پاسخ اجمالی:
«سِحر» نوعی اَعمال خارق العاده است که گاه آثاری در وجود انسان میگذارد و گاهی تنها جنبه روانی دارد. سحر در قرآن گاهی جهت فریفتن مردم و چیزی شبیه چشم بندی معرفی می شود؛ مانند سحر ساحران زمان موسی(ع) و گاهی نیز به موثر بودن آن صحه میگذارد؛ مانند سِحری که باعث جدائی زن و شوهر می شد. بسیاری از سِحرها با استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی برای اغفال مردم ساده لوح انجام میشود و فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام آن را حرام دانستهاند؛ به فرموده امام علی(ع) چنین کسی، کافر شده و رابطهاش با خدا قطع میشود.
در اینکه «سِحر» چیست و از چه تاریخی به وجود آمده؟ بحث فراوان است. این قدر میتوان گفت که سِحر از زمانهای خیلی قدیم در میان مردم رواج داشته است؛ ولی تاریخ دقیقی برای آن در دست نیست و نیز نمیتوان گفت چه کسی برای نخستین بار جادوگری را به وجود آورد. ولی از نظر معنی و حقیقت سِحر میتوان گفت: سِحر، نوعی اَعمال خارق العاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد و گاهی یک نوع چشم بندی و تردستی است و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد.
سِحر از نظر لغت به دو معنی آمده است:
۱. به معنی خدعه، نیرنگ، شعبده و تردستی و به تعبیر «قاموس اللغه»: سِحر یعنی خدعه کردن.
۲. «کل ما لطف و دق»؛ (آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز باشد).
در «مفردات» راغب که مخصوص واژههای قرآن است به سه معنی اشاره شده:
۱. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت، همانند شعبده و تردستی.
۲. جلب شیطانها از راههای خاصی و کمک گرفتن از آنان.
۳. معنی دیگری که بعضی پنداشتهاند و آن اینکه: ممکن است با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورد؛ ولی این نوع، خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.(۱)
از بررسی حدود ۵۱ مورد کلمه «سِحر» و مشتقات آن در سورههای قرآن از قبیل: «طه»، «شعراء»، «یونس» و «اعراف» و... راجع به سرگذشت پیامبران خدا: موسی(علیه السلام)، عیسی(علیه السلام) و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به این نتیجه میرسیم که سِحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم میشود:
۱. آنجا که مقصود از آن فریفتن، تردستی، شعبده و چشمبندی است و حقیقتی ندارد، چنانکه میخوانیم: «فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی»(۲)؛ (ریسمانها و عصاهای جادوگرانِ زمان موسی در اثر سِحر، خیال میشد که حرکت میکنند) و در آیه دیگر آمده است: «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُم»(۳)؛ (هنگامی که ریسمانها را انداختند چشمهای مردم را سِحر کردند و آنها را ارعاب نمودند) از این آیات روشن میشود که سِحر، دارای حقیقتی نیست که بتواند در اشیاء تصرفی کند و اثری بگذارد؛ بلکه این تردستی و چشم بندی ساحران است که آن چنان جلوه میدهد.
۲. از بعضی از آیات قرآن استفاده میشود که بعضی از انواع سِحر به راستی اثر میگذارد مانند آیه فوق که میگوید آنها سِحرهائی را فرا میگرفتند که میان مرد و همسرش جدائی میافکند: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِه»(۴) یا تعبیر دیگری که در آیات فوق بود که آنها چیزهائی را فرا میگرفتند که مضرّ به حالشان بود و نافع نبود: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم».(۵) ولی آیا تأثیر سِحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشارهای به آن نشده و لذا بعضی معتقدند اثر سِحر تنها در جنبههای روانی است.
نکته دیگری که در اینجا تذکر آن لازم است اینکه: به نظر میرسد قسمت قابل توجهی از سِحرها بوسیله استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی به عنوان اغفال مردم ساده لوح انجام میشده است. مثلاً در تاریخ ساحران زمان موسی(علیه السلام) میخوانیم که آنها درون ریسمانها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیائی مخصوص (احتمالاً جیوه و مانند آن) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب و یا بر اثر وسائل حرارتی که در زیر آن تعبیه کرده بودند، به حرکت درآمدند و تماشا کنندگان خیال میکردند آنها زنده شدهاند. این گونه سِحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست.
سِحر از نظر اسلام
در این مورد فقهای اسلام همه میگویند یاد گرفتن و انجام اعمال سِحر و جادوگری حرام است. در این قسمت احادیثی از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است که در کتابهای معتبر ما نقل گردیده، از جمله اینکه: حضرت علی(علیه السلام) میفرماید: «مَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِیلاً اَوْ کَثِیراً فَقَدْ کَفَرَ وَ کانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ...»(۶)؛ (کسی که سِحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود...).
