emamian

emamian

اگر در سیره هر یک از اهل بیت (ع) تأمل شود، هر یک از آنها در جنبه هایی برای رسیدن به اوج قله های زندگی و سعادت مندی سرمشق هستند، زندگی برتر در گرو تأسی از سیره آن بزرگواران است، آموزه ها و مؤلفه های تربیتی در سیره اهل بیت(ع) با ظرافت و دقت خاصی منعکس شده است ؛ موشکافی و استخراج و باز تبیین آنها به صورت روزآمد می تواند برای بهبود زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان و ترقی آن ها و آسیب زدایی از زندگی بشر ، مفید و مؤثر باشد، اگر این مؤلفه ها تبیین و به صورت روش‌مند در جهان به زبان های مختلف ارائه شوند، تمام مردم دنیا عاشق اهل بیت(ع) و مرید مکتب اهل بیت (ع) خواهند شد ؛ چون آموزه های آن بزرگواران، با فطرت انسان ها سازگارتر از دست آوردهای تصنعی و دروغین و پوشالی است.

در سیره امام حسین(ع) و جهاد و امر به معروف آن حضرت همه عناصر تربیتی و همه نیازمندی های روحی و پرورشی انسان وجود دارد، اگر از دعا و سخنان حضرت رمزگشایی و سیره حضرت سید الشهداء (ع) به شیوه روش مند به مخاطبان گفته شود، بهترین مکتب تربیتی خواهد بود، اگر مکتب اهل بیت(ع) امروز پویا و زنده است فقط گوشه‌ای از سیره و حیات امام (ع) برای مردم تبیین شده که این همه عاشق از پیروان ادیان مختلف دارد.

 از مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان و حتی از مردمان غیرموحد مانند هندوها عاشق مرام امام حسین(ع) شده اند، بنابراین سیره امام حسین(ع) بالقوه دارای ظرفیت های تربیتی و آموزه های مهم زندگی است که از این جذابیت بالا برخوردار است.

در این مجال  سعی شده شمه ای از مکارم اخلاق آن حضرت در تکریم  انسان  و سبک زندگی درست با الهام از آموزه های حضرت بازگویی شود.

الف ) انسان دوستی در سک زندگی حسینی

1- مهربانی و دلسوزی به انسان ها

برای انبیا و ائمه انسان به معنی انسان دارای کرامت وحرمت است وآنها برای هدایت همه انسان ها فارغ از نژاد وقومیت ماموریت دارند ؛ در سیره رسول خدا (ص) از زبان قرآن می خوانیم «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم» از سوی خدا پیامبر(ص) از خودتان برای هدایت شما گسیل شده که تباهی و زیان شما برای او گران است به شدت به هدایت شما علاقه مند و بی نهایت مهربان است برای ایمان آوردن و هدایت شما.

امام حسین (ع) در روز عاشورا نیز این اوصاف پیامبر را از خود بروز داد و تا حدی مهربانی کرد که آن قوم تبهکار شاید هدایت شوند؛ یکی از افراد سپاه کوفه گفته وقتی ما برای دستگیری حسین (ع)او را با سپاهی به فرماندهی حر محاصره کردیم و با این قصد به او نزدیک شدیم و به شدت تشنه بودیم او با مهربانی از ما پذیرایی و به مرکب‌ها و افراد سپاه حر آب داد وقتی من نتوانستم آب بخورم نزدیک من آمد و درخوردن آب مرا یاری کرد تا توانستم آب بخورم، مهر و محبت امام حسین(ع) به انسانیت غیر قابل توصیف است. سپاه عمرسعد برای بریدن سر او اجتماع کرده و شمشیرهای خود را تیز نموده اند، امام به آنان آب داد اما آنها آب را بروی امام بستند؛ روزعاشورا  پس از شهادت همه یاران خود از هدایت آن گروه ناامید نیست بلکه آنان را به اخلاق انسانی و نجات دعوت کرد. چون امام امت است، امام، رئوف بر تمام موجودات و انسان است؛ او می داند  که جهالت انسان را به گمراهی برده است؛ لذا همیشه سعی می کند تا آنان را از جهالت نجات دهد.

2-سلام دادن به گناهکار

امام به فردی که گناهکار بود سلام داد. گفتند گناهکار است. اعتراض کردند و فرمود خداوند او را سزاوار بندگی و توحید خود دانسته شما او را اهل سلام نمی دانید؟ نکته و درسی که از این رفتار امام می‌توان گرفت این است که همین رفتار امام او را منقلب و به بازگشت از گناه هدایت کرد.  این رفتار امام نشان می دهد که چه میزان به کرامت انسان ارج نهاده  وبه هدایت او بها می دهد ؛ درس امام حسین (ع) این است  که بزرگان و اهل معرفت و دانش وعلما باید ارتباط خود با گناهکاران را برای هدایت آنها داشته باشند. نه اینکه تنها به کسانی که به آنها مراجعه می کنند کمک معنوی وارشاد نمایند ؛ بلکه گاهی باید به برون از مسجد ومعبد وجامعه برای هدایت انسان رفت ؛

 3-نیکوکاری و هدیه و احسان و بخشش به دیگران

امام حسین (ع) تجلی سخاوتمندی و کرامت بود آن حضرت هیچ مستمندی را از خود دور نکرد و هیچ فقیری را بدون عطا و پاداش از در خود نراند و در این باره می فرمود: ثروت انسان آن گاه در اختیار اوست که توان انفاق و بخشش از آن را به دیگران داشته باشد وقتی انسان نتوانست از آن در راه رضای خداوند خرج کند و در راه شادی دل بندگان مصرف نماید برای عده ای باقی خواهد ماند که بعد از او حیف و میل کنند و حسابش به عهده جمع کننده مال باشد؛ پس بهتر است انسان تا زنده است و اختیار مال خود را دارد از آن انفاق کند و در راه نیکوکاری و ساختن مدرسه و رفع نیازمندی های طبقه فرودست جامعه استفاده نماید.

ب)جایگاه علم و عالم در مکتب امام حسین (ع)

جایگاه علم ومعلم در اسلام وآنچه در مبانی اندیشه اسلامی مطرح شده است بی مانند است ، قرآن جایگاه علم ومعلم را برتر از همه مراتب می داند ؛ پیامبر به جایگاه علم برتری داد وتعلیم وتعلم را در ردیف عبادت شمرد ؛ ودر یکی از جنگها شرط آزادی اسیر را تعلیم مسلمانان به نوشتن قرار داد ؛ از اینروی این مقوله در اسلام بسیار مهم است ودرمکتب حسینی نیز مبارزه وشهادت حضرت به خاطر جهالت وبیدار نمودن مردم از جهالت ورساندن به آگاهی بود چنانکه در زیارتش گفته شده تو خونتدل خود را در راه خدا نثار نمودی تا مردم را از جهالتن برهانی.

1- تقدیر از مقام معلم و استاد

وقتی یکی از فرزندان امام (ع) در نزد یک مربی مکتب سوره حمد را آموخت و برای امام حسین (ع) خواند حضرت برای معلم و استاد فرزندش هزار دینار و چندین خلعت و جامه و لباس نو و هدایای دیگر فرستاد. ارزشی که امام حسین(ع) به اهل علم و فرهنگ می داد بسیار برتر از آن است که دیگران دارند. اهتمامی که امام حسین (ع) به کسانی که تربیت فرزندان و آینده آنها در دست آنها می نهاد در هیچ مکتبی و آموزه ای وجود ندارد، این احترام و حرمت به مقام علم و معرفت است که می تواند انسان ساز تمدن ساز فرهنگ ساز باشد و انسان های متعالی را تربیت کند.

ج) درسهای مکتب حسینی  در سبک زندگی خانواده

بها وارج نهادن به خانواده در اسلام رفتاری است که هیچ  ارزشی از آن بالاتر نیست ؛ چون خانواده اساس وبنیان همه توفیقات وتعالی انسان وترقی یک جامعه در گرو استحکام بنیان خانواده است ؛ لذا در مکتب اهل بیت خانوده جایگاه ویژه دارد . درسیره ومکتب امام حسین (ع) نمادهای زیبا از اکرام و حرمت خانواده گزارش شده که الهام بخش ودرس آموز است .

 1-عشق به خانواده و اظهار آن

امام حسین (ع) به خانواده و همسران خود عشق می ورزید و دختران خود را دوست می داشت و این دوستی و عشق را اظهار می کرد تا برای مردم درسی باشد تا خوانواده را دوست داشته باشند.

در کلامی زیبا فرمود : من خانه ای را دوست می دارم که در آن سکینه و رباب هستند. این جمله نماد است، از عشق به همسر و فرزندان .

امام حسین(ع) عشق به خانواده را در صحنه های نبرد نیز با جدیت مطرح فرمود و عملاً این محبت را نشان داد و وفای خود به خانواده و اهلبیت و خانواده یاران خود نشان داد. وقتی عازم میدان بود یکی از دخترانش مقابل مرکب امام قرار گرفت حضرت از مرکب پیاده شد و او را نوازش کرد و به سوی خیمه ها باز گرداند. کراراً در روز عاشورا در گرداگرد خیمه ها می گشت و آنان را دلداری و به صبر دعوت می کرد.

2- تربیت فرزندان

به تربیت فرزند باید برنامه داشت واین دستور قرآن ورسول الله است ؛ امام حسین(ع) فرزندانی دارد که هریک نماد والگویی برای بشریت هستند ؛ در همین کانون گرم است که فرزندی چون علی اکبر (ع)تربیت یافته که وقتی از او پرسیده می شود مرگ در راه خدا برای تو چگونه است؟ جواب داد شیرین تر از عسل. در روزگاری که دنیاطلبی و گرایش به مادیات و ریاست طلبی و رفاه طلبی و گرایش به خوشگذرانی جامعه اسلامی را فراگرفته بود و امویان پس از پیامبر اخلاق و ارزش های اسلامی را به خوشگذرانی‌ها تبدیل کرده بودند فرزند جوان تربیت شده در کانون خانواده با محبت امام حسین (ع) این جمله را گفته است. روزگاری که ارزش جهاد از بین رفته و به فراموشی سپرده شده است و مردم برای رسیدن به مادیات حاضر شده اند فرزند پیامبر خود را با لب تشنه بکشند در این وضع اجتماعی این سخن زیبا از فرزند امام شهیدان شنیده می شود.

بنابراین بهترین درسی که ما می توانیم از امام حسین (ع) بگیریم علاقه به خانواده و همسر و فرزندان است. چون چنین بستری می تواند فرزندان خوب تربیت کند تا جامعه ساز و زندگی ساز باشند. همسران امام حسین (ع) تا اندازه ای او را دوست می داشتند و باوفا بودند که پس از آن حضرت در فراغ و دوری امام گریستند و جان تسلیم کردند. پس کانون خانواده را باید با تأسی از امام حسین (ع) با محبت و عشق متقابل خدایی کرد تا این کانون بستر رویش انسان های بزرگ باشد و تا این خانواده پس از شهادت امام حسین(ع) حامل پیام او به جهانیان باشند، امام خانواده اش را دوست داشت تا این اندازه که آنها را به همراه خود برد تا ادامه دهنده راهش باشند و چنین هم شد؛ مهر به خانواده و دوست داشتن خانواده را باید از امام شهیدان آموخت.[1]

 

[1] . منابع : ارشاد شیخ مفید ، المناقب ابن شهر آشوب ؛ قرآن ومعصومان در آینه علوی ، سیره معصومان ، سید محسن امین.

بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

تبریک عرض میکنم عید سعید و بسیار بزرگ مبعث رسول اکرم را به همهی امّت بزرگ اسلامی و به ملّت عزیز ایران و به همهی آزادگان جهان. روز مبعث و شب مبعث، روز و شبی است که بزرگترین هدیهی عالم وجود -که از آن تعبیر شده است در دعای شب مبعث به «بِالتَّجَلِّی الاَعظَم»(۱)- به نبیّ مکرّم اسلام، برترین بندهی خداوند، اعطا شد و هدیه داده شد.

البتّه بعثت نبیّ مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هدیهی به همهی بشریّت هم هست. اگر ما در میان ارزشهای فراوان اسلام، سلسلهی ارزشهای اسلامی -که مجموعهی ارزشهای اسلامی خیلی گسترده است-  فقط دو ارزش را در نظر بگیریم، یعنی عنصر «گسترش عقلانیّت» و عنصر «پرورش اخلاق» را که دو عنصر برجسته از این ارزشها است، اگر همین دو عنصر را در نظر بگیریم که اسلام نسبت به آنها چه تأکیدی کرده، تصدیق خواهیم کرد که اسلام عالیترین هدیه را و وسیلهی سعادت را به بشریّت عطا کرده.

اینکه اسلام به عقلانیّت و گسترش عقلانیّت دعوت میکند، چیز خیلی مهمّی است. در قرآن دهها مورد، و اگر کسی بشمرد شاید نزدیک به صد مورد وجود دارد که خدای متعال، با تعابیر مختلف، با تعبیر «تَعقِلون»، با تعبیر «تَتَفَکَّرون»، با تعبیر «اُولِیالاَلباب»، با تعبیر «یَتَدَبَّرون»، مخاطبان را و آحاد مردم را به تفکّر و اندیشه و عقل دعوت کرده.

در مورد گسترش مفاهیم اخلاقی و پرورش اخلاقی هم همین بس که در چند جای قرآن در صدر اهداف بعثت، اخلاق و تزکیه را ذکر کرده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم؛(۲) اوّل، تزکیه است؛ هم چنین در آیات دیگر: لَقَد مَنَّ اللَهُ عَلَى المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم.(۳) چند جای دیگر هم در قرآن هست که هدف بعثت را «تزکیه» معیّن کرده است؛ در رأس اهداف [بعثت ]، تزکیه است.

پس بنابراین اسلام این دو ارزش متعالی و بینظیر را هدیه کرده به بشریّت و تحریص(۴) بر آن کرده و مؤمنینِ به خود را و به تبعِ آنها همهی آحاد بشر را دعوت به تعقّل و تفکّر و تزکیه و مانند اینها کرده که این بزرگترین هدیهای است که اسلام میتواند به بشریّت اعطا کند و اعطا کرده.

خب چند نکته در باب بعثت را به طور اختصار عرض میکنم، بعد هم یک نکتهای در باب قضایای جاری روز عرض خواهم کردم.
 
یک نکته در باب بعثت این است که بعثت رسول اکرم اسلام، چیزی را تحقّق بخشید که به نظر محال میآمد، ناممکن بود؛ و آن چه بود؟ این بود که از مردم جزیرةالعربِ دوران جاهلیّت -که حالا عرض میکنم خصوصیّاتشان چه بود- یک امّت بافضیلت مثل امّت اسلامیِ دورهی خود پیغمبر تشکیل داد؛ چنین چیزی با نگاه عرفی و عادّی محال به نظر میرسد. مردم عربستان در دورهی جاهلیّت، قبل از بعثت پیغمبر، خصوصیّاتی داشتند که بعضی از آنها در نهجالبلاغه [آمده] است، بعضی هم در تاریخ است: مردم گمراه، سرگردان، بیهدف، بشدّت نادان، دچار فتنههای بزرگ -فتنههای ناشی از عصبیّتها و جهالتهای بزرگ- در عین حال با همهی این صفاتی که عرض کردیم -نداشتن علم، نداشتن معرفت، نداشتن ذرّهای اخلاق، نداشتن هدف- بشدّت متکبّر، بشدّت خشن، حقناپذیر، لجوج؛ این خصوصیّات مردم عربستان [بود]؛ مردم مکّه و بقیّهی جاهایی که در آن وقت بودند، از بزرگان و کوچکانشان، رؤسا و زیردستانشان، این خصوصیّات را داشتند. پیغمبر اکرم آمد از همین مردم با یک فاصله‌ی کوتاهی -که عرض میکنیم- یک ملّتی ساخت متّحد، بافضیلت، باگذشت، فداکار و دارای عالیترین خُلقیّات؛ شما نگاه کنید به مسلمانان زمان پیغمبر -چه آن وقتی که منحصر بودند در مدینه و چه آن وقتی که گسترش پیدا کردند به مکّه و طائف و بعضی جاهای دیگر- [پیامبر] همان آدمها را تبدیل کرد به یک چنین انسانهایی. این به نظر نشدنی بود؛ با هیچ محاسبهای امکان این نبود که در یک مدّت کوتاهی، آن‌چنان مردمی تبدیل بشوند به این‌چنین مجموعهای. بعد هم در کمتر از بیست سال آوازهی جهانی پیدا کردند؛ همین مردمِ با آن خصوصیّات اخلاقی، بعد از آنکه اسلام را قبول کردند، بیست سال نگذشته بود که آوازه‌ی جهانی پیدا کردند و از طرف شرقشان، از طرف غربشان توانستند فکر خود را، اندیشهی خود را، عظمت خود را منتشر کنند و به تعبیرهای امروزی، هم از لحاظ سختافزاری، هم از جهت نرمافزاری توسعه پیدا کنند. این کاری بود که اسلام انجام داد، و این واقعاً یک کاری بود ناممکن؛ به نظر ناممکن میآمد ولیکن اسلام [آن را] تحقّق بخشید؛ بعثت [آن را] تحقّق بخشید.

خب این واقعهای است که در تاریخ اتّفاق افتاده لکن ما امروز میتوانیم از این واقعه بهرهمند بشویم؛ به این معنا که این یک بشارتی است به همه‌ی مسلمانان در همیشه‌ی تاریخ که هر گاه اراده‌ی آحاد مردم در طول اراده‌ی الهی قرار بگیرد و تابع اراده‌ی الهی بشود، انسانها کارهایی را میتوانند انجام بدهند که به ‌نظر ناممکن است، به هدفهایی میتوانند برسند که به نظر متعارف و طبق محاسبات از دسترس انسان دور است؛ همیشه این جور است. در طول تاریخ، همین تجربه‌ی نبوی قابل تکرار است؛ اگر چنانچه انسانها در آن خط قرار بگیرند، میتوانند به اهداف والایی دست پیدا کنند که به نظر عادّی و محاسبات عادّی، ناممکن به نظر می‌آمد.

حالا این تجربه -البتّه با تفاوتهایی- برای ملّت ایران اتّفاق افتاد و خداوند تفضّل کرد، به ملّت ایران این تجربه را اعطا کرد، توفیق این تجربه را خدای متعال به ملّت ایران نشان داد و آن، عبارت بود از ریشه‌کنیِ سلطنت در این کشوری که پادشاهی مطلقه و سلطنت ظالمانه و جائرانه و متّکی به قدرت مادّی و بونبرده‌ی از معنویّت، ریشه‌ی تاریخیِ بسیار طولانی‌ای داشت. اینجا این واقعه در کشور اتّفاق افتاد، در حالی که پشتیبان این حکومت سلطنتی در کشور هم آمریکا بود، قدرتهای بزرگ جهان بودند؛ هم آمریکا، هم انگلیس، این اواخر هم شوروی سابق، همه از حکومت پهلوی حمایت میکردند، امّا ملّت ایران توانست ریشه‌کنیِ این حکومت را که به‌ نظر ناممکن می‌آمد -واقعاً ناممکن به نظر می‌آمد- این را تحقّق ببخشد؛ به برکت رهبری مخلصانه‌ی امام (رضوان الله تعالی علیه) و همّت بلند مردم و فداکاری مردم، این کار اتّفاق افتاد. خب ماها در میدان بودیم، در جریان بودیم؛ آن روز به هر یک از ماها اگر میگفتند چنین اتّفاقی ممکن است بیفتد، برایمان خیلی قابل باور نبود، امّا تحقّق پیدا کرد. و این انقلاب، ملّت را از خمودگی خارج کرد، ملّت را به حرکت درآورد، به نشاط درآورد و نه فقط این انقلاب عظمت خودش را به دنیا نشان داد، ملّت ایران را هم باعظمت کرد، ایران اسلامی را هم در چشم دنیا عظمت بخشید. این نکته‌ی اوّل که اگر چنانچه ما در خطّ بعثت حرکت بکنیم، کارهای ناممکن را ممکن خواهیم کرد و میتوانیم دسترسی پیدا کنیم به هدفهایی که به‌ نظر، غیر قابل دسترسی  می‌آید.

نکته‌ی بعدی در قضیّه‌ی بعثت خاتم‌الانبیا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است که بر خلاف نظر آن کسانی که دین را جدای از سیاست معرّفی میکنند، دین را از زندگی، از سیاست و از حکومت بکلّی جدا میکنند -قشرهای مختلفی هم در این زمینه کار میکنند؛ از قبل هم بود و با حرکت انقلابی این تلاش خنثی شد، ولی خب باز آدم مشاهده میکند که کسانی باز زمزمه‌ی این را شروع کرده‌اند با نوشتن و گفتن و مانند اینها- نقطه‌ی اوج نهضت نبوی تشکیل حکومت بود که مقدّمات آن را و زمینه‌سازی آن را خود پیغمبر به وجود آورد؛ با بزرگان مدینه که آوازه‌ی اسلام را شنیده بودند و آمدند ببینند قضیّه چیست، پیامبر اکرم با اینها صحبت کردند، مواضعه(۵) کردند، قرارداد گذاشتند و بزرگان یثرب -البتّه آن روز هنوز اسمش مدینه نبود، شهر یثرب بود- زمینه‌سازی کردند، بعد پیغمبر اکرم با آن وضع عجیب، هجرت خود را شروع کرد، بعد هجرت مسلمانها شروع شد و بتدریج مهاجرین آمدند. قبل از هجرت، پیغمبر مصعب‌بن‌عمیر را به عنوان نماینده فرستاد آنجا که برود آیات قرآن را بخواند برای مردم؛ این مقدّمات را فراهم کرد، بعد هم خود حضرت به یثرب هجرت کردند و حکومت اسلامی را در آنجا تشکیل دادند؛ این نقطه‌ی اوج نهضت پیغمبر بود. و به این هم اکتفا نکردند که حالا یک حکومت تشکیل بدهند و فقط مردم را اداره کنند؛ نه، شروع کردند به مقابله‌ی همه‌جانبه‌ی با دشمنان. چون دشمنان بالاخره مسلمانها را راحت نمیگذاشتند؛ لشکر درست کردند، جنگ‌افزار تهیّه کردند و به دشمنان حمله کردند، یک جاهایی دفاع کردند، یک جاهایی تهاجم کردند؛ هر دو جورش هست. اینکه حالا بعضی میگویند جنگهای پیغمبر صرفاً دفاعی است، نه، بعضی دفاعی بود، بعضی هجومی بود؛ شرایط مختلف بود. بعد هم پایگاه شرک را فتح کردند؛ پایگاه شرک مکّه بود؛ آنجا را فتح کردند و بیت‌الله در اختیار اسلام و در اختیار مسلمین قرار گرفت؛ حکومت اسلامی را تثبیت کردند. این شورانگیزترین بخش نهضت اسلامی است. چطور آن کسانی که این تلاش را میکنند میخواهند اسلام را، دین را از حکومت جدا کنند؟

