emamian

emamian

چهارشنبه, 17 مهر 1404 20:23

ارزش نشستن کنار خانواده

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله:

جُلوسُ المَرءِ عِندَ عِیالِهِ أحَبُّ اِلَی اللهِ تَعالی مِنِ اعتِکافٍ فی مَسجِدی هذا.

«نشستن مرد در کنار خانواده‌اش نزد خدای بزرگ دوست‌داشتنی‌تر است از اعتکاف [و نشستن] در این مسجد من.»

 

میزان‌الحکمه، ج ۴، ص ۲۸۷

امروز هفتم اکتبر روزی است که عملیات طوفان الاقصی شروع شد.

برای بسیاری از مردم کشورهای جهان این سؤال به وجود آمده بود که چرا حماس این عملیات سرنوشت ساز را انجام داد و این مشکلات برای غزه به وجود آمد؟!

اما این حماس نبود که شروع کننده جنگ بود؛ این عملیات پاسخ تقریبا ۸۰ سال تحقیر و کشتار در غزه و سرزمین‌های اشغالی بود.

جفری ساکس، نظریه‌پرداز آمریکایی می‌گوید: همدلی جهانی با فلسطین باید به عمل تبدیل شود، اما بسیاری از کشورها به دلیل یک قرن استعمار انگلیس، آمریکا و جهان غرب، تسلیم شده‌اند. بحران کنونی منطقه نتیجه مداخلات انگلیس است و طرح نام "تونی بلر" برای اداره غزه، نشانه‌ای از دست‌اندازی دوباره‌ی انگلیس به خاورمیانه پس از صد سال است که هم تأسف‌بار و هم مضحک است.

و اینک این این جوانانی اروپایی که برای رسیدن به غزه و همبستگی با مظلومان آن،این گونه به استقبال خطر می روند و از گرگهای صهیونی واهمه ندارند،همان جوانانی اند که شیطان سال های سال با شهوت و لذت و غفلت،اسیرشان کرده بود اما خون مظلومان غزه،فطرت الهی شان را بیدار و آنها را به مجاهدان راه حق تبدیل کرده است!

اینها سربازان آخرالزمانی بقیه الله اند! اینها و فطرتهای بیدارشان،گوشهای شنوای بانگ "انا المهدی" اند!

مبادا ظاهرشان فریبمان دهد که ظاهر به ساعتی تغییر می کند! اهل بصیرت،باطن متحول این بندگانِ توابِ خدا را می بینند و به احوالشان غبطه می خورند! این نسل، نشانه های ظهورند! و خدا نکند که از آنها عقب بمانیم!

 

دکتر محمد صادق کوشکی

چهارشنبه, 17 مهر 1404 20:22

فرقه احمدیه چه گروهی بودند؟

در این مطلب به بررسی کوتاه فرقه احمدیه، شاخه‌ای از امامیه که به امامت احمد بن موسی(ع) قائل بودند، پرداخته می‌شود.

 

مقدمه

احمدیه فرقه‌ای از شیعیان امامی بودند که پس از شهادت امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)، به امامت برادر او، احمد بن موسی بن جعفر (علیهماالسلام)، معروف به شاه چراغ، قائل شدند.

این گروه، معتقد بودند که امام رضا (علیه‌السلام) به‌صورت صریح، احمد را وصی و امام پس از خود معرفی کرده است.

 

عقیده احمدیه

احمدیه در شمار فرقه‌هایی از امامیه قرار می‌گیرند که همانند برخی از «فطحیه»، به امامت دو برادر به دنبال یکدیگر اعتقاد دارند. آنان پس از درگذشت امام رضا (علیه‌السلام) بر این باور بودند که به دلیل خردسالی امام محمد تقی (علیه‌السلام) که در آن هنگام هفت ساله بود، امامت به او نمی‌رسد و باید به فردی بالغ و رشید واگذار گردد. بر اساس تحلیل عقلانی آن‌ها، کودک نابالغ نه توان درک دقیق احکام شرعی دارد و نه صلاحیت داوری و اداره امور جامعه را، و لذا شایستگی مقام امامت را ندارد.

 

منابع تاریخی و گزارش‌ها

شیخ مفید در «الفصول المختارة» در بیان اختلافات میان شیعیان پس از وفات امام رضا (علیه‌السلام) می‌نویسد:

«چون ابی الحسن الرضا (علیهماالسلام) وفات یافت و پسرش ابوجعفر امام جواد (علیه‌السلام) که در آن هنگام هفت سال داشت جانشین وی گردید، شیعیان اختلاف کرده و سه فرقه شدند:

- گروهی به امامت ابی‌جعفر گردن نهادند؛ اینان اکثریت را تشکیل می‌دادند.

- گروهی به امامت رضا (علیه‌السلام) بازگشتند و همانند واقفیه، وی را آخرین امام دانستند.

- و گروهی دیگر به امامت احمد بن موسی قائل شدند و بر این باور بودند که امام رضا به او وصیت کرده و به امامت او تصریح نموده است. دلیل اصلی این دو گروه، کم‌سن‌وسال بودن امام جواد بود و معتقد بودند امامت کودک صحیح نیست.»۱

مدرسی طباطبایی در کتاب «مکتب در فرآیند تکامل»، به نقل از کتاب «الشجرة» اثر ابوتمام اسماعیلی (متوفای اواخر قرن چهارم هجری)، به وجود گروه احمدیه اشاره می‌کند و می‌نویسد که «در آن روزگار، جمع زیادی از ایشان وجود داشته‌اند». وی همچنین احتمال می‌دهد که محل فعالیت آن‌ها در منطقه خراسان، زادگاه مؤلف بوده است.۲

آیت‌الله سید مهدی روحانی، نیز در بررسی‌های خود، تنها به «الفصول المختارة»، استناد می‌کند و در آن نیز اشاره‌ای به عنوان «احمدیه» نشده، هرچند تصریح به امامت احمد بن موسی و وصیت امام رضا (علیه‌السلام) در آن آمده است.۳

اما محمد بن احمد خوارزمی، در کتاب «مفاتیح العلوم» از این فرقه با عنوان "احمدیه" یاد می‌کند و بدین ترتیب نخستین سند مکتوبی است که این نام را برای این گروه به‌کار برده است.

 

شخصیت احمد بن موسی(ع)

شیخ مفید در «الارشاد» احمد بن موسی را مردی بزرگوار، پرهیزگار، جوانمرد و محبوب نزد پدرش امام موسی کاظم (علیه‌السلام) معرفی می‌کند. وی می‌نویسد که امام کاظم، زمینی به نام «یسیره» را به احمد بخشید و احمد نیز هزار برده را آزاد کرد.

بر اساس گزارش معین‌الدین ابوالقاسم جنید شیرازی در کتاب «شد الإزار فی حط الأوزار عن زوار المزار» (تألیف در سال ۷۹۱ ق)، احمد بن موسی پس از حرکت امام رضا (علیه‌السلام) به ایران، برای دیدار برادرش، از مدینه به ایران آمد. اما هنگامی که به شیراز رسید، از دنیا رفت. قبر او تا مدتی نامشخص بود تا آنکه در دوران مقرب‌الدین مسعود بن بدر و به‌ دست اتابک ابوبکر، بنایی بر فراز آن ساخته شد.

در دوران تاشی خاتون، مادر شاه شیخ ابواسحاق اینجو، گنبدی بلند بر قبر احمد بن موسی ساخته شد و مدرسه‌ای نیز در کنار آن تأسیس گردید. وی همچنین در سال ۷۵۰ هجری، قبر خود را نیز در جوار او قرار داد. ابن بطوطه، سیاح مشهور عرب، در سفر خود به شیراز، به این مرقد اشاره کرده و آن را یکی از زیارتگاه‌های مهم شیعه در آن ناحیه دانسته است.

 

نتیجه‌گیری

هرچند فرقه احمدیه نتوانست در میان شیعیان امامی گسترش یابد و با گذشت زمان عملاً از میان رفت، اما نقش آن در تاریخ اختلافات جانشینی پس از امام رضا (علیه‌السلام) و جایگاه والای احمد بن موسی در تاریخ شیعه، جایگاهی مهم و ماندگار برای این فرقه و شخصیت برجسته آن، باقی گذاشته است.

 

پی‌نوشت:

۱. الفصول المختارة، شیخ مفید، ص۳۱۵

۲. مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ص ۸۹.

۳. شیخ مفید، الفصول المختارة، ص ۳۱۵.

حجت الاسلام والمسلمین رضا محمدی شاهرودی در پرسش و پاسخی به موضوع «جبران حقی که از غیبت بر گردن ماست» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

 

* پرسش:

چطور حقی که از غیبت بر گردن ما هست قابل جبران است؟

 

* پاسخ:

غیبت از گناهان کبیره محسوب می‌شود و هم در قرآن کریم و هم در روایات فراوان به شدت تقبیح شده و برای آن وعده عذاب داده شده است.

بسیاری از گناهان ممکن است کمتر رخ دهند؛ مثلاً کسی دیوار دیگران را خراب کند یا دزدی کند، یا در جامعه مؤمنین شراب بخورد، این‌ها نسبتا نادر است.

اما غیبت به راحتی اتفاق می‌افتد و متأسفانه حساسیت نسبت به آن در جامعه بسیار کم است، در حالی که حرمت و اهمیت آن کمتر از این گناهان نیست.

 

برای جبران غیبت، چهار گام اصلی وجود دارد:

 

گام اول: توبه کامل

ابتدا شخص باید توبه کند. توبه کامل به این معناست که فرد احساس پشیمانی عمیق و ندامت واقعی داشته باشد و تصمیم بگیرد که دیگر هرگز به این گناه بازنگردد.

اگر توبه انجام نشود، گفته شده که اولین کسی که وارد جهنم خواهد شد، همان کسی است که غیبت کرده است و حتی اگر توبه کند، آخرین کسی است که وارد بهشت خواهد شد.

 

گام دوم: خنثی کردن آثار غیبت

اگر غیبت باعث ضرر به دیگری شده است—چه ضرر مادی، معنوی، آبرویی یا حتی ارثی—شخص باید در حد توان خود آثار آن را جبران کند.

به عنوان مثال، اگر کسی از روی غیبت باعث شده مادرشوهرش از عروس خوشش نیاید یا اعتماد او کاهش یابد، فردی که غیبت کرده باید خوبی‌ها و فضایل آن شخص را بیان کند تا جایگاه سابق او بازگردد.

 

گام سوم: انجام کارهای نیک برای شخص غیبت شده

انجام کارهای خیر و عبادت‌ها از طرف شخص غیبت شده یکی دیگر از مراحل جبران است.

این اقدامات می‌تواند شامل صدقه دادن، خواندن نماز مستحبی، یا زیارت قبور و انجام اعمال نیک باشد.

هدف این است که وقتی طرف مقابل مطلع شد، ببیند که با وجود غیبت، کارهای نیک برای او انجام شده و رضایت حاصل شود. به این ترتیب حق تضییع شده او تا حدی جبران می‌شود.

 

گام چهارم: عذرخواهی و طلب حلالیت

اگر غیبت به گوش شخص غیبت شده رسیده و باعث ناراحتی او نشده است، باید به او مراجعه و عذرخواهی کند تا مشکل حل شود و مفسده‌ای ایجاد نگردد.

اگر غیبت به او نرسیده، و رفتن برای عذرخواهی باعث ایجاد مفسده یا تشویش می‌شود، لازم نیست.

به طور کلی، عذرخواهی و طلب حلالیت باید با توجه به وضعیت فرد مقابل انجام شود تا آثار منفی غیبت جبران شود.

در مجموع، چهار گام توبه کردن، اصلاح و خنثی کردن آثار غیبت، انجام کار خیر برای شخص غیبت شده و عذرخواهی و طلب حلالیت، مسیر جامع جبران غیبت را تشکیل می‌دهند.

همچنین استغفار از طرف خود شخص و برای شخص دیگر نیز جزو این اقدامات نیک محسوب می‌شود و می‌تواند در رفع آثار غیبت مؤثر باشد.

حجت الاسلام و المسلمین سیدعلیرضا تراشیون، کارشناس و مشاوره خانواده و ازدواج، در یکی از سخنرانی ها به پرسش و پاسخی در موضوعات «اَبَر مادر و مدیریت هوشمندانه تربیت از کودکی تا نوجوانی» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

 

* محورهای اصلی این پرسش و پاسخ

 

۱. نقش صبر و استمرار مادر در تربیت فرزندانی با اعتمادبه‌نفس

۲. مدیریت هوشمندانه لجبازی و آموزش پوشک کودکان سه‌ساله:

الف: بررسی«لجبازی» و منشاء آن

ب: توصیه‌های کاربردی برای «پوشک گرفتن»

۳. مدارای تربیتی والدین در مدیریت چالش‌های دوره نوجوانی

۴. مدیریت هوشمندانه گرایش کودکان به تلفن همراه توسط والدین

۵. راهبری هوشمندانه رفتار دانشجویان در مواجهه با محیط جدید

 

چگونه یک مادر و مربی موفق برای فرزندم باشم؟ + صوت

 

بسم الله الرحمن الرحیم؛ مادری که می‌خواهد در عرصه تربیت فرزند نقش مؤثر و برجسته‌ای ایفا کند، ناگزیر است برای این کار زمان کافی اختصاص دهد.

«وقت‌گذاری» از ارکان اساسی تربیت به شمار می‌آید و بدون آن، دستیابی به اهداف تربیتی امکان‌پذیر نخواهد بود.

در ادامه، لازم است به یکی دیگر از ویژگی‌های مهم «ابر مادر» اشاره کنم و آن «صبر» است. مادری که قصد دارد در مسیر تربیت گام‌های مؤثر بردارد، باید صبر را به‌عنوان یک اصل بنیادین همواره مدنظر داشته باشد.

افزون بر صبر، عنصر «استمرار» نیز در این مسیر جایگاهی حیاتی دارد. از همین رو، در این گفتار بر آنم تا اندکی درباره این دو واژه توضیح دهم و نکاتی را خدمت شما عرضه کنم.

باید توجه داشت که تربیت، فرآیندی شبیه رنگرزی نیست که قطعه‌ای پارچه را در خمره فرو ببریم و با بیرون آوردن آن، فوراً تغییر رنگ مشاهده کنیم.

تربیت، از سنخ «بافتن» است، نه «رنگ کردن». همان‌گونه که در برخی برنامه‌های گذشته اشاره شد، مادر باید با حوصله دار قالی را برپا سازد، نقشه‌ای دقیق پیش روی خود قرار دهد و با صبر و استمرار، تار و پودها را بر اساس آن نقشه در هم تنیده و پیش ببرد.

