بدون تردید اصلی ترین عامل ایجاد و ترویج اختلاف در بین مسلمانان توطئه های خباثت آمیز دشمنان است؛ زیرا مذاهب و فرقه های اسلامی دهها بلکه صدها سال است که در کشورهای اسلامی با یکدیگر زندگی و همزیستی مسالمت آمیز و همراه با صفا و صمیمیت داشته اند، اما ظهور و جلوه نمایی جاذبه و اقتدار مادی و معنوی اسلام پس از انقلاب اسلامی ایران و نفوذ آن در دلهای انسانهای پاک که بیداری اسلامی در آسیا و آفریقا را پدید آورد، موجب گردید تا دشمنان احساس خطر نموده و با تدبیر و برنامه ریزی دقیق به مقابله با آن بپردازند و هر روز برای جدایی و تفرقه مسلمانان طرحی نو در اندازند، از این رو شناساندن دشمن و نقشه های آن برای مسلمانان به ویژه برای خواص جوامع اسلامی، یکی از تدابیر مهم مقام معظم رهبری در چند سال اخیر بوده است تا مسلمانان با روشن بینی و بصیرت به مقابله با ترفندهای آنان برخیزند.
الف) ضرورت شناخت نقشه دشمن
«نقشه دشمن را بشناسیم. اگر نقشه دشمن را، امکان تدبیر در مقابل این نقشه به وجود مىآید؛ اما اگر نقشه دشمن را نشناختیم، امکان تدبیر وجود نخواهد داشت؛ در پیدا کردن راه خودمان اشتباه میکنیم، در عملکرد خودمان اشتباه میکنیم. نقشه دشمن این است: ملتهاى مسلمان را به یکدیگر مشغول کنند، بین اینها اختلاف به راه بیاندازند» (17/03/1392).
«به علماى محترم شیعه و سنى گفتم شما دم از وحدت مىزنید و این خیلى خوب است و من هم از شما ممنونم؛ اما از کید دشمن غافل نباشید. دشمن از راههایى وارد مىشود که ممکن است شما از آن غفلت کنید و به آن توجه نداشته باشید. هوشیار باشید و دشمن را در هر لباسى بشناسید: «وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ»؛ «از سخنانشان هم مىتوان آنها را شناخت». بدانید کسانى که شما را به واگرایى از دین، ملت و کشور سوق مىدهند، دشمنند و دوست نیستند. کسانى که شما را به اختلافات داخلى سوق مىدهند، دشمنند. کسانى که سعى مىکنند دلها را نسبت به هم چرکین کنند، دشمنند. کسانى که سعى مىکنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دستنیافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسیدن به آنها جلوه دهند، دشمناند» (1/12/1381).
ب) اهداف و نقشه های دشمنان
1. ایجاد اختلاف مذهبی: «یکى از راهبردهاى اساسى دشمنان اسلام و به خصوص دشمنان نظام اسلامى در منطقه، راهبرد ایجاد اختلاف فرقهاى و مذهبى و مسئله شیعه و سنى است؛ این را توجه داشته باشید» (14/6/1392).
«مىبینید دشمنىِ دشمنان را! مىبینید تلاش آنها را براى نابود کردن هویت اسلامى و ایجاد اختلاف بین امت اسلامى! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعى ندارد. ... برادران عزیز! ما امروز بیش از همه چیز، به هوشیارى و وحدت کلمه احتیاج داریم. دشمن پیچیده است و در مواجهه با انقلاب و ملت ایران، مرموزانه عمل مىکند. غالباً لباس دشمنى نمىپوشد؛ بلکه با چهره نفاق، دورویى، فریب، تبلیغات، شایعهپراکنى، ایجاد دلسردى و زنده کردن انگیزههاى گوناگون قومى و تاریخى و فرقهاى، جلو مىآید. به همین خاطر، با دشمن باید هوشیارانه برخورد کرد» (17/1/1386 و 19/3/1368).