نکته‌ی بعدی در باب بعثت این است که یکی از مهم‌ترین شعارها و جهت‌گیری‌های پیامبر اکرم در بعثت، مقابله‌ی با جاهلیّت بود. در قرآن بارها جاهلیّت تقبیح شده. تعبیر جاهلیّت -که حالا توضیح میدهم که مراد از جاهلیّت چیست- بارها در قرآن تقبیح شده. در سوره‌ی مائده: اَفَحُکمَ الجاهِلیَّةِ یَبغون؛(۶) در سوره‌ی احزاب: وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَیَّة الاولیٰ؛(۷) در سوره‌ی انّا فتحنا: اِذ جَعَلَ الّذینَ کَفَروا فی قُلوبِهِمُ الحَمیَّةَ حَمیَّةَ الجاهِلیَّة؛(۸) و در چند جای دیگر قرآن که حالا من این سه آیه در ذهنم بود، اینجا یادداشت کردم. جاهلیّت تقبیح شده. این جاهلیّت چیست؟ مراد از این جاهلیّت صرفاً بی‌سوادی نیست، نادانی نیست؛ البتّه بی‌سوادی هم در آن هست، لکن این جاهلیّت معنای وسیع‌تری دارد؛ خُلقیّات پَست هم جزو این جاهلیّت است که به بعضی از آنها قبلاً اشاره کردم. رفتارهای ددمنشانه‌ی مردم: آدمکشی‌شان، دزدی‌شان، تجاوزشان، حق‌کشی‌شان، ضعیف‌کشی‌شان که همه‌ی اینها رایج بود در بین مردم جزیرةالعرب، اینها جزو همان جاهلیّت است. هرزگی جنسی، هرج و مرج جنسی، ابتذال اخلاقی، برچیده شدن بساط حیا از بین مردم؛ اینها بود دیگر، اینها جزو آن جاهلیّت بود. و بعثت با همه‌ی اینها به مقابله پرداخت. یعنی جاهلیّتی که «وَ لاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلَیَّة الاولیٰ» که در سوره‌ی احزاب خطاب به زنهای مکرّم پیغمبر هست، این یک چنین چیزی است؛ هم نادانی و بی‌سوادی و جهالت در آن هست، هم بداخلاقی و ظلم و تبعیض و حق‌کشی و ضعیف‌کشی هست، هم هرزگی جنسی و بی‌بندوباری و هرج و مرج اخلاقی در آن هست؛ همه‌ی اینها جزو جاهلیّت است. خب، پیغمبر با جاهلیّت به مبارزه پرداخت.

حالا نکته‌ی مهم اینجا است که بسیاری از همان رذایل اخلاقی که آن روز در مکّه رایج بود، در جزیرة‌العرب رایج بود و پیغمبر با اینها به مقابله پرداخت، بسیاری از آن رذایل اخلاقی، امروز در دنیای به‌اصطلاح متمدّن غربی به شکل سازمان‌یافته و بسیار شدیدتر و بسیار وسیع‌تر وجود دارد؛ عیناً همان رذایل اخلاقی در یک مقیاس بزرگ‌تری امروز وجود دارد، با شدّت هر چه بیشتر.

خب امروز زندگی در تمدّن غربی بر پایه‌ی طمع و حرص است، بر پایه‌ی آزمندی است. اصلاً اساس زندگی در تمدّن غربی، حرص و طمع است. امروز پایه‌ی همه‌ی ارزشهای غربی پول است، همه چیز با پول سنجیده میشود؛ اخلاقیّات، معنویّات، همه چیز با پول سنجیده میشود؛ معیارها این است. سیاست رایج، حکمرانی‌ها، همه در خدمت تبعیض است، در خدمت فربه شدن کمپانی‌ها و کارتلها است؛ امروز این جوری است دیگر.

علم و فنّاوری در خدمت کشتار مردم است. یک وقتی از علم استفاده میکنند مثلاً فرض کنید که برای واکسن یا فلان دارو که عدّه‌ای را نجات میدهد، امّا [گاهی] از همین علم استفاده میکنند برای [ساخت] سلاحهای کشتار جمعی، سلاحهای شیمیایی، سلاحهای اتمی، که صدها برابرِ آن تعداد مردم را از بین میبرد، نابود میکند؛ و این اتّفاق در دنیا افتاده است و الان هم دارد می‌افتد. غارت کشورهای ضعیف؛ ابتذال اخلاقی. ابتذال اخلاقی و هرج و مرج اخلاقی بشدّت [وجود دارد]. مسئله‌ی هم‌جنس‌گرایی و امثال اینها -که دیگر واقعاً شرم‌آور است، که آدم از تکرار کردنش و گفتنش هم شرم میکند- هرج و مرج عجیب جنسی؛ اینها امروز در دنیا وجود دارد. اینها همان چیزهایی است که آن روز بود، امروز هم همانها هست؛ منتها آن روز محدود بود، امروز گسترده است، سازماندهی‌‌‌شده است. پشت خیلی از این فسادها و مفاسد، منطقهای مصنوعی درست شده، یعنی پشتوانه‌های منطقی و فکری برایش درست کرده‌اند، مبنای فکری برایش درست میکنند و به بشریّت ارائه میکنند.

خب بنابراین این جاهلیّت، امروز هست. پس اگر کسی تمدّن غربی امروز را، «جاهلیّت مدرن» بخواند -که خوانده‌اند؛ خیلی‌ها گفته‌اند جاهلیّت مدرن- حق دارد؛ واقعاً جاهلیّت همان جاهلیّت است منتها امروز در دنیا خودش را به شکل تجدیدیافته و مدرن‌شده نشان میدهد.

خب پس باید چه بکنیم؟ باید درسهای بعثت را مرور کنیم. همان کاری که نبیّ اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در قبال آن جاهلیّت انجام داد، امروز بر عهده‌ی ما است که در قبال این جاهلیّت آن کارها را انجام بدهیم؛ این وظیفه‌ی ما است.

در درجه‌ی اوّل، تقویت ایمان. یکی از کارهای مهم برای ما و برای همه‌ی دلسوزان بشری در سراسر عالم، تقویت ایمان دینی است. توسعه‌ی گروه‌های مؤمن و مقاوم در سرتاسر عالم؛ انسانهایی که انگیزه‌ی دینی داشته باشند و ایمان داشته باشند و اهل مقاومت باشند و کار کنند، تلاش کنند؛ اینها باید توسعه پیدا کنند.

و [تقویت] قوّت و استحکام نظام اسلامی. حالا به فضل الهی، با پرچم اسلام و زیر پرچم اسلام در جمهوری اسلامی ایران یک نظامی تشکیل شده؛ این را تقویت کنیم، مستحکم کنیم، پایه‌هایش را هر چه محکم‌تر کنیم، ثمراتش و اثراتش را هر چه گسترده‌تر کنیم.

بعد برنامه‌ی خردمندانه و حکمت‌آمیز؛ این میدان از آن میدانهایی نیست که انسان سرش را بیندازد پایین و حمله کند؛ برنامه‌ریزی لازم دارد، مطالعه لازم دارد، برنامه‌ی خردمندانه باید تهیّه بشود، با حکمت بایستی با این قضیّه مواجه شد. و این برنامه باید متّکی باشد بر شناخت وسیع مختصّات این جاهلیّت؛ اگر مختصّات این جاهلیّت را درست ندانیم، نمیتوانیم با آن مقابله کنیم، نمیتوانیم با آن مبارزه کنیم.

البتّه ما نمیتوانیم ادّعا کنیم در این کارهای بزرگ به مقصود و هدفهایمان رسیده‌ایم؛ نه، در همه‌ی این گامهای بلند، ما در نیمه‌ی راهیم؛ در این شکّی نیست. البتّه کار شده، پیش رفته‌ایم بحمدالله، امّا در همه‌ی اینها ما در نیمه‌ی راهیم و هنوز خیلی فاصله داریم تا برسیم به هدف، لکن با وجود این، با اینکه هنوز در نیمه‌ی راهیم و خیلی فاصله داریم تا اینکه به هدف برسیم، باز الگوی انقلاب اسلامی و الگوی جمهوری اسلامی برای مردم دنیا یا حدّاقل مسلمانهای دنیا، یک الگوی جذّاب است. شما ملاحظه کنید، ببینید در فاصله‌ی چند هزار کیلومتری تهران، در یک کشور دیگر(۹) اهانتی میشود به عکس شهید عزیزمان شهید سلیمانی، مردم واکنشی نشان میدهند که پلیسی که خودش آن اهانت را کرده، مجبور میشود بیاید عذرخواهی کند، با مردم همراهی کند، دوباره آن عکس را مثلاً در جاهایی از شهر نصب کنند؛ این الگو، الگوی جذّابی است، نشان میدهد این الگو، الگوی پُرکششی است؛ همین نیمه‌کارها‌ش هم پُرکشش و جذّاب است. اگر بتوانیم راه را خوب ادامه بدهیم، اگر چنانچه بتوانیم کار را با اتقان پیش ببریم، یک الگوی بسیار جذّاب و پُرتحرّکی در دنیا به وجود خواهد آمد و ملّتها به سوی آن، حرکت طبیعی خواهند کرد.

ما در مقابل یک چنین جاهلیّتی قرار داریم. البتّه این جاهلیّت مدرن در همه جای دنیا یکسان نیست. به نظر من نمونه‌ی واضح و کامل جاهلیّت مدرن، آمریکا است؛ از همه جای دنیا این جاهلیّت در آنجا شدیدتر و سهمناک‌تر است؛ به معنای واقعی کلمه این جوری است. آمریکا یک رژیمی است که اخلاقیّات ناپسند در آن ترویج میشود؛ تبعیض در آن روزبه‌روز بیشتر میشود؛ ثروت ملّی روزبه‌روز بیشتر به سمت ثروتمندان و برخورداران کشیده میشود. کشوری به ثروتمندی آمریکا وضعی دارد که وقتی یک مقدار سرما زیاد میشود، عدّه‌ای در خیابانها میمیرند؛ وقتی گرما زیاد میشود، عدّه‌ای در خیابانها میمیرند؛ چرا؟ اینها به چه معنا است؟ امروز مظهر جاهلیّت مدرن، مظهر تبعیض، مظهر ظلم، مظهر بحران‌سازی در دنیا آمریکا است. اساساً رژیم ایالات متّحده‌ی آمریکا، یک رژیم بحران‌ساز و بحران‌زیست است؛ از بحران تغذیه میکند، ارتزاق میکند؛ از بحرانهای گوناگون در اطراف عالم ارتزاق میکند. [در آنجا] یک حرکتی این‌چنینی هست.