همان‌طور که قالی تنها زمانی کامل می‌شود که به قسمت پایانی برسد، تربیت نیز فرآیندی زمان‌بر است که تنها با صبر، حوصله، استمرار، برنامه‌ریزی، عقلانیت و آرامش به ثمر می‌نشیند.

مادری که مسئولیت تربیت را بر عهده دارد، باید صبورانه در این مسیر گام بردارد و از شتاب‌زدگی پرهیز کند.

بسیاری از ویژگی‌های تربیتی در کودکان به‌تدریج شکل می‌گیرند و هیچ‌گاه یک‌شبه حاصل نمی‌شوند.

برای مثال، اگر هدف مادر این باشد که فرزندش فردی منظم شود، این ویژگی نیازمند فرآیندی طولانی و سرمایه‌گذاری ماه‌ها یا حتی سال‌هاست.

یا اگر خواهان آن باشد که فرزندش اهل تفکر و اندیشه‌ورزی گردد، این امر تنها با یک نصیحت یا تلنگر زدن به دست نمی‌آید، بلکه مستلزم گذر زمان و تلاش مداوم است. تحقق چنین اهدافی تنها از مادری برمی‌آید که صبر و حوصله فراوان داشته باشد.

برای دستیابی به چنین صبری، مادر باید ذهن خود را از مشکلات زائد تهی سازد.

در برنامه‌های گذشته تأکید شد که سلامت روحی و روانی برای مادران ضرورتی انکارناپذیر است، زیرا این سلامت، زمینه‌ساز آرامش و توان صبر در فرآیند تربیت خواهد بود.

بنابراین، «صبوری» باید همراه با «استمرار» باشد؛ به این معنا که نباید صبر مادر موقتی یا مقطعی جلوه کند. گاهی برخی افراد از «چله‌های تربیتی» سخن می‌گویند و معتقدند می‌توان در مدت چهل یا پنجاه روز، ویژگی‌های خاصی را در فرزند نهادینه کرد.

اما تجربه نشان می‌دهد بسیاری از خصال تربیتی به چنین مدت کوتاهی محدود نمی‌شوند و نیازمند استمرار طولانی‌مدت هستند.

ویژگی‌هایی همچون عزت‌نفس، اعتمادبه‌نفس، شجاعت، تاب‌آوری، تحمل، صبر در برابر مشکلات و اراده قوی، همگی ثمره سال‌ها تلاش و برنامه‌ریزی منسجم مادر است.

 

بنابراین «ابر مادر» باید دست‌کم پنج ویژگی اساسی داشته باشد:

نخست، سلامت جسمانی

دوم، سلامت روحی و روانی

سوم، دانش و مهارت‌های تربیتی

چهارم، اختصاص زمان کافی برای تربیت

و پنجم، صبر و استمرار به‌عنوان دو رکن بنیادین در فرآیند تربیت فرزند.

 

* سؤالات مخاطبین

 

* پسر سه‌ساله‌ام بسیار لجباز شده و می‌خواهم فرآیند پوشک‌گرفتن را شروع کنم. چگونه می‌توانم این مرحله تربیتی را به‌طور مؤثر و آرام مدیریت کنم؟

 

* بخش اول: «لجبازی» و منشأ آن

 

باید دانست که کودکان معمولاً از حدود دو سالگی به بعد یک ویژگی رشدی پیدا می‌کنند که در متون رشد با عنوان «خودمداری» شناخته می‌شود.

منظور از «خودمداری» این است که کودک در این سن هنوز توان لازم برای درک کامل دیدگاه‌ها و پیامدهای رفتار دیگران را ندارد؛ او خود را مرکز عالم می‌انگارد و تصور می‌کند همه‌چیز را می‌داند و از عهده همه‌چیز برمی‌آید.

علت این وضعیت، نارسایی نسبی ساختارهای شناختیِ لازم برای پیش‌بینی عواقب رفتار و سنجش مخاطرات است.

به‌عنوان مثال، وقتی کودک اصرار می‌کند «من سینی چای را می‌برم»، ممکن است اصلاً توجه نکند که سینی سنگین است، دستش سوخته می‌شود، چای می‌ریزد یا فنجان‌ها می‌شکنند و پیامدهای مالی و عاطفی این حادثه چیست.

بنابراین آنچه والدین معمولاً «لجبازی» می‌نامند در بسیاری موارد نمایشی از همان «خودمداری» است، نه یک «تمرد ارادی» از جانب کودک.

این ویژگی، اگر درست مدیریت شود، می‌تواند زمینهٔ رشد توانمندی‌ها و استقلال کودک باشد.

یک روش مدیریتیِ عملی و سازنده این است که مسئولیت‌ها و کارها را متناسب با توانمندی کودک طراحی کنیم؛ یعنی همان‌گونه که در سنت نقل‌شده از زندگی امیرالمؤمنین علیه‌السلام دیده می‌شود، کارهای مربوط به کودکان را متناسب با ظرفیت‌های آنان به خودِ آنها واگذار می‌کردند — مثلاً برای مهمانی، دو ظرف میوه آماده می‌شد: یک ظرف کوچک و سبک برای کودک و یک ظرف بزرگ‌تر برای بزرگسالان.

این قاعدهٔ عملی کمک می‌کند که کودک تجربهٔ موفق کسب کند و حس توانمندی‌اش رشد یابد.

همچنین والدین باید از «صف‌آرایی» و مقابلهٔ مستقیم با کودک پرهیز کنند؛ چون کودک در این سن غالباً منظور و پیام کامل والدین را درنیافته و مقابلهٔ مستقیم معمولاً به مقاومت و تشدید رفتار منجر می‌شود.

به‌جای ردّ مستقیم، از شیوهٔ تربیتیِ «شیوهٔ حواس‌پرتی» استفاده کنید: به‌موقع و هوشمندانه توجه کودک را از عمل نامطلوب به فعالیتی مفید یا جذاب جلب کنید.

مدیریت «خودمداری» نیازمند برنامه‌ریزی، تکرار و زمان است؛ یک یا دو برخورد کافی نیست و والدین باید صبور باشند و از رفتار خودشان نیز بازنگری کنند — اگر کودک مرتباً لجبازی می‌کند اغلب نشان‌دهندهٔ ناکارآمدیِ روش‌ِ‌ماست، نه مقصر بودن کودک.

 

* بخش دوم: توصیه‌های کاربردی برای «پوشک گرفتن»

 

در اینجا چند توصیهٔ مشخص و عملی که بهتر است رعایت شود، به‌صورت شماره‌گذاری شده تقدیم می‌کنم:

۱. بررسیِ توان گفتاری و کلامی کودک:
پیش‌نیاز مهمِ پوشک گرفتن این است که کودک بتواند نیازهایش را به زبان بیان کند. بسیاری از کودکان سه‌ساله در حدی حرف می‌زنند که می‌توانند نیازشان را اعلام کنند؛ این قابلیت، مقدمهٔ موفقیت در آموزش توالت رفتن است.

۲. استفاده از «داستان‌گویی» برای آماده‌سازی:
والدین باید به‌صورت مکرر (نه صرفاً یک یا دو بار) داستان‌هایی دربارهٔ رفتن به سرویس بهداشتی و استفاده از لگن یا توالت برای کودک تعریف کنند. داستان‌هایی با شخصیت‌هایی که کودک می‌تواند همذات‌پنداری کند، انگیزه و الگو ایجاد می‌کنند؛ کودک با قرار گرفتن در نقش قهرمان داستان بهتر رفتار جدید را می‌پذیرد

۳. به‌کارگیری ابزارهای بصری — نقاشی و تصویرسازی:
کشیدن نقاشی‌ها یا نمایش نمودارهای ساده‌ای که مراحل رفتن به سرویس را نشان می‌دهد، یادگیری را تسهیل می‌کند؛ زیرا بسیاری از کودکان این سن از طریق دیدن بهتر می‌آموزند.

۴. بررسی «آمادگی رفتاری» کودک:

علامت‌های آمادگی شامل نارضایتی از پوشک (مثلاً فرار از پوشک کردن)، توان کنترل نسبتاً بهتر مثانه/روده برای چند دقیقه، و تمایل نشان دادن برای تقلید از بزرگ‌ترها است. اگر کودک هنوز مقاومت شدید نشان می‌دهد، ممکن است لازم باشد صبر کنید و مجدداً در چند هفته یا ماه دیگر تلاش کنید.

۵. مساعدسازی فضای سرویس بهداشتی:

برای کودک سه‌ساله باید وسایل مناسب تهیه شود: لگن یا صندلی کوچک مخصوص توالت، زیرپایی برای دسترسی به دست‌شویی، و فضایی آرام و بدون ترس برای نخستین تجربه‌ها. نخستین تجربهٔ موفق باید ساده و ایمن باشد تا ترس یا مقاومت ایجاد نکند.

۶. زمان‌بندی و آمادگی والدین:

والدین از نظر زمانی، مکانی و روانی باید آماده باشند. انتخاب زمان نامناسب (مثلاً ایام فشارهای عصبیِ مادر، زمان قاعدگیِ مادر به‌صورتی که آستانهٔ تحمل پایین است، روزهای مهمان یا روزهای قبل از سفر) می‌تواند روند را دشوار کند.

بهتر است پنجرهٔ کم‌دغدغه‌ای دست‌کم دو هفته‌ای فراهم شود تا والدین بتوانند با صبر و بدون عجله عمل کنند.

۷. پذیرش خطا و مواجههٔ غیرتنبیهی با حادثه‌ها:

والدین باید این واقعیت را بپذیرند که در فرایند قطع پوشک، «حادثه» رخ خواهد داد. نگرشِ «ترس از نجاست و فشار» یا تهدید کودک برای جلوگیری از کثیف شدن خانه، شیوه‌ای نادرست است و ممکن است فشار روانی ایجاد کند.

نباید کودک را بابت ادرار یا مدفوع کردن در لباس سرزنش یا تنبیه کرد؛ برخورد تند یا تحکم پیاپی می‌تواند آسیب‌های روانی ایجاد کند.

۸. اشتراک‌گذاری حساسیت نسبت به «از شیر گرفتن» و نتایج نادرست:

قطع ناگهانی تغذیهٔ شیری یا پوشک گرفتنِ نابه‌هنگام و پرتنش گاهی منجر به عوارض رفتاری یا جسمی می‌شود.

مثلاً بروز تیک‌های عصبی، ناخن‌جویدن، تشدید شب‌ادراری یا ظهور مشکلات عاطفی که تا دوران مدرسه ادامه می‌یابد. بنابراین هر دو فرایند — پوشک گرفتن و از شیر گرفتن — نیاز به تدبیر، گام‌به‌گام بودن و روشِ منطقی دارند تا عواقب نامطلوب نداشته باشند.

تأکید می‌کنم این اقدامات نیازمند صبر، تکرار و مدیریت هوشمندانه است. فرآیند تربیت و آموزش توالت رفتن یک «پروسه» است؛ انتظار موفقیت یک‌شبه نداشته باشید و از فشارِ زمانی و احساسی بر کودک و خودتان بپرهیزید. با رعایت نکات بالا و با ملایمت و استمرار، احتمال موفقیت بالا می‌رود و ریسک پیامدهای نامطلوب کاهش می‌یابد.

 

* سن بلوغ فرزندان چالش‌برانگیز است. والدین چگونه می‌توانند در این مرحله با فرزندان خود برخورد مؤثر و سازنده داشته باشند؟

 

اگر بخواهم یک تعبیر ساده برای خانواده‌های عزیز به کار ببرم، باید بگویم که دوره بلوغ یا همان دوره نوجوانی، شبیه به «آتش زیر خاکستر» است.

در این مرحله، آستانه تحمل فرزند پایین می‌آید، روحیات او حساس‌تر می‌شود، و رفتارهای پرتنش بیشتر بروز می‌کند. در این دوره، زمینه پرخاشگری در نوجوانان افزایش پیدا می‌کند، همچنین تمایل به کناره‌گیری و خانه‌گریزی در آن‌ها مشاهده می‌شود.

البته منظور از خانه‌گریزی الزاماً فرار از خانه نیست، بلکه گاهی به معنای کناره گرفتن از والدین، خلوت گزیدن در اتاق شخصی و گذراندن زمان طولانی با گوشی همراه است.

در چنین شرایطی، اصل اول در مواجهه با نوجوان «مدارا» است. اما مدارا به معنای رها کردن و بی‌توجهی نیست؛ بلکه «مدارای تربیتی» مدنظر است.

مدارا از جنس تربیت یعنی دادن امتیازهای حساب‌شده و متناسب با شرایط. به‌عنوان نمونه، زمانی‌که نوجوان درخواستی از ما دارد، گاهی اگر این درخواست با قربان‌صدقه و محبت همراه شود، او همکاری بیشتری نشان می‌دهد.

اما اگر صرفاً درخواست کنیم بدون مقدمه محبت‌آمیز، احتمالاً مقاومت کرده و حتی صریحاً مخالفت می‌کند. بنابراین، در چنین شرایطی باید از «مدارای تربیتی» استفاده کنیم.

برای مثال، فرض کنید نوجوان می‌خواهد مسابقه فوتبال تلویزیونی را تماشا کند.

در همین زمان ما نیاز داریم که برای خانه نان تهیه شود. اگر او را دقیقاً در لحظه شروع مسابقه برای خرید نان بفرستیم، احتمالاً مقاومت خواهد کرد.

اما اگر مدارا کنیم و بگوییم: «پسرم، مسابقه فوتبال را ببین، بعد از پایان آن لطفاً برای خرید نان برو»، هم خواسته او رعایت شده و هم کار ما انجام می‌شود. این همان «مدارای تربیتی» است که تنش‌ها را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود نوجوان راحت‌تر همکاری کند.

نکته مهم دیگر این است که هرگز نباید از بالا به نوجوان نگاه کنیم. این نگاه تحکمی و زورمدارانه باعث افزایش فاصله عاطفی می‌شود. به‌جای آن، باید در جایگاه یک همراه و یک دوست در کنار نوجوان قرار بگیریم. ارتباط چهره‌به‌چهره و گفت‌وگوی محترمانه، زمینه را برای کاهش تنش‌ها و تقویت ارتباط متقابل فراهم می‌کند.

