
emamian
آثار و پیامدهای گناه از نگاه قرآن و روایات
ذنوب، گناهان دنبالهدار
واژه ذنب که به معنای دم و دنباله و معانی دیگر آمده است، خود بهترین گواه بر این نکته است که برخی از اعمال و رفتارهای ضد هنجاری بشر، پیامدهای زیانباری دارد. این آثار و پیامدها در ابعاد مادی و معنوی و نیز در دنیا و آخرت در پی گناه میآید.
امام صادق(ع) میفرماید: هر گاه آدمی گناهی کند، نقطهای سیاه در دلش نمودار میگردد؛ اگر توبه کند، سیاهی محو میشود و اگر بر گناهان بیفزاید، سیاهی بیشتر میشود تا بر دلش چیره میشود. از آن پس هرگز رستگار نخواهد شد. (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج ۱۱، ص ۲۳۹)
در آموزههای قرآنی، این معنا مورد تاکید است که هر کسی نوری الهی را در خود دارد که میتواند با رفتارهای نیک و ایمان واقعی آن را تقویت کند و یا آنکه آن نور را به تاریکی تبدیل کند. همان گونه که انسانها به کمک نور هدایت کتب وحیانی چون قرآن، از ظلمات متعدد بیرون میروند و به نور در میآیند، همچنین کافران و منکران و نیز گناهکاران، از نور الهی که در اختیار دارند، اندک اندک بیرون رفته و به ظلمات مطلق در میآیند، به گونهای که اگر دست خویش را دراز کنند و جلوی چشمان خویش بگیرند نمیتوانند آن را ببینند.
بدین ترتیب نور الهی از دست میرود و در قیامت نیز آنچه را کاشتهاند و ساختهاند به صورت مجسم میبینند. از این رو خداوند در سوره حدید حکایت منافقان را بیان میکند که در تاریکی به سر میبرند و به مومنان التماس میکنند تا از نورشان اقتباس کنند ، ولی از آنجا که رستاخیز جایی برای این گونه کارها نیست، با دیواری از نومیدی مواجه میشوند و در تاریکی خود فرو میروند.
در حقیقت گناهان، اندک اندک شاکله وجودی شخص را چنان متحول و دگرگون میسازد که هیچ آثاری از نور الهی در او نمیماند، همان نور الهی که هستی را روشن ساخته و از عدم به وجود در آورده است. از این رو از خسران و زیانی
سخن به میان میآید که بسیاری از مردم جز مومنان نیکوکار و نیکوخواه بدان گرفتار میشوند؛ (سوره عصر) زیرا از سرمایه وجود نوری خویش زیان میکنند و چیزی برای خویش نمیگذارند.
* بلاها، دستاوردهای بشری
از آموزههای قرآنی این معنا به دست میآید که بلاها چیزی جز دستاوردهای بشری نیست. لذا خداوند بارها از «بما کسبت ایدی الناس» سخن به میان آورده است که به صراحت به معنای دستاوردهای بشری میباشد که همان بلایایی هستند که مردم بدان گرفتار میشوند.
خداوند در آیه ۳۰سوره شوری بصراحت بیان میکند: وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ؛ هر گرفتاری و بلایی که بر شما وارد میشود به سبب دستاوردهای شماست و این در حالی است که خداوند از بسیاری از گناهان شما گذشت میکند.
بنابراین اگر خداوند میخواست انسانها را به همه گناهان میگرفت ،دیگر رنگ آسایش و آرامش را به خود نمیدیدند و همواره در گرفتاری بودند، در حالی که خداوند از بسیاری از گناهان ما میگذرد و بازهم همان درصد اندک گناهان باقی مانده، این همه آثار از خود به جا میگذارد و ما همواره در مصیبت و گرفتاری هستیم. از این رو امام باقر(ع) میفرماید: هیچ مصیبتی جز در اثر گناه به بنده نمیرسد و آنچه را خداوند در میگذرد بیشتر است. (وسایل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۳۸)
از نظر قرآن اصولا انسانها در گرو اعمال خوب و بد خویش است (مدثر، آیه ۳۸) و آنچه در دنیا میبیند گوشهای از پیامدهای خودساختههای اوست و در آخرت همه این دستاوردها و پیامدها بهطور دقیق بروز و ظهور میکند و انسان مجازاتهای خوب و بد خویش را دریافت میکند. (غافر، آیه ۱۷ و نیز ابراهیم، آیه ۵۱)
به هر حال همه بلاها و گرفتاریها و مصیبتها، ریشه در اعمال بد و زشت انسانها دارد و آنها در زندگی دنیوی بخشی از آثار بد دستاوردهای خود را میبینند، شگفت اینکه حتی زمین و موجودات آن نیز از آثار بدرفتاری و زشتکاری آدمها در امان نیستند و خداوند بصراحت بیان میکند که :فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب دستاوردهای مردم ظاهر شد تا این گونه ،بخشی از اعمال خویش را بچشند شاید عبرت گیرند و به خدا و کار نیک باز گردند.(روم ، آیه ۴۱)
امیرمومنان علی(ع) به عنوان نمونه به مسئله شهوترانی اشاره میکند و میفرماید: هر که به سوی شهوترانی بشتابد به سوی آفات شتافته است. (غررالحکم، آمدی، ص ۶۶۶) به این معنا که شهوترانی به عنوان یک نمونه از رفتارهای ضد هنجاری، موجب بلاها و آفات است و کسی که به سمت شهوترانی میشتابد در حقیقت به سوی بلا و آفات میگریزد.
* ابداع در گناه، ابداع در بلا
یکی از خصوصیات و صفاتی که انسانها از خداوند دارند، مبدع بودن است. البته انسانها این توانمندی را بیشتر در امور زشت و ضد کمالی به کار میگیرند و بیشتر از آنکه متوجه جلب کمالات و ایجاد امور کمالی باشند، در اندیشه دستیابی به هدفهای زودگذر دنیوی میافتند و قدرت ابداع را برای پاسخ گویی به شهوات به کار میگیرند.
خداوند درباره قوم لوط از امور ابتکاری آنان سخن میگوید و میفرماید: و لوط را [فرستادیم] هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا آن کار زشت [ى] را مرتکب مىشوید، که هیچ کس از جهانیان در آن بر شما پیشى نگرفته است؟ (اعراف، آیه ۸۰)
این کار زشت که آنان ابداع کرده و پیشتاز در این عرصه بودند، لواط و مساحقه و هم جنس بازی بود. چنانکه در آیه ۸۱ سوره اعراف در ادامه آیه پیشین آمده است: شما به جای زنان با مردان شهوت میرانید. شما مردمی تجاوزکار هستید.
همین مسئله موجب شد تا به گناهانی عذاب شوند که درباره اقوام دیگر سابقه نداشته است. قوم لوط از نخستین اقوامی بودند که از آسمان سنگباران شدند (فرقان، آیه ۴۰ و هود، آیه ۸۲) و این گونه بلای سنگ سار آسمانی پدید آمد. همچنین به عذابهای دیگر چون صیحه و صدای وحشتناک (حجر، آیه ۷۳)، توفانی از شن و سنگریزه (قمر، آیات ۳۳ و ۳۷)، زلزله (عنکبوت، آیات ۳۳ و ۳۴) و زیر و رو شدن سرزمین و خانههایشان (هود، آیه ۸۲ ) گرفتار شدند.
امروزه اشکال جدیدی از گناهان از سوی مردم ابداع و اختراع میشود که میتوان به گناهان اینترنتی، تلفن همراهی و مانند آن اشاره کرد که بسیاری از خانوادهها را از هم میپاشد و زمینه گسترش گناهان جدید را فراهم میآورد. این گونه است که بلاها و آفات و مصیبتها نیز جدید و تازه است که بلای اخیر کرونا از این دست بلاهای فراگیر و وحشتناک است. نوآوری انسان در عرصه گناه به معنای نوآوری دراشکال جدید عذاب است. از امام رضا(ع) روایت است که فرمود: هر گاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که پیش از آن، نسبت به آن آگاهی نداشتند، خداوند بلاهای جدیدی را بر آنان میآورد که پیش از آن نبود و از آن آگاه نبودند.(وسایلالشیعه، ج ۱۱، ص ۲۴۰)
* خود کرده را تدبیر نیست
چنانکه گفته شد همه بلاها و مصیبتها از دستاوردهای بشری است. بنابراین مشکلات روحی و روانی، مادی و معنوی در زندگی بشر و جوامع انسانی ریشه در رفتار و اعمال خود انسان دارد و بازتابی از آنهاست.
جالب اینکه در برخی از موارد انسان نعمتی را دارا میباشد ولی آن را از دست میدهد. با نگاهی به آموزههای اسلامی این معنا اثبات میشود که خاستگاه این از دست رفتنها را میبایست در خود جستوجو کرد. از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: خداوند هیچ نعمتی را از بنده نمیگیرد مگر آنکه گناهی مرتکب شده باشد و به سبب آن گناه استحقاق سلب آن نعمت را پیدا کند. (کافی، کلینی، ج ۲، ص ۲۷۴)
برخی از دوستان گلایه دارند که توفیق نماز شب از ایشان گرفته شده است. ایناشخاص باید به خودشان مراجعه کنند که چه اعمالی را انجام دادهاند که توفیق اجتهاد شبانه از ایشان گرفته شده و از برکات و مقام محمود آن بینصیب شدهاند؛ زیرا آدمی گاهی مرتکب گناه میشود و در اثر آن از نماز شب محروم میشود. تاثیر کار زشت در انسان سریعتر از تاثیر کارد در گوشت است. (محاسن، برقی، ج ۱، ص ۱۱۵)
بنابراین باید گفت که خود کرده را تدبیر نیست و اگر شخص بخواهد ریشهیابی کند میبایست در خود جستوجو کند که چه گناه و خطایی را مرتکب شده است که این گونه از توفیقات الهی باز مانده است.
* کاهش عمر
یکی از علل افزایش عمر آدمی و کاهش آن، صله رحم و قطع آن و نیز گناهان دیگر است. بسیاری از مردمان به اجل طبیعی نمیمیرند. بسیاری از مرگهای ناگهانی از قبیل تصادفات و مانند آن ریشه در گناهان آدمی دارد که موجب میشود تا عمر کوتاه شود.
