حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي روز شنبه مورخه 26/6/ 1390 در نخستين اجلاس بين المللي بيداري اسلامي در سخناني ، خطاب به ملت هاي انقلابي منطقه ، نکات بسیار مهمی ارایه دادند که این مطالب برای سهولت استفاده مخاطبان بین المللی ، به شرح ذیل طبقه بندی گردید.
مقدمه :
سخن از بيداري اسلامي، سخن از يك مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأويل و تفسير نيست؛ سخن از يك واقعيت خارجي مشهود و محسوس است كه فضا را انباشته و قيامها و انقلابهاي بزرگي را پديد آورده و مهرههاي خطرناكي از جبههي دشمن را ساقط كرده و از صحنه بيرون رانده است. با اين حال، صحنه همچنان سيّال و نيازمند شكل دادن و به سرانجام رساندن است.
تعریف بیداری اسلامی :
بيداري اسلامي ، يعني حالت برانگيختگي و آگاهيئي در امّت اسلامي كه اكنون به تحولي بزرگ در ميان ملت هاي اين منطقه انجاميده و قيامها و انقلاب هائي را پديد آورده كه هرگز در محاسبهي شياطين مسلّط منطقهئي و بينالمللي نميگنجيد؛ خيزش هاي عظيمي كه حصارهاي استبداد و استكبار را ويران و قواي نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.
پیشینه بیداری اسلامی :
• در صدوپنجاه سال اخير حضور شخصيت هاي فكري و جهادي بزرگ و جريان ساز اسلامي در مصر و عراق و ايران و هند و كشورهاي ديگري از آسيا و افريقا، پيشزمينههاي وضع كنوني دنياي اسلامند.
• تحولات دهههاي پنجاه و شصت ميلادي در تعدادي از اين كشورها كه به رژيم هاي غالباً متمايل به تفكرات و ايدئولوژي هاي مادي منتهي شد و به اقتضاي طبيعت خود پس از چندي در دام قدرتهاي استكباري و استعماري غرب گرفتار آمد.
• ماجراي انقلاب كبير اسلامي در ايران كه در آن به تعبير امام خميني عظيم، خون بر شمشير پيروز شد و تشكيل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پيشروندهي جمهوري اسلامي و تأثير آن در بيداري اسلامي امروز، نيز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقيقي است كه يقيناً فصل مشبعي در تحليل و تاريخنگاري وضعيت كنوني دنياي اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.
محورهای اصلی منشور :
1 ـ نگاهي اجمالي به هويت اين قيامها و انقلابها.
2 ـ خطرات و آسيبهاي بزرگي كه بر سر راه آن قرار دارد.
3 ـ پيشنهادهائي در علاججوئي و پيشگيري از آسيبها و خطرها.
تبیین هویت انقلاب ها :
• مهمترين عنصر در اين انقلاب ها، حضور واقعي و عمومي مردم در ميدان عمل و صحنهي مبارزه و جهاد است،
• این حضور نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان می باشد .
• فاصلهي عميقي است ميان چنين حضوري با قيامي كه به وسيلهي يك جمع نظامي يا حتي يك گروه مبارز مسلّح در برابر چشمان بيتفاوت مردم يا حتي مورد رضايت آنان انجام ميگيرد.
• در اينجا اين مردماند كه شعارها را ميسازند، هدف ها را معين ميكنند، دشمن را شناسائي و معرفي و تعقيب ميكنند، آيندهي مطلوب را ـ اگر چه به اجمال ـ ترسيم ميكنند، و در نتيجه اجازهي انحراف و سازش با دشمن و تغيير مسير را به خواص سازشكار و آلوده و بطريق اولي به عوامل نفوذي دشمن نميدهند.
در حركت مردمي ممكن است كار انقلاب با تأخير انجام گيرد، ولي از سطحيگري و ناپايداري به دور است،
• اين سرّ مقدس يعني انگيزه و عزم قيام، به تدريج در ذهنيت ملت مصر قوام يافت و شكل گرفت و در لحظهي مناسب تاريخي، عريان در صحنهئي پرشكوه به ميدان آمد.
• تونس و يمن و ليبي و بحرين هم دقيقاً محكوم به همين حكماند، و مِنهم مَن يَنتظِر و ما بدّلوا تبديلاً.
• در چنين انقلاب هائي، اصول و ارزشها و هدف ها، نه در مانيفستهاي پيشساختهي گروه ها و حزب ها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردم حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاي آنان اعلام و تثبيت ميشود.
