emamian

emamian

امام خمینی (ره) طی سخنانی به معنای جمله «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ اَرْضٍ کَرْبَلا» پرداخته است که به مناسبت فرارسیدن ماه محرم الحرام تقدیم شما خوابان خواهد شد:

 

«کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ اَرْضٍ کَرْبَلا» یک کلمه بزرگی است که اشتباهی می‌فهمند.

آنها خیال می‌کنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن محتوایش غیر از این است.

نقش کربلا این بود که سید الشهدا - سلام الله علیه- با جمعیت معدود، آمدند کربلا و در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند.

همه‌ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم.

 

منبع: صحیفه نور، جلد ۹، صفحه ۲۰۲

سه شنبه, 11 مرداد 1401 09:10

جنایات فکری بنی‌امیه

قال الله تعالی:« أَلَمْ تَرَ إِلَی ٱلَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ ٱللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ ٱلْبَوَارِ»[۱]

 

مقدمه

در دوران حکومت ۹۰ ساله امویان، ۱۴ تن حکومت کردند. واقعه عاشورا، واقعه حره، قیام زبیریان، قیام مختار، قیام زید بن علی(ع)، جنگ مرج راهط و قیام بنی عباس، از وقایع مهم دوران خلافت بنی امیه است. حکومت امویان دارای شاخصه هایی همچون تبدیل نظام خلافت به نظام استبدادی موروثی، برخورد تبعیض آمیز با غیر عرب و موالی، بی عدالتی و ستم بر رعیت به ویژه مخالفان، قداست بخشیدن به خلیفه و دستگاه خلافت، تقویت و ترویج جبرگرایی و حمایت از مرجئه بود. آثار مخرب اعتقادی و دینی فراوانی که تا امروز از بنی امیه به جای مانده است، نشأت گرفته از همین شاخصه هاست. عمرو بن سعید می گوید: از امام صادق(ع) درباره آیه «الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللهِ کُفْراً» پرسیدم. فرمود: «شما در مورد آن چه می گویید؟». گفتم: «ما معتقدیم که آن ها دو قبیله نابکار قریش، بنی امیه و بنی مغیره هستند». فرمود: «آری! تمام، قریشی هستند. خداوند پیامبرش را مخاطب قرار داد و فرمود: من قریش را بر عرب فضیلت داده و نعمت خود را بر آن ها ارزانی داشتم و پیامبرم را میان آن ها مبعوث کردم، ولی آن ها نعمت مرا [به کفر] تبدیل و پیامبرم را تکذیب کردند».[۲] در این مجال به برخی جنایات فکری بنی امیه می پردازیم.

 

۱. ترویج جبرگرایی

متأسفانه سابقه اعتقاد به جبر در اسلام، به عهد رسول خدا(ص) باز می گردد؛ هنگامی که برخی یاران نزدیک پیامبر(ص) برای اینکه فرار کردن از جنگ و تنها گذاشتن رسول خدا(ص) ، موجب نابودی موقعیت اجتماعی شان نشود، از حربه «جبر» استفاده کردند و گناه کبیره فرار از جهاد را به خداوند نسبت دادند. بخاری، محدث معروف و مورد اعتماد اهل تسنن، جریان شگفت انگیزی را از ابوقَتاده نقل می کند:

در روز جنگ حنین، مسلمانان جز تعداد اندکی پا به فرار گذاشتند و از اطراف پیامبر(ص) پراکنده شدند. من نیز میان فراریان بودم که ناگاه به یکی از یاران نزدیک رسول خدا(ص) برخورد کردم که او نیز میان مردم فراری بود. گفتم: مردم را چه شده که این گونه شدند و حجت خدا را رها کردند؟ در پاسخ گفت: أمر الله.[۳]

یعنی آنان معتقد بودند خواست خداوند بود که مردم بیوفا شدند و دست از حمایت از اسلام و پیامبر خدا(ص) برداشتند. آن گاه که شجره خبیثه و ملعونه بنی امیه، خلافت را به پادشاهی تبدیل و با تمام قدرت نابودی اسلام را وجهه همت خود کردند، همان اعتقاد سابق را نشر و ترویج دادند.

 

۱/۱. نمونه هایی از تلاش بنی امیه برای ترویج جبر

صفحات تاریخ نمونه های متعددی از تلاش سردمداران بنی امیه برای اشاعه جبرگرایی در میان توده های مردم را روایت می کند. برای مثال معاویه در پاسخ به اعتراض برخی افراد به جانشینی یزید، قضای الهی را مطرح کرد و آن را به خدا نسبت داد.[۴]

یکی دیگر از اسناد ترویج جبرگرایی توسط بنی امیه، نسبت دادن قتل سیدالشهداء(ع) و یارانش به خداوند توسط عبیدالله و یزید است. در روایتی از امام صادق(ع) در این باره آمده است:

هنگامی که علی بن حسین(ع) بر یزید وارد شد، یزید نگاهی به آن حضرت کرد و خطاب به ایشان این آیه را خواند: «وَ ما أَصابَکُمْ‏ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ‏؛[۵] هر مصیبتی که به شما می رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید». امام سجاد(ع) تأکید کرد که این آیه شامل ما نمی شود و این آیات را تلاوت فرمود: «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ * لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ‏؛[۶]هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد، مگر اینکه همه آن ها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم، در لوح محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است. این به خاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده است، دلبسته و شادمان نباشید». زین العابدین(ع) پس از تلاوت این آیات فرمود: «فَنَحْنُ الَّذِینَ لَا نَأْسَی عَلَی مَا فَاتَنَا وَ لَا نَفْرَحُ بِمَا أُوتِینَا؛[۷] ما اهل بیت، همان کسانی هستیم که بر آنچه از دست داده ایم، تأسف نمی خوریم و برای داشته هایمان نیز شادمان نمی شویم».

جریان دیگر نقل شده توسط مفسران اهل تسنن، شاهد روشنی بر تلاش معاویه برای انحراف فکری مردم و اعتقاد به جبر است. نقل شده است روزی معاویه به اطرافیان خود گفت: «آیا شما به قرآن ایمان ندارید و آن را حق نمی پندارید؟». گفتند: «بله، ایمان داریم». گفت: «آیا به آیه "وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛[۸] و خزائن همه چیز تنها نزد ماست، ولی ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی کنیم" ایمان ندارید و آن را حق نمی دانید؟». گفتند: «بله، ایمان داریم». گفت: «پس چرا مرا ملامت می کنید که اموال مردم را به خود اختصاص داده ای؟!». در این هنگام احنف‏ برخاست و در جوابش گفت: «ای معاویه!‏ به خدا سوگند ما تو را بر خزائن خدا ملامت نمی کنیم؛ بلکه ملامتت می کنیم که چرا بعد از آنکه خداوند ارزاق خلق را از خزائنش نازل کرد، تو در خزائن خودت قرار دادی و درِ خزائن را به روی خلق بستی؟!». معاویه از شنیدن این جواب ساکت شد و جوابی برای گفتن نداشت.[۹]

بر درخت جبر تا کی برجهی

 

اختیار خویش را یک سو نهی

همچو آن ابلیس و ذریات او

 

با خدا در جنگ و اندر گفتگو[۱۰]

 

 

۲/۱. پیامدهای جبرگرایی

متاسفانه هنوز هم عده ای چنین می پندارند که انجام گناهان و سرپیچی از قوانین، از حیطه اختیار انسان خارج است و جبر و اراده الهی سبب بروز جرم های بشر می شود. این ادعا از سوی کسانی که با زبان ادعای دینداری و اعتقاد به خدا و قیامت دارند، مطرح شده است. این افراد برای پایدار بودن موقعیت اجتماعی خود در میان مردم و نیز دور شدن از عذاب وجدان، به این سراب توسل جسته اند و در پی راهی برای فریفتن مردم و خود هستند. این در حالی است که جبرگرایی، آثار منفی اعتقادی و اجتماعی بسیاری را در پی دارد که دو مورد از آن ها بیان می شود.

 

الف. تداوم رفتارهای ناصحیح

از آنجا که انسان جبرگرا رابطه سبب و مسببی میان رفتار خود و سعادت یا شقاوت آتی خود را انکار می کند، هرگز به فکر اصلاح رفتار خود نیست و نه تنها به رفتارهای اشتباه خود ادامه می دهد؛ بلکه عذاب وجدان نیز نخواهد داشت و با خیالی آسوده کردارهای گذشته را تکرار می کند.

 

ب. کمک به گسترش ظلم

حاکمان ستمگر بیشتر از جبرگرایان، از جبرگرایی آنان سوءاستفاده می کنند. اعتقاد به جبر موجب رضایت به اعمال ضدانسانی ستمگران می شود و سکوت در برابر ظلم و جور را به دنبال دارد؛ چنانکه در کتب تاریخی اهل تسنن آمده است:

وقتی یزید بن عبدالملک پس از عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید تا چهل روز به روش او عمل می کرد.[۱۱] اطرافیان او برای اینکه راحت تر بتوانند به عیش و نوش خود بپردازند، چهل پیرمرد را که اصحاب پیامبر(ص) را درک کرده بودند، نزد او بردند و آنان نیز شهادت دادند که بر خلیفه هیچ حساب و عقابی نیست.[۱۲] به قول سعدی:

گر خود همه عیب ها بدین بنده در است

 

هر عیب که سلطان بپسندد، هنر است

این در حالی است که دلایل عقلی و نقلی بر نفی جبرگرایی، بسیار زیاد است. قرآن مجید در آیات بسیاری بر آزادی و اختیار انسان تأکید کرده است؛ از جمله در آیات متعددی انسان را در پذیرش و عدم پذیرش هدایت الهی مختار دانسته است: «قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ؛[۱۳] بگو این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس می خواهد، ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود) و هر کس می خواهد، کافر شود».[۱۴]

 

۲. ترویج امید کاذب

امید باید بر پایه حقیقت استوار باشد. مؤمنان حقیقی همواره به خداوند امیدوارند و چون به او ایمان و امید دارند، می کوشند با انجام اعمال شایسته خود را به اهداف متعالی برسانند: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحا؛[۱۵] پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد».

ترویج جبرگرایی، تنها جنایت بنی امیه نبود. آنان در جنایتی دیگر به ترویج «ارجاء» یا همان امیدواری کاذب که باز هم نتیجه ای جز اِباحی گری و عادی سازی معصیت الهی در پی نداشت، پرداختند. احتمالاً بنی امیه این دو شیوه، یعنی «جبر» و «ارجاء» را با توجه به نوع مخاطبین خود به کار می گرفتند. گروهی را با شیوه نخستین و برخی را با حربه دوم، نسبت به گناه تشویق می نمودند.

 

۱/۲. نمونه هایی از تلاش بنی امیه برای ترویج امید کاذب

ابن أبی الحدید درباره این مسئله از اسکافی چنین نقل کرده است:

نخستین کسانی که به ارجاء محض قائل شدند، معاویه و عمرو بن عاص بودند؛ زیرا معتقد بودند که با وجود ایمان، معصیت ضرری نخواهد داشت. از این رو وقتی به معاویه گفته شد: «تو با کسی جنگیدی (علی (ع)) که او را کاملاً می شناختی و مرتکب کاری شدی (جنگ با علی(ع)) که گناه بودنش را می دانستی»، در جواب گفت: «به قول خدای تعالی اعتماد داشتم که می گوید: إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً؛[۱۶] به درستی که خداوند همه گناهان را می آمرزد».

بی تردید امید کاذب به رحمت الهی، یکی از مهم ترین عوامل گناه و معصیت است. شعری از حافظ نیز ـ اگر ظاهرش مراد حافظ بوده باشد ـ در همین مسیر غلط است:

مِی ‏خور به بانگ چنگ[۱۷] و مخور غُصّه، ور کسی

 
 

گوید تو را که «باده مخور»، گو «هو الغفور»

     

یکی دیگر از اشعار قابل نقد این شاعر نامی، این بیت است:

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن

 

که در طریقتِ ما، غیر از این گناهی نیست

این در حالی است که منطق اسلام، توأم بودن امید و ترس است تا مانند ترازو همدیگر را تعدیل کنند؛ چنانکه خداوند خطاب به پیامبر(ص) می فرماید: «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ * وَ أَنَّ عَذابی‏ هُوَ الْعَذابُ الْأَلیمُ؛[۱۸] بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است».

اگر چه طرفداران مکتب ارجاء که به مرجئه شهرت دارند، از فرقه های کلامی اهل سنت محسوب می شوند؛ ولی گاهی در میان مدعیان تشیع نیز رگه هایی از این مسیر خطرناک دیده می شود.

 

استدلال زیبای امام صادق(ع)

یکی از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد: «مرجئه این گونه استدلال می کنند و می گویند همان طور که هر کس نزد ما کافر است، نزد خدا نیز کافر است؛ کسی که نزد ما مؤمن است، نزد خداوند نیز مؤمن خواهد بود». امام صادق(ع) فرمود: «سبحان الله! چگونه این دو یکسانند؛ در حالی که کفر، اقرار عبد علیه خودش است و با وجود اقرار، بینه و شاهد لازم نیست؛ ولی ایمان، یک ادعاست و اثبات آن نیاز به شاهد دارد و آن شاهد عبارت است از «عقیده» و «عمل». پس هرگاه این دو (ادعای ایمان و عمل) هماهنگ باشد، مدعای او ثابت می شود و احکام ظاهری بر آن مترتب می گردد. البته ممکن است افرادی مانند منافقان در ظاهر اظهار ایمان کنند، ولی نزد خداوند مؤمن نباشند.[۱۹]

 

۲/۲. پیامدهای امید کاذب

این انحراف اعتقادی، همان پیامدهای سوء جبرگرایی یعنی تلاش نکردن برای اصلاح و کمک به ظالمان را به دنبال دارد. ماجرایی که در ابتدای همین بحث از معاویه نقل شد، شاهد این ادعاست. از این رو درباره اعتقادات مرجئه نوشته اند: «آنان بر این باور بودند که اگر امام یا خلیفه مرتکب کبیره شود، از ایمان خارج نیست و هم چنان واجب الإطاعه است و می توان در نماز به او اقتدا کرد».[۲۰]

در روایتی از امام صادق(ع) نیز ضمن تأکید بر مجازات بی پروایی در گناه کردن، به نقش «رجای کاذب» در راحت گناه کردن اشاره شده است:

إِنَّ قَوْماً أَذْنَبُوا ذُنُوباً کَثِیرَةً فَأَشْفَقُوا مِنْهَا وَ خَافُوا خَوْفاً شَدِیداً وَ جَاءَ آخَرُونَ فَقَالُوا ذُنُوبُکُمْ عَلَیْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ ثُمَّ قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَافُونِی وَ اجْتَرَأْتُمْ؛[۲۱] قومی گناهان زیادی مرتکب شدند و از این گناهان خود نگران و به شدت خوفناک بودند تا اینکه قوم دیگر آمدند و گفتند: گناهان شما به گردن ما، و خداوند عذاب خود را بر آن ها (قوم دوم) نازل کرد و فرمود: قوم اول از من ترسیدند، اما شما جسارت کردید.

 

۳. حلال کردن ربا

از دیگر جنایات فکری بنی امیه، حلال دانستن ربا به صورت رسمی توسط معاویه بود. علامه امینی(ره) ضمن برشمردن بدعت های معاویه، حلال دانستن ربا توسط او را گزارش کرده و نوشته است:

معاویه، نخستین کسی است که ربا را حلال دانست و آن را خورد؛ در حالی که خداوند می فرماید: «کسانی که ربا می خورند، (در قیامت) برنمی خیزند، مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه شده است». همچنین کسی که ربا می خورد و کسی که وکیل در رباست، توسط رسول خدا(ص) ملعون شمرده شده اند.[۲۲]

نقل شده است:

روزی معاویه پیمانه ای از طلا یا نقره را به بیش از ارزش واقعی آن فروخت. ابودرداء به او گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که از چنین معامله ای نهی می کرد. معاویه با تکبری شگفت انگیز در برابر حدیث رسول خدا(ص) ایستاد و گفت: «اما من، در این معامله اشکالی نمی بینم!».[۲۳] پیشرو کسانی که اهل ربا دادن و ربا گرفتن هستند، معاویه و بنی امیه هستند و این طرز تفکر می تواند در برابر حکم خدا و رسول خدا(ص) بایستد. این افراد توسط خدا لعنت شده اند؛ چنانکه در روایتی که امیرمؤمنان(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده، آمده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَعَنَ آکِلَ‏ الرِّبَا وَ مُؤْکِلَهُ‏ وَ کَاتِبَهُ وَ شَاهِدَیْه‏؛[۲۴] خداوند رباخورنده و وکیل و نویسنده و شاهدان ربا را لعنت کرده است».

خداوند درباره ربا فرموده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛‏ ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده است، رها کنید؛ اگر ایمان دارید».[۲۵] این آیه شریفه با کلمه «آمَنُوا» و «اتَّقَوْا» شروع و با ایمان نیز ختم شده است که حاکی از این است که رباخواری، هرگز با ادعای ایمان و تقوا سازگار نیست. متأسفانه امروزه برخی دچار مرض مهلک رباخواری شده اند که باید هرچه زودتر خود را از این آتش غضب الهی برهانند.

ربا خواری از نردبانی فتاد

 

شنیدم هم اندر زمان جان بداد

پسر چند روزی گرستن گرفت

 

دگر با حریفان نشستن گرفت

به خواب اندرش دید و پرسید حال

 

که چون رستی از حشر و نشر سوال

بگفت ای پسر قصه بر من مخوان

 

به دوزخ در افتادم از نردبان

 

 

فهرست منابع

۱. ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، ۱۴۰۴ق، شرح نهج البلاغه،چاپ اول، قم: مکتبة آیةالله المرعشی النجفی.

۲. ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد، ۱۳۸۵ق، الکامل فی التاریخ، چاپ اول، بیروت: دار صادر.

۳. ابن طاووس، علی بن موسی‏، ۱۴۱۶ق، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن‏، چاپ اول، قم: مؤسسة صاحب الأمر.

۴. ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، ۱۴۱۰ق، الإمامة و السیاسة، چپ اول، بیروت: دار الأضواء.

۵. امینی، عبدالحسین، ۱۴۱۶ق، الغدیر، چاپ اول، قم: مرکز الغدیر.

۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، ۱۴۲۵ق، صحیح البخاری، چاپ اول، بیروت: دارالفکر.

۷. بلخی مولوی، جلال الدین محمد، دیوان شمس، قم: انتشارات آستان مهر، ۱۳۸۹ش.

۸. بیهقی، احمد بن حسین، ۱۴۲۴ق، السنن الکبری، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیة.

۹. ذهبی، محمد بن احمد، ۱۴۱۳ق، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام؛ بیروت: دار الکتاب العربی.

