آشنایی با سوره مائده

امتیاز بدهید
(135 امتیاز)

آشنایی با سوره مائده

 

 

نام سوره: مائده

تعداد آیات: 120

تعداد کلمات: 2842

تعداد حروف: 12207

ترتیب نزول: 113

محل نزول: مدینه منوره

 

معانی نام سوره: مائده یعنی غذای گوارا و لذیذ آسمانی.

 

نامهای دیگر: عقود - منعقده.

 

ویژگیهای سوره: به هنگام نزول هفتاد هزار ملک همراه آن به زمین آمدند.

 

موضوعات مطرح شده: تشریع قانونگذاری و احکام فقهی، مساله امامت و ولایت، تاکید به وفای عهد و پیمانها و پایبندی به قرار ها.

 

فضیلت قرائت و خواص سوره مائده

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در فضیلت این سوره نقل شده است: هرکس که سوره مائده را قرائت نماید، به تعداد همه یهودیان و مسیحیان که در این دنیا نفس کشیده اند، ده حسنه به او داده می شود و ده گناه از گناهان او پاک می گردد و ده درجه به درجاتش افزوده می گردد.

ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: سوره مائده یکباره بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است و هزار فرشته هنگام نزول، آن را همراهی می کردند.

 

 

آثار و برکات تلاوت سوره مائده

1. افزایش ایمان

از امام محمد باقر علیه السلام روایت است که ایشان فرمودند: کسی که این سوره را در هر روز پنجشنبه بخواند، ایمانش به ظلم و ستم پوشیده نگردد و کسی را با پروردگارش شریک نسازد.

2. زیاد شدن روزی

هر کس هنگام صبح آیه 114 سوره مائده را قرائت کند روزی او در آن روز از جایی رسد که خود نیز گمان ندارد.

3. برآورده شدن حاجات

روز اول بعد از نماز صبح با وضو دو رکعت نماز حاجت بخواند آنگاه تا 40 روز هر روز رو به قبله 100 صلوات بفرستد و آیه 114 سوره مائده را بخواند و در بین خواندن با کسی تکلم ننماید. این عمل در فتح امور بسیار مؤثر است.

4. جلوگیری از سرقت و تلف شدن مال

از امام صادق علیه السلام نقل شده است: هر کس که سوره مائده را بنویسد و آن را در صندوق و وسایل و پارچه های خود قرار دهد، از سرقت و تلف شدن و از بین رفتن آنها در امان خواهد ماند...

 

 

شأن نزول و محتوای سوره مائده

مائده به معنى سفره آراسته از غذا مى باشد. مائده نام پنجمین سوره قرآن مى باشد که از آیه 112این سوره گرفته شده است. قسمتى از این سوره درباره تقاضاى حواریون و یاران حضرت عیسى علیه السلام است که از او خواستند سفره اى آراسته از غذا براى آنان از طرف خداوند نازل شود.بعضى از موضوعات مطرح شده در این سوره عبارتند از:بیان معارف اسلامى موضوع رهبرى بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نفى اعتقاد مسیحیت به تثلیث، موضوع وفاى به عهد و عدالت اجتماعى، شهادت به عدل، داستان هابیل و قابیل فرزندان آدم علیه السلام و تحریم قتل نفس و معرفى غذاهاى حلال و حرام و بیان قسمتى ازاحکام مربوط به وضو و تیمّم. این سوره 120 آیه دارد و در مدینه نازل شده است.

 

 

پیام سوره مائده

سوره مائده که آن را سوره عقود یعنی قراردادها و پیمان‌ها نیز می ‌نامند از سوره‌هایی است که در اواخر عمر شریف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر او نازل شده است و طبق روایت‌های متعددی از شیعیان و سنی‌ها، هیچ یک از آیاتش نسخ نشده ولی ممکن است در برخی موارد آیات سایر سوره‌ها را نسخ کرده باشد.

بنابراین،این سوره از ویژگی خاصی برخوردار است. نکته جالب این که ترجیع بند آیات این سوره فراز و اتقواللّه می ‌باشد که دوازده مرتبه در این سوره تکرار شده و چنین فراوانی در هیچ یک از سوره‌های قرآن یافت نمی ‌شود، حتی سوره بقره که مدنی است و حجمی بیش از دو برابر سوره مائده دارد،تعداد و اتقواللّه هایش کمتر از ده تاست (دقیقاً نه تا) و سوره شعراء که سخن انبیاء را نقل می‌ کند که هر یک به قوم خود می‌گفتند: فاتقوا اللّه و اطیعون باز تعدادش کمتر از ده تا می ‌باشد. (دقیقاً هشت عدد) به نظر می‌ رسد این مقدار تأکید بر تقوای الهی دلیل بر این است که وقتی افراد به مال، مکنت، مقام و موقعیتی می ‌رسند از خداوند غافل می‌ شوند و به اموری دست می ‌زنند که علاوه بر بد نام کردن و جهنمی ساختن خود، به روابط بین انسان‌ها، به پیمان‌هایی که بسته‌اند و باید به آنها وفا کنند و به اخلاق جامعه و … ضربه می ‌زنند. مردم مدینه در اواخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چون که به چنین مکنت‌هایی رسیده بودند در شرف چنین انحراف‌هایی بودند. به همین جهت این همه تأکید بر تقوا ضروری بوده است. بنابراین باید پیوسته ندای و تقوا اللّه در گوششان باشد تا شاید کمی به خود آیند و همه چیز را فدای مقام و موقعیت خویش نسازند. احتمالاً علت تأکید زیاد بر دعوت به تقوای الهی در هر دو خطبه نماز جمعه و وجوب وجود هفت نفر از جمله: امام، قاضی، حاکم، مدعی، مدعا علیه و دو شاهد و مجری حکم برای همین جهت است. که همه این افراد به تقوا سفارش شوند و در کارها از جمله قضاوت، تقوای الهی را رعایت کنند.

1. در عصر نزول و زمان‌ نزدیک به آن لفظ نسخ، دارای گستره مفهومی بوده و شامل تخصیص نیز گشته است. بنابراین می ‌توان نتیجه گرفت که آیات این سوره ممکن است آیه‌های سایر سوره‌ها را تخصیص بزند ولی آیات سوره‌های دیگر نمی‌ توانند آیات این سوره را تخصیص بزنند و هر آیه عامی که در این سوره باشد بر عمومیت خودش باقی است.

2. وسائل الشیعه، ابواب صلاة و آداب‌ها،باب 2، حدیث 9. داستان سوره

داستان‌، از این قرار است که حواریون‌، تقاضای مائده کردند و قطعاً، هدف و نظر بدی نداشتند، بلکه در جست ‌وجوی آرامش بیش‌تر و زدودن باقی‌مانده تردیدها و وسوسه‌های اعماق قلبشان بوده‌اند، اما درباره محتویات این مائده آسمانی‌، در قرآن‌، ذکری به میان نیامده‌، ولی از احادیث‌، از جمله حدیثی که از امام باقر7 نقل شده‌، چنین استفاده می ‌شود، که طعام مزبور، چند قرص نان و چند ماهی بوده است‌.

در ضمن‌، آیات فوق‌، در نزول مائد صراحت دارد، زیرا وعده خداوند، تخلف‌ناپذیر است‌. (تفسیر نمونه‌، آیت‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 5، ص 130، دارالکتب الاسلامیة‌.)

 

این سوره که از آخرین سوره های نازل شده است، با سلسله ای از احکام (در موضوعات مختلف از خوردنیها و وضو و غیره)، احکام شریعت خاتمه می یابد و به همین مناسبت خطابهایی در این زمان به اهل کتاب آورده می شود و موضع نسبت به اهل کتاب بیان می شود.

ابتدا به میثاق مسلمانان، یهودیان و مسیحیان (آیات 7، 12، 14) اشاره می شود و خطابی به اهل کتاب برای دعوت به نور از ظلمات در ادامه آورده می شود. و به شمه هایی از این ظلمات (لَّقَد کَفَرَ الَّذینَ قَالُوا إنَّ اللَّهَ هُوَ المَسیحُ ابنُ مَریَمَ و وَ قَالَت الیَهُودُ وَ النَّصَارَى‏ نحَنُ أَبنَؤُا اللَّه وَ أَحبَّؤُهُ) اشاره می شود.

در آیه 19 به فترت پیامبر اشاره شده است بعد از حضرت عیسی و در آیات 20 تا 26 داستان فترتی برای بنی اسرائیل به همین مناسبت روایت شده است. در این داستان جایی است که بنی اسرائیل به مقاتله امر می شوند و سرپیچی می کنند، و در نتیجه دچار سرگردانی و انقطاع می شوند و چهل سال آواره می شوند.

و بعد از آن داستان هابیل و قابیل می آید. داستان هابیل و قابیل در میان سوره به این دلیل بیان می شود که ببینیم از همان آغاز، زمین با بهشتی که انسان از آن هبوط کرد متفاوت است. انسان ها با هم دشمنی می کنند و قتل و کشتار اجتناب ناپذیر است. در زمان هابیل به نظر می آید هنوز شریعت نبوده و اجازه ی کشتن نبوده، بنابراین هابیل می گوید من از خودم دفاع نمی کنم در برابر تو حتی اگر مرا بکشی. اینطوری شاخه ی بهتر انسان ها از همان اول از بین می رود. پس این داستان نشان می دهد که این روش صد درصد صلح جویانه روی زمین فایده ندارد. این دو داستان یکی نمونه کسانی هستند که هنوز به خشونت امر نشده است و کشته می شود و دیگر کسانی هستند که به خشونت امر می شوند و اطاعت نمی کنند. این آیات و داستان هابیل به عنوان زمینه ساز برای آیات بعدی که احکامی در مورد خشونت است استفاده شده است. خشونت در اسلام نفی نشده، و در این سوره چند حکم خشونت آمیز مانند جزای کشتن و مصلوب کردن محارب، یا قطع دست سارق بیان می شود. در آیات بعد 41 خطاب به پیامبر است بعد از خطاب ها به اهل کتاب که امیدی آنچنان به آنها نیست و محزون نباش و مجموعه ای آیات در ادامه که آنها ایمان نمی آورند و خیلی به تورات هم عمل نمی کنند. در این سوره رویکرد مسلمانان نسبت به اهل کتاب این طور مشخص شده که اهل کتاب را دعوت کنیم، ولی خداوند می داند که خیلی از پیروان ادیان دیگر دینشان را رها نمی کنند. بنابراین خداوند از طریق ما مسلمین، اهل کتاب را به عمل به احکام کتاب های آسمانی خودشان دعوت می کند. خداوند می گوید این خواست من بوده که شما سه امت دینی باشید تا با یکدیگر در انجام کارهای خوب مسابقه بدهید. این سوره به ما می گوید که به اهل کتاب به چشم مشرکین و کفار نگاه نکنیم. همچنین میتوانیم سر سفره شان بنشینیم و زن بگیریم از اهل کتاب و با آنها مباحثه کنیم. اما نباید تحت ولایت و سرپرستی آنها قرار بگیریم تا عقاید باطلشان در ما نفوذ کند. ولایت به معنای سرپرستی است اینجا و نه دوستی. (آیه ی من یرتد منکم عن دینکم هم خیلی با رویکرد ما نسبت به ارتداد متفاوت است. ما انتظار داریم بعدش بشنویم که مثلا می کشیم کسی را که مرتد شده، اما اینجا درباره ی رابطه ی دوستانه ی خدا صحبت می شود که خدا محتاج شما نیست و اگر دوستش ندارید اقوام دیگری هستند که خداوند را دوست دارد و خدا دوستشان دارد.) و در ادامه به وضوح مصداق اصلی آیه إنَّمَا وَلیُّکُمُ اللَّهُ... (مستقل از اینکه بشود به آن استدلال کرد یا نه) حضرت علی است. و در ادامه با صحنه هایی از یهودیان مواجه می شویم که به جای خوشحال شدن از اینکه یک عده خداپرست و موحد شدند ناراحتند و مسخره می کنند (آیه 57 و 58). (اینجا چون آنها انسانها پرتی هستند دیگر خطاب مستقیم نیست و با قل است (آیه 59) مثل سوره انعام که خطاب به کفار است و همه با قل) آیات 58 تا 64 را می گذریم از رویش. در آیه 65 بیان می شود که اگر اهل کتاب ایمان و تقوا پیشه کنند، رستگار می شوند و در ادامه گفته می شود که به اهل کتاب گفته شود که به کتب خود عمل کنند. و در آیه 69 گفته می شود که هر کس با هر آیینی، ایمان و عمل صالح داشته باشد رستگار است. در ادامه خطاب به اهل کتاب گفته می شود که در صورت اسلام نیاوردن تشویقشان کنیم که از غلو بازشان بداریم.

قبل از انتهای سوره انگار باز به ابتدای سوره باز می گردد و همان موضوعات با تفصیل بیشتری بیان می شود و این گونه به سوره یک حالت کمالی می دهد. انگار تکه آخر سوره یک بعد از تحریری در انتهای سوره آورده می شود. سوره به طرز غم انگیزی با این سوال خداوند از حضرت عیسی تمام می شود که آیا او گفته که مردم او را خدا بگیرند؟ مشابه همین سوال هم لابد از پیامبر ما و ائمه ی ما درباره ی کارهای بدی که ما امت پیامبر کرده ایم از آنها پرسیده میشود. این سوال مقدمه ای است برای جوابی که حضرت عیسی می دهد که غیرمستقیم از خداوند برای امتش طلب بخشش می کند، و این یک جور شفاعت است. ماجرای درخواست مائده توسط حواریون هم نشانگر چیز خوبی نیست و انگار این جا حواریون مسبب اصلی انحرافات مسیحیت شناخته شده اند نه پولس. چون حواریون انگار نمی فهمند که همیشه سر سفره ی خداوند می نشینند و یک درخواستی می کنند که این را نشان می دهد،حضرت عیسی هم اول روی خوشی نشان نمی دهد.

در انتهای سوره هم سخن از خوردنی (مائده) است همانند ابتدای سوره.

 

شریعت بسط پیدا کرده شجره ممنوعه در هبوط است. شاید کسی بگوید که کره زمین شبیه به بهشت است یک جورهایی و هر روز می توانی برخیزی و از مائده های زمینی استفاده می کنیم ولی در کره زمین ما با خونریزی و قتل (مثلاً‌ قتل حیوانات) زندگی می کنیم و این با بهشت فرق دارد. آیا این طبیعی تر نیست که فقط گیاهان را بخوریم بدون اینکه خونریزی بکنیم؟ چرا در شریعت حتماً باید یک حیوان را بکشیم و بخوریم و حیوانی که خودش مرده یا جور دیگر نمی توان خورد؟ اولاً خوردن یعنی ادامه زندگی، همانگونه که مسائل جنسی یعنی ادامه نسل، بنابر این خوردن از نظر روانی چیز خیلی مهمی است. تعمد در خون ریختن (و یسفک الدماء) انگار وجود دارد. وقتی زمین جایی است که ما مجبور به ریختن خون انسان ها هستیم دیگر قبح ریختن خون حیوانات در این مکان چندان مطرح نیست. هر نعمتی شجره ممنوعه ای دارد، و دربرابر این نعمتی که خداوند به ما داده، شجره ی ممنوعه، دوران احرام در حج است که حق نداریم به هیچ جانداری حتی یک گیاه آسیب بزنیم، تا تمرین صلح جویی کنیم. در واقع اصل دین اگر (بعضکم لبعض عدو) نبود در زمین و خشونت وجود نداشت حالت طبیعی همان حالت احرام است ولی از آنجا که در زمین همانند بهشت نیست و این دشمنی و خشونت وجود دارد قضیه اینگونه نیست. و این همان چیزی است که در این آیه أُحلَّت لَکُم بهَیمَةُ الأَنعَم إلَّا مَا یُتلىَ‏ عَلَیکُم غَیرَ محُلىّ‏ الصَّید وَ أَنتُم حُرُمٌ در ابتدای سوره اشاره می شود. این که می گوید الیوم اکملت لکم دینکم به این خاطر است که این سوره پس از حجه الوداع نازل شده و پس از این که مسلمانان توانستند احکام حج و این مساله ی آسیب نرساندن به جانداران در حج را هم اجرا کنند (چون قبلش مکه دست کفار بود و نمی شد) خداوند می گوید که دینتان کامل شد. هیچ شاهد متنی مبنی بر ارتباط این آیه با غدیر خم نیست، بلکه آن یک واقعه مسلم تاریخی است و لازم نیست از این دلایل ضعیف برایش بیاوریم. حداقل از متن قرآن چنین چیزی در نمی آید.

 

خوانده شده 20941 مرتبه