البته چنانچه یاد گرفتن آن به منظور ابطال سِحر ساحران باشد اشکالی ندارد؛ بلکه گاهی به عنوان واجب کفائی میبایست عدهای سِحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغ گوئی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سِحر و جادوی او را ابطال نمایند و دروغ مُدّعی را فاش سازند.
شاهد این سخن که اگر سِحر برای ابطال سِحر و حل و گشودن آن باشد بی مانع است، حدیثی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، در این حدیث میخوانیم: «یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سِحر مزد میگرفت خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: حرفه من سِحر بوده است و در برابر آن مزد میگرفتم، خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین میشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام؛ ولی اکنون آنرا ترک و توبه کردهام، آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمود: عقده سِحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن».(۷)
از این حدیث استفاده میشود که برای گشودن گره سِحر، آموختن و عمل آن بی اشکال است.(۸)،(۹)
-----------------------------------------
پرسش:
آیا «سحر و جادو» واقعیت دارد؟ و اسلام چه دستوراتی برای دفع آثار آن داده است؟
پاسخ اجمالی:
اصل «سِحر و جادو» واقعیت دارد؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت. «قرآن» در داستان حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون تأکید کرده که ساحران چشم های مردم را تسخیر کردند و چشم بندی نمودند؛ یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند؛ بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند. بهترین راه ها برای دفع آثار سِحر: خواندن نمازها در اوّل وقت، خواندن پنج مرتبه آیة الکرسی و دادن مقداری صدقه در هر روز است.
اصل «سِحر و جادو» واقعیّت دارد، و «قرآن مجید» در آیات متعدّد در مورد آن سخن گفته است؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت. برای روشن شدن این ادّعا، آیات مربوط به مبارزه حضرت موسی(علیه السلام) و جادوگران دربار فرعون، در سوره «اعراف» را اجمالاً تفسیر می کنیم تا معلوم شود چه نوع چشم بندی و تردستی بوده است: «وَ جَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَاَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ»(۱۰)؛ (ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمّی خواهیم داشت؟!).
«قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»(۱۱)؛ ([فرعون] گفت: آری، و شما از مقرّبان خواهید بود). یعنی هم اجرت و دستمزد ارزشمندی به شما می دهم و هم جزء مقرّبان دربارم خواهید شد. از این تعبیر استفاده می شود که مقرّبِ درگاه بودن، از اجر و پاداش و مزد و ثواب بالاتر و ارزشمندتر است. به هر حال، زمان مبارزه فرا رسید و اسباب و لوازم کار آماده شد و مردم با توجّه به اینکه روز عید تعطیل بود جمع شدند، تا این مبارزه را به تماشا بنشینند.
«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَّکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ»(۱۲)؛ ([و چون روز مبارزه فرا رسید ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [وسایل سِحرت را] بیفکن، یا ما می افکنیم). همان گونه که قبلاً اشاره شد یکی از دستورات ادیان الهی این است که آغازگر مبارزه نباشند؛ بلکه منتظر و آماده باشند که اگر دشمن حمله کرد دفاع کنند، تا همواره مبارزاتشان جنبه دفاعی داشته باشد، نه جنبه تهاجمی. حضرت موسی(علیه السلام) نیز با توجّه به همین اصل فرمود: شما شروع کنید، و آنها شروع به کار کردند. توجّه فرمایید: «قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»(۱۳)؛ ([موسی] گفت: شما بیفکنید و هنگامی که [وسایل سِحر خود را] افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند، و سِحر عظیمی پدید آوردند).
خداوند متعال از سحر ساحران فرعون، «سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ»(۱۴) با عنوان «چشم بندی» تعبیر کرده است، یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند، بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند.
چشم بندی و تردستی آنها به این صورت بود که داخل عصاها و ریسمان های ضخیم را خالی کرده، و در آن جیوه ریخته، سپس درِ آن را محکم بستند. خاصیّت جیوه این است که با حرارت تبدیل به بخار می شود و اگر در جسم در بسته ای باشد آن جسم را به حرکت درمی آورد. هنگامی که ساحران ریسمان ها و عصاها را به روی زمین انداختند و حرارت آفتاب به آنها خورد و جیوه ها تبخیر شد، عصاها و ریسمان ها شروع به تکان خوردن و حرکت مختصری کردند و این حرکت، باعث شد مردم تصوّر کنند که آنها واقعاً مار و اژدها هستند.