نکته پایانی این است که در مواجهه با نوجوان باید اولویت را به او بدهیم. مقصود از اولویت این نیست که هر خواسته او بی‌قید و شرط برآورده شود، بلکه یعنی در موقعیت‌هایی که انتخاب بین خواسته والد و فرزند وجود دارد، بهتر است گاهی اولویت را به او بسپاریم.

برای نمونه، فرض کنید پدر قصد دارد اخبار تلویزیون را تماشا کند و در همان زمان نوجوان می‌خواهد مسابقه فوتبال مورد علاقه‌اش را ببیند.

در چنین شرایطی، اگر پدر اولویت را به فرزند بدهد، در حقیقت امتیازی به او داده است. نتیجه این رفتار آن است که نوجوان بعدها پذیرای حرف‌های والدین خواهد بود و تعامل سازنده‌تری شکل می‌گیرد.

البته لازم است والدین در این موقعیت‌ها موضوع را شفاف‌سازی کنند. به این معنا که پدر با آرامش بگوید: «پسرم، من هم دوست داشتم اخبار امروز را ببینم، اما چون می‌دانم تو علاقه داری مسابقه فوتبال را تماشا کنی، ترجیح می‌دهم اولویت با تو باشد.»

این اطلاع‌رسانی بسیار مهم است، زیرا نوجوان درک می‌کند که والد آگاهانه کوتاه آمده و برای او ارزش قائل شده است. همین نکته ساده، اما کلیدی، در کاهش تنش‌ها و تقویت اعتماد و احترام متقابل نقش مهمی ایفا می‌کند.

 

* کودکم دو سال و سه ماه دارد و علاقه شدیدی به گوشی هوشمند پیدا کرده است. علت این رفتار چیست و چه راهکارهای علمی برای مدیریت آن وجود دارد؟

 

کودکان موجوداتی کاملاً تقلیدگر هستند. به این معنا که رفتارهایی را که در اطراف خود می‌بینند، بدون تحلیل و بررسی، به‌صورت طوطی‌وار تکرار می‌کنند.

وقتی کودک مشاهده می‌کند که مادر دائماً مشغول گوشی است، پدر نیز سرش در گوشی است، برادر بزرگ‌تر در حال کار با گوشی است، و حتی در مهمانی‌ها اغلب افراد خانواده و اقوام سرشان در گوشی‌هایشان است، طبیعی است که او نیز به تقلید از همین رفتار گرایش پیدا کند.

بنابراین نخستین گام در مواجهه با این مسئله، بازگشت به خود ما والدین است.

 

والدین باید به دو نکته اساسی توجه کنند:

 

۱. تعیین مکان‌های ممنوعه برای استفاده از تلفن همراه:

باید مشخص کنیم که در چه موقعیت‌ها و مکان‌هایی استفاده از گوشی مجاز نیست. به‌عنوان مثال، سر سفره هنگام صرف غذا نباید گوشی همراه باشد. تصور کنید یکی از اعضای خانواده قاشق در دست دارد و هم‌زمان با گوشی مشغول است؛ چنین صحنه‌ای به کودک این پیام را می‌دهد که این رفتار عادی است و او نیز آن را تقلید خواهد کرد. همچنین بردن گوشی به اتاق خواب یا استفاده از آن زمانی که همه خانواده در کنار هم هستند، باید به‌عنوان مناطق ممنوعه تعریف شود.

 

۲. تعیین زمان‌های مشخص برای استفاده از تلفن همراه:

اگر قرار است زمانی به استفاده از گوشی اختصاص داده شود، بهتر است این زمان‌ها از پیش برنامه‌ریزی شوند. برای مثال، والدین می‌توانند نیم‌ساعتی از گوشی استفاده کنند، اما در شرایطی که کودک خواب است یا مشغول بازی است.

نه در زمانی که نگاهش مستقیم به والدین است و تماس چهره‌به‌چهره برقرار است. در غیر این صورت، کودک از این رفتار الگوبرداری می‌کند.

نکته دیگر این است که بهتر است گوشی در خانه در دسترس و مقابل دید کودک قرار نگیرد. حتی برخی خانواده‌ها برای مدیریت این موضوع ابتکار جالبی به خرج داده‌اند؛ مثلاً جعبه‌ای را داخل جا کفشی قرار داده‌اند و اعضای خانواده موظف‌اند هنگام ورود به خانه گوشی‌های خود را در آن بگذارند تا وارد فضای اصلی خانه نشود.

این کار هم آرامش خانه را بیشتر می‌کند و هم کودک را از الگوگیری نادرست دور نگه می‌دارد.

از سوی دیگر، باید به یک نکته مهم فرهنگی توجه کنیم: اولویت در روابط خانوادگی همواره باید با اعضای خانواده باشد، نه با تلفن همراه. متأسفانه امروزه بسیاری از افراد، زمانی‌که گوشی‌شان زنگ می‌خورد، صحبت چهره‌به‌چهره با همسر یا فرزند خود را نیمه‌کاره رها می‌کنند تا تماس تلفنی را پاسخ دهند.

این رفتار در واقع بی‌احترامی به فردی است که در مقابل ما نشسته و با ما صحبت می‌کند. اگر موضوع تماس مهم باشد، تماس‌گیرنده مجدداً زنگ خواهد زد، وگرنه می‌توان در فرصت مناسب با او تماس گرفت.

حال تصور کنید کودک در حال گفت‌وگو با والد خود است و ناگهان زنگ تلفن به صدا درمی‌آید. اگر والد بلافاصله کودک را رها کند و گوشی را جواب دهد، کودک ناخودآگاه این پیام را دریافت می‌کند که «گوشی مهم‌تر از من است».

در نتیجه، به‌تدریج دچار سرخوردگی می‌شود و در آینده نیز خود گوشی را در اولویت قرار خواهد داد و والدین در جایگاه دوم یا سوم قرار می‌گیرند.

بنابراین، والدین باید با رفتار عملی خود نشان دهند که اولویت همواره با خانواده است، به‌ویژه با کودکان خردسال. زیرا آن‌ها توان تحلیل ندارند و صرفاً با دیدن رفتارهای ما تقلید می‌کنند.

اگر کودک در معرض الگوهای درست قرار گیرد، همان رفتارها را تکرار خواهد کرد؛ و اگر الگوهای غلط ببیند، همان‌ها را بازتولید می‌کند.

به همین دلیل مدیریت صحیح استفاده از تلفن همراه در خانه، بیش از هر چیز به مسئولیت‌پذیری و خودآگاهی پدر و مادر وابسته است.

 

* پسرم دانشجوست و پیش از ورود به دانشگاه بسیار منظم و مذهبی بود، اما در دو تا سه سال اخیر کمتر به اجتماع می‌رود، به خانواده توجه نمی‌کند و واجبات دینی را ترک کرده است. چه علتی می‌تواند داشته باشد و چه راهکارهایی برای مدیریت این وضعیت وجود دارد؟

 

گاهی تغییر محیط می‌تواند به‌طور مستقیم بر رفتار و نگرش انسان اثر بگذارد. تجربه نشان می‌دهد که تغییر مدرسه، تغییر شهر، ورود به دانشگاه، یا حتی ازدواج می‌تواند تحولات مهمی در فرد ایجاد کند.

محیط از قدرتی برخوردار است که حتی می‌تواند بر زمینه‌های وراثتی نیز غلبه کند. به بیان دیگر، اگر فردی از خانواده‌ای با پیشینه دینی و اخلاقی مناسب باشد، اما در محیطی ناسالم و نامناسب قرار گیرد، احتمال دارد به مرور تحت تأثیر آن محیط قرار گیرد.

متأسفانه بسیاری از محیط‌های آموزشی ما، چه مدارس و چه دانشگاه‌ها، آمادگی لازم برای مواجهه با چنین چالش‌هایی را ندارند. در یک مدرسه یا دانشگاه، مجموعه‌ای متنوع از افراد با ویژگی‌ها، فرهنگ‌ها و تربیت‌های مختلف گرد هم می‌آیند.

برخی دارای خانواده‌های سالم و منسجم، و برخی دیگر با مشکلاتی چون اعتیاد، طلاق یا ضعف‌های شدید تربیتی. این تنوع، محیط را به جایی تبدیل می‌کند که به‌طور طبیعی بخشی از آسیب‌ها میان افراد منتقل می‌شود. حال اگر برنامه‌ریزی و نظارت دقیقی وجود نداشته باشد، احتمال آسیب‌پذیری دانش‌آموزان و دانشجویان افزایش پیدا می‌کند.

در چنین شرایطی، اولین وظیفه، افزایش سطح آگاهی خانواده‌هاست. برای والدینی که فرزندشان در محیط‌های جدید و پرچالش قرار می‌گیرد، چند نکته کلیدی می‌تواند به‌عنوان «ضربه‌گیر» عمل کند و فشار روحی آن‌ها را کاهش دهد:

۱. بیان صریح انتظارات:

والدین باید به‌روشنی سطح انتظار خود را به فرزند منتقل کنند. مثلاً به او بگویند: «پسرم، ما به تو افتخار می‌کردیم که اهل نماز و روزه بودی. برای ما بسیار ارزشمند بود که چنین ویژگی‌هایی داشتی و دوست نداریم دانشگاه رفتن باعث شود این عادت‌های خوب را کنار بگذاری.»

سکوت در برابر تغییرات فرزند تنها باعث انباشته شدن ناراحتی در دل والدین می‌شود. بنابراین، بیان محترمانه و صریح انتظارات اهمیت زیادی دارد.

۲. حفظ و تقویت ارتباط مستمر:

اگر فرزند کمتر به دیدار خانواده می‌آید، والدین باید خودشان پیش‌قدم شوند. در این زمینه می‌توان از کمک برادران بزرگ‌تر استفاده کرد تا ارتباط حضوری بیشتر برقرار شود.

این‌گونه نباشد که فرزند احساس کند با رفتن به شهر دیگر کاملاً رها شده و می‌تواند هر طور که بخواهد عمل کند. ارتباط مستمر به او یادآور می‌شود که همچنان در دایره محبت و نظارت خانواده قرار دارد.

۳. اصل بومی‌گزینی:

یکی از آسیب‌های مهم در نظام آموزشی این است که دانشجویان برای تحصیل ناچار می‌شوند از شهر و خانواده دور شوند.

در حالی‌که اصل بر این است که دانشگاه‌ها بومی باشند تا دانشجویان بتوانند در کنار خانواده بمانند. این امر می‌تواند بسیاری از آسیب‌های فرهنگی و تربیتی را کاهش دهد. در صورت امکان، حتی می‌توان شرایطی فراهم کرد که خانواده به شهری که فرزند در آن تحصیل می‌کند نزدیک‌تر شوند تا ارتباط قطع نشود.

۴. یادآوری ویژگی‌های مثبت گذشته:

لازم است والدین پیوسته ویژگی‌های مثبت گذشته فرزند را به او یادآوری کنند؛ مثلاً بگویند: «ما لذت می‌بردیم وقتی می‌دیدیم نمازت را اول وقت می‌خواندی» یا «خوشحال می‌شدیم وقتی به مستحبات توجه می‌کردی و به مسجد می‌رفتی».

این یادآوری‌ها، بدون سرزنش مستقیم، می‌تواند در ضمیر فرزند تأثیرگذار باشد و او را به گذشته مثبت خود متصل نگه دارد.

محیط دانشگاه و تغییرات ناشی از آن واقعاً می‌تواند بر اعتقادات و رفتار فرزندان اثر بگذارد. اما والدین می‌توانند با بیان انتظارات، حفظ ارتباط، توجه به اصل بومی‌گزینی و یادآوری مستمر ویژگی‌های مثبت، نقش مهمی در کاهش آسیب‌ها ایفا کنند و به تدریج شرایط بهتری برای فرزند فراهم آورند.

اگرچه سوزش گلو اتفاق جالبی نیست. نباید باعث نگرانی شود، چرا که می‌توان آن را به سادگی تسکین داد. در اینجا چند درمان خانگی ساده برای درمان سوزش یا تحریک گلو آورده شده است. این راه‌حل‌ها را می‌توان با صرف هزینه‌ای اندک یا حتی بدون هیچ هزینه‌ای اجرا کرد.

عسل

عسل مانند یک مرهم تسکین دهنده برای گلودرد شماست. یک قاشق غذاخوری عسل را در یک لیوان آب گرم مخلوط کرده و به آرامی میل کنید. خواص ضد التهابی و ضد باکتریایی طبیعی عسل به کاهش سوزش و تسکین کمک می‌کند. مخلوط آب گرم و عسل را به آرامی میل کنید تا مانند مرهمی گلوی شما را بپوشاند و ناراحتی ناشی از سوزش را کاهش دهد.

قرقره  آب نمک

این درمان کلاسیک معجزه می‌کند.  برای تاثیر این شیوه درمانی موثر، نصف قاشق چایخوری نمک را در یک لیوان آب گرم حل کرده و سپس با این محلول به مدت ۲۰ تا ۳۰ ثانیه غرغره کنید. نمک به کاهش التهاب و کاهش ناراحتی در گلو کمک می‌کند. فقط مطمئن باشید که آن را قورت ندهید. این کار را چند بار در روز انجام دهید، تفاوت را احساس خواهید کرد.

زنجبیل

زنجبیل برای قرن‌ها به دلیل خواص دارویی آن مورد توجه قرار گرفته است. وقتی صحبت از تسکین سوزش گلو می شود، زنجبیل فوق العاده است. برای تهیه چای زنجبیل، چند تکه زنجبیل تازه را در آب داغ دم کنید. ترکیبات ضد التهابی و ضد باکتری طبیعی زنجبیل به کاهش سوزش و درد کمک می کند. برای تاثیر بیشتر نیز می‌توانید مقدار کمی عسل اضافه کنید و این دم کرده را بنوشید تا جادوی شفابخش آن را تجربه کنید.

زردچوبه

زردچوبه یک ابرقهرمان در دنیای داروهای طبیعی است. این ادویه مملو از فواید سلامتی است. ناگفته نماند که شیر زردچوبه نیز می‌تواند بهترین دوست گلوی شما باشد. مخلوط کردن یک قاشق چای‌خوری زردچوبه در یک لیوان شیر گرم می‌تواند به طرز باورنکردنی سوزش گلو را تسکین دهد. کورکومین موجود در زردچوبه دارای خواص ضد التهابی و درمانی است که می‌تواند تسکین دهنده باشد. همچنین سیستم ایمنی بدن شما را تقویت کرده و به بهبودی شما کمک می‌کند.

