پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بر قوم و قبیله خاصى مبعوث نشده بود تا پیامش در حصار و محدوده آن قوم و قبیله محصور بماند، بلكه بر طبق آموزههاى قرآنى (1) ماموریت داشت تا پیام خود را به عموم مردم - فارغ از تمایزات قومى، نژادى و زبانى - ابلاغ نماید. از این رو در سال ششم هجرى، در راستاى رسالت جهانى خویش، با ارسال نامههایى به سران ممالك هم جوار حجاز در آن روزگار، گام مهمى را در سیاست خارجى برداشت. او كه در این زمان دغدغه خاطر چندانى از جانب یهودیان مدینه و شرارتهاى آنها نداشت و نیز به دلیل انعقاد معاهده صلح حدیبیه، از جانب مشركان مكه احساس خطر جدى نمىكرد بر آن شد تا نامههایى را به سران كشورهاى هم جوار ارسال نماید و آنها را به اسلام فراخواند. (2)
نخستین نامهاى كه طبرى در ذیل وقایع سال ششم هجرى به ثبت آن اهتمام نموده، نامهاى است كه از سوى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و توسط دحیة كلبى به هرقل - امپراتور روم شرقى - ارسال گردید . طبرى متن این نامه را چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد بن عبدالله و رسوله الى هرقل عظیم الروم سلام على من اتبع الهدى. اما بعد: فانى ادعوك بدعایة الاسلام، اسلم تسلم و اسلم یؤتك الله اجرك مرتین. فان تولیت فعلیك اثم الاریسین. (3)
به نام خداوند بخشنده مهربان
ازمحمد بنده و فرستاده خدا به هرقل، بزرگ رومیان
كسى كه پیرو راستى گردد گزند نمىبیند. اسلام بیاور تا سالم بمانى و اسلام بیاور تا خدا دوبار تو را پاداش دهد و اگر از پذیرش آن سر باز زدى، گناه رعایا (كشاورزان) بر گردن تو خواهد بود.
دومین نامه مورد توجه طبرى كه به انعكاس آن پرداخته است مكتوب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به نجاشى پادشاه حبشه است كه عمر و بن ابى امیه ضمرى مامور ابلاغ آن شده بود. وى متن این نامه را چنین ثبت كرده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من رسول الله الى النجاشى الاصحم ملك الحبشه .
سلم انت . فانى احمد الیك الله الملك القدوس السلام المومن المهیمن و اشهد ان عیسى بن مریم روح الله و كلمته القاها الى مریم البتول الطیبه الحصینه فحملت بعیسى فخلقه الله من روحه و نفخه كما خلق آدم بیده و نفخه . انى ادعوك الى الله وحده لاشریك له و الموالاة على طاعته و ان تتبعنى و تومن بالذى جاءنى، فانى رسول الله و بعثت الیك ابن عمى جعفر و نفرا معه من المسلمین . فذا جاءك فاقرهم، و دع التجبر. فانى ادعوك و جنودك الى الله، فقد بلغت و نصحت، فاقبلو نصحى . والسلام على من اتبع الهدى . (4)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
از محمد پیامبر خدا به نجاشى اصحم پادشاه حبشه.
تو با ما در صلح هستى . من بر خداى ملك قدوس سلام مؤمن مهیمن درود مىگویم و شهادت مىدهم كه عیسى پسر مریم روح خدا و كلمه اوست كه وى را به مریم دوشیزه پاكیزه القا كرد و عیسى را بار گرفت و خدا عیسى را از روح خود آفرید، چنان كه آدم را با دست و دمیدن روح خود در او آفرید. من تو را به خداى یگانه بىشریك و اطاعت از وى دعوت مىكنم كه پیرو من شوى و به خدایى كه مرا فرستاده ایمان بیاورى كه من پیغمبر خدایم و پسر عمویم جعفر و جمعى از مسلمانان را به سوى تو فرستادهام و چون بیایند، آنها را بپذیر و از تكبر بر كنار باش كه من تو را با سپاهت به سوى خدا مىخوانم. من پیام خدا را ابلاغ كردم و اندرز دادم . اندرز مرا بپذیر و درود بر آن كه پیرو هدایت شد.
مكتوب پیامبر به خسرو پرویز پادشاه ایران كه توسط عبدالله بن حذافه سهمى به خسرو رسانده شد، سومین نامهاى است كه طبرى آن را این گونه گزارش كرده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
من محمد رسول الله الى كسرى عظیم الفارس . سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریك له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوك بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس كافة لانذر من كان حیا و یحق القول على الكافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیك . (5)
به نام خداوند بخشنده و مهربان
از محمد فرستاده خدا به خسرو، بزرگ پارسیان. درود بر آن كه پیرو هدایت شود و به خدا و پیغمبر وى ایمان آورد و شهادت دهد كه خدایى جز خداى یكتا نیست. من پیامبر خدا به سوى همه كسانم تا زندگان را بیم دهم . اسلام بیاور تا سالم بمانى و اگر دریغ كنى گناه مجوسان به گردن تو است.
******************
پي نوشتها:
1- و ما ارسلناك الا كافة للناس بشیرا و نذیرا ...»؛ سوره سبا، آیه 28.
2- نامههاى پیامبر در مجموعهاى تحت عنوان «مكاتیب الرسول» تالیف على احمدى در سال 1363 به چاپ رسیده ضمن این كه در این زمینه، یك رساله دكترى با عنوان «نامهها و پیمانهاى پیامبر اسلام» اثر دكتر محمد حمید الله نیز وجود دارد كه دو ترجمه فارسى از آن با نامهاى «وثائق» ترجمه دكتر محمود مهدوى دامغانى و «نامهها و پیمانهاى سیاسى حضرت محمد و اسناد صدر اسلام» ترجمه دكتر سید محمد حسینى موجود مىباشد .
3- محمد بن جریر طبرى، تاریخ الرسل و الملوك، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم (بیروت، دارالتراث، 1378 ه) . ذیل وقایع سال ششم هجرى .
4- همان .
5- همان .
منبع:
نشریه تاریخ اسلام، شماره 7
على ناظمیان فرد