emamian

emamian

 

اگربخواهیم تحلیل همه جانبه ای از کارنامه درخشان دوره امامت امام حسن عسکری علیه السلام و نیز مواضع دقیق و سنجیده آن حضرت در برابر تحولات سیاسی و توطئه بسیار خطرناک و پیچده دشمنان اهل بیت علیهم السلام داشته باشیم امکان پذیر نیست مگر آن که دو نکته بسیار کلیدی ومهم به درستی تحلیل شود:

نکته اول:
از سال دهم هجرت و تشکیل سقیفه بنی ساعده تا سال 260 هجرت در این مدت 250 سال برای این که نتوانند هیچ یک ازائمه علیهم السلام تشکیل حکومت دهند و زعامت مسلمین را به دست گیرند دشمنان اهل بیت علیهم السلام در چند فاز وارد عمل شدند و درمقام حذف سیاسی و فیزیکی آنان برآمدند.
 
مرحله اول: حذف سیاسی
از سال دهم تا سال 36 در این مدت بیست و پنج سال آنچه اتفاق افتاد حذف سیاسی اهل بیت علیهم السلام بوده است. یعنی با جابجایی مقام ولایت و امامت به خلافت و تنزل دادن جانشینی پیامبر(ص) را از مقام قدسی درحد مقام اجرایی، در سقیفه بنی ساعده توطئه گران توانستند امام علی علیه السلام را از مقام مشروع انتصابی کنار زده و امت اسلامی را از نظام ولایی محروم نمایند.

مرحله دوم: حذف سیاسی وفیزیکی
از سال 40 تا سال 132 از هجرت، یعنی دوره حاکمیت امویان و مروانیان، حاکمیت کثیف و آلوده اموی و مروانی از دو فاز درمقام حذف اهل بیت علیهم السلام برآمدند در فاز اول حذف سیاسی بود که اجازه ندادند هیچ یک از امامان این دوره امام حسن، امام حسین وامام زین العابدین علیهم السلام زمام حکومت و رهبری را به عهده بگیرند و در فاز دوم در مقام حذف فیزیکی امامان بر آمدند که امام حسن وامام حسین و امام زین علیهم السلام را به شهادت رساندند.

مرحله سوم: حذف سیاسی، نژادی وفیزیکی
از سال 132 که بنی العباس به حکومت رسیدند و خلفایی چون، سفاح، منصور، هارون، مأمون سرکار آمدند آنان چون شناخت بیشتر و دقیق تر از اهل بیت علیهم السلام داشتند علاوه برحذف سیاسی نه تنها اجازه ندادند هیچ یک از امامان چهارگانه امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا علیهم السلام زعامت و رهبری امت اسلامی را به عهده بگیرند و تشکیل حکومت دهند بلکه هر چهارامام را به شهادت رساندند و فاز جدیدی را گشودند که حذف نژادی اهل بیت علیهم السلام بود، از همین رو اقدام به بازداشت سادات و به شهادت رساندن آنان نمودند تا نسل کشی کامل کرده باشند. چرا که می دیدند با حذف امام علیه السلام امامزادگان قیام کرده اند و راه و رسم اجدادشان را ادامه می دهند و تهدید بالفعل برای حاکمان پلید بنی العباس می باشند.

مرحله چهارم: حذف آخرین حلقه امامت و کانون الهام بخش
از سال 218 که دوره دوم حاکمیت بنی العباس و خلفای جوری چون((معتصم،واثق متوکل، مستعین، معتز، مهتدی، معمتد)) و دوره امامت امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام بوده است، حاکمان ستم پيشه‌ این دوره برای حذف اهل بیت علیهم السلام از چهار فاز برای حذف اهل بیت علیهم السلام وارد شدند:
اول: در حذف فیزیکی امامان علیهم السلام رَویه خلفای پیشین را تغییر دادند و امام این دوره را در جوانی به شهادت رساندند تا فرصت برای کادر سازی و ترویج نشر اندیشه ولایی پیدا نکنند، از همین رو امام‌ جواد علیه السلام را در 25 سالگی، امام هادی علیه السلام در 41 سالگی، امام حسن عسکری در 28 سالگی به شهادت رسیدند.

دوم: برای این که مانع از کادرسازی امامان علیهم السلام شوند و رابطه آنان را با شیعیان قطع نمایند امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را ازمدینه به سامرا آوردند و در پادگان نظامی در حصر خانگی قرار دادند.

سوم: چون آشنا به روایات رسول الله صلی الله علیه السلام بودند و می دانستند آخرین حلقه امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است برای اینکه آخرین حلقه را که هنوز متولد نشده از میان بردارند و پروژه حذف اهل بیت علیهم السلام را تکمیل کنند مادر حضرت را به شدت تحت کنترل قرار دادند و توسط قابله پیوسته آن بانو را تست می کردند که اگر حامله هست مادر و فرزند را حذف فیزیکی نمایند.

چهارم: از آن جایی که تربت و مضجع شریف امام حسین علیه السلام کانون الهام بخش قیام های علویون و شیعیان بود برای خاموش کردن آن متوکل عباسی اقدام به تخریب تربت مطهر آن حضرت نمود.

***********

نکته دوم:
در چنین دوره سخت که می رفت، اهل بیت علیهم السلام به آخر خط رسیده و طرح و پروژه سقیفه بنی ساعده در حذف فیزیکی، سیاسی، عقیدتی اهل بیت علیهم السلام به نتیجه برسد، امام حسن عسکری علیه السلام با نقش استثنایی و عملیاتی کردن چهار گام کلیدی و موضع سنجیده و بسیار دقیق و قدسی خود، پروژه سیاسی و امنیتی، فرهنگی بسیار خطرناک امویان و عباسیان را به شکست کامل کشاند و اهل بیت علیهم السلام را غالب و ماندگارهمیشه تاریخ و دشمنان را مغلوب و حذف از صفحه تاریخ نمود.

1-تولد پنهانی آخرین حلقه امامت
با وجود همه تلاش و کنترل مامورین امنیتی حاکمیت بنی العباس در ردیابی تولد آخرین حلقه امامت، امام حسن عسکری علیه السلام با کرامت و تدبیره ویژه خود زمینه تولد آخرین حلقه امامت را فراهم آورد و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دامن پاک مادرش حضرت نرجس دیده به جهان گشود و متولد شد و امامت اهل بیت خودش را ادامه داد و ثابت شد((يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ(صف، آیه 8) مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد))

2- آماده سازی شعیان برای غیبت کبرا
آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت امام دوازدهم عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی دیگر از نقش های مهم امام‌حسن عسکری علیه السلام است، چرا که پنهان شدن پیشوا و رهبر هر جمعیت، یک حادثه غیر طبیعی و نامانوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای مردم دشوار است، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم و امامان پیشین علیهم السلام، به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته، افکار را برای پذیرش آن آماده می‌کردند این تلاش، در عصر امام هادی و عسکری علیهما السلام، به صورت جدی تری به چشم می‌خورد؛ این امر در زمان امام عسکری علیه السلام، جلوۀ بیشتری یافت؛ زیرا با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را فقط به شیعیان خاص و بسیار نزدیک نشان می‌داد می فرمود:

((صاحبکم بعدی...‌(الارشاد، ج2، ص34) ؛ این، بعد از من صاحب شما است...))
((ان ابنی هو القائم من بعدی...(کمال الدین تمام النعمه، ج3، ص524) ؛ همانا فرزندم، قائم بعد از من است....))
((هذا امامکم من بعدی و خلیفتی علیکم...(همان،(524)؛این پیشوای شما پس از من و جانشین من بر شما است...))
((ابنی محمد هو الامام الحجة بعدی... (همان409)؛ فرزندم محمد امام و حجت پس از من است.))
از سوی دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت نیز روز به روز محدود تر و کمتر می‌شد؛ به گونه‌ای که حتی در شهر سامرا از طریق نامه یا به وسیلۀ نمایندگان خویش، به مردم پاسخ می‌داد. بدین ترتیب، آنان را برای پذیرش اوضاع و شرایط عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام آماده می‌ساخت.

3- تشکیل شبکه وکالتی
برای این که ارتباط امام علیه السلام با شیعیان با وجود حصر خانگی قطع نشود به دلیل این که تشیّع در مناطق مختلف و شهرهای متعدّدی گسترش و در نقاط فراوانی تمرکز یافته بود. شهرها و مناطقی مانند کوفه، بغداد، نیشابور، قم، خراسان، مدائن، یمن، ری، آذربایجان، سامرّاء، جرجان و بصره از پایگاه های شیعیان به شمار می رفتند، امام حسن عسکری شبکه (وکالتی) که پدرشان امام هادی علیه السلام با همین هدف تاسیس کرده بودند گسترش دادند تا پیوند شیعیان را با حوزۀ امامت از یک سو و ارتباط آنان را با همدیگر از سوی دیگر برقرار سازد و از این رو نمایندگانی از میان چهره های درخشان و شخصیّت های برجستۀ شیعیان برگزید و در مناطق متعدّد، منصوب کرد. ایشان با آنان در ارتباط بود و از این طریق پیروان تشیّع را در همۀ مناطق زیرنظر داشت. نمایندگان امام که دارای سلسله مراتبی بودند و حوزۀ فعّالیت هر کدام از آنها مشخّص بود. در این میان، وجوه جمع آوری شده باید در نهایت به دست وکیل اصلی امام برسد و او به امام برساند و امام علیه السلام با این نقش ویژه اش توانست موجودیت اقلیت شیعه را حفظ نماید.

4- زنده نگه داشتن زیارت تربت سیدالشهدا علیه السلام
خلفای عباسی از همان آغاز حكومت دریافته بودند تربت مطهر سیدالشهداء کانون الهام بخش قیام و نهضت ها است چرا که آنان خود در لوای شعار(لثارات الحسین) در برابر مروانیان قیام کردند و حکومت عباسی را تشکیل دادند ولی پس از تثبیت حکومت نخست منصور دوانیقی، سپس هارون و متوکل تربت و قبه سیدالشهداء را تخریب کردند وآب بستند، ولی امام حسن عسکری علیه السلام با کلام نورانی شان که‌: (عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدي و خَمسينَ، و زيارةُ‌ الأربعينَ، و التَّخَتُّم بِاليَمينِ، و تَعفيرُ الجَبينِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ.((اقبال، ج3، ص100): نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است: اوّل: نماز پنجاه و يك ركعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زيارة اربعين حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام. سوّم: انگشتر در دست راست نمودن. چهارم: پيشاني بر خاك گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم‌ الله ‌الرّحمن الرّحيم در نمازهاي جهريّه (صبح، مغرب و عشاء) آنچنان زیارت مضجع و تربت جدشان حسین بن علی علیه السلام را زنده وماندگار نمودند که پس 1383 سال بعد از واقعه کربلا بیست و پنج میلیون نفر عاشقان دل باخته برای زیارت اربعین ازسراسر جهان با پای پیاده ازنجف به کربلا مشرف شوند.

یکی از اهداف و برنامه‌های کلی پیامبر و معصومان علیهم‌السلام حراست و مرزبانی از اندیشه‌های اسلامی بود که با آغاز بعثت و دعوت پیامبر شروع شده و هریک از امامان بزرگوار به تناسب شرایط زمانی خود به این وظیفه مهم و خطیر پرداخته‌اند.
 
امامان علیهم‌السلام  با افراد و گروه‌های بسیاری که به ظاهر مسلمان بوده، اما افکار خارج از اندیشه‌های دینی و اسلامی داشتند، به بحث و گفت و گو و مقابله جدی می‌پرداختند.
 
بدین شکل که اگر فرد یا افرادی دچار اشتباهات یا تناقضاتی می‌شدند، نخست به هدایت و روشنگری و به دور از هر گونه موضع‌ گیری کار خود را آغاز می‌کردند.
 
 اما همین که احساس می‌شد، این فکر انحرافی به دنبال جریانی پنهان یا آشکار، خود را نشان داده است فوراً دست به افشاگری علیه آنان می‌زدند.
 
و گاهی نیز همین اندیشه‌ها که هر روز در لباس نویی خود را در جامعه اسلامی آشکار می‌کرد، خلفای بنی عباس را هم به دام انداخته و گاه می‌شد همان افکار غلط، سیاست نظام را ترسیم می‌نمود.
 
. بی‌شک یکی از علل و انگیزه‌های جدا ساختن امامان علیهم‌السلام از امت اسلامی، همین جهت بود که عده‌ای از خدا بی‌خبر می‌خواستند با استفاده از قدرت خلافت اسلامی، جامعه را به سمت و سویی که خود می‌خواهند، بکشانند .
 
