شرح دعای ۴۵ صحيفه سجاديه / چرا صلوات بفرستيم؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
شرح دعای ۴۵ صحيفه سجاديه / چرا صلوات بفرستيم؟

ذکر و دعای شريف صلوات مورد توجه خاص اهل بيت(س) بوده و در دعاها، از جمله همين دعای صحيفه سجاديه، توجه خاصیبه آن شده است. رواياتی هم که در فضليت اين ذکر و اين دعا وارد شده بسيار فراوان است. طبعا اين سؤال مطرح می شود که اين ذکر چه خصوصی تیدارد که تا اين اندازه مورد توجه اهل بيت(ع) است، به گونه‌ایکه ائمه اطهار(ع) که خود از اهل‌بيت هستند در بين دعاها و مناجات‌هايشان چندين مرتبه می گويند أللهم صل علی محمد و آله.

صلوات؛ موجب لياقت دريافت رحمت‌های الهی

وقتی ما فهميديم اين ذکر بسيار اهميت دارد، به‌خصوص با توجه به ثواب‌هايی که برایآن ذکر شده، علاقه‌منديم که به اين نتايج و آثار نائل شويم. معمولا اولين انگيزه انسان برای گفتن و تکرار کردن اين ذکر شريف، نيل به ثواب آن‌هاست. عامل ديگریکه می تواند در انگيزه ما مؤثر باشد تأثيراتی است که اين ذکر شريف در گشايش مشکلات دنيوی ما دارد. اهل بيت(ع) برایاين که ما را به گفتن بيشتر اين ذکر شريف تشويق کنند تا برایآخرت‌مان مفيد باشد، آثار دنيویآن را هم ذکر کرده‌اند، از جمله اين که فرموده‌اند: ‌این ذکر باعث استجابت دعاها می شود. ما نیز درخواست‌هایی چون وسعت روزی، شفای بيماری ها، رفع بلاها و ... داریم و این درخواست‌ها امری طبیعی است و اشکالی هم ندارد، بلکه عرض نیاز به درگاه خداوند بسیار هم خوب است. ولیاگر بدانیم عاملی تقویت‌کننده برای استجابت دعا وجود دارد که با رعایت آن، احتمال استجابت دعا بیشتر می‌شود انگیزه‌ ما برای استفاده از آن عامل تقویت می‌شود.

اهل‌بیت (ع) خود به ما یاد داده‌اند که برای استجابت دعا از این ذکر استفاده کنیم و این لطفی خفیدارد. آن‌ها می‌خواهند ما از فوايد، ثواب‌ها و لیاقتی استفاده کنیم که این ذکر برای دریافت رحمت‌های الهی ایجاد می‌کند. هدف اصلی آن‌ها اين است که مي‌خواهند ما بيشتر به طرف خدا برويم. اين حکمت به طور قوي‌تر و شديدتر در اصلِ امر به دعا وجود دارد. چرا خدای متعال می‌فرماید:‌ أُدْعُونِیأَسْتَجَبْ لَکُمْ؟ چرا نزول رحمت خود و برآورده شدن حاجت ما را مشروط به دعا می‌کند؟ سرّ این شرط اين است که خدای متعال دوست دارد ما سراغ او برويم تا رحمت‌ها و کمالات بيشتری نصيب‌ ما گردد و به او تقرب پیدا کنیم؛ وگرنه، خداوند می‌تواند بدون دعا هم همه نیازهای ما برطرف نماید. مگر خداوند نعمت‌های فراوانی را بدون دعا به ما عطا نکرده است؟ ‌ به‌راستی می‌توان گفت اکثريت قريب به اتفاق نعمت‌های الهی بدون درخواست به ما عطا شده است. اگر خدا می گويد: از من درخواست کنید تا شما را اجابت کنم، بدین خاطر است که اين درخواست وسيله‌ای برای رفتن ما به در خانه او باشد و موجب تقرب به او گردد. البته دعای ما هم اثر دارد و موجب استجابت می شود، اما او بیش از آن اندازه که خودمان می فهميم ما را دوست دارد.

