emamian

emamian

سه شنبه, 05 فروردين 1399 11:50

آشنائی با کشور فلسطین

جمعیت کل:               ۸ میلیون نفر (۲۰۰۲م)

مساحت:                   ۲۷ هزار کیلومتر مربع

حکومت:                  جمهوری

پایتخت:                    بیت المقدس

شهرهای مهم:             غزه، بیت لحم، الخلیل

ادیان(درصد):             اسلام

زبان رسمی:               عربی

 

فلسطین کشور مسلمان و میزبان مسجد الاقصی است. کشور فلسطین با کشورهای لبنان، اردن، سوریه و مصر هم مرز است. پایتخت این کشور بیت المقدس است.

 

در طول تاریخ، سرزمین فلسطین محل سکونت مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بوده است. اعتقاد به یگانگی خدا، با ورود حضرت ابراهیم(ع) به فلسطین آغاز شد. دین اسلام در زمان خلافت خلیفه دوم وارد فلسطین شد. پس از ورود اسلام به فلسطین، امویان، عباسیان، فاطمیان و عثمانیان بر این سرزمین مسلط بودند. پس از پیروزی مسیحیان بر مسلمانان در جنگ‌های صلیبی، مدتی حکومت فلسطین در اختیار مسیحیان قرار گرفت؛ امّا پس از مدتی مسلمانان فلسطین را پس گرفتند.

 

در سال ۱۹۱۷م فلسطین توسط بریتانیا اشغال شد و زمینه اشغال فلسطین توسط اسرائیل را فراهم نمود. سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۸م توسط اسرائیل اشغال شد و این اشغال همچنان ادامه دارد. این کشور در طی این دوره، شاهد جنگ‌ها، انتفاضه‌ها و قتل‌‌عام‌های فراوانی بوده است.

 

در طول تاریخ شیعیان از جمله ساکنان فلسطین بوده‌اند و اکنون نیز در فلسطین حضور دارند؛ امّا باتوجه به آمار منتشر شده، جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص نمی‌دهند. جنبش صابرین، مجلس شیعه اعلی فلسطین و انجمن شقاقی از مهم‌ترین گروه‌های شیعه فلسطینی هستند.این کشور همانند دیگر کشورها دارای احزاب سیاسی است که معروف‌ترین این احزاب عبارت است از حماس، جهاد اسلامی، فتح.

 

جغرافیا

 

کشور فلسطین در حاشیه شرقی دریای مدیترانه قرار دارد. این کشور از شرق با سوریه و اردن، از شمال با لبنان و بخشی از سوریه و از جنوب با مصر همسایه است. مساحت فلسطین بیش از ۲۷ هزار کیلومتر مربع است. در گذشته به منطقه جنوب غرب شام، فلسطین می‌گفتند؛ امّا مرزهای سرزمین فلسطین امروزی، از زمان اشغال آن توسط بریتانیا شکل گرفت.

 

فلسطین دارای آب و هوای معتدل و مدیترانه‌ای است. این نوع آب و هوا، برای زندگی، مناسب شناخته می‌شود در گذشته سرزمین فلسطین جزئی از سوریه به حساب می‌آمد، از این‌رو در بین عرب‌ها از آن به «سوریه جنوبی» یاد می‌کردند.

 

مشهورترین شهرها

 

نخستین شهر سرزمین فلسطین «أریحا» نام داشت که ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بنا نهاده شد. پس از مهاجرت عرب‌ها به منطقه فلسطین در حدود سال ۲۵۰۰ قبل از میلاد، شهرها و مناطق زیادی پدید آمد، از جمله: بِیْسان، عسقلان، عکا، حیفا، الخلیل، بیت لحم و غزه. شهرهای أریحا و غزه، از قدیمی‌ترین شهرهای جهان محسوب می‌شوند.

 

یکی دیگر از شهرهای فلسطین، ناصره است. این شهر محل سکونت حضرت مریم بود، از این‌رو نزد مسیحیان از جایگاه ویژه‌ای برخودار است. شهر باستانی سامریه، از دیگر شهرهای فلسطین است.چاهی که یوسف(ع) در آن افکنده شد، در این شهر قرار داشت. همچنین سامریه محل دفن یحیی(ع) است. شهر الخلیل، با تاریخ چهار هزار ساله، از شهرهای مهم فلسطین است که در زمانی از شهرهای اصلی فلسطین بود.رام الله یکی دیگر از شهرهای مهم فلسطین است.

 

بیت المقدس پایتخت کنونی فلسطین مهم‌ترین شهر این کشور است. این شهر محل ظهور ادیان یهودیت و مسیحیت بوده است. همچنین وجود مسجد الاقصی به عنوان اولین قبله مسلمانان و محل عروج پیامبر اسلام(ص)، بیت المقدس را برای مسلمانان مورد اهمیت قرار داده است. از دیگر مکان‌های مهم بیت المقدس عبارتند از: مسجد صخره، مقبره داوود نبی، مقام حضرت موسی.

 

تاریخچه

 

بنا بر نظر مورخان، فلسطین از عصر حجر محل سکونت بشریت بوده است. سرزمین فلسطین شاهد مراحل توسعه زندگی انسان از عصر کوچ‌نشینی تا عصر کشاورزی بوده است. قدیمی‌ترین نام شناخته شده فلسطین «سرزمین کنعان» است، چرا که اولین گروه مهاجر به فلسطین، عرب‌های کنعانی بودند که در سال ۳۵۰۰ قبل از میلاد، فلسطین را برای مهاجرت برگزیدند. و امّا اسم فلسطین برگرفته از اقوام مهاجری است که در حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد، از غرب آسیا به این سرزمین مهاجرت کردند.

 

اعتقاد به توحید و یگانگی خدا در فلسطین، از زمان ورود ابراهیم نبی بوده است. حضرت ابراهیم فلسطین را برای سکونت برگزید و توحید را در این سرمین گسترش داد. سرانجام در این دیار از دنیا رفت و در شهر الخلیل دفن شد. علت نامگذاری این شهر به الخلیل به خاطر وجود مقبره ابراهیم خلیل الله در این شهر است. بعد از ابراهیم، فرزندش اسحاق، سپس نوه‌اش یعقوب در فلسطین ماندند؛ امّا فرزندان یعقوب به مصر مهاجرت کردند. نوادگان و فرزندان یعقوب که به بنی اسرائیل معروف بودند، پس از وفات حضرت موسی به رهبری حضرت یوشع به فلسطین بازگشتند. پس از آن هرج و مرج فلسطین را دربرگرفت و این هرج و مرج تا زمان طالوت باقی ماند. سپس داوود نبی، جانشین طالوت شد. داوود(ع) بر تمام فلسطین تسلط یافت و حدود سال ۱۰۰۰ قبل از میلاد، بیت المقدس را پایتخت حکومت خود قرار داد. پس از داوود، فرزندش سلیمان حکومت را به دست گرفت و از این زمان فلسطین شاهد عمران و آبادنی وسیعی بود. در طی قرن‌های طولانی بیشتر ساکنان فلسطین، عرب کنعانی بودند و به مرور با دیگر اقوام عرب در هم آمیختند. همچنین در دوره‌هایی، یهود در برخی مناطق فلسطین به حکومت رسیدند؛ امّا در سال ۶۳ قبل از میلاد، رومیان بر فلسطین مسلط شدند و یهودیان را تحت سیطره خود قرار دادند. سال ۳۰ میلادی آغاز نبوت حضرت عیسی(ع) بود. او تعالیم خود در شهر اورشلیم آغاز کرد و به هدایت مردم مشغول بود .

 

ورود اسلام به فلسطین

 

دین اسلام در زمان خلیفه اول وارد سرزمین فلسطین شد؛ امّا فتح این سرزمین در سال ۱۳ هجری قمری و در زمان خلافت عمر طی چندین نبرد از جمله نبرد اجنابین به رهبری خالد بن ولید بوده است. بر اساس برخی منابع، در نبرد اجنابین حدود سه هزار نفر کشته شدند.

 

از فتح مسلمانان تا اشغال آن توسط اسرائیل

 

در عهد خلافت عمر بن خطاب، فلسطین جزئی از سرزمین اسلامی شد و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس بر این سرزمین حکومت داشتند. در ۳۵۸ق فاطمیان کنترل فلسطین را به دست گرفتند. فاطمیان برای به دست آوردن کنترل فلسطین، با انقلاب‌های محلی، قرامطه و ترک‌های سلجوقی به مبارزه پرداختند. در این مدت نزاع بر سر فلسطین ادامه داشت، به شکلی که حکومت فلسطین بین مملوکان مصر، مغولان و عثمانی‌ها رد و بدل می‌شد تا اینکه از حدود ۴۰۰ق عثمانی‌ها اختیار فلسطین را به طور کامل در دست گرفتند. پس از جنگ‌های صلیبی و کشته شدن حدود هفتاد هزار نفر از مسلمانان، در ۴۹۳ق، مسیحیان اروپایی بر فلسطین سیطره یافتند. حکومت مسیحیان پس از جنگ‌های صلیبی، ۸۸ سال ادامه داشت. مسلمانان پس از نبرد حَطّین تحت رهبری صلاح الدین ایوبی فلسطین را پس گرفتند. حکومت عثمانی‌ها بر فلسطین تا اشغال آن توسط بریتانیا در سال ۱۹۱۷م ادامه داشت. اشغال فلسطین توسط بریتانیا تا سال ۱۹۴۸م ادامه یافت، اگر چه بریتانیا در سال ۱۹۲۲عنوان اشغال را به قیمومیت تغییر داد. در سال ۱۹۳۶م، مردم فلسطین انقلاب بزرگی را علیه حکومت بریتانیا به راه‌ انداختند؛ اما این انقلاب با کارشکنی‌های بریتانیا و صهیونیسم با شکست مواجه شد.

 

اشغال فلسطین توسط اسرائیل

 

در سال ۱۷۹۹م، ناپلئون بناپارت اولین رهبر اروپایی بود که یهودیان را برای ایجاد یک کشور یهودی در سرزمین فلسطین دعوت کرد. سال‌ها بعد و در سال ۱۸۹۷م، اولین کنفرانس صهیونیستی در سوئیس برگزار شد و تصمیم بر آن شد که برای یهودی‌سازی سرزمین فلسطین، سیاستی هدفمند دنبال شود. آنان برای حساسیت زدایی، به جای عبارت دولت یهودی از وطن یهودی استفاده کردند. با این وجود پس از ۳۰ سال و در ابتدای جنگ جهانی اول، تنها ۱٪ یهودیان از این طرح حمایت کردند و در عمل این طرح با شکست مواجه شد. در آن زمان تنها ۸٪ از جمعیت فلسطین را یهودیان به خود اختصاص داده بودند و از لحاظ مساحت نیز، تنها ۲٪ کل فلسطین در اختیار آنان بود. اتفاقات جنگ جهانی اول، منجر به صدور بیانه بالْفُور در سال ۱۹۱۷م شد. در این بیانه بریتانیا خواستار ایجاد وطن یهودی در فلسطین شد. به همین خاطر در زمان حکومت بریتانیا بر فلسطین، جمعیت انبوهی از صهیونیست‌ها به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند، به طوری که تعداد یهودیان در این دوره ۶ برابر افزایش یافت.

 

در سال ۱۹۴۸م اسرائیل تاسیس شد. در این زمان یهودیان ۷۸٪ سرزمین فلسطین را اشغال کردند. مناطق اشغالی شامل الخلیل واقع در شمال فلسطین، ساحل دریای مدیترانه، صحرای نقب و منطقه مرکزی فلسطین بود. از آنجا که کرانه باختری تحت اداره اردن بود و غزه نیز توسط دولت مصر اداره می‌شد، این دو منطقه از اشغال صهیونیست‌ها در امان ماند؛[۴۱] امّا از سال‌ ۱۹۶۷ تا ۱۹۹۵م اسرائیل موفق شد ۶۰٪ از کرانه باختری و ۴۰٪ از غزه را اشغال کند. همچنین در این دوره اسرائیل توانست ۹۷٪ فلسطین را به اشغال خود درآورد.

 

جنگ فلسطین-اسرائیل

 

با اشغال فلسطین توسط اسرائیل در سال ۱۹۴۸م، همواره نزاع و درگیری بین فلسطین و اسرائیل وجود داشته است. به مجموعه این منازعات، منازعه فلسطین-اسرائیل گفته می‌شود. بسیاری از دولت‌ها نسبت به این زمینه حساس بودند؛ امّا اخیرا به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی، این منازعه نزد دولت‌ها از توجه افتاده است. با این حال، مسئله فلسطین به شکل قابل توجهی مورد حمایت شیعیان قرار دارد، که اظهارات و فتاوای بسیاری از علمای شیعه در این زمینه حاکی از حمایت از فلسطینی‌ها دارد. یکی از مهم‌ترین حمایت‌های شیعیان از فلسطین، ایجاد روز قدس توسط امام خمینی است. امام خمینی رهبر جمهوری اسلامی ایران، در حمایت از مردم فلسطین، آخرین جمعه از ماه رمضان را روز قدس نام نهاد. همه ساله در بسیاری از کشورهای جهان همچون عراق، ایران، هند و مالزی به حمایت از مردم فلسطین، در روز قدس تظاهرات گسترده‌ای برگزار می‌گردد.

 

سال نکبت

 

سال ۱۹۴۸م به خاطر تشکیل اسرائیل، سال نَکْبَت نامگذاری شده است. همچنین سال ۱۹۶۷م به خاطر شکست کشور‌های عربی از اسرائیل، به سال نَکْسَه معروف است. این جنگ ۶ رو طول کشید که پس از شکست کشورهای عربی، کرانه باختری، غزه و برخی از مناطق کشورهای همسایه فلسطین توسط اسرائیل اشغال شد.

 

انتفاضه‌ها

 

طی سال‌های اشغال فلسطین، این سرزمین شاهد قیام‌های متعدد مردم فلسطین بوده است. این قیام‌ها به انتفاضه نامگذاری شده است. اولین قیام مردم فلسطین، در سال ۱۹۷۶م با نام انتفاضه روز زمین اتفاق افتاد. انتفاضه دیگر در سال ۱۹۸۷م اتفاق افتاد که به انتفاضه اول یا انتفاضه شعب فلسطینی معروف است. این انتفاضه در کرانه باختری و غزه رخ داد. انتفاضه دیگر، انتفاضه الاقصی است. این انتفاضه به خاطر ورود آریل شارون نخست وزیر وقت اسرائیل به مسجد الاقصی در سال ۲۰۰۰م آغاز شد. از مهم‌ترین شعار‌های انتفاضه الاقصی، ایجاد یک دولت فلسطینی و خروج اشغال‌گران از کرانه باختری بود.

 

در انتفاضه ۱۹۸۷م که ۶ سال به طول انجامید، ۱۵۴۰ نفر کشته و ۱۳۰ هزار نفر زخمی شدند. در انتفاضه سال ۲۰۰۰م نیز، ۲۸۰۰ نفر کشته شدند.

