
emamian
سیدحسن نصرالله: کسانی که منتظر آسیب رسیدن به ایران هستند نا امید خواهند شد
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی که شامگاه امشب ایراد کرد، ابتدا یاد و خاطره دکتر فتحی شقاقی بنیانگذار و دبیر کل جنبش جهاد اسلامی را گرامی داشته و او را شخصیتی توصیف کرد که افق جدیدی را برای مقاومت و ملت فلسطین به وجود آورد.
به گفته دبیر کل حزب الله لبنان شهید شقاقی به مسئله فلسطین بعدی عربی، ملی، اسلامی و جهانی بخشید، و جنبش جهاد اسلامی فلسطین که آن را بنیانگذاری کرد، عقب ننشست و امروز یکی از گروههای پیش رو در شکل دادن به معادلات است.
سید حسن نصر الله با اشاره به تشییع باشکوه شهدای شیراز، ضمن توصیف آنها به شهدای مظلوم تاکید کرد این تشییع پیام قدرتمندی به تمامی توطئه گرانی است که بر روی سراب شرط بندی کردهاند.
او افزود: کسانی که منتظر آسیب رسیدن به ایران هستند نا امید خواهند شد.
دبیر کل حزب الله لبنان در رابطه با پرونده ترسیم مرزها هم گفت: مرزهای زمینی بین فلسطین اشغالی و لبنان را استعمارگران فرانسوی و بریتانیایی ترسیم کردند اما مرزهای دریایی ترسیم نشده بود، بعد از آن که از چند سال پیش حرف و حدیث هایی در رابطه با وجود نفت و گاز در این منطقه صورت گرفت، ترسیم مرزها به یک نیاز تبدیل شد، تا در سایه مشخص شدن مرزها منابع گاز و نفت لبنان مشخص شود.
وی در ادامه گفت: ما گفتهایم و باز هم می گوییم، مقاومت به دلایل زیادی دخالتی در ترسیم مرزها نداشته و تنها اعلام می کنیم به هر آنچه که دولت لبنان اعلام می کند، پایندیم؛ از اینرو خط 23 مرز دریایی است اما زمینه برای تعدیل آن هم وجود دارد.
جهتگیری سیاسی وزرای کابینه دولت جدید عراق به چه صورتی است؟
با مشخص شدن ترکیب کابینه وزیران در دولت محمد شیاع السودانی، شناخت جهتگیری سیاسی وزرای جدید عراق از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این گزارش به صورت کوتاه، جهتگیری وزرا را مرور میکنیم.
همان طور که پیشتر بیان شده بود، ترکیب دولت جدید عراق به صورتی است که از قبل، سهم احزاب در وزارتخانهها مشخص میشود و در گام بعد، این حزب مذکور است که نماینده مد نظر خود را به عنوان وزیر به نخست وزیر معرفی میکند. رقابت اصلی در چینش ترکیب هیئت وزیران نیز میان همین احزاب است که نهایتا تکلیف هر وزارتخانه را مشخص میکنند. به همین جهت، بدون توجه به خاستگاه حزبی هر نماینده نمیتوان جهتگیری کلان وزارتخانه را مشخص کرد.
نکته جالب توجه در شکل گیری دولت جدید عراق این است که همین رقابت میان احزاب حتی مانع از معرفی ترکیب کامل هیئت دولت شده است! از طرفی وضعیت «وزارت مسکن و سازندگی» بدون سکاندار مانده و از سوی دیگر تکلیف تأسیس «وزارت محیط زیست» و جداسازی آن از «وزارت بهداشت» نیز نامشخص رها شده است. مشکل این دو وزارتخانه هم به عدم توافق میان دو حزب کرد اتحاد میهنی و حزب دموکرات باز میگردد.
با این مقدمه، به معرفی جهتگیری وزرای دولت السودانی میپردازیم.
نوری المالکی، برنده اصلی
در میان رهبران سیاسی عراق، نوری المالکی بیشترین سهمیه را در ترکیب هیئت وزیران در اختیار دارد. ائتلاف «دولة القانون» به رهبری نوری المالکی به سه وزارتخانه حساس دست یافته که در میان آنها «وزارت نفت» مهمترین وزارتخانه است. به عبارت دیگر، نوری المالکی تنها رهبر سیاسی شیعی است که یکی از وزارتخانههای اصلی یا اصطلاحا «سیادی» را در اختیار دارد. به اینها باید یک وزارتخانه غیررسمی دیگر را نیز اضافه کرد که در ادامه به آن میپردازیم.
وزارت نفت از موارد اختلاف میان این ائتلاف و جریان حکمت به رهبری عمار الحکیم بود اما ظاهرا به سود ائتلاف دولت قانون تمام شده است. وزارت ورزش و جوانان هم پیش از این سهم اهل سنت بود اما ظاهرا این بار با وزارت فرهنگ که سهم شیعیان بود، مورد مبادله قرار گرفته است.
درخصوص وزارت نفت که «حیان عبدالغنی» به عنوان وزیر آن انتخاب شده است، باید گفت که در این زمینه به خواسته اهالی بصره توجه شده است مبنی بر این که وزیر باید از این استان باشد. گفته میشود در زمینه وزارت نفت تا یک روز پیش از معرفی کابینه، گزینه دیگری مد نظر نوری المالکی بود که همزمان با سید عمار حکیم نیز رابطه خوبی داشت؛ اما فشار نمایندگان باعث شد نوری المالکی فرد دیگری را برای این وزارتخانه معرفی کند. حیان عبدالغنی از سال 2003 در بخش نفت مشغول به کار بوده است و تقریبا شبهات خاصی مربوط به فساد علیه او وجود نداشته است و از نیروهای مجرب این بخش است.
دومین وزارتخانهای که به نوری المالکی رسید، وزارت کشاورزی است که «عباس العلیاوی» در رأس آن قرار گرفت. او از نظر تخصص یا سوابق ارتباطی با حوزه کشاورزی ندارد؛ اما در استانداری نجف و... از نزدیکان نوری المالکی محسوب میشد.
وزارت ورزش و جوانان نیز در این لیست قرار میگیرد. «احمد المبرقع» که مسئولیت این وزارتخانه را در اختیار گرفت، در حال حاضر رئیس دفتر نایب رئیس اول مجلس یعنی محسن المندلاوی است؛ اما سابقه همکاری با شبکه آفاق (ارگان رسانهای دولت قانون) به نظر میرسد یکی از نقاط عطف کارنامه وی برای دستیابی به وزارتخانه بوده است. در این زمینه به نظر میرسد میان نایب رئیس اول مجلس و رئیس دولت القانون یک توافق مهم صورت گرفته است. نکته قابل توجه درخصوص او نیز این است که عمده سوابق وی در زمینه رسانه یا مسائل اجتماعی است و مدرک دانشگاهی وی نیز در زمینه جامعه شناسی می باشد و اساسا ارتباطی با ورزش ندارد و تنها ارتباط او با بخش جوانان نیز این است که یک وزیر جوان می باشد!
ائتلاف فتح؛ چهار سهمیه برای چهار طیف!
ائتلاف فتح، متشکل از چهار طیف اصلی (سازمان بدر، عصائب اهل الحق، سند الوطنی و مجلس اعلای شیعیان) است که در جریان تحولات بعد از انتخابات، عمدتا هر 4 طبف به صورت مستقل و موازی با یکدیگر عمل میکردند. در کابینه جدید نیز به هر یک از این 4 طیف، یک وزارتخانه اختصاص یافت. به این ترتیب «سازمان بدر» که جریان اصلی این ائتلاف محسوب میشد و همزمان رهبری، سخنگویی، ریاست فراکسیون در داخل پارلمان و... را در اختیار داشت، به یک وزارتخانه رسید؛ در حالی که «مجلس اعلا» که حتی یک نماینده در پارلمان ندارد نیز یک وزارتخانه را در اختیار گرفت.
سهمیه سازمان بدر، «وزارت حمل و نقل» است؛ یعنی همان وزارتخانهای که زمانی هادی العامری (رئیس سازمان بدر و رهبر ائتلاف فتح) در رأس آن قرار داشت. البته بخش امنیت داخلی وزارت کشور نیز به صورت سنتی در اختیار سازمان بدر بود و باید دید این بخش در دولت جدید و با وزیر جدید همچنان در اختیار بدریها خواهد بود یا به طیفهای رقیب آن واگذار میشود.
وزیر جدید حمل و نقل، آقای «رزاق محیبس»، در دولت الکاظمی نیز در همین وزارتخانه مشغول به کار بود؛ اما مدرک دانشگاهی وی در رشتههای «نفت» و «حقوق» است. وی همچنین سابقه عضویت در شورای استانی ناصریه و نیز نمایندگی مجلس از این استان را داشته است.
«وزارت آموزش عالی» سهمیه جنبش «عصائب اهل الحق» است که رهبر آن در تحولات بعد از انتخابات بیشترین همراهی را با «نوری المالکی» داشت. «نعیم العبودی» از رهبران برجسته و سخنگوی عصائب اهل الحق بوده و برای نخستین بار در مناصب عالی دولتی قرار گرفت. فراتر از آن، اگر از برخی چهرههای مرتبط با عصائب بگذریم، برای اولین بار است که به صورت رسمی یکی از وزارتخانههای عراق به این حزب سیاسی میرسد.
در ادامه ائتلاف فتح به «سند الوطنی» میرسیم که «وزارت کار» را در اختیار گرفت و حالا «احمد الاسدی» رهبر سند الوطنی در رأس آن قرار دارد. احمد الاسدی از چهرههای بارز حشد الشعبی و گروه «کتائب امام علی» بود که در سال 2018 به عنوان سخنگوی ائتلاف فتح وارد پارلمان شد. با این حال، احمد الاسدی فاقد سوابق اجرایی قابل توجه است و برای اولین بار وارد هیئت دولت عراق شده است.
در پایان این بخش به «مجلس اعلای شیعیان» میرسیم که بعد از جدایی سید عمار حکیم، همواره رو به افول بود و در انتخابات اخیر حتی یک نماینده از آنان نیز به پارلمان راه نیافته بود! آنها در دولت السودانی، «وزارت بهداشت» را در اختیار گرفتند که به صورت سنتی سهمیه «جریان صدر» بود! در سال 2008 و بعد از اعلان جنگ دولت وقت عراق به ریاست نوری المالکی علیه «جیش المهدی» (شاخه نظامی وقت جریان صدر)، کلیه نمایندگان جریان صدر از دولت وقت استعفا دادند و به این ترتیب کرسی وزارت بهداشت خالی ماند. در آن زمان نوری المالکی، «صالح مهدی الحسناوی» را در رأس وزارت بهداشت قرار داد و در دولت مالکی نیز الحسناوی همچنان در این منصب بود. به این ترتیب او با 6 سال سابقه در رأس وزارت بهداشت، از وزرای باتجربه دولت السودانی محسوب میشود. صالح مهدی الحسناوی در سال 2014 نیز از طریق لیست مورد حمایت نوری المالکی به پارلمان راه یافت؛ اما در سال 2018 با جدایی از دولة القانون به ائتلاف فتح پیوست. در مجموع، گرچه صالح مهدی الحسناوی را گزینه و نماینده «مجلس اعلای شیعیان» در کابینه میخوانند؛ اما او دارای رابطه عمیق و قدیمی با نوری المالکی است و به نوعی از حمایت او نیز برخوردار بود تا بار دیگر سکان وزارت بهداشت را در اختیار بگیرد.
نخستوزیر عراق؛ دو وزارتخانه مهم
در ترکیب جدید هیئت دولت عراق، دو وزارتخانه مهم و اصلی «کشور» و «اقتصاد» به عنوان سهمیههای نخستوزیر محسوب میشود تا السودانی نسبت به کارنامه کل دولت پاسخگو باشد.
در همین راستا خانم «طیف سامی» به وزارت اقتصاد رسید که البته در مورد وی ابهامات زیادی – حتی از طرف شخصیتهای فعال حامی مقاومت در عراق – مطرح شده است! بسیاری اعتقاد دارند انتصاب وی با درخواست پشت پرده آمریکاییها از السودانی و به نام «مبارزه با فساد» رخ داد! طیف سامی از سال 2005 ریاست «اداره بودجه» وزارت اقتصاد را بر عهده داشت و یکی از جعبه سیاههای اطلاعات مالی در اقتصاد سیاسی عراق محسوب میشود. چندی قبل وزارت خارجه آمریکا، جایزه «زن شجاع» را به خاطر «مبارزه با فساد مالی» به وی داد؛ این در حالی است که سرقت اخیر 2.5 میلیاردی از اموال وزارت دارایی با اطلاع او صورت گرفته بوده است!
