آیا آفرینش شیطان اغواگر با عدل الهی منافات ندارد؟!

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
آیا آفرینش شیطان اغواگر با عدل الهی منافات ندارد؟!

پاسخ اجمالی:

اولا: خدا ابلیس را از ابتدا شیطان نیافرید، ابلیس سالها همنشین ملائک مقرب و بر فطرت پاک بود، امّا با اختیار داده شده، بنای طغیان و سرکشی را گذاشت و لقب شیطان گرفت. بنابراین خلقت اولیّه او پلید نبوده تا منافی عدالت باشد.


ثانیا: از منظر سازمان آفرینش، وجود شیطان برای افراد با ایمان و آنها که می خواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است؛ چرا که پیشرفت و تکامل، همواره در میان تضادها صورت می گیرد. بنابرین وجود شیطان برای حق پویان، رمز تکامل است و سدّ هدایت نیست، زیرا شیطان جز وسوسه کاری نمی کند.


ثالثا: خداوند در برابر وسوسه های اغواگرانه شیطان، ابزار هدایت، اراده و قدرت انتخاب را نیز در اختیار انسان قرار داده است. انسان گناهکار با اختیار از وسوسه شیطان پیروی می کند، لذا مستحقّ مجازات می گردد.

 
پاسخ تفصیلی:

 

شیطان مانع تکامل
بسیاری سؤال می کنند که اگر انسان برای تکامل و نائل شدن به سعادت از طریق بندگی خدا آفریده شده، وجود شیطان که یک موجود ویرانگر ضد تکاملی است، چه دلیلی می تواند داشته باشد؟! آن هم موجودی هوشیار، کینه توز، مکّار، پرفریب و مصمم! آیا آفرینش چنین موجودی و عذاب بندگان بخاطر تبعیت از او با عدل الهی ناسازگار نیست؟!

 

فراهم بودن شرایط تکامل برای همه موجودات مختار
قبل از پاسخ لازم است بدانیم آفرینش الهی در تمام ابعاد کامل و بی عیب است؛ حتی یک دانه ریز بالقوة دارای کمال است. زیرا استعداد رشد و تبدیل شدن به یک درخت تنومند را داراست. اگر دانه به رشد و تعالی نرسد مقصر نیست، چون شرایط می تواند برایش فراهم نشده باشد. ولی در موجودات مختار مثل جن و انس شرایط رشد فراهم شده است و جا ماندن از مسیر رشد و تکامل مربوط به عملکرد آگاهانه و ضعیفشان در مسیر عبودیت الهی است. این نکته هم در مورد شیطان وجود دارد و هم در مورد انسان هایی که فریب او را می خورند.
با این مقدمه و با توضیحاتی که بیان خواهیم کرد پاسخ سؤال به خوبی روشن خواهد شد:

ماهیت شیطان و گذشته او خداوند «ابلیس» را از ابتدا «شیطان» نیافرید. بلکه ابلیس از طایفه جنیان بوده و خلقت پاک و گذشته بی عیبی داشته است. هزاران سال در مسیر عبودیت الهی و همراه فرشتگان بزرگ بود. امّا با سوء استفاده از آزادی و اختیار خود بنای تکبّر و طغیان را گذاشت که اعمالش را بر باد داد و رانده درگاه خداوند گردید و لقب شیطان را به خود اختصاص داد.(۱)

در آیه ۳۴ سوره بقره می خوانیم: «أَبَی‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الکَافِرِینَ»؛ (سر باز زد و تکبّر ورزید و [به خاطر تکبّر و نافرمانیش] از کافران شد). و خداوند او را از آن مقام خلع کرد. در روایتی از امام علی(علیه السلام) نیز می خوانیم: «إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَة»(۲)؛ ([شیطان] در این هنگام اعمال طولانی و کوشش های بسیارش را بر باد داد، در حالی که خدا را شش هزار سال عبادت کرده بود). پس خدا از ابتدا موجود «شرورم خلق نکرد و ابلیس را «شیطان» نیافرید.(۳)

 

مبارزه با شیطان، مهمترین عامل تکامل
از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان برای افراد با ایمان و آنها که می خواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست. بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چه اینکه پیشرفت و ترقی و تکامل، همواره در میان تضادها صورت می گیرد. راه دور نرویم همیشه نیروهای مقاوم در برابر دشمنان سرسخت جان می گیرند، و سیر تکاملی خود را می پیمایند.
فرماندهان و سربازان ورزیده و نیرومند کسانی هستند که در جنگهای بزرگ با دشمنان سرسخت درگیر بوده اند.
سیاستمداران باتجربه و پرقدرت آنها هستند که در کوره های سخت بحرانهای سیاسی با دشمنان نیرومندی دست و پنجه نرم کرده اند.
قهرمانان بزرگ کشتی آنها هستند که با حریفهای پرقدرت و سرسخت زورآزمائی کرده اند.
بنابراین چه جای تعجب که بندگان بزرگ خدا با مبارزه مستمر و پی گیر در برابر «شیطان» روز به روز قویتر و نیرومندتر شوند!


