اگر معصومین (ع) شفاعت می کنند، چرا شفاعت غیرخدا در برخی از آیات رد شده است؟

امتیاز بدهید
(1 امتیاز)
اگر معصومین (ع) شفاعت می کنند، چرا شفاعت غیرخدا در برخی از آیات رد شده است؟

علت این‎که خداوند در آغاز شفاعت را نفی نموده، سپس برای بعضی ثابت کرده، این است که به‎طور کلی شیوة قرآن، این است که ابتدا، هر نوع کمالی را از غیر خدا نفی می‎کند، سپس آن‎را برای خدا به‎عنوان یک امر ذاتی و استقلالی و سپس برای غیر خدا، به عنوان کسی که از طرف او اجازه دارد، اثبات می‎کند.

 

- سؤال

مگر در روز قیامت، ائمه و پیشوایان بعضی را شفاعت نمی‎کنند، پس چرا قرآن در آیة 48 سورة بقره می‎فرماید: و حذر کنید از روزی که کسی به جای دیگری مجازات نبیند و هیچ شفاعت از کسی پذیرفته نشود و فدا و عوض قبول نکنند. فدا و عوض یعنی چه؟

 

- پاسخ

خداوند متعال می‎فرماید: «و اتقوا یوماً لا تجزی نفس عن نفس شیئاً و لا یقبل منها شفاعة و لا یؤخذ منها عدل و لا هم ینصرون»؛ بترسید از آن روزی که کسی به جای دیگری مجازات نمی‎شود! و نه شفاعت پذیرفته می‎شود و نه غرامت و بدل قبول خواهد شد و نه یاری می‎شوند(سوره بقره/48).

 

این آیه خط بطلانی است بر اندیشه‎ها و اعتقادهای باطل یهود؛ چراکه آنها معتقد بودند چون نیاکان و اجدادشان، پیامبران خدا بوده‎اند، بنابراین آنها را نیز شفاعت خواهند کرد و یا گمان می‎کردند که در آخرت برای آمرزش گناهان از فدیه و بدل استفاده می‎شود، چنانچه در این دنیا معمول است، که برای نجات مجرمان از مجازات، از راههای گوناگونی وارد می‎شوند؛ گاه یک نفر جریمة دیگری را پرداخت می‎کند تا مجرم رهایی یابد، اگر این معنا ممکن نشد متوسل به شفاعت می‎گردد و اشخاص را بر می‎انگیزد که از او شفاعت کنند. اگر این هم نشد، سعی می‎کنند که با پرداختن غرامت (رشوه) خود را آزاد سازند، و اگر دسترسی به این کار هم نداشتند از دوستان و یاران کمک می‎گیرند تا از او دفاع کنند و از چنگال مجازات رهائی یابند.

 

می‎توان گفت: قرآن کریم به‎طور عموم، اصول حاکم بر مجازات ها را در قیامت به کلی از این امور جدا می‎داند و می‎فرماید: هیچ یک از این امور در آنجا به کار نمی‎آید، تنها راه نجات، پناه بردن به ایمان و تقوی و استمداد از لطف پروردگار است.

 

قرآن و مسأله شفاعت

مسألة شفاعت با آنچه که در دنیا مرسوم به «پارتی بازی» و «روابط به جای ضوابط» معروف شده است، کاملاً متفاوت است، زیرا این گونه شفاعت ها در افکار عمومی، از نوع شفاعت منفی است که نه تنها مجرم را از جرم باز نمی‎دارد، بلکه او را تشویق به جرائم و گناهان دیگر نیز می‎کند، ولی آنچه که به‎طور صحیح در مکتب اسلام به عنوان شفاعت مطرح است، یک ابزار عالی تربیتی و وسیلة اصلاح افراد گناهکار و آلوده، همراه با بیداری و آگاهی است که شخص شفاعت شونده با توجّه به سوابق بد خود، باید با ارتباط با شفیع در صدد اصلاح خود برآید و درون خود را متغیر و متحول نماید. حال که این مسأله روشن شد، به بررسی آیات شفاعت در قرآن کریم می‎پردازیم.

 

آیاتی که در این زمینه وجود دارند در حقیقت به چند دسته تقسیم می‎شوند:

الف- آیاتی که به‎طور کلی، شفاعت را نفی می‎کنند، مانند: «انفقوا مما رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خلّة و لا شفاعة»؛ از آنچه به شما روزی دادیم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است، نه دوستی و نه شفاعت(بقره/254). و نیز مانند آیة مورد پرسش.

 

ب- آیاتی که شفاعت را تنها برای خدا ثابت می‎کنند و شفیع را تنها خدا معرفی می‎کنند، مانند: «و ما لکم من دونه من ولی و لا شفیع»؛ غیر از خداوند، هیچ ولی و شفیعی نیست(سجده/4) و نیز مانند: قل لله الشفاعة جمیعا، همة شفاعتها مخصوص خداست(زمر/44).

 

ج- آیاتی که شفاعت را برای دیگران ثابت می‎کند، امّا با اذن و فرمان خداوند: «من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه»؛ کیست که در نزد او جز به فرمان او شفاعت کند(سوره بقره/255)، یا مانند: «و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له»؛ شفاعت جز برای کسانی که خدا اجازه دهد سودی ندارد (سبأ/23).

 

علت این‎که خداوند در آغاز شفاعت را نفی نموده، سپس برای بعضی ثابت کرده، این است که به‎طور کلی شیوة قرآن، این است که ابتدا، هر نوع کمالی را از غیر خدا نفی می‎کند، سپس آن‎را برای خدا به‎عنوان یک امر ذاتی و استقلالی و سپس برای غیر خدا، به عنوان کسی که از طرف او اجازه دارد، اثبات می‎کند، و در حقیقت می‎فهماند که غیر خداوند، کمالاتی را که دارند از خودشان نیست و خداوند به آنها عطا فرموده است.

 

بنابراین، آیة مورد بحث از نظر محتوایی، رد اندیشه‎های باطل یهود و دنیا پرستان است که برا رهایی مجرم، متوسل به روابط و دوست و شفیع‎های باطل می‎شوند، ولی از نظر اعتقادی، نفی شفاعت نمی‎کند، بلکه با ضمیمة آیات دیگر روشن می‎شود که شفاعت غیر صحیح مانند شفاعت های دنیایی را مردود می‎داند، ولی شفاعت خداوند و کسانی که از طرف پروردگار اجازه دارند، مانند پیامبر و ائمه مطلوب بوده و با هدف خداوند در تربیت انسان، سازگار است.

خوانده شده 1249 مرتبه