و جوانان را نسبت به باورهای دینی سست کنند و آنها را در دامان همان اندیشه‌های باطلی که از پیش طراحی کرده و رواج داده بودند، بیندازند تا کسی نتواند آزادانه در برابر این تهاجم ایستادگی نماید.
 
این نوشتار، به بخش بسیار کوچکی از تلاش‌های جدی امام یازدهم در پاسخ گویی به انحرافات فکری و شبهات دینی پرداخته است.
 

چگونه امام حسن عسکری(ع) به انحرافات فکری مذاهب و شبه اندازان دینی پاسخ داده است؟

امام حسن عسکری(ع) و نگهبانی از اندیشه اسلامی

خلفای عباسی از هرگونه اِعمال فشار و محدودیت بر امامان شیعه دریغ نمی کردند. زندگی امام حسن عسکری (ع)با تهدیدها و آزارهای گوناگون همراه بود؛ به گونه ای که این فشارها در زمان امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید.
خلفا، این امامان بزرگوار را برای تحت نظر داشتن، در محل زندگی شان زندانی کرده و افرادی را برای مراقبت از رفتار ایشان گماشته بودند.
 
 به همین دلیل، شیعیان نمی توانستند به راحتی با امام خود ارتباط داشته و رهنمودهای لازم را از ایشان دریافت کنند.
 
 ایشان بارها از وجود جاسوس هایی در زندان خبر داده بودند که خود را شیعۀ امام معرفی می کردند تا بتوانند اطلاعاتی کسب کنند؛ اما امام از این موضوع آگاه شده و شیعیان خود را نیز از این مطلب مطلع می کرد.[1]
 
بر امام حسن عسکری (ع) فشارها و محدودیت های فراوانی وارد شد که می توان آن را به دوعامل مرتبط دانست:
 
۱. در زمان ایشان، شیعه به صورت قدرتی عظیم در عراق در آمده بود و همۀ مردم می دانستند که این گروه به خلفای وقت معترض بوده و حکومت هیچ یک از عباسیان را مشروع و قانونی نمی دانند و معتقدند که امامت الهی در فرزندان علی ˆ (ع) باقی است و در آن زمان، شخصیت ممتاز این خانواده، امام حسن عسکری (ع)بود.[2]
 
۲. خاندان عباسی و پیروان آنان، طبق روایات و اخبار متواتر، می دانستند مهدی موعود (ع) که محوکنندۀ همۀ حکومت های خودکامه است، از نسل حضرت عسکری (ع) خواهد بود؛ به همین دلیل، پیوسته مراقب وضع زندگی او بودند تا بلکه بتوانند او را از بین ببرند.[3]
 
تحت نظر و در زندان بودن امام عسکری (ع)، در طول مدت امامت، ازیک سو و محدود بودن دوران امامت آن حضرت، ازسوی دیگر، موجب شده است.
 
 تا تاریخ زندگی آن امام و فعالیت ها و مواضع ایشان در برابر جریانات مختلف روز، در هاله ای از ابهام باقی بماند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهۀ تناقض آیات قرآن

یکی از جریاناتی که در طول تاریخ اسلام در مقابله با این دین جاودانه و کتاب آسمانی آن وجود داشته است، شبهه آفرینی معاندان در جهت سست کردن اعتقادات مسلمانان بوده است.
 
ازجمله دشمنی‌های این جریان، تناقض تراشی برای آیات قرآن کریم به انگیزه تقدس‌زدایی از این معجزۀ جاودان پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله می‌باشد. غافل از اینکه خداوند حافظ و نگهبان آن بوده و خواهد بود: « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ »[4]
 
قرآن کریم دربردارنده آیات محکم، متشابه، ناسخ و منسوخ بوده و آیات آن علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی نیز هست که تفسیر و تأویل آن‌ها را جز خدا و راسخان در علم که رسول خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند نمی‌دانند.
 
خداوند در قرآن کریم با بیان انواع آیات قرآن کریم، خصومت و توطئه مخالفان قرآن را مطرح کرده و مفسرین واقعی قرآن را معرفی می‌کند:
 
«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»
 
او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» [صریح و روشن‏] است که اساس این کتاب مى‏باشد [و هرگونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف مى‏گردد].
 
 و قسمتى از آن، «متشابه» است [آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار مى‏گردد.]
 
اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهات‌اند، تا فتنه‏انگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسیر (نادرستى) براى آن مى‏طلبند درحالی‌که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند.
 
(آن‌ها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و این حقیقت را درک نمى‏کنند).[5]
 
با غفلت از این مهم است که انسان دچار لغرش می‌شود و چه‌بسا از پیش خود تناقضاتی نیز به کتاب عزیز مطرح کند.
 
رسول خدا و ائمه علیهم‌السلام با درک عمیق این جریان درصدد هدایت گمراهان برآمدند و شبهات را از ساحت مقدس این کتاب آسمانی زدودند.
 

پاسخ امام حسن عسکری علیه‌ السلام

ابوالقاسم کوفى در کتاب تبدیل مى‏نویسد: اسحاق کندى که از فیلسوف‏هاى زمان خود بود شروع کرد به نوشتن کتابى به نام تناقض القرآن. مدت‌ها مشغول نوشتن آن بود. تنها، بى‏آنکه کسى را متوجه نماید. به این کار اشتغال داشت.
 
یکى از شاگردان او خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام رسید.
 
حضرت امام حسن عسکرى به او فرمودند: یک مرد رشیدی میان شما وجود ندارد تا استادتان کندی را از مشغول شدن به تناقض تراشی برای قرآن بازدارد؟
 
شاگرد اسحاق کندی جواب داد: ما از شاگردان این مرد هستیم چطور مى‏توانیم در این مورد یا کار دیگرى بر او اعتراض نمائیم ؟!
 
امام علیه‌السلام فرمودند: مى‏توانى آنچه به تو مى‏ آموزم به او برسانى؟
 
جواب داد آرى.
 
حضرت فرمودند:
 
مى‏روى پیش او خیلى به او محبت مى‏کنى و در کارى که اشتغال دارد به او کمک خواهى کرد. وقتى به تو انس گرفت و با او نزدیک شدى، می گوئی یک سؤال برایم پیش‌آمده اگر اجازه مى‏دهى بپرسم؟ او خواهد گفت سؤالت را بکن.
 
به او بگو اگر متکلم قرآن پیش تو بیاید و بگوید منظورم از این سخن غیر آن چیزى است که تو گمان کرده ‏اى (و با خود خیال مى‏کنى متناقض است). او در جواب تو خواهد گفت ممکن است زیرا مرد فهمیده ‏اى است وقتى بشنود مى‏پذیرد.
 
وقتى این کار را کردى بگو شاید متکلم قرآن غیر آنچه تو خیال کرده‏ اى، از سخن خود اراده کرده باشد؛ در این صورت تو کلام او را در غیر معنى مراد متکلم معنى کرده‏ اى.
 
شاگرد پیش استاد کندى رفت و خیلى به او محبت نمود تا بالاخره این سؤال را کرد. مرد کندى گفت باز حرف خود را برایم تکرار کن. براى مرتبه دوم گفت. استاد کندى به فکر فرورفت و فهمید چنین چیزى هم محتمل و هم جایز است.
 
سپس به شاگرد گفت: این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟
 
شاگرد گفت: به دلم افتاد، و از تو پرسیدم.
 
استاد گفت: این کلام، بسیار بلندپایه است، که از مانند تو بعید است سرزند، تو هنوز به چنین مقام عالی علمی نرسیده‌ای.
 
شاگرد گفت: این سخن را از ابو محمد (امام حسن عسکری علیه‌السلام) شنیده‌ام.
 
استاد گفت: اینک حقیقت را گفتی، و چنین مسائلی جز از این خاندان شنیده نمی‌شود.
 
آنگاه استاد، درخواست آتش کرد، و تمام آنچه را درباره تناقض گوئی قرآن تألیف کرده بود سوزانید و نابود کرد.[6]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نامه ی نامرئی

مهم ترین فعالیت امام عسکری (ع) روشنگری افراد دربارۀ مقام امامت و تثبیت این جایگاه در ذهن آنان بود که گاهی از طریق نوشتن نامه برای افراد، دیدگاه حضرت در مواضع گوناگون معلوم می شد.
 
 مانند نامه به اسحاق بن اسماعیل که در آن، با استناد به آیات قرآن، امر امامت را ثابت می کند.[7] گاهی این کار با ظهور کرامتی از ایشان متجلی می شد؛ مانند پاسخ به نامۀ فردی ناصبی که به خط نامرئی نوشته شده بود.
 
جزئیات این رویداد چنین است: در مجلسی از کرامت های آن حضرت بحث شد، فرد ناصبی گفت: «اگر او به نامۀ من که با خط نامرئی می نویسم، پاسخ داد، می دانم که برحق است.»
 
نامه هایی برای امام نوشتند که نامۀ فرد ناصبی نیز در میان آن ها بود. حضرت پاسخ نامه ها را داد و در کاغذی جداگانه اسم آن فرد و پدر و مادرش را نیز نوشت و برای آنان فرستاد.
 
 وقتی فرد ناصبی این کرامت را از امام دید، به امامت آن حضرت اعتراف کرد.[8] با اینکه امام درمقایسه با امامان پیشین، با وضعیت دشوارتر و محدودیت های بیشتری روبرو بود.
 
 همان سیاست منفی آنان را در برابر خلافت دستگاه عباسی دنبال کرد و شیعیانِ خود را نیز، از همکاری با آنان بر حذر می داشت.
 
باوجود تمام محدودیت ها و کنترل های شدید، با گزینش شیوه های بسیار ظریفِ پنهان کاری، نامه هایی را به افراد و پیروان فرستاده و موضع منفی خود را در برابر اقدامات و عقاید خلفا بیان می کرد.
 
 ایشان برای فاش نشدن محتوای نامه ها، آن ها را درون ظرف های مشک و روغن یا درون چوب، قرار می داد.[9]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه بداء

یکی از شبهات موجود در زمان امام، مسئلۀ بداء[10] بود که دربارۀ آیۀ زیر مطرح می شد: «یمْحُو اللَّهُ مَا یشاءُ وَ یثبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ.» امام در پاسخ احمد بن صالح دراین بارۀ فرمود:
 
 «هل یمحو إلا ما کان و هل یثبت إلا ما لم یکن؟» (=آیا محو می کند جز آنچه بوده و آیا اثبات می کند جز آنچه نبوده است؟) احمد بن صالح می گوید:
 
«پیش خودم گفتم این برخلاف گفتۀ هشام بن حکم است که اظهار می داشت: خدا به چیزی آگاه نیست تا وجود پیدا کند. دراین هنگام، امام در من نگریست و فرمود:
 
«خدا جبار و حکمران بالاتر است و به همه چیز، قبل از اینکه بوجود بیایند، آگاهی دارد. » گفتم: «گواهی می دهم که تو حجت خدایی.»[11]
 
امام با توجه به آیۀ «وَ منْ یتوَلَّ اللَّه وَ رَسولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»[12]، حزب خدا را این گونه معرفی می کند: «برای انتساب به حزب الله فقط ادعا کافی نیست.
 
 بلکه آن انتسابی عقیدتی است و رابطۀ فکری را که رابطۀ عملی، لازمۀ آن است، کامل می کند. بنابراین کسی که به خدا ایمان بیاورد.
 
 و پیامبرش را تصدیق کند و حق اولیای خدا را بشناسد و راه هدایت آن ها را پیروی نماید، او در شعار حزب الله و رستگار است.»[13]
 
اختلافات عقیدتی که در طول دورۀ اسلامی و ازجمله دورۀ امامان متأخر شیعه بروز یافته بود، در زمان امام عسکری (ع) شدت پیدا کرد و در بسیاری از مواقع، به آشوب و تشنج و مشکلات اجتماعی و سیاسی منجر شد.
  

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شرایط سخت اقتصادی

منابع تاریخی نشان می دهد که امام گاهی در جمع یاران خود حاضر می شد و رهنمودهای لازم را به آنان می داد و شیعیان نیز با بهره گرفتن از فرصت ایجادشده، مشکلات خویش بازگو می کردند.
 
از نکات مهم در تشکیل این جلسات، حفظ و تقویت روحیۀ انقلابی شیعیان در آن وضعیت سخت و بحرانی و مستحکم کردن رابطۀ امت و امامت بود.
 
 در وضعیتی که حکومت عباسی، عده ای را با تطمیع به سوی خود جذب می کرد و گروهی را با ارعاب و تهدید از گرد امامان پراکنده می ساخت.
 
 برافروخته نگه داشتن شراره های ایمان و اخلاص در درون افراد و آماده نگه داشتن آنان برای فداکاری در راه دین، تحمل کمبود ها و فشار ها، از رسالت های مهم امام عسکری (ع) دربارۀ شیعیان بود.
 
