emamian

emamian

عبداللطیف رشید رئیس جمهور عراق امروز در سخنانی در نشست سران عرب در الجزایر تصریح کرد: عراق همچنان به موضع خود در حمایت حق ملت فلسطین در تشکیل کشور مستقل خود در تمام خاک سرزمینش به پایتختی قدس پایبند است.

وی خاطر نشان کرد : بر حمایت عراق از برادران خود در لبنان برای پشت سر گذاشتن بحران سیاسی و اقتصادی تاکید می کنیم.

رشید در ادامه گفت : از تکمیل مذاکرات سیاسی میان طرف های مختلف در سوریه حمایت و بر وحدت و یکپارچگی ارضی و حاکمیت این کشور تاکید می کنیم.

رشید درباره یمن هم اظهار  داشت : خواهان حل سیاسی در یمن که منجر به پایان جنگ شود و نیز حل سیاسی در سودان هستیم.

وی در ادامه خطاب به مقامات کشورهای عربی شرکت کننده در نشست الجزایر گفت : انتظار داریم که تلاش‌های  دولت عراق با پاسخ مثبت برادران عرب خود روبرو شود.

رشید خاطر نشان کرد: عراق پس از بیرون راندن تروریسم تمایل دارد منبع ثبات در منطقه باشد، بغداد میزبانی چندین نشست منطقه ای را برعهده داشته است.

سید ابراهیم رئیسی ظهر امروز چهارشنبه در دیدار فیصل مقداد وزیر امور خارجه سوریه با تأکید بر لزوم پیگیری مجدانه و اجرای کامل توافقات دو کشور، گفت: سوریه با پشت سر گذاشتن چند سال بحران و درگیری و شکست دشمنان خود، امروز در جایگاهی قرار دارد که با تمرکز بر همکاری‌های اقتصادی، روابط راهبردی خود با ایران را وارد عرصه‌های جدید کند.

رئیس جمهور با بیان اینکه همان کسانی که سوریه را درگیر بحران کردند، در تلاش هستند تا علیه جمهوری اسلامی ایران نیز فتنه‌انگیزی کنند، افزود: دشمنان وقتی مشاهده کردند که کودتا، جنگ تحمیلی و سال‌ها سیاست تهدید و ترور و تحریم نتوانست مانع پیشرفت ملت ایران شود، کاملاً عریان و آشکار به میدان آمده و توطئه ایجاد اغتشاشات را علیه ملت ایران اجرا کردند.

رئیسی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران مسیر پیشرفت، عدالت و مقاومت را با قوت ادامه خواهد داد، تصریح کرد: تلاش برای بی‌ثبات کردن ایران، جلوه‌هایی از عصبانیت و استیصال دشمن از تحقق اهدافش در ایران و منطقه است. این توطئه‌آفرینی‌ها ملت بزرگ ایران را در مسیر اهداف بزرگش مردد نخواهد کرد.

فیصل مقداد وزیر امور خارجه سوریه نیز در این دیدار با محکوم کردن جنایت تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز، تأکید کرد: روابط راهبردی ایران و سوریه با قوت به مسیر خود ادامه خواهد داد.
وزیر امور خارجه سوریه گفت: بدیهی است که وقتی دشمنان ملت‌های منطقه در سوریه شکست خوردند، قطعاً در برابر ملت قدرتمند ایران امکانی برای تحقق اهداف‌شان نخواهند داشت.

وزیر خارجه سوریه همچنین بر تعهد و علاقه کشورش در زمینه گسترش همکاری‌های اقتصادی با ایران تأکید کرد.

چهارشنبه, 11 آبان 1401 23:34

عادت یا عبادت؟

آیت الله مطهری:

ما باید نماز بخوانیم؛ اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد.

از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همۀ دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خدا است.

 

اما اگر ربا را می‌خوریم، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم! اگر خیانت به امانت مردم می‌کنیم، ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود! می‌فهمیم که اینها عبادت نیست، از روی عادت است.

[البته نماز را هرگز نباید ترک کرد، امید است که همان نماز ما را از گناه دور کند]

 

مجموعه آثار، ج ۲۱، اسلام و نیازهای زمان، ص۲۳۱

سحر و جادو یکی از موضوعاتی است که گاهی بر سر زبان ها شنیده شده و سخنانی پیرامون آن بیان می شود که در این مطلب، به ماهیت «سِحر» و نگاه اسلام به آن و این نکته که آیا در عصر ما هم وجود دارد یا خیر؟ خواهیم پرداخت:

پرسش:

«سِحر» چیست و اسلام درباره آن چه نظری دارد؟

 

پاسخ اجمالی:

«سِحر» نوعی اَعمال خارق العاده است که گاه آثاری در وجود انسان می‌گذارد و گاهی تنها جنبه روانی دارد. سحر در قرآن گاهی جهت فریفتن مردم و چیزی شبیه چشم بندی معرفی می شود؛ مانند سحر ساحران زمان موسی(ع) و گاهی نیز به موثر بودن آن صحه می‌گذارد؛ مانند سِحری که باعث جدائی زن و شوهر می شد. بسیاری از سِحرها با استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی برای اغفال مردم ساده لوح انجام می‌شود و فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام آن را حرام دانسته‌اند؛ به فرموده امام علی(ع) چنین کسی، کافر شده و رابطه‌اش با خدا قطع می‌شود.

 
پاسخ تفصیلی:

در اینکه «سِحر» چیست و از چه تاریخی به وجود آمده؟ بحث فراوان است. این قدر می‌توان گفت که سِحر از زمان‌های خیلی قدیم در میان مردم رواج داشته است؛ ولی تاریخ دقیقی برای آن در دست نیست و نیز نمی‌توان گفت چه کسی برای نخستین بار جادوگری را به وجود آورد. ولی از نظر معنی و حقیقت سِحر می‌توان گفت: سِحر، نوعی اَعمال خارق العاده است که آثاری از خود در وجود انسان‌ها به جا می‌گذارد و گاهی یک نوع چشم بندی و تردستی است و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد.


سِحر از نظر لغت به دو معنی آمده است:
۱. به معنی خدعه، نیرنگ، شعبده و تردستی و به تعبیر «قاموس اللغه»: سِحر یعنی خدعه کردن.
۲. «کل ما لطف و دق»؛ (آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز باشد).


