دشمن شناسی صهيونيزم با تكيه بر انديشه‌های سياسی امام خمينی «ره»

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
دشمن شناسی صهيونيزم با تكيه بر انديشه‌های سياسی امام خمينی «ره»

ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان یادداشتی با عنوان دشمن شناسي صهيونيزم با تكيه بر انديشه‌هاي سياسي امام خميني «ره» دارد که در ادامه می آید:

خطر چيست؟ دشمن كيست؟
اولين گام در اين مسير، پاسخ به اين پرسش اساسي است كه از ديد امام خميني، عمده‌ترين جريان خطر‌آفرين براي اسلام و مسلمين – و بلكه جهان بشريت- كدام است؟
حضرت امام از آغاز علني‌ شدن قيام خويش در سال 1341 شمسي، طي نطقي مبسوط، در اين‌باره فرمود:
«حالا كه خطر وارد شده است، و آن خطر يهود است... آقايان بدانند كه خطر امروز به اسلام كم‌تر از خطر حكومتهاي متكبر اوليه و صدر اسلام  «بني‌اميه» نيست.»
فيلسوف و متفكر عالي‌قدر، علامه‌ي شهيد «مرتضي مطهري(ره)»اين شاگرد شايسته‌ی امام خميني درباره‌ي اين خطر جهاني فرمود:
«اگر پيغمبر اسلام زنده بود، امروز چه مي‌كرد؟ درباره‌ي چه مسئله‌اي مي‌انديشيد؟ والله، والله قسم مي‌خورم كه پيغمبر اكرم (ص)، در قبر مقدسش، امروز از دست يهود مي‌لرزد... والله قضيه‌اي كه دل پيغمبر اكرم را خون كرده است، اين قضيه اشغال فلسطين است.»
حضرت امام پرچم مبارزه با برنامه‌ها، اهداف، و عمل‌كرد جنايت‌بار صهيونيسم جهاني را كه در چند محور ذيل قابل تلخيص است، در دستان مبارك خويش گرفته بود:

مسأله‌ي قدس

حضرت امام در تمام دوران مبارزات خويش، مسلمانان را تشويق مي‌كرد كه براي آزادي قدس و فلسطين و محو رژيم نامشروع صهيونيستي بكوشند:
«از مصيبت‌هاي بزرگ مسلمين، قضيه‌ي اسرائيل تجاوزكار است. ما مي‌گوييم: اسرائيل بايد از صفحه‌ي روزگار محو شود و بيت‌المقدس مال مسلمين  و قبله‌ي اول مسلين است.»
نبايد فراموش كرد كه توطئه‌ي اشغال فلسطين و ايجاد «اسرائيل» در قلب جهان اسلام، سرفصل توسعه‌‌طلبي گسترده‌اي است كه متأسفانه هنوز ملت‌هاي مسلمان از عمق و گستره‌ي آن، آگاهي كافي نيافته‌اند.
حضرت امام، به خصوص رهبران و انديش‌مندان امت را به مبارزه براي نابودي دشمن مشترك اسلام، يعني رژيم غاصب صهيونيستي و‌آزادي سرزمين فلسطين دعوت مي‌نمود:
«بيش از بيست سال است كه فرياد كرده‌ايم كه اجتماع كنيد و اين غده‌ي سرطاني را از بين مسلمين بيرون كنيد. «بيت‌المقدس» را از او بگيريد؛ كشورهاي اسلامي را از اين غده‌ي سرطاني آزاد كنيد.»

