اسرار «تلبیه» از مناسک حجّ

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
اسرار «تلبیه» از مناسک حجّ

چون اسرار عبادت‌ها در قيامت ظهور مى‌كند كه روز ظهور باطن افراد و اعمال آنان است، اسرار نماز و روزه و ساير عبادات در قيامت ظهور مى‌كند اما اگر كسى در دنيا توانست بفهمد حجّش مورد قبول يا مردود واقع شده مى‌تواند به گوشه‌اى از اسرار حج واقف شود.

در این نوشتار به گوشه‌ای از اسرار احرام اشاره کردیم در این نوشتار به اسرار «تلبیه» که یکی دیگر از واجبات احرام است اشاره خواهیم کرد:
«تلبيه» عبارت است از: «لبَّيك اللّهُمَ لبّيك لبّيكَ لا شَريك لُك لبّيك اِنَّ الحَمد و النّعمةَ لك و المُلك لا شَريك لَكَ لبَّيك » كه با يك مرتبه گفتن اين جملات، زائر بيت الله الحرام مُحرِم مي‌شود.
«لبّيك» تنها يك لفظ نيست؛ بلكه رسيدن به مقام «اجابت» است؛ يعني، رسيدن حاجي به مقامي كه رسماً به دعوتي كه از او شده، جواب مثبت مي‌دهد. مقام اجابت، مقامي بس رفيع است؛ زيرا در اين مقام هم اجابت دعوت پيامبراني چون آدم، ابراهيم، موسي و پيامبر اسلام است كه مردم را به انجام مناسك حج دعوت كرده‌اند و هم اجابت دعوت خداوند است. رسيدن به مقام اجابت، رسيدن به فوز عظيم است كه نصيب هر كسي نمي‌شود؛ بدين جهت امام صادق ‌(علیه السلام) شرط نيل به اين مقام را مال حلال و لقمه پاك مي‌داند: «اگر شخصی از راه غیر حلال مالی را کسب کند و سپس حج گزارد و ندا دهد که لبیک؛ در پاسخ به او گفته می شود « لا لبيك و لاسعديك » و اگر از راه حلال کسب کرده باشد در پاسخ تدا داده می شود: « لبيك و سعديك» [1]

كمال انسان در بستر خوف و رجا شكل مي‌گيرد. در هر «لَبَّيك» احتمال «لا لَبَّيك و لاسَعدَيك» وجود دارد و سرّ رنگ پريدگي از رخسار امام سجّاد (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) به هنگام تلبيه نيز در همين مطلب نهفتـه است. در روايتي آمـده اسـت: «امام زین العابدین علیه السلام زمانی که محرم شدند رنگ از رخسارشان پرید؛ علت را پرسیدند حضرت در پاسخ فرمود: خوف آن دارم در جواب لبیک من گفته شود: «لا لبیک» [2] در مورد امام صادق (علیه السلام) نيز نقل شده است: زمانی که می‌خواستند تلبیه بگویند صدا در گلویشان گیر می‌کرد. آن‌گاه كه از حضرت علت سؤال مي‌شود، مي‌فرمايد: چگونه بگویم « لبيك اللهم لبيك » در حالی که می‌ترسم خداوند به من بگوید : نه تو را اجابت نمی‌کنم. [3]

راوی می گوید با امام باقر علیه السلام در گوشه‌ای از مسجد الحرام نشسته بودم در حالی که عده‌ای گرداگرد کعبه به گفتن تلبیه مشغول بودند. حضرت فرمودند: اینان را می‌بینی که تلبیه می‌گویند؟ به خدا سوگند صدای این‌ها نزد خدا از صدای الاغ مبغوض‌تر است.[4]

بنابراین ذکر «تلبیه» اکتفا کردن به تکرار الفاظ نیست، هنگام تکرار تلبیه باید به این نکته نیز توجّه داشت: آن‌گاه كه حج‌گزار لباس دوخته را از تن بيرون مي‌آورد و لباس بندگي و طاعت را بر تن مي‌كند، هويّت جديدي مي‌يابد و اين پس از آن است كه علايق مادي و دنيوي را قطع مي‌كند و در كسوت احرام و در جرگه مُحرِمان قرار مي‌گيرد. پس بايد قبل از احرام و تلبيه، خود را در شكل جديد بيابد و اين تحول و دگرگوني را در خود حسّ كند؛ آن‌گاه بگويد: «لبيك...» و همچنین توجّه داشت که:
همه عالم هستي، به سوي خدا در حركت ‌است وانسان نيز شتابان به سوي او سير مي‌كند: « يا ايُّها الاِنسان انَّكَ كادحٌ الي ربِّك كَدحاً فمُلاقِيه» [سوره انشقاق / 6] « تلبيه» ظهور بخشيدن به اين حركت توحيدي است كه حج‌گزار با آهنگ فَرَح‌زاي «لَبّيك»، به سوي خدا حركت مي‌كند و تمام آنچه در اطراف او است، در اين آهنگ با او همراهي مي‌كنند. پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم)مي‌فرمايد: هیچ لبّیک گوینده ای لبّیک نمی‌گوید مگر اینکه هر آنچه در راست و چپ گوینده قرار دارد اعم از سنگ و درخت لبیک می‌گویند. [5]

 

.....................................................................
پی‌نوشت:
[1] «اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلّه ثم حجّ فلبّي نودي لا لبيك و لاسعديك و ان كان من حلّه فلبّي نودي لبيك و سعديك. [الحج والعمره فی الکتاب والسنه ص226]
[2] حـجّ زين العابدين (علیه السلام) فلما احرم و استوت به راحلة، اصفرّ لونه و وقعت عليه الرعدة و لم يستطع ان يلبي فقيل: الا تلبي فقال: اخشي ان يقول لي لا لبيك ولاسعديك. [وسائل الشیعه،ج9،باب44]
[3] «كلَّما همَ بالتلبيه انقَطَعَ الصَّوت فِي حَلقِه» آن‌گاه كه از حضرت علت سؤال مي‌شود، مي‌فرمايد: «كيف اجسر ان اقول لبيك اللهم لبيك و اخشي ان يقول تعالي لي: لا لبيك و لاسعديك» [علل الشرایع، ص 235]
[4] «كنت مع ابي جعفر (علیه السلام) في ناحية من المسجد و قوم يلبّون حول الكعبه فقال اتري هؤلاء الذين يلبّون؟ والله لاصواتهم ابغض الي الله من اصوات الحمير. [وسائل الشیعه،ج9،باب42]
[5] «ما من ملبّ يلبّي الا لبّي ما عن يمينه و شماله من حَجَرٍ او شجر»  [الحج والعمره فی الکتاب والسنه، ص 157]

خوانده شده 721 مرتبه