در اعتکاف چه بخواهیم؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

حضرت آیت الله جوادی با بيان اهميت و جايگاه اعتكاف در منظومه عبادات، فرمودند: مراسم اعتكاف كه از برجسته‌ترين مراسم عبادي ماست را فرصت الهي تلقّي مي‌كنيم و از همه دست‌اندركاران برگزاري اين جشنواره معنوي حق‌شناسي مي‌كنيم و سعي بليغ همه مسئولان اين جشنواره را مشكور وليّ عصر مي‌دانيم عبادت خالصانه معتكفان را مقبول الهي تلقّي مي‌كنيم لكن توقّع از معتكفان اين است كه نيازهاي شخصي را از يك سو, نيازهاي محلّي و منطقه‌اي را از سوي ديگر و نيازهاي بين‌المللي را از سوي سوم در نظر بگيرند.

در اعتکاف چه از خدا بخواهیم؟

در شرايط كنوني, جهان, مخصوصاً خاورميانه چشمش به نظام اسلامي ايران دوخته است اينجاست كه به قرآن و عترت در كنار هم معتقد است و مي‌يابد و عمل مي‌كند اينجاست كه با اخلاص توانسته است جنگ ده ساله را نه هشت ساله, جنگ دو ساله داخلي و هشت ساله خارجي را تحمل كند اينجاست كه عملاً نشان داد ﴿كَمْ مِن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً﴾[1] اينجاست كه وعده اِنجازشده الهي را به جهان نشان داد و نشان مي‌دهد. از اين امّ‌القراي ديني متوقَّع است كه فكر جهاني بكنند معتكفان عزيز بدانند كه براي خداي سبحان هيچ فرقي نيست كه حاجت زيد را برآورده كند يا حاجت جهان را.

يك بحث كوتاهي در اين زمينه ارائه بشود تا وارد بحث اصلي بشويم تا روشن بشود ما از خدا چه بخواهيم و چقدر بخواهيم. مستحضريد كه قدرت ذات اقدس الهي نامتناهي است اين اصل اول, با اراده كار مي‌كند «فاعلٌ لا بمعني الحركات»[2] نه با اعضا و جوارح اصل دوم, اگر قدرتي نامتناهي بود و با اراده كار كرد فرقي بين قليل و كثير نيست اصل سوم, شما الآن با اراده و تصور يك قطره آب را تصور مي‌كنيد يك اقيانوس را هم تصور مي‌كنيد اين طور نيست كه تصور يك قطره براي شما آسان باشد و تصور يك اقيانوس براي شما سخت باشد هر دو آسان است ذات اقدس الهي دو نمونه در قرآ‌ن كريم ذكر مي‌كند يكي آسان‌ترين كارهاي جهان است يكي سخت‌ترين كارهاي جهان مي‌فرمايد هر دو براي خدا آسان است آسان‌ترين كار كشيدن سايه شاخص است وقتي شما چراغ را برگردانيد اين سايه شاخص گرفته مي‌شود سايه وجودي ندارد كه قبض و بسطش دشوار باشد گسترش آن يا كاهش آن فرق بكند گرفتن سايه شاخص سخت نيست فرمود: ﴿ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضاً يَسِيراً﴾[3] يعني سهلاً نه تدريجاً و آنچه از هر كاري مهم‌تر است جهان را به هم زدن و جهان را دوباره ساختن است كاري از اين دشوارتر فرض نمي‌شود كه مجموعه نظام كيهاني به هم زده شود و دوباره بازسازي شود و اوّلين و آخرين كه رخت بربسته‌اند همه زنده شوند از اين كار دشوارتر فرض نمي‌شود. فرمود: ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّماوَاتُ﴾[4] يعني «تبدّل السماوات غير السماوات» يعني مجموعه نظام سپهري رخت برمي‌بندد (اين يك), ﴿إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾[5] همه را ما دوباره زنده مي‌كنيم (اين دو), فرمود: ﴿ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ﴾[6] اين حشر اكبر براي ما آسان است اين ﴿يَسِيرٌ﴾ همان طور كه در ﴿ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضاً يَسِيراً﴾ به كار رفت اينجا هم به كار مي‌رود كشيدن يك سايه شاخص براي خدا همانند بازسازي كلّ جهان است اين خداست خب اگر همه كارها براي ذات اقدس الهي سهل است چرا حاجت جهاني را نخواهيم؟