شبکه‌های مافیایی قدرت در داخل آمریکا، از بحرانهایی که در سراسر جهان اتّفاق می‌افتد ارتزاق میکنند، استفاده میکنند. اساساً آمریکا یک رژیم مافیایی است؛ یک رژیم مافیایی است: مافیای سیاسی، مافیای اقتصادی، مافیای اسلحه‌سازی؛ انواع و اقسام مافیا‌هایی که سیاستهای این کشور را در دست دارند و هدایت میکنند و کنترل کشور در واقع دست آنها است؛ پشت سر دولتها کسانی را روی کار می‌آورند، کسانی را از کار بر کنار میکنند؛ این مافیاها رؤسای جمهور را سر کار می‌آورند. آن وقت این مجموعه‌ی مافیایی، این رژیم مافیایی احتیاج دارد که در اطراف دنیا یک جاهایی بحران وجود داشته باشد، لذا کانونهای بحران را خلق میکند. در منطقه‌ی غرب آسیا شما ببینید چقدر اینها بحران‌سازی کردند؛ اینها احتیاج پیدا کردند موجودی مثل داعش را به وجود بیاورند که سگ دست‌آموز آنها بود که علناً، صریحاً، به شکل آشکار، فیلم‌برداری‌شده افراد را سر ببرند، یا زنده‌زنده بسوزانند، یا غرق کنند در آب و فیلمش را به دنیا نشان بدهند؛ این را آمریکا به وجود آورد؛ خودشان اعتراف کردند؛ خودشان گفتند که این را آنها به وجود آوردند؛ اینها بحران‌ساز هستند. اگر نتوانند بحران ایجاد کنند کارخانه‌های اسلحه‌سازی نمیتوانند حدّاکثر استفاده‌ی خودشان را بکنند؛ ناچار باید در دنیا بحران‌سازی کنند تا منافع این مافیاها حدّاکثری بشود.

امروز به نظر من، اوکراین هم قربانی همین سیاست است. امروز قضایای اوکراین هم مربوط به همین سیاست آمریکا است. آمریکا اوکراین را به این نقطه کشاند؛ با ورود در مسائل داخلی آن کشور، راه انداختن اجتماعات علیه دولتها، حرکت مخملی به وجود آوردن، کودتای رنگی درست کردن، حضور سناتورهای آمریکایی در داخل اجتماعات معارضه، این دولت را برداشتن، آن دولت را گذاشتن؛ اینها طبعاً به همین جاها منتهی میشود.

البتّه ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم؛ این حرف ثابت ما است. ما با کشته شدن مردم، با تخریب زیربناهای ملّتها [مخالفیم]؛ ما اینها را هر جای دنیا اتّفاق بیفتد تأیید نمیکنیم؛ این حرف ثابت ما است. ما مثل غربی‌ها نیستیم که اگر چنانچه بمبی را روی سر کاروان عروسی در افغانستان بریزند و عروسی‌شان را تبدیل به عزا بکنند، [بگوییم که] این مبارزه‌ی با تروریسم است؛ این جنایت نیست؛ آنها منطقشان این جوری است دیگر؛ در افغانستان، در عراق. آمریکا در شرق سوریه چه کار میکند؟ چرا نفت سوریه را میدزدند؟ چرا پول افغانستان را میدزدند؟ ثروت ملّی افغانستان را چرا غصب میکنند؟ چرا در منطقه‌ی غرب آسیا از جنایات صهیونیست‌ها که شبانه‌روز این جنایات دارد انجام میگیرد دفاع میکنند؟ اینها بحران‌سازی است؛ اینها کارهایی است که میکنند و همه‌ی اینها را به اسم دفاع از حقوق بشر و امثال اینها دارند انجام میدهند!

ما مثل آنها نیستیم که اگر چنانچه کاری در نقطه‌ای که مورد خواست ما است اتّفاق بیفتد، آن را یک جور قضاوت کنیم، جای دیگر اتّفاق بیفتد، جور دیگری قضاوت کنیم. هشت سال است مردم یمن در زیر بمباران هستند، غربی‌ها این را محکوم نمیکنند، از آن حمایت هم میکنند؛ هم حمایت زبانی، تبلیغاتی، رسانه‌ای، و هم حمایت عملی! اینها این جور هستند. ما البتّه در اوکراین طرف‌دار توقّف جنگیم، ما میخواهیم آنجا جنگ تمام بشود؛ منتها علاج هر بحرانی صرفاً در صورتی ممکن است که ریشه‌ی بحران شناخته بشود. ریشه‌ی بحران در اوکراین سیاستهای آمریکا است، سیاستهای غربی‌ها است؛ اینها ریشه‌ی بحران است؛ اینها را باید شناخت و بر اساس اینها قضاوت کرد، داوری کرد و اگر اهل اقدام بودیم، اقدام کرد.

خب حالا که صحبت اوکراین مطرح شد، عبرتهایی هم در این قضیّه‌ی اوکراین وجود دارد که انسان مشاهده میکند و در گفتار گویندگان و نویسندگان به بعضی از این عبرتها اشاره شده. من دو مورد از این عبرتها را مطرح میکنم. یکی این است که پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهایی که دست‌نشانده‌ی آنها هستند، یک سراب است، واقعیّت ندارد؛ این را همه‌ی دولتها بدانند. آن دولتهایی که پشت‌گرمی‌شان به آمریکا و به اروپا است، ببینند وضع امروز اوکراین و دیروز افغانستان را. هم رئیس‌جمهور اوکراین همین چند روز پیش گفت، هم رئیس‌جمهور فراری افغانستان چندی قبل گفت؛ گفت ما اعتماد کردیم به آمریکا، اعتماد کردیم به دولتهای غربی، [ولی] ما را تنها گذاشتند. به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ این عبرت اوّل. حالا جمهوری اسلامی که صلای(۱۰) استقلال و عزّتش دنیا را فرا گرفته، امّا آن کسانی که متّکی به آمریکا هستند، از این عبرت درس بگیرند و این را بفهمند.

عبرت دوّم اینکه مردم، مهم‌ترین پشتوانه‌ی دولتها هستند. اگر مردم در اوکراین وارد میدان میشدند، وضع دولت اوکراین و مردم اوکراین این جوری نمیشد. مردم وارد میدان نبودند، چون دولت را قبول نداشتند؛ عیناً مثل آن وقتی که آمریکا به عراقِ دورانِ صدّام حمله کرد، مردم دفاع نکردند، کنار رفتند، آمریکا مسلّط شد. امّا در همین عراق، وقتی که داعش حمله کرد، مردم وارد میدان شدند، توانستند داعش را که خطر بسیار بزرگی بود به عقب برانند، توانستند سرکوب بکنند. عامل اصلی استقلال کشورها مردمند؛ ما این را تجربه کردیم؛ در دوران دفاع مقدّس، مردم وارد میدان شدند و با اینکه همه‌ی قدرتها از صدّام حمایت میکردند، به او کمک میکردند، جمهوری اسلامی به کمک مردم توانست غلبه پیدا کند و دشمن را ناکام بگذارد. بنابراین، این هم عبرت دیگری است. امیدواریم که همه‌ی ما چشمهایمان را باز کنیم، گوشهایمان را باز کنیم، درست بیندیشیم، درست فکر کنیم، درست عمل بکنیم و بتوانیم از این عبرتهای بزرگ بهره ببریم.

خداوند بر درجات امام بزرگوار راحلمان بیفزاید، که این درسها را او به ما داد، او ما را در این راه به حرکت درآورد. و خداوند ان‌شاءالله ارواح مطهّر شهیدان را با روح مطهّر پیغمبر خدا محشور کند که آنها ما را در دنیا سربلند کردند. مجدّداً تبریک عرض میکنم و سلام خدمت حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه).

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته
 
 
بلدالامین، ص ۱۸۳ (اعمال ماه رجب)
۲) سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «او است آن کس که در میان بى‌سوادان فرستاده‌اى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند ...»
۳) سوره‌ی آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۶۴؛ «به‌یقین، خدا بر مؤمنان منّت نهاد [که‌] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند ...»
حریص و آزمند کردن
قرار گذاشتن و متعهّد شدن برای انجام کاری
سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۵۰؛ «آیا خواستار حکم جاهلیّتند؟ ...»
سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۳۳؛ «... و مانند روزگار جاهلیّتِ قدیم زینتهاى خود را آشکار مکنید...»
سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۶؛ «آن گاه که کافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند ...»
در پی اقدام یک افسر هندی در آتش زدن تصویر شهید سلیمانی در منطقه‌ی مگام، مردم کشمیر با تظاهرات و بستن مغازه‌ها به این قضیّه واکنش شدیدی نشان دادند که با عذرخواهی افسر هندی و نصب عکسهایی از ایشان و رهبر معظّم انقلاب، غائله خاتمه یافت.
(۱۰ آواز، بانگ

انجام مراسم حج به گونه‌ای که امروز در قالب و بافت همین مناسک متداول و مرسوم، برگزار می‌شود، از سابقه و پیشینه‌ای طولانی برخوردار است. شیوه و ترتیب حجِّ مسلمانان، با مناسکی از قبیل: «طواف» ، «سعی» ، «قربانی» و «رمی جمرات» به زمان سرسلسله پیامبران، حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) باز می‌گردد. همان‌گونه که به طور قطع، بینان‌گذار اصل حج نیز، آن حضرت بوده و خدای تعالی به او دستور فرمود تا اعلام حج کند و مردم را از هر سو به حجِّ خانه‌ی خود، فرا بخواند. در این مورد قرآن کریم می‌فرماید: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلي‏ کُلِّ ضامِرٍ يَأْتينَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَميق [حج/27] و مردم را براى انجام مناسک حج دعوت کن، تا پیاده و سواره بر هر شتر باریک اندام [چابک و چالاک] که از هر راه دوری مى‏‌آیند، به سوى تو آیند».

حجِّ مورد قبول و توصیه اسلام، سنّتی ابراهیمی است و شریعت مقدّس اسلام نیز، همان شکل حج را، بر مسلمانان تکلیف کرده؛ مناسک، اجزا، شرایط و ارکان آن را به ما آموخته است. البته در منابع روایی نقل شده است که حج، از سابقه‌ای بس طولانی برخوردار است؛ سابقه و قدمتی که امتداد آن، به سال‌ها قبل از خلقت حضرت آدم، ابوالبشر(علیه‌السلام) می‌رسد.
چنان‌که بر اساس روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) سابقه حج، به سه هزار سال قبل از آدم می‌رسد: امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «پس از آن که حج آدم(علیه‌السلام) به پایان رسید، جبرئیل به او فرمود: گوارا باد بر تو، ای آدم، بخشوده شدی، من این خانه را سه هزار سال قبل از تو طواف کرده‌ام».[1] در روایتی دیگر، امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «پس از آن که آدم از منی بازگشت [و حجش به پایان رسید] فرشتگان ملاقاتش کرده، به او گفتند: ای آدم، حَجّت نیکو! ما این خانه را دو هزار سال قبل از تو، طواف کردیم».[2]

