
emamian
سه توصیه کاربردی امام حسن مجتبی (ع)
حضرت آیت الله مظاهری، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث بیست و پنجم: سه توصیۀ کاربردی امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» برای رستگاری دنیا و آخرت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
جناده که از اصحاب امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» بوده، نقل می کند در بیماری منجر به رحلت آن حضرت، خدمت ایشان رسیدم. دیدم وضعیّت جسمی امام«سلاماللهعلیه»خیلی ناراحتکننده است. سمّ مهلکی که به ایشان خورانده بودند، اثر کرده و جگرشان را تکه تکه کرده است. گفتم: چرا معالجه نمیکنید؟ فرمودند: مرگ معالجه ندارد. جناده میگوید: فهمیدم کاری از دستم برنمی آید، از این رو به ایشان عرض کردم مرا موعظه کنید.
افرادی که توجه دارند و هوشیارند، فرصتها را غنیمت میشمرند. جناده هم از آن فرصت کوتاه، به جای گریه و زاری، استفادۀ علمی و معنوی کرد. وقتی دریافت که در حال از دست دادن مولای خویش است، از ایشان نصیحت خواست.
این توصیه، که حاوی چندین فراز مهم است، در حساسترینِ مواقع، یعنی هنگام شهادت امام حسن«سلاماللهعلیه»بیان شده است و از این جهت، مهمترینِ نصایح است؛ چراکه اگر مطالبی مهمتر از آن بود، قاعدۀ فصاحت و بلاغت اقتضا میکرد که امام«سلاماللهعلیه»در آن موقعیّت ویژه، همان مطالب را بیان کنند.
در این جلسه، به شرح سه فراز از نصایح امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه»میپردازیم. آن حضرت میفرمایند:
«اسْتَعَدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّلْ زَادَکَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِکَ ... وَ اعْمَلْ لِدُنْیَاکَکَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً، وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَی عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱]؛ برای سفر آخرت آماده باش و توشۀ آخرت را قبل از آنکه اجل فرا برسد، جمعآوری کن... . برای دنیا چنان کار کن که گویا تا ابد زنده هستی و برای آخرت بهگونهای تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد. هرگاه بخواهی بدون داشتن فامیل و قبیلۀ بزرگ، عزیز گردی، و بدون داشتن سلطنت (مانند سلاطین) مهابت و بزرگی داشته باشی، از ذلّت نافرمانی خداوند، به سوی عزّت فرمانبرداریش بیرون آی.
اگر انسان مهیّا و آمادۀ عزیمت به منزل آخرت نباشد، معلوم است که خیلی خسارت خواهد دید. توصیه برای این آمادگی، در آیات و روایات زیاد به چشم میخورد. در نصایح فقها و علمای اخلاقی نیز شبیه این سفارش فراوان یافت میشود. مثلاً مرحوم شهید اوّل«رحمتاللهعلیه» در رسائل میفرماید: باید دائماً به فکر مرگ باشیم، همیشه آمادگی کوچ از این دنیا را داشته باشیم، در شبانهروز ده بیست مرتبه به یاد معاد بیفتیم تا نصب العین ما شود. [۲]
انسان باید وقت خروج از خانه، به این فکر کند که آیا بر میگردد یا نه؟ در محلّ کار به خود بگوید: آیا من از اینجا خارج میشوم یا نه؟ هر شب موقع خواب، با خود بیندیشد که آیا فردا صبح بیدار میشود یا نه؟ و به این صورت، ده بیست مرتبه به فکر مرگ، قبر و قیامت باشد. با این فکر، اعمال خویش را اصلاح کند و راجع به گذشته، واقعاً توبه نماید و با توبه، گناهان و خطاهای خود را جبران کند.
علمای علم اخلاق، به این عمل، قانون مراقبه میگویند که انصافاً قانون بسیار خوبی است. حتی امام هفتم، حضرت موسیبنجعفر«سلاماللهعلیه» میفرمایند:«لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ»[۳]؛ کسی که هر روز نفس خود را محاسبه نکند، شیعه نیست.
بر این اساس، شیعۀ حقیقی باید پیش از خواب و هنگام رفتن به رختخواب، حساب روزش را بکند و محاسبۀ او نظیر کسی باشد که اکنون میخواهند او را در قبر بگذارند.
قرآن کریم میفرماید: برخی انسانها هنگام قبض روح، با خدا دردِ دل میکنند و می گویند:«رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ»[۴]؛ خدایا مرا برگردان تا آدم بشوم. خطاب میشود: امکان ندارد و باید در عالم برزخ بمانی!
امّا هر شب موقع خواب، انسان میتواند برگردد، میتواند توبه کند و توبۀ وی پذیرفته می شود. همان موقع انسان باید فکر کند که اگر اکنون ملک الموت جان مرا گرفته بود و بهجای رختخواب، به سوی قبر میرفتم، چه میکردم؟ پس حال که خداوند متعال توفیق توبه و بازگشت داده و میتواند پروندۀ اعمال خویش را پاک گرداند، باید نهایت استفاده را از این فرصت داشته باشد. بهخصوص در زمان حاضر که مرگهای ناگهانی فراوان شده، انسان باید بیشتر به یاد قیامت باشد و هر شب اعمال خویش را محاسبه و پس از آن توبه کند.
به عبارت دیگر، بنابر سفارش امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه»آمادۀ مرگ باشد. آن حضرت میفرمایند: قبل از آن که پشیمان بشوید، قبل از آن که بگویید: ای کاش! ای کاش! مهیّای سفر آخرت باشید.
توجه داشته باشید که این ای کاش گفتنها، در عالم قبر و برزخ و قیامت، فایدهای ندارد. چنانکه قرآن در آیۀ دیگری میفرماید: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ»[۵]؛ یعنی هرچه انسان از دنیا به آخرت بفرستد، در قیامت به همان مبتلا خواهد شد؛ اگر اعمالش خوب است، مونس خوب دارد و جایگاهش نیز مطلوب است، و اگر اعمال بد داشته، مونس او بد و وحشتناک خواهد شد و جایگاه ناپسندی به وی میدهند.
احتمال وجود معاد و عذاب برزخ و قیامت نیز کافی است که انسان مهیّای مرگ باشد، چه رسد اینکه قطعی و یقینی است. اساساً اگر کسی به این یقین هم نرسد، رفع «ضرر احتمالی» لازم و واجب است.
ابنابیالعوجاء که در زمان امام صادق«سلاماللهعلیه» میزیسته، شخصی نابغه، ولی کوردل بوده است. روزی امام صادق«سلاماللهعلیه» او را در مکّه دیدند. به وی فرمودند: تو چرا اینجا آمدهای؟ گفت: برای اینکه تفریح کنم و کارهای جنونآمیز مردم را تماشا نمایم. امام«سلاماللهعلیه» فرمودند:
«انْ یَکُنِ الْامْرُ کَما تَقُولُ- وَ لَیْسَ کَما تَقُولُ- نَجَونا وَ نَجَوتَ وَ انْ یَکُنِ الْامْرُ کَما نَقُولُ- وَ هُوَ کَما نَقُولُ- نَجَونا وَ هَلَکْتَ»؛ اگر مطلب این باشد که تو میگویی؛ که قطعاً چنین نیست؛ ما و تو اهل نجات هستیم، ولی اگر مطلب این باشد که ما میگوییم؛ که قطعاً چنین است؛ ما نجات مییابیم و تو هلاک خواهی شد. نقل شده است که ابن ابی العوجاء، ساعتی بعد از این جریان عبرت انگیز از دنیا رفت. [۶]
همه باید توجه به مرگ و معاد داشته باشند و فکر این را بکنند که اگر الان به عالم برزخ بروند، چه دارند؟ چه توشهای آماده کردهاند؟ در عالم برزخ، شفاعت هم مشکل است، امام صادق«سلاماللهعلیه» میفرمایند: برزخ با خودتان، در قیامت از شفاعت ما استفاده کنید. [۷] این جمله نیاز به شرح دارد، ولی آنچه مسلّم است، اینکه پروردگار عالم، از حقّالنّاس نمیگذرد. به عزّت و جلال خودش قسم خورده که از ظلم ظالم، یعنی از حقّ مردم نمیگذرد: «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا یَجُوزُنِی ظُلْمُ ظَالِمٍ»[۸]
خواب یکی از علمای بزرگ را دیدند و فهمیدند که نگران است. گفت: من هیجده تومان به فلان کاسب بدهکار بودم و این بدهکاری باقی مانده است. در عالم برزخ از من میپرسند که چرا هیجده تومان را ندادی؟ آن آقا بیدار شده و به پسر ایشان که او نیز یکی از علما بود، ماجرا را گفته بود. پسر به بازار رفته بود و کاسب مورد نظر را پیدا کرده بود و پرسیده بود شما از پدر ما طلب دارید؟ گفته بود: بله، هیجده تومان طلب دارم. گفته بود: چرا به ما نگفتید تا پرداخت کنیم؟ آن کاسب گفته بود: ترسیدم بگویم و شما منکر شوید، چرا خود آقا در دفترش ننوشته بود؟ بالأخره فرزندان آن عالم، بدهی او را رد کردند. همان آقا یا پسر ایشان خواب دیده بودند که آن عالم راحت و آسوده شده است.
اگر کسی از غفلت دوری کند و آمادۀ سفر آخرت باشد، از تضییع حقّ مردم حذر میکند، اموال مردم را به ناحق نمیخورد، احتکار نمیکند، گران فروشی نمیکند، از غیبت، تهمت و شایعه دوری میگزیند، به بزرگان، بهعنوان سیاست و بهعنوان انجام وظیفه، تهمت نمیزند. آبروی دیگران را نمیریزد، که بردن آبرو، بدتر از بردن مال است.
آدم باید تلاش کند که راحت از دنیا برود. خوشا به حال کسانی که مثل گلی که بو میکنند، جانشان را به جان آفرین تسلیم مینمایند. اینگونه مردن، علم نمیخواهد، تقوا میخواهد، آمادگی برای سفر میخواهد.
مرحوم آیتالله آقای احمدی میانجی«رحمتاللهعلیه» از رفقای خاص من بود. پدر ایشان که از علمای گرانقدر تبریز بود، گفته بود: من یک مرید بسیار متّقی در تبریز داشتم. آن مرد که سواد چندانی هم نداشت، اما با تقوا بود، روزی به دنبال من فرستاد و گفت: من حقّالله و حقّالنّاس بر عهده ندارم و اکنون آمادۀ سفر مرگ هستم. خیلی مهم است کسی بتواند دم مرگ چنین ادعایی بکند، خوشا به حال این افراد! خلاصه، از پدر آقای احمدی میانجی خواسته بود که هنگام مرگ در کنار او باشد. بنا بر نقل ایشان، بعد از نماز شب و اقامۀ نماز صبح، آن پیرمرد یک تلاطم درونی پیدا کرده و اسماء مبارک اهل بیت«سلاماللهعلیهم» را بر زبان جاری کرده و به آنان سلام داده است. وقتی به نام مبارک حضرت ولی عصر«ارواحنا فداه»، رسیده، سعی کرده است از جای خود بلند شود که نتوانسته و با همان حالت به آن حضرت سلام کرده و از دنیا رفته است.
وقتی انسان خود را برای سفر مرگ آماده کرده باشد، هنگام مرگ، چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» به دیدن او میآیند و او را باخود به بهشت میبرند. عالم برزخ که شاید میلیاردها سال باشد، برای چنین شخصی یک لحظه است. در قیامت هم زیر لوای حمد، به دست أمیرالمومنین«سلاماللهعلیه» از آب کوثر مینوشد. با نوشیدن آب کوثر، اگر پیر باشد، جوان میشود. اگر جاهل باشد، عالم میشود، اگر صفت رذیله داشته باشد، رفع میشود و به یک انسان کامل مبدّل میگردد. با یک چشم بر هم زدن به دنبال أمیرالمومنین«سلاماللهعلیه» به بهشت موعود راه مییابد.
فراز دیگری از نصایح امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» این جمله است که: «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَکَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً»؛ برای دنیایت چنان کوشا باش، مثل این که تا ابد زندهای! و برای آخرتت طوری عمل کن که گویا فردا میمیری!
سعادت دنیا و آخرت با عمل به این دستور، فراهم میشود. بر این اساس، همه باید در کارهای مربوط به دنیا محکمکار باشند، سرهمبندی در کارها نباشد و از تسامح و تساهل دوری کنند. هرکس هر کاری میکند و هرچه میسازد، ابدی و محکم باشد.
در روایات میخوانیم: رسول خدا«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در تدفین یک نفر شرکت کردند. سنگهای لحد او را پیامبر اکرم بستند و در بستن لحد دقت میکردند تا محکم باشد. به ایشان گفتند: این محکم کاری برای چیست؟ جملهای فرمودند که باید سرمشق همه باشد. فرمودند: «لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْکَمَه»[۹]؛ خدا دوست دارد وقتی بندهاش کار را انجام داد، آن را محکم کند.
