آیا خداوند قابل رؤیت است؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
آیا خداوند قابل رؤیت است؟

یکی از شبهات کلامی درباره رؤیت خداوند است که در ادامه به بررسی آن پرداخته می‌شود.

 

دیدگاه کلامی

در علم کلام (عقاید اسلامی)، اثبات شده که خداوند با چشم دیده نمی‌شود؛ چون برای دیده شدن، یک چیز باید جسم و مادی باشد، در مکان مشخصی قرار بگیرد، در جهتی خاص باشد، و نور یا شعاعی از آن به چشم برسد. اما خداوند نه جسم است و نه مادی، بنابراین نمی‌توان او را با چشم دید.

به همین دلیل قرآن می‌فرماید:

«لا تُدرِکهُ الأبصارُ وَ هُوَ یُدرِکُ الأبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخبیرُ»

«چشم‌ها او را در نمی‌یابند، و او چشم‌ها را در می‌یابد، و او دقیق و آگاه است» (انعام، ۱۰۳)

 

ماجرای حضرت موسی(ع)

وقتی حضرت موسی(ع) از خدا درخواست رؤیت کرد «خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم»، مفسران کلامی گفته‌اند:

موسی(ع) خودش می‌دانست که خدا قابل دیدن نیست. اما قوم بنی‌اسرائیل اصرار داشتند خدا را ببینند. قبلاً به موسی(ع) گفته بودند:

«ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم تا زمانی که خدا را آشکارا ببینیم» (بقره، ۵۵)

در همین زمان، صاعقه‌ای آن‌ها را گرفت و هلاک شدند. بعد از آن، از موسی(ع) خواستند که خودش از خدا بخواهد تا او را ببیند، و موسی(ع) هم این درخواست را مطرح کرد، تا خدا خودش جواب منفی بدهد و قوم بنی‌اسرائیل قانع شوند.

 

دیدگاه فلسفی و عرفانی

برخی دیگر از مفسران و متفکران، نگاه متفاوتی دارند. از نظر آن‌ها، حضرت موسی(ع) هرگز درخواست دیدن خدا را به معنای دیدن با چشم ظاهری مطرح نکرده است؛ چون او پیامبری بزرگ و اولوالعزم بود، چنان‌که در مورد درخواست بت‌پرستی آنها مقاومت نمود و به درخواست ایشان اعتنایی ننمود.

«گفتند: ای موسی! برای ما نیز خدایی بساز، همان‌طور که آن‌ها (بت‌پرستان) خدایانی دارند. گفت: شما مردمی نادان هستید»
(اعراف، ۱۳۸)

بنابراین بعید است که موسی(ع) خودش بخواهد خدا را با چشم ببیند، حتی اگر از طرف قوم باشد.

 

پس منظور موسی(ع) چه بوده؟

این گروه معتقدند که درخواست موسی(ع) مربوط به یک درک باطنی و قلبی از خدا بوده؛ چیزی که در قرآن به آن «لقای خدا» یا «نظر به پروردگار» گفته می‌شود. مثلاً:

«چهره‌هایی در آن روز شاداب‌اند، و به سوی پروردگارشان نگاه می‌کنند»
(قیامت، ۲۲-۲۳)

«هر که امید دیدار پروردگارش را دارد، باید کار شایسته کند و در پرستش خدا کسی را شریک نگیرد»
(کهف، ۱۱۰)

اما این نگاه و رؤیت، با چشم نیست، بلکه نوعی شناخت درونی و حضوری است. شبیه وقتی که آدمی می‌گوید: «می‌بینم که به فلان چیز علاقه دارم»، در حالی‌که واقعاً چیزی را با چشم نمی‌بیند، بلکه با شعور و درک قلبی درک می‌کند.

 

این نوع شهود چگونه است؟

این نوع «دیدن» در عرفان به آن «شهود قلبی» می‌گویند؛ یعنی مشاهده خدا با جان و دل، نه با چشم. این مشاهده هم در درجات مختلف رخ می‌دهد؛ هر کسی به اندازه پاکی دل و معرفتش، جمال و جلال الهی را می‌بیند.