سلطه‌ي يهود بر ايران شاهنشاهي

سلطه‌ي روز‌افزون يهوديان و دست‌‌پرورده‌گان آن‌‌ها به ايران شاهنشاهي- كه روابط عميق سران پهلوي با رژيم صهيونيستي، از آن حكايت مي‌كرد- يكي از انگيزه‌هاي قيام حضرت امام خميني در برابر حاكميت پهلوي بود:
«اين جانب كراراً خطر اسرائيل و عمال آن را- كه در رأس آن‌ها، شاه ايران است- گوش‌زد كرده‌ام. ملت اسلام تا اين جرثومه‌ي فساد را از بن نكنند، روي خوش نمي‌بينند، روي آزادي نخواهد ديد. از خداوند متعال، نصرت مسلمين  را خواستارم.»
براساس مدارك موجود، يهودي‌ها و مأموران‌شان سِمَت‌هاي حساس كشور را بر عهده داشتند و در جنبه‌هاي گوناگون، امور را در جهت برنامه‌ها و اهداف خود سوق مي‌دادند.
به عبارتي، آنان طرح و برنامه‌ريز حكومت پهلوي نيز بودند. در حقيقت، محمد‌رضا پهلوي، به عنوان سركرده‌ي مأموران اسرائيل، ايران شاهنشاهي را پايگاه نظامي و جاسوسي صهيونيسم جهاني ساخته بود. در اين ميان، حضرت امام كه به حقانيت مبارزه‌اش يقين كامل داشت، لحظه‌اي از حركت پيامبر گونه‌اش باز نايستاد:
«امروز به من اطلاع دادند كه بعضي‌ اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنيت و گفته‌اند: شما با سه چيز كار نداشته باشيد، ديگر هر چيز مي‌خواهيد بگوييد. يكي شاه را كار نداشته باشيد، يكي هم اسرائيل را كار نداشته باشيد، يكي هم نگوييد دين در خطر است. اين سه‌تا امر را كار نداشته باشيد؛ هر چه مي‌خواهيد بگوييد. خوب؛ اگر اين سه‌تا امر را كنار بگذاريم،؛ ديگر چه بگوييم؟ ما هرچه گرفتاري‌‌ داريم، از اين سه‌تاست، تمام گرفتاري‌هاي ما. اسرائيل مملكت را به باد مي‌دهد. اسرائيل سلطنت را مي‌برد، عمال اسرائيلي، آقا! اسرائيل دوست اعلا‌حضرت است؟ يك چيزهايي، يك حقايقي در كار است.... مي‌گويند از شاه و اسرائيل حرف نزنيد. رابطه‌ي بين شاه و اسرائيل چيست؟
شايد به نظر سازمان امنيت، شاه يهودي باشد. اين كه ادعاي اسلام مي‌كند و مي‌گويد: من مسلمانم و بر حسب ظواهر هم مسلمان است، شايد سري در كار باشد...» 
«تأثرات ما زياد است. نه اين كه امروز «عاشورا» است و زياد است-  آن هم بايد باشد- لكن اين چيزي كه براي اين ملت دارد پيش مي‌آيد، اين چيزي كه در شُرُف تكوين است، از آن ما تأثرمان زياد است؛ مي‌ترسيم. روابط ما بين شاه و اسرائيل چيست كه سازمان امنيت مي‌گويد: از اسرائيل حرف نزنيد! مي‌گويد: از اسرائيل حرف نزنيد! از شاه هم حرف نزنيد! اين دوتا تناسب‌شان چيست؟ مگر شاه اسرائيلي است؟ به نظر سازمان امنيت شاه يهودي است؟»
در اينجا لازم است تا به پاره‌اي از اسناد تاريخي اشاره كنيم. طبق مدارك موجود در دوران حساس مشروطه تا كودتاي رضاخان، رئيس‌الوزراهاي (نخست‌وزيرهاي) دولت‌هاي مختلف از مأموران شبكه‌ي جهاني يهود- و به عبارت دقيق‌تر، سازمان جهاني «فراماسونري»- بودند. اين عده، هم از لحاظ فكري و هم از جنبه‌ي تشكيلاتي، موظف به فرمان برداري از كارفرمايان خود بودند و در اجراي برنامه‌هاي سياسي، اقتصادي، و فرهنگي آن‌ها از هيچ تلاشي فروگذار نكردند. صرف‌نظر از شخصيت‌هاي مورد اشاره، وزرا و صاحب منصبان ديگري نيز داراي چنين ماهيّت و وابسته‌گي‌هايي بودند كه تشريح عمل‌كرد خائنانه‌ي آنان از عهده‌ي اين نوشتار خارج است. اينك به بررسي ماهيت دو تن از اين گونه افراد، به طور گذرا مي‌پردازيم.
«محمد‌علي فروغي» از خانواده‌اي يهودي بود، جالب توجه است كه هم سلطنت رضا خان و هم سلطنت پسرش محمد‌رضا با نخست‌وزير فروغي شروع شد. او علاوه بر عهده‌داري مأموريت‌هاي خارجي، جمعاً پنج بار وزير امور خارجه، چهاربار وزير دارائي، سه بار وزير عدليه، چهار بار وزير جنگ، يك بار وزير اقتصاد ملي، و يك بار وزير دربار بود.
«امير عباس هويدا» از نخست‌وزيران معروف دوران سلطنت محمد‌رضا پهلوي به شمار مي‌رفت. او از نواده‌گان «ميرزا يعقوب» يهودي و از بهائيان مشهور و عضو بلند پايه‌ي فراماسونري ايران بود. وي از بهمن 1343 تا مرداد 1356، حدود سيزده‌سال سمت نخست‌وزيري را بر عهده داشت و در ميداني به پهنه‌ي ايران زمين، يكه تازي مي‌كرد و امام خميني لحظه‌اي در مبارزه با امثال فروغي و هويدا، سستي نورزيد:
«تأسف بالاتر، تسلط اسرائيل و عمّال اسرائيل است بر بسياري از شئون حساس مملكت و قبضه نمودن اقتصاديات آن، به كمك دولت و عمال دست‌گاه جبار.»
 