۱۰. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، ۱۴۰۴ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ اول، قم: کتابخانه آیتالله مرعشی.

۱۱. صدوق، محمد بن علی، ۱۴۱۳ق، من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین.

۱۲. ______________، ۱۴۰۶ق، ثوابالأعمال و عقابالأعمال، چاپ دوم، قم: الشریف الرضی.

۱۳. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، چاپ چهارم، قم: دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷ش.

۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، ۱۴۰۷ق، کافی (اصول، فروع، روضه)، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیة.

۱۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.

۱۶. مشکور، محمدجواد، ۱۳۷۵ش، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی.

۱۷. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ سوم، بیروت: اعلمی، ۱۴۰۹ق.

 

پی نوشت ها:

[۱]. ابراهیم: ۲۸: «آیا ندیدی حال مردمی را که نعمت خدا را به کفر مبدل ساختند و (خود و) قوم خود را به دیار هلاکت رهسپار کردند؟».

[۲]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۹، ص ۲۱۸.

[۳]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ص ۱۰۵۲؛ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی، ج۳، ص۹۰۴.

[۴]. عبدالله بن مسلم ابن‌قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة، ج ۱، ص ۲۰۵.

[۵]. شوری: ۳۰.

[۶]. حدید: ۲۲ و ۲۳.

[۷]. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۷۷.

[۸]. حجر: ۲۱.

[۹]. عبدالرحمن بن ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور، ج ۴، ص ۹۶.

[۱۰]. جلال‌الدین محمد مولوی بلخی، مثنوی معنوی، دفتر ۴، بیت ۱۳۹۴.

[۱۱]. عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم، هشتمین خلیفه اموی بود که پس از دو سال خلافت و در ۳۹ سالگی (۲۵ رجب ۱۰۱ ق) در شام به مرگ طبیعی یا مسمومیت از طرف بنی‌امیه از دنیا رفت. او نسبت به دیگر خلفای اموی، قابل تمجید است. ابناثیر جزری در الکامل، ج۵، ص۶۲ از امام باقر(ع) چنین نقل نموده است: «إنّ لکلّ قوم نجیبة و إن نجیبة بنی أمیّة عمر بن عبد العزیز، و إنّه یبعث یوم القیامة أمّة وحده؛ هر قومی دارای شخصی نجیب است و نجیب بنیامیه، عمر بن عبدالعزیز میباشد؛ و روز قیامت به تنهایی (جدای از بنیامیه) محشور می‌شود». سید بن طاووس در کتاب «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» ص۲۴۱، از او تمجید کرده است.

[۱۲]. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج ۷، ص ۲۸۰: «ما علی الخلفاء حساب و لا عذاب».

[۱۳]. کهف: ۲۹.

[۱۴]. برای شناخت دیدگاه شیعه درباره جبر و اختیار به کتاب‌های کلامی مانند «کشف المراد» علامه حلی و «آموزش عقاید» استاد مصباح یزدی مراجعه شود.

[۱۵]. کهف: ۱۱۰.

[۱۶]. زمر: ۵۳؛ عبدالحمید بن هبةالله ابن‌أبی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۶، ص ۳۲۵.

[۱۷]. چنگ نوعی ساز برای نواختن موسیقی است.

[۱۸]. حجر: ۴۹ و ۵۰.

[۱۹]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۴۰.

[۲۰]. محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۴۰۳.

[۲۱]. محمد بن علی صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص۲۴۱.

[۲۲]. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج ۱۱، ص ۹۲؛ «أوّل من أحلّ الربا و أکله‌؟! و أحلّ اللَّه البیع و حرّم الربا، "الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِ"، آکل الربا و موکّله ملعونٌ بلسان النبیّ(ص) ».

[۲۳]. احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج ۵، ص ۲۸۰.

[۲۴]. محمد بن علی صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۸.

[۲۵]. بقره: ۲۷۸.

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خوشامد عرض میکنم به همه‌ی آقایان محترم، برادران عزیز از سراسر کشور، شاغلان در یک مرکز بسیار حسّاس و بسیار مهم؛ و خوشحالم که بحمدالله بعد از چند سال ــ دو سه سال ــ بار دیگر این جمع را توانستیم از نزدیک زیارت کنیم. و به فال نیک میگیرم تقارن این جلسه را با ایّام متعلّق به اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام)؛ از عید غدیر گرفته تا روز مباهله و نزول سوره‌ی هَل‌اَتیٰ و نزول آیه‌ی ولایت و این برکاتی که تقریباً در این روزهای در این هفته وجود داشته و دارد. و امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند به برکت پیغمبر و اهل‌بیتِ پیغمبر (علیهم ‌الصّلاة و السّلام) ما را در خطّ آنها، در راه آنها ثابت‌‌قدم بدارد، و ان‌شاءالله بتوانیم در آن [راه] حرکت کنیم.

 

روز مباهله روز بسیار مهمّی است؛ روز مباهله، هم روز نبوّت است، هم روز ولایت است؛ ماجرای مباهله، هم برهان بر نبوّت است، هم برهان بر ولایت و امامت است؛ از این جهت خیلی مهم است این روز. و امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند متعال ما را در این راه‌های مبارک ثابت‌قدم بدارد.

از جناب آقای حاج‌‌علی‌اکبری هم تشکّر میکنم، هم به خاطر زحماتشان، هم  به خاطر مطالبی که اینجا بیان کردند؛ مطالب درست و خوبی است اینهایی که اینجا گفته شد.

من چند مطلب را آماده کرده‌ام، یادداشت کرده‌ام که عرض کنم به شماها برادران عزیز. یک مطلب در مورد جایگاه نماز جمعه است که خود ماها که امام‌جمعه هستیم اهمّیّت این کار را بدانیم. وقتی انسان آگاه شد به اهمّیّت یک شغلی، یک مسئولیّتی، آن را بر دیگر کارها مقدّم میدارد و به جوانب و اطراف آن بیشتر میرسد؛ هم خودمان بدانیم، هم دیگران بدانند؛ صدا و سیما، مسئولین اینها را بگویند تا مردم بدانند که نماز جمعه صرفاً یک نماز جماعت در یک مسجدی نیست [بلکه] این یک پدیده‌ی بزرگ و مهمّی است در یک شهر که حالا من چند مورد از خصوصیّاتش را عرض خواهم کرد. اوّلاً این را عرض میکنیم، بعد هم در این باره یک مقداری صحبت کنیم که فاصله‌ی نماز جمعه‌ی امروز ما با نماز جمعه‌ای که می‌بایست، چقدر است؛ آیا فاصله‌ای وجود دارد یا ندارد که طبعاً فاصله دارد؛ [اینکه] این فاصله را چه ‌جوری پُر کنیم، این مهم است. خب بحمدالله نزدیک هزار یا نهصد و خرده‌ای امامت جمعه در کشور وجود دارد که این خیلی رقم مهمّی است؛ در شهرهای بزرگ، کوچک؛ و خب اینها بایستی بتواند کاری بکند کارستان! اگر نماز جمعه‌ی ما ــ آنچه امروز داریم ــ همان چیزی باشد که تعریف نماز جمعه است و توقّع از نماز جمعه است، خب باید وضع یک قدری بهتر از این باشد؛ یعنی اینکه تفاوتهایی باید داشته باشد. بنابراین این هم یک مسئله‌ی ما است که حالا من در خلال عرایضم اینها را بیان میکنم و تلاش کنیم این فاصله پُر بشود. حالا این تلاش را چه کسی بکند؟ بخشی از این تلاش به عهده‌ی خود امام‌جمعه است؛ خود امام‌جمعه که این تلاش را باید او بکند؛ بخشی هم به عهده‌ی این مسئولین محترمی است که در مرکزیّت سیاستگذاری و مدیریّت جمعی امامت جمعه در تهران یا در مراکز دیگر حضور دارند.

 

امّا در مورد جایگاه نماز جمعه، در یک کلمه من عرض کنم: نماز جمعه به خاطر خصوصیّاتی که دارد، یک فریضه‌ی صد درصد استثنائی است؛ ما شبیه نماز جمعه هیچ چیز نداریم. حج که خب یک مجموعه‌ی عظیمی است دیگر، [امّا] وقتی در عمق این نماز جمعه، در بطون کار نماز جمعه وارد میشویم، می‌بینیم با مجموع این خصوصیّات حتّی از حج [هم] استثنائی‌تر است. حالا من چند نمونه از این خصوصیّات را عرض میکنم، شما فکر کنید، خصوصیّات بیشتر پیدا میکنید؛ بخصوص که حالا خودتان با این فریضه مواجهید.
 
یک خصوصیّت این است که دو عامل اساسی حیات طیّبه را نماز جمعه به هم وصل کرده، گره زده؛ این دو عامل چیست؟ یکی ذکرالله، یکی حضور مردمی؛ «فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة»(۲) این حیات طیّبه حالا ارکانی دارد لکن جزو مهم‌ترین ارکانش این دو رکن است: یعنی یکی توجّه به خدا، رو به خدا کردن، آن جنبه‌ی به قول آقایان «یلی الرّبی»(۳) مسئله، یکی هم حضور مردم و اجتماع مردم؛ این دو مورد در نماز جمعه جمع شده‌اند. البتّه در بعضی از واجبات دیگر و فرائض دیگر هم این هست امّا حالا بقیّه‌ی خصوصیّات را وقتی با هم جمع میکنیم، می‌بینیم نماز جمعه استثنائی است. خب در نماز جمعه عرض کردیم این دو خصوصیّت با هم وجود دارد؛ هم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا» است، هم «فَاسعَوا اِلى‌ ذِکرِ الله‌»(۴) است. این، هم صلات است، هم جُمُعه است؛ صلات، ذکر محض است، ذکر خالص است، جُمُعه هم که اجتماع مردم است. یعنی این یکی از آن خصوصیّات و شاید اوّلین خصوصیّت ممتاز صلات جمعه است.

 

دوّم اینکه این ذکر دسته‌جمعی موجب میشود که برکات و آثار ذکر بر دسته‌جمع نازل بشود. ذکر الله آثاری دارد که در قرآن به این آثار اشاره شده است: «اَلا بِذِکرِ اللَهِ تَطمَئِنُّ القُلوب‌»(۵) این گسترش پیدا میکند در مجموع نماز جمعه، وقتی همه با همدیگر ذکرالله میکنند. بنده یک وقتی در ذیل آیه‌ی شریفه‌ی «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(۶) عرض کردم که حتّی اعتصام بحبل‌الله هم جمیعاً باید باشد؛ «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَهِ جَمیعاً» همه با هم اعتصام بحبل‌الله بکنیم؛ این اجتماع در اسلام یک چیز عجیبی است؛ نفْس اجتماع و حضور مردمی یک چیز مهمّی است، اینجا است که شما باید حسّاس باشید. اگر چنانچه نماز جمعه‌ی این هفته‌تان از نماز جمعه‌ی مثلاً یک ماه قبلتان جمعیّت کمتری دارد باید احساس نگرانی کنید؛ اصلاً اساس کار، حضور مردم است. وقتی دسته‌جمعی ذکر گفتیم، آثار و برکات ذکر بر دسته‌جمع نازل میشود، بر جمع نازل میشود. در قرآن دارد: ‌فَاِنَّ الذِّکرىٰ تَنفَعُ المُؤمِنین؛(۷) این نفع، مال همه میشود. بله، شما تنهایی هم که خودتان نماز شب میخوانید در اتاق تنها، [به خاطر] آن هم خدای متعال به شما نفع میدهد امّا اینجا این نفع، نفع عمومی است، همه‌ی مجموعه نفع میبرند. یا «فَاذکُرونی اَذکُرکُم»؛(۸) «اَذکُرکُم»، این عنایت ویژه‌ی الهی، مترتّب است بر ذکر؛ اینجا ذکر، ذکر دسته‌جمعی است، پس آن عنایت هم مربوط به جمع میشود. یا «وَ اذکُرُوا اللهَ کَثیرًا لَّعَلَّکُم تُفلِحون»(۹) و آیات متعدّد دیگری که در قرآن هست که من حالا به همین اندازه توانستم به المعجمالمفهرس مراجعه کنم، همین چند آیه فعلاً در ذهنم آمد و یادداشت کردم؛ [اگر] مراجعه کنید، آیات زیادی [در مورد] برکات ذکر وجود دارد. این هم یک خصوصیّت: ذکر دسته‌جمعی و برکاتش.

 

خصوصیّت بعدی استمرار این حادثه است؛ جلسه‌ی هفتگی. خب حج در عمر یک بار است ــ این جوری است دیگر ــ امّا این هر هفته اتّفاق می‌افتد؛ این خیلی مهم است. تا آنجایی که من اطّلاع دارم و یک مقداری تفحّص کردم، در هیچ آئینی، در هیچ جایی، اجتماعِ مُلابس(۱۰) با معنویّت به ‌صورت هفتگی وجود ندارد که مردم یک شهر یا جمع کثیری از مردم یک شهر، هر هفته یک جایی در یک مرکزی جمع بشوند و گرد هم بیایند؛ حالا محتوای آن گردهمایی چه باشد، مسئله‌ی بعدی است؛ این خیلی خصوصیّت مهمّی است. اینجا است که رجحان این، از این جهت حتّی بر حج معلوم میشود؛ یعنی پشت سر هم، پی‌درپی، این هفته، هفته‌ی بعد، هفته‌ی بعد، هفته‌ی بعد تا آخر. خب، این همان مصداقی است از آنچه در دعای کمیل میخوانیم: حَتّىٰ تَکونَ اَعمالى وَ اَورادى کُلُّها وِرداً واحِداً وَ حالى‌ فى‌ خِدمَتِکَ سَرمَدا؛(۱۱) متّصل؛ یک روز باشم یک روز نباشم نه؛ یک جا باشم یک جا نباشم نه؛ متّصل در خدمتت باشم: وَ حالى‌ فى‌ خِدمَتِکَ سَرمَدا. این اجتماع هفتگی این جوری است؛ این «حالى‌ فى‌ خِدمَتِکَ سَرمَدا» را تحقّق میبخشد.

خب وقتی یک چنین اجتماعی وجود دارد که هر هفته جمع کثیری از مردم یک شهر در یک جای معیّنی دُور هم جمع میشوند، این میتواند یک پایگاهی باشد، یک قرارگاهی باشد برای همه‌ی موضوعات مهم و مطرح یک جامعه. وقتی بنا است همه جمع بشوند، خب افراد چیزی به ذهنشان می‌آید، حرفی به ذهنشان می‌آید، جامعه یک نیازی دارد، یک حادثه‌‌ای دارد؛ از مسائل فکری تا خدمات اجتماعی تا همکاری‌های مردمی و تا آمادگی‌ها و بسیج نظامی، همه چیز در این اجتماعِ هفتگیِ مستمرّ پشتِ سرِ هم تحقّق پیدا میکند و وجود پیدا میکند؛ یعنی میتواند وجود پیدا کند. یک ظرفیّت به این اهمّیّت و این عظمت در این کار وجود دارد. بنابراین، این یک گنجینه‌ی عظیمی است، یک فرصت فوق‌العاده‌ای است که در اختیار من و شما قرار داده شده.

 

یک خصوصیّت دیگری که در نماز جمعه هست عبارت است از آمیختگی معنویّت و سیاست؛ چیزی که برای اهل دنیا و افرادی که در امور تأمّل ندارند خیلی امر مستبعدی(۱۲) است. سیاست کجا، معنویّت و خداباوری کجا؟ سیاست مبانی‌ای دارد که به حسب ظاهر، همه‌ی این مبانی با توجّه به خدا و مانند اینها یا منافی است یا مغایر است. آن وقت سیاست را با معنویّت مخلوط کردن در یک فریضه، این دیگر هنر اسلام است؛ این هنر اسلام است. در آن روایتِ حضرت رضا (سلام الله علیه)‌ [آمده که] خطیب جمعه «یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ‌ الآفاقِ‌ وَ مِنَ الاَهوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّةُ وَ المَنفَعَة»؛(۱۳) هائل [یعنی] یک امر مهم و بزرگ؛ مسائلی که در عالم میگذرد که یک مِساسی(۱۴) با جامعه‌ی ما دارد، یا به عنوان ضرر یا به عنوان نفع، [خطیب جمعه] اینها را برای مردم بیان میکند. فرض بفرمایید حالا مِن باب مثال مسئله‌ی هسته‌ای، یا فرض کنید جنگ اوکراین ــ یک مسئله‌ای است دیگر؛ در دنیا وارد شده ــ یا مسائل گوناگون سیاستهای شرق و غرب، اینها یک چیزهایی است که با کشور ما، با جامعه‌ی ما، با زندگی ما و سیاست ما دارای مِساس است؛ خب اینها را خطیب جمعه برای مردم تبیین میکند، تشریح میکند، بیان میکند، درست، با اطّلاعات کافی و صحیح؛ یعنی این سیاست را با معنویّت [پیوند میزند]؛ هم میگوید «اتّقوا ‌الله» ــ حتماً بایستی امر به تقوا در خطبه‌ی نماز جمعه باشد ــ هم در عین حال سیاست را، این سیاستِ این جوری، سیاست بین‌المللی، آن لبّ مسائل سیاسی را برای مردم بیان میکند. این هم یک مسئله که [جزو] این خصوصیّات است. عرض کردم، خصوصیّات دیگری هم البتّه دارد که حالا من به‌اختصار برگزار کردم.

 

با این مجموعه‌ی خصوصیّات وقتی که نگاه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که در سلسله‌ی قدرت نرم نظام اسلامی، نماز جمعه یک حلقه‌ی بسیار مهم است، چون امروز آن چیزی که راه‌گشا است و تأثیرگذار است قدرت نرم است؛ قدرت سخت، تیر و تفنگ و مانند اینها، امروز در درجه‌ی بعد قرار گرفته. قدرت نرم، تأثیرگذاری بر دلها و ذهنها و روحیه‌ها، این مهم است. البتّه زنجیره‌ی قدرت نرم ما زنجیره‌ی طولانی و مفصّلی است؛ نماز جمعه یکی از مهم‌ترین حلقه‌های این زنجیره‌ی قدرت نرم محسوب میشود؛ وقتی این خصوصیّات را نگاه میکنیم، به این نتیجه میرسیم.

خب حالا آیا ما توانسته‌ایم در جمهوری اسلامی نماز جمعه را در این جایگاه رفیع بنشانیم یا نه؟ به نظرم می‌آید که کوتاهی‌هایی داشته‌ایم. حالا خود من هم که میدانید با شما همکارم در این زمینه؛ ما کوتاهی‌هایی داشته‌ایم در این زمینه. باید همّت کنید، همه‌ی ما همّت کنیم، این کوتاهی‌ها برطرف بشود. عرض کردیم بعضی‌اش به عهده‌ی خود ائمّه‌ی جمعه است، بعضی‌اش به عهده‌ی مسئولین مدیریّت کلان ائمّه‌ی جمعه است؛ بایستی به این توجّه کنیم.