بنابراین، جبرئیل سه هزار سال قبل از آدم، حج گزارده است و هزار سال پس از جبرئیل؛ یعنی دو هزار سال قبل از آدم، دیگر فرشتگان حج گزارده‌اند. مردی از امیرالمومنین(علیه‌السلام) پرسید: «از اهل آسمان نخستین کسی که حج گزارد، چه نام داشت؟ حضرت فرمود: جبرئیل نخستین حج‌گزار از آسمانیان بود».[3]
بعد از فرشتگان، نخستین کسی از زمینیان که حج به جا آورد، حضرت آدم ابوالبشر(علیه‌السلام) است که جبرئیل شیوه و آیین حج را به او آموخت و او نیز به همان صورت حج را به جا آورد.
در روایات صادره از طریق ائمّه(علیهم‌السلام) آمده است: آدم(علیه‌السلام) هفتصد حج و سیصد عمره انجام داده است. امام باقر(علیه‌السلام) در این باره فرمود: «آدم هزار بار با پای پیاده خانه‌ی خدا را زیارت نمود، که از این میان هفتصد مورد «حج»» و سیصد مورد دیگر «عمره» بود».[4] گر چه در میان اخبار و احادیث، در تعداد حج‌های آدم، اختلاف دیده می‌شود، اما در بسیاری از روایات، عدد «هفتصد حج» آمده است؛ روایاتی که کمتر از هفتصد را ذکر کرده‌اند، قابل توجیه هستند.
به هر تقدیر، پس از آدم، شیث و دیگر فرزندان او، تا زمان نوح(علیه‌السلام) حج می‌گزاردند، چنان‌که نقل شده است: بعد از آدم و فرزندان او، نوبت به حج نوح می‌رسد؛ امام صادق(علیه‌السلام) در این باره فرمود: «آدم و نوح حج گزاردند».[5]

پس از طوفان نوح(علیه‌السلام) محل دقیق کعبه نامعلوم بود و در فاصله زمانی بین نوح و ابراهیم(علیه‌السلام) محل خانه تپه‌ای سرخ رنگ بود که سیل آن را فرا نمی‌گرفت، مردم هم اگر چه محل دقیق خانه‌ی خدا را نمی‌دانستند ولی با محل تقریبی آن آشنا بودند. مظلومان و پناه جویان، از سراسر جهان به این محل می‌شتافتند، نزد این خانه دعا می‌کردند و هر کس در آن‌جا دعا می‌کرد، دعایش مستجاب و قبول می‌شد.

در زمانِ حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) به ایشان فرمان داده شد به اتّفاق همسرش به مکه بیاید تا آن خانه را تجدید بنا کرده، اعلام حجّ عمومی کند و خود نیز حج گزارد. ابراهیم خلیل(علیه‌السلام) چنین کرد و خانه را ساخت.
آورده‌اند که جبرئیل مکان خانه را به او نشان داد، مناسک حج را به او آموخت و ابراهیم همراه اسماعیل(علیهما‌السلام) و دیگر ساکنان حرم، به انجام مناسک پرداخته و حج گزارد. پس از ابراهیم و اسماعیل(علیهما‌السلام) سنت حج به طور مدام رایج بوده و تقدیس، تکریم و زیارت بیت، امتداد داشته است. «ازرقی» به نقل از «ابن اسحاق» آورده است که: «اسحاق و ساره نیز از جمله زائران بیت اللَّه و حاجیان خانه بوده‌اند».[6]

پس از این تاریخ نیز پیامبران و اصحاب آنان همواره حج را گرامی و به جا آورده‌اند. از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «هفتاد پیامبر از تنگه نزدیک مدینه عبور کردند و تلبیه گفتند. یونس(علیه‌السلام) هم از آن جمله بود و چنین تلبیه می‌گفت: «لبیک فراج الکرب لبیک» و موسی(علیه‌السلام) در تلبیه می‌گفت: «لبیک انا عبدک لبیک» و عیسی(علیه‌السلام) در مقام تلبیه می‌گفت: «لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک».
ابوبصیر از امام باقر(علیه‌السلام) روایت کرده است: «موسی بن عمران(علیه‌السلام) همراه با هفتاد پیامبر از فجاج روحاء [تنگه ای نزدیک مدینه] عبور کردند در حالی که می‌گفتند: «لبیک عبدک ابن عبدک».[7]

از روایات برمی‌آید که فرزندان هارون، شبر و شبیر نیز حج را به جا آورده‌اند. ابی بلال مکی می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام) را دیدم که از طرف درب خانه داخل حجر شد و در دو ذرعی خانه نماز گزارد، به ایشان عرض کردم هیچ یک از اهل بیت(علیهم‌السلام) را ندیدم که این جا نماز بگزارد، فرمود: این جا محل نماز شبر و شبیر فرزندان هارون است».[8]
سلیمان پیامبر، فرزند داود(علیهما‌السلام) نیز همراه با آدمیان، جنّیان و پرندگان حج گزاردند. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: «… به تحقیق حضرت سلیمان همراه جنیان و انسان ها و پرندگان و باد حج به جا آورد».[9]

به هر رو، آن‌چه از روایات برمی‌آید این است که همه یا عمده پیامبران حجّ گزارده‌اند. به گواهی روایات، حج، پس از ابراهیم(علیه‌السلام) در میان انبیا و امت‌هایشان رایج بوده است، چنانکه ازرقی از ابن اسحاق نقل می‌کند: «هرسال حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) سوار بر بُراق، حج به جا می‌آورد و پیامبران و امت‌هایشان نیز پس از ایشان حج گزاردند».[10] در این باب روایات دیگری است که پیامبران بسیار دیگری را در جمله حجّ گزاران آورده‌اند.[11]

________________________
پی‌نوشت:
[1]. صدوق‏، علل الشرائع‏، ج ‏۲، ص ۴۰۷ ‏.
[2]. صدوق، ‏من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۲۳۰٫
[3]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ‏۱۰، ص ۷۸٫
[4]. فاضل مقداد، جمال الدین مقداد، کنزالعرفان فى فقه القرآن، محقق، قاضی، سید محمد، ج‏۱، ص ۳۳۸٫
[5]. عیاشى، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، محقق، رسولى محلاتی، سید هاشم، ج‏۱، ص ۶۰٫
6]. قرطبى، محمد بن احمد،  الجامع لأحکام القرآن، ج ‏۲، ص ۱۳۰٫
[7]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏۸، ص ۷۹٫
[8]. همان، ج ‏۴، ص ۲۱۴٫
[9]. عیاشى، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، ج‏۱، ص ۶۰، سلیمان بن داود قد حجّ البیت بالجن و الانس و الطیر و الریح.
[10]. الجامع لأحکام القرآن، ج ‏۲، ص ۱۳۰٫
[11]. جهت مطالعه بیشتر به سایت حوزه نت مراجعه شود.

جمعه, 13 اسفند 1400 17:05

اسرار «سعی» از مناسک حج

هرکس به اندازه فهم خود از دریای بی‌نهایت مفاهیم و اسرار حج بهره می‌برد، این واقعیتی است که همه اندیشمندان اسلامی در مورد آن اتفاق‌نظر دارند، یک فرد کم‌سواد هم از حج بهره می‌برد و بی‌نصیب باز نمی‌گردد، یک اندیشمند و متفکر دینی هم بهره خاص خود را از حج می‌برد.

می‌توان از این واقعیت دو برداشت متفاوت داشت؛ یکی اینکه اجازه دهیم هر کسی به اندازه فهم خود از حقیقت حج بهره ببرد و یک برداشت دیگر هم این است که آموزه‌هایی را در این راستا ترویج دهیم تا معرفت مخاطب نسبت به مناسک حجّ بالا رفته و بتوانند هر چه بیشتر از واقعیت حجّ بهره‌مند شوند.

به همین جهت فرصت را غنیمت شمرده و طیّ نوشته‌های کوتاه به گوشه‌ای از اسرار حجّ از دیگاه ائمه معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و سخنان بزرگان‌دین اشاره می‌کنیم، در نوشتار‌ قبلی اسرار احرام و واجبات آن، و اسرار طواف را بیان کردیم[1] در این نوشتار به اسرار سعی بین صفا و مروه اشاره‌ی کوتاه و مختصری خواهیم داشت:

سعی، به معنی تلاش و راه رفتن سریع است و در اصطلاح فقه، پیمودن هفت مرتبه، تمام مسافت میان صفا و مروه می‌باشد.
«صفا» و «مروه» دو کوه کوچک در مکّه می‌باشند که در کنار مسجدالحرام و مقابل هم قرار دارند. این مکان، اکنون به صورت یک سالن، ساخته شده است. فاصله بین صفا و مروه، 420 متر است و حرکت در این مکان را «سعی» می‌نامند. سعی، یکی از واجبات رکنی است که از صفا شروع می‌شود و در مروه پایان می‌یابد.

در احادیث حکایت شده که حضرت ابراهیم(علیه السلام) به دستور الهی همسرش هاجر و حضرت اسماعیل(علیه‌السلام) را در سرزمین خشک مکه رها کرد و رفت، اسماعیل تشنه شد و هاجر در پی آب برآمد و نخست به سمت صفا رفت و صدا زد: «آیا در این سرزمین مونس و هم‌دمی هست؟». سپس به سمت مروه رفت و این حرکت را هفت بار انجام داد... سپس به سراغ کودک آمد و دید زیر پای او چشمه زمزم جوشیده است.[2] هاجر به دنبال مونس و دوست و رفع تشنگی بود، پس چشمه‌ای جوشید که هزاران سال است می‌جوشد.

این حکایت، به گوشه‌ای از اسرار «سعی» اشاره دارد و آن این است که هنگام رفت و آمد و هروله بین صفا و مروه انسان باید هاجر‌وار دنبال مونس و رفیق خود باشد. «سعی» نمادی از سعی و تلاش در دنیاست که انسان برای رسیدن به محبوب خویش علی رغم وجود مشکلات فراوان از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند و تا زمانی که به محبوب خود نرسیده، دست از سعی و کوشش بر نمی‌دارد در حقیقت سعی بین صفا و مروه تلاش برای رسیدن به محبوب است.

به تعبیر بزرگان، سعی بین صفا و مروه برنامه‌ی شروع سیر عملی و سلوک و مجاهدت است. «بندگی خالص، نهایت کمال مومن و مقامات سالک و منتهای مقصد عارف است، و در این برنامه، نشانه تلاش و تعهد، سیر است، که همان سعی بین دو کوه سخت است. که باطن آن‌ها صفا و نورانیت است. و این اقدام عملی و شروع در مجاهدت و سلوک و سیر بین دو مرحله عظیم و شدید است، اگر چه با هر موضوع سخت و امر مشکلی روبرو شود».[3]

در حقیقت سعی کننده با عمل خویش سیر و سلوک عملی را آغاز کرده و سختی راه را به دیده‌ی منّت می‌نهد و از هیچ مانعی نمی‌هراسد و با خوف و رجا به دنبال گمشده خویش می‌گردد، چنین کسی اگر تلاش کافی داشته و امیدوار به عنایات الهی باشد به مقامی می‌رسد که چشمه حکمت از درونش جوشیده و این چشمه تا ابد خواهد جوشید نه تنها خود فرد، بلکه دیگران را نیز سیراب خواهد کرد.

