emamian

emamian

به برخی از مواد غذایی که برای کبد مفید هستند و برخی دیگر نیز که برای این عضو بدن مفید نیستند، خواهیم پرداخت.

* بلغور جو دوسر

غذای حاوی فیبر زیاد می تواند به عملکرد کبد شما کمک کند. بلغور جو دوسر را امتحان کنید. تحقیقات نشان می دهد که بلغور جو دوسر می تواند به شما کمک کند تا مقدار اضافی چربی شکم را از بین ببرید که راه خوبی برای دور نگه داشتن بیماری های کبدی است.

* از مصرف غذاهای چرب دوری کنید

سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر انتخاب مناسبی برای حفظ سلامت کبد شما نیستند. اگر غذاهایی که سرشار از چربی های اشباع شده هستند، زیاد بخورید، کار کبد شما سخت تر می‌شود. با گذشت زمان، این وضعیت ممکن است منجر به التهاب شود که به نوبه خود می تواند باعث ایجاد زخم در کبد شود که به عنوان سیروز شناخته می شود. بنابراین سعی کنید غذاهای چرب مصرف نکنید.

* کلم بروکلی

اگر می خواهید کبد خود را سالم نگه دارید، مقدار زیادی سبزیجات به رژیم غذایی خود اضافه کنید. کلم بروکلی می تواند بخشی از این استراتژی باشد. برخی مطالعات نشان می دهد که این سبزی می تواند از شما در برابر بیماری کبد چرب غیر الکلی محافظت کند. کلم بروکلی را می‌توانید به روش‌های مختلف از جمله پختن و ریختن در سالاد مصرف کنید.

* قهوه

اگر نمی توانید بدون نوشیدن قهوه روز را پشت سر بگذارید، خوشحال خواهید شد که بشنوید که ممکن است این نوشیدنی فوایدی برای کبد شما داشته باشد. مطالعات نشان می دهد که نوشیدن دو تا سه فنجان قهوه در روز می تواند کبد شما را از آسیب های ناشی از رژیم غذایی ناسالم محافظت کند. همچنین برخی تحقیقات نشان می دهد که ممکن است نوشیدن قهوه خطر ابتلا به سرطان کبد را نیز کاهش دهد.

* مصرف شکر را کاهش دهید

مصرف بیش از حد مواد شیرین می تواند به کبد شما آسیب برساند به این دلیل که بخشی از کار کبد تبدیل قند به چربی است. اگر در مصرف قند و شکر زیاده روی کنید، کبد شما بیش از حد چربی می‌سازد. در دراز مدت، ممکن است به شرایطی مانند بیماری کبد چرب مبتلا شوید. برای داشتن کبدی سالم تنها هر از چندگاهی قند و شکر مصرف کنید.

* چای سبز

چای سبز مملو از نوعی آنتی اکسیدان به نام «کاتچین» است. تحقیقات نشان می دهد که ممکن است در برابر برخی از انواع سرطان از جمله سرطان کبد از ما محافظت کند. اگر خودتان چای دم کنید و آن را گرم بنوشید، کاتچین بیشتری دریافت خواهید کرد.

* آب

یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای کبد خود انجام دهید، حفظ وزن مناسب است. به نوشیدن آب به جای نوشیدنی های شیرین شده مانند نوشابه های گازدار عادت کنید. همچنین با این کار کالری دریافتی خود را نیز کاهش خواهید داد.

* بادام

آجیل - به ویژه بادام - منابع خوبی از ویتامین E هستند، ماده مغذی که تحقیقات نشان می دهد ممکن است به محافظت در برابر بیماری کبد چرب کمک کند. بادام برای قلب شما نیز مفید است، پس دفعه بعد که تمایل به خوردن میان وعده دارید، یک مشت بادام بخورید.

* اسفناج

سبزی های برگ دار دارای آنتی اکسیدانی قوی به نام «گلوتاتیون» هستند که می تواند به عملکرد درست کبد شما کمک کند. اسفناج را می‌توان به صورت پخته در غذاها یا در سالاد استفاده کرد.

* بلوبری

آنها دارای مواد مغذی به نام «پلی فنل» هستند که ممکن است به محافظت از شما در برابر بیماری کبد چرب غیرالکلی کمک کند که اغلب با چاقی و کلسترول بالا همراه است. اگر بلوبری مورد علاقه شما نیست، دیگر غذاهای غنی از پلی فنل عبارتند از شکلات تلخ، زیتون و آلو.

* الکل مصرف نکنید

نوشیدن الکل می تواند کبد شما را بیمار کند. با گذشت زمان می تواند منجر به سیروز کبدی نیز شود.

* گیاهان و ادویه جات

آیا می خواهید همزمان از کبد و قلب خود محافظت کنید؟ گیاهان طبیعی و قابل مصرف از جمله رزماری منبع خوبی از پلی فنل های سالم هستند. همچنین برخی از ادویه جات از جمله دارچین نیز در این زمینه مفید هستند.

* مصرف غذاهای بسته بندی شده را محدود کنید

مشکل چیپس و محصولات پخته شده این است که معمولاً مملو از شکر، نمک و چربی هستند. تغییر رژیم غذایی با کمی برنامه ریزی میسر است.

گاهی اوقات آسیب کبدی یا حتی نارسایی کبد و علائم مرتبط با آن حاد هستند یا به‌سرعت ظاهر می‌شوند. این عارضه ممکن است در صورت مصرف بیش از حد استامینوفن یا سایر داروها اتفاق بیفتد. مکمل‌های گیاهی، ویروس‌ها و بیماری‌های خودایمنی نیز می‌توانند باعث این امر شوند. اما بیشتر اوقات بیماری‌های کبدی و نارسایی کبد مزمن هستند و به‌تدریج رخ می‌دهند زیرا کبد به‌آرامی در طول زمان آسیب می‌بیند.

علائم اولیه بیماری کبدی عبارتند از: شکم درد، عدم احساس گرسنگی، خستگی یا کمبود انرژی و اسهال. اما بعضی مواقع علائم دیگری در بدن ظاهر می‌شوند که شاید ندانید دلیل آنها مشکلات کبدی است. با مشاهده هر کدام از علائم زیر باید برای بررسی عملکرد کبد به پزشک مراجعه کنید.

* زردی پوست یا چشم (یرقان)

همانطور که کبد آسیب بیشتری می‌بیند، علائم دیگری به‌ غیر از علائم اولیه بیماری کبدی ظاهر می‌شوند. ممکن است پوست شما همراه با سفیدی چشم، زرد به‌نظر برسد. پزشکان به این عارضه یرقان می‌گویند. یرقان ناشی از بالارفتن بیلی‌روبین خون است.

* خارش پوست

خارش پوست ناشی از بیماری کبدی زمانی اتفاق می‌افتد که شما حتی راش یا چیز دیگری روی پوست خود نداشته باشید. خارش می‌تواند انجام کارهایی مانند خواب را سخت کند و در صورت خاراندن پوست هم برطرف نشود.

* آب‌آوردن شکم (آسیت)

آسیت عارضه‌ای است که در آن مایعات در فضای داخل شکم جمع می‌شود. این عارضه دلایل گوناگونی از جمله بیماری‌های کبدی مانند سیروز کبدی و سرطان‌های دستگاه گوارش و نیز مسدودشدن سیاهرگ کبدی دارد. در مبتلایان به آسیت، شکم بسیار بزرگ شده و به ناف فشار می‌آورد. گاهی آسیت عفونی می‌شود و نیاز به آنتی‌بیوتیک دارد. گاهی اوقات هم آسیت نیاز به جراحی دارد.

* تورم مچ پا

در برخی از افراد مبتلا به آسیت، پاها و مچ پاها نیز متورم می‌شوند و مایعات در آنها تجمع می‌یابد. مصرف نمک کمتر یا مصرف داروهایی که باعث ادرار بیشتر شما می‌شود، به رفع این عارضه در پاها کمک می‌کند.

* مدفوع کم‌رنگ و ادرار تیره

عملکرد سالم کبد، علت رنگ قهوه‌ای مدفوع است. این رنگ از نمک‌های صفراوی ساخته‌شده توسط کبد می‌آید. اگر کبد به‌طور طبیعی عمل نکند، مدفوع کم‌رنگ به‌نظر می‌رسد. مدفوع کم‌رنگ اغلب همراه با پوست زرد (یرقان) است. بیلی‌روبین اضافی که پوست شما را زرد نشان می‌دهد نیز می‌تواند ادرار را به‌طور غیرمعمول تیره کند.

* خستگی و سردرگمی

بسیاری از افراد مبتلا به بیماری کبد از خستگی طولانی‌مدت رنج می‌برند. این امر ممکن است به‌دلیل تجمع سموم باشد زیرا کبد آن‌طور که باید آن‌ها را پاک نمی‌کند. تجمع سموم در بدن و جریان خون نیز می‌تواند بر عملکرد مغز تأثیر بگذارد. بنابراین ممکن است گیج شوید یا به سختی تمرکز کنید.

* کبودی پوست

در حالی که افراد مبتلا به بیماری پیشرفته کبدی مستعد خونریزی هستند، احتمال لخته‌شدن خون و کبودی پوست نیز در آنها بیشتر است.

توماس فریدمن، روزنامه‌نگار سرشناس آمریکایی در مطلبی برای نیویورک‌تایمز تحت این عنوان که «من هرگز قبلا به این اسرائیل نرفته بودم» نوشت: «چند روز پیش مردم قبل از آمدنم به تل‌آویو به من هشدار دادند که اسرائیل ۷ اکتبر، اسرائیلی است که من قبلا به آنجا نرفته‌ام. آنها حق داشتند. این مکانی است که اسرائیلی‌ها هرگز قبلا در آن زندگی نکرده‌اند، ملتی که ژنرال‌های اسرائیلی قبلا هرگز مجبور نبوده‌اند از آن محافظت کنند، متحدی که آمریکا قبلاً هرگز مجبور به دفاع از آن نشده - البته نه با فوریت و اراده‌ای که باعث ‌شود رئیس‌جمهوری ایالات متحده سوار هواپیمایش شود تا به کل این ملت روحیه بدهد.