ازاین رو می بینیم وقتی یکی از یاران امام طی نامه ای به آن حضرت، از وضعیت بد زندگی خود شکوه می کند، امام در پاسخ این گونه می فرماید:
 
 «تهیدستی و بامابودن، بهتر از بی نیازی درکنار دیگران و کشته شدن با ما، بهتر از زندگی با دشمنان ماست.»[14]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به اندیشه غلو

علامه مجلسی از «ادریس بن زیاد کَفَر توثایی» نقل کرده که وی می‌گفت: من از جمله افرادی بودم که درباره آنها غُلوّ می‌کردم. روزی برای دیدار با ابومحمد عسکری علیه‌السلام روانه سامرا شدم؛
 
 وقتی که وارد شهر شدم، از فرط خستگی خود را بر پلکان حمامی انداخته و کمی به استراحت پرداختم. در این بین خواب چشمان مرا ربود؛ پس بیدار نشدم مگر با صدای کوبیدن آرامی که به وسیله چوب‌دستی که در دست امام عسکری علیه‌السلام بود
 
. پس با همان اشاره از خواب بیدار شده و او را شناختم. فوراً از جای برخاسته و در حالی که آن حضرت سوار بر اسب بودند، پا و زانوی مبارکش را بوسه زدم، اولین سخنی که امام در این ملاقات کوتاه به من فرمود، این بود:
 
 «یا ادریس! «بل عباد مکرمون، لایسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون»؛ [15] ای ادریس! بلکه آنان بندگان مقرب خدایند و در گفتار بر او سبقت نمی‌گیرند و به فرمان وی عمل می‌کنند.»
 
 در این جا حضرت با عنوان کردن این آیه خواستند به او بفهمانند که اندیشه غُلوّ درباره ما باطل است و ما از خود هیچ اختیاری جز آن که خداوند اراده کند، نداریم؛ چرا که ما به دنبال امر و اراده خدا بوده و فرمان او را انجام می‌دهیم.
 
ادریس که از جواب کوتاه امام عسکری علیه‌السلام کاملاً آگاه شده بود، در پاسخ امام گفت: ای مولای من! مرا همین کلام بس است؛ زیرا آمده بودم تا این مسأله را از شما بپرسم [16]
 

برخورد امام حسن عسکری (ع) باغلات و مفوضه

از دیگر برخوردهایی که امام حسن عسکری علیه‌السلام با منحرفان فکری داشت، همانا موضع‌گیری در برابر غلات و مفوّضه بود؛ یعنی همان‌هایی که عقیده داشتند:
 
خداوند در ابتدای آفرینش با خلق کردن پیامبر، همه چیز را به او واگذار کرده، سپس این پیامبر است که دنیا و هر آنچه که در او هست را آفریده است. و برخی گفته‌اند: خداوند این اختیار را به علی بن ابیطالب علیه‌السلام داده است. [17] .
 
 و چون این اندیشه انحرافی لطمه شدیدی بر عقاید مسلمانان می‌زد، و پیامدهای ناگواری در پی داشت، بدین جهت از آغاز پیدایش این تفکر غلط، مورد نکوهش معصومان علیهم‌السلام قرار گرفت و این طایفه را بدتر از یهود و کفار قلمداد کردند.
 
 زیرا چیزی مدعی شده بودند که حتی یهود و نصارا هم نگفته بودند. چرا که یکی از آثار این تفکّر غلط، غُلوّ درباره پیامبر و معصومان علیهم‌السلام بود.
 
 از این رو، امام عسکری علیه‌السلام مسلمانان را از پیروی چنین افرادی با چنین افکاری بر حذر می‌داشت و گاهی با برخی از ساده‌اندیشان و فریب خوردگان بسیار بزرگوارانه برخورد می‌کرد، به امید آن که از باور خود دست بردارند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نماینده مفوضه

در ملاقاتی که امام با کامل بن ابراهیم به نمایندگی از گروهی از مفوضه داشت، وی پاسخ سؤالات خود را از امام عصر این گونه دریافت کرد: مفوضه دروغ گفته اند؛ بلکه دل های ما ظرف مشیت های الهی است. پس اگر او بخواهد، ما می خواهیم.
 
امام عسکری (ع) برای تأیید گفتار فرزندش، امام عصر عجل الله فرجه و رد گفتۀ مفوضه به کامل بن ابراهیم فرمود: «پاسخ خود را دریافت کردی، دیگر برای چه اینجا نشسته ای؟ از جای برخیز.»[18]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به نماینده واقفیه

یکی دیگر از گروه‌های انحرافی که پس از شهادت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام پدید آمد، آنهایی بودند که ادّعا داشتند: موسی بن جعفر علیه‌السلام هنوز از دنیا نرفته است.
 
 بنیانگذاران این طایفه، زیاد بن مروان قندی، علی بن أبی‌حمزه و عثمان بن عیسی می‌باشند و علت انکار آنان در آغاز کار، این بود که نزد این سه نفر، اموالی از حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام وجود داشت،
 
 چون نمی‌خواستند اموال امام کاظم علیه‌السلام را به فرزندش امام رضا علیه‌السلام تحویل دهند، شهادت امام کاظم علیه‌السلام را منکر شدند. در پاسخ نامه امام رضا علیه‌السلام ـ که به آنها نوشته بود تا اموال را بازگردانند،
 
 زیرا او قائم مقام پدرش موسی بن جعفر علیه‌السلام است ـ زیاد قندی و ابن ابی‌حمزه، منکر چنین پولی در نزد خود شدند و اما عثمان بن عیسی به حضرت نوشت:
 
 پدرت هنوز زنده است و هر که چنین ادعایی کند، سخن باطلی گفته و تو هم اینک به گونه‌ای عمل کن که خود می‌گویی از دنیا رفته است. ولی او به من دستور نداده چیزی به تو بدهم.... [19] .
 
 آری، این گروه با توقف در امامت موسی بن جعفر علیه‌السلام از همان ابتدا مورد لعن، نفرین و برائت امامان علیهم‌السلام بوده و به گروه «مَمْطوره» نیز اشتهار یافتند. [20]
 
علامه مجلسی از «احمد بن مطهّر» روایت کرده: برخی از یاران ما به امام حسن عسکری علیه‌السلام نامه نوشته و از وی درباره کسی که بر حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام توقف کرده ـ و فراتر نرفته است ـ سؤال کرده بود که: آیا آنها را دوست داشته باشم یا از آنان بیزاری جویم؟
 
حضرت در پاسخ فرمود: «آیا برای عمویت آمرزش می‌خواهی؟ خداوند عمویت را نیامرزد، از او بیزاری بجوی و من در پیشگاه خداوند از آنها بیزاری می‌جویم.
 
 پس با آنان دوستی نداشته باش، از بیماران‌شان عیادت مکن و در تشییع جنازه مردگان‌شان حاضر مشو و بر امواتشان نماز نخوان، خواه امامی را از سوی پروردگار منکر شوند، و یا امامی را که از سوی خداوند نمی‌باشد، بر آنها اضافه کند و یا قائل به تثلیث باشند.
 
بدان، کسی که تعداد ما را اضافه بداند، مانند کسی است که از تعدادمان کاسته باشد و امامت ما را انکار کند.» تا قبل از این مکاتبه و جریان، شخص سؤال کننده نمی‌دانست که عمویش هم در ردیف «واقفیان» است و حضرت او را از این موضوع آگاه ساخت. [21]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) هنگام سردرگمی در پاسخ به شبهات

امام حسن عسکری (ع) به پیروان خود توصیه می فرمود که اگر دربارۀ مسائل پیش آمده در جامعه که موجب سردرگمی یا ایجاد شک وشبهه می شود، نمی توانند مسیر درست را انتخاب کنند، توقف کنند تا با انتخاب اشتباه، موجبات تباهی دین و دنیای خود را فراهم نسازند.
 
ایشان می فرماید: «اورَعُ النّاسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَة. اعبُدُ النّاسِ مَن اقامَ علَی الفَرائِض. ازهَدُ النّاسِ مَن تَرَکَ الحَرامَ. اشَدُّ النّاسِ اجتِهاداً مَن تَرَکَ الذُّنوبَ»
 
(=پارساترین مردم کسی است که در هنگام شبهه توقف کند. عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم کسی است که حرام را رها کند.
 
 کوشاترین مردم کسی است که گناهان را کنار بگذارد».[22] ازطرفی، همواره تأکید می کرد که جز مسلک علی (ع)، شیوۀ دیگری اختیار نکرده و از پیروی از سایر فرق به شدت بپرهیزند.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به صاحب الزنج

در عصر خلافت مهتدی عباسی، شورشی در جنوب عراق آغاز شد و رهبری آن را فردی به نام صاحب الزنج برعهده داشت. او در این شورش پیروزی های بزرگی به دست آورد.
 
 او پس از پیروزی، در نزدیکی شهر بصره، شهر جدیدی، به نام مختاره، برای خود و سپاهیان خویش بنا کرد.
 
 صاحب الزنج و سپاهیان او پس از سال ها نبرد و کشتار مردم و تاراج اموال آنان، به عافیت طلبی و ایجاد رفاه و زندگی اشرافی روی آوردند.
 
 قیام زنگیان علیه عباسیان، در عصر امام حسن عسکری (ع) رخداد و آن حضرت که امام شیعیان و بزرگ علویان بود.
 
 هنگامی که شنید برخی از مردم، صاحب الزنج را علوی می دانند، به صراحت بیان کرد که وی از اهل بیت (ع) نیست: «صاحِبُ الزَّنج لَیسَ مِنّا اهلَ البَیتِ»[23]
 
امام در این اعلام موضع، بی اینکه از نظر سیاسی دربارۀ حرکت او اظهار نظری کرده باشد، به طرد وی از خاندان علوی بسنده کرد و در آن وضعیت، این منطقی ترین موضع گیری بود؛
 
چه انیکه از نظر امام، هردو طرف درگیر، در جبهۀ باطل قرار داشتند و مخالفت صریح با یک جبهه، موافقت با جبهۀ دیگر تلقی می شد. ازاین رو، حضرت برای جلوگیری از هرنوع سوء استفادۀ مخالفان، از اعلام موضع سیاسی در برابر جریان یادشده خودداری کرد.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) با علم غیبی

امام عسکری علیه السلام برای زدودن این شک و تردیدها و حفظ یاران خود از خطر گمراهی و هدایت گمراهان ناگزیر می شد پرده های حجاب را کنار زده و از آن سوی جهان ظاهر، خبر دهد.
 
این شیوه، از مؤثرترین روش های جلب مخالفان و تقویت ایمان شیعیان به شمار می آمد. در اینجا به برخی از این معجزات اشاره می رود.
 
1 ـ امام عسکری حدود بیست روز پیش از قتل معتز به اسحاق بن جعفر زبیری نوشت: در خانه خود بمان. حادثه مهمی اتفاق خواهد افتاد! وی می گوید:
 
 پس از آن که بریحه کشته شد، به محضر امام نوشتم: حادثه ای که گفته بودید رخ داد، اینک چه کنم؟ امام پاسخ داد: حادثه ای که گفتم، حادثه دیگری است! طولی نکشید معتز کشته شد. [24]
 
2 ـ محمد بن عیّاش می گوید: چند نفر بودیم که در مورد کرامات امام عسکری علیه السلام با هم گفت و گو می کردیم. فردی ناصبی (دشمن اهل بیت علیهم السلام) گفت: من نوشته ای بدون مرکب برای او می نویسم، اگر آن را پاسخ داد، می پذیرم که او بر حق است.
 
ما مسائل خود را نوشتیم. ناصبی نیز بدون مرکب روی برگه ای مطلب خود را نوشت و آن را با نامه ها به خدمت امام فرستادیم.
 
حضرت پاسخ سؤال های ما را مرقوم فرمود و روی برگه مربوط به ناصبی، اسم او و اسم پدرش را نوشت! ناصبی چون آن را دید از هوش رفت، و وقتی به هوش آمد، حقّانیت حضرت را تصدیق کرد و در زمره شیعیان قرار گرفت. [25]
 
3 ـ شخصی به نام حلبی می گوید: در سامرّاء گرد آمده بودیم و منتظر بیرون آمدن ابومحمد (امام عسکری علیه السلام) از خانه بودیم، تا او را از نزدیک ببینیم. در این هنگام نا مه ای از حضرت به ما رسید که در آن نوشته بود:
 
«به هوش باشید. هیچ کس بر من سلام نکند و کسی با دست به سوی من اشاره نکند؛ زیرا در غیر این صورت، جانتان به خطر خواهد افتاد»
 
در کنار من جوانی ایستاده بود. به او گفتم: «از کجایی؟» گفت: «از مدینه». گفتم: «این جا چه می کنی؟» گفت: «من از نوادگان «ابوذر غفاری» هستم. درباره ی امامت ابومحمد علیه السلام اختلافی پیش آمده است، آمده ام او را ببینم و از او سخنی بشنوم یا نشانه ای ببینم تا دلم آرام گیرد.»
 