«پرده‌ای میان ما و خدا نیست جز گناه‌ها»
از امام رضا(ع) پرسیده شد: «چرا خدا را نمی‌بینیم؟» فرمود: «گناهانتان نمی‌گذارد» ۱

مولوی در مثنوی همین معنا را چنین بیان می‌کند:

جمال یار ندارد نقاب و پرده، ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد

یا در جایی دیگر می‌گوید:

جان مردم هست مانند هوا
چون به گرد آمیخت شد، پرده سما

مانع آید او ز دید آفتاب
چون که گردش رفت شد صاف و ناب
۲

 

چرا موسی(ع) بیهوش شد؟

وقتی خدا به موسی(ع) گفت:

«به کوه نگاه کن، اگر کوه سر جایش ماند، آن‌گاه شاید بتوانی مرا ببینی» (اعراف، ۱۴۳)

و سپس تجلی الهی اتفاق افتاد، کوه متلاشی شد و موسی(ع) بیهوش افتاد. این حالت، از ترس معمولی نبود، چون موسی(ع) پیامبری بود که معجزات بزرگی انجام داده بود؛ دریا را شکافت، عصایش اژدها می‌شد، و... .

بلکه آنچه او را مدهوش کرد، جلال و قهر الهی بود که در آن تجلی دید. وقتی به هوش آمد، توبه کرد و گفت: «منزهی تو! به سوی تو باز می‌گردم و من از مؤمنان هستم»

مفسران مانند علامه طباطبائی می‌گویند: شاید حضرت موسی(ع) می‌خواست شهود کامل الهی را در دنیا تجربه کند، اما خدا به او فهماند که این تجربه، در دنیا ممکن نیست. چون در دنیا، انسان‌ها درگیر مشغله‌های جسمی و مادی هستند.

در قیامت، روح انسان دیگر گرفتار بدن نیست و می‌تواند درک شهودی کامل از خدا داشته باشد. مؤمنان در آن روز، جمال و جلال الهی را خواهند دید. قرآن نیز اشاره دارد که در قیامت، «چهره‌هایی شادمانند و نظاره‌گر پروردگارشان‌اند».

 

روایات اهل‌بیت(ع)

امام علی(ع) در پاسخ به کسی که پرسید: «آیا خدا را دیده‌ای؟» فرمود:

«من خدایی را که ندیده‌ام عبادت نمی‌کنم؛ اما دیدن خدا با چشم ممکن نیست، بلکه دل‌ها او را با ایمان واقعی می‌بینند»۳

امام صادق(ع) نیز فرمود: «وقتی موسی(ع) درخواست تجلی کرد، خدا به یکی از فرشتگان به نام "کروبین" دستور داد که تجلی کند. همین تجلی، کوه را متلاشی کرد» ۴

علامه طباطبائی در توضیح این روایت می‌گوید:

تجلی خدا مانند سایر کارهای او، از طریق واسطه‌هایی انجام می‌شود؛ همان‌طور که رزق را توسط میکائیل، یا وحی را توسط جبرئیل می‌دهد. تجلی نیز از طریق فرشته‌ای مثل کروبین انجام شده است. ۵

برخی مفسران (مانند تفسیر نمونه) گفته‌اند که خدا مستقیماً تجلی کرد یا صاعقه‌ای فرستاد؛ اما طبق دیدگاه علامه طباطبائی، این تجلی از طریق واسطه‌ها بوده است. ۶

امام کاظم(ع) هم فرمود: «بین خدا و مخلوقات، حجابی نیست جز خود مخلوقات» ۷

 

 

پی‌نوشت ها:

۱. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۷، ص ۱۴۲، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

۲. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم، ابیات ۲۴۸۴ الی ۲۴۸۶.

۳. ترجمه المیزان، ص ۳۶۸؛ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۲۵۸، خ ۱۷۹، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.

۴. ترجمه المیزان، ج ۸، ص ۳۷۷.

۵. همان

۶. تفسیر نمونه، ج ۶، ص ۳۵۷.

۷. شیخ صدوق، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم‏، ص ۱۷۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.

 

 

خوانده شده 5 مرتبه