emamian

emamian

مسجد فتح در شمال غربی مدینه، در دامنه غربی کوه سلع، قرار دارد.

مسجد فتح مهم‌ترین مسجد از مساجد سبع
مهم‌ترین مسجد از مساجد سبع، مسجدی است به نام مسجد فتح یا مسجد الأعلی و نیز به مسجد احزاب مشهور است.

موقعیت جغرافیایی مسجد فتح
این مسجد بر دامنه کوه واقع شده و زائران با طیّ پله هایی چند، برای اقامه نماز به درون آن می روند.


مسجد فتح بر روی کوهی قرار گرفته، که پشت آن کوه مسیر حفر خندق در جنگ احزاب بوده است.

حوادث تاریخی مسجد فتح
این کوه، به دلیل موقعیت خوبی که برای نظارت بر خندق و دشمن پشت خندق داشته، به عنوان محل استقرار رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در جریان جنگ احزاب مورد استفاده قرار گرفته است.


حضرت طی روزهای متوالی نمازهای خود را در آن‌جا اقامه کرد و به همین دلیل، بعدها این محل تبدیل به مسجد شد.


در منابع آمده است که: اِنَّ رَسُول الله صَلّی فی مَسْجِدِ الْفَتْح فِی الْجَبَل وَ فی الْمَساجِدِ الَّتِی حَوْلَه.

 

مقصود از مساجد اطراف می تواند یکی از همین مساجد باقی مانده باشد.


نکته مهم آن است که حضرت در این مکان دعا برای پیروزی سپاه کردند و این دعا مستجاب شد.


روایت شده است که حضرت در روز دوشنبه دعا کرد و شب چهارشنبه بود که دعایش مستجاب شد و احزاب شکست خوردند و مدینه را ترک کردند.

فضیلت مسجد فتح,بنای فعلی مسجد فتح

 

  

فضیلت مسجد فتح

این مسجد، از مساجد مورد اعتنای مسلمانان قرون اولیه اسلامی به شمار می رود و در روایات اهل بیت(علیهم السلام) و منابع شیعه، نماز خواندن در آن، مورد تأکید قرار گرفته است.


از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: أَنَّ النَّبیّ دَخَلَ مَسْجِدَ الْفَتْح فَخَطا


خُطْوَةً ثُمَّ الْخُطْوَةَ الثّانِیة ـ ثمّ قال ـ: وَ رَفَعَ یَدَیهِ اِلَی اللهِ حَتّی دَعا، وَ دَعا کَثِیراً ثُمَّ انْصَرَفَ.

همچنین روایت شده در شب‌های پایانی غزوه خندق، حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) وقتی حذیفه را برای خبر گرفتن به سوی دشمن فرستادند، در محل این مسجد نشسته بودند.


مسجد فتح از همان آغاز مورد عنایت مسلمانان قرار داشت. بنا به نقل ابن شبّه، در زمان وی ـ قرن سوّم هجری ـ دقیقاً همان نقطه ای که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آنجا دعا کردند، به صورت استوانه ای در صحن مسجد مشخص بوده است.


بنای فعلی مسجد فتح

بنای فعلی مسجد فتح که از زمان عبدالمجید اول و مربوط به سال ۱۲۷۰ هجری است، حدود ۲۴ متر مربع و ارتفاع آن حدود ۵/۴ متر است. این مسجد به سال ۱۴۱۱ توسط دولت سعودی تعمیر شد. 

فضیلت مسجد فتح,بنای فعلی مسجد فتح

 

 
اسامی دیگر مسجد فتح
مسجد فتح را، به نام‌های دیگری از جمله مسجدالأعلی، مسجد احزاب و مسجد خندق نیز می شناسند.


وجه تسمیه مسجد فتح
در روایت آمده است که سوره فتح در این مسجد بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل شد.

وجه تسمیه مسجد فتح به مسجد احزاب و خندق
از آنجا که مسجد فتح را با نام مسجد احزاب و مسجد خندق نیز می شناسند، طبعاً باید با جنگ احزاب ارتباط داشته باشد، نه با سوره فتح که در حدیبیه نازل شده است.

وجه تسمیه مسجد فتح به مسجد الاعلی
به خاطر قرار گرفتن آن بر دامنه کوه باشد. این مسجد در قسمت جنوبی (قبله) دارای شبستان و در قسمت شمالی دارای صحن است.

بر اساس منظری دینی دنیا صرفاً محل خوشگذرانی نیست بلکه با مصائب آمیخته شده است. هیچ کتاب مقدسی دنیا را محل امن و قرار معرفی نکرده است. شخص مؤمن و زرنگ دنیا را محل عبور به آخرت می‌داند. کسی که دارای چنین منظری نباشد در مصائب به دست‌انداز می‌افتد چرا که تصور می‌کند در دنیا همه مسائل باید به روال عادی باشد. از این جهت خداوند در آیه155 سوره بقره می‌فرماید: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ؛ یعنی قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و کشت‌ها مى‌آزماییم. و تو ـ اى پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده».

بر اساس این آیه خداوند انسان‌های مؤمن را با ترس و گرسنگی و کاهش اموال و جان‌ها و کشت‌ها مورد آزمون قرار می‌دهد و در این بین آن‌هایی را که صبر پیشه می‌کنند بشارت می‌دهد. از این جهت مسئله صبر بر بلایا یکی از مهم‌ترین ویژگی فرد مؤمن محسوب می‌شود. در تبیین این مسئله روایتی جالب توجه از پیامبر گرامی اسلام(ص) به نقل از ابن مسعود وجود دارد. 

عبد الله بن مسعود می‌گوید روزى با پنج تن از اصحاب بر نبى اکرم (ص) وارد شدیم و در آن وقت به چنان قحطى شدید گرفتار بودیم که جز آب و برگ درختان چیزى به دستمان نمى‏‌رسید؛ عرضه داشتیم یا رسول الله تا کى باید گرفتار این قحطى شدید باشیم؟ حضرت فرمود: تا زنده‏‌ایم، پیوسته خدا را شکر گویید که من کتب آسمانى را که بر من و انبیای پیش از من نازل شده است خوانده‏‌ام و در آنها نیافته‌‏ام که جز شکیبایان کسى به بهشت رود.

یا ابن مسعود: خداوند می‌فرماید: «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ‏؛ اجر صابران بی‌حساب است»(زمر10) «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون؛ ‏آنها کاخ‌هاى بهشتى را در برابر صبر خود پاداش می‌گیرند» (فرقان75) «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون‏؛ من امروز آنها را در برابر صبرشان مزدى دهم که آنها سعادتمندند» (مؤمنون111)

یا ابن مسعود پروردگار متعال فرموده:
*«وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً؛‌ و پاداش آنها در برابر صبرشان بهشت و حریر است» (انسان12)
*« أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ بِما صَبَرُوا؛ آنها بواسطه صبر دو بار اجر مى‏‌برند» (قصص54)
*و می‌فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ؛ گمان مى‏‌کنید که به بهشت خواهید رفت در حالى که نمونه مشکلات امت‌هاى پیشین بشما نرسیده که سختی‌ها و رنج‌هاى جانکاهى به ایشان رسید» (بقره214) 
*«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین‏؛ و شما را به یکى از این امور: ترس، گرسنگى، کمبود مال و فرزند و آذوقه، امتحان خواهم کرد پس به مردم صابر بشارت ده» (بقره155)

پرسیدم یا رسول الله صابران کیانند؟ فرمود کسانى که بر اطاعت حق شکیبایى مى‏‌کنند و از گناه او مى‏‌پرهیزند، آنها که مال حلال کسب می‌کنند و به اقتصاد و میانه‌روى خرج مى‏‌کنند و زیادى از مخارج خود را انفاق مى‌‏کنند و رستگار و صالح مى‏‌شوند؛ الَّذِینَ یَصْبِرُونَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ اجْتَنَبُوا مَعْصِیَتَهُ الَّذِینَ کَسَبُوا طَیِّباً وَ أَنْفَقُوا قَصْداً وَ قَدَّمُوا فَضْلًا فَأَفْلَحُوا وَ أَصْلَحُوا

پسر مسعود: بر آنها است خشوع و وقار و آرامش و تفکر و نرمى و عدل و عبرت‏‌گیرى و تدبیر، تقوى، احسان، و دوستى و دشمنى براى خدا، و اداء امانت، و عدل در حکم، و اقامه شهادت و یارى‏ اهل حق و گذشت از کسى که به آنها بدى کند.