در «مفردات» راغب که مخصوص واژه‌های قرآن است به سه معنی اشاره شده:
۱. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت، همانند شعبده و تردستی.
۲. جلب شیطان‌ها از راه‌های خاصی و کمک گرفتن از آنان.
۳. معنی دیگری که بعضی پنداشته‌اند و آن اینکه: ممکن است با وسائلی ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد، مثلاً انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورد؛ ولی این نوع، خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.(۱)


از بررسی حدود ۵۱ مورد کلمه «سِحر» و مشتقات آن در سوره‌های قرآن از قبیل: «طه»، «شعراء»، «یونس» و «اعراف» و... راجع به سرگذشت پیامبران خدا: موسی(علیه السلام)، عیسی(علیه السلام) و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به این نتیجه می‌رسیم که سِحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم می‌شود:


۱. آنجا که مقصود از آن فریفتن، تردستی، شعبده و چشم‌بندی است و حقیقتی ندارد، چنانکه می‌خوانیم: «فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی»(۲)؛ (ریسمان‌ها و عصاهای جادوگرانِ زمان موسی در اثر سِحر، خیال می‌شد که حرکت می‌کنند) و در آیه دیگر آمده است: «فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُم‏»(۳)؛ (هنگامی که ریسمان‌ها را انداختند چشم‌های مردم را سِحر کردند و آنها را ارعاب نمودند) از این آیات روشن می‌شود که سِحر، دارای حقیقتی نیست که بتواند در اشیاء تصرفی کند و اثری بگذارد؛ بلکه این تردستی و چشم بندی ساحران است که آن چنان جلوه می‌دهد.


۲. از بعضی از آیات قرآن استفاده می‌شود که بعضی از انواع سِحر به راستی اثر می‌گذارد مانند آیه فوق که می‌گوید آنها سِحرهائی را فرا می‌گرفتند که میان مرد و همسرش جدائی می‌افکند: «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِه‏»(۴) یا تعبیر دیگری که در آیات فوق بود که آنها چیزهائی را فرا می‌گرفتند که مضرّ به حالشان بود و نافع نبود: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُم‏».(۵) ولی آیا تأثیر سِحر فقط جنبه روانی دارد و یا اینکه اثر جسمانی و خارجی هم ممکن است داشته باشد؟ در آیات بالا اشاره‌ای به آن نشده و لذا بعضی معتقدند اثر سِحر تنها در جنبه‌های روانی است.
نکته دیگری که در اینجا تذکر آن لازم است اینکه: به نظر می‌رسد قسمت قابل توجهی از سِحرها بوسیله استفاده از خواص شیمیائی و فیزیکی به عنوان اغفال مردم ساده لوح انجام می‌شده است. مثلاً در تاریخ ساحران زمان موسی(علیه السلام) می‌خوانیم که آنها درون ریسمان‌ها و عصاهای خویش مقداری مواد شیمیائی مخصوص (احتمالاً جیوه و مانند آن) قرار داده بودند که پس از تابش آفتاب و یا بر اثر وسائل حرارتی که در زیر آن تعبیه کرده بودند، به حرکت درآمدند و تماشا کنندگان خیال می‌کردند آنها زنده شده‌اند. این گونه سِحرها حتی در زمان ما نیز کمیاب نیست.


سِحر از نظر اسلام
در این مورد فقهای اسلام همه می‌گویند یاد گرفتن و انجام اعمال سِحر و جادوگری حرام است. در این قسمت احادیثی از پیشوایان بزرگ اسلام رسیده است که در کتاب‌های معتبر ما نقل گردیده، از جمله اینکه: حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: «مَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِیلاً اَوْ کَثِیراً فَقَدْ کَفَرَ وَ کانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ...»(۶)؛ (کسی که سِحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلی قطع می شود...).
البته چنانچه یاد گرفتن آن به منظور ابطال سِحر ساحران باشد اشکالی ندارد؛ بلکه گاهی به عنوان واجب کفائی می‌بایست عده‌ای سِحر را بیاموزند تا اگر مدعی دروغ گوئی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سِحر و جادوی او را ابطال نمایند و دروغ مُدّعی را فاش سازند.


شاهد این سخن که اگر سِحر برای ابطال سِحر و حل و گشودن آن باشد بی مانع است، حدیثی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، در این حدیث می‌خوانیم: «یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سِحر مزد می‌گرفت خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: حرفه من سِحر بوده است و در برابر آن مزد می‌گرفتم، خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین می‌شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‌ام؛ ولی اکنون آنرا ترک و توبه کرده‌ام، آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمود: عقده سِحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن».(۷)
از این حدیث استفاده می‌شود که برای گشودن گره سِحر، آموختن و عمل آن بی اشکال است.(۸)،(۹)

 

-----------------------------------------

 

پرسش:

آیا «سحر و جادو» واقعیت دارد؟ و اسلام چه دستوراتی برای دفع آثار آن داده است؟

 

پاسخ اجمالی:

اصل «سِحر و جادو» واقعیت دارد؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت. «قرآن» در داستان حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون تأکید کرده که ساحران چشم های مردم را تسخیر کردند و چشم بندی نمودند؛ یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند؛ بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند. بهترین راه ها برای دفع آثار سِحر: خواندن نمازها در اوّل وقت، خواندن پنج مرتبه آیة الکرسی و دادن مقداری صدقه در هر روز است.

 
پاسخ تفصیلی:

اصل «سِحر و جادو» واقعیّت دارد، و «قرآن مجید» در آیات متعدّد در مورد آن سخن گفته است؛ ولی غالب آنچه را مردم سِحر و جادو می پندارند اوهام و خیالات و خرافاتی بیش نیست و در آنجا هم که سِحر است غالباً چشم بندی است نه واقعیّت. برای روشن شدن این ادّعا، آیات مربوط به مبارزه حضرت موسی(علیه السلام) و جادوگران دربار فرعون، در سوره «اعراف» را اجمالاً تفسیر می کنیم تا معلوم شود چه نوع چشم بندی و تردستی بوده است: «وَ جَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَاَجْراً إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ»(۱۰)؛ (ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز گردیم، اجر و پاداش مهمّی خواهیم داشت؟!).
«قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»(۱۱)؛ ([فرعون] گفت: آری، و شما از مقرّبان خواهید بود). یعنی هم اجرت و دستمزد ارزشمندی به شما می دهم و هم جزء مقرّبان دربارم خواهید شد. از این تعبیر استفاده می شود که مقرّبِ درگاه بودن، از اجر و پاداش و مزد و ثواب بالاتر و ارزشمندتر است. به هر حال، زمان مبارزه فرا رسید و اسباب و لوازم کار آماده شد و مردم با توجّه به اینکه روز عید تعطیل بود جمع شدند، تا این مبارزه را به تماشا بنشینند.