در همین زمان تبلیغات روانی آنها هم شروع شد؛ مثل اینکه با صدای بلند از مردم می خواستند مقداری عقب بروند تا مبادا مارها و اژدهاها به آنها آزار برسانند! با این دو کار مردم باور کردند که آنها واقعی هستند. این مطلب در آیه ۶۶ سوره «طه» نیز آمده است، آنجا که فرمود: «قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی»؛ ([موسی] گفت: شما اوّل بیفکنید! در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می رسید که حرکت می کنند!).
اینکه می فرماید: «مردم به نظرشان می رسید که حرکت می کنند»؛ یعنی این کارشان نوعی چشم بندی و تردستی بود. به هر حال، مردم وحشت کرده و ساحران و فرعونیان، مست شادی و خوشحالی شده، و تصوّر کردند پیروز شده اند. اکنون نوبت موسی(علیه السلام) است، باید دید که موسی چه می کند؟: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ»(۱۵)؛ ([ما] به موسی وحی کردیم که: عصای خود را بیفکن. ناگهان [به صورت مار عظیمی درآمد] و وسایل دروغین آنها را به سرعت بلعید).
شادی فرعونیان دوامی نداشت، عصای موسی(علیه السلام) تبدیل به مار بزرگی شد، و تمام ریسمان ها و عصاهای ساحران را بلعید. در اینجا بود که حقّ آشکار گشت، و تردستی و چشم بندی ساحران باطل شد. ساحران با پی بردن به حقیقت، بی اختیار به سجده افتاده و به خدای حضرت موسی و هارون(علیهما السلام) ایمان آوردند. آنها به خوبی درک کردند که حضرت موسی(ع) ساحر نیست و آنچه او انجام داده معجزه ای از ناحیه خداوند است. اهل خبره مسائل را زودتر درک کرده و تشخیص می دهند، لذا می گویند در مسایلی که تخصّصی ندارید به متخصّص آن مراجعه کنید و ساحرانِ متخصّص، تشخیص دهنده سِحر از حقیقت بودند، و لذا اقرار کردند که حق با حضرت موسی(ع) است.
نتیجه اینکه سِحر و جادو اجمالاً و به شکلی که در بالا گفته شد حقیقت دارد؛ امّا آنچه که غالب مردم خیال می کنند سِحر است، در حقیقت سِحر نیست. مثلاً هرکس در هر برنامه ای دچار شکست می شود گناه آن را به گردن سِحر و جادو می اندازد و می گوید: «همسایه ای که رابطه خوبی با من ندارد، مرا سِحر کرده است»؛ در حالی که چنین نیست. کاسب اگر دیرهنگام درِ مغازه اش را باز کند و زود ببندد و با مشتری بداخلاقی کند و جنس نامرغوب عرضه نماید و ورشکست شود، مدعی می شود که او را جادو کرده اند. باید به چنین شخصی گفت: جادوی تو دیر آمدن و زود رفتن، و عرضه جنس نامرغوب، و بدرفتاری با مشتریان است. اگر این اشکالات را برطرف کنی ورشکست نمی شوی یا دختری که به سنّ بالایی رسیده و هنوز ازدواج نکرده، ادّعا می کند که او را جادو کرده اند؛ در حالی که علّت آن، رد کردن خواستگارانِ مناسب در زمان جوانی، یا سخت گیری های بی مورد پدر و مادر یا طرح شرایط سخت و سنگین، گرفتن مبلغ مَهریه و مانند آن بوده است. اگر در آن زمان از مَهریه سنگین و شرایط سخت چشم پوشی می کرد و به خواستگارِ جوانِ مسلمانِ باایمانی جواب مثبت می داد اکنون در حسرت آمدن یک خواستگار با ویژگی هایی بسیار پایین تر چشم به در خانه نمی دوخت.
دختران جوان! پدر و مادر دختران! بی جهت خواستگارها را رد نکنید. اگر آنها اکنون خانه و ماشین و پول آن چنانی ندارند، غالب مردان در شروع زندگی چنین بوده اند، و به تدریج در سایه تلاش و کوشش خودشان، و همکاری پدر و مادر، و لطف و عنایت خدا، صاحب همه چیز شده اند. بنابراین، مشکلاتی که با دست خودمان درست کرده ایم را به گردن سِحر و جادو نیندازیم. که این کار نه تنها مشکل را حل نمی کند؛ بلکه منشأ مشکلات دیگری نیز می شود؛ زیرا عدّه ای انسان های فرصت طلب و سودجو منتظرند از این اعتقاداتِ باطل سوء استفاده کنند و برای بُطلان مثلاً سحر و حلّ مشکلات وارد میدان شوند. آنها مبالغ کلانی می گیرند و یک مشت خرافات تحویل اینها می دهند و متأسّفانه در بعضی موارد علاوه بر سوء استفاده های مالی، سوء استفاده های جنسی شرم آوری هم می کنند که در این زمینه عدّه ای از آنها در چنگال قانون اسیر و به سختی مجازات شده اند.