سرهمبندی و کوتاهی در محکمکاری در هر کاری غلط است. حتی در درس خواندن دانشآموزان، دانشجوها و طلبهها نیز غلط است. یک طلبه باید تمام وقت خود را صرف خوب درس خواندن و تحصیل تقوا و تهذیب نفس کند. حال اگر در درس خود کوشا نباشد و با سرهمبندی درس بخواند تا نمرهای بگیرد، به جایی نخواهد رسید. دانشآموز و دانشجو نیز اگر با جدیّت درس نخوانند و فقط به دنبال مدرک باشند، آیندۀ مفید و درخشانی ندارند.
سرهمبندی، در ساختن ساختمان، خسارت به بار میآورد، ضمانآور هم هست. گاهی ساختمان بهخاطر تسامح سازندۀ آن، پس از مدّت کمی تخریب میشود یا آسیب جدی میبیند و قیمت آن با افت شدید مواجه میگردد، یعنی خریدار متضرّر میشود. گناه این سرهمبندیها بزرگ است.
سرهمبندی، در ادارهها مصیبت دیگری است. بعضی کارمندان با قاطعیّت کار نمیکنند و مدّت زیادی ارباب رجوع را معطل میکنند. مردم در اثر کم کاری، بد کاری و بیکاری برخی کارمندها، دچار دردسر میشوند و باید از کار و زندگی خویش دست بکشند و مرتب در رفت و آمد به اداره باشند تا کارشان حل شود. در صورتی که اگر محکمکاری در ادارهها حاکم باشد، فوراً مشکل ارباب رجوع را حل میکنند.
صرفنظر از ضرورت محکمکاری، طبق این روایت شریف، همه باید در زندگی کوشا و فعّال باشند و از کار کردن و تلاش برای آبادی دنیا مضایقه نکنند.
امام کاظم«سلاماللهعلیه» فرمودهاند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَیُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغ»[۱۰]؛ خداوند متعال، بندۀ تنبل، کسی که زیاد میخوابد و بندۀ بیکار را دوست ندارد.
در روایتی نقل کردهاند که هرگاه پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» مردی را میدیدند و از او خوششان میآمد، یعنی از حیث ظاهر، او را مفید و مستعدّ کار مییافتند، میپرسیدند: شغل او چیست؟ آیا حرفهای دارد؟ اگر میگفتند: بیکار است، میفرمودند: «سَقَطَ مِنْ عَیْنِی»[۱۱]؛ از چشمم افتاد.
آیات فراوانی در قرآن کریم، حاوی دو مفهوم «ایمان» و «عمل صالح» در کنار هم است، یعنی معمولاً هر جا در قرآن صحبت از ایمان شده، بدون فاصله، با عباراتی نظیر: «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»[۱۲]، بر عمل صالح و بر کار و کوشش نیز تأکید شده است. [۱۳]
قرآن شریف در آیهای میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»[۱۴]؛ هرکس از زن و مرد، ایمان داشته باشد و عمل شایسته و نیکو انجام دهد، در دنیا حیات طیّب و زندگی روشن و پاکیزه پیدا میکند و در آخرت از حیات طیّبتر برخوردار میگردد.
باید توجه شود که منظور از عمل صالح در این آیۀ شریفه، صرفاً ارتباط با خدا و عباداتی نظیر نماز و روزه نیست، بلکه هر تلاشی در جهت آبادی زندگی دنیا از راه حلال و نیز هر عمل مشروعی که برای جامعه مفید باشد و عقل انسان آن را بپسندد، عمل صالح است.
کوتاهی در کار و تلاش و تسامح در تأمین معیشت زندگی، منجر به احتیاج و وابستگی میشود که منفور تعالیم دینی است. انسان باید با کوشش خود زندگی را تأمین کند و در این زمینه مستقل باشد. یکی از مصائب بزرگ، بیکاری است؛ البته مسئولان وظیفه دارند زمینۀ کار و فعالیّت جوانان را فراهم سازند و بیکاری را ریشه کن کنند، امّا گذشته از آن، خود مردم و جوانها نیز باید به فکر کار و تولید باشند و به دنبال کارهای راحت و پشت میز نشستن و نظایر آن نگردند.
اگر به آمار میزان کار در کشورهای پیشرفته مراجعه شود، معلوم میگردد که میانگین ساعت انجام کار در آن کشورها بالاست و همین، عامل موفقیّت، پیشرفت و استقلال آنهاست. اساساً هر ملّتی که تلاش و کوشش کند، از احتیاج و وابستگی در امان است و به پیشرفت و توسعه دست مییابد و در مقابل، ملّتهای تنبل که به درستی تلاش نمیکنند و کارهای آنها توأم با محکمکاری نیست، محکوم به احتیاج و وابستگی هستند.
ارزش کار در تعالیم دینی به قدری است که امام صادق«سلاماللهعلیه» آن را مانند جهاد در خط مقدّم جبهه میدانند: «الْکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۱۵].
سورۀ عصر، سورۀ عجیبی است؛ در حلی که مختصر است، یک دنیا معنا دارد.
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیِمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْر»
در ابتدای آن، به کار و کوشش قسم میخورد. بعد میفرماید: همۀ انسانها ورشکسته هستند، بدبخت هستند، خسارت میبینند؛ مگر یک طائفه و آن کسانی هستند که ایمان دارند، پایۀ زندگی آنها ایمان است و علاوه بر آن، عمل صالح و شایسته بهجا میآورند. البته امربهمعروف و نهیازمنکر نیز دارند؛ امّا با تأکید، مردم را به کار و کوشش توصیه کرده، از کارهای زشت و بدون منفعت باز میدارد. اگر در قرآن کریم، برای اهمیّت کار و کوشش، آیۀ دیگری نداشتیم، آیات سورۀ عصر برای پی بردن به اهمیّت فراوان آن کافی بود.
امام حسن مجتبی«سلاماللهعلیه» در فراز بعدی توصیههای خود میفرمایند: «إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِیرَةٍ وَ هَیْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَی عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ یعنی جناده، اگر دوست داری بدون برخورداری از اطرافیان و قوم و عشیره، عزیز باشی، یعنی اگر میخواهی عزیز خدایی باشی، اگر تمایل داری همه تو را دوست داشته باشند و در میام مردم ابهت و شخصیّت داشته باشی، با تقوا باش؛ لباس ذلّت معصیّت را از تن در آور، گناه نکن، و لباس عزّت اطاعت را بپوش، رابطهات با خدا محکم باشد و به دستورات الهی عمل کن.
یکی از فواید مهم کسب تقوا، برخورداری از وجاهت و محبوبیّت اجتماعی است. کسی که از گناه اجتناب میورزد و واجبات را بهجا میآورد، نزد مردم عزّت و آبرو دارد و از ابهّت و شخصیّت اجتماعی ویژهای برخوردار است. همه از او حساب میبرند، زیرا بر دل مردم حکومت میکند و حکومت بر دلها، به انسان ابهت میدهد و دیگران را تابع او میسازد. قرآن کریم، وعده داده است که محبّت چنین کسی در دلها ریخته میشود و در بین مردم محبوب خواهد شد: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[۱۶]
بهترین موهبت برای انسان، این است که دوستان او را دوست داشته باشند و دشمنان از وی حساب ببرند، در بین مردم عزیز باشد، ابهت داشته باشد و قدرتمند باشد. امام دوّم«سلاماللهعلیه» میفرمایند: این موهبت، در اثر رعایت تقوا به دست میآید.
پی نوشت ها:
[۱]. کفایة الاثر، ص ۲۲۷ و ۲۲۸.
[۲]. رسائل الشهید الاوّل، ص ۲۹۰.
[۳]. تحف العقول، ص ۳۹۶.
[۴]. مؤمنون، ۹۹ و ۱۰۰: «پروردگارا، مرا بازگردانید، شاید من در آنچه وانهادهام کار نیکی انجام دهم. نه چنین است. »
[۵]. آل عمران، ۱۸۲: «این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شماست. »
[۶]. الکافی، ج ۱، ص ۷۸.
[۷]. الکافی، ج ۳، ص ۲۴۲.
[۸]. الکافی، ج ۲، ص ۴۴۳.
[۹]. علل الشرائع، ج ۱، ص ۳۱۰.
[۱۰]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۶۹.
[۱۱]. جامع الاخبار، ص ۱۳۹.
[۱۲]. بقره، ۲۵: «و کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند. »
[۱۳]. عنکبوت، ۹؛ لقمان، ۸؛ فصّلت، ۸؛ محمّد، ۲؛ بیّنه، ۷ و...
[۱۴]. نحل، ۹۷: «هر کس -از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیاتِ [حقیقی] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد. »
[۱۵]. کافی، ج ۵، ص ۸۸.
[۱۶]. مریم، ۹۶: «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان محبتی [در دلها] قرار میدهد. »
برتری حضرت فاطمه معصومه(س) نسبت به سایر امامزادگان
در میان امام زادگان ایران و شهر قم و فرزندان حضرت امام موسی (علیه السلام) که نورافشانی میکنند، ماه تابانی که همه آنها را تحتالشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ میباشد.
حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندان موسی بن جعفر ـ سلام الله علیها ـ بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ در والاترین رتبه جای دارد. این در حالی است که شیخ مفید و دیگران فرزندان دختر امام کاظم ـ علیه السّلام ـ حداقل هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است. [۱]
حاج شیخ عباس قمی درباره دختران موسی بن جعفر مینویسد: «برحسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی ـ علیه السّلام ـ معروف به حضرت معصومه است».[۲]
اما شیخ محمد تقی تستری در «قاموسی الرجال» فضیلت وی را نه تنها در بین دختران، بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا ـ علیه السّلام ـ بینظیر میداند و مینویسد: «در میان فرزندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ کسی همشأن حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ نیست. »[۳]
بیگمان این نحوه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ بر برداشتهایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه به دست آمده است. روایاتی که مقامهایی را برای فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ برشمردهاند مقامی که نظیر آن را برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکردهاند و به این ترتیب نام فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ را در شمار زنان برتر جهان قرار دادهاند. حال به طور اختصار به بررسی بعضی از خصوصیاتی که آن حضرت را از دیگر امامزادگان جدا میکند میپردازیم.
۱ . شرافت خانوادگی: تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمیتوان انکار کرد. این تأثیرپذیری در وجود فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ از برجستگی خاصی برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی را به ارث برد که تنها برادرش علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ آنها را به صورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر میرسد بتوان سربرتری شخصیت والای فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ بر دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزهترین خصال و ویژگیها را به ارث برد با وجود بانوان دیگری در خاندان امام کاظم ـ علیه السّلام ـ گویی «نجمه» ستاره پر نور بانوان امام کاظم است که به سان پرفروغترین ستارهها میدرخشد و به راستی که تمام فروغش را به دو پاکیزه گوهرش، علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ و فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ منتقل کرد. [۴]
مطالعه سیره ائمه گواهی میدهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینش مادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ شده این بود که مادرش، مادر امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز بود. لذا از هر آلودگی در هر اندازهاش به دور ماند. [۵]
۲ . شفاعت گسترده: بالاترین جایگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است، [۶] اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گستردهای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و میتواند همه اهالی محشر را فرا گیرد: ۱ . خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ۲ . شفیعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ
در مورد شفاعت گسترده حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ طبق احادیث منقول از اهل سنت و شیعه هیچ شکی نیست. اما در مورد حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از جهت گستردگی شفاعت، هیچکس ـ حداقل هیچ بانویی ـ به شفیعه محشر معصومه نمیرسد، که امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ در این رابطه میفرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنه باجمعهم» با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت میشوند. [۷]
۳ . ویژگی های دیگر: مثل عصمت، محدثه بودن، ورود زیارتنامه مخصوص، و ... باعث شده که حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ از دیگر امامزادگان وبرادران وخواهران پیشی گیرد. [۸] و همچون ستارهای درخشان در این آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصی بشود همانطوری که امام رضا ـ علیه السّلام ـ در فقرهای از زیارتنامه آن حضرت میفرماید: «فان للک عند الله شانا من الشان»[۹] یعنی تو در محضر الهی شأن و منزلت وصفناپذیری داری، که بر خاکنشینان این عالم قابل تصور نیست و تنها خدا و پیامبر و اوصیاء طاهرینش بر آن واقفند.
۴- کراماتی که از آن حضرت به مسلمانان و علاقه مندان اهل بیت و اهل علم ومراجع عظام رسیده برتری و فضل آن حضرت را به اثبات می رساند که باتامل درابعاد مختلف گوشه هایی از انوار ملکوتی وشعاع آسمانی روشن خواهد شد.
امام رضا(علیه السلام) فرمود: هرکس خواهرم معصومه را در قم زیارت کند (بامعرفت وشناخت) بهشت براو واجب می شود.
پی نوشت ها:
[۱] . صدوق، عیونالاخبار، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ج ۱، ص ۱۴؛ شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج ۲، ص ۲۴۴.
[۲] . شیخ عباس قمی، منتهیالامال، انتشارات هجرت، ج ۲، ص ۲۷۳.
[۳] . ر. ک: مجله کوثر، شماره ۳۳، شخصیتحضرت معصومه.
[۴] . کلینی، اصول کافی، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج ۱، ص ۴۷۷.
[۵] . طبرسی، اعلام الوری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ص ۳۰۲.
[۶] . سوره بقره، آیه ۲۵۶.
