هشت پرسش مهم از زندگی و امامت امام حسن (ع) به همراه پاسخ‌های کوتاه

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
هشت پرسش مهم از زندگی و امامت امام حسن (ع) به همراه پاسخ‌های کوتاه

امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نمادی از حکمت، صبر و رهبری هوشمندانه است که در دوران سخت امامت، راهی روشن برای حفظ ارزش‌های دین و امت گشود.

به مناسبت شهادت این امام همام (به مناسبتی)، به هفت سوال مهم درباره زندگی و دوران امامت ایشان پاسخ خواهیم داد تا ابعاد مختلف شخصیت والای او بهتر شناخته شود.

 

پرسش اول: در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، امام حسن (علیه‌السلام) چه نقش‌ها و مسئولیت‌هایی را بر عهده داشت؟

 

پاسخ: امام حسن مجتبی (ع) در دوران خلافت امیرالمؤمنین علی (ع)، نقش‌های مهم و مسئولیت‌های حساسی بر عهده داشت که نشان‌دهنده جایگاه ویژه ایشان نزد پدرشان و در ساختار سیاسی، نظامی و دینی جامعه اسلامی آن زمان بود. مهم‌ترین این مسئولیت‌ها عبارت‌اند از:

قضاوت: امام علی(ع) در برخی از رویداد ها امر خطیر قضاوت را به فرزندشان امام حسن(ع) می‌سپردند.۱

سخنوری و فصاحت: امام حسن (ع) در حضور پدر بزرگوارش، امام علی (ع)، همواره به احترام ایشان سخن نمی‌گفت و کمتر صحبت می‌کرد تا جایگاه والای پدر را حفظ کند. روزی گروهی از مردم کوفه آمدند و با تردید گفتند که امام حسن (ع) قدرت بیان و بلاغت لازم را ندارد. وقتی این موضوع به امام علی (ع) رسید، ایشان فرزندش را خواست و گفت: «بر منبر برو و توانمندی خود را به مردم نشان بده.» امام حسن (ع) با تواضع پاسخ داد که در حضور پدر توان سخن گفتن ندارد. امام علی (ع) به او اطمینان داد و گفت که خود را از تو مخفی می‌دارم. سپس مردم را فراخواندند تا در مسجد کوفه گرد هم آیند. هنگامی که امام حسن (ع) بر منبر رفت، با سخنانی فصیح، دل‌ها را تسخیر کرد و صدای تحسین و شور از میان جمعیت برخاست. در پایان، امام علی (ع) برخاست، ردای خود را کشید، بالای منبر رفت و با افتخار میان دو دیده سبط اکبر را بوسید و فرمود: «ای پسر پیامبر! حجت خود را بر این مردم تمام کردی و طاعتت را واجب ساختی. وای بر کسی که با تو مخالفت کند.»۲

نقش نظامی و حضور در جنگ‌ها: امام حسن (ع) در دوره پنج ساله خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ‌های سه‌گانه جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. در جنگ جمل، به دستور امیرالمؤمنین، فرماندهی جناح راست لشکر را بر عهده گرفت.۳ طبق برخی گزارش‌ها، امام حسن (ع) در جنگ نهروان نیز حضور داشت. در زمان امامت امیرالمؤمنین (ع) ، ایشان قهرمان جنگ‌های صفین و نهروان بود. و برخی به ایشان لقب فاتح جنگ جمل را داده اند. همچنین بر اساس برخی منابع، در آخرین روزهای عمر امام علی (ع)، زمانی که برای مقابله با معاویه لشکرآرایی می‌کرد، امام حسن (ع) را به فرماندهی سپاهی ده هزار نفری منصوب کرد.۴