«قَالُوا یَا مُوسَی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَّکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ»(۱۲)؛ ([و چون روز مبارزه فرا رسید ساحران] گفتند: ای موسی! یا تو [وسایل سِحرت را] بیفکن، یا ما می افکنیم). همان گونه که قبلاً اشاره شد یکی از دستورات ادیان الهی این است که آغازگر مبارزه نباشند؛ بلکه منتظر و آماده باشند که اگر دشمن حمله کرد دفاع کنند، تا همواره مبارزاتشان جنبه دفاعی داشته باشد، نه جنبه تهاجمی. حضرت موسی(علیه السلام) نیز با توجّه به همین اصل فرمود: شما شروع کنید، و آنها شروع به کار کردند. توجّه فرمایید: «قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ»(۱۳)؛ ([موسی] گفت: شما بیفکنید و هنگامی که [وسایل سِحر خود را] افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند، و سِحر عظیمی پدید آوردند).
خداوند متعال از سحر ساحران فرعون، «سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ»(۱۴) با عنوان «چشم بندی» تعبیر کرده است، یعنی آنها مار و اژدها تولید نکردند، بلکه چشم بندی کرده و از عوامل روانی استفاده نمودند، و مردم خیال کردند که آنها دست به کار بزرگی زده اند.


چشم بندی و تردستی آنها به این صورت بود که داخل عصاها و ریسمان های ضخیم را خالی کرده، و در آن جیوه ریخته، سپس درِ آن را محکم بستند. خاصیّت جیوه این است که با حرارت تبدیل به بخار می شود و اگر در جسم در بسته ای باشد آن جسم را به حرکت درمی آورد. هنگامی که ساحران ریسمان ها و عصاها را به روی زمین انداختند و حرارت آفتاب به آنها خورد و جیوه ها تبخیر شد، عصاها و ریسمان ها شروع به تکان خوردن و حرکت مختصری کردند و این حرکت، باعث شد مردم تصوّر کنند که آنها واقعاً مار و اژدها هستند.

در همین زمان تبلیغات روانی آنها هم شروع شد؛ مثل اینکه با صدای بلند از مردم می خواستند مقداری عقب بروند تا مبادا مارها و اژدهاها به آنها آزار برسانند! با این دو کار مردم باور کردند که آنها واقعی هستند. این مطلب در آیه ۶۶ سوره «طه» نیز آمده است، آنجا که فرمود: «قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَی»؛ ([موسی] گفت: شما اوّل بیفکنید! در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می رسید که حرکت می کنند!).
اینکه می فرماید: «مردم به نظرشان می رسید که حرکت می کنند»؛ یعنی این کارشان نوعی چشم بندی و تردستی بود. به هر حال، مردم وحشت کرده و ساحران و فرعونیان، مست شادی و خوشحالی شده، و تصوّر کردند پیروز شده اند. اکنون نوبت موسی(علیه السلام) است، باید دید که موسی چه می کند؟: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَی مُوسَی أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ»(۱۵)؛ ([ما] به موسی وحی کردیم که: عصای خود را بیفکن. ناگهان [به صورت مار عظیمی درآمد] و وسایل دروغین آنها را به سرعت بلعید).


شادی فرعونیان دوامی نداشت، عصای موسی(علیه السلام) تبدیل به مار بزرگی شد، و تمام ریسمان ها و عصاهای ساحران را بلعید. در اینجا بود که حقّ آشکار گشت، و تردستی و چشم بندی ساحران باطل شد. ساحران با پی بردن به حقیقت، بی اختیار به سجده افتاده و به خدای حضرت موسی و هارون(علیهما السلام) ایمان آوردند. آنها به خوبی درک کردند که حضرت موسی(ع) ساحر نیست و آنچه او انجام داده معجزه ای از ناحیه خداوند است. اهل خبره مسائل را زودتر درک کرده و تشخیص می دهند، لذا می گویند در مسایلی که تخصّصی ندارید به متخصّص آن مراجعه کنید و ساحرانِ متخصّص، تشخیص دهنده سِحر از حقیقت بودند، و لذا اقرار کردند که حق با حضرت موسی(ع) است.


نتیجه اینکه سِحر و جادو اجمالاً و به شکلی که در بالا گفته شد حقیقت دارد؛ امّا آنچه که غالب مردم خیال می کنند سِحر است، در حقیقت سِحر نیست. مثلاً هرکس در هر برنامه ای دچار شکست می شود گناه آن را به گردن سِحر و جادو می اندازد و می گوید: «همسایه ای که رابطه خوبی با من ندارد، مرا سِحر کرده است»؛ در حالی که چنین نیست. کاسب اگر دیرهنگام درِ مغازه اش را باز کند و زود ببندد و با مشتری بداخلاقی کند و جنس نامرغوب عرضه نماید و ورشکست شود، مدعی می شود که او را جادو کرده اند. باید به چنین شخصی گفت: جادوی تو دیر آمدن و زود رفتن، و عرضه جنس نامرغوب، و بدرفتاری با مشتریان است. اگر این اشکالات را برطرف کنی ورشکست نمی شوی یا دختری که به سنّ بالایی رسیده و هنوز ازدواج نکرده، ادّعا می کند که او را جادو کرده اند؛ در حالی که علّت آن، رد کردن خواستگارانِ مناسب در زمان جوانی، یا سخت گیری های بی مورد پدر و مادر یا طرح شرایط سخت و سنگین، گرفتن مبلغ مَهریه و مانند آن بوده است. اگر در آن زمان از مَهریه سنگین و شرایط سخت چشم پوشی می کرد و به خواستگارِ جوانِ مسلمانِ باایمانی جواب مثبت می داد اکنون در حسرت آمدن یک خواستگار با ویژگی هایی بسیار پایین تر چشم به در خانه نمی دوخت.