[۷] . سفینة البحار، شیخ عباس قمی، کتابخانه سنائی، تهران، ج ۲، ص ۳۷۶.
[۸] . طبق حدیثی از امام رضا ـ علیه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و این دلالت بر عصمت و پاکی آن حضرت دارد. طبق نقل علامه امینی در الغدیر، حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ ناقل حدیث از اجداد خود بوده است از این روی به وی محدثه میگویند. (علامه امینی، الغدیر، ج ۱، ص ۱۹۶).
[۹] . علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج ۱۰۲، ص ۲۶۶.
قساوت قلب چه بر سر انسان می آورد؟
قساوت قلب
خداوند در آیه مبارکه ۷۴ سوره بقره می فرماید: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَةً وَ اِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الاَْنْهَارُ وَاِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ اِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِل عَمّا تَعْمَلُونَ»؛ سپس دلهای شما پس از این واقعه، چون سنگ سخت شد و حتّی سخت تر از سنگ؛ چرا که از پاره ای از سنگ ها گاه نهرها جاری می شود و پاره ای از آنها چون شکافته شود، آب از آن بیرون می جهد و پاره ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می افتد (امّا دلهای شما نه از خوف خدا می تپد و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
این آیه شریفه در مورد «بنی اسرائیل» و مثال جالب و زیبایی در مورد سنگدلی آنهاست بنی اسرائیل در طول تاریخ بشریّت کارنامه تاریک و سیاهی داشته اند. تعصّب، لجاجت، بهانه گیری، خودبرتربینی، کینه توزی نسبت به پیامبرشان، نفوذناپذیری در مقابل حق از جمله ویژگیهای این قوم سرکش و ناسپاس است. یهودیان در صدر اسلام هم بر ضدّ مسلمانان کارشکنی های فراوان کردند و نسبت به آنان نفاق میورزیدند. از یک طرف با مسلمانان پیمان می بستند و از طرف دیگر با زیر پا نهادن آن عهد و پیمان از پشت بر پیکر اسلام خنجر می زدند، عداوت و دشمنی این قوم لجوج با مسلمانان هرگز تمام نشد و همچنان ادامه یافت و در عصر و زمان ما به اوج خود رسید و می توان گفت بیشترین ضربه را «بنی اسرائیل» یا بخش خاصّی از آن به نام «صهیونیزم» بر پیکره امّت اسلامی وارد کرده است. اینان در کشورهای اسلامی منشأ فسادها، قتل ها، درگیری ها، اختلافات، فحشا و بی اعتنایی به احکام اسلامی مخصوصاً رباخواری و... بوده و هستند، تا بدان حدّ که اگر مظالم آنان یک جا جمع آوری شود، یک کتاب و شاید چند کتاب قطور نوشته شود، بنی اسرائیل آنقدر بی عاطفه و سنگدل بودند که حتّی به پیامبران خودشان هم رحم نمی کردند. حضرت موسی (علیه السلام) از این قوم لجوج و دل پر خونی داشت. وقتی اینها نسبت به پیامبرشان تا این اندازه بی رحم باشند، روشن است که نسبت به دیگران چگونه خواهند بود.
داستان گاو بنی اسرائیل
آیه شریفه مورد بحث در پی آیاتی است که داستان «گاو بنی اسرائیل» را بیان می کند. خلاصه داستان ـ که در آیات ۷۳ـ۶۷ سوره بقره آمده است ـ به قرار زیر است:
یکی از بنی اسرائیل به شکل مرموزی کشته شد. و این قتل، سبب اختلاف میان آنها گردید. معمولا وقتی که حادثه ای رخ می دهد و عامل آن مشخّص نیست، کسانی که با هم خرده حسابی دارند، گناه را به گردن طرف دیگر می اندازند و آنان را عامل آن حادثه معرّفی می کنند. اصل حادثه این بود که جوانی عموی ثروتمند خود را به قتل رساند. این برادرزاده جوان و تنها وارث که از دیر مردن «عمو» ناراحت بود او را کشت تا صاحب و وارث اموال و ثروت فراوان او گردد. بعضی نیز انگیزه قتل را علاقه شدید آن جوان به دختر عموی خود می دانند؛ زیرا که عمو علی رغم دلبستگی برادرزاده، دخترش را به ازدواج دیگری درآورده بود. وقتی خبر قتل این شخص در بین بنی اسرائیل پخش شد، غوغایی برپا شد و هر کس به دنبال قاتل می گشت از جمله برادرزاده مقتول؛ یعنی قاتل حقیقی مصرّانه خواستار شناسایی قاتل بود. فتنه عظیمی برپا شد، نزدیک بود که قبایل در مقابل همدیگر صف آرایی کنند و این حادثه به یک جنگ کامل تبدیل شود. برای حلّ مشکل به خدمت حضرت موسی (صلی الله علیه وآله) رفتند و از او خواستند که از خدا بخواهد تا قاتل شناخته شود. حضرتش دست به دعا شد و خداوند خواسته اش را اجابت کرد و فرمود: گاوی ذبح کنید و خونش را به بدن مقتول بزنید تا وی زنده شود و خود، قاتل را معرّفی کند؛ بنابراین قرار شد از طریق معجزه این فتنه پایان پذیرد. کلام خداوند در این باره اطلاق دارد و در مقام بیان است و بی قید و شرط؛ امّا این قوم لجوج شروع به بهانه جویی کردند و گفتند: این گاو باید در چه سنّ و سالی باشد؟ حضرت موسی گفت: باید وحی نازل شود. منتظر وحی شد. خداوند فرمود: نه پیر باشد و نه جوان. بنی اسرائیل رفتند و برگشتند و گفتند: این گاو چه رنگی باید داشته باشد؟ حضرت موسی باز در انتظار وحی نشست. وحی آمد که: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن بینندگان را مسرور سازد. باز بهانه گرفتند که: چه نوع گاوی باشد؟ باز وحی آمد که: نه گاو شخم زن باشد و نه گاو آب یاری؛ ولی گاوی که از هر عیبی پاک و مبرّا باشد. بالاخره بعد از زحمت های فراوان و خرج زیاد گاو مورد نظر را یافتند و او را ذبح کردند و به اعجاز الهی مقتول زنده شد و قاتل را معرّفی کرد.
شرح و تفسیر آیه شریفه
این معجزه، طبیعتاً می بایست ایمانشان را بیشتر و آنان را به خداوند نزدیکتر می کرد؛ امّا بر خلاف این عمل شد. چه این آیه پس از بیان این داستان آمده است: بهانه جویی، اختلاف انگیزی، فتنه گری، تمرّد از فرمان الهی، لجاجت، بی حرمتی به پیامبران و... باعث شد که «قلب های شما مانند سنگ سخت، بلکه سخت تر از سنگ شود. » آیات متعدّدی در قرآن مجید وجود دارد که کلمه «قلب» و مشتقّاتش در آن به کار برده شده است. (۱) آیا منظور از قلب در این آیات همان قلب صنوبری شکل است که در سینه انسانهاست؟ همان عضوی است که کار گردش خون در بدن انسان را به عهده دارد؟ آیا منظور از قلب در قرآن مجید همان عضوی است که از عجایب خلقت است و در هر دقیقه بطور متوسّط ۷۰ مرتبه می زند و در هر دقیقه ۲ بار تمام خون را در تمام بدن انسان به گردش درمی آورد و به جای اوّل باز می گرداند؟ اگر چه این قلب صنوبری شکل از عجایب خلقت خداوند است و وظایف مهمّی هم در بدن انسان به عهده دارد؛ ولی مراد قرآن از قلب، این قلب صنوبری شکل نیست.
برای روشن شدن اهمّیّت قلب در بدن، اختصاراً به وظایف آن اشاره می شود که عبارتند از:
اوّل ـ تغذیه تمام سلولهای بدن، موادّ غذایی در معده یا شیره معده آمیخته و آماده می شود و در روده ها جذب و سپس وارد گردش خون می شود. خون، موادّ غذایی مورد نیاز بدن را به تمام ذرّات و سلول های بدن می رساند. بدین وسیله، غذای تمام بدن تأمین می شود.
دوّم ـ آبیاری بدن، قسمت عمده بدن انسان آب است. اگر بخشی از بدن انسان کم آب شود، پژمرده می شود و می خشکد و کم کم باعث مرگ انسان می شود.
سوّم ـ رساندن حرارت یکسان به بدن، بدن انسان گرم است، هیچ گاه فکر کرده اید که بدن انسان این حرارت را از کجا تأمین می کند؟ اکسیژن از هوا وارد دستگاه تنفّسی انسان می شود و از آن جا جذب بدن و گردش خون انسان می شود و با سوخت و سوزی که در سلول های بدن انجام می شود، تبدیل به حرارت
می گردد و این حرارت به وسیله خون و قلب به همه سلول های بدن انسان می رسد.
چهارم ـ جمع آوری موادّ زاید و سمّی، موادّ زاید و اکثراً سمّی حاصل از سوخت و سوز بدن به وسیله خون به گردش درمی آید. مقداری از آن به وسیله دستگاه تنفّسی دفع می شود و مقداری نیز به داخل کلیه ها می آید و توسّط ادرار دفع می گردد.
انصافاً این قلب با این ظرافت و با این کار زیاد و خستگی ناپذیر، آیتی بزرگ از خداوند است. اگر این قلب از آهن هم باشد در حدود ۷۰ سال عمر انسان ساییده می شود و از بین می رود؛ امّا قدرت بی انتهای خالق، اندامی آفریده که گاهی حتّی بیش از یک صد سال کار می کند و عجیب تر این که قلب از جمله اندام های بدن است که در خواب و بیداری مشغول کار است اگر چه فعالیّتش در خواب کمتر است.
این جاست که انسان در مقابل این فرموده خداوند «وَ فِی الاَْرْضِ آیاتٌ لِلْمُوقِنینَ وَ فِی اَنْفُسِکُمْ اَفَلاَ تُبْصِرُونَ » و در زمین نشانه هایی (دال بر وجود خدا) برای جویندگان یقین پیداست و در وجود خود شما (نیز آیاتی است) آیا نمی بینید!؟ (۲) با تمام وجود سر تعظیم فرود می آورد.
اگر به جز «قلب» دلیل دیگری بر عظمت خداوند وجود نمی داشت توجّه به قلب برای درک قدرت و حکمت لایزالش کافی می بود. برای پی بردن بیشتر به عظمت این خلقت و دانستن ارزش این هدیه خدایی، به مطلب زیر توجّه کنید:
قلب مصنوعی آینه ای برای عظمت قلب انسان
چندین سال قبل یک قلب مصنوعی به قیمت ۳۰ میلیون دلار ساختند؛ ولی این قلب گران قیمت، ۶ روز بیشتر عمر نکرد و در آن ۶ روز هم استفاده کننده آن قدرت حرکت و راه رفتن نداشت. چگونه می توانیم تنها به خاطر نعمت قلب خود که آن خالق منّان رایگان در اختیار ما نهاده است، شکرگزار باشیم؟ چه زیبا می فرماید: «وَفی اَنْفُسِکُمْ اَفَلا تُبْصِرُون ».
حال که دریافتیم مراد قرآن از قلب این اندام صنوبری شکل درون سینه نیست؛ گوییم منظور از قلب در قرآن عقل و عاطفه است. خداوند در آیه ۱۷۹ سوره اعراف می فرماید: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَ » جهنّمیان قلب هایی دارند که با آن نمی فهمند، منظور از قلب در این آیه و دیگر آیاتی که کلمه قلب در آن به کار رفته است، عاطفه و عقل انسان است؛ چون درک و فهم مربوط به عقل انسان است.
همان گونه که محبّت، شعور و دانش مربوط به عاطفه و عقل است؛ به عنوان نمونه، خداوند متعال در آیه ۱۰ سوره بقره می فرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّهُ مَرَض » در دلهای آنان (منافقان) نوعی بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده است.
آیا قلب صنوبری شکل منافق بر اثر بیماری نفاق از کار می افتد و باز می ایستد؟ و یا بر اثر نفاق و فتنه گری دریچه قلبشان گشاد می شود؟ بدیهی است، منظور از قلب و بیماری آن، اندامی به نام «قلب» و بیماری های شناخته شده عضوی آن نیست، بلکه مراد همان عقل و عاطفه است که در اثر اعمال نفاق آمیز، ضعیف و بیمار می شود تا بدان حد که در حرم امام رضا (علیه السلام) هم آدم کشی می کند و در حقیقت می میرد. در روایتی می خوانیم که: «امر به معروف سه مرحله دارد مرحله اوّل: قلبی، مرحله دوّم: زبانی و گفتاری و مرحله سوّم: عملی و اجرایی» اگر مرحله سوّم امکان نداشت مرحله دوّم و اوّل و اگر مرحله دوّم و سوّم مقدور نبود، مرحله اوّل ضروری می نماید. بدین معنا که شخص باید در دل از ظلم و فساد و ظالمان و مفسدان بیزار و نسبت به مصلحان و مؤمنان قلباً علاقه مند باشد؛ ولی اگر کسی امر به معروف را در هر سه مرحله ترک کند «فَمَنْ لَمْ یَعْرِفُ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ یُنْکِر مُنْکِراً قُلِبَ فَجُعِلَ اَعْلاهُ اَسْفَلُهُ » قلب او وارونه می شود؛ یعنی پایین قلب به طرف بالا و بالای آن به طرف پایین قرار می گیرد. (۳) آیا منظور از این قلب همین صنوبری است؟ این اندام درون قفسه سینه جابه جا نمی شود و واژگون نمی گردد؛ پس منظور از قلب در این روایت نیز عاطفه و ادراک است.