امامت جمعه: یکی از مسؤولیت‌های مهم فرهنگی امام مجتبی (ع)در دوران خلافت امیرالمؤمنین (ع)امامت جمعه بود. هر گاه امام علی (ع) کوفه را ترک می‌کرد و یا به دلیل عذری نمی‌توانست نماز جمعه را اقامه کند، این مهم را بر دوش فرزند بزرگترشان می‌گذاشتند. مسعودی می‌نویسد: آنگاه که عذری مانند بیماری برای امیرمومنان (ع) پیش می‌آمد و نمی‌توانست برای اقامه نماز جمعه در مسجد کوفه حضور یابد، فرزند برومندش رابه این امر مهم می‌گمارد.۵

 

پرسش دوم: آیا امام حسن علیه‌السلام در حمله به ایران شرکت کردند؟

 

پاسخ: خیر، امام حسن مجتبی (ع) در جنگ‌هایی که به فتح ایران منجر شد، شرکت نداشتند. به طور کلی، هیچ منبع معتبری از حضور ایشان در فتوحات ایران یا سایر مناطق مانند شام و آفریقا سخنی به میان نیاورده است.
 
خبری هم که در تاریخ طبری آمده از نظر سند قابل خدشه است. در سند آن آمده است: عمر بن شبه از علی بن محمد از علی بن مجاهد از حنش بن مالک نقل می‌کند۶ که در مورد ناقل این خبر علی بن مجاهد آمده است که بسیار دروغگو و جعل کننده خبر بوده است و به گفته بزرگان او کتابی در مورد جنگها نوشته است که برای سخنان خود، سندهایی را جعل کرده است.۷

 

پرسش سوم: دلیل ازدواج امام حسن علیه‌السلام با جَعده چه بود؟ مگر برخی از انبیاء و امامان معصوم نمی‌دانستند خطر خیانت حتی از سوی همسرانشان وجود دارد؟

 

پاسخ: ازدواج امام حسن مجتبی(ع) با جَعده، مانند برخی دیگر از ازدواج‌های ائمه (علیهم‌السلام)، در بستر شرایط خاص تاریخی، فرهنگی و سیاسی آن زمان صورت گرفت. با اینکه امامان معصوم (علیهم‌السلام) علم الهی دارند، اما تصمیم‌گیری‌های آنان نیز گاه بر اساس مصالح عمومی و حکمت‌های اجتماعی انجام می‌گرفت و نه صرفاً بر پایه اطلاع از آینده افراد. درباره ازدواج امام حسن (ع) با جعده، چند احتمال در منابع تاریخی ذکر شده است:

احتمال دارد جعده از اول چنین نبوده و بعداً توسط معاویه فریب خورده باشد. بر همین اساس، از برخی شواهد تاریخی استفاده می‌شود که جعده ابتدا با مسموم کردن امام حسن (ع) مخالفت کرد، اما بعداً با اصرار دیگران راضی شد. بسیاری از کسانی که مرتکب جنایات بزرگ شده‌اند، در ابتدا اهل جنایت نبوده‌اند؛ اما زمینه‌های انحراف به‌تدریج در آن‌ها شکل گرفته است.

احتمال دیگر اینکه ازدواج امام حسن مجتبی (ع) با جَعده در زمان حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و در بستر شرایط سیاسی و فرهنگی خاص آن دوران رخ داد. اشعث بن قیس، پدر جعده، مردی دنیاطلب و منافق بود که با هدف نزدیک شدن به مرکز قدرت و بهره‌برداری از جایگاه امام علی (ع)، پیشنهاد ازدواج دخترش را به حضرت امیر (ع) ارائه داد تا از این طریق نفوذ و منافع خود را افزایش دهد. از سوی دیگر، در فرهنگ عرب آن زمان، طبق عرف و رسوم عرب، رد کردن خواستگاری که از سوی خانواده دختر مطرح می‌شد، کار ناپسندی تلقی می‌شد و به عنوان بی‌احترامی به خانواده خواستگار و در تضاد با جوانمردی در نظر گرفته می‌شد.امام علی (ع) نیز به عنوان کسی که به سنت‌ها و مصالح اجتماعی توجه داشت، نپذیرفتن این پیشنهاد را به مصلحت ندانست. بنابراین، این ازدواج گرچه ممکن بود انگیزه‌هایی سیاسی داشته باشد، اما از روی حکمت و برای حفظ وحدت و آرامش اجتماعی انجام شد.