 

قتل‌عام

 

اسرائیل چندین مرتبه مرتکب قتل‌عام فلسطینی‌ها شده است. در سال ۱۹۴۸م، ۳۴ قتل‌عام توسط اسرائیل اتفاق افتاد که معروف‌ترین آنها، قتل‌عام «دیر یاسین» است. در این قتل‌عام ، ۲۵۴ نفر به شکل فجیعی کشته شدند. از دیگر جنایات اسرائیل، قتل‌عام «خان یونس» در سال ۱۹۵۶م است. در این جنایت، ۲۵۰ فلسطینی کشته شدند. یکی از بزرگ‌ترین جنایات تاریخ، کشتار صبرا و شتیلا است. این حادثه در سال ۱۹۸۲م اتفاق افتاد که در آن ۳۲۹۷ زن و کودک فلسطینی کشته شدند.

 

ساکنان فلسطین

 

طبق منابع تاریخی، ساکنان فلسطین به دو دسته عرب و یهود تقسیم می‌شوند. عرب‌ها نیز به عرب مسلمان، مسیحی و سایر گروه‌ها تقسیم شده‌اند.

 

عرب‌ها

 

بر حسب آمار، تعداد عرب‌های ساکن فلسطین در سال ۱۹۴۸م حدود یک میلیون و ششصد هزار نفر بود که ۸۸.۵٪ مسلمان، ۱۰.۴٪ مسیحی و ۱.۱٪ سایر گروه‌ها بودند. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۹م، عرب‌های فلسطینی به چهار دسته تقسیم شدند:

 

                کسانی که در برابر اشغال ۱۹۴۸م مقاومت کردند. این گروه به ساکنان خط سبز نام‌گذاری شدند.

                ساکنان کرانه باختری رود اردن و غزه.

                پناهندگان به خط سبز، کرانه باختری، غزه، اردن، سوریه و لبنان که این مناطق را برای سکونت برگزیدند.

                مهاجران فلسطینی که به دیگر کشورهای عربی و غیرعربی مهاجرت کردند.

 

در سال ۱۹۴۸م حدود نیمی از عرب‌های فلسطین از مناطقی که بعدها اسرائیل نامیده شد اخراج شدند و به اجبار به کرانه باختری، غزه، اردن، سوریه، لبنان، مصر و عراق مهاجرت داده شدند. طبق آمار در آن سال، عرب‌های باقیمانده در سرزمین فلسطین ۱۴٪ از جمعیت کل فلسطین را تشکیل دادند. طبق آمار سال ۲۰۰۲م، جمعیت کل فلسطینیان ۸ میلیون نفر بود که، ۵۲٪ از آنان را پناهندگان به دیگر کشورها تشکیل می‌دادند.

 

یهود

 

در سال ۱۹۱۴م از مجموع ساکنان فلسطین، حدود ۸٪ را یهودیان به خود اختصاص داده بودند؛ امّا این نسبت در سال ۱۹۴۳م به ۳۰٪ افزایش یافت. در سال ۱۹۴۸م و پس از اشغال فلسطین توسط اسرائیل، بیشتر جمعیت این سرزمین در اختیار یهودیان قرار گرفت.

 

احزاب سیاسی

 

فلسطین نیز مانند بسیاری از کشورها، دارای احزاب سیاسی مختلف است. برخی از معروف‌ترین این احزاب عبارت است از اخوان المسلمین، حماس، جنبش جهاد اسلامی و جنبش آزادی‌بخش میهنی فلسطین (فتح).

 

اخوان المسلمین

 

اخوان المسلمین فلسطین در سال ۱۹۴۸م با مشارکت اخوان المسلیمن مصر و اردن شکل گرفت. با اشغال کرانه باختری رود اردن و غزه در سال ۱۹۶۷م توسط اسرائیل، ارتباط اخوان المسلمین مصر و اردن با فلسطین قطع شد. همین امر، موجب پیشرفت و توسعه اخوان المسلمین فلسطین شد.

 

حماس

 

جنبش مقاومت فلسطین (حماس)، برجسته‌ترین جنبش مقاوت اسلامی فلسطین است. این جنبش، ادامه جنبش اخوان المسلمین است. جنبش حماس اولویت فعالیت خود را بر تربیت افراد، خانواده و جامعه قرار داده است تا زمینه را برای تشکیل دولت اسلامی در فلسطین فراهم سازد. حماس در آغاز شکل‌گیری ایده‌ای برای مقابله با اشغال فلسطین نداشت؛ امّا بعدها وارد مبارزه مسلحانه شد.

 

جنبش جهاد اسلامی

 

جنبش جهاد اسلامی یکی از مهم‌ترین احزاب فلسطین است. این جنبش، منازعه فلسطین-اسرائیل را به عنوان ایدئولوژی خود قرار داده است. این جنبش حرکت خود را در سال ۱۹۸۰م آغاز کرد. جنبش جهاد اسلامی با دیگر جریان‌های سنتی اسلامی از جمله جنبش اخوان المسلمین اختلاف دارد.

 

جنبش آزادی‌بخش میهنی فلسطین (فتح)

 

جنبش آزادی‌بخش میهنی فلسطین، قدیمی‌ترین حزب سیاسی فلسطین است. این جنبش در سال ۱۹۶۵م تأسیس شد. بیشتر مقامات دولت فلسطین عضو این حزب هستند.

 

جایگاه فلسطین در جهان اسلام

 

سرزمین فلسطین به دلایل مختلفی از جمله وجود مسجد الاقصی در این کشور، موقعیت ویژه‌ای نزد مسلمانان دارد. پیامبر اسلام(ص) در آغاز رسالت خود، مسجدالاقصی را اولین قبله مسلمانان قرار داد. به گفته برخی مفسران، در قرآن از شهر بیت المقدس به طور غیر مستقیم یاد شده است. همچنین احادیث فراوانی از پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) در فضیلت این شهر وارد شده است. به طور کلی از سرزمین فلسطین در قرآن به عناوینی چون «ارض مقدسة» و «ارض مبارکة» یاد شده است. فلسطین محل هبوط بسیاری از پیامبران و محل دفن بسیاری از انبیاء الهی است. همچنین فلسطین محل عروج پیامبر اسلام است.

 

فلسطین سرزمین معراج

 

مسجد الاقصی محل عروج حضرت محمد(ص) به آسمان است. در زمان حکومت عبدالملک بن مروان، بر صخره‌ای که پیامبر اسلام از آنجا به آسمان عروج کرد، مسجدی با نام مسجد الصخره یا قبة الصخره ساخته شد.

 

شیعه در فلسطین

 

پیشینه حضور شیعه در فلسطین به صدر اسلام و حضور ابوذر غفاری در شام برمی‌گردد. مقدسی در کتاب احسن التقاسیم و ناصر خسرو در کتاب «سفر به آرامگاه ابوهریره»، نقل کرده‌اند، در زمانی بیشتر جمعیت فلسطین را شیعیان تشکیل می‌دادند.

 

مذهب شیعه در قرن چهارم و در عصر حکومت فاطمیان در فلسطین رونق یافت. «الحاکم بامرالله» ششمین حاکم فاطمیان،‌دار العلم فاطمی را در بیت المقدس تاسیس کرد. این مکان تاثیر قابل توجهی در گسترش تشیع در فلسطین داشت و تا زمان اشغال فلسطین توسط صلیبی‌ها، به فعالیت خود ادامه داد. با وجود جنگ‌های صلیبی و پس از آن، تسلط صلاح الدین ایوبی سنی مذهب بر مناطق فلسطین و شام، شیعه در فلسطین باقی‌ماند. در عصر عثمانی شیعیان فلسطین دوباره مطرح شدند.

 

تاثیر و نفوذ شیعیان بر فلسطین در قرن ۲۱م و در دوران معاصر، به سبب ارتباط گروه‌های فلسطینی با حزب‌الله لبنان بیشتر شده است. پیروزی‌های حزب‌الله لبنان بر اسرائیل، نقش مهمی در گسترش شیعه در فلسطین داشته است. مرکز آمار انجمن دین و زندگی اجتماعی «مؤسسه PEW»، وجود شیعیان در فلسطین را تأیید کرده‌ است.

 

اذیت و آزار شیعیان

 

در طول تاریخ، شیعیان فلسطین تحت آزار فراوانی قرار داشته‌اند. اولین سرکوب شیعیان فلسطین توسط صلاح الدین ایوبی رخ‌داد. پس از رونق گرفتن شیعه در عصر عثمانی، احمد پاشا حدود ده سال با شیعیان مبارزه کرد و کتاب‌های آنها را سوزاند. در سال ۲۰۱۰م، سرویس‌ امنیتی حماس ده‌ها تن از مستبصران شیعه را بازداشت کرد. از طرف دیگر، گروه «ابن بار الخیریة الاسلامیة» در غزه وجود دارد که عمده فعالیتش، مبارزه با گسترش تشیع است. همچنین جنبشی با نام «جهاد سلفی» در غزه تاسیس شده است که هدف اصلی آن مبارزه با شیعه است.

 

احزاب و گروه‌های شیعه

 

جنبش جهاد اسلامی به عنوان پرچمدار شیعه در فلسطین شناخته می‌شود. بنیانگذار این جنبش، فتحی شقاقی بود. فتحی شقاقی از شیعه تاثیر می‌پذیرفت، از این رو جنبش جهاد اسلامی را نماد شیعه در فلسطین می‌دانند. گروهی در فلسطین با نام «جنبش صابرین» شکل گرفته است. این گروه از جنبش جهاد اسلامی منشعب شده و به شیعه نزدیک است. جنبش صابرین در سال ۲۰۱۴م حرکت خود را با رهبری هشام سالم آغاز کرده‌ است. از دیگر گروه‌های شیعی فلسطینی می‌توان به «مجلس شیعه اعلی فلسطین» اشاره کرد. این گروه در سال ۲۰۰۶م توسط محمد عبدالفتاح غوانمه تاسیس شده است. یکی از مهم‌ترین انجمن‌های شیعه فلسطین، «انجمن شقاقی» است. این انجمن یک انجمن خیریه و غیر سیاسی است که سعی می‌کند تا دیدگاه برابری نسبت به همه مذاهب اسلامی داشته باشد.

 

برخی دیگر از نهادهای شیعه فلسطین عبارتند از: انجمن جوانان اسلامی، درمانگاه احسان خیری، مدرسه نقاء، جمعیت غدیر، جمعیت آل البیت. همچنین هفته‌نامه «الاستقلال» و شبکه رادیویی «إذاعة صوت القدس» در اختیار شیعیان فلسطین است.

در میان اعضای بدن، چشم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و بیشترین رابطه انسان با محیط پیرامونی با استفاده از این عضو صورت می‌گیرد، با این وجود در روایات بیان شده است که چشم کمترین شکرگزاری را در میان اعضای بدن دارد. (یعنی گناهان بیشتری توسط آن انجام می‌شود).

امام علی(ع) فرمود: «چشم در میان اعضای بدن کمترین شکرگزاری را دارد، پس خواسته‏هاى آن‌را اجابت نکنید که شما را از ذکر خدا دور می‌کند».[1]

لذا سفارش شده است از گناهانی که به وسیله چشم انجام می‌شود، دوری کنید. برخی از گناهان چشم عبارت‌اند از:

نگاه به نامحرم

آن دسته از نگاه‌های آلوده‌ به نامحرم که ممکن است انسان را به گناه و روابط نامشروع بکشانند، در دین اسلام حرام بوده و تیری از تیرهای مسموم شیطان معرفی شده است،[2] که در ارتباط با جزئیات احکام مرتبط با آن، می‌توانید به سرفصل «نگاه» در بخش فقه و احکام مراجعه فرمایید.

نگاه غضب آلود به افراد با ایمان

احترام مؤمن در روایات، در ردیف احترام به پیامبر(ص)، قرآن و کعبه قرار گرفته است؛ لذا نگاه محترمانه به او دارای ثواب و در مقابل، نگاه غضب‌آلود به او گناه به حساب می‌آید.[3]

نگاه حسرت‌آمیز به امکانات و اموال دیگران

در اسلام تولید ثروت و هم‌چنین جمع‌آوری مال و سرمایه با رعایت موازین شرعی جایز است و داشتن مال و ثروت ناپسند نیست، بلکه دنیا‌پرستی و ترجیح دنیا بر آخرت و نیز حسرت خوردن بر اموال دیگران شایسته نیست.[4] این‌که انسان همواره با چشم حسرت و یا حسد به اموال دیگران - چه مشروع و چه نامشروع - بنگرد، موضوعی است که در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته است.

اسلام توصیه می‌کند که وضعیت خود را با افرادی مقایسه کنیم که امکانات کمتری از ما دارند و نه آنانی که اموال بیشتری دارند. در این راستا، نه حسرت‌خوردن به اموال ثروت‌مندانی صحیح است که از راه مشروع به این ثروت دست یافته‌اند و نه غصه‌خوردن از این‌که امکاناتی که به صورت نامشروع در اختیار قارون و قارون صفتان قرار گرفته در اختیار آنان نیست.

مطالعه کتاب‌های گمراه‌کننده

تعالیم دین اسلام، مسلمانان را تشویق به مطالعه کتاب‌هایی می‌کند که منجر به افزایش دانش، بینش و معنویت خواهد شد، اما با این وجود از مطالعه کتاب‌های که موجب گمراهی مسلمانان می‌شود، نهی شده است:

  1. کتاب‌های آموزش سحر و جادوگری: از نظر اسلام، خود جادوگری، آموزش آن و نیز کسب درآمد از آن، ممنوع و حرام و از گناهان کبیره است و بر اساس تعبیر برخی روایات، همسان با کفر است.[5]
  2. کتاب‌های مرتبط با ادیان و نظریات منحرف: مطالعه کتاب‌های ادیان دیگر و نظریات نادرست برای کسانی که مطالب حق و باطل آن را تشخیص می‌دهند، اشکالی ندارد. در غیر این صورت، اگر احتمال انحراف عقیده داشته باشد، جایز نیست.[6]
  3. کتاب‌های شهوت‌انگیز: خواندن برخی کتاب‌ها و داستان‌ها به ویژه در آغاز جوانی و سن بلوغ، زمینه گناه و دوری از یاد خدا و غفلت برای انسان را فراهم می‌نماید، بنابراین لازم است حتی الامکان از آن دوری شود.
  4. کتاب‌های محتوی اسرار زندگی دیگران: از نظر اسلام، هر شخصی دارای یک حریم خصوصی است که دیگران نباید وارد آن حریم شوند؛ لذا خواندن اسرار زندگی دیگران حرام است. هم‌چنین است نگاه کردن به مطالب افراد دیگر بدون اجازه آنها.[7]

نگاه تحقیرآمیز به دیگران

از نگاه اسلام هیچ کسی حق ندارد دیگران را با چشم حقارت نگاه کند؛ چرا که ممکن است آن شخص نزد خدا آبرومند باشد.[8]

در پایان باید گفت؛ دستورالعمل‌هایی وجود دارد که در مبارزه با تمام انواع گناه می‌توان از آنها بهره جست، اما این‌گونه نیست که برای مبارزه با هر گناهی، دستورالعملی ویژه در قرآن و روایات وجود داشته باشد. با این وجود شاید به صورت استحسانی بتوان روش‌هایی را توصیه کرد.[9]

 


[1]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 190، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.