پسر مسعود: چون مبتلى شوند، صبر کنند و چون عطا شوند شکر کنند و چون حکم کنند راه عدل پویند، در سخن راستگو و در وعده با وفا باشند، اگر بدى و لغزشى از آنها سر زند استغفار کنند و اگر کار نیکى انجام دهند شادمان شوند «و چون مورد تندخوئى جاهلان قرار گیرند در عوض سلام کنند و چون به کار لغو و بیهودگى گذر کنند با بى‏‌اعتنایى بزرگوارى رد شوند؛ وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» (فرقان63) «وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً؛ و شب براى آفریدگار خود به نماز ایستند و به سجده افتند.» (فرقان64)

پسر مسعود: قسم به خدا که آنان رستگارند. یا ابن مسعود: هر که را خداوند براى پذیرش اسلام شرح صدر دهد بر نورى الهى باشد، که نور چون در دل افتد پیوسته گسترش و وسعت گیرد، گفتند: یا رسول الله این نور علامتى دارد؟ فرمود: آرى پشت‏ کردن به دنیاى فریبنده و رو آوردن به جهان ابدى و پاینده و آمادگى براى مرگ قبل از رسیدن آن، و آن که نسبت به دنیا بى‏میل و زاهد شود آرزوهایش کوتاه شود و دنیا را باهلش واگذارد.

در اندیشه دینی مال و ثروت، نه برای رسیدن به اوج لذتهای دنیوی‌ و یا فخرفروشی بلکه وسیله‌ای برای انفاق به نیازمندان و یا مصرف آن در مسیر الهی است تا به این ترتیب افراد هم به آسایش دنیوی و هم ثواب و آرامش برزخی و اخروی دست یابند. 

بنابراین مطلوب برای ثروتمند این است که پس از به‌دست آوردن ثروت از راه حلال، به آن نگرش صحیح داشته باشد و آن را نعمت الهی بداند  و نیز آخرت را در آنچه خدا به او داده است طلب کند؛ همچنان که خطاب به قارون گفتند  «وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا؛ و در آنچه خدا به تو داده سرای آخرت را بطلبو (البته)سهم خود را از دنیا فراموش نکن». یا اینکه با ثروتش بر دیگران فخر نفروشد، در زمین طغیان نکند و به شکرانه نعمتی که خداوند به او داده است به خلق خدا نیکی کند، همچنان که به قارون گفتند «وَ أَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ؛ و همان‌گونه که خدا با تونیکی کرده، نیکی کن.» و یا ثروتش را در راه فساد و تباهی به کارنگیرد ‹‹وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ››.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره لزوم کمک ثروتمندان نسبت به نیازمندان طی عبارتی به یکی از سنت‌های الهی اشاره کرده و می‌فرماید «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ، فَیُقِرُّهَا فِی أَیْدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا؛ فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ، ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَیْرِهِمْ؛ خدا را بندگانى است که براى سود رساندن به دیگران، نعمت‌هاى خاصى به آنان بخشیده، تا آنگاه که دست بخشنده دارند، نعمت‌ها را در دستشان باقى مى‌گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمت‌ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.» (نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص552)

اولین نکته‌ این عبارت هشیاریِ ثروتمندان نسبت به اموالی است که در اختیار آنان قرار دارد چرا که شاید جزو همان بندگانی باشند که خداوند آنها را برای بهره‌ رساندن به نیازمندان برگزیده باشد. البته منظور، آن دست از ثروتمندانی است که اموال خود را از راه حلال کسب کردند.

نکته بعد اینکه این کلام در واقع اخطار شدیدى به افراد متمکن و ثروتمند است که گمان نکنند همه آنچه را خداوند به آنها ارزانى داشته متعلق به خود آن‌هاست بلکه خداوند سرپرستى اموال مورد نیاز نیازمندان را نیز به آن ها سپرده است. اگر به وظیفه خود در این سرپرستى و مدیریت عمل نکنند، از آن‌ها مى‌گیرد و به افرادى که وظیفه شناس‌اند مى‌دهد. در حدیث دیگرى از امام صادق علیه‌السلام مى‌خوانیم: «إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الاِْسْلاَمِ أَنْ تَصِیرَ الاَْمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الاِْسْلاَمِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الاَْمْوَالُ فِى أَیدِى مَنْ لاَ یعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لاَ یصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ; یکى از عوامل بقای مسلمانان و بقای اسلام، این است که ثروتها نزد کسانى باشد که حق را در آن بشناسند و کارهاى نیک انجام دهند (و به نیازمندان کمک کنند) و یکى از عوامل فنای اسلام و فنای مسلمین این است که ثروت‌ها در دست کسانى باشد که حق را در آن نشناسند و نیکى نکنند» (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص25)

در نهایت اینکه هدف از این سخنان، وادار کردن بر سودرسانى است، براى اینکه هر عاقلى که خدا به او نعمت داده است، روا مى‌دارد که نعمتش چنین باشد.

منتقدان خارجی سند همکاری ایران و چین از مستعمره شدن ایران ابراز نگرانی کرده اند، چه بسا که آنها در واقع عاملان و کاسبان تحریم‌های آمریکا و در مواردی فرصت‌طلبان سیاسی هستند و تلاش‌های خود را در مسیر استعمار ایران به پیش می برند.

وزارت امور خارجه آمریکا در 7 جولای در توییتر فارسی خود به سند 25 ساله همکاری ایران و چین اشاره کرد و با نگرانی نوشت: «ظریف اصرار میورزد که "هیچ موضوع مخفی" در مورد قرارداد با چین وجود ندارد. هیچ موضوع مخفی در مورد عهدنامه ترکمنچای نیز وجود نداشت، بجز اینکه هزینه آن را مردم ایران پرداختند. قراداد ایران و چین، یا همان ترکمنچای دوم ، به همان قیمت تمام می شود.»

وزارت خارجه آمریکا از اینکه منافع ملی ایران در این سند قربانی شود، انذار می‌کند و برای هشدار بیشتر از هشتگ #ترکمانچای_دوم استفاده می‌کند.

دقیقا در همان روز رضا پهلوی در توییتی هماهنگ ابراز نگرانی مشابهی را می کند و این سند را «قرارداد ننگین» می نامد.

گروهک تروریستی منافقین نیز به کرات در مطالب مختلف در این زمینه این سند هشدار داده و آن را «استعماری» خوانده است!

ترکیب کمپین فوق و بسیج آنها علیه سند همکاری ایران و چین جالب است. یک طرف ماجرا دولت آمریکاست که به اذعان دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بیشترین و شدیدترین تحریم های تاریخ را علیه ایران اعمال کرده است.

طرف دیگر گروهک تروریستی منافقین است که اعمال تروریستی متعددی را در داخل ایران انجام داده و در کنار صدام حسین، دیکتاتور معدوم عراق در یک جبهه علیه ایران جنگیده اند، و الان هم در زمینه تشدید تحریم ها و اقدامات علیه مردم ایران تمام عیار در خدمت دولت آمریکا بوده اند.