در این هنگام امام حسن عسکری(ع) همراه خا دم خویش بیرون آمد. وقتی نزدیک ما رسید، به جوانی که در کنار من بود، نگریست و فرمود: «آیا تو غفاری هستی؟»
 
جوان پاسخ داد: «آری». امام فرمود: «مادرت «حمدویه» چه می کند؟» جوان پاسخ داد: «خوب است». امام پس از این سخنان کوتاه از کنار ما گذشت. رو به جوان کردم و گفتم: «آیا او را قبلاً دیده بودی؟»
 
 پاسخ داد: «خیر.» گفتم: «آیا همین تو را کافی است؟» گفت: «کم تر از این نیز کافی بود.» [26]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به سوال توحید

امام در پاسخ به نامه ای که سهل بن زیاد به ایشان نگاشته و از توحید سؤال کرده بود، چنین نوشت:
 
تو درمورد توحید سؤال کردی و بدان که درک توحید ذاتی بر شما لازم نیست. خداوند متعال یکی است، یکتاست، بی نیاز و کامل است،
 
 فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. کسی همانند او نمی باشد. آفریدگار است و آفریده نیست. هرچه از اجسام و غیرآن ها، بخواهد خلق می کند، هرچه بخواهد به تصویر می کشد و نقاشی می کند؛
 
 ولی خودش صورت ندارد. نام های او مقدس است و بالاتر از آن است که همانندی داشته باشد. تنها او آفریدگار است و چیزی مثل و مانند او نیست و او شنوا و آگاه است.[27]
 
محمد بن ربیع شیبانی می گوید: «با یکی از ثنویه (دوگانه پرستان ) گفت وگو کردم و دلیل های او به نظرم قوی آمد.
 
 در این هنگام اهواز بودم، سپس به سامرا آمدم وقتی که امام عسکری (ع) را دیدم، با انگشت مبارک اشاره فرمود که خدا یکی است (یا او را یکی بدان) که ناگهان غش کردم و افتادم.[28]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه سهم الارث زن

از دیگر شبهات، شبهۀ فقهی است که نمونۀ آن در این ماجرا به خوبی مشهود است: شخصی از امام پرسید که چرا سهم الارث زن، یک سهم و سهم الارث مرد دو سهم است؟
 
امام برای حل این شبهه فرمود: «إنّ المَرأة لیسَ علَیها جهادُ و لا نَفَقَة و لا عَلیها معقلة إنما ذلکَ علَی الرّجالِ» (=بر زن جهاد رفتن و نفقه دادن واجب نیست. دیه هم بر گردن او نمی آید؛ ولی همۀ این ها بر مردان واجب است.)[29]
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به  دو شبهه در زندان

در دورانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان بود، یکسال بر اثر خشکسالی قحطی شدیدی به وجود آمد.
 
علمای اسلام مردم را جمع کرده، برای نماز استسقاء (طلب باران) به بیابان بردند و نماز خواندند. این قضیه چندین بار تکرار شد و اثری از باران دیده نشد؛
 
اما علمای نصارا وقتی با مسیحیان نماز استسقا خواندند، باران آمد و چندین بار این قضیه تکرار شد.
 
این موضوع باعث سرشکستگی و آبروریزی مسلمین شد. یکی از شیعیان به هر نحوی بود، خود را به زندان رساند؛ اما قبل از آنکه جریان را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام عرض کند،
 
 با تعجب دید در میان زندان قبر آماده ای وجود دارد. با چشم گریان عرض کرد: من طاقت ندارم شما را در این قبر دفن کنند. حضرت فرمود: ناراحت نباش!
 
خداوند نیز چنین مقدر نکرده است. بعد از شنیدن این سخن، عرض کرد: دو مطلب و پرسش مهم مرا به اینجا کشانده است:
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه با روزگار دشمنی نکنید

پرسش اوّل این است که در روایات وارده از شما آمده است که با روزگار دشمنی نکنید (لا تُعادِ الاَْیّامَ) منظور از این روایات چیست؟
 
حضرت عسکری علیه السلام فرمود: منظور از روزگار، ما اهل بیت هستیم؛ شنبه متعلق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله، یکشنبه متعلق به علی علیه السلام [و فاطمه زهرا علیهاالسلام].
 
دوشنبه متعلق به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، سه شنبه مربوط به امام سجاد و امام باقر و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام.
 
 چهارشنبه متعلق به امام جواد و پدرم حضرت هادی علیهماالسلام، و پنجشنبه متعلق به من است و جمعه مربوط به فرزندم مهدی علیه السلام می باشد.
 

پاسخ امام حسن عسکری (ع) به شبهه نماز باران نصرانی

پرسش دوم این است که علمای اسلام سه روز برای نماز باران به بیابان رفتند و نماز خواندند و بارانی نیامد، ولی علمای نصرانی هر باری که نماز خواندند، باران بارید.
 
 و اگر امروز هم به دعای آنها باران ببارد، ترس آن است که مسلمانان و شیعیان در عقیده خود متزلزل شوند و به مسیحیت گرایش پیدا کنند.
 
حضرت فرمود: عالم نصرانی تکه ای از استخوان بدن یکی از پیامبران را همراه دارد که آن را در میان انگشتان خود گذاشته [و همان را وسیله اجابت دعای خویش قرار داده]؛
 
 لذا باران می بارد. تو خود را فورا به او برسان و آن را از میان انگشتان او بیرون آور! این عمل باعث پراکندگی ابرها و قطع باران می شود.
 
آن مرد با سرعت خود را به محل نماز مسیحیان رساند و استخوان را برداشت. اتفاقا ابرها پراکنده شدند و علمای مسیحی هر چه کردند، باران نبارید؛ لذا شرمنده شدند و مسلمانان مخصوصا شیعیان از شک و تردید بیرون آمدند و بر ایمان و اعتقاد خویش استوار گشتند. [30]
 
به نقل دیگر، خلیفه وقت عباسی امام حسن عسکری علیه السلام را از حبس بیرون آورد و به بیابان برد و جریان را به او عرض
 
کرد. حضرت جریان استخوان را گوشزد نمود و دستور داد یکی از خادمانش استخوان را از دست عالم مسیحی بیرون آورد. او نیز چنین کرد و در نتیجه، باران نیامد. آن گاه خود حضرت دست به دعا برداشت و باران شدیدی شروع به باریدن کرد. [31]
 

نتیجه:

حاکم بودن وضعیت سیاسی و جوّ خفقان آور بر جامعۀ شیعیان در زمان امام حسن عسکری (ع)، عمر کوتاه رهبر شیعیان، دربند بودن ایشان و مدت زمان اندک امامت، موجب شد تا از فعالیت ها و بیانات آن امام همام، به ویژه در برخورد با گروه های انحرافی، جز مقداری اندک، چیزی دیگری به دست ما نرسد.
 
 و مبارزات و رفتارهای ایشان در هاله ای از ابهام باقی بماند؛ اما با همان مقدار اندک (روایات و نامه ها و فرامین)، می توان به مقداری از فعالیت ها و مبارزاتشان در مقابله با تفکرات و فرق منحرف دست یافت.
 
 در آن زمان، نه تنها امکان مبارزۀ مسلحانه وجود نداشت؛ بلکه حتی این کار به مصلحت دین و جامعه هم نبود. پس تقیه از مهم ترین موضع گیری های ایشان در مواجهه با آنان بود.
 
 در سایۀ تقیه و به اشکال روشنگری افکار از طریق موعظه، فعالیت های علمی، موضع گیری، هشدار دربارۀ فرق منحرف، پیش بینی شکل گیری انحراف و قطع ریشه های آن، مبارزات صورت می پذیرفت.
 
 این امور، اقدامات مهم امام عسکری (ع) در مواجهه با افکار و فرق منحرف به حساب می آید. این امر نشان از تدبیر و درایت و روشنفکری امام در برخورد با مشکلات در سخت ترین حالت و وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و فردی، در طول سال های حیاتشان است.
  

پی نوشت:

1. برای اطلاع بیشتر از این دست ماجراها، نک: مؤمن شبلنجی، نور الابصار فی مناقب آل المختار، قاهرة: مکتبة المشهد الحسینی، بی تا، ص166
2. نک: شیخ مفید، الارشاد، قم: بصیرتی، بی تا، ص338؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۳، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1381، ص197؛ سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۲، بیروت: دار التعارف، 1403، ص43؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوراء، تهران: دار الکتب الاسلامیه، بی تا، ص376.
3. نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، تهران: ذوی القربی، 1379، ص434.
4. سوره حجر، آیه 9.
5. سوره آل‌عمران، آیه 7؛ ترجمه و توضیح آیت‌الله مکارم شیرازی
6. مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام لابن شهرآشوب ؛ ج‏4 ؛ ص424
7. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵۰، بیروت: الوفاء، 1403، ص319تا323.
8.محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص440؛ مجلسی، پیشین، ص288.
9. نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص427.
10. این باور که خدا بر همۀ چیزها و رویدادها، از گذشته و حال و آینده، آگاه است و چیزی، اعم از اندک و بسیار، بر او پوشیده نیست تا با اگاهی از آن، جهل پیشین وی برطرف شود، نک: یعقوب کلینی، کافی، به تصحیح علی اکبر غفاری، ج۱، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1363، ص107؛ ابن بابویه، 1375، ص136.
11. محمدباقر مجلسی، پیشین، ص257؛ علی بن حسین مسعودی هزلی، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب، تهران: انصاریان، 1384، ص249.
12.سورهمائده، ایه56
13. محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص439.
14. مجلسی، پیشین، ص299.
15. انبیاء / 26 و 27.
16. بحارالانوار، ج 50، ص 283.
17.شرح باب حادی عشر، ص 99.
18.محمدبن حسن طوسی، الغیبة، تهران: دار الکتب الاسلامی، بی تا، ص841.
19.همان، ص 43.
20.بحارالانوار، ج 5، ص 267.
21.کشف الغمّه، ج 3، ص 219.
22. حسن بن شعبۀ حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، تهران: کتابچی، 1373، ص519.
23. محمدبن علی ابن شهرآشوب، پیشین، ص462-  نک: محمدبن علی ابن شهرآشوب، همان، ص425؛ محمدباقر مجلسی، پیشین، ص317؛ محمدمحسن فیض کاشانی، معادن الحکمة فی مکاتیب الائمة، قم: نشر اسلامی، 1363، ص486
24.الارشاد، ص 340.
25.اثبات الوصیة، ص 241.
26. بحارالانوار، ج 50، ص 269.
27. مـحمدبن‌علی صـدوق‌، توحید‌، قم‌: جامعۀ مدرسین، 1387، ص102‌.
28. محمدبن‌علی ابن‌شهرآشوب، پیشین، ص462.
29.محمدبن‌علی ابن‌شهرآشوب، همان، ص470.
30. نور الابصار، شبلنجی، ص167؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، قم، کتابفروشی مصطفوی، ج 4، ص 425؛ داستانهای صاحبدلان، محمدی اشتهاردی، ج 2 1، صص 119 120.
31. بحارالانوار، ج 50، ص 370؛ فصول المهمة، ابن صباغ مالکی، چاپ قدیم، صص 304 305.

جمعه, 31 شهریور 1402 20:24

شیوه رفتار با کودک پنج سال

آشنایی با رفتار های کودکان پنج ساله

پنج سالگی می‌تواند سن بسیار جذابی باشد. فرزند شما دوست دارد بازی کند و بسیار خلاق است. او هنوز کوچک و دلرباست، توانایی درک اطلاعات جدید و پرسیدن سؤال‌های متفکرانه اش شما را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. اما این سن همچنان با مشکلات خود همراه است.

کودکان پنج ساله هنوز در حال یادگیری کنترل احساسات خود هستند. با این حال، کودک شما در حال رشد است. او قادراست کارهای بچه‌های بزرگ مثل رفتن به مدرسه و مسواک زدن خود را انجام دهد.
 

چگونه رفتار کنیم تا کودک در این سن  شاد و پر انرژی باشد

یاد بگیرید که احساسات کودک خود را درک کنید

حالا که کودک  بزرگتر شده است، احساساتش پیچیده تر شده است. اما خوشبختانه توانایی او در کنترل آنها بسیار قوی تر است.برای کودکان 5 ساله، احساسات مهم هستند و آن‌ها نیاز دارند تا درک و توجه شما را به خودشان احساس کنند.

