emamian

emamian

در آیات قرآن قبولی هر عملی متوقف بر تحقق دو شرط نیت پاک و عمل صالح است. به این معنا که عملی مقبول خداوند بوده و موجب تقرب می‌شود که از حسن فاعلی یا همان نیت پاک و حسن فعلی یعنی کردار و عمل نیک و صالح برخوردار باشد و هر چیزی که مانع از تحقق این دو شرط باشد، به معنی عدم قبولی و تقرب خواهد بود. اما گاه می‌شود که عملی هر دو شرط را دارا می‌باشد ولی مقبول و مقرب نباشد؛ زیرا کارهایی پس از آن انجام می‌گیرد که موجب ابطال عمل می‌شود. از جمله موجبات احباط، می‌توان به منت‌گذاری اشاره کرد. منت‌گذاری، رفتاری است که عمل مقبول و آثار آن را از میان می‌برد. در مقاله حاضر به چند و چون این رذیله اخلاقی پرداخته شده است.

شرایط قبولی اعمال صالح

خداوند در آیات قرآن شرایطی را برای پذیرش اعمال صالح بیان کرده است؛ زیرا بدون قبولی عمل صالح نمی‌توان امیدی نسبت به آثار و برکات عمل صالح داشت. اصولاً انسان هر کار نیکی را که انجام می‌دهد به هدف دست‌یابی به آثار مادی و معنوی آن است. این آثار زمانی تحقق می‌یابد که شرایط تأثیرگذاری عمل فراهم باشد. از مهم‌ترین شرایطی که قرآن برای هر عملی بیان کرده است عبارتند از:
1- اخلاص: کلمه اخلاص از ریشه «خلص» به معنای پیراستن از آمیختگی و برگزیدن است. (لسان‌العرب، ذیل واژه خلص) و حقیقت آن در اصطلاح شرعی و قرآنی، بیزاری از غیر خدا است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه خلص)

البته امین‌الاسلام طبرسی، مفهوم قرآنی اخلاص را فراتر از این دانسته است. وی می‌نویسد: اخلاص سری است الهی که تنها در قلب بندگان محبوب الهی قرار می‌گیرد. (مجمع‌البیان، ج1-2، ص409) پس اخلاص در هر کسی به معنای حقیقی و واقعی آن تحقق نمی‌یابد، بلکه یک امانت الهی ویژه بندگان محبوب خداوند است. هرچه محبت فزون‌تر شود، اخلاص نیز به همان میزان افزایش می‌یابد و به همین میزان آثار اخلاص نیز فزون‌تر می‌شود. از همین‌رو اخلاص ابرار و مقربان و سابقون، بالاتر و برتر از هر اخلاص دیگر و مورد ستایش خداوند است. (نگاه کنید: انسان، آیات 5 تا 9)

از نظر قرآن ارزش هر فردی بستگی به اعمال عبادی دارد که با اخلاص به جا می‌آورد. (انعام، آیه 52؛ کهف، آیه28) خداوند می‌فرماید کسب اخلاص در اعتقاد و عمل، مایه ارزشمندی انسان در نزد او خواهد شد. (بقره، آیه112؛ آل‌عمران، آیات 162 و 163)

پس اگر عملی فاقد عنصر اخلاص باشد و عمل صالح با اموری دیگر چون شرک و ریا آمیخته شود، آن عمل فاقد ارزش خواهد بود و خداوند آن را نمی‌پذیرد. (کهف، آیه100؛ بقره، آیه112؛ اسراء، آیه80).

2- حسن فاعلی و فعلی: شرط دوم پذیرش هر عملی، آن است که آن عمل، صالح و نیک باشد؛ یعنی عمل زشت و بد و صالح نباشد. بنابراین، اگر انسان عملی بد داشته باشد، آن عمل مورد پذیرش نیست. البته مراد از عمل صالح آن است که نفس عمل، کار خوب و نیکی باشد، هر چند که انسان آن را بد بجا آورد؛ زیرا انسان گاه به دلایل و شرایط درونی و بیرونی نمی‌تواند عمل صالح را چنان که باید و شاید به جا آورد و عملش با نواقص و کمبودهایی همراه است؛ اما از آنجا که نفس عملش نیک است، مورد پذیرش قرار می‌گیرد. در آیات قرآن از جمله آیه 112 سوره بقره و 125 سوره نساء از واژه محسن استفاده شده است که بیانگر شرط نیک بودن در پذیرش اعمال است. همچنین در آیه 10 سوره فاطر شرط بالا رفتن عمل و قبولی آن، نیت خوب و عمل صالح دانسته شده است. به سخن دیگر، عمل زمانی مقبول خواهد بود که از حسن فاعلی و حسن فعلی برخوردار باشد؛ یعنی فاعل و انجام دهنده عمل، دارای نیت نیک و فعل و عملش نیز نیک و صالح باشد.

3- تداوم احسان و تقوا: آنچه بیان شد دو شرط اساسی برای قبولی اعمال است.

با این همه برخی از آیات شرط دیگری را بیان کرده که کار را سخت می‌کند به این معنا که حسن فاعلی و حسن فعلی هنگام عمل به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه لازم است شخص مخلص نیکوکار، همواره اهل احسان و تقوا باشد. از همین‌رو خداوند در آیات 112 سوره بقره و 125 سوره نساء از واژه محسن استفاده کرده است؛ زیرا محسن، زمانی معنا می‌یابد که احسان، صفت مشبهه و دایمی شخص شده باشد؛ چرا که شخصی که یک بار کار نیک می‌کند، به وی محسن گفته نمی‌شود، بلکه محسن کسی است که همواره اهل احسان است. همچنین خداوند در آیه 27 سوره مائده می‌فرماید: انما یتقبل الله من المتقین؛ به راستی خداوند جز از متقین نمی‌پذیرد. در این آیه نیز با تأکید بر اسم متقین نشان می‌دهد که قبولی عمل صالح زمانی است که از شخص متقی صادر شده باشد. کسی که در هنگام عمل، تقوا داشته باشد، ولی پس از آن از چنین صفتی برخوردار نباشد، هر چند ممکن است عملش صحیح باشد اما عملش مقبول نیست؛ زیرا شرط قبولی عمل، صدور عمل از کسی است که صفت تقوا ملکه یا حتی مقوم ذاتی او شده باشد. پس در شرط قبولی اعمال صالح تنها نیت اخلاص در هنگام عمل کفایت نمی‌کند بلکه باید این اخلاص در شکل صفت ماندگار و دایمی در شخص، خود را نشان دهد و فاعل عمل صالح، متقی و محسن باشد.

موانع قبولی اعمال

با توجه به آنچه در شرایط صحت و قبولی عمل گفته شد، دانسته می‌شود که فقدان اموری چون اخلاص، صالح بودن عمل، متقی و محسن نبودن فاعل عمل صالح، می‌تواند مهم‌ترین مانع در قبولی اعمال صالح باشد.

بر این اساس در آیات قرآن موانع قبولی اعمال مرتبط با این امور مطرح شده است که برخی از آنها عبارتند از:

1- شرک: این که شخص در هنگام عمل صالح، دیگری غیر از خدا را نیز وارد کند. از نظر قرآن چنین عملی هر چند که صالح باشد، نه تنها مقبول نیست بلکه صحیح نیز نیست و فاقد صحت خواهد بود. (کهف، آیه110)

2- ریا: ریا به معنای آشکار کردن عمل در نزد مردم تا آن را ببینند و به او گمان خیر پیدا کنند. (المصباح، ج1-2، ص247، «روی») خداوند در آیاتی از قرآن ریاورزی را عامل بطلان عمل صالح دانسته است. (بقره، آیات 264 تا 266) احباط عمل به معنای از بین رفتن طاعات و نتایج اعمال نیک انسان است؛ یعنی عمل صالح با همه ارزشمندی و تلاشی که از سوی عامل آن انجام می‌گیرد، هیچ آثار مثبت و سازنده‌ای نخواهد داشت و انسان را به سوی خداوند بالا نمی‌برد و موجبات تقرب را فراهم نمی‌آورد و فاعل و فعل بی‌ارزش می‌شود. خداوند به مومنان هشدار می‌دهد که هرگز کارهای نیک عبادی را با ریاورزی نیامیزند؛ زیرا موجب محرومیت از محبت الهی (نساء آیات 36 و 38)، محرومیت از هدایت خداوندی(بقره، آیه264؛ نساء، آیات 142 و 143)، همدمی با شیطان (نساء، آیه38) و حبط و بی‌ارزشی اعمال (بقره، آیات 264 تا 266) می‌شود. از این‌رو اعمال ریایی حرام دانسته شده است. (بقره، آیه 264؛ نساء، آیات 36 و 38؛ انفال، آیه 47؛ کهف، آیه 110؛ ماعون، آیات 1تا6)

3- اذیت و آزار: از آیه 264 سوره بقره به دست می‌آید که کارهای نیک و صالح چون صدقات اگر همراه با اذیت و آزار باشد همانند انفاق ریایی، بی‌ارزش است و مقبول درگاه خداوند نبوده و موجب تقرب الی‌الله نمی‌شود.

4- منت‌گذاری: خداوند در همین آیه 264 سوره بقره با تشبیه انفاق همراه با منت، به انفاق همراه با ریای کافران، بر این نکته تأکید می‌کند که اصولاً همان طوری که انفاق کافران اصلا صحیح و مقبول نیست، انفاق همراه با منت نیز چنین است و هرگز صحیح و مقبول نخواهد بود. پس کسی که منت می‌گذارد گویی کافری است که عمل نیکی را انجام داده است. به سخن دیگر، منت‌گذار هر چند مسلمان و مومن است، ولی در این مسئله همانند کافر است و همان‌طوری که عمل نیک کافر به سبب فقدان حسن فاعلی و اخلاص و نیت پاک، باطل و بی‌ارزش است، عمل نیک مومن هم که با منت همراه است، باطل و بی ارزش است و گویی کافر، این عمل را انجام داده است نه مومن.

چیستی منّت

همان‌طوری که بیان شد، یکی از عوامل احباط عمل وبی‌ارزشی اعمال صالح، منت‌گذاری است؛ زیرا در شرایط عمل مقبول بیان شد که شخص باید محسن و متقی باشد و این دو صفت باید ملکه و یا بالاتر، مقوم ذات و هویت شخصیتی فاعل و عامل نیکی و خیر باشد. پس باید گفت که ریاورز و منت‌گذار، فاقد ملکه احسان و تقوا هستند؛ زیرا اگر این گونه باشند نه تنها همراه عمل صالح، ریا نمی‌ورزند و منتی نمی‌گذارند، بلکه پس از پایان عمل خیر، و بعدها نیز منتی نمی‌گذارند.

البته در روایات آمده است که ریا تنها در هنگام عمل صالح تحقق می‌یابد؛ یعنی پس از پایان عمل، ریا کردن معنایی ندارد؛ یعنی شخصی که انفاق می‌کند یا روزه می‌گیرد و نماز می‌گذارد، ممکن است در هنگام عمل خودنمایی کرده و ریا ورزد، ولی پس از عمل صالح، دیگر ریاورزی معنا و مفهومی ندارد.

اما منت‌گذاری می‌تواند هم هنگام عمل صالح پدید آید و هم پس از پایان عمل و حتی پس از سالیان سال از گذشت آن عمل، منت‌گذاری انجام گیرد و شخص بگوید که چنین عملی در حق فلانی انجام داده است. پس می‌توان گفت که وضعیت منت‌گذاری بدتر از وضعیت ریاورزی است؛ زیرا هر آن ممکن است شخص با منت‌گذاری پس از سالیان سال، عمل نیک خویش را تباه سازد و آثار و برکات عمل نیک خویش را از میان ببرد.

امام صادق(ع) درباره احباط عمل صالح با منت‌گذاری فرموده است: المن یهدم الصنیعه؛ منت نهادن ارزش نیکیها را از بین می‌برد. (الکافی ج 4 ص 22)

رسول خدا(ص) نیز فرموده است: کسی که کار نیکی برای برادر دینی خویش انجام دهد سپس بر او منت گذارد خداوند اجر و ثواب کارش را نابود می‌کند و گناهش برایش می‌ماند؛ سپس حضرت فرمود:‌خدای بزرگ می‌فرماید: منت‌گذار را از بهشت محروم کردم. (وسائل الشیعه ج 9 ص 452)

اصطلاح منت‌گذاری، از واژه عربی «م‌ن‌ن» گرفته شده است. واژه «منّ» دارای معانی چندی است. از جمله معانی با بار مثبت و ارزشی می‌توان به احسان، فضل، هبه و بخشش، قوت‌بخشیدن و مانند آنها اشاره کرد. اما معانی با بار منفی و ضدارزشی یا حتی خنثای «منّ» شامل نقص، قطع، تضعیف، سنگینی و مانند آنها می‌شود.

اکثر لغت‌شناسان معنای «قطع‌کردن و بریدن» را به عنوان معنای اصلی «منّ» دانسته و گفته‌اند که معانی دیگر، ناظر به لوازم آن است و در حقیقت معنای مجازی کلمه است. برخی نیز گفته‌اند که همه معانی، به شکلی، متضمن قطع کردن و بریدن است و این عنصر به عنوان مولفه اصلی دیگر معانی این واژه باید مورد ملاحظه قرار گیرد. (فراهیدی، خلیل‌بن احمد؛ کتاب العین، ج 8، ص 374، ابن منظور، لسان‌العرب، ج 13، ص 415 و مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 11، ص 182)

البته برخی معنای حقیقی کلمه را ثقل و سنگینی دانسته‌اند و گفته‌اند که معانی دیگر ناظر به این نکته است و در حقیقت سنگینی، مولفه‌ای است که در همه معانی دیگر تضمین شده است. از این رو، به نعمت سنگین و احسان و فضل باارزش، منت می‌گویند. به سخن دیگر، واژه «من» به سنگی گفته می‌شود که با آن چیزهای دیگر را وزن می‌کنند. سپس این واژه در نعمتهای سنگین و گرانبها و با ارزش به کار رفته است. (لسان‌العرب، ج 13، ص 415-419 و راغب؛ مفردات، صص 777-877)

این واژه از اضداد است. از این رو، واژه منان به عنوان اسم که صیغه مبالغه از «من علی» است به دو معنا آمده است: 1- کثیرالمن و تعدید النعمه و الفضل علی من احسن الیه؛ بسیار بخشنده و احسان‌کننده به دیگران؛ 2- کثیرالمن، الفخور علی من أعطی حتی یفسد عطاءه؛ کسی که به بخشش خویش فخر می‌فروشد و بخشش را این‌گونه به تباهی می‌کشاند.

از سوی دیگر المنان نامی از اسمای حسنی خداوندی است و معنای آن، چنانکه گفته‌اند: العظیم الهبات، الوافر العطایا؛ یعنی کسی که بخشش‌گر عطایای فراوان است.

شکی نیست که کاربرد آن در خداوند تعالی به جهت بار ارزشی و مثبت واژه است؛ چرا که خداوند از هرگونه نقص و عیبی پاک است.

بیشترین کاربرد این واژه در میان انسانها، ناظر به جهت منفی آن است که همان منت‌گذاری مصطلح خواهد بود که در ادامه بیان می‌شود.

به سخن دیگر، منت همانند کبر، صفت اختصاصی خداوند است و همان طوری که تکبر از انسانی سزاوار نیست، منت نیز از غیرخدا شایسته نیست.

عوامل منت‌گذاری

چرا انسان منت‌گذاری می‌کند و موجبات ابطال یا احباط عمل را فراهم می‌آورد؛ چه چیزی سبب می‌شود تا انسانی هنگام عمل خیر و صالح، با منت‌گذاری، کار نیک خویش را فاسد و باطل سازد یا پس از انجام درست در همان محدوده زمانی یا سالها پس از آن، با منت‌گذاری آثار آن را بی‌تاثیر و بی‌ارزش نماید؟

خداوند در آیات قرآن به عوامل منت‌گذاری اشاره می‌کند که برخی از آنها عبارتند از:

1- وسوسه‌های شیطانی: شیطان، موجب روی ‌آوری انسان، به اموری چون منت‌گذاری و ریاکاری در کارهای خیر می‌شود. اصولا ابلیس سوگند خورده تا انسان را گمراه کرده و از بهشت محروم سازد. بر این اساس همه تلاش ابلیس و شیطان پیرو او بر این است تا کارهای خیر او را ابطال و یا احباط کنند. (ناس، آیه 5؛ حجر، آیه 39؛ نساء، آیه 38)

2- کفر به خدا:‌ از دیگر عوامل منت‌گذاری در انسان‌ها، کفر به خدا است که در آیاتی از جمله آیه 264 سوره بقره و 38 و 39 سوره نساء به آن اشاره و توجه داده شده است. انسان‌های کافر به خدا با ریاورزی و منت‌گذاری، کارهای نیک و صالح خویش را تباه می‌سازند.