در حالی که آمدن نیروهای امنیتی چینی به ایران از اساس کذب است و بر اساس سند ادعایی منتشر شده توسط رسانه های معاند چنین چیزی قرین با واقعیت نیست، رضا پهلوی در این باره ابراز نگرانی کرده است. شاید او نیاز به مراجعه به تاریخ دارد که در دوران شاهنشاهی و پدرش در ایران، کشور پاتوق مستشاران آمریکایی شده بود و در اوایل سال 1357 شمار آنها به 50 هزار رسیده بود. جالب تر اینکه هزینه‌ مستشاران آمریکایی مقیم ایران در سال 1356 بیش از هزینه‌‌ی پرسنل نظامی ارتش ایران بود. آیا واقعا او نگران استعمار ایران است؟ البته نگرانی رضا پهلوی درباره به خطر افتادن منافع کشور از جهتی درست است. چرا که او نگران کشوری است که سالها در آنجا زندگی کرده است. او بیش از آنکه در ایران باشد، در آمریکا زندگی کرده است، و طبیعی است که سنگ آمریکا را به سینه بزند.

بنابراین زمانی که دشمنان قسم خورده کشوری درباره سندی یا چیزی ابراز تردید و نگرانی می کنند، ماجرا کمی شک برانگیز می شود و این اطمینان حاصل می شود که اتفاقا باید روی چنین چیزی ایستادگی کرد و آن را به پیش برد. هر چند که دلایل متعدد دیگری هم برای انجام چنین کاری هست.

کاسبان تحریم

کمپین ضد سند، در واقع یک نقطه اشتراک دارند و آن ضربه زدن به ایران و منافع ایران بوده است. در واقع آمریکا، سلطنت طلبان، منافقین و مخالفان دیگر در اصل کاسبان تحریمی هستند که از نگاه آنها قرار است سیستم اقتصادی و سیاسی کشور را تسلیم کند. از همین رو آنها تماما بسیج شده اند تا هر آنچه که سیاست تحریم و فشار حداکثری آمریکا را مختل کند را از مسیر بردارند.

کسانی که باید از تضعیف و متضرر شدن ایران خوشحال باشند، نگران شده و کاسه چه کنم دستشان گرفته‌اند. این نشان می‌دهد که ایران اتفاقاً تیر را به سمت هدف گرفته است. آنها می‌دانند که چنین سندی نقطه قوت ایران و پاشنه آشیل آنها خواهد بود. آمریکا می‌داند با این سند روابط اقتصادی ایران بهتر خواهد شد، تهران و پکن سیستم اقتصادی دلارپایه را دور خواهند زد. بنابراین هم دلار و هم سیستم تحریمی آمریکا به مرور تضعیف خواهد شد. مضاف بر اینکه اتحاد و نفوذ ایران و چین در منطقه به نسبت افزایش خواهد یافت.

رضا پهلوی و منافقین هم نگران آینده خود هستند. آنها امید آن دارند که ایران روزی تحت سیطره آمریکا باشد تا برای خود مقام و منزلتی را دست و پا کنند.

سند مخفی؟

یکی از نکات و گزاره های کلیدی در مواضع مخالفان سند 25 ساله روابط ایران و چین «مخفی» نامیدن آن است. اول اینکه، بحث سند روابط جامع و راهبردی ایران و چین از ابتدا اطلاع رسانی شده است و بحث پنهانی نبوده است.

دوم، اگر منظور انتشار محتوای کامل سند در حین مذاکرات است، که باید گفت معمولا قراردادهای بزرگ و مهم در مرحله مذاکرات به صورت غیرعلنی به پیش می روند. برجام و دهها توافق مهم تاریخی دیگر را می توان در این خصوص شاهد مثال آورد. دوم اینکه، مقامات ایرانی اعلام کرده اند که پس از نهایی شدن، سند فوق در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. بنابراین چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد. اصرار آمریکایی ها و مخالفان بر مخفی بودن این سند از این حیث است که دولت برای اقناع افکار عمومی جزئیات بیشتری را منتشر کند، تا اینکه آنها به راحتی مسیر تحریم این همکاری ها را بیابند. ایران کشوری است که برای سالهای سال تحت تحریم آمریکا بوده است. چین هم از فشار آمریکا مستثنی نبوده است. برای همین انجام مذاکرات همکاری به دور از هیاهوهای رسانه ای نه تنها امری عادی و معقول، بلکه در شرایط تحریم یک الزام است. بنابراین، آمریکایی ها با فشار رسانه ای به دنبال «یک دستی زدن» و اجرای تحریم های بیشتر علیه ایران در حوزه همکاری با چین هستند. مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا چند روز پیش در پرسش و پاسخ خبرنگاران به این نکته اشاره کرده و در واکنش به این سند گفت که این موضوع «نیاز برای تحریم تسلیحاتی ایران را» نشان می دهد.

 

آمریکا در تلاش است ایران را با تحریم به زانو در آورد و در نهایت یک سیستم سیاسی مطیع را در تهران بر سر کار بیاورد. این اتفاق مصداق استعمار است. بنابراین هر حرکت نقطه مقابل آن، اقدامی ضداستعماری می تواند باشد. در واقع ایران با تقویت مناسبات اقتصادی با چین به دنبال تحریم گریزی و استعمارستیزی است.

قدرت فزایند اقتصادی چین در عرصه جهانی، و شیوه متفاوت آمریکا و چین در تعامل با کشورها، مزید بر علت شده است تا تهران در این مسیر گام بردارد. آمریکا برای همکاری اقتصادی با کشورها معمولا پیوست سیاسی نیز دارد و خواستار آن است که سیستم سیاسی کشور هدف مطابق میل و سیاست واشنگتن رفتار کند. اما چینی ها معمولا از چنین رویه ای استفاده نکرده و به دنبال منافع مشترک دو کشور بوده اند. طبیعتا اگر منافع بلند مدت اقتصادی و سیاسی مد نظر باشد، سند همکاری با چین امری معقول است. به عبارتی ایران با این سند، به دنبال گشودن دریچه ای برای دوران پساتحریمی است که در آن بتواند به دور از انزوا به همکاری با کشورهای بیشتری دست یازد.

منافع ایران از سند

چین به واسطه رشد روزافزون اقتصادش الان شریک تجاری اول بیش از 100 کشور در دنیاست و تقریبا دو سالی می شود که این کشور بزرگترین صادر کننده جهان شده است. پس ظرفیتی در همکاری با این کشور نهفته است که نه ایران و نه حتی خود آمریکا یا هر کشور دیگری نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. مضامین لابلای سطور سند همکاری های راهبردی ایران و چین نکته مهمی را درباره ایرانِ تحت فشار و تحریم غرب می گوید؛ و آن اینکه گزینه های ایران محدود نیست.

سند روابط ایران-چین در اصل سند مادر و نقشه راهی است که پس از آن نوبت به انعقاد قراردادهای مختلف می‌رسد. به عبارتی این سند چندان وارد امور اجرایی ریز و ادعاهایی که مطرح شده نمی‌شود، بلکه همکاری دو کشور و توافقنامه ها و تفاهمنامه های آنها را حمایت می‌کند.

هر چند که نگاه دو کشور به سند عمدتاً جنبه اقتصادی دارد، اما دستاوردهای چنین سندی دامنه وسیعتری را دارد. ایران به لحاظ موقعیت جغرافیایی، استقلال سیاسی و توانمندی های متنوع امنیتی و فرهنگی برای چین یا هر کشور دیگری حائز اهمیت است. اشراف ایران بر تنگه هرمز، برای کشوری مانند چین که حدود 75 درصد از نیازهای انرژی و روزانه حدود 10 تا 11 میلیون بشکه نفت وارد می‌کند، بسیار اهمیت دارد. ایران در زمینه طرح «کمربند و جاده» چین که در پیشانی سیاستهای آتی پکن قرار گرفته است، می تواند نقش بسزایی ایفا کند. عمده تجارت ایران با چین از طریق کشتی انجام می شود، اما این تجارت از طریق خط ریلی می تواند زمان بسیار کمتری اتفاق بیفتد. به عنوان مثال مسیری از طریق چین، به قزاقستان، ترکمنستان و سپس به ایران برسد. در سال 2016، یک قطار حامل کانتینر از استان زیجیانگ چین، در مدت 14 روز به تهران رسید. تقویت خطوط ارتباطی می تواند کیفیت و اثربخشی چنین همکاری را بیشتر کند.