اكنون كه شما معتكفان به لطف الهي اين توفيق را در سراسر ايران اسلامي داشته و داريد مخصوصاً جوانها همّتتان بلند باشد خداي سبحان در انجاز وعده در قضاي حاجت فرقي بين قليل و كثير نمي‌گذارد. از يك سو, از طرفي ما پرورده اهل بيتيم آنها ما را به همّت والا فرا خواندند وجود مبارك پيامبر اكرم (عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) فرمود: «إنّ الله جوادٌ يحبّ الجود و مَعالي الامور و يَكره سفسافها»[7] خدا همّت هاي بلند را دوست دارد نه تنها با آن درگير نيست يا مزاحمت نمي‌كند يا منع نمي‌كند همّت بلند را دوست دارد همّت نازل محبوب خدا نيست شما اگر بگوييد خدايا ما را بيامرز يك حد محبوبيّت است خدايا همه ايرانيها را بيامرز يك حد است همه شيعيان جهان را بيامرز يك حد است همه مسلمين بيدارشدهٴ خاورميانه را به مقصد برسان يك حد است همه ناآگاهان را آگاه كن يك حد است براي خدا فرق نمي‌كند دعاهايتان را توسعه بدهيد خواسته‌هايتان را توسعه بدهيد اين ذوات قدسي اين دعاها را به ذات اقدس الهي عرضه مي‌كنند و خداي سبحان مي‌پذيرد.

حضرت آیت الله جوادی آملی اذعان داشتند: در جريان اعتكاف مستحضريد كه ذات اقدس الهي راه هاي فراواني گذاشته كه ما آن كَدْح دشوار را از درون شروع بكنيم اين معنا براي همه ما عُقده است كه در قرآن كريم فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَي رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ﴾[8] تو سالكي, كادحي به طرف خدا مي‌روي با تلاش و كوشش مي‌روي تا خدا را ملاقات كني آيا ـ معاذ الله ـ خدا در برزخ است در ساهره قيامت است در بهشت است يا «أقرب الينا من حبل الوريد» اگر «أقرب إلينا من حبل الوريد»[9] اين كَدْح كجاست؟ ما زميني سفر كنيم زماني سفر كنيم كجا برويم كه او را ببينيم اگر او «أقرب إلينا من حبل الوريد» يعني تمام تلاش و كوشش ما اين باشد كه اين حجاب ها را برطرف بكنيم اين غبارها را و به تعبير آيه قرآن كريم ﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَي قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[10] را برطرف كنيم اين رِيْن را اين غبار را اين چرك را برطرف كنيم تا بيدار بشويم و ببينيم آن چشمي كه در سورهٴ حج فرمود برخي ها چشم دلشان كور است را با جرّاحي بينا كنيم بيدار كنيم ﴿لاَ تَعْمَي الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَي الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور﴾[11]

اگر آن چشمِ دل باز باشد ما مي‌بينيم اگر عدّه‌اي در دنيا در ظرف خودشان و به اندازه خودشان خدا را مشاهده نكردند براي همان رِيْني است كه گرفتار آن شدند اين دعاها اين عبادت ها اين اعتكاف ها سهم تعيين‌كننده‌اي در شستشوي اين صحنه دل دارد اگر اين رِين‌ها برطرف بشود انسان به مقدار خود خدا را مي‌شناسد وقتي شناخت راحت است بارها اين حديث به عرضتان رسيد كه مرحوم صدوق(رضوان الله تعالي عليه) در كتاب شريف توحيد از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل مي‌كند كه انسان مي‌تواند به لقاء الله بار يابد. ابوبصير كور به حضرت عرض كرد آيا خدا را در قيامت مي‌توان ديد؟ فرمود قبل از قيامت ديدند بعد لحظه‌اي تأمل كرد به ابي‌بصير كور فرمود ابي‌بصير مگر هم‌اكنون خدا را نمي‌بيني؟! خب اگر يك عنايت صادقي(صلوات الله و سلامه عليه) باشد آن قلب باز مي‌شود انسان به مقدار خود خدا را مي‌شناسد و همين شهودِ خداست آن‌گاه ابوبصير كور به امام صادق عرض مي‌كند من اين حديث را نقل بكنم؟ فرمود براي توده مردم نه, براي اينكه آ‌نها متوجه نمي‌شوند مشكلاتي دارد[12] البته در جمع خواص و علما و اينها عيب ندارد لذا مرحوم صدوق همين مطلب را براي خواص در كتابش نقل كرد اين جمله در متن روايت نيست كه براي توده مردم نقل نكنيد براي خواص نقل كنيد ولي مرحوم صدوق همين را براي علما نقل كرده است.