برای کمک به کودکان در درک و مدیریت احساساتشان، می‌توانید با آن‌ها در مورد احساسات صحبت کنید و به آن‌ها نشان دهید که شما به گفتگو با آن‌ها علاقه دارید.
 

با فرزندتان خوش بگذرانید

اگر کودک شما یک دقیقه برای فکر کردن به خاطرات خوشش وقت بگذارد، احتمالاً متوجه خواهد شد که آنچه او را شادترین می‌کند، شما هستید. و این اولین کلید برای ایجاد یک کودک خوشبخت است.

اگر می‌خواهید کودک خود را خوشبخت و رضایتمند ببینید، باید به او وقت کافی بدهید. وقتی کودک شما احساس می‌کند که شما به او توجه می‌کنید و از او مراقبت می‌کنید، احساس خوبی پیدا می‌کند و بهترین خود را به نمایش می‌گذارد.

به کودک خود فرصت دهید که با دوستانش بازی کند، اما همیشه در نزدیکی او باشید تا در صورت نیاز به او کمک کنید. همچنین، با ابراز علاقه و احترام به کودک خود، او را قوی‌تر و مطمئن‌تر می‌کنید و به خودش اعتماد بیشتری پیدا می‌کند.

شیوه رفتار با کودک پنج سال
 

به فرزندتان کمک کنید تا مهارت های جدیدی کسب کند

افراد شاد اغلب کسانی هستند که بر یک مهارت تسلط دارند. به عنوان مثال، وقتی کودک شما دوچرخه سواری را تمرین می کند، از اشتباهات خود درس می گیرد، پشتکار و نظم را می آموزد و سپس با تلاش خود لذت موفقیت را تجربه می کند.

او همچنین از  از شناخت و تحسین دیگران برای دستاورد خود بهره‌مند می‌شود. مهم‌ترین امر، او کشف می‌کند که در زندگی خود کنترل دارد.
 

عادات سالم کودک خود را پرورش دهید

خواب، ورزش و رژیم غذایی سالم برای سلامتی همه، به ویژه کودکان، مهم هستند. برای ورزش، کودک شما مجبور نیست در تیم فوتبال باشد. فقط دویدن در بیرون به کودکان کمک می کند تا خلق و خوی آنها را بهبود بخشند.
 

به حرف فرزندتان گوش دهید

به گفته هالوول، بهترین توصیه برای اینکه بفهمید فرزندتان خوشحال است یا نه ساده ترین راه این است، به حرفهای او گوش کنید. برای اینکه کودک شما شاد و خوشحال باشد، بهتر است به حرف او گوش کنید و از او بپرسید که چه می‌خواهد و چه اتفاقی برایش رخ داده است.

به او نشان دهید که شما به او توجه می‌کنید و از او مراقبت می‌کنید. همچنین، با ابراز علاقه و احترام به کودک خود، او را قوی‌تر و مطمئن‌تر می‌کنید و به خودش اعتماد بیشتری پیدا می‌کند.
 

الگویی خوب برای فرزندتان باشید

یکی از بهترین کارهایی که می توانید برای فرزندتان انجام دهید، الگوبرداری از ویژگی هایی است که دوست دارید او داشته باشد. به کودک خود کمک کنید تا نیمه پر لیوان را ببیند اگر باران بازی فوتبال او را لغو کرد، به این نکته اشاره کنید که این فرصتی است برای دیدن یک مسابقه.

اما شما نیازی به پنهان کردن احساسات منفی خود ندارید. می‌توانید به کودک خود نشان دهید که شما ناراضی هستید که بهترین دوست شما از شهر رفته است، و اگر با صحبت کردن درباره اینکه چگونه با او در تماس باشید و چقدر سرگرم‌کننده است که به دیدار او بروید، به کودک خود آموزش داده‌اید که ناراحتی بخشی از زندگی است و همچنین به او نشان داده‌اید که چگونه به دنبال راه‌حل‌های مسائل بگردید.


شیوه رفتار با کودک پنج سال

 

تغییرات رشدی کودکان در پنج سالگی

رشد فیزیکی

در سن 5 سالگی، کودک تا حد زیادی مهارت های حرکتی خودش را توسعه می دهد. آنها می توانند بلند بپرند، بدوند، خوب صعود کنند و شروع به انجام حرکات پیشرفته تری مانند ژیمناستیک یا کاراته کنند.

قدرت حرکتی و تعادل کودکان بهبود می‌یابد و آن‌ها می‌توانند با دوچرخه‌سواری، پرش و دویدن بهتر از قبل عمل کنند.دست‌ها و انگشتان کودکان بهبود یافته و آن‌ها می‌توانند به صورت دقیق‌تر با اشیاء بازی کنند.

دید و شنوایی کودکان بهبود یافته و آن‌ها می‌توانند شکل‌ها و رنگ‌ها را بهتر تشخیص دهند و به صورت دقیق‌تر به صداها گوش دهند.
 

رشد اجتماعی

احساس رقابت در آنها بیشتر میشود.
از بازی با قوانین لذت می برد.
نسبت به دیگران احساس همدلی بیشتری می کند.
تاثیر دیگران در زندگی آنها بیشتر میشود مثل حضور معلمان،دوستان.
آن‌ها می‌توانند در ارتباط با دیگران، احساسات خود را بیان کنند و به دیگران احترام بگذارند.
کودکان در این سن شروع به توسعه تخیل و خلاقیت خود می‌کنند و می‌توانند در بازی‌های خلاقانه شرکت کنند.
آن‌ها می‌توانند در فعالیت‌های دوستانه شرکت کرده و رفتارهای مناسب را یاد بگیرند.
 

رشد شناختی

دامنه توجه بیشتری دارد.
جوک و معما گفتن را دوست دارد.
شروع به درک مرگ می کند و ممکن است سوالات زیادی در مورد آن بپرسد.
داستان هایی با آغاز، میانه و پایان می گوید.
با جزئیات بیشتر، با استفاده از جملات و دستور زبان صحیح صحبت می کند.
 

نکاتی برای والدین برای رفتار با کودکانشان در این سن

عزت نفس فرزندتان را تقویت کنید

کودکان از زمانی که نوزاد هستند، شروع به توسعه حس خود می‌کنند و این حس به واسطه نگاه والدین به آنها شکل می‌گیرد. صدای شما، زبان بدنتان و هر عبارت و عملی که به عنوان والد انجام می‌دهید، توسط کودکان شما جذب می‌شود. کلام و رفتار شما به عنوان والد، بیشتر از هر چیز دیگری، بر تقویت عزت نفس کودکان شما تأثیر می‌گذارد.

تشویق کردن به انجام کارهای کوچک، باعث افزایش اعتماد به نفس آنها می‌شود؛ اجازه دادن به کودکان برای انجام کارها به صورت مستقل، احساس قابلیت و قوی بودن را در آنها ایجاد می‌کند. با مقایسه کودک با دیگران یا اظهار نظر منفی درباره عملکرد آنها، احساس بی ارزشی در کودکان به وجود می‌آید.
 

محدودیت ها را تعیین کنید ونظم و انضباط را به او آموزش دهید

نظم و انضباط در هر خانه ای ضروری است. هدف نظم و انضباط کمک به کودکان در انتخاب رفتارهای قابل قبول و یادگیری خودکنترلی است. آنها ممکن است محدودیت هایی را که برای آنها تعیین می کنید آزمایش کنند، اما آنها برای تبدیل شدن به بزرگسالانی مسئولیت پذیر به این محدودیت ها نیاز دارند.ایجاد قوانین در خانه به بچه ها کمک می کند تا انتظارات شما را درک کنند و خودکنترلی را توسعه دهند.
 

ارتباط را در اولویت قرار دهید

والدین باید به خوبی بدانند که رفتار و کلام آن‌ها چگونه تأثیر مستقیم بر حس خودکارآمدی و احترام کودکانشان دارد. به جای اظهار نظر منفی، کودکان خود را تشویق کنید و رفتارهای مثبت آن‌ها را تمجید کنید. همچنین، با آن‌ها صحبت کنید و به آن‌ها فرصت دهید تا در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند.

این کار باعث افزایش خودکارآمدی و اعتماد به نفس آن‌ها می‌شود. همچنین، از استفاده از عبارات و کلمات ناخوشایند خودداری کنید و به جای آن، با دقت و مهربانی با کودکان خود صحبت کنید.
 

نشان دهید که عشق شما بدون قید و شرط است

به عنوان والدین، شما مسئول اصلاح و راهنمایی فرزندانتان هستید. اما نحوه بیان راهنمایی های اصلاحی خود، تفاوت زیادی در نحوه دریافت آن توسط کودک ایجاد می کند.زمانی که باید با فرزندتان مواجه شوید، از سرزنش کردن، انتقاد کردن یا پیدا کردن عیب و نقص خودداری کنید.

زیرا این کار باعث کاهش اعتماد به نفس و بروز خشم می‌شود. به جای آن، سعی کنید فرزندتان را حمایت و تشویق کنید. اطمینان دهید که با اینکه انتظار بهتر بودن در آینده دارید، عشق شما برایشان همیشه وجود دارد.


شیوه رفتار با کودک پنج سال

 

نکات تغذیه ای کودکان 5 ساله

طیف وسیعی از غذاهای سالم را ارائه دهید

وقتی کودکان مواد غذایی متنوعی مصرف کنند، تعادلی از ویتامین‌هایی که برای رشد نیاز دارند، دریافت می‌کنند. گزینه‌های سالم شامل سبزیجات و میوه تازه، محصولات لبنی کم چرب (شیر، ماست، پنیر) یا جایگزین‌های لبنی، پروتئین‌های کم چرب (لوبیا، مرغ، بوقلمون، ماهی، گوشت چرخ‌کرده کم چرب، توفو، تخم مرغ) و غلات کامل و نان است.
 

غذاهای فرآوری شده و نوشیدنی های شیرین را محدود کنید

نقش دیگر والدین محدود کردن مقدار غذای فرآوری شده در خانه و محدود کردن فست فود است. مهمترین چیز این است که نوشیدنی های شیرین را محدود کنید. نوشیدنی های شیرین شامل نوشابه، آبمیوه، لیموناد، چای شیرین و نوشیدنی های ورزشی است. نوشیدنی های شیرین می توانند منجر به پوسیدگی و افزایش وزن ناسالم شوند.
 

بهترین نوشیدنی ها آب و شیر است

بهترین نوشیدنی برای کودکان آب و شیر است. شیر کلسیم و ویتامین D را برای ساختن استخوان‌های قوی فراهم می‌کند. بستنی هر چند وقت یکبار اشکالی ندارد، اما نباید هر روز آن را به کودک داد. میوه کامل به آب میوه ترجیح داده می شود. حتی اگر 100٪ آب میوه باشد، زیرا آب میوه منبع غلیظ قند و فیبر کمی است.
 

تلویزیون را خاموش کنید به خصوص در زمان صرف غذا

تبلیغات تلویزیونی می تواند چالش بزرگی برای تغذیه خوب فرزند شما باشد. کودکان چهار و پنج ساله به راحتی تحت تأثیر تبلیغات غذاهای ناسالم مانند غلات شیرین، فست فود و شیرینی قرار می گیرند. 
 

کلام آخر

شیوه برخورد با کودکان پنج ساله بسیار اهمیت دارد. در این سن، کودکان در حال توسعه و رشد هستند و نیاز به راهنمایی و حمایت مناسب دارند. برخورد صحیح با کودکان این سن می‌تواند تأثیر مثبت زیادی در رشد شخصیت آن‌ها داشته باشد. 

اولین نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، احترام به حقوق کودک است. باید به کودکان احساس مستقلی داد و به آرزوها و نظراتشان احترام گذاشت. همچنین، باید برای آن‌ها فضای مناسب برای خلاقیت و بازی فراهم کرده و به خواست‌ها و علاقه‌هایشان توجه کنید.

برخوردهای مثبت و تشویق‌کننده نقش مؤثری در رفع استرس و افزایش اعتماد به نفس کودک دارد. بطور مثال، استفاده از کلمات تشویق‌کننده مانند "خوب کار کردی" و "تو می‌توانی" به کودک اعتماد به نفس بیشتری می‌دهد و او را ترغیب به انجام فعالیت‌های جدید می‌کند.

به دنبال جنایت‌های رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۲ و بازداشت امام خمینی، شیخ محمود شلتوت، فقیه‌ و مفتی‌ بزرگ‌ اهل‌ سنت مصر و شیخ جامع ازهر، طی نامه‌ای که برای آیت‌الله محسن حکیم ارسال کرد، مراتب اعتراض به این اقدامات رژیم پهلوی در ۱۵خرداد را اعلام داشت. وی در این نامه همچنین بر همراهی علمای اهل سنت مصر با علمای شیعه تاکید کرده بود.
در این نامه آمده بود:خصومت و دشمنی به علمای دین در هر جا باشد دشمنی به مقام رسالت پیغمبر اسلام(ص) است که علمای محترم حامل بار سنگین آن هستند و در راه تبلیغ و نشر احکام وظیفه دینی را انجام می‌دهند. 