بخور

استنشاق بخار(در اصطلاح بخور) یک روش آزمایش شده و واقعی برای تسکین ناراحتی گلو است، به خصوص زمانی که با احتقان (بند آمدن تنفس) یا آلرژی همراه باشد. آب را بجوشانید، آن را در ظرفی بریزید و سر را با احتیاط روی بخار آب خم کنید و آن را با حوله بپوشانید تا بخار از آن خارج نشود. ۵ تا ۱۰ دقیقه نفس عمیق بکشید. هوای گرم و مرطوب به  باز کردن مجاری تنفسی و آرامش گلو کمک کزده و تنفس را آسان‌تر می‌کند.

آلوئه ورا

آلوئه ورا به دلیل خواص خنک کنندگی و درمانی خود شناخته شده است و می‌تواند برای سوزش گلو معجزه کند. مخلوط کردن یک قاشق غذاخوری آب آلوئه ورا با یک لیوان آب، معجون آرام بخشی ایجاد می‌کند. خواص ضد التهابی و ضد باکتریایی آلوئه ورا به کاهش التهاب و تسکین ناراحتی در گلو کمک می‌کند. مخلوط آلوئه ورا با آب را به آرامی میل کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید.

دارچین

دارچین فقط برای طعم دادن به دستور العمل‌های شما نیست. همچنین می‌تواند گلوی شما را آرام کند. یک چوب دارچین را در آب بجوشانید و بگذارید خنک شود و سپس بنوشید. دارچین دارای خواص ضد التهابی است که می‌تواند سوزش گلو را کاهش دهد. طعم شیرین و معطر، آن را به یک داروی دلپذیر برای مصرف تبدیل کرده است.

زیدیه فرقه‌ای شیعی است که در قرن دوم هجری پس از شهادت امام حسین(ع) شکل گرفت و بر قیام مسلحانه علیه ظلم تأکید دارد. در ادامه به بررسی این فرقه می‌پردازیم.

 

تعریف و پیدایش زیدیه

زیدیه یکی از فرقه‌های شیعه است که در اوایل قرن دوم هجری از شیعه اصلی منشعب شد. پیروان این فرقه معتقدند پس از امامت حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و زید بن علی، امامت به هر مردی از اولاد حضرت فاطمه(س) می‌رسد که شرایطی داشته باشد: مردم را به امامت خود دعوت کند، در ظاهر عادل، عالم و شجاع باشد و مؤمنان با او برای جهاد بیعت کنند.

ریشه این تفکر به دوره پس از شهادت امام حسین(ع) برمی‌گردد، زمانی که برخی از علویان اندیشه قیام مسلحانه را به عنوان یکی از شروط امامت و راهبرد مقابله با ظالمان قلمداد کردند. اختلاف اصلی میان علویان در آن دوره به دو دیدگاه مبارزه فرهنگی یا قیام مسلحانه علیه دستگاه اموی برمی‌گشت. نتیجه این اختلاف پس از شهادت امام زین‌العابدین(ع) پدید آمد: عده‌ای امامت امام باقر(ع) را پذیرفتند و گروهی دیگر به امامت زید بن علی، برادر امام محمد باقر(ع)، معتقد شدند و به زیدیه مشهور گشتند.

 

قیام زید بن علی: نقطه عطف پیدایش زیدیه

پس از آنکه حدود ۱۵ هزار نفر در کوفه با زید بن علی بیعت کردند، او عزم خود را برای قیام علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، جزم کرد. شماری نیز در بصره، مدائن و خراسان با او بیعت کرده بودند. اما هنوز نیروهای زید برای قیام ساماندهی نشده بودند که والی عراق با سپاهی به مخفیگاه وی حمله کرد. زید با خروج زودتر از موعد خود در ماه محرم سال ۱۲۲ قمری با دویست نفری که همراهش بودند به جنگ با سپاه اموی رفت و در ۲۴ یا ۲۵ محرم سال ۱۲۲ق به شهادت رسید.

پس از درگذشت زید، شیعیانی که معتقد به اندیشه قیام به سیف و خروج علیه حاکم ظالم بودند، او را به عنوان امام بدون نص دانسته و به زیدیه معروف شدند. اعتقاد به قیام و مبارزه از ویژگی‌های اصلی و تمایزبخش زیدیه نسبت به سایر فرقه‌های شیعی است.

 

شاخه‌های اصلی زیدیه

در منابع فرقه‌شناختی درباره شاخه‌های پدید آمده در زیدیه و تعداد آنها اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. آنچه در برایند کلی می‌توان گفت این است که زیدیه بر دو طایفه‌اند: متقدمان که به امامت ابوبکر و عمر اعتراف دارند؛ و متأخران که این امامت را نمی‌پذیرند. شاخه‌های عمده این فرقه عبارتند از:

 

جارودیه (سرحوبیه)

جارودیه پیروان ابوالجارود زیاد بن ابی زیاد هستند. این فرقه نخستین یا از نخستین فرقه‌های زیدیه است و نزدیک‌ترین شاخه زیدیه به امامیه به شمار می‌رود.

 

باورهای کلیدی جارودیه:

نقطه اشتراک آنها با امامیه، اعتقادشان به تصریح پیامبر(ص) بر امامت علی(ع) است

به خلفا نسبت فسق و کفر داده و بیشتر صحابه را تکفیر کردند

اعتقاد به مهدویت دارند (هرچند در مصداق آن با امامیه اختلاف دارند)

حصر امامت در فرزندان حضرت زهرا(س)

اعتقاد به علم لدنی امام

بر خلاف امامیه، به شورایی بودن امامت پس از امام حسنین(ع) معتقدند

وجوب اطاعت از فردی از ذریه حسنین(ع) که قیام کرده و مردم را به خود دعوت کند

جارودیه تا اندازه‌ای گرفتار غلو بوده و به رجعت برخی امامان زیدی نظیر نفس زکیه پس از کشته شدن آنان در قیام‌ها اعتقاد داشتند.

 

صالحیه (بتریه)

صالحیه پیروان حسن بن صالح بن حی همدانی و ابو اسماعیل کثیر بن اسماعیل نواء ملقب به کثیر النواء و الابتر هستند. اختلاف نظر آنان با زید در تولی و تبری از ابوبکر و عمر باعث نفرین زید بر آنان شد و بدین جهت، این فرقه با نام بتریه (بریده‌شده از رحمت) نامگذاری شدند.

 

باورهای کلیدی صالحیه:

امامت را شورایی می‌دانند

به امامت مفضول با وجود فاضل باور دارند (البته با رضایت فاضل بر این امر)

درباره ایمان یا کفر عثمان توقف می‌کردند

به اصل امر به معروف معتقد و با تقیه مخالف بودند

امامت ابوبکر و عمر را با این استدلال که علی(ع) راضی بوده می‌پذیرند

در فقه به اهل سنت نزدیکند

در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه، اخذ به قیاس می‌کنند.

 

سلیمانیه (جریریه)

سلیمانیه پیروان سلیمان بن جریر رقی زیدی هستند.

 

باورهای کلیدی سلیمانیه:

با بداء و تقیه مخالفند

در عین برتر دانستن علی(ع) در امامت، خلافت ابوبکر و عمر را از باب خطا در اجتهاد می‌پذیرفتند

عثمان را کافر و فاسق می‌دانستند

عایشه، طلحه و زبیر را کافر می‌دانستند

اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام قرار می‌دهند.

 

سایر شاخه‌ها

از دیگر فرقه‌های زیدیه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: حسینیه، قاسمیه (پیروان قاسم رسی)، هادویه (پیروان یحیی بن حسین بن قاسم الهادی الی الحق)، ناصریه (پیروان ناصر اطروش)، صباحیه (پیروان صباح بن قاسم)، عقبیه (پیروان عبدالله بن محمد عقبی)، نعیمیه (پیروان نعیم بن یمان) و یعقوبیه (پیروان یعقوب بن علی کوفی). نوبختی هفده شاخه را برای زیدیه برمی‌شمارد.

 

باورهای کلامی زیدیه

اندیشه کلامی زیدیه بسیار شبیه اندیشه‌های معتزله است. شهرستانی علت این گرایش را شاگردی زید نزد واصل بن عطا، که سرسلسله معتزله بود، می‌داند.

منزله بین المنزلتین: زیدیان به این اصل قائلند که مرتکب کبیره نه کافر است و نه مسلمان، بلکه فاسق است. آنان کفر را به دو گونه کفر جحود و کفر نعمت می‌دانند. هرکس گناه کبیره‌ای انجام دهد و این کار از باب حلال دانستن آن حرام باشد، کافر و مرتد است. اما هرکس کبیره‌ای را نه به مخالفت و حلال شمردن بلکه به تحریک هوس‌های درونی انجام دهد، گناهکار و فاسق است و چنانچه توبه نکرده بمیرد، اهل دوزخ نیز هست.

حسن و قبح عقلی: زیدیه در بحث حسن و قبح، به مذهب معتزلی گرایش دارند و معتقدند عقل می‌تواند حسن و قبح افعال را تشخیص دهد.

توحید: اندیشه توحید به معنای نفی تشبیه از خداوند یکی از باورهای اساسی آنهاست.

عدل الهی: اصل وعد و وعید را می‌پذیرند که برداشتی از عقاید معتزله است.

امر به معروف و نهی از منکر: این اصل را واجب می‌دانند و در راستای احیای آن علیه دستگاه ظلم قیام می‌کردند.

نفی بداء و رجعت: آنان به بداء و رجعت قائل نیستند.

تقیه: تقیه را جایز نمی‌دانند، که این یکی از تفاوت‌های اساسی با امامیه است.

عدم عصمت امام: در نگاه زیدیه عصمت شرط امامت نیست، که این نیز تفاوت عمده‌ای با امامیه محسوب می‌شود.

 

باورهای فقهی زیدیه

از قدیمی‌ترین کتاب‌های زیدیه در فقه، کتاب مسند زید بن علی است که به آن مجموع الفقهی والحدیثی یا مجموع الفقهی الکبیر نیز گفته می‌شود.

اذان: بیان «حی علی خیر العمل» در اذان را می‌پذیرند که در این مورد با امامیه مشترکند.

مسح بر موزه: جواز مسح علی الخفین (مسح بر موزه) را قائلند که در این زمینه با اهل سنت همراهند.

متعه: متعه را قبول ندارند و آن را حرام می‌دانند، برخلاف امامیه.

ذبیحه اهل کتاب: جواز خوردن ذبح اهل کتاب از معتقدات فقهی آنهاست.

امر به معروف: امر به معروف و نهی از منکر را واجب می‌دانند و ائمه زیدیه در راستای احیای این اصل علیه دستگاه ظلم قیام کرده و کشته می‌شدند.

قیاس: برخی از زیدیه در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه، اخذ به قیاس می‌کنند.

اجماع: این فرقه اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام می‌دانند.

 

اندیشه امامت در زیدیه

امامت در اندیشه زیدیه دارای ویژگی‌های خاصی است که آن را از سایر فرقه‌های شیعی متمایز می‌کند.

 

شرایط و ویژگی‌های امام:

قیام مسلحانه: مهم‌ترین ویژگی امام از نظر زیدیان قیام مسلحانه و علنی علیه ستمگران است. این تفاوت اصلی با امامیه است که امامان آنان غالباً در شرایط تقیه به سر می‌بردند.

نص بر سه امام نخست: به اعتقاد زیدیه تنها امامت سه امام یعنی علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) از سوی پیامبر(ص) تعیین و ابلاغ شده بود. در برخی متون کهن و منابع زیدیه به امامت امام سجاد(ع) پس از امام حسین(ع) نیز تصریح شده است و برخی از پژوهشگران امامت امام سجاد را مورد اتفاق عالمان گذشته زیدیه می‌دانند.

انتخاب از فرزندان فاطمه: بعد از ایشان، امامت از آن فردی از فرزندان حضرت فاطمه(س) است که به جهاد علنی و قیام علیه ستمگران بپردازد. بر این اساس، امامت سایر امامان شیعه که به قیام علنی نپرداختند مورد قبول زیدیان نیست و در عوض افرادی از نسل فاطمه(س) که قیام کردند، امامان زیدی به شمار می‌روند: زید بن علی، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، ابراهیم بن عبدالله و شهید فخ.

دعوت مردم: امام باید مردم را به امامت خود دعوت کند و بیعت بگیرد.

صفات اخلاقی و علمی: امام باید عالم، زاهد، شجاع و سخی باشد.

امامت شورایی: زیدیان معتقدند امامت پس از سه امام نخست شورایی است، نه منصوب از جانب خداوند.

عدم عصمت: در نگاه زیدیه عصمت شرط امامت نیست، که تفاوت بنیادین با امامیه است.

امکان دو امام: زیدیان در عدم جواز قیام دو امام در زمان و سرزمین واحد اتفاق نظر دارند، اما در صورتی که دو امام در دو نقطه دور از یکدیگر باشند اختلاف نظر دارند؛ برخی آن را جایز دانسته و عده‌ای دیگر رد می‌کنند.

امامت مفضول: زید امامت مفضول با وجود فاضل را جایز می‌شمرد. این اعتقاد تا زمان ناصر اطروش در زیدیه پایه داشت و پس از آن زیدیان از این اعتقاد برگشتند.

۱مهدویت: آنها به اصل مهدویت معتقدند اما انطباق مصداق آن در امام دوازدهم شیعیان را نمی‌پذیرند.

 

قیام‌های مهم زیدیان

 

به دنبال شهادت زید بن علی، قیام‌های متعددی از سوی زیدیان در دوره خلافت امویان و عباسیان به وقوع پیوست که بیشتر آنها توسط خلفا سرکوب شد.

قیام یحیی بن زید (۱۲۶ق)

یحیی بن زید که پس از شهادت پدر به مدائن و از آنجا به ری و سرخس گریخته بود، در خراسان دست به تبلیغ و دعوت زد. او که به دست نصر بن سیار، کارگزار امویان در عراق، به زندان افکنده شده بود، پس از مرگ هشام بن عبدالملک آزاد شد و به اطراف نیشابور رفت. او در آنجا لشکر نصر بن سیار را شکست داد اما در نبردی که در حوالی جوزجان داشت به شهادت رسید. برخی نوشته‌اند امام صادق(ع) در نامه‌ای وی را از قیام منع کرده بود. مردم خراسان هفت روز در شهادت او عزاداری کردند.