از مجموع آنچه گفته شد، نتیجه می گیریم که قلب در استعمالات قرآن و روایات به دو معناست:
۱ـ عقل و خرد انسانی. ۲ـ عواطف آدمی؛ یعنی آن دو پدیده روحانی که مرکز ادراک و احساسات است. بنابراین، وقتی گفته می شود «قلب دارند و نمی فهمند» مراد این است که عقل دارند؛ ولی نیروی ادراک و شعورشان از کار افتاده است و زمانی که گفته می شود «قلبشان سخت شد»؛ یعنی عاطفه آنها مرده است.
امّا «قلب»، در آیه شریفه ۴۶ سوره حج «فَاِنَّها لا تَعْمَی الاَْبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛ چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی شوند، بلکه قلب هایی که در سینه جای دارند کور می شود به قرینه «فی الصدور» به معنای «قلب هایی که در سینه ها جای دارند» آمده است به نظر می رسد که مراد از آن همان قلب صنوبری شکل بدن باشد، آیا به راستی چنین است؟
عقل گرچه درون سینه انسان نیست؛ ولی با «مغز» ارتباط دارد. به همین دلیل کسانی که مغز آنها از کار می افتد، ممکن است برای مدّتی قلبشان کار بکند. بنابراین، «صدور» در این آیه شریفه به معنای سینه ها نیست، بلکه در این جا به معنای «جان» است و در نتیجه، قلب به معنای عقل و ادراک است، بنابراین مفهوم آیه شریفه چنین است: «عقلهایی که در جانهاست».
احتمال دیگر این که: قلب صنوبری شکل اگر چه مرکز عقل و عواطف نیست؛ ولی بی ارتباط با این دو نیز نیست. چون ارتباطی مستقیم بین قلب و روح یا عقل و عاطفه انسان وجود دارد؛ زیرا هر پدیده ای برای روح انسان حادث می شود، هنگامی که می خواهد به انسان منتقل شود، اوّل بر قلب اثر می کند؛ مثلا اگر شخصی شادی و شعفی آنی و فراوان بیابد، ضربان قلبش تندتر و در حقیقت قلبش روشن تر می شود و بر عکس اگر ناراحتی شدیدی پیدا کند، در قلبش احساس خستگی می کند و یا اگر نسبت به کسی محبّت داشته باشد به هنگام حوادث، سنگینی و دردی در قلبش حس می کند. رابطه مسائل داشته باشد به هنگام حوادث، سنگینی و دردی در قلبش حس می کند. رابطه مسائل روحی و قلب، رابطه آب و چشمه و سطح زمین است؛ همان گونه که آب از لایه های زیر زمین حرکت می کند و در یک نقطه از زمین می جوشد و بیرون می ریزد، پدیده های روحی نیز از قلب بروز می کنند.
از تمامی تفسیرهای یاد شده درباره «قلب» می توان به معنای کلام الهی در «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ » چنین پی برد که روح و عاطفه و عقل و ادراک بنی اسرائیل، همانند سنگ سخت شده است.
تعبیر قرآن از دل های بنی اسرائیل: «سخت تر از سنگ»
در بخش اوّل آیه ۷۴ سوره بقره در مورد بنی اسرائیل: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَاْلحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَة » در مورد «فَهِیَ کَاْلحِجارَةِ » و «اَوْ اَشَدُّ قَسْوَة »، مفسران آراء مختلفی بیان کرده اند: از آن جا که این آیه همچون دو مثل پیشین درباره منافقان است و نیز همان طور که گفته شده بود نفاق درجات و مراتبی دارد «فَهِیَ کَالْحِجارَة» مربوط است به گروهی از بنی اسرائیل که به تعبیر قرآنی «سنگدل» بودند و «او اَشدُّ قَسوَة» ناظر است به گروهی دیگر از بنی اسرائیل که «سنگدل تر» بودند.
این که چگونه دلی می تواند سخت تر از سنگ باشد قرآن مجید در همین آیه توضیح می دهد و در آن سه برکت از برکات سنگ را برمی شمارد:
اوّل ـ بعضی از سنگها در دل کوهها شکافته می شوند و چشمه ها از آن می جوشد و نهرهای آب از آنها جاری می شود و از این آبها، کشتزارها و گیاهان و جانوران سیراب می شوند و بدان زنده می شوند و جان می گیرند. آری سنگ برکتی چنین مهم دارد؛ ولی قلب بنی اسرائیل نه منبع جوشان فضیلت است و نه چشمه سار زلال علم و حکمت و نه کانون عاطفه و نه جای مهر و محبّت! براستی که قلب اینان سخت تر از سنگ است!
دوّم ـ بعضی از سنگها نیز ترک ها و شکاف های کوچکی پیدا می کنند و همچون حوضچه ای اندک آبی را در خود نگه می دارند، که گر چه با آن نمی توان کشتزارها و درختان و جانوران را سیراب کرد، ولی ممکن است رهگذر تشنه ای را از کام مرگ برهاند؛ امّا قلب بنی اسرائیل سنگدل این مقدار ناچیز هم اثری از مهر و محبّت در خود ندارد.
سوّم ـ بعضی از این سنگها از خوف و ترس خداوند از بالای کوه فرو می ریزند و در برابر عظمت آفریدگار یکتا و توانا فروتنی می کنند و خضوع نشان می دهند؛ همان طور که آیه شریفه ۲۱ سوره حشر نیز بر این مطلب دلالت دارد، خداوند در این آیه می فرماید: «لَوْ اَنْزَلْنا هَذَا الْقُرآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِّنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَ تِلْکَ الاَْمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون » اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم می دیدی که در برابر عظمت خدا خاشع می شد و از خوف خدا می شکافت، این مثالهایی است که برای مردم می زنیم، شاید در آن بیندیشند!
تسبیح تمام موجودات جهان
خضوع و خشوع سنگها و کوهها در برابر قدرت و شکوه خداوند، بطور کلّی تسبیح تمامی موجودات جهان را از آیات متعدّد قرآن می توان دریافت. به عنوان نمونه خداوند متعال در آیه ۴۴ سوره اسراء می فرماید: «... وَ اِنْ مِنْ شَیء اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ... » تمام موجودات عالم او را به پاکی می ستایند؛ ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید. (۴) و حتی برخی از مفسّران برای همه آفریده های خداوند، نوعی زندگی و ادراک قائلند و عقیده دارند که همه موجودات دارای نوعی شعور ذاتی هستند؛ ولی نه همانند ادراک و شعور انسانی. همچون تسبیحی که به فرموده خداوند باری تعالی «لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ » تسبیح آنها را نمی فهمید. در برابر حمد تمامی آفریدگان و ذکر تسبیح همه موجودات و به ویژه خضوع و خشوع سنگ ها در برابر عظمت و جلال آفریدگارشان، قلب های بنی اسرائیلیان به واسطه قساوتشان سخت تر از سنگ شده است؛ زیرا که قلبهایشان ذکر تسبیح نمی گوید و خودشان در برابر آفریدگارشان سر تسلیم فرود نمی آورند.
قساوت
در هر انسانی دو نیرو وجود دارد: نیروی عقل و خرد و نیروی عواطف انسانی. دستگاهی که انسان به وسیله آن حقایق را می فهمد عقل نامیده می شود. بنابراین، فهم و شعور و ادراک به یاری عقل انسان ممکن می گردد؛ ولی عاطفه نیرویی است که انسان به وسیله آن مسائل اخلاقی را همچون حبّ و بغض درک می کند؛ مثلا ما در این جا از کشتار بی رحمانه و گسترده مردم الجزایر به وسیله جنایتکاران بی عاطفه، متأثر و ناراحت هستیم و یا از اوضاع نابسامان کشور اسلامی افغانستان که گرفتار حبّ و بغض بعضی از سران خودخواهشان است، رنج می بریم. این ناراحتی ها و رنج ها مربوط به نیروی عاطفه است؛ مادام که عواطف انسانی زنده باشد، جوامع بشری زنده هست و در حقیقت مرگ عاطفه ها، مرگ جوامع بشری است. وای بر انسان آن روز که عواطفش بر اثر دنیاپرستی بمیرد که در این صورت، انسان خطرناک تر از هر حیوان درنده وحشی می شود! این بمب های شیمیایی را چه کسانی ساختند؟ دانشمندان دنیاپرست بی عاطفه! کسانی که عواطف انسانی را به دلارها فروختند و کشته شدن هزاران انسان را در حلبچه ندیدند! چه کسانی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن و یک صد هزار سکنه آنها را با بمب های اتمی و در مدّت چند لحظه نابود کردند؟ (۵)
انسانهای دانشمندی که عواطفشان مرده و از انسانیّت بویی نبرده بودند و چون درندگان لذّتشان نابودی دیگران بود! چه کسانی نزدیک به بیست میلیون مین ضدّ نفر در سراسر کره زمین کاشته اند؟ حیوان صفتانی که تنها نام انسان بر خو نهاده اند و از عواطف انسانی بی بهره اند! به واسطه غیر اخلاقی و انسانی بودن این نوع از مین ها جهانیان تصمیم گرفتند، ساخت و استفاده آنها را ممنوع کنند؛ ولی کشور پر عواطف و طرفدار جدّی حقوق بشر! یعنی آمریکا با این تصمیم جهانی مخالفت ورزید! دیگر بار که خواستند سلاح های کشتار جمعی را نابود و تولید آن را ممنوع نمایند باز این انسان های به ظاهر مهربان و نوع دوستان دلسوز بودند که مخالفت کردند! زیرا که رهبران آمریکا تحت فشار اسرائیلیان منافق اگر چه تشکیلاتی به نام حقوق بشر را سازماندهی کردند، امّا از آن تنها به عنوان سلاحی برای سرکوبی مخالفان خود بهره برداری می کنند. گویی رعایت حقوق بشر درباره همدستان و دوستان خود معنایی ندارد!
علم و عاطفه وجه تمایز انسان از حیوان
تفاوت انسان و حیوان در این است که آدمی دارای عقل و عاطفه و به تعبیر دیگر دارای درک و احساسات است؛ ولی حیوان فاقد این دو امتیاز است. گرچه بعضی از حیوانات دارای هوش و شعور بسیار ضعیفی هستند و شاید در بعضی از حیوانات گونه ای عاطفه خام وجود داشته باشد؛ مثلا یک مرغ به هنگام خطر از جوجه های خود دفاع می کند؛ ولی این شعور و عاطفه حیوان در مقام مقایسه با انسان ناچیز و هیچ محسوب می شود، حتّی بسیاری از حیوانات بچّه های خود را می خورند و بعضی دیگر، وقتی بچّه هایشان بزرگ می شوند آنها را از خود می رانند. حال اگر عقل انسان از کار افتاد، وی آدمی احمق خوانده می شود و دیگر سزاوار نام انسان نیست؛ ولی اگر عواطفش از بین برود دیگر نه ترحّم و مرّوتی در او می توان یافت و نه عشق و ارادتی و در این حال چه بسا او را درّنده خوتر از حیوان هم بتوان نامید.
دنیای بی عاطفه ها
متأسّفانه جهان امروز، جهان بی عاطفه هاست. اگرچه بشر امروزی در علم و دانش و دستاوردهای علمی به پیشرفت های بی اندازه فراوانی دست یافت؛ لکن به همین میزان از عواطف و احساسات تهی و خالی شده است. در کشورهای صنعتی معیار و ارزش مادّه و پول است و کالای محبّت و عاطفه هم کمیات است و هم بی خریدار! حتّی عواطف خانوادگی در میان اعضای یک خانواده به شدّت کم و ضعیف شده است. فرزندان وقتی تا حدّی بزرگ شوند پدر و مادر دیگر مسئولیّتی در برابر آنان نمی پذیرند و پدر و مادر هم که پیر می شوند، فرزندانشان آنان را به خانه های سالمندان می سپارند و دیگر حتّی به سراغشان هم نمی روند. میزان طلاق در این کشورها بسیار زیاد است تا حدّی که در بعضی از کشورها نیمی از ازدواج ها و گاه بیش از آن به طلاق منجر می شود! ولی در کشور ما یک بیستم از ازدواج ها به طلاق ختم می شود؛ اگرچه ما همین میزان اندک را هم زیاد می دانیم. در محیط بی عاطفه ها کمک کردن به هم نوعان محتاج و فقیر معنایی ندارد. از «جشن عاطفه ها» و «بیایید شادیهایمان را تقسیم کنیم. » خبری نیست و حتّی اگر شخص از تشنگی و گرسنگی بمیرد، کسی به یاریش نمی شتابد.