دومین وزارتخانه، وزارت «کشور» میباشد که رقابت بالایی میان «بدر» (هادی العامری) و «دولت قانون» (نوری المالکی) بر سر آن وجود داشت؛ اما نهایتا محمد شیاع السودانی طرفین را قانع کرد تا انتخاب وزیر کشور با نخستوزیر باشد. «عبدالامیر الشمری» وزیر کشور جدید عراق، یک شخصیت نظامی کلاسیک است که در دوره الکاظمی نیز «جانشین فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح عراق» را در اختیار داشت و فرد نزدیکی به نخستوزیر وقت محسوب میشد.
سه وزارتخانه باقی مانده شیعیان
تاکنون 9 وزیر از 12 وزیر شیعی را بررسی کردهایم. سه وزارتخانه باقیمانده عبارتند از «منابع آبی»، «برق» و «ارتباطات» که به ترتیب به لیستهای «تصمیم» (عامر الفایز)، «فضیلت» و «عقد الوطنی» (فالح الفیاض) رسید. به این ترتیب نه هیچیک از نمایندگان مستقل شیعی و نه تنها وزرای مستقل و تکنوکرات شیعی در کابینه سودانی جایی ندارند!
سکاندار وزارت منابع آبی، «عون ذیاب» است که از نیروهای با سابقه این وزارتخانه محسوب میشود. طی دو سال اخیر، مواضع او در مورد اختلافات با تهران و آنکارا، بازتاب گستردهای در فضای رسانهای عراق داشته است. گفته میشود این وزارتخانه سهمیه «عامر الفایز» است که برخلاف میل «اسعد العیدانی»، نهایتا در صفآراییهای بعد از انتخابات تصمیم گرفت ائتلاف تصمیم را در کنار چارچوب هماهنگی شیعیان قرار دهد و از همراهی با جریان صدر خودداری کرد.
در رأس وزارت برق نیز «زیاد علی فاضل» قرار گرفت که از اعضای شاخص حزب فضیلت است و به نوعی پاداش این حزب بابت حفظ انسجام چارچوب هماهنگی شیعیان محسوب میشود. او از سال 2013 از مدیران رده بالای وزارت برق بود. از نکات قابل توجه این است که نامبرده نیز اهل بصره است تا در مجموع وزن این استان در کابینه سودانی بالا برود. سودانی خودش اهل استان میسان است و به نظر میرسد در کابینهاش نیز توجه ویژهای به بصره شده باشد.
اما درخصوص وزارت ارتباطات که وزیر آن «هیام الیاسری» است که با حمایت «فالح فیاض» به این منصب دست یافت. او از نیروهای با سابقه این وزارتخانه است و نیز آنقدر دارای نفوذ بالا بوده است که حتی گفته می شود از علل اصلی استعفای محمد توفیق علاوی از تصدی گری این وزارتخانه بوده است. حال با توجه به تجربه و نفوذ بالای وی باید دید که تا چه اندازه می تواند در اداره آن موفق باشد؟
حلبوسی؛ سه وزارتخانه
بعد از نوری المالکی که سه وزارتخانه مهم را در اختیار دارد، محمد الحلبوسی رئیس پارلمان و رئیس حزب «تقدم»، دومین رهبر سیاسی عراق است که سه وزارتخانه در دولت سودانی را در اختیار دارد. با این تفاوت که اولا المالکی یکی از وزارتخانههای اصلی (وزارت نفت) را در اختیار دارد؛ ثانیا چند وزیر دیگر (بهداشت، منابع آبی و...) نیز نزدیک به وی محسوب میشوند. سه وزارتخانهای که حلبوسی در اختیار دارد عبارتند از «برنامهریزی»، «صنایع» و «فرهنگ».
برای وزارت برنامهریزی، الحلبوسی «محمد تمیم» را معرفی کرد و رأی اعتماد گرفت که البته وی به عملکرد ضعیف و فسادهای مالی گسترده در زمان تصدی بر «وزارت آموزش و پرورش» مشهور است.
وزارت صنایع نیز به «خالد بتال» رسید که سابقه تصدی وزارت برنامهریزی در دولت الکاظمی را برعهده داشته است و البته در این وزارتخانه عملکرد چندان مثبتی نیز نداشت. برخی هم او را به انجام تغییراتی در وزارت برنامهریزی بر اساس انگیزههای مذهبی متهم میکردند.
الحلبوسی برای وزارت فرهنگ نیز «احمد فکاک» را انتخاب کرد. درخصوص او باید گفت که وی اگرچه از نیروهای این وزارتخانه نیست اما یک شخصیت علمی و فرهنگی است و باید دید که نتیجه عملکرد او در این وزارتخانه چگونه خواهد بود؟
خمیس خنجر؛ وزارت بازرگانی
سهم خمیس خنجر از کابینه السودانی، تنها یک وزارتخانه است. قرار شد وزارت بازرگانی به طیف تحت زعامت خمیس خنجر برسد و او «اثیر سلمان» را معرفی کرد که پیش از این ریاست شرکت غلات وابسته به این وزارتخانه را برعهده داشته است و انتقادات و شبهات فساد به عملکرد این شرکت بسیار بالاست.
البته گفته میشود قرار است خود خمیس خنجر نیز منصب بلندپایهای را دریافت کند تا به این ترتیب، وی بعد از حلبوسی، دومین بانفوذترین رهبر سیاسی سنی عراق باشد!
مثنی السامرائی؛ دو منصب شراکتی!
مثنی السامرائی کسی است که در برابر فشار امارات و ترکیه برای اتحاد میان دو ائتلاف «تقدم» (الحلبوسی) و «عزم» (خمیس خنجر) ایستاد تا نهایتا در جریان تشکیل ائتلاف «سیاده»، گروهی تحت زعامت مثنی السامرائی از ائتلاف عزم انشعاب کنند. همین انشعاب مهم، یکی از پایههای اصلی ناکامی جریان صدر و ائتلاف سهگانه در تشکیل دولت بود.
مثنی السامرائی متناسب با این عملکرد، انتظار داشت بعد از تشکیل دولت توسط چارچوب هماهنگی شیعیان، به عنوان نفر اول بیت سنی بیشترین وزن را در میان رقبای اهل سنت خود داشته باشد؛ اما در عمل حتی یک وزارتخانه را به صورت اختصاصی دریافت نکرد!
او از ماهها قبل، دستیابی به وزارت دفاع را مسجل میدانست و حتی در این زمینه با برخی نظامیان رایزنی کرده بود؛ اما بعد از ائتلاف چارچوب هماهنگی شیعیان با سیاده و حزب دموکرات و تشکیل «ائتلاف اداره حکومت»، به شدت تضعیف شد. در جریان مذاکرات هفتههای اخیر، قرار شد چهار وزارتخانه و یک منصب عالی (معاونت رئیس جمهور) به ائتلاف سیاده داده شود و در مقابل دو وزارتخانه به طیف مثنی السامرائی در عزم برسد که یکی از آنها وزارت دفاع باشد! اما خروجی نهایی ترکیب کابینه سودانی نشان داد حتی دو وزارتخانه اختصاصی هم به مثنی السامرائی نرسیده است!
برای وزارت دفاع «ثابت العباسی» رأی اعتماد گرفت که به سوابق بعثی و نیز غیبتهای مکرر در هنگام انجام خدمت مشهور بوده است. نکته جالب درخصوص او این است که برای اولین بار یک «ترکمان» به وزارت دفاع رسیده و این سهمیه – که از سال 2005 به صورت سنتی در اختیار «سنیهای عرب» بود، به یک ترکمان رسیده است! پر واضح است که این به دلیل نفوذ بالای ترکیه در میان اهل سنت عراق است و میتوان آن را سهم مستقیم ترکیه از کابینه السودانی دانست.
«وزارت آموزش و پرورش» نیز به عنوان آخرین وزارتخانه اهل تسنن، به یک گزینه مشترک و مرضی الطرفین میان «مثنی السامرائی» و «احمد الجبوری» (ابومازن) رسید: «ابراهیم نامس». پس از دستیابی ابراهیم نامس به این وزارتخانه، نزدیکانش در استان صلاح الدین، با شلیک گلولههای جنگی به شادی پرداختند که این اقدام از سوی بسیاری از عراقی ها با انتقاد مواجه شد!
وزرای کرد
همانطور که در ابتدا گفتیم تکلیف یک وزارتخانه یا شاید دو وزارتخانه هنوز مشخص نیست. به همین خاطر تا بدین لحظه تکلیف دو وزارتخانه فقط از طرف دو حزب کرد مشخص شده اند و آن ها عبارت اند از وزارت خارجه برعهده «فؤاد حسین» برای حزب دموکرات و وزارت دادگستری برعهده «خالد الشوانی» برای اتحاد میهنی.
درخصوص وزارت خارجه باید بگوییم که با توجه به این که فؤاد حسین توانسته بود توازن قابل توجهی در روابط منطقه ای و بین المللی عراق ایجاد کند، گزینه مورد توافق تمامی طرف های عراقی بود. اما خالد الشوانی تا به حال سابقه منصب وزارت یا منصب میانی در وزارتخانه های دولت فدرال عراق را نداشته است. اما در هر حال هر دو وزرای کرد سابقه حمایت از جدایی اقلیم از عراق را داشته اند.
وزرای اقلیت
به صورت سنتی یک یا دو وزارتخانه به اقلیتهای نژادی و مذهبی عراق میرسد که این بار در رأس وزارت دفاع یک ترکمان سنی قرار دارد. علاوه بر آن، سهمیه اقلیتهای مذهبی بار دیگر به مسیحیان رسیده و این بار «اوان فائق» از طرف فراکسیون «بابلیون» (متحدین فتح) وزارت امور مهاجرین را در اختیار گرفته است. او در دولت الکاظمی نیز همین پست را در اختیار داشت و عملکردش موفقیت آمیز نبود.
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خدای متعال را جدّاً جدّاً سپاسگزارم که الحمدلله بعد از سبک شدن این مشکل کرونا، بار دیگر این جلسهی شاداب و زنده و امیدبخش تشکیل شد؛ حقیقتاً حضور شما جوانها، بخصوص جوانان نخبه که شما هستید، خلّاق امید است؛ یعنی اصلاً حضور شما در هر جا که باشید، امید را به وجود میآورد، خلق میکند. برای همین هم هست که کسانی که با پیشرفت کشور موافق نیستند، با حضور شماها در آن جایی که باید حاضر باشید، موافق نیستند. خب الحمدلله.
من یک جمله راجع به این مطالبی که دوستان گفتند عرض بکنم؛ اوّلاً بسیار مطالب خوبی گفته شد، یعنی جدّاً من استفاده کردم و به نظرم میرسد که پیشنهادهایی که داده شد درست است و غالباً هم عملی است؛ و از اینجا انسان این حقیقت را بیشتر درک میکند که بسیاری از مشکلات ما در این سالهای گذشته، مشکلات مدیریّتی بوده؛ راهکار وجود داشته، [امّا] مدیریّتها به آن راهکار نپرداختند. حالا امیدواریم که این دولت فعلی انشاءالله با جدّیّت دنبال کند، که نشانههایش دارد دیده میشود. اینجا چند نفر از آقایان وزرا و معاون رئیسجمهور هستند، اینها را در دولت باید مطرح کنند، من هم اینها را منتقل خواهم کرد؛ یعنی حالا این مطالبی که به من داده شد، در دفتر یک بررسیای میکنند، [بعد] انشاءالله، هم به خود آقای رئیس جمهور، هم به مجموعهی مسئولین دولتی منتقل میکنیم.
مطلبی که من امروز آماده کردهام که عرض بکنم، دو سه سرفصل است که سعی میکنم کوتاه بحث بشود. یکی دربارهی نخبه است؛ عنوان نخبه، موضوع نخبه؛ دو سه نکته را در این زمینه میخواهم عرض کنم که نخبه کیست و چه کار میکند. یک سرفصل دیگر، انتظارات از نخبه است؛ حالا بعد که شناختیم نخبه کیست، چه انتظاراتی از نخبگان کشور داریم. سرفصل بعدی این است که چه انتظاراتی از دستگاهها داریم برای کمک به نخبه؛ چون نخبه یک جوان است؛ کمک میخواهد، پشتیبانی میخواهد، حمایت میخواهد؛ نوع این حمایتها باید مشخّص بشود. من هر کدام از اینها را به اجمال عرض میکنم. یک نکتهای هم در آخر در ذهنم هست که آن را هم عرض خواهم کرد.
در مورد نخبهی علمی و [کلّاً] نخبه، اوّلاً باید بدانیم و میدانیم ــ یعنی من بجد به این معتقدم و باید همه بدانیم این را ــ که نخبه یکی از مهمترین ثروتهای انسانی کشور است؛ بله، منابع طبیعی کشور مهم است، جایگاههای جغرافیایی مهم است، شکل اقلیمی مهم است، اینها همه مهم است، امّا یکی از مهمترینها وجود نخبه است؛ نخبه را ثروت عظیمی باید دانست. وقتی آن را ثروت عظیمی دانستیم، در تولیدش تلاش میکنیم، از دست دادنش را خسارت میشمریم، و حتّیالمقدور مانع میشویم از اینکه این از دست برود و با او رفتار کریمانه خواهیم داشت؛ وقتی فهمیدیم ثروت باعظمت و مهمّی است، رفتار ما هم با او به همین تناسب شکل خواهد گرفت. بنابراین، این را باید بدانیم، همه بدانند؛ مسئولین کشور و مؤثّرین در فضای عمومی کشور.
