منظور از شرح صدر درباره رسول خدا (ص) چیست؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
منظور از شرح صدر درباره رسول خدا (ص) چیست؟
۱۷ ربیع الاول، سالروز ولادت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی ( صلی الله علیه و آله و سلم) است که به این مناسبت، به انتشار مطلبی پیرامون آن حضرت می پردازیم:
 
 
سؤال:

منظور از شرح صدر، در مورد پیامبر (صلی الله علیه وآله) چیست؟

 

پاسخ:

خدای متعال در اولین آیه از سوره«الم نشرح» به یکی از مهمترین موهبت های خویش به پیامبر(صلی الله علیه وآله) اشاره نموده، می‌فرماید: (آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم؟)؛ «اَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ».

«نَشْرَح» از ماده «شرح» در اصل، به گفته «راغب» در «مفردات»، به معنی گسترش دادن قطعات گوشت و تولید ورقه های نازک تر است، سپس می افزاید: منظور از شرح صدر، گسترش آن به وسیله نور الهی و سکینهو آرامش خداداد می باشد و بعد می گوید: شرح دادن مشکلات کلام و سخن، به معنی گسترش آن و توضیح معانی مخفی است.

به هر حال، شک نیست که: منظور از «شرح صدر» در اینجا، معنی کنائی آن است و آن توسعه دادن به روح و فکر پیامبر(صلی الله علیه وآله) است و این توسعه می تواند مفهوم وسیعی داشته باشد، که هم وسعت علمی پیامبر را از طریق وحی و رسالت شامل گردد و هم بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجت ها و کارشکنی های دشمنان و مخالفان.

لذا، هنگامی که «موسی بن عمران» ماموریت دعوت «فرعون» طغیانگر را پیدا می کند: «اذْهَبْ اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی» بلافاصله عرض می کند: «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی اَمْری»؛ (خداوندا! سینه ام را گشاده ساز و کار را بر من آسان کن).(۱)

و در جائی دیگر، خطاب به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوت»؛ (اکنون که چنین است منتظر فرمان پروردگارت باش، استقامت و شکیبائی پیشه کن و مانند یونس مباش [که بر اثر ترک شکیبائیِ لازم، گرفتار آن همه مشکلات و مرارت شد]).(۲)

«شرح صدر» در حقیقت، نقطه مقابل «ضیق صدر» است، چنان که در آیه۹۷ سوره«حجر» می خوانیم: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّکَ یَضیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُون»؛ (ما می دانیم که سینه تو به خاطر گفتگوهای [مغرضانه] آنها تنگ می شود).

اصولاً، هیچ رهبر بزرگی نمی تواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشکلات رود و آن کس که رسالتش از همه عظیم تر است (مانند پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)) شرح صدر او باید از همه بیشتر باشد، طوفان ها، آرامش اقیانوس روح او را بر هم نزند، مشکلات، او را به زانو در نیاورد، کارشکنی های دشمنان، مایوسش نسازد، سوالات از مسائل پیچیده، او را در تنگنا قرار ندهد و این عظیم ترین هدیه الهی به رسول اللّه بود.

لذا، در حدیثی آمده است: «پیامبر(صلی الله علیه وآله) می فرماید: من تقاضائی از پروردگارم کردم که دوست می داشتم این تقاضا را نمی‌کردم، عرض کردم:

خداوندا! جریان باد را در اختیار بعضی از پیامبران قبل از من قرار دادی، و بعضی از آنها مردگان را زنده می کردند، خداوند به من فرمود:

آیا تو یتیم نبودی پناهت دادم؟

گفتم: آری.

فرمود : آیا گمشده نبودی هدایتت کردم؟

عرض کردم: آری، ای پروردگار!.

فرمود: آیا سینه تو را گشاده، و پشتت را سبک بار نکردم؟

عرض کردم: آری ای پروردگار»!(۳)

این، نشان می دهد که نعمت «شرح صدر» مافوق معجزات انبیاء است، و به راستی، اگر کسی حالات پیامبر(صلی الله علیه وآله) را دقیقاً مطالعه کند و میزان شرح صدر او را در حوادث سخت و پیچیده دوران عمرش بنگرد، یقین می کند این از طریق عادی ممکن نیست، این یک تأیید الهی و ربانی است.

در اینجا بعضی گفته اند: منظور از «شرح صدر» همان حادثه ای است که در طفولیت یا جوانی پیغمبر(صلی الله علیه وآله) واقع شد، که فرشتگان آسمان آمدند، سینه او را شکافتند، قلبش را بیرون آورده، شستشو دادند، و آن را از علم و دانش و رأفت و رحمت پر کردند.(۴)

بدیهی است، منظور از این حدیث، این قلب جسمانی نیست، بلکه کنایه و اشاره ای است به امدادهای الهی از نظر روحی، تقویت عزم و اراده پیغمبر و پاکسازی او از هر گونه نقایص اخلاقی و وسوسه های شیطانی.

ولی، دلیلی نداریم که آیه مورد بحث اشاره به خصوص این ماجرا باشد، بلکه مفهومی گسترده و وسیع دارد که این داستان ممکن است مصداقی از آن محسوب شود.

و به خاطر همین شرح صدر بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به عالی ترین وجهی مشکلات رسالت را پشت سر گذاشت، و وظائف خود را در این طریق به خوبی انجام داد.(۵)

 

پی نوشت ها:

(۱). سوره طه، آیات ۲۴ ـ ۲۶.

(۲). سوره قلم، آیه ۴۸.

(۳). «مجمع البیان»، جلد ۱۰، صفحه ۵۰۸.

(۴). تفسیر «درّ المنثور» طبق نقل تفسیر «المیزان»، جلد ۲۰، صفحه ۴۵۲؛ تفسیر «فخر رازی»، جلد ۳۲، صفحه ۲ ـ مضمون این حدیث در «صحیح بخاری»، «ترمذی» و «نسائی» نیز در داستان «معراج» آمده است.

(۵). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج ۲۷، ص ۱۴۱.

خوانده شده 537 مرتبه