آیا ایران و پاکستان روزهای بهتری را تجربه خواهند کرد؟
ماشاالله شاکری، سفیر پیشین ایران در پاکستان در یادداشتی با اشاره به انتخابات آتی در پاکستان پیش بینی می کند که روابط دو کشور سیر صعودی خود را در آینده طی خواهد کرد.
در سال 91 تحولات جدی ای در روابط ایران و پاکستان ایجاد شد. البته این تحولات نه دور از انتظار و نه تعجب آور بود. جمهوری اسلامی ایران در تعریف کلی مناسبات با کشورهای برادر و همسایه چارچوب مشخصی دارد. در این چارچوب دستاوردهای روابط ایران و پاکستان نیز قابل درک است. پاکستان به عنوان یک کشور همسایه، دومین کشور پرجمعیت اسلامی، عضو موثر در سازمان کنفرانس اسلامی، عضو موقت شورای امنیت، یکی از کشورهای بنیانگذار سازمان همکاری های اقتصادی اکو و نزدیک به 1000 کیلومتر مرز مشترک با ایران و با توجه به خویشاوندی های دیرینه فرهنگی و تمدنی با ایران واجد تمام شرایط است که در رفتار سیاست خارجی ایران و مناسبات خارجی ایران جایگاه مناسبی داشته باشد.
در سال گذشته دستاوردهای خوبی داشتیم. در عرصه سیاسی، همکاری ها با پاکستان همواره ادامه داشته است. رفت و آمدهای مکرر سران دو کشور به صورت متقابل شکل گرفت. در عرصه امنیتی ایران توانست یک موافقت نامه امنیتی با پاکستان به امضا برساند. این موافقت نامه امری لازم بود. در عرصه کنترل مواد مخدر ایران توانسته است با همکاری افغانستان و پاکستان به موفقیت های بسیار خوبی برسد و موافقت نامه ای را به امضا برساند. در عرصه فرهنگی رفت و آمدهای بسیار خوبی انجام شده است. در بحث اقتصادی هم فعالیت های قابل توجهی انجام شد اما شاه بیت دستاورد ما اجرایی شدن خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان بود که به خط لوله صلح معروف شده است. این پروژه دارای آثار اقتصادی، امنیتی و سیاسی مثبتی برای کشور است. سال 1391، سال بسیار پرباری در مناسبات دوجانبه ایران و پاکستان ارزیابی می شود.
خویشاوندی های دیرینه ایران و پاکستان و تاریخ روابط دو کشور بسیار غنی است. ریشه های مناسبات دو کشور حداقل به تاریخ استقلال پاکستان برمی گردد، اما سابقه مناسبات فرهنگی ایران با شبه قاره بسیار بیش از این است. ایران و پاکستان مشترکات بسیار برجسته ای در تاریخ دو کشور دارند. بنابراین جای تعجب نیست که روابط ایران و پاکستان کماکان در قالب و فرم های جدید استمرار پیدا کند. بنابراین وجود مناسبات دوستانه و برادرانه وضعیت عادی مناسبات ایران و پاکستان است. اما اگر زمانی این وضعیت تنزل پیدا کند جای سوال و تعجب است و آثار اراده های فرامرزی بر آن مشخص است. امروز روابط ایران و پاکستان به وضعیت عادی خود بازگشته است. البته شرایط بین المللی برای ایران یک سلسله الزامات ایجاد کرده است، همچنين برای پاکستان نیز الزاماتی ایجاد کرده است. اما پاکستانی ها از این که تمام نیازها و توقعات خود را از فراتر از مرزهای خود و فراتر از منطقه جست و جو کنند، خسته شده اند و به این نتیجه رسیده اند که از آن ناحیه جز زیان چیز زیادی دریافت نمی کنند و بیشتر زیان و خسارت می بینند.
بنابراین پاکستانی ها در این شرایط فکر می کنند که از قبل خانه همسایه و برادر بیشتر و بهتر می توانند برخوردار شوند. به همین دلیل در تصمیمات خود جدیت بیشتری نشان داده و رفتار خود را به گونه ای تنظیم کرده اند که با توقعات و انتظارات ایران تطابق داشت و ما توانستیم از رهگذر این نزدیکی، یک وضعیت برد برد را برای دو کشور ترسیم کنیم. برای مثال در زمینه انرژی، سال ها است که پاکستان از بحران انرژی رنج می برد و تمام قول و قرار ها و پیشنهادهایی که از طرف سایر کشورها به پاکستان داده شده، هیچ یک تحقق پیدا نکرده است. پاکستان هنوز هم در یک دوران بسیار سخت و عسرت زای ناتوانی در زمینه انرژی به سر می برد.
در حال حاضر در پاکستان روزانه 10 تا 12 ساعت و در برخی مناطق حتی 18 ساعت خاموشی برق اتفاق می افتد. یعنی زیرساخت های این کشور توسعه پیدا نکرده است. در حال حاضر تامین روزانه بیست و یک میلیون متر مکعب گاز می تواند خوراک خوبی برای نیروگاه های پاکستان باشد تا ظرفیت تولید برق را افزایش دهد. خط لوله یکی از تعهداتی است که دیگران نتوانستند آن را انجام دهند، ایران سال ها بود که آمادگی این کار را داشت اما از طرف پاکستانی اقدامات قابل توجهی برای پیشرفت پروژه صورت نگرفته بود اما خوشبختانه در آخر دوره حزب مردم، دولتمردان پاکستان تصمیم خردمندانه ای گرفتند و وضعیت خط لوله تثبیت شد و کارهای اجرایی آن در حال انجام است.