 

حالا در مورد ائمّه‌ی جمعه هم که گفتیم «بعضی به عهده‌ی خود ائمّه‌ی جمعه است»، بعضی از چیزها مربوط به منش امام‌جمعه است؛ بعضی از این خصوصیّاتی که باید رعایت بشود تا نماز جمعه در جایگاه خودش بنشیند، مربوط به منش و روش و شیوه‌ی زندگی امام‌جمعه است که حالا من دو سه موردش را عرض میکنم. بعضی چیزها [هم] مربوط به خطبه‌ها است؛ بحثی در روش و منش و مانند اینها ندارد؛ محتوای خطبه‌ها میتواند جوری باشد که نماز جمعه را برگرداند به آن مسیر واقعی خودش.

 

امّا در مورد آنچه مربوط به روش امام‌جمعه است. ببینید برادران عزیز، آقایان محترم! امام‌جمعه در روز جمعه مردم را امر به تقوا میکند با گفتار خود، من میگویم شما در روز شنبه و یکشنبه و دوشنبه و سه‌شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه مردم را امر به تقوا کنید با رفتار خود؛ وَالّا اگر ما روز جمعه دعوت به تقوا کردیم امّا روز شنبه یک عملی از ما سر زد که این با تقوا سازگار نیست، این اصلاً بکلّی باطل میکند؛ یعنی نه حالا فقط باطل میکند، اصلاً یک اثر بعکس دارد؛ مستمع را سر لج می‌آورد که اینها چه دارند میگویند؛ کمترین کاری که ممکن است بکند این است که دیگر نیاید نماز؛ این کمترین کاری است که میتواند بکند، از این بیشتر هم کارهایی میکنند. پس بنابراین، یک مسئله این است. آمر به تقوا بایستی در امر تحصیل تقوا در خود کوشنده باشد. ببینید، من مراجعه کردم به معجم‌المفهرس ــ من حالا متأسّفانه مجال این کارها را ندارم؛ سابقها این کارها را با دقّت [انجام میدادم]، حالاها دیگر فرصت نیست، یک مروری کردم ــ دیدم حدود شصت بار کلمه‌ی «اتّقوا» در قرآن هست؛ حدود شصت مرتبه خدای متعال به من و شما میگوید «اتّقوا»، لکن دو تا از این شصت مورد تکان‌دهنده است. یکی آنجایی که در سوره‌ی آل‌عمران میفرماید «اِتَّقُوا اللَهَ‌ حَقَّ تُقاتِه»؛(۱۵) تقوا پیشه کنید، آن‌چنان که شایسته‌ی تقوا است. این خیلی کار بزرگی است. یکی هم آنجایی که در سوره‌ی تغابن میفرماید «فَاتَّقُوا اللَهَ‌ مَا استَطَعتُم»؛(۱۶) این «مَا استَطَعتُم‌» را حمل بر این نکنید که حالا هر چه توانستید؛ نه، یعنی همه‌ی استطاعت خودتان را به کار ببرید، همه‌ی امکان خودتان را به کار ببرید برای تقوا. خب اینها را ما میدانیم، اینها را میگوییم؛ خدا ان‌شاء‌الله دل ما را آماده کند، نرم کند، بتوانیم عمل کنیم به این چیزها. «فَاتَّقُوا اللَهَ‌ مَا استَطَعتُم‌». پس بنابراین، این نکته‌ی اوّل: ما که امر به تقوا میکنیم در خطبه‌ی نماز جمعه، بایستی در مورد رعایت تقوا حدّاکثرِ تلاشمان را بکنیم، هر چه میتوانیم؛ از موارد شبهه اجتناب کنیم، «وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوىٰ»(۱۷) کنیم و از این قبیل چیزهایی که حالا الیٰ‌ماشاءالله هست. این یک خصوصیّت که معتقدم در وظایف ما امام‌جمعه‌ها این معنا وجود دارد.

 

دوّم، رفتار پدرانه‌ی با همه است. در نماز جمعه‌ی شما همه جور آدمی شرکت میکنند؛ با همه شما پدرانه رفتار کنید، همه فرزندان شما هستند. بله، ممکن است شما به آن جوان انقلابی، جوان مجاهد و جهادگر، علاقه‌ی بیشتری داشته باشید ــ حق هم همین است، عیبی ندارد ــ امّا آن کسی هم که این جوری نیست، او هم پسر شما است، او هم فرزند شما است؛ با همه. انسان در داخل خانه‌ی خودش هم ممکن است یک وقت به یکی از بچّه‌ها به یک دلیلی علاقه‌ی بیشتری داشته باشد، امّا نباید پدریِ خودش را از دیگران سلب بکند. رفتار پدرانه با همه؛ همه‌ی آنها فرزند شما هستند. این جشن غدیر در تهران(۱۸) خیلی چیز عجیبی بود! نمیدانم شما دیدید یا خیر؛ من خودم در تلویزیون نگاه کردم دیدم؛ بعضی‌ها هم که رفته بودند، آمدند برای ما تعریف کردند. دیدید چه جوری در این جشن میلیونی، همه جور آدمی شرکت کردند؟ اینها طرف‌دار دینند، اینها دوست دارند دین را. بنده یک وقتی در یکی از این سفرهای استانی به جمع علمای محترم آن استان که جلسه داشتیم با آنها، گفتم؛ گفتم امروز یا دیروز که من می‌آمدم، دُور و بَر این ماشین، بین اینهایی که اظهار محبّت میکردند و بعضی‌هایشان گریه میکردند ــ خب جمعیّتی می‌آیند اظهار محبّت میکنند ــ کسانی بودند که اگر شما مثلاً با آنها برخورد کنید ممکن است احتمال ندهید که اعتقاد به دین هم حتّی داشته باشند، امّا این جوری است؛ معتقدند به دین. من حالا در این زمینه حرفهای زیادی دارم و گفته‌ام؛ حالا دیگر مجالش الان اینجا نیست. با همه پدرانه رفتار کنید، همه را سر سفره‌ی دین و معنویّت و شریعت بنشانید؛ این هم یک مطلب.

 

یک مطلب دیگر [اینکه] رفتار امام‌جمعه باید مردمی باشد؛ سلوک مردمی. «سلوک مردمی» چیست؟ این است که شما به عنوان یک فردی از مردم بروید بین مردم، با آنها حرف بزنید، از مردم فاصله نگیرید، فقط با یک جمع مخصوص و ممتازی نشست و برخاست نکنید و گاهی [اگر] لازم شد، خانه‌های مردم بروید، زیر سقفشان و روی فرششان بنشینید، با آنها احوالپرسی کنید. صِرف این رفتن میان مردم، خود این یک کار مهم است. اینکه حالا بعضی‌ها درباره‌ی بازدیدهای مردمی بسیار باارزش مسئولین یک تعبیرات نامناسبی میکنند، این غلط است، این حقیقتاً انحراف است. رفتن بین مردم، حرف زدن با مردم، گوش کردن به مردم [اهمّیّت دارد]. ممکن است آن حرفی را که او میزند شما قبول هم نداشته باشید؛ امّا گوش کنید. عیبی هم ندارد که بعد بگویید خب من این را قبول ندارم؛ ایرادی ندارد، امّا بگذارید بگوید. این هم یک موضوع که مسئله‌ی رفتن به [میان] مردم است. البتّه مردم می‌آیند توقّعاتی از امام‌جمعه مطرح میکنند که مسئولش امام‌جمعه نیست، مسئولش فلان دستگاه دولتی است، فلان دستگاه قضائی است؛ به جای اینکه به آنجا مراجعه کنند، به امام‌جمعه که دم دستشان است مراجعه میکنند؛ البتّه این هست، میدانم، بنده خودم هم بوده‌ام، دیده‌ام، مشکل درست میکند برای امام‌جمعه؛ امّا باید گفت به مردم که خب اینها کارهای ما نیست، مثلاً‌ مسئولین مشخّصی دارد؛ امّا در عین حال اگر مراجعه شد، گوش کنند. حالا البتّه این را هم حتماً بگوییم که شبکه‌ی امامت جمعه تا امروز جزو مردمی‌ترین نهادهای انقلاب است؛ این هم معلوم باشد؛ یعنی باز وقتی انسان نگاه میکند به مجموعه‌ی نهادهای انقلابی ــ که خب بحمدالله برکاتشان زیاد است ــ یکی از مردمی‌ترین شبکه‌های انقلابی شبکه‌ی ائمّه‌ی جمعه است.

 

یک توصیه‌ی دیگری که خیلی مهم است، ارتباط با جوانها است. برای این کار باید بنشینید ساز و کار فراهم کنید؛ یعنی ارتباط با جوانها این ‌جوری نمیشود که بگویید جوانها بیایید، آنها هم بلند شوند بیایند! باید بنشینید فکر کنید راهکار پیدا کنید، ساز و کار باید پیدا کنید. امروز در سرتاسر کشور، مجموعه‌های خودجوش و گمنام و کم‌هزینه و بی‌ادّعائی وجود دارند که کار فرهنگی میکنند، کار اجتماعی میکنند، ‌خدمات ارائه میدهند، همه‌ جای کشور هستند. بنده چون علاقه‌ی به این مجموعه‌ها دارم ــ گاهی تماس میگیرند یک چیزی میگویند، یک چیزی میخواهند ــ میدانم الان سرتاسر کشور و تقریباً در همه‌ی شهرها، شهرهای بزرگ، کوچک، مجموعه‌های این ‌جوری وجود دارند؛ اینها را در شهر خودتان جستجو کنید، پیدا کنید، به آنها کمک کنید، دست نوازش به سرشان بکشید؛ اینها یک مجموعه‌ی جوانند. با جوان دانشجو، با جوان حوزوی ــ امروز در اغلب شهرهای ما، هم دانشگاه هست، هم حوزه‌ی علمیّه هست؛ خب همه‌ی اینها جوانند دیگر ــ با این جوانها بنشینید صحبت کنید، بروید داخل مجموعه‌هایشان، بروید در مدرسه‌شان، در دانشگاهشان، با آنها حرف بزنید، آنها را دعوت کنید؛ یعنی ارتباط با جوانها برای خود امام‌جمعه هم مفید است و فایده‌ی معنوی دارد؛ چون نسلها طبعاً زبان جدید و فکر جدید و ادبیّات جدیدی معمولاً تولید میکنند ــ طبیعت قضیّه این است ــ دور نمانید از این حرکت جدید جوانها. وقتی رفتید داخل اینها و با اینها اُنس پیدا کردید، با زبان اینها، با ادبیّات اینها، با اصطلاحات اینها بیشتر آشنا میشوید؛ این خیلی کمک میکند به شما برای ارتباط‌گیری با اینها. بخصوص با مجموعه‌های بسیجی، با این بچّه‌های خوب که در همه‌ی استانها و در همه‌ی شهرها هستند، نشست و برخاست کنید.

 

یک جهت دیگر که توصیه‌ی ما است، شرکت در خدمات اجتماعی مردمی است که خب بعضی از ائمّه‌ی محترم جمعه انصافاً در این زمینه‌ها خوب درخشیدند. در زلزله، در سیل، در قضیّه‌ی کرونا، در جمع کردن خدمات اجتماعی، کمکهای مردمی، کمکهای مؤمنانه، در مسائل گوناگون دیگر، ائمّه‌ی جمعه وارد میدان شدند و کار کردند. این هم یکی از آن کارهایی است که به نظر ما خیلی خوب است. کمک به طبقات محروم و کمک به مستضعفان و محرومان جزوِ کارهای لازمِ شما باشد؛ یعنی ما طرف‌دار عدالتیم، پرچم عدالت را بلند میکنیم، لکن عدالت بدون کمک و رسیدگی به طبقه‌ی مستضعف و محروم و مانند اینها معنا ندارد؛ اگر شما بتوانید کمکی را برای طبقات محروم در آن مجموعه‌ی خودتان فراهم کنید، این جزو بهترین کارها است.

 

یک نکته‌ی دیگر نظارت بر این ستادها است. البتّه من از ستادها واقعاً باید تشکّر کنم؛ این ستادهای نماز جمعه در سرتاسر کشور خیلی زحمت میکشند، خیلی کار میکنند، خیلی تلاش میکنند. با اینها همراه باشید و کارهایشان را ببینید،‌ کارهایشان را نظارت کنید و از سلامت اینها خاطرجمع بشوید. البتّه خوبند، مردمان خوب، مؤمن، لکن حالا بالاخره همه جا یک چیزهایی ممکن است موریانه‌وار دخالت بکند؛ مراقب این هم باشید.

 

یک نکته‌ی دیگر و تذکّر دیگری که بنده بارها قبلاً هم گفته‌ام این را، [این است که] از ورود در فعّالیّتهای اقتصادی اجتناب کنید؛ اینکه امام‌جمعه به این مناسبت که «نماز جمعه‌ی ‌ما به پول احتیاج دارد، به درآمد احتیاج دارد، درآمدی نداریم»، پس بایستی مثلاً فلان فعّالیّت اقتصادی را داشته باشد، فکر درستی نیست. بعضی از آقایان محترم ائمّه‌ی جمعه وارد فعّالیّت اقتصادی شدند و بلد نبودند، شکست خوردند، دیگران سوء استفاده کردند،‌ وزر و وبالش به گردن نظام ماند، بعضی‌ها هنوز هم ادامه دارد! مطلقاً وارد مسائل اقتصادی نشوید. اداره‌ی تشکیلات روحانیّت با مردم است. آقایان! بعضی‌ها ننگشان میکند که بگویند حوزه‌های علمیّه از مردم ارتزاق میکنند؛ این ننگ نیست، این افتخار است؛ این یعنی احتیاج به دولتها و به قدرتها ندارند. این یک امتیاز بزرگی است، لذا راحت میتوانند کنار مردم بِایستند. شما ببینید در قضایای مختلف، حوزه‌های علمیّه در کنار مردم قرار گرفتند،‌ کنار مردم ماندند، با دولتها و قدرتها رودربایستی نداشتند. اگر در بین روحانیّون کسانی بودند که در یک موقوفه‌ای یا در یک جایی ارتباط داشتند، نتوانستند [کنار مردم بِایستند] و عقب ماندند. نه، ما مرتزقه‌ی(۱۹) مردم هستیم، هیچ اشکالی هم ندارد. نماز جمعه هم همین جور است؛ مردم باید کمک کنند و کمک هم میکنند. وقتی شما فعّالیّت اقتصادی میکنید و دکّان درست میکنید و کارهایی مانند اینها، مردم میگویند «خب، اینها که دارند»، نه فقط کمکتان نمیکنند، از شما توقّع هم پیدا میکنند. خب، حالا اینها چند نکته در مورد منش امام‌جمعه.

چند مورد هم در مورد خطبه‌ها عرض بکنیم. اوّلاً توجّه بشود که خطبه‌ی نماز جمعه و خطیب جمعه سخنگوی انقلاب اسلامی است؛ تمام! هیچ کسی غیر از این توقّع از خطیب جمعه نباید داشته باشد؛ سخنگوی انقلاب اسلامی است، تبیین‌کننده‌ی مبانی انقلاب است،‌ مطالبه‌کننده‌ی مطالبات انقلاب است، مال انقلاب است؛ همیشه هم همین جور بوده، در طول تاریخ هم همین جور بوده. هنر بزرگ خطیب جمعه این است که بتواند مفاهیم معرفتی و مفاهیم انقلابی را متناسب با نیازهای روز بازتولید کند. خیلی از مفاهیم انقلاب هست که ما یک روز شعارش را دادیم، دنبالش هم بودیم و هستیم، امّا امروز همان مفاهیم باید با ادبیّات جدید، با ادبیّات مناسب امروز، تبیین بشود و بازتولید بشود. هنر امام‌جمعه این است که بتواند مسئله‌ی عدالت را، مسئله‌ی استقلال را، مسئله‌ی حمایت از مستضعفین را، مسئله‌ی پیروی از شریعت را، این چیزهایی را که جزو اصول و مبانی انقلاب است، این مفاهیم عالی را بتواند بازتولید کند با زبان امروز و با زبان نسل جوان؛ سخنگوی انقلاب.

 

خطبه‌ها بایستی پُرمغز باشد، آموزنده باشد، پاسخ به سؤالات مردم باشد. سؤالاتی وجود دارد که در خطبه بدون اینکه شما اشاره کنید به سؤال، میتوانید پاسخ آن سؤالی را که در ذهن مردم هست بیان کنید.

 

ادبیّات خطبه باید گرم باشد، صمیمی باشد، اتّحادآفرین باشد، امیدبخش باشد؛ ادبیّات خطبه باید امیدبخش باشد. هر کلمه‌ای که شما در خطبه ایراد میکنید میتواند مصداق این آیه‌ی شریفه باشد که «هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم»،(۲۰) میتواند هم مصداق اضطراب و دغدغه باشد؛ حالا دغدغه بد نیست، امّا میتواند مصداق اضطراب و تلاطم روحی و بدبینی به وضع و بدبینی به آینده و مانند اینها باشد؛ هر دو جور میشود حرف زد. باید امیدآفرین باشد، بصیرت‌آفرین باشد. میتواند هم حاشیه‌ساز باشد؛ یک چیزی ما بگوییم که مستمسکی بشود برای دشمن شما و معاند شما که آن را دست بگیرد و علیه شما حرف بزند.

 

یکی از نکات در خطبه‌ها این است که بتواند با شبهه‌پراکنی‌های دائمیِ دشمن مقابله کند. ببینید، عرض کردم امروز میدان رزم میدان رزم قدرت نرم است و قدرت نرم دشمن شبهه‌پراکنی است. «شبهه‌پراکنی» یعنی چه؟ یعنی ما یک ملّتی داریم که این ملّت آمدند با اعتقاد و ایمان کامل پای انقلاب ایستادند، جان دادند، زحمت کشیدند، خودشان را به زحمت انداختند، انقلاب را به پیروزی رساندند، بعد هشت سال در یک جنگ تحمیلی ایستادگی کردند، بعد هم در مقابل فتنه‌هایی که تا امروز وجود داشته ایستاده‌اند، هر جا لازم بوده حضور پیدا کرده‌اند؛ مردم این جوری هستند دیگر؛ خب حالا اگر چنانچه دشمن بخواهد این دژ مستحکم را از بین ببرد یا رخنه در آن ایجاد کند، باید چه کار کند؟ باید در این ایمان خدشه کند، باید در این ایمان مناقشه کند؛ این با شبهه‌افکنی به وجود می‌آید. شبهه را دستِ‌کم نباید گرفت. بودند افرادی که در مقابل نیزه و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه و تردید زمین افتادند، نتوانستند بِایستند؛ دیدیم ما افراد این جوری را. در میدانهای نبرد با قدرت، با شجاعت ایستادگی کردند امّا یک شبهه‌ای برایشان پیش آمد، نتوانستند حل کنند، زمین خوردند؛ شبهه این جوری است.