این نکته را هم باید در نظر بگیریم که این مسئله فقط مخصوص امام حسن (ع) نیست؛ پیامبران بزرگی مانند حضرت نوح، لوط و هود (علیهم‌السلام) نیز همسرانی داشتند که رفتار ناپسندی داشتند و آن‌ها با صبر و حکمت این شرایط را تحمل کردند. در سیره برخی از پیامبران و امامان و حتی علمای ربانی نیز دیده می‌شود که همسران نالایق داشته‌اند، اما آنان با بردباری و حلم این سختی‌ها را تحمل می‌کردند، برای مصلحت‌های بزرگ‌تر.

البته ازدواج امام حسن(ع) با جعده فرزندی در پی نداشت.

 

پرسش چهارم:امام حسن ‌علیه‌السلام چه مدت حکومت کردند؟

 

پاسخ: امام حسن مجتبی (ع) به مدت حدود شش ماه و سه روز پس از شهادت حضرت علی (ع) حکومت کردند و سپس با معاویه صلح کردند. مدت امامت ایشان نیز حدود ده سال بود.به طور کلی، خلافت امام حسن دوره‌ای پرتلاطم، اما سرشار از حکمت، صبر و تلاش برای حفظ وحدت و آرامش امت اسلامی بود که هرچند کوتاه، اما نقش مهمی در تاریخ اسلام ایفا کرد.

مورخین اهل‌سنت در مورد بیعت مردم در آغاز حکومت حضرت نوشته‌اند: در ابتدا بیعتی که با امام حسن(ع) شد، بی‌نظیر بود و اجتماعی که مردم برای بیعت با او تشکیل دادند تا در جنگ با معاویه او را یاری دهند، بی‌نظیر بود. اما بعد از آن به حضرت خیانت کردند و امام را تنها گذاشتند(برای مطالعه بیشتر به کتاب صلح امام حسن، شیخ راضی آل‌یاسین ترجمه مقام معظم رهبری و کتاب حسن کیست فضل الله کمپانی مراجعه فرمایید.)

 

پرسش پنجم: چرا صلح؟ مگر امام حسن علیه‌السلام ۷۲ یار هم نداشت تا همچون امام حسین علیه‌السلام قیام کند؟

 

پاسخ: صلح امام حسن (ع) وظیفه الهی و حکمت الهی بود. صلح امام حسن(ع) یک انتخاب صرفاً انسانی و سیاسی نبود، بلکه «تکلیف الهی» بود که خداوند برای آن حضرت تعیین کرده بود. همان‌طور که از احادیث معصومین و سخنان امام حسن(ع) برمی‌آید، ایشان به عنوان حجت خدا عمل کردند و اگر ما امروز دلایل این صلح را نمی‌دانیم، به خاطر اسرار الهی و حکمت‌های بالاتری است که تنها برای خدا و امام روشن است.

حفظ دین و جلوگیری از نابودی اسلام اولویت امام بود. امام حسن(ع) در شرایطی قرار داشت که ادامه جنگ با معاویه ممکن بود باعث از بین رفتن اصل دین و تضعیف اسلام شود. ایشان با انتخاب صلح، خواست تا از ریشه‌کن شدن مسلمانان جلوگیری کند و دین را حفظ نماید.

حفظ جان شیعیان و پایگاه اهل بیت (ع). امام حسن(ع) با علم به اینکه جنگ می‌تواند شیعیان را نابود کند، صلح کرد تا این گروه پایدار بماند و بتوانند در آینده مؤثر باشند. اگر صلح نمی‌کرد، شیعیان به شدت سرکوب می‌شدند و امکان ادامه راه اهل بیت به سختی فراهم می‌گردید.