پس از سفر به اسرائیل و کرانه باختری، اکنون می‌فهمم که چرا این همه تغییر کرده است. برای من کاملاً واضح است که اسرائیل در خطر واقعی قرار دارد - بیش از هر زمان دیگری از زمان جنگ تاسیس خود در سال ۱۹۴۸. و این به سه دلیل کلیدی است:

اول اینکه، اسرائیل با تهدیدات مجموعه‌ای از دشمنان مواجه است که جهان‌بینی خود را با تسلیحات قرن ۲۱ ترکیب می‌کنند - و دیگر به‌عنوان گروه‌های کوچک شبه‌نظامی سازماندهی نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان ارتش‌های مدرن با تیپ‌ها، گردان‌ها، قابلیت‌های سایبری، موشک‌های دوربرد، پهپادها و پشتیبانی فنی وارد کارزار می‌شوند. من در مورد حماس مورد حمایت ایران، حزب‌الله، شبه‌نظامیان اسلامی در عراق و حوثی‌ها در یمن و اینکه اکنون حتی ولادیمیر پوتین هم آشکارا حماس را در آغوش می‌کشد، صحبت می‌کنم. این دشمنان مدت‌هاست که بوده‌اند، اما به نظر می‌رسد که همه آنها در طول این درگیری کنار هم ظاهر شده‌اند و اسرائیل را به یک جنگ فوری ۳۶۰ درجه تهدید می‌کنند.

آنها به دنبال سازش ارضی با دولت یهود نیستند. هدف آنها این است که اعتماد اسرائیلی‌ها را از بین ببرند؛ اینکه سرویس‌های دفاعی و اطلاعاتی آنها نمی‌توانند از آنها در برابر حملات غافلگیرانه در سراسر مرزهایشان محافظت کنند. بنابراین اسرائیلی‌ها ابتدا از مناطق مرزی دور می‌شوند و سپس به طور کلی از این سرزمین می‌روند.

من از اینکه چه تعداد از اسرائیلی‌ها اکنون شخصاً این خطر را احساس می‌کنند، بدون توجه به اینکه در کجا زندگی می‌کنند، متحیر شده‌ام. دوستی که در اورشلیم (قدس) زندگی می‌کند به من گفت که او و شوهرش به تازگی مجوز اسلحه گرفتند تا در خانه سلاح داشته باشند. حماس، ترس را در درون بسیاری از اسرائیلی دور از مرز غزه ایجاد کرده است.

خطر دومی که من می‌بینم این است که تنها راه قابل تصوری که اسراییل می‌تواند مشروعیت، منابع، زمان و متحدان را برای جنگیدن در چنین جنگ سختی با دشمنان زیاد به دست آورد، داشتن شرکای تزلزل‌ناپذیر در خارج به رهبری ایالات متحده است. اما جو بایدن تنها در صورتی می‌تواند حمایتی را که اسرائیل به آن نیاز دارد، به‌طور پایدار ایجاد کند که اسرائیل آماده مشارکت در نوعی ابتکار دیپلماتیک در زمان جنگ علیه فلسطینیان در کرانه باختری - و امیدواریم در غزه باشد که نشان می‌دهد اسرائیل درباره نوعی راهکار دو دولتی بحث خواهد کرد، آن هم در صورتی که مقامات فلسطینی بتوانند در داخل خود را یکپارچه و منظم کنند.

این به طور مستقیم به سومین نگرانی عمیق من منجر می‌شود؛ اسرائیل بدترین رهبر تاریخ خود - شاید در تمام تاریخ یهود - را دارد که هیچ اراده یا توانایی برای انجام چنین ابتکاری را ندارد.

بدتر از آن، من از اقدام بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که همچنان به حمایت از پایگاه راست افراطی خود ادامه داده و سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل را بابت جنگ سرزنش می‌کند، حیرت‌زده شده‌ام؛ آن هم در شرایطی که او باید همبستگی داخلی را حفظ کرده یا دست به اقداماتی اساسی بزند که در راستای آنها بایدن بتواند منابع، متحدان، زمان و مشروعیتی که اسرائیل برای شکست حماس نیاز دارد، به دست آورد.

اگر پیام نتانیاهو به جهان مثل همیشه باقی بماند و او بگوید که "به ما کمک کنید تا حماس را در غزه شکست دهیم، در حالی که ما برای توسعه شهرک‌ها، الحاق کرانه باختری و ایجاد یک کشور برتر یهودی در آنجا تلاش می‌کنیم"، بایدن دیگر نمی‌تواند به اسرائیل کمک کند تا ائتلافی از آمریکا، اروپا و شرکای عرب میانه‌رو برای شکست حماس بسازد.

یک فرمانده بازنشسته ارتش اسرائیل، در گفت‌وگو با من، معظل استراتژیک جدید و پیچیده اسرائیل را که به دنبال حمله غافلگیرکننده حماس در هفتم اکتبر با آن مواجه شده، در دو کلمه خلاصه کرد: "کریات‌شمونه."

کریات‌شمونه یکی از مهم‌ترین شهرها نزدیک مرز لبنان است. در آنجا هزاران خانواده اسرائیلی از خط حصار شمالی فرار کرده‌اند چون شبه‌نظامیان حزب‌الله طرفدار ایران و شبه‌نظامیان فلسطینی در جنوب لبنان، شروع به حمله موشکی و توپخانه‌ای و تهاجم در همبستگی با حماس کرده‌اند.  

چه زمانی ممکن است، آنها برگردند؟ آنها هیچ ایده‌ای ندارند. برای حزب‌الله، این مأموریت به تنهایی یک ماموریت تکمیل شده است، حتی بدون اینکه حمله‌ای مانند حماس اجرا کرده باشد. حزب‌الله و حماس با هم می‌توانند اسرائیل را کوچک کنند.

لیات آدماتی ۳۵ ساله که ساکن کیبوتص بود و شهرش اولین جایی بود که مورد حمله حماس قرار گرفت، می‌گوید: اصلی‌ترین چیز برای من این است که احساس امنیت کنم. قبل از این وضعیت، احساس می‌کردم به ارتش اعتماد دارم. اکنون احساس می‌کنم اعتماد از بین رفته است. نمی‌خواهم این احساس را داشته باشم که همیشه خودمان را پشت دیوارها و پناهگاه‌ها پنهان می‌کنیم، در حالی که پشت این حصار افرادی هستند که می‌توانند روزی دوباره این کار را انجام دهند. من واقعاً در این مرحله نمی‌دانم راه‌حل چیست.

اسرائیل طوری ساخته شده بود که چنین چیزی هرگز رخ ندهد و نوشته‌ای هم در محله‌ای یهودی دیده بودم که می‌گفت: "یا ما هستیم، یا آنها."

حمله هفتم اکتبر که منجر به کشته شدن حدود ۱۴۰۰ سرباز و غیرنظامی شد، فقط قلب اسرائیلی‌ها را نسبت به رنج غیرنظامیان غزه سخت‌تر نکرده است. این حمله همچنین احساس تحقیر و گناه عمیقی را به ارتش و تشکیلات دفاعی اسرائیل به دلیل شکست در ابتدایی‌ترین ماموریت‌شان در حفاظت از مرزهای این سرزمین تحمیل کرده است.

در نتیجه، این اعتقاد در ارتش وجود دارد که باید به کل مناطق - به حزب‌الله لبنان، حوثی‌ها در یمن، به شبه‌نظامیان اسلامگرا در عراق، به حماس و دیگر مبارزان در کرانه باختری - نشان دهد که برای برقراری مجدد امنیت مرزها از هیچ اقدامی خودداری نخواهد کرد. ارتش می‌خواهد نشان دهد که هیچکس نمی‌تواند اسرائیل را وادار کند تا مردمش را از این منطقه بیرون کند - حتی اگر ارتش اسرائیل مجبور به سرپیچی از ایالات متحده باشد و حتی اگر هیچ برنامه محکمی برای اداره غزه صبح بعد از جنگ نداشته باشد.

این درگیری اکنون به ریشه‌های اعتقادی و اساسی خود بازگشته است. به نظر می‌رسد که این زمان، چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان باشد. به همین دلیل است که امروز خیلی نگران رهبری اینجا هستم. روز سه‌شنبه در حال سفر به کرانه باختری بودم که شنیدم نتانیاهو به ای‌بی‌سی نیوز گفته که اسرائیل قصد دارد «مسئولیت امنیتی کلی» در غزه را «برای مدت نامحدود» پس از جنگ با حماس حفظ کند.

واقعا؟ این نکته را در نظر بگیرید؛ تایمز اسرائیل در سال گذشته گزارش داد طبق گزارش اداره مرکزی آمار رسمی اسرائیل، در پایان سال ۲۰۲۱، ۹.۴۴۹ میلیون نفر در اسرائیل (از جمله اسرائیلی‌ها در شهرک‌های کرانه باختری) زندگی می‌کنند. از این تعداد، ۶.۹۸۲ میلیون (۷۴ درصد) یهودی و ۱.۹۹ میلیون (۲۱ درصد) عرب هستند و ۴۷۲ هزار (۵ درصد) هیچکدام از این دو نیستند. اداره آمار فلسطین، جمعیت فلسطینی‌های کرانه باختری را کمی بیش از سه میلیون نفر و جمعیت غزه را کمی بیش از دو میلیون نفر اعلام کرده است.