3- کفر به قیامت: ایمان نداشتن به قیامت و وعده‌های الهی، منشأ منت‌گذاری و ریاکاری در انفاق و صدقات و کارهای نیک و خیر است. (بقره، آیه 264)

4- فخرفروشی: انسانی منت‌ می‌گذارد که بخواهد فخر بفروشد و تفاخر بورزد؛ زیرا اگر تفاخری نداشته باشد نیازی به ریاکاری و منت‌گذاری نیست.

5- تحقیر:‌ گاه انسان در هنگام عمل به قصد تحقیر کار خیری انجام می‌دهد و بر شخص منت می‌گذارد و گاه پس از مدتی این حقارت را نشان می‌دهد و به قصد تحقیر، یادآور کار خیری می‌شود که در حق او انجام داده است. (شعراء،‌آیه 18)

6. غرور و تکبر: کسی که منت می‌گذارد می‌کوشد تا این‌گونه غرور و تکبر خویش را به نمایش گذارد.

7. زیاد شماری: برخی از افراد منت می‌گذارند، زیرا کار نیک خویش را زیاد می‌شمارند. اگر انسان بداند که هر کاری هر چند زیاد باشد در برابر نعمت‌های الهی هیچ است، هرگز کارش را زیاد نمی‌شمرد تا منت‌گذار کسی باشد.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: کار خیر و خدمت به ضعفا با سه چیز تکمیل می شود: اول اینکه از طرف انجام‌دهنده، کوچک و ناچیز به حساب آید. دوم اینکه مخفی و نهانی باشد. سوم اینکه در انجام آن سرعت و عجله به عمل آید. پس زمانی که آن را کوچک شمری پیش کسی که آن کار را برای او انجام می دهی آن را بزرگ شمرده‌ای، وقتی آن را مخفی و نهانی انجام دادی آن عمل نیک و انفاق را تمام و تکمیل کرده‌ای و زمانی که در انجام آن سرعت و شتاب کردی، آن را برگیرنده، گوارا نموده‌ای و اگر چنانچه آن کار خیر و انفاق را بدون این شرایط انجام دهی، در حقیقت آن را از بین برده و نابود ساخته‌ای. خداوند در قرآن می‌فرماید: و لا تمنن تستکثر: به هنگام انفاق، منت‌ مگذار و آن را بزرگ مشمار. (مدثر، آیه 6) از امام باقر(ع) در رابطه با این آیه نقل شده است که فرمود: لا تعطی العطیهًْ تلتمس اکثر منها:‌چیزی نبخش که از گیرنده بیشتر از آنچه بخشیده‌ای، طلب کنی. (بحارالانوار، ج، 96، ص 144)

آثار منت‌گذاری

در آیات و روایات به آثار منت‌گذاری اشاره شده تا انسان با نگاهی به این آثار از این خصلت دست بشوید و به جای منت‌گذاری، با کم‌شماری عمل نیک خویش، نه تنها از ابطال و احباط عمل صالح رهایی یابد بلکه مورد توجه و عنایت خداوندی قرار گیرد. از جمله آثاری که برای منت‌گذاری بیان شده  عبارتند از:

1. احباط عمل: اگر کسی هنگام عمل نیک نیت اخلاص داشته باشد و نیکوکاری را با اخلاص انجام دهد، ولی در حین عمل خیر یا بعد از آن منت‌گذاری کند، آن عملش تباه می‌شود و با احباط آن عمل، آثار آن نیز از میان خواهد  رفت. امام علی(ع)در وصیت خود به مالک اشتر هشدار داده  و نسبت به احباط عمل صالح و از میان رفتن آثار و برکات کار نیک می‌فرماید: مبادا به خاطر نیکی که انجام می‌دهی بر مردم منت نهی و نیز رسول خدا(ص) فرموده است: کسی که کار نیکی برای برادر دینی خود انجام دهد سپس بر او منت نهد خداوند اجر و ثواب کارش را نابود می‌کند و  وزر و گناهش برایش می‌ماند؛ سپس حضرت فرمودند: خدای بزرگ می‌فرماید: منت‌گذار را از بهشت محروم کردم.

2. دوری از رحمت الهی: پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: کسی که بر فقرا منت بگذارد، در دنیا و آخرت ملعون است و شخصی که بر پدر، برادر و برادران مسلمانش منت بگذارد از رحمت خداوند و ملائکه به دور می‌باشد، به آتش جهنم نزدیک است، دعایش مستجاب نمی‌شود، خواسته‌اش برآورده نمی‌گردد و خداوند در دنیا و آخرت به او نگاه نمی‌کند. (ارشاد القلوب، ج 1، ص 194) همچنین اباذر از نبی مکرم اسلام(ص) نقل می‌کند که ایشان فرمودند: «خداوند تبارک و تعالی منت‌گذار را مورد لطف و بخشش خود قرار نمی‌دهد.» (مستدرک الوسائل، ج 13، ص 270 و وسائل الشیعهًْ ج 9، ص 454) و «بابت کار نیکی که انجام داده از او تشکری به عمل نمی‌آورد.» (وسائل الشیعهًْ ج 9،‌ ص 453)

3. آفت‌ کارهای نیک: پیامبر(ص) می‌فرماید: و افهًْ السخاء المن؛ آفت بخشش و کرم، منت است.» (بحارالانوار، ج 66، ص 389) و نیز از امام علی(ع) است که فرمود: «المن یفسد الاحسان؛ منت احسان و نیکویی را فاسد می‌کند» (غررالحکم، ص 138)

4. محرومیت از نگاه الهی: حضرت محمد(ص) فرمودند: «ثلاثهًْ لا ینظر الله الیهم المنان بالفعل و عاق و الدیه و مدمن خمر؛ خداوند به سه دسته نگاه نمی‌کند: کسی که در برابر انجام کاری منت می‌گذارد، شخصی که مورد نفرین والدین خود قرار گرفته و شراب‌‌خوار.» (مستدرک الوسائل، ج 7، ص 233 و ارشادالقلوب، ج 1، ص 194)

5. محرومیت از صحبت الهی: اباذر از پیامبر  اکرم(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «خداوند در روز قیامت با سه گروه هم‌صحبت نمی‌شود؛ آنها را مورد لطف و بخشش خود قرار نمی‌دهد و گناهانشان را نمی‌بخشد و برایشان عذاب دردناکی می‌باشد. اباذر پرسید آنها چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) منت‌گذار را از جمله این افراد برشمردند.» (مستدرک‌الوسائل، ج 13، ص 270)
۶.لعن الهی: در حدیثی پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: «کسی که بر فقرا منت بگذارد در دنیا و آخرت ملعون است.» (ارشادالقلوب، ج 1،‌ص 194)

7. محرومیت از بهشت: رسول گرامی اسلام فرمودند:  بهشت سرای سخاوتمندان و بخشندگان است و در آن، شخص بخیل و کسی که مورد نفرین والدین خود قرار گرفته و منت‌گذار به آنچه که بخشیده وارد نمی‌شود.» (مستدرک‌الوسائل، ج 7، ص 233) و در حدیثی دیگر بیان داشتند «خداوند عز و جل فرموده: بهشت را بر منت‌گذار، بخیل و سخن‌چین حرام کردم.» (وسائل‌الشیعهًْ ج 9،‌ص 453)

شیعیان و ایرانیان برای به نمایش گذاشتن وحدت جهان اسلام به شرکت در نمازهای جماعت در مسجد النبی و مسجد الحرام سفارش شده‌اند، اما یکی از صحنه‌هایی که در چنین اماکنی با آن مواجه می‌شوند، دست بسته نماز خواندن از سوی اهل سنت است.

متاسفأنه گاهی مشاهده می‌شود که مبلغان وهابی، با هدف تشکیک در عقاید پیروان اهل بیت(ع)، شبهاتی را نسبت به عقاید و رفتار مذهبی شیعیان وارد می‌کنند که از جمله این موارد، سؤال درباره تکتف یعنی دست روی دست گذاشتن هنگام نماز خواندن است.

آن‌ها که خود را بدون چون و چرا پیرو سنت پیامبر(ص) می‌دانند، تصور می‌کنند که این رویه شیعیان بر خلاف سنت پیامبر(ص) است، حال آنکه آن‌ها باید به این سؤال پاسخ دهند که چرا در این زمینه به سنت پیامبر(ص) عمل نمی‌کنند زیرا طبق منابع اهل سنت، پیامبر(ص) این گونه نماز نمی‌خواند.

مذاهب اهل سنت نیز در این زمینه اتفاق نظر ندارند

برای توضیح این مطلب باید گفت که در حال حاضر، پیروان سه مذهب از چهار مذهب اهل سنت دست بسته نماز خواندن را لازم می‌دانند و از نظر مالکی ها، نمازگزار مجاز است که با دست باز نماز بخواند. از این روتکتف (یعنی دست راست روی دست چپ گذاشتن در حال قیام نماز) از جمله مسائل اختلافی بین خود مذاهب چهارگانه اهل سنت از طرفی و با مذهب اهل بیت(ع) از جانب دیگر است. بنابراین:

1- حنفیه، شافعیه و حنابله آن را از سنت می‌دانند ولی مالکی‌ها نه(1)

2- مالک به جواز این کار در نمازهای مستحبی و کراهت آن در نماز واجب حکم کرده، همانطور که ابن رشد قرطبی از امام خود مالک نقل کرده است.(2)

3- قول سوم تخییر بین وضع (دست روی دست گذاشتن) و ارسال (رها کردن دست) است! این قول را نووی از اوزاعی روایت کرده است.(3)

4-رأی چهارم حرمت و مبطلیت این کار برای نماز است که رأی مشهور امامیه(شیعه) در مسأله است و حتی سیدمرتضی قائل به اجماع در این زمینه است.(4)

چهار دلیل شیعه برای اثبات دیدگاه خود

اما دلایل پیروان اهل بیت(ع) برای رد تکتف چیست؟

دلیل اول بر رد تکتف این است که رسول گرامی اسلام(ص) نیز این کار را در نماز انجام نمی‌داد. ابن رشد قرطبی از علمای اهل سنت می‌گوید: «درباره دست روی دست گذاشتن در نماز میان علما اختلاف شده است. مالک آن را در نمازهای واجب، مکروه ولی در نمازهای مستحب اجازه داده، اما بعضی دیگر جزو آداب و سنن نماز دانسته‌اند و این نظر جمهور اهل سنت است. سبب این اختلاف نظر این است که روایاتی صحیح به ما رسیده است که نماز خواندن پیامبر(ص) را توصیف می‌کند و در آن نقل نشده است که پیامبر(ص) دست راست را روی دست چپ می‌گذاشت».(5)

دلیل دوم: ضعف ادله جمهور اهل سنت است. مهم‌ترین دلیل آنان چند روایت است که همه آن‌ها از نظر سندی ضعیف هستند و از این رو قابل اعتماد نیستند. برای مثال: در روایت بخاری آمده است: ابوحازم از سهل بن سعد نقل می‌کند که مردم مأمور می‌شدند مردان در نماز دست راست خود را بر ذراع چپ قرار دهند. ابوحازم می‌گوید: این مطلب را صحیح نمی‌دانیم مگر اینکه امر کننده آن پیامبر(ص) باشد.(6)

- نکته مهم در این روایت این پرسش است که چه کسی مردم را امر به این عمل می‌کرده است؟ آیا پیامبر(ص) بوده یا کسی دیگر معلوم نیست فقط ابوحازم چنین احتمالی را داده که گوینده رسول خدا(ص) بوده از این رو قابل استناد برای چنین حکمی نیست. به همین جهت دو تن از علمای اهل سنت یعنی «عینی» شارح بخاری می‌گوید: این روایت مرسل است.(7) سیوطی نیز همین نظر را دارد.(8)

همچنین در روایت مسلم آمده است که وائل می‌گوید: پیامبر(ص) را دیدم که هنگام خواندن نماز دست‌هایش را بالا برد و تکبیر گفت. آن گاه پیراهنش را به خود پیچیده و دست راست را روی دست چپ گذاشت و هنگامی که خواست به رکوع رود دو دستش را از میان پیراهن بیرون آورد و تکبیر گفت و رکوع کرد.(9)

-در سند این حدیث علقمه بن وائل از پدرش روایت می‌کند که اهل سنت آن را مرسل می‌دانند. برای نمونه ابن حجر از ابن معین نقل می‌کند: «علقمه بن وائل عن ابیه مرسل»(10) از طرفی به روایت نمی‌توان استدلال کرد، زیرا وجه این کار پیامبر(ص) معلوم نیست که چرا چنین کرد؟ آیا به جهت سرما پیراهن را به خود پیچید و دست‌ها را روی هم گذارد و یا به عنوان یک امر مستحب چنین نمود وقتی دو احتمال در آن رفت قابلیت استدلال را ندارد.

روایات دیگر: در منابع اهل سنت از علی(ع) نقل شده: «من السنه فی الصلاه وضع الکف علی الاکف تحت السره» در حال نماز قرار دادن کف دست در کف دست دیگر زیر ناف از سنت است. نووی شافعی پس از نقل روایت می‌گوید: دارقطنی و بیهقی و دیگران این روایت را نقل کرده‌اند و بر ضعیف بودن آن اتفاق کرده‌اند زیرا راوی آن عبدالرحمن بن اسحاق واسطی است که به اتفاق امامان جرح و تعدیل ضعیف است.(11) روایت دیگر از عائشه نقل شده: ثلاثه من النبوه…وضع الید الیمنی علی الیسری فی الصلاه(12)» سه چیز از نبوت است…قرار دادن دست راست بر دست چپ.

این روایت نیز ضعیف است، زیرا نووی می‌گوید: راوی این حدیث محمد بن ابان انصاری است و مجهول است، زیرا بخاری درباره‌اش گفته در بین راویان از عائشه چنین کسی شناخته نشده است.(13).

دلیل سوم: بر رد تکتف اختلاف مذاهب چهار گانه اهل سنت در چگونگی قرار دادن دست‌ها و محل آن است به همین جهت در بین فقهای اهل سنت اختلاف است برخی می‌گویند: باید دست‌ها را در بالای ناف قرار داد، برخی می‌گویند در زیر ناف، برخی می‌گویند برای مردان زیر ناف و برای زنان روی سینه مستحب است و… در چگونگی قرار دادن دو دست نیز چنین اختلافی وجود دارد(14)، این اختلافات به این جهت است که روایت معتبری که بیانگر انجام چنین کاری توسط پیامبر(ص) باشد، وجود ندارد.

دلیل چهارم: برای رد تکتف این است که اهل بیت پیامبر اکرم(ص) از آن نهی می‌کردند. برای مثال محمد بن مسلم از امام صادق(ع) یا امام باقر(ع) نقل می‌کند که به آن حضرت عرض کردم: شخصی دست راستش را در حال نماز روی دست چپ خود می‌گذارد؟ حضرت فرمود: این همان تکفیر است که نباید انجام داده شود.(15)

زراره هم از امام باقر(ع) نقل می‌کند که فرمود: بر تو باد به اقبال در نماز، از قرار دادن دست راست روی دست چپ پرهیز کن، زیرا این عمل از کارهای مجوس است.(16)

بنابر بعضی نقل‌ها دست روی دست گذاشتن کار اسیران عجم بود که خلیفه دوم این کار را پسندید و دستور داد مسلمانان در نماز چنین کنند.(17)

با وجود روایات صحیح السندی که از اهل بیت(ع) به ما رسیده است، حداقل چیزی که می‌توان گفت این است که تکتف بر سر دو راهی سنت و بدعت قرار دارد. بی‌شک ترک تکتف برای احتمال بدعت آن احسن است؛ زیرا بر اساس قاعده مشهور نزد عقلا و اصولیین «دفع مفسده اولی از جلب منفعت» است.

رد دلیل علمای اهل سنت

برخی علمای اهل سنت پس از آنکه نتواستند دلیل شرعی معتبر و قانع کننده‌ای برای استحباب تکتف بیابند، به برخی وجوه ذوقی و استحسانی تمسک کرده‌اند. نووی در کتاب المجموع می‌نویسد: اصحاب می‌گویند قراردادن دست روی دست بهتر از بیهوده کاری در نماز بوده و به تواضع و تضرع نزدیک‌تر است.(18)

در پاسخ این استدلال باید گفت اگر قرار باشد که شریعت به این صورت از ذوقیات و استحسانات ثابت شود دین ضایع می‌شود. وظیفه انسان در مقابل شریعت تعبد محض است. از طرفی به غیر از خلیفهٔ دوم کدام صحابی قائل به چنین چیزی بوده است؟

پی‌نوشت‌ها:

1-الفقه علی المذاهب الاربعه ج1ص217.

2.ابن رشد، محمد بن احمد، بدایة المجتهد، ج 1، ص 140. قم، شریف رضی، 1406.

3.نووی، المجموع، ج 3 ص 312.

4-علم الهدی، سید مرتضی. الانتصار، ص، 142 قم، دفتر انتشارات اسلامی.

5-بدایة المجهد، ج 1، ص 140: اختلف العلماء فی وضع الیدین احدهما علی الاخری فی الصلاه فَکَرِهَ ذلک مالک فی الفرض و اجازة فی النفل و رای قوم ان هذا من سنن الصلاه و هم الجمهور و السبب فی اختلافهم انه قدجاءت آثار ثابته نقلت فیها صفة صلاته علیه الصلاه و السلام و لم ینقل فیها انه کان یضع یده الیمنی علی السیری و ثبت ایضا انّ الناس کانوا یومرون بذلک.

