بيانات مقام معظم رهبري (دام ظله) در محفل انس با قرآن
اول رمضان المبارك ۱۴۳۳
بسم الله الرّحمن الرّحيم
خداى متعال را از اعماق دل و همه ى زواياى جان سپاسگزاريم كه توفيق انس با قرآن و لذت از تلاوت قرآن را به ما، به ملت ما، به مردم ما عنايت كرده است. يقيناً هر يك از اين جلساتى كه براى قرآن و تلاوت قرآن تشكيل مي شود و عندليبان قرآنى در آن نغمهسرائى ميكنند، تأثير بسزائى در تعميق ايمان و عشق و محبت ما به قرآن دارد؛ و همه چيز در گرو همين است. اگر ملتى عقيده ى به حق را، عقيده ى به قرآن و معارف اسلامى را همراه كرد با محبت، رنگ و بوى لطيف گل محبت است كه مي تواند اعتقادات عميق را در عرصه ى زندگى انسان بارور كند. اگر اين عقايد، اين پايبندى هاى عقلانى، با محبت و با عواطف عجين و همراه شد، آن وقت عرصه، عرصهى عمل قرآنى خواهد شد؛ توفيقات، روزافزون خواهد شد؛ پى درپى خواهد شد؛ ما دنبال اين هستيم. اگر اين محافل قرآنى بتواند دل هاى ما را فراتر از جنبه ى عقلانى، از جنبه ى عاطفى و علقه ى عشق و محبت، به قرآن نزديك كند، مشكلاتى كه بر سر راه جامعه ى اسلامى است، برطرف خواهد شد؛ اين اعتقاد ماست.
البته ما به احساسات و عواطفِ تنها مطلقاً اكتفاء نمي كنيم، اما اين را لازم مي دانيم. و خوشبختانه در جامعه ى ما، در معارف اسلامى اى كه ما از طريق اهل بيت (عليهم السّلام) ياد گرفتيم، اين معنا وجود دارد؛ عقل و عاطفه، هر دو همراه يكديگر.
خوشبختانه كشور ما، ملت ما، جوانان ما، در مرحله ى انس با قرآن، امتحان خوبى دارند مي دهند. اين آشنائى ها و آگاهى ها و قرآن فهمى ها كه انسان كاملاً در اين جلسات و در اين تلاوت ها مى بيند، و آنچه كه خارج از اين جلسه هم مي شنويم يا مى بينيم، اينها خيلى تفاوت دارد با آنچه كه در سال هاى قبل، در اوائل انقلاب، در اين كشور وجود داشت. بحمدالله جوانان ما، نوجوانان ما، مردان ما، زنان ما در انس با قرآن پيشرفت كردند؛ اين خيلى مژده ى بزرگى است؛ ما يك روزى از اينها محروم بوديم.
وقتى انس با قرآن پيدا شد، مجال تدبر و تأمل و تفكر در معارف قرآن به دست خواهد آمد. قرآن را نمي شود سرسرى خواند و گذشت؛ قرآن احتياج دارد به تدبر، تكيه ى بر روى هر كلمه اى از كلمات و هر تركيبى از تركيب هاى كلامى و لفظى. انسان هرچه بيشتر تدبر كند، تأمل كند، انس بيشترى پيدا كند، بهرهى بيشترى خواهد برد؛ قرآن اينجور است.
مشكلات هر جامعه اى با قرآن حل خواهد شد. با معارف قرآنى، مشكلات حل مي شود. قرآن راه حل معضلات زندگى بشر را به فرزندان آدم هديه مي كند؛ اين وعده ى قرآنى است و تجربه ى دوران اسلام هم اين را نشان داده. هرچه ما به قرآن نزديكتر شويم، هرچه عمل قرآنى در ميان ما - چه در روح ما، چه در اعمال جسمانى ما، چه در فرد ما، چه در اجتماع ما - بيشتر شود، به سعادت، به حل مشكلات و معضلات نزديكتر مي شويم.