اصول انقلابهای نوین اسلامی :
1. احياء و تجديد عزت و كرامت ملي كه در طول زمان با ديكتاتوري حاكمان فاسد و با سلطهي سياسي امريكا و غرب، در هم شكسته و پايمال شده است.
2. برافراشتن پرچم اسلام كه عقيدهي عميق و دلبستگي ديرين مردم است و برخورداري از امنيت رواني و عدالت و پيشرفت و شكوفائيئي كه جز در سايهي شريعت اسلامي به دست نخواهد آمد.
3. ايستادگي در برابر نفوذ و سلطهي امريكا و اروپا كه در طول دو قرن بيشترين لطمه و خسارت و تحقير را بر مردم اين كشورها وارد آوردهاند.
4. مبارزه با رژيم غاصب و دولت جعلي صهيونيست كه استعمار چون خنجري در پهلوي كشورهاي منطقه فرو برده و وسيلهئي براي ادامهي سلطهي اهريمني خود ساخته و ملّتي را از سرزمين تاريخي خود بيرون رانده است. .
مردمي بودن اين انقلاب ها مهمترين عنصر در تشكيل هويت آنها است.مردم و نخبگان مردمي و كساني كه از مردم بر آمدهاند، خود صاحبان اين انقلابها و متعهّد به حراست از آن و ترسيمكنندهي مسير آينده و رو به تكامل آن ميباشند و خواهند بود انشاءالله.
آسیب ها و تهدیدها :
آسيبها به دو قسم قابل تقسيم می باشد :
الف : آنها كه در درون خود ما ريشه دارد و از ضعف هاي ما بر ميخيزد،
ب : آنها كه دشمن بطور مستقيم آن را برنامهريزي ميكند.
دستهي اوّل:
1/1: احساس و گمان اينكه با سقوط حاكم وابسته و فاسد و ديكتاتور، كار تمام شد؛
2/1: راحتيِ خيال ناشي از احساس پيروزي و به دنبال آن كم شدن انگيزهها و سست شدن عزمها؛
3/1: تصاحب سهم ويژه در غنيمتِ به دست آمده؛
4/1: مرعوب شدن از هيمنه ظاهري مستكبران و احساس ترس از امريكا و ديگر قدرتهاي مداخلهگر؛
5/1 : اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمايتهاي آنها افتادن؛
6/1 : مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن ؛
7/1 : ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبههي مبارزه.
دستهي دوم :
1/2 : بر روي كار آوردن عناصري كه خود را متعهد به امريكا و غرب ميدانند؛
2/2 : معرفی بديلهاي انحرافي گوناگون در پيش پاي نهضت و مردم در صورت یاس از روی کار اوردن؛
3/2 : پيشنهاد مدل هاي حكومتي و قانون اساسيهائي ب كه كشورهاي اسلامي را بار ديگر در دام وابستگي فرهنگي و سياسي و اقتصادي به غرب بيفكند؛
4/2 : نفوذ ميان انقلابيون و تقويت مالي و رسانهئي يك جريانِ نامطمئن و به حاشيه راندن جريان هاي اصيل در انقلاب؛
5/2 : بازگرداندن سلطهي غرب و تثبيت مدل هاي نوسازي شدهي غربي و بيگانه از اصول انقلاب و در نهايت، تسلط بر اوضاع؛
6/2 : هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلي ميان پيروان اديان يا قوميتها يا قبائل و احزاب و يا حتي ميان ملتها و دولت هاي همسايه؛
7/2 : حصر اقتصادي و تحريم و بلوكه كردن سرمايههاي ملي؛
8/2 : هجوم همه جانبهي تبليغاتي و رسانهئي؛
9/2 : خسته و نوميد كردن مردم و مرددّ و پشيمان كردن مبارزان؛
10/2 : ترور نخبگان صالح و مؤثر يا بدنام كردن برخي از آنان؛
11/2 : خريدن كساني از سست عنصران.
در ايران اسلامي، اسناد لانهي جاسوسي كه به دست انقلاب افتاد، نشان داد كه همهي اين توطئهها، بدقت از سوي رژيم ايالات متحدهي امريكا براي ملت ايران برنامهريزي شده بود. براي آنان باز گرداندن ارتجاع و استبداد و حاكميت وابسته در كشورهاي انقلابي، اصلي است كه همهي اين روشهاي كثيف را تجويز ميكند.