6-صحیح بخاری، ج 1، ص 203، کتاب الاذان، باب 87باب وضع الیمنی علی الیسری ح740.

7-عمدة القاری، ج 5، ص 278.

8-التواشیح علی الجامع الصحیح، ج 1، ص 463.

9-صحیح مسلم، کتاب الصلاه ص199باب (15) ح 782

10-تهذیب التهذیب، ج 7ص247.

11-نووی، المجموع، ج 3 ص 312

12-بیهقی، سنن الکبری، ج2ص28.

13- نووی، المجموع، ج 3 ص 313

14-الفقه علی المذاهب الاربعه ج1ص217.

15-وسائل الشیعه، ج 7، ص266، کتا ب الصلاه، باب15 از ابواب قواطع الصلاة، ح9295.

16-همان، ح 9296.

17-نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 11، ص19تهران، دارالکتب الاسلامیه، دوم 1365.

18-المجموع، ج 3، ص 313.

از زمانی که دشمنان اسلام تلاش خود را به هدف ایجاد تشدید بدبینی و اختلاف در بین فرقه‌های اسلامی آغاز کردند، موضوع «تقیه» یکی از موضوعاتی بوده که به گمان آنان، می‌توانسته است بستر مناسبی برای تباعد‌، تباغض و تنازع هر چه بیشتر مسلمانان فراهم آورد. در این میان، گذشته از تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌های مغرضانه، نقش دوستان به صورت ناآگاهانه کم نبوده است؛ چنان که برخی از مفسران بزرگ اهل سنّت نسبت به اعتقاد شیعه دربارة تقیه ذهنیت منفی داشته و نوشته­اند: اعتقاد شیعه دربارة تقیه‌، باوری خرافی‌، عجیب و غریب بوده و دارای منقولات متناقض و مضطربی در این­باره است و چنان باور دارند که تقیه اصلی از اصول دین (در ردیف توحید، نبوّت و معاد) است. (رشید رضا، 1990، ج3، ص281) برخی دیگر مغرضانه چنین وانمود کرده‌اند که تقیه چیزی جز نفاق نیست. (خطیب‌، بی تا، ص7)

 

این­گونه اظهار نظرها موجب شده است برخی از اهل سنّت گمان برند که شیعه آمیخته با تقیه است و در همة عرصه­های زندگی شیعیان به گونه­ای عمل می‌کنند که نمی‌توان به حقیقت حال آنان پی برد. بدین روی، ضرورت دارد فرقه‌های اسلامی تلاش کنند اولاً، باورهای غلط و ذهنیت‌های منفی نسبت به یکدیگر را اصلاح کنند تا موجب اتهامات ناروا نشوند. ثانیاً، با آشنایی نسبت به معتقدات یکدیگر موارد لغزش را شناخته و رأی صحیح را انتخاب نمایند. ثالثاً، بر اثر شناخت واقع­بینانه و صحیح موجبات بالندگی امّت اسلامی و وحدت راستین را فراهم آورند.

 

روشن است که شیعه هرگز تقیه را در ردیف اصول دین همچون توحید، نبوّت و معاد قرار نداده است. البته شیعه همچون اهل سنّت تقیه را از احکام ثابت، همچون سایر دستورات اسلامی می‌داند؛ چنان­که اهل سنّت تقیه را هنگام خوف جایز و از مسلّمات دستورات اسلامی دانسته­اند. این مطلب پس از نقل سخنان مفسّران و فقیهان اهل سنّت در همین مقاله، روشن خواهد شد. از جمله، بخاری‌، محدّث بزرگ اهل سنّت، روایات تقیه را - که اتفاقاً هم­مضمون با روایات شیعه است - در صحیح خود،در«باب الاکراه» و «باب المداراة» نقل کرده است.

 

مفهوم «تقیه»

کلمة «تقیه» به معنای «حذر و ترس»، اسم مصدر از «اتقی‌، یتقی‌، اتقاء»، و حرف تاء آن در اصل «واو» بوده و هم ریشه با «تقاة»‌، «تقوی» و «وقایة» است. در تعریف لغوی «وقایه» گفته شده‌ است: «حفظ الشیء ممّا یؤذیه و یضرّه.» (راغب اصفهانی‌، بی تا، ص 881)

 

از سخنان لغت­شناسان چنین برمی‌آید که این واژه به معنای «حفظ‌، حراست و دفاع از چیزی در برابر چیز دیگر است، تا از نابودی و یا آسیب محفوظ بماند مثلاً، حفظ جان یا مال یا متاعی از گزند هر آسیب رساننده­ای.» (همان؛ جوهری، 1990، ص 2528/ خلیل، بی تا، ج5، ص238/ ابن منظور‌، بی تا، ج15، ص 401/ ابن فارس، 1979، ج 6، ص 131) با توجه به مجموع سخنانی که لغت­شناسان ابراز کرده‌اند، روشن می‌شود که مفهوم «حفظ، صیانت، ستر و دفاع» در واژة مذکور نهفته شده، و پرواضح است که این مفاهیم در جایی به کار می‌رود که بخواهند چیزی را از آسیب پوشیده نگاه دارند.

 

تعریف تقیه از نگاه علمای شیعه و سنی

اما در اصطلاح‌، دانشمندان اسلامی - اعم از شیعه و سنی - تقریباً تعریف همگونی برای «تقیه» ارائه کرده­اند. مضمون تعاریف این است که انسان به خاطر ترس از دیگران (اعم از کافر ظالم یا مسلمان ظالم) عقیده و باورهایی را که در ضمیر خود دارد، پنهان سازد، یا سخن و فعلی را به خاطر تحفظ جان‌، مال یا ناموس خود‌، برخلاف عقیده­اش ظاهر سازد. برای اینکه این سخن در باب تقیه مستند شود، برخی از تعاریف دانشمندان فریقین را عیناً می‌آوریم‌:

 

سرخسی از فقیهان بزرگ اهل سنّت نوشته است: «و التقیة أن یقی نفسه من العقوبة بما یظهره، و ان کان یضمر خلافه، و قد کان بعض الناس یأبی ذلک‌، ویقول‌: انّه من النفاق‌، و الصحیح انّ ذلک جائز...» (سرخسی، 2000، ج27، ص222)؛ تقیه آن است که انسان خود را از کیفر نجات دهد، به این صورت که چیزی را برخلاف باطن خود اظهار کند. برخی از مردم از تقیه ابا کرده، گویند تقیه هم­سنگ نفاق است، ولی صحیح آن است که تقیه جایز می‌باشد. سرخسی از حسن بصری نقل کرده: تقیه تا روز قیامت جایز است. (همان) وی سپس داستان مسروق را نقل می­کند که از ترس معاویه تقیه کرد تا مجازات نگردد. (همان، ص 224)

 

شافعی یکی از پیشوایان چهارگانة مذاهب فقهی اهل سنّت گفته است: «انّ الحالة بین المسلمین اذا شاکلت الحالة بین المسلمین و المشرکین حلّت التقیة محاماة علی النفس» (فخر رازی، 1420ه‌، ج8، ص13)؛ هرگاه وضعیت مسلمانان از حیث روابط با یکدیگر، همچون حالت بین مسلمانان و مشرکان شود (یعنی از ناحیة برخی از مسلمانان نسبت به برخی دیگر‌، اکراه و اجبار اعمال شود) تقیه مجاز است تا جان مظلوم حفظ شود.

 

از نظر علمای شیعه نیز تعاریف یکسانی با آنچه از اهل سنّت نقل گردید، در این باب اظهار شده است؛ از جمله: شیخ مفید (ره) در تعریف «تقیه» آمده است: «التقیة‌: کتمان الحق و ستر الاعتقاد فیه و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضرراً فی الدین او الدنیا» (شیخ مفید، بی تا، ص 137) مضمون سخن شیخ مفید (ره) این است‌: تقیه همان پوشاندن حق و اعتقاد است؛ کتمان در برابر مخالفان (چیره که متعرّض مال یا جان و نوامیس می­­شوند) و استفاده از این روش برای آن است که اظهار حق و عقاید درست موجب ضرر در دین یا دنیا می‌شود.

 

شیخ انصاری (ره) در تعریف «تقیه» نوشته است: «التحفّظ عن ضرر الغیر بموافقته فی قول او فعل مخالف للحق.» (انصاری، بی تا، ص 320)؛ تقیه آن است که انسان خود را از ضرر غیر گفتار یا رفتار مخالف حق حفظ کند. آیت‌الله خویی (ره)‌، نوشته است: «التحفظ عن ضرر الظالم بموافقته فی فعل او قول مخالف للحق» (خویی‌، 1954، ج1، ص 453)؛ تقیه عبارت است از: حفظ خود در برابر ظالم به وسیلة موافقت با او در گفتار یا رفتار مخالف حق.

 

با دقت در سخنان دانشمندان اهل سنّت و شیعه روشن می‌شود که هر دو فرقه تقیه را به عنوان واکنش ویژه در شرایط حاکمیت ستم و خفقان، که دین و دنیای فرد یا گروهی را تهدید می‌کند و چاره­ای جز به کار بردن راه­کارهای تقیه نیست، معرفی کرده­اند و نه به عنوان یک عمل ثابت و همیشگی همچون نماز و روزه و حج، بلکه تقیه تاکتیکی عقلی و شرعی در برابر ستمکاران در مواقع خاص و ویژه برای برون­رفت از تنگناهاست. این نکته در کلام حاج شیخ عبّاس قمی(ره) به خوبی نشان داده شده، آنجا که نوشته است: «التّقیة فریضة واجبة علینا فی دولة الظالمین» (قمی، 1355، ج2، ص 680) صبیانیة» (مجلسی، 1983، ج72، ص421) یعنی: هرگاه حکومت به دست کودکان افتاده باشد، تقیه بر ما واجب است.

 

همچنین دروزه در تفسیر خود، به همین امر تصریح کرده است: «فقد یصح أن یقال ان مذهب التقیة او المداراة وجیه و حق فی حالة مواجهة الخطر و الضرر المؤکّدین اللذین لا یمکن اتقاؤهما بغیر ذلک و سواء أ کان هذا إزاء الکفّار ام إزاء شرار المسلمین و بغاتهم و القادرین علی الکید و الضرر و الأذی منهم. » (دروزه، 1383ق، ج4، ص 370) مضمون سخن وی این است‌: درست آن است که گفته شود روش به­کارگیری تقیه و یا مدارا امری پسندیده و حق است در فضای مواجه شدن با خطر و ضرر شدیدی که برون­رفت از آن فضا جز با به‌کارگیری تقیه و یا مدارا امکان­پذیر نیست. و فرق هم نمی‌کند که آن حالت و فضا را کفّار به وجود آورده باشند یا اشراری از مسلمانان و طغیان­گران آنان که توانمند هستند و می‌توانند ایجاد ضرر و آزار نمایند.

 

مراغی نیز در تفسیر خود، نوشته است: «و یدخل فی التقیة مداراة الکفرة و الظلمة و الفسقة و الانة الکلام لهم و التبسّم فی وجوههم و بذل المال لهم لکفّ اذاهم و صیانة العرض منهم، و لایعد هذا من الموالاة المنهی عنها بل هو مشروع» (مراغی‌، بی تا، ج3، ص 137)؛ مدارا با کافران و ظالمان و فاسقان و نرم­گویی و خنده­رویی و بخشیدن مال به آنان به خاطر جلوگیری از آزارشان و برای حفظ آبرو؛ جزو تقیه است و نه جزو موالات و دوستی­هایی که منع شده، بلکه این امر مشروع است.

 

علاّمه قاسمی نیز از اهل سنّت به همین ویژگی تقیه در تفسیرش اشاره کرده و نوشته است: پیشوایان، مشروعیت تقیه به هنگام خوف را از آیه (قرآنی) استنباط نموده و بر جواز آن اجماع کرده­اند؛ چنان که تقیة عارفان از دانشمندان سوء و حاکمان ستمگر و شیاطین انسی را نقل کرده­اند. (قاسمی‌، 1418ق، ج2، ص306)

 

نکته­ای که از سخنان فقها و مفسّران فریقین - اعم از شیعه و سنی - استفاده می‌شود این است که «تقیه» و «مدارا» برای آن وضع شده است که مسلمانان بتوانند در برابر قتل، هتک حرمت، آبروریزی‌، سلب اموال و اقسام آزاری که ستمگران توانمند بر آنان روا می‌دارند و راه برون­رفت دیگری وجود ندارد، از آن استفاده کنند و در عین حال، خود را نیز نگه­ دارند.

 

 اقسام تقیه و علل مشروعیت آن

دانشمندان اسلامی بر اساس روایات و احادیث اسلامی، تقیه را به دو قسم «خوفیه» و «مداراتیه» تقسیم کرده­اند. به طور خلاصه، هر جا بر اثر اکراه، اضطرار و خوف تقیه صورت گیرد، در اصطلاح، آن را «تقیه خوفیه» می‌گویند. و هر جا برای حفظ زندگی مسالمت­آمیز و ایجاد روابط نیکو و یا برای ضرورت حفظ وحدت امّت اسلامی «تقیه» انجام گیرد آن را «تقیة مداراتیه» گویند.

 

رشید رضا نوشته است: «و امّا المداراة فیها لایهدم حقا و لایبنی باطلاً؛ فهی کیاسة مستحبّة یقتضیها ادب المجالسة ما لم تنته الی حد النفاق و یستجر فیها الدهان و الختلاق. و تکون مؤکّدة فی خطاب السفهاء تصوّنا من سفههم و اتقاءاً لفحشهم.» (رشید رضا‌، 1990، ج3، ص 282)؛ (تقیه) مداراتی در جایی که موجب هدم حق و یا پایه­ریزی باطلی نمی‌شود نوعی هوشمندی مطلوب است که ادب مجالست آن را اقتضا می‌کند؛ البته مادام که به نفاق و تملّق نینجامد. به‌ویژه دربارة سفیهان بر این تأکید شده است، تا انسان از سفاهت و ناملایمات برخوردشان مصون بماند.

 

روایاتی که از ائمّة طهارت:نقل شده است، دلالت دارد بر اینکه شیعیان حتی در شرایط غیر خوف و اضطرار هم در نمازهای جماعت‌، عیادت بیماران‌، نماز بر جنازه و به طور کلی، در امور سایر فرقه‌های اسلامی شرکت کنند. (مجلسی‌، 1983، ج72، ص 401)

 

همچنین بخاری، محدّث معروف اهل سنّت، در صحیح خود، احادیث دال بر مشروعیت تقیة خوفیه را در «باب الاکراه» و احادیث مربوط به تقیة مداراتیه را در «باب المداراة» نقل کرده است، و جالب اینکه در بسیاری جاها، احادیث مذکور با احادیث منقول از ائمّة شیعه حتی از نظر لفظ نزدیک به­ هم است. برای نمونه، بخاری در صحیح خود چنین نقل کرده است: «انّا لنکشر فی وجوه اقوام و انّ قلوبنا لتلعنهم.» (بخاری، 1407؛ ج4، ص604 و باب مداراة الناس)؛ ما به ظاهر در برابر چهره­هایی خندان بودیم، و حال آنکه در دل آن­ها را نفرین می‌کردیم. همین سخن را علاّمه مجلسی(ره) در بحارالانوار (ج64، ص193) آورده است.

 

همة منابعی که مطالب مربوط به تعریف و اقسام تقیه از آن­ها نقل گردید دلایل مشروعیت تقیه را هم نقض و تقریباً همة نویسندگان مذکور به دلایل چهارگانة قرآن، سنّت، اجماع و عقل برای مشروعیت تقیه استدلال کرده‌اند که برای رعایت اختصار، از ذکر آن­ها صرف­نظر می‌شود.