عزت در سايه ى قرآن است، رفاه در سايه ى قرآن است، پيشرفت مادى و معنوى در سايه ى قرآن است، اخلاق نيك در سايه ى قرآن است، سلطه و غلبه ى بر دشمنان در سايه ى قرآن است. ما ملت هاى مسلمان اگر اين حقايق را بدرستى درك كنيم و در راه رسيدن به اين هدف ها تلاش كنيم، يقيناً بهره هاى زيادى خواهيم برد.
امروز ملت هاى مسلمان درگير مشكلات فراوانى هستند از ناحيه ى تسلط كسانى كه نگاهشان به آفرينش، نگاه مادى است؛ نگاه سودجويانه است؛ نگاه پست يك انسانى است كه از معنويت بوئى نبرده. امروز تمدنى كه امكانات نظامى را در اختيار مستكبران قرار داده، مبتنى بر نگاه مادى به عالم آفرينش است. همين نگاه مادى است كه دنيا را بدبخت كرده؛ خود آنها را هم بدبخت كرده. وقتى نگاه، نگاه مادى بود، سودپرستانه بود، دور از معنويت بود، دور از اخلاق انسانى بود، نتيجه اين مي شود كه قدرت نظامى و قدرت سياسى و قدرت اطلاعاتى در راه به زنجير كشيدن ملت ها به كار مي رود. تمدن غرب در اين چند قرن اخير كه به اوج رسيده، هيچ هنرى غير از اين نداشته است؛ بشريت را استثمار كردند، ملت ها را به زنجير كشيدند، از علمشان استفاده كردند براى نابودى تمدن هاى ملت هاى ديگر و غلبه ى بر آنها، بر فرهنگ آنها، بر اقتصاد آنها.
اگر شما اوضاع و احوال قرن هجدهم و قرن نوزدهم و قرن بيستم ميلادى را مطالعه كرده باشيد - همانى كه خود غربى ها تدوين كردند و گفتند، نه آنچه كه مخالفان آنها و دشمنان آنها تدوين كردند - مى بينيد كه اينها چه كردند در شرق آسيا، در هند، در چين، در آفريقا، در آمريكا؛ چه بلائى بر سر بشريت آوردند؛ چه جهنمى براى ملت ها و انسان ها به وجود آوردند و آنها را سوزاندند؛ فقط براى بهره كشى، براى استثمار. در علم پيشرفت كردند، در فناورى پيشرفت كردند، صنعت خودشان را به اوج رساندند، اما اين را در خدمت بدبخت كردن ملت ها به كار بردند؛ چرا؟ چون آن تمدن پايه ى معنوى نداشت، معنويت در آن نبود. وقتى معنويت نبود، اخلاق هم نخواهد بود. ادعاى آنها نسبت به اخلاق، ادعاى دروغين است؛ هيچ واقعيتى ندارد. بله، در فيلم هاى سينمائى، در تلاش هاليوودى، اخلاق هست، صبر هست، عقل هست؛ اما در واقعيت زندگى، اين حرف ها وجود ندارد. وقتى دورى از معنويت شد، اين مي شود.
همين امروز شما ملاحظه كنيد؛ در يك كشورى در شرق آسيا - در ميانمار - هزاران انسان مسلمان دارند كشته مي شوند، دارند فدا مي شوند، بر اثر تعصب، بر اثر جهالت - اگر نگوئيم دست هاى سياسى در خود همين مسئله وجود دارد؛ فرض كنيم همان طور كه ادعا مي شود، بر اثر تعصب هاى دينى و مذهبى است - مدعيان دروغين حقوق بشر لب تر نمي كنند. همان هائى كه براى حيوانات دل مي سوزانند، همان هائى كه اگر در جوامعى كه مستقل از آنها هستند، وابسته ى به آنها نيستند، كوچكترين بهانه اى پيدا كنند، صد برابر آن را بزرگ مي كنند، اينجا در مقابل كشتار يك عده انسان بى گناه، بى دفاع، زن، مرد، كودك، سكوت مي كنند؛ توجيه هم مي كنند! اين، حقوق بشر اينهاست؛ حقوق بشرِ منقطع از اخلاق، منقطع از معنويت، منقطع از خدا. مي گويند اينها ميانمارى نيستند؛ خب، گيرم نباشند - البته دروغ مي گويند، سيصد چهارصد سال است كه اينها در آنجا زندگى مي كنند؛ آنطور كه به ما گزارش ميشود - بايد كشته شوند؟! همين حالت در طول سالهاى متمادى در همان كشور و در كشورهاى مجاور، از سوى غربى ها، بخصوص از سوى انگليس، نسبت به همان مردم وجود داشته. پدر اين مردم را درآوردند؛ هرجا پا گذاشتند، جز فساد و نابودى حرث و نسل - همان طور كه خداى متعال در قرآن مي فرمايد - كارى نكردند. بله، براى اينكه بازار محصولات پيدا كنند، بازارهائى را آراسته كردند؛ مردم را با محصولات جديد آشنا كردند، براى اينكه تجارت خودشان را رونق بدهند. اين تمدن، منقطع از معنويت و قرآن است.
