آیا حضرت علی (علیه السلام) با عایشه جنگید؟
بدون تردید حضرت علی(علیه السلام) خلیفه مسلمانان بود و بر همه مسلمانان واجب بود تا از او اطاعت نمایند و علیه خلیفه و امام خویش خروج نکنند؛ بنابراین حضرت علی(علیه السلام) با ام المؤمنین عایشه نجنگید؛ بلکه این اصحاب جمل بودند که فتنه را آغاز کردند و به انگیزه ایجاد بلوا و گرفتن خلافت به پایتخت آن روز اسلام حمله ور شدند و باعث جنگ و کشتار عظیمی میان مسلمانان گردیدند.
علامه ابو منصور تمیمی بغدادی، از علمای اهل سنّت، می گوید: «علی با اصحاب جمل و صفین برای آن که اسلام بیاورند، نجنگید؛ بلکه علت پیکار او با آنان این بود که علیه او طغیان کرده بودند و برای همین به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نکنید تا آنان نبرد را با شما آغاز کنند. [۱۷۵] اگر علی(علیه السلام) به جنگ عایشه برخاسته بود، نمی بایست به اصحابش چنین دستوری می داد. از این جا معلوم می شود که امام در صدد دفاع از کیان اسلام و مسلمین بوده و این حق خلیفه مسلمانان است که در برابر خروج کنندگان ایستادگی و دفاع نماید. حتی حضرت علی(علیه السلام) به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش علیه حکومت اسلامی دست بردارند. بیهقی در این باره گوید: «علی(علیه السلام) با اهل جمل نجنگید تا آن که سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در این سه رو سپاهیان آن حضرت مجروحین فراوانی داد، ولی به دستور امام(علیه السلام) از جنگ پرهیز می کردند. بعد از جنگ نیز به دستور امام(علیه السلام) کاری به مجروحان و فراریان نداشتند. بنابراین امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
در گزارش دیگری بیهقی می نویسد: «در جنگ جمل، علی(علیه السلام) میان مردم ندا کرد: هیچ کس را با تیر نزنید و با نیزه زخمی نکنید و با شمشیر مضروب نسازید و شروع کننده جنگ نباشید و با آنان با لطیف ترین نحوه ممکن سخن بگویید». [۱۷۶]
امام علی(علیه السلام) اصلا راضی نبود که در برابر همسر پیامبر قرار بگیرد. شاهد این مدعا این است که بعد از پایان جنگ عایشه را با عزت و احترام و کلیه اسباب و لوازم مورد نیاز راهی مدینه کرد.
ابن جوزی در این باره می گوید: «علی(علیه السلام) عایشه را به بهترین اسباب مورد نیاز مجهز کرد و برادر عایشه، عبدالرحمان بن ابی بکر، را به همراه ۳۰ مرد و ۲۰ زن از اشراف و متدینین بصره از قبیله هَمْدان و عبد متین ملازم او ساخت.
وقتی از عایشه درباره مسافرتش در بازگشت از بصره سؤال کردند، گفت: به خیر و خوبی گذشت و به خدا سوگند او (حضرت علی علیه السلام) اموال فراوانی به من داد و بیش تر هم عنایت فرمود، اما به همراهم مردانی را فرستاد که آنان را نمی شناختم.
وقتی این سخن عایشه به زنان ملازم او که به فرمان امام علی(علیه السلام) در لباس مردان در آمده بودند، رسید، نزد عایشه آمدند و به او اعلام کردند که زن هستند. در پی آن عایشه سجده کرد و گفت: و الله ای فرزند ابوطالب، جز کرم و خوبی نیفزودی و دوست داشتم که از این مسیر خارج نمی شدم. و دچار مصیبت و ناخوشی می شدم تا توان خروج از من گرفته می شد. [۱۷۷]
ابن کلبی می گوید: «هرگاه عایشه به یاد جنگ جمل می افتاد، می گریست؛ به حدی که مقنعه اش تر می شد و گلویش را بغض می گرفت. و هرگاه ام سلمه را یاد می کرد که او را از رفتن به بصره نهی کرده بود، می گریست. [۱۷۸]
نتیجه این که شروع کنندگان جنگ، عایشه و طلحه و زبیر بودند و امام علی(علیه السلام) در مقام دفاع بود. آن حضرت با لشکریانشان در نهایت کرم و بزرگواری برخورد کرد، هر چند آنان طاغی و یاغی بودند و خونشان هدر بود. عایشه تحت تأثیر رفتار محترمانه و کریمانه امام علی(علیه السلام) همواره از رو در رویی با آن حضرت اظهار ندامت می کرد و گویا از این که با آیه صریح قرآن که خطاب به زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأُولی)؛ [۱۷۹] مخالفت کرده بود، سخت افسوس می خورد.