[2]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج 1، ص 109، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.

[3]. «حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر»، 28053؛ «ریختن آبروی مؤمن»، 12154؛

[4]. «اسلام و ثروت اندوزی»، 1398؛ «مهم‌ترین عوامل ایجاد غفلت در انسان»، 45844؛ «تلاش برای دنیا یا آخرت»، 1821؛ «راه خلاصی از حب دنیا»، 1443.

[5]. «حکم مشاهدۀ سحر و یادگیری آن»، 619؛ «سحر و جادوگری از دیدگاه اسلام»، 2022.

[6]. «مطالعه کتب ادیان آسمانی برای مسلمان»، 70155؛ «مطالعه کتب ادیان مختلف»، 66547؛ «مطالعه کتب ضاله»، 48270.

[7]. «تجسس و دخالت در امور دیگران»، 1768؛ «وارسی کردن تلفن همراه همسر»، 84694؛ «کنترل وسایل شخصی فرزندان»، 71206.

[8]. «تحقیر و سرزنش نکردن گنه‌کاران ناآگاه»، 42228؛ «واکنش قرآن در برابر تحقیر و تمسخر دیگران»، 39250؛ «حکم تعییر و سرزنش دیگران»، 93866.

[9]. «عامل معنوی خشکی چشم»، 49494؛ «اثر فرو بستن چشم از نگاه‌های حرام»، 97025؛ «راه های پاک شدن از گناه»، 798؛ «راه های دعوت به خوبی ها و ترک از گناه»، 7165؛ «راهکارهای عملی برای هدایت گناه کار»، 2078؛ «راه رهایی از گناه»، 5207؛ «راه های ترک گناهان زبانی»، 13868.

هديه دادن، از امور پسنديده اي است که آثار مثبت و ارزنده اي را در روابط انساني بر جا مي گذارد. اين امر تأثير ويژه اي نيز بر روابط همسران و ايجاد سازگاري و آرامش در ميان آنان خواهد گذاشت. هديه، تحفه و ارمغاني است که به رسم ابراز محبت و بزرگداشت براي کسي مي فرستد. (1) تقديم تحفه و هديه به اعضاي خانواده، از جمله همسر، چنان اهميتي دارد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:
من دخل السوق فاشتري تحفة فحملها الي عياله کان کحامل صدقة الي قوم محاويج؛ (2) هر کس به بازار برود، تحفه اي را خريداري کند و به خانواده اش هديه کند، همانند کسي است که صدقه اي را به گروه نيازمندان رسانده باشد.
هديه دادن در ظاهر امر مهمي به شمار نيامده و از امور پيش پا افتاده محسوب مي شود؛ ولي آثار تربيتي ويژه اي بر آن مترتب است که در اين مجال به آن مي پردازيم:

آثار هديه در سازگاري همسران

اعطاي هديه به همسر از زواياي گوناگوني به سازگاري همسران کمک مي کند؛ از جمله:

أ. پاکسازي اخلاقي

يکي از مهم ترين اموري که در سازگاري همسران ايفاي نقش مي کند، عاري بودن آن ها از اخلاق و صفات ناپسند است، به طوري که در بسياري از درگيري ها و مشاجرات خانوادگي ردّ پاي يکي از ويژگي هاي نامطلوب اخلاقي ديده مي شود. از آن جا که هديه دادن، بهبود بسياري از اين صفات ناپسند را به دنبال دارد، مي تواند به آرامش و تفاهم همسران در زندگي مشترک بينجامد. رسول اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) مکرّر مي فرمودند:
تَهادُّوا فَاِنَّ الهَدِيَّةَ تَسُلُّ السَّخائِمَ؛ (3) به يکديگر هديه دهيد؛ به درستي که هديه کينه ها را از بين مي برد.
« سَلَّ » به معناي خارج کردن چيزي از چيز ديگر همراه با رفق و مداراست. (4) بر اين اساس، هديه دادن باعث آن مي شود که بسياري از بدي هاي اخلاقي به راحتي و بدون احساس سختي، از وجود هديه دهنده و هديه گيرنده خارج شود. بخل، حرص، خشم، کينه و... نخست از وجود هديه دهنده بيرون مي شود تا او بتواند به ديگري هديه دهد. هديه گيرنده نيز با پذيرش هديه، زمينه ي پاکسازي خود از صفات ناپسندي همانند تکبر، خود برتربيني و کينه را فراهم مي سازد. عايشه مي گويد:
اهدت الّي امرأة مسکينة هدية فلم اقبلها رحمة لها فذکرت ذلک لرسول الله (عليه السّلام) فقال: الّا قبلتيها منها و کافيتيها منها! فلاتري انّک حقّرتيها! يا عايشة، تواضعي فان الله يحب المتواضعين و يبغض المستکبرين؛ (5) زن مستمندي هديه اي به من داد و من آن را از باب ترحّم بر او نپذيرفتم. پس از آن که ماجرا را براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بازگو کردم، حضرت فرمودند: چرا هديه را قبول نکردي و متقابلاً به او ندادي تا خيال نکند او را تحقير کرده اي؟ اي عايشه، فروتن باش؛ زيرا خداوند فروتنان را دوست دارد و از متکبران متنفر است.
در روايت ديگري اميرالمومنين (عليه السّلام) دادن هديه را زمينه ساز برطرف شدن برخي مشکلات فردي و اجتماعي معرفي کرده و فرموده اند:
ما استعطف السلطان و لا استسلَّ سخيمة الغضبان و لا استميل المهجور و لا استّنجِحت صِعاب الامور و لا استدفعت الشرور بمثل الهدية؛ (6) براي جلب عطوفت سلطان، از بين رفتن کينه خشمگين، به دست آوردن دل مهجور، غالب شدن بر مشکلات و رفع شرور، چيزي همانند هديه کار آمد نيست.
از جمله صفات ناپسندي که با هديه دادن زدوده مي شود، کينه است. هرگاه فردي کينه ي همسرش را در دل بگيرد، اميد به سازگاري آنها و ايجاد آرامش در محيط خانواده از بين مي رود؛ امّا تأثير هديه آن چنان معجزه آسات که باعث مي گردد کينه ي ديرينه از عمق جان فرد رخت بر بندد. در روايات متعددي تأثير هديه در کينه زدايي مورد توجه قرار گرفته است که براي نمونه به يکي از اين روايات از رسول اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) اشاره مي کنيم:
تهادّوا تحابّوا تهادّوا فانها تذهب بالضغائن؛ (7) به يکديگر هديه دهيد تا زمينه ساز محبت شما به يکديگر شود؛ پس به درستي که هديه کينه ها را از بين مي برد.
از مجموع مطالب گذشته روشن مي شود که يکي از پيامدهاي هديه دادن، پاکسازي دروني شخص است.

ب. جلب محبّت

هديه علاوه بر آن که کينه را از دل هديه دهنده و هديه گيرنده خارج مي سازد، باعث ايجاد محبّت و مودّت ميان آنان نيز مي شود. در روايات متعددي - از جمله روايت پيشين - جلب محبّت از جمله نتايج طبيعي هديه دادن به شمار آمده است: « تهادوا تحابّوا » (8) هديه دهيد تا به يکديگر محبت پيدا کنيد ».
علاوه بر اين گونه روايات، در روايات ديگري نيز محبّت نتيجه ي قهري هديه به شمار آمده است. روايتي از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) است که مي فرمايند:
تهادوا بالنبق تحيي المودة و الموالاة؛ (9) با ميوه درخت سدر به يکديگر هديه دهيد تا مودّت و ياري رساني زنده شود ».
گويا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين روايت شريف متذکر اين نکته مي شوند که ارزش مادي هديه اهميّت چنداني ندارد؛ بلکه حتي هديه دادن « نَبِق » ( ميوه ي درخت سدر ) نيز تأثير بسيار مهمي در ايجاد صميميت و محبّت خواهد داشت؛ بنابراين همسر نبايد نگاه خود را به لوازم ارزشمند مادّي معطوف سازد تا در نتيجه اوّلاً هديه دادن را بر خود سخت کند و ثانياً تعداد آن را کاهش دهد و به حدّاکثر سالي يک بار اکتفا بسنده کند. آنچه در هديه مهمّ است، ابراز علاقه اي است که در پس آن نهفته و همسر با نگاه تيزبين خود پرده از روي هديه به ظاهر کم ارزش کنار مي زند و امواج نهاني محبّت همسر را مشاهده مي کند.
در حديث ديگري نيز اميرالمؤمنين (عليه السّلام) جلب محبت را پيامد طبيعي هديه به شمار مي آورند و مي فرمايند: « الهدية تجلب المحبة؛ (10) هديه جلب محبت مي کند ».
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در روايتي هديه گيرنده را به اين نکته توجه مي دهند که نبايد مقدار هديه را در نظر بگيرد؛ بلکه با قبول هديه، کرامت هديه دهنده را حفظ کند. آن الگوي انسانيت مي فرمايند: « لو اُهدي اِليَّ کُراع لقبلته و کان ذلک من الدين؛ (11) اگر پاچه ي گاو يا گوسفندي نيز به من هديه دهند، آن را مي پذيرم و اين از دين است ». پس از ذکر آثار اخلاقي و عاطفي هديه، چند نکته مهم در اين در زمينه ي را مورد توجه قرار مي دهيم:

مناسبت هاي هديه

تأثير هديه از نظر زماني کلّي است و به موقعيت ها بستگي ندارد؛ ولي اين تأثير در برخي موقعيت ها شدّت بيشتري دارد. براي نمونه، از تأکيدات اسلام آن است که مرد پس از ازدواج در شب زفاف هديه اي تقديم همسر خود کند و آميزش پيش از آن مکروه دانسته شده است:
عن ابي عبدالله (عليه السّلام): اذا تزوج الرجل المرأة فلايحلّ له فرجها حتي يسوق اليها شيئاً در هماً فما فوقها او هديةً من سويقٍ او غيره؛ (12) وقتي مردي ازدواج مي کند آميزش با او صحيح نيست مگر اين که چيي در حدّ درهم و بيشتر يا آرد گندم و غير از آن را به زن هديه کند.
از مناسبت هاي ديگري که تأثير هديه را مضاعف مي سازد، عيدها و ايام بزرگداشت ديني و ملّي است. در ميان عيدهاي مذهبي عيد سعيد غدير جايگاه ويژه اي دارد و بر عيدي دادن به همسر و فرزندان در آن روز، بسيار تأکيد قرار گرفته شده است. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در خطبه اي که در اين روز ايراد فرمودند، هديه و توسعه بر خانواده را در اين روز بسيار مهم شمردند:
... عودوا رحمکم الله بعد انقضاء مجمعکم بالتوسعة علي عيالکم... و هبوا لاخوانکم و عيالکم من فضله بالجهد عن جودکم و بما تناله القدرة من استطاعتکم؛ (13) خداوند شما را رحمت کند پس از آن که اجتماعتان پايان يافت، نزد خانواده برگرديد و با توسعه بر اهل خانه خود به آنان صله دهيد. با کوشش خود از باب سخاوتمندي آنچه را که از فضل خدا روزي تان شده است، و آنچه در توانتان است، ببخشاييد.
دادن هديه در عيدهاي ملّي نيز، قابل توجه و مهمّ است، چنان که در روايت آمده است:
عنه صلي الله و آله انه اهدي اليه فالوذج فقال ما هذا؟ قالوا يوم نيروز قال فنِوروزوا ان قدرتم کل يوم يعني تهادّوا و تواصلوا في الله؛ (14) به حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فالوده اي هديه داده شد. حضرت فرمودند: اين چيست؟ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: اگر توانستيد هر روز ما را نوروز قرار دهيد؛ يعني در راه خدا هديه دهيد و ارتباط برقرار کنيد.
همچنين در حديثي ديگر آمده است:
اتي علّي بهدية النيروز فقال (عليه السّلام): ما هذا؟ قالوا: يا اميرالمؤمنين اليوم النيروز فقال (عليه السّلام): اصنعوا لنا کلّ يوم نيروزاً؛ (15) براي حضرت علي (عليه السّلام) در عيد نوروز هديه اي آوردند. حضرت فرمودند: اين چيست؟ آن ها گفتند: امروز روز نوروز است. حضرت فرمود: هر روز ما را نوروز قرار دهيد. (16)
هديه پس از بازگشت از مسافرت نيز، تأثير شگرفي بر وحدت دل ها و آرامش محيط خانواده خواهد داشت. سوغات سفر براي همسر آن چنان اهميت دارد که امام صادق (عليه السّلام) با استناد به سيره ي حضرت ابراهيم (عليه السّلام) مي فرمايند:
اذا سافر احدکم فقدم من سفره فليأت اهله بما تيسّر و لو بحجرٍ فان ابراهيم (عليه السّلام) کان اذا ضاق اتي قومه و انه ضاق ضيقة فاتي قومه فوافق منهم اَزمةً فرجع کما ذهب فلّما قرب من منزله نزل عن حماره فملأ خرجه رملاً ارادة ان يُسکِّن من روح سارة فلّما دخل منزله اخذ الخرج عن الحمار و افتتح الصلاة فجائت سارة ففتحت الخرج فوجدته مملوءاً دقيقاً فاعتجنت منه و اختبرت ثم قالت لابراهيم: انفتل من صلاتک فکل فقال لها انّي لک هذا قالت من الدقيق الذي في الخرج، فرفع رأسه الي السماء فقال اشهد انک الخليل؛ (17) هرگاه يکي از شما مسافرتي مي رود و از سفر بر مي گردد، بايد براي خانواده اش آنچه ممکن است - گرچه سنگي باشد - هديه بياورد. به درستي که حضرت ابراهيم (عليه السّلام) اين گونه بود که هرگاه به تنگنايي برخورد مي کرد، به سوي قوم خويش سفر مي کرد. در مقطعي به تنگنا افتاد و پيش قوم خود رفت. پس آن گاه به سوي اهل خويش بازگشت. چون به منزلش نزديک شد، از مرکب پياده شد و خورجين آن را از شن پر کرد. پس چون داخل خانه شد، خورجين را از روي مرکب برداشت؛ آن گاه به نماز ايستاد. پس ساره آمد و خورجين را باز کرد و آن را پر از آرد يافت. پس آن را آماده کرد و نان پخت. سپس به ابراهيم (عليه السّلام) گفت: نمازت را تمام کن و از نان مصرف کن. حضرت ابراهيم (عليه السّلام) به او گفت: اين نان از کجا آمده است؟ ساره گفت: از آردي که در خورجين بود! پس حضرت سر خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدايا، شهادت مي دهم که تو خليل هستي.
از روايات گذشته اهميت هديه دادن به همسر در ايجاد آرامش و سازگاري روشن مي شود. از خصوص روايات مربوط به نوروز به دست مي آيد که لازم نيست هديه به زمان خاصي محدود شود، هر چند اعطاي آن در مناسبت هايي همچون عيدها، روز تولد همسر، ازدواج و... در روابط عاطفي همسران تأثير آشکارتري خواهد داشت.