امام صادق(ع) میفرماید: من یموت بالذنوب اکثر ممن یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمار؛ كسانى كه به وسيله گناهان خود مىميرند بيش از كسانى هستند كه با اجلهاى معيّن از دنيا مىروند و كسانى كه با نيكىهاى خود زندگى مىكنند بيش از كسانى هستند كه با عمر طبيعى خود زندگى مى کنند. (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۳)
* نگاهی به آثار برخی از گناهان
در اینجا بهتر آن است که به آثار دنیوی برخی از گناهان اشاره شود؛ تا معلوم شود چرا به مصیبتی خاص گرفتار میشویم و راهکار ترک آن را نیز خواهیم آموخت. بدنامی بسیاری از افراد به سبب دوستان ناباب است. از این رو از انتخاب دوست بد پرهیز داده شده است ، زیرا آثار دنیوی آن، بدنامی خود شخص است؛ چرا که مردم با همنشین وی او را میشناسند. (کلمه الرسول الاعظم، ص ۴۴۸)
امام صادق(ع) درباره کسی که در مواضع تهمت قرار میگیرد میخواهد تا به جای سرزنش دیگران، خود را سرزنش کند؛ (وسایل الشیعه ، ج ۸ ، ص ۴۲۲) زیرا این رفتار خود اوست که وی را به این مصیبت افکنده است و محل تهمت قرار گرفته است. اگر از مواضع تهمت دوری میگزید هرگز متهم به این امور نمیشد؛ چرا که شخصی که با اهل تهمت نشست و برخاست دارد، سزاوارترین مردم به تهمت است. (مستدرک وسایلالشیعه، ج ۲، ص ۶۵)
دروغگویی از مهمترین عوامل خیانت (مجموعه ورام ، ج ۱ ، ص ۱۱۴) و خبائث(بحارالانوار، ج ۷۲ ، ص ۲۶۳) ، فجور (همان) ورود به دنیای نفاق(مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۳)، خروج از مروت (بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۲۵۹) و امور دیگری است که دنیای آدمی را همانند آخرت وی به تباهی میکشاند. از این رو خداوند در آیه ۳۰ سوره حج فرمان میدهد تا از سخن دروغ و شهادت دروغ پرهیز شود.
خیانت، عامل از میان رفتن برکات از شخص و جامعه است. لذا گفتهاند هرگاه در جامعهای خیانتها آشکار شود برکات از آن جامعه رخت بر میبندد.(غرر الحکم ، ص ۳۱۲)
امام صادق(ع) از آثار و پیامدهای گسترش زنا در جامعه را افزایش مرگهای ناگهانی میداند و از پیامبر(ص) نقل میکند که آن حضرت(ص) میفرماید : اذا کثر الزنا من بعدی کثر موت الفجاه؛ هر گاه پس از من زنا فراوان شود، مرگ ناگهانی نیز فراوان میشود. (وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۳۱)
امیرمومنان علی(ع) نیز زنا را باعث فقر و بینوایی آدمی میداند (بحارالانوار، ج ۷۹ ، ص ۲۳) و امام صادق(ع) میفرماید: زنا از جمله گناهانی است که جلوی روزی و رزق را میگیرد.(همان )
* ارتباط گناه و زمین لرزه
از نظر بسیاری از مردم که در عصر علم و دانش به سر میبرند، سخن گفتن از ارتباط میان گناه و زمین لرزه، بیشتر به طنز میماند و آن را امری خرافی میدانند؛ ولی برای کسانی که فراتر از دانشهای حسی به مسئله مینگرند و جهان مادی را تنها بخشی از عوالم هستی بر میشمارند، نه تنها امری خرافی و یا طنز نمیباشد، بلکه مسئله مهمی است که میبایست درباره حدود و مرزهای تاثیر آن اندیشید و راهکارهایی برای مقابله با تاثیرات سوء رفتار خود بر سرنوشت انسان، جامعه و زمین بیان کرد.
بر پایه آموزههای قرآنی، هیچ چیز هستی از دایره مالکیت و قدرت و ربوبیت الهی خارج نیست و خداوند همان گونه که بر پایه قوانین تکوینی ،جهان را مدیریت میکند بر پایه سنتهای الهی نیز جهان را به سمت و سویی هدایت میکند که حکمت و فلسفه آفرینش بدان تامین شود.
این گونه است که رفتارهای آدمی در جهان تکوین تاثیر میگذارد چنانکه دعاها نیز این گونه عمل میکند. خداوند در اثبات این ارتباط تنگاتنگ در آیه ۹۶ سوره اعراف میفرماید که ایمان و تقوای مردمان موجب میشود تا درهای روزی به سوی ایشان باز شود و از برکات زمین و آسمان بهرهمند شوند. این بدان معناست که رفتار آدمی در افزایش روزی، باران مناسب، تغییر آب و هوای مناسب و مانند آن تاثیرگذار است.
این آیه و آیات مشابه دیگر بر این نکته تاکید میورزند که تمام رخدادهای جهان، از علتهایی ناشی میشود که گاه از دید ما نهان است. بر این اساس است که حضرت امیرمومنان علی(ع) در دعای مشهور کمیل میفرماید: اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء؛ خدایا گناهانی که بلا نازل میکند بر من ببخش. زیرا جامعه برخی از گناهان چون زنا را مرتکب میشود که زلزله یکی از پیامدهای طبیعی آن خواهد بود. اگر به آیاتی که درباره عذابهای اقوامی چون نوح، عاد، ثمود، لوط و مانند آن توجه شود، میبینیم که عذابهای هلاککننده آنان، اموری چون سیل، زلزله، توفان شن و سنگریزه و مانند آن بوده است که به ظاهر حوادث و رخدادهای طبیعی میباشد.
هر چند خداوند همواره مطابق اسباب طبیعی جهان را مدیریت میکند، ولی این بدان معنا نیست که اسباب عالیتر را نفی کنیم. آنچه به نظر میرسد و در آزمایشگاه و دانش تجربی به دست میآید تنها عوامل نزدیک میباشد و عوامل دورتر به چشم نمیآید. از این رو باور تاثیر گناه بر ایجاد زلزله و یا مرگ ناگهانی، یا کاهش رزق و روزی به چشم نمیآید. این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که همانگونه که مرگ ناگهانی دلیل بر این معنا نیست که شخصی حتما گناهی مرتکب شده است، اگر در جایی زلزله آمد، دلیل بر آن نیست که حتماً در همان نقطه گناهی روی داده، بلکه عوامل طبیعی ایجاد میشوند و مکانی که بیشتر آمادگی برای حادثه دارد، آسیب میبیند. در عین حال عواملی غیر از گناه مستقیم، وجود دارد که به ایجاد حادثه کمک میکند، مثلاً تخریب طبیعت، از بین بردن جنگلها، ضعف پوشش گیاهی که عامل بروز سیل است که در اصل ریشه در جهل و گناه انسانهای متجاوز دارد.
راههای تقویت قناعت در زندگی
قناعت در لغت به مفهوم «میانهروی و اعتدال و رعایت حد وسط» است. و در اصطلاح به این معناست که: آدمی در زندگی خود و خانوادهاش در مصرف مال، روش میانه روی را در پیش بگیرد.
به عبارت دیگر، مرد خانه و یا نانآور زندگی، در هزینه کردن و مصرف نمودن داراییاش برای خود و همسر و فرزندانش، نه اسراف و زیادهروی کند و نه سختگیری و تنگنظری نماید. ناگفته نماند که قناعت غیر از سخاوت است.
زیرا قناعت، همانطور که بیان شد، خرج کردن و مصرف نمودن مال برای خود و خانواده است، اما سخاوت، خرج کردن و مصرف نمودن و بخشیدن مال برای دیگران و کسانی خارج از خانواده
است.
قناعت، از جمله ارزشهای متعالی اخلاقی مورد پسند خداوند است که انسان را از افتادن به ورطه «حرص و طمعورزی و به تعبیر قرآن حسرت» باز میدارد. (درسهایی از اخلاق، علی مشکینی، ص 153 - معراج السعادهًْ / ملا احمد نراقی، ص 331 - اسراء/ 29)
* تشبیه زیبا
در یکی از روایات، برای روشن شدن معنای «سختگیری، اسراف، قناعت» تشبیه جالب توجهی صورت گرفته است.
وقتی که امام صادق(ع) آیه 67 سوره فرقان را تلاوت فرمود (بندگان خاص خدا، کسانی هستند که هرگاه انفاق میکنند، نه اسراف میورزند و نه سختگیری مینمایند، بلکه در میانه این دو،حد وسط را رعایت میکنند) آنگاه حضرت مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت به طوری که هیچ سنگی از دستشان زمین نمیریخت، سپس فرمود: این همان تنگنظری و سختگیری است.
بار دوم، مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه سنگها روی زمین پخش شد، و سپس فرمود: این همان اسراف است.
مرتبه سوم، مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را باز کرد به گونهای که مقداری از سنگریزهها زمین ریخت و مقداری دیگر در دست حضرت باقی ماند، و فرمود: این همان قوام و میانهروی و قناعت است.(گفتار معصومین،ناصر مکارم شیرازی، ج 3 ص 101)
* قناعت، سبک زندگی متعالی
ممکن است هر یک از ما در زندگی به علل گوناگونی، مال و ثروت و درآمد زیادی داشته باشیم. داشتن مال فراوان به طور یقین عیب و اشکالی ندارد. آنچه که در این مقاله مورد بحث است، نحوه مصرف مال و دارایی و ثروت است. به عبارت دیگر، چگونه کسب کردن و اندوختن مال، مربوط به بحث رزق حلال میشود و چگونه مصرف کردن و هزینه نمودن آن، مربوط به بحث قناعت (و یا اسراف و یا تنگنظری) است.
به طور کلی خانوادهها به لحاظ وضع زندگی مادی سه گروه هستند: ثروتمند، متوسط و ضعیف. اسلام از هر سه قشر جامعه انتظار دارد که روش زندگی خود را براساس آموزه قناعت پایهریزی کنند و در پرتو عمل به همین شیوه از زندگی است که به سعادت و خوشبختی واقعی میرسند.
* قناعت ثروتمندان
ثروتمندان وقتی که زندگی خود و مصرف داراییشان را در حد کفاف و نیاز، تنظیم کرده باشند، در چنین شرایطی چندین دستاورد ارزشمند خواهند داشت، از جمله:
1- از اسراف و زیادهروی که خود گناه بزرگی است، دوری میجویند.
روزی کارگران امام رضا(ع) میوه میخوردند،ولی هنوز آن را به طور کامل نخورده، به گوشهای میانداختند. امام با ناراحتی فرمود: سبحانالله، اگر شما به این میوهها نیاز ندارید، افراد دیگری هستند که محتاج آن باشند.
چرا میوهها را دور میریزید؟ مقداری را که به آن نیاز ندارید، به نیازمندان بدهید. (همان، ص 102)
2- حرص و طمع را به دل و جان خود راه نمیدهند و در پی کسب مال بیشتر، به این در و آن در نمیزنند.