 

هدف از این شبهه‌پراکنی هم این است که مردم را که نیروهای اصلی کشورند و ایمان مردم را که عامل اصلی در حفظ کشور و حفظ نظام اسلامی است، متزلزل کنند. خب اینها از روی دشمنی است دیگر؛ یعنی جمهوری اسلامی کار بزرگی کرده در مقابل غرب. حالا این چیزها یک چیزهایی است که گاهی گفته میشود، تکرار میشود و از دهن می‌افتد؛ یعنی درست به مغز و محتوای مطلب توجّه نمیشود؛ گاهی هم با بیان خوبی گفته نمیشود امّا یک واقعیّت عجیبی وجود دارد:  [اینکه] جمهوری اسلامی داعیه‌ی دویست سیصد ساله‌ی غرب را با حضور خودش و وجود خودش باطل کرده.
نقطه‌ی مرکزی هویّت تمدّن غربی عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت؛ این نقطه‌ی مرکزی است: اگر میخواهید پیشرفت کنید، دین را باید کنار بگذارید؛ حالا [به طور] شخصی یک اعتقادی داشته باشید اشکال ندارد، امّا دین را در مسائل زندگی نباید دخالت بدهید، اگر میخواهید پیشرفت کنید؛ این نقطه‌ی اساسی و مرکزی هویّت تمدّن غربی است. جمهوری اسلامی درست نشانه گرفته همین مرکز را و شلّیک کرده و به هدف زده.

جمهوری اسلامی با شعار دین وارد میدان شده، علاوه بر اینکه توانسته خودش را حفظ کند، توانسته رشد کند، توانسته این منطق را منتشر کند، توانسته ریشه‌دار کند؛ اَ لَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة؛(۲۱) همین آیه‌ای که تلاوت کردند. جمهوری اسلامی با وجود خودش، با حضور خودش ابطال کرده، به چالش کشیده هویّت مرکزی تمدّن غربی را. خب عصبانی‌اند دیگر؛ اینها عصبانی‌اند. حقیقت قدرتهای غربی یک مافیا است که در رأس این مافیا صهیونیست‌ها و تجّار برجسته‌ی یهودی و سیاستمداران تابع اینها هستند، آمریکا هم ویترین‌شان است و همه جا پخشند؛ قدرت غربی این است؛ خب این نمیتواند تحمّل کند این را. هر روز به فکر این است که یک کاری بکند، یک ضربه‌ای بزند به جمهوری اسلامی.

 

من یک مثال بزنم که حالا این روزها هم مطرح است: مسئله‌ی زن در جامعه‌ی اسلامی. البتّه از اوّل انقلاب مسئله‌ی زن را مطرح میکردند؛ ادّعای گزاف میکردند که از زن ایرانی میخواهند حمایت کنند و مانند اینها. باز اخیراً هم به بهانه‌ی حجاب و مانند اینها باز قضیّه‌ی زن را مطرح کردند و همان تلاشهای در واقع ناکام را دوباره دارند تکرار میکنند. خب، حالا یک وقتی چند سال قبل در یک جمع  یک نفر از من پرسید که شما در قضیّه‌ی زن در مقابل غرب چه دفاعی دارید؟ من گفتم من دفاع ندارم، من حمله دارم! آنها باید دفاع کنند، آنها باید جواب بدهند. زن را تبدیل به کالا کردند. دفاع؟ من دفاع نمیکنم. ما مدّعی هستیم در قضیّه‌ی زن. خب حالا مسئله چیست؟ اینکه شما می‌بینید ناگهان وسایل تبلیغاتی و رسانه‌های رسمی و دولتی آمریکا و انگلیس و بعضی جاهای دیگر و مزدورانشان و دنباله‌روانشان ناگهان هجوم می‌آورند در یک برهه‌ای سر قضیّه‌ی زن و یک بهانه‌ای هم پیدا میکنند [مثل] مسئله‌ی حجاب و مانند این چیزها، علّتش چیست؟ چرا این کار را میکنند؟ آیا اینها واقعاً میخواهند از حقوق زن، و زن ایرانی دفاع کنند؟ اینها مگر همان کسانی نیستند که اگر میتوانستند آب را به روی این ملّت ببندند می‌بستند؟ اینها دلشان برای زن ایرانی سوخته؟ اینها داروی کودکانی را که دارای بیماری پروانه‌ای هستند ــ کودکند ــ ممنوع کردند، تحریم کردند؛ تحریم همه‌جانبه‌ی ملّت ایران. اینها دلسوز زن ایرانی‌اند؟ کسی ممکن است این را باور کند؟

پس قضیّه چیست؟ حقیقت مسئله این است که زنِ باشرف و بااستعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدّن غرب زده. اینها دلشان پُر است؛ [این کار را] زنها کردند. غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، بخصوص زن ایرانی یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به داعیه‌های غربی و دروغهای غربی وارد کرده. چطور؟ اینها سالها است ــ دویست سال است ــ که میگویند زن اگر چنانچه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیزها رها نشود نمیتواند پیشرفت کند، نمیتواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و غیره برسد؛ این جوری دارند میگویند. شرط رسیدن زن به رتبه‌های بالای اجتماعی و سیاسی و غیره این است که این قیود اخلاقی را رها کند.

 

زن ایرانی این را در عمل تکذیب کرده؛ ‌زن ایرانی در همه‌ی میدانها با موفّقیّت و سربلندی و با حجاب اسلامی ظاهر شده. اینها رجزخوانی نیست، اینها واقعیّتهای محسوس جامعه‌ی ما است. ‌ورودی‌های دانشگاه‌های ما یا پنجاه درصد یا بیش از پنجاه درصد دخترهای ما هستند، زنهای ما هستند. در مراکز علمی حسّاس و مهم که بنده از بعضی از آن مراکز خودم شخصاً‌ بازدید کردم، زنان دانشمند ما آنجا نقش‌آفرینند. در میدان ادب، ادبیّات، شعر، رمان،‌ شرح‌حال‌نویسی، زنها جزو برجسته‌ترین‌هایند. در میدان مسابقات ورزشی ــ واقعاً گاهی انسان قدرت تحسین این شخصیّت‌ها را ندارد به اندازه‌ای که شایسته‌ی آن هستند ــ  دختر ایرانی روی سکّوی اوّل مسابقات ایستاده، پرچم و سرود ملّی ایران را در مقابل چشم صدها میلیون تماشاچی تلویزیون‌های دنیا بالا برده، باحجاب است، با آن مردی که می‌آید به او مدال بدهد دست نمیدهد، یعنی حدّ شرعی را رعایت میکند؛ این چیز کمی است؟ در میدان سیاسی، من یک مورد را ذکر میکنم. زمان شوروی سابق، در یکی از مهم‌ترین پیام‌بَری‌های سیاسی(۲۲) بین دو کشور، امام یک هیئت سه‌نفره فرستادند که یکی‌شان زن بود؛(۲۳) یک زن قدرتمند که رحمت خدا بر او باد! در مسئولیّتهای مدیریّت کشوری، زنان ما با حجاب، با چادر، بهترین مدیریّتها را در آن بخشِ خودشان انجام دادند. در مسائل علمی، در مسائل ادبی، در مجریان صداوسیما، بهترین مجریان. در میدانهای مختلف، زن ایرانی حضور پیدا کرده، در بالاترین سطوح قرار گرفته، با حجاب اسلامی، با رعایت حجاب؛ این خیلی چیز مهمّی است. این باطل‌کننده‌ی یک زحمت و تلاش دویست سیصد ساله‌ی غرب است؛ نمیتوانند تحمّل کنند، عصبانی میشوند، خودشان را به در و دیوار میزنند تا بتوانند یک کاری بکنند؛ آن وقت میچسبند به قضیّه‌ی حجاب، میچسبند به یک مورد و بنا میکنند تبلیغات کردن. ببینید، عامل این شبهه‌افکنی‌ها این است و تظاهر دشمن هم آن است که مشاهده میکنید و می‌بینید. به ‌هر حال، اینها چیزهای مهمّی است.

 

آن طور که به ما گزارش  دادند،  در این هفته در خیلی از خطبه‌ها‌ی نماز جمعه مسئله‌ی حجاب مطرح شد؛ همین مسائل جاری روز که در فضای مجازی و مانند اینها هم هست، در بعضی روزنامه‌ها هم هست، در خیلی از خطبه‌ها هم مطرح شد. خب، در این زمینه‌ها خیلی باید متین، منطقی و دور از احساسات بی‌مورد برخورد کرد. حالا احساسات چیز خوبی است، چیز بدی نیست، امّا اِعمال احساسات جا دارد. بالاخره شما در این ‌جور موارد، آن منطق استعماری غربی را که آتش‌بیار معرکه است و دست او مشغول کار است، افشا کنید؛ آن را افشا کنید، آن را با دلایل روشن برای مردم تبیین کنید. حالا غربی‌ها، هم در سطوح رسانه‌های بزرگ دولتی‌شان، هم این پادوهای حقیرشان، کارهایی میکنند؛ عیبی ندارد، شما با اینها روبه‌رو نشوید، با اینها مواجه نشوید؛ شما اصل مطلب را بر تبیین برای مردم [بگذارید]. البتّه این توصیه‌ی کلّی است؛ اینکه عرض کردیم با متانت برخورد بشود و دچار زیاده‌روی نشویم، در خیلی از موارد دیگر هم هست؛ یک ناهنجاری‌ای هست که امام‌جمعه به هر دلیلی لازم میداند این را مطرح کند؛ خب، شناخت از وضعیّت شهر و مردم و ذهن و مانند اینها او را به این نتیجه میرساند، اشکالی ندارد؛ منتها کیفیّت طرح باید کیفیّت مناسب جایگاه امام‌جمعه باشد؛ یعنی هم اتقان، هم متانت.

 

جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید. شبهه از جمله‌ی چیزهایی است که عرض کردیم مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانه‌ها دل بسته. شبهه ویروس است، مثل همین ویروس کرونا؛ وقتی که وارد شد، خارج شدنش مشکل است، جزو بیماری‌های مسری هم هست، سرایت هم میکند. البتّه اینکه گفتم «بعضی‌ها در مقابل تیر و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه نتوانستند بِایستند»، در این یک مقداری هم دنیاطلبی نقش دارد؛ این را هم نباید از نظر دور داشت. دنیا چیست؟ دنیای هر کسی فرق میکند؛ یکی دنیایش مال است، یکی دنیایش مقام است، یکی دنیایش شهوات جنسی است؛ اینها دنیاهای افراد مختلف است، اینها همه دنیا است. ممکن است توجیه هم درست کند برای خودش در این دنیاطلبی، امّا دنیاطلبی است دیگر؛ اینها هم تأثیر دارد.

 

پس بنابراین، درباره‌ی خطبه عرض کردیم خطبه‌ی نماز جمعه باید مرکزی باشد برای تبیین محتوای قوی و منطق محکم و غنی برای مسائل مهمّ انقلاب، مثل مسئله‌ی عدالت. مسئله‌ی عدالت خیلی مسئله‌ی مهمّی است؛ روی مسئله‌ی عدالت فکر کنید، کار کنید، حرف بزنید. [همچنین] روی مسئله‌ی استقلال؛ استقلال خیلی مسئله‌ی مهمّی است. مسئله‌ی حمایت از مستضعفان، مسئله‌ی اتّحاد دنیای اسلام، اینها مسائل بسیار مهمّی است. و به مردم بصیرت بدهید.

 

البتّه این حرفها و این عرایضی که عرض کردیم، در مورد سخنرانی‌های محرّم هم که حالا در پیش است صادق است و [باید] جوری باشد که نتیجه‌اش را در اجتماع نماز جمعه ببینید؛ یعنی اگر آن کاری که شما میکنید کار موفّقی باشد، بایست خودش را در اجتماع نماز جمعه‌ی شما نشان بدهد. اگر چنانچه دیدید این کارهایی که انجام دادید در جذب مخاطب تأثیری نداشته، بدانید یک نقصی در کار هست؛ نقص را پیدا کنید و نقص را برطرف کنید. نمیشود عدم توجّه‌ها را مستند کرد به اینکه مردم مثلاً نسبت به مسائل دینی و مانند اینها کم‌اعتقادند؛ نخیر. بعضی‌ها میگویند از این حرفها! واقعاً به نظر میرسد فکرنکرده حرف میزنند که آقا مردم دینشان چنین شده، اعتقاداتشان ضعیف شده؛ نخیر، ابداً! ضعیف نشده. شما همین مسئله‌ی جشن غدیر را ببینید، این جلسات سخنرانی‌های عظیم محرّم و صفر را در شهرهای مختلف ببینید؛ اینهایی که شرکت میکنند چه کسانی هستند؟ اینها همین مردمند دیگر. جلسات مرثیه‌خوانی و روضه‌خوانی و نوحه‌خوانی را ببینید، راه‌پیمایی اربعین را ببینید؛ اینها چه کسانی هستند؟ اینها همین مردمند دیگر. دین مردم، ایمان مردم، دین‌داری مردم ضعیف نشده، قوی‌تر هم شده، منتها ممکن است مثلاً جلسه‌ی این حقیر یا نماز این حقیر جوری باشد که نتوانم جذب کنم این مردم مؤمن را؛ این را به حساب بی‌دینی مردم نباید گذاشت. بعضی‌ها همین طور میگویند که آقا مردم چنین شدند یا مثلاً اعتقاداتشان ضعیف شده؛ نه، ضعیف نشده؛ مردم همچنان از قبل از انقلاب ــ ما قبل از انقلاب را دیدیم؛ حالا اغلب شماها ندیدید قبل از انقلاب را ــ هم اجتماعاتشان بهتر است، هم کمکهای مالی‌شان به حوزه‌های علمیّه بیشتر و چندین برابر است، هم حضورشان در خدمات اجتماعی دینی بیشتر و مهم‌تر است. مردم در مِیدانند؛ ما باید خودمان را از میدان کنار نکشیم.

پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، آنچه گفتیم و شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده، به ما اخلاص عنایت کن، آن را از ما قبول بفرما. پروردگارا! ما را عامل به گفته‌های خودمان قرار بده، روح مطهّر امام بزرگوار (رضوان الله تعالی علیه) که این راه را به روی ما او باز کرد و روح مطهّر شهدای عزیز ما را که در این راه مجاهدت کردند و سرمایه‌ی عمر خودشان را با خدا معامله کردند، با ارواح طیّبه‌ی شهدای صدر اسلام و ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) محشور بفرما، ما را هم به آنها ملحق کن.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته
 
 
۱) در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین محمّدجواد حاج‌علی‌اکبری (رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمّه‌ی جمعه) گزارشی ارائه کرد.
سوره‌ی نحل، بخشی از آیه‌ی ۹۷؛ «... قطعاً او را با زندگى پاکیزه‌اى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم ...»
اشاره به اصطلاح «یلی الحق» در عرفان؛ که به بُعد معنوی و حقیقت وجودی انسان و تمام ابعاد الهی او میپردازد.
سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «اى کسانى که ایمان آورده‌اید، به سوى ذکر خدا بشتابید ...»
سوره‌ی رعد، بخشی از آیه‌ی ۲۸؛ «... آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‌یابد.»
سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۰۳؛ «و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید ...»
سوره‌ی ذاریات، بخشی از آیه‌ی ۵۵؛ «... مؤمنان را پند سود بخشد.»
سوره‌ی بقره‌، بخشی از آیه‌ی ۱۵۲؛ « پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم. ...»
از جمله سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۴۵ و سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۱۰؛ « ... و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که شما رستگار گردید.»
(۱۰ همراه، ملازم
(۱۱ مصباح‌المتهجّد، ج ۲، ص ۸۴۹
(۱۲ بعید، دور از واقعیّت
(۱۳ وسائل‌الشّیعه، ج ۷، ص ۳۴۴
(۱۴ ارتباط، تماس
۱۵) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه‌ی ۱۰۲
۱۶) سوره‌ی تغابن، بخشی از آیه‌ی ۱۶
۱۷) سوره‌ی نازعات، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و نفْس [خود] را از هوس، بازداشت.»
(۱۸ اشاره به جشن مردمی عید غدیر در خیابان ولیّ‌عصر تهران که در قالب راه‌پیمایی ده‌کیلومتری از چهارراه ولیّ‌عصر تا چهارراه پارک‌وی با حضور بیش از سه میلیون نفر از مردم برگزار شد.
(۱۹ آنان که وجه ارتزاق دریافت میکنند.
(۲۰ سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «او است آن کس که در دلهاى مؤمنان آرامش را فروفرستاد تا ایمانى بر ایمان خود بیفزایند. ...»
۲۱) سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۲۴؛ «آیا ندیدى خدا چگونه مَثَل زده: سخنى پاک که مانند درختى پاک است ...»‌
(۲۲ تحویل نامه‌ی تاریخی امام خمینی (قدّس سرّه الشّریف) به میخائیل گورباچف (آخرین رهبر اتّحاد جماهیر شوروى)
(۲۳خانم مرضیّه‌ی حدیده‌چی دبّاغ
چهارشنبه, 05 مرداد 1401 19:43

سوگواری بر حق و حقیقت

مکتب و فرهنگ امام حسین علیه‌السلام با شعائر حسینی، چنان عجین است که جدایی و تأکید بر "یکی بدون دیگری" بی‌معناست. چه‌بسا بتوان آن را انحراف و حتی جریانی هدفمند در راستای کاهش علاقه‌مندان به مکتب سیدالشهدا علیه‌السلام از طریق شبهه افکنی دانست.

شکوه، اثرگذاری و حركت‌آفرينی رخداد عاشورا پس از سال‌ها و قرن‌ها، در دشمنان ترس و دلهره ایجاد کرده و سبب ظهور این‌چنین شبهاتی شده است. برخی نیز از روی جهل یا سادگی، در همان مسیر قدم می‌نهند و ثمره‌ی سخنشان چیزی جز خواست دشمنان عنود و تضعیف این حرکت زنده نیست. اگر به او بگویی، تو همان حرفی را میزنی که دشمنان به دنبال آن هستند، می‌گوید: نه؛ من دلسوز هستم و انحرافی می‌بینم که باید بگویم؛ اما دریغ از بصیرت و نداشتن نگاه کل نگرانه به جریان عاشورا.

 شور و شراره‌ و شعفی كه عاشورا در قالب‌های مختلف حماسه، معنویت، اخلاق و باورهای صحیح آفرید، قلب و ذهن انسان‌های بیدار و انسان‌های اثرگذار در تاریخ را فتح کرده و شروع بسیاری از رخدادهای مهم از جمله انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ بوده است. مگر نه این است که خود امام علیه‌السلام در عاشورا، آمیخته‌ای از منطق و احساس، باور و گرایش، حماسه و عرفان را بیان کرده است؟! کسی می‌تواند ادعا کند سیدالشهدا در جریان کربلا، فقط اعتقادات و معارف را بیان کرده‌اند و سخنی که احساسات را تحت تأثیر قرار دهند، بیان نکرده باشند؟!

