emamian

emamian

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خجسته سالروز میلاد سیّده زنان دو عالم حضرت صدیقه کبری(س)، در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل بیت(ع) و قشرهای مختلف مردم، حضرت فاطمه زهرا(س) را الگوی کامل همه بشریت برای «قیام در راه حق، ایستادگی، شجاعت، صراحت و قوت منطق و استدلال» خواندند و با اشاره به تلاش دشمنان برای هراس‌افکنی، اختلاف‌افکنی و یأس‌افکنی در جامعه، تأکید کردند: خاصیت پیروان شیطان، گزافه‌گویی و دروغ‌پردازی است و چاره آن، جهاد تبیین و بیان حقایق و ارائه منطق قابل قبول.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به محقق نشدن هیچیک از اهداف رژیم صهیونیستی برای نابود کردن حماس و حزب‌الله، گفتند: ملت‌های شرافتمند منطقه، به فضل الهی رژیم منحوس را ریشه‌کن می‌کنند و فردایی بهتر را برای منطقه رقم خواهند زد.
رهبر انقلاب اسلامی با بیان نکاتی درباره مسائل منطقه از جمله مسئله سوریه، گفتند: یک گروه اغتشاشگر با کمک، نقشه و برنامه‌ریزی دولتهای خارجی توانست از از ضعفهای درونی سوریه استفاده کند و این کشور را به هرج و مرج بکشاند.
ایشان با اشاره به سخنان چندی قبل خود مبنی بر برنامه دوگانه آمریکا برای کشورهای منطقه یعنی «مسلط کردن یک حکومت فردیِ مستبدِ سازشگر با سلطه» و اگر ممکن نبود، «ایجاد اغتشاش و هرج و مرج در آن کشور»، افزودند: برنامه آنها در سوریه به ایجاد اغتشاش و هرج و مرج منتهی شد و اکنون آمریکا، رژیم صهیونیستی و همراهان آنها با احساس پیروزی، همچون اصحاب شیطان دچار گزافه‌گویی و حرف مفت زدن شده‌اند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سخنان یک مقام آمریکایی را با مضمونِ پنهانِ «کمک و حمایت از هر کسی که در ایران اغتشاش کند»، نمونه‌ای از گزافه‌گویی‌های دشمنان دانستند و افزودند:‌ احمق‌ها گویا بوی کباب شنیده‌اند اما ملت ایران هر کسی که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، زیر گام‌های خود لگدمال خواهد کرد.
ایشان در بیان نکته‌ای دیگر ناظر به تحولات منطقه، با اشاره به تظاهر عنصر صهیونی به پیروزی و رجزخوانی و گزافه‌گویی، گفتند: بدبخت‌ها، شما کجا پیروز شدید؟ آیا این پیروزی است که چهل و چند هزار زن و کودک را با بمب کشتید اما نتوانستید حتی یکی از اهداف اعلامی خود در ابتدای جنگ را محقق کنید؟ آیا حماس را نابود و اسرای خود را در غزه آزاد کردید؟ آیا با وجود به شهادت رساندن شخصیتی عظیم همچون سیدحسن نصرالله، توانستید حزب‌الله لبنان را از بین ببرید؟
رهبر انقلاب، مقاومت در منطقه اعم از حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی را زنده و بالنده خواندند و خطاب به صهیونیست‌ها گفتند: بنابراین شما پیروز نیستید بلکه شکست خورده‌اید.
ایشان پیشروی صیهونیستها در خاک سوریه و اشغال مناطقی از آن را ناشی از نبود مانع و مقاومت حتی یک سرباز در مقابل آنها خواندند و گفتند: این حرکتِ بدون مانع،‌ پیروزی نیست البته بدون تردید جوانان غیور و شجاع سوری شما را از آنجا بیرون خواهند کرد.
نکته سوم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره تحولات منطقه، ناظر به جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران با ادعای از دست دادن نیروهای نیابتی در منطقه بود.
ایشان با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی‌ نیروی نیابتی ندارد، گفتند: یمن، حزب‌الله، حماس و جهاد می‌جنگند چون با ایمان هستند و عقیده و قدرت ایمان، آنها را به میدان مقاومت آورده است، نه اینکه نیابتی از سمت ما داشته باشند.
رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی اگر هم روزی بخواهد اقدامی کند احتیاجی به نیروی نیابتی ندارد، افزودند:‌ مردان مؤمن و شرافتمند در یمن، عراق، لبنان، فلسطین و ان‌شاءالله در آینده نزدیک در سوریه، در حال مبارزه با ظلم و جنایت و رژیم منحوس و تحمیلی صهیونیستی هستند، جمهوری اسلامی نیز مبارزه می‌کند و به خواست پروردگار این رژیم را از منطقه ازاله خواهیم کرد.
ایشان این سخنان را نه یک بیان سیاسی بلکه حقایقی ملموس و تجربه‌شده خواندند و با اشاره به سربرآوردن مجموعه قوی و پولادین و شرافتمندِ حزب‌الله از دل اغتشاشات و جنگ‌های داخلی دهه ۶۰ لبنان خاطرنشان کردند: از دل آن تهدیدها و ناامنی‌ها، فرصت بزرگی همچون حزب‌الله لبنان سربرآورد و اتفاقاتی همچون شهادت بزرگان آن همچون سیدعباس موسوی نیز نه تنها آن را ضعیف نکرد بلکه قوی‌تر کرد و امروز و فردای مقاومت نیز همین‌گونه خواهد بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ایجاد فرصتها از دل تهدیدها را در گرو هوشیاری، احساس مسئولیت و عمل به وظایف دانستند و با تأکید بر اینکه فردای منطقه از امروز آن بهتر خواهد بود، گفتند: پیش‌بینی می‌کنیم مجموعه‌ای قوی و شرافتمند در سوریه نیز سربرآورد چرا که امروز جوانان سوری چیزی برای از دست دادن ندارند و مدرسه، دانشگاه، خانه و خیابان آنها ناامن است بنابراین باید با قوت اراده در مقابل طراحان و مجریان ناامنی بایستند و بر آنها فائق آیند.
ایشان همچنین در بخش نخست سخنانشان در تبیین شخصیت بانوی دو عالم، افزودند: سراسر زندگی آن حضرت بویژه مدت کوتاه حیاتشان پس از رحلت پیامبر(ص)، تبیین مستمر حقایق و مبانی محکم دین بود و این، الگو و قله‌ای است که اگرچه نمی‌توان به آن رسید اما باید مدام به سمت آن حرکت کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان معانی حدیثی از پیامبر خاتم مبنی بر اینکه «محبت و دوستی حضرت فاطمه(س) صد جا بدرد انسان می‌خورد که آسانترین آن هنگام مرگ و در قبر است»، افزودند: معنای آسان این حدیث، فواید بی‌شماری است که دوستی و ارادت به حضرت صدیقه کبری(س) به همراه می‌آورد اما معنای سخت حدیث آن است که اگر انسان کارهایی کند که محبت آن حضرت به او جلب شود، صد جا فایده و ثمره بی‌نظیر دارد.
ایشان الگو قرار دادن خصوصیات حضرت فاطمه(س) را، راه جلب محبت آن شخصیت یگانه خواندند و گفتند: یکی از مهمترین این خصوصیات، تبیین مستمر حقایق است که مداحی در حقیقت ادامه آن جهاد تبیین است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به حدیث دیگری از رسول اکرم که «مؤمن گاهی با جان یا شمشیر و گاهی با زبان جهاد می‌کند»، گفتند: جهاد زبان گاهی اهمیت و تأثیرش از جهاد با جان نیز بیشتر است. 
ایشان مداحان را جهادگرانِ با زبان دانستند و افزودند: مداحی یک رسانه تمام‌عیار و یک هنر ترکیبی است که ابعاد آن در شکل و محتوا، لفظ و معنا، شعر و آهنگ و صدا، مدیریت جمعیت و چهره به چهره شدن با مردم، نمود پیدا می‌کند.
رهبر انقلاب تبیین مسائل روز را نیازی حقیقی دانستند و با اشاره به برنامه‌ریزی پنهان و آشکار و هزینه کردن دشمن برای شبهه‌افکنی و تحریف حقایق، گفتند: مداحان از جمله کسانی هستند که می‌توانند با «جهاد تبیین، آگاهی‌بخشی، امیدآفرینی و تحرک‌آفرینی»، پاسخ مناسب و مؤثر به دشمن دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سه‌گانه «هراس‌افکنی، اختلاف‌افکنی و یأس‌آفرینی» را مثلث اهداف ضداسلامی-ضدایرانی دشمن دانستند و گفتند: حیله و کار اصلی شیطان، ایجاد ترس و هراس است و اصحاب ادب و شعر و تفکر باید با منطق دلنشین، «شجاعت و آگاهی و ایستادگی» را به مردم منتقل کنند.
در ابتدای این دیدار، ۸ نفر از مادحان و شاعرانِ اقصی‌نقاط کشور، به مدیحه‌سرایی و ذکر فضائل اهل بیت عصمت و طهارت(ع) پرداختند. همچنین حاضران با سرودخوانی دسته‌جمعی، مقام حضرت صدیقه طاهره(س) را ارج نهادند.

شرکت‌کنندگان در اجلاس اقتصادی گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه در قاهره با حضور ایران با صدور بیانیه‌ای بر افزایش ۵۰۰ میلیارد دلاری تجارت خارجی کشورهای عضو تا سال ۲۰۳۰ تاکید کردند.

سران گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه برای همکاری اقتصادی دیروز پنجشنبه ۳۰ آذر ماه ۱۴۰۳ برابر با نوزدهم دسامبر ۲۰۲۴ در قاهره گرد هم آمدند.در این رویداد که یازدهمین اجلاس سران گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه شمرده می شود،‌ مسعود پزشکیان رئیس جمهور کشورمان نیز حضور داشت.این اجلاس اقتصادی قاهره با شعار سرمایه گذاری بر روی جوانان و حمایت از بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط شکل دهی به اقتصاد آینده برگزار شد .
گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه گروهی اقتصادی متشکل از هشت کشور در حال توسعهٔ اسلامی: ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه است.مجموع جمعیت این هشت کشور حدود ۱٫۲ میلیارد یا ۶۰ درصد کل جمعیت مسلمانان و همچنین نزدیک به ۱۳ درصد کل جمعیت جهان است. این هشت کشور مساحتی به وسعت ۷٫۶ میلیون کیلومتر مربع یا ۵ درصد از کل مساحت جهان را شامل می‌شوند.در سال ۲۰۰۶، تجارت بین کشورهای عضو این گروه ۳۵ میلیارد دلار و در سال ۲۰۱۰ حدود ۶۸ میلیارد دلار بود.زمینه‌های اصلی همکاری میان کشورهای عضو این گروه شامل امور مالی، بانکداری، توسعه روستایی، علم و فناوری، توسعه بشردوستانه، کشاورزی، انرژی، محیط زیست و بهداشت است.
رهبران و هیات‌های کشورهای شرکت کننده در اجلاس گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه با نام اختصاری گروه دی ۸ در پایان اجلاس قاهره با صدور بیانیه ای با عنوان اعلامیه قاهره مخالفت خود را با «هر گونه تحریم اقتصادی یکجانبه اعمال شده علیه هر کدام از اعضای این گروه اعلام و تاکید کردند.بر اساس این بیانیه، تحریم، یکجانبه کشورها، ثبات اقتصادی جهان را تضعیف می کند و ناقض اصول حقوقی بین المللی است و کشورهای گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه خواستار لغو این تحریم ها هستند.
در اعلامیه قاهره همچنین نقشه راه جامعی برای آینده همکاری بین کشورهای عضو گروه دی ۸ تصویب شده است. شرکت‌کنندگان در این اجلاس همچنین موافقت کردند که حجم تجارت درون گروهی را تا سال ۲۰۳۰ به میزان ۱۰ درصد از کل تجارت خارجی کشورهای گروه یا حداقل ۵۰۰ میلیارد دلار افزایش دهند.در این بیانیه آمده است که سران دولت و نمایندگان کشورهای مصر، ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی و نیجریه متعهد شدند که «اهداف توسعه مشترک را بر اساس اصول برادری، صلح، گفت‌وگو، عدالت، برابری حکومت قانون و دموکراسی» را ترویج و تقویت کنند.