 

راه­کارهای تقیه

همان­گونه که گذشت، تقیه یک راهبرد است، در شرایطی که ظلم حاکم باشد تا بدین طریق، بتوان دین، آبرو و اموال خود و برادران دینی را حفظ کرد، چنانکه امام موسی بن جعفر7 می­فرمایند: «استعمال التقیة لصیانة الدین و الاخوان.» (مجلسی‌، 1983، ج72، ص415)

 

مشروعیت تقیه هم در شرایط اضطرار است؛ چنان­که امام باقر7 می­فرمایند:

« التقیة فی کل شیء یضطر الیه ابن آدم فقد احلّه الله له.» (همان)

 

همان­گونه که در میدان جنگ باید با سپر وارد شد و شرایط اختفا و استتار را رعایت کرد، در حکومت ستمگران هم باید برای حفظ جان، مال و برادران خود، از سپر مناسب بهره برد و آن سپر‌ تقیه است؛ چنانکه امام صادق7 می‌فرمایند: پدرم می‌فرمودند: «... انّ التقیة جنّة المؤمن.» (همان)

 

البته رعایت تقیه تا زمانی است که منجر به اضرار به غیر یا قتل نفس محترم و امثال آن نشود؛ چنان­که آیت‌الله خویی(ره) فرموده است: «... انّ التقیة انّما شرعت لحفظ بعض الجهات المهمّة، کالنفوس و ما اشبهها فاذا أدّت الی اتلاف ما شرعت لاجله فلا تقیة ...» (خویی، 1954، ج1، ص 445)

 

همچنین فخر رازی گفته است: «الحکم الثالث لتقیة انّها انما تجوز فیما یتعلق باظهار الموالات و المعادات و قد تجوز ایضا فیما یتعلّق باظهار الدین. فامّا ما یرجع ضرره الی الغیر کالقتل و الزناء و غصب الاموال و الشهادة بالزور و قذف المحصنات و اطلاع الکفّار علی عورات المسلمین فذلک غیر جائز البتة.» (رازی، 1420، ج8، ص13)

 

اما راه­کارهای تقیه:

 

  1. کتمان

از نظر لغت، «کتمان» عبارت است از :«ستر الحدیث.» (راغب‌ اصفهانی، بی‌تا، مادة «ستر»)

 

البته کتمان شهادت حق، طبق آیة شریفة 283 سورة بقره‌، مذموم است،  و مراد از «کتمان» در احادیث تقیه، این است که در حکومت ظلم و در شرایطی که اظهار عقیدة حق، موجب قتل یا شکنجه و تحمّل امور طاقت­فرسا می‌شود نباید اموری را که مصداق «اذاعه» است انجام داد و هیچ­کس نگفته که ابراز عقاید بر حق و هر امر راستی حتی در شرایط عادی، واجب است تا چه رسد به شرایط تقیه. از این رو، پرهیز از زیاده­گویی و لب گشودن نزد ستمگران و حاکمان جور مصداقی از تقیه است، و کتمان نکردن در چنین مواردی، سرزنش شده است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: (و اذا جائهم امرٌ من الأمن او الخوف أذاعوا به ولو ردّوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم.) (نساء: 83)

 

از امام صادق7 هم روایت شده است: «اِنّ الله عیر قوماً بالاذاعة فقال: (و اذا جاءهم امر من الامن أو الخوف اذاعوا به) فایاکم و الاذاعة.» و در روایت دیگر می‌فرمایند‌: «مَن اذاع عنّا شیئاً من أمرنا فهو کمن قتلنا عمداً و لم یقتلنا خطاً.» (مجلسی، 1983، ج 72، ص 397)

 

تاریخ اسلام گواه است که گرفتاری‌های پیشوایان شیعه و اهل سنّت به دست حاکمان جور از ناحیة کسانی بوده که اموری را که نباید فاش می‌شده، نزد حاکمان یا جواسیس آنان فاش می‌کرده­اند.

 

امام خمینی (ره) می‌فرماید: «و منها [ای: من التقیه] ما تکون واجبة لنفسها و هی تکون مقابلة للأذاعة ... انّ التقیة: التی بالغ الأئمّة - علیهم السلام - فی شأنها هی هذا التقیة فنفس اخفاء الحق فی دولة الباطل واجبة و تکون المصلحة فیه جهات سیاسة دینیة و لولا التقیة لصار المذهب فی معرض الزوال و الانقراض.» (امام خمینی‌، 1385‌، ص 185)

 

مضمون کلام ایشان این است که گاهی تقیه واجب است‌، برای حفظ اسراری که اظهارش موجب قتل و آزار می‌شود. پیشوایان شیعه بر این تقیه اصرار ورزیده­اند؛ زیرا در آن جهات سیاسی و مذهبی دخیل بوده و اگر این تقیه نبود مذهب در معرض زوال و انقراض قرار می‌گرفته.

 

  1. توریه

 

  واژة «خباء» نیز، که در برخی روایات به معنای تقیه ذکر شده است، همین معنا را دارد‌؛ چنان­که راغب اصفهانی گفته است‌: «و اصل الخباء الغطاء الذی یتغطّی به، و قیل لغشاء السنبلة خباء ...» (همان‌، مادة «خباء»)

 

از امام صادق7 روایت شده است: «ما عبدالله بشیء احبّ الیه من الخبء.» و ما الخبء؟ قال التقیة.»(صدوق‌، 1361، ص162)

 

یکی دیگر از مصادیق تقیه، «توریه» است که در لغت چنین معنا شده: «یقال: واریت کذا اذا سترته ... و تواری: استتر ... و روی انّ النبی (ص) کان اذا اراد غزوا ورّی بغیره، و ذلک اذا ستر خیرا و أظهر غیره ... .» (راغب اصفهانی‌، بی تا‌، ماده «ستر)

 

«توریه» از نظر اصطلاح، به این معنا است که از لفظی معنایی را اراده کند که مطابق واقع است؛ اما این لفظ به صورتی باشد که مخاطب و شنونده را به معنای غیر مراد متکلّم منتقل کند. می­نویسد‌: «و امّا التوریة، و هو ان یرید بلفظ معنی مطابقاً للواقع.» (خویی، 1954‌، ج1، ص 395) ممکن است برای لفظی دو معنا باشد: یکی ظاهر و شایع، و دیگری غیر شایع؛ و متکلّم معنای غیر شایع را اراده کند (طریحی‌، بی تا، ج 1، ص 436)؛ چنانکه طبق روایات شیعی از امام صادق7، حضرت ابراهیم7 که فرمود: «انّی سقیم» دروغ نگفته، بلکه از کلمة «سقیم» معنای دیگری اراده کرده بود. یعنی من طالب دین خود هستم: «... ما کذب و انّما عنی سقیما فی دینه ای مرتاداً.» (خویی‌، 1954، ص402) برای نمونه، نمونه­های ذیل را می‌توان مصادیقی از توریه دانست، البته هر کس به اقتضای فراست خود، توانسته است به نحوی در شرایط لازم، توریه کند:

 

روایات توریة مؤمن آل فرعون در ج 13 بحارالانوار، ص162؛ و ج 68 روایت 20 در صفحات 11 -12؛ و ج 72، روایت 18، باب التقیة و المداراة، ص 396 تا 407 نمونه‌هایی از توریه است که در شرایط تقیه، اعمال شده.

 

  1. گشاده­رویی‌، گفتار خوش و مدارا

در روایات فریقین، به این مهم سفارش شده است .تعدادی از روایات شیعه را در این زمینه می‌آوریم:

امام صادق7: «علیک بالتقیة فانّها سنة ابراهیم الخلیل - علیه السلام - و انّ الله - عزوجل - قال لموسی و هارون - علیهما السلام: «اذهبا الی فرعون انّه طغی فقولا له قولاً لیناً لعلّه یتذکر او یخشی. یقول الله - عزوجل: کنیاه و قولا له. یا أبا مصعب، و انّ رسول الله - صلّی الله علیه و آله و سلّم - قال‌: امرنی ربّی بمداراة الناس کما امرنی باداء الفرائض و لقد ادّبه الله - عزوجل - بالتقیة فقال‌: (ادفع بالتی هی احسن فإذا الذی بینک و بینه عداوة کانّه ولی حمیم و ما یلقّاها الاّ الذین صبروا و ما یلقاها الاّ ذو حظّ عظیم.) (مجلسی‌، 1983، ج‌72، ص 396)

 

  1. صبر و شکیبایی

در روایات زیادی صبر به عنوان مصداقی از تقیه و راهبردی مشروع معرفی شده است؛ از جمله، از امام صادق7 روایت شده است: «اصبروا علی المصائب و صابروهم علی التقیة» (همان)؛ در برابر مصایب شکیبا باشید و بر اساس تقیه (تحمّل و شکیبایی ) با دیگران ارتباط داشته باشید.

 

  1. کظم غیظ

از امام صادق7‌ نقل شده است: «... کظم الغیظ من العدوّ فی دولاتهم تقیة حزم لمن أخذ بها، و تحرّز من التعرض للبلاء فی الدنیا.» (همان‌، ص 399)؛ کنترل خشم در زمانی که دشمن حکومت می‌کند نوعی تقیه و پرهیز از قرار گرفتن در معرض بلاها و گرفتاری‌هایی است که آنان به وجود می‌آورند.

 

 

 

  1. معاشرت نیکو

معاشرت و همکاری در امور عبادی، سیاسی و اجتماعی، از قبیل شرکت در نماز جماعت، عیادت بیماران‌، تشییع جنازه، و شهادت در محاکم ‌در روایات زیادی سفارش شده است. البته این امور مصادیقی از تقیة مداراتیه است؛ زیرا در ذیل این­گونه روایات تأکید شده است که این کارها موجب می‌شود شما را به عنوان «جعفری» (و شیعی) بشناسند؛ چرا که امور دینی را رعایت می‌کنید. یا در برخی از این روایات آمده است: بپرهیزید از اعمالی که موجب سرزنش ما می‌شود: «ایاکم أن تعملوا عملاً یعیرونا به.» (همان)

 

  1. هجرت

امام صادق7 در روایتی می‌فرمایند: اگر نمی‌توانی اذیت و آزار مخالفان و زورگویان را تحمّل کنی و اهل صبر هم نیستی، خموشی (صمت) هم نمی‌توانی بکنی و هیچ یک از راه­کارهای تقیه را نمی­توانی عمل کنی راه هجرت را انتخاب کن.

 

 نتیجه

  1. «تقیه» راه­کاری مشروع در شرایط استثنایی است و در منابع روایی و تفسیری، فریقین بر آن تأکید کرده­اند و از ابداعات شیعه نیست، گرچه برخی از ناآگاهان یا مغرضان تلاش کرده‌اند تقیه را از مختصات و جعلیات شیعه معرفی کنند.

 

  1. برداشت و تعریف فریقین از «تقیه» یکسان است، اگرچه شیعیان در طول تاریخ اسلام، به لحاظ گرفتاری‌های بیشتری که نسبت به سایر فرق داشته‌اند، از این رخصت الهی بیشتر استفاده کرده­اند.

 

  1. تقیه، با شکل­های متفاوت آن نه تنها در شرایط تقیه، بلکه در شرایط دیگر نیز از نظر شارع مقدس و عقل مطلوب و مستحسن است.

 

  1. اگر فرد یا گروهی آن­قدر تحت ستم قرار گیرد که از روی اضطرار برای حفظ موجودیت خود از شیوة تقیه استفاده کند، مستحق سرزنش نیست و نباید از او انتقاد شود و متهم گردد و به او نسبت‌های ناروا داده شود؛ بلکه باید طبق مقتضای فرهنگ اسلامی، به کمک او شتافت و در جهت رفع ستم از او کوشید؛ زیرا طبق فرمایش حضرت علی7 در نهج‌البلاغه‌، «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عونا» و باید کسانی را سرزنش کرد که این شرایط را به وجود آورده­اند.

کلسترول بالا و منشا آن

کلسترول چیست؟

کلسترول چربی موجود در غشای سلولی بسیاری از بافت های بدن می باشد. کلسترول در پلاسمای بدن انسان منتقل می شود. بیشترین منبع کلسترول از غذاهای ساخته شده از چربی های اشباع می باشد و قسمت کمی از آن مستقیما از غذاهایی مانند شیر، تخم مرغ، مغز، گوشت قرمز جذب می گردد.

 

ویژگی های کلسترول عبارتند از: توانایی حل در خون را ندارد و در صورت انتقال به سلول ها، باید به لیپوپروتئین ها متصل شوند. (لیپوپروتئین ها مولکول های تولیدی توسط کبد هستند و حامل هایی قابل حل در آب برای کلسترول می باشند). در کبد، کلسترول با پروتئینی ترکیب می گردد که سبب تولید دو نوع از کلسترول به نام LDL ( لیپوپروتئین با وزن مولکولی پایین) و HDL (لیپوپروتئین با وزن مولکولی بالا) می شود و آنها را به جریان خون منتقل می کند.

 

HDL میزان کمی کلسترول دارد که می تواند با کلسترول های آزاد موجود در خون ترکیب شود تا سبب انتقال آنها به کبد گردد. بنابراین، هرچه میزان HDL در خون بیشتر باشد، خطر ابتلا به بیماری عروق کرونری قلب کاهش می یابد. افرادی که میزان HDL موجود در خون آنها بالاتر از 60 میلی گرم در دسی لیتر است، احتمال ابتلا به بیماری های قلبی عروقی در آنها محدود است ولی اگر سطح آن به زیر 40 میلی گرم در دسی لیتر برسد، فرد در معرض خطر شدیدی برای ابتلا به بیماری های قلبی عروقی قرار می گیرد.

 

در مقابل، LDL دارای کلسترول فراوانی می باشد و به طور عمومی سبب ساخت پلاک های کلسترولی در دیواره شریان ها، به ویژه شریان های کرونری می گردد که به آن آترواسکلروزیس گفته می شود. این پلاک ها سبب انسداد یا نازک شدن عروق خون رسان به قلب می گردند که می توانند عامل حملات قلبی گردند. با افزایش سطح LDL خطر ابتلا به بیماری عروق کرونری افزایش می یابد.

 

کلسترول بالا چیست؟

کلسترول توسط بدن تولید می شود، بنابراین  هر میزان کلسترول مصرفی ما اضافی است. هنگامی که کلسترول اضافی در بدن زیاد باشد، به دیواره شریان ها چسبیده و سبب انسداد در مسیر جریان خون شریان ها می گردد که همین عامل سبب کاهش میزان اکسیژن رسانی به قلب می شود و خطر حمله قلبی را افزایش می دهد. هیپرکلسترولمی هیچ گونه علایمی از خود نشان نمی دهد و فقط به هنگام آزمایش های خونی تشخیص داده می شود.

 

علل رایج کلسترول بالا چیست؟

هیپرکلسترولمی اغلب حاصل ترکیب عوامل ژنتیکی و محیطی می باشد. عوامل محیطی شامل استرس، وزن و تغذیه می باشد.

 

چندین عامل اصلی برای افزایش سطح کلسترول وجود دارد که عبارتند از:

 

جنسیت و سن

استروژن به طور مستقیم متابولیسم چربی ها  و به طور غیر مستقیم عروق خونی را تحت تاثیر قرار می دهد. زنان در سنین بین 15 تا 45 سال دارای سطوح پایینی از تری گلیسیرید نسبت به مردان می باشند. با این حال در زمان عادت ماهانه میزان تری گلیسیرید و کلسترول بد (LDL) افزایش یافته و بنابراین خطر آترواسکلروزیس را در زنان افزایش می دهد. با افزایش سن، باید از غذاهای کم چرب استفاده کنید و بیشتر ورزش کنید.

 

الکل

مصرف بیش از حد توصیه شده الکل می تواند سطح یکی از انواع چربی به نام تری گلیسیرید را افزایش دهد که در نهایت منجر به افزایش سطح کلسترول بد (LDL) می گردد. اما اثبات شده است که مصرف یک لیوان شراب قرمز سطح کلسترول شما را افزایش داده ولی سطح کلسترول بد را می کاهد.

 

کلسترول بالا با رژیم غذایی ناسالم

مصرف غذاهای دارای چربی اشباع شده می تواند میزان کلسترول را افزایش دهد. این نوع چربی در غذاهایی مانند گوشت قرمز، کره، پنیر و کیک یافت می شود.  مصرف زیاد غذاهای سرخ شده، کیک، شیرینی و بیسکویت سبب افزایش سطح کلسترول بدن شما می گردد پس  باید از مصرف این غذاها خودداری کرد یا به صورت حداقلی از آنها مصرف کرد. محققان تغذیه توصیه می کنند که از مصرف بیش از 500 گرم گوشت قرمز در هفته خودداری کنید و به جای آن از برگرها، سوس و سایر مواد کم چرب استفاده کنید.

 

  چاقی

چاقی یا به عبارتی اضافه وزن نیز عامل سطوح بالای کلسترول در خون می باشد. چاقی همچنین سبب انسداد عروق خونی می گردد که  می تواند فعالیت های روزانه فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

 

ورزش نکردن

افرادی که تمام روز می نشینند یا دراز می کشند در خطر افزایش سطح کلسترول خون قرار دارند. سبک زندگی فعالانه  سبب کاهش تری گلیسیرید (عامل افزایش سطح کلسترول خون) و تناسب اندام و وزن فرد می گردد.

 

داروها

تعدادی از داروها می توانند سطوح تری گلیسیرید را افزایش دهند. بنابراین قبل از مصرف هر گونه دارویی، ضروری است که با پزشک خود مشورت کنید.

 

سیگار کشیدن و ایجاد کلسترول بالا

کشیدن سیگار نقش مهمی در ایجاد کلسترول بالای خون دارد زیرا سبب کاهش سطح کلسترول و عمر شما می شود. بنابراین با ترک سیگار، سطح کلسترول بدن خود را در حد نرمال نگه دارید.

 

استرس

به نظر می رسد که استرس عامل بسیاری از بیماری های امروزی از جمله افزایش کلسترول می باشد. به هنگام استرس اغلب افراد سعی در تسکین خود با مصرف سیگار، نوشیدنی و غذاهای چرب  دارند. از این رو استرس طولانی مدت می تواند سطوح کلسترول را افزایش دهد.