در خبرها آمده بود که: در یکی از کشورهای غرب در جادّه ای پر رفت و آمد بنزین اتومبیلی تمام شد. راننده به قصد یاری از اتومبیل های دیگر ظرف به دست، کنار جادّه و در زیر بارش برف می ایستد؛ ولی راننده هیچ اتومبیلی به او کمک نمی کند و به درخواست یاریش توجّه نمی کند و او یازده ساعت تمام در آن سرمای سخت ایستاد تا جان به جان آفرین تسلیم کرد! در حقیقت نابودی عواطف انسانی در چنان جوامعی به مرگ و نیستی چنین انسان هایی می انجامد. بدین شواهد است که اعتقاد داریم که غربیها توان فهم و ادراک مفاهیم بلند اسلامی همچون شهادت، جهاد، ایثار، نوع دوستی، کمک به دیگران و... را ندارند. حتّی حقوق بشرشان نیز نشانگر عاطفه آنان نمی باشد، بلکه ابزاری برای سرکوب دشمنانشان است؛ مثلا اگر یک اسرائیلی به دست یک فلسطینی شهادت طلب کشته شود فریاد دفاع از «حقوق بشر» این موجودات بی عاطفه، گوش جهانیان را کر می کند؛ امّا اگر در الجزایر هر روز زن و مرد و کوچک و بزرگ و پیر و جوان به بدترین وضع کشته شوند و بدنشان قطعه قطعه گردد، منادیان منافق و ریاکار «حقوق بشر» دم فرو می بندند. گویی هیچ واقعه ای در جهان رخ نداده است!
دین و مذهب، تقویت کننده عواطف
مهم ترین عواملی که عاطفه انسانی را تقویت می کند، دین و مذهب است؛ زیرا که دین در روایات به «محبّت و کینه» تفسیر شده است: محبّت نسبت به مسلمانان و کینه نسبت به کفّار؛ مثلا در روایتی «فضیل بن یسار» می گوید: از امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم: آیا حبّ و بغض هم جزء ایمان است؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: مگر ایمان به غیر از حبّ و بغض چیز دیگری است؟ »(۶) و در روایت دیگری آمده است: روزی حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) حسن و حسین (علیهم السلام) را بوسید، مردی به نام اقرع که این کار را سبک می شمرد به پیامبر (صلی الله علیه وآله) عرض کرد، یا رسول اللّه! خداوند به من ده فرزند داده است؛ امّا هرگز هیچ یک از آنان را نبوسیده ام. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مَا عَلَیَّ اَنْ نَزَعَ اللّهُ الرَّحْمَةَ مِنْک» من چه کنم که خداوند ریشه رحمت و شفقت را در قلب تو کنده است. (۷)
دلی که محبّت در آن نیست، دیگر نه دل، که پاره سنگ است و نه شایسته نعمات بهشتی که سزاوار عقوبت جهنّم است. از برکت دین اسلام و وجود عواطف انسانی مردم مسلمان و متدیّن کشور ماست که علی رغم وجود مشکلات اقتصادی در هنگام بروز حوادث و مشکلات به یاری برادران و خواهران خود می شتابند و در سراسر کشور جنب و جوش پدید می آید در هر کوی و برزن چادری برپا می شود و هر کس به اندازه توان خود کمکهای نقدی و جنسی تقدیم می کند. چه زیباست این جلوه های عواطف انسانی!
عوامل قساوت در قرآن
خداوند متعال در قرآن در آیات زیر به عوامل قساوت و سنگدلی اشاره کرده است:
اوّل ـ در آیه ۱۳ سوره مائده می فرماید: «فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُم لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُم قاسِیَة» به علّت پیمان شکنی، آنان [یهود بنی اسرائیل] را از خود دور کردیم و دل های آنان را سخت و سنگین نمودیم.
دوّم ـ خداوند باری تعالی در آیه ۱۶ سوره حدید می فرماید:
«اَلَمْ یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لاَ یَکُونُوا کَالَّذِینَ اُوتُو الْکِتابَ مِن قَبلُ فَطَالَ عَلَیهِمْ الاَْمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ فاسِقُونَ» آیا وقت آن نرسیده است که دل های مؤمنان در برابر یاد خدا و آن سخن حق که نازل شده است خاشع گردد و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد؛ سپس زمانی طولانی بر آنان گذشت و قلب هایشان قساوت پیدا کرد؛ بسیاری از آنها گناهکارند!
این آیه شریفه ابتدا با نهیب سخن حق، انسان غافل را از خواب غفلت بیدار می کند.
ای انسان، تا کی از دست رفتن عزیزانت را می بینی و مرگ را باور نمی کنی؟
تا کی شاهد ناپایداری مادّیّات و بی وفایی دنیا هستی و هم چنان بدان دل می بندی؟
سپس مؤمنان را بر حذر می دارد از این که مثل بنی اسرائیل شوند؛ زیرا که آنان بر اثر عمر طولانی خود و تصوّر بی مرگی و نیز تأخیر بعثت پیامبر بعدی بتدریج تعالیم پیامبرشان را از یاد بردند و به خاطر نبود عذاب الهی، از خدا نیز غافل شدند و قساوت قلب پیدا کردند و گنهکار شدند!
از این آیه شریفه دوّمین عامل قساوت قلب شناخته می شود «دور ماندن از تعالیم انبیا و اولیا و ادیان الهی». از این عوامل و بیان قرآن می توان نتیجه گرفت که: برخی عذاب های الهی در زندگی دنیایی خود، نوعی الطاف خداوند است؛ زیرا که ممکن است سبب ساز توبه و دوری از گناه و بازگشت به سوی خداوند و در حقیقت بازدارنده از ابتلا به قساوت قلبی شود. (۸)
خواهران و برادران گرامی! جوانان و نوجوانان را با جلسات دینی آشنا کنید و آنان را به مجالس مذهبی ببرید تا مبادا بر اثر دوری و جدایی از تعالیم دینی و فرهنگ و معارف اسلامی، قساوت قلب پیدا کنند و عواطف انسانی در آنان از بین برود.
قساوت در روایات اسلامی
در روایات معصومان (علیهم السلام) نیز عوامل متعدّدی در بیان علل مرگ عواطف و قساوت قلبی انسانها ذکر شده است که به چند عامل اشاره می شود:
اوّل ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ اِلاّ لِقَسْوَةِ الُقلُوبِ و مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ اِلاّ بِکَثْرَةِ الذُّنُوبْ» چشمها خشک نمی شود و] اشک آن قطع نمی گردد [مگر به واسطه قساوت قلب، و قساوت قلب حاصل نمی شود مگر به واسطه زیادی گناه. (۹)
اگر انسانی از مصائب زندگی متأثّر نمی شود و گریه و زاری نمی کند یا شوق عبادت و مناجات ندارد و یا عواطف و ترحّم و نوع دوستی در او پیدا نمی شود و تنها به خود می اندیشد و در پی تأمین خود است و نگران زیان و آسیب دیگران نیست، همه و همه در اثر فراوانی گناهان اوست.
در یکی از تشرفّها به خانه خدا زمانی در مسجد الحرام نشسته بودم، جوانی نزد من آمد و گفت: «اوّلین بار است که به سفر حج آمده ام و به این مکان مقدّس مشرّف شده ام؛ ولی هیچ احساس معنویّت در من زنده نشد، شوق راز و نیاز با خدا و گریه و زاری به درگاه او را ندارم» علّت را از من طلبید. در پاسخ گفتم: جوان! حتماً گناهان زیادی مرتکب شده ای! اوّل به درگاه خداوند از گناهانت توبه کن؛ سپس به زیارت و عبادت و مناجات بپرداز.
دوّم ـ یکی دیگر از عوامل قساوت قلب، آرزوهای طولانی است
در روایتی آمده است: «خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: «لا تُطَوِّلْ فِی الدُّنْیا اَمَلُکْ فَیَقْسُوا قَلْبُکْ وَ القاسُ الْقَلْبِ مِنّی بَعیدٌ» ای موسی! در دنیا آرزوهای طولانی نداشته باشد که باعث سنگدلی می شود و انسان سنگدل از من دور است. (۱۰)
سوّم ـ دنیاپرستی و غرق شدن در خواسته های مادّی، در انسان مجالی برای رشد و بروز عواطف انسانی و نزدیکی به خدا نمی گذارد؛ زیرا که اصلی ترین هدف انسان پرعاطفه، وصال حق است. بنابراین، سوّمین عامل قساوت قلب را دنیاپرستی و دور شدن از خدا می شناسد.
حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «لا تَکْثِرُو الکلامَ بِغَیْرِ ذِکرِ اللّهِ فِاِنَّ کَثرَة الکَلامِ بِغَیْرِ ذِکْرِ اللّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ» زیاد حرف زدن در صورتی که غیر از ذکر و یاد خدا باشد، قساوت قلب می آورد. (۱۱)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به روشنی، زیاده گویی را از عوامل قساوت قلب دانسته است. شایعه پراکنی، دروغ گویی، اتّهام ناروا، شوخی بیش از اندازه و دخالت در اموری که مربوط به شخص نیست، از مظاهر پر گویی و نشانه قساوت قلب انسان پر سخن است.
چهارم ـ در روایت دیگری از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «ثَلاثٌ یُقِسْنَ الْقَلْبَ، اِسْتِماعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصّیدِ وَ اِتْیانُ بابِ السُّلطانِ» (۱۲) سه چیز باعث قساوت قلب می شود: شنیدن موسیقی، شکارهای تفریحی و رفتن به خانه فرمانروای ستمگر.
گوش دادن به موسیقی حرام است و باعث سنگدلی می شود و در این مورد باید هوشیار بود و با استدلال هایی چون: موسیقی از بین برنده کسالت و خستگی روحی است، یا موسیقی تنها به منظور هوسرانی نیست، یا موسیقی سنّتی و محلّی رواست، نباید به دام شیطان گرفتار شد. شکار اگر به قصد فراهم کردن معیشت و تهیّه روزی باشد اشکالی ندارد، ولی شکاری که به قصد تفریح و سرگرمی باشد، در دین اسلام حرام است و حتّی نماز کامل و روزه بر شکارچی در چنین سفرهایی واجب است. بیشتر پادشاهان و فرمانروایان شکارگاه های اختصاصی داشتند و در آن به قصد سرگرمی و تفریح شکار می کردند.
چگونه می تواند گرفتن جان یک مخلوق جاندار، سبب تفریح گردد؟ فرمانروایان آدمهای قسی القلب و ظالمی بودند و برای حفظ قدرت و موقعیّت خود بدترین جنایتها را مرتکب می شدند و گاه نزدیکان، پدر و برادر خود را برای حفظ مقام خود می کشتند؛ مثلا «مأمون» برادرش «امین» را فدای تخت و سلطنت کرد و یا در این اواخر یکی از سران کنونی یک کشور عربی پدرش را کشت تا موقعیّت حکومتی اش مستحکم شود. اشخاصی که با این گونه آدمها ارتباط نزدیک و مداوم پیدا می کنند، قلبشان سخت می شود و چون زرق و برق زندگی آنان را می بینند از خدا دور می شوند. از خدا می خواهیم که قلبی پر عاطفه به ما عنایت کند. قلبی که چشمه جوشان عشق «او» باشد و با ذکر نامش، حلقه های اشک در چشمانمان ظاهر شود.
پنجم ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «کَثْرَةُ الْمالِ مُفْسِدَةِ لِلدّینِ وَ مَقاساةٌ لِلْقَلْبِ» ثروت و مال زیاد هم دین انسان را فاسد می کند و هم موجب قساوت و سنگدلی می شود. (۱۳)
شکّی نیست که مال و ثروت ابزار خوبی برای دستیابی به نیکیها و خوبی هاست و شاید به همین دلیل در قرآن مجید در آیه ۱۸۰ سوره بقره آمده است: «... اِنْ تَرَکَ خَیْراً الوَصیَّةُ» مفسّرین «خیر» را در این آیه به مال و ثروت تفسیر کرده اند؛ ولی کسانی که از اموال زیادشان استفاده خوبی و خیر بکنند کم هستند و نادر. (۱۴)
بیشتر مال داران و ثروتمندان مال و ثروتشان را در راه خیر مصرف نمی کنند و در نتیجه این فراوانی اموال سبب دوری آنها از خداوند و باعث قساوت قلب آنها می شود.
ششم ـ امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرمایند: «اَنْهاکُمْ اَنْ تُطْرِحُوا التّرابَ عَلی ذَوِی الاَرْحامِ فَاِنَّ ذلکَ یُورِثُ القِسْوَة وَ مَنْ قَسی قَلْبُهُ بَعُدَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ» شما را نهی می کنم از این که خاک بر روی مرده های نزدیک خود بریزید؛ چون این کار باعث سنگدلی می شود و کسی که سنگدل شود از خدا دور می گردد. (۱۵)
اسلام برای تمامی امور مربوط به انسان برنامه تعیین کرده است حتّی در مسائل ظاهراً کم اهمّیّت؛ مثلا در مورد استقبال و بدرقه میهمان می گوید: هنگام استقبال به میهمان کمک کن تا اسباب و اثاثیه اش را به خانه بیاورد؛ ولی هنگام بدرقه در حمل لوازمش او را کمک نکن؛ چون معنای این کار این است که صاحب خانه علاقه مند به رفتن میهمان است و این باعث قساوت قلب می شود.