بنابراین نتانیاهو می‌گوید که هفت میلیون یهودی به طور نامحدود زندگی پنج میلیون فلسطینی در کرانه باختری و غزه را کنترل می‌کنند – در حالی که هیچ افق سیاسی و هیچ چیزی را در راستای حق داشتن کشور تحت شرایط غیرنظامی‌سازی به آنها ارائه نمی‌دهند.

در اوایل صبح روز ۲۹ اکتبر، در حالی که ارتش اسرائیل داشت به سمت غزه حرکت می‌کرد، نتانیاهو پیامی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر و سپس آن را حذف کرد. نتانیاهو در آن پیام دستگاه دفاعی و اطلاعاتی اسرائیل را به دلیل ناتوانی در پیش‌بینی حمله غافلگیرانه حماس مقصر دانست. (نتانیاهو به نوعی فراموش کرده بود که رهبران نظامی و اطلاعاتی اسرائیل بارها به او هشدار داده بودند که کودتای کاملاً غیرضروری او علیه سیستم قضایی تل‌آویو در حال شکستن ارتش است و دشمنان اسرائیل همگی متوجه آسیب‌پذیری آن شده‌اند.)

نتانیاهو پس از انتقاد از روسای ارتش و اطلاعات خود در بحبوحه جنگ که خشم مردم را برانگیخت، پست جدیدی منتشر کرده و نوشت "اشتباه کردم" و افزود: "حرف‌هایی که بعد از کنفرانس مطبوعاتی گفتم نباید گفته می‌شد و از این بابت عذرخواهی می‌کنم. من به طور کامل از روسای سرویس‌های امنیتی [اسرائیل] حمایت می‌کنم."

اما خسارت وارد شده بود. به نظر شما در صورت توقف کارزار غزه این رهبران نظامی چقدر به آنچه نتانیاهو خواهد گفت، اعتماد دارند؟ کدام رهبر واقعی در آغاز جنگ بقا چنین رفتاری نشان می‌دهد؟

اجازه بدهید رک و مستقیم بگویم چون اوضاع ناخوشایند و ترسناک است و اسرائیل همانطور که گفتم در خطر واقعی است. نتانیاهو و متعصبان راست‌افراطی او در سال گذشته، اسرائیل را به سمت چندین حوزه تخیلی سوق داده‌اند؛ چنددستگی در اسرائیل و ارتش بر سر اصلاحات قضایی فریبنده، ورشکستگی آینده آن با سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در مدارس دینی که ریاضی تدریس نمی‌کنند و در کرانه باختری به یهودیان تکثرگرایی را یاد نمی‌دهند - در حالی که حماس را که هرگز شریک صلح نخواهد بود، تقویت کرده و تشکیلات خودگردان فلسطین را که تنها شریک ممکن برای صلح می‌تواند باشد، از بین می‌برند.

هر چه اسراییل زودتر نتانیاهو و متحدان راست‌افراطی او را با یک دولت وحدت ملی واقعی چپ میانه- راست میانه جایگزین کند، شانس بیشتری برای حفظ یکپارچگی در طول یک جنگ جهنمی و پیامدهای آن خواهد داشت. و شانس اینکه بایدن اعتبار خود و ما را به نتانیاهویی که هرگز نخواهد توانست به طور کامل به ما کمک کند، تکیه ندهد، بهتر خواهد شد.

مقاومت اسلامی لبنان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که در راستای ادامه حمایت از ملت مقاوم فلسطین، رزمندگان مقاومت اسلامی امروز یک یگان پیاده ارتش رژیم صهیونیستی را در نزدیکی پادگان «برانیت» با موشک‌های هدایت شونده هدف قرار دادند.

در بیانیه مقاومت اسلامی لبنان آمده است: در نتیجه این حمله موشکی تلفات قطعی به دشمن وارد شده و شماری کشته و زخمی شدند.

رسانه های رژیم صهیونیستی از زخمی شدن دو صهیونیست در حملات موشکی مقاومت لبنان در مرز فلسطین اشغالی با لبنان خبر دادند.

بر اساس گزارش فوق دو صهیونیست در شهرک «تتوعا» در حملات موشکی مقاومت لبنان به شدت مجروح شدند.

حمله موشکی به پایگاه الراهب

همچنین مقاومت اسلامی لبنان با صدور بیانیه ای جداگانه اعلام کرد در راستای ادامه حمایت از ملت استوار فلسطین در نوار  غزه و حمایت از مقاومت شجاع و شرافتمند آن، رزمندگان مقاومت اسلامی امروز دوشنبه پایگاه «الراهب» را با سلاح‌های مناسب هدف قرار دادند که در نتیجه تلفات قطعی به دشمن وارد شده و شماری زخمی شدند.

حمله موشکی به پیاده نظام رژیم صهیونیستی

مقاومت اسلامی لبنان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که نیروی پیاده نظام رژیم صهیونیستی را در پایگاه «الضهیره» با موشک هدف قرار داده است.

اعتراف یک مسئول صهیونیست درباره تاثیر راکت ضد زره حزب الله

یک مسئول نظامی رژیم صهیونیستی اعتراف کرده است که یک راکت ضد زره به منطقه اشغالی نطوعا شلیک شده و تلفاتی به دنبال داشته است.

حملات توپخانه ای اسرائیل به مناطقی در جنوب لبنان و پاسخ موشکی مقاومت

منابع خبری از حملات توپخانه ای ارتش رژیم صهیونیستی به اطراف شهرکهای  علماالشعب و الضهیره در جنوب لبنان خبر دادند.

رسانه های عبری هم اعتراف کردند که در پی به صدا در آمدن آژیر خطر در منطقه اشغالی الجلیل الغربی، 18 موشک از سمت لبنان شلیک شده است.

متن کامل سخنرانی رئیس جمهور در نشست مشترک سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب درباره غزه به شرح زیر است‌:‌

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام علی جمیع الأنبیاء و المرسلین سیّما أشرفهم و خاتمهم سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین

اُذِنَ لِلَّذین یُقاتَلونَ بِأنَّهُم ظُلِموا و إنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر                                     

سلام بر قدس شریف

سلام بر غزه و کودکانش

سلام بر فلسطین و خون‌های به ناحق ریخته‌اش

سلام بر مقاومت سرافراز فلسطین و‌ لبنان

امروز فلسطین، محک و ملاک شرافت اسلامی و انسانی است

آقای رئیس؛

در ابتدا مایلم از دولت عربستان سعودی به عنوان چهاردهمین رئیس سرانِ سازمانِ همکاری اسلامی برای میزبانی و برگزاری این نشست مهم و مشترکِ سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب در این مقطع حساس از تحولات منطقه‌ای و شرایط خطیر کنونی، تشکر نمایم.

امروز، در این اجلاس فوق‌العاده، گرد هم آمدیم تا درباره اصلی‌ترین مسئله جهان اسلام یعنی موضوع فلسطین و یکی از فجیع‌ترین جنایات تاریخ که در این سرزمین و غزّه قهرمان در جریان است، تصمیمی تاریخی و سرنوشت‌‌ساز بگیریم.

همه مشکلات جهان اسلام در پرتو وحدت کلمه و انسجام قابل حل است. اتکال به خداوند و قدرت لایزال او و اعتماد به داشته‌های جهان اسلام، راه نجات امت اسلامی است؛ نه اعتماد به قدرت‌های سلطه‌گر. و این سازمان می‌تواند با نقش‌آفرینی صحیح،‌ یکی از مظاهر وحدت و همگرایی امت اسلامی باشد. دولت جمهوری اسلامی ایران با درک این واقعیت، سیاست همسایگی و همگرایی را در پیش گرفته و‌ آغوش دوستی و برادری برای کشورهای اسلامی گشوده است.

امروز ما به نمایندگی از امت رسول الله(ص) گردهم آمدیم تا به فریاد «یا للمسلمین» که از حنجره مسلمانان مظلوم بلند است پاسخ دهیم. امروز رسول الله(ص) عزادار و داغدار فلسطین است «عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیکم بالمومنینَ رئوفٌ رحیمٌ». امروز نبی مکرّم اسلام از امت خود چه انتظاری دارد؟ امروز امت اسلامی از سران و دولت‌های خود، چه می‌خواهد؟

یا إخوانی فی الدّین

امروز روز اقدام است. امروز روزی تاریخی در دفاع قهرمانانه از مسجدالاقصی است.

امروز روز نبرد حق علیه باطل است. امروز رژیم جعلی اسرائیل، فرعونِ زمان است و نمادِ اِفساد فی‌الارض و عامل ریختن خون بی گناهان. تظاهرات میلیونی در سراسر جهان نشان می‌دهد که مساله دفاع از فلسطین امروز در قلب ملت‌ها جای گرفته است. بنابراین امروز روز پیروزی خون بر شمشیر است.

آنچه در 5 هفته اخیر بر سر غزه و بخش‌هایی از کرانه باختری آمد، باعث شرم تاریخی برای اخلاق و قانون و انسانیت است. غزه مظلوم اما قهرمان؛ غزه خونین اما سربلند؛ که در دو دهه گذشته به دلیل حصر کامل دریایی، زمینی و هوایی، به عنوان بزرگترین زندان روباز در جهان شناخته شده، دژ فرعونیان را دَرهم شکست و با دستان خالی ایستادگی کرد و خوش درخشید. آری «کم مِن فئه قَلیله غَلَبَت فِئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین».

