emamian

emamian

روز اول ماه شوّال منسوب به عید فطر است که در کنار اعیاد غدیر و قربان از مهم‌ترین اعیاد مسلمین شناخته می‌شود. در این روز است که خداوند پاداش یک ماه روزه‌داری مؤمنان حقیقی را عطا می‌کند لذا آن را یوم‌الجوائز نامیدند.

در این باره امام محمد باقر (ع) فرمود:

«چون روز اول شوّال فرا مى ‏رسد منادیى ندا مى‏ کند: اى مۆمنان در این صبحگاه بشتابید براى جوائزتان .[که به پاداش عبادات رمضان می‏دهند]؛ إِذَا کَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَى مُنَادٍ: یا أَیهَا الْمُومِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِکُمْ». «الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص: 168)

نقل است امیر المؤمنین روز عید فطر براى مردم خطبه خواند و فرمود

«اى مردم در این روزِ شما، روزی است که در آن به محسنان ثواب دهند و بدکاران زیانمندند. این شبیه‌ترین روز به روز قیامت است.با بیرون آمدن شما از منزل به نمازگاه، یاد کنید بیرون آمدن خود را از گورهایتان به محضر پروردگارتان و یاد کنید به وقوف خود در نمازگاه وقوف خود را در برابر پروردگار خود و یاد کنید به برگشت خود به منزلهایتان برگشت خود را بمنزل‌هاى بهشت یا دوزخ خود.

و بدانید اى بندگان خدا که کمترین مزد مرد و زن روزه‌‏دار آنست که جار کشد آنها را فرشته‌‏اى در روز آخر ماه رمضان مژده گیرید بندگان خدا که آمرزیده شد براى شما آنچه گذشته از گناهان شما و بپائید در آینده چطور خواهید بود.

خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع لِلنَّاسِ یَوْمَ الْفِطْرِ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ یَوْمَکُمْ هَذَا یَوْمٌ یُثَابُ فِیهِ الْمُحْسِنُونَ وَ یَخْسَرُ فِیهِ الْمُسِیئُونَ وَ هُوَ أَشْبَهُ یَوْمٍ بِیَوْمِ قِیَامَتِکُمْ فَاذْکُرُوا بِخُرُوجِکُمْ مِنْ مَنَازِلِکُمْ إِلَى مُصَلَّاکُمْ خُرُوجَکُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّکُمْ وَ اذْکُرُوا بِوُقُوفِکُمْ فِی مُصَلَّاکُمْ وُقُوفَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّکُمْ وَ اذْکُرُوا بِرُجُوعِکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ رُجُوعَکُمْ إِلَى مَنَازِلِکُمْ فِی الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ أَدْنَى مَا لِلصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ أَنْ یُنَادِیَهُمْ مَلَکٌ فِی آخِرِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَبْشِرُوا عِبَادَ اللَّهِ فَقَدْ غُفِرَ لَکُمْ مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِکُمْ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَکُونُونَ فِیمَا تَسْتَأْنِفُونَ.

با توجه به مشکل تامین بنزین در ونزوئلا، ایران پنج نفتکش خود را عازم این کشور کرد که یکی از نفتکش‌ها یکشنبه (روز گذشته) به ونزوئلا رسید. این نفتکش ایرانی که «Fortune»  نام دارد، وارد محدوده منطقه ویژه اقتصادی ونزوئلا شد.

پیش از رسیدن این نفتکش، یک مقام ارشد دولت آمریکا در اظهاراتی عنوان کرد که واشنگتن در حال بررسی اقدامات مناسب برای واکنش نشان دادن به انتقال بنزین توسط ایران به ونزوئلا است. پس از آن تحرکاتی از سوی آمریکا در اعزام نیروی دریایی به منطقه کارائیب با هدف ایجاد اختلال و مزاحمت در امر انتقال سوخت ایران به ونزوئلا صورت گرفت که واکنش ایران را در پی داشت.

 در همین خصوص ظریف وزیر خارجه ایران به دبیرکل سازمان ملل نامه هشدارآمیز نوشت و سید عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه نیز سفیر سوئیس در تهران به عنوان حافظ منافع آمریکا را احضار کرد. ایران هشدار داد که هر‌گونه تهدید علیه نفتکش‌های ایرانی با واکنش فوری و قاطع تهران مواجه خواهد شد و دولت آمریکا مسئول عواقب آن خواهد بود.

روزنامه الکترونیکی «رأی الیوم»، این اقدام ایران را ستود و گزارش داد: «نمی‌دانیم احساس دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که پیگیر رسیدن نخستین نفتکش ایرانی به یکی از بندرگاههای ونزوئلاست، چیست؟ اقدامی که چالش قوی برای تهدیدهای وی و شکست محاصره ظالمانه‌ای است که به ونزوئلا تحمیل کرده، ولی خوب می‌دانیم که احساس فرد شکست خورده خوار شده را دارد».

رأی الیوم با اشاره به اینکه اقدام تهران، حمایت از ونزوئلا و ملت و رئیس جمهور این کشور و شکست محاصره آمریکاست، تأکید کرد، تفاوت اساسی بین ایران و آمریکا این است که تهران فرآورده ‌نفتی به یک ملت محاصره شده فرستاده که سران آن، «نه» بزرگی به تلاش‌های آمریکا برای به زانو درآوردن کشور خود گفته‌اند، ولی آمریکا نیروهای مزدور خود را برای سرنگونی «نیکولاس مادورو» رئیس جمهور منتخب ونزوئلا فرستاده تا یکی از مزدوران خود را در رأس هرم قدرت این کشور قرار دهد.

به گزارش این روزنامه، رئیس جمهور متکبر و زورگوی آمریکا به خوبی پی برده است که ایران هر تهدیدی کرده، آن را عملی کرده است و می‌داند زمانی که حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران، به دولت آمریکا نسبت به هر گونه مزاحمت برای نفتکشهای ایرانی، هشدار داد، پاسخ ویرانگری به هر گونه اقدام آمریکا خواهد داد؛ نه در دریای کارائیب، بلکه در خلیج فارس که صدها کشتی آمریکایی در آن حضور دارند.

بنا بر این گزارش، یک سال پیش، زمانی که نیروی دریایی انگلیس نفتکش ایرانی را که عازم سوریه بود، در تنگه جبل الطارق توقیف کرد، قایقهای ایرانی، یک نفتکش انگلیسی را در خلیج فارس، توقیف و آن را در برابر دیدگان کشتیهای جنگی آمریکایی تفتیش کردند. کشتیهای آمریکایی حتی برای جلوگیری از توقیف نفتکش انگلیسی، جرأت نکردند وارد عمل شوند و ترامپ نیز اعلام کرد که ناوگان آمریکا، فقط از کشتیهای آمریکایی حمایت می‌کند. این اظهار نظر ترامپ، سیلی محکمی برای همپیمانان انگلیسی وی بود که به دستور دولت آمریکا، نفتکش ایران را ربوده بودند.

رأی الیوم در ادامه می‌نویسد، سیاست تحریم آمریکا، در ونزوئلا، ایران و سوریه شکست خورده و به زودی این سیاست علیه چین و روسیه هم شکست خواهد خورد؛ زیرا این سیاست، نشانگر قلدری استکبار غرب است، ولی دیگر کارآیی خود را از دست داده و باعث شده که همه جهان علیه این سیاست متحد شوند؛ مسئله‌ای که ضربات مهلکی بر هژمونی آمریکا وارد کرده و بر تنفر سایر ملتها از آمریکا افزوده است.

به گزارش این روزنامه، این همبستگی «شجاعانه ایران با دوست و همپیمان ونزوئلایی نشان می‌دهد که کشورهایی وجود دارند که از تهدیدهای آمریکا نمی‌ترسند و برای دفاع از دوستان و همپیمانان خود و کرامت آنان آماده مقابله نظامی هستند».

بنا بر این گزارش، ورود نفتکش ایران به بندرگاههای ونزوئلا، بزرگترین شکست برای استکبار آمریکاست و اگر آمریکا جرأت کند و دست به تحریک ایران بزند، قطعا مقدمه‌ای برای شکستهای مشابه به ویژه در آبهای خلیج فارس و دریای عمان خواهد بود. نباید از یاد برد که چگونه پهپاد غول پیکر آمریکایی به نام «گلوبال هاوک» با یک موشک ایرانی ساقط شد و اگر آمریکا دست به تنش بزند، بار دیگر، شاهد چنین صحنه‌هایی خواهیم بود.

در پایان این گزارش تأکید شد، این یک لحظه تاریخی است که «بینی ترامپ و دولتش را به خاک مالید و به ملتهایی که در محاصره آمریکا قرار دارند، نشان می‌دهد که کشوری وجود دارد که به تحریمها نه بگوید و با شجاعت و مردانگی در برابر آن ایستادگی کند...ونزوئلا و کشورهای مقاومت با سایر کشورهایی که به دیکته‌های تحقیرآمیز ترامپ تن می‌دهند و صدها میلیارد دلار با خواری به وی می‌دهند، تفاوت دارد».

«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه هشدار داد که قدس خط قرمز تمامی مسلمان جهان بوده و هرگز اشغال اراضی فلسطینیان را قبول نخواهیم کرد.

رئیس جمهور ترکیه اضافه کرد که همه‌گیری ویروس کرونا مسیر را برای مشخص شدن فایده سازمان‌های بین‌المللی در مقابله با تهدیدات بین‌المللی هموار کرد.

اردوغان گفت همه گیری ویروس کرونا نشان داد که هیچ منطقه یا کشوری در جهان از امتیاز ویژه‌ای برخوردار نیست.

وی افزود باعث تاسف است که در طول ماه رمضان نیز خون‌ریزی در بخش‌های گسترده‌ای از جهان اسلام همچنان ادامه داشت.

اردوغان اضافه کرد: «برادرانمان در کشورهای غربی هر روز با اقدامات نژادپرستانه و اسلام هراسانه مواجه می‌شوند.»

نیکلاس مادورو رئیس جمهور ونزوئلا تاکید کرد که تهران و کاراکاس حق دارند که آزادانه تجارت کنند. 

براساس گزارش پایگاه خبری Globvision وی در دیدار با اعضای کمیته ریاست جمهوری ونزوئلا در مبارزه با ویروس کرونا گفت: ایران و ونزوئلا صلح می‌خواهند و ما حق داریم که در دریاهای آزاد تجارت آزادانه داشته باشیم. 

رئیس جمهور ونزوئلا همچنن در حساب توئیتری خود با تشکر از ایران برای ارسال بنزین به این کشور با انتشار تصاویری از کشتی ایرانی حامل بنزین برای این کشور نوشت: «پایان ماه رمضان برای ما ورود کشتی Fortune را به ارمغان آورد؛ نشانه ای از همبتسگی میان مردم جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا. در جایی که کشورهای امپریالیستی میخواهند با زور احکام خود را تحمیل کنند، فقط برادری میتواند مردمان آزاد را نجات دهد. متشکرم ایران.»

 

وی همچنین از ملت ایران به خاطر همبستگی با مردم ونزوئلا، پشتیبانی از کاراکاس و شجاعت در تصمیم گیری قدردانی کرد.

مادورو با اشاره به ورود اولین کشتی حامل سوخت گفت: ورود اولین کشتی حامل سوخت و مشتقات نفتی برای تولید بنزین در داخل، ارمغان توافق جامع همکاری است که میان تهران و کاراکاس امضا شده است. 

تصمیم ایران برای ارسال بنزین به ونزوئلا که به خاطر تحریمهای آمریکا با کمبود سوخت مواجه است با عصبانیت مقامات واشنگتن همراه شده است. 

یک مقام ارشد دولت آمریکا در اظهاراتی عنوان کرده که واشنگتن در حال بررسی اقدامات مناسب برای واکنش نشان دادن به انتقال بنزین توسط ایران به ونزوئلا است.

به گزارش فارس، ایران در روزهای گذشته با توجه به مشکل تامین بنزین در ونزوئلا پنج نفتکش خود را عازم این کشور کرد که یکی از نفتکش‌ها امروز به ونزوئلا رسید. رسانه‌های محلی به نقل از منابع رسمی گزارش دادند نفتکش ایرانی «Fortune» امروز وارد محدوده «منطقه ویژه اقتصادی» ونزوئلا شده است.

«حجت الله سلطانی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در کاراکاس امروز (یکشنبه) در پی ورود اولین نفتکش حامل بنزین ایران به ونزوئلا در صفحه توئیترش با انتشار کاریکاتوری از ترامپ نوشت: «خدا را شکر که ترامپ و مشاورانش بالاخره متوجه شدند اگر به قواعد و مقررات بین‌المللی احترام گذاشته و تصمیمات منطقی و عاقلانه بگیرند، نه خودشان و نه سربازانشان دچار ضربه ملایم مغزی نخواهند شد.»

وی افزود: «امیدوارم اینگونه تصمیمات منطقی و احترام به حقوق ملت‌ها از جمله ایران و ونزوئلا ادامه یابد.»

شبکه روسی «راشا تودی» از رسیدن نفتکش «فورچون» به مقصد نهایی آن در بندر «ال پالیتو» در شمال ونزوئلا خبر داد. این نفتکش حامل نخستین محموله بنزین از ۵ محموله‌ای است که قرار است از ایران به دست ونزوئلا برسد. 

بنابر این گزارش، تصاویر ماهواره‌ای عملیات پهلو گرفتن این کشتی با همراهی دو قایق یدک‌کش ونزوئلایی دقایقی بعد از نیمه شب به وقت محلی در این بندر را نشان می‌دهد. به منظور اطمینان یافتن از رسیدن ایمن این نفتکش به منطقه انحصاری اقتصادی ونزوئلا، نیروی دریایی این کشور نفتکش فورچون را همراهی کرد.

قرار است این نفتکش و ۴ نفتکش دیگر، در مجموع بیش از یک و نیم میلیون بشکه بنزین را از ایران به این کشور که علیرغم داشتن ذخایر نفتی، به دلیل تحریم‌های آمریکا با بحران انرژی روبروست، حمل کنند. 

براساس گزارش پایگاه خبری Globvision، «نیکلاس مادورو»، رئیس جمهور ونزوئلا پیش از این در حساب توئیتری خود با تشکر از ایران برای ارسال بنزین به این کشور با انتشار تصاویری از کشتی ایرانی حامل بنزین، نوشت: «پایان ماه رمضان برای ما ورود کشتی Fortune را به ارمغان آورد؛ نشانه‌ای از همبستگی میان مردم جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا. در جایی که کشورهای امپریالیستی میخواهند با زور احکام خود را تحمیل کنند، فقط برادری میتواند مردمان آزاد را نجات دهد. متشکرم ایران.»

وی همچنین از ملت ایران به خاطر همبستگی با مردم ونزوئلا، پشتیبانی از کاراکاس و شجاعت در تصمیم گیری قدردانی کرد.

تصمیم ایران برای ارسال بنزین به ونزوئلا که به خاطر تحریمهای آمریکا با کمبود سوخت مواجه است با عصبانیت مقامات واشنگتن همراه شده است. یک مقام ارشد دولت آمریکا در اظهاراتی عنوان کرده که واشنگتن در حال بررسی اقدامات مناسب برای واکنش نشان دادن به انتقال بنزین توسط ایران به ونزوئلاست.

«اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس فرا رسیدن عید سعید فطر را به اسرای در بند رژیم صهیونیستی تبریک گفت و به آن‌ها پیام مهمی داد.

طبق گزارش وبگاه «فلسطین‌الیوم»، هنیه در پیام خود تأکید کرد که تا زمانیکه از بهایی که رژیم اشغالگر برای تبادل اسرا می‌پردازد، اطمینان حاصل نکنند هیچ معامله‌ای با آن انجام نخواهند داد.

وی خطاب به اسرا گفت: «مطمئن باشید که هرگز هیچ معامله تبادل اسرا (با اسرائیل) انجام نخواهیم داد مگر اینکه از بهای آن اطمینان حاصل کرده و به این بها قانع شویم ان شاء الله».

هنیه همچنین عید سعید فطر را به همه خانواده‌های شهدا، اسرا، اهالی قدس، نمازگزاران در مسجدالاقصی، اهالی کرانه باختری و غزه و امت عربی و اسلامی تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد که عید آینده فلسطین آزاد شده باشد.

آخرین جمعه از رمضان المبارک ۱۴۴۱

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

به همه‌ی برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان درود میفرستم و قبولی طاعات آنان در ماه مبارک رمضان را از خداوند مسئلت میکنم و پیشاپیش فرا رسیدن عید سعید فطر را به آنان تبریک میگویم و پروردگار کریم را بر نعمت حضور در این ماه ضیافت الهی، سپاس میگویم.

 امروز روز قدس است؛ روزی که با ابتکار هوشمندانه‌ی امام خمینی (رضوان الله علیه) همچون حلقه‌ی وصلی برای هم‌صداییِ مسلمانان درباره‌ی قدس شریف و فلسطین مظلوم تعیین شد؛ و در این چند دهه، در این ‌باره نقش‌آفرینی کرد و از این پس نیز خواهد کرد؛ ان‌شاءالله. ملّتها از روز قدس استقبال کردند و آن را همچون نخستین کار واجب، یعنی برافراشته نگهداشتن پرچم آزادی فلسطین گرامی داشتند. سیاست عمده‌ی استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله‌ی فلسطین در ذهنیّت جوامع مسلمان و به سَمت فراموشی راندن آن است. و فوری‌ترین وظیفه، مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خودِ کشورهای اسلامی صورت میگیرد. و حقیقت آن است که مسئله‌ای به عظمت مسئله‌ی فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد به نفْس و هوشمندی روزافزون ملّتهای مسلمان، اجازه‌ی فراموش شدن آن را بدهد؛ هر چند آمریکا و دیگر سلطه‌گران و پادوهای منطقه‌ای آنان همه‌ی پول و توان خود را برای آن به کار گیرند.

 اوّلین سخن، یادآوری بزرگیِ فاجعه‌ی غصب کشور فلسطین و تشکیل غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی در آن است. در میان جنایات بشری دورانهای نزدیک به زمان حاضر، هیچ جنایتی در این حجم و با این شدّت وجود ندارد. غصب یک کشور و بیرون کردن مردم برای همیشه از خانه و کاشانه و سرزمین اجدادی خود، آن هم با فجیع‌ترین انواع قتل و جنایت و هلاکِ حَرث و نسل و ده‌ها سال تداوم این ستم تاریخی، حقیقتاً یک رکورد جدید از سَبُعیّت و شیطان‌صفتی بشر است.

 عامل و مجرم اصلی این فاجعه، دولتهای غربی و سیاستهای شیطانی آنها بود. آن روزی که دولتهای فاتح جنگ اوّل جهانی، منطقه‌ی غرب آسیا، یعنی قلمرو آسیایی حکومت عثمانی را به عنوان مهم‌ترین غنیمت جنگی، میان خود در کنفرانس پاریس تقسیم میکردند، نیاز به یک پایگاه امن در قلب این منطقه را برای تضمین سلطه‌ی دائمی خود بیش از پیش احساس کردند. انگلیس از سالها پیش از آن، با طرح بالفور زمینه را آماده کرده و با همفکری زرسالاران یهودی بدعتی به نام صهیونیسم را مهیّای نقش‌آفرینی کرده بود؛ و اکنون زمینه‌های عملی آن فراهم میشد. از همان سالها مقدّمات را بتدریج در کنار هم چیدند و سرانجام پس از دوّمین جنگ جهانی با استفاده از غفلت و گرفتاری‌ دولتهای منطقه، ضربه‌ی خود را وارد آوردند و رژیم جعلی و دولتِ بدون ملّتِ صهیونیست را اعلام کردند. آماج این ضربه در درجه‌ی اوّل ملّت فلسطین و در درجه‌ی بعد همه‌ی ملّتهای این منطقه بودند.

 نگاه به حوادث بعدی منطقه‌ نشان میدهد که هدف اصلی و نزدیک غربی‌ها و کمپانی‌داران یهودی از ایجاد دولت صهیونیست، بنای یک پایگاه حضور و نفوذ دائمی برای خود در غرب آسیا و امکان دسترسی نزدیک برای دخالت و تحمیل و تسلّط بر کشورها و دولتهای این منطقه بود. از این رو رژیم جعلی و غاصب را به انواع امکانات قدرت‌آفرین -چه نظامی و چه غیر نظامی- حتّی تسلیحات اتمی مجهّز کردند و رشد این غدّه‌ی سرطانی را در پهنه‌ی نیل تا فرات در برنامه‌های خود گنجاندند.

 متأسّفانه اغلب دولتهای عرب پس از مقاومتهای نخستین که برخی از آنها تحسین‌برانگیز بود، بتدریج تسلیم شدند و بخصوص پس از ورود ایالات متحدّه‌ی آمریکا به عنوان متولّی مسئله، هم وظیفه‌ی انسانی و اسلامی و سیاسی، و هم غیرت و نخوت عربی خود را به فراموشی سپرده و با امیدهای واهی به هدفهای دشمن کمک کردند. «کمپ دیوید» مثال روشنی از این حقیقت تلخ است.