اخباری که متواتر می‌رسد حاکی است که در ایران ظلم و ستم به علمای دین ادامه دارد. البته با این وضع ناگوار و آزاری که به آنها می‌رسد وجود يك پایگاه محکم و نیرومند به تمام علما ضروری است که به وسیله آن عزت و منزلت و مقام دینی خودشان را بازگردانند.

شخص من و سایر همکاران من خصوصأ علمای جامع ازهر خشم و نفرت و انزجار خودمان را در قبال این فجایع و مظالم بی‌شمار ابراز می‌داریم و در این عزم و تصمیم پایداریم و ثبات و استقامت نشان می‌دهیم و آرزو می‌کنیم آن مرجع معظم احساسات پرشور مرا و سایر علمای ازهر را در ایران به عموم برادران دینی از علما و افراد ملت و طلاب و دانشجویان برسانند.جانفشانی و فداکاری علماء نجف اشرف کمتر از ما نیست و غیرت دینی آنها هرگز اجازه نمی دهد که مقدسات و معتقدات عزیز ما بدینگونه پایمال گردد. تا دم مرگ و آخرین دقایق زندگانی از پشتیبانی به دین مقدس اسلام و حمایت از طرفداران آن فرو گذار نخواهیم شد.

ماموستا عزیز امیری امام جمعه اهل سنت شهرستان قروه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی بخصوص دوران دفاع مقدس، رشادت‌های رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی را بی‌بدیل خواند و اظهار داشت: وجود امنیت و آرامش در کشور همواره مدیون و مرهون خون پاک شهیدانی است که در طول ۸ سال دفاع مقدس جانفشانی کردند.

امام جمعه اهل سنت شهرستان قروه  تصریح کرد:  علمای اهل سنت هم در راستای دفاع از وطن بنا به وظیفه دینی و ملی خود درکنار برادران اهل تشیع چه در دوران دفاع مقدس و چه درحال جانها تقدیم اسلام و انقلاب کردند.

ماموستا امیری عنوان کرد: علمای اهل سنت در دفاع از ارزشهای اسلام و انقلاب همواره حضوری فعال و نقشی مؤثر ایفا کرده اند و بدور از تعصبات قومی مذهبی برسر اهداف مشترک ملی و دینی جان را درطبق اخلاص گذاشتند و مظلومانه شهید شدند.

وی در ادامه با بیان اینکه علما و ماموستایان اهل سنت درطول حیات انقلاب اسلامی همواره منادی وحدت بوده اند خاطرنشان کرد: قرآن کریم و پیامبر بزرگواراسلام (ص) و خاندان پاکش بزرگترین محور و مبانی مشترک میان شیعه و اهل سنت است و علمای اهل سنت موارد مذکور را عامل مهمی در ایجاد اتحاد و همبستگی و دفاع ازارزشهای دینی و ملی می دانند و معتقدند وحدت میان قومیتها و مذاهب مختلف در کشور از بزرگترین سرمایه های جهان اسلام است.

در آستانه هفته دفاع مقدس، جمعی از طلایه‌داران، خانواده‌های شهدا، هنرمندان، نویسندگان و امدادگران و پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس صبح امروز چهارشنبه 29 شهریور 1402 با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از «طلایه‌داران و پیشکسوتان دفاع مقدس و فعالان حوزه‌های مختلف تبیین و روایتگری جنگ تحمیلی»، با تشریح ابعادی از عظمت دفاع مقدس و دستاوردهای ایستادن ملت ایران بر سکوی پیروزی آن رویارویی دشوار، حفظ تمامیت ارضی، آشکار شدن توانایی و ظرفیت عظیم ملت ایران، گسترش مرزهای غیر جغرافیایی کشور و رشد و استحکام مفهوم و فرهنگ مقاومت در داخل و در جهان را از نتایج دفاع همگانی ایرانیان در مقابل جبهه قلدران جهانی و صدام خبیث خواندند و تاکید کردند: شکوفایی استعدادها و بروز قدرت و ابتکار جوانان کشور در دفاع مقدس، نشان داد جوانان همیشه قادرند همه مسائل کشور را حل کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دفاع مقدس را برهه‌ای مهم و برجسته از تاریخ ایران خواندند و افزودند: اگر جوانب مختلف و معنادار آن مقطع اساسی و عوامل پیروزی ملت در جنگ تحمیلی به نسل‌های پی در پی جوان شناسانده شود، کارهای بزرگ کشور به پیش خواهد رفت که در این زمینه خیلی کار شده اما برای تبیین ظرافت‌ها و جزئیات حیرت‌آور دفاع مقدس، کارها باید صد برابر شود.

ایشان برای تبیین بخش مهمی از عظمت دفاع مقدس، آن را از چهار زاویه اساسی مورد بحث قرار دادند: در جنگ از چه چیزی دفاع شد، در مقابل چه کسانی دفاع شد، مدافعان چه کسانی بودند و نتایج و دستاوردهای این دفاع چه بود.

رهبر انقلاب، سرکوب و نابودی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و جدا کردن بخش‌هایی از کشور را اهداف اصلی دشمنان در جنگ تحمیلی خواندند و افزودند: انقلاب کبیر اسلامی، پدیده‌ای بی‌نظیر بود زیرا تا آن موقع انقلابی که حاصل آن حکومتی هم دینی باشد هم مردمی در دنیا وجود نداشت و قلدران جهانی می‌خواستند این سخن نو یعنی جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری دینی را از بین ببرند که تا کنون هم همین هدف را دنبال می‌کنند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جنگ‌های مرزی با هدف جدا کردن بخشی از یک کشور را امری متداول دانستند و گفتند: برخلاف اینگونه جنگ‌ها، هدف به‌ راه انداختن جنگ تحمیلی نابود کردن هستی یک کشور، هویت یک ملت و دستاورد جانفشانی‌های او بود که از این زاویه عظمت دفاع مقدس مشخص می‌شود.

رهبر انقلاب توجه به ماهیت مهاجمان به ایران را برای درک عظمت دفاع مقدس ضروری دانستند و گفتند: همه قدرتهای مطرح آن روز دنیا یک جبهه شدند و از حمله صدام به ملت ایران حمایت کردند.

ایشان در تشریح کمک‌های استکبار به صدام، به گزارش‌هایی که آمریکایی‌ها را مشوق اصلی صدام در حمله به ایران می‌داند اشاره کردند و افزودند: آمریکایی‌ها علاوه بر کمک‌های اطلاعاتی مستمر، شیوه‌های تاکتیکی نبرد را به متجاوزان آموزش می‌دادند، فرانسوی‌ها هم پیشرفته‌ترین تجهیزات هوایی را به صدام دادند، آلمانی‌ها او را برای تولید سلاح فاجعه آفرین شیمایی تجهیز کردند، بلوک شرق به رهبری شوروی سابق هر امکانات زمینی و هوایی که صدام می‌خواست در اختیارش گذاشتند و اعراب منطقه هم پول بی‌حساب به او می‌دادند. 

رهبر انقلاب، به تنهاییِ جمهوری اسلامی و ملت ایران در نبرد با «جبهه مستکبران و صدام و کشورهای عربی منطقه» اشاره کردند و گفتند: ملت در چنین نبرد نابرابری، بر سکوی پیروزی ایستاد و عظمت و شکوه خو را نشان داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در زاویه سوم تبیین عظمت دفاع مقدس، به حضور همه قشرهای ملت در آن حماسه بی‌نظیر پرداختند و گفتند: ظاهر این مسئله این بود که مثل هرجای دنیا نیروهای مسلح ایران اعم از سپاه و ارتش و بسیج مشغول دفع تهاجم هستند اما باطن آن دفاع، با جنگ‌های دیگر کاملاً متفاوت بود.

ایشان فرماندهی امام بر مجموعه دفاع مقدس با آن شخصیت الهی، دانش، فکر، پختگی و صفای معنوی را از جمله این تفاوت‌ها بر شمردند و گفتند: نفوذ کلام برخاسته از معنویت و نفس گرم امام در مقاطع مختلف از جمله نجات پاوه و شکستن حصر آبادان، تاثیر شگرفی بر جبهه‌ها داشت. 

رهبر انقلاب صبغه دینی مدافعان را دیگر تفاوت دفاع مقدس با جنگهای دیگر دانستند و گفتند: توجه به خداوند و معنویت در جبهه‌ها، پشتیبانی عمومی مردم از رزمندگان و استواری مادران، پدران و همسران شهدا، دفاع مقدس و خطوط مقدم را به محراب عبادت تبدیل کرده بود.

ایشان درگیر شدن همه لایه‌های مختلف اجتماعی و تبدیل مساجد، حوزه‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس به محل خیزش و اعزام نیروها به جبهه را از دیگر مظاهر صبغه دینی دفاع مقدس خواندند و افزودند: در این بخشها، صدها کار هنری جذاب می‌توان تولید کرد.


رهبر انقلاب در بخش چهارمِ تشریح عظمت دفاع مقدس، به دستاوردهای بی‌نظیر و فراوان ملت و کشور پرداختند.

ایشان حفظ تمامیت ارضی و جدا نشدن حتی یک وجب از خاک ایران عزیز را از جمله این دستاورها دانستند و گفتند: آشکار شدن توانمندی‌های عظیم ملت از آثار بسیار مهم دفاع مقدس است، در واقع ملت بر خلاف تبلیغات و تلقینات تحقیرآمیز وابستگان به قدرتهای بزرگ از جمله قاجار و پهلوی، عظمت و ظرفیت خود را در آیینه دفاع مقدس کشف و باور کرد چرا که همه دشمنان هشت سال علیه او همدست شدند اما نتوانستند هیچ غلطی بکنند.

ایشان شکوفایی استعدادهای هزاران جوان را از دیگر واقعیات شوق‌آفرین دفاع مقدس دانستند و گفتند: با اتکاء به این مسائل، با اطمینان تاکید می‌کنیم که جوانان کشور می‌توانند همه مشکلات را حل کنند. 

ایمن سازی ایران، از دیگر نتایج هشت سال جنگ تحمیلی بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: کشور به واسطه دفاع جانانه همگانی، تا حد زیادی از تهاجمات محتمل ایمن شده است؛ همانگونه که دیدیم بارها گفتند گزینه نظامی روی میز است اما از روی میز تکان نخورد زیرا ملت ایران را در جنگ شناخته بودند و می‌دانستند ممکن است آنها آغازگر حرکتی باشند اما ملت ما تمام کننده آن خواهد بود.

ایشان با اشاره به ظهور قدرت، توانایی‌های گسترده، هوشمندی، ابتکار، نوآوری و ظرفیت غلبه بر قلدرهای جهانی در هشت سال جنگ افزودند: وقتی این ظرفیت‌های ملی آشکار می‌شود امید و نشاط را به پیروزی و پیشرفت در عرصه‌های دیگر افزایش می‌دهد. 

گسترش مرزهای غیر جغرافیایی ایران از جمله مرزهای فکری و معرفتی دستاورد دیگری بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره آن گفتند: بر اثر این موفقیت بسیار مهم، مفهوم جهانی مقاومت شکل گرفته و در فلسطین، سوریه، عراق و مناطق دیگر جا افتاده و کارهای ملت ایران در مناطق گوناگون آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین الگوی دیگر ملتها شده است. 

رهبر انقلاب ظهور و تحکیم فرهنگ اعتماد به نفس را معجزه دفاع مقدس خواندند و گفتند: زورگویان جهانی به منطقه مهم ما به دلایل مختلف چشم طمع داشته و دارند و به همین علت است که حضور معنوی جمهوری اسلامی ایران و اوج‌گیری فرهنگ مقاومت، فریاد آمریکا و برخی دیگر را درآورده؛ چرا که مقاومت ملتها مانع منفعت طلبی آنها شده است. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رشد و استحکام فکر مقاومت در داخل را از نتایج سالهای دفاع مقدس خواندند و گفتند: در سی و چند سالی که از جنگ می‌گذرد تهاجمات و فتنه انگیزی‌های مختلفی داشته‌ایم که همه آنها به علت نهادینه شدن فرهنگ مقاومت در ملت، ناکام مانده است.

