رمز پیروزی مسلمانان صدر اسلام

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

سوره مباركه بقره آیه285 :

« امَنَ الرَّسولُ بِما أُنزِلَ إِلَیهِ مِن رَبِّهِ وَالمُؤمِنونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ ۚ وَقالوا سَمِعنا وَأَطَعنا ۖ غُفرانَكَ رَبَّنا وَإِلَیكَ المَصیرُ. »

پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و كتاب‌ها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یك از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت كردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست».

اعتقاد از اعماق دل به پیام اسلام، راز پیشرفت اسلام

همیشه‌ سال هاى گذشته، وقتى مسأله‌ى مبعث و خاطره بزرگ بعثت مطرح مى‌شده است، هم ملت ما حركت و بعثت عمومى و برانگیختگى ملىِ تاریخى خود را در انقلاب، ادامه‌ى آن بعثت عظیم نبوى دانسته، هم این سؤال لااقل در ذهن هاى افرادى از مردم - از خواص و اهل نظر - پیش آمده است كه راز پیشرفت اسلام در آن روزگار غربت معرفت و عمومیت جهل، كه همه دنیا را پر كرده بود، چه بود؟

این چه عاملى بود كه توانست این‌طور اقتدار اسلام را پیش ببرد و بعد هم تمدّن اسلامى را پایه‌گذارى كند كه این تمدّن اسلامى، حتى در دوران انحطاط قدرت سیاسى اسلام هم در اوج تلألو و اقتدار باقى ماند؛ فرهنگ دنیا را تحت تأثیر قرار داد؛ علم را گسترش داد و فرهنگ اسلامى را رایج كرد؟ این‌ها تجربیات خیلى عجیبى در تاریخ است. عامل این‌ها چیست؟ این، موضوع یك بحث خیلى طولانى است. محقّقان و نویسندگان روى این مسأله كار كردند؛ باز هم باید كار كنند. آنچه كه من امروز مى‌خواهم در دو، سه جمله بیان كنم، بخشى از این حقیقت است.

یقیناً یكى از عناصرى كه عامل پیشرفت اسلام بود، اعتماد به خدا و احكام الهى بود: «امن الرسول بما انزل الیه من ربه و المؤمنون كل امن بااللَّه و ملائكته و كتبه و رسله» (۱). خود پیامبر و مؤمنینِ صدر اوّل، از اعماق دل به پیام اسلام معتقد بودند و شعارهاى اسلامى، حقایق اسلامى و كافى بودن اسلام را براى نجات بشریت، حقیقتاً از بن دندان قبول داشتند. این ایمان، عامل بسیار مهمّى است. (۲)

اهمیت عمل به اسلام، در كنار ایمان عمیق

مسئله‌ى تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنى‌‌ همان ایمان قلبى متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایه‌ى این بصیرت و یقین، حركت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما كارى انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزى تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین - هر كدام از این‌ها كم باشد - یك پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد.

این یقین‌‌ همان چیزى است كه «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون كلّ ءامن باللَّه و ملائكته و كتبه و رسله»؛ یعنى اولْ‌كسى كه به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا می‌كند، خودِ پیام‌آور است. اگر این نبود، كار دنباله پیدا نخواهد كرد، نفوذ نخواهد كرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد. (۳)

پیغمبر خود عامل بود؛ «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه»، و مؤمنون هم دنبال سر پیغمبر. او عامل است، مردم هم به عمل او نگاه می‌كنند، راه را پیدا می‌كنند و نقش بزرگان جامعه، نقش رهبران جامعه، نقش نخبگان جامعه این است. (۴)

«لا نفرق بین احد من رسله»

اینكه ما بگوئیم آن حقیقتی كه بر پیغمبر ما نازل شده او را قبول داریم، لكن آنچه كه بر پیغمبرهای دیگر نازل شده قبول نداریم، اینجا جایی برای تعصب نیست، بسیاری از انسان های معاصر بعثت پیغمبر را همین تعصب به گمراهی كشاند و آن‌ها را نابود كرد، قرآن از یهود این را نقل می‌كند «لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم» (۵) این را مشركین می‌گفتند: چرا قرآن بر ما‌ها و بر شخصیت‌های بزرگ ما نازل نشد؟ یعنی اگر همین وحی بر او نازل می‌شد قبول می‌كرد. اما چون بر این نازل نشده قبول نمی‌كند.

یهود چون شنیده بودند در تورات آمده است كه پیغمبر خاتم خواهد آمد، می‌گفتند این خاتم باید از میان بنی‌اسرائیل باشد و چون از میان عرب مبعوث شده است، پس او را ما نمی‌پذیریم و به او ایمان نمی‌آوریم و این گمراهی بود در حالی كه اگر او از سوی خداست، و اگر نشانه‌های وحی الهی در او مشاهده می‌شود و اگرمعارف و روشنائی‌های درس‌های الهی در او وجود دارد چه تفاوتی می‌كند كه بر چه كسی نازل شده و لذا مسلمانان همچنانكه به وحی نازل شده بر پیغمبر خودشان ایمان دارند به وحیی كه بر پیغمبران گذشته مثل: موسی و عیسی و ابراهیم هم نازل شده ایمان دارند. كه در جاهای متعددی از قرآن این معنا تكرار شده، از جمله این آیه كه می‌فرماید: «لا نفرق بین احد من رسله» ما میان پیغمبران خدا هیچ تفاوتی نمی‌گذاریم، یعنی ما كه مسلمان هستیم، به موسی به عنوان پیغمبری می‌شناسیم ایمان داریم، برای آن‌ها احترام قائلیم و آن‌ها را بندگان والای خدا می‌دانیم. (۶)