امام يك خطر بزرگ فرهنگي را گوش‌زد فرمودند:
«ذخاير ما اين جوان‌ها هستند. جوان‌هاي ما را دارند اغفال مي‌كنند؛ دارند به آن‌ها تزريق مي‌كنند كه هر بدبختي‌ شما داريد از اسلام است.»
امام خميني ضمن نكوهيدن فسادگري‌هاي شاه و يهودي‌ها در ايران، سكوت برخي از روحانيون و طلاب را به باد انتقاد گرفت و از آن‌ها خواست كه دست‌كم با نوشتن يك نامه‌ اعتراض‌آميز، با اين فسادگري‌ها مقابله كنند:
«اگر علماي ايران دسته‌جمعي اعتراض كنند، همه‌شان را مي‌گيرند؟ همه‌ي علماي ايران را مي‌گيرند و اعدام مي‌كنند يا تبعيد مي‌كنند؟ اگر از تمام مملكت ايران، علماي ايران- كه اقلاً 150/000 نفر معمّم در ايران دارد و آن‌ همه مُلا و مرجع و حجت‌الاسلام و آيت‌ا... دارد- اگر اين اعتراض‌ بكنند و اين مهر سكوت آن‌ها امضا حساب مي‌شود- اين مهر را بردارند، سكوت را بردارند، همه‌ي آن‌ها را از بين ببرند، اولش خوب بود مرا از بين ببرند. نبردند از بين؛ صلاح‌شان نمي‌دانند. اي كاش صلاح‌شان بود! من مي‌خواهم چه كنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من!»

استراتژي ايجاد «اسرائيل بزرگ»

يكي ديگر از اهداف حضرت امام خمينی (ره) در جريان مبارزه با خطر يهود، مقابله با استراتژي توسعه‌طلبانه‌ي اين غده‌ی سرطانی در منطقه و جهان اسلام بود كه از آن، با عنوان «ايجاد اسرائيل بزرگ از نيل تا فرات» ياد می شود:
«ما مكرّر گفته‌ايم كه اسرائيل، اين جرثومه‌ي فساد، به قدس و بيت‌المقدس اكتفا نخواهد كرد؛ و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامی در معرض خطر است.»
استراتژي «اشغال سرزمين‌هاي زرخيز خاورميانه» رؤياي ديرينه‌اي است كه سران امروز نيز با گستاخي‌ بدان اصرار مي‌ورزند.
حضرت امام، سهل‌انگاري و نابخردي برخي از سران كشورهاي اسلامي در قبال استراتژي‌ توسعه‌طلبانه صهيونيسم را از مشكلات بزرگ جهان اسلام دانسته، فرمودند:
«از اول گفته‌ است كه «اسرائيل بزرگ» بايد تحقق پيدا بكند؛ بايد فلسطين به كلي از بين برود؛ تمام جاهايي كه دست اسرائيل است، اين‌ها لاينفك از اسرائيل است، اسرائيل بزرگ يعني «از نيل تا فرات» يعني تمام منطقه‌اي كه عرب‌نشين است. حجاز هم جزء اين بايد باشد؛ مصر هم جزء اين است. و اين‌ها (سران عرب) نشسته‌اند آن‌جا، دارند تماشا مي‌كنند، عده‌ي كثيرشان هم هم‌راهي مي‌كنند و اسرائيل را مي‌خواهند بشناسند و امثال ذلك اين‌ها يك مصيبت‌هايي است كه در قرن ما واقع شده است. و مع‌الأسف، مسلمين يعني حكومت‌هاي اسلامي، بي‌تفاوت هستند. و آن‌ها نمي‌گذارند كه كشور‌هاي خودشان، مردم عادي‌شان، راجع به اين‌ها صحبت بكنند.»

