با این که اخوان المسلمین اردن از گروه همنام خود در سوریه حمایت می کند و از دولت اردن خواسته است که سفیر خود را از دمشق همانند برخی از دولتهای عربی فراخواند، اخوانیها در سوریه سرنگونی سیاسی رژیم سوریه را در دستور کار خود قرار دادهاند.
همام سعید رهبر اخوانالمسلمین اردن، میگوید: “ما رژیم یا جهت خاصی را هدف قرار ندادهایم، ما فقط درپی اصلاح هستیم”.
اصلاحات مورد نظر اخوان المسلمین اردن شامل کم شدن اختیارات پادشاه این کشور و اجرای انتخابات آزاد پارلمانی و تشکیل دولت بر اساس اکثریت پارلمانی است.
قانون اساسی اردن اختیارات وسیعی به پادشاه میدهد: وی رئیس قوه مجریه است، نخست وزیر و وزیران را تعیین میکند، اختیار انحلال پارلمان را دارد و تمامی اعضای مجلس اعیان (سنا) را تعیین میکند.
پادشاه مغرب نیز از اختیارات مشابهی برخوردار بود که موجب نارضایتی مردم و اعتراض آنان میشد. وی با تعدیل قانون اساسی، برخی از اختیارات خود را به دولت و پارلمان واگذار کرد. وزارت کشور مغرب اعلام کرد در همه پرسی تصویب قانون اساسی جدید، حدود ۹۹% مردم با اصلاحات قانونی موافقت کردهاند.
تعدیل قانون اساسی در مغرب و شروع اصلاحات سیاسی، رژیم محمد ششم را در برابر طوفان تغییرات در جهان عرب حفظ کرد. هنوز این تغییرات به مرحله اجرا نرسیده است و برگزاری انتخابات آزاد پارلمانی نخستین آزمون آن خواهد بود.
محمد ششم در مغرب و عبدالله دوم در اردن اشتراک دیگری با هم دارند. هر دو به عضویت در شورای همکاری خلیج فارس دعوت شدهاند تا باشگاهی از پادشاه و امیران باقیمانده عرب تشکیل شود، در حالی که اکثریت اعضای اتحادیه عرب، رژیم جمهوری را برگزیدهاند.
عبدالله دوم کمیتهای را برای تعدیل قانون اساسی تشکیل داد و این کمیته نیز نظرات خود را برای پارلمان فرستاد. مشکل از اینجا شروع میشود که همه پارلمان کنونی، به اعتراف برخی از مسئولان، نمایندگان واقعی مردم نیستد و برخی از آنها با استفاده از فساد سیاسی و حمایت دربار به مجلس راه یافتهاند.
برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی اردن با اصلاحات پیشنهادی به پارلمان مخالفاند و آن را کافی نمیدانند. برای مثال، از جمله درخواستهای مخالفان انتخاب نخست وزیر بر اساس اکثریت پارلمانی در قانون اساسی جدید است که در تعدیلهای پیشنهادی دولت به آن اشاره نشده است. همچنین، لغو مجلس سنا یا تغییر اختیارات آن و نحوه انتخاب اعضایش با رأی مردم و نه تصمیم پادشاه از دیگر درخواستهای مخالفان است.
به نظر نمیرسد که پادشاه اردن نگرانی چندانی از تصویب اصلاحات جدید قانون اساسی در مجلس کنونی داشته باشد، زیرا بیشتر نمایندگان از میان طرفداران وی انتخاب شدهاند.
اگر قانون اساسی جدید تغییراتی کمتر از اصلاحات قانون اساسی مغرب داشته باشد، احتمال بروز اعتراضات بیشتر در اردن وجود دارد.
تفاوت دیگر اردن با مصر ارتباط با اسرائیل است. اردن در سال ۱۹۹۴ پیمان صلح “وادی عربه” را با اسرائیل امضا کرد اما همچون پیمان صلح میان مصر و اسرائیل، هیچگاه مقبولیت مردمی پیدا نکرده است. مغرب نیز با اسرائیل روابط دیپلماتیک ضعیفی برقرار کرده بود که در حال حاضر چندان فعال نیست.
همچنین، اکثریت ساکنان اردنی را فلسطینیان تشکیل میدهند و ملکه اردن، فلسطینی تبار است. در تظاهرات چند ماه اخیر، برخی از طرفداران اردنی پادشاه، از رفتار و عملکرد ملکه انتقادهایی را مطرح کردند که دامنه آن به ورزشگاهها و مسابقات فوتبال نیز کشیده شد.
اردن همواره به عنوان بدیل و آلترنانیو کشور فلسطین مورد نظر رهبران اسرائیل قرار داشته است و جناح لیکود از آن طرفداری میکند.
گرچه بنیامین نتانیاهو رهبر لیکود و نخست وزیر اسرائیل، سعی میکند بر چنین موضوعی سرپوش بگذارد؛ هنوز هم کسانی در حزب وی هستند که تبدیل اردن به کشور فلسطین را علنأ مطرح میکنند.
کشور اردن همواره از جانب اسرائیل با خطر تهدید موجودیت روبروست. ملک حسین پادشاه متوفای اردن، بر این باور بود که صلح با اسرائیل تحت نظر امریکا این تهدید را از کشورش دور میکند. وی دیکتاتوری پادشاهی را بهترین راه برای حفظ اردن از آشوبهای داخلی در مقابل خطرات خارجی میدید.
موقعیت ویژه اردن و نقش مهم آن در کشمکش فلسطینی ـ اسرائیلی سبب شد که گناه بزرگ ملک حسین در جانبداری از صدام حسین در حمله به کویت بخشیده شود و امریکا از چند میلیارد دلار طلب خود از اردن چشم پوشی کند. ملک حسین در این اندیشه بود که سقوط کویت مقدمه سرنگونی رژیم سعودی در عربستان است، جایی که اجداد وی قبلا در آن حکومت میکردند و با تبانی میان استعمار بریتانیا و آل سعود از کشور بیرون رانده شدند.
عبدالله دوم، جانشین وی و پادشاه کنونی، نیز همچنان حاضر نیست اختیارات چندانی را به مردم و پارلمان واگذار کند. امریکا و اروپا نیز چندان حساسیتی به اوضاع داخلی اردن از خود نشان نمیدهند. این نگرانی برای امریکا و اسرائیل وجود دارد که برگزاری انتخابات آزاد در اردن وضعیتی همچون مصر را پیش آورد و پیمان صلح را به خطر اندازد.
سيدباقري