نخبهی علمی و اساساً دانشگاه، جزو ارکان پیشرفت کشورند؛ یعنی یک رکنِ مهمّ پیشرفتِ کشور، دانشگاه و در دانشگاه هم عمدتاً نخبگان علمی هستند. اینکه شما میبینید در مقاطع مختلف، نه فقط حالا دیروز و پریروز، تلاش شده که دانشگاهها تعطیل بشود، کلاسها تعطیل بشود، بچّهها سر کلاس نروند، استاد نرود و از این کارها، ناشی از این است؛ چون دانشگاه نقش اساسی دارد. حالا آن کسی که استاد را تلفنی تهدید میکند که اگر بروی، چنین و چنان، معلوم نیست خودش عامل اصلی باشد؛ عامل پشت صحنه مهم است. این به خاطر آن است که دانشگاه مهم است، دانشگاه برای پیشرفت کشور حیاتی است. هر چه دانشگاه را بتوانند لنگ کنند، تعطیل کنند، خراب کنند، ناقص کنند، برای دشمنان کشور و [دشمنان] پیشرفت کشور مغتنم است. پس بنابراین، دانشگاه از ارکان پیشرفت کشور است.
دانشگاه یکی از بزرگترین موانع در مقابل سلطهی استکبار است؛ ما باید این را بدانیم. هدف قدرتهای گردنکلفت جهانی سلطه است؛ به چه وسیله؟ یک روز با اسلحه، یک روز با فریب، یک روز با علم؛ با علم هم سلطه پیدا میکنند. دانشگاه جلوی سلطه را میگیرد؛ یعنی شما اگر چنانچه توانستید سطح علم کشور را بالا بیاورید، در مقابل سلطهی دشمن یک مانع ایجاد کردهاید. خب؛ این یک نکته در مورد نخبههای علمی و دانشگاه.
یک نکتهی دیگر این است که یک عنصر در ایجاد نخبه استعداد طبیعی او است؛ فکر خوب، ذهن خوب، مغز خوب، که این عطیّهی الهی است؛ این دیگر کار کسی نیست، این را خدا داده؛ حالا اینکه به چه دلیل خدا داده، بحث دیگری است. خدای متعال به این نخبهی ما مغز قوی، فکر خوب، آمادگی لازم، چشم باز را عطا کرده؛ این یک عنصر. عنصر دوّم برای اینکه کسی نخبه بشود، همّت و تلاش او است، کار خود او است؛ وَالّا خیلیها هستند همین عطیّهی خدادادی را دارند، [امّا] کار نمیکنند، تلاش نمیکنند، همّت نمیکنند، به جایی نمیرسند؛ نه خودشان رشد میکنند، نه به کشور کمکی میکنند. کم نداشتهایم از این قبیل، الان هم داریم، در گذشته که خیلی بیشتر هم بود. پس بنابراین، عنصر دوّم برای ایجاد نخبه مربوط به خود او است و آن، تلاش و همّت و کار و پشتکار و مانند اینها است. این دو عنصر. یک عنصر سوّمی هم هست که آن را بعد عرض میکنم؛ در همین صحبتم، بعداً عرض خواهم کرد.
خب؛ یک عامل مهم برای اینکه حالا این نخبهای که متشکّل از این عناصر است، بتواند آن استعداد ذاتی را بُروز بدهد و فرصت تلاش پیدا کند، زمینه است؛ زمینهی تلاش نخبه؛ این خیلی مهم است. گاهی نخبهای هست، آمادگی کار هم دارد امّا زمینه برایش فراهم نمیشود. خب، این زمینهای که عرض کردیم که بایستی به وجود بیاید، در دوران طاغوت وجود نداشت؛ اگر هم بود، خیلی جزو سیاستهای رسمی طاغوت نبود؛ زمینه وجود نداشت. خیلیها بودند دارای استعدادهای خوب، آمادهی تلاش هم بودند، تلاش هم میکردند، [امّا] توی سرشان میزدند؛ نه فقط زمینه برایشان فراهم نمیشد بلکه حتّی ضدّ کار هم برای آنها به کار میرفت؛ در دورهی طاغوت این جوری بود. به برکت انقلاب اسلامی زمینه فراهم شد. ببینید؛ این را من با صراحت و با جرئت میگویم، یعنی یک چیزی است که قابل تشکیک نیست، من چون از اوّل انقلاب در مجموعهی دانشجویی و دانشگاهی و دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر حضور داشتم، با استاد و با دانشجو و مانند اینها دائم نشست و برخاست داشتم، با همهی اعتقاد و با قابلیّت اثبات این را عرض میکنم که با انقلاب اسلامی زمینه برای نخبهپروری فراهم شد.
اوّلاً توسعهی دانشگاهها؛ شما ببینید کجای کشور الان دانشگاه ندارد. حالا دوستان بعضی گله کردند که یک جاهایی دانشگاه ایجاد شده بدون اینکه زمینههایش فراهم باشد؛ خیلی خب، پس انگیزهی ایجاد دانشگاه وجود داشته؛ این خیلی مهم است. همه جای کشور دانشگاه هست. دانشگاههای بعضی از شهرهای دوردست دانشگاههای برجستهای هستند؛ انسان میتواند [این را] بفهمد؛ اساتید خیلی خوب، اساتید برجسته، ممتاز در دانشگاه فلان شهر دوردست [هستند]؛ سراغ داریم از این قبیل. خب، [این از] توسعهی دانشگاه.
بعد هم دانشگاهیان؛ گسترش دامنهی دانشگاهی؛ چه دانشجو، چه استاد. دانشجویان کشور ــ حالا من این آمار را مکرّر گفتهام، امّا الان دقیق یادم نیست؛ یادداشت که برمیداشتم منابع در اختیارم نبود ــ حدود ۲۵ برابر، دانشجویان کشور رشد پیدا کردهاند؛ ۲۵ برابر. خیلی است.
استاد؛ سالهای اوّل انقلاب ــ همان سالهای حدود ۵۹، ۶۰ ــ که ما در مسائل دانشگاه بحث میکردیم، آن طور که در ذهنم هست، حدود پنج هزار استاد، اعضای هیئت علمی در کشور بود؛ الان بیش از صد هزار است؛ الان بیش از صد هزار است. جمعیّت کشور بیش از دو برابر شده امّا این، بیست برابر شده؛ اینها مهم است. این آمارها خیلی زباندار است، خیلی گویا است. انقلاب چه کار کرده؟
خب، انبوه پژوهشگاههایی که در کشور هستند؛ اندیشکده، پژوهشکده، پژوهشگاه. فراوان در خیلی جاهای کشور اینها هستند. این توسعهی علم در کشور خیلی چیز باارزشی است. این زمینهی نخبهپروری است؛ از زمینههای نخبهپروری، یکی این است. البتّه باید تشکّر کنیم از خود دانشگاهیها؛ دانشگاهیهای ما نگذاشتند که ما محتاج غربیها بمانیم. چون وقتی که یک کشوری دانشگاه دارد [ولی] استاد ندارد، یکی از چیزهایی که به ذهن میرسد این است که خب برویم از بیرون استاد بیاوریم؛ [لکن] دانشگاهیهای ما اجازه ندادند؛ استاد تربیت کردند. الان شاید صدی نود استادهای امروز، نسلشان تربیتشدههای اساتید دانشگاه خودمان هستند؛ کار کردند، تلاش کردند. خب، جمهوری اسلامی دانشگاه را گسترشیافته میخواست، توانا میخواست، و این بحمدالله انجام گرفت، دانشگاه هم از این فرصت تاریخی استفاده کرد و خودش را توسعه داد. این یک مطلب.
یک مطلب هم این است که بدون مبالغه باید بگوییم نخبگان دانشگاهیِ ما مایهی آبروی ایران شدند. شما نسل جوانِ نخبگان هستید. قبل از شما هم، در نسلهای قبل از شما، نخبگان زیادی در این چهل سال وجود داشتند؛ آبرو دادند به کشور. در هر مسئلهای که دانشمندان ما ورود کردند و متمرکز شدند، کاری کردند که در محافل علمیِ جهان مورد تحسین واقع شد. حالا من چند نمونهاش را اینجا بگویم، که البتّه همهی شما هم میدانید.
مثلاً تحقیقات و دستاوردهای پژوهشگاه رویان، نه فقط در مسئلهی سلّولهای بنیادی، که در شبیهسازی حیوان زنده، در دنیا یک چیز کمیابی بود؛ این اتّفاق افتاد. آن حیوان زنده را خود من دیدم؛ این نقل نیست، بنده رفتم از نزدیک آن حیوان زندهی تولیدشده را [دیدم]. یکی هم نبود چند تا بودند؛ اینها را ما دیدیم؛ این خب کار کوچکی نبود. رحمت خدا بر کاظمی آشتیانی(۲) که این پایه را او گذاشت و بعد هم این برادرانی که الان هستند دنبال کردند، به اینجا رسیدند؛ این یک نمونه.
پیشرفت در بیوشیمی و دست یافتن به کرسی یونسکو(۳) در این رشته؛ [خودشان] اعتراف کردند. شما میدانید در این کرسیهای بینالمللی، یکی از کارهای اساسی دشمنانِ ما این است که دخالت کنند، نفوذ کنند، نگذارند ایران کرسی بگیرد و عضو بشود؛ علیرغم این، نخبگان ما این پیروزی را به دست آوردند.
یا یک نمونهی دیگر، انتقال ماهواره به فضا است؛ این مال چند کشور است، همهی کشورها این را ندارند. خیلیها ماهواره در فضا دارند، [ولی] مال خودشان نیست، خودشان پرتاب نکردند. آنهایی که خودشان پرتاب میکنند، تعداد معدودی کشورند. ما البتّه عقبیم امّا پرتاب کردیم، توانستیم، رفتیم؛ دانشمندان ما متمرکز شدند. حالا این برادرمان در مسئلهی فضا اینجا یک مقداری اشاره کردند که این کارها شده. [نمونهی دیگر:] ساخت رباتهای انساننما در دانشگاه تهران؛ مهم است. اینها را چرا ما ندیده بگیریم؟
دستاوردهای بنیادین در صنعت هستهای. این مسئلهی صنعت هستهای داستان مفصّلی است؛ خیلی حرفها در این زمینه هست که حالا مجال گفتنش نیست. ما به مسائل بنیادین در صنعت هستهای دست پیدا کردهایم. ما دنبال سلاح و بمب و مانند اینها نمیرویم امّا خود این صنعت خیلی برکات دارد؛ ما توانستیم [به آن] دست پیدا کنیم. البتّه اینهایی که امروز در دنیا صنعت هستهای دارند، به غیر از آن تولیدکنندگان اوّل که مال کشور آلمان زمان هیتلرند که بعد آمریکاییها از آنها گرفتند، بعضیهای دیگر توانستند با بعضی از انواع سرقتهای علمی از آمریکاییها بگیرند، بعد آن کشور به کشور همفکر خودش داد، بعد آن کشور [به دیگری]؛ اینهایی که [دانش هستهای را] دارند، این جوری پیدا کردند. ما نه، البتّه آن زمینهی بسیار ناقص اوّلی از خارج بود، خیلی چیز کماهمّیّتی بود، امّا آن کاری که انجام گرفته، نخبهی ایرانی انجام داده؛ نخبهی ایرانی با قدرت، با امید انجام داد.
ساخت تجهیزات پیشرفتهی موشکی و پهپادی که چند سال پیش از این میگفتند که اینها فتوشاپ است! وقتی که عکسهایش منتشر میشد، میگفتند این فتوشاپ است؛ حالا میگویند که پهپادهای ایرانی خیلی خطرناک است! چرا به فلان کس میفروشید، به فلان کس میدهید. خب، اینها کارهایی است که نخبهی ایرانی انجام داده؛ اینها برای کشور آبرو است. ساخت واکسنهای پیچیده، بخصوص واکسن کرونا و امثال اینها؛ کم نداریم. خب، این هم یک نکته که نخبهی ایرانی توانسته به کشور آبرو بدهد؛ به کشور آبرو بدهد. من اینها را میگویم برای اینکه شما که نخبهاید، قدر خودتان را بدانید، آنهایی هم که بیرون نشستهاند، قدر شما را بدانند؛ حالا بنده که خیلی قدر شماها را میدانم؛ خدا کند بتوانیم کمکی به شما کنیم.