عدم حمایت مردم و خیانت فرماندهان؛ علت مهم شکست ظاهری یکی از دلایل اصلی صلح امام حسن(ع)، خیانت فرماندهان و عدم حمایت واقعی مردم بود. وقتی امام می‌دید که حتی در سپاه خود خیانت و بی‌وفایی هست، و مردم حاضر به دفاع واقعی نیستند، ناگزیر به صلح شد. ایشان خود فرمودند: اگر یاوری داشت، با معاویه بی‌وقفه می‌جنگید.(برای نمونه: طبق نقل‌های تاریخی، عبیدالله بن عباس که از یاران امیرالمؤمنین (ع) و پسرعموی پیامبر اکرم (ص) بود، و دو فرزندش نیز به دست معاویه کشته شده بودند، فرمانده سپاه ۱۲ هزار نفری امام حسن مجتبی (ع) در جنگ با معاویه بود؛ اما به شکلی باور نکردنی خیانت کرد! او با دریافت وعده یک میلیون درهم از معاویه، از ادامه جنگ دست کشید و به سپاه دشمن پیوست؛ خیانتی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت)

صلح امام حسن(ع) الگویی برای صبر، حکمت و آینده‌نگری. صلح امام حسن(ع) نه تنها نشانه ترس یا سازش نبود، بلکه پایه‌گذار مسیر قیام امام حسین(ع) و حفظ اسلام به صورت حکیمانه بود. وگرنه هدف امام از ابتدا جنگ بود نه صلح ولی چون یار و سپاهی نداشتند مجبور به این کار شدند.

رهبر معظم انقلاب در مورد صلح امام حسن‌(ع) می‌فرمایند: صلح امام مجتبی (ع)، همان‌قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش امام حسین(ع)؛ و همان‌ قدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همان‌ قدر یا بیشتر به اسلام خدمت کرد.

 

پرسش ششم: چرا امامان از نسل امام حسن(ع) نیستند؟

 

پاسخ: در پاسخ به این سوال چند نکته را باید در نظر بگیریم:

 

اولا اینکه جز امام سجاد(ع)، سایر امامان(ع) از نسل هر دو امام یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هستند. پدر امام باقر(ع)، امام سجاد(ع)، فرزند امام حسین(ع) بود و مادر ایشان فاطمه، دختر امام حسن(ع) بود. بنابراین از امام باقر(ع) به بعد، همه ائمه(ع) از جانب پدر حسینی‌نسب و از جانب مادر حسنی‌نسب‌اند. این پیوند نسبی، جایگاه ویژه‌ای را برای آن بزرگواران رقم می‌زند. مگر آن‌که کسی مانند جاهلان دوران جاهلیت، فرزند دختر را جزو نسل نداند، در حالی که در منطق دینی، فرزند دختر نیز همانند فرزند پسر، ادامه‌دهنده نسل به حساب می‌آید. بنابراین تردیدی نیست که نسل امام حسن(ع) نیز در امامان بعدی حضور دارد.

 

ثانیا اینکه امامت مقامی الهی است که تنها از سوی خداوند تعیین می‌شود و معیار آن، شایستگی معنوی است نه صرفاً وابستگی نسبی یا حضور در موقعیت‌های خاص. نمونه روشن این مسئله، تعیین امام سجاد(ع) به‌عنوان امام پس از شهادت امام حسین(ع) است، در حالی‌که حسن مُثَنی، فرزند امام حسن(ع)، نیز در کربلا حضور داشت. او در جریان نبرد مجروح شد و در میان کشته‌ها افتاد، به‌گونه‌ای که گمان کردند شهید شده است. اما وقتی قصد جدا کردن سر او را داشتند، متوجه شدند هنوز زنده است. اسماء بن خارجه فزاری، از خویشاوندان مادری او که در سپاه عمر سعد بود، او را در پناه خود گرفت، به کوفه برد و درمان کرد و سپس به مدینه بازگرداند. با این حال، با اینکه حسن مثنی فرزند امام حسن(ع) و از بازماندگان کربلا بود، مقام امامت به او نرسید، چراکه انتخاب امام بر اساس خواست و معیارهای الهی است، نه وابستگی ظاهری.