حلقه های مفقوده ای در مناسبات ایران و پاکستان وجود دارد که باید تکمیل شود. بحث خط لوله نوعی اتصال بود که بین دو کشور به وجود آمد اما اتصالات دیگری در زمینه راه آهن، جاده و مناسبات بازرگانی بین دو کشور وجود دارد که هنوز به سطح لازم نرسیده است. خطوط دریایی و کشتیرانی بین دو کشور قابلیت توسعه بیشتری دارد
موانع در ارتباط دو جانبه
مشکل تنها در یک نکته است و آن اراده های نامشروع فرامنطقه ای است که مایل است در مناسبات برادرانه ایران و پاکستان مداخله کند و آن را به هم بزند.
این اراده های نامشروع در بسیاری از نقاط دیگر دنیا هم وجود دارد. به نظر می رسد ام المصائب روابط دو جانبه همین اراده های نامشروع فرامنطقه ای است. اما وقتی به مصداق در می آید موارد متعددی قابل ذکر است، از جمله درگیری های فرقه ای در پاکستان، درگیری های شیعه و سنی در پاکستان، مسائل مرزی و اشراری که در پاکستان در یک مقطع زمانی موجب آسیب به کشور ما شدند و برخی مسائل منطقه ای که نیازمند تفاهم میان ایران و پاکستان است. اما همان اراده های نامشروع اجازه نمی دهد که ایران و پاکستان بتوانند راحت تر با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
چشم انداز روابط در سال 1392
اما در مورد چشم انداز آینده روابط ایران و پاکستان و با توجه به این که سال آینده پاکستان شاهد انتخابات خواهد بود باید گفت روز 16 مارس نخست وزیر پاکستان اعلام کرد که دوره حکومت پنج ساله حزب مردم به پایان رسیده و پارلمان فدرال نیز در اسلام آباد منحل شد. به این صورت از 17 مارس پاکستان وارد دوره حکومت موقت شده است.
در این دوره نخست وزیر موقت با کابینه موقت انتخاب می شود و این دوره یک گذار بین حکومت تثبیت شده قبلی و حکومت آتی است. در واقع این برای اولین بار در تاریخ حکومت سیاسیون در پاکستان، یک دوره پنج ساله طی شد. بنابراین حزب مردم در این مقطع دارای کارنامه بسیار خوبی در زمینه تداوم دموکراسی است. اما این که وضعیت انتخابات چگونه پیش خواهد رفت و چه حزبی روی کار خواهد آمد و یا چگونه ائتلافی شکل خواهد گرفت در حال حاضر قابل پیش بینی نیست. انتخابات پاکستان در روز 19 اردیبهشت برگزار خواهد شد و باید دید نتیجه آن چگونه شاکله دولت فدرال و دولت های ایالتی را ترسیم خواهد کرد.
اما در مجموع اگر قطار تحولات در پاکستان روی همین ریل حرکت کند، به نظر نمی رسد سیاسیونی که در آینده در مصدر کار در پاکستان قرار بگیرند در مورد ادامه روابط با جمهوری اسلامی ایران تردیدی داشته باشند. چون از طرف ایران برکات زیادی به سمت پاکستان روانه می شود. با این حال حلقه های مفقوده ای در مناسبات ایران و پاکستان وجود دارد که باید تکمیل شود. بحث خط لوله نوعی اتصال بود که بین دو کشور به وجود آمد اما اتصالات دیگری در زمینه راه آهن، جاده و مناسبات بازرگانی بین دو کشور وجود دارد که هنوز به سطح لازم نرسیده است. خطوط دریایی و کشتیرانی بین دو کشور قابلیت توسعه بیشتری دارد. این اتصالات می تواند اشکال جدیدی پیدا کند و مناسبات در قالبی که شایسته خود است قرار بگیرد.
تحولات داخلی پاکستان
سیکل ثبات سیاسی و امنیت داخلی پاکستان دو روی یک سکه هستند. این دو می توانند علت و معلول یکدیگر هم باشند. به هر حال وقتی تداوم دموکراسی و ثبات سیاسی در کشوری بخواهد محقق شود، نیازمند پیش زمینه ای به نام ثبات امنیتی در داخل کشور است.
از طرف دیگر ثبات سیاسی نیز می تواند به ثبات امنیتی کمک کند. متاسفانه وضعیت واقعی امروز جامعه پاکستان نوعی بی ثباتی امنیتی است. یعنی نه تنها امروز در مناطق شمالی پاکستان که تاحدودی از کنترل دولت خارج است، مانند مناطق فاطا و خیبرپختونخواه شاهد ناامنی های بیشتری هستیم، بلکه امروزه دامنه ناامنی ها به شهرهایی مانند لاهور و کراچی و حتی در همسایگی اسلام آباد در راولپندی نیز رسیده است. این مسئله یک موضوع بازدارنده برای تداوم ثبات سیاسی می تواند مطرح باشد که به تبع خود، عقب افتادگی های اقتصادی را هم دامن می زند. یعنی آثار چند بعدی دارد.
این که آیا واقعا دولتمردان پاکستان دارای اراده، کفایت و تصمیم و عزم و جزم کافی برای کنترل این ناامنی ها باشند، سوالی است که باید پاسخ آن را با توجه به تحولات آینده داد. اما این که آیا این وضعیت باعث می شود که ارتش یک بار دیگر مجوز مداخله در امور سیاسی را پیدا کند، سوالی است که امروز موضوع جدی تری است. به نظر می رسد که ارتش هم چنان اراده ای برای ورود و کنترل این وضعیت ندارد. تمام امیدها باید به ظرفیت و توانمندی دولت آتی برای کنترل این ناامنی ها معطوف باشد. ما امیدواریم دولت آتی پاکستان بتواند این وضعیت را کنترل کند.