امّا آن عنصر سوّم: دو عنصر را گفتم، گفتم یک عنصر سوّمی وجود دارد؛ آن عنصر سوّم برای نخبه بودن و نخبه شدن و نخبه شمرده شدن چیست؟ آن عبارت است از هدایت و توفیق الهی. بدون تردید برای اینکه شما نخبه بشوید و نخبه شمرده بشوید، احتیاج دارید به توفیق الهی و به هدایت الهی. صِرف اینکه کسی استعداد داشته باشد و این استعداد را به کار ببرد، آدم را نخبه نمیکند. ممکن است یک کسی، آدم بسیار باهوشی و زرنگی [باشد]، این زرنگی را، این هوش را برای اختلاس به کار ببرد! مگر نمیبرند؟ یا برای دزدی [به کار ببرد]؛ این نخبه است؟ نه، این دزد است؛ این اختلاسگر است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که به معنای واقعی کلمه برگزیده باشد؛ نخبه یعنی منتخب؛ نخبه یعنی برگزیده و ممتاز. این دزد زرنگ که انواع قفلهای گوناگون و پیچیدهی خودرو را میتواند باز کند، خودرو را بدزدد و ببرد، این انسان ممتازی است؟ نه، این دزد است؛ این نخبه نیست. نخبه آن کسی است که این حرکت را با توفیق الهی دنبال کند و با هدایت الهی پیش برود.
خب، من حالا این مسئلهی دزد و اختلاسگر را یک مقداری توسعه بدهم؛ من میگویم آن کسی که در دانش فیزیک نابغه میشود و بمب اتم درست میکند، این به نظر ما نخبه نیست. آن کسی که از دانش شیمی استفاده میکند، گاز خردل و گازهای شیمیایی درست میکند که انسانهایی را تا آخر عمر گرفتار میکند، این نخبه نیست. آن کسی که با پیشرفت در ریاضیّات و مثلاً مهندسیهای پیشرفته میتواند فضا را تصرّف کند ــ هم فضای خیلی بالا را، هم فضای زندگی مردم را ــ یعنی شما داخل خانهتان هم که دارید حرف میزنید، خاطرتان جمع نیست که یک گوش بیگانهای دارد حرف شما را میشنود؛ نه فقط گوشی همراه، نه، طُرق دیگر هم وجود دارد. این نخبه نیست؛ این که این جور از دانش سوء استفاده میکند، نخبه نیست.
در دوران استعمار، غربیها ــ اوّل از پرتغال و اسپانیا و مانند اینها شروع شد، بعد بتدریج رسید به جاهای دیگر [مثل] هلند و بلژیک و انگلیس و فرانسه؛ ــ خب زودتر از دیگران توانستند به سلاح دست پیدا کنند؛ یعنی انقلاب صنعتی مثلاً در قرنهای هفدهم، هجدهم یکی از اوّلین کارهایی که انجام داد این بود که سلاح پیشرفته درست کرد. خب با این سلاح پیشرفته اینها آمدند کشورها را قبضه کردند. هندوستان یک کشور با آن عظمت را، با دَهها برابر سطح جغرافیایی جزیرهی انگلیس ــ [البتّه] نه فقط هند؛ هند و پاکستان و بنگلادشِ امروز، [یعنی] شبه قارّهی هند را ــ آمدند تصرّف کردند، کشورهای حول و حوش را هم [مثل] همین میانمار و مانند آنجاها را تصرّف کردند، صنایع ملّی این کشورها را از بین بردند. شما این کتاب نگاهی به تاریخ جهانِ نهرو(۴) را بخوانید. متأسّفانه شماها کتاب کم میخوانید؛ این نگاهی به تاریخ جهان، نوشتهی نهرو است؛ او شرح داده کیفیّت ورود انگلیسها را به هند و اینکه در هند چه کار کردند.
من اخیراً یک کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان(۵) ــ که من از نزدیک [با ایشان] آشنایی ندارم ــ نوشته، به نام سرگذشت استعمار؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۵۰ صفحهای، ۱۲۰ صفحهای است؛ تشریح میکند که استعمار چگونه در قارّهی آمریکا و در قارّهی آسیا توانست ثروتهای اینها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ اینها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند. خب اینها به وسیلهی سلاح توانستند یک چنین کارهایی را بکنند. ذهنهای خلّاقی داشتند، درست است؛ تلاش هم خیلی کردند؛ اهل خطرپذیری بودند؛ اینها خصوصیّات خوب اروپاییها است امّا از این خصوصیّات چه استفادهای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم؛ نظام سلطه. یکی از بلاهای بزرگ امروزِ دنیا که هنوز تمام نشده و انشاءالله تمام خواهد شد، نظام سلطه است. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطهگر و سلطهپذیر؛ یک عدّهای حتماً بایستی قدرتمندانه بر همهی دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوششهای مختلف از اینها اطاعت کنند؛ این نظام سلطه است. این نظام سلطه را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد. خب، پس نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی شامل اینها نمیشود.
نخبه به عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفتآوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است.
خب، حالا شما جوانان عزیز خوشبختانه دلهایتان آلوده نیست؛ شماها جوانید، جوان ممکن است تخلّفاتی داشته باشد امّا دلتان پاک است، ضمیرتان ضمیر روشنی است، از این هدایت الهی خیلی میتوانید برخوردار باشید. پس [باید] بتوانید نخبهی به معنای واقعی کلمه بشوید؛ یعنی دارای استعداد، دارای تلاش و برخوردار از هدایت و توفیق الهی که البتّه «وَ مَن یُؤمِن بِاللَهِ یَهدِ قَلبَه»؛(۶) ایمان، هدایت را به دنبال خودش میآورَد. خب، این چند کلمه راجع به نخبه.
امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود انشاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبهها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوهشان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهرهی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهرهی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمیبینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمیبینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.
یک توقّع دیگری که از نخبگان هست، این است که غفلت نکنند. اینجا دو جور غفلت وجود دارد: یکی غفلت از تواناییهای خود است. اگر شما از تواناییهای خودتان غفلت کنید، دیگر تلاش نخواهید کرد. بعضی از نخبگان ما به یک حدّی که میرسند متوقّف میشوند؛ این ناشکری است، این غفلت است. دنبال کنید، پیش بروید، هر چه ممکن است تلاش را ادامه بدهید؛ به هر شکلی که ممکن است از تواناییِ خودتان که بینهایت است غفلت نکنید. توانایی بینهایت است؛ یعنی جوری است که هر چه شما از این تواناییِ نخبگی استفاده کنید، این چشمه بیشتر در درون شما خواهد جوشید، نخبهتر خواهید شد؛ هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خواهد شد. خسته نشوید، متوقّف نشوید، اسیر سرگرمیهای زیانبار نشوید. سرگرمیهای زیانباری هم وجود دارد، این یک غفلت است ، حالا در فضای مجازی یا غیر مجازی؛ اسیر این سرگرمیها هم نشوید.
غفلتِ دیگر [غفلت از] ظرفیّتهای کشور است. حالا شما دوستان آمدید هر کدام از آن رشتهی خودتان و کار خودتان گفتید؛ خیلی خب، اطّلاعاتتان خیلی خوب است، ما استفاده میکنیم؛ امّا از رشتههای دیگر خبر دارید؟ نخبههای کشور از ظرفیّتهای عظیم و وسیع کشور مطّلع هستند؟ من فکر نمیکنم؛ یعنی میدانم که نه، همه مطّلع نیستند؛ اکثر مطّلع نیستند.
یک روزی، یک آقایی گفته بود که ما از لحاظ سلاح در مقابل آمریکا صفر هستیم، میتواند مثلاً در یک ساعت فلان [ضربه را بزند ]؛(۷) من اینجا گفتم(۸) که یک تور گردشگری بگذارید، این آقایان بروند سلاحهای نظامی ما را ببینند، این صنایع تسلیحاتی ما را ببینند تا از این اشتباه بیرون بیایند؛ حالا این تور را برای همهی شماها باید گذاشت. یکی از کارهای مهم این است. به نظر من یکی از کارهای معاونت علمی همین است. بچّهها را آشنا کنید با آن چیزی که در کشور وجود دارد؛ آن ظرفیّتهایی که هست و کارهای فراوانی که دارد میشود. من میدانم که خیلیها مطّلع نیستند؛ حتّی بعضی از این ظرفیّتها را انکار میکنند، مثل آن شاه نادان؛ به یکی از شاهها گفتند یک مادّهی بدبوی سیاهرنگ منحوسی به نام نفت از یک جاهایی جوشیده، این خارجیها، بیچارهها، حاضرند بیایند این را بردارند ببرند؛ اجازه بدهیم ببرند؛ او هم گفت: خیلی خب، ببرند راحت بشویم! حالا هم به ما میگویند که یک چیزِ زحمتدارِ مشکلی به نام صنعت هستهای وجود دارد در کشور که بگذارید جمعش کنند ببرند، نماند. میگویند این حرف را! بدروغ ادّعا میشود که دنیا از صنعت هستهای و از انرژی هستهای روگردان شده؛ دروغ محض! روزبهروز دارند پایگاههای هستهایشان را ــ نه پایگاههای نظامی، [بلکه] پایگاههای صنعتی ــ دارند اضافه میکنند، افزایش میدهند. ما هم احتیاج داریم. ما آن روزی که شروع کردیم ــ که حالا سالها است ــ اگر شروع نمیکردیم، بایستی ده سال دیگر شروع میکردیم و سی سال دیگر نتیجه میگرفتیم؛ یعنی این چیزی نیست که یک کشور بتواند از آن صرف نظر کند. خب حالا این هم از این [مطلب].
یک غفلت دیگر هم غفلت از دشمن است. از دشمن هم نباید نخبههای ما غافل بشوند. دشمن گاهی به عنوان یک چهرهی علمی جلو میآید. بنده خبر دارم؛ اینکه میگویم، اطّلاع است، حدس و تحلیل نیست. خیلی از این مراکز علمی که دعوت میکنند استادها را، گاهی اوقات دانشجوها را، اعضائی که خودشان را در آن هیئت علمی نفوذ دادهاند، اعضای امنیّتی سیآیای و موساد و مانند اینها را به عنوان چهرهی علمی. مینشینند و ارتباطات برقرار میکنند. حالا این ارتباطات بعدش به کجا برسد، این را دیگر خدا میداند؛ حدّاقلّش این است که ذهن او را خراب کنند. اگر نتوانند جذبش کنند، اگر نتوانند فریبش بدهند، حدّاقلّش این است که ذهنش را خراب کنند. دشمن این جوری وارد میشود. خودشان را مؤدّب جا میزنند، باهوش جا میزنند، بعد معلوم میشود که اینها کلاه ما را برمیدارند.
امّا انتظاراتی هم که از دستگاهها برای نخبه داریم، بخش مهمّی است. در یک کلمه: حمایت. از دستگاهها توقّع داریم که از نخبگان حمایت کنند. این حمایت همیشه به معنای پول دادن نیست. گاهی پول دادن مضر است؛ حمایت [باید] عاقلانه، بخردانه و با توجّه به جوانب گوناگون باشد.
یکی از موارد حمایت این است که چه نخبهای که در ایران درس خوانده، چه نخبهای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبههایی که در خارج درس خواندهاند و به جایی رسیدهاند و حالا آمدهاند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامهی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبههای ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبهای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبههای ما ــ نخبههای برجسته ــ بیرون درس خواندهاند، آمدهاند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشتهاند رفتهاند! دیدهاند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایهگذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضیها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبهها نخبهها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانعتراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.
یک نکتهی دیگر که انتظار میرود، این است که شاخص ارزیابی نخبه را اصلاح کنیم. امروز شاخص ارزیابی استاد و نخبه و غیره غالباً مقالات است؛ این درست نیست. البتّه من قبلاً هم این را گفتهام،(۹) من بارها تکرار کردهام این را؛ شاخصها را حلّ مسئله قرار بدهید. مسئله را ارائه بدهید، بخواهید حل کنند؛ این جمع، این گروه نخبه، این شخص نخبه، این استاد نخبه، یک مسئلهای را حل کند برای دستگاههای ذیربط؛ این شاخصِ ارتقا باشد، این شاخصِ پذیرش به عنوان رتبهی برتر باشد؛ این هم یک نکته است.
یک نکته هم اینکه به نخبگان ما افق روشن نشان داده بشود. بعضیها نخبه را مأیوس میکنند، افق را تاریک نشان میدهند؛ این خلاف واقع است؛ افق روشن است، باید نشان داد، باید آنها را دلگرم کرد. هم استاد، هم مدیران آموزش عالی، هم فعّالانی که در رسانهها کار میکنند ــ چه رسانهی ملّی، چه مطبوعات ــ چه صاحبان صنایع و شرکتهای دانشبنیان، که حالا اینجا هم بعضی از دوستان گفتند، فضا را فضای شوقانگیزی برای نخبهها قرار بدهند. امروز ناامید کردن نخبهها و بیآینده نشان دادن نخبهها به نظر من بخشی از جنگ نرم دشمن است. سعی دشمن همین است که نخبگان کشور را بیآینده نشان بدهد. حالا این را عرض میکنم که نقطهی ضعف وجود دارد در کشور، نه اینکه نقطهضعفها را انکار کنیم؛ نقطهضعف کم هم نیست، زیاد است، امّا نقاط قوّت را در کنار نقاط ضعف باید دید. دشمن سعی میکند در مورد نقاط ضعفِ ما اغراقگویی کند، نقاط قوّت ما را بپوشاند؛ نباید بگذاریم، ما نباید به دشمن در این زمینه کمک کنیم.