نقشه راه 10 ساله گروه اجرا می‌شود

آنها همچنین بر تعهد خود به تقویت «مشارکت در زمینه‌های اولویت‌دار همکاری، از جمله کشاورزی و امنیت غذایی، انرژی، علم، فناوری، صنعت، توسعه شرکت‌های کوچک و متوسط، زیرساخت‌ها، تجارت، سرمایه‌گذاری و حمل‌ونقل، به منظور ارتقای توسعه همه جانبه و عادلانه تاکید کردند.در این بیانیه بر اهمیت تلاش‌های مشترک «برای اجرای نقشه راه ده ساله گروه هشت کشور در حال توسعه ۲۰۲۰-۲۰۳۰ برای تعمیق بیشتر همکاری‌های اقتصادی، در راستای برنامه توسعه سازمان ملل متحد» تاکید شده است.

تاکید بر تقویت همکاری‌های اقتصادی بین کشورهای جنوب

سران گروه هشت کشور در حال توسعه همچنین تاکید کردند که «اعتقاد به چندجانبه‌گرایی و اهمیت تقویت همکاری‌ها در چارچوب دی ۸ و با سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ذیربط، به‌ویژه سازمان ملل متحد و کمیته دائمی همکاری‌های اقتصادی و تجاری سازمان همکاری اسلامی (COMCEC)، از جمله تقویت همکاری‌های بین کشورهای جنوب، برای ارتقای توسعه پایدار، ترویج صلح، و رسیدگی به چالش‌های جهانی مانند فقر، تغییرات آب و هوایی و نابرابری، مساله‌ای حیاتی است.در این اعلامیه آمده است که مصر میزبان چهارمین نشست شورای وزیران تجارت دی ۸ برای توسعه صنعتی در سال ۲۰۲۵ خواهد بود تا سیاست‌های تجاری فعلی گروه توسعه صنعتی دی ۸ را به ویژه از طریق مشارکت فعال شرکت های کوچک و متوسط. تقویت کرده و مکانیسم‌های جدید را مورد بحث قرار دهد.

گام‌های عملی برای تحقق منافع مشترک برداشته می‌شود

عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر نیز طی سخنانی در اجلاس سران گروه هشت کشور در حال توسعه برای همکاری اقتصادی بر لزوم عملی شدن تصمیمات و توصیه‌های اتخاذ شده در این اجلاس تاکید کرد و گفت باید گام‌های عملی و مشخص به منظور تقویت همکاری بین کشورها در چارچوب این سازمان و با هدف تحقق منافع مشترک برداشته است.السیسی با اشاره به اهمیت تصویب بیانیه قاهره در طول کار شورای وزیران کشورهای عضو گروه دی ۸، از تلاش وزرا و کمیسران برای دستیابی به این اجماع در نشست روز چهارشنبه وزرای گروه دی ۸ تشکر کرد.

بیستم جمادی الثانی مصادف است با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) دختر گران‌قدر پیامبر (ص)، دختری که برای پدرشان کوثر به معنای خیر کثیر بود. در عظمت این بانوی بی‌مانند همین بس که سوره کوثر در شان ایشان نازل شد و دیگر اینکه پیامبر (ص) تسبیحاتی از سوی پروردگار به دخترشان هدیه دادند که به تسبیحات حضرت زهرا (س) معروف و مشهور است.

واقعه ولادت حضرت زهرا (س) از کرامتی خاص خداوند است که تنها به رسول گرامی اسلام اعطا شد. شرح ولادت ایشان در کتاب‌های اهل تشیع و اهل سنت به تواتر روایت شده است که در ادامه چند روایت از کتاب بحارالانوار، در خصوص ولادت حضرت زهرا (س) را در ادامه می‌خوانید:

حضرت زهرا (س) نور اهل آسمان

شیخ صدوق در کتاب امالی با چند واسطه از مفضل بن عمر نقل می‌کند که گفت: به امام صادق (ع) گفتم: ولادت فاطمه زهرا (س) چگونه بود؟
فرمود: موقعی که پیامبر اکرم (ص) با خدیجه کبری (س) ازدواج کرد، زنان مکه از آن بانو کناره‌گیری کردند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند نزد آن بانو مشرف شود. این موضوع باعث ناراحتی خدیجه کبری (س) شد، غم و اندوه وی برای پیامبر اکرم (ص) بود که مبادا آن حضرت را آسیبی برسد.

هنگامی که خدیجه (س) به حضرت زهرا (س) باردار شد، فاطمه اطهر (س) در رحم مادر با ایشان گفتگو و او را امر به صبر می‌کرد. حضرت خدیجه کبری (س) این موضوع را از پیامبر (ص) پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا (ص)، نزد حضرت خدیجه کبری (س) آمد و شنید که آن بانو با کسی سخن می‌گوید.

پیامبر (ص) فرمود:‌ای خدیجه (س) با که سخن می‌گویی؟!

حضرت خدیجه (س) گفت: این طفلی که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است.

پیامبر خدا (ص) فرمود: آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد کرد. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه خویشتن قرار خواهد داد.

حضرت خدیجه کبری (س) دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع حضرت خدیجه (س) نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره وضع حمل یاری کنند. اما آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند: چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمد (ص) که شخصی فقیر و یتیم بود ازدواج کردی؛ لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد.

حضرت خدیجه کبری (س) از شنیدن این جواب غمگین شدد. در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندم‌گون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند هنگامی که حضرت خدیجه کبری (س) آنان را دید گریان شد. یکی از آنان گفت:‌ای خدیجه (س)! محزون مباش، زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو خواهد بود. این بانو، مریم دختر عمران (س) و آن بانوی دیگر: کلثوم خواهر موسی بن عمران (ع) است. خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم.

یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سومی آنها مقابل حضرت خدیجه (س) و چهارمی پشت سر ایشان نشستند و حضرت خدیجه (س) حضرت فاطمه (س) را در حالی که پاک و پاکیزه بود به دنیا آورد.

آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه کبری (س) آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه کبری (س) بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه زهرا (س) را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهرا (س) پیچید و دیگری را برای آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهرا (س) خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر (س) زبان به شهادتین گشود.

آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد، آنان برای آن نوزاد مقدس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهرا (س) به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند.

آن زنان به حضرت خدیجه کبری گفتند: این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر. خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود.

مشتاق بوی بهشت

شیخ صدوق در کتاب امالی و کتاب عیون اخبارالرضا (ع) با چند واسطه از حضرت رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) روایت می‌کند که فرمود: فاطمه حوریه‌ای است که به شکل انسان است، هر زمان که من مشتاق بوی بهشت می‌شوم دخترم فاطمه را می‌بویم.

تسبیح و تهلیل طعام حضرت زهرا (س) قبل از خلقت

شیخ صدوق در کتاب معانی‌الاخبار با چند واسطه از امام صادق (ع) از پدران بزرگوارش از پیامبر اسلام (ص) نقل می‌کند که فرمود: نور فاطمه (س) قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد.

بعضی از مردم گفتند: یا رسول الله (ص) پس فاطمه (س) از جنس بشر نیست؟

فرمودند: فاطمه (س) حوریه انسیه‌ای است.

گفتند: یا رسول الله (ص) چگونه می‌شود که زهرا (س) حوریه و انسیه باشد؟

فرمودند: خدای توانا قبل از خلقت حضرت آدم (ع) و ارواح خلائق، حضرت فاطمه اطهر (س) را از نور خود آفرید، سپس آدم (ع) را خلق کرد و فاطمه (س) را.

گفته شد: یا رسول الله فاطمه (س) در آن وقت کجا بود؟

فرمود: نور او در میان یک حقه در زیر ساق عرش جای داشت.

گفتند:‌ای رسول خدا (ص) طعام وی چه بود؟

فرمود: تسبیح و تقدیس و تهلیل و حمد خدا بود.

زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) (ترجمه جلد ۴۳ بحارالانوار)

راوی نقل می‌کند که از امام موسی کاظم علیه‌السلام درباره انتظار سؤال کردم. در پاسخ، حضرت فرمودند: شما باید امتحان شوید و سپس این آیه شریفه را تلاوت کردند: «أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَکُوٓاْ أَن یَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ».

 

* امتحانات ایمان و آزمون‌های الهی

 

حضرت با تأکید فرمودند: «تو گمان می‌کنی که ایمان آوردن کافی است؟ خیر! باید آزمایش شوید».

همه را امتحان می‌کنند و هر کس را به شیوه‌ای خاص می‌آزمایند. دو نوع امتحان وجود دارد: یک امتحان فردی و یک امتحان جمعی.

ایشان ادامه دادند: «اگر تحولاتی که در جهان رخ داده از علائم ظهور باشد، پس منتظر امتحان باشید. از خداوند متعال درخواست کنید که ایمان مستقر و پایدار به شما عنایت کند، نه ایمانی عاریتی مانند کسانی که در صدر اسلام ولایت را رها کردند».

حضرت کاظم علیه‌السلام در ادامه فرمودند: آن‌قدر امتحانات زیاد و سخت خواهند بود که بیش از شش هزار روایت در این زمینه موجود است. مؤمنین را به طلا تشبیه می‌کنند؛ زمانی که می‌خواهند ناخالصی‌های طلا را بگیرند، آن را در حرارت بالا قرار می‌دهند تا طلا آب شود و ناخالصی‌ها مشخص و جدا شوند.

همانند این فرآیند، مؤمنین نیز باید با بلا و گرفتاری خالص شوند.

 

*روایت تمثیلی از ارزش طلا

 

در روایتی تمثیلی آمده است که روزی فلزات کنار هم جمع شدند و گفتند: «ما همگی از یک سنگ استخراج می‌شویم، پس چرا باید طلا از همه گران‌قیمت‌تر باشد و ما کم‌ارزش باشیم»؟

چند نماینده از میان آنها انتخاب شدند تا نزد طلا روند. طلا در پاسخ گفت: «آتش‌های سوزان و فشارهای زیادی را تحمل کرده‌ام که هیچ‌یک از شما تحمل نکرده‌اید تا به این درجه رسیده‌ام. هر کس به درجه‌ای رسیده، امتحانش را پس داده است و با خوشی و راحتی نمی‌توان به مقامی رسید».

حضرت تأکید کردند: اگر به امید خدا ظهور حضرت نزدیک باشد، باید آماده بلاهای مختلف باشیم.

برخی روایات بیان می‌کنند که از هر هفت نفر، تنها دو نفر باقی می‌مانند؛ یعنی دو سوم جمعیت از بین می‌روند و شاید منظور این است که از دین خارج می‌شوند.

 

* علائم عامه و خاصه ظهور

 

علائم ظهور به دو قسم تقسیم می‌شوند: علائم عامه و علائم خاصه. یکی از علائم عامه، سستی مردم در دین است.

در این زمانه، با کوچک‌ترین فشاری، برخی منکر همه چیز می‌شوند. برای سستی در دین، بیست علامت ذکر شده است:

 

بدعت در دین که بیست علامت دارد

غفلت از حق که هشت نشانه دارد

امر به معروف که منتفی می‌شود و بیست علامت دارد

وضع مردم در طاعت خدا که بیست و چهار علامت دارد

حال مؤمنین که سی و دو نشانه دارد

مساجد که یک علامت دارد (مساجد دیگر مانند مساجدی که اهل بیت آباد کردند نیستند)

پنجاه و یک رقم مسجد در آخرالزمان

پنجاه و هفت طایفه‌ای که ادعای عمل به قرآن می‌کنند

وضعیت قاریان قرآن

کسب مردم که سی و پنج علامت دارد

ظهور فواحش که بیست و دو علامت دارد

موسیقی و غنا که ده علامت دارد


این علائم جهانی هستند و مختص مؤمنین نیستند. پس از این علائم، نوبت به علائم خاصه می‌رسد که قطعی هستند.