روزی عثمان (خلیفه سوم) دویست دینار برای ابوذر فرستاد و گفت: به او سلام برسانید و بگویید: این پول را صرف احتیاجات خود کند و از حلال بودن آن مطمئن باشد. زیرا از مال شخصی خودم است و به حرام آمیخته نشده است.
ابوذر پاسخ داد: من به چنین مالی احتیاج ندارم، چون اکنون بینیازترین مردم هستم. پرسیدند: در خانه تو که چیزی نمیبینم. جواب داد: زیر این پارچه دو قرص نان جوین است. که همان مقدار فعلا برایم کافی است و به این پول نیاز ندارم، آن را برگردانید. (هزار و یک حکایت اخلاقی، محمدحسین محمدی ص 239)
3- وقت و عمر گرانمایه خود را به خاطر افزایش ثروت در دنیا، تلف نمیکنند. روزی پیامبر(ص) از اصحاب خود پرسیدند: کدام یک از شما مال وارث خود را بیش از مال خود دوست دارد؟ پاسخ دادند: یا رسولالله، هیچکدام از ما چنین فکر نمیکنیم.
حضرت فرمود: اتفاقا همه شما چنین هستید. آدمی همیشه میگوید: مال من، مال من، مال من، در حالی که ما تو، همان مقداری است که هزینه و مصرف کردی. و اگر چیزی در راه خدا انفاق کردی، آن را برای خود پسانداز جاودانه مینمایی، و اضافه بر آن (مصرف و انفاق) هر مقدار که باقی میماند، مال وارث است و شما در واقع آن را بسیار دوست میدارید. (امالی شیخ صدوق ج2 ص133)
4- جان و دل خود و خانوادهاش را از دلبستگی و وابستگی به دنیا، رها میسازد و به آزادگی معنوی دست پیدا میکند.
در حدیث آمده است که، هر کس صبح کند و بیشتر دل مشغولی و فکر او دنیا باشد، او را هیچگونه راهی نزد خدا نیست و خداوند دل او را به چهار خصلت و بیماری روحی دچار میکند: غم و اندوه بیپایان، گرفتاری و مشکلات فراوان، احتیاجات جدیدی که هرگز رفع نمیشود، آرزوهای درازی که تمامی ندارد. ( در محضر مجتهدی، احمد مجتهدی، ج 2 ص 154)
سوی دنیا بنگر و احوال آن/ و آن غم و اندوه مالامال آن
هر که را بینی گرفتار غمی است/ روز در اندوه و شب در ماتمی است (مثنوی طاقدیس، احمد نراقی ص43)
5- با انتخاب این شیوه از زندگی، انگیزه پیدا میکند که بخشی از دارایی و پساندازش را در راه خدا به نیازمندان و طبقه ضعیف درآمدی، انفاق نماید و نام خود را در روز قیامت، در ردیف سخاوتمندان و ایثارگران ثبت و ضبط کند.
قناعت طبقات متوسط و فقیر اما طبقه متوسط و ضعیف جامعه به لحاظ مالی،گویا ناگزیر هستند که در زندگی خود، قناعت پیشه کنند. مدیریت صحیح دخل و خرجها و اولویتبندی ضروریات زندگی و تنظیم مصرف بر اساس روش قناعت، برای این گروههای اجتماعی نیز فوائد و نتایج قابلتوجهی در پی خواهد داشت. از جمله:
1- خود و خانواده را به حوزه قرض گرفتن و مشکلات ناشی از آن نمیاندازد.
2- عزت نفس و آبروی خود را در میان سایر اقشار جامعه حفظ میکند. به قول معروف صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارد.
در حدیث داریم که انسانهای قانع به عزت دست مییابند و مردمان طمعکار و حریص به وادی ذلت و خواری میرسند. (معراجالسعادهًْ، ملااحمد نراقی، ص331)
* اجازه مادر
به این داستان واقعی و زیبا توجه کنیم:
نقل میکند، ملامقصود علی، جد مرحوم مجلسی تصمیم میگیرد مسافرت برود. لذا دو پسر خود را به نام محمدتقی (پدر محمدباقر مجلسی) و محمدصادق برای ادامه تحصیل به محضر عالم ربانی، ملاعبدالله شوشتری میآورد.
روزی ملاعبدالله مبلغ سه تومان (آن روزگار) به مناسبت یکی از اعیاد دینی به محمدتقی داد و گفت: آن را در ضروریات زندگی خرج کنید. محمدتقی گفت: بدون اجازه مادرمان قبول نمیکنیم.
بچهها موضوع را با مادر در میان گذاشتند. مادر گفت: راه امرار معاش پدر شما از دکانی است که ملک اوست و درآمد آن چهارده غاز (واحد کوچکی از پول آن روز) است. و ما زندگی خود را در اندازه قناعت با این مبلغ عادت دادهایم.
اگر آن عیدی را بگیرید، زندگیمان وسعت پیدا میکند و بعد از آن که پول تمام شد، دچار زحمت میشویم. و آن وقت باید منت این و آن را بکشیم و به دنبال از دست دادن آن قناعت و صرفهجویی که قبلا داشتیم، از زندگی فعلی خود ناراضی خواهیم شد. استاد بعد از شنیدن پاسخ مادر، از درایت و دوراندیشی آن بانوی صالح، تمجید کرد و در حقشان دعا نمود. خداوند دعای او را مستجاب کرد و این سلسله جلیلالقدر را از صالحان و حامیان دین قرار داد. (اسلام مجسم، آیتالله نوری همدانی، ص 515)
قناعت کن ای نفس بر اندکی/ که سلطان و درویش بینی یکی (سعدی)
* چه کسی ثروتمندتر است؟
حضرت موسی(ع) از خداوند پرسید که کدام یک از بندگان تو از همه غنیتر و ثروتمندتر است؟ خدا فرمود: هر بندهای که قانعتر باشد، او ثروتمندتر است.
علی(ع) فرمود: «ای فرزند آدم، اگر از دنیا آن قدر میخواهی که تو را کافی باشد، اندک چیزی از آن، به طور قطع تو را سیر خواهد کرد.
و اگر زیادتر از حد کفایت میخواهی، مسلم بدان که همه آنچه در دنیا هست، هرگز تو را سیر نکرده و کفایت زندگیات را نیز نخواهد کرد.
کاسه چشم حریصان پر نشد/ تا صدف قانع نشد پر در نشد (معراجالسعادهًْ، همان ص 331)
* گشایش در زندگی خانواده
یادآوری این نکته نیز بسیار ضروری است که هرچند رعایت «قناعت» رفتاری شایسته است، ولی سختگیری بیش از اندازه نیز صحیح نیست.
اگر وضع مالی مرد مناسب است، باید در مخارج اهل و عیالش توسعه داده و زمینههای آسایش و راحتی آنها را فراهم نماید.
مال و ثروت برای خرج کردن و تامین هزینههای زندگی است، و نه برای جمع کردن و باقی گذاشتن. لازم است آثار و نشانههای ثروت در زندگی خانواده نمایان گردد.
اثرات مثبت و سازنده باید در اخلاق و تربیت، رشد فضائل معنوی، سلامت جسمی و روانی همه اعضای خانواده، تبلور پیدا کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «کسی که آثار نعمتهای الهی در زندگی او دیده نشود، دشمن خدا و مخالف نعمتهای اوست.» (تفسیر نور، محسن قرائتی، ج 12، ص 518)
«وقتی خدا نعمتی به بندهاش میبخشد، دوست دارد آثار نعمت را در او ببیند.» (تفسیر نسیم حیات، ابوالفضل بهرامپور ج 8 ص 798)
امام رضا(ع) فرمود: «سزاوار است مرد در مخارج خانوادهاش، توسعه دهد تا آنها منتظر مرگش نباشند.»
امام علی(ع) فرمود: «هر جمعه برای خانواده خود، میوه تهیه کنید تا به فرارسیدن جمعه خشنود گردند.» (همسرداری، ابراهیم امینی، ص 231)
* سادهزیستی یا رفاه
همانطور که بیان شد، سبک زندگی براساس «قناعت» و اکتفا نمودن به حداقلهای دنیایی در محیط خانواده و محدود ساختن خود به نیازهای ضروری، در حقیقت یک «انتخاب» است نه «تحمیل».
زندگی در «رفاه» نیز یک «انتخاب» است و منع قانونی و شرعی ندارد. افراد جامعه حق دارند که از نعمتهای الهی و لذتهای مشروع آن استفاده کنند. اما جان کلام در این است که کدام روش و کدام انتخاب ترجیح دارد؟ آیا زندگی مبتنی بر «روش قناعت» بهتر است یا «روش رفاه».
گفته شد که طبقه متوسط و ضعیف جامعه، غالبا چارهای از گزینش «شیوه قناعت» ندارند. اما همین شیوه از زندگی اگر همراه با معرفت و آگاهی باشد، به طور طبیعی آنان را به سوی سعادت رهنمون میشود، و در زندگی نیز دچار فقر نخواهند شد.
امام صادق (ع) فرمود: «من برای کسی که قناعت را رعایت کند، ضامن میشوم که فقیر نشود.»
و در فراز دیگری میفرماید: «چهار گروه از مردم هستند که دعایشان به اجابت نمیرسد، یکی از آنها، فردی است که مالش را بیهوده تلف میکند، سپس میگوید: خدایا روزی مرا برسان. خدا در پاسخ میفرماید: مگر به تو فرمان ندادم که میانهروی را رعایت کنی؟» (همان صص 229- 230)
اما طبقات مرفه جامعه، در انتخاب روش «قناعت و میانهروی» مختارند. نکته قابل توجه اینجاست که زندگی اشرافی و فرورفتن در رفاه، غالبا انسان را غافل و او را وابسته به دنیا و مادیات میکند.
برای مصون ماندن از این آسیب فکری و روحی، اسلام «روش قناعت» را توصیه میکند. رسول خدا(ص) فرمود: «خوشا به حال آن مسلمانی که زندگیاش به اندازه کفاف باشد.» (اصول کافی، کلینی، ج 3، ص 210)
* دعای ویژه پیامبر اکرم(ص)
روزی پیامبر(ص) به همراه عدهای در مسیر راه به شترچرانی رسیدند. حضرت فردی را برای خرید مقداری شیر نزد شترچران فرستاد. شتربان گفت: آن مقدار که در پستان شتران هست برای صرف صبحانه اهالی قبیله و آن مقدار که در ظرفهاست، برای صرف شام آنهاست. شیر اضافهای نداریم که به شما بدهیم.
حضرت در حق آنها چنین دعا کرد: «خدایا مال و فرزندانشان را زیاد کن.»
کاروان پیامبر(ص) بعد از طی مسافتی به گله گوسفندی رسیدند. حضرت فردی را برای گرفتن مقداری شیر نزد صاحب گوسفندان روانه کرد.