این آخرین عرایض ما است. من دربارهی همین افق دید و اینکه حالا چگونه بایستی افق دید را تصحیح کرد، عرض بکنم. از اوایل انقلاب اسلامی، غربیها در تبلیغاتشان این جور وانمود میکردند که نظام جمهوری اسلامیِ بر اثر انقلاب بهوجودآمده، رو به زوال است؛ از همان روزهای اوّل [میگفتند] رو به زوال است. گاهی میگفتند دو ماه دیگر، گاهی میگفتند یک سال دیگر، گاهی میگفتند پنج سال دیگر؛ زمان معیّن میکردند! یک عدّهای هم متأسّفانه در داخل ــ حالا یا از روی غفلت، بعضیها هم از روی بدخواهی ــ همین را ترویج میکردند. زمان امام، یک روزنامهای که اسم نمیآورم برداشت یک مقالهی مفصّلی نوشت، به نظرم تیتر هم زدند ــ از آن تیترهای درشت صفحهی اوّلی ــ که مضمونش این بود، حالا عینش یادم نیست، که خلاصه نظام در حال فروپاشی است! امام آن وقت جواب دادند، گفتند: شما خودتان در حال فروپاشی هستید؛ نظام محکم و مستحکم ایستاده. نه اینکه حالا چون امام بود و هیبت امام مانع میشد، نخیر، زمان امام هم میگفتند.
بعد از رحلت امام، در سال ۶۹، بعضی از موجّهین ــ [یعنی] آدمهای موجّهی هم بینشان بودند، چهرههای معروف نظام و موجّه که سابقهی کاری هم در نظام داشتند(۱۰) ــ یک اعلامیّهای دادند که نظام در لبهی پرتگاه است، یعنی همین روزها است که خلاصه قضیّه تمام بشود! کِی؟ سال ۶۹. در سال ۸۲ یک عدّه از نمایندگان مجلس(۱۱) نامه نوشتند به بنده؛ یک نامهی واقعاً غیر منصفانهای بود، خیلی غیر منصفانه بود. یک چیزهایی را گفتند، یک سؤالهایی از ما کردند که جوابش را خودشان باید میدادند؛ چون هم مجلس دست خودشان بود، هم دولت دست خودشان بود؛ باید آنها جواب میدادند، [امّا] از من سؤال کرده بودند! آن وقت مضمون آن نامه و خلاصهاش این بود که باید تسلیم بشوید وَالّا کارتان تمام است! مال سال ۸۲ است. تسلیم نشدیم، ایستادیم و انشاءالله باز هم خواهیم ایستاد. خب، این کار دشمنان ما بود که مکرّر این کار را انجام دادند.
آنچه به نظر من در این زمینه ما بایستی نگاه کنیم، این است که ببینیم تحلیلمان از اوضاع چیست؛ تحلیلِ درست کنیم. دو نظامِ تحلیلی وجود دارد: یک نظام تحلیلی این است که کار در مقابل هنجارهای همهگیر جهانی بیفایده است؛ فایدهای ندارد. یک هنجارهای بینالمللی وجود دارد، دولتها بر اساس این هنجارها شکل گرفتهاند، قدرت گرفتهاند؛ آمریکای مقتدر و ثروتمند بر اساس این هنجارها [شکل گرفته]، اروپا همین جور، دیگران همین جور؛ در مقابل این هنجارها بیخود نَایستید؛ از بین میروید. این یک تحلیل. [فقط] امروز هم این را نمیگویند؛ همین طور که عرض کردم، چهل سال است همین حرفها را مرتّب دارند میگویند. آن وقت آن کسانی که این تحلیل را میکنند، دیگران را متوهّم تصوّر میکنند! میگویند اینها دچار توهّمند ــ مثلاً بندهی حقیر؛ در رأسشان خود من ــ [میگویند] اینها دچار توهّمند خیال میکنند دارد کار پیش [میرود]. این یک تحلیل.
یک تحلیل هم نه، تحلیل واقعبینانه است. این تحلیل، واقعیّات را میبیند؛ نه فقط واقعیّات خوب را، [بلکه] واقعیّات بد را هم میبیند. ما هرگز نقاط منفی را انکار نکردهایم. بنده در ملاقاتهای مسئولان، در این جلساتی که ماه رمضانها هست که همهی آنها را [دعوت میکنیم]، بیشترین نقاط ضعف را تذکّر میدهم؛ در جلسات خصوصی خیلی بیشتر. و توجّه به این نقاط ضعف وجود دارد، نه اینکه نیست؛ من بارها گفتهام ما عقبیم؛ در این شکّی نیست، امّا آن طرف قضیّه این است که ما از انتهای قافله، یک حرکت پُرشتابی را شروع کردهایم حالا به نزدیکهای جلو رسیدهایم؛ این یک واقعیّت است. هنوز به آن جلو نرسیدهایم امّا خیلی پیش رفتهایم، باز هم پیش خواهیم رفت. ما در مسائل گوناگون کشور پیشرفت کردهایم؛ در دانش پیشرفت کردهایم، در مدیریّتها پیشرفت کردهایم؛ ضعفها هست؛ بعضی از مسئولین ما، بعضی از دولتهای ما کوتاهیهایی داشتهاند؛ اینها وجود دارد امّا حرکت، حرکت انقلاب است، پیشرفت انقلاب است.
شما نگاه کنید ببینید جمهوری اسلامی چهل سال پیش کجا بود، امروز کجا است؛ بیست سال پیش کجا بود، امروز کجا است. با گذشت چهار دهه میتوان فهمید که کدام یک از این دو تحلیل، واقعبینانه است؛ تحلیل غربگراها و غربیها واقعبینانه است، و ما متوهّمیم؛ یا نه، تحلیل انقلاب واقعبینانه است، آنها متوهّمند. واقع قضیّه این است. حرکت انقلاب حرکت محکمی است؛ شما جوانها یکی از بزرگترین نشانههایش هستید. شما الان یک جمع نخبه [هستید] که فقط هم شما نخبه نیستید، نخبههای دیگری هم هستند؛ نخبههای بزرگ، معتقد به انقلاب، معتقد به این راه، در حال تلاش و جدّیّت، بعد از گذشت چهار دهه و بعد از این همه دشمنی و بعد از این همه تبلیغات؛ دلیل بهتری از این وجود دارد برای اینکه نشان بدهد آن تحلیل، تحلیل غلطی است و تحلیل درست، تحلیل انقلاب است؟
پروردگارا! ما را در راه خودت ثابتقدم بدار. پروردگارا! ما را با هدایت خودت و با توفیق خودت به راه راست، در حرکت کامل دربیاور. پروردگارا! دشمنان ملّت ایران را منکوب و مغلوب ملّت ایران کن.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
کابینه محمد شیاع السودانی از پارلمان عراق رأی اعتماد گرفت
کابینه «محمد شیاع السودانی»، نخست وزیر مأمور به تشکیل کابینه جدید در عراق پنجشنبه شب از کابینه این کشور رأی اعتماد گرفت.
پارلمان عراق عصر امروز پنجشنبه ساعت 20:00 به وقت محلی برای رأی گیری در مورد کابینه السودانی تشکیل جلسه داد و طی آن نمایندگان عراقی به این کابینه رأی اعتماد دادند. این جلسه با دو ساعت تأخیر شروع شد.
نمایندگان پارلمان عراق با اکثریت قاطع به برنامه های کابینه پیشنهادی السودانی و همچنین به وزیران پیشنهادی وی رأی اعتماد دادند.
محمد شیاع السودانی در ابتدای جلسه قول عبور از بحرانهای کنونی عراق و مانع زدایی داد.
فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق در سمت خود ابقا شد و برای اولین بار در تاریخ این کشور یک عراقی ترکمن به نام «ثابت بشار هالای بیگ» وزیر دفاع این کشور انتخاب شد.
اعضای کابینه السودانی عبارت اند از «فؤاد حسین به عنوان وزیر خارجه، حیان عبدالغنی، وزیر نفت، محمد تمیم، وزیر برنامه ریزی، طیف سامی، وزیر دارایی، ثابت محمد، وزیر دفاع، عبدالامیر الشمری، وزیر کشور، صالح مهدی، وزیر بهداشت، ایفان فائق، وزیر مهاجرت، رزاق محیبس، وزیر حمل و نقل، عون ذیاب، وزیر منابع آبی، احمد الاسدی، وزیر کار، احمد المبرقع، وزیر جوانان، ابراهیم نامس، وزیر آموزش و پرورش، اثیر داود سلمان، وزیر تجارت، خالد شوانی، وزیر دادگستری، زیاد علی فاضل، وزیر برق، هیام عبود، وزیر ارتباطات، عباس جبر، وزیر کشاورزی، نعیم العبودی، وزیر آموزش عالی، خالد بتال نجم، وزیر صنایع و احمد فکاک احمد، وزیر فرهنگ».
تبریک سفیر ایران در بغداد به عراق
محمد کاظم آل صادق، سفیر ایران در بغداد موفقیت کابینه السودانی در کسب رأی اعتماد از پارلمان عراق و همچنین خروج این کشور از بن بست سیاسی را به همه عراقیها تبریک گفت.
همه باید در مقابل جریان بیاحترامی به جان مردم و امنیت و مقدسات ید واحده باشیم
درپی حادثه تروریستی روز گذشته در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهما السلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه منجر شد، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تسلیت به خانوادههای عزادار این حادثه، مردم شیراز و ملت ایران تأکید کردند: دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
آنکه اغتشاش در ایران را اداره می کند قاتلان را به شیراز فرستاده است/ تقدیر از مقاومت در کرانه باختری
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در سخنانی به حمله تروریستی به حرم شاهچراغ در شیراز اشاره کرد و گفت: موضوع اول کشتار هولناکی است که داعش در شهر شیراز در ایران مرتکب شد. به امام خامنه ای و مسئولان جمهوری اسلامی و ملت صبور ایران وخانواده های شهیدان تسلیت عرض می کنیم و برای مجروحان شفای عاجل آرزو می کنیم. این جنایت شنیع باید بیداری و بصیرت بیشتر را در سطح ملتهای منطقه به ویژه نزد ملت ایران ایجاد کند که در معرض توطئه خطرناک قرار دارد.
نصرالله بیان کرد: دولت های متوالی آمریکا داعش و دیگر گروههای تکفیری را به حرکت درآورده است و شرایط انتقال امن سرکرده ها و عناصر این گروهها را به افغانستان فراهم آورده است.
وی افزود: داعش امروز در خدمت دولت آمریکا در افغانستان است تا ملت افغانستان و ایران و کشورهای همسایه را هدف قرار دهد. جانفشانی های ارتش و جنبش مقاومت و حشد شعبی و ملت های منطقه در مقابله با داعش را یادآور می شویم. اگر جهاد عظیم فرماندهان برجسته ای مانند قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و سید مصطفی بدر الدین نبود آنچه در شیراز رخ داد در ایران و لبنان و سوریه وعراق و منطقه همه روزه رخ می داد.
سید حسن نصرالله تاکید کرد: آنکه اغتشاش در ایران را اداره می کند همانی است که قاتلان را به شیراز و زاهدان فرستاده است و آن دولت آمریکاست.
وی در ادامه با اشاره به تحولات فلسطین اعلام کرد: به مبارزان قهرمان در کرانه باختری و قدس به ویژه در نابلس و جنین و شعفاط تبریک و تهنیت می گوییم. درود به روح شهید بزرگ و شجاع عدی التمیمی که به نماد شجاعت و صلابت و بصیرت تبدیل شده است و عنوان نسلی است که پیروزی نهایی را رقم خواهد زد. تهنیت و تبریک به عرین الاسود و گردان جنین و همه برادران در فلسطین و خارج آن.
نصرالله افزود: قهرمانان و مبارزان فلسطینی در کرانه باختری طی هفته ها ضربات مهلکی به رژیم صهیونیستی وارد کرده اند و با وجود اینکه تعدادشان کم و امکاناتش اندک است اما معنویات آنها عظیم است. آنچه در کرانه باختری رخ می دهد، ترسیم کننده مسیر جدیدی در فلسطین است تا رسیدن به آزادی بزرگ است.
وی درباره توافق ترسیم مرز دریایی لبنان هم اعلام کرد: ترسیم مرز دریایی تجربه ای است که مستحق پرداختن به آن به شکل مفصل است از این رو در این باره در روز شنبه مفصل سخن خواهیم گفت.