مگر بالا بردن نوزاد شیرخواره و طلب آب برای او، اشک ویژه بر بالین بدن پاره‌پاره علی‌اکبر، بروز احساسات امام علیه‌السلام نبود؟! به‌راستی می‌توان این صحنه‌ها را یادآوری کرد و از عمق دل، اندوهگین نشد و گریان نگشت؟!

سیدالشهدا

اگر شعائر و نوحه‌سرایی و سوگواری در عزای افضل اولاد آدم موضوعیت ندارد؛ چرا روایت‌های بسیاری در موضوع اشک بر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیده است؟![1] انبیاء به یاد سیدالشهدا علیه‌السلام محزون بوده و عزاداری نموده‌اند.[2]

مگر غیر این است که عزاداری چه روضه ‌خوانی، یا سینه‌زنی و...  ياد و خاطره حضرت و سیره ایشان را زنده نگه می‌دارد و پیوند و ترویج خوبی‌هاست؟!

از طرفی اقامه عزا بر سید و سالار شهیدان کربلا، نشانه‌ ايمان‌ و‌ عمل صالح است و عمل صالح باعث‌ افزايش‌ تقوا و محبوب شدن و بنده‌ی خوب خدا شدن است‌؛ بر اساس آیه «انَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمٰنُ وُدًّا؛[3] قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، به‌زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل‌ها] محبتی قرار خواهد داد»، ایمان با عمل صالحی مانند عزاداری بر عبد صالح درگاه الهی، سبب ایجاد محبت برای فرد می‌شود. همچنین آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ اَلْبَرِيَّةِ؛[4] كسانی كه‌ ايمان‌ آورده‌اند و عمل‌ صالح‌ انجام‌ مي‌دهند، خداوند مهربان‌ آنان‌ را محبوب‌ قرار مي‌دهد» بر همین مطلب دلالت دارد.

با توجه به آنچه بیان شد، جداسازی بین اموری مانند گریه، سینه‌زنی و دیگر نشانه‌های عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام از مکتب و فرهنگ سیدالشهدا و نقد به این نمادها و شعائر به بهانه‌ی اهمیت فرهنگ حسینی، نوعی فریب با رنگ و لعاب مذهب منطق است.

پی‌نوشت
[1] بحارالانوار، ج 44، ص293؛ كامل الزيارات، ص108.
[2] العوالم؛ الإمام الحسين، ج1، ص102.
[3] سوره مریم، آیه96.
[4] سوره بینه، آیه7.

چهارشنبه, 05 مرداد 1401 19:40

راهکار ایجاد جامعه‌ای باحجاب

راهکار ایجاد جامعه‌ای با حجاب | دغدغه‌ی اکثر جوامع، حل مسائل و چالش‌های اجتماعی است. ازاین‌رو با استخدام بهترین تحلیلگران و با هزینه‌های زیاد به دنبال بهترین راهکارها هستند. مثلاً برای نهادینه کردن یک قانون، میلیاردها هزینه می‌کنند و در مواردی حتی به نتیجه‌ی نیمه دلخواه هم نمی‌رسند.

اجرای قانون «حجاب» توسط دولت جدید، مهم‌ترین و پر چالشی‌ترین رخدادهای اجتماعی در ابتدای تابستان 1401 شمسی بوده که مخالفان و موافقان، گاه از روی تعصب و گاه منطقی، به این مسئله و مباحث پیرامون آن پرداخته‌اند.

حجاب؛ آموزه‌ای است که در قرآن ذکرشده و بی‌تردید تأثیر بی‌نظیری بر سلامت روانی جامعه دارد. با این‌ وجود در این نوشتار به راهکاری از سیدالشهدا علیه‌السلام اشاره می‌کنیم. چه‌بسا اگر به این حدیث عمل می‌شد، اکنون چالش اجرایی حجاب چنین مسئله‌دار و کلاف سردرگم نبود.

علم ویژه امام با عصمت ایشان سبب می‌شود راهکارهای ایشان بهترین و کامل‌ترین و دارای تضمینی بی‌نظیر برای اعتماد، عمل کردن و دیدن نتیجه مطلوب باشد. امام حسین علیه‌السلام، سکوت زبانی و عملی علمای یهود در برابر زشتی‌ها و فساد را وجه نکوهش آنان توسط خداوند بیان می‌فرمایند؛ «وَ إِنَّما عابَ اللَّهُ ذلِكَ عَلَيْهِمْ، لِأَنِّهُمْ كانُوا يَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذِينَ بَيْنَ‌ اظْهُرِهِمُ الْمُنْكَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِكَ‌؛[1] خداوند تنها ازاین‌جهت بر آن‌ها عيب مى‌گيرد كه آن‌ها با چشم خود شاهد زشت‌کاری و فساد ستمكاران بودند؛ ولى (هيچ عكس‌العملى نشان نمى‌دادند و) آنان را نهى نمى‌كردند».

حجاب

به‌جز وظیفه‌ای که ناظر قانونی و دیگر عوامل دولتی، نسبت به اجرای قانون حجاب دارند، نقش دانشمندان، فرهیختگان و افراد مذهبی در پیشبرد این قانون و عمل به آن، برجسته و قابل‌توجه است.

سپس امام علیه‌السلام در مورد اهميت و عظمت توصیه به‌ خوبی‌ها و نهی از بدی‌ها می‌فرمایند: «اذا ادِّيَتْ وَ اقِيمَتْ، إِسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ كُلُّها هَيِّنُها وَ صَعِبُها؛[2] هرگاه فريضه امربه‌معروف و نهى از منكر به‌درستی انجام شود و اقامه گردد، فرايض ديگر اعمّ از آسان و دشوار، انجام خواهد شد».

این نکته قابل‌توجه است که در این روایت، انجام واجبات چه آسان و چه سخت، با امربه‌معروف و نهی از منکر ممکن می‌شود. این فرمایش وزین و دقیق با توجه به فضایی که امروزه در مورد فریضه‌ای مانند حجاب شکل‌گرفته است، به‌صورت کامل همخوانی دارد.

به این همه روایت و آیه[3] که دعوت به امربه‌معروف و مسئولیت‌پذیری و نهی از منکر و مسئولیت گریزی می‌کند و همچنین سیره معصومان علیهم‌السلام که دلالت بر نصیحت و ارشاد در موردی که خلاف شریعت دارد، نمی‌توان بی‌توجهی کرد. اگر تک‌تک افراد با دیدن پوشش غیرشرعی، بی‌تفاوت نبودند و با رعایت شرایط، به نهی از منکر می‌پرداختند، ولنگاری در پوشش به این شکل غیرقابل‌قبول درنمی‌آمد.

پس امربه‌معروف و نهی از منکر در کلام سیدالشهدا علیه‌السلام، به‌عنوان راهکاری برشمرده شده که انجام بقیه واجبات را در پی دارد. از این‌رو باید با انجام صحیح آن، به اجرای بهتر قانون حجاب کمک کنیم.

پی‌نوشت
[1] ری‌شهری، دانشنامه قرآن و حديث، ج10، ص280.
[2] همان.
[3] به‌عنوان نمونه در کتاب شریف وسائل الشیعه  تحت کتاب الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر أبواب الأمر و النهي، چندین باب در مورد امربه‌معروف و نهی از منکر وجود دارد. در قرآن نیز به‌صورت صریح در چندین جا سخن از امربه‌معروف و نهی از منکر به میان آمده است؛ آل‌عمران، آیه104، 110، 114؛ حج، آیه41؛ لقمان، آیه17 و موارد متعدد دیگر.

امام در هر زمان و هر دوره همچون ناظر امین و طبیب دوّاری است که همیشه بر اوضاع و احوال امّت و شیعیان خویش نظاره دارد و هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد و در گرفتاریها و سختیها تنها نخواهد گذاشت.

در این جهت، فرق نمی کند که امام زمان علیه السلام حاضر و در منظر دیده ها باشد و یا غائب و پشت پرده.

چنان که مهدی موعود علیه السلام خود می فرماید: «وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی کَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَیَّبَتْها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ(1)؛ بهره مندی [مردم] از من در [دوران] غیبتم، مانند بهره وری از خورشید است، هنگامی که ابرها آن را از چشمها پنهان کرده باشند.»

حضرت از اوضاع جهانی و امور شیعیان خویش آگاه است، و ریز و درشت اخبار را با چشم تیزبین الهی و امدادهای غیبی نظاره گر است؛ چنان که خود می فرماید: «فَاِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَبْنائِکُمْ وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْ ءٌ مِنْ اَخْبارِکُمْ؛(2) علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.»

امام زمان علیه السلام با توجه به آن آگاهی گسترده، هرگز شیعیان خود را فراموش نمی کند، بلکه در تمام حالات ناظر و حامی آنها می باشد و بالهای عنایات و الطاف بی کران خویش را همیشه بر سر پیروان خود گسترده دارد؛ چنان که خود آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید رحمه الله فرمود: «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأَّْو اءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ...(3)؛ از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمی کنیم، و اگر چنین نبود، حتما ناگواریها بر شما نازل می شد و دشمنان، شما را نابود می ساختند... .»

او آخرین سنگربان نظام هستی، و حافظ امّت و شیعیان است. در کلام نغز و زیبای آن حضرت می خوانیم که «اَنَا خاتَمُ الاَْوْصِیاءِ وَ بی یَدْفَعُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَلْبَلاءَ عَنْ اَهْلی وَشیعَتی(4)؛ من خاتم اوصیا هستم و به وسیله من، خداوند عزیز و جلیل بلا را از خانواده و پیروانم دفع می کند.»

و قطعا چنین امام و ناظر امینی، برای سلامت معنوی و هدایت واقعی رهروان خویش سفارشات و همین طور انتظاراتی دارد که انتظارات شخصی و فردی نیستند و به همین دلیل، خطابات و دستورات او از سر دوستی و از راه شفقت و دلسوزی است؛ چنان که خود در سخنان پر مهر و محبّتش می فرماید: «لَوْلا ما عِنْدَنا مِنْ مَحَبَّةِ صَلاحِکُمْ وَ الاِْشْفاقِ عَلَیْکُمْ لَکُنّا عَنْ مُخاطَبَتِکُمْ فی شُغُلٍ...؛(5) اگر محبّتِ صلاح و خوبی شما در نزد ما نبود و نسبت به شما دلسوز و مهربان نبودیم، شما را مخاطب [گفته های] خود قرار نمی دادیم.»

با توجّه به نکات پیش گفته، آنچه در این مقال مورد توجّه قرار گرفته است، برخی انتظارات هدایتگر و سعادت آفرینی است که امام زمان علیه السلام در زمان غیبت خویش از شیعیان و پیروان خویش دارد. این انتظارات عبارت اند از:

 

1. پرواپیشگی و تسلیم

 

از مهم ترین انتظارات آن حضرت از اگر شیعیان ما ـ که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفّق بدارد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.

شیعیان و پیروان خویش، این است که تقوای الهی را پیشه ساخته، سرا پا تسلیم اوامر و نواهی اِمامان معصوم باشند. در این صورت است که سعادت دنیوی و اخروی انسان تأمین می شود. آن امام رئوف در کلام رسای خود فرمود: «فَاتَّقُوا اللّه َ وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رَدُّوا الاَْمْرَ اِلَیْنا فَعَلَیْنا الاِْصْدارُ کَما کانَ مِنَّا الاْیرادُ وَلا تُحاوِلُوا کَشْفَ ما غُطِّیَ عَنْکُمْ(6)؛ از خدا بترسید و تسلیم [امر] ما شوید و کارها را به ما واگذار کنید. پس بر ماست که شما را از سرچشمه [معارف] سیراب گردانیم، همان گونه که بردن شما به سوی سرچشمه به وسیله ما بوده است، و در پی آنچه از شما پوشیده شده است، نروید.»

 

اگر قدر تو را دانسته بودیم اگر عهد و وفا نشکسته بودیم
دل ما خانه غمها نمی شد غم هجران نصیب ما نمی شد
اگر شرط تولاّ کرده بودیم هر آنچه گفته مولا کرده بودیم
نمی شد روز ما شام سیاهی نمی شد قسمت ما این جدایی...(7)

2. جلب محبّت اهل بیت علیهم السلام و ترک

گناهان

 

پاداش رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این است که مردم به جانشینان او، یعنی امامان معصوم، محبّت و ارادت داشته باشند، و همین محبّت عامل مهمّی است در بازدارندگی از گناهان و معصیتها. امام زمان علیه السلام نیز در همان راستا یکی از انتظاراتی که از شیعیان خویش دارد، این است که در پی جلب و کسب محبّت ما اهل بیت باشید و از انجام گناه و اموری که باعث ناراحتی و رَنجِش می شود، به شدّت پرهیز نمایید. آن حضرت در سخن خیرخواهانه خود چنین می فرماید: «فَلْیَعْمَلْ کُلُّ امْرِءٍ مِنْکُمْ ما یُقَرِّبُ بِهِ مِنْ مُحَبَّتِنا وَلْیَتَجَنَّبْ مِنْ کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا فَاِنَّ امْرءًا یَبْغَتُهُ فَجْأَةٌ حینَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَلایُنَجّیهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوْبَةٍ(8)؛ پس باید هر یک از شما [شیعیان] کارهایی را که موجب جلب محبّت ما می گردد، انجام دهد و باید از کارهای [ناپسندی [که خشم و غضب ما را در پی دارد، اجتناب کند. پس [آگاه باشید که] مرگ آدمی ناگهان می رسد که [در آن وقت دیگر] توبه سودی نمی رساند و ندامت و پشیمانی [نیز [نمی تواند او را از عذاب ما برهاند.»

و صد البته که عشق و محبّت به مهدی علیه السلام با عنایت او در دلها ایجاد می شود.

 

بده سوزی که از هجرت بسوزیم بده اشکی که در پایت بریزیم
بده رنجی که رنجور تو باشیم سروری ده که مسرور تو باشیم
بده چشمی که گریان تو باشد سری ده گوی چوگان تو باشد
بده عقلی که مجنون تو باشد همه حیران و مفتون تو باشد

 

در جای دیگر، حرکت در مسیر محبّت اهل بیت علیهم السلام را این گونه از شیعیان خواسته است: «وَلا تَمیلُوا عَنِ الْیَمینِ وَ تَعْدِلُوا اِلَی الْیَسارِ وَاجْعَلُوا قَصْدَکُمْ اِلَیْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الْواضِحَةِ؛(9) از راست به چپ منحرف نشوید و مقصد خود را با دوستی ما طبق سنّت [الهی و نبوی] روشن به سوی ما قرار دهید.»

و قطعا کوچک ترین انحرافی که در بین شیعه ایجاد شود قلب امام زمان علیه السلام را سخت ناراحت و رنجور خواهد کرد. به همین جهت، آن یار پرده نشین با قلب آکنده از رنجش و غصّه، شکوه خویش را از دست شیعیان جاهل و منحرف به این صورت اظهار می دارد:

«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ وَ حُمَقاؤُهُمْ وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ الْبَعُوضَةِ اَرْجَحُ مِنْهُ(10)؛ به حقیقت نادانان و کم خردان شیعه و کسانی که پر و بال پشه بر دین آنها برتری دارد، ما را آزار می دهند.»

 

3. همدلی و اتّحاد

 

از دیگر انتظارات امام زمان علیه السلام از شیعیانش این است که بر محور فرامین یکی از راههای زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است؛ آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی علیه السلام که باعث تلقین و تقویت روح انتظار می شود

الهی و تعهّدهایی که در مقابل امامان خویش دارند، همدل و متّحد باشند؛ چرا که همدلی هم موفقیّت دنیوی آنها را در پی دارد، و هم زمینه تعجیل فرج و ظهور عدالت گستر جهان را فراهم می سازد.

آن حضرت دلسوزانه اظهار می دارد: «لَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائِنا؛(11) اگر شیعیان ما ـ که خدای آنان را بر انجام طاعت خویش موفّق بدارد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می شدند، میمنت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد.»

 

گفتا حجاب وصلت باشد هوای نفست گر نفس را شکستی دستت رسد بدستم

4. دعا برای فرج

 

شیعه در فراق اِمام و مولای خویش نمی تواند آرام گیرد و شب و روز نسوزد و لحظه به لحظه چشم به انتظار ظهور مولا و امام خویش نباشد. نشانه انتظار سازنده و کارساز، آن است که تلاش کند تا زمینه ظهور را در جامعه بیشتر آماده نماید. یکی از راههای زمینه سازی برای ظهور، دعاهای دلسوزانه و مشتاقانه است؛ آن هم دعا برای فرج و ظهور مهدی علیه السلام که هم باعث تلقین و تقویت روح انتظار می شود و هم آمادگی انسان را بیشتر می سازد و از طرف دیگر، خود عامل مستقلّی است برای نزدیکی فرج؛ چرا که تقدیرات را نیز (با اذن الهی) تغییر می دهد.

به همین جهت است که مهدی منتظر علیه السلام از شیعیانش انتظار دارد و مجدّانه می خواهد که برای فرج دعا کنند؛ آنجا که فرمود: «اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ؛(12) برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ زیرا همین موجب فرَجْ و گشایش شماست.»

در کنار دستور دعا برای فرج، بر این نکته نیز پای فشرده است که هرگز کسی حق ندارد، زمان دقیقی برای فرج تعیین نماید؛ چرا که وقت مشخّص آن را جز ذات پاک لایزالی کسی دیگر نمی داند.

در این زمینه، موعود جهانی فرمود: «اَمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَاِنَّهُ اِلَی اللّه ِ تَعالی ذِکْرُهُ وَ کَذَبَ الْوَقّاتُونَ(13)؛ امّا ظهور فرج به اراده خدای که یادش بلند مرتبه است، بر می گردد و کسی که [برای آن[ وقت تعیین کند، دروغ گفته است.»

 

5. مراجعه به علما

 

خداوند هستی را بیهوده و بی هدف نیافریده و انسان را نیز رها نکرده و به حال خود وا نگذاشته است؛ لذا حضرت مهدی علیه السلام می فرماید: «اِنَّ اللّه َ تَعالی لَمْ یَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثا وَلا اَهْمَلَهُمْ سُدیً(14)؛ به راستی خدای متعال مردم را بیهوده نیافریده و بیکار رها نکرده است.»

