آیا واشنگتن تجربه عراق را تکرار خواهد کرد؟

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

4 بهانه برای حمله به سوریه

موافقان حمله نظامی آمریکا به سوریه برای توجیه استدلال های خود هم از امنیت ملی ایالات متحده مایه می گذارند و هم از رسالتی که سالهاست برای خود در سطح جهانی تعریف کرده اند.

ایالات متحده در روندی آرام اما ثابت خود را به سمت دخالت در جنگ داخلی در سوریه پیش می برد. هم اکنون نیز گزارش هایی در این خصوص که آمریکا فعال تر از قبل شبه نظامیان سوری را به واسطه متحدان عرب خود مجهز می کند ، به گوش می رسد. سازمان سیا نیز جنگجوهای سکولار را در اردن آموزش داده و راهی سوریه می کند. در حال حاضر بحثی چهارماده ای وجود دارد که بسیاری از تحلیل گران با استناد به آن ادعا می کنند که آمریکا به زودی به مداخله نظامی در سوریه روی خواهد آورد:

1. این جنگ در راستای تامین منافع ملی امریکا است.

بحث تحت عنوان بالا اینگونه آغاز می شود (که البته برداشت شده از نوشتار سناتور جان مک کین جمهوری خواه در نیوریپابلیک است): دولت در سوریه اصلی ترین متحد و تابع سیاست های ایران در قلب جهان عرب است. این کشور از گروه های فلسطینی که آمریکایی ها آنها را تروریست می خوانند حمایت کرده و در قاچاق انواع اسلحه دست دارد که بهترین نمونه آن انتقال سلاح های سنگین و متعدد به حزب الله لبنان است ! این کشور همچنان خصم قسم خورده امریکا اسرائیل به حساب می آید.

با براندازی حاکمیت بشار اسد ، معادله بالا نیز کاملا بر هم خواهد خورد. ایران متحد خود را از دست می دهد ، اسرائیل دیگر دشمنی نخواهد داشت و حزب الله نیز همراه هم مرز خود را برای همیشه باید فراموش کند. با این منطق براندازی بشار در راستای تامین منافع ایالات متحده است.

اما بحث اینجاست که معادله جدید در شرایطی به نفع امریکا تمام خواهد شد که پس از سقوط بشار اسد، سوریه بتواند ساختار سیاسی و امنیتی خود را جمع و جور کند. دولتی امن روی کار بیاید که به تهران نه گفته و همزمان از به قدرت رسیدن القاعده در این کشور هم جلوگیری شود. در این زمان ظاهرا بستر تحقق چنین رویایی فراهم نشده است. هیچ نیروی صلح بین المللی حتی صلح بان های منطقه ای خود را برای ورود به سوریه در صورت سقوط حاکمیت بشار اسد مهیا نکرده اند. همانگونه که امریکا در عراق آموخت برای ممانعت از به راه افتادن جنگ داخلی در یک کشور به حداقل 100 هزار نیرو نیاز است حتی در اینصورت باز هم خشونت و بی نظمی همچنان فاکتوری بالقوه باقی خواهد ماند.

این احتمال وجود دارد که گروه های شبه نظامی مختلف که این روزها علیه اسد می جنگند با سقوط وی حاضر به خلع سلاح و شرکت در ائتلافی برای شکل دادن دولتی توانمند در برقراری امنیت در سوریه باشند، اما این مساله نیز دورنمایی نه چندان واضح است. آنچه که واضح تر است این است که تسلیحاتی که امریکایی ها در حال انتقال آن به سوریه هستند مسیر را برای تبدیل شدن این کشور به کشوری شکست خورده هموارتر کرده است. در این شرایط نه تنها دست ایران برای حضور در سوریه بازتر خواهد شد که این کشور به تهدیدی برای امنیت ملی امریکا هم تبدیل می شود. کشوری که به راحتی به بهشت القاعده در قلب خاورمیانه تبدیل خواهد شد.

2. آمریکا رسالتی اخلاقی برای پایان دادن به این خونریزی دارد.

علاوه بر نقدهایی که بر استراتژی سیاسی امریکا در سوریه وارد می شود ، بسیاری بی تفاوتی واشنگتن به کشتار شهروندان غیرنظامی در این کشور را هم غیراخلاقی می دانند. هیچ کس نمی تواند کتمان کند که جنگ در سوریه به مرحله مخوفی رسیده و البته کمک های دارویی امریکا به آوارگان هم در حجم مناسب رخ داده است. اما این ادعا که مجهز کردن شبه نظامیان سوری دردی از دردهای قربانیان غیرنظامی را دوا خواهد کرد، چندان مستدل نیست.

ابتدا تصور کنید که مجهز کردن شبه نظامیان به کاهش حجم خشونت بینجامد. شاید این فرضیه درست باشد و شاید هم خیر! این استراتژی می تواند به افزایش خونریزی ها بدون بالابردن دست شبه نظامیان در برابر اسد منتهی شود. علاوه بر این ، جنگ داخلی در سوریه که به بی ثباتی مطلق و آنارشیست در این کشور منتهی شود ، نمی تواند دربرگیرنده نتیجه ای اخلاقی باشد. مشکل دوم در ذات اختیاری بودن این التزام است. اگر تسلیحات به بهانه رسالت اخلاقی به سوریه منتقل شود؛ دامنه این رسالت تا کجا گسترده خواهد شد؟ اگر انتقال اسلحه به توقف حمام خون منتهی نشود ، آیا واشنگتن نباید منطقه پرواز ممنوع اعلام کرده و یا نیروهای خود را برای نجات جان شهروندان غیرنظامی اعزام کند؟ توجیه حمله نظامی به نام رسالت اخلاقی در برگیرنده تعهد جدی تری است که امریکا از عهده آن برنمی آید.