 

بیماری های دیگر

بعضی بیماری ها مثل دیابت، کم کاری تیروئید یا تیروئید کم کار می تواند سطح کلسترول بدن را افزایش دهد. به همین دلیل فرد باید به طور منظم تحت آزمایش های پزشکی قرار گیرد تا سطوح کلسترول کنترل گردد و از سلامتی وی اطمینان حاصل شود. سایر بیماری هایی که می توانند سطوح کلسترول را افزایش دهند عبارتند از : دیالیز، سندرم کلیوی، بیماری گاموپاتی مونوکلونال ، سندرم کوشینگ و کم خوری عصبی.

 

علایم رایج کلسترول بالا

افراد دارای کلسترول بالا هیچ گونه علایم واضحی ندارد. کلسترول بالا نه تنها در افراد چاق بلکه در افراد لاغر نیز وجود دارد. با این حال خطر کلسترول بالا در افراد چاق و دارای اضافه وزن، بیشتر است. بیماری اغلب متعاقب موارد زیر کشف می شود: سنجش های پزشکی، بستری شدن برای سایر بیماری ها، آزمایشهای لازم برای اختلالات خونی یا عوارض قلبی عروقی، دیابت، پانکراتیت حاد و آزمایش خونی .

 

کلسترول بالا به آرامی پیشرفت می کند و علایم و نشانه های آن به هنگام بروز عوارض نمایانگر می شوند که معمولا شامل موارد زیر می باشد:

 

– درد قفسه سینه فراگیری وجود دارد که در زمان کوتاهی اتفاق می افتد. این درد بدون درمان از بین می رود ولی امکان عود مجدد آن وجود دارد.  این حالت ممکن است از چندین دقیقه تا حتی یک ساعت طول بکشد. درد قفسه سینه به هنگام فعالیت شروع می شود و هنگام استراحت کاهش می یابد. کوتاهی تنفس ممکن است با یا بدون تنگی سینه باشد. بیماران ممکن است از وجود درد در یک یا هر دو بازو، پشت، گردن، فک، یا حتی شکم شکایت کنند.

 

– وجود علایمی از اختلالاتی مثل تعریق، تهوع، سردرد، گیجی، کوتاهی تنفس، تنش عصبی و احساس خستگی دائمی.

 

– وجود گره های پوستی زرد و براق که در سطح پوست چشم ها، آرنج ها، باسن، پاشنه و کمر و قفسه سینه ظاهر می گردند و فاقد هر گونه خارش یا درد می باشند.

 

چه کسانی در معرض کلسترول بالا می باشند؟

بعضی از افرادی که در خطر میزان بالای کلسترول هستند، عبارتند از:

 

    افراد چاق یا دارای اضافه وزن

    افراد با رژیم غذایی ناسالم

    افراد مصرف کننده الکل، شراب و سیگار

    افراد مبتلا به دیابت و نارسایی مزمن کبدی یا کلیوی

 

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟

اگر شما علایم و نشانه هایی را که در بالا ذکر شد، دارا می باشید باید به پزشک مراجعه کنید تا به طور مستقیم مورد سنجش قرار بگیرید. علاوه بر این اگر به طور ناگهانی دچار درد قفسه سینه شدید همراه با سختی تنفس شدید، باید سریع مورد معالجه و معاینه قرار بگیرید چون احتمال دارد افزایش کلسترول شما شدید بوده باشد و سبب تعدادی بیماری شده باشد.

 

13 درمان خانگی برتر برای کلسترول بالا

1- دانه های گشنیز

بسیاری از افراد از تاثیرات بالقوه دانه های گشنیز جهت کاهش قند خون و غلبه بر علایم دیابت آگاهی دارند. با این حال به نظر کارشناسان، دانه های گشنیز علاوه بر تاثیرات ذکر شده توانایی کاهش سطح LDL و تری گلیسیرید را نیز دارند که در نهایت سبب کاهش علایم ناشی از کلسترول بالا می گردد.

 

برای استفاده از دانه گشنیز جهت کاهش سطح کلسترول، دستور العمل زیر را به کار ببرید :

 

– 2 تا 3 قاشق چای خوری از  پودر دانه های گشنیز ( برای تولید پودر می تواند دانه های گشنیز را آسیاب کرد)  و یک فنجان آب را آماده کنید.

 

– مواد را با هم مخلوط کرده و بگذارید تا بجوشد.

 

– بعد از جوشیدن آب، منتظر باشد تا به آرامی خنک گردد و سپس آن را بنوشید.

 

استفاده مداوم از این درمان خانگی سبب بهبود چشمگیر وضعیت کلسترول شما خواهد شد .

 

2- پیاز

در بین درمان های خانگی جهت کنترل سطح بالای کلسترول، مصرف پیاز یکی از موثرترین موارد می باشد. همانطور که پیش تر اشاره شد، وجود مقادیر زیادی از HDL در خون سبب کاهش خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب می گردد و مقادیر بالای LDL سبب افزایش خطر ابتلا به بیماری کرونری قلب می گردد.

 

مطابق با نتایج تحقیق دانشمندان، پیاز سبب افزایش HDL و کاهش LDL می گردد. پیاز همچنین غنی از ترکیبات پلی فنولیک به نام فلاونوئید می باشد که دارای خاصیت آنتی اکسیدانی، ضد سرطانی، ضد التهابی و ضد تکثیری می باشد. در یکی از پژوهش ها فلاونوئید موجود در پیاز، میزان کلسترول بد یا لیپوپروتئین کم حجم (LDL) افراد چاق را کاهش می داد.

 

برای استفاده از این درمان خانگی، مطابق دستورالعمل زیر عمل کنید:

 

– پیاز را به غذای خود بیافزایید. توجه داشته باشید که  بعد از مصرف آن در هر وعده غذایی به دلیل بوی بد دهان، به طور کامل دهان خود را بشویید.

 

– پیاز را رنده کرده و با یک سوم قاشق چایخوری از فلفل و یک فنجان دوغ مخلوط کنید. استفاده مداوم از این روش بسیار موثر می باشد.

 

– می توان پیاز را رنده و یک قاشق چایخوری از آن را با یک قاشق چایخوری از عسل مخلوط کرده و یکبار در روز مصرف کرد.

 

3- درمان مشکل کلسترول بالا با سیر

تعدادی از پژوهش ها توصیه می کنند که سیر ممکن است سبب کاهش سطوح کلسترول خون گردد و روند ایجاد آترواسکلروز را کند کرده و سطح فشار خون را نیز کاهش دهد. سیر محتوی ماده  فعال سولفوری به نام آلیسین می باشد که طبق نتایج حاصل از مطالعات انجام گرفته، آلیسین مانع ساخت کلسترول در کبد می گردد.

 

سیر همچنین به عنوان ماده کاهش دهنده کلسترول طبیعی بدن نیز شناخته شده می باشد. همه آنچه شما باید انجام دهید عبارت است از افزودن تکه های سیر به غذایتان می باشد که نه تنها سبب خوشمزگی غذا بلکه سبب کاهش کلسترول بدن نیز می گردد.

 

4- آجیل، دانه ها  و جوانه آن

آجیل هایی مانند بادام زمینی، گردو و بادام غنی از استرول و فیبر می باشد که به همین دلیل میزان کلسترول بالا را بهبود می بخشند. متخصصان بر این باورند که گردو  ممکن است سبب کاهش کلسترول و تری گلیسیرید گردد. بادام زمینی غنی از استرول های گیاهی (ذره فعالی که در غذاهای با پوشش سخت مثل گردو، بادام و کنجد وجود دارد) می باشد که سبب عدم جذب کلسترول از روده به خون می گردد.

 

علاوه بر این وجود کولین و لکتین در بادام زمینی سبب عدم حلالیت کلسترول در سایر بافت های بدن می گردد تا در نهایت از بدن خارج گردد. دانه هایی مانند لوبیای سبز، سویا و لوبیای قرمز غذاهای کاهنده کلسترول خون می باشند چون دارای مقادیر فراوانی فیبر قابل حل می باشد. فیبرهای قبال حل نه تنها سبب هضم بهتر می شود بلکه از جذب کلسترول در روده کوچک جلوگیری می کند.

 

جوانه لوبیای سبز نیز مانند خود لوبیا غذای کاهنده کلسترول می باشد و 67 برابر خود لوبیا دارای ویتامین C می باشد. فیبر بالای موجود در آن عاملی برای دفع بیشتر کلسترول می گردد و از ایجاد پلاک در دیواره شریان ها ممانعت می کند. بدین منظور مصرف مرتب آجیل، دانه ها و جوانه آنها سبب بهبودی علایم کلسترول بالا می گردد.

 

5- سیب

کاربرد سیب به عنوان عامل کاهنده کلسترول خون یکی از درمان های  محدود شناخته شده خانگی می باشد که کارایی لازم را هم دارا می باشد. سیب ها دارای مقادیر فراوانی فیبر های قابل حل می باشد که در کنار آن، پکتین موجود نوعی از این فیبر های قابل حل می باشد. ویتامین C به همراه پکتین کلسترول موجود در کبد اتصال می یابد تا از طریق صفرا خارج شده تا اثر کاهندگی خود را بر روی کلسترول بالا اعمال کند. مصرف منظم سیب نه تنها سبب کاهش سطح کلسترول شما می گردد بلکه سبب می شود تا پوست زیبا به نظر برسد.

 

6- درمان مشکل کلسترول بالا با قارچ

استفاده از قارچ ها یکی از موثرترین درمان های خانگی برای درمان مشکل کلسترول بالا می باشد . گروه های زیادی از مواد موجود در قارچ می توانند عاملی برای کاهش سطوح کلسترول گردند.

 

از جمله :

 

بتا گلوکان

نوعی از فیبر قابل حل که از جذب کلسترول به خون ممانعت می کند.

 

اریتادنین

ماده فعالی که می تواند متابولیسم فسفولیپیدهای کبدی را تغییر دهد.

 

موینولین

سبب توقف متابولیسم کلسترول کبدی می گردد. ساختار این مواد ممکن است به دلیل تنوع قارچ ها با همدیگر تفاوت داشته باشد. بهتر است قارچ ها جهت کاهش اختلالات ناشی از افزایش کلسترول به خون اضافه گردند.

 

7- کاهو

کاهو سبزی ای  است که مقادیر فراوانی سلولز جهت کاهش چربی خون دارد. سلولز در بدن انسان جذب نمی گردد. جهت درمان چاقی و کاهش جذب غذاهی مصرفی در بدن به کار می رود و همچنین سبب کاهش LDL (کلسترول بد) می گردد. همچنین دانشمندان دریافته اند که اثرات مرگ آور کاهو به خاطر حضور موادی است که سبب افزایش پراکسیداسیون لیپید می گردد.

 

8- چای ( چای سبز، سیاه و نارنج)

چای به دلیل خاصیت آنتی اکسیدانی بسیار شناخته شده می باشد. امروزه دانشمندان دریافته اند که چای سبب کاهش کلسترول LDL می گردد. چای سیاه قادر به کاهش 10 درصدی سطوح لیپیدی در طول سه هفته می باشد. تحقیقات نشان داده است که چای نارنج فاقد هر گونه چربی است و مقادیر کمی سدیم دارد و همچنین دارای مالونیک اسید است که سبب کاهش چربی خون و خروج چربی اضافی از بدن می گردد. خاصیت آنتی اکسیدانی قدرتمند موجود در چای سبز به دلیل وجود EGCG می باشد که باعث کاهش کلسترول بد (LDL) می گردد.

 

 

دستور العمل زیر را به کار ببرید:

 

یک قاشق چایخوری از چای سبز را در فنجانی از آب بریزید و سپس بجوشانید و آن را از صافی رد کنید. در حالی که  سرد می شود، مقداری عسل به آن اضافه کنید و تا وقتی گرم است بنوشید. برای اینکه بهترین نتیجه برای شما حاصل شود بهتر است این نوشیدنی را سه بار در روز بنوشید.

 

9- درمان مشکل کلسترول بالا با انگور فرنگی هندی

مطابق با پژوهش های محققان، انگور فرنگی هندی توانایی بالقوه ای جهت کاهش لیپید دارا می باشد. انگور فرنگی هندی عضلات قلب را قوی تر می کند، بنابراین قلب با قدرت بیشتری خون را به سراسر بدن پمپاژ می کند. با کاهش تجمع کلسترول اضافی، کرومیوم سبب کاهش خطر آترواسکلروز یا پلاک ساخته شده در شریان ها می شود که می تواند سبب کاهش خطر سکته و حمله قلبی گردد.

 

محتوای آهنی موجود در انگورفرنگی هندی دارای اثراتی می باشد که عبارتند از: ساخت گلبول های قرمز جدید، اکسیداسیون سلول ها جهت بهبودی حداکثری، ساخت مجدد سلول های تنفسی و پاک کردن عروق خونی و شریان ها. برای استفاده از این درمان خانگی باید یک قاشق چایخوری از انگور فرنگی هندی را با یک فنجان آب گرم مخلوط کنید و قبل از خوردن صبحانه، آن را بنوشید.

 

10- سرکه سیب

سیب به عنوان یکی از بهترین درمان های طبیعی خانگی برای  سطوح بالای کلسترول می باشد. یکی از بهترین مزایای سرکه سیب کاهش سطح کلسترول توتال و تری گلیسیرید می باشد. سرکه سیب دارای پکتین و استیک اسید است. پکتین اسید سبب کاهش کلسترول بد (LDL) می گردد در حالی که استیک اسید سبب کاهش وزن در چاقی ناشی از کلسترول بالا می گردد.

 

یک قاشق چایخوری از سرکه سیب را با یک فنجان آب مخلوط کرده و دو تا سه بار در روز آن را بنوشید. این دستورالعمل را به مدت یک ماه مداوم انجام دهید تا شاهد نتایج آن باشید. جهت خوشمزگی مخلوط می توان مقادیری از آبهای میوه هایی مانند پرتقال، انگور یا سیب به آن اضافه کرد. همچنین می توان سه قاشق چایخوری عسل را با سه قاشق چایخوری از سرکه سیب  و دو فنجان آب داغ مخلوط کرد. این مخلوط را دوبار در روز بنوشید.

 

11- پرتقال

پرتقال دارای چربی های حلقوی می باشد و غنی از ویتامین C است که برای بدن بسیار نشاط آور و مغذی می باشد. آب پرتقال علاوه بر مغذی بودن، دارای اثرات درمانی می باشد. پرتقال متشکل از مواد دیگری نیز هست که می تواند باعث کاهش تولید کلسترول در کبد گردد. مطالعات نشان می دهد که پرتقال سبب کاهش کلسترول بد (LDL) و افزایش میزان کلسترول خوب (HDL) می گردد.

 

بنابراین ضمن محافظت از کبد، خطر بیماری قلبی عروقی به ویژه بیماری کرونری قلبی را می کاهد. طی انتشار مقاله ای با عنوان ” لیپید ها در سلامتی و بیماری” نتایج نشان می داد که مصرف طولانی مدت و منظم آب پرتقال ممکن است سبب کاهش سطوح کلسترول گردد. برای کسب نتایج عالی باید حدود یک لیوان از آب پرتقال تازه را دو تا سه بار در روز نوشید.

 

12- درمان مشکل کلسترول بالا با روغن نارگیل

یکی از موثرترین درمان های خانگی برای کلسترول بالا به شمار می آید. روغن نارگیل دارای چربی اشباع شده ای به نام لوریک اسید، نوعی از MCT (تری گلیسیریدهای با زنجیره متوسط) می باشد. این اسید چرب نسبت به سایر چربی ها هضم آسان تری دارد. اثبات شده است که لوریک اسید سبب افزایش میزان HDL در خون و بهبود میزان کلسترول می شود.

 

این اسید چرب با تبدیل کلسترول به پرگننولون ( ماده پیش ساز بسیاری از هورمون های مورد نیاز بدن) سبب کاهش کلسترول می گردد و همچنین سبب بازگشت فعالیت عادی تیروئید می شود. بدین منظور می توان مقداری روغن نارگیل را به سالاد یا غذای افزود یا آن را به عنوان روغن پخت و پز غذا به کار ببرید یا می توان یک قاشق غذاخوری از روغن نارگیل را به صورت روزانه مصرف کرد.

 

13- جوی دو سر

جو دوسر هدیه ای گران قیمت از جانب طبیعت برای زندگی می باشد. جوها علاوه بر کاربرد مراقبتی برای سلامتی، در پیشگیری و درمان بسیاری از بیماری ها نقش دارند. نقش موثر جو ها در درمان کلسترول بالا خاص می باشد چون غنی از فیبرهای قابل حل برای کاهش کلسترول بد (LDL) یا لیپوپروتئین کم حجم می باشد. جوی دو سر همچنین سبب کاهش جذب کلسترول می گردد پس با مصرف منظم جوی دو سر کلسترول بالای خود را کنترل کنید.