سعی صفا و مروه به ما می‌آموزد که در نومیدی‌ها بسی امید است، هاجر در جایی که آبی به چشم نمی‌خورد، تلاش کرد؛ خدا هم از راهی که تصور نمی‌کرد، او را سیراب نمود.[4] سعی بین صفا و مروه، حرکت بین خوف و رجاست. یعنی انسان سعی کننده از طرفی امید به رحمت و آمرزش الهی در این مکان دارد، و از طرف دیگر از عمل‌کرد گذشته و حساب‌رسی و عذاب الهی هراس‌ناک است.
در حدیث شبلی از امام سجاد(علیه‌السلام) حکایت شده که حضرا به او فرمودند: «آیا (در صفا و مروه) نیّت کردی که تو بین خوف و رجا هستی؟
گفت: نه.
حضرت فرمود: «پس سعی صفا و مروه نکرده‌ای».[5]

آیت الله جوادی در این مورد می‌گوید: «مومن همواره بین خوف و رجا به سر می‌برد، گر چه شدت و ضعف آن دو در مقاطع مختلف زندگی او، متفاوت است و این سرّ در سعی بین صفا و مروه جلوه‌گر است».[6]

این مهم است که ما محاسبه کنیم و به این نکته برسیم که ما در امور خودمان چه قدر اهل تلاش هستیم و در امری که به دین ما و به ملت ما مربوط مشود، چه قدر سعی و کوششی می‌کنیم؟ و آیا در این تلاش مخلص هستیم.

 

.....................................................................................
پی‌نوشت
[1]. به این مطلب و این مطلب  و این مطلب مراجعه کنید.
[2]. علل الشرایع، ص ۴۳۲ و بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۲۳۳ ـ ۲۳۴.
[3]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۱۱، ص ۸۱.
[4]. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۴۳.
[5]. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶.
[6]. صهبای حج، ص ۴۰۱.

جمعه, 13 اسفند 1400 17:01

وحدت و همدلی در سایه حج

صفوف به هم فشرده دور خانه خدا تماشا دارد، افرادی که تمام  منيّت‌ها را کنار گذاشته و همگی گرد سنگ و نشانی که به معبود اختصاص دارد می‌چرخند، سیاه و سفید، ثروتمند و فقیر، مریض و سالم، پیر و جوان به لباسی سفید اکتفا کرده و تمام زیبایی‌ها و امتیازات را به دور ریخته‌اند و در جهت رضایت معبودی یکتا می‌چرخند و فریاد لبیک سر می‌دهند، این همان اتحاد و همدلی است.

در مراسم حج همه مسلمانان با تفکرات و عقاید متفاوت، فرهنگ و نژادهای مختلف، دور هم جمع می‌شوند و همگی با اعتصام به خانه خدا، صحنه‌ای از یکی از آیات قرآن کریم را به نمایش می‌گذارند گه خداوند می‌فرماید:
«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آیاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ" [آل عمران آیه 103] و همگى به ریسمان خدا قرآن و اسلام، و هر گونه وسیله وحدت‏، چنگ زنید، و پراكنده نشوید! و نعمت بزرگِ خدا را بر خود، به یاد آرید كه چگونه دشمن یكدیگر بودید، و او میان دل‌هاى شما، الفت ایجاد كرد، و به بركتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفره‏ایى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشكار مى‌‏سازد شاید پذیراى هدایت شوید.»

همین که مسلمانان تمام اختلافات مذهبی و سیاسی را کنار گذاشته و برای مدتی کنار هم و در مکانی واحد به عبادت و بندگی خدا می‌پردازند اتحاد و همدلی به خوبی قابل مشاهده می‌باشد همان گونه که امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) می‌فرماید:
«امروز از جمله‏‌ى این موضوعات مهم و داراى اولویّت، مسئله‏‌ى اتّحاد مسلمانان و گشودن گره‏‌هاى فاصله‏‌افكن میان بخش‌هاى امّت اسلامى است. حج، مظهر وحدت و یكپارچگى و كانون برادرى و همیارى است.»[1]
ایشان در پیام زیبای دیگری می‌فرماید:
«حضور همزمان همه ملت‌ها با همه تفاوت‌های نژادی، مذهبی، فرهنگی و ظاهری در حج مظهر و فرصت واقعی وحدت اسلامی است. »[2]

مدت‌های زیادی است که دست‌های پلید سیاست‌هاى استعمارى براى تأمین مقاصد شوم خود اختلاف افکنی میان مسلمانان را در دستور كار خود قرار داده‌اند، ولى از آن طرف به بركت بیدارى اسلامى، ملّت‌هاى مسلمان به خوبی دشمنىِ جبهه‏‌ى استكبار و صهیونیسم را شناخته و در برابر آن موضع گرفته‏‌اند، اما دشمنان سنگدل سیاست تفرقه افکنی خود را شدت بیشتری داده و لذا با ایجاد جنگ‌هاى خانگى و به انحراف کشیدن انگیزه‏‌هاى مقاومت و مجاهدت، در حاشیه قرار دادن رژیم صهیونیستى و راه‏‌اندازى گروه‏‌هاى تروریستى تكفیرى و امثال آن در كشورهاى منطقه‏‌ى غربِ آسیا در صدد بر هم زدن این اتحاد و بیداری اسلامی هستند، دراین شرایط حساس است که مساله اتحاد از قبل بیشتر احساس می‌شود که مهم‌ترین راه رسیدن به آن سفر معنوی حج می‌باشد همان گونه که امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) می‌فرماید:
«جبهه‌ی مقابل كه بیداری و عزّت مسلمانان را برنمی‌تابد، با همه‌ی توان به میدان آمده و از همه‌ی ابزارهای امنیّتی، روانی، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی برای انفعال و سركوب مسلمانان و به خود مشغول ساختنِ آنان بهره می‌گیرد. نگاهی به وضعیّت كشورهای غرب آسیا از پاكستان و افغانستان تا سوریّه و عراق و فلسطین و كشورهای خلیج فارس، و نیز كشورهای شمال آفریقا از لیبی و مصر و تونس تا سودان و برخی كشورهای دیگر، حقایق بسیاری را روشن می‌سازد. جنگ‌های داخلی، عصبیّت‌های كور دینی و مذهبی، بی‌ثباتی‌های سیاسی؛ رواج تروریسم قساوت‌آمیز؛ ظهور گروه‌ها و جریان‌های افراط‌گر كه به شیوه‌ی اقوام وحشی تاریخ، سینه‌ی انسان‌ها را می‌شكافند و قلب آنان را با دندان می‌درند؛ مسلّحینی كه كودكان و زنان را می‌كشند، مردان را سر می‌برند و به نوامیس تجاوز می‌كنند، و حتّی در مواردی این جنایات شرم‌آور و مشمئز كننده را به نام و زیر پرچم دین مرتكب می‌شوند؛ همه و همه محصول نقشه‌ی شیطانی و استكباری سرویس‌های امنیّتی بیگانگان و عوامل حكومتی همدست آنان در منطقه است ...علاج بنیانی و اساسی را می‌توان در دو جمله‌ی كلیدی خلاصه كرد كه هر دو از بارزترین درس‌های حج است: اوّل: اتّحاد و برادری مسلمانان در زیر لوای توحید، و دوّم: شناخت دشمن و مقابله با نقشه‌ها و شیوه‌های او.»[3]

امید است که همه ما در طول عمری که خداوند مرحمت کرده است، توفیق انجام این عمل وحدت بخش و دشمن‌شکن را داشته باشیم و بتوانیم به خلوص نیت و عشق و معرفت خانه خدا را زیارت کنیم، تا مبادا به خاطر ترک حج یهودی یا نصرانی پا به جهان آخرت بگذاریم، همان گونه که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
«هرکس از دنیا برود، در حالی که فریضه حجة الاسلام را به جا نیاورده باشد، بدون این که حاجتی مانع او شده باشد، یا به جهت بیماری از آن بازمانده باشد، و یا پادشاهی از رفتن او جلوگیری کند، چنین فردی، به کیش یهودیت یا نصرانیّت خواهد مرد.» [4]
..................................
پی نوشت‌ها:
[1]. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
[2]. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
[3]. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
[4]. «مَنْ مات وَ لَمْ یَحج حَجّةَ الإسلام، لم یمنعه من ذلک حاجّة تحجف به أمْ مرض لا یطیق فیه الحجّ، أو سُلْطان یمنعه، فلیمت یهودیاً أوْ نصرانیاً» [کلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، ج‏4، ص: 269]

جمعه, 13 اسفند 1400 16:59

بُعد اخلاقى حج

مهم‌ترين فلسفه حج همان دگرگونى اخلاقى است كه در انسان‌ها به وجود مى‌‏آورد، مراسم احرام انسان را به كلى از تعينات مادى و امتيازات ظاهرى و لباس‌هاى رنگارنگ و زر و زيور بيرون مى‏‌برد، و با تحريم لذائذ و پرداختن به خود سازى كه از وظائف محرم است او را از جهان ماده جدا كرده و در عالمى از نور و روحانيت و صفا فرو مى‏‌برد، و آن‌ها را كه در حال عادى بار سنگين امتيازات موهوم و درجه‏‌ها و مدال‌ها را بر دوش خود احساس مى‌‏كنند يك‌مرتبه سبك‌بار و راحت و آسوده مى‌‏كند.
سپس مراسم ديگر حج يكى پس از ديگرى انجام مى‏‌گيرد، مراسمى كه علاقه‌‏هاى معنوى انسان را لحظه به لحظه با خدايش محكمتر و رابطه او را نزديكتر و قويتر مى‏‌سازد، او را از گذشته تاريك و گناه آلودش بريده و به آينده‌‏اى روشن و پر از صفا و نور پيوند مى‌‏دهد.

مخصوصاً توجه به اين حقيقت كه مراسم حج در هر قدم يادآور خاطرات ابراهيم بت شكن، و اسماعيل ذبيح اللَّه، و مادرش هاجر است، و مجاهدت‌ها و گذشت‌ها و ايثارگرى آن‌ها را لحظه به لحظه در برابر چشمان انسان مجسم مى‌‏كند، و نيز توجه به اينكه سرزمين مكه عموماً و مسجدالحرام و خانه كعبه و محل طواف خصوصاً يادآور خاطرات پيامبر اسلام و پيشوايان بزرگ و مجاهدت‌هاى مسلمانان صدر اول است اين انقلاب اخلاقى عميق‌تر مى‏‌گردد، به گونه‌‏اى كه در هر گوشه‏‌اى از مسجدالحرام و سرزمين مكه، انسان، چهره پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله) و على (عليه‌السلام) و ساير پيشوايان بزرگ را مى‏‌بيند، و صداى آواى حماسه‏‌هاى آن‌ها را مى‏‌شنود.
آرى اين‌ها همه دست به دست هم مى‌‏دهند و زمينه يك انقلاب اخلاقى را در دل‌هاى آماده فراهم مى‏‌سازند، به گونه‌‏اى توصيف ناشدنى ورق زندگانى انسان را برمى‌‏گردانند و صفحه نوينى در حيات او آغاز مى‏‌كنند.
بى جهت نيست كه در روايات اسلامى مى‏‌خوانيم: 
«كسى كه حج را به طور كامل انجام دهد از گناهان خود بيرون مى‏ آيد همانند روزى كه از مادر متولد شده» «1».
آرى حج براى مسلمانان يك تولد ثانوى است، تولدى كه آغازگر يك زندگى نوين انسانى مى‏‌باشد. البته احتياج به يادآورى ندارد كه اين بركات و آثار نه براى كسانى كه از حج تنها به پوسته‌‏اى از آن قناعت كرده، و مغز آن را بدور افكنده‏‌اند و نه براى آنها كه حج را وسيله تفريح و سير و سياحت و يا تظاهر و ريا و تهيه وسائل مادى شخصى قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده‌‏اند سهم آن‌ها همان است كه به آن رسيده‌‏اند!
.......................................................
پی نوشت‌ها:
[1]. «يخرج من ذنوبه كهيئته يوم ولدته امه!» [مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار ج 99 ص 26.]
[2]. مطلب برگرفته ازکتاب يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص: 436، تالیف آیت الله مکارم شیرازی

خرید نفت چین از ایران در ماه‌های اخیر به بالاترین رقم رسیده و از اوج 2017 یعنی زمانی که صنعت نفت ایران هنوز تحت تحریم‌های آمریکا قرار نداشت، پیشی گرفته است.