حضرت استاد با اشاره به نتایج معنویی اعتکاف فرمودند: اعتكاف نتيجه مهمّي كه دارد آن است كه اين رين‌ها اين غبارها اين چرك‌ها شستشو مي‌شود وقتي شستشو شد انسان خالق خود را مي‌شناسد به مقداري كه مقدور اوست, آن مقداري كه مقدور ماست از درون بتوانيم خدا را بشناسيم و به وظيفه‌مان عمل بكنيم با اين بركات اعتكاف حل است بنابراين اعتكاف فرصتي است مجموعه چند عبادت, ويژگي اعتكاف اين است كه يك تلفيق مبارك و با يُمن و بركت است ما يك نماز داريم كه از آ‌ن به عنوان ستون دين تعبير شده است و چون كتاب, كتاب حكيم است ﴿وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ﴾[13] و دين, دين حكمت و عقل است هيچ جاي قرآن يا روايات نيامده كه شما نماز بخوانيد براي اينكه دين, قرآن, روايات نماز را به عنوان ستون دين معرفي كردند (يك) ستون را كه كسي نمي‌خواند ستون را اقامه مي‌كند (دو) بايد حرف ها هماهنگ باشد (سه) آن ديني كه مي‌گويند «الصّلاة عمود الدين»[14] همان دين مي‌گويد: ﴿أَقِيمُوا الصَّلاَةَ﴾[15] اگر مي‌گفت نماز ستون دين است بعد مي‌گفت نماز بخوانيد كه اين ناهماهنگ بود نماز كه ستون دين است در مسئله اعتكاف حضور دارد روزه كه «جُنّة مِن النار» و سپر آتش است با همه جلال و شكوهي كه دارد شرط اعتكاف است اين اعتكاف چه قدرتي است كه تازه روزه گرفتن شرط آن است شما مي‌بينيد وضو گرفتن عبادت است اما به پايگاه نماز كه نمي‌رسد چون به پايگاه نماز نمي‌رسد مقدمه نماز و شرط نماز است روزه با همه جلال و شكوهي كه دارد به پايگاه اعتكاف نمي‌رسد وگرنه شرط اعتكاف نبود خب اينكه گفته شد «بُنِيَ الإسلام علي خمس» نماز است روزه است زكات است حج است ولايت است.[16]

بخش وسيعي از اين مباني پنج‌گانه را شما در اعتكاف مي‌بينيد نماز را كه مي‌بينيد روزه كه با آن جلال و شكوه وصف شده است و يكي از مباني خمسه اسلام است تازه شرط اعتكاف است بخش وسيعي از اَعمالِ احرام حجّ و عمره كه وصف مُحرمان حجّ و عمره است در اعتكاف هست آثار حج را شما در اعتكاف مي‌بينيد آثار ولايت كه مشهود در اعتكاف است يك عبادت تلفيقيِ مركب از نماز و روزه و حج و اينها را مي‌بينيد غالباً فتوا دادند در حال اعتكاف خريد و فروش حرام است همان طوري كه درباره نماز جمعه گفته شد ﴿إِذَا نُودِيَ لِلصَّلاَةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ﴾[17] خب خريد و فروش كه حرام است شمّ طيب كه حرام است لمس و مسّ نسا كه حرام است فلان كار كه حرام است فلان كار كه حرام است شما آثار حج را مي‌بينيد آثار عمره را مي‌بينيد آثار صوم را مي‌بينيد آثار نماز را مي‌بينيد اين مجموعه به علاوه جمع‌بندي آثار مَشعر و منا را مي‌بينيد شما در جريان مشعر يك عبادت داريد و آن عبادت شبانه است, ديگر روز در مَشعر برنامه نداريد, شما در عرفات برنامه روزانه داريد شب در عرفات برنامه نداريد وقوف در عرفات واجب نيست, در بيتوته منا بالأخره شب بيتوته است نه روز, روز ذبح و قرباني است نه شب, اما شما در اعتكاف يك وحدت ملتئم ملفّق پيچيده شبانه‌روزي داريد اين‌چنين نيست كه شبها فارغ باشيد نظير ماه مبارك رمضان درست است انسان با فرا رسيدن مغرب افطار مي‌كند ولي همچنان معتكف است همه محرّمات اعتكاف در حال شب هم حرام است اين نظير صوم ماه مبارك رمضان نيست كه محرّمات براي روز باشد شب حلال باشد چه شبش حرام چه روزش حرام اين چه عبادت تلفيقي است اين سه شبانه‌روز انسان مهمان چه كسي است؟