 گروه‌های مبارز نیز پس از برخی مجاهدتهای فداکارانه در سالهای نخست، بتدریج به راه بی‌فرجام مذاکره با اشغالگر و حامیانش کشانده شدند و خطّ سیری را که میتوانست به تحقّق آرمان فلسطین منتهی شود، رها کردند. مذاکره با آمریکا و دیگر دولتهای غربی و نیز با مجامع بی‌خاصیّت بین‌المللی، تجربه‌ی تلخ و ناموفّق فلسطین است. نشان دادن شاخه‌ی زیتون در مجمع عمومی سازمان ملل، نتیجه‌ای جز قرارداد خسارت‌بار «اُسلو» نداشت و سرانجام هم به سرنوشت عبرت‌انگیز یاسر عرفات منتهی شد.

 طلوع انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی در مبارزه‌ی برای فلسطین گشود. از اوّلین قدمها یعنی بیرون راندن عناصر صهیونیست که ایرانِ دورانِ طاغوت را یکی از پایگاه‌های امن خود میشمردند و سپردن محلّ سفارت غیر رسمی رژیم صهیونیست به نمایندگی فلسطین و قطع جریان نفت، تا کارهای بزرگ و فعّالیّتهای گسترده‌ی سیاسی، همه موجب پدید آمدن «جبهه‌ی مقاومت» در کلّ منطقه شد و امید به حلّ مسئله در دلها شکفت. با ظهور جبهه‌ی مقاومت، کار بر رژیم صهیونیستی سخت و سخت‌تر شد -و البتّه در آینده بسی سخت‌تر هم خواهد شد ان‌شاءالله- ولی تلاش حامیان آن رژیم و در رأس آنان آمریکا در دفاع از آن هم بشدّت افزایش یافت. پیدایش نیروی مؤمن و جوان و فداکار حزب‌الله در لبنان و تشکیل گروه‌های پُرانگیزه‌ی حماس و جهاد اسلامی در درون مرزهای فلسطین نه تنها سردمداران صهیونیست بلکه آمریکا و دیگر ستیزه‌گران غربی را هم مضطرب و سراسیمه کرد و یارگیری از درون منطقه و از درون جامعه‌ی عربی را در صدر برنامه‌های آنان پس از پشتیبانی‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از رژیم غاصب قرار داد. نتیجه‌ی کار پُرحجم آنان، امروز در رفتار و گفتار بعضی سردمداران دولتهای عربی و برخی فعّالان خائن سیاسی و فرهنگی عرب، آشکار و جلویِ چشم همه است.

 امروز از هر دو سو، فعّالیّتهای متنوّعی در صحنه‌ی مبارزه ظهور میکند، با این تفاوت که جبهه‌ی مقاومت رو به اقتدار و امیدِ فزاینده و جذب روزافزون عناصر قدرت پیش میرود و بعکس، جبهه‌ی ظلم و کفر و استکبار روز به روز تهی‌تر و مأیوس‌تر و کم‌توان‌تر میشود. نشانه‌ی روشن این مدّعا آن است که ارتش صهیونیست که یک روز ارتشی شکست‌ناپذیر و برق‌آسا شمرده میشد و ارتشهای بزرگ دو کشور مهاجم را در ظرف چند روز متوقّف میکرد، امروز در برابر نیروهای مبارز مردمی در لبنان و غزّه مجبور به عقب‌نشینی و اعتراف به شکست میشود. با این حال عرصه‌ی مبارزه بشدّت خطیر و تغییرپذیر و نیازمند مراقبت دائمی است و موضوع این مبارزه، بسی مهم و سرنوشت‌ساز و حیاتی است. هر گونه غفلت و سهل‌اندیشی و خطا در محاسبات اساسی، زیانهایی سنگین وارد خواهد کرد.

 بر این اساس به همه‌ی کسانی که دل در گرو مسئله‌ی فلسطین دارند چند توصیه میکنم:

 ۱) مبارزه برای آزادی فلسطین، جهاد فی سبیل الله و فریضه و مطلوب اسلامی است. پیروزی در چنین مبارزه‌ای تضمین شده است، زیرا فرد مبارز حتّی در صورت کشته شدن هم به اِحدی الحُسنیین دست یافته است. بجز این، مسئله‌ی فلسطین یک مسئله‌ی انسانی است، بیرون کردن میلیون‌ها انسان از خانه و مزرعه و محلّ زندگی و کسب خود، آن هم با قتل و جنایت، هر وجدان انسانی را آزرده و متأثّر میکند و در صورت داشتن همّت و شجاعت به مقابله وادار میسازد. پس محدود کردن آن به یک مسئله‌ی صرفاً فلسطینی و حدّاکثر عربی، خطایی فاحش است. آنها که سازش چند عنصر فلسطینی یا حکّام چند کشور عربی را مجوّز عبور از این مسئله‌ی اسلامی و انسانی میشمرند، بشدّت دچار خطا در فهم مسئله و احیاناً دچار خیانت در تحریف آنند.

۲) هدف این مبارزه، آزادی همه‌ی سرزمین فلسطین -از بحر تا نهر- و بازگشت همه‌ی فلسطینیان به کشور خویش است. فروکاستن آن به تشکیل دولتی در گوشه‌ای از این سرزمین، آن هم به شیوه‌ی تحقیرآمیزی که در ادبیّات صهیونیست‌های بی‌ادب از آن یاد میشود، نه نشانه‌ی حق‌جویی است و نه نشانه‌ِی واقع‌بینی است. واقع آن است که امروز میلیون‌ها فلسطینی به مرتبه‌ای از اندیشه و تجربه و اعتماد به نفْس رسیده‌اند که بتوانند این جهاد بزرگ را وجهه‌ی همّت سازند و البتّه به نصرت الهی و پیروزی نهایی مطمئن باشند، که فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ‌ اللهُ مَن یَنصُرُه، اِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ؛(۱) بی‌شک بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان آنها را یاری و با آنان همدردی خواهند کرد ان‌شاءالله.

۳) هر چند بهره‌ گرفتن از هر امکان حلال و مشروع در این مبارزه مُجاز است و از جمله حمایتهای جهانی، ولی مؤکّداً باید از اعتماد به دولتهای غربی و نیز مجامع جهانیِ ظاهراً یا باطناً وابسته‌ی به آنها پرهیز کرد. آنها با هر موجودیّت اثرگذار اسلامی دشمنند؛ آنها به حقوق انسانها و ملّتها بی‌اعتنایند؛ آنها خود عاملِ بیشترین خسارتها و جنایتها به امّت اسلامی‌اند؛ هم اکنون کدام نهاد جهانی یا کدام قدرت جنایت‌کار پاسخگوی ترورها، قتل‌عام‌ها، جنگ‌افروزی‌ها، بمبارانها، و قحطی‌های مصنوعی در چندین کشور اسلامی و عربی است؟

 امروز دنیا یک به یک تعداد قربانیان کرونا را در سراسر جهان میشمارد، امّا هیچ کس نپرسیده و نمیپرسد قاتل و مسئول صدها هزار شهید و اسیر و مفقود در کشورهایی که آمریکا و اروپا در آن آتش جنگ را روشن کرده‌اند کیست؟ مسئول این همه خون بناحق ریخته در افغانستان، یمن، لیبی، عراق، سوریه و دیگر کشورها کیست؟ مسئول این همه جنایت و غصب و تخریب و ظلم در فلسطین کیست؟ چرا هیچ کس این میلیون‌ها کودک و زن و مردِ مظلوم در جهان اسلام را شمارش نکرد؟ چرا کسی قتل‌عام شدن مسلمانان را تسلیت نمیگوید؟ چرا میلیون‌ها فلسطینی باید هفتاد سال از خانه و کاشانه‌ِی خود دور بوده و در تبعید به سر برند؟ و چرا قدس شریف -قبله‌ی اوّل مسلمانان- باید مورد اهانت قرار گیرد؟ سازمان به اصطلاح ملل به وظیفه‌ی خود عمل نمیکند و نهادهای به اصطلاح حقوق بشری مُرده‌اند. شعار «دفاع از حقوق کودک و زن» شامل کودکان و زنان مظلوم یمن و فلسطین نمیشود. این ‌چنین است وضع قدرتهای ظالم غربی و مجامع وابسته‌ی جهانی؛ وضع برخی دولتهای دنباله‌رو آنان در منطقه هم در بی‌آبرویی و رسوایی بدتر از آن است که به بیان آید. پس جامعه‌ی مُسلمِ غیور و دیندار باید به خود و نیروی درونی‌اش تکیه کند؛ دست قدرتمند خود را از آستین بیرون آوَرَد و با توکّل و اعتماد به خداوند از موانع عبور کند.

۴) نکته‌ی مهمّی که نباید از نظر نخبگان سیاسی و نظامی جهان اسلام دور بماند، سیاست آمریکا و صهیونیست‌ها در انتقال درگیری‌ها به پشت جبهه‌ی مقاومت است. راه‌اندازی جنگهای داخلی در سوریه، و محاصره‌ی نظامی و کشتار شبانه‌روزی در یمن، و ترور و تخریب، و تولید داعش در عراق، و قضایای مشابه در برخی دیگر از کشورهای منطقه، همگی ترفندهایی برای سرگرم کردن جبهه‌ی مقاومت و فرصت دادن به رژیم صهیونیست است. برخی سیاستمداران کشورهای مسلمان نادانسته و برخی دانسته در خدمت این ترفندهای دشمن قرار گرفته‌اند. راه جلوگیری از اجرای این سیاست خباثت‌آمیز، عمدتاً خواست و مطالبه‌ِی جدّی جوانان غیرتمند در سراسر جهان اسلام است. جوانان در همه‌ی کشورهای اسلامی بویژه کشورهای عربی، نباید توصیه‌ی امام خمینی عظیم را از نظر دور بدارند که فرمود: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا -و نیز البتّه دشمنِ صهیونیست- بکشید.

۵) سیاست عادّی‌سازی حضور رژیم صهیونیستی در منطقه یکی از عمده‌ترین سیاست‌های ایالات متّحده‌ی آمریکا است. برخی دولتهای عربی منطقه که نقش پادوی آمریکا را ایفا میکنند، در این ‌باره به تهیّه‌ی مقدّمات لازم آن، از قبیل ارتباطات اقتصادی و امثال آن پرداخته‌اند؛ این تلاشها یکسره عقیم و بی‌نتیجه است. رژیم صهیونیستی زائده‌ای مهلک و زیان‌بخش برای این منطقه است و بیقین ریشه‌کن و ازاله خواهد شد، و بی‌آبرویی و سیه‌رویی برای کسانی خواهد ماند که امکانات خود را در خدمت این سیاست استکباری نهاده‌اند. برخی برای توجیه این رفتار زشت، استدلال میکنند که رژیم صهیونیستی واقعیّتی در منطقه است، بی‌آنکه به یاد آورند که با واقعیّتهای مهلک و زیان‌بخش باید مبارزه کرد و آن را ازاله کرد. امروز کرونا یک واقعیّت است و همه‌ی انسانهای باشعور، مبارزه با آن را واجب میدانند. ویروس دیرپای صهیونیسم، بی‌گمان از این پس دیری نمیپاید و به همّت و ایمان و غیرت جوانان از این منطقه ریشه‌کن خواهد شد.

۶) اصلی‌ترین توصیه‌ی اینجانب، توصیه به تداوم مبارزه و سامان بخشیدن به سازمانهای جهادی و همکاری آنان با یکدیگر و گسترش عرصه‌ی جهاد در همه‌ی سرزمین‌های فلسطینی است. همه باید ملّت فلسطین را در این جهاد مقدّس یاری کنند. همه باید دست مبارز فلسطینی را پُر، و پشت او را محکم کنند. ما با افتخار، هر چه در توان داشته باشیم در این راه انجام خواهیم داد. یک روز تشخیص ما این شد که مبارز فلسطینی، دین و غیرت و شجاعت دارد و تنها مشکل او دستِ تهی از سلاح او است. به هدایت و مدد الهی برنامه‌ریزی کردیم و نتیجه این است که موازنه‌ی قدرت در فلسطین دگرگون شد و امروز غزّه میتواند در برابر تهاجم نظامی دشمن صهیونیست بایستد و بر آن پیروز شود. این تغییر معادله در بخش موسوم به سرزمین‌های اشغالی خواهد توانست قضیّه‌ی فلسطین را به گامهای نهایی نزدیک کند. تشکیلات خودگردان در این امر، تکلیفی بزرگ برعهده دارد. با دشمن وحشی جز با اقتدار و از موضع قدرت نمیتوان سخن گفت، و زمینه‌ی این اقتدار بحمدالله در ملّت شجاع و مقاوم فلسطین آماده است. جوانان فلسطینی امروز تشنه‌ِی دفاع از کرامت خویشند. حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حزب‌الله در لبنان، حجّت را بر همه تمام کرده‌اند. دنیا فراموش نکرده و نخواهد کرد آن روزی را که ارتش صهیونیست، مرزهای لبنان را شکست و تا بیروت پیش آمد و آن روزی را که قاتل جنایت‌کاری به نام آریل شارون در صبرا و شتیلا حمّام خون به راه انداخت، و نیز فراموش نکرده و نخواهد کرد آن روزی را که همین ارتش در زیر ضربات کوبنده‌ی حزب‌الله چاره‌ای جز این نیافت که با دادن تلفات فراوان و با اعتراف به شکست، از مرزهای لبنان عقب‌نشینی کند و برای آتش‌بس به التماس بیفتد؛ دست پُر و موضع قدرت یعنی این. حال بگذار فلان دولت اروپایی که باید به خاطر فروش موادّ شیمیایی به رژیم صدّام تا ابد شرمسار باشد، حزب‌اللهِ مجاهدِ سرافراز را غیر قانونی بداند. غیر قانونی، رژیمی مثل آمریکا است که داعش را تولید میکند و رژیمی مثل آن دولتِ اروپایی است که هزاران نفر در بانه‌ی ایران و حلبچه‌ی عراق بر اثر موادّ شیمیایی‌اش به کام مرگ میروند.

۷) سخن آخر آن است که فلسطین متعلّق به فلسطینیان است، و باید با اراده‌ی آنان اداره شود. طرح همه‌پرسی از همه‌ی ادیان و اقوام فلسطینی -که از نزدیک به دو دهه‌ی پیش از این ارائه کرده‌ایم- تنها نتیجه‌ای است که باید بر چالشهای امروز و فردای فلسطین مترتّب شود. این طرح نشان میدهد که ادّعای یهودی ستیزی که غربیان با بوقهای خود آن را تکرار میکنند، بکلّی بی‌اساس است. در این طرح، فلسطینیانِ یهودی و مسیحی و مسلمان، در کنار هم در یک همه‌پرسی شرکت و نظام سیاسی کشور فلسطین را تعیین میکنند؛ آنچه قطعاً باید برود نظام صهیونیستی است و صهیونیسم، خود بدعتی در آئین یهود و کاملاً بیگانه از آن است.

 در پایان، یاد شهیدان قدس، از شیخ احمد یاسین و فتحی شقاقی و سیّد عبّاس موسوی، تا سردار بزرگ اسلام و چهره‌ی فراموش نشدنی مقاومت، شهید قاسم سلیمانی و مجاهد بزرگ عراقی، شهید ابومهدی المهندس و دیگر شهدای قدس را گرامی میدارم و به روح امام خمینی عظیم‌الشّأن که راه عزّت و جهاد را به روی ما گشود، درود میفرستم، و نیز برای برادر مجاهد، مرحوم حسین شیخ‌الاسلام که سالیانی در این راه تلاش کرد، رحمت الهی را مسئلت میکنم. در پایان به همه‌ی بینندگان عزیز و شنوندگان عزیز عرض میکنم، روز قدس امسال اوّلین [روز] قدسی است که در آن قاسم سلیمانی عزیز ما حضور ندارد؛ برای شادی روح او، همه یک حمد و یک قل‌هوالله بخوانید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ ﴿۱﴾ اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العَالَمِینَ ﴿۲﴾ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ ﴿۳﴾ مَالِکِ یَومِ الدِّینِ ﴿۴﴾ إِیَّاکَ نَعبُدُ وَ إِیَّاکَ نَستَعِینُ ﴿۵﴾ اِهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿۷﴾ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمانِ الرَّحِیمِ قُل هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ﴿۳﴾ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته


۱) سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰
دیدار رمضانی دانشجویان

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

 خدا را شکر میکنم و خرسندم از اینکه در شرایط کنونی هم که شرایط نامساعدی است، این جلسه بحمدالله تشکیل شد، ولو به این نحو. البتّه دیدار حضوری شما جوانها برای بنده شوق‌آفرین‌تر بود، لکن این شکل هم یک شکلی است و امیدواریم که این جلسه هم جلسه‌ِی مفیدی باشد برای جامعه‌ی جوان، برای کشور، و برای خود این حقیر.

طرح بحثهای سنجیده و فکرشده از سوی دانشجویان در این جلسه
 بحثهایی که دوستان انجام دادند، چند خصوصیّت داشت که من فی‌الجمله اشاره کنم: اوّلاً بحثها پخته و سنجیده و خوب بود. انصافاً سطح بحثهای امسال از آنچه قبلاً در این جلسات مطرح میشد، به نظر من بالاتر بود؛ فکر شده بود، کار شده بود و این خیلی باارزش است؛ از این جهت من متشکّرم. سؤالهایی که شد، خب سؤالهای فراوانی است؛ اگر بخواهیم حتّی بعضی از این سؤالها را جواب بدهیم، وقت زیادی را از ما خواهد گرفت. شاید این توقّع من به‌جا باشد که دوستان ما -نمایندگی در دانشگاه‌ها و بعضی از بخشهای مرتبط با دانشجویان و دانشگاه‌ها در دفتر- متعهّد بشوند این سؤالها را پاسخ بدهند. این سؤالها جوابهای روشنی دارد، کما اینکه بعضی از ابهامها و شبهه‌هایی که مطرح میشود، توضیحهای قابل قبولی دارد و میتوان اینها را مطرح کرد و میتوان [درباره‌ی آنها] گفتگو کرد. درباره‌ی پیشنهادهایی که شد، این پیشنهادها، خب پیشنهاد است؛ این جور نیست که هر پیشنهادی حتماً بتواند عملیّاتی بشود. بعضی از این پیشنهادها ناشی از عدم احاطه‌ی به شرایط موضوع بحث است؛ این را من دارم مشاهده میکنم و میبینم و اگر بخواهیم درباره‌ی این پیشنهادها تصمیم‌گیری بکنیم -یا بنده تصمیم‌گیری کنم، یا دستگاه‌ها تصمیم‌گیری کنند- احتیاج به کار بیشتری دارد و امیدواریم که این توفیق را خدای متعال به ما بدهد.

 البتّه الان سفارش من به دفتر این است که این پیشنهادها را بگیرند، بررسی کنند، روی جزء جزء این پیشنهادها کار کنند. و این را هم عرض بکنم که برخی از اشکالاتی که به دستگاه‌ها در بیانات شما عزیزان وجود داشت، اشکالات واردی نیست؛ بعضی وارد است لکن بعضی هم وارد نیست. وارد نبودن اشکال هم به خاطر این است که از شرایط موجود آن موضوع اطّلاع زیادی ندارید؛ از این جهت است که این اشکال طبعاً به ذهن می‌آید؛ و هر کسی در این وضع باشد، این اشکال را دارد. به هر حال میتواند این سؤالها، این ابهامها، این اشکالها در گفتگوهای رو در رو برطرف بشود. در عین حال خیلی از مطالبی که گفته شد مطالب درستی بود و گفتن اینها در این عرصه و در این برنامه طبعاً به ایجاد یک گفتمان در این زمینه‌ها کمک خواهد کرد و من استقبال میکنم از اینکه در برخی از این زمینه‌ها گفتارهای عمومی به وجود بیاید و ذهنهای عامّه‌ی مردم در جامعه و در کشورمان به این سَمت شکل بگیرد.

 سؤال شد که نظر این بنده‌ِی حقیر درباره‌ی جزء جزء حرفهایی که زده میشود یا پیشنهادهایی که داده میشود چیست. خب، برخی از اینها البتّه در اظهارات عمومی بنده قابل فهمیدن است؛ فرض بفرمایید که حالا در زمینه‌ی مسائل عدالت‌خواهی گله میکنید که چرا یک گروهی به تندروی‌های برخی از کسانی که در زمینه‌ی عدالت‌خواهی بحث میکنند، اعتراض دارند؛ خب خود شما هم اعتراض داشتید به بعضی از تندروی‌هایی که در این زمینه انجام میگیرد. نظر من در مورد مسائل مربوط به عدالت‌خواهی نظر روشنی است و مفصّل در این زمینه‌ها صحبت کرده‌ام، بحث کرده‌ام. در برخی از مسائل دیگر هم میتوان اظهار نظرهایی را کرد که باز آن هم به نظر من به عهده‌ی همین دوستانی است که در دفتر ما یا در نمایندگی دانشگاه‌ها مرتبط با بخشهای دانشگاهی و دانشجویی هستند. من البتّه دیگر وارد بحث نمیشوم؛ چون اگر بخواهیم در زمینه‌ی این مسائلی که گفته شد صحبت کنیم، بحثهای طولانی‌ای را در پیش خواهیم داشت.