 

* ضرورت یاران مخلص برای قیام

 

در روایتی دیگر، شخصی محضر امام صادق علیه‌السلام رسید و گفت: یا بن رسول الله، چرا نشسته‌اید؟

بنی‌امیه ظلم کردند و بنی‌عباس هم ظلم می‌کنند. پس چرا قیام نمی‌کنید؟، اگر امیرالمؤمنین علیه‌السلام این همه ناصر و یاور داشت، قیام می‌کرد.

حضرت فرمودند: من چند یار دارم؟

آن شخص گفت: صد هزار، بلکه دویست هزار، بلکه نصف دنیا.

حضرت فرمودند: بنشین.

سپس فرمودند: می‌خواهم به فلان مزرعه بروم، می‌آیی؟

آن شخص گفت: بله.

حضرت به غلام خود دستور دادند تا مرکب را بیاورند، سوار شدند و با هم به راه افتادند؛ رسیدند به کسی که بره می‌چراند.

حضرت به آن مرد فرمودند: این بره‌ها چند عدد هستند؟

مرد پاسخ داد: هفده عدد.

حضرت فرمودند: «به خدا قسم، اگر به همین تعداد یاور مخلص داشتم، قیام می‌کردم».

در جواب باید بگویم که از همان دوران کودکی این مسئله باید شروع شود؛ البته از لحاظ مبانی دینی ما، تربیت باید قبل از تولد شروع شود.

 

وقتی بچه به دنیا می‌آید، تربیت به صورت رسمی آغاز گردد.

در حال حاضر پژوهش‌ها نشانگر این هستند که بچه‌هایی که تازه به دنیا می‌آیند، دارای احساس هستند و به شدت احساسات را درک می‌کنند و قبلا این مسئله اثبات نشده بود. بنابراین بچه هایی که در سال‌های اول زندگی نیازهایشان برآورده شود، شخصیت سالم‌تری خواهند داشت و حس دلبستگی بهتری نسبت به خانواده، جامعه و محیط در او شکل خواهد گرفت.

 

چیزی که بسیار حائز اهمیت است این است که باید همین روند فضای امن و محبت‌آمیز در خانواده حاکم باشد.

اصل و اساس تربیت در خانواده شکل می‌گیرد و خانواده باید نیازهای بچه را تأمین کند و نهایتا نیازهای اصلی در سال های اول، فیزیکی و زیستی هستند؛ مثل گریه بچه ها به هنگام گرسنگی و یا نیاز به خواب که در همان لحظه باید برطرف شوند.

در اثر برطرف شدن نیاز بچه، احساس امنیت و آرامش برای بچه منتقل می‌شود و این همان شکل‌گیری پایه تربیت سالم شخصیت فرزند است.

زمانی که شخصیت بچه به صورت سالم شکل می‌گیرد، بقیه موارد تربیتی به راحتی در بچه پیاده خواهد شد؛ همانند پی ساختمان که وقتی خوب شکل می‌گیرد، به راحتی بقیه موارد و مصالح ساختمانی شکل خواهد گرفت.

در صورت عدم شکل‌گیری درست پایه شخصیتی فرزند، هر مناسکی که بعدا بر روی او پیاده شود، به تربیت درست و سالم منجر نخواهد شد.

امام سجاد علیه‌السلام در دعای مکارم الاخلاق از خدا می‌خواهد: «وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیکَ عِنْدَ الْمَسْکِنَهِ»، خدایا توفیق ده تا در وقت درماندگی به تو متوسل شوم. پیام این دعا این است که در مشکلات و بلایا باید به خدا پناه ببریم.

 

* اعتماد به خدا، تنها راه حل مشکلات

 

در اصول کافی محمد بن علوان نقل می‌کند که با جمعی مسافر بودیم و یکی از همراهان گفت: خرجی سفرم تمام شده است. دیگری پرسید: امیدت به کیست؟

پاسخ داد: یکی از دوستانم که نزدیک است. آن شخص گفت: والله مشکلت حل نخواهد شد. سپس توضیح داد که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: خداوند می‌فرماید، به عزت و جلالم سوگند، کسی که در رفع مشکلات به غیر من امید ببندد، امیدش را قطع می‌کنم و او را خوار می‌سازم.

کلید حل مشکلات نزد من است و چه کسی بوده که به من پناه آورده و ناامید بازگشته است؟

 

* توسل به خدا از طریق اهل بیت (ع)

 

ملجأ و پناهگاه ما باید خدا باشد، اما از طریق اهل بیت علیهم‌السلام. در زیارت جامعه کبیره آمده است: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ».

این یعنی، کسی که می‌خواهد به خدا برسد، باید از طریق ولایت به سوی او برود. خداوند که این همه نعمت به ما داده، قبل از اینکه ما او را بشناسیم، ما را دوست داشته است.

قرآن می‌فرماید: «یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَهُ». پس از خدا بخواهید و دعا کنید؛ او دوست دارد بندگانش از او طلب کنند و در دعا اصرار ورزند.

 

* اهمیت دعا و راز اجابت آن

 

اگر حاجتی از خدا طلب کردید و برآورده نشد، ناامید نشوید. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «اِنَّ اللّه َ عزّوَجَلَّ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ ما عِنْدَهُ».

حتی بعد از نمازها دعا کنید، زیرا اثر دعا پس از نماز سریع‌تر از تجارت و کارهای دیگر است. اما شرط اجابت دعا این است که با خدا نجنگیم؛ گناه کردن، جنگ با خداست.

 

* نماز و ذکر، کلید برآورده شدن حاجات

 

در روایتی از ابوحمزه ثمالی آمده است که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: اگر حاجتی داری، در خانه خود دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن هفتاد بار بگو:

«یا أَبْصَرَ النّاظِرینَ، وَ یا أَسْمَعَ السّامِعینَ، وَ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ، وَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ»، سپس حاجتت را بخواه تا مستجاب شود.

 

* تنها امید به خدا، رمز موفقیت

 

محمد بن عجلان نقل می‌کند که زمانی در مدینه به خاطر ورشکستگی طلبکاران مرا محاصره کردند. در خانه مخفی شدم تا اینکه تصمیم گرفتم نزد حاکم مدینه بروم.

در مسیر، محمد بن عبدالله، نوه امام باقر علیه‌السلام مرا دید و پرسید: امیدت به چه کسی است؟ گفتم: به حاکم.

او گفت: عمویم امام صادق علیه‌السلام فرموده که خداوند هر کس امیدش به غیر او باشد، امیدش را ناامید خواهد کرد.

 

* قسم به خون مظلوم برای اجابت دعا

 

از این روایات نتیجه می‌گیریم که برای رفع حاجات باید به خدا توکل کنیم، دو رکعت نماز بخوانیم، ذکر مخصوص را بگوییم و اول و آخر دعا صلوات بفرستیم.

همچنین، خدا را قسم بدهیم: «أللهمَّ بِدَمِ المَظلوم اقضِ حاجَتی». مراد از مظلوم برخی، حضرت علی‌اصغر و برخی دیگر، حضرت محسن علیه‌السلام را ذکر کرده‌اند.

توسل به خداوند از طریق اهل بیت علیهم‌السلام، کلید موفقیت در زندگی و رفع مشکلات است. دعا، نماز و توبه واقعی، درهای رحمت خدا را به روی ما می‌گشایند.

به یاد داشته باشیم که خداوند از ما خواسته است تنها به او امید ببندیم و هیچگاه از رحمتش ناامید نشویم.

یکی از سوالات پیرامون حضرت ولی عصر (عج) این است که «امام زمان(عج)، چند سال حکومت می‌کند؟» که در این مطلب به انتشار پاسخ آن خواهیم پرداخت:

 

مدت زمان حکومت امام زمان(ع) مشخص نیست؛ اما در برخی روایات مربوط به این موضوع، زمان‌های مشخصی برای آن ذکر شده است:

- ۷ سال.[۱]

- ۸، ۹، ۱۰ سال.[۲]

- ۱۹ سال.[۳]

- ۲۰ سال.[۴]

- ۴۰ سال.[۵]

- ۳۰۹ سال.[۶] (مقدار توقف اصحاب کهف در غار) ذکر شده است.

 

عدد ۷ سال، هم در منابع روائی اهل‌سنت[۷] و هم در منابع شیعه بیشترین روایات را دارد ولی در اکثر موارد هر سال آن را مساوی با ۱۰ سال ذکر نموده است به معنی هفتاد سال (۷=۷۰).

 

در توجیه و جمع میان این اختلاف اعداد، نظرات مختلفی ارائه شده است:

 

- صاحب کتاب «الشیعه و الرجعه» روایات هفت سال مساوی با ۷۰ سال را بخاطر کثرت روایات آن ترجیح داده است.[۸]

 

- بعضی مثل سید صدرالدین صدر زمان حکومت حضرت را در هفت سال منحصر نموده است و این را از ویژگی‌های حکومتی حضرت دانسته که در مدت اندک جهان را پر از عدل و داد می‌کند که از کس دیگری ساخته نمی‌باشد.[۹]

 

- علامه مجلسی، برخی از این روایات را ناظر به آغاز شکل‌گیری قیام، برخی را مربوط به پیاده شدن اوائل حکومت حضرت دانسته است و برخی از روایات مثل ۳۰۹ سال را مربوط به دوران نهائی حاکمیت و استقرار نظام حضرت حمل نموده است.[۱۰] از جمله کسانی که این نظر را پذیرفته‌اند آیت‌الله مکارم در کتاب «مهدی انقلابی بزرگ» است.[۱۱]

 

 

منابع

  1. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مطبعه الاسلامیه، ۱۳۸۴ش، ج۵۲، ص۲۹۱.
  2. ↑ طبسی، محمدرضا، الشیعه و الرجعه، مطبعه الآداب النجف الاشرف، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۲۲۴.
  3. ↑ الغیبه نعمانی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، مطبعه الصدوق، بی‌تا، ص۳۳۲.
  4. ↑ العمده، ابن الطریق. قم، تحقیق و نشر مؤسسه النشر الاسلامی، (جامعه مدرسین)، طبع اول، ۱۴۰۷ق، ص۴۳۹.
  5. ↑ عقد الدرر، ص۲۴۰، به نقل از جهان بعد از ظهور، محمد خادمی شیرازی، چاپ دوم، مؤسسه الغدیر، ص۱۷۴.
  6. ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۸۰.
  7. ↑ سنن ابن ابی‌داوود، بیروت، دار ابن حزم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۳۰۷.
  8. ↑ الشیعه و الرجعه، ج۱، ص۲۲۵.
  9. ↑ صدر، سید صدرالدین، المهدی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹، ص۲۳۹.
  10. ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۸۰.
  11. ↑ مهدی انقلابی بزرگ، ص۳۱۴.

یکی از بهترین نوشیدنی‌ها برای کبد چای بابونه است که هضم آسان دارد و حاوی مقادیر زیادی از آنتی اکسیدان‌هاست و به همین دلیل به سم‌زدایی از کبد کمک می‌کند.

 مصرف این دمنوش برای ساعات پایانی عصر توصیه می‌شود. کافی است مقداری گل بابونه را داخل لیوان آب جوش بریزید و بعد از خنک شدن آن را بنوشید. برای نتیجه گرفتن از این چای گیاهی مصرف آن برای حدود دو هفته توصیه می‌شود.

نوشیدنی دیگر آب ولرم و لیموی تازه است. هرچند مصرف آب ولرم حاوی آب لیموترش در ساعات اولیه صبح توصیه می‌شود اما اگر شب هم این نوشیدنی را مصرف کنید همان خواص را دارد. لیمو به پاکسازی کبد و کل بدن معروف است. برای تهیه این نوشیدنی‌ کافیست آب نصف لیموترش را داخل یک لیوان آب ولرم بریزید و برای نتیجه بهتر سه هفته متوالی این نوشیدنی را مصرف کنید.

