همگان به این تجربه رسیدیم که هیچ شور و شعفی در زندگی به اندازه کمک و یاری رساندن به همنوعان، گرفتاران و مصیبتدیدهها نیست. انسان زمانی که با نیت جلب رضایت خدا به دیگری یاری میرساند، شخصیتش رشد میکند، چرا که از خودبینی خارج میشود و نسبت به مسائل پیرامون احساس مسئولیت میکند. این احساس مسئولیت و عدم بیتفاوتی از مسائل پیرامون، از ابتداییترین فرهنگ صالحان است. در مقابل، فرد خُنثی و بیتفاوت نه جایگاهی نزد خدا دارد و نه خلایق؛ اما فردی که نسبت به رویدادهای اطراف خویش واکنش مثبت نشان میدهد، به فطرتش عمل کرده و محبوب خدا و خلق میشود.
یکی از جلوههای یاریِ همنوعان در سختیها، شاد کردن دل آنها به ویژه در زمان مصیبتهاست که در احادیث از آن با عنوان «ادخال سرور» یاد میشود. این ویژگی در عصری که مردم با مشکلات اقتصادی و غیره دست و پنجه نرم میکنند، حائز اهمیت است. وقتی به احادیث اهل بیت علیهمالسلام رجوع میکنیم، به اهمیت این خصلت از جهت اثرگذاری و ثواب بالای آن بیشتر پی میبریم؛ به عنوان نمونه امام باقر علیهالسلام محبوبترین اعمال نزد خداوند را شادی مؤمنین وصف میکند: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (الکافی، ج 2، ص 192) و در روایتی دیگر آن را محبوبترین عبادت میشمارد «و ما عُبِدَ اللهُ بِشَیءٍ أحَبَّ إلی اللهِ مِن إدخالِ السُّرُورِ عَلَی المُؤمِنِ.»
البته ناگفته نماند گاهی انسان حتی با یک تبسم میتواند غم دیگران را بزداید و نیاز عاطفی آنها را برطرف کند، همچنان که امام باقر علیهالسلام فرمود «تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجهِ أخِیهِ حَسَنَةٌ و صَرفُ القَذَی عَنهُ حَسَنَةٌ»؛ لبخند زدن انسان به روی برادرش حسنه است و دور کردن خاشاک (آزار) از او حسنه است. در این روایت میبینیم که امام علیهالسلام برای ادخال سرور مصداقی همچون تبسم را معرفی میکنند که همین مقدار هم سبب جلب لطف خداست و بهطور طبیعی آثار معنوی مثبتی را برای فرد به همراه میآورد؛ همچنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود «هر کس دلى را شاد کند، خداوند از آن شادى لطفى براى او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالى بر او باریدن گرفته و تلخى مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور کنند؛ مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً، فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ حَتَّى یَطْرُدَهَا عَنْهُ، کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ.»
در این روایت، ارتباط مستقیمی بین شادن کردن مؤمنان با زدودن تلخی مصیبت برقرار شده است. در واقع شاد کردن همنوعان از وجهی توشهای معنوی است که فرد برای روزگار سخت خود ذخیره میکند. امیرالمؤمنین علیهالسلام جریان این لطف به سمت برطرف کردن غم و اندوه فرد را به جریان آب در سرازیرى تشبیه کرده است. این وجه شباهت، به دلیل سرعت ریزش براى زدودن غم اوست، چون این لطف برخاسته از فرمان و امر الهى است. همچنین زدودن اندوه به وسیله آن لطف را به دور کردن شتر بیگانه از میان شتران خودى تشبیه کرده است؛ وجه شباهت آن، سرعت برکنارى و دور ساختن شتر است. (شرح ابن میثم بحرانی ترجمه محمدی مقدم) بنابراین خداوند به همین میزان در وقت مصیبت غم فرد را برطرف میکند.
اما غیر از آثار دنیوی که ادخال سرور به همراه دارد، شاهد آثار اخروی آن در احادیث هستیم. روایت گویایى از امام صادق علیه السلام در این زمینه نقل شده است که خلاصهاش این است: «هنگامى که در قیامت انسانِ باایمان از قبرش خارج مىشود شخصى (نورانى) از قبر با او برمىخیزد و او را بشارت به خیر مىدهد و در تمام مراحل قیامت با اوست و از ترس و وحشت او مىکاهد تا زمانى که او را وارد بهشت مىکند. شخص مؤمن از او مىپرسد: تو کیستى که همراه من آمدى و در تمام این مسیر مونس من بودى؟ مىگوید: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کُنْتَ تُدْخِلُهُ عَلَى إِخْوَانِکَ فِی الدُّنْیَا خُلِقْتُ مِنْهُ لاُِبَشِّرَکَ وَأُونِسَ وَحْشَتَکَ؛ من همان سرورى هستم که بر برادرانت در دنیا وارد کردی. من از آن آفریده شدم که تو را بشارت دهم ومونس تنهایى و وحشت تو باشم».
نکتهای که لازم است در شاد کردن دیگران به آن توجه داشت، پرهیز از افتادن در ورطهی شوخیهای نابجا و رفتارهای شنیع است که در این صورت نه تنها برای فرد ثوابی به همراه ندارد بلکه ممکن است تبعات منفی را برای او به همراه داشته باشد. ادخال سرور زمانی جایگاه دارد که شخصیتی مورد تمسخر قرار نگیرد، غیبت نشود و در یک کلام، با گناه و لودگی همراه نباشد.