چوپان، شیر گوسفندان را دوشید و هرچه در ظرفها نیز داشت، همه را در ظرفهای فرستاده پیامبر ریخت و گوسفندی هم برای حضرت فرستاد و گفت: همین اندازه میتوانستیم تقدیم کنیم، اگر بیش از این بخواهید، برایتان تهیه میکنیم. حضرت در حق آنها چنین دعا کرد: «خدایا به او به اندازه کفاف روزی بده.»
یکی از اصحاب پرسید: «یا رسولالله، به آنان که درخواست شما را رد کردند، دعایی کردید که همه ما آن را دوست داریم و برای این افراد که درخواست شما را بسیار عالی پذیرفتند، دعایی کردید که ما آن را نمیپسندیم. رمز این دعا چیست؟»
حضرت فرمود: «آن مقدار مال که کم باشد و کفایت کند، بهتر است از مالی که زیاد باشد اما دل را مشغول و سرگرم دنیا میسازد - ان ما قل و کفی خیر مما کثر و الهی-» آنگاه پیامبر(ص) این دعا را کردند: «بار خدایا، به محمد و آل محمد روزی را به اندازه کفاف عطا کن». (همان)
پیشینه تقریبی جامعه اسلامی فیلیپین/ سرگذشت مسلمانانی که دهه ها برای وحدت اسلامی تلاش کردند
یکی از اهداف اصلی کشورهای منظومه غرب در رابطه با کشورهای اسلامی ایجاد تفرقه میان مسلمانان بوده است. کشورهای غربی به طور معمول از طریق تقویت تعصب نژادی و قومی - طایفه ای یا ملی گرایی و از سوی دیگر تحریک کردن تعصبات جریان های مذهبی مانند شیعه و سنی تلاش کرده اند که میان مسلمانان و جوامع اسلامی شکاف بیاندازند و از این طریق زمینه نفوذ و مداخله خود را در امور این کشورها فراهم کنند.
این در حالی است که مبانی دینی و اعتقادی اسلام بارها به لزوم پرهیز از تفرقه و ایجاد وحدت توصیه کرده است. این وحدت به معنای این نیست که همه گرایش های مذهبی یکی شوند؛ بلکه هدف، نادیده گرفتن اختلافات و اتکا به مشترکات و مبنا قرار دادن آنها در تعامل با یکدیگر و مسائل مربوط به دنیای اسلام است چنانکه مسلمانان فارغ از اختلافات دوشادوش یکدیگر حرکت کنند.
عواقب اختلافات مذهبی و دینی دامن اقلیت مسلمان فیلیپینی را که وطن اصلی اینجانب به شمار می آید، گرفته است. اسلام در قرن هشتم قمری به فیلیپین راه پیدا کرد. در فیلیپین بیش از 106 میلیون نفر جزو جامعه مسیحیان کاتولیک به شمار می آیند و مسلمانان با حدود 10 میلیون نفر معادل 11 درصد کل جمعیت را شامل می شوند و به این ترتیب اسلام به عنوان دومین دین فیلیپین شناخته میشود. اقلیت مسلمان این کشور که بیشتر در جزایر جنوبی این کشور زندگی میکنند، دو سال پیش در نتیجه توافق صلحی که با حکومت مرکزی داشت، دوران تازه ای از صلح و آرامش را آغاز کرد. دوره ای که پس از پشت سر گذاشته شدن تاریخی خشونت بار علیه مسلمانان فیلیپینی شروع شده و اینک دولت، فرصت های خوبی به مسلمانان می دهد و آنها آزاد و مستقل زندگی می کنند. چنانکه شماری از نمایندگان مجلس از جامعه مسلمان هستند و دولت در رفع مشکلات آنها کوشاست و روابط خوبی با موروها (نام گروهی از مسلمانان در فیلیپین) دارد.
تنها با در نظر گرفتن چنین عقبه ای از تاریخ خشونت بار علیه مسلمانان فیلیپین است که می توان اهمیت همزیستی مسالمت آمیز را به شکل ویژه ای مورد توجه قرار داد. مبارزاتی که در دهه های اخیر و در خلال مواجهه استقلال طلبان مسلمان جنوب فيليپين با دولت مركزي بيش از 120 هزار كشته و 2 ميليون نفر بي خانمان برجاي گذاشت. جامعه مسلمان فیلیپین با در نظر گرفتن چنین پیشینه ای بر لزوم کاستن از اختلافات و مبارزه با جریان های تکفیری در جهان اسلام که دامن بسیاری از کشورهای مسلمان منطقه را گرفته است، تاکید ویژه ای دارد.
اقلیت مسلمان فیلیپین با اتکا بر نمادهای وحدت بخشی همچون برگزاری آیین های جمعی مذهبی در مساجد برای نزدیک تر کردن قلوب مسلمانان می کوشند. علاوه بر این رهبران دینی مسلمان در فیلیپین به چالش ها و اختلافات سایر کشورهای مسلمان توجه ویژه ای دارند. اختلافاتی که به نظر می رسد تاثیر خود را بر همه جوامع اسلامی می گذارد. از این رو ضروری است که رهبران اسلامی که به طور معمول مواضع و تصمیمهای آنها تاثیر به سزایی در میان مردم مسلمان دارد، نقش آفرینی بیشتری در بیداری و آگاهی افکار عمومی از الزامات مذهبی میان شیعیان و تسنن ایفا کنند.
این تلاش بی تردید نتیجه قابل توجهی در ایجاد فهم مشترک، همکاری و تقریب مذاهب اسلامی خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران تاکنون ایفاکننده چنین نقشی بوده است. میزبانی سالانه نشست های وحدت در ایران یکی از راهکارهایی است که بر اساس آن چهره ها و علمای دین اسلام از کشورهای مختلف جهان در ایران حضور پیدا می کنند و به وسیله گفت گوی رو در رو برای کاهش تفرقه و یافتن راه صلح در جامعه مسلمان تلاش می کنند. امید است که این تلاش ها از سوی کشورهای بیشتری دنبال شود و جهان اسلام رنگ آرامش به خود گیرد.
به قلم:«منتظر بون گالون»، اسلام پژوه فیلیپینی
مترجم: سید مهدی سید موسوی
حماس: قطعنامه اخیر یونسکو نشانگر انزوای رژیم صهیونیستی است
جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) از قطعنامه اخیر یونسکو در رد اشغالگری رژیم صهیونیستی استقبال کرد.
«باسم نعیم» عضو دفتر روابط بینالملل حماس با انتشار بیانیهای، تأکید کرد، قطعنامه یونسکو، به منزله رد مشروعیت بخشی به قلدرمآبی رژیم صهیونیستی در اشغال اراضی فلسطین و حمایت از میراث فرهنگی و مذهبی فلسطین است.
خبرگزاری فلسطینی صفا به نقل از نعیم گزارش داد، این اجماع بینالمللی، گواه تازهای بر انزوای رژیم صهیونیستی و شکست تلاشهای صهیونیستی-آمریکایی در پوشش جعلی مشروعیتبخشی بینالمللی به طرح شهرکسازی صهیونیستها در اراضی فلسطین است.
این مسئول حماس خاطر نشان کرد، این قطعنامهها و دهها قطعنامه قبلی نیازمند اقدامات عملی است تا عملا اجرایی شود و رژیم صهیونیستی را مجبور کند که به حقوق ثابت و غیر قابل تصرف فلسطین، احترام بگذارد.
سازمان یونسکو دوشنبه هفته جاری ۱۶ تیر ماه، به اتفاق آراء در حمایت از بخش قدیمی شهر قدس قطعنامهای تصویب کرد. این قطعنامه و الحاقیههای آن بر بطلان همه اقدامات تخریبی رژیم صهیونیستی برای تغییر چهره و هویت اسلامی این شهر مقدس تأکید دارد.
این قطعنامه همچنین یادآور قطعنامههای هفدهگانه یونسکو درباره قدس است که همه آن پیرمون ابراز تأسف این سازمان از عدم توقف حفاری و ساخت تونل و تمامی اقدامات غیر قانونی اسرائیل در قدس شرقی است.
این قطعنامه بر لزوم تسریع در تعیین یک نماینده دائمی از سوی یونسکو در بخش قدیمی قدس برای تحت نظر داشتن تمام رخدادهای این شهر و اقدامات غیرقانونی صهیونیستها تأکید دارد.
نصرالله: سیاست تحریم و محاصره آمریکا علیه لبنان، حزبالله را قدرتمندتر خواهد کرد
«سید حسن نصرالله»، دبیرکل جنبش حزبالله لبنان شامگاه سهشنبه در مورد تحولات لبنان و منطقه غرب آسیا سخنرانی کرد.
سید حسن نصرالله در ابتدا یاد پیروزی در جنگ تموز (جنگ ۳۳ روزه) و خاطره شهدای این جنگ و شکست دشمن صهیونیستی و طرح آمریکایی "خاورمیانه جدید" را گرامی داشت. جنگ مذکور ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ با حملات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان آغاز شد.
دبیرکل حزبالله لبنان همچنین با اشاره به سالروز درگذشت آیتالله محمد حسین فضل الله، از علما و مراجع تقلید لبنان او را شخصیتی بزرگ و حامی مقاومت در این کشور دانست.
سید حسن نصرالله به شرایط اقتصادی لبنان اشاره کرد و گفت که ارزیابی اوضاع اقتصادی باید ارزیابی ملی و مشمول تلاشهای همه لبنانیها باشد و حتی کسانی که در لبنان مقیم هستند.
نگاه به شرق به معنای قطع روابط با غرب نیست
او گفت که در سخنرانی گذشته خود نگاه به شرق را مطرح کرده ولی این سخنان وی به معنای این نیست که لبنان کاملا از غرب و داشتن روابط با کشورهای غربی قطع رابطه کند. دبیر کل جزبالله لبنان گفت که لبنان به جز رژیم صهیونیستی میتواند بر حسب ضرورت و نیاز با کشورهای غربی روابط و همکاری داشته باشد.
سید حسن نصرالله گفت: «برخی تلاش کردند که موضوع نگاه به غرب را به جای دیگر سوق دهند؛ برخی میگویند غرب برای ما به منزله اکسیژن است. ما از شما نخواستیم که این اکسیژن را رها کنید ولی اگر غربیها این اکسیژن را از ما قطع کند، ما باید چه کار کنیم؟:
نصرالله به برداشتهای اشتباه برخی در رابطه با اظهارات قبلی خود مبنی بر نگاه به شرق و برقراری روابط تجاری و اقتصادی با ایران اشاره کرد و گفت که برخی چنین برداشت کردند که نگاه به شرق و برقراری روابط با ایران، به این معناست که ما میخواهیم لبنان را به مدل ایرانی تبدیل کنیم. ولی ما چنین چیزی نگفتیم. ما از ایران خواستیم به ما کمک کند. هنگامی که ایران با فروش مشتقات نفتی و بنزین آن هم با لیره لبنان موافقت کند، بدین معناست که ایران لطف و فداکاری بزرگی انجام میدهد.