انگيزه و نيّت هديه

هديه دادن به همسر مي تواند به انگيزه هاي مختلفي صورت پذيرد. امام صادق (عليه السّلام) با نقل حديثي از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به سّر انگيزه اصلي هديه دادن اشاره کرده و فرمودند:
الهدية علي ثلاثة اوجه هدية مکافأة و هدية مصانعة و هدية لله عزّوجلّ؛ (18) هديه سه گونه است: هديه جبراني، هديه رشوه اي و هديه اي فقط براي خدا.
طبق اين حديث گاهي هديه فرد به همسر به منظور جبران هديه اي است که وي عطا کرده است ( مکافاة ). همچنان که گاهي هدف از هديه آن است که همسر آن را جبران کند و در مقابل، او نيز هديه اي ببخشد ( مصانعه ). اين مصداق ضرب المثل معروفي است که مي گويد: « کاسه جايي رود که قدح باز آيد! » هديه دادن با اين دو انگيزه نيز، برخي از آثار هديه ( چون برطرف کردن کينه و جلب محبت ) را به همراه دارد؛ ولي بهترين انگيزه در تقديم هديه آن است که جلب نظر و محبت خداوند در آن مورد توجه باشد و حتي اگر درصدد جبران احساس همسر است، به منظور خشنودي خداي متعال هديه دهد. در چنين شرايطي براي فرد مهم نيست که آيا همسرش به او هديه داده است يا نه. همچنان که براي او مهم نيست که همسر احسان وي را جبران خواهد کرد يا خير. چنين هديه دادني ضمن تحصيل آثار مثبت در زندگي فردي و خانوادگي، زمينه ي تقرب هر چه بيشتر به خالق را نيز فراهم مي سازد. چنين هديه اي حتي شامل کسي مي شود که اهل هديه دادن نيست. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در تأييد اين نوع هديه دادن مي فرمايند:
عُد من لا يعودک، واهد الي من لا يهدي اليک؛ (19) عيادت کن از کسي که به عيادت تو نمي آيد و هديه بده به کسي که به تو هديه نمي دهد.

انواع هديه

هديه اي که فرد به همسر خود تقديم مي کند، انواع گوناگوني را در بر مي گيرد؛ ولي به طور کلّي مي توان آن را به دو نوع مادّي و معنوي تقسيم کرد. مصداق هاي هديه مادّي تا حدودي روشن است و فرد بايد با شناخت روحيّات همسر، لوازم مادّي مورد علاقه ي همسر را شناسايي و در زمان مناسب آن ها هديه کند. امّا هديه ها به نوع مادّي خلاصه نمي شود و مصداق هاي معنوي نيز دارد. کلمات حکمت آميز و موعظه، از جمله برترين هدايا به شمار آمده است:
عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): ما اهدي المرء المسلم علي اخيه هدية افضل من کلمة حکمة يزيده الله بها هدي و يردّه عن ردي. از ميان هدايايي که يک مرد مسلمان به برادر خويش مي دهد، برتر از سخن حکمت آميزي نيست که به واسطه آن خداوند هدايت او را زياد و پستي او را دور کند.
در حديث ديگري امام علي (عليه السّلام) مي فرمايند: « نعم الهدية الموعظة؛ (20) موعظه هديه خوبي است ». از اين روايات استفاده مي شود که مناسب است هديه همواره جنبه ي مادي نداشته باشد و هديه دهنده هداياي معنوي خود را نيز در قالبي دوستانه و ارزشمند که حاکي از محبّت قلبي اوست، به وي تقديم کند.
در مواردي از پذيرش هديه نهي شده که از محل بحث ما خارج است. درباره ي جنگاوري معروف به نام ملاعب آمده است که او براي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) هديه اي آورده بود، حضرت به او فرمودند: آيا اسلام آوردي؟ او گفت: نه، حضرت فرمودند: من از گرفتن هديه مشرکان نهي شده ام.
فانّي نُهيتُ عن زبدِ المشرکين؛ (21) من از پذيرش هديه ي مشرکان نهي شده ام.
همچنين درباره ي رشوه اي که به نام هديه مطرح مي شود، دستور داريم که آن را نپذيريم. حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي بن ابي طالب (عليه السّلام) فرمودند: به زودي مسلمانان به وضعيّتي نامطلوب خواهند رسيد که رفتارشان چنين خواهد بود:
يستحلون حرامَه بالشبهات الکاذبه... فيستحلّون الخمر بالنبيذ و السحت بالهدية و الرّبا بالبيع؛ (22) حرام خدا را با شبهه هاي دروغين حلال مي سازند... پس شراب را به نام نبيذ، رشوه را به نام هديه و ربا را به نام بيع حلال مي کنند.
در همين زمينه، روايتي از امام رضا (عليه السّلام) ذيل آيه شريفه « اکّالون للسحت » نقل شده است که مي فرمايد:
هو الرجل يقضي لاخيه الحاجة ثم يقبل هديته؛ (23) خورنده ي مال حرام کسي است که حاجت برادر خويش را برآورده سازد، سپس هديه او را قبول کند.
اين روايت در مجموعه ي روايات رشوه آمده است؛ بنابراين در صورتي که رشوه با عنوان هديه مطرح شود، از پذيرش آن نهي شده است، وگرنه هديه به عنوان اوّلي خود بسيار مطلوب است.

مهارت هايي براي افزايش کارآمدي هديه

توجه به برخي مهارت ها، تأثيرگذاري هديه به همسر را تا حدّ قابل ملاحظه اي افزايش مي دهد. در اين جا برخي از اين مهارت ها را توضيح مي دهيم:

أ. شناسايي گرايش ها (24)

هر يک از دو جنس مرد و زن گرايش هاي خاصّ خود را دارند و اين گرايش ها در انتخاب نوع هديه بايد مورد توجه قرار گيرد؛ بنابراين صرف توجه به ارزش مادي هديه نه تنها راه گشا نيست، بلکه گاهي به مشکلاتي نيز دامن مي زند. براي مثال مردي که همواره پول زيادي را به همسرش هديه مي کند، توقّع دارد که همسرش ديگر مشکلي نداشته باشد. چنين شوهري به همسر خود اجازه ي ناراحتي نمي دهد؛ چون فکر مي کند بيشترين امکانات را در اختيار او گذاشته است. در حالي که او بايد بداند که نيازهاي عاطفي با پول حل نمي شود و هنگامي که نيازهاي مالي زن برآورده مي شود، او بيشتر به فکر نيازهاي عاطفي خويش مي افتد. (25)
آنچه هديه را تأثيرگذارتر مي کند، عواطفي است که در پس آن قرار دارد. اين بار عاطفي در برخي هديه ها بسيار وجود دارد و هديه دهنده بايد آن ها را شناسايي کند. براي مثال نتيجه ي تحقيقات اخير درباره ي هديه که از طريق رسانه هاي گروهي پخش شد. اين بود که محبوب ترين هديه براي زنان شاخه گلي است که همسر به آنان تقديم مي کند؛ حتي آنان مايلند در فصل بهار و تابستان گل هايي با رنگ هاي روشن و در زمستان گل هايي با رنگ هاي قرمز از شوهران خود دريافت کنند.
علاوه بر اين، لازم است گرايش هاي طرف مقابل در دادن هديه مورد توجه قرار گيرد. همچنين بايد گرايش هاي خاصّ همسر نيز شناسايي و در تهيه هديه ملاحظه شود. ممکن است همسر ما از آنچه عموم همسران مي پسندند، تنفر داشته باشد و آن را مطلوب نداند و به جاي آن چيز ديگري را بپسندد. در اين صورت بايد آن موارد شناسايي شود و همان هايي که مورد علاقه ي اوست، به عنوان هديه به همسر تقديم گردد.

ب. تقويت مثبت (26) و (27)

در اين شيوه هنگامي که زن يا شوهر چيزي مي گويد يا رفتاري انجام مي دهد که احساس خوبي در طرف مقابل ايجاد مي کند، طرف مقابل به صورت کلامي يا غير کلامي از او قدرداني مي کند. بر اين اساس، علاوه بر آن که نفس هديه دادن به تقويت ارتباط عاطفي زوجين مي انجامد همسر را در جهت تکرار عمل يا کلام مورد نظر تقويت مي کند و از اين جهت نيز به ايجاد و تقويت سازگاري ميان همسران مدد مي رساند.
اين نکته نيز اهميّت دارد که تقويت مثبت به صورت کلامي نيز محقق مي شود و تنها منحصر به اهداي اشيا نيست. (28)
تقويت کلامي همسر پس از انجام دادن رفتار مطلوب يا گفتن سخني دلنشين علاوه بر آن که در تشويق و تقويت رفتار بسيار مؤثر است، آسان و کم هزينه نيز هست و باعث مي شود که تقويت با سهولت و سرعت بيشتري صورت پذيرد.

ج. تقويت منفي (29)

تقويت منفي، به معناي نيرومند شدن يک رفتار پس از حذف تقويت کننده ي منفي به دنبال آن است. (30) در واقع با حذف عاملي آزارنده همسر که به دنبال رفتار يا گفتار مطلوب صورت گرفته است، آن رفتار يا گفتار را تأييد و تقويت مي کنيم. مثال زير مي تواند نقش اين شيوه را روشن کند: مردي را در نظر بگيريد که نشانه هاي تمکين نکردن و نشوز را در رفتار همسر خود مشاهده کرده است. او براي بازداشتن همسر از اين رفتار نامطلوب با عمل به قرآن کريم، (31) از بستر استراحت همسر خود اعراض کرده است. اين اعراض پيامدي ناخوشايند براي همسر به شمار مي رود. در اين شرايط، اگر زن تغيير رويّه دهد و نشانه هاي تمکين بروز دهد، مرد به اعراض پايان مي دهد و بدين وسيله عامل آزارنده را برطرف مي سازد و اين خود زمينه هاي نيرومندي و تقويت رفتار عاري از نشوز همسر را فراهم مي کند. با اين حساب، پايان دادن به اعراض، نوعي هديه رفتاري به همسر محسوب مي شود که به تشويق همسر به رفتار مطلوب ( تمکين ) مي انجامد.

د. تنوع (32)

استفاده از تغيير و تنوع در انتخاب هديه، به تأثيرگذاري بيشتر هديه در تقويت گرايش عاطفي همسران کمک مي کند. تنوّع باعث انبساط و شکفتگي خاطر مي شود؛ به خصوص اگر آن تجدّد و تنوّع در جهت حيات و تازگي زندگي باشد. ويژگي زندگي دنيا، طلب تغيير، تنوّع و تحوّل است؛ البته اين درخواست به اين دنيا اختصاص دارد و کيفيت بهشت و نعمت هاي آن به گونه اي است که بهشتيان دگرگوني آن را طلب نمي کنند:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا
خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا
؛ (33) کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته کردند، مهمان سرايشان باغ هاي فردوس است که در آن، جاويدانند و هرگز هواي تحوّل نمي کنند.
بنابراين ايجاد تحوّل و تنوّع در هدايا از نظر رنگ، شکل، ارزش مادّي و معنوي، چگونگي گفتار، رفتار و... تأثير خاصي در استفاده از اين شيوه خواهد داشت.

پي‌نوشت‌ها:

1. علي اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا « هديه ».
2. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه ( عنوان الزواج )
3. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 143.
4. المنجد، مادّه « سلَّ »
5. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 14، ص 6650.
6. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 207.
7. محمد بن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 144.
8. همان.
9. همان.
10. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 207.
11. محمد بن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 17، ص 290.
12. همان، ج 21، ص 254.
13. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 94، ص 117.
14. ميرزا حسين نوري، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 205.
15. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 17، ص 288.
16. جالب آن که در روايتي وارد شده که نيروز همان روزي است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در غدير خم از مردم عهد به ولايت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) گرفت. عوالي اللئالي، ج 3، ص 40.
17. همان، ج 11، ص 459.
18. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 5، ص 141.
19. محمدبن حسن حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 17، ص 288.
20. عبدالواحد آمدي، غررالحکم، ص 121.
21. عبدالعلي عروسي حويزي، تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 633.
22. نهج البلاغه، خطبه 156.
23. محمدمحمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج 14، ص 6648.
24. Recognition Tendencies
25. جان گري، مردان مريخي و زنان ونوسي، ترجمه سيد رضا نياز، ص 178.
26. Positive Reinforcement
27. ديويس کنث، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه فرشاد بهاري، ص 189.
28. امام صادق (عليه السّلام) در بياني ارزشمند بهترين دوست خود را کسي دانسته اند که عيب هاي ايشان را به ايشان تقديم دارد. در اين بيان ارائه عيوب نيز عنوان « هديه » به خود گرفته است. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 639.
29. Negative Reinforcement
30. علي اکبر سيف، روان شناسي پرورشي، ص 245.
31. نساء، 34: « وَ اللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ ».
32.naviety
33. کهف، 107 و 108.

منبع مقاله :
حسين زاده، علي؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهاي سازگاري، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ سيزدهم

سه شنبه, 05 فروردين 1399 00:28

حد و مرز انتقاد از همسر

فلسفه اصلی زندگی مشترک، قرار گرفتن دو نفر در کنار هم برای طی کردن مسیر رشد و کمال در این دنیاست. انسان در صورتی میتواند به رشد واقعی دست پیدا کند که نقص های خویش را یکی بعد از دیگری رفع کند. در این بین نادانی یا غفلت انسان، مانع دست یابی به تمام نقص هاست. از همین روست که باید گفت یکی از اصلی ترین معارفی که باید به دنبال آن بود، شناخت نقص های خود است.

با رویکرد مثبت با همسرتان برخورد کنید

مقصود اصلی این است که شما و همسرتان بتوانید مشکلاتی که با هم دارید را جوری حل کنید که هر دو طرف حس کنند مورد احترام و توجه قرار گرفته است. بنابراین درصورتی که رویکردتان در موقع انتقاد کردن مثبت باشد، همسرتان حس نمی کند که دوستش ندارید.

برای هر انتقادی که از وی می کنید، ۹ بار از همسرتان تعریف کنید

همه ما هنگامی که حس می کنیم، مورد توجه و احترام و محبّت هستیم، بهتر می توانیم انتقاداتی که از ما می شود را تحمل کنیم. هنگامی که شما و همسرتان دائما با محبّت و احترام با هم برخورد کنید، ذخیره خوبی از احساسات مثبت می سازید که سبب می شود فیدبک های انتقالی و جر و بحث های احتمالی راحت تر تحمل شود.