سيطره‌ی جهاني يهود

از ديگر محورهاي مبارزات حماسي حضرت امام(ره)، افشاي طرح‌ها و توطئه‌های يهود براي يافتن نفوذ و سيطره‌ی جهاني بود:
«من نزديك بيست‌سال است كه خطر صهيونيسم بين‌الملل را گوش‌زد نموده‌ام و امروز خطر آن را براي تمامي انقلاب اصيل اسلامي ايران، نه تنها كم‌تر از گذشته نمي‌دانم، كه امروز، اين زالو‌هاي جهان خوار با فنون مختلف براي شكست مستعضفان جهان قيام و اقدام نموده‌اند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسه‌هاي خطرناك، با شجاعت و آگاهي ايستادگي نمايند.»
در اين بخش از مقال، نخست بايد ميزان عمق و گسترده‌گي خطر صهيونيسم را دريافت و دانست كه چرا حضرت امام بر آن بود كه يهود و صهيونيسم جهاني بيش‌از هر جريان يا پديده‌اي براي جهانيان خطرناك است. آن‌گاه، بايد ديد كه چرا در اكثر بيانات و پيام‌هاي حضرت امام، آمريكا و قدرت‌هاي بزرگ جهان در رديف يهود و صهيونيسم‌ جهاني جاي گرفته‌اند.
طبق مدارك معتبر، در كشورهاي آمريكايي و اروپايي قدرت و صنعت، ابزارها و اهرم‌هاي كليدي يا در دست اقليتي يهودي قرار دارند و يا در قبضه‌ي نهاد‌ها و شبكه‌هاي وابسته به يهودند. البته از ديد بعضي روشن‌فكران و فرنگ‌رفته‌گان، موارد مزبور در رديف «فرضيه‌هاي توطئه» جاي دارند؛ اما با مراجعه به اسناد و مدارك روشن، مي‌توان به نتيجه‌اي متقن دست يافت.
در جهان امروز، كم نيستند سازمان‌ها و محافل و احزاب و گروه‌هايي كه با پوشش‌هاي گوناگون و گاه با شعارهاي خيرخواهانه در راستاي اهداف يهود مي‌كوشند. سازمان‌ها و محافل رسمي بين‌المللي، هم چون سازمان ملل و شوراي امنيت، كميسيون حقوق بشر، بانك جهاني، يونسكو، و صندوق بين‌المللي پول، از نفوذ اين جماعت مصون نيستند. به‌علاوه برخي بنيادها و مجامع قدرت‌مند پنهان يا نيمه پنهان نيز هستند كه عمدتاً زير سلطه‌ي يهودي‌ها قرار دارند. گرچه اين مجامع براي عموم چندان شناخته شده نيستند، اما در سرنوشت بسياري از ملت‌هاي جهان تأثير اساسي دارند.
در دوران معاصر، تصميمات اين مجامع مستقر در مناطق و اماكن مخفي جهان – از قصر «لاكسنبورگ» در نزديك «وين» گرفته تا «كاخ فرهنگستان بروكسل»؛ از سالن محرمانه‌ي «فيكسينگ» در لندن تا «پاگواش» كانادا و از مقر دفتر «كميسيون سه جانبه» در ساختمان «بنياد كارنگي». كنار دفتر سازمان ملل متحد در واشنگتن تا شعبه‌هاي آن در توكيو و پاريس- به منظور پايه‌گذاري «سلطنت جهاني يهود»، بسيار اساسي‌تر و مهم‌تر از تصميمات رؤساي دولت‌هاي رسمي جهان است.
بر اين اساس، سياست‌مدار مشهور يهودي و نخست‌وزير پيشين بريتانيا، «بنيامين ديزرائيلي»، سخن به گزاف نگفته است:
«كساني كه بر جهان حكومت مي‌كنند، بسيار متفاوت از شخصيت‌هاي مشهوري هستند كه افراد بي‌خبر از پشت صحنه، تصور مي‌كنند.»