دختران جوان! پدر و مادر دختران! بی جهت خواستگارها را رد نکنید. اگر آنها اکنون خانه و ماشین و پول آن چنانی ندارند، غالب مردان در شروع زندگی چنین بوده اند، و به تدریج در سایه تلاش و کوشش خودشان، و همکاری پدر و مادر، و لطف و عنایت خدا، صاحب همه چیز شده اند. بنابراین، مشکلاتی که با دست خودمان درست کرده ایم را به گردن سِحر و جادو نیندازیم. که این کار نه تنها مشکل را حل نمی کند؛ بلکه منشأ مشکلات دیگری نیز می شود؛ زیرا عدّه ای انسان های فرصت طلب و سودجو منتظرند از این اعتقاداتِ باطل سوء استفاده کنند و برای بُطلان مثلاً سحر و حلّ مشکلات وارد میدان شوند. آنها مبالغ کلانی می گیرند و یک مشت خرافات تحویل اینها می دهند و متأسّفانه در بعضی موارد علاوه بر سوء استفاده های مالی، سوء استفاده های جنسی شرم آوری هم می کنند که در این زمینه عدّه ای از آنها در چنگال قانون اسیر و به سختی مجازات شده اند.


خوانندگان محترمی که تصوّر می کنید اسیر سِحر و جادو شده اید، هرگز به چنین اشخاص کلاهبرداری مراجعه نکنید، و بهترین راه برای دفع آثارسِحر، عمل به دستورات زیر است:
۱. نمازها را اوّل وقت بخوانید. ۲. هر روز پنج مرتبه آیة الکرسی را بخوانید که در حفاظت انسان از مشکلات و ناملایمات اثر عجیبی دارد ۳. هر روز هرچند به مقدار کمی صدقه دهید.(۱۶)

 

-----------------------------------------

 

پرسش:

آیا سحر در عصر ما نیز وجود دارد؟

 

پاسخ اجمالی:

استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام و استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم و تله پاتی به خودی خود اشکال ندارد؛ اما اگر از آنها برای فریب مردم استفاده شود از مصادیق سحر خواهد بود همان طور که ساحران گذشته از جمله در زمان حضرت موسی(ع) از این امور استفاده می کردند. همچنین با توجه به قدرت فراوان نیروی اراده انسان در پرتو ریاضت، اگر برای تهذیب نفس باشد مشروع است والا نامشروع و مخرب است.

 
پاسخ تفصیلی:

امروز یک سلسله علوم وجود دارد که در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامه های خود را عملی می ساختند:


۱ ـ استفاده از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیائی اجسام، همان طور که در داستان ساحران زمان موسی(علیه السلام) آمده که آنها با استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی مانند جیوه و ترکیبات آن، توانستند چیزهائی به شکل مار بسازند و به حرکت در آوردند.


البته استفاده از خواص فیزیکی و شیمیائی اجسام هرگز ممنوع نیست، بلکه باید هر چه بیشتر از آنها آگاه شد و در زندگی از آن استفاده کرد، ولی اگر از خواص مرموز آنها برای اغفال و فریب مردم ناآگاه استفاده شود، و به راه های غلطی سوق داده شوند، یکی از مصادیق سحر محسوب خواهد شد (دقت کنید).


۲ ـ استفاده از خواب مغناطیسی، هیپنوتیزم، و مانیه تیزم، و تله پاتی، (انتقال افکار از فاصله دور).
البته این علوم نیز از علوم مثبتی است که می تواند در بسیاری از شئون زندگی مورد بهره برداری صحیح قرار گیرد، ولی ساحران از آن سوء استفاده می کردند و برای اغفال و فریب مردم آنها را به کار می گرفتند.
اگر امروز هم کسی از آنها چنین استفاده ای را در برابر مردم بی خبر کند، سحر محسوب خواهد شد.


این نکته، نیز به ثبوت رسیده که نیروی اراده انسان، قدرت فراوانی دارد و هنگامی که در پرتو ریاضت های نفسانی قوی تر شود کارش به جائی می رسد که در موجودات محیط خود تأثیر می گذارد، همان گونه که مرتاضان بر اثر ریاضت اقدام به کارهای خارق العاده می کنند.
این نیز قابل توجه است که: ریاضت ها گاهی مشروع است و گاهی نامشروع، ریاضت های مشروع در نفوس پاک، نیروی سازنده ایجاد می کند، و ریاضت های نامشروع نیروی شیطانی، و هر دو ممکن است منشأ خارق عادات گردد که در اولی مثبت و سازنده و در دوم مخرب است.(۱۷)

 

پی نوشت ها:

(۱). مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، چاپ اول، ص ۴۰۱، (ماده: سِحر).

(۲). سوره طه، آیه ۶۶.

(۳). سوره اعراف، آیه ۱۱۶.

(۴). سوره بقره، آیه ۱۰۲.

(۵). همان.

(۶). قرب الإسناد، حمیری، عبد الله بن جعفر، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت(علیهم السلام‏)، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)‏، قم‏، ۱۴۱۳ قمری، چاپ اول‏، ص ۱۵۲.

(۷). الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، محقق / مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ‏۱۴۰۷ قمری، چاپ چهارم، ج ‏۵، ص ۱۱۵، باب (الصناعات).

(۸). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ شمسی، چاپ اول، ج ۱، ص ۳۷۷.

(۹). گردآوری از کتاب: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ‏، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: حسینی، سید حسین، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ‏۱۳۸۶ شمسی، ‏چاپ چهارم‏، ص ۶۷۱.

(۱۰). سوره اعراف، آیه ۱۱۳.

(۱۱). همان سوره، آیه ۱۱۴.

(۱۲). همان سوره، آیه ۱۱۵.

(۱۳). همان سوره، آیه ۱۱۶.

(۱۴). همان سوره، همان آیه.

(۱۵). همان سوره، آیه ۱۱۷.

(۱۶). گردآوری از کتاب: داستان یاران، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: علیان نژادی، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام‏)، قم‏، ۱۳۹۰ شمسی، ‏چاپ اول‏، ص ۳۱۳.

(۱۷). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۳۸.

آیه

لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرَارِ

 

ترجمه

لکن برای کسانی که نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند، باغ هایی است که نهرها از زیر درختانش جاری است. آنان برای همیشه در آنجا هستند و این پذیرایی (اوّلیه) از جانب خداوند است، ولی آنچه در نزد خداست برای نیکان بهتر است.

 

نکته ها

واژه ی «نُزُل» به نخستین چیزی که با آن از مهمان پذیرایی می کنند، اطلاق می شود؛ مانند شربت و میوه. گویا با این تعبیر می فرماید: در برابر رفت و آمدهای تجاری کفّار، شما از مدار تقوا و ایمان خارج نشوید، زیرا باغ های بهشت، مقدّمه ی پذیرایی شما خواهد بود، نه اصل آن.