نصرالله افزود: ماموریت مقاومت در بحث مربوط به پرونده ترسیم مرزی تمام شده است و امروز اعلام می کنم که همه تدابیر و اقدامات اتخاذ شده قبلی، تمام شده است. از رزمندگانی که شب و روز کار کردند تشکر می کنم و می گویم که ماموریت به پایان رسیده است. آنچه در پرونده ترسیم مرزی حاصل شد پیروزی بسیار بزرگی برای دولت و ملت و مقاومت لبنان است.
وی اعلام کرد: آنچه امروز امضا شد یک سند درباره توافق تعیین مرزی بود نه معاهده بین المللی. هر آنچه که رخ داد مذاکرات غیرمستقیم بود و هیئت های لبنانی و اسرائیلی دیداری نداشتند و هر طرفی سند خاص را امضا کرد. مسئولان لبنانی مراقب بودند که تحرک و اقدامی رخ ندهد که بوی عادی سازی بدهد و شبهه ای در این زمینه ایجاد کند. هر گونه حرف و حدیثی درباره عادی سازی بی اساس است. دشمن صهیونیست اذعان کرد که هیچ تضمین امنیتی در پرونده ترسیم مرز دریایی حاصل نشده است.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه تاکید کرد: لبنان گام مهمی برداشت که آنرا در برابر مرحله جدیدی در تاریخش قرار می دهد.
تیراندازی تروریستی در حرم شاهچراغ/ اعلام ۳ روز عزای عمومی
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس از تیراندازی تروریستی در حرم شاهچراغ(ع) زمان نماز مغرب وعشاء خبر داد.
اسماعیل محبی پور در گفت و گو با ایسنا بیان کرد: متاسفانه شامگاه امشب چهارشنبه ٤ آبان تیراندازی تروریسی در حرم شاهچراغ(ع)، موجب زخمی شدن تعدادی از شهروندان شده است.
او ادامه داد: تعدادی کشته شدهاند که آمار آنها مشخص نیست.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس اعلام کرد: محیط تحت کنترل است و اطلاعات تکمیلی متعاقبا اعلام میشود.
گزارشها تا کنون از شهادت ۹ تن از شهروندان حکایت دارد و ۱۰ تن از شهروندان زخمی شدند.
تروریست یک نفر بوده است
فرمانده انتظامی فارس اعلام کرد: حادثه تروریستی شاه چراغ حوالی اذان مغرب حادث شد و بلافاصله نیروهای واکنش سریع پلیس وارد عمل شدند.
سردار سرتیپ رهامبخش حبیبی در گفتوگو با رسانهها اعلام کرد که در این حادثه براساس بررسیهای پلیس یک تروریست با اسلحه ابتدا خدام مقابل بابالرضا (ع) را هدف قرار داده و وارد صحن شده و به سمت زائرین و مجاورین تیراندازی کرده است.
وی اعلام کرد: تیم واکنش سریع پلیس بلافاصله وارد شده و پس از مجروح کردن تروریست، او رادستگیر کردند.
حبیبی در مورد تعداد زخمی و مجروح شدهها آماری را اعلام نکرد و افزود: مردم به سمت صحن شاه چراغ رفتند و آنجا ازدحام جمعیت است. مسئولان از مردم درخواست کردند که به سمت حرم نروند و اخبار را از طریق رسانههای رسمی دنبال کنند.
دو کودک در میان شهدای حادثه
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استان فارس نیز در گفتوگو با ایسنا اعلام کرد: از بین شهدای این حادثه دو نفر کودک هستند.
اسماعیل محبیپور خاطرنشان کرد: مصدومان این حادثه به بیمارستانهای شهید رجایی، نمازی و مسلمین انتقال داده شدند.
به گزارش ایسنا، احتمال افزایش آمار مصدومان وجود دارد.
عامل اصلی حمله امروز شیراز در حال بازجویی است
به گفته فرمانده انتظامی فارس، عامل اصلی حمله تروریستی عصر امروز حرم شاهچراغ (ع) در شیراز که دستگیر شده است، هماینک در حال بازجویی است.
سردار سرتیپ رهام بخش حبیبی شامگاه چهارشنبه بیان کرد: بعد از این اقدام تروریستی، نیروی واکنش سریع فراجا به سرعت وارد عمل شد و عامل اصلی اقدام تروریستی را مجروح و دستگیر کرد.
او اظهار کرد: هماینک عامل تروریستی در حال مداوا و بازجویی است.
فرمانده انتظامی فارس که در محل حرم مطهر شاهچراغ (ع) حضور داشت، ابراز کرد: بنا بر آنچه از تصاویر به دست آمده است عامل اصلی این حمله که یک نفر بوده، دستگیر شده است.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری فارس نیز گفت: شمار شهدای اقدام تروریستی حرم مطهر شاهچراغ (ع) در شیراز به ۱۵ نفر رسید.
اسماعیل محبی پور بیان کرد: در نتیجه این اقدام تروریستی که ساعاتی پیش روی داد، همچنین ۲۷ نفر زخمی شدند.
راههای دسترسی به حرم شاهچراغ(ع) بسته است
فرمانده انتظامی فارس گفت: در پی حمله تروریستی سه فرد مسلح با اسلحه جنگی به حرم مطهر شاهچراغ (ع) و کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان، در حال حاضر تمام راه ارتباطی به حرم مسدود است.
سردار رهام بخش حبیبی شامگاه چهارشنبه با اعلام خبر فوق، از مردم خواست از حرکت به سمت حرم مطهر خودداری کنند.
او ادامه داد: در این حادثه تکفیری - تروریستی تاکنون حدود ۴۰ نفر زخمی شدهاند.
فرمانده انتظامی فارس خاطرنشان کرد: حال هفت نفر از زخمیها وخیم گزارش شده است.
احتمال تدفین شهدا در حرم شاهچراغ
ابراهیم عزیزی - نماینده شیراز و زرقان در بیان روایت حادثه تروریستی عصر امروز (چهارشنبه) گفت: در این حادثه ۱۳ نفر شهید و ۲۲ نفر مجروح شدند.
وی به ایسنا گفت: مجروحان حادثه همگی به بیمارستان منتقل شده و پیکر پاک شهدا نیز برای تعیین هویت منتقل شده است.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی سیاست خارجی مجلس در پاسخ به این پرسش که آیا امکان تدفین این شهدا در حرم شاهچراغ وجود دارد؟ گفت: در این زمینه پیگیریهای لازم انجام میشود تا چنانچه خانواده آنها راضی به این امر باشند و با هماهنگی تولیت آستان مقدس شاهچراغ این امر را پیگیری میکنیم.
به گزارش ایسنا، در این حادثه تروریستی چهار کودک مجروح و دو کودک به شهادت رسیدند.
علیرضا صحرائیان، معاون توسعه و مدیریت منابع حرم مطهر نیز در جمع خبرنگاران ضمن اعلام تسلیت به مناسبت شهادت زائرین این مکان مقدس در حادثه تروریستی اخیر، اظهار کرد: بر اساس آخرین تصمیمات گرفته شده در جلسه فوقالعاده تولیت این حرم، امکان خاکسپاری تمامی زائرانی که در این مکان ارزشی به شهادت رسیدند، وجود دارد.
ثمره برخی اغتشاشات همین ناآرامی هاست
سید کاظم موسوی - رییس کل دادگستری استان فارس نیز گفت: تیمهای تشخیص هویت در بیمارستان مستقر هستند و تشخیص هویت تعدادی از شهدا نیز مشخص شده است و مجروحان تحت مداوا هستند.
وی با بیان اینکه ثمره برخی اغتشاشات همین ناآرامی هاست افزود: دادگستری اقدامات قضایی قاطع و قانونی و برخورد قضایی انجام خواهد داد.
اسامی مجروحان حادثه تروریستی حرم شاهچراغ
اسامی مجروحان حادثه تروریستی حرم شاهچراغ به شرح زیر است:
۱- فاطمه کشاورز
۲- هاشم مفتخری
۳- مهرزاد گلمکانی
۴- محسن افشین
۵- شکر الله کشاورز
۶- محمد رضا آذری
۷- جواد شاهین مهر
۸- کاظم رضایی
۹- آرتین سرداران
۱۰- نادر فتحی
۱۱- معصومه دربندی
۱۲- اهورا لورگوفی
۱۳- عباس لورگوفی
۱۴- امیرعلی کیومرثی
۱۵ - دلبر کریمی
۱۶ - محمد جواد دهقانی
۱۷- عجب نارستمی
۱۸- حسن اسلامی
۱۹- فاطمه، ولی زاده
۲۰ - محمد ابراهیم پور
۲۱ - کودک یک ساله بی نام
اعلام ۳ روز عزای عمومی در استان فارس
معاون سیاسی امنیتی استانداری فارس از سه روز عزای عمومی در استان فارس خبر داد.
به گفته وی پیکر مطهر شهداء در روز شنبه ۷ آبانماه در حرم شاهچراغ تشییع و خاکسپاری خواهد شد.
پیام تسلیت تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی(ع)
در پی حمله تروریستی به آستان مقدس حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام و شهادت جمعی از زائران این بارگاه منور، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابرهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر، پیام تسلیتی صادر کرد.
متن این پیام به شرح زیر است:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
شهادت جمعی از زائران حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم(علیهماالسلام) را به پیشگاه حضرت ولیعصر(ارواحنا فداه)، نائب برحقش حضرت آیت الله امام خامنه ای(دامت برکاته) و امت شهیدپرور میهن اسلامی بویژه خانواده هایی که در حادثه تروریستی حمله به سومین حرم اهل بیت علیهم السلام در ایران اسلامی به فیض عظمای شهادت رسیده اند، تبریک و تسلیت عرض می کنم.
حمله دزدانه و به خاک و خون کشیده شدن زنان و مردان و کودکانی که برای اقامه نماز و ساییدن پیشانی بندگی بر آستان حضرت حق و عرض ارادت به ساحت ملکوتی اولیاء الهی گردهم آمده اند، چیزی جز رذالت، ددمنشی و وحشی گری توسط عوامل مسخ شده استکبار و صهیونیسم بین الملل نمی تواند باشد.
مردم غیور، ولایتمدار و آگاه این مرز و بوم، دیرزمانی است که برای استقلال، پیشرفت، حاکمیت ارزش های الهی و اهتزاز عزتمند پرچم اسلام ناب محمدی(ص) بر سرای میهن، عزیزترین عزیزان خود را به پیشگاه خداوند کریم تقدیم کرده اند، هیهات که چنین مردمی در مقابل رذالت های وحشیانه عوامل حقیر استکبار جهانی از پیمودن مسیر عزّت و سربلندی و عرض ارادت و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بازمانند.
تجربه گرانبار ملت ما از آغازین روزهای انقلاب اسلامی تا امروز، بیانگر این حقیقت ارزشمند است که اینگونه حوادث غم بار، نه فقط نتوانسته در عزم و اراده مردم بزرگ ایران اسلامی، خلل و سستی بوجود آورد، که آنان را در مسیر حق، استوارتر از گذشته نموده است.
برای شهیدان والامقام این حادثه تروریستی، غفران و رحمت واسعه الهی و آرامش در جوار اولیاءالله، بویژه سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و برای بازماندگان، صبر جمیل و اجر بی پایان از پیشگاه خداوند کریم مسألت دارم.
یا لَیْتَنی کُنْتُ مَعَکُمْ فَافُوزَ فَوْزاً عَظیماً.»
ریشی سوناک نخست وزیر بریتانیا شد
دفتر خانم موردانت در یک اطلاعیه رسمی از رقابت بر سر کسب کرسی نخست وزیری بریتانیا انصراف داد و به همین دلیل، ریشی سوناک به عنوان تنها نامزد باقی مانده، به عنوان جانشین لیز تراس برگزیده خواهد شد.
سوناک ثروتمندترین نخستوزیر انگلیس در سالهای اخیر است که در شرایط بحران شدید اقتصادی این کشور به این سِمَت میرسد.
نخست وزیر جدید کیست؟
ریشی سوناک در سال 1980 میلادی در شهر ساوتهمپتون و در یک خانواده هندیتبار متولد شد و بزرگترین فرزند از سه فرزند والدین پنجابی تبارش است. پدر سوناک یک پزشک خانواده بود و مادرش داروخانهای را اداره میکرد. او در قدیمیترین مدرسه دولتی انگلستان، کالج وینچستر تحصیل کرد. سوناک همواره گفته است که تحصیل در این مدرسه موجب «تحول فکری» او شده و مسیر زندگیاش را تغییر داده است.
به گزارش یورونیوز، سوناک به تحصیل در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد در کالج لینکلن در دانشگاه آکسفورد ادامه داد و با سطح نمرات عالی فارغالتحصیل شد. او پس از اتمام دوره امبیای (MBA) در دانشگاه استنفورد، جایی که با همسر آینده خود، آکشاتا مورتی آشنا شد، در بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس به عنوان تحلیلگر کار کرد.