اگر اهل‌بيت(ع) هم ما را به ذکر صلوات سفارش کرده‌اند بدین خاطر نیست که از این راه نفعی به‌دست آوردند. مقام آن‌ها بسیار بالاتر از اين است که بخواهند از ما چيزیعايدشان شود. این لطف دائمی آن‌ها است که می‌خواهند کاری کنند که از ناحيه آن‌ها فیضی به ما برسد. اما آن‌چه سبب این فیض می‌شود دعا کردن ماست و تا زمانی که ما تصمیم نگیریم و دعا نکنيم، آمين گفتن آن‌ها کمالی برای ما ایجاد نمی‌کند. ممکن است ایشان دعا کنند و خدا به کسی سلامتیعنایت کند، اما اين سلامتی فرق می‌کند با آن سلامتی که بگويند: تو دعا کن تا ما آمين بگوييم تا دعايت مستجاب شود. در این مورد، علاوه بر سلامتی، ما با خدا هم آشنا شده‌ايم و با او رابطه‌ای برقرار کرده‌ایم.

قدردانی از رسول خدا و آل او صلوات‌الله‌علیهم با صلوات

اما برخی مؤمنين که معرفت‌شان بيشتر از دسته اول است، انگيزه ديگریهم برای صلوات فرستادن دارند و آن انگيزه‌ای فطری برای تشکر از ولی نعمت است. خدای متعال ما را به‌گونه‌ای آفريده است که وقتی از کسی احسان و خدمتی می‌بینیم خود را بدهکار او می بينيم و دوست داريم دست‌کم با تشکر زبانی اين دين خویش را ادا کنيم. این دسته از مؤمنان وقتی به این حقیقت توجه پيدا می‌کنند که رسول خدا و اهل‌بیت او(ع) چه‌قدر در حق ما لطف کرده‌اند و چه حق عظيمی در نشان دادن راه نجات و سعادت، بر گردن ما دارند، درصدد تشکر از آن‌ها برمی‌آیند و از خود می‌پرسند که به‌راستی چگونه می‌توان از کسانی که جان خود و عزيزان‌شان، حتی طفل شيرخواره‌شان را فدا کردند تا ما با خدا آشنا شويم و راه سعادت را پيدا کنيم تشکر کرد. کم‌ترین کاری که می‌توان برای تشکر از آن خاندان بزرگوار انجام داد این است که صلواتی به پیش‌گاه آن‌ها هدیه کنیم و بگوييم: خدايا! ما که توان جبران لطف ایشان را نداریم، از تو می‌خواهیم رحمت‌های خود را بر آن‌ها نازل فرما! پس عامل سوم برایایجاد انگیزه برای صلوات فرستادن، توجه به تأثیری است که پیامبر و اهل‌بیت او(ع) در سعادت ما داشته‌اند.

محبت رسول و آل در آیینه صلوات

عامل ديگری هم مي‌تواند برای ایجاد انگیزه برای صلوات و درود فرستادن بر رسول خدا و آل او(ع) وجود داشته باشد و این عامل به يک معنا در همه مسلمانان، به‌خصوص ما شیعیان وجود دارد، اما بايد رشد کند و تقويت شود. البته رحمت اهل‌بيت(ع) به ما شيعیان اختصاص ندارد. هر مسلمانی هر چه از اسلام مي‌داند به برکت ایشان و دست‌کم به برکت پيغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. همه مسلمانانی که اهل انصاف هستند به برکات اهل‌بیت(ع) و لزوم مودت ایشان اعتراف دارند و در این زمینه چه شیعیان و چه اهل‌تسنن کتاب‌ها نوشته‌اند. برخی مسلمانان اهل تسنن در ايام عزاداریسیدالشهداء(ع) به عنوان اعلام مودت به اهل‌بیت(ع) و اداکردن اجر رسالت پیامبر(ص) در مراسم عزاداری شرکت مي‌کنند. مقصودم بیان این نکته است که اهل انصاف به مقام والای اهل بيت(ع) و لزوم قدردانی از ایشان اعتراف دارند.