 

قیام محمد بن عبدالله (نفس زکیه - ۱۴۵ق)

نفس زکیه لقب محمد فرزند عبدالله محض است. برخی وی را مهدی موعود می‌خواندند. پیش از خلافت خاندان عباسی، منصور و سفاح با او بیعت کرده و از داعیان وی بودند. او خود را شایسته‌تر از منصور عباسی به خلافت می‌دید. قیام او در سال ۱۴۵ق در مدینه شکل گرفت و او در آنجا لقب امیرالمؤمنین یافت. منصور در نامه‌هایی که به او نوشت در ضمن امان دادن، تهدیدش هم کرد. محمد به نامه‌های منصور وقعی ننهاد و سرانجام منصور لشکری را به فرماندهی عیسی بن موسی به مدینه فرستاد. در جنگ میان سپاهیان منصور و اهالی مدینه، نفس زکیه کشته شد و سرش را در کوفه چرخانده و پیش خلیفه بردند.

 

قیام ابراهیم بن عبدالله (۱۴۵ق)

در همان زمان که حرکت زیدیان در کوفه و مدینه با شکست مواجه شد و محمد بن عبدالله به قتل رسید، برادر او ابراهیم بن عبدالله در بصره قیام خود را علنی ساخت. وی که از حدود سال ۱۴۳ق به بصره آمده بود، در این شهر با همراهی عیسی بن زید بن علی قیامی را سامان داد. شمار زیادی از زیدیان و همچنین معتزلیانی که از شاخه معتزله بغداد طرفداری می‌کردند به این دو پیوستند و مردمان فارس و اهواز و نواحی دیگر نیز با آنها اعلام همراهی کردند. سپاهیان ابراهیم در نبردی که میان آنان با سپاه اعزامی از سوی خلیفه در باخمرا درگرفت، ابراهیم به همراه چهارصد تن از زیدیان به قتل رسید.

 

قیام شهید فخ (۱۶۹ق)

حسین بن علی بن حسن معروف به صاحب فخ در ذی‌القعده سال ۱۶۹ق در مدینه قیام کرد. تلاش عوامل حکومت در مدینه برای مقابله با حسین فخی نتیجه‌ای نداشت و به شکست و کشته شدن تعدادی از آنان انجامید. بنا بر نقل طبری، تسلط قیام‌کنندگان بر مدینه تنها یازده روز طول کشید. صاحب فخ فردی به نام دنیار خزاعی را والی مدینه کرد و خود همراه با سیصد نفر از یارانش در ۲۴ ذی‌القعده سمت مکه حرکت کرد.

عباسیان با سپاهی چهار هزار نفری در ۸ ذی‌الحجه (روز ترویه) در محلی به نام فخ با سپاه حسین رو در روی هم قرار گرفتند. فرمانده عباسی به حسین امان داد اما حسین نپذیرفت. در نبردی که درگرفت، حسین و عده زیادی از یارانش به شهادت رسیدند. همچنین گروهی از یاران حسین اسیر شدند و برخی دیگر گریختند. بنی‌العباس تعدادی از اسیرها را کشتند و تعدادی همراه با سرهای شهدا به بغداد نزد هادی عباسی فرستاده شدند.

 

قیام یحیی بن عبدالله (دوره هارون)

در دوره خلافت هارون عباسی (۱۷۰-۱۹۳ق)، یکی از یاران حسین بن علی به نام یحیی بن عبدالله که از واقعه فخ جان به در برده بود، به سرزمین دیلم رفت و با پشتیبانی شماری از زیدیان قیامی را سامان داد. وی که روزگاری از حمایت زیدیه بتریه برخوردار بود، پس از چندی این پشتیبانی را از دست داد و ناگزیر با خلیفه مصالحه کرد.

 

قیام ابن طباطبا و ابو السرایا (۱۹۹ق)

سری بن منصور شیبانی مشهور به ابو السرایا در سال ۱۹۹ق در کوفه به همراهی و رهبری محمد بن ابراهیم مشهور به ابن طباطبا و با شعار «الرضا من آل محمد» قیامی را سامان داد و توانست در این شهر به پیروزی دست یابد. بعد از مرگ ناگهانی ابن طباطبا، ابو السرایا رهبری قیام را عملاً به دست گرفت و فرستادگانی را به دیگر نواحی روانه ساخت. حسین بن افطس و محمد بن سلیمان را به حجاز و ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) را به یمن فرستاد و خود نیز پس از کوفه، بصره را به تصرف درآورد. این قیام در حدود سال ۲۰۰ق سرکوب شد.

 

حکومت‌های زیدیان

زیدیان در طول تاریخ توانستند در سه منطقه عمده حکومت‌های مستقلی را تشکیل دهند: شمال آفریقا (مغرب)، طبرستان در شمال ایران، و یمن.

 

دولت ادریسیان در مغرب (۱۷۲-۳۷۵ق)

نخستین حکومت زیدیان در مغرب توسط ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع)، برادر نفس زکیه، در سال ۱۷۲ق پایه‌گذاری شد. دولت او به دولت ادریسیان، آل‌ادریس و ادارسه معروف است.

ادریس پس از قیام فخ به شمال آفریقا رفت و سپس به کمک غلام خود و یکی از شیعیان مصر رهسپار مراکش شد. در شهر ولیلی مورد استقبال رئیس قبیله أوربه قرار گرفت و با او بیعت کردند. ادریس برای گسترش حکومت خود به شهر تلمسان حمله کرد و مسجدی را در آنجا بنا نهاد.

طبق گزارش برخی از مورخین، عباسیان که به سبب دوری مسافت و آشنا نبودن به منطقه توان حمله به دولت علوی ادریسیان را نداشتند، نقشه کشتن وی را عملی کرده و او را بر اثر زهر به قتل رساندند.

پس از ادریس، فرزندش (ادریس دوم) که نام پدر را بر او نهاده بودند، به حکومت رسید. ادریس دوم در ابتدای حکومت خود شهر فاس را بنیان نهاد و آن را مرکز دولت خود قرار داد. این شهر از آن دوره تا کنون در کشور مراکش وجود دارد و به عنوان شهری مذهبی شناخته می‌شود.

ادریسیان تا حدود سال ۳۰۵ق به صورت مستقل حکومت می‌کردند، اما با ظهور دولت علوی فاطمیان، دولت علوی ادریسیان مجبور به پذیرفتن حکومت آنان شده و تا سال ۳۷۵ هجری قمری دولتمردان ادریسی در فاس، زیر نظر فاطمیان در این منطقه حکومت کردند. پس از این تاریخ دولت زیدی ادریسیان از بین رفت و با از بین رفتن آن، تفکر زیدی به تدریج از شمال آفریقا رخت بربست.

پس از زوال ادریسیان، عموزاده‌های آنان مشهور به حسنیون که خاندانی از نسل محمد بن عبدالله نفس زکیه برادر ادریس بودند، با عنوان شرفاء به مراکش هجرت کردند. دو سلسله سادات و شرفاء از حسنیون با نام سعدیان و علویان وجود دارد. هم‌اکنون حکومت پادشاهی مراکش در دست شرفای علوی است، با این تفاوت که آنها دیگر شیعه زیدی نیستند بلکه بیشتر به مذهب مالکی گرایش دارند.

 

حکومت زیدیان در شمال ایران (طبرستان و دیلمان)

ورود زیدیه به ایران

برخی از گزارش‌ها تاریخ ورود زیدیه به ایران را اوائل قرن دوم ذکر کرده‌اند. بر اساس این گزارش‌ها، زمانی که یحیی بن زید با حدود هفتاد نفر از یارانش در سبزوار علیه امویان قیام کرد و در جوزجان در ۱۲۶ق کشته شد، مردم آن دیار در سوگ کشته شدن وی نام فرزندان خود را یحیی گذاشتند.

پس از یحیی بن زید، یحیی بن عبدالله بن حسن، برادر نفس زکیه، به عنوان اولین علوی پس از شرکت در قیام شهید فخ در ۱۶۹ق در حجاز و شکست آن، به همراه حجاج به دیلم رفته و مخفیانه ساکن شد و مردمان آن دیار را به امامت خود دعوت کرد. او توانست یارانی را دور خود جمع کند. قیام او به دلیل تهدید و تطمیع یارانش توسط فضل بن یحیی برمکی، فرمانده لشکر اعزامی از سوی هارون عباسی، به شکست منجر شد و یحیی مجبور به مصالحه شد و به بغداد برگشت. پس از چندی به دستور هارون الرشید به زندان افکنده شد و در ۱۷۶ق در همانجا از دنیا رفت.

ویلفرد مادلونگ، شیعه‌شناس غربی، معتقد است اگرچه زیدیه با این قیام‌ها نتوانست تا قرن سوم هجری قمری جایگاه تثبیت شده‌ای در ایران پیدا کند، اما پیدایش زیدیه در ایران رقم خورده و زمینه‌ساز تثبیت و گسترش این فرقه در قرن سوم هجری و بعد از آن شد.

 

حکومت داعی کبیر (۲۵۰-۲۷۰ق)

با دعوت مردم طبرستان از حسن بن زید ملقب به داعی کبیر، وی در سال ۲۵۰ق از ری به آنجا رفته و از مردم بیعت گرفت. پس از شکست عامل طاهریان وارد آمل شد. حکومت بیست ساله داعی کبیر همیشه با جنگ و گریز همراه بود، اما او توانست در نامه‌هایی به مردم مناطق مختلف شمال ایران شمار زیادی را که تا آن دوره اسلام را نپذیرفته بودند، به اسلام شیعی دعوت نماید.

در نامه‌های او همواره بر شعائر شیعی، تفضیل امام علی(ع) بر دیگر صحابه، نقد شدید جبرگرایی، تشبیه و تجسیم تأکید شده است. پس از اینکه داعی کبیر در سال ۲۷۰ق از دنیا رفت، برادرش محمد بن زید با نام داعی صغیر فرمانروای طبرستان شد. او نیز پس از حدود هفده سال حکومت در ۲۸۷ق در درگیری با سپاه سامانیان کشته شد، سرش به بخارا و مرو منتقل و بدنش را در گرگان دفن کردند. مدفن وی به گورداعی معروف است. بعد از این شکست، طبرستان به قلمرو سامانیان درآمد.

 

حکومت ناصر اطروش (۳۰۱-۳۰۴ق)

پس از حدود سیزده سال از سیطره سامانیان بر این مناطق، حسن بن علی بن حسن ملقب به ناصر اطروش و ناصر کبیر توانست پس از چند بار جنگ و گریز، طبرستان را از تصرف سامانیان خارج ساخته و در ۳۰۱ق وارد آمل شود.

ناصر اطروش به عنوان یکی از امامان زیدی است که در دوره زندگی خود کتاب‌های زیادی را تألیف کرده است. او برخلاف دیگر امامان زیدی، بیشتر از آنکه متأثر از اندیشه‌های معتزلی باشد، به امامیه گرایش داد. او در اواخر زندگی خود مدرسه‌ای علمی را بنا نهاد و به تعلیم و تربیت شاگردان پرداخت. پیدایش مکتب ناصریه به عنوان یکی از شاخه‌های زیدیه، حاصل اندیشه و تفکرات او است.

پس از ناصر اطروش و حکومت ۱۲ ساله حسن بن قاسم پسر عموی ناصر، حکومت علویان در ایران منحل شده و سلسله شیعی آل بویه شکل گرفت. در دوره حکومت آل‌بویه، امامان زیدی به صورت مقطعی حکومت‌های محلی تشکیل دادند. از مهم‌ترین ائمه زیدیه در این دوره می‌توان به احمد بن حسین بن هارون ملقب به ابوالحسین هارونی (م۴۱۱ق) و برادرش ابوطالب یحیی بن حسین هارونی (م۴۲۴ق) اشاره کرد. آنان برخلاف ناصر اطروش گرایش اعتزالی داشتند و نقش مهمی در ترویج فقه هادویه (منسوب به هادی الی الحق رهبر زیدیه یمن) در برابر فقه ناصریه (منسوب به ناصر اطروش) داشتند.

 

دولت زیدیه از قرن چهارم تا ظهور صفویه

زیدیه از قرن چهارم به بعد در بیشتر موارد از حمایت آل بویه برخوردار بوده و مورد احترام و تکریم آنان قرار گرفتند. به ادعای برخی مورخان، امامان زیدی در سایه حضور دولت آل بویه به اوج اقتدار خود رسیدند، به طوری که طبرستان، دیلم، گیلان و گرگان را در اختیار گرفتند. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های زیدیه در این دوره منازعات علمی درونی بوده است.

پس از قرن ششم هجری تا قرن هشتم، گزارشی از قیام زیدیان در شمال ایران وجود ندارد، تا اینکه در سال ۷۷۶ق، هم‌زمان با حکومت تیمور گورکانی، سلسله آل کیا که بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی از زیدیه به شمار می‌رفتند، در گیلان توسط سیدعلی بن سیدامیر کیا بنیان نهاده شد.

 

اضمحلال زیدیه و جایگزینی امامیه در ایران

با ظهور صفویه، جنگی میان شاه طهماسب با خان احمد گیلانی آخرین فرد از خاندان کیا درگرفت که به شکست این سلسله منجر شد. برخی مورخین ادعا می‌کنند خان احمد گیلانی در ۹۶۰ق آیین زیدی را کنار گذاشت و دنبال آن توده‌های مردم از مذهب زیدی به امامیه درآمدند. با ظهور صفویه و تشیع اثنی‌عشری شدن ایران، زیدیه به تدریج از شمال ایران محو شد.

 

دولت زیدیه در یمن (۲۸۴ق-۱۹۶۲م)

حکومت زیدیه در یمن نخستین بار توسط یحیی بن حسین بن قاسم رسی از نوادگان امام حسن(ع) (متوفی ۲۹۸ق)، ملقب به هادی الی‌الحق، در سال ۲۸۴ هجری قمری پایه‌گذاری شد. او با گرفتن بیعت از مردم، صعده را مرکز حکومت خود قرار داد و مذهب زیدی را به یمن منتقل کرد.

اگرچه صعده در طول حکومت پرفراز و نشیب زیدیه، مرکز اصلی حکومت آنان بود، اما در زمان اوج قدرت زیدیه، شهرهایی نظیر عدن و صنعا نیز به عنوان مناطق اصلی قلمرو امامان زیدی به شمار می‌رفتند.

در این نوشتار به تفاوت‌های خاندان اشعریون قم، از شیعیان برجسته، و فرقه کلامی اشاعره، از اهل سنت، خواهیم پرداخت.