هرگز درهنگام انتقاد کردن شوهرتان را مقایسه نکنید

اسم شخص خاصی رو نیاروید مثلا نگویید داداشم یا داداشت یا دوستت بلکه او را تنها با خودش مقایسه کنید به عنوان مثال عزیزم دیروز که نشستی و به حرفام گوش دادی خيلي کیف کردم و بهت افتخار کردم( هم اقتدار و هم اطلاعات میدهید)

درصورتی که بتوانید به جای انتقاد کردن از شوهرتان به او پیشنهاد بدهید اثربخش تر خواهد بود به عنوان مثال به جای این که بگوییم چرا من رو تفریح نمی بری به او بگوییم زمانی که منو تفریح میبری حالم خوب میشه و یا به جای این که بگویید چرا دیر اومدی خونه؟و تاحالا کجا بودی؟ میتوانید بگویید خيلي ترسیدم و نگرانت شدم اتفاق خاصی افتاده بود که دیر اومدی؟( دارید هم اطلاعات میدهید و هم اقتدار)

برای انتقادکردن وقت شناس باشید

به عنوان مثال هنگامی که شوهرتون تو غار تنهایی هست انتقاد نکنید زیرا اون از این شرایط داره لذت میبره و شما با حرف زدنتون هرچند هم صحیح و درست و منطقی باشه دارید احساس کیف رو از وی می گیرید به عنوان مثال زمانی که از سرکار اومد خونه یا دیر اومد خونه یه مدت بهش وقت بدید تا خودشو بازیابی کنه( غار تنهایی)

خودداری از انتقاد تغییرناپذیر

از بیان انتقاد درمورد مسائلی که امکان تغییرپذیری محدود یا ناممکن دارند، پرهیز کنید.« حس می کنم اگر دماغت کوچکتر بود، زیباتر بودی»،« اگر سبزه تر بودی، با نمک تر می شدی»،« کاش اندامت بهتر از این بود» و... طرح انتقاد از وضعیت صورت، اندام، رنگ چهره و... سبب دلسردی عاطفی در بین همسران و نتیجه زیانبار دیگری شود.

انتقاد، اهانت نیست

زن و مرد هر گاه ضعفی از یکدیگر می بینند که میتواند بخود و زندگی شان اسیب بزند، می بایست بتوانند با ارامش و لطافت، فرد مقابل را نسبت به آن ضعف قانع کنند. درصورتی که انتقاد بتواند باعث عشق و محبّت بیش تر زن و مرد نسبت به هم شود، هرگز اهانت محسوب نخواهد شد. بلکه این ویراني و ناراحتی در روابط است که به نوعی اهانت به حساب می آید و باید برای سخت نشدن وضعیت زندگی هم که شده از آن دور شد.

انتقاد، خارج شدن از تعادل نیست

یادآوری این نکته بسیار الزامی است که همانطور که انتقاد ناسالم و نابجا میتواند به خانواده اسیب جدّي بزند و فضای خانواده را به جای شادکامی با تلخ کامی پر کند، انتقاد محبّت آمیز هم میتواند جلوی خصومت و دشمنی را بگیرد.

انتقاد اگر در زمان ، جایگاه و وضعیت مطلوب خود و با شیوه صحیح و درست و همچنين با رعایت اصل تعادل صورت بگیرد، یک روش تربیتی کارامد و مؤثر است. و در طرف مقابل، اشکار است که انتقاد با شیوه اشتباه و تحریک آمیز ، به یک ضد تربیت تبدیل خواهد شد.

دوری از انتقادهای آمرانه

در بیان انتقاد، هیچوقت از عبارات آمرانه یا جملاتی که با ضمیر دوم شخص مفرد آغاز میشوند ، استفاده نکنید. بیان جملاتی مانند« تو باید بفهمی که...»،« تو مدام می خوای، حرف خودت باشه»،« رفتارهای تو، مدام این مدلیه» و... نه تنها منجر به تصحیح رفتار نمی شوند بلکه سبب دوری زوجین از یکدیگر شده و اختلافات را تشدید می کند.« من حس ارامش بیشتری دارم وقتی که...»،« زمانی بیشتر مورد توجه من قرار می گیری که...» و... و در کل استفاده از جملاتی که پیام های دلنشین تری داشته و کم تر اسیب زا هستند، بسیار مثمرثمر بوده و انتقاد را بهینه و سازنده می کند.

انتقاد کردن به شرط حذف موانع برقراری رابطه در زندگی زناشویی

تنها در روش ارتباطی امن کارساز است و همسران میتوانند از هم انتقاد سازنده کنند. زیرا در روش ارتباطی اجتنابی همسران می خواهند از شر هم راحت شوند و در روش اضطرابی انتقاد کردن برای فرو نشاندن استرس همسران بکار می رود. انتقاد در روش ارتباطی امن میسر است برای این که در دو روش اضطرابی و اجتنابی، اشخاص درگیر سختی های خود هستند و به فکر اصلاح طرف مقابل نیستند.

نزدیک‌ترین فرد بشر به آخرین فرستاده خداوند، امام علی(علیه السلام) است. فردی که در دامان نبی(ص) بزرگ شد، قدر مسلم بیش از هر انسان دیگری می‌تواند ویژگی‌های حضرت محمد(ص) را توصیف کند. امیرمؤمنان(علیه السلام) در خطبه‌‌ها و نامه‌های خود بارها و بارها به توصیف خاتم انبیا(صلی الله علیه وآله) پرداخته است. مطالبی که مطالعه آنها بهترین و مطمئن‌ترین راه شناخت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است.

حضرت علی(علیه السلام) در خطبه ۷۱ نهج‌البلاغه ضمن توصیف بخش‌هایی از ویژگی‌های پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مردم آموخته است که چگونه بر ایشان درود فرستند. در این خطبه آمده است:

«بار خدایا، اى گستراننده زمین‌هاى گسترده و نگاه دارنده آسمان‌هاى برافراشته و اى آفریننده دل‌ها براساس فطرت، چه بدبخت آن و چه خوشبخت آن، شریف‌ترین درودهایت و افزون‌ترین برکاتت را بر محمد بنده و رسول خود قرار ده، رسولى که ختم‌کننده نبوت و بازکننده راه‌هاى بسته و آشکارکننده حق بر مبناى حق است. پیامبرى که خروش‌هاى باطل را دفع و حمله‌هاى گمراهى را شکست، چنان که سنگینى رسالتى را که برعهده گرفت با قدرت پیش برد.

به امر تو قیام نمود و در راه رضاى تو شتافت، بدون اینکه از پیشى گرفتن بماند و در عزمى که داشت سستى ورزد، وحى تو را ضبط نمود، عهدت را حفظ نمود، بر اجراى فرمانت اقدام ورزید، تا آتش دانش طلب را برافروخت و راه حق را براى اشتباهکار روشن ساخت، و دل‌هایى که در فتنه‌ها و گناهان غرق شده بود به وسیله او هدایت شد، پیامبرى که نشانه‌هاى واضح را برپا کرد و احکام نورانى را ابلاغ نمود. او امین درستکار تو، و خزینه‌دار دانش سرّى تو و شاهد تو در روز قیامت و پیامبر به حق‌ات و فرستاده‌ات به سوى خلق بود.

خداوندا، جایى وسیع در سایه رحمتت براى او بگشا و او را از خیر فراوان و اجرى از فضل و کرمت مرحمت فرما. الهى، بناى او را بر بناى بناکنندگانِ فضیلت بلند گردان و مرتبه‌اش را نزد خود گرامى‌دار و نورش را کامل ساز و او را در عوض رسالت چنین پاداش ده؛ شهادتش را مقبول، گفتارش را پسندیده، منطقش را عدل و سخنش را جداکننده بین حق و باطل قرار ده. خداوندا، بین ما و او در جایى که زندگیش نیک و نعمتش بى‌زوال و خواهش‌هایش برآورده و هوس‌هایش لذت بخش و آسایشش فـراوان و در منت‌هاى آرامش با ارمغان‌هاى کرامت اسـت جمع فرما.

 

 

 

 

 

 

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿١﴾

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

بخوان به نام پروردگارت که [همه آفریده ها را] آفریده؛ (۱)

 

خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾

[همان که] انسان را از علق به وجود آورد. (۲)

 

اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿٣﴾

بخوان در حالی که پروردگارت کریم ترین [کریمان] است. (۳)

 

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿٤﴾

همان که به وسیله قلم آموخت، (۴)

 

 

دوشنبه, 04 فروردين 1399 18:36

محبت در قرآن کریم و روایات

خداوند حب ممدوح را به معنای محبت نسبت به وجود مقدس خویش بر شمرده است: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.» گاهی حب مذموم و حب ممدوح با هم ذکر شده است. محبت انسان ها به یکدیگر، بر خواسته از عواملی است که با پیدایش آن ها باعث می شود قلب انسان ها به یکدیگر نزدیک و کشش و محبتی بین آن ها ایجاد شود. آغاز سلسله محبت، از جانب خداوند به بندگان است و از آنجایی شروع می شود که خداوند انسان را شایسته حمل امانت خود دانسته و این امانت را بر دوش او نهاده است. خداوند در قرآن بارها انسان ها را با صفات گوناگون مورد توجه و محبت خود قرار می دهد و به صراحت با الفاظی که بیان می کند عشق و محبت خود را به او ابراز می کند. «خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را(نیز) دوست دارد.» «خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.» «خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

حب و دوست داشتن عبارت است از تعلق وجودی و جذب خاص شعوری میان علتی که انسان را به کمال می رساند و معلول تکامل یافته، حال فرق نمی کند که این علت، غذایی باشد که انسان می خورد یا مالی باشد که در آن تصرف می کند یا اعتباری که از آن استفاده می نماید و یا معلم و آموزگاری که از وی دانش می آموزد.[۱]

حب و محبت در آیات

در قرآن کریم کلمه حب و فعل و مشتقات آن هشتاد و سه بار به کار رفته است که در برخی از آنها حب ممدوح و در برخی دیگر حب مذموم مراد است. خداوند حب ممدوح را به معنای محبت نسبت به وجود مقدس خویش بر شمرده است: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده و مهربان است.»[۲] گاهی حب مذموم و حب ممدوح با هم ذکر شده است.[۳] در قرآن کریم کلماتی چون:«ود»، «مودة»، «رحمة»، و... نیز به معنی دوستی به کار رفته است.

حب و محبت در روایات

روایات متعددی در باب محبت (هم محبت بنده به خدا و هم محبت خدا به بنده و هم محبت بندگان به یکدیگر) وجود دارد. ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.

۱.امام علی(ع) می فرمایند: بنده تنها متوجه پروردگار خویش است. و هیچ گاه عبادت خدا را پایان نمی دهد و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی کند. آنچه که آنان را شیفته اطاعت خدا کرده، بذر محبت است که در دل می پرورانند.[۴]

۲.اگر بنده ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه ای به او داده ام و او را دوست می دارم.[۵]

اقسام محبت:

الف. محبت بندگان به یکدیگر:

محبت انسان ها به یکدیگر، بر خواسته از عواملی است که با پیدایش آن ها باعث می شود قلب انسان ها به یکدیگر نزدیک و کشش و محبتی بین آن ها ایجاد شود.

اسباب پیدایش محبت بندگان به یکدیگر:

۱.آنچه سبب بقاء و کمال می شود:

هر آنچه که موجب بقاء و کمال شود محبوب آدمی است، به همین جهت است که انسان وجود نفس خود را دوست دارد، و به دوام و بقای آن علاقمند است و هر آنچه به این امر کمک کند، مورد محبت او است و نسبت به مرگ و موجبات آن کراهت و نفرت دارد.[۶]

۲.لذت:

لذت اعم از مادی و معنوی موجب محبت می گردد؛ یعنی انسان آنچه را که موجب لذت گردد، به دلیل لذت آور بودن دوست دارد نه برای ذات آن. لذت مادی، مانند محبت انسان به خوردنی ها و آشامیدنی ها و آنچه موجب ارضای سایر غرایز او می شود. این نوع محبت به آسانی به دست می آید و به سرعت نیز از میان می رود. همچنین این قبیل محبت ها به دلیل پستی و مادی بودن سبب آن و سرعت زوالش، پایین ترین درجه محبت است.[۷] لذت معنوی، که عمر آنها طولانی است، مانند محبت انسان به یک هنرمند و ورزشکار، به دلیل لذتی که از صحنه های هنرنمایی او می چشد و به امانت و پاکدامنی، به دلیل لذتی که آدمی از احساس پاکی و امانت می برد و به یاد خداوند و مناجات با او، به دلیل لذت سرشاری که از این امر به او دست می دهد.

۳.احسان:

انسان، بنده و اسیر نیکی و احسان است و به طور طبیعی هر که را به او احسان کند، دوست دارد و از کسی که به او بدی کند، می رنجد. بنابراین منفعت و نیکی سبب محبت آدمی به عامل آن می شود.[۸]

۴.شباهت در اوصاف ظاهری:

اشتراک در یک یا چند ویژگی ظاهری باعث پیدایش محبت می شود. علاقه کودکان به یکدیگر و پیران به همدیگر و افراد هم شغل و همکار با یکدیگر از همین قبیل است.

۵.حسن و جمال ظاهری و باطنی:

درک زیبایی و جمال موجب محبت می گردد؛ یعنی انسان زیبایی ها را اعم از مادی و معنوی دوست دارد و این محبت به ذات زیبایی تعلق می گیرد، و منشا درونی و فطری دارد.

۶.تناسب باطنی و روحی:

گاهی انسان نسبت به دیگری محبت می ورزد، ولی نه به دلیل حسن و جمال او و نه به سبب چشم داشت و طمع در مقام و مال او بلکه به صرف مجانست و تناسب باطنی و معنوی که با روح و جان او دارد.

ب. محبت خدا به بندگان:

شروع و آغاز سلسله محبت، از جانب خداوند به بندگان است و از آنجایی شروع می شود که خداوند انسان را شایسته حمل امانت خود دانسته و این امانت را بر دوش او نهاده است. خداوند در قرآن بارها انسان ها را با صفات گوناگون مورد توجه و محبت خود قرار می دهد و به صراحت با الفاظی که بیان می کند عشق و محبت خود را به او ابراز می کند. «خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را(نیز) دوست دارد.»[۹] «خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»[۱۰] «خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»[۱۱]

نشانه های محبت خداوند به بندگان

۱.زیاد به یاد خدا بودن: «اگر بنده ام را ببینی که زیاد به یاد من است، خودم چنین اجازه ای به او داده ام و او را دوست می دارم»[۱۲]

۲.آرامش درونی و شکیبایی: «هنگامی که خداوند بنده ای را دوست بدارد، او را با زیور آرامش و شکیبایی می آراید»[۱۳]

۳.داشتن قلبی پاک و اخلاقی متعادل: «زمانی که خداوند بنده ای را دوست بدارد، قلبی پاک و اخلاقی متعادل (به دور از افراط و تفریط) روزی اش می کند»[۱۴]

 

۴.دوست داشتن مطیعان و دشمنی با عاصیان: «اگر می خواهی بدانی که در تو خیر و نیکی وجود دارد یا نه، به قلبت بنگر، اگر در آن دوستی و محبت نسبت به بندگان مطیع خداوند و بغض و کینه نسبت به گناهکاران یافتی، پس در تو خیر و نیکی است و خداوند تو را دوست دارد»[۱۵]

ج) محبت بندگان به خدا:

محبت با تمام اسباب و عوامل و اثراتی که دارد زمانی نمود و ارزش پیدا می کند و موجب سعادت انسان می شود که درجه محبوبیت و ارزشمندی محبوب در بالاترین حد باشد. عشق و محبت با این درجه، تنها شایسته خداوندی است که محبتش توجیه گر خلقت و تحقق اهداف عالم است.