رهبر انقلاب در جمع‌بندی سخنانشان درباره ابعاد عظمت دفاع مقدس گفتند: دفاع مقدس حق حیات بر کشور ما دارد اما عده‌ای خدشه و شبهه وارد می‌کنند و با تحریف یا دروغ‌های صریح عظمت آن را زیر سوال می‌برند که تبیین‌گران باید واقعیات تاریخ‌ساز جنگ تحمیلی را به‌خوبی بیان و ارائه کنند. 

ایشان توان و عناصر مستعد انسانی را زمینه‌ مساعدی برای افزایش فراوان کارهای هنری جذاب از جمله فیلمها، کتابها و رمان‌های خوب درباره دفاع مقدس دانستند و گفتند: باید مراقب باشیم در اینگونه کارها به هیچ دلیلی هدف را گم نکنیم.

بخش پایانی سخنان رهبر انقلاب به بیان نکاتی درباره نیروهای مسلح اختصاص یافت.

ایشان نیروهای مسلح را جزو نوامیس حتمی هر جامعه‌ دانستند و گفتند: یکی از نقاط مورد هدف دشمن، خدشه در ارزش، شرافت و کرامت نیروهای مسلح است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به ضرورت تکریم نیروهای مسلح، افزودند: امنیت همه چیز جامعه و کشور است و اگر نباشد، اقتصاد و آرامش‌ خاطر هم نیست؛ بنابراین باید از جهات مختلف به نیروهای مسلح رسیدگی کرد، حضورشان را مغتنم دانست و تلاش آنها را ارج نهاد.

ایشان با تأکید بر اینکه منطق قدرت در اسلام برخلاف غرب، برتری‌جویی و تحقیر  دیگران نیست، خطاب به نیروهای مسلح گفتند: اقتدار با رفتار مهربان و زبان خوش هیچ منافاتی ندارد و قدرت و توانایی ذاتی و قانونی شما هرچه بیشتر شد، باید تواضع و انعطاف شما هم نسبت به مردم و توجه شما به خدای متعال نیز بیشتر شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در انتها با یادآوری وعده نصرت الهی در صورت داشتن نیت الهی در کارها، خاطرنشان کردند: تا وقتی در راه خدا و برای خدا کار می‌کنیم، چه بفهمیم و چه نفهمیم، بلاشک خدا به ما کمک خواهد کرد.

پیش از بیانات رهبر معظم انقلاب، 6 تن از فعالان و پژوهشگران عرصه‌های مختلف دفاع مقدس، خانم‌ها و آقایان دکتر زهرا برزگر، دکتر میثم صالحی، دکتر سمیه بروجردی، سعید علامیان، فرانک جمشیدی و حمید پارسا به بیان نکاتی درباره ضرورت بهره‌مندی از الگوی دفاع مقدس در حل مسائل کشور، ترویج فرهنگ ایثار و سیره شهیدان، حراست از سبک زندگی ایرانی-اسلامی، تبیین هنرمندانه ارزش‌ها برای نسل جوان و همچنین ضرورت تدوین نقشه جامع علمی دفاع مقدس پرداختند.

سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس نیز گزارشی از اقدامات و برنامه‌های این بنیاد از جمله در زمینه تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس و تسری بخشیدن به الگوی راهیان نور در عرصه «راهیان پیشرفت» بیان کرد.

مراسم رژه نیروهای مسلح صبح امروز (جمعه، ۳۱ شهریورماه) با حضور آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهور، سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهان ارشد نیروهای مسلح در مقابل مرقد مطهر بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این مراسم، یگان های نمونه از نیروهای چهارگانه ارتش جمهوری اسلامی ایران، نیروهای سه گانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی انتظامی کل کشور از مقابل جایگاه رژه رفتند.

همچنین، رژه یگان‌های نمونه پیاده، زرهی، موشکی، پهپادی و پدافندی نیز از مقابل جایگاه فرماندهان ارشد نیروهای مسلح رژه رفتند.

رژه‌های هوایی و دریایی نیز در بندرعباس به میزبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران و حضور ارتش و سپاه پاسداران برگزار شد.

رئیسی: هم پهپاد و موشک رونمایی می‌کنیم هم عضو ائتلاف‌های جهانی می‌شویم

در ابتدای این مراسم، آیت‌الله رئیسی طی سخنانی با اشاره به دستاوردهای نیروهای مسلح، گفت: بسیاری از تحریم‌ها و تهدیدها نمی‌گذاشت نیروی مسلح مجهز به سلاح پیشرفته و مورد نیاز شود ولی با هدایت مقتدای بصیرت آفرین رهبرانقلاب به سلاح های پیشرفته مجهز شدند و صنایع دفاعی و نظامی را بازسازی کردند.

رئیس‌جمهور همچنین تاکید کرد:‌ خلع سلاح نیروهای تجزیه طلب در اطراف مرزهای جمهوری اسلامی ایران، حرکت مثبتی است که دولت عراق آغاز کرده است. هیچ گروه تجزیه‌طلبی در نزدیکی مرزهای ایران اجازه داشتن سلاح و فتنه علیه جمهوری اسلامی نخواهد داشت.

رئیسی، گفت:‌ همچنان که در جمهوری اسلامی از موشک فتاح و پهپاد مهاجر ۱۰ رونمایی می شود در کنار آن، ایران به عضویت ائتلاف‌های منطقه ای و جهانی در آمده و برای رشد تولید و رشد اقتصادی در کشور تلاش می‌کند. این یعنی ایران در تمامی عرصه ها فعال است و در حوزه علم و فناوری در منطقه و جهان حرف برای گفتن دارد.

 

پهپاد کمان ۲۲ نیروی هوایی ارتش

 

رژه تجهیزات ارتش؛ از سامانه‌های پدافندی جدید تا پهپادهای انتحاری و غول‌پیکر

پس از سخنان رئیس‌جمهور، رژه نیروهای مسلح در تهران آغاز شد. در ابتدا یگان‌های پیاده از ارتش، سپاه، فرماندهی انتظامی و بسیج رژه رفتند. سپس، یگان‌های محمول از مقابل فرماندهان ارشد نیروهای مسلح رژه رفتند.

یگان‌های محمول ارتش اولین یگان رژه‌رونده امروز بودند.

 

 

در این رژه، نیروی زمینی ارتش با سامانه مجید، سامانه ارتباطی، سامانه جهت‌یاب، سامانه جمر V/UHF، سامانه الینت، کیان ۸۰۰ پلاس، کیان ۷۰۰، کیان ۶۰۰، خودرو شناسایی رزمی صیاد حامل موشک تاو، کیان توپکش حامل توپ ۱۵۵ میلی‌متری، تانک ذوالفقار نسل ۳، تانک تیام، سلاح تک تیرانداز ۱۴/۵ میلی‌متر شاهر، سلاح اخگر، توپ ۵۷ میلی‌متری دولول بهمن، خودرو ضد گلوله روینتن، ایسوزو GSM، هارد تاپ GIS، ارس محمول شیلتر مخابراتی، آمبولانس زرهی، سامانه سیار اتاق عمل، سامانه سیار آزمایشگاه، سامانه سیار دندانپزشکی، هارتاپ سیستم‌های پزشکی، پهپاد مهاجر ۶، پهپاد مهاجر ۴، پهپاد ابابیل ۴، پهپاد آرش، خودرو ایستگاه کنترل زمینی، موشک‌های فتح ۳۶۰ و فجر جزو تجهیزات نیروی زمینی ارتش در این رژه حاضر بود.

نیروی پدافند هوایی ارتش با رادار سامانه موشکی تلاش، سکوی پرتاپ سامانه موشکی تلاش، رادار سامانه۱۵خرداد (جوشن)، سکوی پرتاب سامانه ۱۵خرداد، صیاد تک خودرویی، موشک صیاد۳و۴، خودروی TM سامانه دماوند، موشک اس ۲۰۰ منصوب بر روی سکو، رادار هادی سامانه مرصاد، رادار کاوش سامانه مرصاد، سکوی پرتاب فایر از کن مرصاد ۱۶، سامانه موشکی دزفول، سامانه موشکی نواب، سامانه مجید، رادار کاشف، رادار جلیلوند، سامانه ی راداری کاوش، سامانه MSSR، سامانه تروپو ارتباطی، سامانه ارتباطی مفتاح، پهپادهای کرار و انتحاری امین رژه رفت.

 

 

نیروی هوایی ارتش با پهپاد آموزشی سفیر، پهپاد مهاجر ۲، پهپاد کمان ۲۲، موشک فکور ۹۰ هواپایه، موشک قادر هواپایه، موشک ستار و قائم، بمب هوشمند قاصد، پاد جنگ الکترونیک صحاب و شاهین و سامانه اخلالگر باند V/UHF در این رژه حاضر بود.

 

پاد جنگال سحاب

 

نیروی دریایی ارتش نیز با تجهیزاتی از قبیل شیلتر مخابراتی، سامانه پرتاب موشک برد بلند ولایت ۳، اژدر مارک ۴۶، اژدر اکسیژنی، اژدر الکتریکی، مین صدف، مین انفطار، مین کوسه، پهپاد باور ۵، پهپاد آرش، پهپاد صادق، پهپاد ابابیل۵، پهپاد چمروش، پهپاد یسیر، پهپاد هما، زیر دریایی مرطوب السابحات ۱۵ در رژه حضور پیدا کرد.

 

موشک هایپرسونیک فتاح

 

جدیدترین تجهیزات سپاه پاسداران؛ از کروز پاوه و پهپادهای معراج تا تانک قلاویزان و نفربر تیگران

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امسال با تجهیزات جدید خود در رژه حاضر شد، تجهیزاتی که تا پیش از آن به نوعی معرفی و الحاق شده بود ولی امروز برای اولین‌بار در رژه حاضر شدند.

نیروی هوافضای سپاه؛ از پرتابگر جدید سامانه سوم خرداد تا موشک‌های فتاح، خرمشهر ۴ و شهید حاج قاسم

در این مراسم، نیروی هوافضای سپاه پاسداران برای اولین پرتابگرهای خشابی پهپاد شاهد ۱۳۶، پرتابگر جدید سامانه سوم خرداد، سامانه پدافند هوایی ۹ دی، موشک کروز پاوه، موشک‌های فتاح، خرمشهر ۴ و شهید حاج قاسم سلیمانی را برای رژه به میدان‌ آورد.

 

پرتابگرهای خشابی پهپاد شاهد ۱۳۶

 

پرتابگرهای خشابی پهپاد شاهد ۱۳۶: این نوع پرتابگر برای اولین‌بار در رزمایش پیامبراعظم(ص) ۱۷ سپاه پاسداران رونمایی و عملیاتی شده بود.

 

سامانه پدافند هوایی نهم دی

 

سامانه پدافند هوایی نهم دی: این سامانه پدافند موشکی از نسل سامانه‌هایی همچون طبس، رعد و سوم خرداد است. برد آن،‌ 30 الی 40 کیلومتر بوده و می‌تواند با موشک‌های کروز، پهپاد، بمب هواپیمایی و بالگرد مقابله کند.

 

موشک کروز پاوه

 

موشک کروز پاوه: این موشک برای نخستین‌بار توسط سردار حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه در برنامه صف اول شبکه خبر معرفی شد و فیلم تست آن به نمایش درآمد. برد «پاوه» یک‌هزار و ۶۵۰ کیلومتر اعلام شده که موجب افزایش بُرد کروزهای ضد اهداف زمینی ایرانی تا ۲۲ درصد می‌شود. این موشک می‌تواند اهداف مورد نظر را از مسیرهای پیچیده‌تر حتی از سمت مخالف هدف قرار دهد.

موشک‌های فتاح: «موشک فتاح» ۱۶ خردادماه امسال با حضور آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهور، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه و سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه رونمایی شد. این موشک، یک‌هزار و ۴۰۰ کیلومتر برد دارد و قادر است از تمامی سامانه‌های سپر موشکی عبور کند و این سامانه‌ها را منهدم کند.

 

موشک خرمشهر-۴

 

موشک خرمشهر ۴: نسل چهارم موشک خرمشهر که از آن با نام «خیبر» نیز نام برده می‌شود، 4 خردادماه امسال رونمایی شد. این موشک جزو موشک‌های بالستیک برد بلند و نقطه‌زن است که ۲ هزار کیلومتر برد دارد. سرجنگی این موشک با وزن یک تن و ۵۰۰ کیلوگرم و طول ۴ متر از انواع سرجنگی‌های شدیدالانفجار است.

تامین دقت نقطه‌زنی در فاز میانی (پرواز بالای جو) این موشک در سرعت بالای ۱۶ ماخ انجام شده و سرجنگی با سرعت حدود ۸ ماخ به هدف اصابت می‌کند. یکی دیگر از ویژگی‌های این موشک راهبردی، تاکتیکی بودن است که به کاربر کمک می‌کند تا به سرعت «خرمشهر ۴» را جابجا کرده و آن را در کمترین زمان ممکن عملیاتی کند.