علّت اصرار بر مخاطب قرار دادن جوانان: ۱) آینده متعلق به جوانان
 یک مسائلی را من یادداشت کرده‌ام که آنها را عرض میکنم که به نظرم قابل توجّه است. جلسه البتّه دانشجویی است لکن مخاطب این جلسه صرفاً دانشجویان نیستند؛ ما البتّه چهار میلیون دانشجو داریم که عدد بالایی است لکن تعداد کسانی که مخاطب این موضوعاتی که عرض میکنیم خواهند بود، بیشترِ جوانان هستند؛ جوان دانشجو، جوان طلبه، جوان فارغ‌التّحصیل، جوان شاغل؛ مجموعه‌ی جوانان مخاطب این بحثها هستند. اینکه ما اصرار داریم که با جوانها حرف بزنیم و بحث کنیم و از آنها بشنویم و چیزی به آنها عرض بکنیم، متأثّر از یک پیش‌فرض قطعی است و آن پیش‌فرض این است که آینده در اختیار جوانها و متعلّق به این جوانها است. شکّی نیست که در آینده‌ی میان‌مدّت، بعضاً در آینده‌ی کوتاه‌مدّت، مسئولیّت بسیاری از همین موضوعاتی را که امروز شما دارید مطرح میکنید، متوجّه به شما جوانها و مجموعه‌ی جوانهایی که امروز مخاطب این حرفها هستند خواهد شد و مدیریّتها در اختیار آنها قرار خواهد گرفت و اداره‌ی کشور به دست آنها خواهد افتاد؛ در این تردیدی نیست. لذاست که بحث با جوانها و صحبت با جوانها و شنیدن از آنها و گفتن با آنها برای ما مهم است. هر کسی به آینده‌ِی کشور علاقه‌مند است، ناگزیر بایستی به جوانها کمک کند برای اینکه بتوانند این آینده را به بهترین وجهی ان‌شاءالله بسازند.

۲) وجود عناصر ذی‌قیمت در طبیعت جوانی
 بخش دیگر از منطق گفتگو با جوانها هم عبارت است از نگاه به طبیعت جوانی. خب همان طور که امروز هم در بیانات شما عزیزان مشاهده شد و همیشه در مورد جوانها این قضاوت را بنده دارم طبیعت جوان، با امید، با ابتکار، با صراحت، با خطرپذیری، با خستگی‌ناپذیری همراه است و اینها برای اداره‌ی جامعه عناصر ذی‌قیمتی هستند؛ بخشی از مشکلات ما ناشی از خطرپذیر نبودن یا خسته شدن، یا عدم وجود ابتکار، یا عدم صراحت، یا ناامید بودن است؛ اینها در جوانها نیست، لذاست که ما مایلیم با این مجموعه‌ی جوان که طبعاً دارای این طبیعت هستند، بیشتر گفتگو بشود و بحث بشود.

توجّه به موقعیّت حسّاس کنونی کشور از سه زاویه:
 البتّه مسئله در شرایط کنونی کشور ما اهمّیّت بیشتری دارد و این ناشی است از موقعیّت کنونی کشور که به نظر من برای هر گونه تصمیم‌گیری و هر گونه اقدام بایستی به موقعیّت کنونی کشور توجّه کرد که موقعیّت بسیار مهم و حسّاسی است. من حالا یک مختصری در زمینه‌ی این موضوع، یعنی مسئله‌ی موقعیّت کنونی کشور عرض میکنم. از سه زاویه و نگاه کلّی به موقعیّت کشور میشود نگاه کرد:

۱) جمهوری اسلامی، یک طرفِ مبارزه‌ی وسیع و عظیم در سطح جهانی
 یک زاویه عبارت است از اینکه یک حقیقت روشنی وجود دارد و آن اینکه جمهوری اسلامی امروز طرف یک مبارزه‌ی وسیع و عظیمی در سطح جهانی است؛ یک مبارزه‌ی جدّی که یک طرف آن، نظام جمهوری اسلامی است، یک طرف جبهه‌ی کفر و ظلم و استکبار است؛ جمهوری اسلامی امروز درگیر یک چنین مبارزه‌ی عظیم و وسیعی است؛ در این هیچ تردیدی نباید داشت. جبهه‌ی مقابل سعی دارد که جمهوری اسلامی را از میدان خارج کند با انواع شیوه‌ها و ترفندهایی که در اختیار دارد و امکاناتی که در اختیار دارد؛ که اگر چنانچه موفّق بشود ــ که قطعاً هم ان‌شاءالله موفّق نخواهد شد ــ برای آینده‌ی کشور بسیار گران تمام خواهد شد که جمهوری اسلامی در مواجهه‌ی با این جبهه‌ی ظلم و کفر و استکبار عقب‌نشینی کند و تسلیم بشود و از میدان خارج بشود.

 از طرف دیگر، مبارزه‌ی جبهه‌ی کفر و استکبار با جمهوری اسلامی برای این است که یک الگو به وجود نیاید. ما بسیاری از مشکلاتی هم که تا امروز داریم، به خاطر همین است؛ [یعنی] کارشکنی‌هایی شده برای اینکه آن الگوی جذّاب برای ملّتها به وجود نیاید. ما از این کارشکنی‌ها نمیتوانیم صرف نظر کنیم، یا اینها را ندیده بگیریم؛ اینها وجود داشته، الان هم وجود دارد. بنابراین یکی از زاویه‌های دید ما نسبت به موقعیّت کشور، به این قضیّه بر میگردد که بدانیم جمهوری اسلامی درگیر یک چنین نبرد سیاسی، نبرد فکری، نبرد نرم و جنگ نرم و احیاناً برخوردهای سخت با جبهه‌ی وسیع ظلم و کفر و استکبار است.

۲) ظرفیّت بالای کشور برای مقابله
 زاویه‌ی دید دیگر به موقعیّت کشور این است که ما توجّه کنیم، ظرفیّت کشور برای مقابله بالا است؛ ما برای مقابله‌ی با همین جبهه‌ی وسیعی که قدرتمند هم هست، و از قدرتهای ظاهری برخوردار است، از ظرفیّتهای بسیار بالایی برخورداریم؛ این را تجربه‌ها به ما نشان میدهد؛ ما تجربه‌ی زیادی در این زمینه، در این سالها داریم که این تجربه‌ها به ما ثابت میکند که ما ظرفیّت برخورد و مواجهه و مقابله‌ی با این جبهه‌ی عظیم را داریم؛ هم تجربه‌ی مجاهدت نظامی داریم، سالهای دفاع ‌مقدّس و قضایای گوناگونی که بعد از آن وجود داشته است و مسائل منطقه‌ای که بعضی از شماها در قالب اظهار ارادت به شهید عزیزمان، شهید سلیمانی به آنها اشاره کردید؛ هم جهاد علمی که در دنیا اعتراف شد که سرعت حرکت جمهوری اسلامی در زمینه‌ی پیشرفت مسائل علمی چندین برابر سرعت متوسّط دنیا است که این خیلی موضوع مهمّی بود و خوشبختانه هنوز هم ادامه دارد؛ و هم جهاد فرهنگی.

مجموعه‌ی عظیم جوانِ پایبند به مبانی دینی، در مقابل هجوم فرهنگی دشمن
 ببینید، علی‌رغم همه‌ی این ظواهری که [شما] دوستان اشاره کردید، بنده هم به آنها توجّه دارم و اذعان دارم، یک واقعیّتی وجود دارد؛ علیه کشور ما در زمینه‌ی هجوم فرهنگی خیلی کار دارد میشود؛ مال امروز هم نیست، حالا امروز هم که فضای مجازی آمده است و حجمْ چند برابر شده، لکن از سابق هم به وسیله‌ی رادیوها، به وسیله‌ی تلویزیون‌ها، با وسایل گوناگون علیه مسائل فرهنگی در جمهوری اسلامی تلاش میشده و کار میشده. علی‌رغم همه‌ی اینها یک مجموعه‌ی عظیم جوان -نه یک مجموعه‌ی کوچک، نه یک اقلّیّت-  پایبند به مبانی دینی، به مبانی اعتقادی و مبانی فرهنگی جمهوری اسلامی‌اند؛ این نشان‌دهنده‌ی آن است که ما در جهاد فرهنگی هم از دشمن قوی‌تر هستیم. مسائل گوناگونی [هست] که بعضی از آنها را شماها اشاره کردید، بعضی را هم اشاره نکردید. تظاهرات دینی‌ای که این سالها دارد انجام میگیرد -مسئله‌ی راه‌پیمایی اربعین، مسئله‌ی اعتکاف، مسئله‌ی عزاداری‌های حسینی، بعد در این اواخر مسئله‌ی تشییع عظیمِ بی‌نظیر شهید عزیزمان، شهید سلیمانی، و از این قبیل چیزها- همه نشان‌دهنده‌ی این است که جمهوری اسلامی در نبرد و مبارزه‌ی فرهنگی هم با جبهه‌ی استکبار با همه‌ی تلاشی که او دارد میکند، عقب‌مانده نیست و کارهای بزرگی انجام شده و پیشرفتهای بزرگی صورت گرفته؛ بنابراین در مجاهدت فرهنگی هم همین‌ جور است. در جهاد اجتماعی هم همین‌جور است؛ [مثل] همین حجم خدماتی که در این قضایای اخیر یا در سیل سال گذشته، یا در زلزله‌ها یا در حضور همین گروه‌های جهادی در روستاها مشاهده شد و حرکت عظیمی که در این زمینه به راه افتاد؛ که اینها همه نشان‌دهنده‌ی این است که در جهاد اجتماعی هم کارکرد ما، کارکرد کشور و ظرفیّت کشور بسیار بالا بوده و حتماً از این بیشتر هم هست در مناطق محروم و مانند اینها.

 خب حالا همین جا [به یک مطلب] اشاره کنم؛ اشاره کردند به فعّالیّتهایی که دستگاه‌های خدماتی مرتبط با رهبری دارند کار میکنند؛ من به شما عرض بکنم: اعتقاد دارم که از اکثر این فعّالیّتها شما خبر ندارید؛ یعنی این هم یک مقداری به همین شفاف نبودن که جزو اعتراضهای شما است، برمیگردد؛ یعنی از خیلی از کارهای عظیمی که اینها دارند انجام میدهند، اغلب خبر ندارند. کارهای خوبی در زمینه‌ی خدمات اجتماعی دارد انجام میگیرد، در زمینه‌ی جهاد فکری هم همین ‌جور؛ در باب جهاد فکری هم کارهای فکری، زیاد شده؛ پایبندی به شعارهای انقلاب، خوب شده؛ همین بحثهایی که شما میکنید نشان‌دهنده‌ی عمق و پیشرفت کار فکری است.

 البتّه ممکن است کسانی بگویند «آقا ۴۰ سال یا به قول یکی از آقایان ۴۲ سال از پیروزی انقلاب گذشته»؛ بله ۴۲ سال برای این گونه مسائل عمومی و کلان، زمان زیادی نیست، زمان کوتاهی است. خیلی از این کارها در طول زمان بتدریج انجام میگیرد، بخصوص با مشکلاتی که در کشور ما وجود داشته. بنابراین ما به موقعیّت کشور اگر بخواهیم از این زاویه‌ی دید نگاه کنیم، باید اعتراف کنیم و قبول بکنیم که ظرفیّت کشور برای مواجهه‌ی با دشمن -چه در زمینه‌ی مسائل نظامی، چه در زمینه‌ِی مسائل علمی، چه در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، چه در زمینه‌ی مسائل فرهنگی و غیره- ظرفیّت بسیار بالایی است و ما راحت میتوانیم با این جبهه مواجهه و مقابله کنیم و بر او پیروز بشویم؛ یعنی این امید به پیروزی یک امید موهومی نیست، یک امید متّکی به این واقعیّت روشن است.

۳) نهادینه شدنِ احساس قدرت و عزّت در کشور
 یک زاویه‌ی دید دیگر هم وجود دارد و آن احساس قدرت و عزّتی است که در کشور نهادینه شده، که این خیلی چیز مهمّی است؛ یعنی در کشور یک احساس نهادینه‌شده‌ای در عموم تقریباً وجود دارد. حالا بعضی‌ها منفی‌بافی میکنند و ضعفهایی را که در وجود خودشان هست، به کشور، به جامعه، به نظام جمهوری اسلامی نسبت میدهند لکن واقعیّت قضیّه این است که خوشبختانه در کشور یک احساس عمومی عمیقی وجود دارد و آن، احساس عزّت و قدرت است.

ایجاد احساس حقارت در ملّتها، زمینه‌ای برای تسلّط استبداد و استعمار
 ببینید، من یک توضیحی اینجا عرض بکنم: یکی از چیزهایی که در برخورد استبدادی و استعماری با ملّتها خیلی اهمّیّت دارد این است که قدرتهای استعمارگر و سلطه‌گر سعی‌شان در ایجاد حسّ حقارت در آن ملّتهایی است که میخواهند بر آنها تسلّط پیدا کنند؛ یعنی یک مقدّمه‌ی لازم برای آنها این است که آن ملّت را تحقیر کنند، در او احساس حقارت به وجود بیاورند، احساس ناتوانی را به او تزریق کنند، به او تفهیم کنند که او چیزی نیست، هویّتی ندارد، کسی نیست و اهمّیّتی ندارد؛ این یکی از کارهای اساسی است. و این کار متأسّفانه در ایران انجام گرفت؛ یعنی از اواخر دوره‌ی قاجار شروع شد؛ هم استبداد داخلی سلاطین آخری قاجار، هم سیاستهای مداخله‌گر بسیار خطرناک و متنفّذی که در کشور بودند -عمدتاً سیاست انگلیس- به این معنا دامن زدند. البتّه آن وقت روس و انگلیس هر دو تسلّط داشتند، منتها روس‌ها به دلایل گوناگونی که حالا جای بحثش نیست، یک مقداری عقب نشستند؛ عمده انگلیس‌ها مسلّط بر مسائل کشور بودند که یک نمونه‌اش آن قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدّوله‌ی معروف است(۱) -قرارداد استعماری معروف- یعنی این حالت تحقیر را و حقارت عمومی را و بیکاره‌ بودن و هیچکاره بودن ملّت را تحقّق بخشیدند در کشور، و همین زمینه شد برای روی کار آمدن کسی مثل رضای پهلوی و ادامه‌ی حکومت او و بعد روی کار آمدن محمّدرضا پسر او، که این یک حادثه‌ی فاجعه‌باری در کشور ما بود که دشمنان انجام دادند و ملّت تماشاچی بود؛ در زمینه‌ی روی کار آمدن رضاخان پهلوی ملّت یک تماشاچی‌ای بود و اصلاً تأثیری نداشت، حضوری نداشت، «لا» و «نَعم»ی نداشت؛ [همین جور] نگاه کردند، یک اتّفاقی افتاد، یک کودتایی شد؛ نه دنبالش گشتند که ببینند که بود، چه بود، نه اظهار نظری کردند، نه ایستادگی کردند، و دچار عواقب سختش هم شدند؛ یعنی آن به‌اصطلاح استبداد و دیکتاتوری پنجاهساله را ملّت ایران تحمّل کردند به خاطر همان احساس حقارت و تحقیری که اوّل شده بودند.

انقلاب اسلامی و ریشه‌کنی حکومت پهلوی، یک زلزله در دنیا
 درست نقطه‌ی مقابل این در انقلاب اسلامی اتّفاق افتاد. در انقلاب اسلامی جوانهای کشور احساس کردند که قادرند یک کار نشدنی را که همه در قضاوتهایشان میگفتند این کار نشدنی است -و آن، تکان دادن حکومت پهلوی بود- به بهترین وجهی انجام بدهند؛ و نه اینکه حکومت را تکان بدهند بلکه ریشه‌کن کنند. حکومتی که خارجی‌ها بجدّ در پشتیبانی او تلاش میکردند و کار میکردند. آمریکایی‌ها همان ‌طور که امروز می‌بینید از بعضی از دولتها دفاع میکنند، به ‌طور قاطع از حکومت پهلوی دفاع میکردند، سینه سپر میکردند، ایستاده بودند، منتها دفاع آنها از حکومت پهلوی بیشتر بود از آنچه امروز از بعضی از حکومتهای وابسته‌ی به خودشان حمایت میکنند و دفاع میکنند.

 و سخت‌گیری‌های داخلی هم که خب فوق‌العاده بود؛ یعنی آن کاری که در آن زمان با مردم، با مبارزین، با مخالفین، با معترضین صورت میگرفت، برای جوان امروز قابل حدس نیست؛ یعنی آن کاری که آن روز انجام میگرفت، اصلاً از ذهن شما بسیار دور است؛ فرض بفرمایید که داشتن یک کتاب، یا یک نیم‌سطر نوشته در یک دفتر، موجب میشد که طرف، مدّتها متحمّل زندان بشود، علاوه بر شکنجه‌هایی که قبل از محکومیّت متحمّل میشد؛ یعنی چیز فوق‌العاده‌ای است دیگر و اصلاً حالا قابل بحث نیست در این زمینه. جوان ایرانی و ملّت ایران مجموعاً توانستند با اراده‌ی خود، با قدرت خود، این حکومتِ این چنین را ریشه‌کن کنند، یک کار نشدنی را انجام بدهند و دنیا را متحیّر کنند؛ یعنی وقتی که نظام جمهوری اسلامی بر روی کار آمد و حکومت وابسته‌ی پادشاهی در کشور از بین رفت، دنیا متحیّر شد؛ یعنی مدّتی در بهت فرو رفتند که این چه اتّفاقی است که دارد می‌افتد؛ به معنای واقعی کلمه یک زلزله در دنیا به وجود آمد. بعد از آن هم تا امروز عوامل احساس عزّت و احساس قدرت پی‌درپی در کشور به وجود آمده و سطح اقتدار ملّی را خوشبختانه به اینجا رسانده؛ یعنی کشوری هستیم که در مقابل زورگویی، با قدرت با صراحت می‌ایستیم، نه اینکه فقط یک نفر یا دو نفر در دستگاه حکومت چنین حالتی را داشته باشند؛ نه، ملّت به طور عموم این احساس را دارند، این احساس قدرت را دارند، این احساس عزّت را دارند. حالا البتّه کسانی هم هستند که منفی‌بافی میکنند و بسیار اندک و در اقلّیّت و منزوی هستند، [امّا] عموم ملّت این احساس قدرت و عزّت را دارند.

تلاش دشمن برای مخدوش کردن این احساس عزّت و قدرت
 البتّه دشمن سیاست تلاش برای تحقیر ملّت را ادامه میدهد؛ یعنی امروز هم همان سیاستها را دارند [ادامه میدهند؛] یعنی دشمن مأیوس نشده است از اینکه بتواند در روحیات مردم تأثیر بگذارد. این نکته را بایستی همه‌ی ما در تحلیل‌هایمان، در اظهارنظرهایمان، در اعتراضهایمان در نظر بگیریم که دشمن امروز در صدد این است که این احساس عزّت را، احساس قدرت را، اطمینان به نفسْ ملّی را مخدوش کند و از بین ببرد. البتّه دشمن تلاش میکند، خدای متعال هم عکس این را تقدیر کرده. همین حادثه‌ی کرونا موجب شد که مردم احساس عزّت بیشتری پیدا کنند؛ خب شما ملاحظه کنید، در غرب، در کشورهای غربی، در آمریکا چه خبر است. همین حادثه‌ که اینجا هم آمد، آنجا هم رفت؛ آنجا ببینید وضع چه‌ جوری است، اینجا وضع چه‌ جوری بود: مدیریّتی که شد، حضوری که مردم پیدا کردند، کارهای بزرگی که در این زمینه انجام گرفت. یا [مثلاً] پرتاب ماهواره، یا کارهای علمی‌ای که الان دارد انجام میگیرد برای شناخت همین ویروس. اینها همه حوادثی است که خدای متعال [مقدّر کرده]؛ یا این نهضت عظیم کمک مؤمنانه و خدمتی که انجام گرفت. پس شرایط کشور، اینها است. آن جبهه‌بندی هست، آن دشمنی هست، آن ظرفیّتها هست و این احساس عزّت و قدرت هم در کشور وجود دارد.