اما رژیم اشغالگر با نقض قواعد به حقوق بین‌الملل، حمله تمام عیاری علیه کل باریکه غزه به راه انداخت. بمباران‌های کور و گسترده، از جمله با استفاده از بمب‌های فسفری و دیگر تسلیحات ممنوعه، با هدف نسل‌کشی، نیمی از غزه را تبدیل به تلی از خاک کرده و تاکنون بیش از 11 هزار نفر‌ از افراد بی‌گناه را قتل عام کرده ‌است ضمن اینکه بیش از 3 هزار تن هنوز زیر آوار هستند. اکثر قربانیان حملات اسرائیل غاصب، زنان و کودکان معصوم غزه هستند. کشتار امدادگران و کادر درمان و خبرنگاران و بمباران بیمارستان‌ها بخش دیگری از این جنایت هولناک است. فاجعه‌بارتر آنکه تعداد کسانی که بخاطر نرسیدن دارو و شیوع بیماری‌ها ناشی از محاصره رژیم صهیونیستی، جان خود را از دست خواهند داد.

و إذا المَوءوده سُألت- بأیّ ذنبٍ قُتلت

اینان همه فرزندان و خانواده ما هستند و باید در برابر پروردگار متعال پاسخگو باشیم. به راستی این همه کودک به چه گناهی داشته‌اند که کشته‌ شدند؟ امروز ماجرای غزه رویارویی دو محور در برابر یکدیگر است: محور شرافت در برابر محور شرارت. امروز همه باید مشخص کنند که در کدام صف قرارگرفته‌اند: در صف مجاهدانِ کأنهم بنیانٌ مرصوص یا در زمره ألدّ الخِصام و نابودکنندگان حرث و نسل بشر.

رؤسای محترم دولت‌های اسلامی عربی،‌ دبیران کل محترم سازمان‌ها

بی‌تردید، دولت آمریکا، آمر و شریک اصلی این جنایت است. اسرائیل فرزند نامشروع آمریکا است. این آمریکا است که حمایت از آن را به حیات مبارک هزاران کودک مظلوم فلسطینی ترجیح داده است. آمریکا با تشکیل فوری کابینه امنیتی خود در سرزمین‌های اشغالی، رژیم صهیونیستی را به عملیات جنایتکارانه علیه مردم بی‌پناه غزه تشویق کرد و آن را دفاع مشروع خواند؛ ادعای دفاع مشروع از سوی نیروی اشغالگر که دائماً در حال تعدی و تجاوز به فلسطینی‌ هستند، یکی از طنزهای تلخ تاریخ است که با هیچ یک از قواعد مسلم حقوقی و موازین بین‌المللی سازگاری ندارد.

همزمان، ناوگان جنگی آمریکا به منطقه اعزام شد و بدین ترتیب، ایالات متحده عملاً وارد جنگ به نفع اسرائیل شد. حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی در شورای امنیت سازمان ملل و ممانعت از تصویب قطعنامه‌ای که جلوی نسل‌کشی فلسطینی‌ها در غزه را بگیرد خدمت دیگر آمریکا به متجاوزان بود که دست آنها را برای جنایت جنگی بیش از هر زمان دیگر باز بگذارد.

اقدام دیگر آمریکا، تسلیح و حمایت از رژیم صهیونیستی با انواع سلاح‌های کشنده و پرکردن ذخایر تسلیحاتی اسرائیل غاصب در کنار تامین میلیاردها دلار کمک به بودجه نظامی این رژیم است. هم ماشین جنگی رژیم صهیونیستی هم سوخت آن متعلق به آمریکایی‌ها است. ارسال محموله‌های سنگین سلاح به صورت روزانه در جریان است و دشمن صهیونیستی تاکنون معادل هفت بمب اتم در مقیاس جنایت هیروشیما، بر سر مردم غزه بمب ریخته است. این جنایت به معنای مشارکت در جرم محسوب می‌شود و باید در مراجع بین‌المللی مورد پیگیری قاطع قرار گیرد.

مخرّب‌ترین نقش، نقش آمریکاست. همه مفاسد زیر سر آمریکایی‌هاست. کشتار میلیون‌ها تن از انسان‌ها در دنیا از جمله در افغانستان، عراق،‌ سوریه و سایر بلاد اسلامی زیر سر آمریکا است. آمریکا با سرگرم کردن دنیا به قراردادها،‌ از خاصیت انداختن همه سازمان‌های بین‌المللی، آتش‌افروز این معرکه است.

دولت‌های محترم اسلامی

امروز پرده‌های اغوا و تزویر و حقوق بشر و امثال این‌ها کنار رفته است و اسرائیل غاصب در محاصره نفرت جهانی قرار گرفته است و همگان روشن و آشکار می‌بینند که تأسیس این رژیم سفاک در دل جهان اسلام هدفی جز سیطره دول مستکبر غربی بر منطقه و از همه مهمتر: تضعیف و نابودی اسلام عزیز را دنبال نمی‌کرده است.

اما چه باید کرد؟

اکنون که مجامع بین‌المللی تحت نفوذ آمریکا دچار بی‌هویتی و بی‌تصمیمی و بی‌خاصیتی شده است، ما باید میدان را به دست بگیریم.

من از ابتدای این تجاوزات، در گفتگو با سران کشورهای اسلامی تأکید کردم که این نشست اضطراری سریع‌تر برگزار شود. ای کاش این نشست که فلسفه تأسیس سازمان همکاری اسلامی را نیز شکل می‌دهد یک ماه پیش برگزار می‌شد. اینک که با تأخیر برگزار شده لازم است حتما منجر به تصمیم قاطع و سریع به نفع فلسطینیان شود.

اولین و فوری‌ترین اقدام، توقف کشتار مردم غزه و پایان حملات کور علیه غیرنظامیان به ویژه حمله به بیمارستان‌ها، مدارس و اردوگاه‌ها و مراکز امدادرسانی است. نباید اجازه داد که رژیم صهیونیستی و حامیان آن، با طرح مفاهیم انحرافی همچون «وقفه بشر دوستانه» صرفاً به دنبال فرار از فشار افکار عمومی و ایجاد وقفه‌های تاکتیکی برای ارتکاب جنایات بیشتر باشند. باید همه ابزارها برای وادارسازی آمریکا و دشمن صهیونیستی به پذیرش توقف فوری ماشین کشتار مردم فعال شود. ما کشورهای اسلامی باید بدانیم که اگر مقاومت مردم غزه و کرانه باختری در برابر تجاوزات و توسعه‌طلبی صهیونیست‌ها نبود، اگر مقاومت لبنان در مقابل اشغالگری و تجاوزات رژیم نبود، ‌امروز بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی، درگیر چنین جنگی با صهیونیست‌ها بودند.

 دوم، رفع کامل محاصره انسانی غزه و بازگشایی فوری و بدون قید و شرط گذرگاه رفح با همکاری برادران مصری برای امدادرسانی و ورود غذا و دارو به غزه. ارسال کمک‌های انسان‌دوستانه باید مورد اتفاق سران محترم کشورهای اسلامی در این اجلاس قرار گیرد و برای عملیاتی کردن آن کمیته اجرایی تشکیل شود. عبور قطره چکانی کمک‌ها به هیچ وجه قابل قبول نیست. گذرگاه‌های منتهی به غزه باید باز شوند. اِعمال فشار آمریکا و غربی‌ها هیچ حجتی برای بستن مرزها نیست.

سوم، خروج فوری نظامی رژیم صهیونیستی از غزه. زمین و حکومت غزه متعلق به فلسطینیان و حاکمیت منتخب مردم فلسطین بوده و هست؛ نه گمارده‌هایی که تحت اشراف آمریکا و صهیونیسم عمل کنند. در اینجا لازم می‌دانم که همه کشورها از جمله کشورهای اسلامی برای عدم توجه به هر گونه طرح آمریکایی- صهیونیستی با عنوان مشارکت در تأمین امنیت مرزی مناطق اشغالی و فلسطینی که نهایتاً کمک یا دفاع یا توجیه اشغالگری است، هوشیار باشند.

چهارم؛ قطع هرگونه ارتباط سیاسی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی توسط کشورهای اسلامی. در این راستا، تحریم تجاری علیه رژیم صهیونیستی خصوصاً در حوزه انرژی باید در اولویت قرار گیرد. همچنین از جنبش‌های مردمی در تحریم کالاهای اسرائیلی حمایت و پشتیبانی شود.

پنجم،‌ دولت‌های اسلامی باید ارتش رژیم متجاوز و اشغالگر را به عنوان یک سازمان تروریستی شناسایی کنند.

ششم، تشکیل یک دادگاه بین‌المللی برای تعقیب و مجازات سران جنایتکار صهیونیست و آمریکا با اولویت مقامات دست‌اندرکار در نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در جنگ اخیر.

هفتم، تأسیس یک صندوق ویژه برای بازسازی فوری غزه با تقبل کشورهای اسلامی در این اجلاس.

هشتم،‌ اعزام کاروان‌های حامل کمک‌های انسان‌دوستانه به مردم فلسطین از کشورهای مختلف اسلامی.

نهم،‌ نامگذاری روز جنایت صهیونیست‌ها و بمباران بیمارستان المعمدانی به عنوان روز نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت.

و اما دهمین اقدام،‌ در صورت تداوم جنایات جنگی رژیم صهیونیستی و تداوم مدیریت آمریکایی در این جنگ نابرابر، کشورهای اسلامی با تسلیح مردم فلسطین، آنها را در مبارزه با اشغالگرِ جنگ‌افروز،‌ کمک نمایند.

اینها همه راهکارهای فوری و کوتاه مدت است. اما راه حل پایدار، آنچه امام خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب باسلامی مطرح کردند و امروز در سازمان ملل ثبت شده است، تشکیل دولت واحد فلسطینی از بحر تا نهر بر مبنای اصل دموکراتیک «هر فلسطینی یک رأی اعم از مسلمان،‌ مسیحی و یهودی» است که جمهوری اسلامی قاطعانه از این نگاه حمایت خواهد کرد.