او در ادامه، مقاومت ایران در برابر تحریمهای ظالمانه آمریکا طی چند دهه را ستود و به مقایسه ایران و لبنان پرداخت و گفت: «مطمئن باشید که لبنان عناصر و عوامل مدل ایرانی را ندارد؛ مدلی که باعث شد که ایران در برابر تحریمهای آمریکا بایستد و مقاومت کند.
سید حسن نصرالله افزود: «ایران تقریبا در مواد غذایی خودکفاست و صنایع و تجهیزات آن پیشرفته و توسعه یافته و توانسته است به فضا ماهواره ارسال کند و در تولید بنزین، گازوئیل، برق خودکفا شود و به خارج دارو صادر کند ولی لبنان عناصر و پتانسیلهای مدل ایران را ندارد؛ مطمئن باشید. اگر ایران بخواهد به لبنان کمکی [اقتصادی] بکند، باید محترمانه این موضوع بررسی شود و نباید کسی آن را مایه نگرانی بداند».
لبنان و ایران میتوانند به جای دلار پولهای ملی خود استفاده کنند
دبیر کل حزب الله تصریح کرد: «[راهکار دیگر، اقدامات بانک مرکزی است]، خرید مشتقات نفتی از ایران با لیر چقدر برای بانک مرکزی [مصرف دلار] را صرفهجویی میکند؟ من این را ضمانت میکنم و این را به مسئولان لبنان و به دور از چشم رسانهها پیشنهاد کردیم و گفتیم این گزینه را آزمایش کنیم تا ببینیم این مسیر ما را به کجا میرساند».
وی گفت: «ایران چهل سال است که در برابر تحریمها مقاومت کرده است ولی در لبنان ما همینکه کمی تحریم و تهدید آمد، دیدیم که برخی برای تسلیم شدن در برابر آمریکا عجله دارند. ما در لبنان قصد نداریم این کشور را به کشوری دیگر تبدیل کنیم».
باید همه راهها و گزینهها را برای برون رفت از بحران فعلی آزمود
دبیرکل حزبالله لبنان با بیان اینکه در لبنان باید با هرکشوری که به دنبال کمک به این کشور است، روابط برقرار کرد، اظهار داشت که نباید برای برون رفت از اوضاع کنونی تنها یک راه و روش را انتخاب و بر آن اصرار و تأکید کرد.
او افزود برخی میگویند برای برونرفت از اوضاع کنونی به سراغ صندوق بینالمللی پول برویم، ما گفتیم مانعی نیست ولی این بدین معنا نیست که گزینههای دیگر را رها کنیم. سید حسن نصرالله گفت که باید در لبنان مسیرهای ممکنی که مانع از فروپاشی اقتصادی و گرسنگی در لبنان میشود را رفت و نباید به یکی اکتفا کرد.
دولت و ملت در کنار هم میتوانند تهدید اخیر را به فرصت تبدیل کنند
دبیرکل حزبالله لبنان شرایط اقتصادی و مالی اخیر این کشور را خطرناکترین تهدید دانست و گفت که این تهدید ملت و دولت لبنان را نشانه رفته است ولی لبنانیها میتوانند این تهدید را به فرصت تبدیل کرده و اقدامات مناسبی اتخاذ کنند.
سید حسن نصرالله گفت که داشتن روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای شرق مانند ایران و چین و عراق این فایده را دارد که به آمریکاییها و سایرین این پیام را خواهد فرستاد که لبنان گزینههای دیگر نیز دارد.
او گفت که لبنان به دلیل برخی سیاستها تقریبا به کشوری مصرف کننده تبدیل و به گونهای شده است که من باب تشبیه، آب و اکسیژن هم به لبنان وارد میشود. سید حسن نصرالله گفت که لبنان سادهترین محصولات و تولیدات را وارد میکند و باید این کشور به یک کشور تولید کننده مبدل شود.
باید همه به سمت تولید برویم
او خواستار تغییر معادله و مدل اقتصادی در لبنان شد و گفت که باید به سمت تولید رفت و مسئولیت این کار بر عهده دولت و ملت لبنان است.
دبیرکل حزبالله گفت که باید به سمت مقاومت زراعی یا جهاد کشاورزی رفت و وارد نبرد احیای بخش زراعی و صنعتی شد. وی این دو بخش را شرط اساسی ثبات و مقاومت لبنان دانست.
داشتن حاکمیت ملی مستلزم عدم وابستگی به خارج است
سید حسن نصرالله گفت که تا زمانی که مردم لبنان خود به تولیدکننده تبدیل نشوند و از دسترنج خود استفاده نکنند، نمیتوانند ملتی دارای حاکمیت باشد.
مداخلات سفیر آمریکا در بیروت
دبیرکل حزبالله لبنان در ادامه سخنان خود، به دخالتهای سفیر آمریکا در بیروت در امور داخلی لبنان اشاره کرد و گفت این دولت لبنان است که سرنوشت مردم این کشور را تعیین میکند نه سفیر آمریکا یا وزارت خارجه این کشور.
او گفت: «ما هر روز مورد حمله قرار میگیریم و این سفیر آمریکا میآید و علیه ما حرف میزند. خطرناکتر از این، نشست و برخواست او با رهبران سیاسی در لبنان و تحریک آنها علیه حزبالله است». سید حسن نصرالله اظهارات سفیر آمریکا را مردود دانست و از دولت لبنان خواست در برابر اتهامهای وی علیه مقاومت اسلامی در این کشور سکوت نکند.
تصمیم قاضی مازح شایسته تقدیر است
دبیرکل حزبالله اقدام قاضی لبنانی (محمد مازح) در صدور قرار منع مصاحبه رسانههای لبنان با «دورتی شیا»، سفیر آمریکا در بیروت را شجاعانه و شرافتمندانه دانست و پرسید: «تصمیمات مالی در لبنان چه ربطی به سفیر آمریکا دارد؟ ولی این اتفاق افتاد و سفیر آمریکا حتی بسیاری از مسئولان را تهدید کرد و حتی خواست که فلان معاون رئیس بانک مرکزی یا رئیس کمیته نظارت بر بانک ها را بیاورند؛ اگر به خواستهها و مداخلات او تن دهید، وای بر شما».
سرنوشت لبنان به دست مردم آن است نه سفیر آمریکا
سید حسن نصرالله ادامه داد: «نمونه دیگر مداخلات سفیر آمریکا در امور لبنان طی روزهای گذشته این است از او نقل شده است که کار این دولت [لبنان] به پایان رسیده است؛ به تو چه ربطی دارد؟ این مردم لبنان است که تصمیم میگیرند دولت بماند یا استعفا دهد، نه سفیر آمریکا».
دبیرکل حزبالله لبنان ادامه داد، سفیر آمریکا به جای مصاحبه با این رسانه و آن رسانه در لبنان و حمله به حزبالله، به جنگها و جنایتهایی که آمریکا در کشورهای منطقه انجام داده نگاهی بیاندازد. سید مقاومت خطاب به سفیر آمریکا گفت: «رئیس تو ترامپ، اعتراف میکند که دولت شما داعش را ایجاد کرده است. شما از تروریسم اسرائیلی و تروریسم تکفیری در منطقه حمایت میکنید؛ لذا توصیه میکنیم حد و حدود خود را بشناسید و به خودتان احترام قائل شوید».
دستان آمریکاییها به خون لبنانیها آغشته است
سید حسن نصرالله به جنگ ۳۳ روزه اسرائیل علیه مقاومت لبنان اشاره کرد و گفت که همه کسانی که در این جنگ کشته شدند، خونشان بر گردن دولت جنایتکار آمریکا است که از اسرائیل حمایت میکند.
او دولت ترامپ را مورد خطاب قرار داد و گفت که «سیاستهای شما برای خفه کردن لبنان، حزبالله را قوی و متحدان و نفوذ شما در لبنان را تضعیف خواهد کرد».
اقدامات دیپلماتیک حزب الله برای متوقف کردن مداخلات آمریکا
دبیرکل حزبالله لبنان ادامه داد: «نمایندگان حزب الله در فراکسیون "الوفاء للمقاومة" به زودی درخواستی مکتوب به وزارت خارجه لبنان مبنی بر احضار سفیر آمریکا ارائه خواهند داد و از او خواهند خواست خود را ملزم به رعایت قوانین بینالملل کند».
فلسطینیان را نباید فراموش کرد
سید حسن نصرالله در پایان سخنرانی خود به طرح اشغال کرانه باختری توسط رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت که سرگرم شدن لبنانیها به اوضاع اقتصادی خود نباید باعث شود آنها از حمایت از فلسطینیان و ایستادن در کنار آنها برای مقابله با طرح اشغالی الحاق کرانه باختری غافل شوند.
دبیرکل حزبالله گفت: «خطرناکترین مسئله در حال حاضر، طرح [اشغالی] الحاق کرانه باختری به قلمرو رژیم اشغالگر است. ما با گروههای مختلف فلسطین در ارتباط هستیم و دیروز پیامی از برادر اسماعیل هنیه (رئیس دفتر سیاسی حماس) دریافت کردم. آنچه میخواهم بگویم این است که ما نباید فلسطینیها را فراموش کنیم. همه باید با صدای رسای خود موضعی در حمایت از فلسطین اتخاذ کند و در ارتباط با رهبران فلسطینی جهت هماهنگی و همکاری به منظور مقابله با این طرح باشد. این مسئله باید تقویت شود».
مسجد جمیرا، یکی از مهمترین نمادهای دبی
شهر دبی با سرعت سرسام آوری در حال پیشرفت است و جز جذاب ترین مقاصد گردشگری در بین مسافران است و سالانه میلیون ها نفر را به سمت خود جذب می کند. دبی را در نظر گرفتن مراکز خرید بی نظیر، جاذبه های مدرن و فوق العاده شرایط را برای سفر مسافران ایده آل کرده است. یکی از مهمترین جاذبه های این شهر، مسجد جمیرا است که به عبارتی نماد دبی هم به شمار می رود.
مسجد جمیرا در دبی، یکی از مهمترین مساجد شهر دبی است و از آن به عنوان نماد این شهر عربی هم یاد می شود. نکته ی قابل توجهی که در خصوص مسجد جمیرا (Jumeirah Mosque) باید بدانید این است که ورود تمامی پیروان ادیان دیگر به آن مجاز است و هیچ محدودیتی از این بابت برای مسافران وجود ندارد. این در حالی است که در کشور اسلامتی مانند امارات متحده عبادتگاه های بسیاری وجود دارد که پیروان دین ها به ندرت اجازه ورود به آن را دارند اما مسئولان جمیرا این امکان را برای تمامی پیروان دین ها دیگر فراهم آورده است.