همان‌گونه كه پيش از اين اشاره شد، در مراكز سياسي و تصميم‌گيري جهان، به‌ويژه در دولت‌هاي مقتدر آمريكايي و اروپايي، يهودي‌ها و ماسوني‌ها، سمت‌هاي حساس را بر عهده دارند يا از پشت پرده امور را هدايت مي‌كنند. براي ارائه‌ي تصويري روشن، مي‌توان به ساختار سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي- اطلاعاتي آمريكا اشاره نمود. طبق اسناد غربي، در آمريكاي امروز، صهيونيست‌ها، ايالات و شهرهاي بزرگ و بازارهاي عمده را در دست دارند؛ دو مجلس سنا و كنگره‌ را به ميل خود اداره مي‌كنند؛ و مراكز بزرگ سينمايي مانند «هاليوود»، خبرگزاري‌هايي هم‌چون «آسوشيتدپرس» و «يونايتدپرس». مطبوعات و راديو‌ و تلويزيون، و بانك‌ها و مؤسسات بزرگ بانكي و مالي را در چنگ دارند. به اعتراف نويسندگان غربي، اكثر شهروندان آمريكايي همان نظرگاهي را نسبت به جهان دارند كه از طريق وسايل ارتباط جمعي صهيونيستي آمريكا تبليغ مي‌شود.
در هر دو حزب دموكرات و جمهوري‌خواه قدرت و نفوذ اصلي از آن يهودي‌هاست. اين واقعيت، حداقل پس از جنگ جهاني دوم، كاملاً آشكار شده است. از دوران رياست جمهوري «ترومن» تا امروز، تسلط صهيونيسم بر كاخ سفيد و ديگر مراكز سياست‌گذاري آمريكا سايه گسترده‌ است. اين، حقيقتي‌ است كه حضرت امام، بيش‌تر و پيش‌تر از هر كسي، آن را بيان كرده است:
«آمريكا دشمن شماره‌ي يك مردم محروم و مستضعف جهان است. آمريكا براي سيطره‌ي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و نظامي خويش بر جهان زير سلطه، از هيچ جنايتي خودداري نمي‌نمايد. او مردم جهان را با تبليغات وسيعش- كه به وسيله صهيونيزم‌ بين‌الملل سازماندهي مي‌گردد- استثمار مي‌نمايد.»
خطر تأثير تبليغات شبكه‌ها و مراكز تبليغي و خبري آمريكا بر ذهن و ديدگاه جوامع، از نكات قابل توجهي است كه هيچ‌گاه از ديد حضرت امام پنهان نماند:
«در بين ما هست، در بين شما هم هست افرادي كه همان مسائلي را كه آن‌ها مي‌خواهند – همان مسائلي كه در غرب گفته مي‌شود- آن‌ها در بين جامعه‌ي خودشان تبليغ مي‌كنند و مي‌گويند؛ همان‌طوري كه مطبوعات آمريكا، مطبوعاتي كه تحت‌نظر مستقيم صهيونيسم هستند ... مي‌نويسند.»
اگرچه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بساط صهيونيست‌ها از اين كشور برچيده گشته و سلطه‌ي آن‌ها در اين آب و خاك پايان يافته است، ليكن محافل قدرت‌مند يهودي-صهيونيستي جهان، يك لحظه در دشمني و توطئة‌گري بر ضد ملت مسلمان و انقلابي ما كوتاهي نكرده‌اند و انواع دسايس را براي انهدام پايه‌هاي نظام نوپاي اسلامي به كار بسته‌اند. ايجاد آشوب‌ در گوشه‌ و كنار مملكت، طراحي توطئه‌ي كودتا و براندازي، محاصره‌ي اقتصادي، فتنه‌انگيزي فرهنگي، و برافروختن آتش جنگ تحميلي از جمله‌ي اين دسايس بوده‌اند. در مقابل، حضرت امام با بيداري و هوشياري، به مبارزات و افشاگري‌هاي خود بر ضد آمريكا و صهيونيست‌ها ادامه مي‌دادند و پرده از فتنه‌ها و دسايس شيطاني آن‌ها برمي‌داشتند:
«ما امروز فكر بكنيم در دنيا چه خبر است؛ تكليف ما در مقابل دنيا چه چيز است. همين جنگ تحميلي را درست كردند ‍[تا] نقشه‌اي كه صهيونيست‌‌ها دارند عملي بشود: از يك طرف نگذارند اسلام تحقق پيدا كند. اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند- و قهراً در ممالك ديگر هم خواهد رفت و رفته است هم- آن وقت، آن بساط‌ آن‌ها، بساط صهيونيست‌ها، برچيده مي‌شود.»
 
