رهبر معظم انقلاب در بیانات مدتي قبل شان ، تاکید ویژهای بر مسئله فرهنگی و شکل گیری یک «جناح مومن فرهنگی» داشتهاند؛ امر مهمی که در این مقطع بار دیگر مورد توجه قرار گرفته اما در سالهای اخیر همواره مورد تاکید ویژه بوده است اما ایشان در سالهای اخیر به چه محورهایی در این حوزه تاکید کرده است؟
حضرت آیت الله خامنهای در بیانات اخیرشان بر نگرانیهایشان نسبت به حوزه فرهنگ تاکید مجدد داشته اند؛ مسئله ای که منجر به نامه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم در این باره و تاکید بر پیگیری دقیق منویات رهبری شد. این دغدغه ها اما همیشگی بوده و تاکید دوباره بر آنها را میتوان در راستای تحکیم جبهه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بمباران فرهنگی که با آن مواجه هستیم، ارزیابی کرد.
«شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جهاد فرهنگی» و «تعامل فرهنگی» را می توان مهم ترین کلیدواژههای رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر خواند که ایشان در این محورها، سخنان مفصل و مبسوطی داشتهاند.
در حال حاضر برخی از محورهای سخنان ایشان در سالهای اخیر را از میان سخنان وسیع ایشان در ارزیابی شرایط و ارائه طریق برای حوزه فرهنگ و اهمیت این پیگیری های یکپارچه مورد توجه قرار مي گيرد .
نکته کلیدی در این بازخوانی آنجاست که رهبری تنها بیانات شان متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند و همین امر نشان میدهد نمی توان تنها در این زمینه از یک دستگاه متوقع بود و باید تمامی نهادها سهم خود را در این زمینه ادا کنند. بخشی از مهم ترین فرازهای سخنان رهبری در سالهای اخیر پیرامون دغدغه های فرهنگی ایشان، بدین شرح است:
• مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همهى انواع استقلالها سختتر است. من يك وقت گفتم دشمنان «شبيخون فرهنگى» مىزنند. اين ادّعا راست است و خدا مىداند كه راست است. بعضى نمىفهمند؛ يعنى صحنه را نمىبينند. كسى كه صحنه را مىبيند، ملتفت است كه دشمن چهكار مىكند و مىفهمد كه شبيخون است، و چه شبيخونى هم هست! (بيانات در ديدار جمعی از كارگران و معلمان)
• رسانهها مىتوانند به صورت اخلاقى و استدلالى، مفاهيم ملتها را ميان يكديگر تبادل كنند و دادوستد معنوى و اخلاقى و فرهنگى كنند؛ اين مسئلهى بسيار ارزشمندى است. مىتوانند سطح آگاهى و معرفت مردم را ارتقاء دهند. اگر رسانهها در دنيا عادلانه اداره شوند، جادهى رسانهاى، يك جادهى يكطرفه نباشد، ملتها به معناى حقيقى كلمه، حرف يكديگر را گوش كنند و مفاهيم محترم در نزد يكديگر را بشناسند، اين به نزديكى ملتها كمك خواهد كرد. (بيانات در ديدار مديران و برنامهسازان رسانهای كشورهای مختلف)
• یكى از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روايتگران تاريخ انقلاب است. بحمداللَّه تعدادى هم هستيد، اما كسانى هم هستند كه از لحاظ عِده و عُده بر شما ترجيح دارند، از شما جلويند و امكانات در اختيارشان است؛ بعضيشان از لحاظ هنرى هم سرشارند، اما ثروتى در خدمت بيگانگان، و تيغى در دست دشمنانند. انسان معمولاً خودش را در مقابل هنرمند كوچك احساس مىكند. من خودم وقتى هنرمندان را نگاه مىكنم، مىبينم كه جايگاه رفيعى در مقابلم دارند؛ اما آن هنرمندانى كه هنرشان در خدمت بيگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضيشان از لحاظ هنرى بسيار برجستهاند، ولى من در هنرى كه آنها دارند، ارزشى حس نمىكنم. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت)
• پول و ثروت و قوّت بازو و زبان گويا و بقيهى ثروتهايى كه در خدمت حق و انسانها و راستى و درستى نباشد، چه ارزشى دارد؟ ارزشى ندارد. الان علم در خدمت سلاحهاى اتمى و در دست اسرائيل است. آيا اين ارزشمند است؟ نخير، هيچ ارزشى ندارد. ارزش اين چيزها نسبى است. ارزش مطلق، متعلق به اينها نيست. البته چيزهاى ارزشمند مطلق وجود دارد. اصلاً مبانى اديان، مطلق كردن ارزشهاى صحيح و راستين است؛ منتها علم و صنعت و تكنولوژى، از آن ارزشهاى مطلق نيست؛ تا در كجا به كار برود، تا در دست چه كسى باشد، تا از آن چگونه استفاده بشود؛ هنر هم از اين قبيل است. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت)
