امام علی علیه السلام به فرزندشان محمد بن حنفیّه فرمودند:
همان گونه که دوست دارى مردم به تو نیکى کنند، به همه مردم نیکى کن وآنچه براى خود دوست مى دارى، براى آن ها دوست بدار، وآنچه براى خود نمى پسندى براى دیگران نیز مپسند و با مردم به گونه اى معاشرت کن که هر زمان از دیدگان آن ها غایب شوى، دلتنگت شوند و زمانى که مُردى برایت گریه کنند و بگویند (علیهم السلام) (إِنَّا لِلهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ) و از کسانى مباش که به هنگام مرگشان مردم شکر و حمد خداى را به جا آورند». سپس فرمودند:
وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُدَارَاةُ النَّاسِ وَلاَخَیْرَ فِیمَنْ لاَ یُعَاشِرُ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ بُدَّ مِنْ مُعَاشَرَتِهِ حَتَّى یَجْعَلَ اللَّهُ إِلَى الْخَلاَصِ مِنْهُ سَبِیلا فَإِنِّی وَجَدْتُ جَمِیعَ مَا یَتَعَایَشُ بِهِ النَّاسُ وَ بِهِ یَتَعَاشَرُونَ مِلْءَ مِکْیَالٍ ثُلُثَاهُ اسْتِحْسَانٌ وَثُلُثُهُ تَغَافُلٌ؛
وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُدَارَاةُ النَّاسِ وَلاَخَیْرَ فِیمَنْ لاَ یُعَاشِرُ بِالْمَعْرُوفِ مَنْ لاَ بُدَّ مِنْ مُعَاشَرَتِهِ حَتَّى یَجْعَلَ اللَّهُ إِلَى الْخَلاَصِ مِنْهُ سَبِیلا فَإِنِّی وَجَدْتُ جَمِیعَ مَا یَتَعَایَشُ بِهِ النَّاسُ وَ بِهِ یَتَعَاشَرُونَ مِلْءَ مِکْیَالٍ ثُلُثَاهُ اسْتِحْسَانٌ وَثُلُثُهُ تَغَافُلٌ؛
و بدان که مهم ترین برنامه عقلى بعد از ایمان به خداوند، مدارا کردن با مردم است و خیرى نیست در کسى که با انسان بدى که ناچار از معاشرت با اوست؛ معاشرت شایسته نمى کند چراکه تمام اصول مدارا با مردم را در پیمانه اى دیدم که دو سوم آن به دنبال نیکى ها رفتن و یک سوم آن چشم پوشى از عیوب مردم است».
وسائل الشیعه، ج 8، ابواب احکام العشرة، باب 121، ح 8.
شرح حدیث:
چند نکته در این روایت قابل توجّه و دقّت است:
1. اسلام دین عقل
از این که امام (علیه السلام) مهم ترین برنامه عقل را پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم مى داند، روشن مى شود که ایمان به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز محصول عقل است، و اگر عقل را حجّت ندانیم، لزوم ایمان به خدا و رسولش قابل اثبات نیست. لذا علماى عقاید و دانشمندان علم کلام، هنگام اثبات خدا و نبوّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به سراغ دلایل عقلى مى روند.{1}
2. مدارا و چشم پوشى
«تغافل» و«چشم پوشى» از برخى خطاها و اشتباهات مردم، و به اصطلاح، مته به خشخاش نگذاشتن، در روایات متعدّد سفارش شده، که حدیث مذکور یک نمونه آن است. به دو نمونه عملى که حاصل عمل بزرگان دین به روایات پیش گفته است، توجّه کنید:
الف) استادِ استاد ما در شیراز صاحب رساله عملیّه و مردى بسیار متدیّن و مقدّس و محلّ مراجعه مردم نیازمند بود. نیازمندى به وى مراجعه کرده بود وآن مقدار که انتظار داشت، به وى کمک نشده بود. نامه اى سراسر فحش و توهین نوشت وبه ایشان داد.
استاد پس از مطالعه نامه، آن را پشت کتاب هایش انداخت و مقدارى پول در پاکتى نهاد و هنگامى که صاحب نامه را دید، به وى گفت: «گویا نامه اى براى ما نوشته بودى، آن را انداختم! این هدیه را از ما بپذیر». صاحب نامه که تصوّر کرد حضرت آقا نامه اش را مطالعه نکرده است، بسیار خوشحال شد و هدیه را گرفت و رفت.
ب) شخصى نامه تندى به یکى از مراجع بزرگ نجف نوشت واز وى خواست که نصف اجاره خانه اش را تأمین کند. آن مرجع وقتى نامه را خواند بى توجّه به تندى نامه، با خود گفت: «اگر ما نصف کرایه اش را بدهیم، نصف دیگرش را چه کند؟ باید فکرى براى همه آن کنیم!».