ترکیب لیمو و زنجبیل هم تجویز فوق‌العاده‌ای برای کاهش وزن است و ترکیب ویتامین C و آنتی اکسیدان‌های موجود در هر دوی این مواد خوراکی، تاثیر عالی در سم زدایی و بهبود متابولیسم بدن دارد. کافیست یک برش کوچک از زنجبیل و آب نصف لیموترش را در یک فنجان آب جوش بریزید، ۱۰ تا ۱۵ دقیقه صبر کنید و سپس آن را بنوشید. برای نتیجه بهتر مصرف سه نوبت در هفته از این نوشیدنی توصیه می‌شود.

از چای نعنا هم غافل نشوید. پس از خوردن یک شام کامل قطعا به یک نوشیدنی مفید برای هضم غذا نیاز دارید. برای این منظور چای نعنا توصیه می‌شود. به گزارش تایمز آو ایندیا، می‌توانید برای تهیه این نوشیدنی گرم، مقداری برگ نعنا را داخل آب جوش بریزید و پس از چند دقیقه مصرف کنید. این دمنوش نیز برای سم‌زدایی از کبد بسیار مفید است.

تغذیه سالم فواید بی‌شماری دارد از جمله آنکه می‌تواند به حفظ وزن سالم، کاهش خطر بیماری‌های مزمن مانند بیماری قلبی و دیابت، بهبود هضم، افزایش سطح انرژی، افزایش عملکرد مغز، تقویت سیستم ایمنی و بهبود خلق و خو و سلامت روان کمک کند. برای داشتن یک رژیم غذایی سالم متناسب با نیازهای بدن خود می‌توانید از راهنمایی‌های پزشک متخصص تغذیه نیز استفاده کنید. 

تغذیه سالم و ناسالم چیست؟

احتمالا برای شما هم پیش آمده است که تصمیم گرفتید، رژیم غذایی سالمی را شروع کنید، اما نمی‌دانستید چه غذاهایی را در برنامه قرار دهید و کدام یک را حذف کنید. برای تغذیه سالم (Healthy diet) باید انواع مواد غذایی از گروه‌های غذایی عمده را در برنامه خود قرار دهید. گروه میوه‌ها، سبزیجات، غلات کامل، محصولات لبنی کم‌چرب و پروتئین بدون چربی، از جمله حبوبات، آجیل و دانه‌ها و چربی‌های سالم همگی غذاهای سالم بوده و باید در رژیم غذایی شما گنجانده شوند.

تنها نکته مهم در تعریف تغذیه سالم این است که مقدار غذا از هر گروه را به‌درستی تعیین کنید. باید رژیم شما متناسب با سلیقه، سبک زندگی و بودجه شما باشد. برخی از رژیم‌های غذایی طوری برنامه‌ریزی شده‌اند که نمی‌توان مدت طولانی آن‌ها را ادامه داد.

تغذیه ناسالم شامل خوردن بیش از اندازه غذاهای فست‌فود و غذاهای چرب است. به‌عنوان‌مثال سیب‌زمینی برای بدن بسیار مفید است. اما سیب‌زمینی سرخ شده کالری بالایی داشته و ترکیبات مضری را وارد بدن می‌کند.

روغن‌های سرخ‌کردنی فرآوری شده سرشار از اسیدهای چرب امگا ۶ هستند که برای قلب مضر است. برای دوری از تغذیه ناسالم بهتر است این نوع روغن‌ها را کنار گذاشته و زمان تهیه غذا از روغن زیتون، کانولا و کنجد و آووکادو استفاده کنید.

ویژگی‌ های غذای سالم

غذای سالم باید کالری را به‌اندازه لازم به بدن برساند و حاوی انواع مواد مغذی باشد. برخی از مواد غذایی فرآوری شده و برخی روش‌های پخت باعث ایجاد سموم در بدن شده و زمینه را برای ایجاد انواع بیماری فراهم می‌کنند. غذای سالم شامل چربی‌های مفید بوده که چنین سمومی ایجاد نکرده و برای سلامت قلب و مغز مشکلی ایجاد نمی‌کنند.  

غذاهای سالم در حفظ سلامت بدن بسیار موثر هستند. از ۸۰% بیماری‌های قلبی و سکته زودرس می‌توان از طریق انتخاب‌ها و عادات زندگی پیشگیری کرد. رژیم غذایی سالم فواید بسیار زیادی دارد. از جمله؛ کاهش خطر بیماری قلبی و سکته، بهبود سطح کلسترول خون، کاهش فشارخون، مدیریت وزن بدن و حفظ تناسب‌اندام و کنترل قند خون.

چگونه میتوانیم تغذیه سالم داشته باشیم؟

برخی از رژیم‌های غذایی کاملا افراطی بوده و باعث می‌شود، بسیاری از مواد مغذی از برنامه غذایی حذف شوند. برای داشتن تغذیه سالم و بهترین الگوی غذا خوردن باید بین گروه‌های غذایی شامل پروتئین، کربوهیدرات، فیبر، ویتامین‌ها و مواد معدنی در رژیم غذایی تعادل ایجاد کنید. اینکه یک گروه غذایی را از رژیم خود حذف کنید، بسیار اشتباه است. تنها باید در هر دسته سالم‌ترین گزینه‌ها را انتخاب کنید. در ادامه هر گروه از این مواد غذایی را توضیح داده شده است؛

۱. پروتئین‌ در لیست بهترین تغذیه

پروتئین بخش مهمی از انرژی بدن را تامین می‌کند. حتی خلق‌وخو و عملکرد بدن نیز به میزان مصرف پروتئین بستگی دارد. البته مصرف بیش از حد پروتئین برای افرادی مانند بیماران کلیوی مضر است. تحقیقات نشان می‌دهد که بدن به پروتئین با کیفیت بالا نیاز شدیدی دارد. به‌خصوص با افزایش سن این نیاز بیشتر می‌شود.نیاز به پروتئین حتما نباید با محصولات حیوانی تامین شود. شما می‌توانید در کنار مصرف گوشت و مرغ از محصولات گیاهی سرشار از پروتئین نیز استفاده کنید.

۲. چربی‌ مفید برای تغذیه مناسب

همه چربی‌ها جزو چربی‌های بد نیستند و نباید این گروه را از رژیم غذایی حذف کرد. چربی بد خطر ابتلا به برخی بیماری‌ها را افزایش می‌دهد. اما چربی‌های خوب از قلب و مغز محافظت می‌کنند.

چربی‌های سالم حاوی امگا ۳ هستند و برای سلامت جسم و روح باید در برنامه غذایی گنجانده شوند. این نوع چربی‌های مفید باعث بهبود خلق‌وخو، افزایش تندرستی و تناسب‌اندام می‌شوند. درصورتی‌که چربی‌های خوب را جایگزین چربی‌های مضر کنید، دور کمر به‌مرور کوچک می‌شود.

۳. مواد غذایی پر فیبر

خوردن غذاهای سرشار از فیبر به سلامت بدن به‌خصوص سلامت دستگاه گوارش کمک می‌کند. مواد غذایی مانند غلات، میوه‌ها، سبزیجات، آجیل و لوبیا سرشار از فیبر هستند. مصرف فیبر خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی، سکته و دیابت را کاهش می‌دهد. همچنین وضعیت پوست را بهبود بخشیده و به کاهش وزن کمک می‌کند.

۴. مواد مفید برای بدن مانند کلسیم

کمبود کلسیم در بدن منجر به پوکی‌استخوان می‌شود. عدم دریافت کلسیم کافی علاوه بر این مشکل باعث اضطراب، افسردگی و مشکلات خواب می‌شود. فرقی ندارد، شما چه سنی دارید. در هر صورت باید غذاهای غنی از کلسیم را در برنامه خود قرار دهید. می‌توانید از متخصص تغذیه مشاوره دریافت کنید تا بدانید کدام غذاها کلسیم را کاهش داده و باید مصرف آن‌ها محدود شود. منیزیم و ویتامین‌های D و K کمک می‌کنند تا کلسیم در بدن به‌خوبی تاثیر خود را ایجاد کند.

۵. کربوهیدرات‌ها

یکی از منابع اصلی تامین انرژی بدن کربوهیدرات‌ها هستند. برای داشتن تغذیه سالم باید از کربوهیدرات‌های پیچیده و تصفیه نشده به‌جای کربوهیدرات‌های تصفیه شده و قندها استفاده کنید. مواد غذایی مانند سبزیجات، میوه‌ها و غلات کامل حاوی کربوهیدرات‌های مفید و تصفیه نشده هستند. بهتر است مصرف نان سفید، شیرینی‌ها، نشاسته و شکر را در برنامه غذایی خود کاهش دهید. این نوع مواد باعث افزایش سریع قند خون، نوسانات خلق‌وخو و تجمع چربی به‌خصوص دور کمر می‌شوند.

در مجموع تغذیه سالم در تناسب اندام تاثیر بسیار زیادی دارد. تحقیقات نشان می‌دهد، افرادی که تغذیه سالم را انتخاب می‌کنند، نسبت به افراد پیرو تغذیه ناسالم با همان مقدار کالری از تناسب‌اندام برخوردارند. استفاده از چربی‌های مفید در رژیم غذایی و کربوهیدرات‌های تصفیه نشده به لاغر ماندن و کاهش سایز دور شکم کمک می‌کنند.

تغذیه سالم برای افزایش یا کاهش وزن

متخصصان تغذیه برای افزایش وزن مواد غذایی با کالری بالا را در برنامه غذایی شخص قرار می‌دهند. هر فردی برای افزایش یا کاهش وزن باید تغذیه سالمی داشته باشد تا به بدن خود آسیب وارد نکند. افرادی که به دنبال تغذیه سالم برای چاق‌شدن هستند، باید مواد غذایی با کالری بالا و انواع مغز را در رژیم غذایی خود افزایش دهند.

مهمترین اقدام برای کاهش وزن کاهش کالری مصرفی است. برای کاهش وزن باید غذاهای سالم را جایگزین مواد غذایی مضر کنید و کالری خود تا حد استاندارد کاهش دهید. یکی از روش‌های کاهش کالری، خوردن غذا در بشقاب کوچک‌تر است. سعی کنید تنقلات مضر را از برنامه غذایی خود حذف کنید. به‌عنوان‌مثال به‌جای خوردن چیپس، ذرت بوداده را در برنامه خود قرار دهید. هنگام تهیه غذا به‌جای استفاده از روغن‌های مضر از روغن زیتون استفاده کنید.

برای لاغری به چه پزشکی مراجعه کنیم؟

بنابر اعلام دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، اگر نیاز به برنامه غذایی لاغری دارید، بهترین راه این است که به متخصص تغذیه مراجعه کنید. متخصص تغذیه براساس توده بدنی، کالری مورد نیاز روزانه و حساسیت‌های غذایی شما لیستی از انواع خوراکی‌های سالم را پیشنهاد می‌کند.

تغییر عادات غذایی برای تغذیه سالم

این موضوع را به‌خاطر داشته باشید که ایجاد تغییرات عمده در رژیم غذایی می‌تواند بسیار طاقت‌فرسا باشد و پس از مدتی از رعایت آن خسته می‌شوید. به‌جای تغییرات بزرگ به دنبال تغییرات کوچک اما موثر در برنامه غذایی خود باشید. تغییر عادات غذایی و رعایت تغذیه در دوران عادات ماهانه به تسکین درد قاعدگی هم بسیار کمک می‌کند.

در باره توبه و استغفار پيامبران و اولياى خدا آيات قرآنى[۱]و روايات متعددى[۲]وجود دارد. آنان در عمل نيز زياد استغفار مى كردند. از طرفى، به باور پيروان اهل بيت عليهم السلام، آنان معصومند و هيچ گناهى از آنان سر نزده است. پس چه نيازى به توبه دارند ؟ آنان اگر معصومند، گناه نمى كنند كه نياز به توبه داشته باشند و اگر گناه كنند، ديگر معصوم نيستند. همچنين كثرت استغفار آنان پرسش برانگيز شده است و بايد ديد كه آنان از چه چيزى و براى چه استغفار مى كردند.

