ليلة القدر در نگاه علامه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

 

مهم‏ترين مناسبت ماه مبارك رمضان، شب قدر است كه هماره مورد توجه مؤمنين بوده و خواهد بود. آنچه در پيش روى داريد بحثى پيرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبايى رحمه الله در تفسير شريف الميزان است كه در دو سوره «قدر» و «دخان‏» مطرح گرديده است. اميد كه مورد توجه واقع شده و راهنماى خوبى براى معرفى اين شب در شب‏ هاى احياء باشد.

شب قدر يعنى چه؟

مراد از قدر، تقدير و اندازه ‏گيرى است و شب قدر شب اندازه‏ گيرى است و خداوند متعال در اين شب حوادث يك سال را تقدير مى ‏كند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسان ها و امورى از اين قبيل را در اين شب مقدر مى‏ گرداند.

شب قدر كدام شب است؟

در قرآن كريم آيه ‏اى كه به صراحت‏ بيان كند شب قدر چه شبى است ديده نمى ‏شود. ولى از جمع‏ بندى چند آيه از قرآن كريم مى ‏توان فهميد كه شب قدر يكى از شب‏ هاى ماه مبارك رمضان است. قرآن كريم از يك سو مى ‏فرمايد: «انا انزلناه فى ليلة مباركة‏» (1). اين آيه گوياى اين مطلب است كه قرآن يكپارچه در يك شب مبارك نازل شده است و از سوى ديگر مى‏ فرمايد: «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن‏» (2). و گوياى اين است كه تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

و در سوره قدر مى ‏فرمايد: «انا انزلناه فى ليلة القدر» (3) . از مجموع اين آيات استفاده مى ‏شود كه قرآن كريم در يك شب مبارك در ماه رمضان كه همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اينكه كدام يك از شب‏ هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن كريم چيزى بر آن دلالت ندارد و تنها از راه اخبار مى ‏توان آن شب را معين كرد.

در بعضى از روايات منقول از ائمه اطهار عليهم السلام شب قدر مردد بين نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان است و در برخى ديگر از آنها مردد بين شب بيست و يكم و بيست و سوم و در روايات ديگرى متعين در شب بيست و سوم است (4). و عدم تعين يك شب به جهت تعظيم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نكنند.

پس از ديدگاه روايات ائمه اهل بيت عليهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم است. اما روايات منقول از طرق اهل سنت ‏به طور عجيبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نيستند ولى معروف بين اهل سنت اين است كه شب بيست و هفتم ماه رمضان. شب قدر است (5) و در آن شب قرآن نازل شده است.

تكرار شب قدر در هر سال

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى كه قرآن در آن نازل شد نيست‏ بلكه با تكرار سال ها، آن شب نيز تكرار مى‏ شود. يعنى در هر ماه رمضان شب قدرى است كه در آن شب امور سال آينده تقدير مى ‏شود. دليل بر اين امر اين است كه:

اولا: نزول قرآن بطور يكپارچه در يكى از شب‏ هاى قدر چهارده قرن گذشته ممكن است ولى تعيين حوادث تمامى قرون گذشته و آينده در آن شب بى‏ معنى است.

ثانيا: كلمه «يفرق‏» در آيه شريفه «فيها يفرق كل امر حكيم‏» (6) . در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مى ‏رساند و نيز كلمه «تنزل‏» در كريمه «تنزل الملئكه والروح فيها باذن ربهم من كل امر» (7) به دليل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

ثالثا: از ظاهر جمله «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن‏» (8) چنين برمى ‏آيد كه مادامى كه ماه رمضان تكرار مى‏ شود آن شب نيز تكرار مى‏ شود. پس شب قدر منحصر در يك شب نيست‏ بلكه در هر سال در ماه رمضان تكرار مى ‏شود.

در اين خصوص در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت ‏شده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرض كردم يا رسول الله آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر به آنان نازل مى ‏شده و چون از دنيا مى ‏رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى‏ شده است؟ فرمود: «نه بلكه شب قدر تا قيامت هست‏» (9) .

عظمت‏ شب قدر

در سوره قدر مى‏ خوانيم: «انا انزلناه فى ليلة القدر وما ادريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر» . خداوند متعال براى بيان عظمت ‏شب قدر با اين كه ممكن بود بفرمايد: «وما ادريك ما هى هى خير من الف شهر» يعنى با اين كه مى‏ توانست در آيه دوم و سوم به جاى كلمه «ليلة القدر» ضمير بياورد، خود كلمه را آورد تا بر عظمت اين شب دلالت كند.

و با آيه «ليلة القدر خير من الف شهر» عظمت اين شب را بيان كرد به اين كه اين شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن اين شب از هزار ماه، بهتر بودن از حيث فضيلت عبادت است. چه اين كه مناسب با غرض قرآن نيز چنين است. چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به خدا نزديك و به وسيله عبادت زنده كند. و احياء يا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.

از امام صادق عليه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است). حضرت فرمود: «عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد.» (10) .

وقايع شب قدر

1- نزول قرآن

ظاهر آيه شريفه «انا انزلناه فى ليلة القدر» اين است كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبير به انزال كرده كه ظهور در يكپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزيل كه ظاهر در نزول تدريجى است.