مهمان صاحب‌خانه‌اي است كه اين صاحب‌خانه فرمود اگر مي‌خواهي به من نزديك بشوي بايد به فرشتگان من نزديك بشوي خب اگر كسي بخواهد قربة الي الله كار بكند بايد كار الهي بكند اين را فقهاي بزرگ ما گفتند تا نوبت به صاحب جواهر رسيد بعد از صاحب جواهر هم نوبت به مرحوم آقا سيّد محمد كاظم(رضوان الله عليهم) رسيد اين‌چنين نيست كه اين فتواي دقيق و اين مطلب دقيق براي آقا سيّد محمد كاظم باشد مرحوم آقا سيّد محمد كاظم يك فقيه نامي است اما نه در اين حد آنها گفتند تا به صاحب جواهر رسيد صاحب جواهر فرمايشي فرمود و فرمايش صاحب جواهر در عروه سيّد آمده منتها مرحوم صاحب جواهر در اول كتاب صوم گفته و سيّد(رضوان الله عليه) در بحث صوم مستحب, فرمود در فضيلت روزه همين بس كه انسان شبيه فرشته مي‌شود.[18] اين بحث, بحث فقهي نيست شما اين بحثها را كه در فقها نداريد خب به ما گفتند روز فرشته باش شب فرشته باش براي چه فرشته باش كه چه كار بكني؟! آيا گفتند نخور كه به تو خوراكي بدهيم نپوش كه به تو پوشاكي بدهيم؟! اگر حكيم سنايي گفت:

تو فرشته شوي ار جهد كني از پي آنك   ٭٭٭   برگ توت است كه گشتست به تدريج اطلس [19]

اين طليعه راه است خب حكيم سنايي حكيم است يك انسان عالم و دانشمند است فرمود شما اگر بخواهي تربيت بشوي ابزار ديني مهياست بهترين پارچه‌ها و پرده‌هاي جهان طبيعت همان پرنيان است يعني حرير اين حرير را چه كسي ساخت يك كِرم ابريشم, كِرم ابريشم چه چيزي را حرير ساخت برگ توت را حرف حكيم سنايي اين است.

اگر يك برگ توت تربيت بشود مي‌شود پرنيان اگر يك انسان تربيت بشود مي‌شود فرشته, اگر يك برگ توتي كه در زباله‌ها مي‌رود وقتي استاد ببيند مي‌شود پرنيان خب حالا چرا انسان فرشته نشود شما در سورهٴ مباركهٴ انبياء وصف فرشته‌ها را چه مي‌بيني؟ فرمود: ﴿بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ ٭ لاَ يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ﴾[20] در زيارت جامعه در وصف اهل بيت(عليهم السلام) چه مي‌بيني؟ فرمود: «عباده المكرَمين الذين لا يسبقونه بالقول و هم بأمره يعملون» همان است شما با ملائكه روبه‌رو هستيد خيلي‌ها اين زيارت جامعه را مي‌خوانند براي ثواب بردن بله ثواب هم دارد اما باسواد شدن گناه كبيره نيست! آدم مي‌رود حرم مطهّر رضوي براي اينكه باسواد برگردد اين زيارت جامعه را براي چه مي‌خوانند خب براي پدر و مادر كه با دعاهاي ديگر هم مي‌شود طلب آمرزش كرد به امام عرض مي‌كني من از راه دور آمدم «و مُحتملٌ لعلمكم»[21] شما گفتي علم ما را انبيا و اوليا و مؤمنين خالص مي‌توانند حمل بكنند من آمدم قدري از آن علوم ببرم مگر شما نفرموديد حديث ما صعب مستصعب است مگر نفرموديد امر ما صعب مستصعب است مگر نفرموديد علم ما صعب مستصعب است درباره همه اين عناوين نفرموديد «لا يَحتمله الاّ مَلكٌ مقرّب أو نبيّ مرسل أو عبدٌ إمتحن الله قلبه للإيمان»[22] من آمدم كه آن عبد ممتحن باشم علم شما را تحمل كنم اين «مُحتمل لعلمكم» جمله خبريه است كه به داعي انشا القا شده چون دعا و زيارت, انشاست من آمدم باسواد بشوم برگردم.