• اين تهاجم فرهنگى كه بنده چند سال قبل گفتم، اين شبيخون فرهنگى كه انسان در بخشهاى مختلف علائم آن را مشاهده ميكرد و امروز هم انسان آن را در بخشهاى مختلفى مىبيند، به اين نيت است؛ با اين قصد است؛ انقلاب را از محتواى خود، از مضمون اسلامى و دينى خود، از روح انقلابى خود تهى كنند و جدا كنند. اين، از همان نقاط حساسى است كه هوشيارى مردم را ميطلبد. اين هم مثل همان قضيهى بيست و نه بهمن است. خيلىها اهميت بيست و نه بهمن را نفهميدند، شما تبريزىها اين را فهميديد، در مرحلهى عمل هم، اين فهم خودتان را به كار بستيد؛ در همهى مقاطع همين جور است. اهميتِ حوادث را بايد ملت ما درك كند؛ و خوشبختانه امروز درك ميكنند؛ ملت كاملاً هوشيارند. خود اين هم يكى از بركات انقلاب و نظام جمهورى اسلامى بوده است. مردم بيدار شدهاند، قدرت تحليل پيدا كردند. (بيانات در ديدار جمعى از مردم آذربايجان شرقی)
• تهاجم فرهنگى غير از تبادل فرهنگى است؛ غير از گرفتن برجستگيها و زبدهگزينى از فرهنگهاى ديگر است؛ اين، چيزى است مباح، بلكه واجب. اسلام به ما دستور مىدهد، عقل هم بهطور مستقل از ما مىخواهد كه هر چيز خوب، زيبا و باارزشى را كه در هر كجا مىبينيم، آن را فرا بگيريم و از آن استفاده كنيم. اين جملات معروف متداول در زبانهاى مردم ما كه «اطلبوا العلم ولو بالصين» يا «انظر الى ما قال و لا تنظر الى من قال»؛ نگاه نكن حرف خوب، سخن حكمتآميز، دانش و معرفت را چه كسى دارد مىگويد، اگر سخن خوب است، آن را فرابگير، اين گرفتن، گرفتن فرهنگى است و اخذ فرهنگى، تبادل فرهنگى و زبدهگزينى فرهنگى، يك چيز لازم است و اين، غير از تهاجم فرهنگى است. من بارها گفتهام كه يك وقت هست كه يك انسان با ميل خود و بر طبق نياز و اشتها و ضرورت زندگىاش يك نوع غذا، يك نوع دارو يا مادهى لازمى را انتخاب مىكند و آن را داخل جسم خودش مىكند؛ اين، گزينش است، كه چيز خيلى خوبى است؛ اما يك وقت هست كه يك نفر را مىخوابانند و مادهاى را كه نه براى او لازم است و نه او به آن ميل و اشتهايى دارد و نه برايش مفيد است، بهزور در حلقش مىريزند، يا به او تزريق مىكنند؛ اين، نامطمئن است؛ اين، تهاجم فرهنگى است؛ همان كارى كه با ملت ايران در طول سالهاى متمادى كردند. (بيانات پس از بازدید از سازمان صدا و سيما)
• يك وقت من دربارهى «تعاطى فرهنگى» - نقطهى مقابل «تهاجم فرهنگى» - بحث مفصلى كردم كه از مصاديقش، يكى همين مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتيم. غربيها سابقهى زيادى در حرفهى روزنامهنگارى داشتند. از اواخر دوران ناصر الدين شاه هم مطبوعات وارد ايران شد و فعاليتش را آغاز كرد. اوج كار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ يعنى از عهد مظفرالدين شاه بتدريج افزايش پيدا كرد. (بيانات در ديدار مديران و مسئولان مطبوعات كشور)
• اين، مهمترين تبادلهاى ملتها با هم بوده است؛ حتى مهمتر از تبادل اقتصادى و كالا. بسيار اتفاق افتاده است كه اين تبادل فرهنگى، به تغيير مذهب يك كشور انجاميده است! مثلاً در شرق آسيا، بيشترين عاملى كه اسلام را به اين كشورها - از جمله به كشور اندونزى، به كشور مالزى و حتى به قسمتهاى مهمى از شبه قاره - برد، دعوت مبلغين نبود؛ بلكه رفت و آمد آحاد ملت ايران بود. تجار و سياحان ايرانى راه افتادند، رفتند، آمدند و در سايهى اين رفت و آمدهاست كه شما مىبينيد ملت بزرگى كه امروز شايد بزرگترين ملت اسلامى در آسياست - يعنى اندونزى - مسلمان شده است. اين اسلام را اول بار، نه مبلغين دينى براى آنها بردند و نه شمشير و جنگ! اسلام را همين رفت و آمدها برد. خود ملت ما هم، در طول زمان، خيلى چيزها از ملتهاى ديگر آموخته است، و اين، يك روند ضرورى براى تر و تازه ماندن معارف و حيات فرهنگى در سرتاسر عالم است. اين، تبادل فرهنگى است و خوب است.