قرآن كريم به دو گونه نازل شده است:

1- نزول يكباره در يك شب معين.

2- نزول تدريجى در طول بيست و سه سال نبوت پيامبر اكرم (ص) .

آياتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث ونزلناه تنزيلا» (11) نزول تدريجى قرآن را بيان مى ‏كند.

در نزول دفعى (و يكپارچه)، قرآن كريم كه مركب از سوره‏ ها و آيات است‏ يك دفعه نازل نشده است‏ بلكه بصورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آياتى كه درباره وقايع شخصى و حوادث جزيى نازل شده ارتباط كامل با زمان و مكان و اشخاص و احوال خاصه‏ اى دارد كه درباره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مكان نازل شده و معلوم است كه چنين آياتى درست در نمى‏ آيد مگر اينكه زمان و مكانش و واقعه ‏اى كه درباره ‏اش نازل شده رخ دهد به طورى كه اگر از آن زمان‏ ها و مكان‏ ها و وقايع خاصه صرف نظر شود و فرض شود كه قرآن يك باره نازل شده، قهرا موارد آن آيات حذف مى ‏شود و ديگر بر آنها تطبيق نمى ‏كنند، پس قرآن به همين هيئت كه هست دوبار نازل نشده بلكه بين دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصيل است. همان اجمال و تفصيلى كه در آيه شريفه «كتاب احكمت اياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير» (12) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن كريم به صورت اجمال و يكپارچه بر پيامبر اكرم (ص) نازل شد و در طول بيست و سه سال به تفصيل و به تدريج و آيه به آيه نازل گرديد.

2- تقدير امور

خداوند متعال در شب قدر حوادث يك سال آينده را از قبيل مرگ و زندگى، وسعت‏ يا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خير و شر، طاعت و معصيت و... تقدير مى‏ كند.

در آيه شريفه «انا انزلناه فى ليلة القدر» (13) كلمه «قدر» دلالت ‏بر تقدير و اندازه‏ گيرى دارد و آيه شريفه «فيها يفرق كل امر حكيم‏» (14) كه در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدير دلالت مى ‏كند. چون كلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است. و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه ‏اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه‏ گيرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله‏ اند، يكى اجمال و ابهام و ديگرى تفصيل. و شب قدر به طورى كه از آيه «فيها يفرق كل امر حكيم‏» برمى ‏آيد شبى است كه امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصيل بيرون مى‏آيند.

3- نزول ملائكة و روح

بر اساس آيه شريفه «تنزل الملئكة والروح فيها باذن ربهم من كل امر» (15) ، ملائكة و روح در اين شب به اذن پروردگارشان نازل مى ‏شوند. مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى متعال درباره‏اش فرموده است «قل الروح من امر ربى‏» (16) . در اين كه مراد از امر چيست؟ بحث‏ هاى مفصلى در تفسير شريف الميزان آمده است كه به جهت اختصار مبحث‏ به دو روايت در مورد نزول ملائكة و اينكه روح چيست‏ بسنده مى ‏شود.

الف: پيامبر اكرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مى‏ شود ملائكه‏ اى كه ساكن در «سدرة المنتهى‏» هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مى ‏شوند در حالى كه جبرئيل به اتفاق سايرين پرچم‏ هايى را به همراه دارند.

يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى‏ كنند و هيچ مؤمن و مؤمنه‏ اى در اين نقاط نمى ‏ماند مگر آنكه جبرئيل به او سلام مى ‏كند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت‏ خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد (17).

ب: از امام صادق عليه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئيل بزرگتر است و جبرئيل از سنخ ملائكة است و روح از آن سنخ نيست مگر نمى ‏بينى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئكة والروح‏» پس معلوم مى ‏شود روح غير از ملائكة است (18).

4- سلام و امنيت

قرآن كريم در بيان اين ويژگى شب قدر مى ‏فرمايد: «سلام هى حتى مطلع الفجر» (19) . كلمه سلام و سلامت‏ به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.

و جمله «سلام هى‏» اشاره به اين مطلب دارد كه عنايت الهى تعلق گرفته است‏ به اين كه رحمتش شامل همه آن بندگان بشود كه به سوى او روى مى ‏آورند و نيز به اينكه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا اين است كه در اين شب كيد شيطان ‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است.

البته بعضى از مفسرين گفته‏ اند: مراد از كلمه «سلام‏» اين است كه در شب قدر ملائكة از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مى ‏دهند.


پى ‏نوشت‏

1- دخان / 3 .

2- بقره / 185 .

3- قدر / 1 .

4- ر. ك. مجمع البيان، ج 10، ص‏519 .

5- ر.ك. تفسير الدر المنثور، ج‏6 .

6- دخان / 6 .

7- قدر / 4 .

8- بقره / 185 .

9- تفسير البرهان، ج‏4، ص‏488، ح‏26 .

10- فروع كافى، ج‏4، ص‏157، ح‏4.

11- اسراء / 106 .

12- هود / 1.

13- قدر / 1.

14- دخان / 6 .

15- قدر / 4 .

16- اسراء / 85 .

17- مجمع البيان، ج‏10، ص‏520 .

18- تفسير برهان، ج‏4، ص‏481، ح‏1.

19- قدر / 5 .

خوانده شده 2966 مرتبه