خب انسان وقتي كه مي‌رود حرم وقتي كه معتكف مي‌شود چرا فقط به آن مرحله نازل بسنده كند شما چنين عبادت تلفيقي را كجا مي‌بينيد ما عبادت ليليه داريم نظير مشعر و بيتوته منا, عبادت نهاريه داريم نظير موقف عرفات يا نظير صوم اما تلفيق ليل و نهار را كجا داريم كه شب و روز بسته است و يك عبادت است همان كاري كه شب واجب است روز واجب است همان كاري كه شب حرام است روز حرام است اين اعتكاف براي آن است كه انسان بتواند به درون خود سفر كند آن وقت نه بيراهه مي‌رود نه راه كسي را مي‌بندد آن وقت چنين انساني اگر بگويد خدايا تو را به عصمت زهرا خاورميانه را نجات بده اين دعايش مستجاب است الآن شما مي‌بينيد بدترين و سيّء‌ترين سيّئات را در آذربايجان دارند به عنوان رژه نشان مي‌دهند الآن اينها منتظر اعتكاف شما هستند شما دلتان مي‌خواهد با شمشير مشكل حل بشود هيچ وقت اين طور نبود هيچ وقت با شمشير جهان اداره نشد اين بيان نوراني امام(رضوان الله عليه) كه فرمود خون بر شمشير پيروز است براي هميشه است دعا اين‌چنين است.

مفسر بزگ قرآن در ادامه بیاناتشان فرمودند: روزي ابوسفيان در مسجد بود وقتي وجود مبارك رسول گرامي(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) را ديد با خودش ‌گفت «ليت شعري بأي شيء غلبني» چطور شد آنها پيروز شدند ما شكست خورديم ما سربازانمان بيشتر بود ما سواره‌نظام داشتيم ما مسلّح داشتيم آ‌نها پياده‌نظام بودند جمعيّتشان كم بود وجود مبارك حضرت از پشت رسيد دست مبارك را روي دوش نحس ابوسفيان گذاشت فرمود: «بالله غلبتك»[23] اين الآن هست. شما مي‌بينيد وجود مبارك امام هادي(صلوات الله و سلامه عليه) در شرايط كنوني دشمن‌ترين دشمن‌ها با او بدرفتاري كردند جزء مظلوم‌ترين مظلوم‌هاست اين را شما بايد با اعتكاف حل كنيد با دعا حل كنيد با جنگ كه هرگز حل نمي‌‌شود وجود مبارك حضرت هم كه ظهور كرد با عقلانيّت مردم, جهان را اصلاح مي‌كند كه وضع رأس مي‌شود حالا يا ذات اقدس الهي بلاواسطه اين كار مي‌كند يا مع‌الواسطه است «فجمع بها عقولَهم و كَمُلَت به أحلامُهم»[24] آن وقت اداره كردن جهاني كه همه‌شان عاقل‌اند و حضرت 313 شاگرد و صحابه‌اي مثل امام(رضوان الله عليه) دارد آسان است اعتكاف براي اين است بنابراين اعتكاف يك عبادت تلفيقي است كه اين عبادت تلفيقي درون انسان را راحت مي‌كند وقتي انسان از اعديٰ عدوّ نجات پيدا كرد.