 

خاندان اشعریون قم

اشعریان قم طایفه‌ای از عرب‌های یمنی و قحطانی هستند که نسب‌شان به «نبت بن ادد بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن کهلان» معروف به اشعر می‌رسید.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم):

أَلا اُخْبِرُکُمْ عَنْ اَقْوامٍ لَیْسُوا بِأَنْبِیاء وَ لا شُهدَاء تَغْبِطُـهُمْ النّاسُ یَـوْمَ الْقِـیامَةِ ... یَأْمُرُونَهُمْ بِما یُحِّبُ اللّه ُوَ یَنْهَوْنَهُمْ عَمّا یَکْرَهُ اللّه. ُ

گروهی هستند که نه پیامبرند و نه شهید ولی مردم به مقامی که خداوند به خاطر امر به معروف و نهی از منکر به آنان عطا فرموده غبطه می خورند.

مستدرک الوسایل، ج ۱۲ ، ص ۱۸۲

مسعود پزشکیان در حاشیه هشتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، در گفت‌وگویی با شبکه خبری فاکس‌نیوز، به تبیین مواضع جمهوری اسلامی ایران درباره مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، تحولات مربوط به جنگ غزه، برنامه هسته‌ای، آینده روابط با آمریکا، جایگاه حقوق بشر و وضعیت زنان در ایران پرداخت.

متن کامل این گفت‌وگو به شرح زیر است:

مجری: آقای رئیس جمهور پزشکیان؛ بسیار سپاسگزارم از اینکه امروز با من گفت‌وگو می‌کنید. پرزیدنت ترامپ بعد از ظهر امروز (۳ مهر ۱۴۰۴) اعلام کرد که او و همکارانش با رهبران خاورمیانه گفت‌وگو و به توافقی نزدیک شده‌اند که ممکن است به آزادی گروگان‌ها و پایان جنگ منجر شود. آیا به‌نظر شما زمان آن فرا رسیده؟ آیا با چنین توافقی موافق هستید؟

رئیس‌جمهور: من ضمن آرزوی موفقیت و پیروزی برای صلح و امنیت در خاورمیانه، معتقدم اگر گفت‌وگوها و گزارش‌هایی که مطرح شده‌اند بتوانند به صلح منجر شوند و به حل بحران محاصره غزه؛ جایی که مردم از گرسنگی جان می‌دهند، کمک کنند، دستاورد بسیار بزرگی خواهد بود.

 

آقای رئیس‌جمهور، آقای ترامپ طرح ۲۱ ماده‌ای را درباره وضعیت خاورمیانه مطرح کرده‌اند. آیا با این طرح آشنایی دارید یا چیزی درباره‌اش شنیده‌اید؟ همچنین، پرزیدنت ترامپ گفته‌اند که اجازه نخواهند داد اسرائیل کرانه باختری را تحت تصرف خود درآورد. واکنش شما به این موضوع چیست؟

اینکه گفته شده رژیم صهیونیستی نباید به روند فعلی ادامه بدهد، خودش یک گام رو به جلوست. من تصور می‌کنم این رژیم بدون اجازه آمریکا نمی‌توانست این اقدامات را انجام دهد. فجایع انسانی که امروز در آن منطقه رخ می‌دهد، دل هر انسان با شرافتی را به درد می‌آورد؛ جایی که کودکان از گرسنگی جان می‌دهند، مردم بی‌خانمان شده‌اند، غذا ندارند و بیمارستان‌ها تخریب شده‌اند. این کاری بود که می‌توانست خیلی زودتر هم انجام دهد و هنوز هم دیر نیست. او می‌توانست رژیم صهیونیستی را وادار کند که مسیر کمک‌های بشردوستانه به منطقه باز شود و جنگ پایان یابد.

 

درباره سخنرانی دیروز شما در سازمان ملل؛ برای اولین‌بار بود که بعد از حمله ۱۲ روزه از این جایگاه با دنیا صحبت کردید. حمله‌ای که در آن تعداد زیادی از سامانه‌های دفاعی و موشکی شما از بین رفت و همچنین ضرباتی به حماس و حزب‌الله وارد شد. این اتفاقات، به‌نوعی یک تغییر در معادلات خاورمیانه را نشان می‌دهد. با توجه به همه این رویدادها، کشور شما امروز در چه موقعیتی قرار دارد؟

روندی که اتفاق افتاد باعث شد کشور ما قدرت و انسجام بیشتری پیدا کند. امروز، اگر نگاه کنید، در تمام مجامع بین‌المللی، ورزشکاران، دانشمندان، دانشجویان و دانش‌آموزان ما در رقابت‌ها، احترام ویژه‌ای برای پرچم و سرود ملی قائل‌اند. اتفاق و اتحاد بسیار خوبی در داخل کشور شکل گرفته و انسجام داخلی بیشتر شده است. در نهایت، روندی که در آن حمله ۱۲ روزه رخ داد، باعث شد حتی کسانی که قبلاً نسبت به کشور موضع‌گیری داشتند یا گاهی از عملکرد ما گله‌مند بودند، همه آمدند و پشت سر مقام معظم رهبری ایستادند و یک‌صدا از تمامیت ایران و حقوق و آزادی خودشان محکم دفاع کردند. این اتفاق، دستاورد بسیار خوبی برای ایجاد انسجام و وحدت داخلی بود که به‌خاطر حمله‌ای که رژیم صهیونیستی انجام داد و نباید انجام می‌داد، رقم خورد.

این رژیم قوانینی را زیر پا گذاشت که در هیچ چارچوب بین‌المللی قابل قبول نیست، اما با این حال حمله کرد. علاوه بر اینکه مراکز ما را هدف قرار داد و دانشمندان ما را زد، مردم ما را هم مورد حمله قرار داد. در سخنرانی‌ام در مجمع عمومی، تصاویر خانواده‌هایی را نشان دادم که در جریان این حوادث جان خود را از دست داده بودند. این اتفاقات در هیچ چارچوب قانونی و بین‌المللی پذیرفتنی نیست.

شما ممکن است با یک کشور اختلاف نظامی داشته باشید، اما نباید مردم بی‌گناه را زیر بمباران قرار دهید و باعث شوید جانشان را از دست بدهند. این اتفاق نه‌فقط در تهران، بلکه در غزه، لبنان و سوریه هم در حال رخ دادن است. متأسفانه رژیم صهیونیستی هیچ‌کدام از چارچوب‌های حقوق بین‌الملل را رعایت نمی‌کند و از طرف برخی کشورها هم حمایت می‌شود. این مسئله به هیچ‌وجه قابل قبول نیست. نفرتی که امروز در دنیا نسبت به رژیم صهیونیستی ایجاد شده، بی‌سابقه و استثنایی است.

پرزیدنت ترامپ در سازمان ملل گفت که موضع من بسیار ساده است؛ او مدعی است که بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان نباید اجازه داشته باشد که سلاح هسته‌ای در اختیار داشته باشد. همچنین گفته که برنامه هسته‌ای ایران قابل بازسازی نیست و آمریکا تحمل چنین برنامه‌ای را نخواهد داشت. جناب دکتر پزشکیان، واکنش شما به این اظهارات چیست؟

این مسئله برای ما کاملاً روشن است. از زمانی که مسئولیت به عهده گرفتم، و حتی پیش از آن، مقام معظم رهبری رسماً اعلام کرده بودند که نظام جمهوری اسلامی در دکترین خود هیچ جایگاهی برای سلاح هسته‌ای قائل نیست. ما همین مبنا را در تمام روند گفت‌وگوها و مذاکرات خود اعلام کرده‌ایم و امروز هم همان را اعلام می‌کنیم. در گفت‌وگوهایی که با طرف‌های مختلف داشته‌ایم، خیلی شفاف گفته‌ایم و در سازمان ملل هم تأکید کرده‌ایم که آماده‌ایم همه مراکزی را که تصور می‌شود برای ساخت سلاح هسته‌ای ایجاد شده، در اختیار بازرسان قرار دهیم تا ارزیابی کنند و در این زمینه هیچ مشکلی نداریم.

اما کاری که طرف مقابل انجام می‌دهد، ایجاد یک توهم غیرواقعی در دنیا است.

ما کاملاً آماده‌ایم به دنیا اطمینان بدهیم که به‌هیچ‌وجه به‌دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و نخواهیم بود، اما اقداماتی که آن‌ها علیه ما انجام داده‌اند، خلاف همه تعهدات و اصول بوده است. هیچ دلیلی برای این‌که ایران به سمت سلاح هسته‌ای برود وجود نداشته و ندارد، با این حال تجاوزاتی انجام شده که نباید رخ می‌داد.

یکی از دلایلی که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در این زمینه مطرح کرده‌اند، این است که غنی‌سازی به سطح ۶۰ درصد رسیده و برخی تاسیسات در عمق زمین قرار دارند؛ این حقایق باعث شده بسیاری گمان کنند هدف دنبال‌کردن سلاح هسته‌ای بوده و نه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز. نظر جنابعالی در این‌باره چیست؟

ببینید، درست است که شاید ما به آن سطح از غنی‌سازی، یعنی ۶۰ درصد، نیاز نداشته باشیم، اما ما در آن زمان توافق برجام را پذیرفتیم و آژانس هم طبق همان چارچوب‌های تعیین‌شده، به‌طور کامل بر مراکز ما نظارت داشت. چه در مراکز زیرزمینی و چه روی زمین، هر زمان که می‌خواستند، می‌آمدند و بازرسی می‌کردند.

این آمریکا بود که برجام را پاره کرد؛ یعنی همان توافقی که ما بر اساس آن عمل می‌کردیم و نظارت‌ها نیز تحت چارچوب آژانس انجام می‌شد. بعد از خروج آمریکا از برجام، شرکت‌های اروپایی که برای همکاری به ایران آمده بودند، یکی‌یکی مجبور شدند از کشور خارج شوند. هیچ‌یک از تعهداتی را که پذیرفته بودند، اجرا نکردند. وقتی آن‌ها به تعهداتشان عمل نکردند، به‌طور طبیعی کارشناسان ما هم خارج از آن چارچوب‌ها مسیر خود را ادامه دادند.

ما در گفت‌وگوهای فعلی هم اعلام کرده‌ایم که همه آنچه را در اختیار داریم، می‌توانیم در روند مذاکرات و بر اساس همان چارچوب‌ها ارائه کنیم، به‌شرط آن‌که حقوق بین‌المللی ما در چارچوب ان‌پی‌تی و تحت نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حفظ شود. اگر این چارچوب‌ها رعایت شود، ما هیچ مشکلی نداریم. همه موارد قابل ارزیابی است و می‌توان طبق همان اصول با آن برخورد کرد.

مشکل از جایی آغاز شد که نه‌تنها آن چارچوب‌ها را درباره ما رعایت نکردند، بلکه هر روز تحریم‌های جدیدی بر ما اعمال کردند و سعی داشتند فشار بیشتری وارد کنند و این ذهنیت را در جهان القا کنند که ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای است.

در گفت‌وگوهایی که این‌جا داشتیم، خود من با رئیس‌جمهور فرانسه صحبت کردم و روش‌هایی برای حل مشکل پیشنهاد دادیم که از سوی طرف فرانسوی پذیرفته شد. آن‌ها با طرف آمریکایی نیز صحبت کردند، اما متأسفانه طرف آمریکایی نپذیرفت. با وجود موافقت اروپایی‌ها، آمریکا حاضر به پذیرش نشد. اگر این روند ادامه پیدا کند و بخواهند تحریم‌های جدیدی علیه ما اعمال کنند، طبیعتاً مسئله پیچیده‌تر خواهد شد.

با همه این‌ها، آیا کشور شما موافقت می‌کند درصد غنی‌سازی را به سطوح تک‌رقمی محدود کند و تمام تأسیسات هسته‌ای را مانند اغلب تأسیسات هسته‌ای جهان، روی زمین قرار دهد؟

ما که بر اساس همان چارچوب بین‌المللی عمل کرده‌ایم؛ ما زیر نظر آژانس بوده‌ایم و عضو ان‌پی‌تی هستیم. به چه دلیلی آمدند و حتی مراکز زیرزمینی ما را زدند؟ مگر ما خلاف کرده بودیم؟ حتی اگر خلافی رخ داده باشد، آیا این رژیم صهیونیستی حق دخالت دارد؟ او خود عضو ان‌پی‌تی نیست، زرادخانه هسته‌ای دارد و از سلاح‌هایی برخوردار است؛ چرا با آن‌ها برخورد نمی‌شود؟ چه حقی داشت که بیاید و مراکز هسته‌ای ما را بمباران کند و در نهایت کسی او را محکوم نکند؟ ما آماده‌ایم در چارچوب قوانین بین‌المللی همه آنچه را که لازم است ارائه کنیم و طبق همان چارچوب عمل نماییم؛ در این صورت هیچ مشکلی نخواهیم داشت.

در دوره‌ای حدود ۶۰ یا ۹۰ روز پیش از حمله به ایران، پرزیدنت ترامپ همراه با اسرائیل تلاش داشت این پیام را منتقل کند که بازرسی‌ها باید در هر زمان و هر مکانی از تأسیسات ایران انجام شود. نگرانی آن‌ها از نزدیک‌شدن ایران به نقطه بریک‌اوت برای دستیابی سریع به سلاح هسته‌ای مطرح شده بود. چون ایران به این خواسته‌ها تن نداد، حملات در آن زمان آغاز شد!

اصلاً این‌طور نیست؛ اولاً آژانس مرتباً از مراکز ما بازدید می‌کرد و گزارش‌هایی تهیه و ارائه داده که برخلاف آن چیزی است که برخی می‌گویند. ما با آمریکا گفتگو می‌کردیم و اعلام کردیم که آماده‌ایم شفاف‌سازی را انجام دهیم.

آژانس مسئول ارزیابی است و تاکنون هیچ گزارشی که نشان دهد ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای بوده، ارائه نکرده است. بارها آمده و ارزیابی کرده و همه گزارش‌ها نشان داده که ایران در چارچوب‌های پذیرفته‌شده عمل کرده است؛ اما متأسفانه در حالی که ما آماده بودیم این شفاف‌سازی را انجام دهیم، حمله آغاز شد.

