اسلام در شرایطی پا به عرصه وجود گذاشت که بردگی و نابرابری نژادی در جوامع ریشهدار بود و با تأکید بر عدالت و آزادی، قدمهای جدی برای پایان دادن به این سنت ناپسند برداشت.
اسلام و بردهداری؛ حقیقتی فراموششده
قضاوت درباره مسائل تاریخی اگر تکبعدی باشد، قطعاً ناعادلانه خواهد بود. موضوع بردهداری در اسلام یکی از همین مسائل است که دشمنان، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، از آن سوءاستفاده میکنند.
اسلام هرگز بردهداری را بنیانگذاری نکرد؛ بلکه در جهانی ظهور کرد که بردهداری بخش جداییناپذیر زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع بود. بردگان یکی از مهمترین داراییها و سرمایههای تجارت داخلی و خارجی به شمار میآمدند. در ایران باستان و امپراتوریهایی مانند روم و مصر، برخوردهای بسیار سختی با بردگان میشد و آنان به عنوان بخشی از اموال خانواده محسوب میشدند و از حقوق انسانی چندانی برخوردار نبودند.
حتی در «متمدنترین کشورها» تا حدود ۱۵۰ سال پیش، بردهداری بهصورت رسمی و قانونی ادامه داشت. حال تصور کنید عمق این فرهنگ شوم در ۱۴۰۰ سال پیش چقدر بیشتر بوده است!
رویکرد عقلانی اسلام
اسلام نمیتوانست با یک حکم ضربتی، این ساختار جهانی را برچیند؛ زیرا چنین دستوری عملاً قابل اجرا نبود. همانطور که در مسئله شراب، حکم تحریم به صورت مرحلهای و تدریجی نازل شد، در موضوع بردهداری نیز اسلام با برنامهای حسابشده عمل کرد:
شکستن مبنای فکری بردهداری: اسلام معیار برتری را «تقوا» دانست، نه نژاد و طبقه. انتخاب بلال حبشیِ سیاهپوست به عنوان نخستین موذن اسلام، بزرگترین ضربه به اندیشه نژادپرستانه بود.
محدود کردن راه ورود بردگان: اسلام با قوانین ویژه، مسیر گسترش بردهداری را بست و تنها راه باقیمانده را اسارت در جنگهای مشروع دانست؛ آن هم در شرایطی که دشمنان مسلمانان همین روش را به کار میبردند.
ترغیب به آزادی بردگان: آزاد کردن برده در قرآن یک عمل عبادی و کفاره بسیاری از خطاها معرفی شد.
قرآن و آزادی بردگان
سوره مائده، آیه ۸۹ → کفاره برخی گناهان، آزاد کردن برده است.
سوره نساء، آیه ۹۲ → اگر کسی انسانی را غیرعمد بکشد، باید برای بخشش الهی بردهای آزاد کند.
سوره توبه، آیه ۶۰ → یکی از مصارف دائمی زکات، خرید و آزادسازی بردگان است.
سوره بلد، آیه ۱۳ → آزادی برده، یکی از بزرگترین کارهای خیر شمرده میشود.
سوره نور، آیه ۳۳ → طرح «مکاتبه» را معرفی میکند؛ برده میتواند با صاحبش قرارداد ببندد و هزینه آزادیاش را پرداخت کرده و آزاد شود.
سیره پیامبر و اهلبیت (ع)
پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت گرامی ایشان (ع) با رفتار و عمل خود نشان دادند که آزادی بردگان یک اصل مهم اخلاقی و دینی است. در زمانی که بردهداری بهطور گسترده در جامعه وجود داشت، ایشان با تأکید بر کرامت انسانی، تلاش کردند این وضعیت را تغییر دهند.
امام علی (ع) میفرمایند: «هزار برده را از دسترنج خود خریدم و آزاد کردم.» (الکافی، ج۵، ص۷۴) این جمله نشاندهنده تلاش اهلبیت برای آزادسازی بردگان است؛ کاری که نیازمند هزینه و شجاعت بود اما نشاندهنده پایبندی آنها به عدالت و انسانیت است.
این رفتارها همسو با تعالیم پیامبر (ص) است که در احادیث، آزادی بردگان را عملی نیکو و پسندیده میدانستند. اسلام بردهداری را به عنوان یک واقعیت تاریخی پذیرفت اما همواره بر آزادی و کرامت انسانها تأکید داشت و در طول زمان سعی کرد بردهداری را محدود و اصلاح کند.
پایان تجارت انسان
اسلام شکنجه و آزار بردگان را ممنوع کرد؛ حتی بریدن گوش یا بینی برده توسط صاحبش، باعث آزادی او میشد. (شرح اللمعة الدمشقیة، ج۶، ص۲۸۰)
و پیامبر (ص) به صراحت فرمود: «بدترین مردم کسی است که انسانها را بفروشد.» (الکافی، ج۵، ص۱۱۴)
جمعبندی
اسلام نه تنها بردهداری را تأسیس نکرد، بلکه با واقعبینی و تدبیر، این پدیده ریشهدار را به سمت نابودی برد.
مبنای فکری آن (نژادپرستی و طبقهگرایی) را در هم شکست.
ورود بردگان جدید را به حداقل رساند.
آزادی بردگان را به عنوان عبادت، کفاره گناهان و مصرف زکات معرفی کرد.
و در سیره عملی پیامبر و اهلبیت، آزادی انسانها به یک ارزش محوری تبدیل شد.
اسلام راه را برای جامعهای بدون برده باز کرد، آن هم در زمانی که جهان، قرنها بعد تازه به فکر لغو بردهداری افتاد.