گر شود دشمن دروني نيست   ٭٭٭   باكي از دشمن بروني نيست [25]

دشمن بروني مگر چه كار مي‌تواند بكند؟! در اين فرصت زرّين اعتكاف انسان راه خودش را پيدا مي‌كند وقتي راه خودش را پيدا كرد از چيزي نمي‌هراسد هم دين خودش را حفظ مي‌كند هم دين محلّي را حفظ مي‌كند هم دين منطقه‌اي را حفظ مي‌كند هم دين بين‌المللي را حفظ مي‌كند اين عبادت تلفيقي را شما مي‌بينيد در كمتر جايي داريد عبادتها از يك شب يا يك روز شروع مي‌شود بعد به سه روز بعد به اربعين بعد به مدتي بيشتر گفتند كه بهترين راه اين است كه شما سحرهايتان را دريابيد برهان قرآن كريم هم اين است كه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾[26] جريان سحرخيزي نشئه خاص دارد براي اينكه نه مزاحم دروني هست نه مزاحم بيرون هست انسان خوابيده خستگي‌اش برطرف شده مزاحم و عوامل بيروني هم به خواب‌اند هيچ كسي مزاحم آدم نيست ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ حالا روشن شد كه ما مسافر درونيم نه بيرون كجا برويم آن كه «أقرب إلينا من حبل الوريد» است كه ﴿مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾[27] يعني ما برزخ را طي كنيم برويم ساهره قيامت كه ـ معاذ الله ـ خدا آنجاست يا ﴿مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ﴾ اگر «معنا أين ما كنّا» بايد اين درون خود را بشكافيم اين موانع را برطرف بكنيم بگوييم «عَرَفتُ الله سبحانه بفسخِ العزائمِ و حلِّ العقود و نقضِ الْهِمَمِ»[28] و مانند آن.

خب چه كار كنيم كه اين درون را بشكافيم و ذات اقدس الهي را به مقداري كه مقدور خود ماست بفهميم فرمود: ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ سحرها را دريابيد شما معتكفان به لطف الهي سحر داريد بيان نوراني امام عسكري(صلوات الله و سلامه عليه) بايد كاملاً ملحوظ باشد مسافر يك زاد مي‌خواهد يك راحله اگر بخواهي بي‌زاد بروي سخت است با زادِ بي‌راحله بروي دشوار است با زاد و راحله بروي اين يَسير است زاد را كه قرآن كريم در سورهٴ بقره مشخص كرد فرمود: ﴿تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَي﴾[29] تقوا زاد است خب راحله را چه كسي گفته؟ آن كه عِدل قرآن است يعني وجود مبارك امام عسكري(سلام الله عليه), فرمود: «إنّ الوصول إلي الله عزّ و جلّ سفرٌ لا يُدرَك الاّ بامتطاء الليل»[30] مگر نمي‌خواهيد به لقاء الله برويد مگر كادح الي الله نيستيد مي‌خواهي پياده بروي يا سواره؟

پياده بروي خيلي سخت است «إنّ الوصول إلي الله عزّ و جلّ سفرٌ لا يُدرك الاّ بامتطاء الليل» امتطاء كه باب افتعال است يعني «أخذ المطيّه» مطيّه آن مركب راهوار را مي‌گويند مگر نمي‌خواهي سواره بروي اين نماز شب مركب راهوار توست بلند شو نماز شبت را بخوان سواره برو بدون امتطاء نمي‌شود اين تازه براي ماهاست كه به زحمت برخي از حرفهاي آنها را مي‌فهميم آنها كه قدري جلوترند «منّا أهل البيت»[31] هستند مثل سلمان با آنها طور ديگر حرف زدند وقتي ذريح محاربي از وجود مبارك امام نقل كرد كه ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ﴾[32] يعني «لقاء الامام» عبدالله بن سنان خدمت حضرت رسيد و از همين آيه سؤال كرد حضرت پاسخي ديگر داد عرض كرد ذريح محاربي از شما نقل كرد که شما اين را به «لقاء الامام» تفسير فرموديد, فرمود بله من گفتم اما «و من يحتمل ما يحتمل ذريح»[33] شما يك شاگرد بفهم بياور من اسرار قرآن را به او مي‌گويم اين «محتمل لعلمكم» اين بخش‌هاست وگرنه درس‌هاي حوزوي و دانشگاهي كه فراوان است اين «لا يحتمله الاّ... عبدٌ امتحن الله قلبه للإيمان» اين براي علوم ويژه است آن علوم ويژه از اين مرحله سوم شروع مي‌شود.

