چند نکته حضرت(ع) در لحظات آخر عمرشان تأکید کردند، آخرین نکتهای که فرمودند و بعد از آن هم به شهادت رسیدند، مسأله نماز بود، «اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاهِ»؛ آن کسی که نه اینکه نماز نمیخواند، نماز میخواند، اما سبک میشمارد، همه چیز برای او از نماز با ارزشتر است، همه کار برای او از نمازش با ارزشتر است، نماز برای او در حاشیه زندگی است، نه اینکه در متن باشد، نه اینکه عمود دین باشد.
کسانی که اطراف حضرت(ع) بودند، فامیل حضرت(ع) بودند و اینها قطعاً اهل نماز بودند، نمازگزار بودند، یعنی حضرت تأکید نمیکند که نماز بخوانید، تأکید حضرت بر این بود که نماز را سبک نشمارند، کسانی که نماز را سبک میشمارند اینها منتظر شفاعت ما نباشند، شفاعت ما در قیامت بالاخره شامل حال خیلی افراد خواهد شد، اما اینکه نماز را سبک بشمارند، چنین توقعی نداشته باشد که سراغ او برویم و دستش را بگیریم، چون عمود دین را سبک شمرده است؛ این یک نکته.
نکته دیگری که در تأکیدات حضرت امام صادق(ع) در آخرین لحظات بود، مسأله صله رحم بود، متأسفانه دنیای مادیگرایی و این نحوه زندگی، روابط فامیلی را از هم پاشیده است و شاید خیلی از گرفتاریها معلول همین قطع روابط و یا سردی روابط فامیلی باشد، امام صادق(ع) در همان لحظات رحلت بیهوش بودند، وقتی به هوش آمدند، فوراً دستور دادند فلان مبلغ را به فلانی بدهند، حاضرین تعجب کردند و گفتند: فلانی که به شما جسارت و توهین کرده و به روی شما شمشیر کشیده است، امام(ع) فرمود: من میخواهم من قطع رحم نباشم، از جانب من نباشد، خلاصه این هم یکی از نکات اخلاقی است که امام بر آن تأکید داشتند و برای ما درس زندگی است.
امروز دنبال مقصر هستیم و گرفتاریهایی که دامنگیر ما شده است، همه را میخواهیم به این و آن نسبت دهیم و خودمان را تبرئه کنیم و نمیدانیم که یکسری از مسائل معنوی، یکسری از قضایایی که به نظر ما پیش پا افتاده است، اینها کلید و راهگشای زندگی و مشکلات ما است، یکی از آنها مسالۀ صله رحم است، به بهانههای مختلف و توجیهات مختلف به دیدن مادرش نمیرود با پدرش قطع رابطه میکند و با برادرش قطع رابطه میکند، حالا شاید وضع زندگی خودش بهتر از آنها است، از ترس اینکه آنها درخواستی بکنند یا آنها را همسطح خودش نمیداند، به هر بهانهای است قطع رابطه کرده است و این قطع رابطه مایه گرفتاریها و مایه فقر در زندگی است.
امام امیرالمؤمنین(ع) درباره صله رحم میفرماید: من برای شما چند چیز را تضمین میکنم، یکی طول عمر است، این همه مرگهای ناگهانی، معلول مشکلات قضایی، اینها بیتأثیر نیست، ولی چرا ما معنویت را فراموش میکنیم؟! معنویات هم در زندگی ما تأثیر بسزایی است و اینها مسائل تاثیر دارد، امام صادق(ع) روی این مسأله هم در پایان عمر شریفشان تأکید کردند.
نکته سوم که امام خیلی بر آن تأکید میکردند حفظ آبروی آن امامی است که مردم از آن پیروی میکنند، ایشان به شیعیانشان میفرمود من دوست دارم یک طوری رفتار کنید که انگشتنما باشید و بگویند این شیعه جعفر است و من خوشم میآید که در رفتارتان، در گفتار و حرکاتتان، در آدابتان، در زندگیتان یک طوری حرکت کنید که الگو باشید، از شما الگوگیری کنند و بگویند اینها پیروان مکتب جعفر صادق هستند و همیشه میفرمودند: برای ما مایه زینت باشید و مایه ننگ و شرمساری نباشید و میفرمودند: مدام نگویید ما چون دوستدار شما هستیم، پس شیعه هستیم، آیا همین که دوستی ما را یدک میکشید، همین که میگویید ما دوست شما هستیم، همین بس است که شما شیعه شوید؟! نه شیعه این نیست، شیعه مرحله بالاتر است، شیعه مرحله بالاتر از محبت اهل بیت است، شیعه مساله نماز به پا داشتن است، مسأله ادا کردن حق خداست، زکات را بدهید و مساله تقواست، ترس از خداست، بالاخره سر زدن به فامیل و همسایه است، صرف اینکه محب اهل بیت هستید، شما را در رتبه تشیع نمیبرد.
بنابراین شیعه جعفری به گونهای باید حرکت کند که دنیا از او الگو بگیرد و این مسائلی است که ما در جامعهمان به آن نیاز داریم، متأسفانه با این همه غنایی که در فرهنگمان داریم که سرشار از معنویت، اخلاق و انسانساز است، ولی در اثر دور شدن و مدام دنبال الگو گرفتن از این کشور و آن کشور هستیم، فاصله گرفتهایم، اینها در اثر سرگردانی و فقر فرهنگی است، در اثر دوری از فرهنگ جعفر صادق(ع) است.
امروز دنیا، کسانی که اهل فن و اهل فهم هستند به آل محمد(ص) مینازند و افتخار میکنند، یکی از غربیها میگوید اگر امروز علی بن ابیطالب در مسجد کوفه سخنرانی میکرد، میدیدید این مسجد کوفه پر از اروپایی میشود و جایی برای دیگران نمیگذارند، این است اهل بیت پیامبر(ص)، ما باید برگردیم و الگو را از اینها بگیریم، اهل بیت(ع) تأکید میکنند ما یک طوری شما را تربیت میکنیم که الگوی دیگران شوید، اگر در یک شهری یا یک روستایی 100 هزار نفر باشند، میخواهیم شما تک باشید، نمونه باشید و همه به شما احترام بگذارند و از شما درس بگیرند.
اینها تأکیدات امام است، اگر امروز اینها را پیاده میکردیم، گرفتار این مشکلات و مسائل نمیشدیم، دچار بیکاری و تعطیلی کارخانهها نمیشدیم، ما از آنها الگو نگرفتیم یا نفهمیدیم یا برای ما تفهیم نشد که بالاخره ائمه ما چه میگویند و چه میکنند و میخواهند ایران و کشورهای اسلامی سرآمد برای دنیا باشد، میخواهند حرف اول و آخر را اسلام بزند، این تأکیداتی است که در زندگی امام صادق(ع) پر است و ما با فراگیری این تأکیدات میتوانیم به زندگی و روش خودمان، یک تغییر ریشهای دهیم و آن کسی بشویم که امام صادق(ع) فرمودند برای ما مایه فخر و مباهات باشید.
در آخر این جمله هم از امام خمینی(ره) یادم آمد، امام خمینی(ره) در مقدمه وصیتشان میفرمایند: «ما مفتخریم که مذهب ما «جعفرى» و فقه ما که دریاى بیپایان است، یکى از آثار اوست»، پس هر افتخاراتی هست اینجا است، اگر دنبال افتخارات میگردیم، پیرو امام صادق(ع) باشیم، امام خمینی(ره) در این وصیت در واقع دنیا را به مکتب و فرهنگ امام جعفر الصادق(ع) دعوت کردهاند.