خوانندگان محترمی که تصوّر می کنید اسیر سِحر و جادو شده اید، هرگز به چنین اشخاص کلاهبرداری مراجعه نکنید، و بهترین راه برای دفع آثارسِحر، عمل به دستورات زیر است:
۱. نمازها را اوّل وقت بخوانید. ۲. هر روز پنج مرتبه آیة الکرسی را بخوانید که در حفاظت انسان از مشکلات و ناملایمات اثر عجیبی دارد ۳. هر روز هرچند به مقدار کمی صدقه دهید.(۱۶)
-----------------------------------------
پرسش:
آیا سحر در عصر ما نیز وجود دارد؟
پاسخ اجمالی:
استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام و استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم و تله پاتی به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر از آنها برای فریب مردم استفاده شود از مصادیق سحر خواهد بود همان طور که ساحران گذشته از جمله در زمان حضرت موسی(ع) از این امور استفاده می کردند. همچنین با توجه به قدرت فراوان نیروی اراده انسان در پرتو ریاضت، اگر برای تهذیب نفس باشد مشروع است والا نامشروع و مخرب است.
امروز یک سلسله علوم وجود دارد که در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامه های خود را عملی می ساختند:
۱ ـ استفاده از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، همان طور که در داستان ساحران زمان موسی(علیه السلام) آمده که آنها با استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی مانند جیوه و ترکیبات آن، توانستند چیزهائی به شکل مار بسازند و به حرکت در آوردند.
البته استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام هرگز ممنوع نیست، بلکه باید هر چه بیشتر از آنها آگاه شد و در زندگی از آن استفاده کرد، ولی اگر از خواص مرموز آنها برای اغفال و فریب مردم ناآگاه استفاده شود، و به راه های غلطی سوق داده شوند، یکی از مصادیق سحر محسوب خواهد شد (دقت کنید).
۲ ـ استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم، و مانیه تیزم، و تله پاتی، (انتقال افکار از فاصله دور).
البته این علوم نیز از علوم مثبتی است که می تواند در بسیاری از شئون زندگی مورد بهره برداری صحیح قرار گیرد، ولی ساحران از آن سوء استفاده می کردند و برای اغفال و فریب مردم آنها را به کار می گرفتند.
اگر امروز هم کسی از آنها چنین استفاده ای را در برابر مردم بی خبر کند، سحر محسوب خواهد شد.
این نکته، نیز به ثبوت رسیده که نیروی اراده انسان، قدرت فراوانی دارد و هنگامی که در پرتو ریاضت های نفسانی قوی تر شود کارش به جائی می رسد که در موجودات محیط خود تأثیر می گذارد، همان گونه که مرتاضان بر اثر ریاضت اقدام به کارهای خارق العاده می کنند.
این نیز قابل توجه است که: ریاضت ها گاهی مشروع است و گاهی نامشروع، ریاضت های مشروع در نفوس پاک، نیروی سازنده ایجاد می کند، و ریاضت های نامشروع نیروی شیطانی، و هر دو ممکن است منشأ خارق عادات گردد که در اولی مثبت و سازنده و در دوم مخرب است.(۱۷)
پی نوشت ها:
(۱). مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، چاپ اول، ص ۴۰۱، (ماده: سِحر).
(۲). سوره طه، آیه ۶۶.
(۳). سوره اعراف، آیه ۱۱۶.
(۴). سوره بقره، آیه ۱۰۲.
(۵). همان.
(۶). قرب الإسناد، حمیری، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، ۱۴۱۳ قمری، چاپ اول، ص ۱۵۲.
(۷). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ قمری، چاپ چهارم، ج ۵، ص ۱۱۵، باب (الصناعات).
(۸). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ شمسی، چاپ اول، ج ۱، ص ۳۷۷.
(۹). گردآوری از کتاب: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینی، سید حسین، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶ شمسی، چاپ چهارم، ص ۶۷۱.
(۱۰). سوره اعراف، آیه ۱۱۳.
(۱۱). همان سوره، آیه ۱۱۴.
(۱۲). همان سوره، آیه ۱۱۵.
(۱۳). همان سوره، آیه ۱۱۶.
(۱۴). همان سوره، همان آیه.
(۱۵). همان سوره، آیه ۱۱۷.
(۱۶). گردآوری از کتاب: داستان یاران، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰ شمسی، چاپ اول، ص ۳۱۳.