روسای کشورهای اسلامی

در هفتاد سال گذشته انواع نسخه‌های به ظاهر صلح‌طلبانه مطرح شده که در باطن جز فریب نبوده است. رژیم صهیونیستی در پناه این ترفندها بنحو مستمر، فلسطینیان مظلوم را از خانه و کاشانه خود اخراج و آواره نموده است و با شهرک‌سازی، یک نیروی نظامی اشغالگر را در خانه‌های غصبی فلسطینیان اسکان داده است.

جمهوری اسلامی از ابتدا، رژیم صهیونیستی را اشغالگر، جعلی و نامشروع دانسته است عنایت فرمایید مرور زمان نه موجد مشروعیت است و نه مالکیت. 75 سال که هیچ، اگر بیش از این هم این اشغالگری ادامه داشت، باز هم رژیم آپارتاید صهیونیستی غاصب بود و متجاوز. این متجاوز باید اخراج شود هم تنبیه گردد، غرامت بپردازد. در مقابل، ایستادگی در برابر اشغالگری، دفاع مشروع است و امری مقدس. راهکار اصلی در مقابله با اشغالگر، ‌مقاومت است. چند دهه مقاومت غیورانه در مقابل دشمن صهیونیستی بخصوص مقاومت 35 روز اخیر در مقابل جنایات بی‌سابقه صهیونیست‌ها یک رکورد بی‌نظیر است. تجربه نشان می‌دهد هیچ راه‌حلی جز مقاومت برای عقب راندن اشغالگر وجود ندارد. به همین دلیل ما دست و بازوی حماس قهرمان و همه گروه‌های شجاع مقاومت را که فخر جهان اسلام هستند،‌ می‌بوسیم، و بر اراده پولادین مردم مقاوم غزه درود می‌فرستیم.

مایلم به صراحت تأکید کنم که جمهوری اسلامی ایران مقاومت فلسطین را یک جنبش آزادی‌بخش می‌داند،‌ جابجایی و کوچ اجباری ساکنان غزه را ادامه تجاوز و جنایت جنگی می‌داند و حفاظت از مسجدالاقصی و اماکن مقدسه را یک ضرورت اساسی می‌داند.

آنچه ما سال‌ها بر آن تاکید کرده‌ایم، امروز در فریادهای ملت‌های اروپایی و آمریکایی نیز شنیده می‌شود. من همینجا از همه‌ی ملت‌هایی که با مردم غزه ابراز همدردی و دفاع کردند، صمیمانه تشکر می‌کنم. امروز جنایات اسرائیل در غزه، مردم جهان را بیدار کرده است؛ هزینه‌ی این بیداری خون پاک 14 هزار جان عزیز بوده است. امروز باید در کنار این صدای آتش و آوار در غزه، توجه جهانیان را به مساله دیگری نیز جلب کرد؛ اسرائیل اتمی. تنها رژیم آپارتاید جهان که بنی آدم را حیوان ِانسان نما می‌خوانَد، و حتی کشتن کودکان را مشروع می‌داند، علیرغم برنامه‌های پنهان توسعه تسلیحات هسته‌ای و شیمیایی، تحت نظارت هیچ نهاد بین المللی قرار ندارد و در برابر چشمان جهانیان، مردم بی‌دفاع و تحت اشغال را به حمله با بمب اتمی تهدید می‌کند. چه هزینه‌ای باید پرداخت شود و چه فاجعه‌ای باید رخ بدهد تا کشورها نسبت به این خطر هشیار شوند.

«مقاومت اسلامی» که امروز توفیقات بزرگی را در دفاع از فلسطین و منطقه رقم زده است، محصول بیداری امت اسلامی و تجربه‌های بیش از هفتاد سال مقابله با تجاوزگری و سیطره‌طلبی دشمن صهیونی و دول استکباری پشتیبان آنهاست.

برادران عزیز و خواهران گرامی

ملت‌های مسلمان این را مایه ننگ خود می‌دانند که در زمانی که خون برادرنشان در غزه بر زمین می‌ریزد دولت‌ها برای منافع اقتصادی سوخت ماشین جنگی اسرائیل را تأمین کنند.

اینک خون امت اسلامی به جوش وتوده‌های آن به خروش آمده‌اند. همه باید بدانند که امروز در معرض امتحان الهی قرار گرفته‌اند و اگر جلسه امروز سران کشورهای اسلامی هم نتواند در نجات مردم فلسطین اقدام تعیین‌کننده‌ای انجام دهد بر ناامیدی ملت‌ها از دولت‌ها و بی‌تابی آنها در دفاع از فلسطین افزوده می‌شود و ممکن است خود دست به کار می‌شوند.

روسای محترم دولت‌های اسلامی آقای رئیس

اجازه دهید سخنانم را با چند سلام به پایان رسانم:

سلام بر کودکان مظلوم و شهید غزه

سلام بر کودکانی که در کنار ویرانه‌های غزه به قرآن پناه آورده‌اند و آیات قرآن را تلاوت می‌کنند.

سلام بر کودکانی که از وحشتِ ظلم بر خود می‌لرزند.

سلام به فرزندان عزیزم در غزه.

سلام بر شما که امروز با ایستادگی در مقابل مجهزترین ارتش‌های دنیا و پست‌ترین افراد روی زمین،‌ مقاومت را برای ما معنا کردید.

سلام بر شما که با دستان کوچکتان و بدن‌های نحیف‌تان،‌ درندگی و وحشی‌گری صهیونیست‌های اشغالگر را به تصویر کشیدید.

چهره‌های به خون آغشته شما و بدن‌های تکه تکه شما، و استخوان‌های خرد شده شما زیر آوار بمب‌های آمریکایی فریاد می‌زند که ما ایستاده‌ایم.

بی‌تردید آینده از آن مقاومت است. قهرمان واقعی شما مردم مقاوم هستید. شما را تنها نخواهیم گذاشت. فلسطین قطعاً پیروز است. انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا.

القدس لنا و النصر لنا.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

رسانه‌های عربی خبر دادند، شرکت کنندگان در این نشست بر ضرورت شکسته شدن محاصره غزه و تحمیل ورود کاروان‌های کمک‌های بشر دوستانه شامل غذا، دارو و سوخت نوار غزه بر رژیم صهیوینست و به شکل فوری تاکید کردند.

شرکت کنندگان در این نشست تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی را به شدت محکوم و تاکید کردند هرگز نباید جنگ انتقام جویانه رژیم صهیونیستی را به عنوان دفاع مشروع توصیف یا به هر نحوی آن را توجیه کرد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین ماندگاری در محفل معارفی حرم مطهر بانوی کرامت، ضمن اشاره به موضوع ازدواج با بیان این که خداوند متعال ازدواج را وسیله رسیدن انسان به آرامش قرار داده است، اظهار داشت: برای کسب آرامش در زندگی باید هم کفو خود را از لحاظ فکری، فرهنگی و اعتقادی انتخاب کنیم.

 

سخنران این نشست آرامش، رشد و تعالی و تکثیر نسل را مهم‌ترین اهداف ازدواج توصیف نمود و ابراز داشت: حضرت زهرا و امام علی علیهماالسلام در پاسخ به سؤال پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله دررابطه‌با ازدواجشان می‌فرمایند؛ «نعم العون علی طاعة اللَّه»، چرا که هم کفو هم بوده، به‌خوبی هدف «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» را درک نموده‌اند.

 

وی با بیان این که اگر هدف از ازدواج نه فقط شهوت‌رانی بلکه هدفی تعالی و در راستای انجام وظایف انسان تعریف گردد، انسان به آرامش واقعی دست خواهد یافت، خاطرنشان کرد: در انتخاب همسر باید دقت داشته باشیم که همسر باید هم‌سفر انسان تا رسیدن به خدا باشد.

 

سخنران حرم مطهر بانوی کرامت افزود: اگر قصد انسان از ازدواج تعالی و اکمال یکدیگر باشد، زن و مرد «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ»[۱] خواهند بود؛ چرا که زن و مرد مکمل هم بوده، در تمام فرازهای زندگی باید متذکر نسبت به یکدیگر و عیب‌پوش هم باشند.

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین ماندگاری ضمن اشاره به فرازهایی از آیات ۱۵۵ و ۱۵۶ سوره بقره، با بیان این که اگر بخواهیم مشکلات زندگی چون طلاق و دعوا پیش نیاید، باید از همان ابتدا ازدواج درست شکل بگیرید، اظهار داشت: همان‌طور اگر پایه‌های ساختمانی درست شکل بگیرد، سیل، زلزله و حوادث قدرت تخریب آن را نخواهد داشت، فرایند ازدواج هم از همان ابتدا درست شکل بگیرد، تلاطم مشکلات نمی‌تواند بدان آسیبی وارد کند.

 

زن و مرد آئینه و لباس همدیگر در تذکر بدی‌ها، انعکاس خوبی‌ها و پوشش زشتی‌ها

 

وی با تأکید بر این که زن و مردم عون، آینه و لباس هم باشند، تصریح کرد: زن و مرد با ازدواج قرار است با خوبی‌های خود بدی‌هایشان را بپوشانند و این معنای واقعی «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» است؛ نزدیک‌ترین انسان‌ها به یکدیگر زن و شوهر هستند و همچون آینه‌ای در کنار تذکر بدی‌ها، زیبایی‌ها و خوبی‌ها را نیز منعکس و مرور می‌کنند.

 

سخنران حرم مطهر بانوی کرامت هدف سوم ازدواج را تکثیر و تربیت اولاد صالح توصیف و به برخی از روایات اسلامی دررابطه‌با نقش والد بودن همسر اشاره نمود.