ایران در کریدور آسیای مرکزی- چین به آسیای غربی قرار دارد. این کریدور، یکی از محورهای اصلی جاده ابریشم است و از طریق قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، ایران و ترکیه استان «سین‌کیانگ» چین را به دریای مدیترانه متصل می‌کند.

طرح کمربند و جاده، علاوه بر تامین منافع دو کشور، می تواند ایران را نیز به شاهراه ارتباطی تبدیل و باعث انجام پروژه های زیرساختی شود.

همکاری با چین می تواند در حوزه زیرساخت حمل و نقل، فناوری، سیستم مالی تا حدود زیادی کارگشا باشد. برای هر کدام از این موضوعات می توان سرفصل های مختلف و پروژه های کلان مختلفی تعریف و اجرایی کرد.

با توجه به منابع عظیم انرژی ایران، دو کشور می توانند در این حوزه با هم همکاری کنند. منظور از انرژی فقط صادرات نفت خام نیست، بلکه صادرات فرآورده های نفتی و بهینه سازی صادرات از جمله مواردی است که دو کشور می توانند از آن سود ببرند. چین علاوه بر اینکه صادرکننده بزرگی است که محصولات خود را به 5 قاره جهان می فرستد، با جمعیت میلیاردی خود بازار خوبی هم برای برخی محصولات غیرنفتی هست. پس با برنامه ریزی جدی و دقیق می توان بهره مضاعفی را از همکاری ایران با چین برد.

ضمنا معاملات و مبادلات مستقل از دلار اتفاقی است که جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد تا هر چه زودتر از شمشیر داموکلئوس تحریم های آمریکا رهایی یابد. آمریکا با استفاده بی رویه از تحریم های خود، به باجگیری اقتصادی و سیاسی از کشورهای دوست و دشمن روی آورده است. دور زدن سیستم دلار پایه امر مبارکی برای استقلال بیشتر و رهایی از سیاست های استعماری برخی قدرتهای جهانی است.

در نهایت همکاری بلند مدت ایران و چین، بیش از پیش رابطه سیاسی دو کشور را نیز تقویت می کند. چین بدین واسطه می تواند به صورت نسبی حضور خود را در منطقه تقویت کند، تا هم موازنه ای علیه آمریکا شکل بگیرد و هم سیاست انزوای ایران توسط آمریکا به در بسته بخورد. رویکرد اقتصادی چین در قیاس با رویکرد امنیتی و سیاسی آمریکا که جنگ های متعددی در منطقه به راه انداخته، حضور بیشتر چین را به نفع صلح و ثبات و رونق منطقه متصور می کند. حتی اگر کسی به دنبال مذاکره ایران با کشورهای غربی و حتی آمریکا باشد، طبیعتا ایران در چنین موقعیتی اهرم چانه زنی بیشتری را برای احصای منافع خود خواهد داشت. یعنی ایران قدرت مانور و بازیگری بیشتری را در تعامل با کشورهای منطقه و فرامنطقه پیدا می کند. یعنی ایران میزان مقاومت خود در برابر استعمار را افزایش داده و در جهت شعار «نه شرقی، نه غربی» حرکت می کند.

و زمین را پس از آفرینش آسمان و سامان دادن آن گسترانید

پنج شنبه, 26 تیر 1399 17:48

دَحْوُ الْأرْض ۲۵ ذی‌القعده

دَحْوُ الْأرْض اصطلاحی برگرفته از آیه ۳۰ سوره نازعات و به معنی گستردن خشکی زمین است: «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا؛ خشکی زمین را پس از آن بگسترد.»

در روایات روز بیست و پنجم ماه ذی القعده به نام روز دحو الارض معرفی شده و گفته شده در چنین روزی اولین خشکی های زمین که به طور کامل زیر آب بود در محل کعبه نمایان شد. در آداب اسلامی این روز بسیار پرفضیلت دانسته شده و دعا و عبادات خاصی برای آن بیان شده است

معنای دحو الارض

علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی که یک فرهنگ اصطلاحات قرآنی است می آورد:

«دحو : گستردن . وَ الأرضَ بَعدَ ذَلِکَ دَحَئَهَا ؛ زمین را پس از آن بگسترد. چنان که در لغت ارض گذشتّ مراد از آن کره زمین نیست، بلکه سطح خشکی است مقابل دریا و کوه، کوه و آب از زمین نیستند و به مقتضای این آیه، خشکی زمین که (آن را) رُبع مسکون می نامند پس از خلقت اوّلین، پدید آمد.

چون سطح کره ی خاک را آب از همه جانب فرا گرفته بود، و این خشکی که برجسته و از آب بیرون آمده، مانند جزیره است که از قعر دریا برجهد و بالا آید و به تدریج پهن و گسترده و بزرگ شود. ...

طبیعیان امروز هم گویند: آب به همه‌ی زمین احاطه داشت و خشکی به عللی از قعر آب برآمد و بر سطح زمین چین ها و شکنج ها هویدا شد.»[۱]

زمان و مکان دحو الارض

در روایات اسلامی روز بیست و پنجم ذی القعده روز دحوالارض نامیده شده است. مطابق با این روایات در چنین روزی اولین خشکی های زمین که به طور کامل زیر آب بود در جایی که خانه کعبه قرار دارد نمایان شد. [۲]

فضیلت شب و روز دحو الارض

  • از پیامبر اکرم صلّى اللّه عليه و آله نقل شده است كه «فِي ذِي اَلْقَعْدَةِ لَيْلَةٌ مُبَارَكَةٌ وَ هِيَ لَيْلَةُ خَمْسَ عَشْرَةَ يَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَى عِبَادِهِ اَلْمُؤْمِنِينَ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ أَجْرُ اَلْعَامِلِ فِيهَا بِطَاعَةِ اَللَّهِ أَجْرُ مِائَةِ سَائِحٍ لَمْ يَعْصِ اَللَّهَ طَرْفَةَ عَيْنٍ فَإِذَا كَانَ نِصْفُ اَللَّيْلِ فَخُذْ فِي اَلْعَمَلِ بِطَاعَةِ اَللَّهِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ طَلَبِ اَلْحَوَائِجِ فَقَدْ رُوِيَ أَنَّهُ لاَ يَبْقَى أَحَدٌ سَأَلَ اَللَّهَ فِيهَا حَاجَةً إِلاَّ أَعْطَاهُ» . [۳]

در شب پانزدهم ماه ذى القعده حق تعالى به سوى بندگان مؤمن خود نظر رحمت مى‌كند؛كسى كه آن شب را به عبادت به سر آورد ثواب صد عابد به او عطا مى‌كند كه در يك چشم به هم زدن معصيت خدا نكرده باشد و چون نصف شب بگذرد شروع كن به عبادت و نماز و حاجات خود را از حق تعالى طلب كن،هرحاجت طلب كنى مستجاب مى‌گردد.