بنابراین، در دوران غیبت کبری، هر چند دست الطاف امام زمان علیه السلام از پشت ابرهای غیبت بر سر امّت و شیعیان سایه افکنده است، امّا نیاز مبرم وجود دارد که برای سرپرستی امّت و شیعیان و هدایت و گره گشایی از مشکلات آنان، فرد و یا افرادی باشند تا مردم با مراجعه به آنها تفسیر سخنان امامان خویش را به دست آورند و پاسخ پرسشهای خود را دریابند و صراط مستقیم را به پشتوانه فکری و علمی آنان طی نمایند. به همین جهت، آن امام رئوف و دلسوز برای دوران غیبت تدبیری اندیشیده و مردم را به فقها و مراجع تقلید ارجاع داده اند؛ چنان که فرموده اند: «و اَمَّا اْلحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّه ِ عَلَیْهِم(15)؛ و امّا در برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ زیرا همین موجب فرَجْ و گشایش شماست.

حوادث پیش آمده، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنان هستم.»

 

6. پرداخت سهم امام علیه السلام

 

حضرت حجّت علیه السلام سفارش اکید و انتظار و توقّع جدّی از مردم دارد که واجبات مالی خود را بپردازند و در سهم امام تصرّف نکنند؛ لذا فرمود: «فَلا یَحِلُّ لاَِحَدٍ اَنْ یَتَصَرَّفَ مِنْ مالِ غَیْرِهِ بِغَیْرِ إِذْنِهِ فَکَیْفَ یَحِلُّ ذلِکَ فی ما لِنا؛(16) [وقتی] برای کسی جایز نیست که در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند، پس چگونه این کار در مال ما حلال شمرده می شود!»

و در جای دیگر، به شدّت کسانی را که سهم امام را نمی پردازند، تهدید کرده، می فرماید: «مَنْ اَکَلَ مِنْ اَمْوالِنا شَیْئا فَاِنَّما یَأْکُلُ فی بَطْنِهِ نارا وَ سَیَصْلی سَعیرا(17)؛ هر کس [به ناحق] چیزی از اموال ما را بخورد، همانا آتش می خورد و به زودی به صورت در آتش جهنّم می افتد.»

و این امر را نیز گوشزد فرموده است که مالی را که به عنوان سهم امام می پردازید، باید از راه حلال به دست آمده باشد. و اِلاّ مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. فلسفه پرداخت واجبات مالی و سهمین هم این است که مردم پاکیزه شوند و روح آنها جلا پیدا کند.

در این باره مهدی موعود علیه السلام فرمود: «اَمّا اَمْولُکُمْ فَلا نَقْبَلُها اِلاّ لَتَطَهَّرُوا فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ فَما آتانِیَ اللّه ُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ(18)؛ امّا اموال شما [که به ما می رسانید،] پس ما آنها را نمی پذیریم، مگر برای اینکه پاکیزه شوید. هر کس می خواهد، آنها را به ما برساند و هر کس می خواهد، نرساند، پس آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است.»

 


 

1. میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج1، ص289.

2. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج53، ص175، ح7.

3. همان.

4. همان، ج52، ص30، ح25.

5. همان، ج53، ص179، ح9.

6. همان، ص178.

7. محمّدتقی مدّاح.

8. همان، ص174، ح7.

9. همان، ص179، ح9.

10. الاحتجاج، مرحوم طبرسی، ج2، ص474.

11. بحار الانوار، ج53، ص177، ح8.

12. کمال الدین، شیخ صدوق، ج2، ص485، ح4.

13. همان.

14. بحار الانوار، ج53، ص193، ح21.

15. همان، ص180، ح10.

16. کمال الدین، ج2، ص521، ح49.

17. همان.

18. همان، ص484، ح4.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای سخنان خود با گرامی‌داشت ایام متعلق به اهل‌بیت علیهم‌السلام، به بیان اهمیت جایگاه نماز جمعه پرداختند و با اشاره به جایگاه استثنایی آن در میان فرائض دینی گفتند: «پیوند میان توجه به خدا و حضور و اجتماع مردمی»، «ذکر و یاد خدا به‌صورت دسته‌جمعی و نزول برکات آن بر جمع»، «استمرار بدون توقف نماز جمعه در هر هفته»، «پایگاهی مهم برای طرح مسائل مختلف جامعه اعم از مسائل فکری، خدمات اجتماعی، همکاری‌های عمومی و آمادگی‌ها و بسیج نظامی» و «آمیختن معنویت با سیاست» از مهمترین ویژگی‌های نمازجمعه است که آن را تبدیل به ظرفیت عظیم و فرصت فوق‌العاده کرده است.
ایشان افزودند: نماز جمعه با چنین ویژگی‌هایی، حلقه‌ای مهم در سلسله قدرت نرمِ مُفصل و طولانی نظام اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس با طرح این سؤال که «آیا در جمهوری اسلامی توانسته‌ایم، نماز جمعه را در جایگاه رفیع و شایسته خود قرار دهیم» گفتند: به نظر می‌آید کوتاهی‌هایی داشته‌ایم که باید همت کنیم تا این کوتاهی‌ها برطرف شود که در این میان، برخی مسائل بر عهده شخص ائمه‌جمعه است و برخی هم بر عهده مدیریت کلان ائمه جمعه.
رهبر انقلاب اسلامی درخصوص ائمه‌جمعه به دو موضوع اشاره کردند: ۱- منش و روش و شیوه زندگی امامان جمعه ۲- محتوای خطبه‌های نماز جمعه.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره منش و روش امام‌جمعه گفتند: امامان جمعه همانگونه که در خطبه های نماز جمعه، همه را امر به تقوا می کنند، خود نیز باید در تحصیل تقوا و عمل به آن حداکثر تلاش خود را انجام دهند زیرا اگر غیر از این باشد، نتیجه عکس خواهد داد.
ایشان «رفتار پدرانه با همه» را از دیگر الزامات رفتار و منش امام‌جمعه دانستند و افزودند: در نماز جمعه قشرها و سلایق مختلف حضور دارند، رفتار امام‌جمعه باید همانند رفتار پدر با فرزندان خود باشد و باید همه را بر سر سفره معنویت و دین بنشاند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به جشن میلیونی غدیر در تهران و حضور قشرها و ظواهر مختلف، آن را پدیده‌ای عجیب خواندند و خاطرنشان کردند: در این جشن همه جور آدمی حضور داشتند و همه نیز با وجود تفاوت‌های ظاهری طرفدار دین هستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: من در یکی از سفرهای استانی در جمع علمای آن استان به حضور افراد مختلف در مراسم استقبال اشاره کردم و گفتم در میان مردم، افرادی گریه می‌کردند که شاید شما در برخورد با آنها احتمال دهید که حتی اعتقادی به دین ندارند در حالی که همه آنها معتقد به دین هستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه بعدی، امامان جمعه را به سلوک مردمی یعنی حضور در بین مردم و گفتگو با آنان توصیه کردند و افزودند: صِرفِ رفتن بین مردم کار مهمی است بنابراین از مردم فاصله نگیرید و ارتباطات خود را به یک گروه خاص محدود نکنید، البته در طول این سالها، شبکه امامت جمعه جزو مردمی‌ترین نهادهای انقلابی بوده است.
ا«رتباط با جوانان و تدارک دیدن سازوکار مناسب برای آن» توصیه دیگر رهبر انقلاب بود.
ایشان با اشاره به فعالیت گروههای پُر شمار جوان، خودجوش، گمنام و بی‌ادعا در سراسر کشور، وظیفه ائمه‌جمعه را ارتباط با این گروهها و حمایت از آنان خواندند و گفتند: شرکت در خدمات اجتماعی، همچون کمک به مردم در حوادث طبیعی و در مقابله با کرونا و جمع‌آوری کمک‌های مؤمنانه برای نیازمندان جزو کارهای لازم امامان جمعه است که بعضی از ائمه‌جمعه نیز انصافاً در این زمینه خوش درخشیده‌اند.
رهبر انقلاب اسلامی در این زمینه تأکید کردند: ما طرفدار عدالت هستیم و پرچم آن را بلند کرده‌ایم اما تحقق عدالت بدون کمک به طبقه محروم و مستضعف معنا ندارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در توصیه‌ای دیگر، با قدردانی از تلاش‌های ستادهای برگزاری نماز جمعه در سراسر کشور، ائمه‌جمعه را به نظارت بر سلامت این ستادها سفارش کردند و با تأکید بر پرهیز از ورود در فعالیت‌های اقتصادی، خاطرنشان کردند: از فعالیت اقتصادی حتی به‌عنوان تأمین هزینه‌های نماز جمعه باید اجتناب شود چرا که آثار منفی ورود بعضی از آقایان محترم به این فعالیت‌ها، هنوز هم دامن‌گیر نظام اسلامی است.
ایشان اداره تشکیلات روحانیت و حوزه‌های علمیه را همواره مردمی خواندند و افزودند: حوزه‌های علمیه، مراجع و فضلای حوزه، وابسته به مردم هستند و احتیاجی به دولتها و قدرتها ندارند و این یک افتخار و امتیاز است. به همین علت است که حوزه‌های علمیه در قضایای مختلف توانسته‌اند بدون رودربایستی با دولتها در کنار مردم بایستند. بنابراین نمازجمعه نیز باید به همین شکل و با کمک‌های مردمی اداره شود.
رهبر انقلاب در ادامه به بیان چند نکته درباره خطبه‌های نمازجمعه و محتوای آنها پرداختند.
ایشان، خطبه نمازجمعه و خطیب آن را سخنگوی انقلاب اسلامی و تبیین‌کننده و مطالبه‌گر مبانی انقلاب خواندند و افزودند: هنر بزرگ خطیب جمعه این باشد که مفاهیم معرفتی و انقلابی همچون مسئله بسیار مهم عدالت، استقلال، حمایت از مستضعفین و پیروی از شریعت را متناسب با نیازهای روز و با ادبیات جدید بازتولید کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه خطبه‌ها باید پُر مغز، آموزنده و پاسخگوی سؤالات عمومی باشد، گفتند: ادبیات خطبه باید گرم، صمیمی، اتحادآفرین، امیدبخش، بصیرت‌افزا و آرامش‌بخش به مردم باشد نه آنکه موجب اضطراب، حاشیه‌سازی، تلاطم روحی، بدبینی به وضع کنونی و آینده شود و برای هجمه معاندان نیز دستاویز ایجاد کند.
ایشان یک مأموریت مهم خطبه‌های نماز جمعه را مقابله با شبهه‌پراکنی‌های دائم بدخواهان دانستند و گفتند: میدان رزم امروز، میدان قدرت نرم است و دشمن در این میدان با شبهه‌افکنی به دنبال رخنه در دژ مستحکم ایمان مردم و از بین بردن آنان است چرا که عامل پیروزی انقلاب اسلامی و ایستادگی مردم در دفاع مقدس و فتنه‌ها و هر عرصه دیگر، ایمان مردم بوده است.
رهبر انقلاب، کار بزرگ جمهوری اسلامی را باطل کردن نقطه مرکزیِ هویتِ تمدن غرب یعنی «تفکیک دین از سیاست» خواندند و افزودند: جمهوری اسلامی با شعار دین، نه تنها خود را حفظ کرد، بلکه با پیشرفت ایران تلاش طولانی غربی‌ها برای ناسازگار نشان دین و سیاست را به چالش کشید بنابراین مافیای قدرتهای غربی که در رأس آن صهیونیستها و سرمایه‌داران آن هستند و آمریکا نیز ویترین آنها است، از این حقیقت درخشان عصبانی، و دائماً در حال طراحی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی هستند.
رهبر انقلاب در ادامه به مسائلی که در روزهای اخیر درباره موضوع زن و حجاب مطرح است اشاره کردند و گفتند: این موضوعات از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره مطرح بوده است و اخیراَ هم بار دیگر به بهانه حجاب، همان تلاش های ناکام در حال تکرار است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: چند سال قبل، در جلسه ای، از من سؤال شد که در موضوع زن، در مقابل غرب چه دفاعی دارید که من گفتم «دفاع ندارم، حمله دارم. آنها که زن را تبدیل به کالا کرده اند، باید دفاع کنند و پاسخ دهند».
ایشان با طرح این سؤال که «چرا به یک‌باره و بار دیگر رسانه‌های رسمی و دولتی امریکا و انگلیس و مزدورانشان به بهانه حجاب، موضوع زن را مورد هجوم قرار داده اند؟ و آیا واقعاً غربی ها مدافع حقوق زن ایرانی هستند؟»، گفتند: غربی‌ها همان‌هایی هستند که اگر می‌توانستند آب را به روی ملت ایران ببندند، می‌بستند، همانطور که داروی کودکان پروانه‌ای را تحریم کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند به این کودکان دارو برسد؛ حالا غربی‌ها واقعاَ دلسوز زن ایرانی هستند؟
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: حقیقت قضیه این است که زنِ با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگ‌ترین و مهمترین ضربه‌ها را به ادعاها و دروغ های تمدن غربی زده است و آنها از این موضوع به‌شدت عصبانی هستند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: غربی‌ها سالها است که می‌گویند تا زمانی که زن از قیود اخلاقی و شرعی رها نشود، نمی‌تواند پیشرفت کند و به مدارج عالیِ علمی، سیاسی و اجتماعی برسد اما زن ایرانی در بیش از چهل سال گذشته توانسته است با حجاب اسلامی و چادر در میدان‌های مختلف علمی، اجتماعی، ورزشی، سیاسی، مدیریتی، اقتصادی و فرهنگی حاضر شود و به موفقیت‌ها و سربلندی‌های بزرگ دست یابد.
ایشان تأکید کردند: موفقیت‌های زن مسلمان ایرانی باطل کننده تلاش های دویست، سیصد ساله غربی‌ها بوده و به همین علت آنها از زن ایرانی عصبانی هستند و به بهانه حجاب، اقدام به شبهه‌افکنی و فضاسازی می کنند.
رهبر انقلاب با اشاره به مطرح شدن موضوع حجاب در خطبه‌های نماز جمعه در هفته گذشته و همچنین در فضای مجازی و رسانه‌ها، خاطرنشان کردند: در این موضوعات باید بسیار متین و منطقی و به دور از احساساتِ بی‌مورد، ورود کرد و باید با دلایل روشن، آن منطق استعماری غربی افشا و تبیین شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تبیینِ همراه با متانت و اِتقان را در موارد دیگر نیز ضروری دانستند و افزودند: ممکن است در منطقه‌ای ناهنجاری وجود داشته باشد که امام‌جمعه با در نظر گرفتن همه ملاحظات، تصمیم به مطرح کردن آن در نمازجمعه دارد که باید با کیفیت مناسب و متناسب با جایگاه امام‌جمعه باشد.
رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر مقابله با شبهات دشمن و لزوم جدی گرفتن وظیفه جهاد تبیین، گفتند: برخی افراد در جنگ سخت و در مقابل ضربات شمشیر ایستادگی کردند اما در میدان جنگ نرم و در مقابل شبهات زمین خوردند که البته یکی از دلایل این اتفاق، دنیاطلبی است.
ایشان، توصیه‌های بیان‌شده خطاب به ائمه‌جمعه را برای سخنرانی‌های ایام محرم نیز صادق دانستند و با تأکید بر ضرورت جذب مخاطب و تلاش برای ارتقاء اجتماع مردم در نمازهای جمعه، افزودند: بر خلاف برخی افراد که مدعیِ ضعیف شدن اعتقادات مردم هستند، مراسم‌های بزرگی همچون جشن غدیر، عزاداری‌های محرم و صفر، راهپیمایی اربعین و کمک‌های مالی مردم به حوزه‌های علمیه نشان‌دهنده قوی‌تر شدن ایمان و دین‌داری عمومی است و نباید ناتوانیِ فردی در جذب مردم به یک اجتماع به حساب بی‌دینی مردم گذاشته شود چرا که مردم در میدان هستند و این ما هستیم که باید با عمل به وظایف، خود را از میدان کنار نکشیم.
در ابتدای این دیدار، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌علی‌اکبری رئیس شورای سیاستگذاری ائمه‌جمعه با اشاره به برگزاری فریضه نماز جمعه در ۹۰۰ پایگاه در سراسر کشور، گزارشی از رویکردها، برنامه‌ها و فعالیت‌های ناظر به افزایش کیفیت نمازهای جمعه بیان کرد.

یک عضو چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعه جزئیاتی از جلسه انتخاب «محمد شیاع السودانی» و تعهدات وی به سران چارچوب هماهنگی را فاش کرد.

جزئیات نشست هیئت هماهنگی درباره انتخاب نامزد نهایی

«عامر الفائز»، نماینده عضو چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعه، در گفتگو با الفرات نیوز تاکید کرد که جلسه تصمیم‌گیری درباره نامزد نهایی چارچوب هماهنگی با حضور سران این تشکل، یعنی «سیدعمار الحکیم»، «هادی العامری»، «نوری المالکی»، «همام حمودی»، «قیس الخزعلی»، «حیدر العبادی»، «احمد الاسدی»، «عبدالساده الفریجی»، «محسن المندلاوی» و خود «عامر الفائز» برگزار شده و از «محمد شیاع السودانی» خواسته شده بود که در جلسه حاضر نشود.

او گفت که از روز قبل فضای مثبتی حاکم بود و اکثر سران آماده تلاش برای تکمیل روند تشکیل دولت بودند و العامری و المالکی و الفیاض و العبادی از نامزدی انصراف دادند و عملاً سه نامزد برای این مقام مانده بودند که یکی قاسم الاعرجی بود که خود اعلام انصراف کرد و دیگر «طارق نجم» از حزب الدعوه و سومی محمد شیاع السودانی.

کشور عراق ,

به گفته الفایز، نامزدی «محمد شیاع سودانی» به اتفاق آرای سران چارچوب هماهنگی انجام شد با این شرط که وی در انتخاب کابینه آزادی عمل داشته باشد؛ اما در تصمیمات مهم به چارچوب هماهنگی مراجعه کند و اداره کابینه به صورت دسته‌جمعی باشد.

وی افزود که تعهدات السودانی مکتوب شده که شامل آزادی عمل در انتخاب کابینه با رعایت معیارهای پاکدستی و شایستگی و توانمندی باشد و نیز اینکه وی در مدیریت دولت بر اساس رویکردهای چارچوب هماهنگی آزادانه عمل کند و هرجا که به کمک نیاز داشت به چارچوب هماهنگی مراجعه کند و چارچوب هماهنگی هم هرجا اختلالی دید به وی اطلاع دهد.

الفایز تأکید کرد که موفقیت دولت السودانی به معنای موفقیت چارچوب هماهنگی است چون دولت وی دولت چارچوب هماهنگی است و در این میان باید دیدگاه‌های مقتدی صدر و هواداران او هم در نظر گرفته شود.

