگام خواب.

21- مسند احمد بن‏حنبل; ج‏6، ص 461 - ذخائر العقبى، ص‏53 - اسد الغابه، ج 5، ص 590.

22- صحيح ابن‏ماجه; كتاب 5، مساجد و جماعات، حديث 1 - مسند احمد بن‏حنبل حديث 25212 - صحيح ترمذى، حديث‏289.

23- صحيح ابن‏داود; حديث‏4413.

خوانده شده 3406 مرتبه