  • حسن بن على وشّاء روايت می کند که: «من كودك بودم كه با پدرم در شب بيست و پنجم ماه ذی القعده در خدمت حضرت امام رضا عليه‌السلام شام خورديم. حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهيم و حضرت عيسى عليهماالسلام متولد شده اند و زمين از زير كعبه پهن شده، پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه روزه داشته باشد و در روايت ديگر است كه فرمود: در اين روز حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه شریف قيام خواهد كرد»
  • محمّد بن عبد اللَّه صيقل می گوید: امام رضا عليه السلام ، در روز بيست و پنجم ذى‏قعده به ميان ما آمد و فرمود: « صوموا ؛ فإِنّي أصبَحتُ صائِماً . قُلنا : جُعِلنا فِداكَ ، أيُّ يومٍ هُوَ؟ فقالَ : يومٌ نُشِرَت فيهِ الرَّحمَةُ ، ودُحيَت فيهِ الأَرضُ ، ونُصِبَت فيهِ الكَعبَةُ ، وَهَبَطَ فيهِ آدَمُ عليه السلام » [۴]امروز را روزه بگيريد . من هم روزه هستم. گفتيم : قربانت شويم! امروز ، چه روزى است؟ فرمود : «روزى است كه در آن ، رحمت منتشر شد و زمين ، گسترش يافت (دحو الأرض) ، و كعبه برپا شد ، و آدم عليه السلام [به زمين‏] هبوط كرد» .
  • از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»

اعمال روز دحو الارض

روزه و شب زنده داری

روز دحوالارض است، يكى از آن چهار روزى است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است و در روايتى آمده كه روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است و هر كه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت بسر آورد، براى او عبادت صد سال نوشته شود و براى روزه‌ دار اين روز كه هر چه در ميان زمين و آسمان است استغفار كند و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر شده و براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسيارى است

غسل

یکی از اعمالی که برای این روز در مفاتیح الجنان آمده غسل است.

نماز

نمازى كه در كتاب‌هاى علماى شيعه از اهل قلم روايت شده و آن دو ركعت است در وقت چاشت (بالا آمدن آفتاب تا پيش از گذشتن از وقت ظهر) در هر ركعت پس از سوره حمد پنج مرتبه سوره الشمس خوانده شود و پس از سلام بگويد: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ؛ هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى برتر بزرگ».

آنگاه دعا كند و بخواند:

«يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يَا ذَاالْجَلالِ وَالْإِكْرَامِ» ؛ اى ناديده گير لغزش‌ها لغزشم را ناديده گير، اى اجابت كننده دعاها، دعايم را اجابت كن. اى شنواى صداها، صدايم را بشنو و به من رحم كن و از بدي‌هايم و آنچه نزد من است درگذر، اى صاحب بزرگى و بزرگوارى».

دعای مخصوص

خواندن دعايى كه شيخ در كتاب «مصباح» فرموده، خواندن آن مستحب است:

«اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِي أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى كُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَأَعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيْرَ مَقْطُوعٍ وَلامَمْنُوعٍ {مَمْنُونٍ } تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ»؛ خدايا اى گستراننده كعبه و شكافننده دانه و برگيرنده سختى و برطرف كننده هر گرفتارى، از تو مى خواهم در اين روز از روزهايت كه حقش را بزرگ گرداندى و سبقتش را پيش انداختى و آن را نزد اهل ايمان امانت و و به سوى خود وسيله قرار دادى و به رحمت گسترده ات كه بر محمد درود فرستى آن بنده برگزيده ات در پيمان نزديك، روز ديدار شكافنده هر امر بسته و دعوت‌كننده به حق و بر اهل بيت پاكش آن راهنمايان و روشن كنندگان راه حق، ستون‌هاى جبار و متوليان بهشت و دوزخ و عطا كن به ما از عطاى در خزانه ات كه نه بريده شود و نه منع گردد تا به وسيله آن توبه و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمايى».

«يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَكْرَمَ مَرْجُوٍّ يَا كَفِيُّ يَا وَفِيُّ يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيٌّ الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أَسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ وَ أَيِّدْنِي بِنَصْرِكَ وَلاتُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلاةِ أَمْرِكَ وَ حَفَظَةِ سِرِّكَ وَاحْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِي أَوْلِيَاءَكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَانْقِطَاعِ عَمَلِي وَانْقِضَاءِ أَجَلِي اللَّهُمَّ وَاذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِيَنِيَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِي دَارَالْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلَ الْكَرَامَةِ»؛ اى بهترين خوانده شده و كريم ترين اميد شده، اى كفايت كننده، اى وفادار، اى آن كه لطفش پنهانى است به لطفت به من لطف كن و به عفوت خوشبختم نما و به يارى ات تأييدم فرما و از ذكر كريمانه ات فراموشم مكن به حق متوليان امرت و نگهبانان رازت و از گرفتاري‌هاى روزگار تا روز قيامت و برانگيخته شدن خفظم كن هنگام بيرون آمدن جانم و فرو رفتن در قبرم و تمام شدن كارم و سپرى شدن عمرم. اوليايت را به بالينم حاضر كن، خدايا يادم كن بر طول پوسيدگى، زمانى كه در ميان توده هاى خاك فرود آيم و فراموش كنندگان از مردم فراموشم كنند و در خانه اقامت فرودم آر و در منزل كرامت جايم ده».

«وَاجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِكَ وَاصْطِفَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِيئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِي حَوْضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَاسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَبا رَوِيّا سَائِغا هَنِيئا لاأَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لاأُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لاعَنْهُ أُذَادُ وَاجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِيعَادٍ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ اللَّهُمَّ وَالْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ {لِحُقُوقِ } أَوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأْثِرِينَ اللَّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِكْ أَشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَاسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ»؛ و از دوستان اوليايت و برگزيدگان و خاصان درگاهت قرارم ده و ديدارت را بر من مبارك گردان و پيش از فرارسيدن پايان عمرم حسن عمل روزى ام فرما، در حالى كه پاك از لغزش‌ها و گفتار بى پايه و منطق تباه باشم. خدايا مرا به حوض پيامبرت محمد (درود خدا بر او و خاندانش) وارد كن و از آن به من بنوشان، نوشاندنى سيراب كننده، روان و گوارا كه پس از آن هرگز تشنه نشوم و از ورود به آن طرد نگردم و از آن منع نشوم و آن را قرار ده برايم بهترين توشه و كاملترين وعده گاه روزى كه گواهان بپا مى خيزند. خدايا لعنت كن گردنكشان گذشته و آينده را هم آنان كه حقوق اوليايت را به ناحق به خود اختصاص دادند. خدايا پايه هايشان را بشكن و پيروان و عمالشان را نابود ساز، زمينه هاى هلاكتشان را بزودى فراهم فرما و كشورهايشان را از دستشان بگير و راه‌هايشان را بر آنان تنگ كن و بر آنان كه با آنان سهيم و شريكند لعنت فرست».

«اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ وَارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَاجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِكَ فِي أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِرا اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ يَعُودَ دِينُكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيدا غَضّا وَ يَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ يَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَاجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أَدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ {عَلَى مُحَمَّدٍ} وَارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَيْهِ {عَلَيْهِمْ} وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»؛ خدايا در فرج دوستانت شتاب كن و حقوق تاراج رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق آشكار كن و او را يارى رسان دينت بدار و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده. خدايا فرشتگان پيروزى را گرداگرد او همواره بدار و به آن دستورى كه در شب قدر به او القا كردى او را انتقام گيرنده خويش قرار ده، تا جايى كه خشنود شوى و دينت به وسيله او و بدست او به گونه اى نو و تازه بازگردد و حق به طور كامل ناب شود و باطل به صورت همه جانبه به دور افكنده شود. خدايا بر او و همه پدرانش درود فرست و ما را از همنشينان و خاندانش قرار بده و در زمان بازگشتش ما را برانگيز تا در دوران او در شمار يارانش باشيم. خدايا درك قيامش را روزى ما كن و در روزگارش ما را حاضر كن و بر او درود فرست و سلام او را به ما بازرسان، درود و رحمت خدا و بركاتش بر او باد.