مرحله اول تحصيل زاد است كه همه ما بارها مي‌گوييم و مي‌شنويم مرحله دوم تحصيل راحله است خب آدم زاد را براي چه مي‌خواهد راحله را براي چه مي‌خواهد براي اينكه به مقصد برسد شما كه مي‌خواهي مشهد مشرّف بشوي يك كارتن غذا برايتان بس است يك كاميون غذا براي چه مي‌بري شما مرتّب نماز, مرتّب روزه! اينها زاد است ـ زاد يعني زاد ـ حالا رسيدي, زاد براي اينكه به مقصد برسي, مقصد را با چه مي‌شناسي مقصود را با چه مي‌شناسي آن چيز ديگر مي‌خواهد زاد و راحله براي اين است كه انسان به مقصد برسد و مقصود خود را ببيند و با او گفتگو كند از آن به بعد جاي همين دعاهاي ماه رجب و ماه شعبان است اين دعاهاي ماه رجب و ماه شعبان براي كساني است كه تقوايشان به نصاب, راحله‌شان به نصاب, حالا به مقصد رسيدند با مقصودشان گفتگو مي‌كنند درد و دل مي‌كنند.

مي‌گويند خدايا من اول منادات دارم از دور, نزديك مي‌آيم بعد مناجات دارم از نزديك, بعد نوبت توست تو مناجات بكن من بشنوم اين حرفها مربوط به زاد و راحله نيست «لاحظته فصعق لجلالك فناجته سرّاً»[34] اينها مربوط به زاد و راحله نيست زاد و راحله براي اين است كه انسان به مقصد برسد خب رسيد ديگر حالا كه رسيد مقصد چيست با مقصود انسان چطور بايد برخورد كند اين دعاهاي نوراني ماه رجب و ماه شعبان آن مقصد را نشان مي‌دهند اينها در اين سحرها پيدا مي‌شود اينها در اين اعتكاف‌ها پيدا مي‌شود بنابراين آن كَف حاجت ما مسائل شخصي است بعد قدري بالاتر مسائل محلي و منطقه‌اي و بين‌المللي نجات خاورميانه از اين انحراف اخلاقي و سيّئات اخلاقي اين مربوط به دنيا كه ـ ان‌شاءالله ـ همگان به سعادت راه پيدا كنند از اين بالاتر و بر فراز اينها لقاي ذات اقدس الهي و اسماي الهي است, لذّت اگر هست «مَن ذا الّذي ذاق حلاوة محبّتك فرامَ منك بدلا»[35] از آن به بعد است ما همه‌اش به فكر زاد و راحله نباشيم به خاطر زاد و راحله ثواب بيشتري به ما مي‌دهند يعني ممكن است به آن كسي كه نماز بيشتري خوانده روزه بيشتري گرفته به جاي ده غرفه صد غرفه بدهند اما اين در ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾[36] است هرگز ﴿عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ اين را نمي‌برند.

شما در بخش پاياني سورهٴ مباركهٴ قمر چه مي‌خوانيد مي‌گوييد ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[37] ما هر چه بر زاد و راحله بيفزايم يعني بر نماز و روزه بيفزاييم اين ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ را ممكن است ده برابر صد برابر هزار برابر به ما پاداش بدهند اما ما را ببرند ﴿عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ آن با درك است آن يك چيز ديگر است آن كاري به نماز و روزه‌اي كه ما مي‌خوانيم ندارد, بنابراين اعتكاف جاي اين است كه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ آن قيلِ أقوم آن قول أقوم با خدا گفتگو كردن مستمع خدا شدن متكلّم با خدا شدن حرف او را شنيدن اين بار فراواني دارد اگر مي‌بينيد در كتابهاي فقهي ما آمده كه صائم شبيه فرشته است ريشه‌اش را شما در جلد هشت كافي مي‌بينيد.