در این حدیث نیز یکی دیگر از این قوانین ظریف و دقیق اسلامی بیان شده است. از آن جایی که اقوام و بستگان عواطفشان به یکدیگر زیادتر است به همین جهت دستور داده شده است که به هنگام دفن میّت مسلمان، نزدیکان و اقوامش بر روی او خاک نریزند؛ چون این کار به همان اندازه از عواطف آنان می کاهد و باعث قساوت قلب می شود و انسان سنگدل از خداوند دور است.
هفتم ـ حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «النَّظَرُ اِلی الْبَخیلِ یُقسِی الْقَلْب» نگاه کردن به چهره انسان بخیل باعث قساوت قلب و سنگدلی می شود. (۱۶)
انسان وقتی شخص بخیل را می بیند به یاد بخل او می افتد و بخل یادآور قساوت است و یادآوری قساوت کم کم در انسان اثر می کند.
---------------------
پی نوشت ها:
۱- بیش از ۱۳۰ بار از قلب و مشتقّاتش در قرآن استفاده شده است.
۲- سوره ذاریات، آیات ۲۰ و ۲۱.
۳- بحار الانوار، جلد ۹۷، صفحه ۸۹ (چاپ بیروت).
۴- آیات دیگری نیز بر این موضوع دلالت دارد از جمله آیه ۴۱ سوره نور، آیه ۲۴ سوره حشر، آیه ۱ سوره جمعه، تغاین، حدید، حشر و صف.
۵- خلبانی که این شهرها را بمباران کرده بود، می گوید: «دیدم در عرض یک ساعت تمام شهر مانند خیمه ای آتش گرفت و شعله های آتش تا ارتفاع یک صد متری زبانه می کشید! »
۶- میزان الحکمة، باب ۶۵۸، حدیث ۳۰۹۶، در این باب سه روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است.
۷- مکارم الاخلاق (چاپ مؤسسه اعلای کربلا»، صفحه ۲۵۲، به نقل از اخلاق انبیا، صفحه ۴۱۶.
۸- صراحت کلام خداوند در آیات ۴۲ و ۴۳ سوره مبارکه انعام مؤیّد این نتیجه گیری است: «ما بر امّتهایی که پیش از تو بودند پیامبرانی فرستادیم] و چون با آنان به مخالفت و ستیز برخاستند [آنان را به سختی ها و آفتها دچار کردیم تا شاید] به درگاه خداوند [گریه و زاری کنند] و لایق عفو و رحمت شوند [پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید زاری نکردند؟ زیرا که دلهایشان را قساوت فرا گرفته بود و شیطان کردار زشت آنان را در نظرشان آراسته بود».
۹- علل الشّرایع، صفحه ۸۱ و میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۶۹۹.
۱۰- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۰.
۱۱- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۲.
۱۲- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۳.
۱۳- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۷.
۱۴- همانند حضرت خدیجه (علیه السلام) که همه ثروت خود را برای تبلیغ اسلام در اختیار پیامبر (صلی الله علیه وآله) قرار داد.
۱۵- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۱۰.
۱۶- میزان الحکمة، باب ۳۴۰۲، حدیث ۱۶۷۰۹.
مخالفت وزرای خارجه اتحادیه اروپا با معامله قرن
وزیران خارجه اتحادیه اروپا مخالفت خود را با طرح ارائهشده از سوی دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا برای ایجاد سازش میان طرفهای فلسطینی و صهیونیست ابراز کردند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی می نویسد که وزرای خارجه اتحادیه اروپا از ایالات متحده خواستند به تلاشهای جدید برای از سر گیری مذاکرات معلقشده با هدف ایجاد «صلح» میان طرفهای اسرائیلی و فلسطینی ملحق شود.
«جوزف بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از به عهده گرفتن ریاست جلسهای میان وزرای خارجه اتحادیه اروپا و «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا گفت: «اروپاییها ارزش طرح آمریکا را درک میکنند، چون جنب و جوش جدیدی را در جایی که هیچ وجود نداشت، ایجاد کرده است».
بورل در این باره گفت: «ما روشن کردیم که تشویق اسرائیلی ها و فلسطینیان به مشارکت در یک فرآیند سیاسی معتبر و پرمعنا مهم است. از نظر ما، هیچ راه دیگری به جز ازسرگیری گفتگوها وجود ندارد».
بورل در ادامه تأکید کرد که هرگونه طرح ابتکاری جدید باید «پارامترهای مورد توافق بین المللی» را محترم شمارد. اشاره مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به «راهکار دو دولتی» و بازگرداندن رژیم صهیونیستی به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ میلادی است.
گفتنی است که طرح پیشنهادی «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا موسوم به معامله قرن که در ماه ژانویه از آن رونمایی شد، ضمن بی توجهی آشکار به حداقل مطالبات مردم فلسطین، بخشهای قابل ملاحظه ای از کرانه باختری اشغالی را به رژیم صهیونیستی واگذار می کند.
رییس العلمای جامعه اسلامی صربستان: گفتوگوی بین ادیانی مهمترین ساز و کار برای نزدیکی مذاهب است
رشید حسنپور، سفیر کشورمان در جمهوری صربستان به همراه مهدی شیرازی، رایزن فرهنگی کشورمان در بلگراد روز دوشنبه (۲۶ خردادماه) با حضور در مسجد بایراکلی بلگراد با مفتی سعاد نسفوویچ، رییس العلمای جامعه اسلامی صربستان دیدار کردند.
مفتی نسوفوویچ با تآکید بر ارزشهای والای اسلامی، مشکلات کنونی جهان اسلام را بیفرهنگی عنوان و وظیفه مؤمنین واقعی را بالا بردن سطح فرهنگ مسلمانان برشمرد.
رییس العلمای جامعه اسلامی صربستان همچنین، گفتوگوی بین ادیانی را از مهمترین سازوکار برای نزدیکی مذاهب و شناخت بیشتر طرفین دانست.
وی با اشاره به جایگاه جمهوری اسلامی ایران در بین کشورهای مسلمان، بر فرهنگ غنی و سرشار از پویایی ایران که نشأت گرفته از ادبیات غنی ایران است، تأکید کرد.
گفتوگو و معرفی اسلام به دور از افراط مورد اهتمام جمهوری اسلامی ایران است
حسنپور با تدریجی و کلیدی خواندن کار فرهنگی، بر این نکته تأکید کرد: منطق اسلام همواره بر منطقی قوی و ارائه استدلال استوار بوده است و لذا مهمترین گزینه برای مبارزه با اسلامستیری و اسلامهراسی بهرهگیری از فرصت گفتوگو و ارائه اسلام اعتدلالی و دور از افراط و تفریط است که همواره مورد اهتمام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
سفیر کشورمان در صربستان افزود: کشورها و ملتهای مسلمان در نقاط مختلف جهان بوه یژه خاورمیانه با طیفی از بحرانها و چالشها عمدتا با منشآهای بیرونی مواجهاند و مهمترین راه برون رفت از این وضعیت، تقویت هویت دینی و مشترک، تقریب مذاهب و وحدت مسلمانان است و نقش علما و رهبران جوامع اسلامی در این رهگذر محوری و اساسی است.
در ادامه این دیدار، شیرازی، رایزن فرهنگی کشورمان در بلگراد به همکاریهای فرهنگی خوب بین دو کشور اشاره کرد و گفت: رایزنی فرهنگی ایران در سالهای گذشته همکاریهای خوبی با جامعه اسلامی در اعزام گروههای تواشیح، قاریان قرآن در ماه مبارک رمضان و همچنین برگزاری نمایشگاههای مختلف و نشستهای دینی داشته است و امیدواریم که این همکاریها افزایش پیدا کند.
قطعنامه ۳ کشور اروپایی علیه ایران در شورای حکام آژانس اتمی
یک رسانه آمریکایی مدعی شده سه کشور اروپایی طرف برجام با تنظیم قطعنامهای از ایران خواستهاند کاملاً با تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری کند.
وبگاه شبکه خبری «بلومبرگ» نوشته این قطعنامه یک صفحهای نخستین تذکر رسمی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران از سال ۲۰۱۲ به این سو است.
ساعاتی قبلتر، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در یک نشست خبری ادعاهایی را علیه ایران مطرح کرده و مدعی شد تهران از اعطای دسترسی به ۲ سایت خودداری کرده است.
گروسی گفت: «برخی حوزهها هستند که همکاری ما ادامه دارند و بعضی حوزهها هستند که اختلاف داریم. اوضاع پیچیدهای است. امیدوارم بتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم.»
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی ماه پیش ضمن اذعان به اینکه در حال انجام بازرسیهای بیسابقه از تأسیسات هستهای اعلامشده ایران است گفت خواستار بازرسی از اماکنی است که ممکن است در آنها در اوایل سال ۲۰۰۰ پژوهشهایی در مقیاس کوچک بر روی مواد هستهای انجام شده است.
ادعایی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطرح کرده نخستین بار توسط رژیم صهیونیستی مطرح شده است.
کشورهایی اروپایی در این قطعنامه که احتمالاً از حمایت آمریکا برخوردار خواهد شد ادعا کردهاند: «اینکه ایران طی بیش از ۴ ماه از اعطای دسترسیهای مندرج در پروتکل الحاقی به آژانس اتمی خودداری کرده موجب نگرانیهای جدی است.»
«علی ربیعی»، سخنگوی دولت ایران امروز در نشست خبری ادعاهای شورای حکام علیه ایران را رد کرد و گفت: « از اعضای شورای حکام انتظار داریم استقلال این شورا را در مقابل قلدری آمریکا حفظ کنند.» او همچنین تأکید کرد برنامه هستهای ایران «شفافترین برنامه هستهای در جهان است.»
قطعنامه مذکور قرار است در نشست چند روز بعد شورای حکام ارائه شود و بلومبرگ نوشته ممکن است به اتفاق آرا به تصویب رسیده و یا میان ۳۵ عضو شورا به رأی گذاشته شود.
توضیحات روسیه
پیش از این یک دیپلمات روسیه توضیحاتی درباره مناقشه بر سر مسئله دسترسی به سایتهای ایران ارائه کرده بود.
«میخائیل اولیانوف»، نماینده دائم روسیه در سازمانهای بینالمللی مستقر در وین ۲۳ خرداد در توئیتر نوشت: «مشکلات در دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دو سایت در ایران تا اندازه زیادی از این واقعیت ناشی میشود که در آژانس قواعد روشنی در خصوص استفاده از اطلاعات دریافتشده از سوی کشورهای ثالث وجود ندارد. وقتش رسیده که به این مشکل برای جلوگیری از تکرار آن طبق آنچه روسیه مدتهاست پیشنهاد داده رسیدگی شود.»
اولیانوف چند روز قبلتر از آن هم این ادعا که ایران مانع دسترسی بازرسان آژانس به برخی مناطق برای بازرسی شده را رد کرده بود.
وی در پیامی در توئیتر نوشت: «ایران دسترسی را رد نکرده بلکه تا کنون این دسترسی را فراهم نکرده است. این تفاوت دارد. ایران حق آژانس بینالمللی انرژی اتمی را زیر سوال نبرده است و برای ادامه رایزنیها آماده است.»
اولیانوف در ادامه نوشت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی نگرانیهای خود در این خصوص را ابراز داشته اما همچنان آماده گفتوگو است. اجازه دهید امیدوار باشیم این مشکلات به زودی حل شوند.»
روز ۱۶ خرداد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشی از اینکه ایران امکان دسترسی به دو محلی که ادعا میشود در آنها «مواد و فعالیتهای هستهای اعلامنشده» وجود نداشته ابراز نگرانی کرده بود. جمهوری اسلامی ایران این ادعاها را رد کرده است.
نیویورک تایمز| معاون ترامپ از فرمانداران خواست به مردم درباره شیوع کرونا دروغ بگویند
«مایک پنس»، معاون رئیس جمهور آمریکا روز دوشنبه فرمانداران ایالتها را تشویق کرد ادعاهای دولت را در خصوص همهگیری مرگبار کرونا در آمریکا تکرار کنند. این در حالی است که شواهد گمراهکننده بودن ادعاهای دولت آمریکا را ثابت کرده است.
پنس در تماسی با فرمانداران که صوت آن به دست روزنامه «نیویورک تایمز» رسیده، از آنها خواست به شهروندان خود توضیح دهند که گسترده بودن تعداد آزمایشها دلیل بالا بودن آمار تعداد مبتلایان است. او همچنین از آنها خواسته به مردم بگویند که این کشور به صورت ایمن در حال بازگشایی است.
بنابر تحلیل دادههای جمع آوری شده توسط نیویورک تایمز، میانگین ۷ روزه ابتلا در چندین ایالت از ۳۱ ماه مه افزایش پیدا کرده و دستکم در ۱۴ ایالت میانگین نرخ ابتلا با شیب بیشتری نسبت به میانگین تعداد آزمایشها در حال افزایش است.
این در حالی است که معاون ترامپ با دستکم گرفتن میزان کلی شیوع، تاکید کرده که برخی ایالتها شاهد خیزش مقطعی ابتلا هستند. او در صحبتهایش با نادیده گرفتن این نظر که شیوع در جامعه علت اصلی افزایش است، بر مکانهای خاص مثل خانههای سالمندان تمرکز کرد.