زیارت

ميرداماد در رساله اربعه ايام خود، در بيان اعمال روز دحوالارض فرموده است: زيارت امام رضا عليه‌السلام در اين روز افضل اعمال مستحب، و مؤكدترين آداب مى باشد.[۵]

پانویس

 

 

1- نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ج1، ص 253

2- شیخ طوسی، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲۴۱

3- زاد المعاد، ج 1، ص 157

4- إقبال الأعمال، ج‏۱، ص: ۳۱۰

5- مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، فضیلت شب و روز دحو الارض و اعمال آن

 

پنج شنبه, 26 تیر 1399 17:30

تفاوت شیعه با غالیان

مخالفین شیعه برای اینکه حق را بپوشانند، برای زیر سوال بردن حقانیت مذهب شیعه مطالب گوناگون را القا می‌کنند. مثلا گاهی می‌گویند مذهب شیعه را عبدالله بن سبأ به وجود آورده است، گاهی می‌گویند صفویان ایران شیعه را به وجود آورده، گاهی می‌گویند غالیان سبب به وجود آمدن شیعه شده اند. این طائفه چشم برتاریخ صدر اسلام بسته و از حقیقت مطلب هرگز خود را آگاه نساخته و یا اینکه خود شان را به ناآگاهی زده و راهی را می‌روند که با حقیقت اسلام فرسنگها فاصله دارد. این نوشته بیان کرده که بین شیعه و غالیان فاصله بین کفر و اسلام است.

برای بیان  مطلب باید اولاً به معنای شیعه پرداخته شود.

معنای شیعه پیرو و یار است و لذا شیعه­ی هر کسی به اتباع و انصار او گفته می­شود. در قرآن نیز شیعه به همین معنا استعمال شده است: «فَوَجَدَ فِیها رَجُلَینِ یقْتَتِلانِ هذا مِنْ شِیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ»[۱]؛ موسى در شهر دو مرد را دید که مقاتله میکردند یکى از پیروان و یکى از دشمنانش بود.[۲]

اگر به تاریخ صدر اسلام رجوع شود به روشنی آشکار می‌گردد که مذهب شیعه به وسیله شخص رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) تأسیس شده است تا در میان فرقه ها و مذاهبی که بعدا به وجود آمده شاخته شده باشد. به این بیان که پیروان حضرت علی (علیه‌السلام) در صدر اسلام شیعه نامیده شده اند و دلیل آن هم اینست که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در زمان حیات خویش این اسم را بارها برای نزدیکان و دوست داران علی (علیه‌السلام) به کار می‌برد، چنانکه از عبدالله انصاری و  ابن عباس نقل شده که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در تفسیر آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیهِ:[۳]؛ کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات اند» به علی (علیه‌السلام) اشاره کرده و فرمودند «تو و شیعیانت، روز قیامت رستگار خواهید بود.»[۴].

بنابراین پیروان امام علی (علیه‌السلام) بعد از رحلت پیامبر اسلام به مذهب شیعه معروف شد و اسم دیگری که برای این مذهب به کار برده می­شود مذهب اهل بیت است. در میان مذاهب اسلامی تنها مذهبی که از اهل بیت پیروی می‌کند مذهب شیعه است و بنا به گفته رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) مسلمان نجات یافته کسی است که از قرآن و اهل بیت پیروی کند. در متون شیعه و سنی نقل شده که پیامبر اسلام فرمود: «یا ایهاالناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما و هما کتاب الله و اهل بیتی عترتی»[۵] یعنی من در میان شما دو چیز را بجا می­گذارم اگر از هردوی آنها متابعت کنید هرگز گمراه نمی­شوید و آن دو کتاب خدا و اهل بیتم عترتم هستند.

از این رو مذهب شیعه مذهب دوازده امامی نیز نامیده می‌شود. علت این نامگذاری برای این مذهب اینست که از میان تمام مذاهب اسلامی، این مذهب برای امامان دوازده گانه که در روایات پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) آمده دوازده نفر از اولاد آن حضرت را به عنوان امام و پیشوایان دینی و علمی پذیرفته است. این روایات و احادیث در کتاب های اهل سنت تحت عنوان دوازده خلیفه، دوازده امیر و امثال این عناوین نقل گردیده است.

پس مذهب شیعه که همان مذهب اهل بیت رسول خدا است هیچ وجه مشترکی با غالیان ندارد؛ بلکه این مذهب ادامه اسلام ناب محمدی است که برای تشخیص و جدا کردن آن از مذاهب دیگر به وسیله خود رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) شیعه نامیده شده است.

اما غالیان به فرقه هایی گفته می‌شود که در حق امام علی (علیه السلام) غلو کرده و با این عقیده از حوزه اسلام خارج شده و در هیچ عقیده و آموزه ای با مذهب شیعه مشترک نیست.

در کتب لغت، کلمه‌ «غلو» به معنی مطلق تجاوز از حد آمده است.[۶] که هر گونه تجاوز از حد را شامل می‌گردد و در برخی دیگر از کتب لغت مانند لسان العرب و تاج العروس این کلمه به تجاوز از حد همراه با افراط معنی گردیده است.[۷] در اصطلاح علما و محققین اسلامی «غلو» عبارت است از اعطای مقام الوهیت به پیشوایان دینی[۸].

بعضی به خاطر غرض‌ورزی و باهدف ایجاد تفرقه بین صفوف مسلمین شیعیان را متهم به غلو نموده‌اند در حالی که شیعیان دوازده امامی به پیروی از ائمه (علیهم السّلام)  معتدل‌ترین فرقه اسلامی است که از افراط و تفریط همیشه دور بوده‌اند و همیشه راه اعتدال را پیموده‌اند. پیامبر اسلام درباره امام  علی ( علیه السّلام) فرموده: «دو گروه درباره تو به هلاکت می‌افتند گروهی که از فرط دوستی به وادی غلو می‌‌‌غلتند و گروهی هم که در دشمنی خود با تو سخت می‌باشند.»[۹]

از بررسی تاریخ اسلام بدست می‌آید که این سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد امام علی ـ علیه السّلام ـ محقق گردید. گروه‌هایی در دنیای اسلام پدید آمدند که نسبت به امام علی (علیه السّلام) راه غلو را پیموده‌اند و او را از آنچه بود بالاتر دانستند تا جایی که در حد خدایی رسانده‌اند، بغدادی در کتاب «الفرق بین الفرق» باب جداگانه‌ای به غالیان اختصاص داده‌ و گفته است: باب چهارم از ابواب این کتاب در بیان فرقه‌هایی است که به اسلام نسبت داده شده‌اند و لکن در واقع از امت اسلامی نیستند.»[۱۰]

در سیر تاریخ و تشدید اختلافات مذهبی فرقه هایی مختلفی در اسلام به وجود آمد و در این میان فرقه هایی پدیدار گشتند که دچار افراط و تفریط شده و درباره ائمه (علیهم السّلام) گزافه گویی کردند. به نحوی که یا ایشان را خدا نامیدند، یا قائل به حلول جوهر نورانی الهی در ایشان شده، و یا به تناسخ قائل شدند.[۱۱] شاخص ترین آنها غلات هستند که به خاطر نسبت های کاذبی که به ائمه (علیهم السّلام) می‌دهند، از طرف دیگر مذاهب اسلامی، رد شده اند تا حدی که آنان را به سبب بیان سخنان کفرآمیزشان از دین اسلام بیرون می‌دانند.

غُلات غالبا از موالیان ایرانی و سایر ملل هستند که یا به خاطر ساده دلی و عامی بودن، که تحت تاثیر کلام شیوا و رفتار پسندیده ائمه (علیهم السّلام) قرار می‌گرفتند و یا شیادانی مثل ابوالخطاب بودند که برای رسیدن به مقامات دنیوی و نفوذ در نفوس مردم نسبت گزافی به ائمه (علیهم السّلام) می‌دادند تا شاید به اسم و رسمی رسیده و مریدانی برای خود بیابند.[۱۲]

پی نوشت:

[۱] . قصص، ۵۱.

[۲] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۵، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.

[۳] . بینه،۷.