خدا غريق رحمت كند مرحوم كليني را ايشان در روضه كافي در جلد هشتم آنجا از وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) نقل مي‌كرد صبح كه مي‌شد از شاگردان سؤال مي‌كردند ديشب چه ديدي[38] مي‌بينيد دين چطور تربيت مي‌كند ما مي‌خوريم كه بخوابيم, حضرت شاگرداني تربيت مي‌كرد و مي‌گفت كم بخوريد و بخوابيد و رؤيا داشته باشيد اينها خوابيدن براي اينها كلاس بود آدم مي‌شود شب و روز بخوابد؟! يعني هيچ چيزي در خواب نفهمد؟! حضرت روزانه از شاگردان سؤال مي‌كرد ديشب چه ديدي مثل اينكه يك ممتحن از شاگردانش سؤال مي‌كند كه ديروز در كلاس درس چه ديدي ديشب چه ديدي آنها مي‌گفتند كه ما چنين حالتي ديديم به اصحاب مي‌فرمود اگر بر حالات الهي‌تان مداومت داشته باشيد «لصافحتكم الملائكة»[39] فرشته‌ها با شما مصافحه مي‌كنند ما وقتي مي‌توانيم به جايي برسيم كه در آن صحنه قيامت بگويند آقاي عالِم «قِف تَشفع»[40] شما تشريف نبريد تشريف داشته باشيد عدّه‌اي را هم به همراه ببريد وقتي مي‌توانيم به اين مقام برسيم چرا كم بياوريم اين در اعتكاف‌ها حاصل مي‌شود مخصوصاً براي نسل جوان كه آماده پذيرش معارف اهل بيت هستند.

اميدواريم كه ذات اقدس الهي به همه شما اخلاص نيّت همانند گذشته عطا بكند توفيقي عطا كند كه به اين عبادت خالصاً وارد بشويد خالصاً ادامه بدهيد خالصاً خارج بشويد و جوايزتان را كه همان لقاء الله است از ذات اقدس الهي دريافت بكنيد.


پي نوشت ها :

[1] . سورهٴ بقره, آيهٴ 249.

[2] . نهج‌البلاغه, خطبه 1.

[3] . سورهٴ فرقان, آيهٴ 46.

[4] . سورهٴ ابراهيم, آيهٴ 48.

[5] . سورهٴ واقعه, آيات 49 و 50.

[6] . سورهٴ ق, آيهٴ 44.

[7] . الجعفريات (محمد بن محمد بن اشعث كوفي), ص196.

[8] . سورهٴ انشقاق, آيهٴ 6.

[9] . ر.ك: سورهٴ ق, آيهٴ 16.

[10] . سورهٴ مطففين, آيهٴ 14.

[11] . سورهٴ حج, آيهٴ 46.

[12] . التوحيد (شيخ صدوق), ص117.

[13] . سورهٴ يس, آيهٴ 2.

[14] . الامالي (شيخ طوسي), ص529.

[15] . سورهٴ بقره, آيهٴ 43.

[16] . الكافي, ج2, ص18.

[17] . سورهٴ جمعه, آيهٴ 9.

[18] . جواهرالكلام, ج16, ص181; العروة الوثقي (سيد كاظم يزدي), ج2, ص241.

[19] . ديوان سنايي, قصيده 90.

[20] . سورهٴ انبياء, آيات 26 و 27.

[21] . من لا يحضره الفقيه, ج2, ص614.

[22] . الامالي (شيخ صدوق), ص4; الخصال, ج2, ص624; بحارالأنوار, ج25, ص95; در نقل خصال «قد امتحن» و در نقل بحارالأنوار «عبدٌ مؤمن» آمده است.

[23] . بغية الباحث عن زوائد مسند الحارث, ص284; السيرة الحلبية, ج3, ص55.

[24] . الكافي, ج1, ص25; كمال‌الدين, ج2, ص675.

[25] . هفت اورنگ جامي.

[26] . سورهٴ مزمل, آيهٴ 6.

[27] . سورهٴ حديد, آيهٴ 4.

[28] . نهج‌البلاغه, حكمت 250.

[29] . سورهٴ بقره, آيهٴ 197.

[30] . بحارالأنوار, ج75, ص380.

[31] . الاختصاص (شيخ مفيد), ص341.

[32] . سورهٴ حج, آيهٴ 29.

[33] . الكافي, ج4, ص549.

[34] . اقبال الأعمال, ص687.

[35] . بحارالأنوار, ج91, ص148.

[36] . سورهٴ آل‌عمران, آيهٴ 15.

[37] . سورهٴ قمر, آيهٴ 55.

[38] . الكافي, ج8, ص90.

[39] . الكافي, ج2, ص424.

[40] . علل‌الشرائع, ج2, ص394.

خوانده شده 2612 مرتبه