مسجد جمیرا در منطقه ای به همین نام نیز قرار دارد که یکی از سواحل مسکونی و لوکس دبی است و گردشگران زیادی را به سمت خود جذب می کند. این مسجد نه تنها در شهر دبی بلکه در سراسر کشور امارات متحده عربی دارای شهرت است و جز اصلی ترین سوژه ها برای عکاسانی است که به دبی سفر می کنند. توجه داشته باشید که تنها در صورتی عکاسی در داخل ساختمان مسجد مجاز است که نمازگزاران در داخل آن نباشند و تنها از معماری مسجد عکس گرفته شود.
مسجد جمیرا در دبی سال ۱۹۷۶ ساخته شده و یکی از قدیمی ترین عبادتگاه مسلمانان امارات متحده عربی به شمار می رود و دارای ظرفیت ۱۳۰۰ نفر می باشد. ظاهر مسجد جمیرا در دبی بسیار زیبا بوده و سبک معماری آن یکی از رایج ترین سبک ها در دوران حکومت فاطمینان نیز بوده است. مساجد زیادی در شهر دبی هستند که بتوانید برای بازدید از آن ها بروید اما ما به شما این اطمینان را می دهیم حس معنوی که در این مسجد بدست خواهید آورد کاملا متفاوت است.
مختصری از تاریخ مسجد جمیرا در دبی
در زمان های دور اعراب در منطقه ساحلی جمیرا زندگی می کردند و اکثر آن ها به شغل ماهی گیری و صید مروارید مشغول بودند. آن ها از سال ۱۹۶۰ به بعد کم کم به مکانی برای اقامت ثروتمندان خارجی تبدیل شد. ساخت این مسجد در همین دوران به پایان رسید و محلی برای تجمع اهالی این منطقه محسوب شد. در سال ۱۹۹۵ طرحی در این شهر ارائه شد مبنی بر توسعه مسکن در جمیرا که تعدادی آپارتمان مسکونی در آن ساخته شود. این منطقه رفته رفته به یکی از شلوغ ترین و معروف ترین مکان های دبی تبدیل شد و در حال حاضر هم به دلیل قرار گیری مسجد جمیرا در آن تبدیل به یکی از پر بازدیدترین مناطق دبی تبدیل شده است.
معماری مسجد جمیرا در دبی
ساخت مسجد جمیرا در دبی توسط مشاوره و پیمانکاری هگازی و موغایض بوده و مدیریت پروژه بر عهده ی یکی از معروف ترین فعالان این حوزه به نام مصطفی کامل حسین خلیل بوده است؛این دفتر زیر مجموعه شرکت پیمانکاری الملا به شمار می آید.
مسجد جمیرا در دبی نمونه ای از معماری های دوران خلافت فاطمیان همان فاطمی در بین سال ۹۰۹ تا ۱۱۶۷ میلادی نیز بوده است. این سبک را می توان تلفیقی از معماری کشورهای شرقی و غربی دانست به همین منظور در آن عناصری از معماری باستانی، بیزانسی، مصری، معماری قبطی و آفریقای شمالی به چشم می خورد.
تمامی اثرهایی که از فاطمیان در حال حاضر به جا مانده در شهر قاهره است و در دیگر سرزمین های اسلامی و عربی هم نمونه هایی از این سبک معماری می توانید مشاهده کنید. حاکمان فاطمیان با فرمانرواهای عباسی و بیزانس نیز رقابت داشتند تا همگی کاخ ها و بناهای لوکس تری نیست به هم بسازند؛ همین موضوع سبب شد تا بناهای متعددی در زمان حکومت این دو دودمان به جا بماند و حکومت های بعدی هم از این سبک معماری نیز پیروی کنند.
یکی از مهمترین مواردی که در این سبک سعی شده از آن پیروی شود، ساختن مربعی مساجد نیز بوده و دیگری نیز مربوط به گنبد مسجد می شده که از پایه های مهم در این سبک به شمار می رفته است. شاید برایتان جالب باشد بدانید که پادشاهان فاطمی به منبرهای پر زرق و برق هم تمایل داشتند به همین خاطر در مسجد جمیرا از همین اساس استفاده شده و منبری بسیار با شکوه ساخته شده است.
از نکات مهم دیگری که در خصوص معماری مسجد جمیرا وجود دارد، دیوارهای اصلی آن است. دیوارهای این مسجد نیز به گونه ای ساخته شده اند که به طور کامل رو به خانه خدا باشد و نمازگزاران برای ایستادن رو به قبله با هیچ مشکلی روبرو نخواهند شد. محراب مسجد نیز قبله را نشان می دهد و مقدس ترین محل این عبادتگاه به شمار می آید. این محراب آن قدر روحانی و جذاب است که هنوز هم امامان جماعت در این محراب قرار گرفته و نماز و خطبه می خوانند.
استفاده از خوش نویسی در معماری اسلامی و فاطمی نیز در آن زمان بسیار رواج داشته از همین در ساخت این مسجد هم از این اصل پیروی شده و در محوطه داخلی مسجد جمیرا در دبی نیز آن استفاده شده است؛ در عبادتگاه جمیرا هم این خوش نویسی ها به چشم می خورند.
ویژگی های ظاهری بنای مسجد جمیرا
مسجد معروف شهر دبی “جمیرا” از سنگ های گران مایه ای به رنگ های کرم و صورتی کم رنگ ساخته شده و همین خود یکی از دلایل عمده ای است که سبب به یاد ماندن آن در ذهن ها شده است.این مسجد دارای یک گنبد بسیار بزرگ بوده که ارتفاعش به ۱۶ متر نیز می رسد اما در این عدد اختلاف نظرهایی هم وجود دارد. درست همانطور که مشاهده می کنید مسجد جمیرا در دبی دارای دو گلدسته مرتفع است که ارتفاع هر یک به ۴۰ متر می رسد. داخل هر کدام از مناره ها هم چندین پله به صورت مارپیچ وجود دارد که بر فراز آن ها دو گنبد کوچک نیز به چشم می خورد و محلی برای سر دادن اذان نیز می باشد.
شب هنگان دور تا دور این گلدسته ها با چراغ های زرد نورانی می شود و جلوه ی معنوی خاصی به این عبادتگاه می بخشد. گنبد این مسجد بسیار دیدنی بوده و با طرح های برجسته ی ساده ای که دارد، سبب زیبایی هر چه بیشتر این مسجد نیز شده است.
آداب و رسوم ورود به مسجد جمیرا
همانند هر مسجد دیگری، مسجد جمیرا در دبی هم دارای آداب و قوانین خاصی می باشد، به طور مثال برای ورود به بیشتر مساجد کشور امارات متحده عربی داشتن حجاب برای بانوان اجباری است، اما این قانون در مسجد جمیرا در دبی صادق نیست و علاوه بر این که تمامی پیروان دیگر ادیان می توانند وارد این مسجد شوند، حجاب هم برای خانم هایی که وارد آن می شوند نیز اجباری نیست.
اما حتما توجه داشته باشید که کس مناسبی و پوشیده ای تن داشته باشید، شما می توانید به طور رایگان از لباس های سنتی عربی که در این مسجد وجود دارد استفاده کنید و آن ها را از مسئولین مسجد بگیرید.
حتما همراه خودتان برای ورود به مسجد جمیرا کفش داشته باشید، چرا که هیچ کس اجازه ورود با کفشی که بیرون از مسجد می پوشد را ندارد. پوشیدن جوراب اجباری است. اجازه عکاسی از داخل مسجد تحت هیچ شرایطی زمانی که نمازگذاران در آن هستید وجود ندارد و تنها از بنا و دیوارهای داخلی مسجد عکاسان می توانند عکس بگیرند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که بازدیدکنندگان این مسجد از ۱۳۷ ملت مختلف هستند و هر کدام هم دارای فرهنگ ها و سنت های متفاوتی می باشند، پس با رعایت قوانینی که این مسجد در نظر گرفته می توان همه کنار یکدیگر در صلح باشیم و از این بنای زیبا دیدن کنیم.
روزهای سخت پیش روی ماشین جنگی ترکیه در لیبی
تحولات جنگ لیبی پس از توقف پیشرویهای نیروهای دولت وفاق ملی تحت رهبری فائز سراج اما همچنان بحرانی به قوت خود باقی مانده و عرصه جنگ نیابتی میان بازیگران منطقه ای و بین المللی روبه تشدید است.
در حالی که ترکیه و قطر از دولت فائز السراج، رئیس دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس حمایت میکنند، روسیه، مصر و امارات از خلیفه حفتر، فرمانده کل نیروهای موسوم به ارتش ملی لیبی در شرق این کشور حمایت میکنند.
در جدیدترین رویداد روز گذشته پایگاه الوطیه برای اولین بار از زمان کنترل نیروهای دولت وفاق ملی بر آن در ۱۸ مه گذشته، هدف بمباران جنگندههای ناشناسی قرار گرفت. جنگندههای وابسته به نیروهای موسوم به "ارتش ملی لیبی" در این حملات رادارها و سامانههای پدافند هوایی "هاوک" و سامانههای اخلالگر "کورال" در پایگاه الوطیه را هدف قرار دادند. این خبر را «صلاح النمروش» سرپرست وزارت دفاع دولت وفاق ملی لیبی روز یکشنبه در رسانه های اجتماعی اعلام کرد.
اهمیت الوطیه و واکنش ترکیه
حمله هواپیماهای ارتش ملی لیبی به تأسیسات پیشرفته تازه استقرار یافته در پایگاه الوطیه که نشان از آمادگی کشورهای مخالف حضور و نفوذ ترکیه در لیبی برای مقابله تمام عیار با اقدامات آنکارا به منظور تثبیت حضور بلندمدت نظامی در این کشور می باشد، با واکنش مقامات ترک روبه رو شد.
مسؤول وزارت دفاع ترکیه در واکنش به حمله بامداد یکشنبه به پایگاه الوطیه اظهار کرد: این حمله به صورت آشکار قصد حفتر و قدرتهای خارجی حامی او برای استمرار بیثباتی در لیبی را نشان داد.
این مسؤول آنکارا گفت: ادامه این حملات و حمایت آشکار از حفتر، این چهره کودتایی در لیبی موجب تقویت وضعیت آشوب و درگیریها در لیبی خواهد شد.
او افزود: حمله به الوطیه که دولت وفاق ملی لیبی بر آن کنترل دارد، باعث خرابی برخی سیستمهای آن شد.