پنس مدعی شد: با وجود افزایش گسترده آزمایش، همچنان روزانه به طور میانگین حدود ۲۰ هزار مورد ابتلا را ثبت میکنیم، که از ۶ هفته قبل به میزان قابل توجهای کاهش داشته است.
طبق جدیدترین آمار و ارقام دانشگاه «جانز هاپکینز»، در ۲۴ ساعت گذشته با مرگ ۳۹۰ نفر دیگر، مجموع قربانیان ویروس کرونا در ایالات متحده آمریکا به ۱۱۶ هزار و ۱۲۲ نفر رسید.
دانشگاه جانز هاپکینز همچنین گزارش کرد که در شبانه روز گذشته، ابتلای ۱۹ هزار و ۴۳۰ مورد جدید به کرونا مورد تأیید قرار گرفته است تا مجموع مبتلایان به این ویروس ناشناخته در ایالات متحده آمریکا به دو میلیون و ۱۱۳ هزار و ۴۸۸ نفر برسد. این کشور به لحاظ تعداد ابتلا و قربانی در جایگاه نخست کشورهای درگیر در جهان قرار دارد.
اهداف و دستاوردهای سفر ظریف به استانبول
در شرایطی که شیوع کرونا در سطح جهانی کاهش مناسبات دیپلماتیک را در سطزح جهانی به همراه داشته و از تعداد دیدارهای دیپلماتیک به شکلی بی سابقه کاسته شده اما دستگاه وزارت خارجه ایران در مسیر مذاکره و گفتگو با همسایگان خود در منطقه غرب آسیا، راهبرد نسبتا منسجم و فعال دارد. در همین راستا، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران طی سفری دو روزه در 14 و 15 ژوئن 2020 (25 و 26 خرداد 1399) برای دیدار و رایزنی با مقامهای سیاسی ترکیه وارد شهر استانبول شده است. در این سفر وزیر امور خارجه ایران با مولود چاوش اغلو، همتای ترکیهای خود دیدار کرده و گفتگوهایی میان دو طرف انجام شده است.
این سفر در شرایطی انجام میگیرد که از یک سو، شیوع کرونا مشکلاتی را در حوزه مبادلات ارتباطی در زمینه مسافرت هوایی - زمینی و نیز مبادلات بازرگانی به وجود آورده بود و از سوی دیگر، سطحی از اختلافنظرها و همکاریهای گذشته پیرامون مسائل منطقهای همچنان میان دو کشور پا برجا است. با نظر به این دو سطح، اکنون این مساله مطرح میشود که در مقطع کنونی مهمترین موضوعات مورد گفتگوی دو طرف چه خواهد بود و تهران چه اهدفی را از انجام این سفر دیپلماتیک پیگیری خواهد کرد؟ در پرداختن به این پرسش کلید میتوان به چهار محور مهم اشاره کرد.
گذار از وضعیت کرونایی
اولین و شاید در دسترسترین سطح مذاکرات وزاری خارجه ایران و ترکیه را میتوان پیرامون برداشته شدن موانع ایجاد شده در مناسبات دو طرفه بعد از شیوع ویروس کووید 19 مورد ارزیابی قرار داد. متعاقب شیوع کرونا در ایران، دولت ترکیه مرزهای هوایی و زمینی خود را بر روی ایران بست که البته با توجه به تهدیدات این بیماری امر منطقی و عادی به نظر میرسید؛زیرا هر دو کشور درگیر در مواجهه با این بیماری بودند. در وضعیت کنونی به نظر میرسد در اولین سطح بحث از سرگیری مجدد پروازهای هوایی میان دو کشور در دستور کار قرار گرفته و مقر شده که از ابتدای ماه آگوست سال جاری میلادی (11 مرداد ماه ) پروازهای میان دو کشور از سر گرفته شود.
در سطحی دیگر، بازگشایی مرزها، تبادل مسافران و گردشگران دو کشور و نیز گسترش فعالیتهای تجاری میان دو کشور نیز دیگر محورهایی هستند که مورد گفتگوی دو طرف قرار گرفتهاند که البته نتایجی نیز در این زمینه حاصل شده است. در این زمینه، مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه پس از دیدار با محمد جواد ظریف، همتای ایرانی خود در استانبول با اشاره به اینکه در حال تسهیل رفت و آمد در مرزها هستیم گفت: «مرزها را باز کرده ایم و تلاشهای خود برای فعالیت خطوط هوایی و زمینی ادامه خواهیم داد. این برای بخش گردشگری هر دو طرف بسیار مهم است. ما بر اساس منافع مشترک به بهبود روابط دوجانبه ادامه میدهیم.»
تقویت همکاری ها در زمینه امنیتی
دومین سطح مورد مذاکره میان ایران و ترکیه در جریان سفر ظریف به استانبول را میتوان در ارتباط با تقویت همکاریهای مشترک در زمینه مبارزه با تروریسم مورد ارزیابی قرار داد. متاسفانه طی هفتههای گذشته، سلیمان سویلو، وزیر کشور ترکیه طی اظهاراتی از حضور نیروهای گروهک تروریستی پکک در ایران سخن به میان آورده بود که البته با پاسخ قاطع فرماندهان نظامی ایرانی نیز همراه شد. به گونهای که سردار سرتیپ پاسدار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، طی اظهاراتی هر گونه حضور نیروهای پکک در ایران را تکذیب و نسبت به اظهارات غیرمسئولانه مقامات دولت ترکیه هشدار داده بود.
در شرایط کنونی نیز به نظر میرسد بحث همکاریهای مشترک در مواجه با تهدیدات امنیتی یکی از اهداف مهم و اصلی ظریف در جریان دیدار با مولود چاوش اغلو، در استانبول بوده است. در این زمینه، چاوش اوغلو با اشاره به گفتگوها درباره مبارزه مشترک با تروریسم گفت: در منطقه شاهد اقدامات تروریستی هستیم. تروریسم دشمن مشترک همه ماست. باید همکاریهای خود در این زمینه را در آینده هم ادامه دهیم. قدر مسلم این است که کنشهای جمهوری اسلامی ایران طی چند سال گذشته، به خوبی نشان داده که تهران از هر اقدامی برای مبارزه با تروریسم و تامین مرز هماسیگان کوتاهی نکرده است. در وضعیت جدید نیز از دیدگاه ایران، حفظ همکاریهای امنیتی میان دو طرف از جایگاهی ویژه برخوردار است و به طور حتم تهران نسبت به افزایش هماهنگیهای امنتی با آنکارا رغبت دارد.
از سر گیری انتقال مجدد گاز
یکی دیگر از اهداف سفر وزیر امور خارجه ایران به ترکیه را میتوان در ارتباط با از سر گیری انتقال گار ایران به ترکیه دانست. متاسفانه از 12 فرودرین سال جاری به دلیل انفجار خط لوله انتقال گاز «پارس» توسط عوامل گروهک تروریستی ترکیه، صادرات گاز ایران به ترکیه قطع شده است اما در این میان نکته قابل توجه این است که دوت انکارا تا کنون رغبتی نسبت به ترمیم این خط انتقال گاز نشان نمیدهد و حتی درخواست ایران برای ترمیم این خط لوله را با هزینه خود رد کرده است.
بر اساس توافقنامه 25 ساله در سال 1994، سالانه 10 میلیارد متر مکعب گاز از خط لوله پارس از ایران به ترکیه صادر خواهد شد اما وقفه کنونیای که به واسطه انفجار رخ داده این امر را در معرض تردید قرار داده است. در نتیجه امر مساله از سرگیری انتقال گاز ایران مجددا در دستور کار قرار گرفته است. به گونهای که در این زمینه، محمد حواد ظریف در نشست مطبوعاتی خود با چاوش اغلو تصریح کرد: در پایان ماه جاری انتقال گاز به ترکیه مجددا آغاز میشود.»
تقویت مناسبات دیپلماتیک
یکی دیگر از اهداف سفر محمد جواد ظریف به استانبول را میتوان تقویت مناسبات میان تهران و آنکارا مورد ارزیابی قرار داد. طی ماههای گذشته به دلیل شیوع کرونا، نه تنها ایران و ترکیه، بلکه میان تمامی کشورهای جهان سطح از سردی در مناسبات دیپلماتیک حاکم شده که البته این امر تا حدود عادی به نظر میرسد. در شرایط جدید با ایتکار دیپلماتیک تهران در مقطع کنونی به نظر میرسد دو طرف در پی آن هستند که مناسبات دیپلماتیک خود را تقویت کنند.
در همین زمینه به نظر میرسد تدابیری از سوی وزاری خارجه دو کشور برای تقویت مناسبات دیپلماتیک اتخاذ شده است. در همین راستا، مولود اوش اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه با یادآوری اینکه قرار بود قبل از شروع شیوع ویروس کرونا نشست شورای راهبردی سطح عالی دو کشور با حضور رجب طیب اردوغان٬ رئیس جمهور ترکیه در ایران برگزار شود٬ اظهار داشت که این نشست پس از کرونا انجام خواهد شد. وزیر امور خارجه ترکیه همچنین تصریح کرد: در موارد مرتبط با اموال غیر منقول متعلق به نمایندگیهای دیپلماتیکی دو کشور به توافقات جدید رسیدیم.
نقش حاج قاسم در شکلگیری و بقای حشدالشعبی
در سالروز تأسیس حشدالشعبی (بسیج مردمی عراق) به عنوان مولودی مبارک از تبار نیروهای محور مقاومت، جغرافیای این نیرو اکنون قدرتمندتر از هر برهه دیگری در تاریخ خود، پهنه وسیعی را در منطقه تشکیل می دهد که روز به روز در حال گسترش حوزه حضور و نفوذ خود است. این امر علاوه بر استقبال ملتها از ماهیت دینی، آزادی خواهانه و عدالتطلبانه گفتمان مقاومت، حاصل رشادتها و جهاد هزاران شهید وجانباز جهادگر در راه مقابله با تروریسم و امپریالیسم غربی و صهیونیستی است. در این میان نقش شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در موفقیتهای کنونی محور مقاومت همانند خورشیدی در آسمان این نیروها میدرخشد چنانکه در محافل جهانی از وی به عنوان مغز متفکر موسس بسیاری از گروههای مقاومت از جمله حشدالشعبی یاد میشود.
نقش حاج قاسم در تأسیس حشدالشعبی
در ژوئن سال 2014 گروهک تروریستی داعش توانست با درهم شکستن دیوارهای ارتش ضعیف و سازماندهی شده توسط غربیها، در مدتی کوتاه موصل و بخشهای زیادی از استانهای صلاحالدین و دیالی را تصرف کرده و تا ماه اکتبر به نزدیکی دروازه های بغداد پیشروی کند. در این شرایط برای مقابله با داعش نیرویی مردمی از شیعیان عراق در قالب حشد الشعبی برای مبارزه با داعش و دفاع از حاکمیت عراق تشکیل شد.
در واقع بسیج مردمی عراق یا حشد الشعبی به تشکیلات مردمنهاد نظامی عراق گفته میشود که پس از حمله غافلگیرانه داعش به این کشور به فرمان نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق ایجاد شد.
سه ماه پس از فرمان نوری مالکی در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی آیت الله سیستانی فتوای مشهوری مبنی بر وجود دفاع کفایی صادر کرد و خواستار آن شد که عراقیهایی که قادر به حمل سلاح هستند به نیروهای امنیتی برای دفاع از عراق، ملت و مقدساتشان در برابر هجمه تروریستهای داعشی بپیوندند.
در این میان طراح و تئورسین اصلی ماجرا یک استراتژیست بزرگ و کارکشته نظامی بود که نام او لرزه بر اندام دشمنان در میدان نبرد میانداخت. سردار حاج قاسم سلیمانی که آوازه او را غربیها با فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نقش او در جنگهای افغانستان (2001)، عراق (2003) و جنگ لبنان (2006) شنیده بودند.
آشنایی کامل با جغرافیای عراق و ارتباطات گسترده با نیروهای مجاهد در گروههای مقاومت عراقی همانند سپاه بدر، کتائب حزب الله، جیش المهدی و ... که هم در طول جنگ تحمیلی و هم در جنگ علیه تروریسم در سوریه با سپاه قدس همکاری داشته اند، موجب شد تا حاج قاسم بتواند سریعاً برای مقابله با داعش سازماندهی نیروهای بسیج مردمی عراق را رهبری کند.
این نیروهای مردمی خیلی سریع در مناطق جنوبی، شمالی و غربی کمربندی بغداد مستقر شدند تا بتوانند خلاء امنیتی را پر کنند و نقش بارزی در توقف تحرکات داعش با توجه به هماهنگی عالی میان گروههای مسلح شیعی و نیروهای امنیتی دولتی ایفا کنند که در پایان مهمترین دستاورد آنها نابودی نیروهای داعش بود که با کمک و دلاوری های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت.