مشکلی که وجود دارد این است که ما با اين که به عنوان محبان اهل‌بیت(ع) شناخته می شويم، اما در عمل مي‌بينيم این محبت خود را در همه رفتارهای ما نشان نمی‌دهد و تجلی نمی‌کند. ما گاه به شدت نسبت به اهل‌بیت(ع) اظهار مودت و محبت مي‌کنيم، در عزای ایشان عزاداري‌ها می‌کنیم، برای بزرگ‌داشت‌ ایشان هزينه‌ها صرف می‌کنیم، چه نذرها می‌کنیم و چه  اطعام‌ها می‌دهیم! و همه این‌ها چیزی جز نشانه محبت و علاقه به اهل بيت(ع) نیست، اما وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم دست‌مان از محبتیکه همه رفتارهایما را تحت تأثير خود قرار دهد چندان پر نیست. مقصود از اثر در این‌جا اثری است که مستقیماً و خالصاً از محبت ناشی شده باشد.

توضیخ بیشتر این‌که: انسان چيزهايیرا که خوشايند و لذت‌بخش می‌یابد در ابتدا به‌خاطر خوشی و لذتیکه از آن‌ها انتظار دارد، به‌سراغ‌شان می‌رود، اما  به‌تدريج به خود آن شيء نوعی تعلق و وابستگی پيدا مي‌کند، يعنی به دنبال لذت‌هایمکرر و معنادار، کيفيتی نفسانیبه نام محبت برایانسان پيدا مي‌شود. محبت حالت ثبات دارد و يک حالت انفعالیگذرا نيست، به‌گونه‌ای که وقتیپدید می‌آید گاهی حتی تا ده‌ها سال نمي‌توان آن را از دل بيرون کرد. اما منشأ‌پیدایش محبت نسبت به يک انسان این است که از ارتباط با آن شخص لذتیبرایانسان حاصل شود؛ ارتباطی همچون دیدن او، شنیدن صدای او، استفاده از دانش او، و ... اما با يک بار لذت بردن، محبت ثبات پیدا نمی‌کند. اگر این لذت تکرار شود، انسان نوعی وابستگی به آن شخص پيدا می کند که زمانی هم که آن لذت را درک نمی‌کند و امیدی هم به درک آن ندارد، دلش متوجه آن شخص است و دوست دارد او را ببيند یا به نوعی با او ارتباط برقرار کند.

اين محبت وقتیشدت پيدا کند، حالتی در انسان ایجاد می‌کند که در اثر آن، انسان  مي‌خواهد همه دارایی و هستی خود را فدایاو کند و اگر از او بپرسند چرا می‌خواهی هستی خود را فدای او کنی، می‌گوید: چرا ندارد؛ من او را دوست دارم! ‌ البته این پاک‌بازی به مرتبه و شدت و ضعف آن محبت بستگیدارد. اگر این محبت بسیار شدت یابد، شخص محب حاضر است خود و همه بستگان خود را فدای محبوبش کند. داستان‌هايی عشقی همچون داستان ليلی و مجنون که در تاریخ نقل شده از این قبیل محبت‌ها هستند. ما برخی افراد را دیده‌ایم که همیشه به اهل‌بیت(ع) توجه دارند و عشق و علاقه‌شان به اهل‌بیت (ع) چنان زیاد است که با شنیدن نام آن‌ بزرگواران حالتی مخصوص پیدا می‌کنند که نمی‌توانند آن را توصیف کنند. این‌ها آثار محبت است. در داستان ليلیو مجنون، وقتی مجنون خدمتی به لیلی می‌کرد تنها آرزویش این بود که لیلی بفهمد او در حال فدا کردن خود برای لیلی است!