لزوم توجّه به حضور جوانان در بخشهای مختلف و مدیریّتهای میانی
 خب حالا با توجّه به این، [در مورد] مسائل مربوط به جوانها و آنچه من به نظرم میرسد که به جوانها عرض بکنم، چیزهایی یادداشت کرده‌ام که عرض میکنم. البتّه خوشبختانه بر اثر تأکیدهایی که شده و تکراری که شده است، توجّه به مسئله‌ی جوان پیدا شده؛ حالا در بیانات دوستان، شاید اظهارات مأیوسانه وجود داشت لکن به نظر من این‌ جور نیست، توجّه به حضور جوانها در بخشهای مختلف پیدا شده و در این زمینه دارد کار میشود. حالا این هم که مقصود ما از «جوان‌گرایی» چیست، از همان جمله‌ی سؤالهایی است که پاسخ آن را بایستی دوستان در بخشهای دانشگاهی و مانند اینها بدهند. توجّه پیدا شده است به حضور جوانها و اهمّیّت داده میشود به حضور جوانها، به ورود آنها در مدیریّتهای میانی، به اظهار نظرهای آنها و مانند اینها.

کارهای خوب انجام شده در یک سال گذشته در محیطهای دانشجویی و حوزوی
 بیشتر و عمدتاً خود محیط‌های دانشجویی هم خوشبختانه کارهای خوبی را انجام داده‌اند. در همین یک سال گذشته، یعنی از سال گذشته [هنگام] تشکیل این جلسه تا امروز کارهای خوبی انجام گرفته. یکی از این کارهای بسیار خوبی که در محیط دانشجویی و همچنین در حوزه‌ی علمیّه صورت گرفته، موضوع «مسئله‌محوری» در بحثها و در کارها است که این جزو توصیه‌های ما بود، خوشبختانه دنبال شده و مسائل خاصّی، مسائل مهمّی به طور مسئله‌محور مطرح شده و روی آن کار شده، به نظرات خوبی رسیده‌اند. یا پرداختن به مسائل بین‌المللی که این هم جزو توصیه‌های ما بود. خوشبختانه من در طول این یک سال مشاهده میکنم که به مسائل متعدّدی در زمینه‌ی موضوعات بین‌المللی توجّه شده، که من البتّه نمیخواهم اسم بیاورم. حالا اعتراض شد به اینکه «چرا فلان موضوع را دنبال نکردند»؛ خب اطّلاع ندارید، دنبال کردند. یک موضوع بخصوصی را یکی از برادرها اسم آوردند که چرا این قضیّه دنبال نشد؛ دنبال شد، جدّی هم دنبال شد؛ منتها خب آن نتایج مطلوب به دست نیامد، ولیکن کار بجدّ دنبال شد؛ یک سرِ کار دست ما بود، یک سرِ کار دست دیگران بود و طبعاً نمیتوانست به نتیجه برسد. به ‌هر حال در مسائل بین‌الملل جوانها کار کردند، یعنی فکر کردند؛ بحث فعّالیّتهای جهادیِ واقعاً شگفت‌انگیز که حقیقتاً بنده با اینکه بارها تشکّر عرض کرده‌ام، باز هم لازم میدانم تشکّر کنم و خدا را شکر کنم که الحمدلله جوانهای ما را این ‌جور آماده کرد. این گله‌ای هم که دوستان جهادی دارند، گله‌ی به‌جایی است که چرا در مجامع تصمیم‌گیری برای مسائل، از اینها دعوت نمیشود یا چرا برای تدوین خدماتی که صورت میگیرد از اینها نظرخواهی نمیشود و صرفاً به عنوان نیروی کار و به‌اصطلاح خدمتگر از اینها استفاده میشود؛ اینها خب اشکالات واردی است که درست است.

 پرداختن مسائل مربوط به واگذاری‌ها که یکی از کارهایی بود که امسال در مجموعه‌ی جوانی انجام گرفت؛ البتّه در این زمینه‌ها ممکن است بعضی از تندروی‌ها بوده، لکن نفْس دنبال کردن این موضوعات به نظر ما خوب بود، مسئولین را متوجّه مسئولیّتهایشان کرد. حالا آن اشکالی که یکی از دوستان کردند که دانشجوها کار میدانی در این زمینه انجام دادند و موافق نیستند، آن قابل بحث است لکن به‌ هر حال نفْس دنبال کردن این موضوعات به نظر ما خوب بود؛ که یک تشکّلهای خودجوشی هم به وجود آمد. پیگیری مسائل خانواده و مسائل زن که خوشبختانه اینجا هم حالا اشاره شد که به نظر این حقیر جزو مسائل مهم است و باید دنبال بشود و یقیناً در این زمینه کم‌کاری صورت گرفته؛ و هر چه در این زمینه گفته بشود و اعتراض بشود، من قبول دارم و معتقدم کمکاری جدّی‌ای در این زمینه انجام گرفته. [این] خوشبختانه یکی از مباحثی بود که دیدم در بحثهای دانشجویی وجود دارد.

چند توصیه به جوانان: ۱) خودسازی فردی و اجتماعی
 خب حالا توصیه‌هایی که بنده عرض میکنم با توجّه به همه‌ی آنچه گفته شد؛ چند مطلب را من یادداشت کرده‌ام. توصیه‌ی اوّل من به شما جوانهای عزیز، چه دانشجو و چه بقیّه‌ی جوانهایی که از آنها اسم آوردم، مسئله‌ی خودسازی است؛ خودسازی خیلی مهم است؛ هم در ابعاد فردی، هم در ابعاد جمعی. هم شخص خود شما باید خودسازی کنید، هم جمعتان باید به عنوان یک جمع خودسازی کند؛ خودسازی خیلی مهم است. فرصت ماه رمضان فرصت خوبی است؛ اگرچه به اواخر ماه رسیدیم لکن همین چند روزی که باقی مانده، فرصت خوبی است [برای] دعا، مناجات، اُنس با قرآن؛ و رها نکردن کار ارتباط معنوی با تمام شدن ماه رمضان؛ یعنی این جور نباشد که ماه رمضان حالا چون روزه هستید و مثلاً شرایط دعا و مناجات و حال و حضور آماده است، کارهایی انجام بگیرد، ماه رمضان که تمام شد بکلّی رها بشود؛ نه، اُنس با قرآن، ارتباط با قرآن، نماز با حضور، نماز در اوّل وقت، توجّه به ادعیه- که حالا من به بعضی از ادعیه هم اشاره کردم، به بعضی هم اشاره میکنم -مواردی است که به نظر من برای خودسازی لازم است. این کمک میکند به شما که از لغزشگاه‌ها راحت عبور کنید، بسلامت عبور کنید. لغزشگاه‌هایی وجود دارد؛ ترس، یک لغزشگاه است، تردید، یک لغزشگاه است، احساس ضعف، یک لغزشگاه است، انگیزه‌های ناسالم، یک لغزشگاه است؛ لغزشگاه‌های زیادی سر راه ما وجود دارد، بخصوص برای فعّالان مسائل اجتماعی؛ لذا اینها بیشتر به خودسازی احتیاج دارند و نیاز دارند که بُنیه‌ی روحی و معنوی خودشان را قوی کنند. به نظر من وقتی بُنیه‌ی روحی‌ و معنوی‌ شما قوی شد، هم در زمینه‌ی فکر، هم در زمینه‌ی تصمیم‌گیری، هم در زمینه‌ی عمل، توانایی‌های بیشتری پیدا خواهید کرد و ما در نسل جوان به اینها نیاز داریم؛ این توصیه‌ی اوّل ما و عرض اوّل ما به شما جوانان عزیز است؛ و شما به معنای واقعی کلمه مثل فرزندان من هستید و همان چیزی را برای شماها دوست دارم که برای فرزندان نسلی خودم دوست دارم و آنچه را عرض میکنم، به معنای واقعی کلمه برای شما مفید میدانم که عرض میکنم؛ این توصیه‌ی اوّل.

۲) تقویت مبانی معرفتی و پرهیز از انفعال و انحراف
توصیه‌ی دوّم تقویت مبانی معرفتی است؛ این خیلی مهم است. الحمدلله در شماها خوش‌فکر خیلی زیاد است و در زمینه‌های مختلف فکر میکنید، کار میکنید، منتها محیط‌های جوان از جمله دانشگاه از قدیم آماج آسیب‌هایی بوده، از جمله دو آسیب بزرگ متوجّه محیط‌های جوان بوده که این دو آسیب یکی انفعال است، یکی انحراف است. انفعال یعنی احساس دست‌بسته بودن، بی‌فایده بودن، ناامیدی در مقابل حوادث سخت، که این با آن توصیه‌ی قبلی برطرف میشود؛ یعنی معنویّت که تقویت شد، انفعال مطلقاً به وجود نخواهد آمد. انحراف ــ انحراف فکری، انحراف در مبانی معرفتی ــ با این توصیه برطرف میشود. ببینید ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود ــ حالا به هر دلیلی محکم نبود ــ اینها جذب گروه‌های التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالمِ اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند، جوان را، پیر را، کاسب بازاری را هدف قرار دادند و آماج حمله‌ی خودشان قرار دادند و آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروه‌های ناسالم شدند و به این راه‌ها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند؛ یعنی آخرش هم کارشان به اینجا رسید؛ منشأ همه‌ی اینها همان عدم استقرار فکری بود. کسان دیگری در همان زمان بودند ــ ما می‌شناختیم افراد را، بنده قبل از انقلاب با خیلی از این افراد آشنا بودم در همین مجموعه‌های گروهی و مانند اینها ــ که قرص و محکم ایستادند؛ چون مبانی فکری‌شان درست بود، با کتابهای شهید مطهّری مرتبط بودند، با تفکّرات علّامه طباطبائی آشنا بودند، با حرفهای مرحوم شهید صدر آشنا بودند، مبانی فکری و معرفتی‌شان محکم بود، [لذا] قرص و محکم ایستادند؛ بعضی هم مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود و متأسّفانه رفتند. یا بعدها در اوایل انقلاب کسانی کارهای انقلابی کردند و بعد از مدّتها جزو پشیمانها شدند -جمع پشیمانها- که یکی از مسائل انقلاب ما عبارت از همین مسائل حضرات پشیمان است که یک روز انقلابی بودند و بعد، از انقلابی‌ بودن پشیمان شدند.

دعاهای فوق‌العاده‌ی صحیفه‌ی سجّادیّه
 این به خاطر این است که مبانیِ معرفتی ضعیف است دیگر؛ یعنی وقتی مبانیِ معرفتی ضعیف بود، طبعاً نمیتواند آنها را در مقابل حوادث، در مقابل سؤالها، در مقابل ابهامها حفظ کند و در صراط مستقیم نگه دارد. لذاست که به نظر من به مسائل ایمانی و مسائل اعتقادی و معرفتی بپردازید. ببینید، این دعا که عرض کردم -دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای معروف مکارم‌الاخلاق- این جوری است: اَللَهُمَّ بَلِّغ بِایمانی اَکمَلَ‌ الایمانِ وَ اجعَل یَقینی اَفضَلَ الیَقین؛ میگوید یقین را دارم امّا بهترین یقین قرار بده یقین من را. وَ انتَهِ بِنیَّتی اِلى اَحسَنِ النِّیّات وَ بِعَمَلی اِلى اَحسَنِ الاَعمال‌، تا آخر این دعا. دعا البتّه دعای عجیبی است. من توصیه میکنم که عزیزان، جوانها با این دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه آشنا بشوند. البتّه دعاهای صحیفه فوق‌العاده است؛ یعنی صحیفه‌ی سجّادیّه بحث یک دعا و دو دعا نیست. حالا دعای بیستم را من عرض کردم، دعای بیست‌ویکم هم به یک نحو دیگر دعای عجیبی است و دعاهای گوناگون دیگری که در این کتاب فوق‌العاده باارزش وجود دارد. حالا این دعای بیستم را که دعای مکارم‌الاخلاق است بخوانید، به آن توجّه کنید. خوشبختانه ترجمه‌های خوبی از صحیفه‌ی سجّادیّه انجام گرفته که من سه چهار مورد از این ترجمه‌ها را دیده‌ام، انصافاً ترجمه‌های بسیار خوبی است و مورد اعتماد است؛ به اینها مراجعه کنید، از آنها استفاده کنید. این هم توصیه‌ی دوّم ما است به شما عزیزان.
 
۳) اهمّیّت ادامه‌ی آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری
 توصیه‌ی سوّم این است که این پرچم آرمان‌خواهی و مطالبه‌گری را زمین نگذارید؛ همه‌ی این بحثها و صحبتی که در این مدّت یک ساعت و نیم شما دوستان در اینجا [بیان] کردید، مطالبه‌گری بود دیگر؛ مخاطب مطالبه‌گری هم گاهی خود این حقیر بودم، گاهی دستگاه دفتر ما بود، گاهی مجموعه‌های دیگر بودند؛ این بسیار چیز باارزشی است؛ این مطالبه‌گری را از دست ندهید، این آرمان‌خواهی را از دست [ندهید]. اینها آرمان‌خواهی است؛ ممکن است بعضی از این چیزهایی که شما مطالبه میکنید عملی نباشد که واقع قضیّه هم همین است؛ یعنی وقتی انسان وارد عمل شد مشکلات کار میدانی برای او بیشتر آشکار میشود، معلوم میشود که همه‌ی آن چیزهایی که میخواستیم، یا نمیتوانسته عملی بشود یا نمیتوانسته به این زودی عملی بشود؛ لکن خودِ این آرمان‌خواهی باارزش است؛ برای اینکه اگر آرمان‌خواهی وجود نداشته باشد راه را گم میکنیم؛ این آرمان‌خواهی موجب میشود که ما راه را گم نکنیم و وسط راه، کج و راست و به چپ و راست حرکت نکنیم. این آرمان‌خواهی را داشته باشید؛ این آرمانهای مهم را: عدالت، استقلال، رفع فساد، در نهایت تمدّن اسلامی. آرمان اصلی و واقعی و نهایی، ایجاد تمدّن اسلامی است؛ اینها را از دست ندهید و اینها را مطالبه کنید و بخواهید روی آن فکر کنید؛البتّه مطالبه‌گری بایستی با شکلهای منطقی باشد که حالا در این زمینه هم ممکن است مطالبی عرض کنم.
 
ضرورت مراقبت در عدم سوء استفادهی دشمن از مطالبه‌گری شما
 دو نکته را در زمینه‌ی مطالبه‌گری من یادداشت کرده بودم که بگویم که به نظرم خوب است که توجّه بشود. نکته‌ی اوّل این است که مطالبه طبعاً با نوعی اعتراض همراه است. خب، بله مطالبه به معنای این است که یک نقصی وجود دارد و ما میخواهیم رفع آن نقص را مطالبه کنیم -طبعاً مطالبه این است- بنابراین با اعتراض همراه است؛ نگذارید این مطالبه‌ی شما و اعتراض شما اعتراض به نظام اسلامی تلقّی بشود؛ این مهم است؛ دشمن منتظر این است. گاهی اوقات ممکن است شما فرض کنید به مسئله‌ی بورس -مِن ‌باب مثال- اعتراض دارید یا مثلاً به مسئله‌ی پراید اعتراض دارید، اعتراض را ذکر میکنید؛ [امّا] دشمن از نحوه‌ی اعتراض شما اعتراض به نظام را تلقّی میکند یا القا میکند که این اعتراض به نظام بود؛ این را نگذارید؛ این را جدّاً مانع بشوید و نگذارید که دشمن چنین فرصتی پیدا کند که از مطالبه‌ی شما، از اعتراض شما یک چنین تلقّی‌ای به دست بیاورد یا چنین تلقّی‌ای را بتواند به مخاطب القا کند.

 نکته‌ی دوّم اینکه پرچم مطالبه‌گری را اگر شما در دست داشته باشید، خوب است؛ [امّا] اگر شما این پرچم را زمین گذاشتید، کسانی ممکن است این پرچم را بردارند که هدفشان رفع مشکلات مردم نیست؛ [بلکه] هدفشان معارضه و مبارزه‌ی با اسلام و با جمهوری اسلامی و با نظام اسلامی است؛ این را نگذارید؛ یعنی این باید اتّفاق نیفتد. البتّه جریان چپ مارکسیستی که همیشه دنبال این مسائل بوده امروز در دنیا آبرویی ندارد؛ این جریان چپ مارکسیستی دچار فقر شدیدند؛ هم از لحاظ اندیشه‌ورزی ــ به قول خودشان، از لحاظ تئوری ــ واقعاً ضعیفند و حرف گفتنی‌ای ندارند، هم از لحاظ سیاسی؛  تمامیِ رؤسا و بزرگانشان رفتند تسلیم آمریکا شدند، تسلیم رژیم صهیونیستی شدند، تسلیم گروه‌های سلطنت‌طلب شدند؛ بنابراین، هم فقر معرفتی دارند، هم فقر سیاسی دارند، هم فقر میدانی دارند؛ یعنی آدم فعّالِ کارآمدِ از‌خود‌گذشته‌ای که در این زمینه‌ها وارد میدان بشود، ندارند؛ بنابراین اینها کاره‌ای نیستند، لکن به ‌هر حال همیشه کسانی هستند که از شعارهای خوب و شعارهای درست بخواهند سوء استفاده کنند؛ شما اگر چنانچه این شعارها را رها کنید ممکن است آنها بگیرند؛ این هم یک نکته.

۴) انتقاد در کنار پیشنهاد و پرهیز از پرخاشگری
 نکته‌ی چهارم، [اینکه] مطالبه‌گری فقط انتقاد نیست، مطالبه‌گری فقط اعتراض نیست، اگر چه در آن، اعتراض هم وجود دارد. انتقاد در کنار پیشنهاد؛ امروز البتّه پیشنهادهایی شد، خوب هم هست، بعضی از این پیشنهادها، پیشنهادهای قابل قبولی است، بعضی هم قابل بررسی است، لکن مجموعه‌ی جوانی که این سخن را میشنوند و در این عرصه‌ها فعّال هستند توجّه کنند اینکه ما صرفاً انتقاد کنیم، صرفاً اعتراض کنیم، این کار را پیش نمیبرد، این مطلقاً فایده‌ی جدّی و ماندگاری ندارد؛ حالا ممکن است یک فواید کوچکی اوّل کار داشته باشد؛ آنچه فایده دارد عبارت است از پیشنهاد. ببینید در اسلام هم نهی از منکر با امر به معروف همراه است، نهی از منکر همان اعتراض است، امر به معروف یعنی پیشنهاد، ارائه‌ی راه حل، ارائه‌ی کاری که باید انجام بگیرد و میتواند انجام بگیرد؛ اینها با هم هستند؛ بنابراین مطالبه‌گری را حتماً با ارائه‌ی راه حل و دادن راه حلهای خوب و قابل قبول همراه کنید. و ضمناً مطالبه‌گری را با پرخاش و بدگویی هم همراه نکنید؛ خواهش من این است. البتّه شما امروز خیلی خوب، محترمانه با بنده صحبت کردید، خیلی متشکّرم. من البتّه سابقها، چه در دوران ریاست جمهوری چه حتّی قبل از ریاست جمهوری که دانشگاه میرفتم، گاهی اوقات با برخوردهای پرخاشگر هم مواجه میشدم و اهمّیّتی برایم نداشت، یعنی من با آن برخوردها هم میتوانستم کنار بیایم و بالاخره در مصاف بین این حقیر که آنجا روی سکو نشسته‌ بودم و آن جمعی که انتقاد میکردند، آن که مغلوب میشد بنده نبودم.

 امروز هم که خب الحمدلله همه‌ی شما خیلی خوب صحبت کردید؛ لکن گاهی اوقات مسئولین می‌آیند در دانشگاه‌ها یا در مجامع دانشجویی و مجامع جوانی شرکت میکنند برای گفت ‌و شنود لکن تخریب میشوند. اینکه شما حالا اعتراض کردید که فلانی و فلانی و فلانی نیامدند در محیط دانشگاهی با اینکه دعوت شدند، بله، بنده هم مکرّر به مسئولین توصیه کرده‌ام که بروند با [دانشجویان در] دانشگاه‌ها صحبت کنند، توجیه کنند، حرف بزنند؛ عقیده‌ی من هم همین است منتها آنها در جواب میگویند که وقتی ما میرویم، هدف این جوانهایی که آنجا جمع میشوند، فهمیدن مسائل و روشن شدن مسائل نیست، هدفشان تخریب کردن است؛ به خاطر همین نمی‌آیند. من خواهش میکنم که فضای گفتگو را مسدود نکنید؛ یعنی وقتی که بحث تخریب و اهانت و بدگویی و مانند اینها پیش آمد، طبعاً فضای گفتگو مسدود میشود؛ نگذارید که این جوری بشود. مستدل و با منطق صحبت بکنید. البتّه ممکن است بعضی از حرفها تند باشد؛ اشکالی هم ندارد؛ حرف تند زدن منافات ندارد با اینکه در آن، پرخاش و اهانت و مانند این چیزها وجود نداشته باشد.

۵) اهمّیّت گفتمان‌سازی
 نکته‌ی پنجم گفتمان‌سازی است که من در اوّل صحبت اشاره کردم؛ یکی از برکات این جلسه‌ای که امروز ما با شما داریم و جلساتی که با جوانها داریم و داشتیم ــ لااقل سالی یک بار در این اواخر و قبلها بیشتر -گفتمان‌سازی بود؛ یعنی همین که شما یک مطلبی را میگویید، پخش میشود، مجموعه‌ی جوانی و غیر جوانی آن را میشنوند، بتدریج ذهنیّت درست میکند. این ذهنیّتها همان گفتمان است؛ یعنی یک به اصطلاح جهت‌گیریِ فکری مشخّصی در جامعه به وجود می‌آورد که این چیز باارزشی است. خواهش من این است که جریانهای دانشجویی به گفتمان‌سازی اهمّیّت بدهند. مسائل نظام را استخراج کنید، فکر کنید، راه‌حل‌های سنجیده و قوی پیش‌بینی کنید، اینها را مطرح کنید.