دانشمندان امروز در مورد فلسفه وجود میکروبهای مزاحم می گویند: اگر آنها نبودند سلولهای بدن انسان در یک حالت سستی و کرخی فرو می رفتند، و احتمالًا نمو بدن انسانها از ۸۰ سانتیمتر تجاوز نمی کرد، همگی به صورت آدمهای کوتوله بودند، و به این ترتیب انسانهای کنونی با مبارزه جسمانی با میکروبهای مزاحم نیرو و نمو بیشتری کسب کرده اند. و چنین است روح انسان در مبارزه با شیطان و هوای نفس.(۴)
البته اگر شیطان هم نبود، هوای نفس و وسوسه های نفسانی انسان را در بوته آزمایش قرار می داد، اما با وجود شیطان این تنور آزمایش داغ تر شد، چرا که شیطان عاملی است از برون و هوای نفس عاملی است از درون.(۵)

 

زمینه سازی و یاری الهی در مبارزه با شیطان
همانگونه که در قرآن مجید آمده خداوند عدالت را رعایت کرده است و انسان را در برابر وسوسه های شیطان تنها نگذاشته است و پیامبران و فرشتگان را برای کمک به رشد و تکامل انسان فرستاده است، همانطور که در برابر هوای نفس نیز به او عقل داده است تا دچار انحراف نگردد.
در آیه ۷۳ سوره انبیاء در باره گروهی از پیامبران‏ می‏ خوانیم: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ»؛ (آنها [پیامبران] را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می‏ کردند، و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها تنها مرا پرستش می‏ کردند).
طبق آیات ۳۰-۳۱ سوره فصلت نیز، خداوند مؤمنان را با لشکریانی از فرشتگان مجهز می کند، و نیروهای غیبی و معنوی جهان را با آنها که در مسیر جهاد نفس و جهاد دشمن پیکار می کنند همراه می سازد: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ»؛ (کسانی که گفتند: پروردگار ما خدا است، سپس استقامت کردند، فرشتگان، بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین نباشید و بشارت بر شما باد بهشتی که به آن وعده داده شده اید، * ما یاران و مددکاران شما در زندگی دنیا و در آخرت هستیم).

 

راز و رمز موفقیّت شیطان
نکته مهم دیگر اینکه شیطان هرگز سرزده وارد خانه دل ما نمی شود، و از مرزهای کشور روح ما بی گذرنامه نمی گذرد، حمله او هرگز غافلگیرانه نیست، او با اجازه خود ما وارد می شود، آری او از در وارد می شود نه از روزن، و این خود ما هستیم که در را به روی او می گشائیم، همانگونه که قرآن در آیات ۹۹-۱۰۰ سوره نحل می گوید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ (او سلطه بر کسانی که ایمان دارند و توکل بر پروردگارشان می‏ کنند ندارد * تنها تسلط او بر کسانی است که او را به دوستی و سرپرستی خود برگزینند، و به او شرک می‏ ورزند [و فرمانش را در برابر فرمان خدا لازم الاجراء می‏ دانند]).


شیطان هرگز ما را مجبور به کاری نمی کند و کار او فقط وسوسه و اغواگری است . این ما هستیم که از روی اختیار از او تبعیت می کنیم؛ چنانکه در آیات ۵-۶ سوره ناس می خوانیم: «الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»؛ ([به خدا پناه می برم از] کسی که در سینه های انسانها وسوسه می کند * خواه از جن باشد یا از انسان‏). طبق این آیات وسوسه کردن اختصاص به شیطان هم ندارد و برخی انسان ها نیز ممکن است ما را وسوسه کنند و خود ما باید مراقب باشیم و ضمن پناه بردن به خدا از شر آنها از آنها پیروی نکنیم.
در آیه ۲۲ سوره ابراهیم نیز صراحتا به اختیار انسان در پیروی از شیطان اشاره شده است: «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ»؛ (و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده [باطل] دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنا بر این مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید). و در آیه ۱۰۰ سوره نحل می‏ خوانیم: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»؛ (تسلط شیطان تنها بر کسانی است که ولایت و سرپرستی او را نسبت به خود پذیرفته ‏اند و آنها که او را شریک خداوند در مساله اطاعت قرار داده‏ اند).(۶)


اصولًا اعمال انسانها است که زمینه های نفوذ شیطان را فراهم می سازد، چنانکه قرآن در آیه ۲۷ سوره اسراء می گوید: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ»؛ (تبذیر کنندگان برادران شیاطینند).(۷)
بر همین اساس خداوند متعال در یکی از بی سابقه ترین سوگندهایش در قرآن یعنی در اولین آیات سوره شمس (آیات ۷ - ۱۰)، به صراحت خود انسان را مسئول سعادت یا شقاوت خود معرفی کرده است: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها * وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»؛ (و سوگند به نفس آدمی و آن کس که آن را منظم ساخته، * سپس فجور و تقوا [شر و خیر] را به او الهام کرده است * که هر کس نفس خود را تزکیه کرده، رستگار شده * و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است).

در نتیجه وجود شیطان هیچ منافاتی با عدالت خداوند ندارد و انسان نیز برای پیروی از شیطان و جهنمی شدن بهانه ای ندارد؛ چرا که خداوند عدالت را رعایت کرده و در برابر شیطان ابزار هدایت را نیز در اختیار انسان قرار داده است.

 

پی نوشت ها:

(۱). ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی‏، ناصر، دار کتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ هـ ش، چاپ سی دوم، ج ۱، ص ۱۹۴؛ و ج‏ ۶، ص۱۱۱.

(۲). نهج البلاغة، شریف الرضی، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صالح، صبحی، ‏انتشارات هجرت، قم، ۱۴۱۴ هـ ق، چاپ اول‏، ص۲۸۷، خطبه ۱۹۲.

(۳). تفسیر نمونه، همان، ج‏ ۱، ص ۱۹۴.

(۴). یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ ش‏، چاپ چهارم‏، ص ۱۳۷؛ تفسیر نمونه، همان، ج ‏۱۹، ص ۳۴۶.

(۵). تفسیر نمونه، همان، ج ‏۱۹، ص۳۴۷.

(۶). همان، ج ‏۱۰، ج ۳۲۷.

(۷). یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، همان، ص ۱۳۸؛ پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ هـ ش، چاپ نهم، ج ‏۱، ص۴۱۲.

خوانده شده 391 مرتبه