اما به‌راستی در میان مخلوقات چه کسی را می‌توان پيدا کرد، جز محمد و آل محمد(ص)، که سزاوار چنین محبتی باشد؟ ایشان کامل‌ترین و والاترین مخلوقات خدا هستند و به هر اندازه‌ای که به ایشان محبت خالصانه داريم، شايسته است اين محبتْ خود را در رفتار ما نشان دهد، يعنی بدون ‌هيچ گونه چشم‌داشتی به ایشان خدمت کنيم. اما از آن‌جا که ما نمی توانيم برای آن‌ها کاری انجام دهيم، بالاترين خدمتی که مي‌توانيم به ایشان ارائه دهیم اين است که بگوييم: خدايا! بالاترین و بهترین رحمت‌ها و فیض‌ها نزد تو است، و تو می توانی بهترين رحمت‌های خود را به ایشان عطا کنی. اما دست ما خالی است و چیزی برای پیش‌کش نزد ما نیست. از تو می‌خواهیم بهترين رحمت‌هایت را به ایشان عنایت فرمایی، که ایشان حقیقتا سزاوار چنین عنایتی هستند! اگر انسان چنین حالتی پيدا کند، نمي‌دانم ارزش صلوات و دعايش چند برابر می شود، اما همین‌قدر می‌دانم که بسیار بالاست.

وابستگیارزش عبادت به مراتب محبت

اين اختلاف مراتب در صلوات افراد چیزی شبيه اختلاف مراتب عبادتیاست که برای خدای متعال انجام می گيرد. براساس آنچه از اهل‌بیت (ع) نقل شده، عبادت‌کنندگان سه دسته‌اند: دسته‌ای خدا را به‌خاطر ترس از عذاب عبادت می‌کنند. این‌ها مانند غلامان‌ سياهی هستند که از ترس کتک، مولای خود را اطاعت می‌کنند. ازاین‌رو عبادت ایشان را «عبادت عبید» گویند. اگر خدا جهنم نداشت آن‌ها خدا را عبادت نمي‌کردند. عده‌ای ديگر هستند که سطح عبادتشان کمیبالاتر است. ایشان برای نعمت‌هایبهشتیخدا را عبادت مي‌کنند. عبادت این دسته «عبادت تاجران» نام نهاده شده است. این نوع عبادت اشکالی هم ندارد. قرآن کریم هم می فرمايد: هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ. ۱ ولیدسته سوم کسانی هستند که خدا را عبادت می‌کنند تنها به‌خاطر این‌که او را دوست دارند. این «عبادت آزادگان» خوانده شده است. ایشان دل به خدا داده‌اند.

عين اين مراتب درباره محبت اهل‌بيت(ع) هم وجود دارد. گاهی دوستی ما برای شفا یافتن بیماری‌مان یا دست‌یابی به شفاعت اهل‌بيت و نجات از عذاب است، که البته کار خوبی است و از خدا می‌خواهیم همین را هم از ما نگیرد. گاهی حاجتی بزرگ داریم و با ایشان قرار می‌گذاریم که اگر حاجت‌روا شدیم، فلان مبلغ را به آستان ایشان تقدیم کنیم. اين‌ رابطه هم رابطه خوبی است و نشانه آن است که به اين خانواده(ع) ايمان داریم، و مي‌دانیم که ايشان پيش خدا عزيزند و دعايشان مستجاب می شود، و مي‌دانیم که آ‌ن‌ها شيعيان و دوستان‌شان را (گرچه همت‌‌شان ضعيف باشد) دوست دارند و دست مرحمت بر سرشان می‌کشند!

اما کسانی هم هستند که وقتی صبح از خانه بيرون مي‌آيند، دلشان تشنه زیارت حرم حضرت معصومه(س) است، و آرام و قرار ندارند تا خود را به حرم برسانند و در و ديوارش را ببوسند. اين بی‌قراریآنها برای گرفتن حاجت نيست، و چیزی هم از ایشان نمی‌خواهند. عطش آن‌ها ناشی از محبتی است که به این خاندان دارند، و این محبت ناشی از معرفتی است که به مقام ایشان دارند. این محبت به‌تدریج حالت وابستگی و دل‌بستگی را در ایشان پدید آورده که در اين دل‌بستگي، ديگر آن منافع منظور نيست. چنان‌که گفته شد، انسان هر کسی یا چیزی را دوست بدارد ابتدا بدین خاطر است که از ارتباط با آن لذتیمی‌برد، اما به‌تدریج با تکرار لذت‌ها به آن دل‌بستگیپيدا مي‌کند و اين دل‌بستگیديگر در گرویآن لذت‌ها نيست. اگر آن لذت‌ها هم برود این دل‌بستگیباقی مي‌ماند.