 البتّه رسانه‌ی ملّی باید کمک کند، بدون تردید رسانه‌ی ملّی باید کمک کند. حالا امروز یعنی در این دوره‌ی اخیر، رسانه‌ی ملّی بخشهای جوان و شاداب و انقلابی هم دارد که خب دوستان آنها را مورد توجّه قرار ندادند. بالاخره بایستی به این نظرات جوانها و مطالبی که جوانها فراهم میکنند، توجّه بشود و گفتمان‌سازی بشود در جامعه. وقتی گفتمان‌سازی شد، جلب اقبال عمومی به مجموعه‌های جوان و پیشرو حاصل خواهد شد؛ یعنی اقبال عمومی به وجود می‌آید، آن وقت اثر خودش را در انتخاب مدیریّتها و امثال اینها به جا میگذارد.

علاج مشکلات کشور، دولت جوان و حزب‌اللهی
 من البتّه -همچنان که قبلاً هم در سال گذشته تأکید کردم و مکرّر هم گفته‌ام- به دولت جوان و حزب‌اللهی معتقدم و به آن امیدوارم و البتّه دولت جوان صرفاً به معنای این نیست که باید یک رئیس دولت جوان، آن هم مثلاً جوان به معنای ۳۲ ساله داشته باشد؛ نه، دولت جوان، [یعنی] یک دولت سرِ  پا و بانشاط و آماده‌ای که در سنینی باشد که بتواند تلاش کند و کار بکند و خسته و از کارافتاده نباشد؛ منظور این است. بعضی‌ها تا سنین بالا هم به یک معنا جوانند؛ حالا همین شهید عزیزی که شما از او اسم بردید -شهید سلیمانی، و بنده شب و روز به یاد او هستم- شصت و چند سال سنّش بود، ایشان که خیلی جوان نبود؛ اگر دَه سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخّص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم، یعنی کنار نمیگذاشتم او را که جوان هم نبود. بنابراین بعضی اوقات افرادی که در سنین جوانی هم نیستند، کارهای جوانانه‌ی خوبی را میتوانند انجام بدهند. به ‌هر حال به نظر من علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزب‌اللهی و جوان مؤمن است که میتواند کشور را از راه‌های دشوار عبور بدهد.

۶) گسترش جبهه‌ی انقلاب و پرهیز از طرد افراد معتقد
 نکته‌ی بعدی، توصیه‌ی بعدی که اینجا یادداشت کرده‌ام و به نظرم [توصیه‌ی] ششم میشود، [اینکه] جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صِرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر درباره‌ی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیّاتی که شما به آن اهمّیّت میدهید معتقدند، در فلان مسئله‌ی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایره‌ی انقلابی‌گری خارج بدانید. هر چه میتوانید جبهه‌ی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بی‌اعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد.

۷) صراحت و قوّت در مقابل ایجاد کنندگان تردید در مبانی و تزئین کنندگان دشمن
 نکته‌ی بعدی -که نکته‌ی هفتم است- این است که در نقطه‌ی مقابل این حالت طرد و رد، یک حالت دیگری هست که آن هم غلط است: بعضی‌ها هستند همه‌ی سعی‌شان این است که در مبانی انقلاب ایجاد تردید کنند و نشانه‌های پیشرفت کشور را انکار کنند؛ با اینها با قوّت و با صراحت حرف بزنید، یعنی مرزتان را با اینها مشخّص کنید. من هیچ توصیه نمیکنم با کسی که مبانی انقلاب را قبول ندارد و ایجاد تردید در این مبانی میکند و دشمن را تزئین میکند و راه غلط را در مقابل پای ما میگذارد، با مماشات رفتار کنیم؛ نخیر، آنجا با صراحت رفتار کنید، با قوّت رفتار کنید. و این [هم] که تردید ایجاد کنند، این ستون فقرات کار فرهنگی دشمن است؛ این، آن لُبّ جنگ نرم دشمن است که ایجاد تردید کنند. اگر کسی هم در مجموعه‌ی کشور، داخل کشور همین کار دشمن را انجام میدهد، طبعاً باید در مقابل او ایستاد. بالاخره کسانی به دشمن کمک میکنند؛ یعنی تزئین میکنند دشمن را.

نفرت ملّتها و حتّی دولتها از آمریکا
 من میخواهم این را عرض بکنم که آمریکا علی‌رغم هزینه‌ی سنگینی که در طول سالهای متمادی انجام داده برای اینکه از کشور آمریکا یک موجود جذّاب برای همه‌ِی دنیا به وجود بیاورد، امروز جامعه‌ی آمریکایی نه فقط جذّابیّت ندارد، بلکه کشور آمریکا، جامعه‌ِی آمریکایی و نظام آمریکایی به یک معنا یک موجود منفور در بخش مهمّی از دنیا شده؛ این واقعیّتی است. اینکه پرچم آمریکا را در خیلی از کشورها آتش میزنند حتّی در خود آمریکا -چندی پیش گزارش روشنی وجود داشت که پرچم آمریکا را یک عدّه‌ای در خود آمریکا آتش زدند- [نشان میدهد که] ملّتها متنفّرند؛ حتّی رؤسای همین دولتهایی که با آمریکا همراهی میکنند در بسیاری از مسائل، آن وقتی که به حرف می‌آیند و حرف دل خودشان را بیان میکنند، آدم میبیند که نسبت به مجموعه‌ی دولتمردان آمریکا و حکومت آمریکا حالت نفرت و حالت بی‌اعتمادی و بی‌اعتنائی دارند. البتّه این منفور بودن و مطرود بودن در این سالهای اخیر، یک مقدارش به برکت وجود این آقایانی است که آنجا سرِ کار هستند، یک مقدار مربوط به اینها است، [یعنی] این آقایان محترمی که در رأس کشورند؛ آن از رئیس جمهورشان که [درباره‌اش] گفتند: «دکتر ترامپ»! یک برنامه‌ای جوانهای طنّاز ما اجرا میکردند [به نام] «دکتر سلام»؛ آدم به یاد آن می‌افتد. آن از وزیر خارجه‌ی بسیار کم‌مایه و مهمل‌گو  و پُر حرف که دائماً همین‌ طور اینجا و آنجا حرفهای بی‌حساب و بی‌کتاب و بی‌ربط و و حرفهای بی‌منطق و مهمل [میزند]؛ اینها البتّه تأثیر دارد؛ وجود این حضرات در نفرت ملّتها و حتّی مسئولان کشورها از آمریکا تأثیر دارد، لکن فقط این نیست؛ عملکرد بلندمدّت آمریکا، جنگ‌افروزی آمریکا، عملکرد آمریکا در بسیاری از کشورها، در افغانستان، در عراق، در سوریه،  [هم تأثیر دارد.] صریحاً اعلام میکنند که ما در سوریه در فلان جا نیرو پیاده میکنیم برای اینکه نفت در آنجا وجود دارد؛ یعنی با صراحت این را اعلام میکنند؛ وقاحت تا این حد. البتّه آمریکایی‌ها نه در سوریه و نه در عراق ماندنی نیستند و باید خارج بشوند و قطعاً خارج خواهند شد، در این تردیدی نیست، یعنی اخراج خواهند شد لکن خب رفتارشان این [طور] است؛ برادرکشی، جنگ‌افروزی، کمک به دولتهای مستبد و بدنام، دولتهایی که به معنای واقعی کلمه در دنیا بدنامند، جنایتهایی که کردند، جنگ‌افروزی‌هایی که کردند، تروریسم‌پروری‌هایی که کردند، حمایت بی‌دریغی که از ظلم روزافزون رژیم صهیونیستی انجام دادند و بی‌عدالتی‌ها و اخیراً هم مدیریّت افتضاحشان در قضیّه‌ی کرونا، چیزهایی است که موجب نفرت از آمریکا است؛ حالا همین آمریکا را بعضی‌ها سعی میکنند که در نظرها جلوه‌ بدهند.

۸) توجّه به پیشرفت علمی
 نکته‌ی بعدی که نکته‌ی هشتم است، مسئله‌ی پیشرفت علمی است. مسئله‌ی پیشرفت علمی را که بنده سالها است روی آن تکیه میکنم، همچنان مورد تکیه است. باز هم عرض میکنم: العِلمُ سُلطان،(۲) علم اقتدار است، علم قدرت است و باید دنبال علم بود. محیط‌های دانشگاهی، محیط‌های تحقیقاتی و پژوهشی حتماً بایستی به مسئله‌ی علم توجّه کنند. ضمناً توجّه بکنید، اینکه من تأکید میکنم روی مسئله‌ِی علم، [برای این است که] علم برای پیشرفت کشور است، علم برای گشایش افق آینده است، علم برای همان چیزی است که من سالها پیش گفتم که پنجاه سال بعد باید ما به جایی برسیم که هر کسی خواست از تازه‌های علمی دنیا بهره ببرد، مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد؛ علم با این نیّت، با این هدف. آن کسانی هم که در دنیا علم را پیش بردند، کسانی هستند که با این‌ جور هدفها وارد شدند، وَالّا [اینکه] دنبال کار علمی باشیم برای سود شخصیِ نقد کوتاه‌مدّت خودمان، نه، این ارزش زیادی ندارد؛ عمده نگاه کردن به علم با آن نگاه افق‌گشای این ‌جوری است.

۹) اهمّیّت به مسئله‌ی حجاب و حیای اسلامی در محیط دانشگاه
 توصیه‌ی نهم، مسئله‌ی حجاب و حیای اسلامی است در دانشگاه‌ها که من نسبت به این مسئله دغدغه دارم و من خواهش میکنم که هم مسئولان دانشگاه‌ها و رؤسای دانشگاه‌ها، هم مدیران وزارتهای مربوط به دانشگاه‌ها، هم خود دانشجوها ــ بخصوص دخترخانم‌ها ــ به مسئله‌ی حجاب، به مسئله‌ی فاصله‌گذاری بین زن و مرد که در اسلام وجود دارد توجّه کنند، به آن اهمّیّت بدهند، موازین شرعی را در دانشگاه رعایت کنند.

۱۰) توجّه و مراقبت به سربازگیری دشمن از جامعه‌ی جوان کشور
 آخرین نکته این است که هم خود جوانان و هم کسانی که با مسائل جوانان و سازمانهای مرتبط با آنها سر و کار دارند باید بدانند همچنان که ما به مسئله‌ی جوان اهمّیّت میدهیم برای آینده‌ی کشور و پیشرفت کشور، دشمن ما هم برای تخریب کشور و برای به زانو در آوردن انقلاب، به مسئله‌ی جوان اهمّیّت میدهد، او هم نقش جوان را میداند. همه به این توجّه داشته باشند که آنها هم روی جوان ما کار میکنند، آنها هم سعی میکنند که از جوان ما سوء استفاده کنند، آنها هم همه این را دنبال میکنند و برای این برنامه‌ریزی میکنند؛ یک جاهایی به عواملی در داخل کشور احتیاج دارند، روی جوان داخل کشور کار میکنند؛ یک جاهایی به عنصر تبلیغاتی و تحلیل‌گر و عنصر  سیاسی و مانند اینها احتیاج دارند، روی او کار میکنند؛ یک جاهایی هم به این احتیاج دارند که یک جوانی را وادار کنند که مثلاً پشت به کشور بکند و برود که دیده‌ایم اتّفاق می‌افتد؛ هنرپیشه، ورزشکار، طلبه‌ی نیمه‌سواد، دانشجو را به یک نحوی با سر و صدا وادار میکنند که از کشور خارج بشوند؛ از این قبیل کارها از طرف دشمن روی جوانها دارد انجام میگیرد. همه به این توجّه داشته باشند و مراقب باشند که به سربازگیری دشمن از جامعه‌ی جوان کشور کمک نشود.

 امیدوارم که خدای متعال به همه‌ی شماها لطف و تفضّل کند. بنده برای جوانها به طور مرتّب، بدون تعطیل، یعنی هر شبانه‌روزی لااقل، یک مرتبه دعا میکنم؛ برای شما جوانها و برای همه‌ی جوانهای کشور دعا میکنم که خداوند کمکشان کند، خدا هدایتشان کند، خدا سعادتمند‌شان کند، خدا مشکلاتشان را برطرف کند؛ مشکلات شغل، مشکلات ازدواج، مشکلات گوناگونی که دارند برطرف کند. باز هم دعا خواهم کرد ان‌شاءالله؛ و امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند این دعاها را مستجاب کند و مستجاب هم میکند. مطمئنّاً وضع جامعه‌ی جوان ما فردا از امروز بهتر خواهد بود به توفیق الهی و به‌ برکت تفضّلات حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه). توسّل به این بزرگوار را هم همیشه در یاد داشته باشید و از این بزرگوار هم کمک و شفاعت و دعا بخواهید، و ان‌شاءالله خدای متعال دل آن بزرگوار را به شما، به ما، به همه‌ی ملّتهای مسلمان و ملّت عزیز ما مهربان کند و مهربان نگاه بدارد و ما را لایق این مهربانی قرار بدهد و به روح مطهّر امام بزرگوارمان و به روح شهدای عزیزمان درود میفرستیم و رحمت و مغفرت الهی را برای آنها مسئلت میکنیم. (انگشترهایی هم که آقایان فرمودند و آن خانم اشاره کردند، همچنین چفیه و قرآن و مانند اینها را که گفتند، ان‌شاءالله همه را تقدیم خواهم کرد.)

والسّلام علیکم و‌ رحمةالله و برکاته
 
 
۱) به موجب این قرارداد، تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیس‌ها قرار میگرفت و امتیاز راه‌آهن و راه‌های شوسّه‌ی ایران نیز به آنها واگذار گردید.
۲) شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج۲۰، ص ۳۱۹

بسم الله الرّحمن الرّحیم (۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

 سلام عرض میکنم به همه‌ی حضّار محترم، آقای رئیس‌جمهور محترم و آقایانی که در این جلسه حضور دارند و کسانی که می‌شنوند این صحبت را. گزارشهایی که داده شد، بخصوص گزارش جامع جناب آقای رئیس‌جمهور لازم بود، خوب بود، روشنگر بود و ما همه احتیاج داریم به دانستن و شنیدن این گزارشها و این خصوصیّات. غرض بنده از این جلسه و تشکیل این برنامه در درجه‌ی اوّل عبارت بود از خداقوّتی به دست‌اندرکاران محترم، به شما برادران عزیز و همین‌ طور که اشاره کردید، مدّتها است تقریباً شبانه‌روزی برادران مشغول زحمت و کار هستند، و هم ابراز شکرگزاری نزد خداوند متعال به خاطر توفیق بزرگی که به ملّت ایران و مسئولین کشور عنایت کرد.

 قبل از اینکه عرایضم را عرض بکنم، لازم میدانم تسلیت عرض بکنم به همه‌ی مصیبت‌دیدگان در این حادثه، کسانی که عزیزانشان را از دست دادند، و برای مبتلایان به این بیماری و بیماری‌های دیگر دعا کنیم و از خدای متعال شفای آنها را مطالبه کنیم، و برای درگذشتگان، رحمت الهی را و بخصوص برای کسانی که در حرکت جهادی در این راه به شهادت رسیده‌اند، درجات عالی را از خداوند متعال مسئلت کنیم.

جهاد و تلاشی عظیم، در عرصه‌ای متنوّع و وسیع
 چیزی که حقیقتاً باید برای آن شکرگزاری کنیم، توفیقی است که خدای متعال به ملّت ایران و به مسئولین در این حادثه داد؛ کار بزرگی انجام گرفت، جهاد عظیمی در کشور به وجود آمد و به معنای واقعی کلمه یک تلاش جهادی بود، یک حرکت جهادی بود. و این باید در تاریخ ثبت بشود؛ بایستی بازخوانی بشود که حالا من بعداً اشاره‌ای هم به این خواهم کرد. این جهاد عظیم در یک عرصه‌ی متنوّع و وسیعی اتّفاق افتاد؛ هم در زمینه‌ی درمان و انواع خدمات پزشکی و پرستاری و سایر خدمات درمانی که واقعاً کار خیلی بزرگی در این زمینه انجام گرفت و مجاهدتهایی اتّفاق افتاد، هم در زمینه‌ی مسئله‌ی پیشگیری و غربالگری و بهداشت محیط و بهداشت عمومی و ضدّعفونی کردن مسیرها و خیابانها و مراکز اجتماع مردم و مانند اینها که من در این مورد، یک جمله‌ای را در آخر عرایضم عرض خواهم کرد.

 هم در زمینه‌ی تولید لوازم و تجهیزات به وسیله‌ی شرکتهای مختلف، که هم به وسیله‌ی شرکتهای بخصوص دانش‌بنیان، هم دستگاه‌های گوناگون و مختلف، هم به وسیله‌ی آحاد مردم، در سطح کشور کاری که انجام گرفت -با این سرعت، تجهیزات مورد نیاز، لوازم مورد نیاز مردم تهیّه شد، در اختیار گذاشته شد که در موارد بسیاری به صورت مجّانی این کار انجام گرفت- این هم یک عرصه‌ی دیگر است که حقیقتاً افتخارآمیز است. و هم در زمینه‌ی خدمات رفاهی و نیکوکاری، که از لحاظ گستردگی و تنوّع این حرکتِ مؤمنانه، این کاری که در کشور شروع شد، به معنای واقعی کلمه حیرت‌انگیز است. از شرق تا غرب کشور، از شمال تا جنوب، در اغلب شهرها، شاید در همه‌ی استانها، آحاد مردم، این حرکت عظیم کمک را شروع کردند؛ [همچنین] مسئولین، نیروهای مسلّح، بسیج، همه‌ی دستگاه‌های گوناگون ذی‌ربط. و [در مورد] آحاد مردم، ملاحظه میکنید و نشان میدهند این خدمت عظیمی را که مردم در این مساجد دارند میکنند؛ این هم واقعاً یک کار بزرگی بود که جز به اراده‌ی الهی، جز به دست قدرت الهی این کار امکان نداشت و نمیشد این جور مردم را وارد صحنه کرد.

 هم در زمینه‌ی حضور نیروهای داوطلب در کارهای سخت و همراه با خطر؛ خب ما از پرستارها و پزشکان عزیزمان مکرّر تشکّر کردیم، جای تشکّر هم دارد لکن در کنار اینها نیروهای داوطلبی وارد شدند؛ فلان جوان، فلان بسیجی، فلان طلبه وارد بیمارستان بشود و همکاری داوطلبانه در این کار سخت و خطرناک را به عهده بگیرد؛ یا همین‌ طور که بعضی از دوستان در گزارششان گفتند، در زمینه‌ی کفن و دفن که کار بسیار سختی بود؛ آن وقتی که حالا بعضی‌ها پیشنهاد میکردند که اموات و جان‌باختگان این حادثه را بدون کفن و غسل دفن بکنیم، کسانی وارد شدند و این کار بزرگ را و کار سخت را و خطرناک را به عهده گرفتند. هم در زمینه‌ی علمی و تحقیقاتی در مراکز دانشگاهی و در برخی از شرکتهای دانش‌بنیان برای اینکه ویروس را بشناسند، این ویروس متقلّب را که آن طور که متخصّصین میگویند شناختش خیلی دشوار است، راه‌های مبارزه‌ی با آن را پیدا کنند؛ و من امیدوارم ان‌شاءالله در این زمینه ما مثل بسیاری از زمینه‌های دیگر بتوانیم هنر استعداد ایرانی را به دنیا نشان بدهیم و جوانهای ما بتوانند واقعاً این ویروس را هر چه زودتر بشناسند و واکسن مقابله‌ی با آن را فراهم کنند، داروی درمان‌کننده‌ی بیماری را به دست بیاورند.

ثبت این افتخارات، به عنوان جلوه‌هایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی
 خب، این کارها در زمینه‌های متعدّدی بود امّا در زمینه‌ی برنامه‌ریزی و مدیریّت هم حقیقتاً خیلی خوب عمل شد، یعنی همین ستاد شما، وزارت بهداشت و درمان، حقیقتاً در مورد برنامه‌ریزی و اداره‌ی امور بسیار خوب عمل کردند. اینها افتخارات ملّی است، به معنای واقعی کلمه اینها افتخارات است، و جلوه‌هایی از فرهنگ اسلامی و انقلابی را هم نشان داد؛ این رزمایش عمومی‌ای که در بخشهای مختلف انجام گرفت، [این کارها] در بسیاری از موارد به معنای واقعی کلمه یک کار اسلامی و خدایی بود، این افتخارات باید ثبت بشود، باید بماند. حسّ بسیاری از فعّالان این جبهه‌ی وسیع، همان حسّ دوران دفاع مقدّس بود؛ یعنی کسانی که اینها را از نزدیک دیده‌اند، میگویند که رایحه‌ی خوش خدمات و پشتیبانی‌ها در دوران دفاع مقدّس را در اینجا هم حس کردند.