اين پرسش ها از دير زمانى مطرح بوده و يك نمونه آن را على بن محمّد بن الجهم در مجلس مأمون از امام رضا(ع) مى پرسد. وى با آوردن آياتى از قرآن كه در نگاه نخست دلالت بر لغزش يا گناه برخى انبيا، همچون آدم(ع)، يونس(ع)، داوود(ع) و حضرت محمد صلى الله عليه و آله دارد اين پرسش را مطرح مى كند كه اين آيات را چگونه با عصمت انبيا جمع مى كنيد. امام(ع) نيز به تفصيل هر يك از آيات را توضيح مى دهند و معلوم مى شود كه هيچ يك از آنها به معناى متعارف گناه نبوده و آن بزرگواران معصوم از همه اين گناهان متوهم هستند.[۳]

از طرفى در قرآن كريم براى توبه كنندگان مقامات بلندى همچون محبوب خدا شدن در نظر گرفته شده است. خداوند متعال كسانى را كه زياد توبه مى كنند دوست دارد.[۴]پيامبرانى را كه زياد توبه و انابه داشتند به نيكى مى ستايد.[۵]اگر توبه تنها از گناه باشد، كثرت توبه نشانه كثرت گناه است و اين با شأن پيامبران سازگار نيست. بنا بر اين، توبه اينان بايد معناى ديگرى داشته باشد.

در تفسير توبه و استغفار معصومان، غير از آن دسته كسانى كه با اصل عصمت مخالفت دارند يا عصمت را محدود در نظر مى گيرند،[۶]در ميان كسانى كه عصمت از هر گناهى را در هر دوره اى براى انبيا و اوصيا لازم مى دانند ديدگاه هاى متفاوتى ارائه شده است كه در دوازده گونه قابل دسته بندى است. اين تبيين ها از سوى علماى فريقين بيان شده است.[۷]اما همه آن ها پذيرفتنى نيستند:

  1. توبه آموزشى

اين آيات و روايات در مقام تعليم به پيروان است و از اين رو به معصومان نسبت داده شده است كه سختى كار قيامت و لزوم توبه را بيش از پيش براى مردم نشان دهد. شيخ طبرسى مى گويد امر به استغفار پيامبر براى اين است كه سنت شود و امت ياد بگيرد و عمل كند.[۸]ثعلبى نيشابورى نيز همين نظر را دارد.[۹]

اما با توجه به كثرت روايات استغفار معصومان[۱۰]و آيات متعدد قرآن، نيز كثرت استغفار آنان،[۱۱]نمى توان اين سخن را، دست كم به صورت مطلق و كلى، پذيرفت. افزون بر اين بخشى از عبارات اين سخنان، به ويژه ادعيه آنها، به گونه اى است كه توجيه آن ها در راستاى تعليم و تهى بودن از حقيقت، سخت دشوار است. به عنوان نمونه اين دعاى زيبا را از امام سجاد(ع) در باب توبه ببينيد:

أتوبُ إلَيكَ فى مَقامى هذا تَوبَةَ نادِمٍ عَلى ما فَرَطَ مِنهُ، مُشفِقٍ مِمَّا اجتَمَعَ عَلَيهِ، خالِصِ الحَياءِ مِمّا وَقَعَ فيهِ، عالِمٍ بِأَنَّ العَفوَ عَنِ الذَّنبِ العَظيمِ لا يَتَعاظَمُكَ، وأَنَّ التَّجاوُزَ عَنِ الإِثمِ الجَليلِ لا يَستَصعِبُكَ، وأَنَّ احتِمالَ الجِناياتِ الفاحِشَةِ لا يَتَكَأَّدُكَ، وأَنَّ أحَبَّ عِبادِكَ إلَيكَ مَن تَرَكَ الاِستِكبارَ عَلَيكَ، وجانَبَ الإِصرارَ، ولَزِمَ الاِستِغفارَ، وأَ نَا أبرَأُ إلَيكَ مِن أن أستَكبِرَ، وأَعوذُ بِكَ مِن أن اُصِرَّ، وأَستَغفِرُكَ لِما قَصَّرتُ فيهِ، وأَستَعينُ بِكَ عَلى ما عَجَزتُ عَنهُ.[۱۲]

در اين جايگاهى كه هستم به درگاه تو توبه مى كنم ؛ توبه كسى كه از افراط در گناه پشيمان شده و از آن بار گران معاصى كه برگردن دارد ترسان است و از ورطه اى كه در آن افتاده سخت شرمنده است. مى داند كه تو عفو كردن از گناهان بزرگ را بزرگ نمى شمارى و گذشتن از خطاى بزرگ براى تو دشوار نيست و تحمل خطاهاى زشت ما بر تو گران نمى آيد و محبوب ترين بندگان تو بنده اى است كه در برابر تو گردنكشى فرو نهد و از اصرار بر گناه دورى جويد و همواره از تو آمرزش خواهد.

[خدايا،] از گردنكشى در برابر تو بيزارى مى جويم و از اصرار در گناه به تو پناه مى آورم و از هر قصور كه ورزيده ام آمرزش مى خواهم و در هر چه فرومانم از تو يارى مى طلبم.

در اين عبارات امام سجاد(ع) افزون بر تصريح بر توبه در پيشگاه حضرت حق جل و علا، محبوب ترين مردم را نزد خداوند كسى مى داند كه با ترك استكبار به توبه روى آورد و استغفار پيشه كند و از اينكه خودش چنين نباشد تبرى مى جويد.

افزون بر اين، تعليمى بودن توبه معصومان با دستور صريح خداوند به شخص پيامبر صلى الله عليه و آله در سوره مؤمن[۱۳]و به عموم مؤمنان در سوره نور[۱۴]و جمع هر دو در سوره محمد صلى الله عليه و آله[۱۵]سازگار نيست ؛ زيرا وظيفه هر يك را جداگانه و به طور مجتمع ذكر كرده است و اگر تنها وظيفه امت بود، چنين كارى وجهى نداشت. البته مى توان گفت كه هر يك به دليلى لازم است. استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله براى سنت سازى است و استغفار امت واقعى است. اما اين وجه حتى اگر درست باشد، تنها استغفار را بيان مى كند و از تبيين توبه هاى خاص آنها كه در تنهايى ايشان اتفاق مى افتاد، ناتوان است.

۲. توبه تشريفاتى

توبه از باب خشوع و خضوع است و كارى است كه تنها براى احترام به حضرت حق جل و علا و اظهار كوچكى و تواضع صورت مى گيرد. از بيان آلوسى در توضيح استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله چنين چيزى استشمام مى شود.[۱۶]

اين نظريه نيز نادرست است ؛ زيرا اين همه سوز و گداز معصومان در دعاهايشان را نمى توان صرفاً كارى تشريفاتى به حساب آورد. يعنى معصومان عليهم السلام در پى نمايش و انجام كارهاى تصنعى و تشريفاتى نبوده اند. آنان همه زندگى خود را با حقيقت گذرانده اند و جز به حقيقت سخنى نگفته اند. تعارف بى محتوا را حتى نسبت به افراد عادى جايز نمى دانستند، چه رسد به خداى متعال. به عبارت ديگر تواضع در برابر حضرت حق امرى حقيقى و از سر ديدن حقيقت كوچكى خود است. و اين جز با حقيقى بودن توبه و استغفار محقق نمى شود.

۳. استغفار براى حفظ عصمت

استغفار به معناى طلب پرده پوشى است. پرده پوشى همواره براى پوشاندن گناه نيست، بلكه گاه براى پوشاندن از زشتى هاى محتمل است. معصومان از خداوند مى خواهند كه زشتى هاى هواى نفس را بر آنان بپوشاند. نتيجه اين پوشاندن عصمت مى شود. به عبارت ديگر آنان طلب پيشگيرى از زشتى مى كنند. فخر رازى اين تفسير از استغفار را مى پسندد و آن را بر ديگر بيان ها ترجيح مى دهد[۱۷]. قرطبى نيز اين احتمال را مى آورد.[۱۸]

اما اين بيان نيز كامل نيست ؛زيرا اگر بپذيريم كه مى تواند توضيحى براى استغفار باشد، اما اصل توبه را توضيح نمى دهد. چرا معصومان توبه مى كنند و از چه چيزى بازمى گردند ؟ اين پرسشى است كه با اين بيان فخر رازى پاسخ نمى گيرد. مى توان در تكميل سخن او گفت كه بازگشت نيز از زشتى هاى هواى نفس است. اما چنين زشتى اى در آنان وجود ندارد كه اين بخواهند از آن به سوى خدا بازگردند. اگر كمى توضيح را تغيير دهيم شايد بتوان آن را به بيان هاى بعدى بازگرداند.

۴. استغفار براى امت

استغفار آن حضرت براى خويش نبوده است بلكه براى امت بوده است. به گفته طبرسى استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله براى امتش نوعى كرامت براى آن هاست كه فردى بزرگ همچون پيامبر شفاعتشان را كند.[۱۹]قرطبى نيز اين احتمال را مطرح مى كند.[۲۰]

ليكن اين سخن نيز درست نيست ؛ زيرا اين وجه تنها برخى موارد استغفار را توضيح مى دهد، اما نمى تواند پاسخگوى آيات، روايات و دعاهايى باشد كه از عصيان و ذنب پيامبران و اولياى خدا ياد مى كند.[۲۱]افزون بر اين بايد توجه داشت كه قرآن كريم در موارد عديده و به تفكيك به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داده كه براى خودش و نيز براى امت استغفار كند. در يك آيه نيز هر دو را با هم آورده است كه دلالت بر اين دارد كه استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله براى خودش موضوعيت دارد و تكليفى مستقل از استغفار براى مؤنان است. در سوره محمد چنين مى خوانيم:

«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَكُمْ.[۲۲]

پس بدان كه معبودى جز «اللّه » نيست و براى گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن! و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مى داند».

فخر رازى نيز با استناد به همين دليل اين تبيين را نمى پذيرد.[۲۳]

۵. توبه از گناه به گمان كفار

چون كفار پيامبر صلى الله عليه و آله را گناهكار مى دانستند در اينكه ادّعاى رسالت نموده، خداوند متعال رفع آن حالت را به منزله استغفار دانسته و در قرآن فرموده است:

«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَمنبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَ الإِبْكَرِ.[۲۴]

صبر پيشه كن كه وعده خداوند حق است و براى گناهت استغفار كن، و پروردگارت را در شامگاه و بامداد با حمد تقديس كن.»

همچنين مى خوانيم:

«إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا * لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا * وَ يَنصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا.[۲۵]

ما براى تو فتح آشكارى فراهم كرديم ؛ تا خداوند آثار و تبعات كارهاى گذشته و آينده ات را بزدايد، و نعمتش را بر تو تمام نمايد و تو را به راه راست هدايت كند. و پيروزى شكست ناپذيرى برايت رقم بزند.»

در اين آيه تعبير «ذنب» به كار رفته كه معمولاً آن را به گناه ترجمه مى كنند. اما اين ترجمه دقيق نيست و ذنب به معناى هر كارى است كه تبعات و پيامد نامطلوبى داشته باشد. به گفته علامه طباطبايى در الميزان «ذنب» در آيه شريفه، به معناى گناه، يعنى مخالفت با تكليف مولوى الهى نيست. «ذنب» در لغت، عبارت از عملى است كه آثار و تبعات بدى دارد. «مغفرت» هم در لغت عبارت از پرده افكنى بر روى هر چيز است. بر اين اساس، اگر فرد بى گناهى كارى كرده باشد كه در نظر گروهى ديگر بايد مجازات شود يا غرامت بپردازد، ذنب به كار مى رود. به همين دليل است كه تمام كارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله در چشم مشركان نامطلوب و سزاوار مجازات بود. اين كارها را ذنب مى گويند، هر چند به خودى خود آن كار خوب باشد.[۲۶]

اين نظريه تنها يك قسم توبه پيامبر صلى الله عليه و آله را در برمى گيرد و شامل توبه هاى ديگر پيامبر صلى الله عليه و آله، نيز توبه معصومان ديگر نمى شود.[۲۷]افزون بر اينكه نمى تواند توضيح دهنده ادله ديگرى باشد كه از عصيان و لغزش پيامبران ياد مى كند.