ایمان عمیق و عمل صالح مسئولان، رمز پیشرفت و پیروزی نظام اسلامی

نظام جمهورى اسلامى، نظامى است كه می‌خواهد سعادت مجموعه‌هاى انسانى را با‌‌ همان پیامى كه پیغمبران در طول تاریخ نبوت‌ها آورده‌اند و به بشر رسانده‌اند، تأمین كند؛ و عملاً دارد پیام پیامبران را در مقابل پیام طواغیت عالم تصدیق می‌كند. طواغیت امروز هم هستند و بر این‌ها گران می‌آید و مقابله و معارضه می‌كنند. راه پیروزى در این چالش و رویارویى هم جز «ایستادگىِ همراه با ایمان و باورِ به خود و باورِ به راه خود» نیست؛ باید راه را باور داشته باشیم: «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون كلّ آمن باللَّه»؛ یعنى آحاد مؤمنینِ به این راه، دست به دست هم بدهند و ایستادگى كنند؛ ایستادگى نشان بدهند. این راه پیشرفت و پیروزى است. اگر این كار را بكنند، پیروزى قطعى است. (۷)

ما قله‌ى بلند و رفیعى را در نظر گرفته‌ایم كه عبارت است از همین زندگى مطلوب انبیاء و اولیاى الهى. همه‌ى تلاش و همت و همه‌ى فكر و ذكر ما این است كه خودمان را به این قله نزدیك كنیم. البته فاصله زیاد است و راه دشوار، اما رسیدن به دامنه‌هاى بالا و والا‌تر مغتنم و لذت‌بخش است؛ ما دنبال این هدف هستیم. كلید موفقیت این كار در نظام اسلامى چیست؟ كلید موفقیت این است كه مسؤولان نظام اسلامى - همچنان‌كه در آیه‌ى قرآن ذكر شده است - از ایمان و عمل صالح برخوردار باشند.

ایمان و عمل صالح فقط اعتقاد به خدا و خواندن نماز و گرفتن روزه نیست، بلكه ایمان یعنى ایمان به خدا؛ ایمان به وعده‌ى الهى؛ ایمان به آنچه كه خداى متعال براى بشر در دستورات تشریعى خود به‌وسیله‌ى انبیاء فرستاده است؛ ایمان به درستى راه خود. «امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه والمؤمنون»؛ خود پیغمبر به راه خود ایمان داشت، مؤمنین هم به دنبال سر پیغمبر به راه خودشان ایمان داشتند.

خداى متعال به ما وعده‌هایى داده است؛ باید به این وعده‌ها ایمان داشته باشیم. خداى متعال به ما به‌طور قاطع فرموده است كه: «اوفوا بعهدى اوف بعهدكم»؛ (۸) به عهد من وفا كنید، تا من هم به عهد خود وفا كنم؛ معاهده‌یى كه با خدا بسته‌اید، به آن معاهده عمل كنید تا خدا هم به وعده‌یى كه به شما داده است عمل كند.

خاصیت ایمان در وجود یك انسان مسؤول این است كه راه او را هموار و دشوارى‌ها را در نظرش كوچك مى‌كند؛ همت او را بالا مى‌برد؛ او را از آلوده شدن به خواسته‌هاى حقیر اهل دنیا باز مى‌دارد؛ او را عاشق، خادم و دوستدار مردم قرار مى‌دهد و در مقابل تهدید دشمنان آسیب‌ناپذیر و در مقابل مشكلاتِ كار و مسؤولیت مقاوم مى‌سازد. (۹)

امام خمینی، اولین مؤمن به راه انقلاب

امام هم قلبش پر بود از ایمان به راه خود.‌‌ همان طور كه فرمود: «آمن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون كلّ آمن باللَّه و رسله و ملائكته». خود پیغمبر اول مؤمن بود. در انقلاب ما خود امام بزرگوار، اول مؤمن به این راه بود و از همه قلبش سرشار‌تر بود از ایمان به این راه و این هدف؛ می‌فهمید، می‌دانست دارد چه كار می‌كند؛ عظمت كار را می‌فهمید، الزامات این كار را هم می‌فهمید كه اولین الزام این كار این بود كه با توكل به خدا در این راه محكم بایستد.

محكم ایستاد. جوانان این ملت هم با ایستادگى او ایستادگى پیدا كردند؛ آحاد این مردم هم وقتى كه این چشمه‌ى صبر و سكینه لبریز شد و سرازیر شد، آن‌ها را فرا گرفت. آن‌ها هم «هو الّذى انزل السّكینة فى قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم» شدند. این سكینه وقتى كه بر دل انسان‌ها نازل می‌شود، ایمان انسان زیاد می‌شود. بعد می‌فرماید: «وللَّه جنود السّماوات و الأرض». (۱۰) از چه می‌ترسید؟ سپاه زمین و آسمان مال خداست. با خدا باش، این سپاه زمین و آسمان مال شماست؛ در اختیار شماست. این سنت هاى الهى است. (۱۱)


پی‌نوشت:

۱) بقره: ۲۸۵

۲) بیانات در دیدار كارگزاران نظام ۱۳۷۸/۰۸/۱۵

۳) بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون ۱۳۸۸/۰۹/۲۲

۴) بیانات در سالروز عید سعید مبعث‌ ۱۳۸۸/۰۴/۲۹

۵) زخرف: ۳۱

۶) بیانات در جلسه نهم تفسیر سوره بقره ۱۳۷۰/۰۸/۰۱

۷) بیانات‌ در دیدار كارگزاران نظام ۱۳۸۵/۰۷/۱۸

۸) بقره: ۴۰

۹) بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی ۱۳۸۳/۰۱/۰۲

۱۰) فتح: ۴

۱۱) بیانات در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۱۳۸۷/۰۵/۰۹

خوانده شده 3534 مرتبه