نکات اضافی درمورد درمان مشکل کلسترول بالا

علاوه بر مصرف درمان های خانگی که در بالا اشاره شد، باید موارد زیر را نیز رعایت کنید تا چربی خون روزانه خود را کنترل کنید:

 

– رژیم غذایی متشکل از میوه های تازه، سبزیجات ( کمتر از 500 گرم به طور روزانه) و فیبرهای لبنی مصرف کنید. باید میوه ها را بیشتر از آب میوه ها مصرف کنید.

 

– باید حداقل 3 بار در هفته ماهی بخورید و حداقل یکبار در هفته از دانه ها (لوبیا سبز، شیرینی دانه ای و …) مصرف کنید. اگر گوشت مصرف می کنید گوشت های نازک بدون چربی، پوست و تاندون را انتخاب کنید.

 

– هر هفته فقط دو عدد تخم مرغ بخورید.

 

– در طول روز مقادیر فراوانی آب بنوشید (از جمله چای سبز) .

 

– غذاهای سرخ شده را به دلیل دارا بودن مقادیر فراوان چربی و روغن مصرف نکنید.

 

– غذاهای غنی از کلسترول مانند چربی، پوست مورغ و زرده تخم مرغ را نخورید.

 

– شیرینی های ( مانند مربا، آبنبات و بستنی)  زیادی را مصرف نکنید.

 

– شراب یا الکل ننوشید.

 

– سیگار نکشید.

 

– از رژیم غذایی غنی از فروکتوز اجتناب کنید چون می تواند سطح کلسترول LDL خون را افزایش دهد.

خواب نیز در کودکان مثل خوردن غذا لازم می باشد، اما اکثر کودکان برای خوابیدن مشکل دارند و سر وقت نمی خوابند. بی خوابی در اکثر کودکان از ابتدای شی شروع می شود که به آن بی خوابی شبانه می گویند.

 

نیاز به خوابیدن و استراحت در افراد مختلف می باشد و به سن شخص بستگی دارد، به عنوان مثال به طور متوسط یك كودك دوازده ساله به نه ساعت خواب و یك كودك چهار ساله به یازده و نیم ساعت خواب احتیاج دارد، البته این مسئله بین كودكان با هم در یك سن فرق می كند.

 

كودكی كه شبها با آرامش و به حد كافی خوابیده ، روز بعد به موقع از خواب بیدار می شود و ا گر به حد كافی نخوابد ، صبح روز بعد به علت كافی نبودن مقدار خواب بهانه گیر و كج رفتار می شود و كمتر شاد به نظر می رسد و انرژی كمتری دارد در بچه های بزرگتر ، به اندازه نبودن خواب شب آنها را خسته ، كند و حساس می كند و نمی توانند بر روی درس تمركز كنند.

 

عواملی که سبب دیر به خواب رفتن در کودکان می‌شود

یکی از تاثیر گذار ترین عوامل در خوابیدن کودکان والدین می باشند. برخی از کودکان عادت داردند قبل از خواب یکی از والدین در کنار آن ها باشند و اگر والدین نباشند نمی تواند بخوابند. دیر خوابیدن کودکان می تواند عوامل مختلفی داشته باشد.

 

وقتی می‌بینید کودک شما در به خواب رفتن مشکل دارد، بهتر است به موارد زیر توجه کنید:

 

آیا ساعت مشخص و منظمی برای رفتن کودک به تخت وجود دارد؟

 

آیا کودک در تخت خود احساس خوبی دارد (به عنوان مثال محیط اتاق خواب برایش مطبوع است؟ خیلی روشن یا تاریک نیست؟ زیاد گرم یا سرد نیست؟ آیا تخت مرتب شده و یا تشک خوبی دارد؟ )

 

آیا بچه‌های متعدد در یک اتاق می‌خوابند و همدیگر را بیدار نگه می‌دارند؟

 

آیا کودک شما در طول روز مسائلی داشته که فکرش را به طور مداوم مشغول می‌دارد و وی را هیجان زده می‌کند و باعث اختلال در خواب می‌شود؟ (مثال: هیجانات ، دعوا و درگیری ، فیلم‌های مهیج و یا تولد بچه دیگر )

 

آیا ممکن است سر و صدا زیاد باشد و مانع خواب کودک شود؟

 

آیا مهمان آمده و کودک تمایل دارد ترجیحا بیدار بماند؟

 

آیا کودک در اتاق وقتی تنها است احساس ترس می‌کند؟

 

در کل دلایل متفاوتی می‌تواند باعث نرفتن به موقع کودک به طرف تخت خود شود.

 

عوارض دیر خوابیدن روی کودکان

خواب کافی و بموقع و تغذیه مناسب باعث دفع مواد زاید سمی از بدن وجلوگیری از چاقی و پوکی استخوان در کودکان می‌شود.

 

دیر خوابیدن دختران باعث بیشتر شدن خطر ابتلا به پوکی استخوان میگردد .

 

– دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب باعث می‌شود تجمع مواد سمی در بدن میگردد و باعث می شود آمادگی جسمی و مغزی دچار مشکل شود .

 

– دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن باعث حذف شدن ومهمترین وعده غذایی کودکان میگردد. کودکانی که دیر از خواب بیدار می شوند دیگر تمایلی به خوردن صبحانه نخواهند داشت و همین باعث بوجود آمدن اختلالاتی در بدن آنها میگردد.

 

– کاهش میزان رشد قدی در کودکانی که شبها دیرترمی خوابند بیشتر دیده می شوند . همچنین کودکانی که شبها دیر می خوابند رشد تحصیلی کمتری نسبت به سایر کودکان دارند .

 

– دیر خوابیدن کودکان و نوجوانان باعث ایجاد چاقی در آنها می شوند برطبق تحقیقات دانشمندان روی 2200 کودک و نوجوان 9 تا 16 ساله نشان دهنده آنست که میزان احتمال چاقی در آن دسته از کودکانی که دیر می‌خوابند، نسبت به سایر کودکان 5/1 برابر بیشتر است.

 

– کودکانی که برنامه خوابی منظمی دارند معمولا قانون پذیر تر و دارای نظم فکری بهتری نسبت به سایر کودکان که دیر به رختخواب می روند هستند .

 

– در کودکانی که دیر به رختخواب میروند احتمال بروز افسردگی بیشتر از کودکانی است که خواب منظم و دقیقی دارند.

 

– یکی از دلایل مسایل بدغذایی کودکان ممکن ست به مشکلات و اختلالات خواب آنها مربوط باشد . پس با اصلاح الگوی خواب کودکان میتوان به مشکلات تغذیه ای نیز بهبود بخشید.

 

– دیر خوابیدن باعث کاهش میزان یادگیری کودکان میگردد.

 

روش‌های نظم بخشیدن به ساعت خواب کودک

روان شناسان به راهکارهای زیر برای نظم بخشیدن به ساعت خواب کودکان اشاره می‌کنند:

 

ـ ابتدا در مورد فواید خواب به موقع با فرزند خود صحبت کنید و نگران عادت فرزندان نباشید، زیرا این امکان وجود دارد که تغییر عادت در آنها اتفاق بیفتد.

 

ـ در شیوه زندگی خود بازنگری داشته باشید و عواملی که مانع خواب به موقع فرزندتان می‌شود، شناسایی کنید.

 

ـ قبل از خواب فضای آرام و بدون تنشی را برای فرزندتان فراهم کنید و با تهدید او را برای خواب آماده نکنید.

 

ـ کودک خود را قبل از خواب نوازش کنید.

 

ـ در اتاق خواب فرزندتان از چراغ خواب با نور ملایم استفاده کنید زیرا اگر نور شدید باشد مانع ترشح ملاتونین که هورمون تاریکی و خواب است، می‌شود.

 

– قبل از خوابیدن کودک برای او قصه بگویید ولی به این نکته توجه داشته باشید که اگر سن او کم است باید برای او لالایی بخوانید.

 

– به فرزندان خود قبل از خوابیدن بازی های ذهنی را آموزش دهید. بازی هایی همچون شمارش ستاره ها و… .

 

– قبل از خوابیدن کودکان، با آن ها بازی های پر جنب و جوش و هیجان انگیز انجام ندهید.

 

ـ برای بهتر خوابیدن فرزندتان روش‌های تن آرامی را به او یاد دهید تا بدن خود را شل کند و راحت‌تر بخوابد.

اصل ماجرا بر کنجکاوی ذاتی، روح حقیقت‌جو، ذهن باز و آزاده‌خو بودن قرار داشت. وقتی در خانواده‌ای بودائی و در کشور ژاپن به دنیا آمد، کسی فکر نمی‌کرد همین نوزاد روزی راهی ایران اسلامی شود و آداب بودا را کنار گذاشته و حقیقت اسلام و مذهب شیعه را درک کند. «فاطمه هوشیمو» بانوی تازه‌مسلمان و مستبصری است که در حالی که به مذهب شیعه مشرف شده که با نیت هجرتی دائمی به ایران اسلامی وارد شده تا بتواند مسلمان مفیدتری باشد، هرچند رعایت موازین اسلامی و شرعی مانند رعایت حجاب در ایران بسیار راحت‌تر از کشور ژاپن است. این طور است که عشق و ارادت به حضرت فاطمه علیها السلام موجب شد تا «آتسوکو هوشیمو» نام خود را به «فاطمه» تغییر دهد تا یادش بماند از کدام بانوی بزرگ باید الگو بگیرد.

در گفت‌وگویی که با «فاطمه هوشیمو»، بانوی تازه‌مسلمان صورت گرفت، به بررسی رویدادهای زندگی او و جریان مشرف شدنش به دین اسلام پرداخته است. این مستبصر ژاپنی توضیح می‌دهد: من چیزهای زیبای زیادی در اسلام می‌دیدم، این‌که انسان را دارای شأن و مقام می‌داند به‌اندازه‌ای که نباید خودش را در لابه‌لای آلودگی‌های دنیا و گناه غرق کند، این‌که باید خودش را به‌سوی خوبی‌ها بالا بکشد و آن ذات پاکی را که خدا در ابتدا به او هدیه داده حفظ کند. درباره تاریخ اسلامی ایران هم رویداد انقلاب اسلامی و آن‌همه جان‌فشانی و تلاش امام خمینی(ره) و مردم مسلمان برایم خیلی جالب و محترم است، این‌که مردمی بدون هیچ پشتوانه مالی و فقط با تکیه بر ایمان و اعتقاد به خدا، حقیقت توکل را نشان دادند و در آخر هم مفهوم آن یاری خدا که در قرآن وعده داده، در انقلاب اسلامی ایران و بعدها در دفاع مقدس مشخص شد. این‌ها نکته‌های مهم و بسیار ارزشمندی بود که مانند آن را در هیچ کتاب و داستان و افسانه‌ای هم نشنیده و هم نخوانده بودم. مواضع ایران هم برایم جالب بود، چون بر اثر مطالعاتی که درباره ادیان داشتم، بر مسائل سیاست بین‌الملل هم تا اندازه‌ای مسلط شده بودم و دوست داشتم بدانم چه شده که این نوع انقلاب پیروز شد و چه عاملی باعث شد که تعداد زیادی جوان پشت‌سر یک مرد دینی بایستند و انقلاب کنند. این نوع آشنایی باعث شد تا من هم دیدگاه مقاومت را که به‌دنبال آن بودم در انقلاب اسلامی ایران پیدا کنم و هم نقش دین را در آن ببینم. این پله اول آشنایی من با اسلام بود که باعث شد به مطالعه و مقایسه اسلام با سایر دین‌ها بپردازم و درنهایت هم سعادت حقیقی به من روی آورد و به مذهب شیعه مشرف شدم.

ـ می‌دانیم که شما سال‌هاست در ایران زندگی می‌کنید، چه شد که بعد از مسلمان شدن به کشور خودتان یعنی ژاپن برنگشتید و در ایران ماندید؟

مسلمان شدن من در ایران اتفاق افتاد و من این هدیه بزرگ و ارزشمند را در این کشور تجربه کرده‌ام، به همین دلیل است که دوست دارم در کشوری زندگی کنم که مناسک اسلامی را انجام می‌دهند و از لحاظ رعایت حجاب آزادی دارم، درواقع من بر این موضوع تأکید می‌کنم که زندگی کردن در ایران را نه‌فقط بر ژاپن، بلکه بر تمام دنیا ترجیح می‌دهم.

شاید از من سؤال کنید که؛ مگر درس خواندن یا زندگی کردن در کشور دیگری مثل ژاپن که کشور مادری من است، چه اشکالی دارد؟ به این سؤال این جواب را می‌دهم که هر جایی در دنیا که انسان می‌تواند در آنجا مسلمان مفیدتری باشد و بهتر بندگی خدا را کند، باید به آنجا برود. من چنین احساسی را در ایران دارم و به همین دلیل در اینجا مانده‌ام.

ـ یعنی احساس می‌کنید که در ایران مسلمان مفیدتری هستید؟ مگر نمی‌توان در ژاپن فعالیت‌های اسلامی انجام داد؟

من چنین احساسی دارم، به‌عنوان مثال برای رعایت حجاب در ایران آزادتر هستم، در حالی که در ژاپن با سختی‌ها و گرفتاری‌هایی مواجه می‌شویم که گاهی نیروهای امنیتی با حجاب داشتن خانم‌های مسلمان مخالفت می‌کنند، این در حالی است که در ایران به‌راحتی می‌توانم چادر بر سر بگذارم و در هر شهر و روستایی آزادانه رفت‌وآمد کنم، ولی در ژاپن بارها مورد سؤال و جواب و حتی برخورد پلیس قرار می‌گرفتم.

ـ چرا؟ حجاب زن مسلمان چه خطری برای آن‌ها دارد؟

شاید آن‌ها تصور می‌کنند که من با حجابی که دارم، سعی می‌کنم که فرهنگ و آداب خاصی را بین مردم ترویج بدهم، برای همین بوده که وقتی در ژاپن از شهری به شهر دیگر سفر می‌کردم، در فرودگاه مدت‌ها معطل می‌شدم، چون پلیس من را مورد سؤال قرار می‌داد و کنکاش می‌کرد تا بداند چرا موهای سر و بدنم را پوشانده‌ام. آن‌ها از حجاب خانم‌ها می‌ترسند و این اتفاق دلایل زیادی می‌تواند داشته باشد؛ مثلاً اسلام‌هراسی را در همه کشورها و ازجمله در ژاپن تا اندازه‌ای به‌وجود آمده است، در حالی که من معتقد هستم هر انسانی در هر جای دنیا می‌تواند آزادانه از طریق وب‌سایت‌های اینترنتی درباره اسلام حقیقی، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام تحقیق کند و به این نتیجه برسد که اسلام جز سلامتی، امنیت و آرامش برای انسان ندارد.

در مجموع من این طور فکر می‌کنم که در ایران مسلمان بهتر و مؤثرتری هستم و به همین دلیل ایران را برای زندگی انتخاب کرده‌ام. البته این نکته را بگویم که از لحاظ اقتصادی در کشور خودم زندگی بسیار بهتری داشتم اما این موضوعات ربطی به دین ندارد و از این بابت ناراحت نیستم و هیچ اشکالی ندارد، چون هدفم چیز دیگری است و به‌عنوان یک مسلمان شیعه احساس می‌کنم که وظیفه بسیار سنگینی دارم. من با همان اتفاق مهم و اثرگذار انقلاب جمهوری اسلامی ایران بیدار شدم، احساس می‌کنم که باید به این کشور خدمت کنم. وقتی فکر می‌کنم که شاید بتوانم به یک جوان ایرانی کمک کنم تا اسلام را بهتر بشناسد، احساس وظیفه می‌کنم چون همین انقلاب و حکومت به من کمک کرد تا راه اسلامی را بشناسم و زندگی بهتری داشته باشم.

ـ اشاره کردید که نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران احساس دین می‌کنید، دلیل این اتفاق چیست؟

ماجرا به زمان مسلمان شدن من مربوط است و این‌که انقلاب اسلامی در ایران زمینه مسلمان شدنم را فراهم کرده بود. من در خانواده‌ای به دنیا آمدم که همه آن‌ها به‌طور وراثتی آیین بودائی را به‌عنوان مذهب اصلی خود پذیرفته بودند. طبیعی بود در چنین خانواده‌ای، من هم با این آیین آشنا شده و انس می‌گرفتم. البته ما در شهر کوچکی در ژاپن زندگی می‌کردیم؛ اما در آنجا هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر، مردم شهرهای کوچک‌تر تعهد و پایبندی خاصی نسبت به آیین و دین خود نشان می‌دهند.

ـ با داشتن چنان خانواده‌ای و قرار گرفتن در آن جامعه غیرمسلمان، چه اتفاقی افتاد که شمانسبت به آموزه‌های اسلام و انقلاب اسلامی در ایران شناخت پیدا کردید؟

حقیقت این است که من از دوران کودکی‌ام کمی کنجکاو بودم. این کنجکاوی در امور و مسائل اعتقادی بیشتر بود، به‌عنوان مثال چون خانواده‌ام بودائی بودند، خیلی سؤال می‌کردم تا بدانم حقیقت بودا چیست. به رفتارهای بزرگ‌ترها با دقت نگاه می‌کردم و برای هر رفتارشان که منشأ اعتقادی و فکری داشت، دلیلی می‌خواستم. از همان دوران نوجوانی علاقه زیادی برای شناخت بیشتر بودا داشتم.