یکی از دلایل مطرح‌شده برای حملات این بود که عوامل اطلاعاتی اسرائیل در داخل کشور شما نفوذ کرده بودند و به اطلاعاتی درباره مکان‌ها، اشخاص و سایر موضوعات دست یافته بودند. آیا این مسئله همچنان یک چالش امنیتی برای ایران محسوب می‌شود؟ آیا معتقدید که هنوز جاسوس‌ها یا شبکه‌های اطلاعاتی اسرائیل در داخل ایران فعال هستند و لازم است با آن‌ها مقابله شود؟

خب، همین نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی متجاوز است. این رژیم کاملاً برخلاف چارچوب‌های قوانین بین‌المللی عمل می‌کند؛ آیا همین کافی نیست که بفهمیم خودش عامل اصلی ناآرامی در منطقه است؟ این رژیم به غزه حمله کرده، به لبنان حمله کرده، به سوریه حمله کرده، به ایران حمله کرده، حتی به قطر هم حمله کرده؛ یعنی در واقع، منشأ ناآرامی‌ها در منطقه بوده است.

در مقابل، ما در ایران داریم کاملاً در چارچوب قوانین بین‌المللی عمل می‌کنیم، اما ادعا می‌کنند که ایران می‌خواهد منطقه را به‌هم بزند. ما می‌خواهیم با همه ملت‌ها و همسایگان‌مان در صلح و آرامش زندگی کنیم. به‌دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و صراحتاً اعلام کرده‌ایم که این موضوع از نظر اعتقادی، همان‌طور که مقام معظم رهبری فرموده‌اند، جزو باورهای قطعی ماست و هیچ‌کس در کشور ما نمی‌تواند خلاف این اعتقاد عمل کند.

ما آماده‌ایم که سازمان‌های مسئول بین‌المللی بیایند و ارزیابی‌های لازم را انجام دهند. این آمادگی را اعلام کرده‌ایم و در گفت‌وگوها هم مطرح شده است، اما در حالی‌که گفت‌وگوها ادامه داشت، رژیم صهیونیستی حمله خود را آغاز کرد.

اگر بخواهیم نگاهی به آینده داشته باشیم، استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا، اعلام کرده که ایالات متحده در حال گفتگو با ایران است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب تصریح کرده‌اند که نیازی به گفتگو وجود ندارد و این مذاکرات برای ایران فایده‌ای ندارد. آیا این موضع‌گیری، کار شما را در مسیر تعاملات دیپلماتیک دشوارتر نمی‌کند، به‌ویژه در شرایطی که بسیاری از کشورها خواهان گفتگو هستند؟

ما که از گفت‌وگو فرار نکرده بودیم؛ داشتیم مذاکره می‌کردیم که حمله کردند. روندی که امروز شکل گرفته این است که در کشور ما، به‌دلیل بدعهدی‌ها و عدم پایبندی طرف مقابل به آنچه می‌گوید، نوعی بی‌اعتمادی به وجود آمده است. این بی‌اعتمادی باعث شده که ذهن سیاستمداران ما و به‌خصوص مقام معظم رهبری به این باور برسد که آمریکا واقعاً نمی‌خواهد مسئله را حل کند؛ آمریکا می‌خواهد، به‌ویژه از طریق حمایت از اسرائیل، ناآرامی را در کشور ما و منطقه گسترش دهد.

ما هرگز از گفت‌وگو فرار نکرده‌ایم. همین حالا هم در رابطه با مسئله اسنپ‌بک که آن‌ها قصد اجرای آن را دارند، بارها با آن‌ها مذاکره کرده‌ایم. تمام شرایط ممکن را با آن‌ها در میان گذاشته‌ایم. حتی به تفاهماتی با اروپایی‌ها رسیده‌ایم، اما آمریکا قبول نکرده و حالا می‌خواهد اسنپ‌بک را اجرا کند. آیا اسنپ‌بک مشکل را حل می‌کند؟ به‌نظر من این کار فقط وضعیت را بدتر خواهد کرد.

در رابطه با مکانیزم بازگشت سریع تحریم‌ها موسوم به اسنپ‌بک، می‌دانم که روسیه و چین تلاش کردند اجرای آن را به تأخیر بیندازند. ۳ چارچوب پیشنهادی برای عقب انداختن یا حذف کامل بازگشت تحریم‌ها مطرح شده است؛ اول انجام ارزیابی‌ها و بازرسی‌های کامل، دوم روشن شدن وضعیت چند ۱۰۰ پوند اورانیوم غنی‌سازی‌شده که گفته شده تهران محل نگهداری آن را قبل از حملات تغییر داده، و سوم آغاز گفت‌وگو با آمریکا. آیا با این ۳ اقدام موافقید تا بتوان اسنپ‌بک را به تعویق انداخت؟

ما که این گفتگوها را با طرف مقابل انجام دادیم و آماده‌ایم همه آنچه درباره غنی‌سازی انجام شده ارائه و در چارچوب مذاکرات بررسی شود. وقتی می‌گوییم هدف‌مان ساخت بمب هسته‌ای نیست، این ادعا را با صراحت و بر اساس اعتقاد اعلام می‌کنیم و هیچ قصدی برای چنین کاری نداریم. به‌جای تلاش برای حل مسئله، طرف مقابل دارد روند را پیچیده‌تر می‌کند؛ نیازی به اسنپ‌بک وجود ندارد، زیرا ما آماده‌ایم بنشینیم و گفتگو کنیم.

حمله، تخریب و قتل شهروندان و سپس نمایش غیرواقعی در صحنه بین‌المللی که گویی ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای است، غیرقابل قبول است. ما آماده هرگونه همکاری و راستی‌آزمایی در چارچوب قوانین بین‌المللی هستیم، اما اگر بخواهند اسنپ‌بک را اعلام کنند و فشارها را افزایش دهند، عملاً راه‌های گفتگو را می‌بندند.

آیا ایران متعهد است که آنچه را در جریان حملات اخیر از بین رفته بازسازی کند؟ برخی افراد، به‌ویژه ایرانیان مقیم آمریکا، این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر برنامه هسته‌ای واقعاً صلح‌آمیز است، چرا با وجود فشارهای سنگین اقتصادی، همچنان با چنین هزینه هنگفتی دنبال می‌شود؟ چرا به‌جای تمرکز بر حل مشکلات اقتصادی، کاهش تورم، و بهبود وضعیت معیشت مردم، منابع کشور صرف توسعه این برنامه می‌شود؟

ما که می‌خواهیم اقتصاد را بهبود دهیم، مشکل این است که آمریکا از همان اوایل پیروزی انقلاب، به طرق مختلف در امور داخلی کشور دخالت کرده است. ابتدا به دامن زدن به اختلافات قومی و سپس تلاش برای کودتا پرداختند که ناکام ماند. بعد جنگ تحمیلی را بر ما تحمیل کردند و در ادامه نیز با تحریک و حمایت از گروه‌ها و جناح‌هایی که قصد ایجاد تفرقه داشتند، بیش از ۲۰ هزار ترور خیابانی علیه شخصیت‌ها و فعالان کشور انجام شد. همه این‌ها به گونه‌ای طراحی شده بود که نتوانیم روی پای خود بایستیم.

این روند ارتباطی با تلاش‌های ما برای فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ندارد. فعالیت‌های هسته‌ای ما برای امور پزشکی، کشاورزی، صنعت و موارد دیگری که امروز با آن‌ها مواجهیم ضروری است. در پزشکی بسیاری از تشخیص‌ها نیازمند فناوری‌های هسته‌ای است، در کشاورزی و صنعت نیز وضعیت به همین منوال است. ما صرفاً آن مقدار فعالیت را انجام می‌دادیم که برای نیازهای داخلی لازم بود.

اما آمریکا تلاش می‌کند ما را روزبه‌روز بیشتر تحریم کند. اگر فرض کنیم آمریکا می‌خواهد مانع از دستیابی ما به سلاح هسته‌ای شود که ما خودمان چنین نیتی نداریم، چه دلیلی دارد راه دارو، تجارت و اقتصاد کشور را ببندد و تحریم‌های گسترده اعمال کند؟ از منظر علمی، تحریم‌هایی که آمریکا وضع می‌کند، مرگ و آسیب‌هایی پنهانی و گسترده‌تر از جنگ در جامعه ایجاد می‌کند. چرا باید آمریکا تلاش کند کشورها را تحریم کند و حتی کشورهایی را که می‌خواهند با ایران مراوده داشته باشند، تحت فشار قرار دهد؟ چه منطقی پشت این اقدامات وجود دارد؟

وقتی کشوری آماده است در چارچوب قوانین بین‌المللی فعالیت کند و خارج از آن چارچوب کاری انجام ندهد، چرا باید با آن کشور برخورد دوگانه شود؟ چرا اصول و قواعد بین‌المللی باید به گونه‌ای اعمال شود که به صورت گزینشی علیه ما اجرا شود؟

برخی بر این باورند که برای استفاده‌های صلح‌آمیز، نیازی به غنی‌سازی اورانیوم تا این درصدها نیست و اگر تاسیسات و برنامه‌های هسته‌ای ایران به‌جای قرارگیری در اعماق زمین، بر روی سطح زمین مستقر بودند، شاید امکان فلج کردن حوزه‌هایی مانند کشاورزی، پزشکی و سایر نیازهای داخلی این‌گونه فراهم نمی‌شد. از سوی دیگر، پرزیدنت ترامپ گفته است که می‌خواهد درهای تجارت جهانی را به روی ایران باز کند و ایران را به‌عنوان بخشی از یک خاورمیانه قوی و رو به رشد اقتصادی ببیند. آیا شما تمایلی دارید که درباره این گشایش احتمالی، مستقیماً با رئیس‌جمهور آمریکا یا فرستاده ویژه او، آقای استیو ویتکاف، گفت‌وگو کنید؟

ببینید، آنچه در رابطه با مسائل اقتصادی مطرح است این است که ما می‌خواهیم کشورمان با تمام دنیا رابطه داشته باشد. ما به‌هیچ‌وجه به‌دنبال ایجاد ناآرامی، نه در داخل و نه در خارج از کشور، نیستیم. اما این نوع برخوردها باعث می‌شود که در کشور ما مشکل ایجاد شود. رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرده که ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. خب، ما نمی‌خواهیم دست پیدا کنیم. آماده‌ایم ارزیابی انجام شود. اگر واقعاً در گفتار خود صادق هستند، ما هم صادقانه اعلام کرده‌ایم که آماده‌ایم همکاری کنیم.

پس چه لزومی دارد که تحریم‌ها تشدید شود؟ اگر می‌گویند نمی‌خواهند ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، ما هم می‌گوییم نمی‌خواهیم. پس این رفتارها چه معنایی دارد؟

در ایران، طبق نظرسنجی‌هایی که صورت گرفته، بیش از ۵۰ درصد مردم گفته‌اند که باید سلاح هسته‌ای بسازیم تا بتوانیم در برابر این فشارها بایستیم. این در حالی است که در دکترین نظام جمهوری اسلامی و در سیاست‌گذاری‌های مقام معظم رهبری، چنین رویکردی وجود ندارد. ما به‌هیچ‌وجه نمی‌خواهیم به سمت سلاح هسته‌ای برویم.

راستی‌آزمایی و ارزیابی این موضوع کار سختی نیست. بنابراین، اگر واقعاً صداقت دارند، بیایند با ما بر اساس همان چارچوب‌های بین‌المللی رفتار کنند. اول صداقت خود را به ما نشان دهند تا بدانیم که با ما غرض و مرضی ندارند. در آن صورت، ما هم آماده‌ایم که در چرخه اقتصاد جهانی فعالیت خود را انجام دهیم.

جناب آقای دکتر پزشکیان، یکی از روندهایی که هم‌اکنون در خاورمیانه در جریان است، بازگشایی احتمالی گفت‌وگوها پیرامون توافق‌های موسوم به «ابراهیم» پس از پایان جنگ میان اسرائیل و غزه است. در همین راستا، گمانه‌زنی‌هایی درباره آغاز مذاکرات جدید میان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی نیز مطرح شده و حتی از احتمال گفت‌وگو با سوریه یا شکل‌گیری تفاهمات دفاعی میان برخی از بازیگران منطقه سخن گفته می‌شود. نشانه‌هایی نیز مشاهده می‌شود که بسیاری از کشورهای منطقه شما در حال تمرکز بر قراردادها و تفاهم‌نامه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با هدف رونق اقتصادی هستند. واکنش و ارزیابی شما نسبت به این تحولات چیست؟

مشکلاتی که در منطقه وجود دارد ریشه‌ای است. من پزشکم و معتقدم تا علت اصلی این مسئله حل نشود، درمان علامتی هرگز نمی‌تواند پاتولوژی موجود را از بین ببرد. روند کنونی ظلم و جنایت اسرائیل علیه مردم غزه، لبنان و فلسطین است. تا زمانی که نپذیریم با مردم بر اساس عدالت رفتار کنیم، هر طرح یا راه‌حلی که ارائه کنیم، از نظر علمی محکوم به شکست خواهد بود، زیرا اصل و ریشه مسئله تحقیر انسان‌ها است؛ گروهی را از سرزمین‌شان بیرون می‌کنیم، برخی را از رشد محروم می‌سازیم و بسیاری از مشکلات منطقه ناشی از همین بی‌عدالتی‌ها و ظلم‌هایی است که تاکنون صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.

تصور کنید در غزه کودکان از گرسنگی جان می‌دهند، بیمارستان‌ها و مدارس نابود شده‌اند و خبرنگاران کشته می‌شوند. حتی اگر امروز آرامش برقرار شود، آنچه در درون انسان‌هایی که در آن شرایط زندگی کرده و تحت فشار مانده‌اند، هرگز فراموش نخواهد شد و روزی ممکن است به شکلی دیگر بروز کند. باید عامل این وضعیت حذف شود، وگرنه با ادامه این رفتارها حتی اگر اکنون هدف‌ها محقق شود، در آینده خودشان با مشکل مواجه خواهند شد.

آیا چشم‌انداز شما برای آینده منطقه شامل وضعیتی می‌شود که در آن رژیم صهیونیستی بتواند در کنار سایر کشورهای منطقه و همسایگان خود به موجودیت خود ادامه دهد؟

هر کس این قوانین را زیر پا بگذارد و رفتاری انجام دهد که مردم را وادار به عکس‌العمل کند، حتماً دچار مشکل خواهد شد. این موضوع بازمی‌گردد به رفتار رژیم صهیونیستی و نوع مواجهه‌ای که با مردم منطقه دارد. این مسئله با صرف گفتن، تأیید یا رد و حل نمی‌شود. برخوردی که اکنون در منطقه شکل گرفته و نفرتی که در ذهن مردم منطقه ایجاد شده است، به این زودی‌ها از بین نخواهد رفت. اگر اسرائیل می‌خواهد در منطقه بماند، باید چارچوب‌های حقوقی و انسانی را مراعات کند.