 

ثالثا اینکه با وجود شهادت برخی از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) در کربلا از جمله حضرت قاسم و حضرت عبدالله ، نسل آن حضرت به خواست الهی تا امروز باقی مانده است. این نسل از طریق زید بن حسن، فرزند بزرگ امام حسن(ع)، و نیز حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) ادامه پیدا کرده است. همچنین از نسل حسن مثنی و فاطمه دختر امام حسین علیه السلام فرزندانی باقی ماند که به آنها طباطبایی می‌گویند. با این توضیحات، سادات طباطبایی، ساداتی هستند که نسب آنها به حسن مثنی می‌رسد و از طریق او جزو نسل امام حسن مجتبی علیه السلام محسوب می‌شوند.

 

پرسش هفتم: آیا امام حسن(ع) ثروت زیادی داشتند؟ چگونه دوبار همه دارایی خود را انفاق کردند؟ آیا این کار با توصیه به میانه‌روی در انفاق، ناسازگار نیست؟

 

پاسخ: در منابع تاریخی آمده: درآمد امام حسن (ع) شامل موقوفات، ارث، کشاورزی، هدایا و مقرری‌های حکومتی بود. بخش عمده‌ای از این درآمدها از طریق موقوفات پیامبر(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) به دست امام رسید که تولیت آن‌ها بر عهده ایشان قرار گرفته بود. از جمله این موقوفات می‌توان به باغ‌های هفت‌گانه‌ای که توسط فردی یهودی به پیامبر(ص) اهدا شده بود، فدک، خیبر، اموال بنی‌نضیر و زمین‌های وادی‌القری اشاره کرد. این اموال اغلب برای رسیدگی به نیازمندان به‌ویژه فقرای بنی‌هاشم اختصاص داشت و طبق وصایای پیامبر(ص) و امام علی(ع)، در اختیار امام حسن(ع) قرار گرفت.

همچنین بخشی از ثروت امام از طریق ارث خانوادگی تأمین می‌شد؛ از جمله اموالی که از پیامبر(ص) و حضرت زهرا(س) به ایشان رسید. امام علی(ع) نیز در وصایای خود املاکی را به فرزندان حضرت زهرا(س) بخشیده بود، هرچند خود تنها مبلغ اندکی نقدی بر جای گذاشت. کشاورزی نیز یکی از منابع درآمدی امام حسن(ع) بود. ایشان در منطقه ینبع دارای مزارع و نخلستان‌هایی بودند که از راه آن‌ها بخشی از هزینه‌های زندگی‌شان تأمین می‌شد، به‌ویژه پس از صلح با معاویه که امام از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت.

در مورد انفاق‌های حضرت آمده است که ایشان در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه‌بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم نمود. نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.۸

اما در مورد انفاق‌های گسترده و بی‌دریغ امام حسن (ع)، آنچه شایسته تأمل است، جایگاه خاص معصومان در پیشگاه الهی است. در آیه ۶۷ سوره فرقان، میانه‌روی در انفاق و پرهیز از اسراف به‌عنوان ویژگی بندگان شایسته خداوند بیان شده است. اما این توصیه‌ها ناظر به افراد عادی جامعه‌اند، نه معصومان (ع) که در جایگاه بندگان خاص و مقرب الهی قرار دارند.

آیت‌الله جوادی آملی در تفسیر عبارت «خیر الأمور اوسطها» می‌فرمایند: این جمله برای انسان‌های معمولی است تا با افراط در انفاق، دچار آسیب نشوند. اما انسان‌های مقرب، همچون اهل بیت (ع)، وظایف و مراتبی فراتر دارند؛ برای آنان، گاهی «خیر الأمور اکثرها» صدق می‌کند.