معناى سوء الحساب
یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) خدمت آن حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «شنیده ام با رفیقت بدرفتارى مى کنى؟» عرض کرد: نه، فقط تا آخرین مبلغ طلبم را از او گرفتم. امام (علیه السلام) فرمود: «همین کارت بدرفتارى است. این که در قرآن آمده است: (یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ){2} خدا که بدحساب نیست، بلکه بر بعضى از بندگانى که در برابر مردم سخت گیر بوده اند، سخت گیرى مى کند و تا آخرین گناه آن ها را مجازات مى کند».{3}
بنابراین، عقل حکم مى کند که با مردم مدارا کنیم و حتّى الامکان از خطاهایشان بگذریم تا در جهان آخرت خداوند نیز از ما بگذرد.{4}
نیروها متمرکز مى گردد و فکر و اندیشه را به کار مى اندازد، و بى تردید ابواب حکمت را به روى وى مى گشاید. به همین دلیل است که حتّى عموم مردم نیز سخن گفتن زیاد را دلیل کم عقلى مى شمارند و افراد کم عقل سخنان بیهوده بسیار مى گویند.
پینوشتها:
1. شرح بیشتر را درباره این مطلب در کتاب «جایگاه عقلانیّت در اسلام» آمده است.
2. رعد، آیه 21؛ ترجمه: «از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند».
3. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 246، ح 5528.
4. آداب معاشرت در اسلام، ص 254-256، ح 6.
1. اسلام دین عقل
از این که امام (علیه السلام) مهم ترین برنامه عقل را پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم مى داند، روشن مى شود که ایمان به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز محصول عقل است، و اگر عقل را حجّت ندانیم، لزوم ایمان به خدا و رسولش قابل اثبات نیست. لذا علماى عقاید و دانشمندان علم کلام، هنگام اثبات خدا و نبوّت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به سراغ دلایل عقلى مى روند.{1}
2. مدارا و چشم پوشى
«تغافل» و«چشم پوشى» از برخى خطاها و اشتباهات مردم، و به اصطلاح، مته به خشخاش نگذاشتن، در روایات متعدّد سفارش شده، که حدیث مذکور یک نمونه آن است. به دو نمونه عملى که حاصل عمل بزرگان دین به روایات پیش گفته است، توجّه کنید:
الف) استادِ استاد ما در شیراز صاحب رساله عملیّه و مردى بسیار متدیّن و مقدّس و محلّ مراجعه مردم نیازمند بود. نیازمندى به وى مراجعه کرده بود وآن مقدار که انتظار داشت، به وى کمک نشده بود. نامه اى سراسر فحش و توهین نوشت وبه ایشان داد.
استاد پس از مطالعه نامه، آن را پشت کتاب هایش انداخت و مقدارى پول در پاکتى نهاد و هنگامى که صاحب نامه را دید، به وى گفت: «گویا نامه اى براى ما نوشته بودى، آن را انداختم! این هدیه را از ما بپذیر». صاحب نامه که تصوّر کرد حضرت آقا نامه اش را مطالعه نکرده است، بسیار خوشحال شد و هدیه را گرفت و رفت.
ب) شخصى نامه تندى به یکى از مراجع بزرگ نجف نوشت واز وى خواست که نصف اجاره خانه اش را تأمین کند. آن مرجع وقتى نامه را خواند بى توجّه به تندى نامه، با خود گفت: «اگر ما نصف کرایه اش را بدهیم، نصف دیگرش را چه کند؟ باید فکرى براى همه آن کنیم!».
معناى سوء الحساب
یکى از یاران امام صادق (علیه السلام) خدمت آن حضرت رسید. حضرت به او فرمود: «شنیده ام با رفیقت بدرفتارى مى کنى؟» عرض کرد: نه، فقط تا آخرین مبلغ طلبم را از او گرفتم. امام (علیه السلام) فرمود: «همین کارت بدرفتارى است. این که در قرآن آمده است: (یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ){2} خدا که بدحساب نیست، بلکه بر بعضى از بندگانى که در برابر مردم سخت گیر بوده اند، سخت گیرى مى کند و تا آخرین گناه آن ها را مجازات مى کند».{3}
بنابراین، عقل حکم مى کند که با مردم مدارا کنیم و حتّى الامکان از خطاهایشان بگذریم تا در جهان آخرت خداوند نیز از ما بگذرد.{4}
نیروها متمرکز مى گردد و فکر و اندیشه را به کار مى اندازد، و بى تردید ابواب حکمت را به روى وى مى گشاید. به همین دلیل است که حتّى عموم مردم نیز سخن گفتن زیاد را دلیل کم عقلى مى شمارند و افراد کم عقل سخنان بیهوده بسیار مى گویند.
پینوشتها:
1. شرح بیشتر را درباره این مطلب در کتاب «جایگاه عقلانیّت در اسلام» آمده است.
2. رعد، آیه 21؛ ترجمه: «از بدى حساب (روز قیامت) بیم دارند».
3. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 246، ح 5528.
4. آداب معاشرت در اسلام، ص 254-256، ح 6.