۶. توبه از ترك اولى

توبه معصومان از گناه نيست، بلكه از ترك اولى، يعنى از عملى است كه واجب نبوده، اما شايسته مقام نبوت و امامت نيز نبوده است. سيد مرتضى رحمه الله و شيخ طوسى و شيخ طبرسى و گروهى ديگر از علما در باره عصيان آدم(ع) مى گويند كه عصيان يعنى مخالفت با فرمان فرمان دهنده. فرمان ها دو گونه اند: واجب و مستحب. مخالفت با فرمان مى تواند مخالفت با امرى مستحب باشد.[۲۸]شبيه همين تبيين را ابن خمير، از علماى قرن هفتم، در داستان داود(ع) و داستان سليمان(ع) دارد.[۲۹]خواجه نصير طوسى، به تبع عرفا، سه نوع توبه برمى شمرد: «توبه عام، همه بندگان را، توبه خاص، معصومان را و توبه اخص، اهل سلوك را». توبه عام را از گناه مى داند و توبه خاص را از ترك اولى.[۳۰]

اين سخن را شايد بتوان براى برخى پيامبران پذيرفت،[۳۱]اما براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام پذيرفته نيست ؛ زيرا نمى توان با توجه به رواياتى كه توبه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را در هر روز صد بار دانسته يا رواياتى كه توبه امام كاظم(ع) را پنج هزار بار در روز اعلام كرده، گفت كه پيامبر صلى الله عليه و آله در هر روز صد بار و امام كاظم(ع) پنج هزار بار ترك اولى داشته و يا از يك ترك اولى، اين مقدار توبه مى كردند.[۳۲]شايد به همين دليل است كه خواجه نصير نيز مرتبه اى ديگر براى توبه قائل است كه اخص است و خود او توبه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از اين قسم مى داند.[۳۳]

۷. توبه به دليل ترس از رها شدن

معصومان نگران بودند كه خدا آنها را رها كند و به همين دليل استغفار مى كردند ؛ زيرا همواره اين احتمال وجود دارد كه انسان با تقوا و درست كار نيز دچار لغزش شود. كافى است كه نگهدارى خدا پايان پذيرد. از اين رو معصومان كه در حفظ و حراست الهى هستند، بايد مراقب باشند كه مبادا دچار فريب و مكر و غرور گردند و عنايت الهى را از دست دهند و به خود رها شوند. به اين دليل توبه و استغفار مى كردند كه مبادا چنين وضعى پيش بيايد. علامه فضل اللّه  استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله را نه از سر گناه، كه به دليل نگرانى از ارتكاب گناه در آينده به خاطر نقص بشرى و احياناً از دست دادن عنايت الهى مى داند. گويا استغفار حاكى است از طلب رضوان كه هديه اى الهى است.[۳۴]

البته اصل اين ادعا كه معصومان نگران بودند كه مبادا خدا آن ها را به خود وانهد، ادعاى درستى است. به همين دليل است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام بسيار اين دعا را مى خواندند: «اللّهُمَّ ولا تَكِلنى إلى نَفسى طَرفَةَ عَينٍ أبَدا».[۳۵]اما اين بيش از آنكه شبيه توبه يا استغفار باشد، كارى است كه به استعاذه (پناه بردن) شباهت دارد. نمى توان با اين ادعا همه توبه ها و استغفارهاى معصومان را تبيين كرد.

۸. توبه شكر

استغفار براى اظهار عبوديت و نيازمندى و شكر بر نعمت حق تعالى است. حالات خوش اظهار نيازمندى در معصومان فراوان بوده است و استغفار، شكر آن حالات است. يك نمونه آن در داستان حضرت داود(ع) است كه پس از آزمايشى كه خداوند از او مى كند، استغفار و انابه او ذكر شده است:

«وَ ظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاكِعًا وَ أَنَابَ».[۳۶]

و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده ايم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد».

مرحوم سيد مرتضى اين استغفار داوود را از نوع استغفار شكر و اظهار عبوديت و رجوع و انقطاع الى اللّه  مى داند.[۳۷]وى مشابه همين توضيح را در داستان حضرت سليمان و افتادن جسدى روى تختش و در داستان حضرت يونس(ع) و ذكر يونسيه در دل ماهى آورده است.[۳۸]

اما بايد توجه داشت كه شكر يك حقيقت متفاوت با توبه و استغفار است. مى توان در مقام شكر، استغفار هم كرد. اما نمى توان گفت هر استغفار و توبه اى شكر است. برفرض در پى شكر و سپاس، پوزش خواهى نيز وجود داشته باشد، اما پوزش خواهى حقيقتى است و شكر حقيقتى ديگر. در هر حال اين سخن توجيه قانع كننده اى براى همه توبه ها و استغفارهاى معصومان نيست.

۹. توبه از غفلت

معصومان مى بايست دائم الذكر باشند، اما گاهى اوقات غفلت از ذكر پيدا مى كرده اند. لذا اين غفلت را گناه ناميده و از آن غفلت ها استغفار مى كرده اند. به عبارت بهتر، آنان مى بايست دائم الذكر و همواره در حال عبادت باشند. اما در حالات خواب و خوراك از عبادات برتر غافلند. به همين دليل استغفار مى كنند.[۳۹]خواجه نصير طوسى توبه اخص را از دو چيز مى داند: «يكى از التفات سالك به غير مطلوب...».[۴۰]

اين بيان دو معنا مى تواند داشته باشد. اگر مقصود از «ذكر»، ياد خدا باشد، اين وجه درست نيست ؛ زيرا نسبت دادن غفلت به اين بزرگانى كه مستغرق در ياد خدا هستند و هيچ لحظه اى از عمرشان را بدون ياد و ذكر خدا نمى گذرانند، درست نيست. آنان حتى در حالات زندگى اجتماعى و اشتغال به امور دنيا، در ذكر خدا هستند. اما اگر مقصود ذكر زبانى باشد، آنگاه اين وجه به توبه براى فاصله با ساحت قدس ربوبى[۴۱]باز مى گردد و وجهى متفاوت نيست.

۱۰. توبه به سبب خوف

معصومان با ديدن عظمت و جلال خدا دچار خوفى شديد مى شوند كه آنان را به توبه و استغفار وامى دارد.

اين سخن تبيين كننده توبه و استغفار نيست، مگر به جهت برخى لوازم خوف. يعنى لازمه ديدن عظمت خدا و مستولى شدن خوف بر انسان اين است كه كوچكى و ضعف هاى خود را دليلى بر استغفار و پوزش خواهى قرار دهد. دراين صورت اين سخن به بيان دوازدهم بازمى گردد.

۱۱. توبه از واردات نفسانى

معصومان نيز داراى وارداتى نفسانى از قبيل ملال، حديث نفس و خيالاتى هستند كه عارض بر دل هاى صاف آن هامى شود و موجب تشويش مى گردد. براى بازيابى آرامش و طمأنينه نيازمند توبه و بازگشت به سوى خدا هستند.

اين واردات قدرى ابهام دارد. معصومان به طور قطع وارداتى شيطانى ندارند. ساير واردات نيز اگر از چيزى از قبيل الهامات رحمانى يا زمزمه فرشتگان باشد، نياز به توبه ندارد، مگر به دليل بازداشتن آن ها از استغراق نسبت به حضرت حق. در اين صورت اين وجه به بيان دوازدهم بازمى گردد. اگر مقصود از واردات چيزهايى پايين تر باشد، شبيه خيالات و اوهامى كه به مردمان عادى دست مى دهد، اين از ساحت معصومان به دور است.

۱۲. توبه از كاستى هاى بشرى و مراتب بندگى در قياس با مراتب بالاتر

توبه معصومان از هر كارى است كه انسان انجام مى دهد ؛ زيرا هيچ كار بشرى در خور ساحت ربوبى نيست. براين اساس، انسان به دليل ضعف و نقص و فقر انسانى و فاصله اى كه به طور طبيعى با حضرت حق دارد، نمى تواند حضرت حق را آن گونه كه در واقع هست بشناسد و حق معرفت او را به جاى آورد، چنان كه نمى تواند حق عبادت و بندگى او را به جاى آورد. از اين روست كه پيامبر صلى الله عليه و آله خداى را چنين مى خواند:«سبحانك ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك».[۴۲]بنا بر اين، خود را در مقام قصور مى ديدند. درست ترين عبادت و صحيح ترين معرفت در اين مقام آن است كه همراه با چنين اعترافى باشد و اين اعتراف در واقع پوزش خواهى نسبت به ساحت ربوبى است كه آن را استغفار مى ناميم. در اين استغفار نوعى بازگشت نيز وجود دارد. بازگشت از نقص به كمال مطلق، بازگشت از فقر خود به غناى الهى، بازگشت از ضعف بشرى به قوت الهى و[۴۳]... و اين حقيقت توبه است.

بنا بر اين آن ها نيز هر چه تلاش كنند، قصور و كاستى در طاعت دارند و اين نوعى عصيان به حساب مى آيد[۴۴]كه نيازمند توبه مى شود.[۴۵]پوزش خواهى از قصور

نيز امرى پسنديده است. چنان كه اگر كسى به دليل شكستگى پايش مجبور به دراز كردن آن جلو ديگران باشد، پسنديده است كه از اين كار پوزش خواهى كند. به گفته سعدى شيرازى:

بنده همان به كه ز تقصير خويش

عذر به درگاه خدا آورد

ورنه سزاوار خداونديش

كس نتواند كه به جا آورد

اين بدان معنا نيست كه خداوند متعال با انسان ها با عدالت و سختگيرى رفتار مى كند. خداوند در قرآن كريم وعده هاى متعددى بر بخشايش همه گناهان و نا اميد نشدن مردم داده است.[۴۶]خداوند رحمت به بندگان را بر خود لازم كرده است[۴۷]و به عدالت رفتار نمى كند. گفتنى است كه خداوند هيچ جايى در قرآن خود را به عدالت توصيف نكرده و به جاى آن گفته است كه ظلم نمى كند. معناى اين سخن اين است كه خداوند كارى برتر از عدالت مى كند و آن رحمت و تفضل بر بندگان است.

اين معنا از توبه ضمن آن كه در شأن معصومان است، با رواياتى كه از استغفار پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هر جلسه اى حكايت مى كند سازگار است.[۴۸]بر اساس اين سخن، توبه، گونه اى بازگشت به خدا و قرب به اوست و قرب خداوند، لازم نيست از سطح و لايه اى پست، يعنى سطح غير معصومان، صورت گيرد، بلكه مى تواند از مرتبه اى بالا كه ويژه معصومان است، به مرتبه اى بالاتر صورت پذيرد و اين با توجه به مسير كمال تا بى نهايت گشوده معصومان مى تواند نامحدود باشد و معصوم با عمل صالح و نيز بازگشت مكرر به خداوند و عبور از طبيعت به ملكوت، هر روز صدها درجه قرب به خدا را پشت سر نهد.[۴۹]خواجه نصير طوسى توبه اخص را از دو چيز مى داند كه دومى آن «از عود به مرتبه اى كه از آن مرتبه ترقى بايد كرد به التفات بدان مرتبه بر وجه رضا به اقامت در آنچه اين جمله ايشان را گناه باشد و به اين سبب گفته اند: «حسنات الابرار سيئات المقربين» و ايشان را از آن گناه به توبه و استغفار و ترك اصرار و ندامت بر فوات گذشته و تضرع به حضرت آفريدگار تعالى و تقدس پاك بايد باشد».[۵۰]غزالى پس از برشمردن مراتب مختلف آدميان، براى آنان كه هميشه در ذكر پروردگارند و غفلت ندارند نيز مقامات متفاوتى تصوير مى كند و هر يكى از آن درجات و مقامات را با نسبت به ديگرى كه برتر از آن است، ناقص مى داند و قناعت كردن به درجه نقصان را عين خسران و توبه از آن را واجب مى شمارد. «از آن بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: «من اندر هر روز هفتاد بار توبه كنم و استغفار كنم». اين بوده باشد كه كار مهتر صلى الله عليه و آله اندر دوام در ترقى و زيادت بود و به هر قدمگاه گذشته توبه كردى و استغفار كردى».[۵۱]اين به مثال، چونان كسى است كه تجارت كرده و ۱۰۰ سكه به دست آورده است. بعد مى بيند كه مى توانست ۲۰۰ سكه به دست آورد. از كارش پشيمان و نادم است كه چرا ۲۰۰ سكه را كسب نكرده است.