همه ما شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا را دیده‌ایم و شنیده‌ایم، حزب‌الله و حماس را دیده‌ایم که هفتم اکتبر چه نابودی و فاجعه‌ای به بار آوردند؛ این کاردی است که دو طرفه می‌برد. آیا موافق هستید با این عرض بنده؟ آیا این عرض بنده اعتباری دارد؟

ببینید، همان‌طور که گفتم این‌ها معلول‌اند، نه علت. باید پرسید که چرا حزب‌الله، حماس یا گروه‌های دیگر واکنشی نشان داده‌اند. دلیل این رفتارها چیست؟ آیا دیوانه بوده‌اند؟ قطعاً نه. وقتی کسی را از خانه‌اش بیرون کنند، وقتی که بخواهند او را تحقیر کنند، یا خانه‌اش را روی سرش خراب کنند، هر انسانی ممکن است واکنشی نشان دهد. حتی اگر اسمش حماس نباشد یا حزب‌الله نباشد، چیز دیگری شکل خواهد گرفت. این یک واکنش انسانی است در برابر نوعی از رفتار که مبتنی بر عدالت و احترام متقابل نیست.

اگر می‌خواهیم صلح در منطقه برقرار شود، باید به هم احترام بگذاریم. نباید به هم زور بگوییم یا با قلدری رفتار کنیم. وقتی برخوردها بر پایه احترام باشد، خودبه‌خود آرامش شکل می‌گیرد.

اجازه می‌فرمایید بپرسم در رابطه با تعهد و اتحادی که با چین و روسیه دارید؛ با توجه به آنچه در ایران اتفاق افتاد و حملاتی که منجر شد به از بین رفتن نیمی از گروه‌هایی مانند حوثی‌ها، حزب‌الله، حماس که به‌طور کلی می‌توان گفت تعداد زیادی از شبکه‌های مسلح خارجی مرتبط با ایران حداقل به‌طور جدی فلج شدند؛ در طول آن جنگ ۱۲ روزه روسیه و چین به کمک شما نیامدند. به این چه پاسخی می‌دهید؟

ببینید، ما به‌دنبال آن هستیم که بر توان و انسجام داخلی خود تکیه کنیم. دل به کسی نبسته‌ایم. انسجام داخلی و قدرت ملی ما بعد از جنگ بیشتر از قبل شده است، چون مردم فهمیدند آن حرف‌هایی که برخی می‌زدند درست نبوده است. آن مدینه‌ فاضله‌ای که از دموکراسی و حقوق بشر و انسانیت حرف می‌زدند، در حالی که در سرزمین‌هایی که زیر سلطه آن‌هاست کودکان و زنان را به‌راحتی می‌کشند و نابود می‌کنند، حالا برای مردم ما کاملاً روشن شده که دروغ بوده است.

این انسجام چه در داخل کشور و چه در میان مردم، به‌وضوح شکل گرفته است. شاید در آن ساختارهای رسانه‌ای که شما تصور می‌کنید، تلاش کرده باشند آن را تخریب کنند، اما در دل مردم چیزی دیگر رشد کرده؛ این باور که حرف‌هایی مثل تمدن، حقوق بشر و انسانیت که بارها از سوی برخی کشورها تکرار می‌شود، واقعی نیست.

در کشور ما یک اتفاق افتاد. فردی، چه به‌درستی و چه به‌غلط، جان خود را از دست داد. اروپا، آمریکا و برخی کشورها زمین و زمان را به هم ریختند که ایران حقوق بشر را رعایت نکرده و حق یک انسان را نادیده گرفته است. فرض کنیم این حرف درست باشد و ما حقوق یک انسان را نادیده گرفته باشیم، اما امروز در غزه بیش از ۶۵ هزار انسان را بمباران و قتل‌عام کرده‌اند. تعداد زیادی از مردم از گرسنگی در حال جان دادن هستند. بیمارستان‌ها را نابود کرده‌اند، صدها هزار نفر آواره شده‌اند و تعداد مجروحان به چند صد هزار نفر رسیده است.

حقوق بشر، دموکراسی و انسانیتی که از آن حرف می‌زنند، کجاست؟ چرا کسی به فکر این انسان‌ها نیست؟ چرا راه آب، غذا، نان و دارو را بر مردم بسته‌اند؟ این انسانیت کجاست؟ این دموکراسی و حقوق بشر کجاست؟ اگر ما اشتباهی مرتکب شدیم، فرض کنید ۱۰ اشتباه، آیا این دنیای متمدن می‌تواند در برابر چشمان خود، تنها به‌خاطر اشتباه یک عده که به‌نظر من واکنشی به فشارهای مداوم بوده است، چنین فاجعه‌ای را بر سر مردم بیاورد؟

ما اکنون روابط‌مان با کشورهای همسایه به‌مراتب بهتر شده است. آن‌ها گمان می‌کردند ایران مسبب ناامنی در منطقه است، اما ما اعلام کرده‌ایم که با همه همسایگان دوست و برادر هستیم، تمامیت ارضی همه کشورها را محترم می‌شماریم و در چارچوب قوانین بین‌المللی در امور داخلی دیگر کشورها دخالت نمی‌کنیم. ما خواهان زندگی در صلح و آرامش با جهان هستیم. کسی که منطقه را ناامن کرده، رژیم صهیونیستی است؛ آن رژیم به کشورهای دیگر حمله کرده، نه ایران. ما به هیچ کشوری حمله نکرده‌ایم و حمله هم نخواهیم کرد. ما صرفاً از خود دفاع می‌کنیم.

اجازه می‌فرمایید موضوع دیگری را مطرح کنم؛ یکی دو سؤال دیگر مانده و واقعاً از وقتتان سپاسگزارم. پرزیدنت ترامپ این هفته گفت که اوکراین می‌تواند روسیه را شکست بدهد و با کمک اتحادیه اروپا و ناتو همه سرزمین‌هایش را پس بگیرد و معتقد است آن سرزمین‌ها قابل بازگشت هستند. با توجه به اینکه شما به روسیه تجهیزات دادید و از آن‌ها حمایت کردید، آیا با این ارزیابی آقای ترامپ موافق هستید؟ آیا معتقدید که اوکراین می‌تواند در این جنگ پیروز شود؟

ما فکر می‌کنیم گفت‌وگو بهتر از جنگ است. می‌توان گفت گفت‌وگو، بهترین راه حل مسائل در چارچوب قوانین بین‌المللی است. اختلاف و درگیری زمانی آغاز می‌شود که آن قوانین زیر پا گذاشته شود و هر کس بنا به میل خود بخواهد عمل کند و با زور به طرف مقابل تحمیل کند، اما اگر انسان‌ها بر اساس چارچوب‌ها و قوانین بین‌المللی با هم کار کنند و پذیرش داشته باشند که در آن چارچوب عمل کنند، اصولاً نباید جنگی رخ دهد.

جنگ زمانی رخ می‌دهد که من به حق و حقوق خودم قائل نباشم و هر وقت دلم خواست نسبت به حقوق دیگران تهاجم کنم. بحث اوکراین و روسیه نیز دقیقاً همین‌گونه است. به نظر من باید بنشینند و در چارچوب قوانین بین‌المللی حق و حقوق همدیگر را حفظ کنند.

یک پرسش دیگر جناب دکتر، در ادامه‌ی بحث درباره اسرائیل؛ پیش‌تر از حضورتان پرسیدم که آیا معتقدید اسرائیل باید حق وجود داشته باشد و شما پاسخ دادید که رفتارشان باید تغییر کند. آیا می‌توانید آینده‌ای را تصور کنید که در آن ایران و اسرائیل هر ۲ در صلح و آرامش در کنار یکدیگر وجود داشته باشند؟

مسئله این است که کسانی که اکنون آنجا حکومت می‌کنند، در حال نسل‌کشی هستند. کسی که دست به نسل‌کشی می‌زند و هیچ‌یک از چارچوب‌های قوانین بین‌الملل را رعایت نمی‌کند، خود به‌نوعی در حال نابودی است. ما قرار نیست به کشوری حمله کنیم یا آغازگر جنگ باشیم؛ ما هیچ‌گاه آغازگر جنگ نبوده‌ایم و نخواهیم بود، اما رژیم صیهیونیستی به هر جا که دلش بخواهد حمله می‌کند و جنگ به‌راه می‌اندازد.

ولی اسرائیل با این فرمایش شما موافقت نمی‌کند و احساسشان این است که ایران از طریق گروه‌های نیابتی‌اش در سراسر خاورمیانه رویکردی مهاجمانه داشته است؛ چند روز پیش حوثی‌ها به کشتی‌های آمریکا حمله کردند و در اوایل سال‌های ۲۰۰۰ نیز ده‌ها نفر از افسران و نظامیان آمریکایی کشته شدند. در برابر این ادعاها چه پاسخی دارید؟

این ذهنیتی است که رژیم صهیونیستی القاء می‌کند؛ می‌گویند ایران این کار را کرده و باید یکی را ثابت کنند که ایران دست داشته است. ما از مظلوم دفاع می‌کنیم و آنچه انجام می‌دهیم دفاع است؛ دفاع از کسانی که از سرزمین‌شان بیرون شده‌اند، اما اینکه ادعا شود ما مردم را می‌فرستیم تا ترور کنند یا کسانی را به قتل برسانند، حقیقت ندارد. اگر در همه آن ترورها و کشتارهایی که در دنیا انجام شده بررسی کنید، آیا یک ایرانی پیدا می‌کنید که مسبب آن بوده باشد؟ خیلی راحت قابل ارزیابی است؛ چه در آمریکا، چه در اروپا و جاهای دیگر کسانی که با ایدئولوژی تند و خشونت‌طلب چنین اقداماتی را انجام می‌دهند، ربطی به ما ندارند. اتهام زدن آسان است، اما ما آن کسانی نیستیم که تخریب و نابودی می‌کنند.

متوجه هستم دیدگاه شما را، ولی سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا یک دیدگاه کاملاً متفاوت دارند و همین‌طور نیروی نظامی آمریکا و همین‌طور اشخاصی که جانشان را از دست دادند و بازمانده‌های آنها. سؤال من از حضورتان این است که جناب رئیس‌جمهور، شما به عنوان یک اصلاح‌طلب به دفتر ریاست‌جمهوری آمدید و خیلی‌ها این جنبش آزادی‌خواه زنان را در ایران دارند دنبال می‌کنند و دنبال کردند. چه آرزویی دارید ببینید برای خانم‌ها، بانوهای ایرانی، در رابطه با آزادی بیشترشان؟

الان زنان در ایران آزادی بیشتری دارند. در دولت ما در حال حاضر چهار یا پنج نفر از خانم‌ها حضور دارند که در هیچ‌کدام از دولت‌های قبلی چنین چیزی سابقه نداشته است. ما حق و حقوق همه افراد را در چارچوب مقررات خودمان حفظ خواهیم کرد و از آن دفاع خواهیم نمود. در عین حال، اصولاً باید به فرهنگ و باورهای هر جامعه‌ای احترام گذاشت. توسعه به این معنا نیست که به فرهنگ دیگران توهین کنیم یا آن‌ها به فرهنگ ما بی‌احترامی کنند. توسعه یعنی احترام متقابل میان انسان‌ها، نه دعوا و درگیری.

یادم هست در یکی از مسابقات والیبال بین ایران و آمریکا، در ماه مبارک رمضان، بازیکنان روزه‌دار بودند. همان آمریکایی‌ها بطری‌های آب را کنار میدان گذاشتند و زمانی که اذان گفته شد، بازیکنان روزه‌دار آب نوشیدند. این کار، تنها احترام به طرف مقابل بود. کسانی که لازم نبود روزه باشند، روزه نبودند، اما به باور طرف مقابل احترام گذاشتند.

ما که در یک محیط جهانی با هم زندگی می‌کنیم، باید حرمت یکدیگر را حفظ کنیم و تلاش کنیم که فرهنگ و آداب همدیگر را مسخره نکنیم یا به سخره نگیریم. اگر بتوانیم به چنین درک و دیدگاهی برسیم، دیگر دعوایی وجود نخواهد داشت.

من فکر می‌کنم احترام بزرگی در این کشور وجود دارد برای تمام مذهب‌ها و احترام گذاشتن به سنت آن‌ها. آیا معتقد هستید که حجاب باید اجباری باشد یا هر کدام از بانوان ایرانی خودشان این اختیار را داشته باشند که تصمیم خودشان را بگیرند در رابطه با حجاب؟

من هیچ باوری به اجبار ندارم و نه آن را اجرایی نمی‌دانم. در روندی که ما دنبال می‌کنیم هم چنین چیزی وجود ندارد. هیچ‌وقت نمی‌شود با اجبار کسی را وادار به کاری کرد. اما حفظ حرمت‌ها و احترام به فرهنگ‌ها، انتظاری است که باید از یکدیگر داشته باشیم.

الان هم در کشور ما، علیرغم اینکه قوانینی نوشته شده، اما در همان چارچوب، روندی در حال شکل‌گیری است. از نظر اعتقادی و باوری، من معتقدم که با اجبار نمی‌توان به‌راحتی کسی را وادار کرد کاری را که شما می‌خواهید انجام دهد. باید با گفت‌وگو و روش‌های مناسب، کنار یکدیگر بنشینیم و صحبت کنیم. این مسائل با دعوا و جنگ و بازداشت و اقداماتی که گاهی ممکن است اتفاق بیفتد، قابل حل نیست. در حال حاضر در ایران چنین رویکردی وجود ندارد.

مردم و خانم‌ها امروز ...

نه، مگر اینکه رفتاری بسیار فراتر از مصادیق متعارف حجاب رخ دهد. حتی در خود آمریکا هم اگر چارچوبی رعایت نشود، گمان نمی‌کنم اجازه دهند با افراد آن‌گونه رفتار شود، اما در محدوده‌ای که هست، فعلاً کسی به‌خاطر این موضوع بازداشت یا مجازات نمی‌شود. بهتر است بیایند ایران را ببینند، زیرا آنچه به شما می‌گویند و آنچه در خبرها مطرح است و آنچه سرویس‌های اطلاعاتی شما گزارش می‌کنند، با واقعیت فاصله زیادی دارد. آن‌ها ذهنیتی درباره ما ساخته‌اند که واقعی نیست؛ بیایند و ببینند، کار دشواری نیست.

حتماً من این کار را انجام خواهم داد. یک جهان سپاس. متشکرم از وقت گرانبهاتان، جناب رئیس‌جمهور پزشکیان.

متشکرم، موفق باشید.

احادیث