یکی از اصطلاحاتی که از قرآن مجید گرفته شده است و مورد توجه علما واقع گردیده "مداوله" می باشد که دلالت مى كند به استمرار انتقال، مانند تبادل دست به دست، و تبادل از مكان به مكان دیگر با حصول تحوّل.
معناى آیه شریفه 140 آل عمران این است كه: "سنت الهیه بر این جارى شده است كه روزگار را در بین مردم دست به دست بگرداند، بدون اینكه براى همیشه به كام یك قوم چرخانده شود قومى دیگر را از آن محروم سازد، و این سنت به خاطر مصالحى است عمومى كه فهم شما انسانها جز به برخى از آن مصالح احاطه نمىیابد، و نمىتواند همه آن مصالح را درك كند". چهار نتیجه برای این سنت از خود آیه قابل اسخراج است: آشكار شدن ایمان مۆمنان، گرفتن گواهان، نابودى تدریجى كافران، از بین بردن ناخالصیهاى مۆمنان.
یکی از اصطلاحاتی که از قرآن مجید گرفته شده است و مورد توجه علما واقع گردیده است "مداوله" می باشد. این اصطلاح از آیه 140 سوره آل عمران گرفته شده است که خداوند متعال میفرماید:
"إِنْ یَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ".
"اگر به شما آسیبى رسیده، آن قوم را نیز آسیبى نظیر آن رسید و ما این روزها [ى شكست و پیروزى] را میان مردم به نوبت مىگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ایمان آوردهاند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانى بگیرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمى دارد".
معنای مداوله
مداوله و تداول: از مادّه دول كه به معنى انتقال پیدا كردن با حصول تحوّل در جهت كیفیّت و یا صورت است، و مداوله دلالت مى كند به استمرار این انتقال، مانند تبادل دست به دست، و تبادل از مكان به مكان دیگر با حصول تحوّل.
جمله "وَ تِلْكَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ" از كلمات كوتاه و جامعى است كه در میان دو جمله به عنوان جمله معترضه واقع شده است.
معنای آیه 140 آل عمران
در آیه مورد نظر "قرح" از دو سو بیان شده و فاعل مداوله جمع متكلم آمده است، تا ضمن آن دست تدبیرى كه قرح پیش آورده است تعیین شود: به شما ضربهاى رسید كه انتظار نداشتید، به آنها هم پیش از آن ضربهاى رسید كه انتظار آن را نداشتند. این مداوله پدیدهاى است پیوسته و همیشگى كه ناشى از اراده عمومى خداوند در برخوردهاى حق و باطل است.
كلمه "یوم" به معناى مقدار قابل ملاحظه از زمان است، كه حادثهاى از حوادث را در برگرفته باشد و به همین جهت كوتاهى و بلندى این زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف مىشود، هر چند كه استعمالش در مدت زمان بین طلوع و غروب خورشید شایع شده است ولى چه بسا كه در ملك و سلطنت و قهر و غلبه و امثال آن نیز به صورت مجازی استعمال شود.
در نتیجه به جاى اینكه بگویند: "روزى كه فلان جماعت در آن اجتماع كردند"، مىگویند: "روز فلان جماعت" و به جاى اینكه بگویند: "روزگارى كه آل بویه زمام را به دست داشتند" یا مىگویند: "روز آل بویه". گاهى هم در خود آن زمانى كه این زمامدارى و قدرت در آن وقت واقع شده استعمال مى شود.
در نتیجه معناى آیه شریفه این است كه: "سنت الهیه بر این جارى شده است كه روزگار را در بین مردم دست به دست بگرداند، بدون اینكه براى همیشه به كام یك قوم چرخانده شود قومى دیگر را از آن محروم سازد، و این سنت به خاطر مصالحى است عمومى كه فهم شما انسانها جز به برخى از آن مصالح احاطه نمىیابد، و نمىتواند همه آن مصالح را درك كند".