تبادل فرهنگی, ورود اسلام به شرق آسیا, تاریخ آسیا و آفریقا
• البته دنياى غرب نگذاشت ما حس كنيم كه دست و پايمان را گرفتهاند و به ما تزريق مىكنند؛ صورتِ قضيه را طورى قرار داد كه ما خيال كرديم انتخاب مىكنيم، در حالىكه انتخاب نمىكرديم؛ بر ما تحميل كردند. آن وقت اينها همان كسانى هستند كه اگر اندك خدشهاى به فرهنگ رايج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه مىاندازند. شما ببينيد در فرانسه كه آن را مهد آزادى مىدانند، براى سه چهار دختر روسرىدارِ مسلمان چه سر و صدايى راه انداختهاند! اين است كه مىگوييم بايد فكر كنيم؛ بايد تحليل كنيم. انديشهى ترجمهاى براى يك ملت، سرنوشت بسيار سختى را بهوجود مىآورد. اين توصيهى هميشگىِ من به شما جوانان عزيز است. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین)
• اگر مىبينيد كه مسألهى تهاجم فرهنگى يا شبيخون فرهنگى يا قتل عام فرهنگى در اين كشور بهشدّت از طرف دشمن دنبال مىشود؛ اگر مىبينيد كه تبليغات دشمن در همه جاى دنيا روى جمهورى اسلامى بيش از جاهاى ديگر متمركز است و اگر مىبينيد كه دائم تلاش مىكنند ذهن ملت - بخصوص جوانان و مؤمنين - را در داخل جمهورى اسلامى تصرّف كنند، به همين سبب است. دشمن و نهادهاى دشمن، بر اثر تجربه فهميدهاند كه انسان، آسيبپذير است. (بيانات در دیدار جمعی از پاسداران)
• امروز هيچكس نميتواند انكار كند كه فوريترين هدف دشمنان جمهورى اسلامى، تسخير پايگاههاى فرهنگى در كشور است. آنان درصددند بدين وسيله، باورهاى اسلامى و انقلابى را كه اصلىترين عامل ايستادگى ملت ايران در برابر نظام سلطهى استكبارى است، از ذهنها و دلها بزدايند و باورهاى سلطهپذيرى و فرو دستى در برابر غرب را به جاى آن بنشانند. تلاش آشكار از سوى واسطهها و دستنشاندگان امپراتوريهاى زر و زور، در بسيارى از عرصههاى فرهنگى براى ترديد افكنى در مبانى اسلام و انقلاب، امروز افراد دير باور را نيز به دغدغه افكنده است، و كسانى كه ديروز هشدار در برابر شبيخون فرهنگى را جدّى نميگرفتند، امروز آن را به چشم خود مىبينيد. بيشك نخستين آماج اين شبيخون، جواناناند، بويژه آنانكه در جادهى دانش و فرزانگى قدم برمىدارند و آيندهى فرهنگى و سياسى كشور در دست آنها است. (پيام به كنگره جامعه اسلامى دانشجويان در مشهد)
• مردم را هدايت كنيد؛ ذهن مردم را روشن كنيد؛ مردم را به فراگرفتن دين تشويق كنيد؛ دين صحيح و پيراسته را به آنها تعليم دهيد؛ آنها را به فضيلت و اخلاق اسلامى آشنا كنيد؛ با عمل و زبان، فضيلت اخلاقى را در آنها به وجود آوريد؛ مردم را موعظه كنيد؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانيد؛ انذار كنيد - انذار سهم مهمّى دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهى مژده دهيد؛ مؤمنين و صالحين و مخلصين و عاملين را بشارت دهيد؛ آنها را با مسائل اساسى جهان اسلام و با مسائل اساسى كشور آشنا كنيد. اين مىشود آن مشعل فروزانى كه هر يك از شما عزيزان اين مشعل را در هرجا روشن كنيد، دلها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حركت بهوجود خواهد آمد؛ ايمان عميق خواهد شد. مؤثّرترين حربه عليه اين تهاجم فرهنگى و شبيخون نامردانهى دشمن همين است؛ از اين بهشدّت نگرانم. مىخواهند نگذارند كه روحانيون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفكر، در محيطهاى مختلف - در محيط دانشگاه، در محيط بازار، در محيط روستا، در محيط شهر، در محيط كارگاه - كار خودشان را انجام دهند. درست نقطهى مقابل كار آنها، همين كار و مجاهدت فىسبيلاللَّه شماست كه با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گيرد: «لم يكن منافسة فى سلطان و لا التماس شىء من فضول الحطام». (بيانات در ديدار جمعی از روحانیون)
• بايد خود اعضا و دستگاههاى فرهنگى قبول كنند و باور داشته باشند كه ما اين جايگاه را بهعنوان يك قرارگاه مركزى [قرار داديم]. تعبير "قرارگاه" ممكن است به بعضى گوشها سنگين بيايد - قرارگاه يك اصطلاح جنگى است، اصطلاح نظامى است - و بگويند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامى است، شما در مسائل فرهنگى هم فكر نظامى را رها نميكنيد! واقع قضيّه اين است كه كارزار فرهنگى از كارزار نظامى اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناكتر نباشد، كمتر نيست (بيانات در ديدار اعضای شوراى عالى انقلاب فرهنگى)