اگرچه حاج قاسم فروتنانه همیشه از رسانهای شدن نقش او در تأسیس تشیکلات مهم حشد و خلاصی عراق از شر اهریمن داعش امتناع می ورزید اما این واقعیت بارها از سوی شخصیتهای سیاسی مهم عراقی بیان شده است. در 8 شهریور 1395 حجتالاسلام والمسلمین «اکرم الکعبی» دبیرکل مقاومت اسلامی نُجباء در برنامه زنده "روی خط خبر" شبکه خبر سیما با تاکید بر نقش سردار سلیمانی در تشکیل حشد گفت: الحشد الشعبی از تودههای مردم عراق و با اشراف سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس تشکیل شده و این گروه در عراق، عمق مردمی دارد.
شهید"ابومهدی المهندس" معاون فرمانده نیروهای بسیج مردمی عراق (حشد الشعبی) که در کنار حاج قاسم در حمله تروریستی سال گذشته به شهادت رسید، 12 تیر 1396 در حاشیه نهمین اجلاس اتحادیه رادیو و تلویزیون های اسلامی و در گفت و گو با شبكه الكوثر اظهار داشت: سردار قاسم سلیمانی نقش مهمی در آموزش و برنامه ریزی نیروهای عراقی داشته است. وی و برادران حزب الله مشارکت فعالی در نبرد با داعش داشتند و این مساله با درخواست و توافق با دولت عراق و نخست وزیر سابق صورت گرفت.
از دیگر چهره های مهم عراقی که به نقش حاج قاسم در تشکیل و سازماندهی حشدالشعبی اذعان میکند حیدر العبادی ، نخست وزیر پیشین عراق بود که در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد در داووس ضمن تشکر از ایران برای تحویل "بی درنگ" تسلیحات و مهمات، ستایش ویژه ای را برای سردار قاسم سلیمانی محفوظ نگه داشت و وی را به عنوان یکی از مهمترین متحدین عراق در نبرد با دولت اسلامی نامید.
از میان چهره های رسانه ای مطرج عراق نیز "صلاح التکمجی" فعال سیاسی و مدیر شبکه المرصد آبان ماه 1395 در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت: فرماندهان برجسته ایرانی و از جمله "حاج قاسم سلیمانی" نقش بسیار مهمی در تشکیل گروههای مقاومت در عراق که هستههای مرکزی نیروهای بسیج مردمی هستند، داشتند.
میراث گرانبهای نظامی حاج قاسم برای حشد
چندین سال پس از فروپاشی خلافت داعش در عراق و سوریه، نیروهای حشدالشعبی پرصلابت و مطمئن، ستون استوار خیمه امنیت عراق و سد محکمی در برابر عرض اندام مجدد داعش علی رغم توطئهچینی بزرگ خارجی هستند به صورتی که در عملیاتهای ماههای اخیر این نیروها تحرکات داعش در نطفه خفه شد. مطمئناً فرماندهان حشد استراتژیهای جنگی حاج قاسم در نبرد با تروریسم را فرا گرفته و بکار میبرند. در واقع حاج قاسم علاوه بر نقش تعیین کننده در شکلگیری حشدالشعبی، در عرصه سازماندهی و فرماندهی عملیاتی نیز دارای سهم ویژه ای بود.
در دی ماه 1398 «محمد محیی» سخنگوی گردانهای حزب الله در گفتوگو با شبکه المیادین با تاکید بر اذعان همه گروههای عراقی به نقش سلیمانی در کمک به عراق برای شکست داعش گفت: هیچ عراقی نمیتواند نقش بزرگ و افتخارآمیز سردار سلیمانی و ایستادن وی در خطوط مقدم شکست داعش را فراموش کند.
در ژوئن سال 2014 ، نیروهای داعش، شهر موصل با نزدیک به دو میلیون نفر در شمال عراق را به اسارت گرفتند. داعشیها سپس به سوی اقلیم کردستان و شهر اربیل پیشروی کردند و توانستند ضمن عقب راندن نیروهای پیشمرگ تراژدی سنجار و ایزدی ها را رقم بزنند. این تراژدی می رفت با سقوط اربیل به شکل شدیدتری تکرار شود اما حضور به موقع حاج قاسم از این امر جلوگیری کرد.

۴۸ ساعت قبل از پیوستن جنگندههای آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیروهای ویژه به فرماندهی سردار قاسم سلیمانی وارد جبهههای جنگ در گویر، مخمور و خازر شده بودند و دوش به دوش پیشمرگان کرد در حال نبرد با داعش بودند... آمدن این نیروها به درخواست مستقیم مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق بوده است.
بارزانی بعدها در مصاحبه روزنامه زمان، چاپ ترکیه در ۱۸ دی ۹۳ گفت: فردا صبح حاج قاسم در فرودگاه اربیل بود. من به استقبالش رفتم. حاجی با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود. آنها سریعا به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت.
اهمیت حضور و تاثیر روانیای که حاج قاسم سلیمانی در عقبنشینی داعش از منطقه اقلیم کردستان دارد را بارزانی اینگونه عنوان کرده است: «ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم چگونه شد شما که در حال فتح اربیل بودید به یکباره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی به ما گفت: نفوذیهای ما در اربیل به ما خبر دادند قاسم سلیمانی در اربیل است؛ لذا روحیه افراد ما بهم ریخت و عقب نشستیم.»
امروزه، در ششمین سالگرد تاسیس حشدالشعبی، دولت اسلامی داعش دیگر هیچ سرزمین قابل ملاحظه ای را در عراق در اختیار ندارد اما حشد روز به روز بر پایه های قدرت و مشروعیت خود در عراق می افزاید و مردم عراق و منطقه ثمرات این شجره طیبه را حاصل رشادتهای هزاران شهید مقاومت بویژه حاج قاسم، سرداری رشید از تبار علی (ع) میدانند.
راه دشوار استقلال طلبی اروپا در برابر آمریکا
از سه سال پیش که ترامپ در آمریکا روی کار آمد تا به امروز هیچگاه شکاف دو سوی آتلانتیک تا به این حد عمیق و گسترده نبوده است.
از جمله به تازگی آمریکا اعلام کرده که نیروهای نظامیاش را در آلمان به صورت تدریجی کاهش خواهد داد. این کاهش تدریجی نیروهای نظامی آمریکا در آلمان از مدتها پیش مورد نظر دولت ترامپ قرار گرفته بود و شب گذشته نیز رئیس جمهور آمریکا تایید کرد که تعداد نظامیان آمریکایی در آلمان تا ۲۵ هزار نفر کاهش خواهند یافت.
بهانه ترامپ برای کاهش نیروهای نظامی آمریکا در آلمان، اختلاف نظر با اروپا بر سر پرداخت بودجه ناتو است و از جمله او روز دوشنبه در نشستی درباره خروج نیروهای آمریکایی از آلمان گفت که کشورهای اروپایی در پرداختهای خود به ناتو مرتکب تخلف شدهاند و افزود: «اگر آنها پرداخت نکنند چرا ما باید کاری را انجام دهیم که در حال انجام آن هستیم؟»
اما یک حقیقت را نمیتوان نادیده گرفت و آن این که آمریکای ترامپ نه فقط بر سر بودجه ناتو، بلکه بر فهرست بلندبالایی از موضوعات دارای اختلاف نظر و شکاف قابل توجه است.
سفره پراختلاف آمریکا و اروپا
این روزها آمریکا و اروپا در موضوعات مختلفی دارای اختلاف نظر هستند. از جمله در حالی که دولت ترامپ حامی نخست صهیونیستها درباره الحاق کرانه باختری است، اما اروپاییها با استناد به قطعنامه شورای امنیت سازمان مل در سال 1967 به شدت با این موضوع مخالفند و حتی تل آویو را تهدید به اعمال تحریم کردهاند.
به طور کلی دولت ترامپ، بر سر برخی اقدامات صهیونیستها با اروپا دارای اختلاف نظر است و نه تنها مسئله الحاق کرانه باختری، بلکه موضوع بلندیهای جولان نیز از دیگر مسائل مورد اختلاف دو سوی آتلانتیک است. در حالی که صهیونیستها با اشاره به مواضع تهاجمی ترامپ در به رسمیت شناختن حاکمیت تل آویو بر بلندی های اشغالی جولان در نظر دارند تا شهرکی را به نام ترامپ در این منطقه احداث کنند، اما اروپا همچنان بلندیهای جولان را بخشی اشغالی می داند و حاضر به پذیرش آن به عنوان بخشی از دیگر مناطق صهیونیستی نیست.
اروپا و آمریکا در پیمانها و توافقات بین المللی متعددی نیز دارای اختلاف نظر هستند، از جمله توافق آب و هوایی پاریس و یا توافق چندجانبه برجام که اتحادیه اروپا حامی و آمریکا مخالف سرسخت آن توافق هاست.
دامنه اختلافات واشنگتن و اروپا حتی به مسئله چین هم کشیده شده و در حالی که انگلیسیها اقدام به انعقاد قرارداد با شرکت چینی «هوآوی» در زمینه مخابراتی کردند، اما آمریکا به شدت با این موضوع مخالف است و از انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی خواسته تا از حضور این شرکت چینی جلوگیری کنند، هرچند در این موضوع نیز به نظر میرسد که اروپا تمایل ندارد تا به خواستههای کاخ سفید توجه کند.
بنابراین موضوع ناتو و سهم کشورهای اروپایی در هزینه های جاری آن تنها یکی از موضوعات مورد اختلاف آمریکا و اروپاست و دامنه اختلافات بسیار بیش از موضوع ناتو است.
هزینه ناتو بهانه آمریکاست!
آمریکا عدم پرادخت بودجه کافی از سوی کشورهای اروپایی در مورد هزینههای ناتو را بهانه کاهش نیروهای خود در اروپا اعلام کرده است. اما به نظر میرسد موضوع بودجه تنها در حد یک بهانه برای دولت ترامپ با هدف کاهش حضور نظامی خود در اروپاست.
به طور کلی رویکرد سیاست خارجی ترامپ نوعی انزواگرایی و مداخله جویی همزمان آمریکا در سیاست خارجی است. دولت ترامپ از سویی به دنبال بازگرداندن آمریکا در مرزهای آمریکاست و از طرف دیگر با توجه به شعارهای عوام گرایانه خود و علاقه دستگاه سیاست خارجی واشنگتن به مداخله جویی منطقهای، قادر به پایان دادن به مداخلات آمریکا در دیگر مناطق نیست. همین تناقض در سیاست خارجی ترامپ باعث شده تا او در کنار این که به دنبال کاهش هزینههای خود باشد، اما همزمان به بهانه های مختلف به دنبال اعمال این هزینه بر دیگر متحدانش از جمله در اروپا باشد.
از سوی دیگر در نگاه ترامپ، اروپا برای آمریکا فقط یک مصرف کننده بی نتیجه شده که دستاوردی برای آمریکا ندارد، از همین رو دولت فعلی آمریکا نسبت به کاهش حضور نظامی خود در اتحادیه اروپا چندان ابایی ندارد.
راه دشوار اروپا در مقابل آمریکا
از سوی دیگر، کشورهای اروپایی نیز نسبت به رفتار ترامپ نگران هستند و همین نگرانی باعث چاره جویی این کشورها به سمت کاهش وابستگی به آمریکا شده است. از جمله همزمان با تهدیدات ترامپ علیه اروپا، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در پیامی از لزوم اتحاد کشورهای اروپایی با یکدیگر و وابسته نبودن به آمریکا صحبت کرد.
پیش از این نیز رئیس جمهور فرانسه در مقاطعی از لزوم نیروی نظامی مستقل اروپا در برابر آمریکا سخن گفته بود و حتی در جریان ائتلاف دریایی آمریکا در تنگه هرمز نیز، اروپا خود به صورت مستقل و جدا از آمریکا و سرکردگی فرانسه ائتلاف دریایی در تنگه هرمز را تشکیل داد.
این شرایط در مجموع جز به معنای درک استقلال طلبی اروپا در مقابل آمریکا نیست، اما از سوی دیگر جدایی دو سوی آتلانتیک در ائتلاف های امنیتی و نظامی نتیجه خود را در تضعیف ناتو نشان خواهد داد.
در واقع اختلافات بروکسل و واشنگتن بیش از هر جای دیگری، تاثیرش را در تضعیف ناتو به عنوان یک ائتلاف نظامی غربی نشان خواهد داد و این ائتلاف را بیش از پیش دچار ناکارآمدی خواهد کرد، چون از یک طرف آمریکا علاقهای به مشارکت بیشتر در هزینه ناتو ندارد و از سوی دیگر کشورهای مطرح اروپایی از جمله فرانسه و آلمان متمایل به تشکیل نیروی نظامی مستقل از آمریکا در اروپا هستند.
با این حال اما در اروپا صدای هماهنگ و همنوایی در برابر آمریکا وجود ندارد، چون برخی کشورها از جمله فرانسه و آلمان متمایل به استقلال عمل بیشتر این اتحادیه در برابر آمریکا هستند، اما کشورهای دیگری مانند مجارستان و یا لهستان و حتی ایتالیا با دولتهای راست گرای خود بیش از آن که به اروپا دلبستگی داشته باشند، بیش از آن با کاخ سفید همنوا هستند. براین اساس اتحادیه اروپا به دلیل اختلاف نظرهای داخلی راه سختی را برای استقلال عمل در برابر آمریکا در پیش دارد و با وجود برخی دولتهای راست گرا در این اتحادیه، شاید استقلال اروپا در برابر آمریکا تنها در حد حرف و شعار باقی بماند.