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین ماندگاری ضمن تشبیه ازدواج به زراعت، با بیان این که محصول پاک در گرو بذر و زمین پاک است، خاطرنشان کرد: در ازدواج باید سراغ هم کفو پاک و کسی که در دامن‌پاک تربیت شده بگردیم، چرا که فرزند صالح در گرو وجود همسر پاک و صالح و صالحه است.

 

سخنران محفل معارفی حرم مطهر ضمن اشاره به روایت نبوی در تأکید بر پرهیز از سبزه لجنزار در ازدواج، اظهار داشت: کسانی که در محیط ناپاک رشد و تربیت یافته‌اند، بیش از دیگران مستعد انحراف و آلوده‌سازی خود و خانواده هستند.

 

وی با تأکید بر این که اگر می‌خواهیم مشکل طلاق حل شود، باید معیارهای ازدواج را از نگاه دین رعایت نماییم، تصریح کرد: اگر دستورات سعادت‌بخش اسلام را در تمام فرازهای زندگی به‌ویژه بحث ازدواج رعایت کنیم، هیچگاه شاهد طلاق، دعاوی خانوادگی و نابسامانی‌های ازدواج نخواهیم بود.

 

کف، عون و پاکی سه شرط شکل‌گیری خانواده متعالی

 

سخنران حرم مطهر بانوی کرامت کفیت را مهم‌ترین پایه کسب آرامش، پذیرش عون را تجلی رشد و تعالی و نیز دقت در بذر و زمین پاک را مهم‌ترین پایه تکثیر نسل طیب‌وطاهر توصیف نمود و ابراز داشت: اگر می‌خواهیم ازدواج آرامش بخشی داشته باشیم باید در انتخاب به هم کفو بودن توجه داشته، عون را مایه رشد و تعالی و پاکی همسر را نیز سرمنزل تربیت اولاد صالح قرار دهیم.

 

جشن ازدواج خشت اول سازه زندگی

 

وی در ادامه تبیین مهم‌ترین راه‌های پیشگیری از طلاق بر اهمیت کف، عون و پاکی در تمام فرازهای شکل‌گیری خانواده تأکید نمود و ابراز دشت: اگر زن و شوهر دنبال لقمه حلال نباشند، نطفه حلال شکل نخواهد گرفت؛ حضور در برخی از محیط‌های ناسالم خانوادگی، تماشای ماهواره و فیلم‌های مبتذل و حضور در میان نامحرم سرآغازی بر شکل‌گیری نطفه ناپاک است.

 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین ماندگاری در پایان سخنان خود نطفه پاک، دامن‌پاک و جشن پاک ازدواج را بسیار مهم ارزیابی نمود و ابراز داشت: جشن‌های ازدواج خشت اول سازه زندگی است؛ اگر این جشن‌ها با اختلاط زن و مردم، نوشیدنی‌های حرام و در محیط‌های حرام شکل بگیرد، قطعاً سازه زندگی متزلزل شکل خواهد گرفت.

 

[1] – آیه ۱۸۷ سوره بقره

بررسی زندگی یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نشان می دهد که با وجود تمجیدی که از اکثر آنها می شود بسیاری از بزرگان آنها، صد در صد تسلیم وحی الهی نبودند و گاهی سلیقه خود را بر وحی الهی مقدم می داشتند. آیات قرآنی و همچنین احادیث اسلامی، مخالفت های آنان را در مواردی با رسول گرامی ضبط کرده و می توان همه آنها را در کتاب مرحوم سید شرف الدین به نام «النص والاجتهاد» خواند، ولی ما به برخی از مخالفت های آنان اشاره می کنیم، بالاخص آنچه با دلیل قرآنی همراه است.

 

۱. مقاومت در برابر داوری های پیامبر

۱. آیه ۶۵، از سوره نساء، حاکی از آن است که گروهی از یاران پیامبر در برابر برخی از داوری های او مقاومت کرده و آماده پذیرش آن نبودند، و لذا قرآن، آنان را تهدید می کند که یکی از نشانه های ایمان پذیرش بی چون وچرای داوری های اوست، چنان که می فرماید:

(فَلا وَربِّک لا یُؤمِنُونَ حَتّی یحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً).

«به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر آن که در اختلافات خود، تو را به داوری بطلبند، سپس از داوری تو در دل خود، احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند».

اگر واقعاً یاران رسول خدا در حال حیات او دربست تسلیم او بودند، این تهدید چه معنایی داشت؟

 

۲. مخالفت در جنگ بدر

در جنگ بدر، در حالی که هنوز آتش جنگ شعلهور بود، اسیران دشمن را به عنوان برده خود گرفتند که با اخذ مبلغی (فدیه) آنها را آزاد سازند، در حالی که اسیرگیری مخصوص زمانی است که آتش جنگ خاموش شود. قرآن در نقد عمل خودسرانه آنان، چنین می فرماید:

(لَوْلا کِتابٌ مِنَ اللهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).([۱])

«اگر فرمان پیشین خدا نبود که بدون ابلاغ، هیچ امتی را کیفر نمی دهد به خاطر اسیرگیری مجازات بزرگی به شما می رسید».

این آیه در مورد بدری هاست که گل سرسبد یاران رسول خدا هستند و شهیدان بدر در عالی ترین درجه شهدای اسلام هستند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

۳. مخالفت در جنگ احد

در سال سوم هجرت، ابوسفیان، با ارتشی مجهز رو به مدینه آورد و در دامنه کوه احد اردو زد. پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مجاهدان اسلام را بسیج کرد و رو در روی سپاه دشمن در نقطه ای که به آن «جبل عینین» می گفتند پنجاه تیرانداز مستقر کرد و عبدالله بن جبیر را فرمانده آنها ساخت و فرمود: اگر دشمن خواست ازاین راه وارد صحنه نبرد شود، آنها را با تیرباران عقب برانید، هرگز از این نقطه حساس دور نشوید، خواه ما پیروز شویم و خواه مغلوب. با این همه از آنجا که در آغاز جنگ، پیروزی از آن مسلمانان بود، چهل نفر از این تیراندازان با وجود تأکید پیامبر، با خود گفتند: ماندن ما، در این نقطه، فایده ای ندارد. فرمانده آنان، هر چه آنان را نصیحت کرد، گوش ندادند و برای گردآوری غنیمت، از آن نقطه فرود آمدند.

در نتیجه، خالد بن ولید، یکی از سرداران سپاه دشمن وقتی جبل عینین را خالی از تیرانداز دید فرصت را غنیمت شمرد، و با فوج تحت فرماندهی خود، به آن نقطه حمله کرد، و پس از کشتن ده نفر باقیمانده، از پشت سر به مسلمانان حمله کرد و پیروزی قبلی به شکست تبدیل شد.([۲])

 

۴. مخالفت با صلح حدیبیه

سال ششم هجرت، پیامبر گرامی، آماده آغاز عمره مفرده، با یاران خود شد و سلاحی، جز سلاح مسافر همراه نداشتند، وقتی به سرزمین حدیبیه رسید که مرز سرزمین حرم است با مقاومت مشرکان مکه روبرو شد و آنها به هیچ قیمت حاضر نشدند که راه را برای زیارت پیامبر و یارانش بگشایند، سرانجام به این نتیجه رسیدند که طرفین تصمیم بگیرند که امسال از عمره صرف نظر شود، و سال آینده راه برای عمره مسلمانان باز باشد و صلح نامه ای که دارای بندهای مختلفی بود میان طرفین به امضاء رسید، آنگاه که صلح نامه به امضا رسید، عمر بن خطاب خشم خود را از این قرارداد، ابراز کرد و گفت:«آیا این قرارداد موجب ذلت و خواری ما از نظر دینی نیست؟».(۲)

پس از گفتگوهای زیادی، او و همفکرانش ساکت شدند و پیامبر راه مدینه را در پیش گرفت و آینده ثابت کرد که پیامبر با عقد قرارداد صلح، منافع بسیار زیادی را کسب کرده است و راه را برای گسترش اسلام گشوده است، و لذا دو سال نگذشته بود که پیامبر به مکه بازگشت و دژ شرک را فتح کرد و خانه توحید را از لوث بتها پاک ساخت.

 

۵. مخالفت با اعزام لشکر اسامه به سرزمین روم

در روزهایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در بستر بیماری افتاده بود، مصمم شد که لشکری را برای مقابله با لشکر روم که مرتب مدینه را تهدید می کرد، اعزام کند، پس از بسیج عمومی، اسامة بن زید را فرمانده این سپاه ساخت و به او دستور داد که هر چه زودتر مدینه را ترک کند و به قدری در این کار مصمّم بود که در همان بستر بیماری مرتب می فرمود: «جهّزوا جیش اُسامة، لعنَ الله مَن تخلّف عنه»; «سپاه اسامه را روانه کنید، خدا لعنت کند هر کس را که از این سپاه باز بماند».