وی گفت که در انتخاب السودانی این نکته که با اعتراض جریان صدر و دیگر نیروهای ملی مواجه نشود و همچنین شرایط کلی حاکم بر کشور در نظر گرفته شده بود و السودانی چهره‌ای برخوردار از حمایت داخلی و منطقه‌ای است.

این عضو چارچوب هماهنگی تأکید کرد که برنامه‌ای قابل اجرا برای دولت تنظیم خواهد شد که از ارکان آن متنوع کردن اقتصاد کشور و ایجاد فرصت‌های شغلی از راه سرمایه‌گذاری خواهد بود.

وی افزود که السودانی نزد کردها و اهل سنت هم از مقبولیت برخوردار است و امیدواریم که در همان جلسه انتخاب رئیس جمهوری، حکم نخست‌وزیری هم صادر شود.

الفایز تأکید کرد که انتخاب السودانی به دور از هرگونه دخالت خارجی بوده و وی دیدگاه خود درباره اداره دولت را برای چارچوب هماهنگی تشریح کرده و کابینه‌اش را بر اساس معیارهای مشخص‌شده انتخاب خواهد کرد و همه چیز به صورت طبیعی و با هماهنگی کامل میان چارچوب هماهنگی و ائتلاف السیاده و اتحادیه میهنی و حزب دموکرات پیش خواهد رفت.

واکنش‌ها به نهایی شدن نامزد نخست وزیری عراق

در پی انتخاب «محمد شیاع السودانی» به عنوان نامزد نهایی نخست‌وزیری از جانب چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعه، شماری از تشکل‌های سیاسی با انتشار بیانیه‌هایی از این انتخاب حمایت کردند.

«قیس الخزعلی»، دبیرکل عصائب اهل الحق اظهار داشت «محمد شیاع السودانی»  نامزد همه چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی برای تصدی منصب نخست‌وزیری عراق است.

کشور عراق ,

 الخزعلی اظهار داشت: رهبران تراز اول هیات هماهنگی نظیر «نوری المالکی»، «هادی العامری»، «فالح الفیاض» و «حیدر العبادی» از نامزدی خود برای منصب نخست‌وزیری انصراف دادند تا میدان برای قبول مسئولیت از سوی رهبران تراز دوم فراهم شود.

وی گفت: العامری حتی فراتر از این را انجام داد و «قاسم الاعرجی»، نامزد سازمان بدر را برای کاستن از زمینه اختلافات از عرصه رقابت کنار گذاشت.

الخزعلی با بیان اینکه انتخاب السودانی به عنوان نامزد نخست‌وزیری تصمیمی کاملا ملی و عراقی و در درون چهارچوب هماهنگی بوده است، اظهار داشت: هیچ دخالت بین‌المللی نه از سوی ایران و نه دیگر کشورها در این انتخاب وجود نداشته است و ایرانی‌ها گفتند که ما از انتخاب و توافق چهارچوب هماهنگی حمایت می‌کنیم.

وی با بیان اینکه سودانی نامزد مورد اجماع همه چهارچوب هماهنگی و نه فراکسیون و گروه خاصی است، درباره موضع جریان صدر گفت: برخی از دوستان تلاش کردند تا با رهبران این جریان تماس گرفته و موضع آنها را جویا شوند و صدری‌ها در جواب گفتند: ما نظری خواه مثبت یا منفی درباره این توافق نداریم.

دبیرکل عصائب اهل حق تاکید کرد: اجازه نخواهیم داد تا هیچ گروهی نامزد چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی را رد کند زیرا این تصمیم مربوط به شیعیان است همانطور که گروه‌های اهل سنت بدون دخالت ما تصمیم به انتخاب الحلبوسی گرفتند.

الخزعلی درباره نامزد رئیس جمهوری عراق گفت: اگر حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان هر کدام با نامزدهای خود وارد جلسه پارلمان شوند، ما ملزم به رای دادن به نامزد اتحادیه میهنی هستیم، این موضعی اخلاقی است.

وی در پایان گفت: این مرحله، مرحله پذیرش بار مسئولیت دولت است و چهارچوب هماهنگی متعهد به حمایت از نخست‌وزیر است و همانطور که در انتخاب نخست‌وزیر ضوابط وجود دارد، در انتخاب وزرا هم این ضوابط وجود خواهد داشت.

ائتلاف دولت قانون به ریاست «نوری المالکی» با انتشار بیانیه‌ای اتفاق نظر درباره انتخاب السودانی را نشان‌دهنده انسجام درونی چارچوب هماهنگی و پایبندی سران آن به وعده‌هایشان به ملت دانست و از پافشاری آنان بر حمایت از حقوق بزرگ‌ترین طیف اجتماعی عراق و تضمین سلامت فرایند سیاسی در کشور قدردانی کرد.

این ائتلاف این انتخاب را به معنای موفقیت چارچوب هماهنگی در پشت سر گذاشتن مرحله نخست تشکیل دولت و نشان مسئولیت‌پذیری دانست و از ملت عراق و همه نیروهای سیاسی و تشکیلات امنیتی خواست که برای حفظ حاکمیت و اقتدار آن و ارائه خدمات و رفع اشکالات در اداره کشور همکاری کنند.

ائتلاف دولت قانون همچنین از نیروهای کرد خواسته که هرچه سریع‌تر درباره نامزد نهایی ریاست جمهوری تصمیم‌گیری کنند.

از سوی دیگر«عارف الحمامی» نماینده ائتلاف دولت قانون گفت: محمد شیاع السودانی مورد حمایت همه رهبران هیئت هماهنگی و ائتلاف العزم و دیگر احزاب است.

وی افزود: برنامه‌های دولت او آسان و روان انجام خواهد شد.

درباره جلسه انتخاب رئیس جمهور جدید و مکلف کردن نخست وزیر هم، الحمامی تاکید کرد: ما منتظر توافق کُردی درباره رئیس جمهور جدید هستیم و امیدواریم که کردها با یک نامزد وارد شوند.

واکنش اتحادیه میهنی و عزم

همزمان اتحادیه میهنی کردستان نیز با انتشار بیانیه‌ای انتخاب السودانی را «یک تصمیم مهم برای پیشبرد فرایند سیاسی کشور» دانست و بر ضرورت هماهنگی و تقویت روابط داخلی برای موفقیت روند اصلاحات و تشکیل دولت ملی خدمات‌محور تأکید کرد.

دفتر سیاسی اتحادیه میهنی از نامزدی محمد شیاع السودانی استقبال کرد و ابراز امیدواری کرد که روند اقدامات برای تشکیل دولت جدید عراق هرچه سریع تر طی شود.

ائتلاف العزم هم از نامزدی السودانی استقبال کرد و برای او آرزوی موفقیت کرد.

ائتلاف عزم، متشکل از گروهی از احزاب اهل سنت عراق، نیز ضمن اعلام حمایت و تأیید انتخاب السودانی او را شخصیتی متعادل و ملی و پاکدست و «بهترین گزینه در مرحله دشوار و حساس کنونی» دانست و برای وی آرزوی موفقیت کرد.

ائتلاف تحت رهبری العبادی هم حمایت کرد

ائتلاف نصر به ریاست «حیدر العبادی» نیز با انتشار بیانیه‌ای کید کرد که از آغاز تمرکز فعالیت‌هایش بر ایجاد معادله درست برای مدیریت تحولات پرمخاطره دوران پس از انتخابات بوده است.

ائتلاف نصر افزود که از «انتخاب برادران در چارچوب هماهنگی» و «از منطق توازن ملی درست و توانمند در پشت سر گذاشتن بحران و پایان دادن به دودستگی و ماجراجویی» حمایت می‌کند.

در بیانیه ائتلاف نصر تأکید شده که حکومت ارزش‌ها و منافع و برقراری توازن داخلی و خارجی، تجربه و خردمندی و شجاعت رهبران سیاسی و هم‌بستگی برای موفقیت این پروژه را ایجاب می‌کند.

در این بیانیه برای محمد شیاع السودانی آرزوی موفقیت در خدمت به شهروندان و دفاع از حاکمیت ارضی کشور شده است.

با این همه، برخی از تشکل های سیاسی مهم خارج از چارچوب هماهنگی از جمله حزب دموکرات و ائتلاف السیاده هنوز به این انتخاب واکنشی نشان نداده‌اند.

جریان حکمت ملی عراق همچنان روی عدم مشارکت در دولت جدید اصرار دارد

«رحیم العبودی» از رهبران جریان حکمت ملی عراق هم گفت: موضع جریان حکمت ثابت است و در دولت جدید شرکت نخواهد کرد و این موضع غیرقابل بازگشت است.

وی اعلام کرد: جریان حکمت نقش مهمی در حل بحران سیاسی ایفا کرده است و در رسیدن هیئت هماهنگی به تفاهمات بزرگ برای انتخاب نخست وزیر جدید نقش اساسی داشته است.

موضع مخالف جریان صدر

این در حالی است که جریان صدر موضع مخالف اتخاذ کرد.

«صالح محمد العراقی» که بیانگر مواضع مقتدی صدر است با عبارت سودانی با سایه خود دست می دهد، مخالفت خود را ابراز داشت.

اما تاکنون آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس موضعی اتخاذ نکرده اند.

اصرار اتحادیه میهنی بر نامزدی برهم صالح

« فائق یزیدی» از رهبران اتحادیه میهنی کردستان عراق هم  گفت: برهم صالح همچنان نامزد اتحادیه میهنی است و گفتگو با حزب دموکرات جریان دارد؛ اما تاکنون پیشرفتی نداشته است و روزهای آتی یا روی نامزد واحدی توافق خواهد شد و یا تجربه 2018 تکرار خواهد شد.

این در حالی است که «عرفات کرم» از مسئولان حزب دموکرات بر پایبندی حزبش به نامزدش یعنی ریبر احمد تاکید کرد.

در همین ارتباط، «اخلاص الدلیمی»، نماینده پارلمان عراق و عضو حزب دموکرات کردستان اظهار داشت: تاکنون هیچ توافق نهایی با اتحادیه میهنی درخصوص نامزد ریاست جمهوری وجود ندارد و هر حزب بر نامزدی شخصیت مورد نظر خود اصرار دارد.

الدلیمی اظهار داشت:حزب دموکرات در حال مذاکره با گروه‌های سیاسی کُرد بر سر نامزد واحد ریاست جمهوری است و اگر توافقی در این باره حاصل نشود، ما در جلسه انتخاب رئیس جمهوری شرکت نخواهیم کرد.

احزاب کُرد سریعا درباره نامزد ریاست جمهوری به تفاهم برسند

«فاضل موات» از رهبران هیئت هماهنگی گفت: پس از روشن شدن نامزد نخست وزیری، قطعی کردن نامزد ریاست جمهوری درآینده نزدیک ضروری است.

وی تاکید کرد: گروههای کُردی باید خیلی سریع به تفاهم برسند و در غیر این صورت هیئت هماهنگی خواستار نشست پارلمان برای انتخاب رئیس جمهور خواهد شد و این نمایندگان خواهند بود که تصمیم گیری خواهند کرد.

مخالفت صدری‌ها با  نامزدی السودانی سرآغاز تحرکات جدید

العالم الجدید در گزارشی آورده است: چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی سرانجام نامزد خود را برای تصدی منصب نخست‌وزیری عراق معرفی کرد تا توپ این بار در زمین گروه‌های سیاسی کُرد قرار گیرد؛ گروه‌هایی که باید هر چه سریع‌تر پرونده نامزد ریاست جمهوری را تعیین‌تکلیف کنند تا در روند تشکیل دولت جدید تسریع شود.

کشور عراق ,

در حالی که چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی ابراز اطمینان کرده کابینه «محمد شیاع السودانی» بدون هیچ مشکلی در پارلمان رای اعتماد خواهد گرفت، جریان صدر مخالفت خود را با نامزدی السودانی اعلام کرده است؛ مخالفتی که می‌تواند آغازگر تحرکات صدری‌ها برای ممانعت از تشکیل دولت جدید باشد و سناریو کناره‌گیری دو نامزد پیشین نخست‌وزیری در سال 2020 میلادی را تکرار کند.

در همین رابطه، «احمد الموسوی»، از رهبران چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی گفت: پس از نامزدی محمد شیاع السودانی با اجماع رهبران چهارچوب هماهنگی هیچ گونه مانعی پیش روی تشکیل دولت جدید عراق وجود ندارد و به زودی شاهد تحرکاتی سریع برای تشکیل کابینه خواهیم بود.

الموسوی گفت: السودانی مورد حمایت همه گروه‌های سیاسی عراقی قرار دارد و هیچ حزب و فراکسیونی نسبت به وی نظر منفی ندارد لذا رای اعتماد به دولت وی بسیار آسان و بدون مشکل و با رای اکثریت نمایندگان پارلمان خواهد بود، به زودی گفت‌وگوها با گروه‌های سیاسی درباره ترکیب کابینه آغاز خواهد شد.

وی تاکید کرد: گروه‌های سیاسی کُرد باید هر چه سریعتر پرونده نامزد ریاست جمهوری را تعیین‌تکلیف کنند، اختلاف میان حزب دموکرات و اتحادیه میهنی کردستان در این باره نمی‌تواند تداوم یابد زیرا بر تحرکات برای تشکیل دولت جدید تاثیر خواهد گذاشت و معرفی رئیس جمهوری جدید نخستین گام در مسیر تشکیل دولت جدید به شمار می‌رود. عدم دستیابی گروه‌های سیاسی کُرد به توافق، ما را ناچار خواهد کرد تا جلسه انتخاب رئیس جمهوری را بدون انتظار برای توافق آنها برگزار کنیم و نامزد هر حزبی که اکثریت آرا را به دست آورد، رئیس جمهور خواهد شد .

از سوی دیگر، یکی از رهبران برجسته جریان صدر گفت: چارچوب هماهنگی گروه‌های شیعی طی روزهای اخیر تلاش کرد تا کانال‌های ارتباطی با «مقتدی صدر»، رهبر جریان صدر بگشاید و با وی درباره اسامی نامزدهای نخست‌وزیری رایزنی کند و موافقت صدر درباره این اسامی را کسب نماید ولی وی دخالت در این امر را رد کرد و اظهار داشت با گشودن هر گونه کانال ارتباطی مستقیم و یا غیر مستقیم با رهبران چارچوب هماهنگی مخالف است.

این عضو ارشد جریان صدر که نخواست نامش ذکر شود، گفت: صدر پیشتر در سال 2019 میلادی مخالفت خود با نامزدی السودانی را پس از بروز تظاهرات مردمی در اکتبر سال 2019 میلادی اعلام کرده بود و این مخالفت همچنان ادامه دارد، صدر مخالفت ایده بازگشت کرسی نخست‌وزیری به حزب الدعوه است و السودانی نیز یکی از رهبران این حزب است هر چند که برای دستیابی به منصب نخست‌وزیری اعلام کرده از حزب الدعوه استعفا داده است.

وی گفت: صدر موضع سیاسی قاطعانه‌ای در مرحله آتی برای ممانعت از نخست‌وزیری السودانی اتخاذ خواهد کرد. اعلام نامزدی وی از سوی چارچوب هماهنگی به معنای تشکیل دولت جدید نیست، السودانی یا به دلیل فشار افکار عمومی و یا شکست در دستیابی به تفاهمات با گروه‌های سیاسی هم‌پیمان با صدری‌ها در تشکیل دولت جدید، از نامزدی کناره‌گیری خواهد کرد همانطور که «محمد توفیق العلاوی» و «عدنان الزرفی» پیشتر ناکام ماندند و از نامزدی نخست‌وزیری کناره‌گیری کردند.

کشور عراق ,

السودانی در جریان اعتراضات اکتبر 2019 استعفای خود از حزب الدعوه را اعلام کرد؛ استعفایی که برخی آن را گامی برای نزدیک شدن به منصب نخست‌وزیری قلمداد کردند.

جریان صدر در آن هنگام مخالفت کامل خود با نامزد السودانی را اعلام کرده بود البته در آن دوره، صدری‌ها در کنار ائتلاف فتح دارای کرسی‌های پارلمانی قابل توجهی بودند اما در این دوره فراکسیون صدر که 73 کرسی در برابر تنها 16 کرسی ائتلاف فتح به دست آورده بودند، از پارلمان عراق استعفا داد.

در سال 2020 میلادی در بحبوبه بحران یافتن جایگزینی برای «عادل عبدالمهدی»، نخست‌وزیر وقت عراق، رئیس جمهوری این کشور ابتدا «محمد توفیق العلاوی» را نامزد نخست وزیری کرد که وی به دلیل اختلافات ناکام ماند و کناره‌گیری کرد سپس «عدنان الزرفی» نامزد این منصب شد که وی هم در تشکیل کابینه جدید شکست خورد و سرانجام با حضور اغلب رهبران گروه‌های سیاسی «مصطفی الکاظمی» مامور تشکیل کابینه جدید شد.

محمد شیاع السودانی کیست؟

محمد السودانی که پس از سقوط رژیم صدام، دیکتاتور سابق عراق، مناصب و پست‌های متعددی در کابینه‌های مختلف عراق داشته، از سوابق اجرایی و تجربه‌های گسترده‌ای بهره می‌برد.

وی که متولد 1970 میلادی در استان میسان (استانی در شرق عراق و هم مرز با ایران) است دارای مدرک کارشناسی علوم کشاورزی از دانشگاه بغداد است. وی دبیر کل جریان «الفراتین» بوده و در سال 2004 به عنوان قائم مقام شهر العمارة (مرکز استان میسان) انتخاب شد. توانمندی‌های این سیاستمدار عراقی سبب شد تا وی در سال 2005 و تنها دو سال پس از سقوط رژیم سابق، به عنوان استاندار میسان معرفی شود.

وی در سال 2010 وزیر حقوق بشر عراق شد و در سال 2011 به عنوان رئیس کمیسیون عالی عدالت و بازرسی این کشور معرفی شد. السودانی در سال 2013 وزیر کشاورزی عراق شد و در سال 2014 سکان وزارت مهاجرت و مهاجرین عراق نیز به وی داده شد. این سیاستمدار عراقی در سال 2015 به عنوان وزیر تجارت عراق معرفی شد و در سال 2016 نیز وزیر صنایع عراق شد.

منابع رسمی اعلام کردند که «محمد شیاع السودانی» به عنوان نامزد نهایی نخست‌وزیری از سوی چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعه انتخاب شده است.

بیانیه رسمی چارچوب هماهنگی درباره معرفی نامزد نخست وزیری عراق

چارچوب هماهنگی در بیانیه‌ای اعلام کرد که امروز دوشنبه بیست و پنجم جولای برابر با بیست و پنجم ذی الحجه، نشستی را برای انتخاب نامزد تصدی نخست وزیری برگزار کرد که در فضاهای مثبت، رهبران چارچوب هماهنگی با اجماع درباره نامزدی آقای محمد شیاع السودانی برای تصدی نخست وزیری به توافق رسیدند.

