مقاومت، اراده توفنده و مستحکم مردمي با برخوداري از ايمان، بصيرت و آمادگي است

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)

مشروح سخنان سيد حسن نصرالله در مراسم افطاري هيئت حمايت از مقاومت

دبير کل حزب الله لبنان با ترسيم مراحل مختلف موفقيت هاي مقاومت در لبنان در برابر دشمن صهيونيست بر تداوم راه و مسير آن براي حمايت و دفاع از لبنان تاکيد کرد.

به گزارش شبکه المنار سيد حسن نصرالله در سخنراني که به طور ويدئو کنفرانس در مراسم افطاري «هيئت حمايت از مقاومت اسلامي» پخش شد با تبريک ماه مبارک رمضان به همه مسلمانان و حاضران در اين مراسم گفت: ابتدا، از همه برادران و خواهرانم در هيئت حمايت از مقاومت اسلامي در لبنان و در صدر آنها برادر عزيز حاج حسين الشامي، رئيس اين هيئت، به علت تلاش و کوشش مستمر طي سال هاي گذشته تشکر و قدرداني مي کنم. هيئت حمايت از مقاومت با اين تلاش هاي مبارک توانسته اند بهترين ارتباط را با قشرهاي مختلف مردم، بسياري از ملت ها، همه کساني که به مقاومت ايمان دارند و به لحاظ مادي، معنوي، سياسي و به هر شکل ديگري از آن حمايت مي کنند برقرار کند.

در ماه مبارک رمضان مناسبت هاي زياد ديني و سياسي داريم، به ويژه امسال که رمضان مصادف شده است با ماه ژوئيه. با توجه به محدوديت زماني کنوني در مناسب هاي ديگر از جمله روز قدس درباره فلسطين، اوضاع منطقه، سوريه، مصر و تحولات منطقه سخن خواهم گفت. همچنين پس از عيد فطر نيز طبيعي است که سالگرد جنگ ژوئيه (سي و سه روزه) و پيروزي الهي را در روز چهارده اوت گرامي بداريم. علاوه بر اين، مناسبت هاي گوناگوني وجود دارد که در زمان خود درباره آنها به ايراد سخن خواهيم پرداخت.

ابتدا در اين فرصت به موضوع لبنان مي پردازم که مسائل و موضوع هاي زيادي را شامل مي شود و نيازمند اهتمام و توجه است.

اولين نکته در اين خصوص اين است که زماني که ما درباره مقاومت سخن مي گوييم بايد گفت مقاومت از ابتدا داراي ديدگاه، اهداف، وظيفه و مسير مشخص و واضحي بوده است. درباره مقاومت همه چيز از ابتدا واضح و مشخص بود. به بيان ديگر، ما در ادبيات خود آن را «بصيرت» مي ناميم. مقاومت از همان ابتدا داراي بصيرت بوده است؛ به اين معنا که همه مي دانند مسير حرکت آن از کجا و به کجا و از چه راهي است و مي خواهد به کجا برسد.

مشخص و واضح بودن رويکرد مقاومت مضاف بر ايمان، عزم و اراده ، آمادگي براي فداکاري و اقدام و عمل ميداني آن است که سبب تداوم مستمر مقاومت از نسلي به نسلي ديگر شده است. امروز که در اينجا سخنراني مي کنم نسل هايي به مقاومت پيوسته اند و راه آن را ادامه مي دهند.

مقاومت چنين بصيرتي دارد که از مهم ترين عوامل و ضامن آن به شمار مي رود. چه بسا کسي داراي ايمان، عزم و اراده، آمادگي براي فداکاري و اقدام ميداني باشد، اما اگر بصيرت، آگاهي و شناخت درباره اهداف و اولويت ها نداشته باشد، از دام ها و نيرنگ ها در امان نخواهد بود و ممکن است در نيمه راه بماند و از مسير يا رويارويي و هدف واقعي خود منحرف شود.

مقاومت در لبنان در دايره ملي از همان ابتدا داراي اهداف بوده است. درباره مسئله تازه اي سخن نمي گويم، اما به شيوه مفيد و بر اساس آنچه امروزه مطرح مي شود اهداف آن را بررسي مي کنيم.

اولين هدف مقاومت آزادسازي مناطق اشغالي لبنان بود که در دايره ملي براي تحقق آن تلاش شد. اسرائيل قبل از سال هزار و نهصد و هشتاد و دو بخشي از خاک لبنان را اشغال کرده بود و پس از اين سال دامنه اشغالگري اش را توسعه داد.

دومين هدف مقاومت آزادکردن اسيران و بازداشت شدگان در زندان هاي دشمن و مزدوران آن و بازگرداندن پيکرهاي شهدا به مهين بود. سومين هدف مقاومت حمايت و ياري از مردم و ارتش لبنان بود. مقاومت مدعي نيست که به تنهايي مسئوليت دفاع از لبنان و رويارويي با خطرها و تهديدها را برعهده دارد بلکه در کنار ارتش و نيروهاي امنيتي از خاک و مردم لبنان در برابر تجاوزگري ها و تهديدهاي نظامي و امنيتي اسرائيل دفاع و ايستادگي مي کند.

وي گفت: اولين هدف مقاومت (آزادسازي اراضي اشغالي) طي مراحلي از سال هزار و نهصد و هشتاد و پنج تا بيست و پنج مه دو هزار تحقق يافت. مزارع شبعا، بلندي هاي کفرشوبا و بخش‌هايي از خاک لبنان از روستاي غجر آزاد شد که يک ضرورت ملي و لبناني بود.