 من حالا این را میخواهم عرض بکنم -که این هم یک مطالبه‌ی جدّی و یک آرزو است، ان‌شاءالله این آرزو برآورده بشود- کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند ؛ همچنان ‌که شهید آوینی با آن بیان شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند؛ هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیده‌های هنری.

صبر، حوصله، متانت و درخشش ملّت ایران
 خب، ملّت ایران البتّه در یک بخش دیگری هم درخشید. یعنی اینها که عرض کردیم، میدانهای حضور ملّت ایران و مسئولین بود لکن در یک جنبه‌ی دیگری هم ملّت ایران انصافاً خودش را بخوبی نشان داد و آن متانت و سراسیمه نشدن بود. وقتی که یک چنین حادثه‌ای پیش می‌آید، طبیعی است که نگرانی‌هایی برای مصارف زندگی و مسائل عمومی پیش می‌آید که نمونه‌هایش را شما در تلویزیون مشاهده کردید و در کشورهای دیگر حمله‌ی به فروشگاه‌ها و خالی کردن فروشگاه‌ها و پُر کردن انبار منازل دیده شد [امّا] در کشور ما مطلقاً این معنا دیده نشد و مردم متانت به خرج دادند و صبر و حوصله به خرج دادند، سراسیمه نشدند؛ این خیلی با ارزش است.

 ضمناً نقش خانواده هم مشخّص شد در این دوران خانه‌نشینی -تقریباً میشود گفت خانه‌نشینی عمومی- اینجا نقش خانواده و حضور خانواده اثر خودش را نشان داد. در آن کشورهایی که خانواده پایه‌ی درستی ندارد، معنای درستی ندارد، این خانه‌نشینی‌ها به این شکل اتّفاق نمی‌افتد یا لااقل به این شکلِ قابل تحمّل و قابل فهم و قابل قبول نیست. اینجا خانواده دُور هم جمع شدند؛ بخصوص باید به نقش زن خانواده تکیه کرد و تأثیر بسیار زیادی را که صبر و حوصله و زحمت‌کشی و حلم زنِ خانواده ایفا میکند در اداره‌ی خوب خانواده، حتماً بایستی از نظر دور نداشت.

شکست غربی‌ها در این امتحان بزرگ در چند عرصه: ۱) در توانایی مدیریّتی
 غربی‌ها در این آزمون بین‌المللی انصافاً شکست خوردند! این هم یک نکته‌ی مهمّی است که بنده اصرار دارم این نکته مورد غفلت قرار نگیرد و ناگفته نماند. غربی‌ها در این امتحان بزرگی که در همه‌ی دنیا -از شرق و غرب دنیا- پیش آمد، در چند عرصه شکست خوردند: اوّلاً در توانایی‌های مدیریّتی‌شان شکست خوردند. با اینکه کشورهای غربی یعنی کشورهای اروپا و آمریکا دیرتر -بعضی از کشورها یک ماه یا مثلاً بیش از یک ماه دیرتر- از کشور ما و بعضی از کشورهای دیگر ابتلا پیدا کردند و فرصت داشتند برای اینکه آماده‌سازی کنند و خودشان را مهیّا کنند برای مواجهه، در عین حال نتوانستند مواجهه را آن‌چنانی که باید و شاید ترتیب بدهند.

 می‌بینید آمار جان‌باختگان در آمریکا چقدر بالا است، در بعضی از کشورهای اروپایی چقدر بالا است؛ آمار مبتلایان چقدر بالا است؛ مشکلات گوناگون زندگی در این کشورهایی که از لحاظ ثروت و توانایی‌های گوناگون خیلی در سطح بالایی هم هستند امّا اینها در زمینه‌ی گرفتاری‌های زندگی برای مردم -چه بیکاری‌ها، چه ابتلای به بیماری، چه جا پیدا نکردن در بیمارستان‌ها و پشت در بیمارستان خوابیدن- مشکلات فراوانی پیدا کردند؛ یعنی بنابراین دولتهای غربی در توانایی‌های مدیریّتی شکست خوردند.

۲) در فلسفه‌ی اجتماعی
 در فلسفه‌ی اجتماعی هم شکست خوردند؛ فلسفه‌ی اجتماعی غرب -یعنی در واقع و در روح و محتوا، فلسفه‌ی مادّی که همه چیز را با پول محاسبه میکند- با نوع نگاهشان به سالمندان، به پیران، با نوع نگاهشان به کسانی که فایده‌ی مالی‌ای برای کشورشان و برای جامعه ندارند، افراد مریض، افراد معلول، افراد عقب‌مانده، اینها را در دنیا انگشت‌نما کرد. در بعضی از کشورها خانه‌های سالمندان مغفولٌ‌عنه ماندند که عدّه‌ای از آنها به خاطر بی‌اعتنائی جان باختند یا افرادی از پیرمردها و سالمندان و عقب‌مانده‌ی جسمیِ اجتماعی را راه ندادند؛این نشان‌دهنده‌ی شکست آن فلسفه‌ی اجتماعی حاکم بر این کشورهای غربی است که ادّعایشان هم خیلی زیاد است. در این کشورها پول معیار است ، همه چیز با پول محاسبه میشود؛ خب وقتی این جور شد، طبعاً به پیرمردی که برای جامعه پول تولید نمیکند نباید اعتنا کرد، به آن پیرزن فرسوده‌ی کهن‌سال نباید اعتنا کرد، و اعتنا نمیکنند؛ این شکست آن فلسفه‌ی اجتماعی است.

۳) در نمایش اخلاق عمومی
 در نمایش اخلاق عمومی هم شکست خوردند؛ یعنی با همه‌ی ادّعاهایی که میشود و بعضی از غرب‌زدگان در غیر کشورهای غربی -از جمله متأسّفانه در کشورِ خودمان- نسبت به مسائل اخلاقی غربی، مبالغات و مانند اینها میکنند، در این هم اینها شکست خوردند؛ که خب ملاحظه کردید نمونه‌اش همین خالی کردنِ فروشگاه‌ها است. ‌آقای رئیس‌جمهور برای من نقل کردند که در یکی از کشورهای اروپایی -که ایشان اسم بردند؛ من حالا اسم نمی‌آورم- ساعت اوّل صبح کامیون می‌آید دم فروشگاه جنس را آنجا خالی میکند، یک ساعت بعد فروشگاه خالی است. مردم میریزند جنس را میبرند، کجا میبرند؟ داخل انبارهای خانه؛ از دسترس عموم در واقع دور میکنند؛ این یک شکست اخلاقی است، این یک نمایش منفی اخلاق عمومی است در این کشورها. البتّه عرض کردیم خود غربی‌ها و جریانهای غرب‌زده نمیخواهند اینها دیده بشود، ولی لازم است که دیده بشود، لازم است که ببینیم، بدانیم؛ برای ملّتها انتخاب سرنوشت‌های مهمّ‌شان به این دانستن‌ها بستگی دارد.

اهمّیّت به شبکه‌ی بهداشتی ـ درمانی
 خب من عرایضم را تمام میکنم. فقط دو نکته را میخواهم در پایان عرایضم عرض بکنم: یک نکته این است که میخواهم بگویم به شبکه‌ی بهداشتی ـ درمانی اهمّیّت بدهید؛ این نکته‌ای است که آقای وزیر محترم -آقای دکتر نمکی- به این مقوله خوب آشنا هستند، چون خود ایشان سالهایی مسئول این شبکه‌ی بهداشتی ـ درمانی وزارت بهداشت و درمان بودند. این شبکه خیلی مهم است. اگر چنانچه آن طوری که حدس زده میشود و مکرّر گفته شده، یک باز‌تولید این ویروس را در یک برهه‌ی دیگری از زمان داشته باشیم، حتماً این شبکه‌ی بهداشتی ـ درمانی خواهد توانست بار کشور را سبک کند و در همین قضیّه‌ هم خیلی کمک کردند، البتّه از اواسط وارد شدند، بسیج هم کمک کرد، دستگاه‌های مختلف هم کمک کردند؛ این شبکه شبکه‌ی مهمی است، به آن اهمّیّت داده بشود؛ این یک نکته است.

بررسی بازگشایی مساجد و مراکز دعا با توجّه به نیاز مردم
 نکته‌ی دوّم هم یک سؤال بی‌پاسخی وجود دارد در مورد مراسم دعا و نماز و عبادت؛ من البتّه هیچ پیشنهادی را در مورد مساجد و مراکز دعا و مانند اینها به ستاد ملّی ارائه نمیکنم؛ یعنی من تابع نظر کارشناسی و تشخیص کارشناسی ستاد ملّی هستم لکن میخواهم این را بگوییم که مسئله‌ی دعا و عبادت بخصوص در ماه رمضان، بخصوص در شبهای قدر که در پیش است، یکی از نیازهای حتمی و اساسی مردم است؛ این با نیازهای مادّی از یک نظر تفاوتی ندارد، از یک نظر بالاتر از نیازهای مادّی مردم است. مردم احتیاج دارند به اینکه بخصوص در مسائل مهم، در قضایا یا حوادث مهم بتوانند این توسّل و این توجّه و این ارتباط با خدا و خواستن از خدا را داشته باشند؛ یک فکری برای این بشود. من حتّی معتقدم که اگر قواعد سخت‌گیرانه‌ای هم در این زمینه گذاشته بشود، وضع بشود، مردم مؤمن و مسجدی ما بیشتر از دیگران به قواعد عمل میکنند؛ یعنی به مردم مؤمن واقعاً اگر گفته بشود مثلاً فرض کنید که در صحنها یا در مراکز یا در مساجد یا در حسینیّه‌ها به این شکل میتوانند حضور پیدا کنند، عقیده‌ی من این است که اینهایی که اهل مسجدند، بدقّت مراقبت میکنند. من همان‌ طور که گفتم، پیشنهادی ندارم، نظر کارشناسی و بررسی‌شده‌ی ستاد را معتبر میدانم منتها توصیه‌ام این است که بررسی این مورد را به کسانی بدهید که اهمّیّت حضور دعا و توسّل و مسائل معنوی را به معنای واقعی کلمه درک کرده باشند، اینها بررسی کنند مسئله را و تصمیم‌گیری کنند؛ هر چه تصمیم‌گیری کردند، بر عهده‌ی من و همه‌ی مردم است که بر طبق آن تصمیم‌گیری‌ها ان‌شاءالله عمل بشود.

 امیدواریم ان‌شاءالله خداوند به شما کمک کند. من به آقای رئیس‌جمهور محترم خسته نباشید میگویم، به همه‌ی شما دوستان خداقوّتی عرض میکنم، ان‌شاءالله که خداوند به شما کمک کند بتوانید این کاری را که شروع کرده‌اید، به بهترین وجهی به پایان برسانید و همین طور که عرض کردیم، یک نقطه‌ی ماندگار تاریخی در افتخارات ملّت ایران ان‌شاءالله ثبت کنید و مشکلات گوناگونی را هم که در حواشی این قضیّه پیش می‌آید -مثل مشکلات مالی و امثال اینها- با تدبیر لازم ان‌شاءالله برطرف کنید. از همه‌ی شما متشکّرم، از حضور در این جلسه هم متشکّرم، از گزارشهایی هم که دوستان دادید متشکّرم و استفاده کردیم.

والسّلام علیکم و‌ رحمةالله و برکاته
 

۱) در ابتدای این ارتباط تصویری، حجّت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی (رئیس جمهور)، سرلشکر محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح)، دکتر سعید نمکی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) و آقای عبدالرّضا رحمانی‌فضلی (وزیر کشور) گزارشهایی ارائه کردند.

به مناسبت هفته‌ی کارگر(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة ‌الله فی‌ الارضین.

 برنامه‌ای که امروز دوستان ترتیب دادند، بسیار برنامه‌ی شیرین و جذّابی بود. بنده، هم از کسانی که برنامه را تنظیم کردند و زحماتش را به عهده گرفتند و هم از مدیران محترم و دیگر عزیزانی که گزارش دادند، تشکّر میکنم. گزارشها بسیار خوب بود و من اصرار دارم بر اینکه این گزارشها منتشر بشود. من خواهش میکنم فقط به انتشار عرایض ما اکتفا نشود و آنچه را دوستان، مدیران محترم، کارگران محترم، مسئولان دستگاه‌های اجرائی و مجریان بیان کردند، همه پخش بشود، در اختیار مردم قرار بگیرد تا مردم استفاده کنند؛ که حتماً در نگاه عمومی مردم نسبت به آینده‌ی کار و تلاش کشور تأثیر خواهد گذاشت.

اهتمام به رفع مشکلات قشر زحمت‌کش کارگر
 اوّلاً هفته‌ی کارگر را تبریک عرض میکنم به همه‌ی کارگران و امیدوارم با مطالبی که گفته شد و اقدامهایی که در این هفته و در این روزها انجام گرفته و انجام میگیرد، بخشی از مشکلات قشر زحمت‌کش کارگر ان‌شاءالله برطرف بشود؛ [چون] مشکلاتی هست و یکی از مسائل مهمّ ما، رفع مشکلات جامعه‌ی کارگری است که بایستی [به آن] اهتمام کنیم. دو مطلب را من در اینجا عرض میکنم: چند جمله‌ای راجع به مسائل کارگر و کارگری؛ و یک مقدار هم راجع به بحث «جهش تولید» که شعار امسال بود و هست، عرض میکنم.

 مفهوم «کار» در اسلام: به معنای عام، و به معنای خاصّ اقتصادی
 کار در اسلام به دو معنا، یک مفهوم شناخته شده است: هم کار به معنای عام، یعنی شامل کار معنوی، دنیایی، اخروی، اقتصادی، فکری، جسمی، بدنی و در مجموع کار، [یعنی] عمل؛ هم کار به معنای خاصّ اقتصادی که امروز، مسئله‌ی کار و کارگر به معنای ویژه‌ی خود در دنیا مطرح است؛ کار به هر دو معنا در اسلام مطرح است.

 امّا در آن معنای اوّل که معنای عمومی است که «لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعیٰ»،(۲) درآیه‌ای که تلاوت کردند در اوّلِ همین محفل شریف، یا اینکه امیرالمؤمنین فرمود: العَمَلَ العَمَلَ ثُمَ‌ النِّهایَةَ النِّهایَة.(۳) کار، کار؛ این شعار است، این شعار دادن امیرالمؤمنین است: کار، کار؛ و آنگاه «اَلنِّهایَة»؛ یعنی به سرانجام رساندن کار. یکی از مشکلات ما این است که کار را گاهی شروع میکنیم ولی نیمه‌کاره میماند. امروز در کشور، یکی از مسائل ما، مشکلات ما، طرحهای نیمه‌تمام ما است؛ کار را به نهایت نرساندن، یکی از عیوب کار ما است. اینجا امیرالمؤمنین میفرماید کار و به سرانجام رساندن کار. بنابراین، این معنای عمومی کار است، این مخصوص کار به معنای اقتصادی آن نیست؛ کارِ عملی است، کارِ دینی است، کارِ دنیایی است، کارِ دسته‌جمعی است، کارِ سیاسی است، کارِ جهادی است؛ این عمل، همه‌ جور کاری را شامل میشود؛ که در قرآن هم شما ملاحظه میکنید «عَمِلُوا الصّالِحٰت» چقدر تکرار شده؛ الَّذینَءامَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحٰت؛(۴) وَ عَمِلَ صالِحًا. راجع به «عمل» در قرآن تکرار شده و بحث عمل در قرآن به طور مکرّر آمده است.

مطالبه‌گری نتیجه‌ی کار و پرهیز از مفت‌خواری
 خب، اینجا تکیه‌ی بر روی این معنای از کار، نقطه‌ی مقابل مفت‌خواری است. یعنی توجّه بکنیم به اینکه انتظار نداشته باشیم به طور مفت چیزی گیر ما بیاید؛ چه در زمینه‌ی مسائل دینی و پاداش اخروی، چه در زمینه‌ی مسائل دنیایی، چه در مقوله‌ی مسائل مهمّ کشوری، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، باید کار کرد، دنبال کار باید بود، نتیجه‌ی کار را باید مطالبه کرد؛ مفت‌خواری و مفت‌جویی غلط است؛ پس تکیه‌ی بر عملِ به این معنا به خاطر این خصوصیّت است.

 و امّا تکیه‌ی به کار به معنای دوّم -که معنای اقتصادی است- هم در اسلام مطرح است. اینکه پیغمبر اکرم دست کارگر را میگیرد و میبوسد، این خیلی چیز مهمّی است. یا پیغمبر اکرم میفرماید که «وَ لَکِنَّ اللهَ یُحِبُّ عَبداً اِذا عَمِلَ عَمَلاً اَحکَمَه»؛(۵) خدای متعال آن کسی را که عمل انجام میدهد، کار انجام میدهد و آن کار را به طور محکم و متقن انجام میدهد، با احساس مسئولیّت انجام میدهد، دوست میدارد. بنابراین در اسلام مقوله‌ی کار به هر دو معنا مطرح است، منتها من امروز راجع به این معنای دوّم چند جمله‌ای را عرض میکنم.

هدف اقتصاد کشور؛ تولید ثروت و تقسیم عادلانه‌ی آن بین آحاد مردم
 خب هدف اقتصاد کشور چیست؟ هدف اقتصاد عبارت است از تولید ثروت و تقسیم عادلانه‌ی آن. یک اقتصاد سالم این ‌جور اقتصادی است که بتواند ثروت را در کشور تولید کند و آن را به نحو عادلانه، به نحو صحیح بین آحاد مردم کشور تقسیم کند؛ این اقتصاد، اقتصاد سالمی است.

کارگر؛ یکی از عوامل درجه‌ی اوّل در تولید ثروت
برای رسیدن به این اقتصاد سالم دو سه ستون اصلی وجود دارد؛ یک ستون اصلی عبارت است از ستون کارگر؛ بنابراین یکی از عاملهای درجه‌ی اوّلِ تولید ثروت در کشور عبارت است از کارگر؛ البتّه کارگر هر چه ماهر باشد، نوآور باشد، خلّاق باشد -همچنان که امروز در این گزارش دیده شد که کارگرها از خودشان خلّاقیّت و نوآوری و مهارت نشان میدهند- طبعاً نتیجه‌ی کار برتر و بالاتر است. لذاست که یکی از وظایف ما در زمینه‌ی مسائل کارگری این است که بتوانیم دانش و مهارت نیروی انسانی‌مان را ارتقا بدهیم ؛ این یکی از وظایف است که حالا دیدم بعضی از بنگاه‌های اقتصادی به این نکته توجّه دارند و در گزارششان بود. یکی از وظایف بنگاه‌های اقتصادی این است که بتوانند دانش و مهارت نیروی کار را، نیروی انسانی موجود را افزایش بدهند و ارتقا بدهند؛ این میتواند نتیجه‌ی مطلوبی ببخشد.

 در نقطه‌ی مقابل هم کارگر است که طبعاً با مهارت بیشتر، با احساس مسئولیّت بیشتر -که آن احساس مسئولیّت، همان «فَاَحکَمَه» یا «فَاَتقَنَه» در روایت است- کار را محکم‌کاری کند، متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد، سهل‌انگاری نکند؛ این وظیفه‌ی مشترکی است بین کارگر و کارفرما.

افزایش تولید؛ منوط به همکاری دوجانبه‌ی واقعی میان نیروی کار و سرمایه‌گذار
 یک همکاری دوجانبه‌ی واقعی میان نیروی کار، و سرمایه‌گذار که اصطلاحاً به او کارفرما گفته میشود میتواند تولید و ارزش افزوده را افزایش بدهد؛ یک همکاری مشترک از سوی کارگر و از سوی کارفرما یا سرمایه‌گذار. نیروی کار و کارگر مهارتش را، احساس مسئولیّتش را افزایش بدهد، دقّتش را افزایش بدهد و با مسئولیّت بیشتر کار بکند، کارفرما [هم] سهم نیروی کار را از عواید بنگاه اقتصادی افزایش بدهد؛ این یکی از چیزهایی است که لازم است.

 دیدم دوستانی شکایت میکنند از بعضی از مصوّباتی که نظرات کارگر در آنها ملاحظه نشده. خیلی خب، این مقرّرات بایستی حتماً با نگاه عادلانه تنظیم بشود و مسئولین بنگاه‌ها هم به این نکته توجّه بکنند. بنابراین ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی همین را گفتیم، یعنی همکاریِ این دو را؛ که آن وقت در این صورت این دو، یعنی هم کارگر و هم کارفرما مشترکاً ستون اصلیِ ایجاد رشد اقتصادی و پیشرفت اقتصادی را تشکیل میدهند.