 

پیام ها

۱- نعمت های دنیوی نسبت به نعمت های اخروی بی ارزش است. «متاع قلیل... ما عنداللّه خیر»

۲- تلاش و رفت و آمد برای کسب دنیا، با حفظ تقوا و توجّه به منافع اخروی مانعی ندارد. «لایغرّنّک تقلّب الّذین کفروا فی البلاد.... لکن الّذین اتّقوا»

۳- توجّه به نعمت های بهشتِ جاودان، سبب گرایش به تقوا و فریفته نشدن به بهره های قلیل دنیاست. «اتّقوا ربّهم لهم جنّات»

۴- مقام ابرار بالاتر از متّقین است. «اتقوا، لهم جنات، و ما عنداللَّه خیر للابرار»

شنبه, 07 آبان 1401 22:49

آیات حجاب در قرآن

آیه ۳۱ سوره نور با نام آیه حجاب شناخته می‌شود.[۱] و با نزول این آیه، حجاب بر زنان واجب شد.[۲]

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ يحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُيوبِهِنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَايضْرِ‌بْنَ بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ﴿۳۱﴾

و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشکار نکنند؛ و پاهای خود را [به‌گونه‌ای به زمین‌] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد.

در کتاب‌های فقهی، برای بیان وجوب حجاب زنان و برخی احکام آن ازجمله حدود حجاب، به این آیه استناد شده است.[۳] به‌باور فقیهان، عبارت «لَايُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ»، دلالت بر وجوب حجاب برای زن می‌کند.[۴] همچنین به‌گفته برخی از فقیهان شیعه، همچون شیخ انصاری، شهید ثانی و علامه حلی، عبارت «اِلّا ما ظَهَر مِنها» (مگر آنچه پیدا است) صورت و دست‌ها (از مچ به پایین) را از وجوب پوشاندن استثنا می‌کند.[۵]

شأن نزول آیه حجاب

در خصوص ماجرای نزول این آیه، از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که روزی، جمعی از زنان، نزد اسماء دختر مُرشده رفته بودند که پوشش مناسبی نداشتند؛ به‌گونه‌ای که خلخال‌ها، گردن و برآمدگی سینه‌هایشان معلوم بود. او از این عمل آن‌ها نارحت شد و سرزنششان کرد. پس از این، آیه نازل شد.[۶] طَبرِسی مفسر قرآن هم در این زمینه نوشته است پیش از نزول این آیه، زنان روسری را طوری بر سر می‌گذاشتند که دنباله آن پشتشان می‌افتاد و ازاین‌رو گردن و سینه آن‌ها معلوم بود.[۷]

به‌گفته مفسران، مراد از آشکارنکردن زینت در عبارت «لَايُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ»، نشان ندادن اعضایی از بدن است که معمولاً زینت می‌شوند [مانند گوش و گردن]، نه نشان‌دادن زیورآلات به‌تنهایی؛ چون نشان‌دادن زیورآلات به‌تنهایی مثل گوشواره حرام نیست.[۸] «خُمُر» هم جمع خِمار، به‌معنای پوششی است که زنان با آن سر خود را می‌پوشانند.[۹] در عبارت «وَلْيضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُيوبِهِنَّ» (باید روسری خود را بر گردن خویش اندازند) دستور داده شده است که زنان روسری‌ها را روی سینه‌هایشان بیندازند تا مو، گوش‌ها و گردنشان معلوم نباشد.[۱۰]

پوشش با جلباب

آیه ۵۹ سوره احزاب هم از حجاب سخن گفته است که به آیه «جِلباب» شناخته می‌شود.[۱۱] در آن، از زنان خواسته شده است که خود را با جِلباب بپوشانند.[۱۲] لغت‌شناسان جلباب را لباسی بزرگ‌تر از روسری و کوچک‌تر از رِدا معنا کرده‌اند که زنان بر سرشان می‌گذارند و تا روی سینه‌شان را می‌پوشاند.[۱۳]

پانویس:
1. نگاه کنید به مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۸۱؛ جمعی از محققان، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۲۹.
2. سعیدی، «حجاب (۱)»، ص۶۰۴.
3. برای نمونه، نگاه کنید به خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶-۴۷؛ علامه حلی، تذکرةالفقها، مؤسسه آل‌البیت، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
4. خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶.
5. برای نمونه، نگاه کنید به شیخ انصاری، کتاب‌النکاح، ۱۴۱۵ق، ص۴۶-۴۷؛‌ شهید ثانی، مسالک، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۷؛ علامه حلی، تذکرةالفقها، مؤسسه آل‌البیت، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.
6. ابن‌ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۸، ص۲۵۷۳.
7. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۱۷.
8. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۱۷؛‌ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۱۱.
9. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۱۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۱۱۲.
10. طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۲۱۷.
11. جمعی از محققان، فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۲۶.
12. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۳۳۹؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج۸، ص۵۸۱.
13. طریحی، مجمع‌البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۴، ذیل واژه «جلب».

شنبه, 07 آبان 1401 22:45

شکرگزاری در احادیث

شکرگزاری از خداوند

قال الصادق عليه السلام :
لَوْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّكْرِ عَلَى كُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِيهِمْ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ يَكُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَيْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال‏ وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور

*****

اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شكرگزارى در همه حال بود كه بندگان مخلصش با آن عبادتش كنند ، هر آينه آن كلمه را درباره همه خلقش به كار مى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از ميان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ويژه گردانيد و فرمود : «واندكى از بندگان من سپاسگزارند».
مصباح الشریعه ص 24 و ص 25

*****

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
اَلطّاعِمُ الشاكِرُ لَهُ مِن الأجرِ كَأجرِ الصائمِ المُحتَسِبِ ، و المُعافَى الشاكِرُ لَهُ مِن الأجرِ كَأجرِ المُبتَلَى الصّابِرِ ، و المُعطَى الشاكِرُ لَهُ مِن الأجرِ كَأجرِ المَحرومِ القانِعِ؛
سيرِ سپاسگزار اجرش همانند روزه دارى است كه براى خدا روزه مى گيرد ، تندرستِ سپاسگزار همانند آن اجرى را دارد كه بيمارِ شكيبا و بخشنده سپاسگزار همان اجر را دارد كه تنگدست قانع .
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 94 ، ح1