در تاریخ زندگی اهل بیت (ع)، موارد زیادی دیده می‌شود که آن بزرگواران همه دارایی خود را در راه خدا انفاق می‌کردند، بی‌آنکه به خود توجه کنند؛ مانند حضرت علی (ع) که بارها غذای خود را به نیازمند بخشید و خود گرسنه ماند. از این رو، انفاق کامل از سوی امام حسن (ع) نه تنها اسراف نیست، بلکه نشانه اوج بندگی و مقام قرب الهی ایشان است.

 

پرسش هشتم: آیا خانوم سیده شریفه فرزند امام حسن (ع) است؟ چه نظریه‌هایی درباره هویت فرد مدفون در مزار سیده شریفه وجود دارد؟

 

پاسخ: برخی گفته‌اند سیده شریفه از بانوان محترم خاندان امام حسن مجتبی (ع) است که پس از واقعه عاشورا، همراه اسرای کربلا از کربلا به کوفه برده شد. در مسیر انتقال اسرا از کوفه به شام، در حوالی شهر حله (حدود ۳۰ کیلومتری کربلا) به دلیل شدت رنج‌ها و مصائب، از ادامه مسیر بازماند و به شهادت رسید.

آرامگاه ایشان در منطقه طهمازیه ناحیه ابو غرق، نزدیک شهر حله در عراق قرار دارد و سالانه بسیاری از زائران برای توسل و طلب شفای بیماری به آنجا مراجعه می‌کنند.

سیده شریفه به «طبیب اهل بیت» شهرت دارد و از جایگاه ویژه‌ای در میان شیعیان برخوردار است.

با این حال، در اکثر منابع تاریخی نامی از وجود دختری به نام شریفه در میان فرزندان امام حسن مجتبی (ع) نیامده و احتمال می‌رود که فرد مدفون در این آرامگاه از نوادگان یا بستگان ایشان باشد.

برخی پژوهشگران نیز نظریه‌های مختلفی از جمله انتساب این مزار به «شرف الاشراف» دختر سید بن طاووس مطرح کرده‌اند. البته ابن طاووس در نوشته‌هایش دخترش شرف الاشراف را به علم و تقوا ستوده و او را دارای کرامات معرفی کرده است.۹

با وجود اختلاف‌نظرها درباره هویت مزار سیده شریفه، اما ارادت مردم به این بانوی بزرگوار همچنان پابرجاست. زیارتگاه او مکانی برای توسل، عرض حاجت و آرامش دل‌هایی است که به اهل بیت عشق می‌ورزند.

 

پی‌نوشت ها:

۱. مناقب آل أبی طالب، ج۴، چاپ قم، ص۱۱؛ حقایق پنهان، ص۱۵۵؛ فروع کافی، ج۷، ص۲۸۹، ح۲؛ مسند الإمام المجتبی، ص۹۹، به نقل از مناقب، ج۲، ص۱۵۲.

۲. فضائل امام حسن(ع)، سید محمد تقی مقدم، چاپ ۱۳۷۷، ص۱۲۱؛ مسند الإمام المجتبی(ع)، ص۹۶؛ مجموعه زندگانی معصومین، ص۵۳۶؛ زندگانی حضرت مجتبی(ع)، عمادزاده اصفهانی، چپ۱۳۴۷، ص۳۶۱.

۳.شیخ مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۳۴۸؛ ذهبی، تاریخ الإسلام‏، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۸۵.

۴.ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۹۳-۹۴؛ قندوزی، ینابیع المودة، ۱۴۲۲ق، ج‏۳ ، ص۴۴۴.

۵.مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۱، ص۳۴۵.

۶. تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۶۹

۷.تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی(م ۴۶۳ق)، ج ۱۲، ص۱۰۶؛ تهذیب الکمال، مزی (م ۷۴۲ق) ج ۲۱، ص ۱۱۸

۸. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۵، ناشر مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق علیه‌السلام، ص ۹ و ۹۱.

۹. الامان من اخطار الاسفار و الزمان، ص۱۱۶.

خوانده شده 8 مرتبه