 امانه موشکی شهید حاج قاسم سلیمانی

 

موشک شهید حاج قاسم سلیمانی: موشک شهید حاج قاسم با وزن بیش از ۷ تن و طول ۱۱ متر، وزن سرجنگی ۵۰۰ کیلوگرم دارای برد عملیاتی ۱۴۰۰ کیلومتر و دقت نقطه زنی در حداکثر برد است. این موشک با سرعت ورود به جو معادل ۱۲ برابر سرعت صوت قادر است از هرگونه سامانه دفاع موشکی عبور کرده و با توجه به دقت بسیار بالا و سرجنگی پرقدرت خود، هدف را نابود می کند.

 

پرتابگر جدید سامانه پدافند هوایی سوم خرداد

 

پرتابگر جدید سامانه سوم خرداد: این سامانه همان قاتل گلوبال هاوک آمریکایی است. اما،‌ در رژه امسال پرتابگر آن با شکل و شمایل تازه‌ای پا به میدان گذاشت. این پرتابگر شامل ۴ کنیستر بزرگتر در دو طرف و دو کنیستر کوتاه‌تر در وسط است.

 

تانک رخش نیروی زمینی سپاه

 

نیروی زمینی سپاه؛ از قلاویزان و رخش تا ذوالفقار و معراج

نیروی زمینی سپاه پاسداران در رژه سراسری نیروهای مسلح تهران با دستاوردهای زرهی خود به میدان آمد.

تانک ارتقاءیافته قلاویزان یکی از این تجهیزات است که به سیستم کنترل آتش بومی، تیربار ضد هوایی اتوماسیون مجهز شده و قادر است تا با سیستم دید ترمال با اهداف درگیر شود.تانک رخش مجهز به زره واکنشی، تانک ذوالفقار، تانک مهندسی شبدیز، نفربرهای بی‌ام‌پی مجهز به موشک‌انداز، نفربر رزمی ذوالجناح ۲، نفربر براق مجهز به خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری و نفربر ارتقاء یافته تیگران مجهز به سیستم کنترل آتش بومی و قابلیت شلیک موشک دهلاویه با برد ۸ کیلومتر جزو سایر تجهیزات نیروی زمینی سپاه در رژه امسال بودند.

 

پهپادهای معراج نیز جزو تولیدات نیروی زمینی سپاه پاسداران در حوزه پهپادی است.

 

پهپاد معراج ۵۲۲

 

معراج ۵۳۲، ۳۱۳، ۵۲۱ و ۵۲۲ نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای اولین در رژه نیروهای مسلح به نمایش درآمدند.

 

زیرسطحی هوشمند نذیر نیروی دریایی سپاه

 

نیروی دریایی سپاه؛ دریادلان سبزپوش با نذیر می‌آیند

نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امسال در رژه بندرعباس از یک دستاورد جدید نیز رونمایی کرد، زیرسطحی‌های بدون‌سرنشین و هوشمند نذیر.

این زیرسطحی‌ها را باید نسل جدید زیردریایی‌ها دانست که توسط نیروی دریایی سپاه طراحی و ساخته شدند.

 

شناور شهید سلیمانی نیروی دریایی سپاه

 

یک فروند شناور شهید سلیمانی نیز که در عرشه آن یک فروند بالگرد نیز مستقر بود یکی از شناورهای حاضر در رژه دریایی بود.

انسان موجودی دو ساحتی و مرکّب از جسم و روح است. بدن انسان نیازهایی دارد که از آنها به نیازهای مادی و فیزیولوژیکی تعبیر می‌شود. مثل نیاز به غذا، آب، اکسیژن، مسکن، خواب، ازدواج، صیانت نفس و... که اگر این نیازها برآورده نشوند یا با تاخیر زیاد برآورده شوند، جسم انسان آسیب دیده و ضعیف و بیمار می‌شود. همچنان که اگر از چیزهایی که برایش مضر و زیان‌بخش هستند (مثل دخانیات، مواد مخدر، مشروبات الکلی، فست‌فودها و ...) پرهیز نشود، جسم لطمه می‌بیند.

روح و جان آدمی نیز مانند جسم، نیازهایی دارد که باید برای رفع آن نیازها کوشید و آفاتی دارد که باید از آنها اجتناب کرد. مانند: نیاز به امنیت و آرامش روانی، معنویت و عبادت، عشق و محبت، استقلال، خودشکوفایی.

بر اساس آموزه‌های دینی و فلسفه اسلامی، اولا: حقیقت و ماهیت اصلی انسان، روح و روان اوست و بدن مَرکب و ابزار روح می‌باشد. مرحوم آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی در یکی از سخنرانی‌هایشان تعبیر ملیحی در این رابطه داشتند و می‌فرمودند: «اونی که مقابل آینه می‌بینی خَرته نه خودت!» یعنی جسم، مَرکب روح است.

ثانیا: روح موجودی جاودانه و فناناپذیر است برخلاف جسم و کالبد مادی انسان. چه این که بدن از خاک و گِل خلق شده و روح منسوب به خود خداست. چنانکه در سوره مبارکه صاد می‌خوانیم: «إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ، فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِین.» (آیات ۷۱ و ۷۲)

بنابراین، عمر کوتاه حیات مادی و زندگی این جهانی بدن در مقابل حیات اخروی و جاودانه و بی‌نهایت روح آدمی، هرگز قابل مقایسه نیست و عقل سلیم حکم می‌کند که سرمایه‌های وجودی و توان اصلی انسان صرف تقویت روح و جان آدمی شود نه جسم فانی. اما متاسفانه اغلب ما انسان‌ها تمام یا بیش‌تر انرژی و سرمایه وجودی خود را صرف آسایش تن و دنیای مادی خود می‌کنیم و از نیازهای روحی و روانی غافل می‌شویم. به بیان دیگر به جای اینکه بدن را خرج روح کنیم، روح را خرج بدن می‌کنیم!

استاد شهید مطهری (ره) چه زیبا این حقیقت را از زبان مولوی نقل می‌کند: «یکی از آن تفسیرها و تمثیل‌های بسیار عالی که انصافاً شاهکار است، تمثیلی است که مولوی بیان کرده است. در این زمینه که انسان خود عالی خودش را با خود دانی‌اش اشتباه می‌کند یا بگویید جنبه روحی و معنوی خودش را که خود واقعی است با جنبه نفس و تن اشتباه می‌کند، یعنی خودش را این خیال می‌کند. مَثَل این جور می‌آورد: فرض کنید شخصی زمینی دارد. شروع می‌کند آن زمین را ساختن؛ مصالح می‌برد، آجر می‌برد، گچ و سیمان و خاک می‌برد، چوب و آهن می‌برد و یک خانه بسیار مجلّل در آن زمین می‌سازد. فردا می‌خواهد برود به خانه خودش. وقتی می‌خواهد اسباب کشی کند، می‌رود آنجا؛ یک وقت متوجّه می‌شود که خانه را روی زمین همسایه ساخته، اشتباه کرده، آن زمینی که مال او بوده آن است، این زمین مال دیگری است و او هر چه ساخته در زمین بیگانه ساخته است. طبق قانون هم حق ندارد از همسایه چیزی بگیرد، چون همسایه می‌گوید من که نگفتم بساز، خودت آمدی ساختی، بیا همه را بردار ببر و اگر بخواهد خانه را خراب کند باید پول دیگری خرج کند؛ مجبور است رها کند و برود. مولوی در بیان کردن این لطائف روحی عجیب است؛ می‌گوید:

در زمین دیگران خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن

کیست بیگانه؟ تن خاکیّ تو کز برای اوست غمناکیّ تو

می‌گوید یک عمر داری برای تن و برای نفس کار می‌کنی و خیال می‌کنی برای خودت داری کار می‌کنی.

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی گوهر جان را نیابی فربهی

گر میان مشک تن را جا شود وقت مردن گند آن پیدا شود

مشک را بر تن مزن بر جان بمال مشک چه بود؟ نام پاک ذو الجلال»

(مجموعه آثار شهید مطهری، ج۳، ص ۵۵۲ و ۵۵۳)

 

ثالثا: همچنان‌که جنس چیزهایی که جسم انسان را قوی یا بیمار می‌کند، نوعا از جنس امور مادی است (مثل تغذیه سالم، آب و هوای سالم، ورزش و تحرک بدنی، خواب به موقع، استراحت کافی و... یا سوانح و حوادث، غذا و هوای ناسالم، سمومات، مواد مخدر، مشروبات الکلی، خواب نامنظم یا کم و...)، جنس چیزهایی که روح و جان انسان را قوی یا بیمار می‌کند نیز از جنس خودش است. به بیان دیگر، امور مادی و جسمانی به ندرت می‌تواند جنبه روحانی انسان را تقویت کند و برای تقویت بعد روانی و روحانی انسان، باید به سراغ امور روحانی و غیرمادی رفت. اما این امور روحانی چه چیزهایی هستند و چگونه و تحت چه شرایطی موجب تقویت روح می‌شوند؟ پاسخ روشن است؛ پروردگار عالمیان که خالق هستی و انسان است و از روح خود بر کالبد او دمیده است، بهتر از هر کسی نسبت به کاستی‌ها و نیازهای روحی و روانی او آگاه است و برای رفع این کاستی‌ها و نیازها، انبیا و اولیا علیهم السلام را همراه با شرایع و کتاب‌های آسمانی فرستاد تا مسیر درست رفع این نیازها و رشد و کمال روحی و معنوی را به انسان نشان دهند. مجموعه آنچه که به عنوان آموزه‌های دینی از آنها یاد می‌شود (عبادات، واجبات و مستحبات، فضایل و مکارم اخلاقی) اموری هستند که با التزام عملی به آنها روح و جان آدمی قوی شده و به کمال می‌رسد و برعکس، گناهان و رذایل اخلاقی روح و جان انسان را بیمار و ضعیف نموده و به سوی هلاکت و شقاوت می‌کشانند.

بنابراین تنها راه صحیح تقویت روح و روان و جان و دل انسان در دینداری و پایبندی و التزام عملی به آموزه‌های دینی است و هر راهی به جز این مسیر، انحراف و بی‌راهه است و انسان را به سر منزل مقصود نمی‌رساند.

جمعه, 31 شهریور 1402 20:05

بهترین انسان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم:

خَیرُ النّاسِ رَجُلٌ حَبَسَ نفْسَهُ فی سبیلِ اللّه یُجاهِدُ أعْداءَهُ یَلتَمِسُ المَوتَ أوِ القَتلَ فی مَصافِّهِ

بهترینِ مردمان، مردی است که خود را وقف راه خدا کرده است و با دشمنان او جهاد می کند و خواستار مرگ یا کشته شدن در میدان کارزار است.

 

مستدرک الوسائل: ۱۱/۱۷/۱۲۳۱۰

کنترل ذهن یعنی اینکه بتوانی به موضوعی که می خواهی بیاندیشی.

یعنی اینکه کسی توجه تو را به چیزی که نمی خواهی جلب نکند ، اگر کسی خواست توجه تو را به چیزی جلب بکند، باید از تو اجازه بگیرد و تو اگر اراده کردی، بتوانی توجه خودت را منصرف کنی.

 

قدرت [کنترل] ذهن یعنی اینکه هر مقدار خواستی بتوانی درباره یک موضوع فکر کنی. مثلا یک ساعت یا دو ساعت بتوانی درباره آن موضوع فکر کنی. یعنی بتوانی به یک موضوع، عمیق فکر کنی نه سطحی.

 

حالا این قدرت ذهنی را چگونه باید تمرین کنیم؟ همان طور که برای تقویت عضلات بدن، باید ورزش و تمرین کنیم، قدرت ذهن را هم باید با «ورزش ذهنی» تمرین کنیم، «ذهن من هرجایی نباید برود، آن جایی باید برود که من به او دستور میدهم».

 

یک مثال برجسته برای تمرین کنترل ذهن، سر نماز است. نماز به شدت تکراری است؛ برای اینکه در نماز، چیزی نباشد که توجه تو را به خودش جلب کند.

 

اصلاً انگار نماز تمرین کنترل ذهن است. تو را در یک قالب رفتاری خاص قرار می دهد تا ببیند کنترل ذهن داری یا نه؟

 

[خداوند از ما در نماز حضور قلب می خواهد، یعنی از ابتدا تا انتهای نماز ذهن‌مان را از توجه به اطراف و اموال و اولاد و خالی کنیم و فقط به خدا و پیامبرش و نعمت هایش و روز قیامت و ... توجه کنیم].

 

چون قدرت روحی به کنترل ذهنی خیلی وابسته است با تقویت کنترل ذهن، روح ما هم قوی می‌شود.