نشانه های محبت بندگان به خداوند:

۱.دوست داشتن مرگ: خداوند در این باره می فرماید: «بگو: ای یهودیان! اگر گمان می کنید که(فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می گویید( تا به لقای محبوبتان برسید.)»[۱۶] دوستدار حقیقی، مشتاق مشاهده محبوب خویش است. کسی که به مقصدی عشق ورزد، هر آنچه به آن هدف رهنمون شود، محبوب او واقع خواهد شد. از همین رو وقتی انسان مشتاق ملاقات پروردگار خویش باشد، نسبت به مرگ نه تنها ترس و واهمه ای ندارد، بلکه نسبت به آن میل و اشتیاق درونی نیز دارد.

۲.پیروی از دستورات الهی: خداوند در قرآن می فرماید: «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید تا خدا(نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزنده و مهربان است»[۱۷] عشق و محبت حقیقی نسبت به خداوند باعث می شود انسان در همه امور اراده و خواست خداوند را بر خواست خود ترجیح دهد و در تمام کارهای زندگی مطیع فرمان خداوند باشد.

۳.عدم غفلت از یاد خدا: ذکر و یاد محبوب و آنچه مربوط به او است، همواره برای محب لذت بخش و دوست داشتنی است. دوستان خدا دائم سخن از او و دوستان او می گویند و با یاد او زندگی می کنند و از تلاوت کلام او لذت می برند و در خلوت مناجات با او انس می گیرند،[۱۸] چنان که خداوند به حضرت موسی(ع)فرمود ای پسر عمران، دروغ می گوید آن کسی که گمان برد مرا دوست دارد، اما چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد. مگر نه این است که هر دلداده ای دوست دارد که با دلدار خود خلوت کند؟[۱۹]

۴.دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان او: یکی دیگر از نشانه های محبت خداوند، دوستی با دوستان او و دشمنی با دشمنان اوست. چرا که محبت خداوند در دل بندگان حالتی به وجود می آورد که انسان هر آنچه که خداوند دوست دارد دوست می دارد و هر آنچه را که خداوند دشمن می دارد و نسبت به آن بیزاری می جوید، او نیز دشمن می دارد و از آن دوری می کند.

۵.بیمناکی در عین محبت و امیدواری: دوستان خدا، در عین اینکه شیفته جمال اویند، با درک عظمت و بزرگی خداوند، همواره در بیم هستند. زیرا همانطور که جمال و جلال خداوند باعث عشق و محبت می شود، درک عظمت و هیبت او نیز باعث ترس است. لذا این دو هیچ منافاتی با هم ندارند و مکمل یکدیگر می باشند. زیرا بندگی به صرف محبت و بدون بیم و بندگی به صرف بیم و بدون امید هر دو موجب هلاکت می شود.[۲۰]

ثمرات محبت به خداوند:

۱.انس با پروردگار: زمانی که قلب آدمی از عشق و محبت به خداوند مسرور و مشعوف است، چنان انسی با یاد و ذکر پروردگار می گیرد که که در عین اینکه بین خلایق و بقیه انسان هاست، اما تنهاست و در یاد محبوبش که خداوند است، می باشد.

۲.راضی بودن به قضای الهی: مرتبه رضا یکی دیگر از ثمرات محبت به خداوند است، زیرا محب هر آنچه را که از محبوب صادر گردد، زیبا می بیند. کسی که به مقام رضا نایل گردد، در نزد او فقر و غنا، راحتی و سختی، تندرستی و بیماری، مرگ و زندگی و... یکسان است و تحمل هیچ یک بر او دشوار نیست؛ چرا که همه را از جانب محبوب می بیند و همواره در سرور و بهجت و راحتی به سر می برد؛ زیرا به همه چیز به چشم رضایت می نگرد و در واقع همه امور بر وفق مراد او پیش می رود و در نتیجه از هر غم و اندوهی به دور خواهد بود.[۲۱]

۳.شکرگذاری از خداوند در هر حالتی: یکی دیگر از ثمرات محبت به خداوند شکر گذاری از اوست. زیرا ذات آدمی چنین است که در قبال لطف و احسانی که دیگران به او می کنند، از آنها تشکر می کند. لذا زمانی که تمام محبت و عشق او متوجه به خداوند باشد، همه اتفاقات زندگی خود را اعم از شادی و ناراحتی، خوبی و بدی، و.. . شمه ای از محبت خداوند نسبت به خود می بیند، در نتیجه در هر حالتی شکر گذار این نعمات خواهد بود.[۲۲]

۴.اشتیاق به سوی خداوند: از دیگر ثمرات محبت خداوند، شوق به لقای اوست. شوق عبارت است از میل به چیزی و رغبت به آن در غیاب او.[۲۳] این شوق، آن است که انسان هم محبت محبوب را دارد و هم درد هجرانش را. از این رو همیشه با درد همراه است. اما این درد برای انسان عاشق تحمل پذیر و لذیذ است و زمینه وصال را فراهم می کند.[۲۴]

طریقه تحصیل محبت خداوند

۱.معرفت و شناخت خداوند: معرفت پیدا کردن به خداوند و تقویت و مسلط کردن آن بر خزینه دل، یکی از راه های تحصیل محبت خداوند است. خداوند در قرآن می فرماید: «و آنهایی که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه های خود هدایتشان خواهیم کرد.»[۲۵] این سعی و کوشش می تواند توجه به این باشد که هیچ ذره ای از ذرات وجود ندارد، مگر اینکه نشانه ای از قدرت و عظمت خداوند است. تحصیل معرفت از این طریق برای همه کس مقدور است، مگر کسانی که به جهت کوته فکری در تفکر و اشتغال به امور شهوانی و... از رسیدن به آن محروم شوند.[۲۶]

۲.مداومت کردن بر ذکر و یاد خداوند: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده.»[۲۷] مداومت بر ذکر و یاد خدا و توجه به نعمات و صفات نامتناهی خداوند، باید بعد از سعی و تلاش و پاک کردن محبت غیر خدا از دل باشد. زیرا خداوند برای هیچ انسانی دو دل قرار نداده است. و دل هر کس حکم ظرفی را دارد که که بیشتر از یک چیز درون آن قرار نمی گیرد. لذا با پاک کردن دل خود از غیر و توجه و شناخت خداوند، محبت او جایگزین محبت های دیگر می شود.[۲۸] بنابراین، هر اندازه محبت به خداوند بیشتر باشد، انسان بیشتر به یاد خدا خواهد بود.[۲۹]

پی نوشت ها

[۱] طباطبایی، سید محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القران، موسسه اسماعیلیان، ۱۳۷۱، ج ۱ ص ۴۱۱ تا ۴۱۰

[۲] آل عمران، آیه ۳۱

[۳] بقره، آیه ۱۶۵

[۴] دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز۱۳۸۱، خطبه۹۱

[۵] ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم ۱۳۸۴، ج۲۲، ص۲۲۳

[۶] فیض کاشانی، محسن؛ المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم ، ج۸، ص۹ تا ۱۱

[۷] نراقی،ملامهدی؛ جامع السعادات، تعلیق و تصحیح کلانتر، سید محمد؛ مؤسسه الأعلمی للمطبوعات بیروت، ج۳، ص۱۳۶

[۸] فیض کاشانی، ملامحسن؛ اخلاق حسنه، تهران، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۶۲، ص۲۱۶ تا ۲۱۷

[۹] بقره، آیه۲۲۲

[۱۰] آل عمران، آیه ۷۶

[۱۱] آل عمران، آیه ۱۳۴

[۱۲] همان

[۱۳] همان، ص۲۲۴

[۱۴] همان، ح۳۱۴۵

[۱۵] همان، ص۲۳۳

[۱۶] جمعه، آیه۶

[۱۷] آل عمران، آیه ۳۱

[۱۸] نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵، ص۱۰۴

[۱۹] ابن بابویه القمّی، محمد بن علی؛ أمالی، قم، مؤسسه البعثه، ۱۴۰۷ ق، چاپ اول ، ص۴۳۸

[۲۰] نراقی، ملا احمد؛ پیشین، ص۱۶۸ تا ۱۷۴

[۲۱] همان، ص۶۵۶

[۲۲] جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، قم، انتشارات اسراء، ۱۳۷۸، چاپ دوم، ص۳۰۹ تا ۳۱۲

[۲۳] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۳۷

[۲۴] جوادی آملی، عبدالله، پیشین، ص۳۲۳

[۲۵] عنکبوت، آیه ۶۹

[۲۶] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۲۷ تا ۲۲۸

[۲۷] احزاب، آیه ۴

[۲۸] نراقی، ملا احمد، پیشین، ص۶۲۷

[۲۹] مصباح یزدی، محمدتقی؛ راهیان کوی دوست، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶، چاپ سوم، ص۵۴

 

دوشنبه, 04 فروردين 1399 18:26

حیا و عفت در آموزه های قرآن

معناى حیا: حیا به معناى شرم و آزرم است [۱].

جرجانى مى گوید: گرفتگى نفس است از چیزى و ترک آن چیز از ترس سرزنش، و آن دو نوع است: نفسانى و ایمانى. حیاى نفسانى شرمى است که خداوند آن را در همه ى نفوس آورده است؛ مانند شرم از کشف عورت و جماع بین مردم، و حیاى ایمانى، شرمى است که مؤمن را از ارتکاب معاصى از ترس خدا باز مى دارد. [۲]

مرحوم مجلسى مى فرمایند: حیا غریزه اى است که مانع ارتکاب و انجام اعمال زشت و قبیح شده و نیز مانع تعمّد در از بین بردن و تقصیر در حقوق حق تعالى و خلق خدا مى شود. [۳]

معناى عفّت: عفّت در اصل به معناى خویشتن دارى، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستى و شکم پرستى است.

اهل لغت مى گویند: «عفّت حالتى در نفس است که انسان را از غلبه ى شهوت باز مى دارد».

و نیز: «عفّت عبارت است از خوددارى کردن از آن چه حرام است و در عین حال زیباست».

همچنین: «عفّت، بازدارى روح و روان از گناهان و هم چنین نگه دارى خویش از دراز کردن دست سؤال به سوى دیگران است». [۴]

دارنده ى عفت زبانى کسى است که سخن حرامى مانند غیبت و سخنان بیهوده را بر زبان جارى نمى کند و دارنده ى عفت جنسى آن است که زنا مرتکب نشود. [۵]

این واژه معناى گسترده اى دارد، ولى بیشتر در مورد خویشتن دارى در دو مسئله استعمال شده است: خویشتن دارى و قناعت درامور مالى و کنترل غریزه جنسى، که اوّلى موجب حفظ عزّت و آبرو شده و دوّمى موجب حیا، شرم و غیرت در مقابل پرده درى و انحرافات جنسى مى گردد. در روایات از این دو در اصطلاح به عفّت «بَطن» و «فَرْجْ» تعبیر شده است؛ مثلا پیامبر(ص) فرمود: «در مورد امّتم در مورد شکم پرستى و شهوت پرستى جنسى، بیمناک هستم». [۶]

دقت در معناى لغوى و موارد استعمال نشان مى دهد که این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند. کسى که حیا دارد، عفت مىورزد و کسى که عفیف است، دامن خود را آلوده نمى کند و از گناه و معصیت شرم دارد. بى حیایى همان بى عفتى است و به انسانى که پاکدامن نیست، بى حیا مى گویند.

واژه ى عفّت در قرآن، بیشتر در مورد عفت «بَطْن» و «فَرْجْ»؛ یعنى: شکم و شهوت، استعمال شده است.

۱.عفت شهوت:

 گاهی افراد از همسر خود دور مى افتند و بعضى هنوز ازدواج نکرده اند و از آنجا که با افراد سروکار دارند، عوامل تحریک زیادى سر راه آنها قرار مى گیرد. قرآن به چنین کسانى که امکان ارضاى نیاز جنسى از راه مشروع برایشان فراهم نیست، مى فرماید: «وَ لْیَستَعْفِفِ الَّذِینَ لا یجِدُونَ نِکاحاً حَتى یُغْنِیهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ...» [۷] ؛ و آنها که امکان ازدواج و (ارضاى شهوت) ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنانرا به فضلش بى نیاز سازد.

«نکاح» از نظر لغت به عمل جنسى و ارضاى شهوت گفته مى شود و صرف عقد «نکاح» نیست. پس، خطاب خداوند در این آیه، به همه ى کسانى است که نمى تواند نیاز جنسى خود را برآورده کنند. از طرفى، گاه با تمام تلاش و کوشش ها، امکان ازدواج فراهم نمى گردد و خواه و ناخواه انسان مجبور است مدتى را با محرومیت بگذراند. قرآن به این گونه افراد تذکر مى دهد که مبادا در این وضع گمان کنند آلودگى جنسى براى آنها مجاز است و ضرورت چنین ایجاب مى کند! از این رو، بلافاصله در آیه ى بعد دستور پارسائى را هر چند مشکل باشد به آنها داده و مى گوید: و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند، تا خداوند آنان را به فضلش بى نیاز سازد.

قرآن هشدار مى دهد تا نکند در این مرحله ى بحرانى و در این دوران آزمایش، تن به آلودگى دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذرى پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله اى آزمود.

۲. حیا و عفت در نگاه شهوانى:

آیه اى در سوره ى نور ـ سراسر این سوره دستور العمل حیا و عفت است ـ، مرتبه اى بالاتر از آنچه را در مورد قبل گفتیم، بیان مى فرماید و مؤمنان را موظف مى کند که حیا و عفت چشم را رعایت کنند و مواظب نگاه خود باشند تا گرفتار بى عفتى و غلبه ى شهوت نشوند:

«قُل لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لهَُمْ  إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصنَعُونَ» [۸] ؛ به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است.

در شان نزول آیه، از قول امام باقر(ع) آمده است: جوانى از انصار در مسیر خود با زنى روبرو شد - و در آنروز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار مى دادند - (و طبعا گردن و مقدارى از سینه آنها نمایان مى شد)، چهره ى آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامى که زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مى کرد، در حالى که راه خود را ادامه مى داد، تا اینکه وارد کوچه تنگى شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى کرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزى چیزى که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامى که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جارى است و به لباس و سینه اش ریخته است! سخت ناراحت شد، با خود گفت: به خدا سوگند! من خدمت پیامبر(ص) مى روم و این ماجرا را بازگو مى کنم. هنگامى که چشم رسولخدا(ص) به او افتاد فرمود: چه شده است؟ جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحى خدا نازل شد و آیه فوق را آورد: «قُلْ لِلْمُؤمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...».

آیه نمى گوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مى گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفى است به این منظور که اگر انسان به راستى هنگامى که با زن نامحرمى روبرو مى شود بخواهد چشم خود را به کلى ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براى او ممکن نیست، امّا اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گوئى از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه اى را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلى حذف کرده است.

قابل توجه اینکه قرآن نمى گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند تا معنا گستردگى خود را حفظ کند، یعنى: از مشاهده ى تمام آنچه که حرام است خود را حفظ کنند.

مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضى از آن چنین استفاده کنند که نگاه هاى غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعى را زیر نظر مى گیرد، هر گاه زن نامحرمى در حوزه دید او قرار گرفت، چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود.

دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ فروج است. منظور از حفظ فَرْجْ به طورى که در روایات وارد شده است پوشانیدن آن از نگاه دیگران است.

در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: «کُلُّ آیَة فِى الْقُرآنِ فِیها ذِکْرُ الْفُروجِ فَهِىَ مِنَ الزِّنا إلاّ هذِهِ الاْیَةِ فَإنَّها مِنَ النَّظَر»؛ هر آیه اى که در قرآن سخن از حفظ فروج مى گوید، منظور حفظ کردن از زنا است جز این آیه منظور از آن حفظ کردن از نگاه دیگران است.

سپس قرآن هدف از این نهى را بیان مى کند: این براى آنها بهتر و پاکیزه تر است: «ذلِکَ أزْکى لَهُم»؛ یعنى: هدف از ممنوعیت نگاه حرام، پاکى و سالم ماندن خود شماست.

سپس به عنوان اخطار براى کسانى که نگاه هوس آلود و آگاهانه به زنان نامحرم مى افکنند و گاه آن را غیر اختیارى قلمداد مى کنند، مى گوید: خداوند از آنچه انجام مى دهید مسلما آگاه است: «إنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَصْنَعُون». [۹]

 

۳- عفت شکم: گاه بعضى به بهانه کمى درآمد و حقوق دست به کارهایى مى زنند که باعث آلودگى آنها و شکستن عزت آنها مى گردد. قرآن نمونه اى را مطرح مى کند که از شرایط آنها سخت تر وجود ندارد، ولى آنها عفت به خرج داده و خود را آلوده نکردند. آنان نه تنها اقدام به تامین نیاز از راه گناه نکرده، بلکه دست به سمت کسى نیز دراز نکردند: «...یَحْسَبُهُمُ الجاهِلُ أغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف» [۱۰] ؛ (مهاجران فقیرى) ... که از شدّت عفّت و خویشتن دارى، افراد ناآگاه، آنها را ثروتمند مى دانند.

عفت و حیا آنقدر ارزشمند و مهم هستند که دعاى همیشگى پیامبر(ص)، در عین عصمت، این بود: «اِنَّ النَّبِى(ص) کان یَدْعُوا: اَللّهُمَّ إنِّى أَسأَلُکَ الْهُدى وَ التُّقى وَ الْعِفافَ وَ الْغِنى». [۱۱] ؛ خدایا از تو هدایت، تقوا، عفاف و بى نیازى مى خواهم.

عقل و حیا از هم جدا نمى شوند:

حیا چنان ارزش و اهمیتى دارد که در کلامى گهربار از پیامبر اکرم(ص) در بیان صفات عاقل آمده است: «صِفَةُ الْعاقِلِ... لایُفارِقُهُ الْحَیاءُ...»([۱۲])؛ ویژگى عاقل این است که هرگز حیا از او جدا نمى شود.

ودر دنباله ى همین حدیث، حضرت در صفات جاهل و نادان، مى فرمایند: «وَ صِفَةُ الْجاهِلِ ...لایَخافُ ذُنُوبَهُ الْقَدیمَةِ، وَ لایَرْتَدِعُ فیما بَقِىَ مِنْ عُمُرِهِ الذُّنُوب...»؛ و صفت جاهل این است که... از گناهان گذشته اش نمى ترسد و در باقى مانده عمر نیز از گناه دست برنمى دارد.

معناى این حدیث این است که بى حیا اصلاً عاقل نیست.

بى حیا کور معنوى است:

در حدیثى دیگر امام موسى بن جعفر(ع) از اجداد پاکش از پیامبر اکرم(ص) نقل مى فرمایند: «إنَّ اللّهَ خَلَقَ الْعَقْلَ مِنْ نُور مَخْزُون مَکْنُون فِی سابِقِ عِلْمِهِ الَّذی لَمْ یَطِّلِعْ عَلَیْهِ نَبِّی مُرْسَل وَلا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ،... فَجَعَلَ... الْحَیاءَ عَیْنَیْهِ...» [۱۳] ؛ خداوند عقل را از نور خزانه ى خود که پنهان شده ى در علم ازلى او بوده و هیچ پیامبر و فرشته اى از آن آگاه نبود، خلق کرد،... و حیا را دو چشم او قرار داد....

حضرت در این حدیث آنچه را که خداوند به عقل داده برمى شمارند و مهمترین نعمت اعطایى به عقل را حیا نام مى برند؛ زیرا حیا را چشم عقل مى دانند و ما مى دانیم که چشم مهم ترین عضو بدن براى پیشرفت، کار و فعالیت است. نتیجه ى این سخن حکیمانه و الهى این است که در واقع و عالم معنا، بى حیا کور است، اگر چه چشم سر داشته باشد.

 

عقل، حیا و دین به هم پیوسته اند:

امام على(ع) مى فرمایند: «هَبَطَ جِبْرِئیلُ عَلى آدَم(ع)، فَقالَ: یا آدَمُ! إنّی اُمِرتُ أنْ اُخَیِّرَکَ واحِدَةً مِنْ ثلاث، فَاخْتَرْ واحِدَةً وَ دَعْ إثْنَتَیْنِ. فَقالَ لَهُ آدمُ: وما الثَّلاثُ یا جِبْرِئیلُ؟ فَقالَ: الْعَقْلُ، وَالْحَیاءُ، وَالدِّینُ. قالَ آدمُ: فَإنّی قَدْ إخْتَرْتُ الْعَقْلَ، فَقالَ جِبْرئیلُ لِلْحَیاءِ والدِّینِ: إنْصَرَفا وَدَعاهُ. فَقالا لَهُ: یا جِبْرِئیلُ إنّا اُمِرْنا  أنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُما کانَ. قال: فَشَأنُکُما، وعَرَج» [۱۴] ؛ جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: اى آدم، من مامورم تو را بین سه چیز مخیر کنم، پس یکى از آن سه را انتخاب کن و دو تاى دیگر را رها نما. آدم(ع) گفت: آن سه کدامند اى جبرئیل؟ او گفت: عقل، حیا و دین. آدم(ع) گفت: من عقل را اختیار مى کنم. پس جبرئیل به حیا و دین گفت: برگردید و او را ترک کنید. حیا و دین گفتند: یا جبرئیل، ما ماموریم که با عقل باشیم، هر جا که باشد! جبرئیل گفت: اختیار با خودتان است و به آسمان رفت.

حیا نشانه ى مؤمن است:

امام جعفر صادق(ع) مى فرمایند: «اَلْحَیاءُ وَالْعِفافُ وَالْعَی - أَعْنِی عَىَّ اللِّسانِ لا عَىَّ الْقَلْبِ - مِنَ الاْیمانِ» [۱۵] ؛ حیا، عفت پیشگى و کوتاهى و ثقل زبان از نشانه هاى ایمان است.

از این کلام مى توان فهمید که انسان بى حیا و بى شرم که از هیچ رفتارى خجالت نمى کشد و از بر زبان راندن هیچ کلامى ابایى ندارد ایمانش مشکل دارد و باید ریشه ى بى حیایى او را در مشکلات اعتقادى او جستجو کرد؛ پس براى تشخیص انسان هاى مؤمن مى توانیم این اوصاف را در افراد بررسى کنیم.

از امام باقر(ع) نیز نقل شده: «اَلْحَیاءُ وَالاْیمانُ مَقْرُونانِ فِی قَرْن، فَإذا ذَهَبَ أَحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» [۱۶] ؛ حیا و ایمان در کنار هم در یک ظرف قرار دارند (و چنان به هم پیوسته اند که) اگر یکى از آنها برود، دیگرى هم به دنبالش خواهد رفت.

در حدیث دیگرى مطلب روشن تر بیان شده است: حضرت صادق(ع) به صراحت مى فرمایند:  «لا إیمانَ لِمَنْ لا حَیاءَ لَهُ» [۱۷] ؛ هر کس حیا ندارد، ایمان ندارد.

پی نوشتها

[۱]. فرهنگ لاروس، «حیاء».

[۲]. لغت نامه دهخدا، «حیا».

[۳]. بحار الأنوار، علامه مجلسى، ج۱ ص۸۶.

[۴].به ترتیب: مفردات راغب، المصباح المنیر و لسان العرب، واژه «عفّ».

[۵].  معجم لغة الفقهاء، ص۳۶.

[۶]. اصول کافى، کلینى، ج۲، ص۷۹.

[۷]. سوره نور، آیه ى ۳۳.

[۸]. سوره ى نور، آیه ى ۳۰.

[۹]. آیت الله مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۴  ص ۴۳۶.

[۱۰].  سوره بقره، آیه۲۷۳.

[۱۱]. صحیح ترمذى، ترمذى، ج ۱۳، ص ۲۶.

[۱۲]. بحار الأنوار، ج۱ ص۱۲۹ حدیث۱۲.

[۱۳]. همان، ج۱ ص۱۰۷ حدیث۳.

[۱۴]. همان، ج۱ ص۸۶ حدیث۸.

[۱۵]. الکافى، ج۲ ص۱۰۶ حدیث۲.

[۱۶]. همان، حدیث۴.

[۱۷]. همان، ص۱۰۷ حدیث۵.

منبع: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

دستگاه تحریم ساز سیاست خارجی آمریکا حتی در زمان بحران جهانی شیوع کرونا همچنان به کار خود ادامه می‌دهد و بی توجه به بحران ناشی از شیوع کرونا که بخش زیادی از جهان از جمله آمریکا را در برگرفته؛ همچنان به تحریم‌ و اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه کشورهای مخالف آمریکا بویژه ایران می‌پردازد.

در تازه‌ترین اقدام وزارت خارجه آمریکا، چندین نهاد و شرکت در آفریقای جنوبی، هنگ کنگ، امارات و سه شهروند ایرانی در فهرست تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا قرار گرفته است.

مایک پمپئو، وزیرخارجه آمریکا در همان روزی که آمار مبتلایان به کرونا در کشورش از مرز 5 هزار نفر گذشته بود، مدعی شد که سه شهروند ایرانی به همراه چندین شرکت در برخی از کشورها به دلیل ارتباط با فروش محصولات پتروشیمی ایران تحت تحریم قرار گرفته‌اند.

شهروندان آمریکایی قربانی سیاست‌های ضدایرانی کاخ سفید

اعلام تحریم‌های ضدایرانی واشنگتن علیه ایران همزمان با شیوع کرونا در آمریکا نشان می‌دهد که حتی شهروندان آمریکایی نیز قربانی سیاست‌های خصمانه و ضدایرانی دولت ترامپ شده‌اند.

در واقع در شرایطی که شهروندان آمریکایی نیازمند تمرکز و توجه دولت واشنگتن به بحران شیوع کرونا هستند، اما کاخ سفید بدون توجه به وضعیت داخلی مدعی اعمال تحریم‌های جدید مرتبط با ایران می‌شود.

این در حالی است که کارشناسان پیش بینی کرده‌اند که شیوع کرونا در آمریکا حتی می‌تواند از بسیاری دیگر از کشورها بدتر و بحرانی تر‌شود.

از جمله نشریه وایس با کارشناسان بهداشت و سلامت جامعه گفتگو کرده و به نقل از آنها نوشته که چرا ممکن است شیوع ویروس کرونا در آمریکا مخرب‌تر از ایتالیا هم شود.فرانسوآ بولو، مدرس داده‌پردازی کامپیوتری علوم بیولوژی در دانشگاه کالج لندن به این نشریه گفته: "مورد آمریکا یک مورد ویژه است... به همین علت، وضعیت ممکن است در آمریکا بدتر باشد.آمریکا در گرفتن تست کرونا بسیار عقب است. به همین علت هم خیلی چیزها را درباره گستردگی ویروس کرونا در آنجا نمی‌دانیم... چون تست کرونا در حد وسیع صورت نگرفته و نمی‌دانیم آیا گستردگی در حد چند محله و شهر است یا دامنه جغرافیایی آن به قدری بزرگ شده که عملا قرنطینه کردن یک محله و یک شهر دیگر فایده‌ای ندارد.

عامل دیگر از نظر این مدرس دانشگاه، نبود بیمه همگانی و پیش‌بینی مرخصی به هنگام بیماری برای کارگران و کارمندان آمریکایی است. در آمریکا بسیاری از کارگران و کارمندان از مرخصی با حقوق به هنگام بیماری برخوردار نیستند. کارفرمایان ممکن است به صورت اختیاری چنین مرخصی را برای کارگران خود در نظر گرفته باشند اما قانون کار آمریکا کارفرمایان را وادار به چنین تصمیمی نکرده است. چنانچه در قوانین این کشور مرخصی پس از زایمان برای مادران و پدران هم در نظر گرفته نشده است. به همین علت هم از نظر فرانسوآ بولو به "احتمال قریب به یقین" بسیاری از کارگران آمریکایی با مخفی نگه داشتن بیماری خود سرکار خواهند رفت و همین موضوع به شیوع بیشتر ویروس کرونا خواهد انجامید.

نبود نظام بیمه درمانی همگانی در آمریکا هم از نظر آقای بولو دیگر نقصان جامعه آمریکاست که به شدت گرفتن اپیدمی کرونا کمک خواهد کرد. بیش از ۲۰ میلیون آمریکایی تحت هیچ پوشش بیمه درمانی قرار ندارند. برای این گروه هر بار رفتن به مطب دکتر ممکن است حدود ۱۰۰ دلار خرج بردارد. حتی بخش بزرگی از کسانی که در آمریکا بیمه درمانی خصوصی یا بیمه پزشکی گروهی از طریق کارفرما دارند باید بخشی از هزینه‌های درمانی خود را تقبل کنند. از نظر آقای بولو، همین دو عامل می‌تواند هزاران آمریکایی را از رفتن به دکتر منع کند و علاوه بر بالا بردن شانس مرگ و میر، به انتقال ویروس در میان آنها را شتاب بخشد.

این همان عواملی است که اگر دامنه شیوع کرونا در آمریکا به ابعادی شبیه آنچه در ایتالیا و ایران روی داده است برسد، ممکن است آمار قربانیان این ویروس در ایالات متحده را بسیار بالاتر از این دو کشور در اروپا و آسیا ببرد.

درخواست‌های جهانی از آمریکا برای لغو تحریم‌های ضدانسانی همزمان با شیوع کرونا

شیوع کرونا در جهان یک مبارزه و مقابله جهانی را می طلبد. این موضوع به این معنی است که شیوع کرونا در یک کشور نیازمند همکاری جهانی برای مقابله با این بحران است.

از این منظر نیز شیوع کرونا در ایران و دیگر کشورهای جهان با نگرانی دیگر کشورها نیز همراه بوده و دیگر کشورها در تلاش برای همکاری جهت جلوگیری از شیوع بیشتر این ویروس هستند.