همین حس کنجکاوی باعث شده بود تا به کتاب‌ها و منابع زیادی مراجعه کنم تا جواب پرسش‌های ذهنی‌ام را بگیرم. در مدرسه هم به ما یاد می‌دادند که بهترین دین را داریم، اما همین مطالب بود که من را نسبت به دین‌های دیگر متعجب می‌کرد، البته به‌غیر از کتاب‌ها، به معبدهای بودائی هم می‌رفتم.

ـ درباره دین‌های دیگر مانند یهودیت و مسیحیت هم تحقیق کرده بودید؟

بله. وقتی بزرگ‌تر شدم، با تعدادی از افراد مسیحی‌مذهب در ژاپن آشنا شدم و مطالبی درباره دین مسیحیت از آن‌ها یاد گرفتم. حتی گاهی اوقات به کلیساها می‌رفتم تا مراسم دینی آن‌ها را از نزدیک ببینم. البته آن زمان به‌درستی نمی‌دانستم و درک نمی‌کردم که کدام دین کامل‌تر و جامع‌تر است، به همین دلیل تلاش می‌کردم تا مطالب بیشتری درباره خالق عالم هستی و پیامبران خدا بدانم تا بتوانم راه صحیح زندگی کردن و خداپرستی را تشخیص بدهم، تا اینکه در حین همین تحقیقات بود که به مطالبی راجع به انقلاب اسلامی در ایران برخورد کردم و زمینه آشنایی با دین اسلام فراهم شد.

ـ چه‌چیز باعث شد در کنکاش و جست‌وجو میان ادیان، متوجه موضوع انقلاب اسلامی ایران شوید؟

همان روزها که درباره دین‌های مختلف مطالعه می‌کردم و زندگی پیامبران خدا و روش و منش پیروان ادیان و فرقه‌های مختلف را می‌خواندم، واقعه یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد. باید تأکید کنم که نقطه مهم و اتفاق بسیار جالب و تأثیرگذار برای زندگی من طی واقعه یازدهم سپتامبر سال 2001 روی داد. آن روزها نوک پیکان حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به‌سمت جمهوری اسلامی ایران اشاره رفته بود و مسلمان‌ها را متهم این واقعه می‌دانستند.

البته جالب است این را به‌عنوان کسی که آن زمان با ایران آشنایی درستی نداشته و اسلام را نمی‌شناخته، عنوان کنم که حقیقت این بود که خود صهیونیست‌ها و دشمنان اسلام و ایران خبر نداشتند با این کار و تهاجم یک‌طرفه به‌سمت ایران اسلامی تا چه‌اندازه فکرهای مردم هشیار را نسبت به ایران و اسلام حساس می‌کنند، به‌قول شاعر ایرانی، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.

همین اتفاق برای من زمینه‌ای شد تا برای پیدا کردن دلیل و عوامل این اتفاق‌ها، به ایران و گذشته این کشور رجوع کنم. رجوع به تاریخ نقطه مهمی را روشن می‌کند و آن ورود اسلام به ایران است. اما این سؤال مهمی بود که باید جواب آن را پیدا می‌کردم؛ اسلام چیست و مسلمان‌ها چه‌کسانی هستند؟ چرا گروهی از دولت‌ها از مسلمان‌ها ترس دارند؟ اسلام کدام منافع دولتمردان و ثروتمندان را به خطر می‌اندازد که آن‌ها از اسلام دوری می‌کنند در حالی که مردم ستمدیده از آن بیشتر استقبال می‌کنند؟ آزادی فکری در کدام دین است؟ این‌ها سؤالاتی بود که آن زمان شکل پررنگ‌تری به خود گرفت و ذهنم را به‌شدت مشغول کرده بود. مطالعه‌های زیادی کردم و مطالبی از سایت‌ها و کتاب‌های مخالف و موافق ایران خواندم. طی تحقیقاتی که انجام می‌دادم، عنوان «انقلاب اسلامی ایران» یکی از کلیدواژه‌های اصلی در تحقیقاتم بود، به‌عبارت دیگر شاید باید ایران را با انقلاب اسلامی آن تعریف کنیم، چون همین عبارت است که ذهن خیلی از مردم آزادی‌خواه را به‌سمت اسلام جلب کرده است.

ـ با این توضیحاتی که دادید شاید باید این طور نتیجه بگیریم که شما یکی از افرادی هستید که با رویداد یازده سپتامبر با اسلام آشنا شده‌اید.

همین طور است. البته قبل از آن هم آشنایی کمی با اسلام پیدا کرده بودم ولی آن واقعه مثل تلنگری بود که من را به خودم آورد و نام اسلام را در ذهنم درخشان‌تر کرد، چون می‌خواستم مردم مسلمان را بشناسم. هر بار رسانه‌های کشورها درباره نقش داشتن مسلمان‌ها در این حادثه می‌گفتند، نمی‌توانستم باور کنم، مانند فیلمی بود تا گروهی را مقصر جلوه بدهند، غافل از اینکه خودشان عامل ترویج اسلام شده‌اند. من هم هرچه بیشتر درباره این اتفاق بررسی می‌کردم، می‌فهمیدم که این اتفاق، کار دشمنان اسلام است.

در این میان باید درباره ایران می‌دانستم و به کلیدواژه انقلاب اسلامی رسیدم، انقلابی بر مبنای آموزه‌های اسلام و با رهبری و هدایت مردی شجاع و ازخودگذشته به‌نام امام خمینی(ره)، چقدر این مرد دوست‌داشتنی بود. دلم می‌خواست درباره فکر و اندیشه او وقتی مردم را به مبارزه با ظلم دعوت می‌کرد، بیشتر بدانم. همه حرف‌هایش بر اساس اسلام بود. هر بار بیشتر از قبل با حقانیت قیام امام خمینی(ره) و مردم ایران آشنا می‌شدم و هر بار این سؤال در ذهنم پررنگ و پررنگ‌تر می‌شد که مگر اسلام چیست و مسلمانان چه‌کسانی هستند که این‌قدر مظلوم واقع شده‌اند. به‌نظرم می‌آمد که حتماً حقیقتی در اسلام وجود دارد که هر قدر دشمنانش سعی می‌کنند آن را کم‌رنگ جلوه بدهند، باز هم بیشتر قدرت می‌گیرد.

ـ از مطالعه درباره اسلام، آن هم به‌تنهایی و بدون راهنما، احساس خستگی نمی‌کردید؟

اصلاً خسته نمی‌شدم، فقط حس شیرینی بود که دلم می‌خواست بیشتر بدانم. برای رسیدن به جواب هم به سایت‌های اسلامی زیادی سر زدم و مطالب آن را خواندم. هر روز لینک‌های جدیدی درباره انقلاب اسلامی پیدا می‌کردم و این مطالعات برایم لذت‌بخش بود، به‌طوری که زمان زیادی برای این کار می‌گذاشتم و نه‌تنها از ادامه آن احساس خستگی نمی‌کردم، بلکه هر روز به شدت اشتیاقم نسبت به آشنایی با اسلام اضافه می‌شد. همان زمان بود که دانستم از اسلام سیاه‌نمایی می‌کنند و می‌خواهند حق را باطل نشان بدهند و این همان کاری بود که با انقلاب اسلامی ایران می‌کردند، در حالی که آن را برای مردم آزاده بیشتر جلوه می‌دادند.

ـ در اسلام چه‌چیزی این اندازه جلب‌توجه شما را کرده بود؟

من چیزهای زیبای زیادی در اسلام می‌دیدم، این‌که انسان را دارای شأن و مقام می‌داند به‌اندازه‌ای که نباید خودش را در لابه‌لای آلودگی‌های دنیا و گناه غرق کند، این‌که باید خودش را به‌سوی خوبی‌ها بالا بکشد و آن ذات پاکی را که خدا در ابتدا به او هدیه داده حفظ کند.

درباره تاریخ اسلامی ایران هم رویداد انقلاب اسلامی و آن‌همه جان‌فشانی و تلاش امام خمینی(ره) و مردم مسلمان برایم خیلی جالب و محترم است، این‌که مردمی بدون هیچ پشتوانه مالی و فقط با تکیه بر ایمان و اعتقاد به خدا، حقیقت توکل را نشان دادند و در آخر هم مفهوم آن یاری خدا که در قرآن وعده داده، در انقلاب اسلامی ایران و بعدها در دفاع مقدس مشخص شد. این‌ها نکته‌های مهم و بسیار ارزشمندی بود که مانند آن را در هیچ کتاب و داستان و افسانه‌ای هم نشنیده و نخوانده بودم. مواضع ایران هم برایم جالب بود. چون بر اثر مطالعاتی که درباره ادیان داشتم، بر مسائل سیاست بین‌الملل هم تا اندازه‌ای مسلط شده بودم و دوست داشتم بدانم چه شده که این نوع انقلاب پیروز شد و چه عاملی باعث شد که تعداد زیادی جوان پشت‌سر یک مرد دینی بایستند و انقلاب کنند. این نوع آشنایی باعث شد تا من هم دیدگاه مقاومت را که به‌دنبال آن بودم در انقلاب اسلامی ایران پیدا کنم و هم نقش دین را در آن ببینم. این پله اول آشنایی من با اسلام بود که باعث شد به مطالعه و مقایسه اسلام با سایر دین‌ها بپردازم و درنهایت هم سعادت حقیقی به من روی آورد و به مذهب شیعه مشرف شدم.

ـ شما در ابتدا به اسلام مشرف شدید و بعد از آن شیعه را شناختید؟

اول اسلام را شناختم، البته این شناخت جدا از شناخت ائمه اطهار علیهم السلام نبود، چون آن‌ها را به‌عنوان مردان مسلمان می‌شناختم. اما وقتی که اطمینان پیدا کردم که دین اسلام همان دین حقیقی است که باید آن را درک کنم و به دستوراتش عمل کنم، ضرورت داشت که شهادتین را بگویم.

ـ شهادتین را در همان شهر گفتید؟

شهری که ما در آن زندگی می‌کردیم شهری کوچک بود و چون بیشتر مردم بودائی بودند، هیچ نوع مرکز اسلامی در آنجا وجود نداشت، به همین دلیل در وب‌سایت‌های اینترنتی جست‌وجو کردم و مرکز اسلامی در توکیو را پیدا کردم. با آن مرکز تماس گرفتم و ماجرا را برای آن‌ها توضیح دادم. این شد که آن‌ها من را راهنمایی کردند و بعد از خواندن شهادتین، به اسلام مشرف شدم. بعد از آن مدت بیشتری درباره ائمه اطهار علیهم السلام و مذهب شیعه مطالعه و بررسی کردم و درنهایت به این مذهب مشرف شدم.

ـ در این میان با مذاهب دیگر هم آشنا شده بودید؟

حقیقت این است که از همان روزهای اول که درباره اسلام مطالعه می‌کردم، علاقه داشتم رویکردهای سیاسی آن را بدانم، در عین حال با چهره‌های شاخص اسلام آشنا شدم و برای اینکه بدانم مسلمان‌ها چطور زندگی می‌کنند، زندگینامه امامان معصوم علیهم السلام را هم می‌خواندم.

از طرف دیگر وقتی درباره انقلاب اسلامی ایران مطالعه می‌کردم دانستم که بیشتر مردم ایران، شیعه هستند. همین مردمی که آن رویداد و پیروزی بی‌نظیر را رقم زده بودند و ایمان قوی داشتند، اکثراً شیعه‌مذهب بودند. البته درباره مذهب اهل‌تسنن هم مطالعه‌های زیادی انجام دادم. ولی نقاط قوت و قابل‌توجهی در شیعه پیدا کردم که باید به آن توجه می‌کردم. درنهایت هم هر دو مذهب اهل تسنن و تشیع را با یکدیگر مقایسه کردم. چند نکته برایم مشخص بود که همه کارهای خدا بر اساس حکمت و نظم است، پس وقتی در تمام طول تاریخ فقط یک نفر داخل کعبه متولد شده، حتماً این تولد اتفاقی نیست و پیغامی در این ماجرا وجود دارد. در عین حال از خواندن کتاب‌های اهل‌تسنن و شیعیان به این نتیجه رسیدم که در زمان وفات پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فقط حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام دغدغه اجرای احکام اسلام را داشته و بی‌توجه به امور دنیایی بوده است.

این نوع نکته‌های مهم و قابل تأمل مانند رویداد غدیر هم در تاریخ اسلام زیاد است که باید به آن‌ها توجه شود. البته می‌دانیم که اهل‌سنت خواهران و برادران ما هستند، ولی شیعه را اسلام حقیقی شناختم و به این خوشبختی بزرگ افتخار می‌کنم.

انتشار تصویر دیدار »محمد شیاع السودانی» با برهم صالح رئیس جمهوری عراق گمانه‌زنی درباره احتمال معرفی وی برای تصدی نخست وزیری را بیشتر کرده است.

با این حال ساعات آینده مشخص خواهد کرد که آیا سودانی این ماموریت سخت را برعهده خواهد گرفت یا خیر؟

کشور عراق ,

السودانی و محمد بحرالعلوم از جمله نام‌هایی است که طی روزهای اخیر به طور جدی برای تصدی نخست وزیری مطرح شده‌اند که به نظر می‌رسد مطرح شدن نامشان بیشتر برای ارزیابی و سنجش افکار عمومی عراق بوده باشد، با این حال منابع عراقی می‌گویند استعفای السودانی از حزب الدعوه گمانه‌ها مبنی بر جدی بودن توافق اولیه بر سر نخست وزیری وی را بیشتر کرده است.

کشور عراق ,

برخی منابع می‌گویند احتمالا برخی احزاب به رهبری ائتلاف دولت قانون به ریاست نوری المالکی و الفتح به ریاست هادی العامری خواهان نخست وزیری السودانی هستند. با این حال منابع دیگری می‌گویند انتخاب هر نخست‌وزیری خارج از اراده جریان صدر به ویژه اگر وابسته به حزب  الدعوه باشد با واکنش منفی صدر روبرو خواهد شد، توئیت‌های محمد صالح العراقی شخصیتی که در فضای مجازی مواضع مقتدی صدر را منتشر می‌کند، نشان دهنده مخالفت صدر با نخست وزیری احتمالی السودانی است، العراقی در پی دریافت خبرهایی مبنی بر دیدگاه مشترک احزاب عراقی درباره نخست وزیری السودانی در پست جدیدی در فیسبوک خود اعلام خداحافظی کرد.

نگاهی به فضای مجازی هم نشان می‌دهد فعالان عراقی نزدیک به آمریکا از مطرح شدن نام السودانی عصبانی هستند و مدام در فضای مجازی مطالبی را در مخالفت با نامزدی احتمالی وی مطرح می‌کنند، فعالان همسو با آمریکا با توجه به فرصت کم باقی مانده تا معرفی نخست وزیری در حال جمع کردن قوای خود برای معرفی یک فرد به عنوان نامزد بخشی از معترضان هستند.

برخی از کانال‌های معترضان عراقی در فضای مجازی در ایجاد جریانی هستند که القا کنند معترضان با نخست وزیری محمد شیاع السودانی مخالف هستند.

السودانی وزیر و استاندار اسبق و یکی از شخصیت‌های مهم حزب الدعوه بوده است، هر چند در برابر بسیاری از شخصیت‌ها از چهره‌های خوش‌نام و پاکدست در دوران تصدی مناصب خود قلمداد می‌شود.

این در حالی است که «حنین قدو» از نمایندگان  ائتلاف الفتح گفته است فراکسیون‌های پارلمانی نتوانسته‌اند فراکسیون اکثریت را برای تشکیل دولت از زمان تشکیل دولت عادل عبدالمهدی نخست وزیر مستعفی تشکیل دهند.

از سوی دیگر «حسن فدعم الجنابی» نماینده پارلمان وابسته به جریان حکمت اعلام کرده است که این جریان جزء هیچکدام از ائتلاف ها نیست نه ائتلاف بزرگ نه کوچک بلکه گروه حکمت یک گروه مستقل  و از هیچ شخصی برای پست نخست وزیری حمایت نمی کند مگر اینکه مستقل و مورد قبول مردم باشد.

به نقل از شبکه المنار، سید حسن نصرالله سخنان خود درباره آخرین تحولات سیاسی لبنان و تحولات منطقه را آغاز کرد.

مهمترین محورهای سخنان نصرالله :

سخنرانی امروز من درباره تحولات و اوضاع لبنان است.

هر گاه اعتراضات یا تظاهراتی در کشوری برگزار شود، می‌بینیم که آمریکایی‌ها بلافاصله در تلاش برای سوء استفاده و به‌کارگیری این تظاهرات در راستای خدمت به منافعشان در آن دخالت می‌کنند.

آمریکایی‌ها به شکل وقیحانه و علنی در تظاهرات لبنان دخالت می‌کنند.