[۴] . سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، دارالفکر، ج ۸، ص ۵۸۹؛ رک: الغدیر، ج ۲، ص ۵۷ و ۵۸.

[۵] . حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸، بیروت، دارالکتب الغلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق.

[۶]  . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، ص ۶۱۳ ، بیروت، دارالشامیه.

[۷]  . ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۱۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۰۸.

[۸]  . شهرستانی‌، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ص ۲۰۳، لبنان، دارالمعرفه، چ۱، ۱۴۱۰ ه. ق.

[۹]  . ابن ابی الحدید، عزالدین ابی حامد، شرح نهج‌البلاغه،ج ۵ ، ص۴، بیروت، دار احیاء الکتب العربی، بی‌تا.

[۱۰]  . بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص ۲۱۱، لبنان، دارالمعرفه، چ۲، ۱۴۱۷ق.

[۱۱] . تاریخ شیعه و فرقه های اسلام، ص ۱۴۷، محمد جواد مشکور، انتشارات اشراقی، ۱۳۵۵، تهران.

[۱۲] . فرهنگ فرق اسلامی، ص ۴۰، محمد جواد مشکور، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، مشهد.

 مذهب شیعه در حال حاضر دارای سه فرقه  اثنی عشری، اسماعیلی و زیدی است. هرچند در گذشته فرقه های دیگری هم وجود داشته ومنقرض شده اند. برای برخی ممکن است این سؤال پیدا شود که از میان این فرقه چگونه تشخیص بدهیم که کدام یکی بر خق است.  در این نوشته مختصر به مطالبی پرداخته شده که به این سؤال پاسخ می‌گوید.

 

شیعه در لغت به معنی پیروی کردن و اطاعت کردن است و در اصطلاح به کسانی گفته می شود که به امامت و خلافت بلافصل علی (علیه‌السلام) معتقدند و بر این عقیده اند که امامت او از طریق نص ثابت شده است و امامت حق او و فرزندان او است.[۱]

اما گذر زمان و انگیزه های شخصی برای برخی از بزرگان شیعه موجب شد که این گروه به فرقه ها و دسته هایی تقسیم شوند به طوری که بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) این افتراقات پیش آمد که ابتدا فرقه کیسانیه پیدا شد که معتقد به امامت محمد حنفیه بودند و بعد از شهادت امام سجاد (علیه‌السلام) فرقه زیدیه به وجود آمد و بعد از آن به طور معمول بعد از شهادت هر امامی فرقه های جدیدی پیدا می شدند که برخی بعد از اندک زمانی از بین می رفتند و برخی مدّت ها به حیات خود ادامه می دادند. اما دانشمندان اسلامی و ملل و نحل شناسان فرقه های مهم شیعه را، شامل زیدیه، کیسانیه، امامیه، اسماعیلیه می دانند.[۲] که از فرقه کیسانیه امروز اثری وجود ندارد. بنابراین فرقه های اصلی شیعه عبارت است از امامیه، اسماعیلیه و زیدیه اما باید دید که از این فرقه ها کدامشان برحقند و برای فهمیدن این امر باید سراغ روایات اسلامی که به تعداد ائمه، اسامی ائمه، اینکه از نسل کدام امام هستند و اینکه آخرین امام چه کسی است، رفت تامعلوم شود که کدام گروه برحق است.

۱. بر اساس دسته ای از روایات صحیحه که از شیعه و سنی نقل شده است حضرت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) تعداد امامان بعد از خود را دوازده نفر شمردند.

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده که حضرت از جدشان رسول الله (صلی‌الله علیه و آله) نقل فرمودند: حضرت رسول الله (صلی‌الله علیه و آله) فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند اولشان یا علی تو هستی و آخرشان همان قائمی است که خداوند بواسطه او شرق و غرب عالم را فتح می کند.[۳]

باز از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) نقل شده که حضرت فرمودند: جانشینان بعد از من دوازده نفرند مثل عدد نقبای بنی اسرائیل، و در بعضی روایات آمده است که همه شان از قریش هستند.[۴]

روایاتی به این مضمون از طریق شیعه و سنی نقل شده که آیت الله صافی گلپایگانی حدود ۲۷۱ حدیث را در کتاب  منتخب الاثر آورده است.

۲. برخی از روایات از رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) وارد شده است که در آنها به نام تمام امامان دوازده گانه اشاره شده است.

در روایتی ابن عباس از رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) درباره امامان بعد از آن حضرت سئوال می کند حضرت می فرمایند: به عدد حوارین عیسی و اسباط موسی و نقبای بنی اسرائیل هستند ابن عباس می گوید: عرض کردم یا رسول الله تعداد آنها چند نفر بودند؟ فرمود: دوازده نفر بودند و امامان بعد از من هم دوازده نفر هستند، اول آنها علی بن ابی طالب است و بعد از او دو نواده ام حسن و حسین(علیهما السلام) بعد از حسین پسرش علی است، بعد از علی بن الحسین پسرش محمد بن علی است، بعد جعفر پسر محمد، بعد موسی پسر جعفر، بعد از آن علی پسر موسی، بعد محمد پسر علی، بعد علی پسر محمد، بعد حسن پسر علی و وقتی که امامت حسن منقضی شد نوبت به پسرش حجت می رسد، ای ابن عباس اینها امامان بعد از من هستند.[۵]

۳. دسته ای دیگر از روایات بر این نکته اشاره دارند که امامت در، نسل امام حسین (علیه‌السلام) جریان خواهد داشت و آخرین امام، نهمین فرزند از نسل آن حضرت می باشد.

سلمان فارسی نقل می کند: روزی وارد محضر مبارک پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) شدم دیدم که حسین بن علی (علیه‌السلام) روی زانوی حضرت نشسته است و حضرت بین چشمان و دهان او را می بوسد می گوید: تو بزرگوار پسر بزرگواری، تو امام پسر امامی، تو حجت خدا پسر حجت خدائی و پدر حجت های نه گانه ای هستی که از نسل تو به وجود می آیند که نهمین نفرشان قائم (علیه‌السلام) است.[۶]

 با توجه به این تعداد اندک که از میان ده ها بلکه صدها روایت مشابه اینها نقل شد معلوم می شود که هم تعداد ائمه (علیهم السلام) هم اسامی آنها و هم اینکه از نسل کدام امام هستند و هم اینکه آخرین امام چه کسی است از طریق روایات نقل شده از پیامبراکرم (صلی‌الله علیه و آله) معلوم و معین هستند و این دلیل اول ماست که مذهب اثنی عشری برحق است.

 اما دلیل دوم این است که از دوازده امام ذکر شده هر کدام به امامت امام بعدی تصریح کرده اند.

کلینی به روایت عبدالاعلی از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده که او فرمود: پدرم آنچه نزدش بود به امانت به من سپرده و چون هنگام وفاتش رسید، گفت: برای من گواهانی فرا خوانید و من چهار تن از قریش را از جمله نافع خدمت‌کار عبدالله بن عمر را فراخوندم پس فرمود: بنویس این وصیت یعقوب به فرزندانش است: ای فرزندان من خدا شما را به آئین پاک برگزید از آن پیروی کنید و تا زمان جان دادن جز تسلیم رضای خدا نباشید…[۷] و محمد بن علی به جعفر بن محمد وصیت کرده و دستور داد وی را در بُردی که در آن نماز جمعه گزارده کفن کرده و عمامه اش بر سر گذارد. امام صادق (علیه‌السلام) می فرماید: پس از آنکه گواهان رفتند من به پدرم عرض کردم چه چیزی بود که بر آن گواه گرفتی. فرمود: خوش نداشتم که مغلوب گردی و بگویند به او وصیت نکرد پس خواستم برایت حجت باشد.[۸]