 یکی از نکاتی که در باب کارگران و به مناسبت هفته‌ی کارگر خوب است روی آن تکیه بشود، مسئله‌ی رعایت حقّ نیروی کار است. حقوق طبیعی نیروی کار باید رعایت بشود؛ یعنی دستمزد عادلانه، پرداخت منظّم و بدون تأخیر، ثبات اشتغال یعنی امنیّت شغلی که بنده روی این امنیّت شغلی هم سالهای قبل تأکید کرده‌ام که این یکی از مسائل بسیار مهم است. بعضی از آقایانی که صحبت کردند، اشاره کردند که هیچ نیروی کاری را در این مدّت از کار منفک نکردند؛ این بسیار کار خوبی است، بسیار روش خوبی است؛ امنیّت شغلی. مسئله‌ی بیمه، مسئله‌ی آموزش، مسئله‌ی خدمات رفاهی، مسئله‌ی بهداشت و درمان، اینها چیزهایی است که جزو حقوق کارگران است و این وظایف طبیعی کارفرما است. البتّه اگر اهتمام بیشتری نسبت به کارگر انجام بگیرد مثل اینکه نیازهای خانواده مورد مراعات قرار بگیرد یا آموزش فرزندان یا ازدواج و امثال اینها، طبعاً تأثیر بیشتری در ارتباط و التیام بین کارگر و کارفرما خواهد داشت که امر مبارک و خوبی است.

آموزش؛ یکی از ضرورتهای بنگاه‌های صنعتی، کشاورزی و اقتصادی
 به همین مناسبت این تذکّر را من عرض بکنم که در دنیای کنونی تحوّلات فنّاوری لحظه‌ای است -حالا اگر تعبیر مبالغه‌آمیز نباشد- یعنی بسرعت این تحوّلات دارد انجام میگیرد؛ بنابراین چون این تحوّلات پی‌درپی فنّاوری هست، یکی از ضرورتها برای بنگاه‌های صنعتی و کشاورزی و بنگاه‌های اقتصادی یادگیری مداوم است؛ حالا این یادگیری هم به معنای یادگیری آموزشی، و هم به معنای یادگیری تجربه است. گاهی هست که کسانی که تجربه‌ی کار دارند، فواید اینها برای نسل بعدِ خودشان از آموزشهای جدید هم بیشتر است. فرض بفرمایید حالا همین خانواده‌ی کشاورزی که اینجا گزارش دادند از خراسان، یقیناً سودی که آن نسل سوّم از دانش جدید و معلومات جدید برده، بیشتر نیست از سودی که از تجربه‌ی پدران خودش و تجربه‌ی دو نسل قبل از خود برده. بنابر‌این، هم از دانش استفاده بشود، هم از تجربه‌ی نیروهای مجرّب استفاده بشود.

ارتقای کیفیّت کار و رونق اقتصادی، در گرو ارتقای بهره‌وریِ نیروی کار
 یک نکته‌ی دیگر هم این است که اگر بهره‌وریِ نیروی کار ارتقا پیدا کند، کیفیّت کار ارتقا پیدا خواهد کرد. همین مسئله‌ی آموزشی که عرض کردیم، اگر چنانچه تحقّق پیدا کند -که قهراً نیروی کار بهره‌وریِ بیشتری خواهد داشت- قیمت تمام‌شده یا هزینه‌ی کار کمتر خواهد شد، این طبعاً کیفیّت را ارتقا میدهد؛ کیفیّت وقتی ارتقا پیدا بکند، قدرت رقابت بیشتر میشود و رواج و رونق اقتصادی به وجود می‌آید، بخصوص در زمینه‌ی صادرات.

پیوند دائمی میان نظام جمهوری اسلامی و کارگران
 یک نکته‌ی دیگر در مورد کارگران این است که در دو قرنِ گذشته کارگران در عرصه‌ی سیاسی تأثیرگذار بودند. در همه‌ جای دنیا؛ هم در اروپا، هم در کشورهای دیگر، در عرصه‌ی سیاسی کارگران تأثیرگذار بودند. در کشور ما هم کارگران تأثیرگذار بودند به معنای واقعی کلمه. در پیروزی انقلاب -همان طور که اشاره کردند در اوّل این جلسه- کارگرها، کارگرهای شرکت نفت و بعضی مناطق دیگر، حقیقتاً تأثیر گذاشتند در وضع پیشرفت انقلاب.

 بعد هم در دوران جمهوری اسلامی یکی از برترین قشرها در همراهی با اهداف جمهوری اسلامی کارگرها بودند؛ چه در دوران دفاع مقدّس، چه در دورانهای بعد و در حوادث گوناگون همواره کارگرها جلو بودند، تلاش کردند، کار کردند به نفع نظام، و در خدمت نظام قرار داشتند. بنابراین پیوند میان نظام جمهوری اسلامی و کارگران یک پیوند دائمی است و امیدواریم ان‌شاءالله این پیوند ادامه پیدا کند؛ و این البتّه وظایف مسئولان نظام را نسبت به کارگران افزایش میدهد؛ و وظایف فراوانی همه نسبت به جامعه‌ی کارگری دارند؛ از مسئولین گوناگون در سه قوّه و آحاد مردم تا کارفرمایان و صاحبان صنایع و مناطق کشاورزی.

فرصت مناسب برای عمل به شعار «جهش تولید»
 راجع به جهش تولید؛ خب ما امسال را اعلام کردیم به عنوان سال «جهش تولید»؛ الان هم در اردیبهشت ماه هستیم، هنوز اوّل سال هستیم، یعنی فرصت و امکان برای اینکه به معنای واقعی کلمه در امسال جهش تولید انجام بگیرد هست؛ یعنی ما در ضیق وقت قرار نداریم. الان فرصت خیلی خوبی هست -ده یازده ماه مجال هست- دستگاه‌های مختلف میتوانند به وظایفی که به جهش تولید منتهی میشود، ان‌َشاءالله عمل بکنند. لذا من چند نکته را در باب جهش تولید عرض میکنم:

تولید؛ به مثابه‌ی سیستم دفاعی و امنیّت‌بخشِ اقتصاد
 اوّلاً درباره‌ی تولید خیلی صحبت کردیم؛ بنده هم زیاد صحبت کرده‌ام، مسئولینی هم که دلسوز بودند، علاقه‌مند بودند گفته‌اند. من میخواهم این را بگویم که تولید را میتوان به سیستم ایمنی و دفاعی بدن تشبیه کرد؛ این روزها که مسئله‌ی کرونا هم مطرح است، نقش سیستم دفاعی بدن در مواجهه‌ی با ویروس‌ها، با میکروب‌ها و مهاجمهای ضدّسلامت نقش خیلی مهمّی است. همین ویروس کرونا بلاشک وارد خیلی از بدنها شد، لکن آنها مریض نشدند؛ چرا؟ به خاطر اینکه یک سیستم دفاعی سالمِ خوبی داشتند که توانست دفاع کند و امنیّت بدن را تأمین بکند. اگر ما در اقتصاد کشور، اقتصاد را به یک بدن انسان تشبیه بکنیم، سیستم دفاعی و امنیّت‌ّبخشِ اقتصاد عبارت از تولید است؛ یعنی آن چیزی که میتواند ویروس‌های مهاجم و میکروب‌های مهاجم به اقتصاد را خنثیٰ بکند و آن را سالم نگه دارد تولید در کشور است. اگر ما همواره تولید خوب و مناسب و شایسته و رو به ‌رشد در کشور داشته باشیم، در مقابل این ویروس‌هایی که طبیعتاً وجود دارند -که البتّه اقتصاد ما متأسّفانه دچار میکروب‌ها و ویروس‌های طبیعیِ متعدّدی است؛ ویروس‌های دست‌ساز هم هستند، مثل تحریم، مثل همین مسئله‌ی قیمت نفت؛ اینها حوادثی هستند که به اقتصاد ضربه میزنند- میتوانیم مقاومت بکنیم.

 مسئله‌ی تولید یک نقش تأثیرگذار عجیبی به این شکل دارد، که طبعاً بایستی آن را مهم شمرد و به آن توجّه کرد. اگر ما بتوانیم این سیستم دفاعی و ایمنیِ پیکره‌ی اقتصاد کشور را تأمین کنیم و از همه جهت، آن را آماده نگه بداریم، بلاشک این مشکلات، این تکانه‌های گوناگون بین‌المللی و تکانه‌های مختلف اقتصادی نخواهد توانست به کشور صدمه‌ی اساسی و مهمّی وارد کند.

نقش حیاتی تولید در اقتصاد و اعتماد به نفْس عمومی
 خب، تولید میتواند یک اقتصاد ملّی قوی را در کشور تشکیل بدهد؛ یعنی در ساخت یک اقتصاد قوی، تولید نقش اوّل را دارد؛ یک تأثیر حیاتیِ غیر قابل انکاری را در اداره‌ی کشور دارد. آن [طور] که من تصوّر میکنم، به اعتقاد بنده مسئله‌ی تولید فقط مسئله‌ی اقتصاد هم نیست؛ البتّه تولید برای اقتصاد، حیاتی است؛ تولید داخلی برای اقتصاد کشور و اقتصاد سالم، حیاتی است، لکن فقط این نیست. تولید از لحاظ سیاسی، یک کشور را دارای اعتماد به نفْس میکند، ملّت را دارای احساس عزّت میکند. اینکه ملّت احساس کنند که نیازهایشان در داخل کشورِ خودشان به وسیله‌ی خودشان تأمین میشود، برای یک ملّت خیلی مایه‌ی عزّت و افتخار است؛ تا اینکه ببینند هر چه لازم دارند، بایستی از دیگران بگیرند؛ بایستی از دیگران آن را التماس بکنند؛ [دیگران هم] گاهی بدهند، گاهی هم ندهند؛ و انواع و اقسامش را بدهند؛ یعنی گاهی خوبش را بدهند، گاهی بدش را بدهند؛ اینکه خود یک ملّت بتواند تولیدکننده و تأمین‌کننده‌ی نیازهای خودش باشد، به او اعتماد به ‌نفْس میدهد، به او احساس عزّت میدهد؛ پس می‌بینید مسئله‌ی تولید، ابعادی فراتر از ابعاد اقتصادی محض دارد. علاوه بر اینکه تولید میتواند بر روی کلّیّه‌ی شاخصهای اقتصادی کشور اثر بگذارد؛ یعنی تولید میتواند در شاخصهای گوناگون مثل تولید ناخالص داخلی، مسئله‌ی اشتغال -که بسیار مسئله‌ی مهمّی است- مسئله‌ی عرضه‌ی کالا و خدمات، مسئله‌ی رفاه عمومی جامعه، مسئله‌ی صادرات و تأثیرگذاری فکری و فرهنگی‌ای که صادرات میتواند بکند، اثر بگذارد. بعلاوه همان طور که عرض کردیم، تولید داخلی مایه‌ی افتخار ملّی است، به افراد جامعه اعتماد به نفْس میدهد و مانند اینها. بنابراین بیش از این، انسان در باب اهمّیّت تولید چه بگوید؟ تولید داخلی واقعاً حیاتی است برای کشور.

 خب حالا ما گفتیم جهش تولید؛ چرا میگوییم جهش تولید؟ به خاطر اینکه ما از لحاظ تولید عقبیم. این کارهایی که دوستان اشاره کردند که انجام گرفته، کارهای بسیار برجسته و خوبی است، منتها اینها کافی نیست و ما نیاز به توسعه‌ی بیشتر تولید و تقویت بیشتر تولید و پیشرفت بیشتر تولید داریم که حالا من نکاتی را در این زمینه عرض میکنم.

حرکت موتور اقتصاد کشور، در گرو مشارکت مردم
 نکته‌ی اوّل این است که این را بدانیم که قوی‌ترین دولتها هم قادر نیست بدون مشارکت مردم موتور اقتصاد جامعه را به راه بیندازد؛ هیچ دولتی بدون مشارکت مردم نمیتواند اقتصاد کشور را سامان بدهد. بعضی از ساز و کارهای فکری، سیاسی، اقتصادی، مثل نوعی از سوسیالیسم‌ها -البتّه نه همه‌ی انواع سوسیالیسم- این فکرها را کردند که بتوانند دولتها را متصّدی کار اقتصاد کنند [امّا] شکست خوردند. امکان ندارد و بدون مشارکت مردم هیچ دولتی نخواهد توانست اقتصاد کشور را سامان بدهد و موتور اقتصاد را [راه بیندازد]. بنابراین یکی از مسائل مهمّ ما باید این باشد که استعدادهای مردم، ابتکارهای مردم، ظرفیّتهای گوناگون مردم را وارد میدان اقتصاد کشور بکنیم.

وظایف دولت در جهش تولید: ۱) حمایت و رفع موانع
 خب، در عین حال که این کار، کار مردم است، دولت هم وظایف مهمّی دارد. دولت که میگوییم، منظور سه قوّه است، نه فقط قوّه‌ی مجریّه؛ یعنی هم قوّه‌ی مجریّه، هم قوّه‌ی مقنّنه، و هم قوّه‌ی قضائیّه، به عنوان دولت جمهوری اسلامی، اینها وظایفی دارند که وظایف مهمّی است؛ از جمله‌ی این وظایف -که اگر این وظایف را دولت عمل نکند و مسئولین کشور عمل نکنند، جهش تولید صورت نخواهد گرفت- این است که دولت بایستی از تولید و تولیدکننده حمایت بکند.

 در یک جمله میتوان این طور خلاصه کرد: حمایت دولت. خب این حمایت به چه معنا است؟ بعضی تا میگوییم «حمایت»، خیال میکنند باید تزریق نقدینگی کرد. خب بله، یک جاهایی ممکن است تزریق منابع مالی هم لازم باشد [امّا] یک جاهایی هم مضر است. منظور از حمایت، تزریق منابع مالی صرفاً نیست بلکه میدان را باز کردن است. اگر نیروی کار مردمی را، سرمایه‌گذار را، مهندس را، صاحب‌فکر را، کارگر را به عنوان یک دونده‌ی پُرشتابی فرض کنیم، شما لازم نیست به او یاد بدهید چه کار کند، او خودش شوق و میل حرکت دارد. شما میدان را باز کنید، موانع را بردارید، زمین را صاف کنید، اجازه بدهید او حرکت خودش را انجام بدهد. اگر چنانچه این کار از سوی دولت انجام بگیرد -که بسیار کار مهمّی است و حالا من به بعضی از نمونه‌هایش هم اشاره خواهم کرد- آن وقت این حرکت به صورت صحیحی انجام خواهد گرفت. بنابراین حمایت که میگوییم، یعنی برداشتن موانع. برداشتن موانع مثل چه؟ مثل برداشتن مقرّرات دست‌وپاگیر. بعضی از مقرّرات هست که هیچ فایده‌ای ندارد و ضرر هم دارد؛ وجود این مقرّرات مانع از این است که دستگاه تولیدکننده و دستگاه اقتصادیِ فعّال و مفید بتواند کار خودش را انجام بدهد.

۲ و ۳) مبارزه با قاچاق و منع جدّی واردات بی‌رویه
 یکی از حمایتها که بسیار مهم است، مبارزه با قاچاق است؛ یعنی واقعاً قاچاق یک آفتی است برای کشور که باید به معنای حقیقی کلمه با این آفت مبارزه کرد.

 یکی از کارهای لازم ،منع جدّی واردات بی‌رویه است. این همه بنده تأکید کردم بر روی مسئله‌ی واردات؛ باز هم انسان میبیند به بهانه‌های مختلف یک جاهایی واردات [صورت میگیرد]. به ما نامه مینویسند و شکایت میکنند؛ یک دستگاهی میگوید که ما مثلاً این وسیله را با زحمت زیادی درست کردیم به نصف قیمت، به یک سوّم قیمت، [امّا] فلان دستگاه دولتی که به این وسیله احتیاج دارد، میرود با تولیدکننده‌ی خارجی قرارداد میبندد، وارد میکند؛ خب این کار نباید بشود. اگر چنانچه این کار در یک موارد مهمّی انجام بگیرد، باید اسمش را گذاشت جنایت، خیانت. البتّه همیشه این جور نیست، و از روی غفلت گاهی انجام میگیرد، امّا گاهی هم واقعاً جنایت و خیانت است.

۴) مبارزه با فساد اداری و مالی
 یکی از حمایتها مبارزه‌ی جدّی با فساد مالی است. ببینید این دستگاه‌هایی که امروز گزارش دادند -و صدها دستگاه از قبیل اینها- در کشور دارند با سلامت، کار اقتصادی انجام میدهند. اگر شما بخواهید این کسانی که دارند کار سالم اقتصادی انجام میدهند، بتوانند به مقصود برسند، بایستی با آن کسی که از راه فساد، از راه رشوه، از راه اختلاس کار را پیش میبرد، مبارزه‌ی جدّی بکنید. با فساد باید مبارزه کرد؛ هم فساد اداری، یعنی فساد کسی که در دستگاه دولتی و مرتبط با مسائل اقتصادی است و هم فساد آن کسی که در کار تولید و در کار فعّالیّت اقتصادی است.

 یکی از مسائل، مقابله‌ی جدّی با کارشکنی‌های اداری است. بنده سراغ دارم؛ در طول این سالهای متمادی، مکرّر این را مشاهده کرده‌ایم که مسئول دستگاه، مدیر عالی دستگاه، با کمال علاقه و اخلاص دنبال یک چیزی است، یک کاری را میخواهد انجام بدهد امّا آن کار انجام نمیگیرد؛ دستور هم داده میشود، جلسه هم برگزار میکنند، اقدام هم میکنند امّا خروجی صفر است؛ علّت این است که آن وسط کارشکنی صورت میگیرد. همین که امیرالمؤمنین فرمود «ثُمَّ النِّهایَةَ النِّهایة»، معنایش این است؛ یعنی صرف اینکه شما مدیر دستگاه هستید و علاقه‌مندید کافی نیست؛ باید کار را دنبال کنید تا از این کارشکنی‌های میانه‌ی راه حتماً جلوگیری بشود.

۵ و ۶ و ۷) رعایت حقوق مالکیّت، پرهیز از سوداگری‌های زیان‌بخش، معافیت یا وضع مالیات
 یک مسئله‌ی مهم، رعایت حقوق مالکیّت است که این از وظایف قوّه‌ی قضائیّه است. یک مسئله‌ی مهم پرهیز از کمک به سفته‌بازی و سوداگری‌های زیان‌بخش است که این، قانون لازم دارد و مربوط به مجلس شورای اسلامی است؛ بایستی در قوانینی که وضع میکنند، مراقبت بکنند که به این گونه سوداگری‌ها کمک نشود، بلکه در نقطه‌ی مقابل به فعّالیّتهای صحیح کمک بشود. در یک مواردی معافیتهای مالیاتی لازم است، همچنان که در نقطه‌ی مقابل، در یک مواردی وضع مالیات لازم است؛ مثل ثروتهای بادآورده. حالا من البتّه نمیخواهم اینجا بشمرم؛ موارد زیادی وجود دارد و مشاغلی وجود دارد که اینها ثروتهای بادآورده‌ای را به دست می‌آورند، مالیات هم نمیدهند؛ باید بر اینها مالیات معیّن کرد. متقابلاً در مواردی باید مالیات را حذف کرد یا کم کرد. در خیلی از مواردِ تولیدی باید از این قبیل به اینها کمک کرد. بنابراین حمایت واقعی از تولید، که گفتیم دولت باید حمایت بکند، این چیزها و امثال اینها است.

 و خب مشاهده کردید در همین قضیّه‌ی کرونا خوشبختانه دولت حمایت کرد از مردم، یعنی میدان را باز کردند. اگر دولت میگفت که «هر کس میخواهد مثلاً از این ماسک تولید کند، باید بیاید از ما اجازه بگیرد»، همین یک کار کوچک را اگر انجام میدادند، کافی بود برای اینکه ماسک در کشور تولید نشود؛ [امّا] میدان را باز کردند، گفتند هر کس میتواند ماسک تولید کند، تولید کند. [لذا] دستگاه‌ها تولید کردند، کارخانه‌ها تولید کردند، ستاد اجرائی تولید کرد، بنیاد مستضعفان تولید کرد، در خانه‌ها مردم تولید کردند، در مساجد تولید کردند؛ جوری شده که ما الان ماسک زیادتر از اندازه‌ی نیاز در کشور داریم و میتوانیم به دیگران بدهیم؛ این به خاطر آن بود که دولت مانع را برطرف کرد. اگر از این قبیل کارها در بخشهای مختلف انجام بگیرد، بلاشک کمک خواهد کرد.

بهبود فضای کسب و کار
 نکته‌ی سوّم، مسئله‌ی بهبود فضای کسب و کار است؛ که بنده‌ روی این مسئله‌ی بهبود فضای کسب و کار بارها تأکید کرده‌ام(۷) و همین چیزهایی هم که الان در این بخش دوّم عرض کردم [راجع به] حمایت، کم کردن قوانین و مانند اینها، اینها در واقع مصداقهای بهبود فضای کسب و کار است. من دیدم بررسی‌های کارشناسی‌ای را که برای من نقل کردند که از وزارت اقتصاد برای دفتر ما فرستادند؛ با بررسی‌های کارشناسی که کردند، آنها میگویند که اگر دو اقدام در زمینه‌ی مسائل اقتصادی انجام بگیرد، جایگاه کشور از لحاظ شاخص کسب و کار چهل رتبه تا پنجاه رتبه ارتقا پیدا خواهد کرد؛ این را کارشناسان وزارت اقتصاد میگویند.

