انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی (ره)، نه تنها یک تحول سیاسی در داخل مرزهای ایران بود، بلکه یک نقطه عطف در تاریخ مبارزات ملتها علیه استکبار و سلطهجویی جهانی به شمار میرود.
این انقلاب، با تکیه بر آموزههای اسلام ناب محمدی (ص) و با الهام از نهضتهای آزادیبخش، گفتمان جدیدی را در عرصه بینالملل مطرح کرد که مبتنی بر عدالت، استقلال، و نفی هرگونه سلطه بود.
دیدگاه انقلاب اسلامی در مورد مقاومت، فراتر از یک تاکتیک سیاسی، به مثابه یک اصل بنیادین و یک ضرورت انسانی برای حفظ کرامت و حقوق ملتها تبیین میشود. این دیدگاه، با تأکید بر خودباوری، ایستادگی در برابر زورگویان، و حمایت از مظلومان، الهامبخش بسیاری از جنبشهای مقاومت در سراسر جهان شده است.
مقاومت در اندیشه انقلاب اسلامی، ریشه در آموزههای قرآنی و سیره نبوی دارد. قرآن کریم، با تأکید بر مفاهیمی چون «جهاد»، «امر به معروف و نهی از منکر»، و «نصرت مظلوم»، مبانی نظری مقاومت را شکل میبخشد. از دیدگاه امام خمینی (ره)، جهاد تنها به معنای جنگ نظامی نیست، بلکه شامل هرگونه تلاش و کوششی است که برای دفاع از حق و مقابله با باطل صورت میگیرد.
ایشان، با تأکید بر این نکته که «اسلام سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد»، مقاومت را یک وظیفه همگانی برای تمام مسلمانان و آزادیخواهان جهان میدانستند.
علاوه بر این، اندیشه مقاومت در انقلاب اسلامی، با تأکید بر مفهوم «ولایت فقیه»، بعد جدیدی به خود میگیرد. ولایت فقیه، به عنوان محور وحدت و رهبری امت اسلامی، نقش مهمی در سازماندهی و هدایت مقاومت در برابر استکبار جهانی ایفا میکند. از این منظر، مقاومت تنها یک حرکت خودجوش و پراکنده نیست، بلکه یک استراتژی منسجم و هدفمند است که تحت رهبری ولی فقیه، به دنبال تحقق اهداف عالیه اسلام و دفاع از حقوق ملتها است.
مقاومت در اندیشه انقلاب اسلامی، همچنین با تأکید بر اصل «عدالت»، به دنبال برقراری یک نظام عادلانه در جهان است. از این دیدگاه، ظلم و ستم، نه تنها یک پدیده اخلاقی، بلکه یک معضل سیاسی و اجتماعی است که باید با آن مبارزه کرد. انقلاب اسلامی، با حمایت از جنبشهای آزادیبخش و با محکوم کردن سیاستهای استعماری و سلطهجویانه، تلاش میکند تا زمینه را برای برقراری عدالت در سطح بینالملل فراهم کند.
مقاومت در اندیشه انقلاب اسلامی، دارای ابعاد و جلوههای گوناگونی است که هر یک به نحوی در مقابله با ظلم و سلطهجویی نقش ایفا میکنند:
مقاومت فرهنگی: این بعد از مقاومت، به مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان و حفظ هویت اسلامی و ملی میپردازد. انقلاب اسلامی، با تأکید بر خودباوری فرهنگی، تولید علم بومی، و ترویج ارزشهای اسلامی، تلاش میکند تا از نفوذ فرهنگ غرب و استحاله هویت جامعه جلوگیری کند. تأسیس دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، حمایت از هنرمندان متعهد، و تولید محصولات فرهنگی با محتوای ارزشی، از جمله جلوههای مقاومت فرهنگی در ایران است.
مقاومت سیاسی: این بعد از مقاومت، به مقابله با سیاستهای سلطهجویانه قدرتهای بزرگ و دفاع از استقلال و حاکمیت ملی میپردازد. انقلاب اسلامی، با اتخاذ مواضع مستقل در عرصه بینالملل، حمایت از جنبشهای آزادیبخش، و محکوم کردن سیاستهای استعماری، تلاش میکند تا نقش خود را در ایجاد یک نظام عادلانه جهانی ایفا کند. حمایت از فلسطین، مخالفت با اشغالگری، و ایستادگی در برابر تحریمها، از جمله جلوههای مقاومت سیاسی در ایران است.
مقاومت اقتصادی: این بعد از مقاومت، به مقابله با تحریمها و فشارهای اقتصادی دشمنان و تلاش برای خودکفایی و توسعه اقتصادی میپردازد. انقلاب اسلامی، با تکیه بر اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید داخلی، و تنوعبخشی به منابع درآمدی، تلاش میکند تا از وابستگی به قدرتهای خارجی جلوگیری کند. توسعه صنایع داخلی، حمایت از شرکتهای دانشبنیان، و گسترش روابط تجاری با کشورهای دوست، از جمله جلوههای مقاومت اقتصادی در ایران است.
مقاومت نظامی: این بعد از مقاومت، به دفاع از مرزها و امنیت کشور در برابر تهدیدات نظامی دشمنان میپردازد. انقلاب اسلامی، با تقویت نیروهای مسلح، توسعه صنایع دفاعی، و آموزش نیروهای مردمی، تلاش میکند تا آمادگی لازم را برای مقابله با هرگونه تجاوز نظامی داشته باشد. برگزاری رزمایشهای نظامی، تولید تجهیزات دفاعی پیشرفته، و تربیت نیروهای متخصص، از جمله جلوههای مقاومت نظامی در ایران است.
این ابعاد مختلف مقاومت، در تعامل با یکدیگر، یک منظومه منسجم