*****

قال الحسين عليه السلام :
شُكرُكَ لِنِعمَةٍ سالِفَةٍ يَقتَضى نِعمَةً آنِفَةً؛
شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص80

شکرگزاری در احادیث

شکرگزاری در احادیث

قال على عليه السلام :
أكثِر أن تَنظُرَ إلى مَن فُضِّلتَ عَلَيهِ، فإنَّ ذلِكَ مِن أبوابِ الشُّكرِ؛
به كسى كه بر او برترى داده شده اى بسيار بنگر، زيرا اين كار يكى از انگيزه هاى شكرگزارى است.(به ضعیف تر از خودت بسیار نگاه کن که موجب شکرگزاری ات از خداوند می گردد)
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 460 ، نامه 69

*****

قال الصادق عليه السلام :
ما مِن عَبدٍ أنعَمَ اللّه  عَلَيهِ نِعمَةً فَعَرَفَ أنَّها مِن عِندِ اللّه  إلاّ غَفَرَ اللّه  لَهُ قَبلَ أن يَحمَدَهُ؛
هيچ بنده اى نيست كه خداوند به او نعمتى دهد و او آن را از جانب خدا بداند مگر آن كه، پيش از شکرگزاری او، خداوند بيامرزدش.
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 427 ، ح 8

*****

قال الصادق عليه السلام :
أدنَى الشُّكرِ رُؤيَةُ النِّعمَةِ مِنَ اللّه  مِن غَيرِ عِلَّةٍ يَتَعَلَّقُ القَلبُ بِها دُونَ اللّه  عَز َّوَ جَلَّ و الرِّضا بِما اُعطىَ و ألاّ تَعصيَهُ بِنِعمَتِهِ و تُخالِفَهُ بِشَىءٍ مِن أمرِهِ و نَهيِهِ بِسَبَبِ نِعمَتِهِ؛
كم ترين سپاسگزارى، اين است كه انسان نعمت را (مستقيما) از خدا بداند و جز او علتى براى آن نداند و نيز به آنچه خداوند عطايش كرده، خرسند باشد و با نعمت او مرتكب گناه وى نشود و نعمت خدا را وسيله مخالفت با امر و نهى او قرار ندهد.
شرح مصباح الشریعه(ترجمه گیلانی) ص 61

*****

 قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
إِنَّ اللَّهَ لَيَرْضَى عَنِ الْعَبْدِ أَنْ يَأْكُلَ أَكْلَةً أَوْ يَشْرَبَ شَرْبَةً فَيَحْمَدَهُ عَلَيْهَا
خداوند از بنده اى كه پس از خوردن لقمه اى غذا و يا آشاميدن جرعه اى او را سپاس مى گويد، خشنود مى گردد.
مجموعه ورام ج1 ، ص 8

*****

 قال الصادق عليه السلام :
أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع يَا مُوسَى اشْكُرْنِي حَقَّ شُكْرِي فَقَالَ يَا رَبِّ وَ كَيْفَ أَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ أَشْكُرُكَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ قَالَ يَا مُوسَى الْآنَ شَكَرْتَنِي حِينَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِكَ مِنِّي.
خداى تعالى به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : اى موسى مرا چنان كه بايد شكر كن . موسى عرض كرد : پروردگارا چگونه تو را چنان كه بايد شكر گويم حال آن كه هر شكرى كه تو را مى گويم خود نعمتى است كه تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود : اى موسى حال كه دانستى توفيق آن شكر را هم من به تو داده ام ، شكر مرا ادا كرده اى .
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 98 ، ح 27حدیث (14)

*****

امام على علیه السلام :
شُكرُ المُؤمِنِ يَظهَرُ في عَمَلِهِ، شُكرُ المُنافِقِ لا يَتَجاوَزُ لِسانَهُ؛
شکرگزاری مؤمن در كردارش آشكار مى ‏شود، [امّا] سپاسگزارى منافق از زبانش فراتر نمى ‏رود.
عيون الحكم والمواعظ(لیثی) ص 291 ، ح 5200 و 5201

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)، یکی از شخصیت‌های بزرگ علمی، عملی و جهادی است که در چهارم ربیع الثانی در سال 173قمری در مدینه به دنیا آمد و در نیمه شوّال سال  252 نیز وفات  و در شهر ری از توابع تهران دفن شد. وی در  مدت 79 سال عمر بابرکت خود از هیچ کوششی در عرصه دین و تبلیغ مسائل مذهبی دریغ نکرد. حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه و از شخصیت‌های بارز و محبوب و مورد اعتماد اهل بیت و پیروانشان محسوب می شود.

1-نسبت این عالم بزرگ و ارتباط وی با ائمه اطهار چگونه بوده است؟

حضرت عبدالعظیم حسنی که نسبت وی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی‏(علیه السلام)برمی گردد، از علمای بزرگ و از صحابه امام های هشتم، نهم و دهم  می باشد و حدیث های فراوانی را از این سه امام نقل کرده است.

 همچنین علمای رجال و فقهای بزرگ شیعه، حضرت عبدالعظیم را در کتب خود توصیف و تایید کرده‏اند و همگان او را به خلوص عقیده و صفای باطن و اعتقاد صحیح ستوده‏اند. این عالم  در عصر خود دارای موقعیّت برجسته ای  بوده و با عده زیادی از اصحاب امام  صادق(علیه السلام)، امام کاظم (علیه السلام)و امام رضا(علیه السلام)مانندهشام بن حکم، ابن ابی عُر، علی بن جعفر و حسن بن محبوب ارتباط داشته است.

2-این عالم چگونه و چرا به ایران آمده است؟

زندگی این عالم بزرگوار همزمان با دوران حاکمیت بنی عباس بود و در این دوره  بیشتر سادات و علویان از آن جهت که ایران یکی از کانون‌های علاقه‌مندی به اهل بیت به شمار می‌آمد، به سوی ایران مهاجرت می‌کردند. آن طور که از تاریخ برمی آید بهترین مقطع زندگی عبدالعظیم(علیه السلام)دوران امام هادی(علیه السلام)بود که در آخرین دیدار با  حضرت هادی(علیه السلام)به او دستور داده شد که  از عراق هجرت کرده و به ری برود. پس از عزیمت به ری ، وی  در منزل یکی از شیعیان ساکن و در سرداب خانه زندگی می کرد. او روزها را روزه می‌ گرفت و شب‌ها را به نماز می‌ایستاد و گاهی از مخفیگاه خود بیرون می‌آمد و به زیارت قبر حضرت حمزه برادر امام رضا(علیه السلام)که اکنون مدفنش در حرم عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)است، می‌رفت. زمانی که خبر حضور عبدالعظیم حسنی به گوش شیعیان رسید ، دوستان و محبان اهل بیت‏(علیه السلام)از گوشه و کنار دنیا به دیدار وی آمدند و از سخنان او استفاده می کردند.