از طرفى توبه، يكى از عبادات بزرگ است. خداوند در قرآن مجيد، مؤنان راستين را چنين توصيف مى كند:

«الصَّبِرِينَ وَالصَّدِقِينَ وَالْقَنِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ»[۵۲]؛

آنان شكيبايند و راست گو ؛ همواره اطاعت پيشه اند و انفاق گر و سحرگاهان، به استغفار مى پردازند.

و در جاى ديگر چنين مى فرمايد:

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّتٍ وَ عُيُونٍ * ءَاخِذِينَ مَا ءَاتَلهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُواْ قَبْلَ ذَ لِكَ مُحْسِنِينَ * كَانُواْ قَلِيلاً مِّنَ الَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ * وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»[۵۳]؛

به يقين، پرهيزگاران در باغ هاى بهشت و در ميان چشمه ها قرار دارند، و آنچه پروردگارشان به آن ها بخشيده دريافت مى دارند، زيرا پيش از آن (در سراى دنيا) از نيكوكاران بودند ! آن ها كمى از شب را مى خوابيدند، و در سحرگاهان استغفار مى كردند».

بنا بر اين آيات، قرآن مجيد توبه و استغفار را عمل بهترين مؤنان و شب زنده داران و متقيان معرفى كرده است. آرى، اگر به حقيقت توبه نظر كنيم، آن را زيباترين جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زارى و اعتراف به قصور و تقصير بنده اى بى نهايت كوچك، در برابر آفريدگارى بى نهايت بزرگ مى يابيم. از اين رو، شايسته است كه اولياى الهى، بهتر و بيشتر از همگان، اين دعوت الهى را لبيك گويند و در تمام حالات خود، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا به اين وسيله به فيض قرب الهى نائل شوند.

اين تبيين ضمن توضيح توبه معصومان، حقيقت توبه همه بندگان خدا را نيز بهتر بيان مى كند. امام خمينى در شرح اين مسئله توضيحى نسبتاً جامع دارد. براى حسن ختام اين بيان سخن ايشان را مى آوريم:

اولياى خدا، همواره انقطاع به سوى خدا دارند ؛ ولى به جهت مأموريت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم كثرات، توجه به حضرت حق مى كنند و همين نزد آنان كدورت محسوب شده و براى زدودنش، استغفار مى كنند. امام سجاد عليه السلام است كه مناجات هايش را شما مى بينيد و مى بينيد چطور از معاصى مى ترسد... از گناه خودشان گريه مى كردند تا صبح، از پيغمبر گرفته تا امام عصر (عج)، همه از گناه مى ترسيدند. گناه آن ها، غير از اين است كه من و شما داريم ؛ آن ها يك عظمتى را ادراك مى كردند كه توجه به كثرت، نزد آن ها از گناهان كبيره است...آنان در مقابل عظمت خدا، وقتى كه خودشان را حساب مى كنند، مى بينند كه هيچ نيستند و هيچ ندارند. واقع مطلب، همين است ؛...

و از اين كه حضور در مقابل حق تعالى دارند و مع ذلك دارند مردم را دعوت مى كنند، از همين، كدورت حاصل مى شده.[۵۴]


[۱]. ر . ك : بقره : ۱۲۸ ، اعراف : ۱۴۳ ، مؤن : ۵۵ .

[۲]. ر . ك : ميزان الحكمة با ترجمه فارسى : ج ۸ ص ۴۷۲ ح ۱۵۲۴۹ و ۱۵۲۵۰ .

[۳]. عيون أخبار الرضا(ع) : ج ۱ ص ۱۹۱ ـ ۱۹۵ .

[۴]. « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ؛ خداوند توبه كاران و پاكان را دوست دارد . » بقره : آيه ۲۲۲ .

[۵]. خداوند حضرت سليمان(ع) و حضرت ايوب(ع) را چنين ستوده است : « وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَـنَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ؛ به داوود سليمان را داديم ، و چه خوب بنده اى بود او ، او توبه كار بود » ص ، ۳۰ و « إِنَّا وَجَدْنَـهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ؛ ما او را شكيبا يافتيم چه خوب بنده اى است او! او توبه كار است . »(ص ، ۴۴) . أوّاب ، صيغه مبالغه از ريشه أ و ب ، به معناى بنده اى كه بسيار به سوى خداوند باز مى گردد . دو واژه أوّاب و تَوّاب كاربرد نزديكى دارند و در بسيارى موارد در كنار هم به كار رفته اند .

[۶]. مانند كسانى كه عصمت را تنها بعد از نبوت لازم مى دانند . به عنوان نمونه در باره داستان حضرت آدم(ع)گفته اند كه آن عصيان در حالى كه در بهشت بود اتفاق افتاد و در آن زمان نبى نبود . گروهى ديگر عصمت از گناه كبيره را لازم مى دانند ، نه از گناه صغيره ر . ك : بحار الأنوار : ج ۱۱ ص ۱۹۸ .

[۷]. اكثر مفسران شيعه و سنى و نيز برخى عالمان اخلاق به اين موضوع پرداخته اند . براى ديدن نمونه اى ازبيان آن ها ر . ك : خواجه نصيرالدين طوسى ، اوصاف الاشراف : ص ۱۷ ، طبرسى در مجمع البيان فى تفسير القرآن : ج ۹ ص ۱۵۵ ، فخر رازى در مفاتيح الغيب : ج ۲۸ ص ۵۲ ، آلوسى در روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم : ج ۱۳ ص ۲۱۱ ، علامه طباطبايى در الميزان فى تفسير القرآن : ج ۴ ص ۲۴۵ و مجلسى در مرآة العقول فى شرح أخبار آل الرسول : ج ۱۲ ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵ كه بيشترين موارد را آورده است و خودش نيز مورد آخر را ترجيح داده است .

[۸]. و إنَّما خوطِبَ بِذلِكَ لِتَستَنَّ اُمَّتُهُ بِسُنَّتِهِ ؛ به چنين چيزى خطاب شده است تا امتش به سنّت ايشانپرورش يابند مجمع البيان : ج ۹ ص ۱۵۵ .

[۹]. الكشف و البيان عن تفسير القرآن : ج ۹ ص ۳۴ .

[۱۰]. صدها روايت در اين باب وجود دارد كه بيش از حد تواتر است .

[۱۱]. مثلاً در پاره اى روايات چنين مى خوانيم : «إبراهيمُ بنُ أبِى البِلادِ قالَ: قالَ أبُو الحَسَنِ(ع) : إنّى أستَغفِرُ اللّه  فى كُلِّ يَومٍ خَمسَةَ آلافِ مَرَّةٍ . امام كاظم(ع) مى گويند : روزانه ۵ هزار بار استغفار مى كنم» الزهد ، نوشته حسين بن سعيد كوفى اهوازى ص ۷۴ ؛ بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۲۸۲ وج ۴۸ ص ۱۱۹ و وسائل الشيعه : ج ۱۱ ص ۳۶۹ . روشن است كه تمام اين كار نمى تواند در پيش چشم مردم واقع شود و دست كم بخشى از آن در خلوت است . بنا بر اين ، نمى تواند جنبه آموزشى داشته باشد .

[۱۲]. الصحيفة السجّاديّة : ص ۵۳ الدعاء ۱۲ . المصباح للكفعمى : ۵۰۵ .

[۱۳]. « فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِىِّ وَ الاْءِبْكَـرِ ؛ صبر پيشه كن . وعده خداوند حق است . براى گناهت استفغار كن ، پروردگارت را در شامگاه و بامداد با حمد تسبيح كن »المؤن : ۵۵ .

[۱۴]. « وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ؛ اى مؤمنان ، همگى به درگاه خداند توبه كنيد تا رستگار شويد » نور : ۳۱ .

[۱۵]. «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ ؛ براى گناه خود و مردان و زنان مؤمن ، استغفار كن»محمد : ۱۹ .

[۱۶]. «و جعل الاستغفار كناية عمّا يلزمه من التواضع و هضم النفس و الاعتراف بالتقصير ؛ استغفار را كنايه ازچيزهايى كه لازمه آن است قرار داد؛ مانند تواضع ، شكستن نفس ، و اعتراف به تقصير» . البته در ادامه ، توبه پيامبر صلى الله عليه و آله را از باب ترك اولى مى داند روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم : ج ۱۳ ص ۲۱۱ .

[۱۷]. مفاتيح الغيب : ج ۲۸ ص ۵۲ .

[۱۸]. الجامع لأحكام القرآن : ج ۱۶ ص ۲۴۲ .

[۱۹]. مجمع البيان : ج ۹ ص ۱۵۵ .

[۲۰]. الجامع لأحكام القرآن : ج ۱۶ ص ۲۴۲ .

[۲۱]. در مقدمه اين باب تفاوت توبه و استغفار بيان شده است .

[۲۲]. محمد : ۱۹ .

[۲۳]. وى اين بيان را به عنوان يك احتمال مى آورد و رد مى كند . عين عبارتش اين است : «و هو بعيد لإفرادالمؤنين و المؤنات بالذكر» مفاتيح الغيب : ج ۲۸ ص ۵۲ .

[۲۴]. المؤن : ۵۵ .

[۲۵]. الفتح : ۱ ـ ۳ .

[۲۶]. علامه طباطبايى در اين بحث توضيح مفصلى در باره ذنب پيشين و ذنب پسين حضرت دارند كهخواندنى است : الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱۸ ص ۲۵۳ ـ ۲۷۱ .

[۲۷]. ذكر آن در اينجا به اين دليل است كه مفسران ديگر آن را ضمن توضيح توبه انبيا آورده بودند . از باب نمونه ، ر . ك : روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم : ج ۱۳ ص ۲۱۱ .

[۲۸]. تنزيه الانبياء : ص ۹ و التبيان فى تفسير القرآن : ج ۷ ص ۲۱۸ و مجمع البيان : ج ۷ ص ۵۵ .

[۲۹]. فهو أنّه لمّا علم أنّ الخصمين ملكان و أنّه المقصود بالمثال و أنّه فتن أى اختبر و امتحن ببعض المباحات ، فعوتب إذ لم يصبر فيها صبر المؤرين حتّى قال ما قال و فعل ما فعل «وَ خَرَّ راكِعاً» يعنى ساجدا ، فإنّ الرّكوع و السّجود يسمّى كلّ واحد منهما باسم الثّانى ، «وَ أَنابَ» : أى تاب من ذلك ظاهرا و باطنا ، فأخبر تعالى أنّه غفر له ذلك أى درأ عنه الطّلب فيما رأى هو أنّه ذنب فى حقّه بترك الأولى كما تقدّم؛ او وقتى متوجه شد كه آن دو دشمن ، دو فرشته بودند ، و منظور، مثال و نماد است، و فهميد كه اين كار براى فتنه يعنى آزمون و امتحان، كارى مباح است، و از اين جهت كه صبر شايسته را نكرده و گفته آنچه را كه گفته ، و كرده آنچه را كه كرده ، توبيخ شده ، «وَ خَرَّ راكِعاً» يعنى ، به سجده افتاد چون ركوع و سجود ، هر كدام با نام ديگرى به كار برده مى شوند . «وَ أَنابَ» يعنى ، در ظاهر و باطن از آن كار توبه كرد . و خداوند خبر داده كه از آن كار وى گذشت كرده است. يعنى از مؤاخذه گناهى كه كرده و ترك اولى بوده ـ همان گونه كه توضيحش گذشت ـ چشم پوشى كرده است تنزيه الأنبياء : ص ۴۷ و ۵۴ . آلوسى نيز شبيه همين توضيح را دارد (روح المعانى : ج ۱۳ ص ۲۱۱) . ۱ . اوصاف الاشراف : ص ۲۶ .