افزایش خرید نفت بزرگ‌ترین واردکننده نفت دنیا از ایران، در بحبوحه گفت‌وگوهای بین تهران و قدرت‌های دنیا بر سر احیای قرارداد اتمی برجام صورت‌گرفته است. امضای این قرارداد تحریم‌های نفتی ایران را لغو خواهد کرد.

بازگشت نفت ایران به بازار کمبود عرضه جهانی نفت را کاهش می‌دهد و قیمت نفت را که به‌دنبال حمله روسیه به اوکراین به بالاتر از 100 دلار در هر بشکه رسیده است، پایین می‌آورد.

اطلاعات ردیابی نفت‌کش‌ها نشان می‌دهد چین در ژانویه سال جاری میلادی بیش‌از 700 هزار بشکه در روز نفت از ایران وارد کرده است، این کشور در 2017، قبل‌از خروج دونالد ترامپ از قرارداد برجام و تحریم صادرات نفت ایران، 623 هزار بشکه در روز نفت از این کشور خریداری می‌کرد.

تخمین زده می‌شود واردات نفت چین از ایران در دو ماه پایانی سال گذشته میلادی به‌طور متوسط برابر با 780 هزار بشکه در روز باشد.

جو بایدن رییس‌جمهور آمریکا تا امروز اشخاص و شرکت‌های چینی را در بحبوحه مذاکرات بر سر احیای برجام، به‌خاطر خرید نفت ایران تحریم نکرده است.

تاجران عقیده دارند افزایش خرید نفت چین از ایران بدین معناست که نفت کمتری برای خریداران قبلی مثل هند و اروپا، در صورت برداشته شدن تحریم‌ها در دسترس خواهد بود.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده است واشنگتن از خرید نفت ایران توسط چین آگاه است و این مسئله را با پکن مطرح کرده است.

طبق گفته‌ تاجران نفت، محموله‌های نفت ایران در ماه ژانویه 5 دلار در هر بشکه پایین‌تر از شاخص نفت خام برنت به فروش می‌رسیدند، به‌این‌ترتیب، مخصوصاً پالایشگاه‌های مستقل چین برای خرید این نفت تشویق شده‌اند.

در صورت احیای قرارداد اتمی برجام، انتظار می‌رود ایران بخشی از فروش نفت خود را از پالایشگاه‌های مستقل چین به خریداران دیگر انتقال دهد اما مطمئناً این مشتریان را که طی دو سال گذشته بیش‌از 20 میلیارد دلار درآمد برای کشور داشته‌اند، از دست نمی‌دهد.

روزنامه تایمز در یادداشتی به موضوع تحریم روسیه توسط غرب و آمریکا پرداخت و نوشت: تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه آن‌طور که از ماجرای سوریه به نظر می‌رسد، کافی نیست. برای سوری‌هایی که در وسط زمستان سرد در چادرهای خود دور هم جمع شده‌اند، بمباران شهر کی‌یف چیز وحشتناکی است که آن را درک می‌کنند و کسانی که در سایر مناطق سوریه و در مناطق تحت کنترل دولت این کشور زندگی می‌کنند، آنها بخش دیگری از جنگ اوکراین را درک می‌کنند و آن تحریم‌های غرب است که طی روزهای گذشته اعلام شد و شوک‌هایی را در اقتصاد روسیه ایجاد کرد.

صف‌های طولانی در مقابل دستگاه‌های خودپرداز یادآور دوران اتحاد جماهیر شوروی است و مشخص شد که این تحریم‌ها به جای توقف صادرات گاز، هسته سیستم مالی روسیه را که مبتنی بر ۶۴۰ میلیارد دلار ذخایر خارجی است را به همراه بانک مرکزی روسیه هدف قرار می‌دهد.

ناتو تایید کرده است که به خاطر اوکراین وارد جنگ با روسیه نخواهد شد؛ اما همانطور که بارها و بارها در تحریم‌های اعمال شده علیه عراق و سوریه ثابت شده است؛ سیاست تحریم‌ها به جنگ نزدیک‌تر است. همچنین در این زمینه می‌توان به تحریم‌ها علیه ایران و کره شمالی اشاره کرد.

آمریکا، اتحادیه اروپا و انگلیس تیم بزرگی از دیپلمات‌ها و حقوقدانان را در اختیار دارند که تحریم‌ها را تدوین می‌کنند تا از انتقال انواع ارز، پروتکل‌های بانکی و ارزی جلوگیری کنند تا بیشترین آسیب را به هدف یعنی اقتصاد روسیه وارد کنند.

سیاستمداران غرب به شدت به تحریم‌ها اعتقاد دارند، طوری که هیچ یک از آنها لحظه‌ای فکر نمی‌کنند که آیا این تحریم‌ها ابزاری مؤثر و موفق هستند یا خیر؟ و همچنین به این مساله فکر نمی‌کنند که تحریم‌هایشان صرفا منجر به افزایش فقر میلیون‌ها شهروند می‌شود که هیچ دخل و تصرفی در سیاست رهبرانشان ندارند.

بسیاری از افراد خارج از احزاب سیاسی سوالات مذکور را مطرح می‌کنند؛ اما به آنها به دید مدافعان بشار اسد یا صدام نگاه می‌شود. رنج یک دهه پیش مردم عادی سوریه به دلیل جنگ و موارد دیگر، باید این سیاستمداران را به سمت لحظه‌ای مکث و تفکر در این باره سوق دهد. موضوع تحریم‌ها به راست و چپ ربطی ندارد؛ چراکه تعداد زیادی از منتقدان چپ تحریم‌های اعمال شده علیه عراق، سوریه و بعدها ایران از طرفداران اعمال آن بر رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دهه هشتاد میلادی قرن گذشته بودند. درباره راستگرایان نیز باید به دفاع "مارگارت تاچر" از سیاست "تعامل سازنده" با آفریقای جنوبی اشاره کرد که معتقد بود تحریم‌های شدید منجر به سرکشی می‌شود.

حزب محافظه کار انگلیس، زمانی که مشتاق تحریم رژیم صدام بود، تمامی موارد فوق را فراموش کرد. تحریم صدام به پذیرش شروط غرب و یا سرنگونی او منجر نشد و بشار اسد نیز در جای خود باقی ماند.

این اولین درسی است که باید در مجازات پوتین به آن توجه کرد. کسانی که فکر می‌کنند تحریم‌ها منجر به تغییر نظام مسکو می‌شود، به تاریخ نگاه نکرده‌اند، مگر اینکه بیش از پیش نسبت به قدرت دموکراسی روسیه خوشبین‌ باشند. آفریقای جنوبی به معنای واقعی یک دموکراسی نبود؛ اما آفریقایی‌ها انتخابی فراتر از دولت خود داشتند و آنها لذت خود را از ورزش‌های بین‌المللی مانند کریکت و راگبی در نظر می‌گیرند؛ اما روس‌ها در آینده نزدیک چنین فرصتی نخواهند داشت. تمام این مسائل به معنای آن نیست که در زرادخانه دیپلماسی جایی برای تحریم‌ها نیست. به عنوان مثال نظام ایران و برنامه‌ هسته‌ای‌اش از مورد اختلاف‌ترین مسائل در سیاست خارجه کنونی آمریکاست. بالطبع با روابط عاطفی با اسرائیل مرتبط است. چه کشورهای اروپایی که در حال حاضر با پوتین روبه‌رو هستند از برجام حمایت کنند یا نکنند می‌دانند ثابت شده که استفاده از تحریم‌ها محرک اصلی در دیپلماسی با ایران است.

اما باید مدنظر داشت که آیا این تحریم‌ها بخشی از یک طرح گسترده‌تر برای توقف استفاده از زور توسط روسیه است؟ و اینکه آیا مانند تحریم‌های ایران بخشی از سیاست چماق و هویج خواهد بود؟

اگر پوتین در جنگ خود علیه اوکراین موفق نشود، این اتفاق مانند اتفاقات صدام پس از جنگ ایران خطرناک خواهد شد. پوتین گفت: "اگر روسیه در جهان نباشد، چه نیازی به جهان هست؟". با این حال هیچ نشانه‌ای مبنی بر سرنگونی پوتین وجود ندارد، سیاست تحریمی که برای منزوی کردن او طراحی شده است، بی‌ارزش و مملو از خطر است. سیاست تحریم با هدف بازگرداندن روسیه به جامعه بین‌المللی، بهتر از محصور کردن یک روس محاصره شده در پناهگاه خود و مسلح به سلاح هسته‌ای و اعتقاد به هدف الهی است.

جوان مؤمن انقلابی

 

‌من به شما جوان های عزیز که فرزندان انقلابید و فرزندان نظام اسلامی هستید، این را هم بگویم: دشمنیِ جبهه‌ای که امروز در مقابل ایران اسلامی قرار گرفته و دشمنی می کند، متمرکز روی همین نقطه‌ی قدرتمند شدن ایران است؛ نمی خواهند این اتّفاق بیفتد.

این نگاه کلان را باید در همه‌ی حوادث و قضایا - قضایای سیاسی، قضایای اقتصادی، قضایای گوناگون بین‌المللی و منطقه‌ای که مربوط به کشورتان است - همواره در نظر داشته باشید، فراموش نکنید.

یک جبهه‌ی سیاسی پرقدرتی امروز در دنیا وجود دارد که نمی خواهد ایران اسلامی تبدیل بشود به یک کشور قدرتمند، به یک ملّت قدرتمند؛ از اوّلانقلاب هم همین‌جور بود.

من این را برای شما نقل بکنم: در سال ۵۷ که انقلاب اسلامی در ایران به‌وجود آمد و آن غوغای عظیم را در دنیا به راه انداخت، یک عدّه از نخبگان درجه‌ی یک سیاسی غرب - مثل کیسینجر، مثل هانتینگتون، مثل ژوزف نای، این چهره‌های برجسته‌ی نخبه‌ی سیاسی آمریکا و اروپا - یک سلسله مقالاتی را در همان اوائل انقلاب، در طول یک مدّتی منتشر کردند؛ مضمون این مقالات و این نوشته‌ها هشدار به دستگاه سیاسی غرب - به نظام سیاسی غرب، دولتهای غربی - بود؛ به آنها هشدار می دادند، می گفتند، این انقلابی که در ایران اتّفاق افتاده، به معنای تغییر یک هیئت حاکمه و جابه‌جایی هیئتهای حاکمه فقط نیست، این به معنای ظهور یک قدرت جدیدی است در منطقه‌ی به قول آنها خاورمیانه - که بنده این تعبیر را به‌هیچ‌وجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقه‌ی غرب آسیا؛ یک قدرت جدیدی دارد ظهور می کند که ممکن است از لحاظ تکنولوژی و علم به پای قدرت های غربی نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سیاسی و قدرت تصرّف در فضای پیرامونی خود، از قدرتهای غربی یا بالاتر است یا هم‌وزن آنها است و برای آنها چالش ایجاد خواهد کرد. این را آنها آن روز هشدار دادند، اعلام خطر کردند.