از طرفی هجرت و آمدن این سید بزرگوار به ایران و شهر ری ، حکمت‌های زیادی در پی داشته است که یکی از آن‌ها بسط و گسترش مکتب اهل بیت(علیه السلام)در این منطقه بوده است و مدرسه و مکتب حدیثی و فقهی ری، یکی از مکاتب مهم علمی شیعه به شمار می‌رود که تأثیر آن در مکتب حدیث نگاری بسیار روشن می باشد که حضرت عبدالعظیم حسنی در پیشبرد این مکتب نقش به سزایی داشته است.

از طرفی حضور او در این منطقه باعث شد ری جزو کانون‌های اصلی شیعه در ایران به شمار رود و وجود مکتب حدیثی ری ، خود بهترین گواه بر نقش بر جسته اهل ری در رواج مکتب اهل بیت (علیه السلام)می‌باشد.

درمورد دفن این عالم بزرگ  در شهر ری نیز نقل شده است که  یکی از شیعیان خواب می بیند که حضرت رسول(‏ص) به او می‏فرماید: مردی از خانواده‏ ردا در سکة الموالی از دنیا خواهد رفت و در باغ عبدالجبار نزدیک درخت سیب دفن خواهد شد. این شخص تصمیم می گیرد خواب را برای صاحب باغ تعریف کند که پس از بیان آن، از صاحب باغ خواستار خریداری باغ می شود و اتفاقا صاحب باغ نیز اظهار می دارد که  وی نیز  چنین خوابی دیده‏ است  و از این رو تصمیم می گیرد که باغ را برای سادات و شیعیان وقف کند تا آن‌ها اموات خود را در آنجا دفن نمایند که حضرت  عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)نیز پس از فوت در این باغ دفن می شود.

3- زیارت این عالم چه جایگاهی دارد

** در مورد ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)از امام هادی(علیه السلام)روایت شده است که مردی از اهل ری خدمت امام هادی(علیه السلام)رسید و حضرت به او فرمود: در کجا بودی و از کجا آمدی؟ عرض کرد: به زیارت حضرت سید الشهداء(علیه السلام) رفته بودم، حضرت فرمود: بدان که اگر عبدالعظیم حسنی را که در شهر شما مدفون است زیارت کنید مثل این است که حضرت امام حسین(علیه السلام)را زیارت کرده باشید.

4- جایگاهی علمی حضرت عبدالعظیم حسنی

جایگاه علمی عبدالعظیم  حسنی رفیع و کم نظیر است. او از راویان بزرگ و مورد اطمینان اهل بیت(علیهم السلام)و از بزرگان شیعه است و  کتاب ها و تألیفات فراوانی  نیز دارد که از آن جمله  آنها کتاب «یوم و لیله» که در آن  وظایف و اعمال مستحب و اخلاقی افراد در هر شبانه روز مطالبی عرضه شده است، می باشد. این عالم برجسته در علوم قرآن و تفسیر، فقه، اخلاق، تاریخ و سیره اهل بیت(علیهم السلام)، کلام (در شاخه‌های توحید، نبوت، امامت و مهدویت) نیز از تبحر خاصی برخوردار بوده است  و روایت‌های مهمی در این باره در متون روایی معتبر از این سیدکریم به دست رسیده است به طوری که می‌توان او را یکی از فقهای بزرگ شیعه در عصر امامت دانست، آن هم در دوره‌ای که بنی عباس با تمام توان به دنبال محو نام و مکتب اهل بیت(علیه السلام)بوده است.همچنین بیش از 1250 حدیث در زمینه علوم مختلفِ اهل بیت(علیه السلام)از زبان حضرت عبدالعظیم حسنی  نقل شده و در اخلاص و عمل و بویژه در فقه وآداب سلوک معنوی دارای مرتبه‌ای بوده است که مورد تأیید چند امام معصوم قرار گرفته است.

به طوری که امام علی النقی(علیه السلام)به شخصی به نام اَباحَمّاد رازی که با تحمّل زحمت‌های فراوان برای دریافت پاسخ چند سوال خود را به سامرّا رسانده بود، می فرمایند : ای اباحمّاد، هر گاه با مشکلی از مشکلات دینی یا پرسشی از مسائل اسلامی رو به رو شدی آن مشکل و سؤال خود را با عبدالعظیم حسنی در میان بگذارید و پاسخ پرسش‌های خود را از او دریافت کنید.

5-شناخت  امام در اندیشه عبدالعظیم حسنی

روایات زیادی  از عبدالعظیم حسنی در باره امامت وامام شناسی وجود دارد از جمله در باب  معرفت امام زمان(عج) روایات معتبر و زیادی نقل شده است . همچنین روایت شده است که در جلسه ای  حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)خطاب به امام هادی(علیه السلام)در اظهار عقاید عرضه داشته است که به این امام غایب هم معتقد شدم و دوست این بزرگواران دوست خداست و دشمن آنان دشمن خداست و اطاعت ایشان اطاعت خداست و نافرمانی آنان نافرمانی خداست، هنگامی که امام هادی (علیه السلام)با این سخن حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)مواجه می شوند ، می فرمایند: یا اباالقاسم، به خدا سوگند این است دین خدا که آن را برای بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده ثابت باش، خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد. همچنین در این دیدار  انتظار فرج و اهمیت و پاداش معنوی آن و حالت انتظار و منتظر نیز بیان شده است به طوری که منتظر ظهور باید  به مانند منتظر یک  میهمان عزیز ، دارای  پاکی و تقوای همیشگی باشد.  

برگرفته از منابع ذیل :

  1. ۱. بحارالانوار مجلسی
  2. ۲. الکافی شیخ کلینی
  3. ۳. رجال آیه الله خوئی

در دوران فراگیری کرونا، طب سنتی با نسخه های شفابخش خود ثابت کرد که می تواند در کاهش علائم بیماری و بهبودی سریعتر بیماران کمک کننده باشد، البته اگر هم بیمار نیستید، این دمنوش های معجزه گر، هم سلامتی تان را تضمین می کنند  و هم جایگزین خوبی برای نوشیدنی هایی چون چای و قهوه هستند. 