باز کلینی به روایت صفوان جمال از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده که منصور بن حازم به آن حضرت گفت: پدر و مادرم به فدایت، جان ها، صبح و شام در گذرند اگر چنین شد چه کسی پس از تو امام است؟ فرمود: در آن صورت این شخص امامتان خواهد بود و با دست بر شانه راست ابوالحسن زد (لقب امام کاظم (علیه‌السلام) ) که گمان کنم در آن روز پنج ساله بود در حالی که عبدالله فرزند دیگر امام صادق (علیه‌السلام) هم با ما نشسته بود.[۹]

دلیل سوم بر حقانیت شیعه اثنی عشری این است که زید بن علی که زیدیه خود را منسوب به او می دانند و وی را امام خود می دانند دعوی امامت نداشت. چنانچه در برخی از روایات چنین نیتی که زید ادعای امامت داشته و هنگام قیام مردم را به امامت خود فراخوانده، صریحا انکار شده است. در این زمینه امام رضا (علیه‌السلام) درجواب مأمون که به مدح امام از زید اعتراض کرده بود فرمود: زید چیزی را که حق وی نبود مدعی نشد. او پرهیزکارتر از این بود که چنین ادعایی کند. وی مردم را به رضایت آل محمد (صلی‌الله علیه و آله) فراخواند، و افزود: سوگند به خدا که زید از مخاطبان این آیه است که می فرماید: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُم‏…[۱۰]»؛ «و در راه خدا چنان که حق جهاد [در راه‏] اوست جهاد کنید، اوست که شما را [براى خود] برگزیده‏».[۱۱]

هم چنین در مورد اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (علیه‌السلام) باید گفت: با اینکه اسماعیلیه خود را منسوب به ایشان می دانند و برخی از گروه های اسماعیلیه او را امام خود می دانند این در صورتی است که اسماعیل در سال ۱۴۵ق در حالی که هنوز امام صادق (علیه‌السلام) حیات داشتند، وفات یافت و امام صادق (علیه‌السلام) در مراسم تشییع جنازه فرزندش اسماعیل خیلی گریه کردند و چندین بار دستور دادند تا جنازه را زمین بگذارند و روی جنازه را باز کرد تا مردم ببینند که اسماعیل از دنیا رفته است.[۱۲]

اسماعیلیه که معتقدند اسماعیل چون فرزند بزرگ امام صادق (علیه‌السلام) بود باید امام باشد که شیخ مفید در نقد این ادعا می گوید: این ادعا اگر هم پذیرفته شده باشد در جایی است که فرزند بزرگ امام پس از در گذشت امام زنده باشد. ولی اسماعیل قبل از در گذشت پدر از دنیا رفت و جنازه او در انظار همگان تشییع و تدفین شد.[۱۳]

بنابراین با توجه به اینکه احادیث وروایات فراوان هم بر تعداد ائمه و هم به نام و نشان و هم اینکه آخرین امام چه کسی و نیز اخباری که از امام قبلی برای امامت امام بعد از خود وارد شده و نیز به دلیل آنکه هیچ دلیلی بر ادعای امامت زید نداریم و رحلت اسماعیل قبل از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) واقع شده است و ادله فراوان دیگر که از حوصله این مختصر خارج است می توان به این نتیجه رسید که شیعه اثنی عشری تنها مکتبی است که مظهر اسلام راستین می باشد.

پی نوشت:

[۱]. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۹.

[۲]. ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۸۳ش، ص۶۱.

[۳]. اربلی، علی بن عیسی، ابوالفتح، کشف الغمه فی معرفه الائمه، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۳۱۲.

[۴]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، بیروت، موسسه اعلمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۴.

[۵]. خزاز قمی رازی، کفایه الأثر، قم، انتشارات خیام، ۱۴۰۱ق، ص۱۷ـ۱۸؛ عاملی، زین الدین، الصراط المستقیم، مکتبه المرتضویه، بی تا، ج۲، ص۱۴۵.

[۶]. ابن بابویه قمی، الامامه و التبصره، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، بی تا، ص۱۱۰.

[۷]. بقره / ۱۳۲.

[۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات آخوندی، ۱۳۸۸ق، ج۱، ص۳۰۷.

[۹]. همان، ص۳۰۹.

[۱۰] . حج/۷۸.

[۱۱]. شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ترجمه نجفی اصفهانی، قم، انتشارات پیام علمدار، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۲۲۶.

[۱۲]. شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.

[۱۳]. شیخ مفید، الفصول المختاره، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق، ص۳۰۸.

خبرنگار واشنگتن‌پست در سن‌دیگو بامداد دوشنبه به وقت محلی به نقل از مقامات نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد که تعداد مجروحان حادثه آتش‌سوزی در ناو آبی-خاکی «یواس‌اس بونهوم ریچارد» به 57 نفر رسیده است.

مقامات نیروی دریایی آمریکا به رسانه‌های این کشور اعلام کرده‌اند که مجروحان حادثه اغلب به دلیل استنشاق دود و گرمازدگی ناشی از شدت آتش‌‌سوزی به بیمارستان منتقل شده و به دلیل جدی نبودن جراحات از بیمارستان ترخیص شده‌اند. به گفته آنها در حال حاضر 5 نفر از مجروحان همچنان بستری هستند.

صبح دیروز یکشنبه (به وقت محلی) نیروی دریایی آمریکا از بروز حادثه در ناو آبی‌-خاکی «یواس‌اس بونهوم ریچارد» که در نزدیکی سواحل پایگاه دریایی سن‌دیگو لنگر انداخته بود، خبر دادند.

حادثه آتش سوزی در این ناو جنگی آمریکایی که حوالی ساعت 9:15 صبح به وقت محلی رخ داد، موجب شد تا 2 کشتی جنگی دیگر مجبور ترک پایگاه دریایی سن‌دیگو شوند.

با وجود گذشت بیش از 24 ساعت از زمان وقوع حادثه، آتش‌سوزی هنوز مهار نشده و ناو بونهوم ریچارد هنوز در حال سوختن است. نیروی دریایی آمریکا هنوز علت دقیقی را برای این حادثه اعلام نکرده است.

بنابر اعلام منابع آگاه در نیروی دریایی آمریکا، آتش‌سوزی در ناو بونهوم ریچارد ممکن است تا چند روز آینده نیز ادامه پیدا کند

وزارت خارجه تشکیلات خودگردان فلسطین با صدور بیانیه‌ای از تمام کشورها و سازمان‌های بین‌المللی که در کنار ملت فلسطین و احقاق حقوق آن ایستاده‌اند، قدردانی کرد.

بر اساس گزارش وبگاه النشره، وزارت خارجه فلسطین خطاب به این طرف‌ها اعلام کرد، مخالفت آنها با طرح رژیم صهیونیستی برای اشغال اراضی کرانه باختری باعث امیدواری است و موضع آنها باعث می‌شود دیگران نیز در برابر جنایات رژیم اسرائیل و «اشغالگری استعماری» بایستند.

در ادامه این بیانیه آمده: پس از گذشت بیش از نیم قرن از اشغالگری و استعمار، باید با یکدیگر برای پایان دادن به این پروژه استعماری کار کنیم، پروژه‌ای که در راستای الحاق کار می‌کند تا بقای خود را حفظ کند. ادامه اشغالگری اسرائیل «قضا و قدر» نیست. با شجاعت ، اراده و کار مشترک می‌توان با این دستورکارهای خصمانه مقابله کرد.

وزارت خارجه فلسطین سپس خواستار ادامه اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از اجرای طرح مذکور و نیز محاکمه سران این رژیم شد.

رژیم صهیونیستی قصد داشت در ابتدای ژوئیه طرح اشغال کرانه باختری را اجرا کند اما به دلایلی از جمله عدم همراهی آمریکا در برهه فعلی از انجام آن منصرف شد. در تازه‌ترین خبرها آمده آمریکا اجرای این طرح را به کسب موافقت ائتلاف «آبی-سفید» مشروط کرده است.