روز گذشته نیز عمران خان؛ نخست وزیر پاکستان در جهت مقابله جهانی با شیوع کرونا از آمریکا خواست تا تحریم‌ها علیه ایران را در بحران فعلی لغو کند. همین درخواست نیز از سوی برخی مقامات ترکیه عنوان شده بود و آن‌ها نیز درخواست لغو تحریم‌ها علیه ایران را عنوان کرده بودند. اگرچه مقامات آمریکایی بی توجه در خواست‌های جهانی، روز گذشته فهرست تحریم‌ها علیه ایران در که مرتبط با صنعت پتروشیمی ایران بود، گسترش داده و نشان دادند که حتی در بحرانی‌ترین شرایطی که سلامت عمومی و بهداشت جهانی را تهدید می‌کند، همچنان سیاسی کاری و رویکرد خصمانه علیه ایران را به حل بحران‌ها ترجیح می‌دهند.

تحریم‌های آمریکا چگونه مانع مبارزه با کرونا می‌شوند؟

مقامات ایرانی همزمان با شیوع کرونا خواستار برداشته شدن تحریم‌ها برای مقابله بهتر با کرونا شده‌اند، اگرچه این درخواست از سوی واشنگتن نادیده گرفته می‌شود.

از سوی دیگر کاخ سفید مدعی است که تحریم‌ها علیه ایران شامل تجهیزات پزشکی، بهداشتی و محصولات کشاورزی نخواهد شد، اما این فقط یک ادعای بی اساس است و در عمل تحریم‌های آمریکا همه بخش‌های بشردوستانه درباره ایران را هدف قرار داده است.

این بدین معنی است که حتی اگر خرید و فروش تجهیزات پزشکی و اقلام بشردوستانه و بهداشتی از نظر قانون ضدایرانی تحریم‌های آمریکا منعی نداشته باشد، اما در عمل امکان انتقال این کالا و ملزومات به ایران نیست، چون از یک طرف امکان جابه جایی و انتقال پول برای خرید این کالاها وجود ندارد و بانک‌های اروپایی و غربی و حتی برخی بانک‌های آسیایی بدلیل نگرانی از تحت تحریم قرار گرفتن از سوی آمریکا، از هرگونه مبادله مالی با ایران سرباز می‌زنند، حتی اگر این مبادله مالی برای خرید اقلام بشر دوستانه باشد.

از سوی دیگر به دلیل تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران، امکان حمل و نقل و انتقال این کالاها به ایران فراهم نیست و شرکت‌های حمل و نقل بیمه‌ای مرتبط با حمل و نقل به دلیل تهدید شدن از سوی آمریکا، انتقال کالا به ایران را متوقف کرده‌اند.

لذا اگرچه مقامات آمریکایی مدعی‌اند که کالاها و ملزومات بشردوستانه برای ایران تحت تحریم قرار ندارد و حتی اگرچه ممکن است چنین ادعایی نیز به همین گونه باشد، اما در عمل به دلیل تحریم‌های بانکی و تحریم‌ها در بخش حمل و نقل خارجی ایران، امکان خرید و انتقال این کالاها به ایران وجود ندارد و ادعای کاخ سفید درباره عدم تحریم ملزومات بشردوستانه تنها در حد حرف و شعار است و این ادعا عملی و ممکن پذیر نیست. بنابراین این شرایط و تحریم‌های ضدایرانی آمریکا، یکی از مهمترین موانع مقابله با کرونا در ایران است که حتی در اوج بحران مرتبط با بهداشت جهانی همچنان ادامه دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در سخنانی زنده و تلویزیونی خطاب به ملت بزرگ و شریف ایران، با درخواست از پروردگار متعال برای رفع هرچه سریع‌تر بیماری کرونا از سر ملت ایران و همه بشریت و با تأکید برضرورت عمل به همه دستورالعمل‌های بهداشتی، نسخه مبتنی بر حقایق بعثت مبارک پیامبر خاتم را نسخه نجات‌بخش بشریت در طول تاریخ خواندند و افزودند: عمل به حقایق بعثت بویژه «صبر و استقامت» تنها راه رسیدن ملت شریف ایران عزیز به قله رفیع پیشرفت و قدرت است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه هر سال سخنرانی عمومی اول سال ایشان در حرم مطهر حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) برگزار می‌شد، افزودند: امسال از دیدار با مردم و حضور در حرم رضوی محروم هستیم اما دلهایمان همچون همیشه با یاد امام رئوف مأنوس است.

ایشان با تبریک عید بزرگ مبعث، بار دیگر عید نوروز و حلول بهار را به مردم تبریک گفتند و افزودند: اهمیت واقعه بسیار با عظمت مبعث به‌گونه‌ای است که خداوند به فرموده قرآن کریم از همه پیامبران بزرگ میثاق گرفته است که هنگام بعثت رسول خاتم، هم به او ایمان بیاورند و هم او را با توصیه به امتشان برای ایمان آوردن به پیامبر اسلام یاری رسانند.

رهبر انقلاب اسلامی، منظومه معرفتی اسلام را از جمله حقایق بسیار مهم بعثت برشمردند و افزودند: در این منظومه، نظر اسلام درباره هستی، انسان، ذات پروردگار، مسیر انسان در دنیا و آخرت و مسائل اساسی دیگر به روشنی بیان شده است.

ایشان منظومه ارزشی اسلام از جمله خُلقیات فردی و اجتماعی و مفاهیم زندگی‌ساز نظیر آزادی، عدالت اجتماعی و سبک زندگی را بخش مهم دیگری از حقایق بعثت رسول گرامی اسلام خواندند و افزودند: آحاد مردم و جوامع بشری در صورت عمل به این ارزشها، معنای حقیقی و شیرین زندگی را درک خواهند کرد.

غرب، تنها سه چهار قرن است که با آزادی و عدالت اجتماعی آشنا شده

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه افزودند: عده‌ای گمان می‌کنند که خاستگاه مفاهیمی نظیر آزادی و عدالت اجتماعی غرب است اما غرب تنها سه چهار قرن است که با این مفاهیم آشنا شده در حالی‌که اسلام، ۱۴۰۰ سال قبل این مفاهیم را به بشریت هدیه کرده و بر خلاف رفتار ناصادقانه غربی ها، در صدر اسلام و هر جا امکان‌پذیر بوده آنها را محقق کرده است.

ایشان احکام اسلامی یعنی مجموعه بایدها و نبایدها در زمینه‌های فردی و اجتماعی را از دیگر حقایق بعثت دانستند و افزودند: این احکام برخاسته از معارف اسلامی و منطبق با ارزشها است و به حرکت صعودی انسان کمک می کند.

اگر قدرت سیاسی نباشد، قلدرها، مخالفان آزادی و تنبلی اجازه نمی‌دهند ارزشها محقق شود 

رهبر انقلاب اسلامی تشکیل حکومت اسلامی را ضروری و زمینه‌ساز تحقق حقایق بعثت خواندند و افزودند: اگر قدرت سیاسی شکل نگیرد قلدرها، مستکبران، مخالفان آزادی و عدالت و دیگر دشمنان بشر، و نیز برخی ویژگی‌ها نظیر تنبلی اجازه نمی‌دهد مفاهیم و ارزشها و احکام محقق شود و انسان در مسیر نجات و پیشرفت حرکت کند، به همین علت بود که پیامبر خاتم در اولین فرصت ممکن و در هجرت به مدینه، تشکیل حکومت داد.

رهبر انقلاب اسلامی در نوعی جمع‌بندی از این بخش از سخنانشان تأکید کردند: امام خمینی(ره) با درک بسیار عمیق از حقایق اسلام، دقیقاً به نسخه بعثت عمل کرد و با ایمان عمیق و توکلِ مبنایی خود و تکیه بر مردم مؤمن ایران علیه رژیم فاسد، ظالم وابسته پهلوی به‌پا خاست و نظام اسلامی را شکل داد تا بر اساس معارف، ارزشها و احکام بعثت، ملت ایران را در مسیر فلاح و رستگاری قرار دهد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تکیه امام راحل بر ایمان ملت ایران را زمینه‌ساز توفیق در تشکیل نظام اسلامی برشمردند و افزودند: این یک واقعیت است که مردم ایران با وجود برخی ظواهر، از ایمان عمیق و راسخ برخوردارند و امام خمینی نیز با درک این حقیقت زیبا معجزه انقلاب اسلامی را محقق کرد.

ایشان پیشرفت اسلام در زمانهای مختلف از جمله قرنهای اول بعثت را ناشی از ریشه‌دار بودن حقایق بعثت دانستند و افزودند: طبیعت اسلام پیشرفت و قوی‌تر شدن است و اگر امروز نیز صادقانه به نسخه بعثت عمل کنیم، می توانیم ایران را از ابعاد مختلف به قله‌های رفیع برسانیم و در افقی دورتر تمدن اسلامی را محقق کنیم.

در میان دشمنان جمهوری اسلامی، آمریکا خبیث‌ترین و عنودترین است 

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به تأکید خداوند متعال در قرآن به موضوع دشمنی‌های گسترده با پیامبران الهی و پیامبر اسلام(ص)، دشمنی‌های وسیع با نظام اسلامی را عجیب ندانستند و افزودند: در میان دشمنان جمهوری اسلامی، آمریکا خبیث‌ترین و عنودترین دشمن است زیرا مسئولان آن، انواع رذائل اخلاقی اعم از دروغگویی، پشت هم‌اندازی، طمع ورزی، وقاحت و شارلاتان بودن را دارند، ضمن آنکه ظالم، تروریست و به‌شدت بی رحم و سنگدل نیز هستند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: خداوند متعال از ابتدای بعثت یک دستورالعمل به پیامبر اسلام(ص) برای مقابله با دشمنی ها داده که عبارت است از «صبر» یعنی «ایستادگی»، «مقاومت»، «محاسبات دقیق خود را با خدعه‌گری دشمن تغییر ندادن»، «با روحیه به سمت اهداف والای ترسیم شده حرکت کردن» و «ادامه دادن به مسیر».

برخی مسئولان و روشنفکر نماها بی‌صبری از خود نشان دادند

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اگر «صبر و استقامت» با «عقل، تدبیر و مشورت» همراه شود پیروزی قطعی خواهد بود، افزودند: با قاطعیت می گویم که ملت ایران ملت صبوری است و ملت در این چهل سال صبر و استقامت خود را نشان داده است، اگرچه برخی اوقات مسئولین بی‌صبری کرده‌اند و یا برخی روشنفکر نماها بی‌صبری از خود نشان داده‌اند و تا مرز همکاری با دشمن هم پیش رفته‌اند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: نقطه مقابل این افراد بی‌صبر، جوانان بسیار زیاد و مؤمنی هستند که در عرصه‌های مختلف فرهنگی، علمی، فناوری، سیاسی و فهم بین‌المللی مسایل حضور دارند و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود.

ایشان با اشاره به اینکه اگر کوته‌بینی نکنیم ایران به قلّه حکومت اسلامی می‌رسد، گفتند: صبر کردن به معنای تسلیم نشدن، دچار ضعف و تردید نشدن، با شجاعت و تدبیر جلوی دشمن را گرفتن و او را مغلوب کردن است.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکیدهای اخیر خود مبنی بر لزوم قوی شدن کشور، آن را فراتر از عرصه دفاعی و نظامی دانستند و خاطر نشان کردند: قوی‌شدن شامل ابعاد اقتصادی، علمی، فرهنگی، سیاسی و تبلیغاتی هم می‌شود.

یکی از ابزارهای قوی شدن حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه قوی‌شدن نیازمند ابزارهایی است، گفتند: یکی از این ابزارها، حفظ اکثریت جمعیت جوان کشور است و به همین علت در سالهای اخیر بارها بر این موضوع تأکید شده است.

ایشان قوت و برتری در فضای مجازی و پیشرفت و برتری در زمینه بهداشت و درمان را که کارها و تحقیقات علمی فراوانی نیز در این عرصه انجام شده است، از دیگر ابزارهای قوی شدن برشمردند و افزودند: جهش تولید یکی دیگر از ابزارهای قوی‌شدن است که البته الزاماتی از جمله مقابله با قاچاق کالا و واردات بی رویه، اعطای مشوقها به تولیدکنندگان و برخورد قضایی با سوء استفاده‌کنندگان از کمکهای دولتی دارد که این کارها باید امسال انجام شود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین به موضوع بیماری همه‌گیر و بین‌المللی کرونا اشاره کردند و گفتند: این ویروس که تقریباً همه کشورهای دنیا را گرفتار کرده و برخی کشورها حقایق را درباره این بیماری و تلفات آن می‌گویند و برخی هم پنهان‌کاری می‌کنند ، مصداق آیه شریفه قرآن یعنی ابتلا با خوف و ترس، مشکلات اقتصادی و گرفته‌شدن جانها است اما خداوند متعال در مقابل این ابتلا نیز به صبر توصیه می‌کند.

ایشان افزودند: صبر در اینجا به معنای انجام درست و عاقلانه کارها یعنی عمل به دستورها و توصیه‌های مسئولان ذی‌ربط برای حفظ جان خود و مردم کشور و کنترل این بیماری خطرناک است.

آمریکایی‌ها اگر امکاناتی دارند به مردم خودشان برسند

رهبر انقلاب اسلامی به اظهارات چندباره مقام‌های آمریکایی مبنی بر آمادگی برای ارسال کمکهای دارویی و درمانی در صورت درخواست ایران اشاره کردند و گفتند: صحبتهای آمریکایی‌ها جزو حرف های بسیار عجیب است زیرا اولاً خودشان دچار کمبود شدید دارو و تجهیزات پیشگیری از بیماری هستند و برخی مسئولانشان صراحتاً از این کمبودهای وحشت‌آور سخن به میان آورده‌اند، بنابراین آنها اگر امکاناتی دارند به مردم خودشان برسند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: ثانیاً هنگامی که آمریکایی‌ها متهم به تولید این ویروس هستند، کدام انسان عاقلی، کمک از این کشور را قبول می کند.

ممکن است آمریکایی‌ها داروهایی ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر کند 

ایشان گفتند: به آمریکایی‌ها هیچ اعتمادی نیست زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایع‌تر و یا ماندگار کند و یا حتی ممکن است افرادی را به‌عنوان درمان‌کننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته می شود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکایی‌ها قابل قبول نیست.

ایشان با یادآوری تجربه ۴۰ ساله و ظرفیت فوق‌العاده کشور برای مقابله با همه چالشها و مشکلات، خطاب به ملت عزیز ایران تأکید کردند: ظرفیتهای کشور بسیار زیاد است ولی مهم آن است که مسئولان این ظرفیتها را شناسایی کنند و در همه بخشها افراد جوان، مؤمن، با انگیزه و متشرّع به‌کار گرفته شوند.

ایشان در پایان بار دیگر همه مردم را به جدی گرفتن و عمل به دستورهای مسئولان ستاد ملی مبارزه با کرونا توصیه کردند و افزودند: بر اساس این دستورالعمل‌ها حتی اجتماعات دینی و حرم‌های مطهر تعطیل شد که در طول تاریخ ما به این شکل بی سابقه بود اما چاره‌ای نبود و مصلحت اینگونه اقتضاء می‌کرد.

رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری کردند خداوند متعال هرچه زودتر این بلا را از ملت ایران و ملتهای مسلمان و همه بشریت دفع کند.

احادیث