این به معنای این است [که‌] از نظر آنها بُروز و ظهور یک چنین قدرتی به معنای این بود که بساط نفوذ غرب در این منطقه‌ی حسّاس و ثروتمند و بسیار مهمّ استراتژیکی، این نقطه‌ی وصل سه قارّه به یکدیگر و مرکز نفت و مرکز ثروت و مرکز کانی‌های مهمّ مورد نیاز بشر که غرب اصرار داشته است همیشه بر اینجا تسلّط داشته باشد - تسلّط سیاسی، تسلّط اقتصادی و طبعاً تسلّط فرهنگی - از دست غرب خارج خواهد شد یا لااقل تسلّطشان دچار تزلزل خواهد شد؛ این را آن روز حدس زدند و البتّه درست فهمیدند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (سه‌شنبه) در سخنانی به مناسبت خجسته عید مبعث، مهمترین هدیه اسلام و بعثت به بشریت را دعوت به «تفکر و عقلانیت» و «تزکیه و مفاهیم اخلاقی» برای مقابله با جاهلیت دانستند و با اشاره به شکل گیری جاهلیت مدرن در غرب به‌صورت سازمان‌یافته و با ابعاد گسترده‌تر تأکید کردند: امروز مظهر واضح و کامل جاهلیت مدرن، رژیم مافیایی امریکا است که اساساً یک رژیم بحران‌ساز و بحران‌زیست است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به قضایای اوکراین و عبرت‌های آن، این موضوع را نمونه‌ای آشکار از سیاست بحران‌سازی امریکا خواندند و افزودند: برخلاف مواضع دوگانه غربی‌ها موضع ثابت جمهوری اسلامی ایران همواره مخالفت با جنگ و تخریب در همه مناطق دنیا است و علاج بحران اوکراین و قضاوت درباره آن را منوط به شناخت ریشه‌های واقعی آن می‌دانیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبریک عید سعید مبعث به ملت ایران و همه مسلمانان جهان، «گسترش عقلانیت» و «پرورش و گسترش  مفاهیم اخلاقی» را دو عنصر برجسته از سلسله ارزشهای اسلامی برشمردند و با اشاره به اینکه هر دو ارزش متعالی، بزرگ‌ترین هدیه بعثت و اسلام به بشریت است، گفتند: به‌واسطه بعثت پیامبر اسلام(ص)، مردم جزیرة العرب در دوران جاهلیت و با خصوصیاتی همچون گمراهی، نادانی، فتنه‌های بزرگ، تعصب‌های کور، خشونت و لجاجت، تکبر و حق‌ناپذیری و رذائل اخلاقی و ناهنجاری‌های جنسی، تبدیل به ملتی متحد، فداکار، با فضیلت، و دارای نیکوترین خلقیات و با آوازه‌ای جهانی شدند.

ایشان با تأکید بر اینکه بعثت و اسلام زمینه این کار به ظاهر نشدنی و محال را فراهم کرد، افزودند: مهمترین درس بعثت این است که اگر اراده مردم در طول اراده الهی قرار گیرد، کارها و اهدافی که براساس محاسبات انسانی رسیدن به آنها غیرممکن به نظر می‌رسد، محقق خواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی، ریشه‌کنی سلطنت در ایران و شکل‌گیری نظام اسلامی را نمونه‌ای از تکرار تجربه نبوی دانستند و خاطرنشان کردند: رهبری مخلصانه امام بزرگوار و همت ملت ایران باعث شد کار به ظاهر ناممکن محقق شود و سلطنت جائرانه‌ای که همه قدرتهای دنیا پشتیبان آن بودند، از بین برود و انقلاب اسلامی به ملت ایران عظمت ببخشد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه نقطه اوج نهضت نبوی، تشکیل حکومت اسلامی است، خاطرنشان کردند: برخلاف نظر عده‌ای که دین را جدای از سیاست و حکومت معرفی می‌کنند، تشکیل حکومت، شورانگیزترین بخش نهضت نبوی است و پیامبر اسلام(ص) به تشکیل حکومت نیز اکتفا نکردند و بعد از آن به مقابله همه جانبه با دشمنان پرداختند.

ایشان مهمترین جهت گیری پیامبر اسلام(ص) در بعثت را مقابله با جاهلیت دانستند و با اشاره به ابعاد مختلف این جاهلیت، تأکید کردند: امروز همان ابعاد جاهلیت پیش از اسلام، به صورت سازمان یافته و به‌شدت گسترده در دنیای به‌اصطلاح متمدن غربی که بر پایه حرص و طمع بنا شده است، وجود دارد.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: حرص و طمع، پول، تبعیض، استفاده از علم و فناوری برای کشتار انسانها، غارت کشورهای ضعیف، و ابتذال شدید اخلاقی و هرج و مرج جنسی، شاخص‌ها و پایه‌های اصلی تمدن غربی است که در واقع شکل مدرن شده همان جاهلیت پیش از اسلام است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بهره گیری از درس‌های بعثت برای مقابله با جاهلیت مدرن را ضروی خواندند و گفتند: «تقویت ایمان دینی»، «توسعه گروههای مؤمن و مقاوم در سراسر جهان»، «قوت و استحکام نظام اسلامی»، «برنامه خردمندانه و حکمت آمیز» و «شناخت وسیع مختصات جاهلیت مدرن» عواملی هستند که زمینه مقابله با این جاهلیت را فراهم می آورند.

ایشان با تأکید بر اینکه نظام اسلامی یک نمونه برای مقابله با جاهلیت مدرن است، افزودند: با اینکه نظام اسلامی هنوز در نیمه راه است و هنور با هدفهای بزرگ فاصله زیادی دارد اما برای مسلمانان و مردم دنیا یک الگوی جذاب است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ماجرای چندی پیشِ توهین پلیس در یک کشور به عکس سردار سلیمانی و ایستادگی مردم و مجبور شدن پلیس به عذرخواهی، خاطرنشان کردند: این نمونه نشان می‌دهد الگوی نیمه‌کاره انقلاب اسلامی جذاب است و اگر مسیر به خوبی ادامه پیدا کند و کارها با اتقان پیش برود، قطعاً یک الگوی بسیار جذاب به‌وجود خواهد آمد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نمونه واضح و کامل جاهلیت مدرن در دنیای امروز را رژیم آمریکا دانستند و با تأکید بر اینکه «بحران‌سازی» از ویژگی‌های اصلی آمریکا است، افزودند: رژیم آمریکا «بحران‌ساز و بحران‌زیست» و اساساً یک «رژیم مافیایی» است که شبکه‌های مافیای سیاسی، اقتصادی و اسلحه‌سازی در درون آن، از گسترش بحرانها در جهان، تغذیه و ارتزاق می‌کنند.

ایشان با اشاره به نقش مؤثر شبکه‌های مافیایی در کنترل و هدایت سیاستهای آمریکا، گفتند: این مافیاها که حتی روی کارآمدن و برکناری رؤسای جمهور آمریکا به دست آنها است، برای بقاء خود به خلق بحران و ایجاد کانون‌های بحران در مناطق مختلف دنیا نیاز دارند.

رهبر انقلاب بحران‌های پدید آمده در سالهای گذشته همچون ایجاد داعش را از جمله بحران‌آفرینی‌های رژیم مافیایی آمریکا برشمردند و افزودند: سگ دست‌آموز آنها یعنی داعش که خودشان به ایجاد آن اعتراف کردند، انسانهای بی‌گناه را علناً سر می‌برید و زنده زنده می‌سوزاند و یا در آب غرق می‌کرد تا کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا از این بحران‌ها استفاده حداکثری کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بحران اوکراین را نیز نتیجه سیاست‌های آمریکا خواندند و تأکید کردند: امروز اوکراین قربانی سیاست بحران‌سازی آمریکا است زیرا آمریکا بود که با دخالت در مسائل داخلی اوکراین، راه انداختن اجتماعات و ایجاد کودتای مخملی و رنگی، حضور سناتورهای آمریکایی در اجتماعات معارضان و جابجا کردن دولتها، این کشو را به این نقطه کشاند.

ایشان با تأکید بر موضع ثابت جمهوری اسلامی ایران در مخالفت با جنگ، گفتند: ما با جنگ، کشته شدن مردم و تخریب زیرساخت‌های متعلق به ملتها در هر جای دنیا مخالفیم. این حرف ثابت جمهوری اسلامی است و سیاست ما مانند غربی‌ها دوگانه نیست که بمب انداختن بر سر کاروان عروسی در افغانستان و کشتن مردم عراق، مبارزه با تروریسم نام بگیرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نمونه‌هایی از بحران‌سازی‌های امریکا اشاره کردند و افزودند: آمریکا در شرق سوریه چه می‌کند؟ چرا نفت سوریه را می‌دزدند؟ چرا در افغانستان ثروت ملی مردم را می‌ربایند و غصب می‌کنند؟ چرا در غرب آسیا از جنایات شبانه‌روزی صهیونیست‌ها دفاع، و همه این بحران‌سازی‌ها را به اسم دفاع از حقوق بشر انجام می‌دهند؟

ایشان، جنایت علیه مردم یمن را نمونه دیگری از رفتار متناقض غرب و آمریکا خواندند و گفتند: هشت سال است که مردم یمن زیر بمباران هستند اما غربی‌ها نه تنها محکوم نمی‌کنند بلکه از جنایت علیه مردم، پشتیبانی تبلیغاتی، رسانه‌ای، زبانی و حتی حمایت عملی می‌کنند.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم، گفتند: اما علاج بحران در صورتی ممکن است که ریشه‌های آن شناخته شود. ریشه بحران در اوکراین، سیاستهای آمریکا و غرب است که باید آن را شناخت و بر اساس آن قضاوت و اقدام کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیان عبرت‌های مهم از قضایای اوکراین، خاطرنشان کردند: عبرت اول برای همه دولتها این است که پشتیبانی قدرتهای غربی از کشورها و دولتهای دست‌نشانده آنها یک سراب است و واقعیت ندارد.

ایشان، اوکراینِ امروز و افغانستانِ دیروز را دو شاهد زنده برای دولتهای متکی به آمریکا و اروپا خواندند و افزودند: هم رئیس‌جمهور اوکراین و هم رئیس‌جمهور فراریِ افغانستان گفتند که ما به آمریکا و دولتهای غربی اعتماد کردیم اما آنها ما را تنها گذاشتند.

رهبر انقلاب، در بیان عبرت دوم، «مردم» را مهمترین پشتوانه دولتها خواندند و افزودند: اگر در اوکراین مردم وارد میدان می‌شدند، وضع دولت اینگونه نمی‌شد اما چون مردم دولت را قبول نداشتند وارد نشدند. همچنانکه مردم در زمان حمله آمریکا به عراق در دوران صدام به میدان نیامدند اما همین مردم در مقابل حمله داعش به میدان آمدند و با سرکوب آن خطر بزرگ، داعش را به عقب راندند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مردم را عامل اصلی استقلال کشورها خواندند و با اشاره به تجربه شیرین ملت ایران در غلبه بر دشمن بعثی که متکی به حمایت همه قدرتها بود، گفتند: باید با چشم باز و اندیشه و عمل درست، بتوان از عبرتهای بزرگ بهره گرفت.