[۳۰]. او چنين مى گويد : «امّا توبه خاص كه از ترك اولى باشد . . .» اوصاف الاشراف : ص ۲۹ عرفا توبه را ازحيث درجات ، با اندك تفاوتى در تعريف ، به سه دسته تقسيم كرده اند : توبه عام / عوام ؛ توبه خاص / خواص ؛ و توبه خاصِ خاص . توبه عوام ، توبه از گناه از طريق استغفار زبانى و ندامت در دل است . توبه خواص را توبه از صواب نيز گفته اند و آن بازگشت از طاعات خود است ، به اين معنى كه سالك طاعات خود را ناقص ببيند و از آن عذرخواهى كند . استغفار انبيا به همين معناست ، همانگونه كه خدا در قرآن به رسول اكرم فرموده است : «استَغْفِر لِذَنبِكَ؛ براى گناه خود استغفار كن» غافر : ۵۵ ؛ محمد : ۱۹۰ و اين استغفار براى ادا نكردن حق خداوند به طور كامل بوده است . ر . ك : موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم ، تهانوى : ج ۱ ص ۵۲۵ ؛ شرح الأسماء الحسنى ، سبزوارى : ص ۱۱۹ ؛ شرح التعرف لمذهب التصوف ، مستملى : ج ۳ ص ۱۲۰۹ ـ ۱۲۱۰ ؛ اللمع فى التصوف ، ابونصر سراج : ص ۴۴ ؛ كشف المحجوب ، هجويرى ، ص : ۳۸۳ .

[۳۱]. براى نمونه مى توان به روايتى اشاره كرد كه نوح(ع) سگى را زشت منظر يافت و اين موضوع را به زبان آورد . سگ اعتراض كرد و نوح(ع)روى آورد بنفس خود و ملامت مى كرد نفس خود را به اين و سال ها بر خود نوحه مى كرد تا آنكه ندا كرد او را خداى تعالى كه تا كى نوحه مى كنى يا نوح؟ به درستى كه قبول كردم توبه تو را به نقل از كاشف الأستار ـ ترجمه جامع الأخبار ـ ، ص : ۱۶۹ .

[۳۲]. اين موضوع عقلاً محال نيست ، اما وقوعش پذيرفتنى نيست .

[۳۳]. اوصاف الاشراف : ص ۲۶ .

[۳۴]. تفسير من وحى القرآن : ج ۲۱ ص ۶۷ .

[۳۵]. تفسير القمى : ج ۲ ص ۷۵ .

[۳۶]. ص : ۲۴ .

[۳۷]. بل على سبيل الانقطاع إلى اللّه  تعالى و الخضوع له و التذلل و العبادة و السجود و قد يفعله الناس كثيرا عند النعم التى تتجدّد عليهم و تنزل و تؤول و تردّ إليهم شكرا لمولاها و كذلك قد يسبحون و يستغفرون اللّه  تعالى تعظيما و شكرا و عبادة و أمّا قوله تعالى: «وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ» فالإنابة هى الرجوع و لمّا كان(ع)بما فعله راجعا إلى اللّه  تعالى و منقطعا إليه قيل فيه إنّه أناب كما يقال فى التائب الراجع إلى التوبة و الندم إنه منيب؛بلكه بر اساس انقطاع به خداوند متعال وخضوع به پيشگاه او وخاكسارى وبندگى و به سجده افتادن براى او است كه مردمان بسيارى هنگام زياد شدن نعمت براى آنها و فرود آمدن و داده شدن به آنها به خاطر شكرگزارى انجام مى دهند. و همينطور تسبيح مى كنند و استغفار مى كنند به پيشگاه خداوند به منظور تعظيم و شكرگزارى و عبادت اما اين فرموده «به سجده افتاد و انابه كرد» انابه يعنى بازگشت . وقتى داود(ع) با كارى كه كرد به خداوند متعال بازگشت ، و منقطع شد به درگاه او ، گفته مى شود : انابه كرد ؛ همان گونه درباره توبه كارى كه به توبه و پشيمانى بازگشته ، گفته مى شود : منيب = انابه كننده تنزيه الانبياء : ص ۹۰ .

[۳۸]. همان ، ص ۹۶ وص ۱۰۰ .

[۳۹]. عبارت ابن عاشور چنين است : «و ما يستغفر منه النبى ء صلى الله عليه و آله ليس من السيئات لعصمته منها ، و إنّما هو استغفار من الغفلات و نحوها؛ از چيزهايى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درخواست آمرزش مى كند ، گناه نيستند ، چون پيامبر معصوم از گناه است . استغفار او ، استغفار از غفلت ها و امثال آن است» بعد از اين عبارت توضيح بيشترى نيز آورده است (التحرير و التنوير : ج ۲۶ ص ۸۹) .

[۴۰]. اوصاف الاشراف ، ص ۲۹ .

[۴۱]. ر . ك : ادامه بحث سخن دوازدهم .

[۴۲]. بحار الأنوار : ج ۶۸ ص ۲۳ .

[۴۳]. تقريباً تمام فقرات مناجات اميرالمؤنين(ع) در مسجد كوفه اشاره به چنين وضعى دارد . از باب نمونه : «. . . مَولايَ يا مَولايَ أنتَ القَوِيُّ وأَنَا الضَّعيفُ ، وهَل يَرحَمُ الضَّعيفَ إلاَّ القَوِيُّ . مَولايَ يا مَولايَ أنتَ الغَنِيُّ وأَنَا الفَقيرُ ، وهَل يَرحَمُ الفَقيرَ إلاَّ الغَنِيُّ ، . . .؛ سرورم ، سرورم! تو توانايى من ناتوان . و به ناتوان جز توانا رحم مى كند . سرورم ، سرورم ، تو بى نيازى و من بينوا . و مگر به بينوا ، جز بى نياز رحم مى كند؟» المزار الكبير : ص ۱۷۴ .

[۴۴]. عصيان به معناى عدم تبعيت است كه مى تواند به تقصير يا قصور ، به عمد يا به خطا باشد و در اينجا بهقصور طبيعت انسانى باز مى گردد ، نه به تقصير يا عمد ؛ ر . ك : التحقيق فى كلمات القرآن الكريم ، مقاييس اللغة ، العين ولسان العرب ذيل ماده «عصى» .

[۴۵]. برخى فقرات بخش افزوده دعاى عرفه امام حسين(ع) به خوبى گوياى اين تحليل است : «يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ إلهى أنَا الفَقيرُ فى غِنايَ فَكَيفَ لا أكونُ فَقيراً فى فَقرى ، إلهى أنَا الجاهِلُ فى عِلمى فَكَيفَ لا أكونُ جَهولاً فى جَهلى ، إلهى إنَّ اختِلافَ تَدبيرِكَ و سُرعَةَ طَواءِ مَقاديرِكَ مَنَعا عِبادَكَ العارِفينَ بِكَ عَنِ السُّكونِ إلى عَطاءٍ وَاليَأْسِ مِنكَ فى بَلاءٍ ، إلهى مِنّى ما يَليقُ بِلُؤمى و مِنكَ ما يَليقُ بِكَرَمِكَ . . . إلهى إن ظَهَرَتِ المَحاسِنُ مِنّى فَبِفَضلِكَ و لَكَ المِنَّةُ عَلَيَّ ، و إن ظَهَرَتِ المَساوى مِنّي فَبِعَدلِكَ و لَكَ الحُجَّةُ عَلَيَّ ؛ پروردگارا ، معبودا ، من در عين دارا بودن تهيدستم ، پس در تهيدستى چگونه تهيدست نباشم . معبودا ، من با داشتن علم نادانم ، پس در نادانى چگونه نادان نباشم؟ معبودا ، پياپى آمدن تدبيرت و شتاب تحول تقديرت مانع شدند كه بندگان خداشناس تو به عطايى جز عطاى تو راضى باشند ، و مانع از نااميدى مهربان شدند . معبودا ، از من به اندازه پستى من سر مى زند ، و از تو بر اساس شايسته كرمت ... معبودا ، اگر از من خوبى هايى سر بزند به فضل تو است و منت تو بر من است . و اگر كارهاى بد از من سربزند ، بسته به دادگرى تو است . تو بر من حجّت دارى.» در اين فقرات غناى انسان عين فقر و علم او عين جهل برشمرده شده و گفته شده هر چه از ماست سزاوار ملامت است مِنّى ما يَليقُ بِلُؤمى و اگر خوبى هست از فضل و كرم خداست . البته استناد اين فقره از دعا به امام حسين(ع) قطعى نيست ؛ با صرف نظر از استناد به آن بزرگوار ، مى توان گفت كه اين فقرات گوياى چنين حال رجوعى است كه آن را توبه مى ناميم .

[۴۶]. «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّه  إِنَّ اللّه  يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ» ؛ بگو : اى بندگان من كه با خويش گزافكارى كرده ايد ! از بخشايش خداوند نااميد نباشيد كه خداوند همه گناهان را مى آمرزد ؛ بى گمان اوست كه آمرزنده بخشاينده است الزمر : ۵۳ .

[۴۷]. «وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ ؛ و چون مؤنان به آيات ما ، نزد تو آيند بگو : درود بر شما ! پروردگارتان رحمت را بر خويش مقرّر داشته است : چنانچه هر يك از شما از سر نادانى كار بدى انجام دهد ، آنگاه از پس آن توبه كند و به راه آيد ، چنين است كه خداوند آمرزنده اى بخشاينده است الأنعام : ۵۴ .

[۴۸]. از باب نمونه : «وقالَ ابو الحسن الرضا(ع) : كانَ رَسولُ اللّه  صلى الله عليه و آله لا يَقومُ مِن مَجْلِسٍ وإن خَفَّ حَتّى يَستَغفِرَ اللّه  خَمساً وعِشرينَ مَرَّةً ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله از مجلسى هر چند كوتاه بر نمى خاست مگر اين كه بيست و پنج بار استغفار مى كرد» . عدّة الداعى : ص ۲۶۵ .

[۴۹]. ر . ك : الميزان فى تفسير القرآن : ج ۴ ص ۲۴۵ و كشف الغمّه : ج ۳ ص ۴۲ ـ ۴۴ .

[۵۰]. اوصاف الاشراف ، ص : ۲۹ .

[۵۱]. كيمياى سعادت : ج ۲ ص ۶۵۱ . اين تبيين در بين عرفا رواج دارد . آنان توبه اخص يا خاص الخاص را رجوع از خلق به حق يا از خود به حق و به معناى نسبت ندادن منفعت و مضرت به خلق است . همچنين در اين مرحله فرد از ديدن احوال و مقامات خود نيز توبه مى كند . گفته اند كه استغفار پيامبر اكرم از اين نوع بود ، زيرا ايشان هر دم در ترقى بود و وقتى به مقام بالاترى مى رسيد ، از مقام فروتر استغفار و از ديدن آن توبه مى فرمود . ر . ك : موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم ، تهانوى : ج ۱ ص ۵۲۵ ؛ شرح الأسماء الحسنى ، سبزوارى ، ص : ۱۱۹ ؛ شرح التعرف لمذهب التصوف ، مستملى : ج ۳ ص ۱۲۰۹ ـ ۱۲۱۰ ؛ اللمع فى التصوف ، ابونصر سراج ، ص ۴۴ ؛ كشف المحجوب ، هجويرى : ص ۳۸۳ .

[۵۲]. آل عمران : ۱۷ .

[۵۳]. الذاريات : ۱۵ ـ ۱۸ .

[۵۴]. صحيفه امام : ج ۲۰ ص ۲۶۸ و ۲۶۹ .