«امروز فریاد تفرقه از سوى دشمنان اسلام بلند می شود. مسئله شیعه و سنى را امروز آمریکاییها و انگلیسیها مطرح می کنند؛ این براى ما ننگ است. تحلیلگران آمریکایى و انگلیسى و غربى، جزء مسائلى که مطرح می کنند، روى آن مطالعه می کنند، روى آن تأکید می کنند، این است که بیاییم اسلام سنى را از اسلام شیعى جدا کنیم و بین اینها درگیرى به وجود بیاوریم. دشمن می خواهد این کار را بکند؛ همیشه همین جور بوده است. این را باید ما متوجه باشیم، بیدار باشیم. میخواهند ما را به همدیگر مشغول کنند تا از آن نقطه اصلى که ما باید متوجه به آن باشیم، منصرف کنند. میخواهند اقوام مسلمان، ملتهاى مسلمان، مذاهب مسلمان، از شیعه و سنى و غیر اینها را متوجه به هم کنند تا مسئله اسرائیل فراموش شود (13/12/1388).
2. بهرهبردارى از جهالت، عصبیت و سطحىنگریها: «نگاه هوشمندانه به صحنه درگیریهاى داخلى، دست دشمن را در پس این فاجعهها به روشنى نشان می دهد. این دست غدّار، بىشک از جهلها و عصبیتها و سطحىنگریها در میان جوامع ما بهرهبردارى می کند و بر روى آتش، بنزین می ریزد ... اکنون لیبى به گونهاى، مصر و تونس به گونهاى، سوریه به گونهاى، پاکستان به گونهاى، و عراق و لبنان به گونهاى درگیر یا در معرض این شعلههاى خطرناکند» (9/2/1392).
3. استفاده از همه امکانات برای مقابله با امت اسلامی: «شبکه سرطانى صهیونیسم و دولت مردان شرور و جنگ افروز آمریکا که امروز خطرناک ترین و اصلى ترین مرکز استکبارند، از راههاى گوناگون به معارضه با امت اسلام برخاسته اند. از جنگ روانى و تبلیغاتى تا مقابله اقتصادى تا اقدامات عنودانه سیاسى و تا خشونت و ترور و تقابل نظامی» (پیام به حجاج، 1382).
4. به شکست کشاندن بیداری اسلامی: «چند راه براى شکست وارد آوردنِ به بیدارى اسلام ـ که منشأ آن هم، برافراشته شدن پرچمِ جمهورى اسلامى در ایران است ـ در مقابل آنها باقى مانده است. یک راه عمده آنها همین مسئله شیعه و سنى است که بگویند جمهورى اسلامى ایران، جمهورى شیعه است و آن را در مقابل جامعه بزرگ اهل تسنن قرار دهند؛ تعصبات و احساسات مذهبى را وارد میدان کنند. این، چیز بسیار خطرناک و مهمى است و دارند این کار را مى کنند. دستهاى سیاست بیکار نیستند. ما همه همتمان باید این باشد که این خواست استکبارى را خنثى کنیم» (18/10/1385).
«امروز یکى از خطرناکترین چیزهایى که نهضت بیدارى اسلامى را تهدید میکند، اختلافافکنى و تبدیل این نهضتها به معارضههاى خونین فرقهاى و مذهبى و قومى و ملى است. این توطئه هماکنون از سوى سرویسهاى جاسوسى غرب و صهیونیسم، با کمک دلارهاى نفتى و سیاست مداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و به ویژه در منطقه عربى، با جد و اهتمام دنبال می شود و پولى که میتوانست در خدمت بهروزى خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذارى و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههاى درازمدت می گردد» (9/2/1392).