3. ما به برد مردان خوب داستان نیاز داریم.

از دولت باراک اوباما خواسته شده است که با تجهیز شبه نظامیانی که کمتر بد هستند ، به بالارفتن دست انها در نبرد سوریه کمک کند. رقابتی در سوریه میان نیروهای میانه رو و القاعده در جریان است. این را رابرت فورد سفیر امریکا در سوریه در دیدار با اعضای کمیته سیاست خارجی سنا گفته و تاکید کرد که: مهم است که ما وزن خود را به این داستان تزریق کنیم.

پشت این فرضیه منطقی جدی و سخت نهفته است: اگر قرار است سوریه به کشوری شکست خورده بدل شود بهتر است که جهادی ها پشت سر شبه نظامیان تحت حمایت امریکا قرار گیرند تا آنکه کنترل مناطق بیشتری را به خود اختصاص دهند. با اینهمه این استدلال به برخی سوال های اساسی در این میان پاسخ نمی دهد. آیا ما مطمئن هستیم که افرادی که خوب می خوانیم بالواقع خوب هستند؟ اپوزیسیون می تواند برای برخورداری از حمایت غرب خود را به اصول غربی پایبند نشان دهد اما در شرایطی که جنگ قدرت آغاز شود، وفای به عهد آسان نخواهد بود.

مشکل دوم اینجاست که به محض ورود تسلیحات به سوریه ، امریکا با ظرفیت صفر ممکن برای حصول اطمینان در خصوص مقصد نهایی آنها روبه رو خواهد شد. این تسلیحات قابل تعویض هستند. امکان دزیده شدن آنها وجود دارد و این احتمال است که این تسلیحات در اختیار جهادیونی قرار گیرد که هدفی متغایر از امریکا در سوریه را دنبال می کنند. در بازار سیاه این تسلیحات القاعده نخستین مشتری خواهد بود.

چه کسی امنیت سوریه پس از بشار را تامین خواهد کرد؟ چه کسی تامین مالی دولت پس از بشار را بر عهده خواهد داشت؟ چه ضمانتی وجود دارد که نقش ایران در سوریه پس از اسد پررنگ تر نباشد؟ چه کسی از اقلیت علوی در برابر شبه نظامیان حمایت خواهد کرد؟

4. استفاده دولت از تسلیحات شیمیایی

باراک اوباما پیش از این هشدار داده بود که استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط دولت بشار اسد قاعده بازی را تغییر خواهد داد. امروز این ادعا مطرح است که امریکا از استفاده تسلیحات شیمیایی توسط دولت بشار اسد مطمئن است و اکنون باید به این پرسش پاسخ دهد که علم به این موضوع چه تغییری در رویکرد اوباما ایجاد کرده است؟

گفته می شود که دولت اوباما در قبال کشته شدن بیش از 70 هزار نفر در سوریه سکوت اختیار کرده پس با این استناد حمله با گاز خردل چه تفاوتی در استراتژی آمریکا ایجاد خواهد کرد؟ علاوه بر این چه کاری از دست دولت اوباما برمی آید.

جفری گلدبرگ در یادداشتی در بلومبرگ از اعزام نیروهای ویژه، اعلام منطقه پرواز ممنوع و تجهیز رسمی و علنی مخالفان سخن گفته است اما هیچ کدام از این راهکارها نمی تواند امنیت انبارهای تسلیحات شیمیایی سوریه را تامین کند. خشم ناشی از علم به استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه قابل درک است اما این مساله نباید چشم ما را به این حقیقت ببندد که بمباران مقر سکونت بشار اسد نمی تواند ضامن روی کار آمدن دولتی باثبات برای تامین امنیت مردمی باشد که امروز دغدغه انها را در سر داریم.

پایان بازی

محور چهاراستدلال ذکر شده این است که با رفتن بشار اسد، ماموریت آمریکا در سوریه هم تمام خواهد شد. اما حقیقت این است که وداع بشار با قدرت تنها آغاز رسالت امریکا خواهد بود. تمام اهداف مدنظر غرب در سوریه پس از بشار اسد زمانی محقق خواهد شد که کشوری سربرآورده از جنگ ، بتواند خود را در مسیر اراده غرب جمع و جور کند.

بسیاری از تحلیل گران ساعت ها وقت خود را هدر لابی برای تعیین رهبر می کنند اما هیچ کس به اصلی ترین پرسش ها در این خصوص پاسخی نمی دهد که : چه کسی امنیت سوریه پس از بشار را تامین خواهد کرد؟ چه کسی تامین مالی دولت پس از بشار را بر عهده خواهد داشت؟ چه ضمانتی وجود دارد که نقش ایران در سوریه پس از اسد پررنگ تر نباشد؟ چه کسی از اقلیت علوی در برابر شبه نظامیان حمایت خواهد کرد؟

سوال اینجاست که مدافعان دخالت نظامی امریکا در سوریه چه ظرفیتی را در واشنگتن برای بازگرداندن ثبات سیاسی و آرامش امنیتی به سوریه پس از بشار اسد دیده اند؟ در عراق امریکا جان هزاران نفر را به خظر انداخته و میلیاردها دلار هم خرج کرد، در افغانستان بیش از یک دهه برای فرایند دولت – ملت سازی هزینه کرد و البته دستاورد خاصی نداشت. آیا ما ناگهان توانمند، ثروتمندتر و ثروتمندتر شده ایم و فکر می کنیم می توانیم بخت خود را برای سومین بار در خاورمیانه امتحان کنیم؟

خوانده شده 1622 مرتبه