نماینده آمریکا در شورای امنیت به صراحت در این باره صحبت کرد و گفت : تظاهرات در لبنان، یمن، عراق و هر مکانی که ایران حضور داشته باشد، ادامه خواهد یافت و فشارها هم تا زمانی که آمریکا به اهداف سیاسی‌اش دست یابد، ادامه خواهد یافت.

آنچه نماینده آمریکا گفته است، معنایش این است که این ناآرامی‌ها ابزارهای فشار بر ایران است.

آمریکایی‌ها از همان روز نخست گمان کردند که این تظاهرات، انقلاب مردم لبنان علیه حزب الله است و در این زمینه برخی رسانه‌های عربی و حاشیه خلیج(فارس) به آنها کمک کردند، با علم به اینکه، هیچ کس این مسئله را مطرح نکرد.

آمریکایی‌ها یا خودشان را گول می‌زنند یا جهان یا اینکه برخی لبنانی‌ها به آنها گزارش‌های اشتباه و گمراه کننده می‌دهند.

اظهارات پامپئو درباره تظاهرات نشان داد که بن‌بست در لبنان ناشی از حزب الله است و از اینجاست که خواستار خلاصی و رهایی از آن شده است.

سخنان پامپئو بیانگر فشار وی بر لبنان برای خارج کردن حزب الله از دولت است که این مسئله در نتیجه حضور(پشتوانه) مردمی این جنبش غیر ممکن است.

سوء استفاده آمریکا از تظاهرات لبنان، روشن و واضح است و این مسئله با اظهارات اسرائیلی‌ها همزمان شده است که آنچه را در لبنان جریان دارد به عنوان فرصتی برای خود قلمداد می‌کنند.

حزب الله خطری هرگز برای منافع ملت لبنان نیست، بلکه از منافع آنها دفاع می‌کند.

دولت‌های آمریکا و اسرائیل سیاست باج خواهی را در پیش گرفته‌اند.

معادله‌ای که آمریکا به دنبال تحمیل آن بر ملت لبنان است، این است که از آنچه باعث حفظ حاکمیت‌تان است، دست بردارید تا به شما کمک کنیم.

اگر لبنانی‌ها با توجه به توانمندیهای داخلی که دارند با یکدیگر همکاری کنند، می‌توانند از این بحران خارج شوند.

آمریکا از ما می‌خواهد از قدرت خود دست برداریم و تسلیم قیمومیت شویم و از تصمیم حاکمیتی خود چشم پوشی کنیم.

برخی مسئولان لبنانی، به تحریف سخنان مسئولان  ایرانی دست می‌زنند تا برخی لبنانی‌ها را علیه آنها تحریک کنند.

مشروح سخنان سید حسن نصرالله :

سید حسن نصرالله در سخنانی تلویزیونی درباره آخرین تحولات سیاسی لبنان گفت : هنگامی که در هر کشوری در جهان اعتراضاتی رخ می‌دهد، می‌بینیم که آمریکایی‌ها به سرعت در آن دخالت و تلاش می‌کنند از این اعتراضات سوء استفاده کرده و در راستای خدمت به منافع و طرح‌هایشان و نه خواسته‌های معترضان، بر موج اعتراضات سوار شوند.

این چیزی بود(دخالت آمریکا و موج سواری بر روی اعتراضات) که در بهار عربی و آمریکای لاتین، هنگ کنگ و حتی کشورهای همپیمان ایالات متحده آمریکا رخ داد، این رفتار کلی آمریکایی‌ها و یک پایه و اساس است.

در ارتباط با اعتراضات در لبنان، ما سخنان مقامات مختلف آمریکایی را شنیدیم، از جمله سخنانی را که نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد بیان کرد و آنچه را پامپئو(وزیر خارجه آمریکا) گفت، سخنان این مقام آمریکایی که به طور مستقیم درباره لبنان سخن گفت و مقامات برخی کشورها این است که آنها به دنبال نتیجه‌ای هستند تا بر ایران فشار وارد کنند.

آمریکا تصور کردند که اعتراضات در لبنان، علیه ایران و مقاومت است، با وجودی که چنین چیزی رخ نداده و خواسته‌ها با مسائل معیشتی و سیاسی مرتبط بوده است.

آیا آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها واقعا خواهان کمک به ملت لبنان هستند یا اینکه به دنبال باج خواهی از این مردم هستند؟ معادله آمریکا آمریکایی‌ها برای لبنان این است که شما از عناصر قدرت خود چشم پوشی کنید به امید اینکه به شما کمک کنیم، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها طی دهه‌های گذشته از حل مشکلی که مقاومت برای آنها ایجاد کرده، عاجز نشان داده‌اند و به همین سبب برای بهره‌برداری و باج خواهی از مردم لبنان در این زمینه تلاش می‌کنند.

آمریکا در لبنان یا خودشان را فریب می‌دهد یا جهان را، یا اینکه کسانی هستند که دولت آمریکا را درباره اوضاع لبنان گمراه می‌کنند، علت بسیاری از شکست‌های آمریکا در جهان، اطلاعات غلط و گمراه کننده‌ای است که مزدورانش در اختیارش قرار می‌دهند.

حزب الله خطری برای منافع و طرح‌های آمریکایی است نه برای منابع لبنان، حزب الله مدافع منافع و عزت لبنان است.

اسرائیل در مرزها  دیوار می‌سازد، زیرا مقاومت این مسئله را به دولت لبنان واگذار کرده است، اگر مقاومت می‌گفت که امکان احداث دیوار(برای رژیم صهیونیستی) وجود ندارد، حتما اسرائیل هزار بار در این زمینه فکر می‌کرد و عواقبش را در نظر می‌گرفت، همین مسئله درباره ورود به آب‌های منطقه‌ای برای اکتشاف نفت صدق می‌کند.

آمریکا به دنبال حل مشکلات خود و مشکلات اسرائیل است و حزب الله مشکلی برای آنهاست، حزب الله خطر نخست برای طمع‌ورزی‌های اسرائیلی در زمین، آب‌ها و نفت است، دولت آمریکا از آنچه جریان دارد، سو‌ء‌استفاده می‌کند، همچنین شاهد تلاش اسرائیل برای سوء استفاده از آنچه جریان دارد برای اقدام  علیه حزب  الله یا دستیابی به  امتیازهای مشخصی در موضوع نفت و گاز هستیم.

(در اشاره به اقدام برخی طرف‌ها در تحریف اظهارات ایرانی‌ها) برخی گمان می‌‌کنند که اگر ایران را هدف هجمه قرار دهند، این کشور بر همپیمانانش برای پاسخ اتکا خواهد کرد، اینجا من اطلاعات دقیق ارائه می‌کنم، ایران خودش به هر کسی که به آن تعرض کند، پاسخ خواهد داد و نمی‌پذیرد که سکوت کند یا همپیمانان به آن پاسخ دهند،‌اما اینکه همپیمانان ایران چگونه تعامل خواهند کرد، مسئله‌ای مختص خودشان است(به دیگران ربطی ندارد)، اگر اسرائیل قصد حمله به  ایران را داشته باشد، ایران خود پاسخش را خواهد داد.

برخی طرف‌های خارجی به عمد به تحریف اظهارات برخی مسئولان ایرانی یا خبرسازی درباره آن با هدف تحریک برخی لبنانی‌ها علیه ایران و در تنگنا قرار دادن ریاست جمهوری(میشل عون)،‌حزب الله و دیگر همپیمانان روی آورده‌اند. این اظهارات که به مسئولان ایرانی نسبت داده می‌شود مبنی بر اینکه در صورت حمله اسرائیل، ایران از خاک لبنان، تل آویو را هدف قرار خواهد داد، با روش معمول در ایران تضاد دارد.

(در موضوع تشکیل دولت) قبلا هم به صراحت و وضوح اعلام کردم که ما با  استعفای دولت مخالفیم، زیرا تشکیل دولت جدید زمان می‌برد، در حالی که موضعیت اقتصادی و معیشتی تحمل خلاء را ندارد،‌هنگامی که نخست وزیر(سعدالحریری)  استعفا کرد، برای برخی در ظاهر اینگونه تداعی و تصور شد که یک پیروزی‌ برایشان محقق شده، در حالی که واقعیت این است این استعفا زمان را هدر داد، به اعتقاد من، (با  استعفا) اوضاع با گرانی و افزایش قیمت‌ها و دیگر امور معیشتی ، اقتصادی و پولی بدتر شد، اگر دولت می‌ماند(استعفا نمی‌داد) و تظاهرات هم ادامه می‌یافت، به این وضعیتی که اکنون در آن قرار داریم، نمی‌رسیدیم، پس از استعفا، سخن از پرونده معیشتی به جای دیگر منتقل شده است.

اگر دولت می‌ماند، وضعیت بهتر می‌شد، و اعتراضات هم ادامه می‌یافت، ولی اگر دولت می‌ماند، مسائل زیادی به نفع ملت لبنان محقق می‌شد.

امروز ما امیدوار هستیم که رایزنی‌ها کامل شود و فردی که بالاترین میزان آرا را کسب کند، مامور تشکیل دولت شود،‌ولی عملیات تشکیل  دولت، هرگز آسان نخواهد بود، که همه  این موارد به معنای تلف شدن زمان در برابر لبنانی‌هاست.

اوضاع دشوار کشور نیاز به دولتی دارد که به مسئولیت‌های خود عمل کند، چنین دولتی نباید یکدست و از یک طیف باشد، زیرا در این صورت اوضاع را متزلزل خواهد کرد، حل بحران به همبستگی و همکاری همگان دارد.

مخالفت ما با دولت یکدست به خاطر منافع ملی است، هنگامی که آنها اکثریت پارلمانی را در اختیار داشتند، ما خواستار دولت وحدت ملی شده بودیم، و  امروز هم که ما اکثریت پارلمانی را در اختیار داریم، خودمان به همین درخواست(دولت وحدت ملی) پایبند هستیم.

در گروه سیاسی ما(جریان هشتم مارس)، نظرات درباره دولت یکدست بر اساس ارزیابی منافع متفاوت است، ما در حزب  الله و جنبش امل با تشکیل چنین دولتی مخالفت کردیم، زیرا مسئولیت ملی اقتضا می‌کند که همه در دولت حضور داشته باشند و برای نجات کشور با یکدیگر همکاری کنند.

از جمله گزینه‌هایی که مطرح شده، این است که ما و همپیمانان(جریان ملی آزاد، جنبش امل...) از دولت خارج شویم و گروه دیگر(جریان 14 مارس) دولت را  تشکیل دهد، البته ما هرگز با چنین گزینه‌ای به خاطر منافع کشور موافقت نمی‌کنیم، گزینه‌های دیگری که مطرح شده، تشکیل دولت مشارکت ملی یا دولت فراگیری که بیشترین نمایندگی گروه‌ها را داشته باشد، همچنین چندین نام برای تصدی نخست وزیری مطرح شد که ما با آن موافقت کردیم، به دلیل اینکه سعد الحریری هم موافق آن است، شد آنچه نباید می‌شد و رایزنی‌ها به تاخیر افتاد، گزینه سوم، تشکیل دولت به ریاست سعدالحریری است، ولی این گزینه هم محقق نشد، زیرا وی برخی شروطی مطرح کرد که منجر به انتقال به گزینه چهارم شد بر این است که فردی ریاست دولت را برعهده بگیرد که حریری وی را معرفی کرده یا با آن موافقت کند و همچنین اکثریت پارلمان با آن موافقت کنند.

در حال حاضر، راه حل در گزینه سوم یا گزینه چهارم است، نکته مهم این است که دولت نجاتی تشکیل شود که قادر به اصلاح باشد که این مسئله مستلزم مشارکت همگان است،‌ما بر این نکته پافشاری می‌کنیم که جریان ملی آزاد(به ریاست جبران باسیل داماد میشل  عون) در این دولت شرکت کند، همانطور که بر مشارکت جریان المستقبل(به ریاست سعدالحریری) هم پافشاری کردیم.

تا این ساعت که درباره نام مشخصی توافق به دست نیامده است و ما امیدواریم که رایزنی‌های روز دوشنبه به مامور شدن فردی برای تشکیل دولت منجر شود که از آرای لازم برخوردار شود، پس از مامور شدن، درباره دولت و ترکیب آن صحبت می‌کنیم، ما تلاش می‌کنیم که برای تشکیل دولت در اسرع وقت، همکاری کنیم.

ما هیچ مشکلی با مشارکت جنبش(اعتراضی) در دولت نداریم،‌ولی مشکل این است که چه کسی وزیران جنبش را معرفی خواهد کرد، این معضلی است که ما هنگام مامور شدن نخست وزیر با آن روبرو خواهیم شد.

از همه کسانی که در قبال بسته شدن راه‌ها صبر پیشه کردند، تشکر می‌کنم، هدف از این اقدامات، به راه انداختن هرج و مرج فراگیر بود، امروز هم از مردم می‌خواهم بیشتر صبر کنند و تا کنون هم مردم موفق شده‌اند که در دام فتنه و درگیری‌ها گرفتار نشوند.

بدیهی و روشن است که جدیت بالای ارتش و نیروهای امنیتی لبنان به باز شدن راه‌ها پس از بستن آن و کنترل اوضاع امنیتی منجر شد.

برادران در حزب الله  و جنبش امل، کمیته‌هایی برای کنترل هواداران تشکیل دادند، با وجودی که آنها در معرض اقدامات تحریک آمیز گسترده‌ای قرار داشتند، ما برای مهار خیابان(هواداران) تلاش کردیم، با وجود حالت خشمی که وجود داشت، ولی باید به آگاهی و کنترل اعصاب و صبر و تحمل آراسته شد.

(در خصوص وضعیت معیشتی و نقش دولت پیشبرد امور)،‌نباید در خصوص مسائلی همچون سرقت و ... در اعتراضات اخیر مماشات کرد، زیرا مسئله‌ای خطرناک است، با توجه به وضعیت دشوار معیشتی، ما از دولت پیشبرد امور می‌خواهیم به ماموریت خود در چارچوبی که قانون به آن اختیارات می‌دهد، برای حل مشکلات بپردازد، به ویژه با توجه به اینکه تشکیل دولت(جدید) به زمان بیشتری نیاز دارد، تا آن زمان، مردم باید به مسئولیت خود که ما آن را همبستگی اجتماعی می‌نامیم، عمل کنند.

(در موضوع گرانی و افزایش قیمت‌ها) ما به هر کس قیمت‌ها را افزایش دهد و سود بالایی دریافت کند، می‌‌گوییم اکنون اوضاع به همبستگی همه نیاز دارد، زیرا افزایش قیمت‌ها جایز نیست، بلکه از آنها می‌خواهم سودشان را کاهش دهند، در خصوص تمام آنچه با مردم ارتباط دارد اعم از نان و دارو و سوخت، هیچ کس نباید با آن بازی و تجارت کند، نباید کالاهای اساسی زندگی مردم وارد عملیات فشار شود.

"مایک پمپئو" در توییتر با اشاره به تحریم های جدید آمریکا علیه حزب الله لبنان نوشت، واشنگتن به استفاده از تمامی ابزارها برای مقابله با حزب الله ادامه خواهد داد.

"دیوید شنکر"  David Schenker دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک نیز جمعه شب اعلام کرد، واشنگتن حامیان مالی حزب‌الله لبنان را تحریم خواهد کرد.

وزارت خزانه داری آمریکا روز جمعه در ادامه اقدامات خصمانه اش علیه حزب الله لبنان، 2 فرد مرتبط با این جنبش را تحریم کرد.

وزارت خزانه‌داری آمریکا پیشتر نیز بارها اشخاص و نهاد وابسته به حزب‌الله لبنان را تحریم کرده بود.

آمریکا و رژیم صهیونیستی بعد از موفقیت‌های حزب‌الله لبنان در مقابله با گروه‌های تروریستی در منطقه، تلاش‌ها برای تشدید فشار بر این جنبش را افزایش داده‌اند.

واشنگتن در راستای تلاش برای پایین آوردن محبوبیت حزب‌الله در لبنان بانک‌ها و شخصیت‌های لبنانی را به اتهام ارتباط با این گروه در فهرست تحریم های خود قرار می‌دهد. 

حزب الله لبنان به عنوان یکی از اعضای اصلی جبهه مقاومت،  نقشی اساسی در مقابله با توطئه ها و اقدامات محور آمریکایی - صهیونیستی در منطقه دارد.

در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی چنین آمده است:

 

زمانی که زمان رحلت أبوالحسن علی بن محمد سمری (آخرین نایب خاص امام عصر(عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه کسی وصیّت می‏ کنی؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:

 

 بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ ای علیّ بن محمّد سمریّ! خداوند اجر برادرانت را در عزای تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهی مُرد؛ پس خود را برای مرگ مهیّا کن و به احدی وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهوری نیست مگر پس از اذن خدای تعالی و آن، پس از مدّتی طولانی و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.

 

و به زودی کسانی نزد شیعیان من آیند و ادّعای مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادّعای رۆیت و مشاهده کند دروغگوی مفتری است.

 

متن حدیث:

 

وَ سَیَأْتِی إِلَی شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَی الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.

 

 

«احتجاج طبرسی،جلد 2، صفحه 475»