او در سال 2006 به صندوق تامین سرمایه تیسیآی (TCI) پیوست ولی سه سال بعد آن را ترک کرد تا یک صندوق تامین سرمایه جدیدی را تاسیس کند. سوناک در سال 2014 و یکسال پیش از برگزاری انتخابات سراسری به عنوان نامزد حزب محافظهکار در کرسی یورکشایر ریچموند که پیشتر در اختیار ویلیام هیگ، رهبر سابق حزب محافظه کار بود، انتخاب شد.
بلافاصله پس از ورود او به مجلس عوام اولین مبارزه سیاسی بزرگ زندگی حرفهای او در جریان برکسیت آغاز شد. سوناک از خروج از اتحادیه اروپا حمایت کرد و مدعی شد که بریتانیا در خارج از این بلوک اروپایی «آزادتر و مرفهتر» خواهد بود. ایده مورد حمایت ریشی سوناک با استقبال اکثریت مردم مواجه شد و سپس او در ژانویه 2018 به عنوان وزیر جوان در وزارت مسکن به دولت راه یافت.
پس از استعفای ترزا می، او به همراه همکارانش، اولیور داودن و رابرت جنریک، مقالهای در روزنامه تلگراف نوشت و از بوریس جانسون به عنوان تنها کسی که میتوانست حزب محافظهکار را «نجات» دهد، حمایت کرد. حمایت او بینتیجه نبود، زیرا زمانی که جانسون در ژوئیه 2019 به نخست وزیری رسید، سوناک ترفیع پیدا کرد و وزیر دارایی شد ولی نهایتا استعفای او از کابینه بورس جانسون در ماه ژوئیه که در اعتراض به بحران مشروعیت و کارآیی آن رخ داد، سرآغاز خروج وزرا و استعفای بوریس جانسون شد.
ریشی سوناک، انگلیسیتر از انگلیسیها!
ریشی سوناک ۴۲ ساله، نخستین غیر سفیدپوستی است که اداره دولت انگلیس را بر عهده میگیرد و به زودی کار خود را در مقام نخستوزیری آغاز خواهد کرد. وی به عنوان پنجاه و هفتمین نخست وزیر بریتانیا جانشین لیز تراس میشود که ۴۵ روز نخست وزیر بود.
سوناک هندیتبار که خودش زاده ساوتهمپتون انگلیس است، هفت هفته پیش رقابت رهبری حزب محافظهکار را به لیز تراس باخته بود اما روز دوشنبه توانست با کسب حمایت اکثریت نمایندگان حزب محافظهکار و با خارج شدن دو رقیب دیگرش، بوریس جانسون و پنی موردانت از دور رقابتها، به رهبری حزب حاکم برسد تا نخست وزیری بریتانیا را بر عهده بگیرد.
این نخست وزیر جدید با اینکه ظاهر و وجنات و نامی غیرانگلیسی دارد اما طرز فکر و دیدگاههایش نشان میدهد کم از پیشینیانش ندارد و در این زمینهها حتی از آنها جلو هم زده است!
سایت المانیتور نگاهی انداخته به دیدگاههایش در برخی موارد مورد مناقشه.
رابطه با اسرائیل
همچون سایر رهبران حزب محافظهکار، ریشی سوناک از حامیان سرسخت روابط انگلیس و رژیم صهیونیستی است. او اوایل سال جاری میلادی به گروه دوستی حزب محافظه کار با اسرائیل در پارلمان انگلیس گفت که "بیتالمقدس را پایتخت اسرائیل میداند." سوناک همچنین طی مصاحبهای با نشریه "جوئیش کرونیکل" ویژگی رژیم صهیونسیتی به عنوان رژیم آپارتاید را رد کرد. البته لیز تراس، نخستوزیر مستعفی انگلیس هم ماه گذشته میلادی انتقال سفارت انگلیس از تلآویو به بیتالمقدس را بررسی کرده بود.
سوناک به این نشریه گفت: «ادعای آپارتاید بودن نه تنها اساسا اشتباه است بلکه به شدت توهینآمیز است. مثل هر جای دیگری، اسرائیل بینقص نیست اما به عنوان یک دموکراسی چند قومی با مطبوعاتی آزاد تلقی میشود! چنین چیزی بهمثابه چراغی درخشان و مملو از امید در منطقهای از خودکامگیها و افراط گرایان مذهبی است!»
ایران
ترزا ویلیرز، همکار سوناک و یکی از نمایندگان مجلس عوام انگلیس در سرمقالهای برای روزنامه "جوئیش نیوز"، نشریه مستقر در لندن از حمایتش نسبت به دیدگاههای سوناک درخصوص ایران نوشت. این نماینده عنوان داشت که ریشی به او گفته که نگران ادعای "تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای" است و تحریمهای شدیدتری را علیه ایران خواستار بود. وی در ادامه نوشت: «ریشی سوناک گفته که دولت انگلیس خطری را که توسط ایران ایجاد شده، به طور کافی جدی نمیگیرد.» وی همچنین درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته بود که باید در لیست "سازمانهای تروریستی" قرار گیرد.
کشورهای حوزه خلیج فارس
سوناک همچنین از روابط انگلیس با کشورهای حاشیه خلیج فارس به خصوص امارات متحده عربی حمایت میکند. لیام فاکس، وزیر دفاع سابق انگلیس در مصاحبهای به روزنامه "نشنال" ابوظبی گفت که سوناک، "توافقنامه ابراهیم" (توافق عادی سازی روابط با اسرائیل) را – میان امارات، اسرائیل، بحرین و مراکش – به عنوان "پیشرفتی مثبت" تلقی میکند. سوناک همچنین امارات را "شریک مهمی" میداند.
زمانی که بوریس جانسون، به عنوان نخستوزیر انگلیس خدمت میکرد، این کشور در ماه ژوئن مذاکراتی را با شورای همکاری خلیج فارس درخصوص توافقنامه تجارت آزاد آغاز کرد.
قبرس و ترکیه
در ماه اوت، سوناک نامهای به گروه دوستی حزب محافظهکار با قبرس در پارلمان انگلیس نوشت و در آن از حمله ترکیه به این جزیره در سال ۱۹۷۴ انتقاد و خاطرنشان کرد که قبرس ترکنشین باید از "ایجاد اقدامات تحریکآمیز خودداری کند."
تجربیات پیشین ریشی سوناک بیشتر به حوزه اقتصاد مربوط میشود. او در دولت بوریس جانسون، وزیر خزانهداری انگلیس بود و از سال ۲۰۱۵ به عنوان عضوی از پارلمان انگلیس خدمت کرده و از حامیان بریگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) بوده است. همچنین، این نخستوزیر جدید انگلیس در رسوایی "پارتیگیت" بوریس جانسون همراه بود و به دلیل شرکت در جشن تولدی در ساختمان شماره 10 خیابان داونینگ استریت (دفتر نخست وزیر) در حین قرنطینه پاندمی کووید-۱۹، جریمه شد.
چرا زندگی انبیا ساده بود؟
خطبه قاصِعَه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است که محتوایی اخلاقی و اجتماعی دارد و موضوع آن نکوهش تعصب و خودپسندی است. این خطبه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه ایراد شده و امام در این خطبه درباره تفرقه اجتماعی هشدار داده و عاملان آن را سرزنش میکند و حوزه نیوز در شماره های گوناگون به انتشار متن، ترجمه و شرح آن خواهد پرداخت.
- متن بخش هفتم خطبه
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَی فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْکِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ؛ فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟ فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ؟ وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلَیْنَ وَ لَا اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِینَ وَ لَا لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِیَهَا؛ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَی الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًی وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًی. وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْکٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ، لَکَانَ ذَلِکَ أَهْوَنَ عَلَی الْخَلْقِ فِی الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ [مِنَ] فِی الِاسْتِکْبَارِ، وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ، فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً؛ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الِاتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ وَ التَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ وَ الِاسْتِکَانَةُ لِأَمْرِهِ وَ الِاسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً، لَا تَشُوبُهَا [یَشُوبُهَا] مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ، وَ کُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَی وَ الِاخْتِبَارُ أَعْظَمَ، کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ.
- ترجمه بخش هفتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
موسی بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالی که پیراهنهای بلند پشمین به تن داشتند و در دست هر کدام عصایی (همچون عصای چوپانها) بود (او را دعوت به سوی خداوند یگانه کردند و) با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود عزّت و قدرتش پایدار و حکومتش بر قرار خواهد بود؛ ولی فرعون گفت: آیا از این دو نفر تعجّب نمی کنید که بقای ملک و دوام عزّتم را تضمین می کنند در حالی که فقر و ذلّت از سر و وضعشان می بارد؟! (اگر راست می گویند) چرا دستبندهایی از طلا (از سوی خدا) به آنها داده نشده است؟
این سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآوری آن و تحقیر پشم و پوشیدن آن گفت، در حالی که اگر خداوند سبحان می خواست به هنگام مبعوث ساختن پیامبرانش درهای گنجهای طلا و معادن زر ناب و باغهای خرّم و سرسبز را به روی آنها بگشاید؛ می گشود و اگر اراده می کرد پرندگان آسمان و وحوش زمین را همراه آنها گسیل دارد؛ می داشت؛ ولی اگر این کار را می کرد ارزش آزمایش از میان می رفت، پاداش و جزای نیکوکاران بی اثر می شد و وعده های الهی بی فایده می گشت، مطیعان، مستحقّ اجر و پاداش امتحان دهندگان نمی شدند و مؤمنان استحقاق ثواب نیکوکاران را نمی یافتند و نامها (نام مسلم، مؤمن، مخلص و...) با معانی خود همراه نمی گشت. اما خداوند سبحان پیامبران خود را از نظر عزم و اراده، قوی و از نظر ظاهر، فقیر و تهیدست در چشم مردم قرار داد؛ ولی فقری توأم با قناعتی که قلبها و چشمها را پر از غنا می کرد، همراه ضعف ظاهری که چشمها و گوشها (ی دنیاپرستان) را آزار می داد (در جهات معنوی، قوی و نیرومند و در جهات مادّی، ساده و بی آلایش بودند).
اگر پیامبران دارای قدرتی بودند که کسی را یارای مخالفت با آنان نبود، و توانایی و عزتی داشتند که هیچ گاه مغلوب نمی شدند، و سلطنت و شوکتی که گردنها به سوی آن کشیده می شد و از راههای دور بار سفر به سوی آنان می بستند ـ اگر چنین بودند ـ پذیرش دعوت آنان برای مردم آسانتر و سرکشی در برابر آنان مشکل تر بود. و مردم به جهت ترسی که بر آنها مستولی می شد، یا علاقه و انتظاری که آنان را متمایل به پیامبران می ساخت به آنها ایمان می آوردند. در این حال نیّات و انگیزه ها خالص نبود (و غیر خدا در آن شرکت داشت) به همین دلیل حسنات و پاداش آنان تقسیم می شد (و اجر کمی داشتند).
ولی خداوند سبحان اراده کرده است که پیروی از رسولانش و تصدیق کتابهایش و خضوع در برابر ذات پاکش و تواضع در برابر فرمانش و تسلیم در مقابل اطاعتش اموری باشد که فقط به جهت او انجام گیرد و چیز دیگری آن را مشوب و ناخالص نکند، (و به یقین) هر قدر امتحان و آزمایش عظیم تر (و مشکل تر) باشد ثواب و پاداشش فزونتر خواهد بود.
- شرح بخش هفتم خطبه (آیت الله مکارم شیرازی)
درسی از داستان موسی بن عمران
امام(علیه السلام) در این بخش از خطبه، نکوهش کبر و غرور و تعصب را که هدف اصلی مجموع خطبه است از طریق دیگری که بسیار آموزنده است، دنبال می کند و به داستان موسی بن عمران هنگامی که به اتفاق برادرش در حالی که لباسهای بسیار ساده در تن داشتند و بر فرعون وارد شدند و مورد تحقیر فرعون متکبّر واقع گشتند اشاره می کند و می فرماید: «موسی بن عمران با برادرش هارون (علیهماالسلام) بر فرعون وارد شدند؛ در حالی که جبّه پشمین به تن داشتند و در دست هر کدام عصایی (همچون عصای چوپانها) بود (او را دعوت به سوی خداوند یگانه کردند و) با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خداشود عزت و قدرتش پایدار، و حکومتش بر قرار خواهد بود»؛ (وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونَ(علیهما السلام) عَلَی فِرْعَوْنَ، وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ(۱) الصُّوفِ، وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ،(۲) فَشَرَطَا لَهُ ـ إِنْ أَسْلَمَ ـ بَقَاءَ مُلْکِهِ، وَ دَوَامَ عِزِّهِ).
موسی و هارون مخصوصاً با لباس و عصای خشن چوپانی وارد بر فرعون شدند تا از یکسو خیال بافیهای او و اطرافیانش را درباره اینکه شخصیّت در گرو مال و ثروت و زر و زینت است، در هم بشکنند و از سوی دیگر اعلام دارند دوران آن گونه زندگی پایان یافته و دوران جدیدی از حکومت الهی با کمک مستضعفان آغاز شده است.