هدف دوم مقاومت، آزاد کردن اسيران و بازداشت شدگان در زندان هاي دشمن بود که اين نيز طي مراحلي تحقق يافت و آخرين مرحله آن عمليات رضوان پس از جنگ سي و سه روزه بود. البته، برخي پرونده ها مانند پرونده برادرمان اسير يحيي محمد اسکاف، مبارز برجسته و برادر محمد عادل فران، عبدالله خليل العيان و نيز پرونده هاي مفقودالاثر ها و پيکرهاي شهداء همچنان در نزد دشمن است. در مبادله اخير دشمن وجود بازداشت شدگان يا وجود پيکرهاي شهدا را انکار مي کرد، اما اين پرونده به عنوان ضرورت در سطح ملي و لبنان همچنان باز است.

سومين هدف مقاومت مشارکت در دفاع و جلوگيري از تجاوزگري به خاک لبنان بود. برداشتن اولين گام در اين باره به ژوئيه هزار و نهصد و نود و سه بر مي گردد. در اين سال در جنوب درگيري صورت گرفت که رژيم اسرائيل آن را عمليات «تسويه حساب» نامگذاري کرد. اين عمليات پيش از آوريل هزار و نهصد و نود و شش و عمليات «خوشه هاي خشم» بود. ما جنگ آن روز را جنگ «شش روزه» ناميديم. البته، پس از جنگ سي و سه روزه از اصطلاحاتي مانند عمليات شش روزه و هفت روزه نيز استفاده شد. در آن جنگ (شش روزه) مقاومت در واکنش به اقدام اسرائيل در حمله به روستاها و شهرک هاي جنوبي لبنان، شهرک هاي صهيونيستي را به طور گسترده هدف قرار داد. پس از ميانجيگري بين المللي درگيري متوقف شد و آتش بس آن روز به «تفاهم ژوئيه» موسوم شد. تفاهم شفاهي بود و هيچ چيز مکتوبي وجود نداشت. در آن روز به ياد دارم که برادرانمان در دمشق با ما تماس گرفتند و گفتند نظرتان درباره آتش بس چيست که ما نيز پاسخ داديم چيزي که خواست ماست توقف تجاوزگري ها به روستاها و شهرک ها و غيرنظاميان است. مقاومت ادامه خواهد داشت زيرا خاک لبنان در اشغال است. ما گفتيم که اگر دشمن حمله به روستاها و شهرک ها و قتل غيرنظاميان را متوقف کند، ما نيز حمله به شهرک ها را متوقف مي کنيم. درباره اين مسئله توافق شد و آن روز به «توافق شفاهي ژوئيه» موسوم شد.

اين اولين معادله اي بود که مقاومت براي حمايت از روستاها، شهرک ها و غيرنظاميان وارد آن شد، معادله اي که در عرصه ميداني روي داد و شهرک هاي شمالي را در برابر روستاها و شهرک هاي جنوبي هدف قرار داد. مي توانم بگويم که از آن زمان بود که مقاومت وارد تحقق هدف ديگر خود يعني دفاع از مردم، شهرک ها، مردم و لبنان شد. اين تفاهم سالها ادامه داشت و پس از آن جنگ ماه آوريل هزار و نهصد و نود و شش روي داد، جنگي که دشمن آن را «خوشه هاي خشم» نامگذاري کرد. پس از ايستادگي مقاومت و ارتش لبنان و سوريه در برابر فشارهاي انبوه آن زمان بين المللي و نيز کمک هاي ايران و اروپا- عرب ها طبق معمول غايب بودند- در نتيجه تفاهمي حاصل شد که به «تفاهم آوريل» موسوم شد. اين تفاهم در واقع همان تفاهم ژوئيه بود، اما مکتوب و با اندکي جزئيات بيشتر بود. تفاهم آوريل با تمرکز بر اين معادله صورت گرفت و در آن بر حمايت از شهرک ها، شهرها و تاسيسات زيربنايي و غيرنظاميان لبنان تاکيد شد؛ در مقابل مقاومت نبايد شهرک هاي صهيونيستي را در شمال فلسطين اشغالي هدف قرار مي داد. آن روز محور همه سخنان درباره شمال و شهرک هاي موجود در آنجا بود و هنوز (قدرت مقاومت) به فراتر از شهرک هاي شمالي نمي رسيد. اين معادله در تفاهم آوريل تثبيت و سبب شد تا مقاومت به مرحله ويژه و پيشرفته و به آزادسازي مناطق اشغالي در سال دو هزار برسد.

پس از آن، جنگ سي و سه روزه دو هزار و شش روي داد که در عمل اين معنا و معادله مقاومت را تثبيت کرد؛ به اين معنا که در لبنان قدرت و معادله و وضع جديدي وجود دارد. اينکه اسرائيل به همراه گروه موسيقي و تفريح کنان دنبال طمع ورزي هاي خود باشد پايان يافت بلکه چيزي به نام موازنه بازدارندگي، هراس و رعب ايجاد شد. البته، ما حتي يک لحظه هم مدعي نيستيم که شمار نيروهاي ما به اندازه نيروهاي اسرائيل است و نيز مدعي نيستيم که تجهيزات و امکانات و تسلحيات نظامي ما به اندازه تسليحات اسرائيل است. به هيچ وجه چنين نيست. زماني که از توازن بازدارندگي و هراس سخن مي گوييم منظورمان اين نيست. بلکه برعکس، مکتب مقاومت در لبنان شکل گرفت زيرا بر اساس ديدگاه کلاسيک و متعارف توازن بايد در سطح تجهيزات، قدرت، توانمندي نه فقط نظامي بلکه انساني، اقتصادي، سياسي، امنيتي و جغرافيايي باشد يا اينکه قدرت يک طرف بيشتر از قدرت دشمن باشد تا توازن ايجاد شود. اما آنچه در لبنان است مقاومتي است که با ايمان، بصيرت، عزم، اراده، اقدامات ميداني و آمادگي براي فداکاري، استفاده از توانمندي ها و بهره وري از امکانات به مرحله توازن هراس و رعب و بازدارندگي رسيد؛ به اين معنا که اگر دشمن بخواهد عليه لبنان چه آب هاي آن يا منابع نفتي آن، شهروندان، روستاها يا تاسيسات زيربنايي آن دست اندازي کند و وارد اقدام تجاوزگرانه شود بايد هزاران بار محاسبه کند.

