از اشتباه دلبستگی به مرسی تا قطع رابطه با بشار
استراتژی های اشتباه حماس در دو سال گذشته مادر شکست های پیاپی امروز وی بوده است
بی تردید بزرگ ترین طرف متضرر پس از سقوط محمد مرسی و حکومت اخوانی مصر جنبش حماس فلسطین بوده است.دیری نپایید که شادی و پایکوبی حامیان حماس در غزه پس از پیروزی اخوان المسلیمن در انتخابات ریاست جمهوری مصر جای خود را به افسردگی و نگرانی داد. حماسی ها حق داشتند که پس از حوادث 30 ژوئن مصر و فروپاشی حکومت اخوان به یکباره احساس کنند همه چیز خود را از دست دادند. در طول یک سال حکومت محمد مرسی رهبران حماس تلاش زیادی کردند ظرفیت های محدود خود در غزه را افزایش داده و در کنار اخوان مصر برادر بزرگ تر خود آماده بازتعریف ظرفیتی جدید به عمق حاکمیت جریان اخوان المسلین در سراسر جهان عرب شوند.
اولین امید آنان باز شدن مرز رفح و سرازیر شدن کمک های دوستان آنها به نوارغزه بود که البته هرگز رخ نداد. حماس اخوان المسلین را امتداد عقیدتی خود می دانست. پس از سقوط محمد مرسی امید پیوندهای سیاسی، اجتماعی و معیشعتی با مصر را از دست داد. علقه های دوستی با قطر را نیز کمی پیش از مصر در جریان تغییر و انتقال قدرت از پدر به پسر در قطر متضرر دید. روابط صمیمی خود با سوریه و جمهوری اسلامی ایران را نیز طی روند دوسال گذشته از دست رفته می دید. در این اواخر با یار قدیمی خود یعنی حزب الله نیز دچار چالش جدی شد. تمامی این هزینه ها را جنبش حماس متحمل شد تا جایگاه ویژه ای برای خود در صحنه داخلی فلسطین در مقابل رقیب دیرینه خود محمود عباس کسب کرده و این جایگاه را فراتر از مرزهای غزه تعریف کند. اما دست تقدیر آنطور که تصور می رفت یار حماسی ها نبود.
اینک تحولات منطقه به گونه ای دیگر رقم می خورد جان کری وزیر خارجه امریکا پس از 6 بار تردد به منطقه طرحی را پی می گیرد و تلاش برای اجرایی نمودن آن دارد که یک سوی آن محمود عباس است. چنانچه تحرکات جان کری به نتیجه برسد فضای کنترلی علیه جریان حماس در غزه امنیتی تر و محاصره نواز غزه تشدید خواهد یافت. بنابراین هشداری که رهبران حماس به دولت جدید مصر داده اند ناشی از همین احساس نگرانی آنهاست.
در واقع واکنش مصری ها که حماس را متهم به دخالت در امور داخلی خود کرده اند می تواند به معنای اقدام پیش دستانه مصری ها برای حرکتی مهم تر یعنی محاصره بیشتر نوار غزه و جلوگیری از وصول کالاهای اساسی از طریق رفح و یا تونل ها باشد. مصر و سینا گلوگاه تنفسی و گذرگاه مهم تامین تغذیه بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی نوار غزه است. رهبران حماس چاره ای جز تعامل با وضعیت جدید ندارند، اینبار مجبورند از زاویه یک جنبش سیاسی با مصر جلو روند و نه یک جریان ایدئولوژیک که اتفاقا پشتیبانی حکومتی خود را در قاهره از دست داده و جایگاهش در تحولات درون فلسطینی تضعیف شده است.
اما این یک روی سکه است، متقابلا باید توجه داشت که مصری ها همواره از فلسطین و اقدامات مقاومتی آن علیه اسرائیل به عنوان یک اهرم منطقه ای و عامل نفوذ بین المللی استفاده کرده و خواهند کرد. قاهره همیشه مرکز توجه جهانی به فلسطین و فلسطینی ها بوده است، از همین روست که متولی پرونده فلسسطین دستگاه امنیتی مصر است. چه در زمان مبارک، مرسی و یا حاکمان جدید، فلسسطین برگه مهمی برای قاهره محسوب می شود. رهبران حماس این بار باید تلاش زیادی به عمل آورند، بازیگری فو ق العاده ای را به نمایش گذارند، مناسبات گذشته خود را با طرف های مهم منطقه ای احیاء کنند تا بتوانند بخشی از جایگاه گذشته خود را بلکه بدست آورند.
محمد ایرانی، سفیر سابق ایران در اردن