چارچوب هماهنگی شیعیان به این جمع‌بندی رسید که «گزینه‌های مرجح» برای نخست‌وزیری، آقایان «محمد شیاع السودانی» و «قاسم الاعرجی» هستند. با توجه به این‌که قاسم الاعرجی شب گذشته از رقابت بر سر نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد، به صورت طبیعی محمد شیاع السودانی به عنوان مهم‌ترین گزینه برای نخست‌وزیری مطرح شد.

در همین راستا، از ظهر امروز رایزنی‌های فشرده‌ای برای توافق نهایی بر سر انتخاب وی صورت گرفته است.

گفته می‌شود تا ساعتی قبل، هم‌چنان بخشی از چارچوب هماهنگی متمایل به نامزدهای دیگر مانند علی الشکری، نوری المالکی و حیدر العبادی بود! با این حال تأکید رهبران اصلی چارچوب هماهنگی بر حفظ انسجام داخلی این تشکیلات، باعث می‌شود تا اجماع کامل بر سر نخست وزیری السودانی (به عنوان نامزد مورد حمایت اکثریت) حاصل شود.

عبدالحسین عبطان، وزیر سابق وزرش و جوانان و یکی از اعضای چارچوب هماهنگی شیعیان طی توییتی برای «محمد شیاع السودانی» به عنوان نخست‌وزیر آرزوی موفقیت کرد. عبطان به عنوان رئیس فهرست انتخاباتی «اقتدار الوطنی»، یکی از کسانی است که یک ماه اخیر در محافل سیاسی به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه نخست وزیری مطرح می‌شد.

حمد الجبوری (ابومازن) نماینده استان صلاح الدین نیز به صورت رسمی نخست وزیری محمد شیاع السودانی را تبریک گفت.

 در ابتدای سال 2019 و بعد از استعفای عادل عبدالمهدی، نام «محمد شیاع السودانی» به عنوان یک شخصیت «مستقل» و «غیرحزبی» برای تصدی نخست وزیری مطرح شد اما به فاصله کم‌تر از 24 ساعت نخست‌وزیری وی منتفی گردید و نهایتا - در آن مقطع - «محمد توفیق علاوی» مأمور تشکیل کابینه شد.

السودانی در یک نگاه:

محمد شیاع السودانی  استاندار سابق میسان، وزیر کار و امور اجتماعی در دولت حیدر العبادی، نخست وزیر سابق عراق (2014 - تا 2017) و وزیر امور صنفی از سال 2016 بوده است.

همچنین  محمد شیاع مدتی در سمت وزیر بازرگانی فعالیت کرده بود. وی مقام استانداری میسان را از سال 2009 تا 2010 بر عهده داشت.

 نام کامل: محمد شیاع صبار حاتم السودانی.
سمت فعلی: نماینده مجلس و نامزد نخست وزیری

 وزیر کار و امور اجتماعی / شورای وزیران عراق 8-9-2014، سرپرست وزارت صنعت و معادن، سرپرست سازمان تامین اجتماعی، رئیس سازمان حمایت از کودکان در عراق.

 تولد: بغداد 1970.
 وضعیت تأهل: متاهل و دارای (5) فرزند.
 تحصیلات علمی: لیسانس علوم کشاورزی / دانشگاه بغداد 1992.

علایق:
 1- مطالعه در حوزه جامعه شناسی
 2- ورزش و تماشای مسابقات فوتبال.

 دیدگاه:
 اینکه مردم عراق با عزت و کرامت زندگی کنند و عراق به کشوری قدرتمند، امن و غنی از نظر انرژی‌های انسانی و منابع اقتصادی تبدیل شود.

 پیام:
 مبارزه با فقر، مبارزه با فساد، احیای اقتصاد و ریشه کنی بیکاری.

 درباره دوران کودکی و مبارزه پدر وی با دیکتاتوری صدام:

السودانی در سال 1970 میلادی در شهر الحریه در بغداد از خانواده ای متوسط   به دنیا آمد. پدر او کارمند بانک کشاورزی و فرزند ارشد شیخ صبار حاتم الصیهود بود. پدرش در سال 1974 به صفوف حزب الدعوه اسلامی پیوست و در سال 1980 پس از بازگشت از فرانسه از سفر درمانی پس از لو رفتن دستگیر شد بدین شکل که توسط نیروهای امنیتی سفارت در بیمارستانی در پاریس تحت نظر قرار گرفت و با وجودی که او نیاز به عمل جراحی داشت به زور بازگردانده شد.

السودانی هنگامی که 10 ساله بود، پدرش در سال 1980 شهید شد به علاوه آنکه 5 تن دیگر از خانواده‌اش نیز به شهادت رسیدند.

آغاز فعالیت سیاسی:

وی برای رهایی از دیکتاتوری و نابودی رژیم ظلم بعثی در انتفاضهٔ شعبانیه شرکت کرد و به دلیل آزارهای امنیتی که پس از سرکوب قیام به وجود آمد، به مدت سه سال در بغداد اقامت گزید تا اینکه از دانشگاه فارغ التحصیل شد.

بیوگرافی سیاسی پس از سقوط دیکتاتوری در سال 2003
 1.  او در سال 2003 به عنوان هماهنگ کننده بین هیئت نظارت بر اداره استان میسان (العماره) و حکومت کار کرد.
 2. فرماندار شهر العماره سال 2004.
 3.  عضو شورای استانی میسان، 2005-2009.
 4.  عضویت در شورای استانی میسان برای دومین بار.
 5. استاندار میسان برای سال 2009.
 6.  وزیر حقوق بشر در تاریخ 22/10/2010.
 7. سرپرست کمیسیون ملی بازخواست و عدالت. 2011 تا اکتبر 2012.
 8. سرپرست وزارت کشاورزی در سال 2013.
 9. سرپرست بنیاد زندانیان سیاسی از سال 2014 تا اوایل ژانویه 2015.
 10. سرپرست وزارت مهاجرت و آوارگان در سال 2014.
  11.  او در انتخابات پارلمانی سال 2014 در استان بغداد برای اولین بار در فهرست دولت قانون حزب الدعوه شرکت کرد و از بغداد، رتبه چهارم را از نظر تعداد آرا در فهرست کسب کرد و به مجلس راه یافت.
 12. وزیر کار و امور اجتماعی از 2014 تا 2018.
 13. سرپرست وزارت دارایی برای سال 2014-2015 (برای مدت محدود).
 14.  رئیس سازمان رفاه کودکان در عراق.
 15.  رئیس کمیته تطبیق مصوبه شماره 3.
 16.  رئیس سازمان حمایت اجتماعی 2014 تاکنون.
 17.  سرپرست وزارت بازرگانی از اکتبر 2015 تا 28/4/1395.
 18.  سرپرست وزارت صنعت در تاریخ 1395/08/14.
 19.  وی از سال 2017 تا 2019 به مدت سه سال به عنوان عضو هیئت مدیره سازمان بین المللی کار انتخاب شد و برای اولین بار در تاریخ این وزارتخانه عضو کمیته آزادی های اتحادیه کارگری است.
 20.  وی به اتفاق آرا به مدت دو سال از سال 2017 تا 2018 به عنوان رئیس هیئت مدیره سازمان عرب کار در قاهره انتخاب شد.

 عضویت در کمیته:
 - عضو کمیته عالی وزارتی برای پیگیری مطالبات تظاهرکنندگان 2013.
 - رئیس کمیته عالی وزارتی برای جبران خسارت کشاورزان و کشاورزان آسیب دیده از سیل و باران 2013-2014.
 - رئیس کمیته عالی وزارتی برای پرداخت غرامت به شهروندان آسیب دیده از بارش باران و آبگرفتگی در بغداد.

رسانه‌های رژیم صهیونیستی که طبق معمول گذشته سخنان سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله را زیر نظر داشتند، تهدیداتی را که او دوشنبه‌شب در گفتگوی خود با شبکه المیادین علیه اسرائیل مطرح کرد بسیار جدی گرفتند، به‌ویژه جایی که دبیرکل حزب‌الله صراحتاً تأکید کرد؛ هیچ هدفی برای اسرائیل در خشکی و دریا وجود ندارد که در تیررس موشک‌های مقاومت نباشد.

نصرالله نقطه‌ضعف اسرائیل را می‌داند

«اشنایدر عمیدرو» کارشناس امور عربی در شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی در این زمینه گفت: حسن نصرالله تنها تهدید به حمله به میدان کاریش نکرد بلکه اعلام کرد که همه سکوهای گازی اسرائیل در دریای مدیترانه مورد هدف حزب‌الله است و این نشان می‌دهد که تهدیدات حسن نصرالله در چند درجه افزایش یافته است، همچنین دبیرکل حزب‌الله در حالی این تهدیدات را مطرح کرد که مقدماتی برای انجام مذاکرات غیرمستقیم بین اسرائیل و لبنان با میانجیگری آمریکا فراهم شده است و به‌نظر می‌رسد این مذاکرات در حال نزدیک شدن به مرحله تفاهم و اجماع است.

«اوهاد حامو» دیگر کارشناس صهیونیست در همین شبکه اسرائیلی اعلام کرد: این اظهارات حسن نصرالله بارزترین و شدیدترین نوع تهدیدات وی از سال 2006 تاکنون است و ما از یک دوره زمانی بسیار حساس میان اسرائیل و حزب‌الله صحبت می‌کنیم و مطمئناً نباید از کنار این تهدیدات ساده بگذریم، این دوره زمانی بسیار مهم است و در زمان حاضر ما درباره کابینه انتقالی در اسرائیل صحبت می‌کنیم که نصرالله آن را نقطه‌ضعف اسرائیل می‌داند. از طرفی دیگر کل جهان درگیر بحران انرژی شده است و حسن نصرالله این مسئله را یک فرصت خوب برای به حداکثر رساندن دستاوردهای خودش تلقی می‌کند. به‌طور کلی در یک ماه و نیم اخیر مشاهده کردیم که نصرالله تهدیدات خود را افزایش داده است و این بسیار خطرناک است.

سال‌هاست که نصرالله این‌گونه صحبت نکرده بود

«امیر بارشالوم» یکی دیگر از کارشناسان و تحلیلگران رژیم صهیونیستی در واکنش به اظهارات اخیر سید حسن نصرالله اعلام کرد: سال‌هاست که نصرالله این‌گونه صحبت نکرده بود. نصرالله در سخنرانی اخیر خود تأکید کرد؛ اگر قبل از اینکه لبنان حق خود را بگیرد، اسرائیل شروع به استخراج نفت و گاز در میدان کاریش کند به‌سمت یک مشکل می‌رویم و حزب‌الله هدفی را تعیین کرده که بدون هیچ تردیدی در حال حرکت به‌سمت آن است و از هر ابزاری برای رسیدن به این هدف استفاده خواهد کرد.

از طرف دیگر رسانه‌های صهیونیستی به‌نقل از کارشناسان و محافل این رژیم نسبت به عدم آمادگی نیروی زمینی و هوایی ارتش اسرائیل در صورت تشدید تنش‌ها در جبهه شمالی هشدار دادند. روزنامه صهیونیستی اسرائیل هیوم در این زمینه گزارش داد که افسران نیروی زمینی ارتش اسرائیل از عدم آمادگی عناصر خود بسیار هراس دارند و همه شاخص‌ها نشان می‌دهد که نیروی زمینی ارتش به هیچ وجه برای جنگ بعدی آماده نیست.

رسانه‌های صهیونیستی همچنین به‌نقل از منابع امنیتی اسرائیل گزارش دادند که طی ماه‌های اخیر ارتش اسرائیل مانورهایی را انجام داده که شامل سناریوهایی از جمله حمله موشکی به اهدافی در منطقه دریایی بوده است.

«آلون بن دیوید» تحلیلگر امور نظامی در شبکه 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی در این زمینه گفت: برای همگان روشن است که ما تا ماه سپتامبر وارد یک مرحله پرتنش می‌شویم، به همین دلیل اسرائیل آماده است آنچه را لبنانی‌ها می‌خواهند به آن‌ها بدهد. نکته جدید در پرونده ترسیم مرزهای دریایی اسرائیل و لبنان این است که طی ماه اخیر حسن نصرالله به‌ویژه در شرایط بحران اقتصادی لبنان اعلام کرده است که برای رفتن به‌سمت هر گزینه خطرناکی آمادگی دارد.

«حزی سمنتوف» کارشناس امور عربی در شبکه 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز که مانند دیگر تحلیلگران اسرائیلی اظهارات سید حسن نصرالله را تحت‌نظر داشت، گفت: من از 20 سال گذشته تاکنون سخنان نصرالله را دنبال می‌کنم و این بار متوجه شدم که او به‌شکل کاملاً قاطع و حساب‌شده صحبت می‌کند.

از آن گذشته رسانه‌های صهیونیستی گزارش دادند که بعد از تهدیدات سید حسن نصرالله شهرک‌نشینان اسرائیلی در حالتی از رعب و وحشت به‌سر می‌برند و نگران جنگی همه‌جانبه از هوا و زمین و دریا هستند و این سطح از ترس را میان مقامات اسرائیل نیز می‌توان دید.

«تسوی یحزکیلی» از دیگر تحلیلگران مسائل عربی در شبکه 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد که عدم پاسخگویی اسرائیل به عملیات پهپادی حزب‌الله در میدان کاریش این حزب را به تکرار اقدامات آن تشویق می‌کند.

این کارشناس صهیونیست که نزدیک به محافل تصمیم‌گیری در تل‌آویو است تأکید کرد: در مرحله بعدی ممکن است شاهد جنگ هوایی بین اسرائیل و حزب‌الله باشیم و آنچه در ابتدای این ماه اتفاق افتاد و ارسال پهپادهای حزب‌الله به فراز میدان کاریش می‌تواند آغاز نبرد هوایی میان دو طرف باشد. ما و حسن نصرالله در چند میدان درگیر هستیم و این تنش‌ها از ابتدای ماه جاری نیز وارد خط هوایی شده است و اسرائیل باید به این مسئله توجه زیادی داشته باشد؛ چرا که این موضوع در آینده نزدیک ما را مشغول خواهد کرد.

وی همچنین با اشاره به تهدیدات اخیر سید حسن نصرالله علیه رژیم صهیونیستی، درباره ارتقای توان هوایی حزب‌الله و پیشرفت‌های آن به‌ویژه در زمینه ناوگان پهپادی هشدار داد.

باید تهدیدات نصرالله را جدی گرفت

«عاموس گلعاد» افسر ذخیره در ارتش رژیم صهیونیستی در واکنش به تهدیدات اخیر سید حسن نصرالله اعلام کرد که این تهدیدات باید جدی گرفته شود. اگر حزب‌الله به سکوی کاریش یا هر سکوی دیگری حمله کند، به یک رویارویی منجر خواهد شد که می‌تواند ابعاد بسیار گسترده‌ای پیدا کند.

وی در گفتگو با شبکه کان رژیم صهیونیستی اعلام کرد: اگر هر توافقی در پرونده ترسیم مرزهای دریایی لبنان و اسرائیل حاصل شود حسن نصرالله می‌خواهد نشان ‌دهد که او تنها مدافع لبنان است و به‌لطف حضور وی لبنانی‌ها در رویارویی مستمر با اسرائیل امتیازات زیادی به دست می‌آورند.

علاوه بر آن کارشناسان و محافل صهیونیستی معتقدند که تهدیدات سید حسن نصرالله در زمان بدی برای اسرائیلی‌ها مطرح شده است. «اسحاق برک» افسر ذخیره در ارتش رژیم صهیونیستی اخیراً در روزنامه هاآرتص اعلام کرد که علاوه بر عدم آمادگی نیروی زمینی ارتش اسرائیل نیروی هوایی نیز آمادگی مقابله با یک جنگ چندجانبه را که در آن پایگاه‌های هوایی مورد هدف قرار خواهند گرفت، ندارد.

این ژنرال صهیونیست تأکید کرد: در جنگ بعدی موشک‌های دقیق با کلاهک‌های صدهاکیلوگرمی به پایگاه‌های نیروی هوایی اسرائیل شلیک خواهند شد و با وجود اینکه نیروی هوایی اسرائیل سال‌هاست تلاش کرده است تصویری قهرمانانه به‌عنوان بهترین نیروی هوایی جهان از خود به نمایش بگذارد اما واقعیت کاملاً متفاوت است.

دقیقاً بعد از این اعترافات اسحاق برک بود که سید حسن نصرالله در گفتگو با شبکه المیادین تأکید کرد، همه اهداف اسرائیل در دریا و خشکی در تیررس موشک‌های حزب‌الله هستند.

اسرائیلی‌ها به سخنان نصرالله بیشتر از مقامات خودشان اعتماد دارند

دکتر «نورمان فنکلشتاین» کارشناس یهودی ـ آمریکایی که در علوم سیاسی تخصص دارد در یک سخنرانی برای شاگردان خود گفت: حسن نصرالله همه چیز را درباره جامعه اسرائیل می‌داند. نصرالله تنها رهبر سیاسی در جهان است که شما از سخنان او چیزی یاد می‌گیرید، نصرالله یک معلم است. اسرائیلی‌ها دروغ‌های زیادی می‌گویند و ما باید همه این‌ها را افشا کنیم، نصرالله در مورد دشمنان خود یعنی اسرائیلی‌ها زیاد می‌خواند و نقاط ضعف آنها را جست‌وجو می‌کند تا از آنها استفاده کند.

وی در مقاله‌ای که درباره تحلیل شخصیت سید حسن نصرالله آماده کرده بود و در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت منتشر شد اعلام کرد: بنا به همین دلایل بسیاری در جهان علیه حسن نصرالله توطئه می‌کنند، این‌که بسیاری در جهان می‌خواهند او را از بین ببرند بنا به دلایل مذهبی نیست بلکه به این خاطر است که نصرالله یک فرد متخصص و باهوش است و دشمنانش را می‌ترساند. اسرائیلی‌ها بیشتر از سخنان رهبران سیاسی و نظامی خود به سخنان نصرالله اعتماد دارند.

همچنین نتایج نظرسنجی از افکار عمومی شهرک‌نشینان صهیونیست نشان می‌دهد که سخنان سید حسن نصرالله برای اسرائیلی‌ها مهمتر از سخنان مقامات صهیونیست است و شهرک‌نشینان اسرائیلی به صحت و سقم اظهارات دبیرکل حزب‌الله بیشتر از اظهارات مقامات سیاسی و نظامی خودشان اعتماد دارند.

در همین زمینه روزنامه یدیعوت آحارانوت به‌نقل از «یوری لبل» پژوهشگر مؤسسه بن‌گوریون گزارش داد، نتایج یک مطالعه بعد از جنگ سال 2006 نشان می‌دهد که افکار عمومی اسرائیل در این جنگ بیشتر به گزارش‌های صادرشده از سوی حسن نصرالله اعتماد داشتند.