به اين ترتيب لبنان با آزادي مناطق اشغالي به يک ضرورت ملي عمل کرد. آزاد کردن اسيران و مشخص کردن سرنوشت مفقود الاثر ها و بازگرداند پيکرهاي شهداء نيز يک ضرورت ملي بود که مقاومت محقق ساخت. اما بزرگ ترين ضرورت ملي دائم و مستمر است و در يک محدوده جغرافيايي و يا محدوده (اسارت) شماري از افراد آن - که البته همه آنها عزيز و بزرگوار هستند- نيست بلکه به معناي کل لبنان در سطح ملي و مردمي است که به سرنوشت و موجوديت، منابع و آينده آن مربوط مي شود که در معرض طمع ورزي ها، خطرها و تهديدهاي اسرائيل است.

دبير کل حزب الله لبنان با بيان اينکه مردم لبنان با عزيزترين افراد خود در مقاومت سرمايه گذاري کرده اند،‌ تاکيد کرد: حتي اگر اعلام کنيم که لبنان صد در صد کشوري آمريکايي است و آمريکا دوست و متحد آن و کاملاً در خدمت منافع آن است، در برابر طمع ورزي هاي اسرائيل بي فايده است.

حسن نصرالله در ادامه سخنان خود در مراسم افطاري «هيئت حمايت از مقاومت اسلامي» که به طور مستقيم از شبکه المنار پخش شد گفت: آيا کسي فکر مي کند که لبنان ديگر در دايره تهديدها، طمع ورزي ها و خطرهاي اسرائيل قرار ندارد؟ عملکرد و برخورد اسرائيل را درباره موضوع هايي مانند صحراي نقب، مذاکرات (سازش)، کرانه باختري و تبادل اراضي (با فلسطيني ها) شاهد هستيم. حد و مرزي براي طمع ورزي هاي آن وجود ندارد. وزير انرژي (لبنان) ناقوس خطر را براي همه لبناني ها به صدا در آورد و گفت اسرائيل مي تواند با برخورداري از توانمندي استخراج نفت منابع نفتي و گازي متعلق به لبنان را استخراج کند، اما صدايي از کسي بر نمي آيد. اسرائيل مي تواند با لوله کشي نفت و منابع زيرزميني و آبي لبنان را استخراج کند. بنابراين، ما در برابر ضرورت بزرگي قرار داريم. اينها واقعيت هاي کنوني هستند. من درباره دوران کودکي و حوادث تاريخي سخن نمي گويم بلکه درباره واقعيت هايي سخن مي گوييم که همه ما به چشمانمان آنها را ديده ايم و با دردهايش درمند و شادي ها و پيروزي هايش شاد گشته ايم و عبرت ها و برآيند اين حوادث در برابر چشمانمان حاضر است.

درست است که مشکلات بزرگي در کشور وجود دارد، اما نبايد کسي در مجالس مختلف از اين مسئله ملي و حاکميتي حائز اهميت و بزرگ غفلت ورزد و به آن نپردازد. درباره خطرهاي جدي پيش روي سخن مي گوييم. درباره اينکه آيا اصلاً خطرهاي جدي وجود دارد يا خير و اگر وجود دارد ميزان و حجم اين خطرها چه ميزان است؟ درباره اين خطرها از نظر اسرائيل سخن مي گويم. دوم اينکه چه گزينه هايي پيش روي لبناني ها وجود دارد و آيا نتيجه بخش هست؟

زماني که به مواضع ديني، سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي ما و موضوع ارتش، مقاومت، ديپلماسي و مسائل ديگر نگريسته مي شود از اين نظر و جنبه نگاه مي شود، به اين معنا که از منظر وجود خطرهاي جدي و حجم اين خطرها و گزينه ها و امکانات موجود لبنان و نتيجه بخش بودن گزينه هاي پيش روي آن نگريسته شود که البته مسائل جديدي نيست. مسئله جديدي که مي خواهم به آن بپردازم و شايد هم جديد نباشد موضوعي است که همچنان در چارچوب قانون اساسي، علمي، قانوني و فني بررسي مي شود و آن اين است که آيا سلاح مقاومت مشروع است يا غيرمشروع؟ اين سوال را کنار مي گذاريم و اين پرسش را مطرح مي کنيم که آيا مقاومت براي لبنان لازم است يا خير؟

از اين بحث که سلاح مقاومت قانوني است يا غير قانوني خارج مي شويم و به واقعيت ها مي پردازيم و مي گوييم که کشور ما اکنون اين شرايط را دارد و با اين دشمن، تهديدها ، طمع ورزي هاي آن مواجه است و وضع منطقه و جهان پيراموني ما، وضع بين المللي و آمريکا، اروپا، کشورهاي اروپايي، کشورهاي منطقه و وضع ما در لبنان اين چنين است و ما نيز چنين خطرها و تهديدهايي پيش رو داريم و توانمندي و گزينه هاي پيش روي ما نيز اين است.

بنابراين، بايد به صورت علمي و واقع بينانه به مسائل نگريست. پرسش اصلي ما اين است که به چه چيزي بايد تکيه کنيم؟ خطرها و طمع ورزي ها و تهديدهاي اسرائيل را چگونه بايد از کشورمان دفع کنيم و به عنوان لبناني از کشور خود دفاع کنيم؟

وي افزود: آيا براي دفع خطرها از کشورمان بايد از آمريکا تضمين بگيريم و با آن متحد شويم. آمريکا در واقع دو روي آمريکايي و اسرائيلي دارد. اين سخن مربوط به يک يا دو سال نيست بلکه ما ملت هاي عربي و اسلامي از سال هزار و نهصد و چهل و هشت از زماني که فلسطين از دست رفت با اين تجربه به سر مي بريم. آمريکا همه عرب ها، اتحاديه عرب و همه امت اسلامي را براي اسرائيل مي فروشد زيرا اسرائيل اولين طرح آن در منطقه است حتي اگر از آمريکا تضمين هم بگيريم يا وارد اتحاد با آن شويم يا اعلام کنيم که لبنان صد در صد کشوري آمريکايي است و آمريکا دوست و متحد ماست و روابط راهبردي و تاريخي با آن برقرار کنيم و در خدمت آمريکا باشيم، در برابر طمع ورزي هاي اسرائيل بي فايده است. مگر محيط پيراموني خود را نمي بينيم.

چگونه آمريکا از متحدانش که ده ها سال به آن و منافع آن در صدر آنها اسرائيل خدمت کرده بودند چشم پوشي کرد. مگر امروز نمي بينيم که آمريکا ديگر کشوري نيست که آنچه مي خواهد بر جهان تحميل کند. آمريکا در عراق شکست خورد و از آن خارج شد و اکنون نيز تلاش مي کند از افغانستان خارج شود. زماني که آمريکا به هر يک از مسائل منطقه مي پردازد با هراس و احتياط به آن مي پردازد زيرا ديگر آن آمريکاي قدرتمند نيست. وضع اروپا نيز چنين است. نتانياهو آنها را درباره هر موضوعي چه موضوع حزب الله و قراردادن آن در فهرست تروريستي اروپا يا درباره موضع اروپا درباره توليدات کشاورزي اسرائيل در کرانه باختري و نيز ديگر مسائل به استهزاء مي گيرد و به آنها حمله مي کند.

اوضاع پيراموني خود را نيز مي بينيم چگونه است. وضع عرب ها اين است. کشورهاي عربي و اتحاديه عرب چه اقدامي مي توانند انجام دهند؟ اين سؤال ها به آينده مربوط نمي شود بلکه سؤالاتي است که مربوط به گذشته است و همه ما لبناني ها شاهد اين سوال ها بوده ايم. بنابراين، نه اتحاديه عرب، نه سازمان همکاري اسلامي، نه شوراي امنيت، نه آمريکا و نه اروپا نمي توانند کاري انجام دهند. پس در برابر اسرائيل هيچ چيزي جز خداوند و خود شما لبناني ها کارساز نيست. اراده، عزم، عملکرد، ايمان، آمادگي شما براي فداکاري، کرامت و آمادگي شما براي دفاع از اين کرامت کارآمد است و اگر دوستي در سوريه يا ايران يا در جهان نيز ما را کمک کند از برکات و نعمت هاي خداوند سبحان خواهد بود. اين ها واقعيت ها هستند. اما ممکن است خيلي ها با توجه کردن به فتنه ها، گمراهي ها، تشتت ذهني، پراکندگي مسائل و موضوع ها مسئله سرنوشت ساز را فراموش کنند.

بنابراين، مقاومت مبتني بر اين منطق، حجت، تجربه، برهان و نيز دستاوردها و پيروزي هاست که فايده بخش است. درباره مقاومت ما تئوري‌پردازي نمي کنيم و به تاليف کتاب نمي پردازيم بلکه واقعيت ها را نشان مي دهيم. ما مي گوييم بايد از اين واقعيت ها درس عبرت گرفت و بر اساس آن تصميم گيري کرد که چگونه در آينده ادامه دهيم و از کشورمان دفاع کنيم. بنابراين،‌ مقاومت به اين منطق و اراده مردمي مبتني است. من به عنوان يک گروه مقاومت آنها را به مردم تحميل نمي کنم بلکه اين منطق و اراده ها باورهايي است که مردم به تدريج و به صورت تجربه اي و به مرور زمان به آنها ايمان آورده اند و تجربه کرده و پيروز شده اند، شهدا و مجروح داده اند، آواره شده اند و دوست و دشمن را شناخته اند. مردم فهميده اند که چه کسي با آنهاست و چه کسي عليه آنهاست.

از اين رو، ما امروز در سال دو هزار و سيزده زماني که با مردم سخن مي گوييم اين باورها در اذهان مردم و مانند خون رگ‌هايشان و بخشي از جان و دل، عقل و هوش، و احساس و عواطف آنهاست. از اين رو، مقاومت در لبنان قدرتمند است و در اذهان مردم راسخ و مورد حمايت آنهاست و به همين علت شاهد اين همه عشق و استقبال از آن هستيم. مقاومت يک حالت گذرا و موقت يا وارداتي از خارج نيست بلکه قدرتمند و شکست ناپذير است. همه کساني که تلاش کردند مقاومت را از ابتداي شکل گيري آن شکست دهند موفق نشدند. من فقط درباره حزب الله سخن نمي گويم که بخشي از مقاومت است بلکه درباره همه بخش ها و گروه هاي مقاومت سخن مي گويم. هر کسي که تلاش مي کند مقاومت را شکست دهد يا آن را حذف کند ناکام مي ماند زيرا مقاومت يک تشکل، حزب، جنبش يا گروه نيست بلکه اراده توفنده و مستحکم مردمي با برخوداري از ايمان، بصيرت و آمادگي است.

در ادبيات امروزه واژه «سرمايه گذاري» به کار مي رود. مردم بزرگوار اين کشور گرامي ترين و عزيزترين دارايي خود را در مقاومت سرمايه گذاري کرده اند. آنها جگر گوشه هاي خود، خون ها، جان و عزيزانشان را براي مقاومت سرمايه گذاري کرده اند. از اين رو، مقاومت در واقع خود آنها هستند. مقاومت حزب يا تشکلي نيست که بتوان آن را محاصره يا حذف و به آن خدشه وارد کرد. البته، با در نظر گرفتن اين گزينه ها ما وارد گزينه هاي ديگري نيز مي شويم.

دبير کل حزب الله لبنان تاکيد کرد: زماني که مقاومت کارآمد ، تاثيرگذار باشد و دشمن نتواند آن را ناديده بگيرد و به اين نتيجه برسد که اين مقاومت مانع از اجراي طرح ها و رسيدن به اهدافش مي شود، طبيعي است که آن را هدف قرار دهد.

سيد حسن نصرالله در ادامه سخنراني خود که به طور مستقيم از شبکه تلويزيوني المنار پخش شد گفت: ما هميشه آماده گفتگوي داخلي در هر چارچوبي هستيم، چه ميز مذاکره کنوني يا هر چارچوب ديگر. ما آماده بررسي راهبرد دفاعي ملي کشور هستيم و علت آن نيز ساده است زيرا ما در دفاع از کشور، توانمندي ها، مردم و کرامت آن صادق هستيم. ما بدون هيچ قيد و شرطي آماده حضور در هر مذاکره اي هستيم. اکنون نيز پيش از تشکيل دولت يا پس از تشکيل دولت آماده گفتگو هستيم. از آخرين جلسه گفتگوهاي داخلي پيش از جنگ سي و سه روزه ما براي مشخص کردن راهبرد دفاع ملي اعلام آمادگي کرده ايم. تا به امروز کسي به اين مسئله نپرداخته و نخواسته است آن را به لحاظ فني، علمي و نظامي بررسي کند. کسي براي بررسي مسئله ارتش، مقاومت و آگاهي از نقاط ضعف و قوت دشمن و لبنان اقدام نکرده است. گروه ديگر (چهارده مارس) اعلام نکرده است که نظر ديگري دارد.

شايد در طرف ما کارشناسان، پژوهشگران و نويسندگان مسائلي را در اين خصوص نگاشته اند، اما آيا در طرف ديگر نيز کسي به اين مسئله پرداخته است تا درباره آن بحث شود؟ حتي در طرف ديگر در قالب برگزاري همايش بحث و تحقيق يا نشست تلويزيوني و نگاشتن مقالات درباره اين طرح راهبردي تلاشي صورت نگرفته است زيرا طرف ديگر اصلا درباره بررسي راهبرد دفاع ملي جدي نيست. همان طور که پارسال گفتم طرف ديگر حتي درباره يک موضوع مربوط به تعديلات و اصلاحات نيز تلاش نکرده است. با وجود اين، برخي ها حتي پا را به اين مرحله گذاشته اند و مي گويند که حزب الله اصلاً ديدگاه خود را درباره راهبرد دفاعي ارائه نکرده است! در صورتي که ما اولين کسي بوديم که در اين باره سخن گفتيم و خواستار بررسي اين موضوع شديم. آنها پاسخ دادند که اين مسئله حائز اهميت است و نيازمند فکر و تامل است و بايد به کارشناسان مراجعه کنند، اما رفتند و ديگر خبري از آنها نشد و اگر هم بازگشتند با کارشناسان رايزني نکردند.

من بار ديگر اعلام مي کنم که ما آماده بحث در اين خصوص هستيم. اين کشور به طور يکسان متعلق به همه ماست و بايد به طور يکسان از آن دفاع و حمايت کنيم و با هم موضع گيري کنيم. خيرات و منابع که در معرض تهديد قرار دارد متعلق به همه ماست. بنابراين، بايد به دور از هرگونه اختلاف هاي حزبي متوجه شويم که نياز مبرم و واقعي ملي و جدي وجود دارد مبني بر اينکه در لبنان راهبرد دفاع ملي براي رويارويي با خطرها و تهديدها تدوين شود.

در اين راستا من اين سوال را مطرح مي کنم که حتي با وجود هر آنچه در رسانه ها و سخنراني ها طي سال هاي گذشته مطرح مي شود، کساني که به سلاح مقاومت حمله مي کنند و آن را با عنوان هايي مانند سلاح غيرقانوني و ديگر عنوان ها توصيف مي کنند مي گويم که خيلي خوب گزينه جايگزين چيست؟

ما مي خواهيم از کشورمان دفاع کنيم. خداوند تبارک و تعالي مي فرمايد که براي مبارزه آماده باشيد. کساني که تصور مي کنند ما دوستدار جنگ هستيم اشتباه مي کنند. آدمي به طبيعت حالش خواهان عافيت و سلامت است، حتي در آموزه هاي ديني ما نيز بر اين موضوع تاکيد شده است. در آخرين سجده از نماز نيز مي گوييم «يا ولي العافيه نسالک العافيه عافيه الدنيا و الاخره». به لحاظ سرشت طبيعي و ديني، همه ما خواهان عافيت و تندرستي هستيم، اما زماني که جنگ بر ما تحميل مي شود و زماني که دشمني وجود داشته باشد که مردم، خانواده، کشور، مقدرات، کرامت و موجوديتت را تهديد کند، مسئوليت تو مبارزه و دفاع و پايداري است. اما چگونه و در چارچوب کدام نگاه و راهبرد؟

در طول تاريخ چنين بوده است که اگر دشمني به کشور و سرزميني حمله کند، دولت، مردم، ارتش، عشاير، قبايل، ساکنان روستا و شهر و هر کسي که مي تواند براي مقابله آماده مي شود. بله، اگر امکان ايجاد محور و مديريت وجود داشته باشد بهتر است، اما ممکن است چنين نباشد. هيچ کسي زماني که در معرض حمله و تهديد قرار مي گيرد، منتظر تئوري پردازي ديگران نمي نشيند. بله، اگر راهبرد مشخص، امکانات مشخص، طرح و برنامه وجود داشته باشد سبب تحقق هدف مي شود.

نکته ديگر اين است که به ياران و حاميان مقاومت و بلکه همه مردم مي گويم زماني که در لبنان مقاومت کارآمد، جدي، تاثيرگذار، مقتدر، با اخلاص براي رسيدن به اهدافش در رويارويي با دشمن و محقق کردن دستاوردهايش وجود دارد و از توانمندي انساني و مادي برخوردار است، بسيار طبيعي است که هميشه در دايره هدف و حمله قرار گيرد. در اين باره جاي تعجب نيست.

مقاومتي که در برابر طرح صهيونيستي قرار دارد بسيار طبيعي است که در معرض حمله قرار گيرد و اين منطق رويارويي در طول تاريخ است. اگر مقاومت در دايره هدف و حمله نباشد، به اين معناست که دشمن آن را ناديده مي گيرد و به آن توجه نمي کند و اين مقاومت کارآمد و تاثيرگذار نيست. زماني که مقاومت کارآمد، تاثيرگذار باشد دشمن نمي تواند آن را ناديده بگيرد و به اين نتيجه برسد که اين مقاومت مانع از اجراي طرح ها و رسيدن به اهدافش مي شود، طبيعي است که آن را هدف قرار دهد. طبيعي است که با تمام تلاش اساس و اصل آن و کساني را که از آن حمايت مي کنند، ايده و تفکر آن را به لحاظ امنيتي، نظامي، فرهنگي، سياسي، رسانه اي، اقتصادي، اجتماعي، رواني و معنوي هدف قرار مي دهد و اين کاملاً طبيعي است. هميشه بخشي از جنگ هاي مقاومت از پيش از سال هزار و نهصد و هشتاد و دو تاکنون چنين بوده است. همه جنبش هاي مقاومت پيش از ما نيز هدف چنين حملاتي بوده اند.

امروز نيز حزب الله با نقش متمايز خود هدف چنين حملاتي قرار دارد. منظور از حملات امنيتي واضح است. دشمن در چنين حملاتي مي خواهد در داخل يک گروه نفوذ و اطلاعات جمع آوري کند و توانمندي ها، پايگاه ها، موشک ها، انبار مهمات و اتاق عمليات و فرماندهان آن را شناسايي کند. و با جنگ و عمليات نظامي گسترده نيز به لحاظ نظامي هدف قرار مي دهد. دشمن به لحاظ فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي نيز تلاش مي کند. به لحاظ اقتصادي دشمن براي نابود کردن، فقير کردن و مواجه کردن (طرف ديگر) با شرايط دشوار و سرگرم کردن به مسائل ديگر تلاش مي کند تا آن را ضعيف و خسته کند. امروز جهان عريض و طويل عربي کجا قرار دارد. امروز علما و فتواهاي آنها کجاست؟ موضع آنها امروز درباره صحراي نقب چيست؟

بنابراين، حملات و تلاش ها براي هدف قرار دادن مقاومت، ناسزاگويي و اتهام زني، تلاش براي شکست و حذف، خدشه دار کردن معنويات، اراده، ايمان و گزينه هاي آن بخشي از جنگ و طبيعي است زيرا مقاومت در لبنان از زمان شکل گيري اش در سال هزار و نهصد و هشتاد و دو و با همه شاخه هايش توانست نقشه هاي آمريکايي و اسرائيلي را براي حمله به لبنان در سال 1982 نقش برآب کند. مقاومت توانست موازين و معادلات را تغيير دهد. معادلات رويارويي در بيست و پنج ماه مه سال دو هزار به نفع مقاومت و جنبش هاي مقاومت در منطقه تغيير کرد. در سال دو هزار و شش نيز مقاومت توانست طرح خاورميانه جديد نومحافظه کاران آمريکا را درهم بشکند. بنابراين، طبيعي است که چنين مقاومتي هدف قرار گيرد. سال دو هزار و شش هدف نابود کردن مقاومت بود، اما شکست خورد و ناکام ماند.

لبنان متعلق به مردم آن است. منابع آبي لبنان، منابع نفتي آن متعلق به لبناني هاست. ما نمي پذيريم که به حاکميت ما لطمه وارد شود و خاک ما تحت اشغال قرار گيرد و مردم ما ربوده شوند. ما درباره اين مسائل تسامح نمي کنيم و کوتاه نمي آييم. از سال هزار و نهصد و هشتاد و دو نتيجه فداکاري ها را براي کشوري آزاد، مستقل، عزيز و بزگوار که خاکش آزاد شده شاهد هستيم که مردم با کرامت زندگي مي کنند. ما از ابتدا به اين مسئوليت خود عمل کرده ايم و بسياري از دشواريها، توطئه ها و رنج ها را با حمايت و فضل خداوند تعالي و اراده و فداکاري، شهامت و صداقت مردم پشت سرگذاشته ايم. ما و منطقه وارد مرحله اي جديد شده ايم که با همان ايمان، بصيرت، عزم و اراده، عملکرد، دقت، صبر و تحمل، آمادگي براي فداکاري پشت سرخواهيم گذاشت. اطمينان داشته باشيد.

مقاومت به خواست خداوند توانمند است و با جديت و قدرت مي تواند از همه دشوارهاي موجود و آينده عبور کند. اکنون اسرائيل همه طرح ها و برنامه هاي خود و رزمايش هايش را با توجه به تحولات اخير به نمايش گذاشته است، اما مي داند که در برابر يک قدرت واقعي و مقتدر قرار دارد. اگر براي لبنان اين فرصت فراهم شود که توانمندي اش در چارچوب راهبردي دفاع ملي قرار گيرد، اسرائيل قبل از اينکه بيروت را در نظر بگيرد، چشمانش به الجليل خواهد بود. اسرائيل با جديت عمل مي کند. اسرائيل و در پشت آن آمريکا و همه جهان مي دانند که امروز لبنان وضعي دارد که لقمه راحتي براي هيچ دشمني، به ويژه اسرائيل نيست. هيچ کسي نمي تواند بدون پرداخت بهاي تجاوزگري اش عليه اين کشور و مردم آن تجاوزگري کند. هيچ کسي نمي تواند بر لبنان شروط و طرحش را تحميل کند. لبنان به قدر لازم قدرتمند است که اجازه تحميل شروط ديگران را به خود نمي دهد.

دبير کل حزب الله لبنان با بيان اينکه حزب الله آماده گفتگو با همه احزاب و گروه هاي لبناني است تاکيد کرد بايد براي حفظ و تقويت ارتش لبنان تلاش کرد زيرا بدون ارتش دولت و کشوري نخواهد بود.

سيد حسن نصرالله در ادامه سخنراني اش که از شبکه المنار پخش شد گفت: لازم است ما با توجه به شرايط کنوني درباره ارتش لبنان موضع و فهم خود را درباره ارتش تکرار کنيم. با توجه به تحولات سياسي و امنيتي و شدت دو دستگي هاي موجود در کشور، ما لبناني ها را به رعايت شديد جانب احتياط فرا مي خوانيم. اگر خداي نکرده ارتش سقوط کند، يا دچار فروپاشي و تجزيه شود، صلح و ثباتي در کشور باقي نخواهد ماند.

با وجود هر مشکلي که بين دو طرف، دو گروه، دو حزب دو خانواده وجود دارد، همه لبناني ها نيازمند ارتش هستند تا اوضاع را مهار و از ناامني جلوگيري کند؛ در غير اين صورت صلح و ثباتي نخواهد ماند و دولتي وجود نخواهد داشت. دولت هيچ نقش و تاثيري نخواهد داشت و بلکه کشوري باقي نخواهد ماند. ابتدا صلح و ثبات از بين مي رود. پس از آن دولتي وجود نخواهد داشت و در نهايت کشوري نخواهد بود. از اين رو، ارتش عامل اساسي در حمايت از کشور، رويارويي با خطرها و تهديدهاي اسرائيل است. از اين رو، ما لبناني ها بايد براي بي طرف ماندن ارتش تلاش کنيم و اين البته تلاش حداقلي است. البته ما خواهان تقويت آن هستيم. از اين رو، هميشه اعلام کرده ايم که بايد تسليحات و امکانات به آن داده شود. بارها موضوع جمهوري اسلامي ايران و آمادگي آن (براي ارائه تسليحات به ارتش لبنان) را مطرح کرده ايم، اما اراده آمريکايي، غربي و برخي اراده هاي عربي در جهت خدمت به اسرائيل نمي خواهد لبنان ارتش قدرتمندي داشته باشد. از اين رو، اجازه نمي دهند ارتش لبنان قدرتمند شود.

بنابراين، اگر قادر نيستيم به تقويت ارتش و قدرتمند شدن آن به ميزان خطرها و تهديدهاي داخلي و خارجي کمک کنيم، دست کم براي حفظ اين ارتش با امکانات و توانمندي کنوني اش که واقعاً به طور منسجم و يکپارچه و ملي عمل مي کند تلاش کنيم. نبايد اجازه فروپاشي به آن بدهيم و آن را تضعيف و تجزيه کنيم. اين بدان معنا نيست که ما بگوييم ارتش معصوم است. چنين نيست، اما حتي اگر فرض کنيم که اشتباه هايي مرتکب شده است، بايد در چارچوب مشخص بررسي شود، اما براي حفظ و تقويت کليت اين نهاد بايد تلاش صورت گيرد.

زماني که من به نمايندگي از حزب الله چنين سخن مي گويم، به جهان هشدار نمي دهم و موعظه نمي کنم بلکه درباره چيزي سخن مي گويم که ما آن را تجربه کرده ايم. برخي از مردم فراموش کرده اند. ما در جلسات داخلي و آموزش هاي داخلي خود بر فرهنگ تقويت ارتش تاکيد و اعلام مي کنيم که ارتش ضامن دولت، کشور، صلح داخلي و شريک مقاومت است. مقاومت عامل کمکي است. اميدواريم که روزي بيايد که ارتش بتواند از لبنان دفاع کند و ما به حوزه ها و مدارس و کارهاي خود بازگرديم. ما به طرفداران خود چنين فرهنگي را ترويج مي دهيم. ما هيچ زماني به اين ارتش صليبي، صفوي، آمريکايي، انگليسي، غربي نمي گوييم بلکه اين ارتش ملي و لبناني است زيرا موسسه اي است که فرزندان و جوانان لبنان از همه طايفه ها و مناطق در آن حضور دارند.