راهبردها و توصیه ها :
1. توكل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعدههاي مؤكد نصرت الهي در قرآن،
2. بكارگيري خرد و عزم و شجاعت،
3. تحمل زحمات بزرگ ( اميرالمؤمنين علي عليهالسلام فرموده است: فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ وَ فِي دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ وَ مَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَر.. )
4. توصيهي مهم آن است كه خود را همواره در ميدان بدانيد: فاذا فَرغتَ فَانصَب،
5. هميشه خداوند را حاضر و كمككار خود بدانيد: و الي ربك فارغب،
6. پيروزيها ما را دچار غرور و غفلت نكند: اذا جاء نصرالله و الفتح و رأيت الناس يدخلون في دين الله افواجاً فسبح بحمد ربك واستغفره انه كان تواباً
7. بازخواني دائمي اصول انقلاب ،
8. شعارها و اصول بايد تنقيح و با مباني و محكمات اسلام تطبيق داده شوند. استقلال، آزادي، عدالتخواهي، تسليم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفي تبعيض هاي قومي و نژادي و مذهبي، نفي صريح صهيونيزم. اينها اركان نهضتهاي امروز كشورهاي اسلامي است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.
9. اصولتان را روي كاغذ بنويسيد؛ اصالت هاي خود را با حساسيت بالا حفظ كنيد؛ نگذاريد اصول نظام آيندهي شما را دشمنان شما بنويسند؛ نگذاريد اصول اسلامي در پاي منافع زودگذر قرباني شود. انحراف در انقلاب ها از انحراف در شعارها و هدف ها، آغاز ميشود.
10. هرگز به امريكا و ناتو و به رژيمهاي جنايتكاري چون انگليس و فرانسه و ايتاليا كه زماني دراز سرزمين شما را ميان خود تقسيم و غارت كردند اعتماد نكنيد؛ به آنها سوء ظن داشته باشيد و لبخند آنها را باور نكنيد؛ پشت اين لبخندها و وعدهها، توطئه و خيانت نهفته است.
11. راهحل خود را خود با بهرهگيري از سرچشمهي فياض اسلام به دست آوريد و نسخههاي بيگانه را به خودشان پس دهيد.
12. پرهيز از اختلافات مذهبي، قومي، نژادي، قبيلهئي و مرزي.
13. تفاوتها را به رسميت بشناسيد و آن را مديريت كنيد. تفاهم ميان مذاهب اسلامي كليد نجات است. آنها كه آتش تفرقهي مذهبي را با تكفير اين و آن دامن ميزنند، اگر خودشان هم ندانند مزدور و عملهي شيطانند.
14. نظامسازي كار بزرگ و اصلي شما است. اين كاري پيچيده و دشوار است. نگذاريد الگوهاي لائيك يا ليبراليسم غربي، يا ناسيوناليسم افراطي، يا گرايش هاي چپ ماركسيستي خود را بر شما تحميل كند.
15. هدف نهائي را بايد امت واحدهي اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي جديد بر پايهي دين و عقلانيت و علم و اخلاق، قرار داد.
16. آزادي فلسطين از چنگال درندهي صهيونيست ها نيز هدفي بزرگ است.
17. به نسل جوان خود اعتماد كنيد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده كنيد، و از تجربههاي مجرّبان و پيران، آنها را بهرهمند سازيد.
دو نكتهي مهم:
الف : مطلوب مردم به پا خواسته ؛ « نظام مردمسالاري اسلامي» است، يعني حاكمان با رأي مردم برگزيده ميشوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتني بر معرفت و شريعت اسلامي است. اين خود ميتواند در كشورهاي گوناگون به اقتضاي شرائط، با شيوهها و شكل هاي گوناگون تحقق يابد ولي با حساسيت كامل بايد مراقب بود كه اين با دموكراسي ليبرال غربي اشتباه نشود.
ب : نكتهي دوم آن است كه اسلامگرائي نبايد با تحجّر و قشريگري و تعصّب هاي جاهلانه و افراطي مشتبه گردد. مرز ميان اين دو نيز بايد پر رنگ باشد. افراط هاي مذهبي كه غالباً با خشونت كور همراه است، عامل عقبماندگي و دور شدن از هدف هاي والاي انقلاب است، و اين به نوبهي خود مايهي جدا شدن مردم و در نتيجه شكست انقلاب خواهد بود.