داعيه ى ما ايجاد تمدنى است متكى به معنويت، متكى به خدا، متكى به وحى الهى، متكى به تعليم الهى، متكى به هدايت الهى. امروز اگر يك چنين تمدنى را ملت هاى اسلامى - كه بحمدالله بسيارى از ملت هاى اسلامى بيدار شده اند و به پا خاسته اند - بتوانند پايه گذارى كنند، بشر سعادتمند خواهد شد. داعيه ى جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى اين است؛ ما دنبال يك چنين تمدنى هستيم. اين را شما جوان هاى عزيز به خاطر بسپاريد، اين را شاخص و معيار قرار بدهيد.
عمل خودمان را بايد قرآنى كنيم، الهى كنيم. به گفتن نيست، به زبان نيست، به ادعا كردن نيست؛ بايد در عمل، در اين راه حركت كنيم و قدم برداريم. با قرآن كه انس مي گيريد، قرآن را كه تلاوت مي كنيد، هر جائى دستورى است، هدايتى است، نصيحتى است، در درجه ى اول سعى كنيد آن را در وجود خودتان، در باطن خودتان، در دل خودتان پايدار كنيد و آن را به عمل خودتان نزديك كنيد. هر كدام از ما اگر در عمل اين را متعهد شديم، جامعه پيش خواهد رفت، جامعه قرآنى خواهد شد.
بحمدالله در جامعه ى ما، در كشور ما، نهضت انس با قرآن، نهضت خوبى شده است. اين مسئله ى حفظ قرآن كه ما قبلاً سفارش كرديم، بحمدالله دارد در ميان جوان هاى ما انتشار پيدا مي كند؛ بايد هم انتشار پيدا كند؛ بايد هم با قرآن آشنا شويم، مأنوس شويم.
وقتى قرآن را حفظ كرديد، مي توانيد معانى قرآن را درست بفهميد؛ انسان وقتى معناى قرآن را فهميد، ميتواند در آن تدبر كند؛ وقتى تدبر كرد، ميتواند به معارف عالى دست پيدا كند و رشد پيدا كند. انسان با انس با قرآن، در درون رشد پيدا مي كند.
پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ما را از قرآن جدا مكن. پروردگارا ! جامعه ى ما را جامعه ى قرآنى قرار بده؛ زندگى ما را با قرآن، و مرگ ما را در راه قرآن قرار بده. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، قرآن را در قيامت شفيع ما قرار بده. پروردگارا ! دست ما را از قرآن و از اهلبيت - كه دو ثقل بزرگى هستند كه پيغمبر در ميان ما باقى گذاشته است - كوتاه مفرما. پروردگارا ! قرآن را از ما راضى كن؛ اهلبيت پيغمبر و ولىعصر (ارواحنا فداه) را از ما راضى بفرما. پروردگارا ! ما را در انجام وظائفمان موفق بگردان. در اين ماه مبارك رمضان، در اين روزهاى بابركت و شب هاى بابركت، توفيق بندگى و تضرع و خشوع و قرب به خود را به ما عنايت بفرما.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته