نام سوره: قصص
تعداد آیات: 88
تعداد کلمات: 1443
تعداد حروف: 5933
ترتیب نزول: 49
محل نزول: مکه مکرمه
معانی نام سوره: قصص جمع قصه و به معنای داستان است.
نامهای دیگر: موسی (ع) و فرعون.
ویژگیهای سوره: ارتباط با دو سوره پیشین خود یعنی نمل و شعراء که هرسه با حروف مقطعه تقریباً مشترک آغاز میشوند. و دارای داستانهای آموزنده میباشد.
موضوعات مطرح شده: داستانهای موسی (ع) و شعیب – بشارت به رسول خدا – وعده فتح و پیروزی – پاداش اعمال نیک.
فضیلت قرائت و خواص سوره قصص
قصص و نام دیگرش موسی و فرعون
پاورقی 1. درمان با قرآن، ص 68.
بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و 88 آیه دارد.
از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و سلم روایت شده است: اگر کسی سوره قصص را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که حضرت موسی علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند به او حسنه داده می شود و تمامی فرشتگان آسمان و زمین در روز قیامت، به سود او شهادت می دهند که او راستگو و درستکار بوده است.
پاورقی 2. مجمع البیان،ج7، ص412.
آثار و برکات تلاوت سوره قصص
1. شفای همه دردها
در آثار و خواص سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه واله وسلم روایت شده: اگر سوره قصص را بنویسند و آنگاه با آب آنرا بشویند، همه دردها و ناراحتی ها از آنها برطرف می شود.
پاورقی 3. تفسیرالبرهان، ج4، ص 199.
2. درمان درد شکم و کبد و طحال
از امام صادق علیه السلام نقل شده: اگر نوشته سوره قصص را بر کسی که درد شکم یا بیماری طحال یا درد کبد یا هر گونه درد دیگری در درون بدن دارد بیاویزند، بهبود می یابد.
پاورقی 4. المصباح کفعمی، ص 456.
3. برای ترس از حاکم و شخص قدرتمند
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: برای ترس از سلطان و حاکم 7 بار بگویید: (آیه 35) بسم الله و بالله سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا فلا یصلون الیکما انتما و من اتبعکما الغالبون و این دستور را در کنار نهر آبی جاری بگو و هر گاه از نماز شب فارغ شدی پیش از آن که نماز صبح را بخوانی 7 بار این دستور را انجام بده. ان شاالله هیچ چیزی به تو زیان نخواهد رساند.
پاورقی 5. طب الائمه، ص35.
4. رویارویی با ظالم
در رویارویی با ظالمان گفته شده که آیات 68 تا 70 سوره قصص را هنگامی که بر حاکم ستمگری وارد می شود 7 بار بخواند و آنگاه 3 بار بگوید: اللهُ غالبُ أمْرِهِ از شر ستمهای او در امان می ماند.
پاورقی 6. خواص القرآن و فوائده، ص72.
شأن نزول و محتوای سوره قصص
معروف این است که این سوره در مکه نازل شده است، بنابراین محتوای کلی و خطوط اصلی آن همان محتوا و خطوط سوره های مکی است.
گرچه بعضی از مفسران آیه 85 این سوره، یا آیه 52 تا 55 را استثنا کرده اند و معتقدند که اولی در جحفه سرزمینی است میان مکه و مدینه و پنج آیه دیگر در مدینه نازل شده است، ولی دلیل روشنی بر گفته آنان در دست نیست. شاید محتوای آیات پنجگانه که سخن از اهل کتاب می گوید، و اهل کتاب بیشتر ساکن مدینه بودند، سبب چنین تصوری شده است، در حالی که چنین نیست که قرآن در مکه، تنها سخن از مشرکان بگوید، بخصوص که اهل مکه و مدینه رفت و آمد فراوانی با هم داشتند.
البته شان نزولی برای آیات 52 تا 55 ذکر کرده اند که تناسب با مدنی بودن آن دارد و بخواست خدا در جای خود از آن بحث خواهیم کرد.
آیه 85 که سخن از بازگشت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم به موطن اصلی یعنی مکه می گوید هیچ مانعی ندارد به هنگام هجرت و خروجش از مکه در نزدیکی این سرزمین مقدس نازل شده باشد، چرا که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم به سرزمین مکه که حرم امن خدا و مرکز خانه توحید بود عشق می ورزید، و خداوند در این آیه به او بشارت می دهد که سرانجام تو را به این شهر باز می گردانم.
بنابراین آیه مزبور نیز می تواند مکی باشد، و به فرض که در سرزمین جحفه نازل شده باشد آن نیز به مکه از مدینه نزدیکتر است.
بنابراین نمی توان در تقسیم دوگانه آیات به مکی و مدنی جائی برای این آیه 85 در غیر آیات مکی باز کرد.
آری این سوره در مکه نازل شده است، در شرائطی که مؤ منین در چنگال دشمنان نیرومندی گرفتار بودند، دشمنانی که هم از نظر جمعیت و تعداد، و هم قدرت و قوت بر آنها برتری داشتند، این اقلیت مسلمان، چنان تحت فشار آن اکثریت بودند، که جمعی از آینده اسلام بیمناک و نگران به نظر می رسیدند.
از آنجا که این حالت شباهت زیادی به وضع بنی اسرائیل در چنگال فرعونیان داشت، بخشی از محتوای این سوره را داستان موسی و بنی اسرائیل و فرعونیان تشکیل می دهد، بخشی که در حدود نیمی از آیات این سوره را در برمی گیرد.
مخصوصا از زمانی سخن می گوید که موسی طفل ضعیف شیرخواری در چنگال فرعونیان بود، اما آن قدرت شکست ناپذیری که بر سراسر عالم هستی سایه افکنده این طفل ضعیف را در دامان دشمنان نیرومندش بزرگ کرد، و سرانجام آنقدر قدرت و قوت به او بخشید که دستگاه فرعونیان را در هم پیچید و کاخ بیدادگریشان را واژگون ساخت.
تا مسلمانان به لطف پروردگار و قدرت بی انتهای او دلگرم باشند، و از فزونی جمعیت و قدرت دشمن، هراسی به خود راه ندهند.
آری بخش اول این سوره را همین تاریخچه پر معنی و آموزنده تشکیل می دهد، و مخصوصا در آغازش نوید حکومت حق و عدالت را برای مستضعفین و بشارت در هم شکستن شوکت ظالمان را بازگو می کند، بشارتی آرامبخش و قدرت آفرین.
می گوید بنی اسرائیل تا آن زمان که رهبر و پیشوائی نداشتند و در زیر چتر ایمان و توحید قرار نگرفته بودند و فاقد هرگونه حرکت و تلاش و کوشش منسجم و متحدی بودند زنجیر اسارت و بردگی را در گردن داشتند، اما به هنگامی که رهبر خود را یافتند و قلب خود را به نور علم و توحید روشن نمودند، چنان بر فرعونیان تاختند که حکومت را برای همیشه از دست آنها بیرون آورده و بنی اسرائیل را آزاد نمودند.
بخش دیگری از این سوره را داستان قارون آن مرد ثروتمند مستکبر را که تکیه بر علم و ثروت خود داشت بازگو می کند که بر اثر غرور، سرنوشتی همچون سرنوشت فرعون پیدا کرد.
او در آب فرو رفت و این در خاک، او تکیه بر قدرت نظامی و حکومت داشت و این تکیه بر ثروت.
تا روشن شود نه ثروتمندان مکه و نه قدرتمندان مشرک در آن سرزمین و نه بازیگران سیاسی آن محیط توانائی دارند که در برابر اراده الله که به پیروزی مستضعفان بر مستکبران تعلق گرفته کمترین مقاومتی نشان دهند.
این بخش در اواخر سوره آمده است.
و میان این دو بخش درسهای زنده و ارزنده ای از توحید و معاد، و اهمیت قرآن، و وضع حال مشرکان در قیامت، و مساله هدایت و ضلالت، و پاسخ به بهانه جوئیهای افراد ضعیف، آمده است که در حقیقت نتیجه ای است از بخش اول و مقدمه ای است برای بخش دوم.
داستان سوره قصص
داستان قارون در تورات حاضر
البته داستان قارون در تورات فعلى به نحو دیگرى آمده، در اصحاح شانزدهم، از سفر عدد، مى خوانیم: قورح بن بصهار بن نهات بن لاوى، و داثان، و ابیرام، دو پسر الیاب، و اون، پسر فالت، که از نواده هاى راوبین بودند، با جمعى از بنى اسرائیل و رؤ ساى ایشان که دویست و پنجاه نفر مى شدند، در مخالفت با موسى پافشارى مى کردند، و در روزى مقرر، یک جا جمع شدند، تا علیه موسى و هارون قیام کنند، به موسى و هارون گفتند: تا اینجا هر چه کردید بس است، این جمعیت که مى بینید همه شان مقدسند، و در وسطشان رب قرار دارد، پس چرا بر جماعت رب برترى مى جویید؟ وقتى موسى این سخن بشنید به سجده افتاد، پس قورح و همه مردمش را صدا کرد که: فردا رب اعلام خواهد کرد که او براى چه کسى است؟ و چه کسى مقدس است؟ آنگاه آن کسى را که مقدس تر باشد به درگاه خود نزدیک خواهد کرد، آرى او هر که را بپسندد به خود نزدیک مى کند، این کار را بکنید، و محابر قورح و همه جماعتش را براى خود بگیرید، و آتشى در آن بیفکنید، و بر آن بخور دهید، فردا این کار را در مقابل رب انجام دهید، چون آن مردى که خدا او را بپسندد او مقدس است، و همین شما را بس است اى دودمان لاوى. تورات همچنان قصه را ادامه مى دهد، و در ضمن مى گوید که فرداى آن روز آمدند، و آتشدانها که در آن آتش و بخور بود آوردند، و در باب خیمه اجتماع کردند، آنگاه در تورات گفته شده که زمین زیر پایشان شکافته شد و دهان خود را باز کرد، آنان و خانه هایشان را بلعید، و قورح و همه مردمش و همه اموالش را نیز فرو برد، و آنچه از آنان زنده ماند در همان بیابان در بین جمعیت در زمین فرو رفتند، به طورى که بقیه اسرائیلیان که در اطرافشان بودند از صداى آنان فرار کردند، چون با خود گفتند: ممکن است ما را هم فرو ببرد، آنگاه آتشى از ناحیه رب بیرون آمد، و آن دویست و پنجاه مرد را که بخور آورده بودند بسوزانید، این بود آن مقدار از داستان تورات که مورد حاجت ما بود. و در مجمع البیان در ذیل آیه (ان قارون کان من قوم موسى) گفته است: که وى پسر خاله موسى علیه السلام بود، نقل از عطا از ابن عباس، و از روایت امام صادق علیه السلام. و در تفسیر قمى در ذیل جمله (ما ان مفاتحه لتنو...) گفته: کلید گنجینه هایش را جمعى نیرومند نمى توانستند حمل و نقل کنند. و در معانى الاخبار به سند خود از موسى بن اسماعیل بن موسى بن جعفر علیه السلام از پدرش از جدش از آباى گرامش از على علیه السلام روایت کرده که در ذیل جمله (و لا تنس نصیبک من الدنیا) فرمود: سلامتى و نیرومندى و فراغت و جوانیت و نشاطت را فراموش مکن، و با این سرمایه هاى گرانبها آخرت خود را تامین نما.