 یکی از این دو کار عبارت است از «ایجاد پنجره‌ی واحد صدور مجوّز»؛ یک وقتهایی بنده در جلسه‌ی با دوستان در همین دولت، دو سه سال پیش گفتم -الان درست یادم نیست- که کسی که میخواهد مجوّز برای یک کار اقتصادی به دست بیاورد، به نظرم حدود سی چهل جا بایستی مراجعه بکند تا بتواند یک مجوّز بگیرد؛ آن وقت کاری که باید در ظرف یک روز انجام بگیرد، شش ماه طول میکشد یا گاهی هم تا آخر اصلاً انجام نمیگیرد. یکی از دو کار این است: ایجاد پنجره‌ی واحد صدور مجوّزها؛ یعنی همه‌ی دستگاه‌ها بیایند در یک نقطه تجمّع داشته باشند و کسی که [مجوز] میخواهد، در ظرف نصف روز بتواند مجوّز خودش را تحصیل کند و زمان را کوتاه بکند و برود دنبال کارش.

 دوّم، «تشکیل دادگاه‌های تجاری برای رفع اختلافات اقتصادی» که این هم باز مربوط به قوّه‌ی قضائیّه است؛ گفته‌اند اگر همین دو کار انجام بگیرد، رتبه‌ی کشور از لحاظ فضای کسب و کار، چهل رتبه یا پنجاه رتبه به بالا ارتقا پیدا خواهد کرد؛ خب اینها مهم است.

ممنوعیّت واردات بی‌رویّه
 نکته‌ی چهارم مسئله‌ی ممنوعیّت واردات است، که قبلاً اشاره کردم. [البتّه] ما با واردات مخالف نیستیم، این را خب همه میدانند، میفهمند؛ مراد [مخالفت با ] آن وارداتی است که [مشابهش] یا در کشور تولید میشود یا در کشور امکان تولیدش هست؛ من این را میخواهم بگویم؛ نه فقط آنهایی که تولید میشود [بلکه] آنهایی [هم] که امکان تولیدش هست. یعنی میتوانیم با جلوگیری از واردات، به نیروی فعّال و مبتکرِ داخل کشور کمک کنیم که او شروع کند این کار را انجام بدهد. اگر چنانچه این کار انجام بگیرد، به نظر من این کمک بسیار زیادی خواهد کرد به اینها.

 گاهی دستگاه‌های اجرائی به بهانه‌هایی راهِ واردات را بی‌مورد باز میکنند؛ فرض بفرمایید مسئله‌ی رقابت. مثلاً فرض کنید که وقتی گفته میشود چرا اجازه دادید خودروهای خارجی به این شکل بیایند، میگویند آقا رقابت. من میگویم خب شما که میخواهید به وسیله‌ی رقابت، کیفیّت را بالا ببرید، تلاش را بگذارید روی بالا بردن کیفیّت از یک راه دیگر؛ وَالّا شما بیایید تولید داخلی را مشمول زیان مضاعف بکنید به خاطر اینکه میخواهید مثلاً کیفیّت را بالا ببرید، این به هیچ وجه درست نیست. جهش تولید، به معنای جهش کمّیّت هم هست، [و البتّه] به معنای جهش کیفیّت هم هست، هر کدام هم راه‌هایی دارد؛ این را از طریق واردات نخواهید تأمین بکنید. بعضی هم البتّه مقاصد دیگری دارند، که واقعاً گاهی اوقات میشود که تولید به خاک سیاه می‌نشیند به خاطر واردات بی‌رویّه‌ای که نمونه‌های فراوانش را ما داریم؛ کسانی هستند که به ما مراجعه میکنند، البتّه ما به دستگاه‌های مختلف اینها را ارجاع میدهیم و دنبال میکنیم که ان‌شاءالله تحقّق پیدا کند. پس بنابراین نکته‌ی بعدی هم مسئله‌ی ممنوعیّت واردات بود در کالاهایی که در کشور تولید میشود، یا امکان تولید دارد.

ملازمه‌ی جهش کمّی همراه با جهش کیفی
 مسئله‌ی بعدی مسئله‌ی جهش کیفیّتی است که اشاره کردیم؛ این هم یک اصل مهم است. اگر ما جهش کمّی داشته باشیم، [امّا] جهش کیفی نداشته باشیم، پیش نخواهیم رفت؛ یعنی اگر جهش کیفی وجود نداشته باشد، در بحث مصرف داخلی هم درمیمانیم؛ یعنی مصرف‌کننده‌ی داخلی وقتی دید که محصول داخلی کیفیّت ندارد، به ‌طور طبیعی کشانده میشود به سمت محصول خارجی؛ وقتی مصرف‌کننده وجود داشت، واردکننده هم لامحاله و بدون تردید وجود خواهد داشت و دولت هم معلوم نیست بتواند جلوگیری کند. باید کاری کنیم که مصرف‌کننده‌ی داخلی قانع بشود به اینکه این کیفیّت، کیفیّت مطلوبی است. خوشبختانه بسیاری از محصولات ما امروز همین ‌جور است؛ یعنی کیفیّت تولید داخلی محصولات صنعتی ما در بخشهای مختلف -که من نمیخواهم حالا اسم بخشها را بیاورم، امّا میدانیم و می‌شناسیم بخشهای مختلف را- از خارجی بهتر است و در عین حال یک مواردی در این [کالاها]، واردات هست. خب پس بنابراین مسئله‌ی جهش در کیفیّت هم خیلی مهم است؛ این در مصرف داخلی تأثیر دارد، در مصرف صادراتی هم تأثیر مضاعف دارد؛ یعنی اگر بخواهیم جنس ما در خارج از کشور رقابت‌پذیر باشد، بایستی کیفیّت را بالا ببریم و این خیلی موضوع مهمّی است. این هم یک نکته.

لزوم افزایشِ امید به کار و تلاش
 نکته‌ی بعدی اینکه ما باید امید به کار و تلاش را در کشور روزبه‌روز افزایش بدهیم. اینکه من عرض میکنم این برنامه پخش بشود تا مردم ببینند، به خاطر این است که یک عدّه‌ای دائم دارند مثل زمزمه‌های خطرناک و مضر به گوش مردم میخوانند که فایده‌ای ندارد، نمیتوانیم، امکان ندارد؛ در حالی که امکان دارد، ما خیلی کارهای بزرگ را میتوانیم انجام بدهیم. ببینید، من این را میخواهم عرض بکنم که ما وقتی میتوانیم یک ماهواره‌بر با این کیفیّت درست کنیم که بتواند با این سرعت، یعنی ۷۵۰۰ متر بر ثانیه حرکت بکند -یعنی در یک ثانیه هفت‌ونیم کیلومتر- وقتی میتوانیم ماهواره‌ی خودمان را در مدار مورد نظرمان قرار بدهیم، پس باید بتوانیم خیلی از کارهای دیگر را هم انجام بدهیم. آن کسی که امروز این ماهواره‌بر را تولید میکند و این ماهواره را به فضا میرساند، همین آدم، همین نیّت، همین دست خواهد توانست چند صباح دیگر همین ماهواره را به مدار ۳۶ هزار کیلومتری برساند که مورد نظر ما است؛ ما میخواهیم ماهواره به مدار ۳۶ هزار کیلومتری [برسد]؛ این قطعاً خواهد شد، این امکان قطعاً وجود دارد.

 یعنی همین نیّتی، همّتی، دستی که امروز [ماهواره را] به فاصله‌ی مثلاً فرض کنید ۴۰۰ کیلومتری یا ۴۵۰ کیلومتری میرساند، همین همّت خواهد توانست فردا [آن را] به ۳۶ هزار کیلومتر هم برساند. یعنی وقتی امید بود، وقتی احساس پیشرفت بود، وقتی احساس توانایی بود، این پیش می‌آید؛ عرض من این است. حالا بعضی‌ها میگویند که مثلاً فرض کنید «آقا! اینکه شما اظهار خوشوقتی میکنید که ماهواره پرتاب کردید یا فلان، موجب این نیست که [کشور امنیّت پیدا کند.] ماهواره و سلاح و مانند اینها نمیتواند کشور را امنیّت بدهد و عمده مسائل اقتصادی است.». خب این کارها را، این حرفها را ما میدانیم، اینها را بلدیم، نه اینکه این را ندانیم. حرف من این است: من میگویم وقتی که میتوانیم در بخش نظامی یا فرض کنید در بخش پرتاب ماهواره‌ی فضائی یک چنین حرکت بزرگی را انجام بدهیم، چرا نتوانیم اتومبیلی، خودرویی تولید کنیم که در صد کیلومتر مثلاً پنج لیتر بنزین لازم داشته باشد؟ دائم متوقّف بشویم در اتومبیلی یا خودرویی که مثلاً فرض کنید دوازده لیتر یا ده لیتر یا هشت لیتر مصرف میکند. یعنی این توانایی وقتی در ما وجود دارد، این روحیه‌ی ابتکار وقتی در ما وجود دارد، در همه‌ی بخشهای کشور وجود خواهد داشت؛ هم در بخش صنعتی، هم در بخشهای گوناگون دیگر [نظیر] کشاورزی و خدماتی. حرف ما این است.

اولویّت دادن به بخشهای پیشرو
 نکته‌ی دیگر این است که در این جهش تولید، برخی از بخشها، بخشهای پیشرو هستند، به اینها باید اولویّت داده بشود. من چند بخش را اینجا ذکر کرده‌ام: مثلاً در بخش نفت، توسعه‌ی ظرفیّت پالایشگاهی؛ از قبیل همین پالایشگاه میعاناتی که در بندرعبّاس افتتاح شد و مراحل بعدی هم دارد که این مراحل بعدی طبعاً ثروت بیشتری را نصیب کشور خواهد کرد. یا مجتمع پالایشگاهی سیراف که ذکر کردند که این مجتمع مهمّی است، تأثیرات زیادی خواهد داشت. یا اجرای طرحهای پتروشیمی که گفتند اگر این طرحها انجام بگیرد -آن ‌طور که به من گزارش دادند- محصول ۵۰ میلیون تُن، اوّل به ۱۰۰ میلیون تُن، بعد به ۱۳۰ میلیون تُن ارتقا پیدا خواهد کرد و از لحاظ ارزش به سه برابر افزایش پیدا خواهد کرد؛ که این مسئله‌ی مهمی است. بخصوص در شرایط کنونی کشور و نیازی که به ارز وجود دارد، این طبعاً چیز بسیار با ارزشی خواهد بود. یا در مورد طرحهای کشاورزی برای افزایش خودکفایی در محصولات اساسی؛ یکی از کارهایی که در بخش کشاورزی حتماً بایستی انجام بگیرد، دنبال خودکفایی بودن در محصولات اساسی است؛ بله، گاهی اوقات ممکن است که قیمت خرید گندم [ارزان‌تر باشد]؛ البتّه امروز این جور نیست، امّا یک وقتی بود که قیمت خرید گندم از بیرون ارزان‌تر تمام میشد برای کشور تا تولید؛ امّا در همان شرایط هم تولید اولویّت دارد، کمااینکه در دنیا همین کار را میکنند؛ یعنی نمیگذارند که کشورشان از لحاظ گندم محتاج بیرون از کشور باشد. مثلاً فرض بفرمایید مثلِ امروزِ این عناصر خبیث آمریکا که یک چیزهایی را ممنوع کرده‌اند، آمدیم و طرف مقابل ممنوع کرد؛ خب میکنند دیگر؛ شما باید بتوانید کشور را اداره کنید. پس محصولات اساسی باید در داخل کشور حتماً تولید و خودکفایی بشود. البتّه امروز مشکل آب را نداریم بحمدالله. یک وقتی مدام میگفتند آب نیست و مشکل آب داریم و کم‌آبی داریم؛ خوشبختانه امروز مشکل کم‌آبی را نداریم، هم نسبت به دِیم، هم نسبت به کشت آبی. بنابر‌این، باید دنبال محصولات اساسی باشیم، مثل گندم، مثل دانه‌های روغنی، مثل گیاهان دارویی، مثل علوفه، مثل آبزیان؛ اینها چیزهایی است که بایستی حتماً دنبالشان باشیم؛ همچنین در کشاورزی، آبیاری مدرن، آبخیزداری، آبخوان‌داری و امثال اینها این هم یکی از بخشهای قابل توجّه و جزو بخشهای پیشرو است.

 یکی دیگر از بخشهای پیشرو که توجّه ویژه به آنها لازم است، مسئله‌ی زیرساخت‌ها است. خب بحمدالله کشور امروز از لحاظ زیرساخت‌ها خیلی پیشرفته است بلاشک؛ یعنی امروز از لحاظ زیرساخت‌های کشور، مثل بندر، مثل جادّه، بزرگراه، سد، و امثال اینها، وضع ما اصلاً قابل مقایسه‌ی با قبل از انقلاب نیست و پیشرفتش فوق‌العاده است؛ لکن در عین حال هنوز احتیاج داریم، هنوز نیاز به زیرساخت‌ها هست؛ مثل بندر، مثل برق، مثل حمل و نقل، و مخصوصاً حمل و نقل ریلی که بسیار بسیار مهم است.

 یک بخش دیگر پیشرو، مسئله‌ی قطعه‌سازی است که خوشبختانه در گزارشهای امروز هم بخشهای قطعه‌سازی وجود داشت. گاهی اوقات میشود یک ماشین بزرگ به خاطر یک قطعه‌ی کوچک معطّل میشود که ما آن قطعه را باید از خارج مثلاً فرض کنید که وارد کنیم. ما روی مسئله‌ی قطعه‌سازی در بخشهای مختلف قطعه [باید کار کنیم]. حالا این گزارشی که داده میشد، به نظرم عمده [مربوط به] قطعات خودرو بود، امّا در همه‌ی قطعاتِ همه‌ی ماشین‌آلات و دستگاه‌های بزرگ، قطعه‌سازی یک مسئله‌ی بسیار مهمّی است.

 یا مسئله‌ی بخش معدن، که ما در بخش معدن خیلی عقبیم و یکی از بخشهایی که حتماً نیاز است که به آن توجّه بشود، بخش معدن است؛ یا بخش دارو و واکسن، که شنیدم خوشبختانه کارهای خوبی هم در زمینه‌ی تولید دارو برای این ویروس جدید انجام گرفته یا تحقیقاتی برای واکسن دارد انجام میگیرد. حالا در دنیا تبلیغ میکنند که واکسن تا فلان مدّت -تا یک سال، تا شش ماه، بعضی میگویند تا فلان مدّت- امکان ندارد؛ هیچ معلوم نیست؛ دانشمندان خوب ما، دانشمندان جوان ما، محقّقین کارآمد ما بنشینند، روی مسئله‌ی واکسنِ همین ویروس کرونا و تولید واکسن‌های مختلف کار کنند؛ ای بسا که خیلی زودتر از آنها به واکسن دست پیدا کنند و بتوانند از آن استفاده کنند. یکی از بخشهای مهم، این مسئله‌ است.

 یا زنجیره‌ی پوشاک و کفش و لوازم خانگی که این هم جزو مسائل پیشرو هست، و کشور در این زمینه البتّه خوشبختانه توانایی‌های زیادی دارد امّا در عین حال با وجود اینکه ما در زمینه‌ی پوشاک از خیلی قدیم، جزو کشورهای پیشرو بودیم و توانایی‌های خیلی خوب و زیادی داشتیم، در زمینه‌ی کفش همین جور، در زمینه‌ی لوازم خانگی در طول این سالها پیشرفتهای خیلی زیادی داشتیم، متأسّفانه باز بحث واردات در اینجا چیز مضرّی است؛ به نظر من در این بخشها، جلوی واردات جدّاً باید گرفته بشود و به این بخش هم به عنوان یک بخش پیشرو و مهم توجّه بشود. و خوشبختانه می‌بینیم ما که در همین [یکی دو] سال گذشته، یعنی سال ۹۸ و همچنین سال ۹۷، که احتیاج پیدا کردیم به یک تعدادی کاپشن پسرانه، دخترانه، بچه‌گانه؛ من گفتم اصلاً از بازار نخرید، بدهید درست کنند، تولید کنند، بدوزند. رفتند جنس را تهیه کردند، خیّاط را تهیه کردند، مبالغی تولید کردند؛ قطعاً از انواع خارجی‌اش بهتر بود؛ یعنی زیباتر، محکم‌تر و بهتر. خب در داخل این دارد تولید میشود، وقتی که میتوانیم ما در داخل تولید کنیم چرا از خارج وارد کنیم؟ خود من دو تا کاپشن داشتم که گاهی کوه که میرفتیم استفاده میکردم، اینها خارجی بود و سوغاتی برای من آورده بودند؛ اینها را دادم رد شد و گفتم از این داخلی‌ها تهیّه بشود.

 حالا این را هم من اینجا بگویم، متأسّفانه تولید پوشاک داخلیِ ما که یک تولید سابقه‌دار و قدیمی و ریشه‌داری است در کشور و الحمدلله خیلی خوب است، این عیب بزرگ را دارد که رویش بدروغ مارک‌های خارجی را میزنند؛ این کار غلط است. همین کاپشنی که گفتم برای من خریده بودند، من دیدم که روی آن یک چیزی زده‌اند که این تولید خارجی است که دروغ بود؛ خیّاطش را می‌شناختیم، میدانستیم چه کسی درست کرده و کِی درست کرده، و گفتیم کندند آن را. بنابراین، یکی از بخشهای پیشرو هم همین بخش تولید پوشاک است.

استفاده از جوانان مبتکر و آماده‌به‌کار برای جهش و حرکت مضاعف
 بنابراین حرکت تولید در کشور بحمدالله آغاز شده؛ ولیکن میخواهم این را عرض بکنم: ما با حرکت معمولی به جایی نمیرسیم، جهش لازم است، حرکت مضاعف لازم است؛ و زمینه‌ی این حرکت مضاعف خوشبختانه در کشور وجود دارد. عناصر بسیار خوبِ مبتکر، جوانهای آماده‌ی به کار، جوانها‌ی تشنه‌ی کار در کشور وجود دارند، میتوانیم از وجود اینها استفاده کنیم و تولید را به معنای واقعی کلمه جهش بدهیم، و جهش تولید خواهد توانست اقتصاد کشور را احیا کند.

 من مجدّداً از دوستانی که امروز زحمت کشیدند و این برنامه را تنظیم کردند و کسانی که صحبت کردند و گزارش دادند، و همچنین از همه‌ی کسانی که در بخش مسائل اقتصادی مشغول فعّالیّت هستند تشکّر میکنم. امیدوارم که ان‌شاء‌الله به برکت ادعیه‌ی زاکیه‌ی مردم عزیزمان در ماه مبارک رمضان، تحوّلات اساسی و مهمّی در بخشهای مورد نیاز کشور از جمله بخش اقتصادی انجام بگیرد. و با این وضعی که در قضیّه‌ی این ویروس کرونا پیش آمد و مردم یک تکانی خوردند، یک وضع جدید و فوق‌العاده‌ای به وجود آمد -این تعطیلی‌ها، این نیازها، این تأمین نیازها، این همکاری‌ها که به معنای واقعی کلمه این همکاری‌ها خیلی با ارزش بود- امیدواریم ان‌شاء‌الله این خودش یک مقدّمه‌ای و سرآغازی باشد برای کارهای نو و جدید و تحوّلاتی در زمینه‌های مختلف از جمله در زمینه‌ی اقتصادی؛ و خداوند کمک کند، برکت بدهد، دعاها را مستجاب کند. ما هم دعاگوی همه‌ی مسئولین و متصدّیان و فعّالان بخشهای مختلف کشور، چه بخشهای اقتصادی، چه بخشهای فرهنگی و بخشهای گوناگون دیگر هستیم. امیدواریم ان‌شاء‌الله خداوند به همه‌‌ی آنها توفیق بدهد و همه‌ی آنها را مشمول لطف و رحمت و برکات خودش قرار بدهد. من مجدّداً از همه‌ی شماها تشکّر میکنم و سلام و درود خودم را به روح مطهّر امام بزرگوار و شهدای عزیز اهدا و تقدیم میکنم.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته



۱) در ابتدای این برنامه، ارتباط تصویری با هفت مجموعه‌ی تولیدی فعّال برقرار شد که مدیران و کارگران مربوطه، مطالبی را بیان کردند.

۲) سوره‌ی نجم، بخشی از آیه‌ی۳۹؛ « ... براى انسان جز حاصل تلاش او نیست.»
۳) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۷۶
۴) از جمله سوره‌ی مائده، بخشی از آیه‌ی ۹
۵) از جمله سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۶۲
۶) امالی صدوق، ص۳۸۵
۷) از جمله، بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان کشور (۱۳۸۹/۶/۱۶)