5. تقویت ناسیونالیستى افراطى: «ملتهاى اسلامى مایل به اتحادند. اما دشمن تلاش ویژهاى براى اخلال در این امر انجام مى دهد؛ یعنى از طرق مختلف سرمایهگذارى مادى و معنوى مخصوصى براى ایجاد تفرقه مى کند که بخشى از این سرمایهگذارى، مربوط به سابق است و مثل تقویت ناسیونالیستهاى افراطى، از قبل از انقلاب است. در ایران ناسیونالیسم افراطى ایرانى مآبى، در کشورهاى عربى، ناسیونالیسیم افراطى عربى و در کشورهاى ترک زبان، ناسیونالیسم افراطى ترکى را تقویت مىکردند. در داخل این کشورها، هر جا اقلیتى وجود داشت، به تقویت ناسیونالیسم افراطى قومى آن اقلیت مىپرداختند. فرض بفرمایید در داخل ایران، نسبت به بعضى از اقوام ایرانى، القائات و تلقینهایى مىشد، تا جنبه قومگرایى آنها، به شکل افراطى بروز کند. در کشورهاى شمال آفریقا ـ در مصر و جاهاى دیگر ـ بین بعضى از اقوام عرب که از زمانهاى گذشته در آن مناطق بوده اند، به تقویت شعارها و احساسات قومى خاص آنها مى پرداختند و وادارشان مىکردند که حول آن محورها بگردند. هر جا اقلیت مذهبى بود، آن را تقویت مى کردند؛ و هلّم جرّا» (21/11/1375).
6. ترویج افراطگرىِ انحرافى به نام اسلام و به نام دین و شریعت: «وجود این جریانهاى تکفیرى که در دنیاى اسلام به وجود آمدند، براى استکبار، براى دشمنان جهان اسلام یک مژده است. اینها هستند که به جاى توجه به واقعیت خبیث رژیم صهیونیستى، توجهها را به جاى دیگرى معطوف می کنند. درست نقطه مقابل آنچه اسلام خواسته است اسلام از مسلمانان خواسته است که ... دست در دست یکدیگر بگذارند، اعتصام به حبلالله بکنند؛ این دستور اسلام است. آن وقت یک جریانى به وجود بیاید که مسلمانها را تقسیم کند به مسلم و کافر! عدهاى را به عنوان کافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بیندازند! چه کسى میتواند شک کند که وجود این جریانها و پشتیبانى این جریانها و تَمویل این جریانها و دادن سلاح به اینها کار استکبار است و کار دستگاههاى امنیتى خبیث دولتهاى استکبارى است؟ مىنشینند و براى همین کار برنامهریزى میکنند» (29/10/1392).
«این حرکت از سوى استکبار در این سه چهار سال اخیر که موج بیدارى اسلامى در تعدادى از کشورهاى اسلامى و عربى به وجود آمد، تشدید شده است؛ براى اینکه بیدارى اسلامى را تحت الشعاع قرار بدهند. هم مسلمانها را به جان هم مىاندازند، هم با بزرگنمایى دستگاههاى تبلیغاتى دشمن، اسلام را در چشم افکار عمومى دنیا زشت جلوه میدهند؛ وقتى تلویزیونها یک آدمى را نشان می دهند که به نام اسلام، جگر یک انسانى را دارد می جود و می خورد، درباره اسلام چه فکر می کنند؟ دشمنان اسلام برنامهریزى کردند؛ اینها چیزهایى نیست که دفعتاً به وجود بیاید، اینها چیزهاى خلق الساعه نیست؛ پشت سر اینها سیاست هست» (29/10/1392).
«جنگهای داخلی، عصبیتهای کور دینی و مذهبی؛ بیثباتیهای سیاسی؛ رواج تروریسم قساوتآمیز؛ ظهور گروهها و جریانهای افراط گر که به شیوه اقوام وحشی تاریخ، سینه انسانها را میشکافند و قلب آنان را با دندان میدرند؛ مسلحینی که کودکان و زنان را میکشند و مردان را سر میبرند و به نوامیس تجاوز میکنند و حتی در مواردی این جنایات شرم آور و مشمئزکننده را به نام و زیر پرچم دین مرتکب میشوند، همه و همه محصول نقشه شیطانی و استکباری سرویسهای امنیتی بیگانگان و عوامل حکومتی همدست آنان در منطقه است که در زمینههای مستعد داخلی کشورها امکان وقوع مییابد و روز ملتها را سیاه و کام آنان را تلخ میکنند» (2/8/1392).
راهبردهای وحدت و تقریب مذاهب اسلامی(4)
منتشر شده در
تقريب در كلام بزرگان