حضرت امام درباره‌ی گسترش و افزایش خطر صهیونیسم برای مسلمانان و جهان اسلام فرمودند:
«من همان‌گونه كه بارها در سال‌های گذشته قبل و بعد از انقلاب هش‌دار داده‌ام، مجدداً خطر فراگیری غده‌ی چركین و سرطانی صهیونیسم را در كالبد كشورهای اسلامی گوش‌زد می‌كنم و حمایت بی‌دریغ خود و ملت و مسئولین ایران را از تمامی مبارزات اسلامی ملت‌ها و جوانان غیور و مسلمانان، در راه آزادی قدس اعلام می‌نمایم.»

«این جانب به برادران اسلامی در همه‌ی كشورها، خصوصاً برادران عرب و ملت‌ عظیم عرب كه پیش‌تازان اسلامند، خطر عظیم اجانب، خصوصاً صهیونیسم، را كراراً اعلام كرده‌ام. لازم است در شهر رمضان كه ماه اجتماعات اسلامی است، مؤمنین در مجامع عمومی، پرده از توطئه‌های این غول جهان‌خوار برداشته و خطرات این دشمن انسانیت را بر ملا كنند.»

حضرت امام پس از تبیین رسالت نهضت جهانی اسلام و تكلیف مسلمانان آزاده و انقلابی، فرمودند:
«ما درصدد خشكاندن ریشه‌های فاسد صهیونیسم، سرمایه‌داری و كمونیزم‌ در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایی را كه به این سه پایه استوار گردیده‌‌اند، نابود كنیم و نظام اسلام رسول‌الله (ص) را در جهان استكبار ترویج نماییم و دیر یا زود، ملت‌های دربند شاهد آن خواهند بود. من خودم و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه‌ی دفاع از مسلمانان آماده نموده‌ام ودر انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها و نوكران آنان مطمئن باشند كه اگر خمینی یكه و تنها هم بماند، به راه خود- كه راه مبارزه با كفر و ظلم و شركت و بت‌پرستی است- ادامه می‌دهد.»
 
سخن آخر
در بخش پایانی این مقاله، باید یادآوری كنیم كه نه فقط از دیدگاه ما، بلكه به اعتراف نظریه‌پردازان دشمن نیز تلاش مستمر امام خمینی (ره) در مسیر مبارزه با خطر یهود، منطبق با سیره‌ی حسین بن علی (ع) و ملهم از حماسه‌ی كربلا بوده است كه در این بخش به دو مورد از آن اشاره و اكتفا می‌كنیم:

«مارتین كرامر»، یكی از مسئولان و اعضای فعال كنفرانس بین‌المللی «تشیع و مقاومت، انقلاب»- كه در سال 1363 ش (دسامبر 1983 م) در «مركز مطالعات استراتژیك دایان» وابسته به «دانشگاه تل‌آویو» برگزار شد- نوشته است:

«حمله‌ی رژیم پهلوی به آداب و رسوم مذهبی، واكنش‌هایی را سبب شد و بعضی از علمای ایران، نماینده‌ی این واكنش‌ها بودند كه برجسته‌ترین‌ آن‌ها، آیت‌الله روح الله خمینی بود. سیاسی كردن مراسم سالیانه‌ی عاشورا، یا همان فاجعه‌ی كربلا، یكی از نمونه‌های بارز ‍[همین واكنش‌ها] بود. [امام] خمینی با تأكید بر اعتقاد دینی كه حسین (ع) آگاهانه به استقبال مرگ شتافت، حتی نوعی شهادت عمدی را مشروع می‌شمارد. اسطوره‌ی حسین در كربلا‍[...] كه الهام‌بخش انقلاب شد، اكنون نیز هدف سیاست‌های دفاعی و ... ایران قرار گرفته است.»

«مانگول بیات» دیگر شركت‌ كننده در این كنفرانس صهیونیستی، نوشته است:
«اگر فردی قصد دارد انقلاب ایران را بفهمد، باید [امام] خمینی را به عنوان بخشی از یك حركت تاریخی بزرگ‌تر و گسترده‌تر مطالعه كند.»
و به همین خاطر است كه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرمودند: این انقلاب بدون نام امام خمینی (ره) شناخته شده نیست.
خوانده شده 1003 مرتبه