در این هنگام، یاران پیامبر(صلی الله علیه وآله) به دو گروه تقسیم شدند: گروهی اصرار بر رفتن و گروهی دیگر، اصرار بر ماندن داشتند . بهانه گروه دوم این بود که بیماری پیامبر(صلی الله علیه وآله)شدت پیدا کرده است و ما را یارای مفارقت او نیست. چه بهتر صبر کنیم تا سرانجام کار روشن شود.([۳])

شهرستانی جریان را به صورت بسیار کوتاه نقل کرده، امّا طبری در رویدادهای سال یازدهم هجری چنین می گوید: آنگاه که یاران پیامبر از فرماندهی اسامة بن زید، آگاه شدند، او را شایسته این مقام ندانستند، و حاضر نشدند زیر پرچم او به جهاد بروند، وقتی پیامبر از نافرمانی آنان آگاه شد، گفت: او شایسته چنین فرماندهی است و قبلاً نیز درباره پدر او چنین سخن می گفتید در حالی که او نیز شایستگی فرماندهی داشت.([۴])

۶. مخالفت با نگارش نامه

ابن عباس می گوید: در روزهای آخر عمر پیامبر، بیماری او شدّت گرفت. در این هنگام، پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: برای من قلم و دواتی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر بن خطاب که در آن جلسه حاضر بود، گفت: بیماری بر پیامبر فشار آورده و کتاب خدا برای ما کافی است. در این هنگام حاضران در مجلس با هم به مشاجره برخاستند. گروهی اصرار بر آوردن قلم و دوات و گروهی دیگر بر نیاوردن آن داشتند. آنگاه که پیامبر از بگو مگوی دور از ادب یاران خود آگاه شد، فرمود: برخیزید و از اینجا بروید و کشمکش در حضور من شایسته شما نیست. ابن عباس می گوید: همه مصیبت ها در چنین روزی بر سر ما فرود آمد که نگذاشتند پیامبر نامه تاریخی خود را بنویسد.([۵])

***

اینها یک رشته نمونه هایی از مخالفت یاران پیامبر با فرمانهای صریح او بود. بنابراین، هیچ مانعی نبود که با جانشینی امیرمؤمنان مخالفت کرده و آن را نادیده بگیرند.

ما به خاطر دوری از عصر رسالت،تصوّر می کنیم که هاله ای از عصمت و پاکی زندگی یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را فرا گرفته بود و همه آنها همیشه گوش به فرمان پیامبر بوده اند، در حالی که یاران پیامبر همان بت پرستان دوران جاهلیت بوده اند که به شرف اسلام مشرف شده بودند و گروهی، مخلص و فرمانبردار، اما گروهی دیگر نافرمان و حسابگر و در پی منافع و مصالح خویش بودند و دست کم می توانیم بگوییم که همگی عصمت نداشتند.

تصرف در آموزه های اسلام

بهترین گواه بر این که گروهی از آنان صد در صد تسلیم وحی الهی نبودند، بلکه به دنبال مصالح شخصی خویش بودند و اسلام برای آنان تا آنجا اهمیّت داشت که با سلیقه و فکر آنان، سازگار و همراه باشد و در غیر این صورت، از پذیرفتن احکام آن سر برمی تافتند، این است که پس از درگذشت پیامبر، در شریعت اسلام، دستکاری هایی کردند که به عقیده خودشان جنبه اصلاحی داشت. اینک نمونه هایی را یادآور می شویم:

۱. تصرف در اذان صبح

مالک در موطأ خود می نویسد: مؤذن آمد تا عمر بن خطاب را(در زمان خلافت وی) برای نماز صبح بیدار کند، با این جمله او را از خواب بیدار کرد:«الصلاةُ خیرٌ من النوم». عمر با شنیدن آن گفت: چه خوب است که این جمله را به اذان بیفزاییم.([۶])

زرقانی در شرح موطّأ می نویسد: عبدالله بن عمر از پدرش نقل کرد که او به مؤذن گفت: هرگاه به جمله «حی علی الفلاح» رسیدی، دوبار پشت سر آن بگو:«الصلاة خیر من النوم»([۷])

۲. محروم کردن دختر پیامبر از میراث

قرآن کریم، در آیات خود، اعلام می کند که فرزندان میت اعم از دختر و پسر، از پدران و مادران ارث می برند و در آیات دیگر ارث بردن سلیمان را از داود یادآوری می کند و می فرماید:(وَ وَرِثَ سلیمانُ داودَ)([۸]) و در آیه دیگر یادآوری می کند که زکریا از خدا فرزندی خواست تا از او ارث ببرد، چنانکه می فرماید:

(فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً).([۹])

«خدایا به من فرزندی عنایت فرما تا از من وازخاندان یعقوب ارث ببرد و او را انسانی پسندیده ساز».

این آیات حاکی از آن است که فرزندان پیامبران از آنان ارث می بردند. مقصود در این آیات، ارث اصطلاحی است، نه ارث علم و دانش، زیرا علم و دانش میراثی نیست، نبوت، نیز ارثی نیست. ازاین گذشته اگر مقصود، ارث بردن نبوّت بود، دعای زکریا لزومی نداشت که عرض کرد(وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً)زیرا پیامبران خدا اولیای الهی هستند و پاکی جزء ذات آنها است.

امّا در مقابل این آیات، با خبر واحدی که فقط خود خلیفه نخست، راوی آن بود، دخت گرامی پیامبر را از ارث او محروم ساختند، به استناد اینکه پیامبر فرمود: «نَحْنُ مَعاشِرَ الأنْبیاءِ لانوَرِّثُ».

اگر به راستی پیامبر، گوینده این سخن بود و این، یکی از آموزه های شریعت اسلام بود باید آن را به وارثان خود یعنی دختر و همسرانش نیز بگوید، در حالی که آنان از این حدیث آگاه نبودند و شگفت اینجاست که دختر پیامبر از ارث محروم شد ولی همسرانش هر کدام مالک حجره ای شدند که در آن زندگی می کردند!!

آنچه می توان گفت این است که مقصود پیامبر از آن حدیث بر فرض ثبوت آن است که پیامبران دنیاخواه و دنیاپرست نیستند که برای فرزندانشان ثروت فراوانی بر جای گذارند، امّا اگر گلیمی یا ظروفی و یا لباسی از آنها بر جای بماند، قطعاً ملکِ وارثان آنهاست و در این تردیدی نیست.

۳. قطع سهم «ذوی القربی»

از نظر قرآن کریم، هنگامی که غنائمی که لشکر اسلام، از طریق جهاد به دست می آورد، ۵۱ آن باید به خدا و پیامبر و بستگان پیامبر برسد و باید صرف یتیمان و نیازمندان و درماندگان در راه، از خاندان او شود. چنانکه می فرماید:

(وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْء فَأنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربی وَالْیَتامی وَالْمَساکِین وَابنِ السَّبیلِ).([۱۰])

«بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است».

پس از درگذشت پیامبر گرامی که غنایم به مدینه سرازیر شد، سهم ذی القربی را قطع کرده و آنان را محروم ساختند.([۱۱])

۴. قطع سهم «المؤلفة قلوبهم»

از نظر آموزه های قرآنی، زکات بین هشت گروه تقسیم می شود:

۱. فقیران ۲. بیچارگان، ۳. کارگزاران گرد آوری زکات، ۴. کسانی که با کمک مالی دلجویی می شوند، ۵. بردگان، ۶. بدهکاران، ۷. امور مربوط به نیکوکاری، ۸. در راه ماندگان.([۱۲]) ولی پس از درگذشت پیامبر سهم گروه چهارم قطع شد، به بهانه اینکه «فعلاً نیازی به جلب قلوب آنان نداریم، چون این در حالی بود که اسلام در حال ضعف بود و دولت اسلامی، به جلب دوستی چنین افرادی نیاز داشت و اکنون که در اوج قدرت است، نیازی به چنین کاری ندارد».

اینها یک رشته نمونه هایی از مخالفت برخی از صحابه با نص صریح فرمان خدا است. با توجه به این مخالفتها و بدعتها، نباید، نادیده گرفتن وصیت رسول خدا را درباره علی(علیه السلام) امری عجیب و غریب شمرد.

 

پی نوشت ها:

[۱] . انفال، آیه۶۸.

[۲] . سیره ابن هشام، ج۳، ص ۸۳. ۲ . سیره ابن هشام، ج۲، ص ۳۱۷.

[۳] . ملل ونحل، شهرستانی، ج۱، ص ۲۹ و ۳۰.

[۴] . تاریخ طبری، ج۲، ص ۲۹.

[۵] . صحیح بخاری، باب کتابة العلم، حدیث۱۱۴.

[۶] . موطأ، باب ما جاء من النداء للصلاة، حدیث۶.

[۷] . موطأ، شرح زرقانی، ج۱، ص ۱۵۰.

[۸] . نمل، آیه ۱۶.

[۹] . مریم، آیه ۵ و ۶.

[۱۰] . انفال، ص ۴۱.

[۱۱] . مسند احمد، ج۱، ص ۳۴۸ و تفسیر قرطبی، ج۸، ص ۱۰.

[۱۲] . سوره توبه، آیه۶۰.

دوشنبه, 22 آبان 1402 18:53

نتیجه ظلم در دنیا

امام باقر علیه السلام:

الظُّلمُ فی الدنیا هو الظُّلُماتُ فی الآخِرَةِ

ظلم در دنیا، همان ظلمات در آخرت است.

 

ثواب الأعمال : ۳۲۱/۱

جمعه, 19 آبان 1402 21:16

معیار شیعه حقیقی

یکی از قدیمی‌ترین، مهم‌ترین و چالشی‌ترین سؤال در تاریخ، هدف از خلقت بشر است. اگرچه اندیشمندان و صاحب‌نظران برای پاسخ به این سؤال اساسی، کتاب‌ها نوشته و قلم فرسایی‌ها کرده‌اند، ولی پاسخ اصلی را باید از خالق و آفریننده انسان پرسید. به‌راستی چه کسی بهتر از آفریننده انسان می‌داند که او را برای چه و به چه هدفی آفریده است؟

خداوند متعال در قرآن کریم هدف از خلقت انسان را عبودیت دانسته و فرموده است: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛[1] «و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.» انسان با عبودیت است که در مسیر کمال خود قدم برمی‌دارد و به مراتب عالی دست می‌یابد. 

یکی از والاترین مراتبی که انسان با عبودیت و حرکت در راستای هدف خلقت بدان دست می‌یابد، «شیعه» بودن است. شاید در وهله اول شیعه بودن ساده به نظر برسد، ولی با بررسی روایات موجود در منابع اسلامی خواهیم یافت که شیعه بودن نه‌تنها مقام ساده‌ای نیست؛ بلکه هر کسی را یارای دست یافتن به آن مقام والا نمی‌باشد. 