دمنوش آویشن و پونه وحشی

این دوگیاه که تهیه آنها معمولا بسیار راحت است، خاصیت ضدعفونی کنندگی دارند و در درمان عفونت مجاری تنفسی و بیماری های ریوی از جمله سرفه، تنگی نفس و آسم بسیار موثر هستند. برای تهیه این دمنوش خوش عطر و بو می توانید به ازای هرنفر یک قاشق غذاخوری آویشن و یک قاشق پونه را با یک لیوان آب جوش مخلوط کرده و اجازه دهید ۱۰ دقیقه روی شعله مستقیم بجوشد.  سپس یک قاشق چایخوری عسل به آن اضافه کرده و میل کنید. البته اگر یکی از این دو گیاه را در دسترس نداشتید هم فقط با یکی از آن ها می توانید نتیجه مطلوبی بگیرید.

 

دمنوش بابونه

بابونه با آن گل های کوچک سفیدرنگ، نقش بسزایی در تقویت سیستم ایمنی بدن و بهبود علائم سرماخوردگی از جمله سرفه، التهاب و ورم ریه دارد و یک آنتی بیوتیک طبیعی است؛ بنابراین می توانید برای کاهش علائم کرونا و سرماخوردگی، یک قاشق غذاخوری بابونه را با یک لیوان آب مخلوط کرده و اجازه دهید تا به خوبی دم بکشد. البته می‌توانید برای اثربخشی بیشتر، گیاهانی چون پونه، آویشن یا گل بنفشه را نیز به دمنوش خود اضافه کنید. این دمنوش هم با عسل طعم مطبوعی پیدا می کند. 

 

دمنوش لیمو عسل

شربت عسل آبلیمو به عنوان یک ماده آنتی اکسیدان و ضدالتهاب قوی، در دوران سرماخوردگی از جمله کرونا طرفداران بسیاری دارد. این دمنوش بسیار راحت و سریع آماده شده و مصرف آن بصورت روزانه حتی برای کودکان بسیار توصیه می شود. برای داشتن یک لیوان از این دمنوش خوش طعم می توانید یک لیوان آب جوش را با یک قاشق چایخوری عسل و ۳ قاشق غذاخوری آبلیمو(ترجیحا لیموی تازه) مخلوط و میل کنید. این دمنوش نباید خیلی شیرین یا خیلی ترش باشد که گلویتان را آزار دهد.

 

دمنوش مریم گلی

گیاه مریم گلی علاوه بر رنگ زیبایش، خاصیت ضدعفونی کنندگی دارد و برای گلو درد، سرفه و احتقاق سینوسی بسیار موثر است که به همین خاطر نسبت به مصرف آن در دوران سرماخوردگی توصیه می شود. برای تهیه دمنوش مریم گلی می توانید یک قاشق غذاخوری مریم گلی را به یک لیوان آب‌جوش یا چای کمرنگ اضافه کنید و اجازه دهید تا به خوبی دم بکشد. این دمنوش را می توانید با ترکیب عسل و آبلیمو میل کنید.

 

دمنوش زنجبیل

زنجبیل به سبب خواص ضدالتهابی، ضد ویروس و باکتری از جمله عفونت های تنفسی، ضدتهوع، ضد دردهای عضلانی و... بسیار توصیه می شود، پس در هنگام بیماری، به ازای هرنفر چند تکه زنجبیل تازه ریز شده یا یک قاشق غذاخوری پودر زنجبیل را به همراه یک لیوان آب‌جوش در قوری بریزید و بنا به سلیقه خود لیمو عمانی یا لیموی تازه به آن اضافه کنید و اجازه دهید روی شعله به خوبی دم بکشد و زنجبیل حالت کاملا نرم به خود بگیرد. در مرحله آخر می‌توانید مقداری عسل به آن اضافه کنید. 

 

دمنوش کندر

خیلی ها کندر را فقط به عنوان ماده ای برای افزایش هوش جنین در دوران بارداری می دانند اما کندر خواص بی‌شماری دارد و دمنوش آن از موثرترین دمنوش ها در دوران سرماخوردگی و کرونا به شمار می رود و نقش مهمی در کاهش التهاب در اثر ویروس ها و بهبود سیستم ایمنی دارد. برای تهیه این دمنوش، یک قاشق چایخوری کندر را با یک لیوان آب‌جوش مخلوط کرده و به مدت ۵ دقیقه زمان دهید تا دم بکشد. این دمنوش را می توانید با مقداری عسل مصرف کنید تا از تلخی آن کاسته شود. 

 

دمنوش گزنه

گزنه به همان اندازه که با برگ های تیزش می تواند پوست را آزار دهد، به همان اندازه هم می‌تواند به جنگ سموم بدن برود. این گیاه خاصیت پاکسازی دارد و در درمان سرماخوردگی و بیماری های مربوط به دستگاه تنفسی مثل آبریزش بینی و چشم و حتی کاهش تب اثرگذار است، پس از دمنوش آن غافل نشوید. یک قاشق غذاخوری گزنه را با یک لیوان آب‌جوش ترکیب کرده و ۵ تا ۱۰ دقیقه اجازه دهید تا دم بکشد. البته ترکیب گزنه با چای کوهی، پوست لیمو یا نعناع و مقداری عسل بسیار مطبوع است.

پس از تشییع پر شور شهدای حادثه تروریستی شیراز که عصر امروز با حضور مردم شهیدپرور مشهد و زائران حرم مطهر رضوی از میدان بسیج به سمت حرم مطهر رضوی برگزار شد، خیل عظیم جمعیت با حضور در صحن پیامبر اعظم(ص) و اقامه نماز مغرب و عشا بر پیکر شهدا نماز اقامه کردند.

آیت الله سید احمد علم الهدی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی بر پیکر این شهدا نماز اقامه کرد.

پیش از اقامه نماز، تشییع کنندگان‌ با سر دادن شعارهایی انزجار خود را از کفار و استکبار جهانی اعلام داشتند.

گفتنی است، پیکر شهدای حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، عصر امروز با حضور مسئولان استانی و لشکری در فرودگاه بین‌المللی شهید هاشمی‌نژاد مشهد مورد استقبال قرار گرفت.