اين فرهنگي است که ما بر آن تاکيد مي کنيم. سيزده سپتامبر سال هزار و نهصد و نود و سه ما عليه توافقنامه اسلو تظاهرات کرديم که در روز روشن به ما تيراندازي کردند. کسي که به ما تيراندازي کرد ارتش و نيروهاي امنيتي لبنان و افسران و سربازان ارتش بودند. ده نفر شهيد و پنجاه نفر از ناحيه سر و سينه زخمي شدند. همه مي دانند که در ضاحيه مانند ديگر مناطق لبنان در هر خانه اي سلاح وجود دارد، اما کسي حتي يک گلوله هم به ارتش لبنان تير شليک نکرد. پيکر ده شهيد را از روي زمين برداشتيم و پنجاه مجروح را به بيمارستان ها منتقل کرديم، اما به سوي نيروهاي ارتش تيراندازي نکردند زيرا فرهنگ آنها چنين است. شايد رهبران حزب الله و حزب امل بر نيروهاي خود تسلط داشته باشند، اما بر همه ساکنان و خانه هاي منطقه ضاحيه تسلط ندارند.

متاسف هستم که طي هفته هاي گذشته برخي از نمايندگان پارلمان لبنان و حتي نخست وزيران پيشين به حادثه مارمخايل اشاره کردند، در حالي که همه جهان مي دانند که در آن حادثه هفت جوان تظاهرکننده بر اثر تيراندازي ارتش لبنان کشته شدند در حالي که به ارتش تيراندازي نشد و اين نيز نتيجه همين فرهنگ است. در همه آرشيوها و گذشته يک نمونه وجود دارد که مربوط به افسر خلبان شهيد سامر حنا است. بله، ما در اين باره اشتباه کرديم و اين برادر به دستگاه قضايي تحويل داده شد. آيا ارتش در سيزده سپتامبر مرتکب اشتباه نشد، بله. مردم را در خيابان ها به قتل رساند. مردم را در مارمخايل به قتل رساند و يک بار ده شهيد، يک بار هفت شهيد و يک بار ديگر نيز پنج نفر شهيد شدند حتي در مواردي نيز به خانه هاي مردم حمله کردند.

بنابراين، ما مدعي نيستيم که ارتش معصوم است، اما زماني که نيروي ارتش کشته مي شود بايد در کنار آن باشيم و اگر زماني اشتباه مي کند بايد از آن حمايت کنيم تا اشتباه را حل کنيم، اما موسسه و نهاد همان موسسه است که بايد با تمام تلاش براي حفظ آن تلاش کرد و اين يکي از مهم ترين وظايف ملي در اين مرحله است. تا زماني که اين موسسه وجود دارد کشور محفوظ است. انتخابات را برگزاري مي کنيم و در نهايت دولت تشکيل مي شود و کارهاي اداري انجام مي شود زيرا دولت، کشور و با وجود برخي تنش ها ثبات وجود دارد، اما اگر موسسه ارتش نباشد هيچ چيزي وجود ندارد.

شکي نيست که اکنون ما وضع جديدي داريم و اينکه آيا از تبعات دخالت در سوريه است يا خير بماند. آيا بر اساس نظر برخي ها پيش از دخالت حزب الله در سوريه لبنان کاملاً امن بود و هيچ مشکلي، درگيري، انفجار و تنشي نبود؟ همه مردم بايد به هوش باشند. کسي که به ايجاد فتنه در کشور مي پردازد ممکن است در هرجايي چنين کند. ممکن است هر جايي را هدف قرار دهد. بنابراين، در هر منطقه اي بايد احتياط و همکاري صورت گيرد. حفظ امنيت داخلي مسئوليت کشور، دستگاه هاي آن، ارتش و نيروهاي امنيتي است. مردم مي توانند در اين خصوص همکاري کنند. بايد در اين مرحله به هوش باشيم و با همکاري مي توانيم اين مرحله دشوار را پشت سر گذاريم. از رسانه ها مي خواهم در خبرهاي خود بيشتر توجه کنند زيرا برخي اوقات بزرگ نمايي حوادث ممکن است به بدتر شدن اوضاع کمک کند.

ما به دنبال حذف هيچ کسي از عرصه فعاليت نيستيم و هميشه آماده گفتگو و بررسي امور هستيم. ممکن است درباره مسائلي مانند موضوع سوريه با يک گروهي اختلاف نظر داشته باشيم و در عين حال با آن گروه درباره يک موضوع لبناني هم راي باشيم. چرا بايد لبناني ها به نقاط اختلاف بپردازند و نقاط توافق را ناديده انگارند که در نهايت به دولت، کشور و اقتصاد و امنيت صدمه وارد مي شود. ما از اينکه حذف شويم نگران نيستيم. هيچ گزينه اي در برابر مردمي که مي خواهند در کنار يکديگر زندگي کنند و با چالش هاي پيش رو مقابله کنند، جز گفتگو با يکديگر و همکاري نيست. من در اين ماه اعلام مي کنم که با وجود اختلاف و خصومت و اتهام زني ها با برخي گروه هاي سياسي به برکت اين ماه مي گويم که دستانمان براي هر نوع گفتگو و بحثي و ديداري دراز است و ما براي آن آماده هستيم.

خوانده شده 1358 مرتبه