اگرچه پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام خود را شیعه می‌خوانند، ولی در واقع محب و عاشق اهل‌بیت بوده و بسیاری از آن‌ها ملاک شیعه بودن را ندارند. شیعه بودن، ملاک و معیار بسیاری دارد که در این مقال در ضمن نقل روایتی زیبا به یکی از این معیارها اشاره می‌کنیم.

روزی دو نفر به یکدیگر فخرفروشی می‌کردند و هر یک خود را برتر از دیگری می‌دانست. یکی از آن‌دو به دیگری گفت: «أَ تُفَاخِرُنِی وَ أَنَا مِنْ شِیعَة آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ»؛ «آیا به من فخر می‌کنی و حال آنکه من شیعه‌ خاندان پاک محمّد هستم».
حضرت باقرالعلوم علیه‌السلام که شاهد این ماجرا بود، با شنیدن این سخن فرمود: «مَا فَخَرْتَ عَلَیْهِ وَ رَبِّ الْکَعْبَهًِْ، وَ غُبِنَ مِنْکَ عَلَی الْکَذِبِ یَا عَبْدَ اللَّهِ، أَ مَالُکَ مَعَکَ تُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمْ تُنْفِقُهُ عَلَی إِخْوَانِکَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: بَلْ أُنْفِقُهُ عَلَی نَفْسِی. قَالَ: فَلَسْتَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِنَّا نَحْنُ مَا نُنْفِقُ عَلَی الْمُنْتَحِلِینَ مِنْ إِخْوَانِنَا أَحَبُّ إِلَیْنَا مِنْ أَنْ نُنْفِقَ عَلَی أَنْفُسِنَا»؛ «ای بنده‌ی خدا! به خدای کعبه قسم که تو را بر او فخری نیست، بلکه خود را فریب دادی و دروغ گفتی». سپس حضرت برای اینکه به او ثابت کنند که شیعه حقیقی نیست، او را با یکی از معیارها و ویژگی‌های شیعه آزمودند. امام علیه‌السلام از او سؤال کردند: «مال و ثروتی که خودت به‌دست آوردی را دوست داری خودت از آن استفاده کنی یا برادران مؤمنت»؟ به بیانی دیگر امام پرسیدند مالی را که به‌دست آوردی اگر در راه خودت مصرف کنی خوشحال‌تری یا اینکه به مصرف برادران مؤمن برسانی؟ آن شخص پاسخ داد: «خرج خودم می‌کنم». فرمود: «بنابراین تو از شیعیان ما نیستی، زیرا ما خودمان، اگر مالمان را در راه وابستگان از میان برادران خویش صرف کنیم، برای ما بهتر است از اینکه به مصرف خود برسانیم.»

تفکر در این ملاک و معیار شیعه، هوش از سر انسان می‌پراند. شیعه واقعی کسی است که همچون امام خویش، برادر مؤمن را بر خود مقدم می‌دارد. حقیقتا ما اینگونه هستیم؟ اگر شیعه حقیقی نیستیم، پس خود را چگونه معرفی کنیم؟ شکافنده علوم انبیا پاسخ این سؤال را نیز داده و خطاب به همان شخص فرمودند: «وَ لَکِنْ قُلْ: أَنَا مِنْ مُحِبِّیکُمْ وَ مِنَ الرَّاجِینَ لِلنَّجَاهًِْ بِمَحَبَّتِکُمْ»؛ «ولی بگو از دوستان و محبین شمایم و از کسانی که با دوستی شما، امید نجات دارم».[2]

محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام باید با حرکت در مسیر هدف از خلقت، به مقام شیعه حقیقی رسیده و اینگونه زمینه ظهور امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه را فراهم سازند.

پی‌نوشت:
[1]. ذاریات: 56.
[2]. تفسیر امام حسن عسکری (ع)، ص309.

تقوا از ماده ی «واو، قاف، یاء»،وقی،  در اصل به معنای دور کردن شی ای به وسیله ی شی ای دیگر است،[1] چنانچه در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است:« اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِ تَمْرَةٍ»[2] آتش را حتی بوسیله ی شاخه ی خرما هم که شده، از خودتان دور کنید ،  معنای صیانت و محافظت.[3]  با توجه به اصل معنایی مذکور، برای تقوی ذکر شده است.خداوند متعال در قرآن کریم فضائل و آثار و کیفیات ممتازی را برای تقوا، نظیر؛ بصیرت پایدار[4]منشأ نزول رحمت و برکت از آسمان و زمین،[5]رزق و روزی بی حساب[6]و امور دیگر،ذکر فرموده است. یکی از بلند ترین تعبیر در قرآن کریم در مورد  تقوی، عنوان «عزم الامور» می باشد، خداوند متعال تقوی و صبر در برابر مشکلات را، تنها عامل پیروزی در آزمایشات الهی مقرر فرموده است؛« لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ».[7]يقين همه شما در اموال و جانهاى خود، آزمايش مى‌شويد! و از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب آسمانى داده شده و از مشركان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد. و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد، شايسته‌تر است؛ زيرا اين استقامت و تقوا از كارهاى مهمّ است

خصوصیت عزم الامور بودن تقوی موجبات رشد تفکر عقلانی را در انسان ایجاد می کند و انسان در قالب رشد عقلانیت در تفکرات و جهان بینی خود به حالتی پایدار می رسد که در تمامی مراحل زندگی مسیر صحیح را  از غیر صحیح و حق را از باطل تمایز می دهد، خداوند متعال انسان های با تقوا را کسانی میداند که هیچگاه به آنان بدی و اندوهی نخواهد رسید:« وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ».[8]و خداوند كسانى را كه تقوا پيشه كردند رهايى مى‌بخشد و رستگار مى‌كند؛ هيچ بدى به آنان نمى‌رسد و هرگز اندوهگين نخواهند شد.

شکست انسانها و تضرر در زندگی مادی، به اراده ی غلط آنها بر می گردد، اراده ای که از اندیشه ی انسانها سرچشمه می گیرد در واقع خواهش های نفسانی و نتایج فکری غلط و مشتبه شدن منافع واقعی با منافع زود گذر دنیوی، موجبات شکست انسان و ضررهای جبران ناپذیر می شود، اما تقوای الهی، انسان را از بند مطالبات و درخواستهای غیر واقعی نفس رها نموده و با چشمان بصیرت تقوا به زندگی و جهان پیرامون خویش نظاره می کند، از این رو، انسان ابزار تعقل و عقلانیت که خداوند در وجود انسان نهاده است را در جهت صحیح آن به کار می گیرد، خداوند متعال می فرماید:« الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ».[9]كسانى كه ربا مى‌خورند، در قيامت مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده و تعادل خود را از دست داده بر مى‌خيزند. طبق محتوای آیه ی شریفه انسانی که تقوا نداشته و مسیر گناه و انحراف را در پیش گرفته، مانند کسی است که شیطان او را لمس نموده است،کلمه ی «خبط» به معنای کج و معوج راه رفتن است، انسان هم در زندگيش راهى مستقيم دارد كه نبايد از آن منحرف شود، چون او نيز در طريق زندگيش و بر حسب محيطى كه در آن زندگى مى‌كند حركات و سكناتى دارد، كه داراى نظام مخصوصى است، كه آن نظام را بينش عقلايى انسان‌ها معين مى‌كند، و هر فردى افعال خود را (چه فردى چه اجتماعى) با آن نظام تطبيق مى‌دهد.[10] انسان وقتى گرسنه شد تصميم مى‌گيرد تا غذا بخورد، و چون تشنه شد، در صدد نوشيدن آب بر مى‌آيد، براى استراحتش بسترى فراهم مى‌كند، و چون شهوتش طغيان كرد ازدواج مى‌نمايد، و چون خسته شد استراحت مى‌كند، و چون گرمش شد، زير سايه مى‌رود... اين وضع انسان معمولى است، اما انسانى كه ممسوس شيطان شده، يعنى شيطان با او تماس گرفته و نيروى تميز او را مختل ساخته، نمى‌تواند خوب و بد، نافع و مضر و خير و شر را ازيكديگر تميز دهد و حكم هر يك از اين موارد را در طرف مقابل آن جارى مى‌سازد، (مثلا به جاى اينكه خير و نافع و خوب را بستايد، زشتى‌ها و شرور و مضرات را مى‌ستايد، و يا به جاى اينكه ديگران را به سوى كارهاى خير و مفيد دعوت كند به سوى شرور مى‌خواند و اين به آن جهت نيست كه معناى خوبى و خير و نافع را فراموش كرده و نمى‌داند خوب و بد كدام است، براى اينكه هر چه باشد انسان است، و اراده و شعور دارد و محال است كه از انسان، افعال غير انسانى سر بزند بلكه از اين جهت است كه زشتى را زيبايى و حسن را قبح و خير و نافع را شر و مضر مى‌بيند، پس او در تطبيق احكام و تعيين موارد، دچار خبط و اشتباه شده است.[11]

 

[1]  ابوالحسین، احمد بن فارس، معجم مقائیس اللغة، دارالفکر، ج6، ص131

[2] بروجردی، حسین، جامع احادیث شیعه، نشر الصحف، ج8، ص339.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، ج15، ص401.

[4] سورة الاعراف: 201.

[5] سورة الاعراف: 96.

[6] سورة الطلاق : 2-3.

[7] سورة آل عمران: 186.

[8] سورة الزمر: 61.

[9] سورة البقرة: 275.

[10] طباطبایی،محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2، ص629.

[11] همان،ص629-630.