گفتنی است تلاش ترکیه برای استقرار دائمی در پایگاه هوایی «الوطیه» و پایگاه دریایی «مصراته»٬ از اهداف مهمی است که میتواند بر آینده لیبی تاثیر بگذارد.
«الوطیه» در 140 کیلومتری جنوب غربی طرابلس٬ پذیرای جنگندههای اف 16 و بالگردهای نظامی آتاک ترکیه خواهد بود و در صورتی که نیروهای این کشور در مصراته هم حضور ثابت و بدون دردسر داشته باشند٬ ترکیه از کارتهای بیشتری برای بازی برخوردار خواهد بود. موضوعی که می تواند از سرفصل های سفر اخیر مقامات ارشد نظامی ترک به لیبی باشد.
روز جمعه گذشته ژنرال خلوصی آکار وزیر دفاع و ژنرال یاشار گولر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ترکیه به صورت از پیش اعلام نشده وارد لیبی شدند.
وزیر دفاع ترکیه در مصاحبه با خبرنگاران بر این موضوع تأکید کرد که ارتش کشورش در لیبی میماند تا به تعبیر او٬ «برادران و خواهران لیبیایی در امنیت و آسایش بیشتری زندگی کنند.»
آکار همچنین به تاریخ پانصد ساله مشترک ترکیه و لیبی اشاره کرده و در ادامه گفته «به منظور حفظ عدالت و بر اساس حقوق بینالملل٬ به شیوهای که شایسته شان و شهرت اجدادمان باشد در لیبی خواهیم ماند.»
اما تلاشهای ترکیه برای حضور بلندمدت نظامی به هیچ وجه خوشایند رقبایی چون مصر، روسیه و امارات نیست.
تداوم تهدیدات مکرر مصر
همزمان با بلندپروازی های ترکیه در لیبی، مصر یکی از مهمترین مخالفان حضور بلندمدت نظامی آنکارا در جوار مرزهایش در خاک لیبی می باشد. عبدالفتاح السیسی پس از آنکه ترکیه پیشنهاد آتش مصر را نپذیرفت مواضع نظامی در امتداد مرزهای با لیبی را تقویت کرده است.
در همین راستا رئیس جمهوری مصر امروز دوشنبه (16 تیر) در دیدار با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح این کشور خواستار تامین امنیت در مرزهای مشترک با لیبی شد. سخنانی که می توان آن را تهدید به مداخله مستقیم نظامی در لیبی دانست.
منطقه شرق لیبی مرکز منافع مصر محسوب می شود و قاهره مشتاق است کنترل بر تهدیدات نامتقارن در امتداد مرز 1115 کیلومتری که دو کشور را از هم جدا میکند در دست گیرد.
مصر در چند سال گذشته اقدامات امنیتی متعددی همچون استقرار ارتش در مأموریت ضد تروریستی و انجام مانور نظامی گسترده به نام رعد 24 در منطقه غرب کشور نزدیک ایست بازرسی شهرک السلوم برای حفاظت از مرز پرمنفذ و جلوگیری از ورود جهادیها از شرق لیبی به داخل مصر انجام داده است.
تمرکز ویژهبر حفاظت از صحرای سینا بهعنوان ناحیه راهبردی وجود دارد که گروه ولایت سینا وابسته به داعش به این منطقه بارها حمله کرده است.
از دیدگاه قاهره، تسری خشونت به خاک مصر میتواند همگرایی خطرناک منافع با گروههای اخوانالمسلمین ایجاد کند که هم در بخش شرقی لیبی و هم در بخش صحرای غربی مصر حضور دارند.
تشدید حضور مزدوران نیابتی در لیبی
روند پیچیده بحران لیبی و حضور بازیگران مختلف بین المللی در این عرصه موجب شده تا بسیاری جنگ لیبی را به سمت سوریه ای شدن برآورد کنند. اما شاید یکی از مهمترین وجوه تشابه میان جنگ لیبی و بحران سوریه حضور گسترده نیروهای تروریستی خارجی است که از سوی طرف های مختلف به جنگ گسیل می شوند.
در این رابطه روز گذشته روزنامه "لیبیا آبزرور" چاپ لیبی نوشت عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای انتقالی سودان در ماه ژوئن به موجب قراردادی که امارات بودجه آن را تامین کرد، سه هواپیمای باری نظامی حامل تسلیحات و تجهیزات نظامی به شرق لیبی ارسال کرد.
پیش از این امارات از حمیدتی (دیگر چهره اصلی قدرت در سودان) خواسته بود در حمایت از عملیات خلیفه حفتر علیه طرابلس، تجهیزات نظامی و مزدور به لیبی بفرستد و حمیدتی نیز با اعزام دو گروه شبهنظامی به لیبی موافقت کرد.
در آن طرف ماجزا نیز دیده بان حقوق بشر سوریه روز یکشنبه در بیانیهای اعلام کرد بازگشت سری جدیدی از شبه نظامیان از لیبی به سوریه رصد شده و این بازگشت همزمان با عملیات عکس آن یعنی خروج شورشیان سوری آموزش دیده از پادگانهای ترکیه به مقصد خاک لیبی است.
دیده بان حقوق بشر سوریه که نهاد وابسته به مخالفان سوری است، آورده است: افزایش تعداد جنگجویانی که تا امروز به خاک لیبی رفتهاند به حدود ۱۵ هزار و ۳۰۰ تن رسیده، ۵۲۵۰ تن آنها به سویه بازگشتهاند در حالیکه ترکیه به انتقال نیروهای مزدور بیشتر به پادگانهایش جهت آموزش ادامه میدهد.
این نهاد خاطرنشان کرد: از مجموع کلی نیروهای داوطلب جذب شده حدود ۳۰۰ تن بین ۱۴ تا ۱۸ سال و اکثرا از گردان "السطان مراد" هستند، جذب آنها برای جنگ در لیبی از طریق پیشنهادات مالی و در راستای سوء استفاده کامل از وضعیت معیشتی سخت و فقر این افراد است، به اضافه اینکه ۴۰۰ مزدور نیز رفتن به لیبی را بهانهای برای رسیدن به اروپا قرار دادهاند و به طرق غیرقانونی از طریق ایتالیا وارد خاک اروپا شدهاند.
آیا احتمال استیضاح الکاظمی جدی است؟
وقتی مصطفی الکاظمی، روزنامهنگار و وزیر اطلاعات و امنیت عراق در 9 آوریل 2020 (21 فروردین 1399) به صورت رسمی از سوی برهم صالح، رئیس جمهوری عراق مامور تشکیل کابینه جدید دولت فدرال شد، باور این موضوع سخت بود که مورد استقبال کم سابقه جناحهای سیاسی عراقی قرار بگیرد. با این اوصاف او در میان ناباوری ناظران در 6 می2020 (17 اردیبهشت 1398) موفق شد از پارلمان عراق رای اعتماد بگیرد و در ادامه تمامی اعضای کابینه او نیز رای اعتماد نمایندگی مجلس را کسب کنند.
اما تنها با گذشت دو ماه از روی کار آمدن مصطفی الکاظمی به نظر میرسد زمزمههایی مبنی امکان استیضاح الکاظمی در حال مطرح شدن هستند. به گونهای که جاسم البخاتی، نماینده جریان حکمت ملی عراق در پارلمان این کشور، از دیدار قریب الوقوع با مصطفی الکاظمی، نخست وزیر این کشور و تدوین فهرستی از سوالات برای پرسش از وی خبر میدهد. اکنون این پرسش قابل طرح است که چرا در شرایطی که مصطفی الکاظمی با یکی از بی سابقهترین استقبالهای کرسی نخستوزیر عراق را کسب کرد، تنها با گذشت دو ماه در کنشها و مدیریتاش شبهاتی مطرح شده است؟ یا به عبارت روشنتر چرا میتوان سایه استیضاح بر مصطفی الکاظمی را در مقطع کنونی جدی مورد تلقی قرار داد؟ در این زمینه میتوان به سه دلیل یا محور اصلی به عنوان عوامل مطرح شدن سناریوی استیضاح نخستوزیر جدید عراق اشاره کرد.
عملکرد ضعیف در اجرای بحث اخراج نظامیان آمریکایی از عراق
بدون تردید نه تنها برای مصطفی الکاظمی، بلکه برای هر شخص دیگری که منصب نخستوزیری کشور عراق را در مقطع کنونی عهدهدار میشد، مهمترین مساله پیشروی او بحث اجرایی کردن مصوبه پارلمان عراق برای اخراج نظامیان آمریکایی بود. طی ماههای اخیر نه تنها هیچ گونه اقدامی عینی و عملی در زمینه اخراج نظامیان آمریکایی انجام نشده، بلکه حضور نظامی غیر قانونی آنها در کشور عراق نیز ابعادی جدید به خود گرفته است که مهمترین آنها استقرار سامانه دفاع موشکی پاتریوت در پایگاهای نظامی عین الاسد، حریر اربیل و سفارتخانه آمریکا در منطقه الخضراء بغداد است.
در همین راستا، در جدیدترین کنش، نیروهای آمریکایی در اقدامی که وحشت ساکنان محلی را در پی داشت در 4 جولای 2020 (14 تیر 1399) سامانه دفاع موشکی پاتریوت را در منطقه امنیتی سبز بغداد آزمایش کرد. این اقدام هر چند با واکنش مقامهای مختلف سیاسی عراقی به ویژه نمایندگان پارلمان همراه شده اما واقعیت امر این است که این اقدام آمریکا، خلاف تمامی موازین حقوق بینالملل و نقض آشکار حاکمیت ملی کشور عراق میباشد. عدم موضعگیری دولت مصطفی الکاظمی نسبت به این اقدام بیسابقه و غیرقانونی واشنگتن، اکنون موجبات نارضایتی بسیاری از نمایندگان را به همراه داشته است.
در سطحی دیگر، حمله نیروهای مبارزه با تروریسم به مقر تیپ ۴۵ گردانهای حزبالله در منطقه البوعثیه در جنوب شرق بغداد در بامداد 26 ژوئن 2020 (6 تیر 1399) که با دستور مستقیم مصطفی الکاظمی انجام گرفت نارضایتیها را از نخستوزیر مستقر به شدت افزایش داد. زمانی این موضوع بیشتر مورد توجه قرار گرفت که مشخص شد یگانهایی از نیروهای مبارزه با تروریسم عراق با کمک نیروهای آمریکایی به مقر نیروهای حشد الشعبی یورش بردهاند. در مجموع روند کنونی نشان میدهد که مصطفی الکاظمی بر خلاف خواست و اراده ملت عراق، ارادهای جدی برای مقابله با آمریکاییها و نیز اجرایی کردن مصوبه اخراج نظامیان خارجی از کشور ندارد و همین موضوع میتواند در نهایت به پاشنه آشیل او در منطقه الخضراء تبدیل شود.