قرآن كریم با یادآورى این مطلب، به جامعهها امید و حركت مىبخشد و مقرّر مى دارد كه پیروزى در ملك هیچ كس نمى باشد، بنابراین دلیلى بر یأس وجود ندارد.
آنان كه اكنون در اوج پیروزى هستند، بزودى حركت ایّام آنها را به پایین مىكشد و آنها كه اكنون ضعیف و ناتوان و شكست خوردهاند، روزى به پیروزى مىرسند و با این تذكّر، به آنها كه شاهد پیروزى را در آغوش كشیدهاند هشدار مى دهد كه به خود مغرور نباشند و در مقابل، به آنها كه شكست خورده اند نوید مىدهد كه دچار یأس و نومیدى نشوند.
هدف از مداوله
برای درک اهداف سنت مداوله از ادامه همین آیه باید کمک گرفت. براى این موضوع چهار هدف را ذكر مىكند، ولى منحصر در آن نمىداند، زیرا در بیان این هدفها مطلب با حرف "واو" شروع مى شود و این امر را مى رساند كه مسأله مداوله آثار و نتایج بسیارى دارد كه فهم مردم نمى تواند همه آنها را درك كند و از میان آنها فقط چهار نتیجه بیان مى شود:
1ـ آشكار شدن ایمان مۆمنان: این شكست باعث مى شود كه افراد با ایمان شناخته شوند و از آنها كه ایمان ندارند متمایز گردند.
2ـ گرفتن گواهان: یكى دیگر از هدفهاى مورد نظر، تربیت افرادى نخبه و نمونه است كه وجود آنها الگو براى دیگران باشد كه چگونه در هنگام سختیها و شدائد تا سرحدّ بذل جان مقاومت نشان مى دهند تا ارزشهایى را كه به آن اعتقاد دارند حفظ كنند. چنین افرادى چه كشته شوند و چه در حال حیات باشند گواهان و حجّتهایى براى سایر مردم هستند.
3ـ از بین بردن ناخالصیهاى مۆمنان: هدف دیگرى كه قرآن براى مداوله مطرح مى كند ریختن ناخالصیها است، به این معنى كه مۆمنان با این شكستها پختهتر و در كوره ناكامیها و تلخیها ذوب شوند و طلاى وجودشان از آلودگیها و شائبهها جدا گردد و با بصیرتى بیشتر و تجربهاى جدیدتر به میدان بیایند.
4ـ نابودى تدریجى كافران: یكى دیگر از آثار و خواصّ مداوله این است كه در اثر همین شكستها و پیروزیها و در طول حركت مداوم تاریخ، به تدریج كافران از بین مى روند و بساط كفر برچیده مى شود و این نتیجه نهایى مداوله و شكستها و پیروزیهاى متناوب است ؛ زیرا مداوله سبب قوىتر شدن جبهه ایمان و ریختن ناخالصیهاى مۆمنان مى شود و این مساوى است با ضعیفتر شدن جبهه كفر و از بین رفتن تدریجى آن.
نکاتی پیرامون آیه
نکاتی که از این آیه به دست میآید میتوان چنین بیان داشت:
1ـ ایام در بین مردم تقسیم شده است.
2ـ غرض از این تقسیم امتحان و جدا سازى مۆمن از كافر است و خالص كردن مۆمنین و نابود كردن تدریجى كفر و كافران است.
اگر این آیه به آیات قبل ضمیمه شود این معنا كشف مى شود كه مۆمنین در آن روز اكثرشان پنداشته بودند از آنجا كه دینشان دین حق است علت تامه، آن است كه همیشه و در هر جنگى كه پیش آید غلبه كنند، و دشمن را كه بر باطل است هر قدر هم كه باشند و هر كیفیتى كه داشته باشند شكست دهند، پس در حقیقت خود مالك امر خویشند. خداى تعالى نیز با توجه دادن به سنت مداوله آنان را به باطل بودن پندارشان آگاه ساخت.