در ادامه این سخن به بیان واکنش فرعون در برابر دعوت موسی و هارون پرداخته می فرماید: «فرعون گفت: آیا از این دو نفر تعجّب نمی کنید که بقای ملک و دوام عزّتم را (به شرط اسلام آوردن) تضمین می کنند در حالی که فقر و ذلّت از سر و وضعشان می بارد (اگر راست می گویند) چرا دستبندهایی از طلا (از سوی خدا) به آنها داده نشده است. این سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآوری آن و تحقیر پشم و پوشیدن آن گفت»؛ (فَقَالَ: «أَلاَ تَعْجَبُونَ مِنْ هذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ، وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ؛ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ، فَهَلاَّ أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ(۳) مِنْ ذَهَب»؟ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ، وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ!).
آری! نظام ارزشی دستگاه فرعون بر همین محور می چرخید آنها که زر و زیور و ثروت بیشتری داشتند شخصیّت والاتری نصیبشان شده بود و پشمینه پوشان پابرهنه، افراد پست و پلیدی شمرده می شدند؛ یعنی ارزشهای انسانی و درون ذاتی کمترین نقشی در بیان شخصیّت افراد در آن نظام نداشت و تنها ارزشهای اعتباری و پنداری و برون ذاتی محور شخصیّت بود.
در اینجا امام(علیه السلام) این حقیقت را که ارزش واقعی آن نبود و فرعون و فرعونیان می پنداشتند، با بیان بسیار زیبایی شرح می دهد و می فرماید: «اگر خداوند سبحان می خواست به هنگام مبعوث ساختن پیامبرانش درهای گنجهای طلا و معادن زر ناب، و باغهای خرّم و سرسبز را به روی آنها بگشاید، می گشود و اگر اراده می کرد پرندگان آسمان و وحوش زمین را همراه آنها گسیل دارد، می داشت (به یقین قادر بر این امور بود) ولی اگر این کار را می کرد ارزش آزمایش از میان می رفت؛ پاداش و جزای نیکوکاران بی اثر می شد و وعده های الهی بی فایده می گشت؛ و مطیعان مستحق اجر و پاداش امتحان دهندگان نمی شدند و مؤمنان استحقاق ثواب نیکوکاران را نمی یافتند و نامها (نام مسلم، مؤمن، مخلص و...) با معانی خود همراه نمی گشت»؛ (وَ لَوْ أَرَادَ اللّهُ سُبْحَانَهُ لاَِنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ(۴)، وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ(۵)، وَ مَغَارِسَ(۶) الْجِنَانِ، وَ أَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّماءِ وَ وُحُوشَ الاَْرَضِینَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلاَءُ، وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ، وَ اضْمَحَلَّتِ الاَْنْبَاءُ، وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلِینَ، وَ لاَ اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الُْمحْسِنِینَ، وَ لاَ لَزِمَتِ الاَْسْمَاءُ مَعَانِیَهَا).
اشاره به اینکه خداوند حکیم به خوبی می تواند پیامبرانش را با همه نیروهای مادی بسیج کند و به همه زر و زیورها بیاراید؛ همه ثروتها، باغها، قصرها و وسایل تجمل را در اختیار آنان بگذارد و چیزی در اختیار یک نفر از پیامبرانش قرار دهد که حتی همه سلاطین دنیا دسته جمعی آن را نداشته اند ـ زیرا او خالق آسمانها و زمینهاست ـ ولی او حکیم است و می داند اگر چنین کند هدف اصلی بعثت از دست خواهد رفت، بلکه نتیجه معکوس به بار می آید؛ ارزشها تبدیل به ضد ارزشها می شود و ایمان و اخلاق و تربیت به تباهی می گراید.
امام(علیه السلام) در بیان آثار سوء چنین امری به شش مفسده به تفصیل اشاره می کند:
۱ـ آزمون و امتحان بندگان در چنان شرایطی عملا بی اثر می شد، زیرا افراد بی ایمان نیز به جهت زرق و برق و امکانات فراوان انبیا به دنبال آنها می شتافتند بی آنکه آیین آنها را پذیرا شده باشند.
۲ـ دومین پیامد نامطلوب اینکه ثواب نیکوکاران از بین می رفت، زیرا ایمان آنها با آن شرایط خالص نبود.
۳ـ وعده های الهی و اخبار وحی در مورد حلال و حرام انگیزه برای اطاعت مردم نبود، بلکه انگیزه های مادّی آنها را به حرکت در می آورد و نیز اخبار زندگی آنها برای آیندگان به عنوان درس و سرمشق، پذیرفته نمی شد.
۴ـ کسانی که به انبیا ایمان می آوردند پاداش پر ارزش مجاهدان و آزمودگان واقعی را دریافت نمی داشتند.
۵ـ مؤمنان راستین مستحق ثواب نیکوکاران نبودند چون زحمتی متحمل نمی شدند.
۶ـ ششمین پیامد فاسد اینکه نامهای پر ارزشی همچون مؤمنان، صالحان، مجاهدان و مخلصان، مصادیق واقعی خود را از دست می دهد؛ همچنین اوصافی که برای پیامبران و اولیاءاللّه از زهد و تقوا و بی اعتنایی به دنیا ذکر می شود، مفهوم خود را از دست می دهد.
سپس امام برای تبیین و توضیح همین معنا می افزاید: «اما خداوند سبحان پیامبران خود را از نظر عزم و اراده، قوی و از نظر ظاهر، فقیر و تهیدست در چشم مردم قرار داد، فقری توأم با قناعتی که قلبها و چشمها را پر از غنا می کرد، همراه ضعف ظاهری که چشمها و گوشها (ی دنیاپرستان) را آزار می داد (در جهات معنوی، قوی و نیرومند و در جهات مادّی، ساده و بی آلایش بودند)»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّة فِی عَزَائِمِهِمْ، وَضَعَفَةً فِیمَا تَرَی الاَْعْیُنُ مِنْ حَالاَتِهِمْ، مَعَ قَنَاعَة تَمْلاَُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنیً، وَ خَصَاصَة(۷) تَمْلاَُ الاَْبْصَارَ وَ الاَْسْمَاعَ أَذیً).
در واقع آنها مردان قدرتمندی بودند که می توانستند زر و زیور دنیا را برای خود فراهم سازند؛ اما بی اعتنایی به مظاهر مادّی، به آنها اجازه نمی داد که به دنبال این امور بروند، اموری که سرچشمه کبر و غرور و خودخواهی و خودپسندی است.
چرا زندگی انبیا ساده بود؟
امام(علیه السلام) در بخش سابق اشارات پر معنایی به زندگی ساده انبیا از جمله موسی بن عمران داشت و در ادامه آن به بیان آثار معنوی و تربیتی آن می پردازد و می فرماید: «اگر پیامبران دارای قدرتی بودند که کسی را یارای مخالفت با آنان نبود، و توانایی و عزتی داشتند که هیچ گاه مغلوب نمی شدند، و سلطنت و شوکتی که گردنها به سوی آن کشیده می شد و از راههای دور، بار سفر به سوی آنان می بستند ـ اگر چنین بودند ـ پذیرش دعوت آنان برای مردم آسان تر و سرکشی در برابر آنان مشکل تر بود و مردم به جهت ترسی که بر آنها مستولی می شد، یا علاقه و انتظاری که آنان را متمایل به پیامبران می ساخت به آنها ایمان می آوردند. در این حال نیّات و انگیزه ها خالص نبود (و غیر خدا در آن شرکت داشت) به همین دلیل حسنات و پاداش آنان تقسیم می شد (و اجر کمی داشتند)»؛ (وَ لَوْکَانَتِ الاَْنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّة لاَ تُرَامُ(۸)، وَ عِزَّة لاَ تُضَامُ(۹)، وَ مُلْک تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ، وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ(۱۰) الرِّحَالِ(۱۱)، لَکَانَ ذلِکَ أَهْوَنَ عَلَی الْخَلْقِ فِی الإِعْتِبَارِ، وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِی الإِسْتِکْبَارِ، وَ لاَمَنُوا عَنْ رَهْبَة قَاهِرَة لَهُمْ، أَوْ رَغْبَة مَائِلَة بِهِمْ، فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً، وَالْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً).
آری آنچه در برنامه های دینی اهمیّت فوق العاده دارد اخلاص و خلوص نیت است و به یقین اگر پیشوایان دین جلال و شکوه سلاطین را داشته باشند نیّتها غالباً آلوده می گردد، گروه کثیری از مردم برای تأمین دنیا و برخورداری از امکانات آن پیشوایان به سراغ آنها می روند که: «النّاسُ عَبیدُ الدّنیا» و گروه دیگری با انگیزه های دوگانه؛ انگیزه های مادی و معنوی به سراغ آنها می روند که اولی به یگانگی از خدا و دومی نوعی از شرک است.
سپس در ادامه این سخن برای تأکید این مطلب می افزاید:
«ولی خداوند سبحان اراده کرده است که پیروی از رسولانش و تصدیق کتابهایش و خضوع در برابر ذات پاکش و تواضع در برابر فرمانش و تسلیم در مقابل اطاعتش، اموری باشد که فقط به جهت او انجام گیرد و چیز دیگری آن را مشوب و ناخالص نکند»؛ (وَ لکِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الاِتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ، وَ التَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ، وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ، وَ الاِسْتِکَانَةُ(۱۲) لاَِمْرِهِ، وَ الاِسْتِسْلاَمُ لِطَاعَتِهِ، أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لاَ تَشُوبُهَا(۱۳) مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ).
در واقع امام(علیه السلام) به پنج چیز اشاره می کند که همه آنها باید با خلوص نیّت انجام گیرد:
۱ـ قبول دعوت پیامبران، ۲ـ تصدیق به کتابهای آسمانی، ۳ـ خشوع عملی در برابر ذات پاک خدا، ۴ـ تسلیم درونی و قلبی در برابر فرمان او، ۵ـ تسلیم عملی و انجام اوامر او.
به این ترتیب باید ایمان و عمل و اخلاق همه خالصانه صورت گیرد. قرآن مجید نیز می فرماید: (أَلاَ للهِِ الدِّینُ الْخَالِصُ)(۱۴) و در جای دیگر می فرماید: (وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ).(۱۵)
آن گاه در ادامه این سخن نتیجه نهایی این برنامه را چنین بیان می فرماید: «هر قدر امتحان و آزمایش عظیم تر (و مشکل تر) باشد ثواب و پاداشش فزونتر خواهد بود»؛ (وَ کُلَّمَا کانَتِ الْبَلْوَی وَ الاِخْتِبَارُ أَعْظَمَ کانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ).
اشاره به اینکه ساده بودن زندگی انبیا و دوری آنان از زرق و برق دنیا اهل ایمان را در برابر آزمون سخت تری قرار می دهد و بدیهی است هر قدر آزمون سخت تر باشد پاداش قبول شدگان در آن سنگین تر خواهد بود، و در واقع این یک درس بزرگ اخلاص برای همه کسانی است که می خواهند در خط انبیا حرکت کنند که آنها نیز همین راه را طی کنند تا پیروان مخلصی تربیت نمایند.
پی نوشت ها:
۱. «مدارع» جمع «مدرع» بر وزن «منبر» به معنای جبّه است.
۲. «عصیّ» جمع «عصا».
۳. «اساوره» و «اساور» جمع «اسوره» و آن نیز جمع «سُوار»، بر وزن «غبار» یا «سوار» بر وزن «کتاب» در اصل از کلمه فارسی «دستور» به معنای دستبندی که به عنوان زینت در دست می کنند گرفته شده است.
۴. «ذهبان» جمع «ذهب» به معنای طلاست.
۵. «عقیان» مفرد و به معنای طلای ناب و خالص است.
۶. «مغارس» جمع «مغرس» یعنی محلّ غرس درختان درختان.
۷. «خصاصه» از «خصاص» بر وزن «اساس» گرفته شده و در اصل به معنای شکافی است که در دیوار خانه به وجود می آید سپس به فقر که موجب شکاف در زندگی است اطلاق شده است.
۸. «ترام» از ریشه «روم» بر وزن «قوم» به معنای طلب کردن است.
۹. «تضام» از ریشه «ضیم» به معنای ذلیل کردن است.
۱۰. «عقد» جمع «عقده» یعنی گره.
۱۱. «رحال» جمع «رحل» چیزی است که بر پشت شتر می گذارند و روی آن می نشینند و «شدّ رحال» به معنای آماده شدن برای سفر یا سفر کردن است.
۱۲. «استکانه» به معنای خضوع است.
۱۳. «تشوب» از «شوب» بر وزن «شوق» به معنای خدعه کردن و چیزی را به چیز دیگری برای فریب آمیختن است.
۱۴. زمر، آیه ۳.
۱۵. بینه، آیه ۵.