سکوت دولت در برابر توهینهای مطرح شده نسبت به مرجعیت
یکی دیگر از عوامل مطرح شدن بحث استیضاح مصطفی الکاظمی طی چند وقت اخیر را میتوان در ارتباط با سکوت دولت او در برابر توهینهای یک روزنامه سعودی به مرجع عالیقدر شیعیان در عراق یعنی آیتالله سیستانی ارزیابی کرد. کاریکاتور موهن روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» از آیتاللله سیستانی، طی روزهای گذشته موجی از خشم و نفرت شهروندان عراقی را به همراه داشته و بسیاری از مقامات سیاسی و حزبی این کشور، انتشار این کاریکاتور را محکوم کردهاند اما در این میان، دولت تا کنون هیچ گونه موضوعگیری در قبال این مساله نداشته است. در مجموع، تعلل و عدم موضعگیری مصطفی الکاظمی و دیگر اعضای دولت او در قبال این بی احترامی، روزنامه سعودیها در آینده میتواند زمینهساز استیضاح او شود.
موضعگیری ضعیف در برابر عربستان
یکی دیگر از انتقادات وارده به مصطفی الکاظمی به عملکرد او در نوع مواجه با عربستان ارتباط پیدا میکند. او در اولین اقدام خود پس از گرفتن رای اعتماد از پارلمان رای کابینه خود، در اقدامی غیر منتظره علی عبدالامیر علاوی، وزیر دارایی عراق را در 22 می 2020 (3 خرداد 1399) عازم کشورهای عربستان و کویت کرد. هر چند این سفر دارای اهداف اقتصادی بزرگ معرفی شد اما در عمل به هیچ گونه توافق یا کمک مالی منجر نشد.
متعاقب این رخداد، بسیاری از سیاستمداران عراقی، به شدت از اقدام «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر جدید انتقاد کردند. حتی ایاد علاوی، سیاستمدار با تجربه عراقی طی اظهاراتی اعلام کرد: «من به شدت، طرح نخست وزیر در اعزام وزیر دارایی خود برای گدایی کمک یا وام از دیگر کشورها را رد میکنم.» در حقیقت، افکار عمومی کشور عراق به شدت نسبت به این موضوع نگران هستند که نخستوزیر کشور موضعی متزلزل و ضعیف را در مقابل ریاض نشان داده که عملا خلافت کرامت ملی شهروندان است. در مجموع، اتخاذ مواضع ضعیف در برابر عربستان نیز به یکی دیگر از مسائل مورد انتقاد جناحهای سیاسی از الکاظمی تبدیل شده که شاید در آینده نه چندان دور زمینهساز آغاز روند استیضاح او شود.
بَقِيَّتُ اللَّـهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
دجال کیست؟
دجال در لغت
دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کمارزش باشد ولی روی آن را زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال را برای کسی بکار میبرند یعنی آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1] البته معانی متعددی که گاه به ده معنا میرسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.
او چشم راست ندارد ، و چشم دیگرش در پیشانی اوست ، و مانند ستاره صبح می درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می آید .
پیشینه دجال
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمیگردد در کتاب انجیل نام دجال نیز به میان آمده است از آیات انجیل استفاده میشود که دجال به معنای دروغگو و گمراه کننده است و چنین استفاده میشود که داستان خروج دجال و زنده بودنش در آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بودهاند[2]
در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع از فریقین (سنی وشیعه) وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد.
حتمی بودن خروج او
حضرت علی (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که فرمود:«پیش از قیامت ده امر حتمی واقع می شود ، که خروج سفیانی و دجال از امور حتمیه ای است که اتفاق می افتد.
روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر از روایاتی است که در منابع شیعه موجود میباشد و اکثر روایات شیعه نیز در این موضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت میباشد
نام و نسب او
عده ای گویند که نام دجال؛ صائد بن صید یا ابن صیاد است ،و برخی مخالف این امر هستند در لغت دجال به معنی کذاب (بسیار دروغ گو) است، و فعل آن را به معنی «آب طلا و آب نقره دادن» دانسته اند. دجال را در زبان های انگلیسی و فرانسه،«آنتی کریست» نامیده اند که به معنی دشمن و ضد مسیح است.
خصوصیات فردی او
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید: «او چشم راست ندارد ، و چشم دیگرش در پیشانی اوست ، و مانند ستاره صبح می درخشد، چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. وی در یک قحطی سختی می آید ، و بر الاغ سفیدی سوار است»
در صحیح مسلم در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دجال چنین توصیف شده است:«او مردی چاق، سرخ روی ، با موی سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد»
عقیده او
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:«او با صدای بلندی فریاد می زند که بین مشرق و مغرب ، صدایش را جن و انس و شیطان می شنوند (ممکن است این عمل به وسیله رسانه های موجود از قبیل ماهواره ، اینترنت و شبکه های رادیویی صورت بگیرد) و می گوید: ای دوستان من! به سوی من آیید.
من هستم کسی که آفریده است؟ پس استوار ساخته و مقرر کرده و هدایت نموده است. (و مردم را به شرک فرا می خواند) و می گوید (انا ربکم الاعلی یعنی: من پروردگار برتر شما هستم).
او مردی چاق، سرخ روی ، با موی سر مجعد و اعور (چپ چشم) است ،چشمش همچون دانه انگوری است که بر روی آب قرار گرفته باشد
مکان خروج
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:«او از شهری(در آن سوی ماوراء النهرین) و قریه ای که معروف به «یهودیه» است بیرون می آید» و در روایات دیگر مکانهای مختلفی برایش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان
مرگ او
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:«دجال در امت من بیرون می شود در چهل روز ، پس خداوند عیسی بن مریم را مأمور می کند، او را طلب می کند و از بین می برد. و حضرت علی (علیه السلام) ضمن یک خطبه طولانی فرمود:«مهدی (علیه السلام) با یارانش از مکه به بیت المقدس می آیند، و در آن مکان بین آن حضرت با دجال و ارتش او، جنگ واقع می شود، دجال و ارتش او مفتضحانه شکست می خورند ، به طوری که از اول تا آخر آنها به هلاکت می رسند و دنیا آباد می شود و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عدالت و قسط را در جهان به پا می دارد، و طبق روایتی آن حضرت، دجال را در کناسه کوفه به دار می زند.
هر مؤمنی که دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید
بعضی از علما چون شیخ صدوق(ره) با استناد به پاره ای از روایات از جمله روایت امیرالمومنین معتقدند که غرض و هدف الهی ، بر این تعلق گرفته است که دجال زنده باشد و کسی نتواند او را بکشد.
مرحوم محدث قمی (رحمه الله) می گوید: در روایت ابو امامه است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر مؤمنی که دجال را ببیند، آب دهان خود را بر روی او بیندازد و سوره مبارکه حمد را بخواند، تا سحر آن ملعون دفع شود و در او اثر نکند چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب نماید، و میان او و لشکر قائم (علیه السلام) جنگ واقع شود و بالاخره آن ملعون به دست مبارک حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یا به دست عیسی بن مریم (علیه السلام) کشته شود.
البته عقیده شیعه بر این است که امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که دجال را می کشد نه حضرت عیسی(علیه السلام)
نتیجه گیری
باتوجه به خصوصیاتی که ذکر شد و در بعضی موارد با هم اختلاف دارند، بعضی از جمله مرحوم صدر [*] معتقدند: همان گونه که از ریشه لغت دجال از یک سو و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجال منحصر به فرد معینی نیست ، بلکه عنوانی است کلی برای افراد پر تزویر و حیله گر که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، اما حقیقت این است که این حرف وجاهت علمی ندارد و با فرمایشات معصومین (علیهم السلام) سازگار نیست.
چنانکه در ابتدای کلام گذشت و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز فرموده اند:«هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت و من نیز شما را بر حذر می دارم، پس دجال آن بوده که از ابتدای تاریخ مردمان را از فتنه ای او بیم می داده اند و چنانچه کسی اشکال کند ، که اخبار مربوط به دجال ، اخبار آحاد و خبر واحد بوده و خبر واحد از اعتبار کافی برخوردار نیست ، در پاسخ به او می گوییم : اولا اخبار آحاد بر اساس آنچه در کتب اصولی آمده ، چنانچه سایر شرائط را داشته باشد ، از اعتبار کافی بر خوردار است و در ثانی ، محتوای حدیث دجال اگر از تواتر و فراوانی لفظی برخوردار نباشد ، حتماً از تواتر در معنا برخوردار است و این کافی است در صحت احادیث آن.
پس دجال از علائم قطعیه ای است که حتماً رخ خواهد داد، ولی برخی از تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش در برخی کتابها شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و این قضیه بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را از دست داده است.
در عین حال پاره ای از دانشمندان از جمله ؛ مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدی با عنوان «تاریخ الغیبة الکبری» بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده است ایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندی دوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. که خداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراهکننده واگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشة تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال به ما رسیده است را به دو روایت برمیگردانند که در کتاب بحارالانوار و کتب دیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف میباشد و نمیشود به این توصیفات اعتماد نمود.[3]
به قول بعضی از محققین بزگوار[4] روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر است، مخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ میرسد و متعین است که بگوییم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به یک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره فرموده اند. .
در مجموع میتوان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است مانند دجال مردی چاق،سرخ رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد ، که بیان شد .[5]
و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دجال موجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صید است. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و اصحابش به قصد دیدار او به خانهاش رفتند او مدعی خدائی بود عمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مانع شدند.[6]
قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت در این مطلب تردید کرده روایتی را نقل میکند که فرزند صائد، دجال بودن خود را انکار میکند، اشاره مینماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده است که میگوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و من دارم و همچنین پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمیشود ولی من در مدینه به دنیا آمدم و اکنون میخواهم به مکه بروم.
پینوشتها
[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181.
[2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78.
[3] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78.
[4] . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643.
[5] . صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.
[6] . بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی.
[7] . نشانههای یار و چکامة انتظار، مهدی علیزاده، ص 67، به نقل از موسوعة امام مهدی، سید محمد صدر.
[8] . اثبات الهداة، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431.
[9] غیبة نعمانی،ص 245.
[*] علامه سیدمحمد صدر در این باره میگوید: مفهوم دجال سمبل پیچیدهترین و خطرناکترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن و جهانبینی ماتریالیستی غرب است[7] و عدهای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل میدانند و این نکته را نیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر و اینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشمپوشی از اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریة دیگری نیز دربارة دجال وجود دارد و آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمردهاند اگر این احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شد خصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید مینمایند از جمله روایتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که ده نشانه قبل از وقوع قیامت را شمارش میفرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایت نقل شده است.[8]