درست است که ما وقتیمي‌خواهيم اهل بيت(ع) را بشناسيم، ابتدا از طریق کرامات‌شان ایشان را می‌شناسيم، و اين شناخت باعث محبت ما به ایشان می‌شود، اما اگر کمیهمت کرده، این ارتباط را حفظ و تکرار کنیم، به ایشان دل‌بستگی ای پيدا مي‌کنیم به نام عشق، که ارزش یک لحظه آن، از صدها سال عبادت‌ بدون چنین حالی بيشتر است! ارزش برخی عبادت‌ها، تنها به‌خاطر توجه دل، هفتصد هزار بار از عبادت‌های دیگر بیشتر می‌گردد! مراتب خلوص در نیت کاری می‌کند که عبادت از يک بار، ده بار، هفتاد بار، هفت‌صد بار، صدهزار بار، هفتصد هزار بار و ... بيشتر ثواب پیدا کند. اين درحالیاست که ظاهر فیزیکی کار در همه مراتب یکسان است، اما باطن آن چنین مراتبی پیدا می‌کند. ارزش آن بوسه‌ای که تنها از روی محبت بر ضريح حضرت معصومه(س) زده می شود و در عمق دل زائر این است که بي‌بي‌جان دوستت دارم، سر و جانم فدای شما، و چيزی هم از شما نمی خواهم، بیشتر از بسیاری از پول‌ها، نذر و نيازها، اطعام‌ها و ... است.

باید تلاش کنيم معرفت و محبت ما نسبت به خدایمتعال افزایش یابد تا ما هم شبيه ائمه معصومان(س) شويم و انگیزه عبادت کردن‌مان محبت به خدای متعال گردد. البته خدا انسان را به‌گونه‌ای خلق کرده است که از آتش می ترسد و نمی خواهد در آتش بسوزد،  و نعمت‌های بهشتی را هم دوست دارد، اما محب خدا عبادت را به‌خاطر این‌ها انجام نمی‌دهد. اگر در شبانه‌روز تلاش کنیم دو رکعت نماز بخوانيم و با خدا این‌گونه نجوا کنیم که خدايا! من این نماز را به‌خاطر این‌که محبت من نسبت به تو باقی بماند و تو را بیشتر دوست بدارم می‌خوانم، و هيچ مزد دیگری هم نمی‌خواهم، شايد ارزش اين دو رکعت نماز از عبادت همه عمر ما بيشتر باشد. در درگاه خدای متعال، کيفيت بسیار بیشتر از کمیت ارزش‌گذاری می‌شود و کيفيت عمل تابع معرفت، محبت و ارتباط قلبی است. باید تلاش کنيم اين رابطه را تقویت کنیم.

ارزش‌مندترين حاجت‌ها

اگر ما برای برآورده شدن حاجت هم صلوات می فرستيم، خوب است حاجت‌مان را در پيشگاه حضرت ولیعصر(س) اين قرار دهيم: آقا من هزار صلوات می فرستم تا شما از خدا بخواهيد معرفت مرا به شما زياد کند! اگر مزد مي‌خواهيم اين‌گونه مزد بخواهيم. باور کنیم که اگر لذايذ دنيا باشد یا نباشد، چندان فرقی نمي‌کند. با خود درباره آن روزهايیکه بسیار خوش گذرانديم و روزهايی که بسیار بر ما سخت گذشت بیاندیشیم! به‌راستی اکنون چه‌قدر از آن خوشی‌ها یا سختی‌ها در يادمان باقی مانده است؟ هم روزهای سخت گذشت و هم روزهای شادی! واقعا هم گذشت! اکنون که فکر می‌کنیم گویا خوابی بیش نبوده‌اند. اما اين معرفت و محبت است که در عمق دل ما تا ابد باقی می ماند و  باعث می شود انسان در عالم آخرت هم با ائمه اطهار (ع) محشور باشد. اين کجا و آن کجا!؟ باید همت‌مان را بلندتر کنيم و اگر حاجت هم می خواهيم بيشتر روی حاجت‌های معنوی تکيه کنيم.

خوانده شده 293 مرتبه