امام زمان(عج) از منظر آیات و روایات

امتیاز بدهید
(0 امتیاز)
امام زمان(عج) از منظر آیات و روایات

سخنان حجت‌الاسلام قرائتی در برنامه درس‌هایی از قرآن .

موضوع برنامه
امام زمان(عج) در قرآن و روایات

متن برنامه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

چند شبی جملاتی را در مورد آقا امام زمان(ع) گفتیم. این جلسه هم ادامه همان جلسه است. روایت داریم «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ» (بقره/196) آیه قرآن است. قاری: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ»،«وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ» حج و عمره را تمام کنید و ناقص نگذارید که این«وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ» یکی از مراجع می‌گفت من از این جمله حدود صد نکته بیرون کشیدم. عوام می‌گویند: نفت چیست؟ می‌گوییم: نفت همین است که در چراغ است. اما دنیای پتروشیمی... بلندگو خراب است... صلوات حضار

اگر به ما بگویند: نفت چیست؟ می‌گوییم: همین که در چراغ است. اما دنیای پتروشیمی صدها چیز از این نفت بیرون می‌کشد. قرآن و روایات هم همینطور است. یک آدم عادی ترجمه‌اش را می‌خواند و لذت هم که باید ببرد، نمی‌برد. اما یک غواص از اقیانوس خیلی چیز بیرون می‌کشد. از یکی از مراجع بزرگ شنیدم گفت: من از این کلمه صد نکته بیرون کشیدم. «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ»

کمال عبادات، به اطاعت از ولایت

حدیث داریم «مِنْ تَمَامِ‏ الْحَجِ‏ لِقَاءُ الامَامِ‏» (من لایحضره‏الفقیه، ج 2، ص 578) یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: ابراهیم مردم را به حج فراخوان. نزد تو می‌آیند، نمی‌گوید: به حج می‌آیند. آیه‌ای که به ابراهیم می‌گوید: «وَ أَذِّنْ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ» قاری: «وَ أَذِّنْ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ» (حج/27) همان جمله اولش، «وَ أَذِّنْ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ»   اذان بگو، اذان، فریاد. حج را فریاد بزن که مردم به مکه بیایند. بعد نمی‌گوید: «وَ أَذِّنْ فِی‏ النَّاسِ‏ بِالْحَجِّ یأتوه» به ابراهیم می‌گوید: تو حج را فریاد بزن، مردم سراغ تو می‌آیند، نه سراغ حج! این همان است که می‌گوید: «مِنْ تَمَامِ‏ الْحَجِ‏ لِقَاءُ الامَامِ‏»

حدیث داریم «بِالامَامِ تَمَامُ‏ الصَّلاة» (کافی/ج1/ص198) نماز خوب وقتی است که امام باشد. امام نباشد همین نمازهای پلاستیکی سعودی است. خود نمازهای ما بعضی‌هایش نماز به درد بخوری نیست. اگر نماز، نماز باشد باید با امام باشد. به مأمون گفتند: امام رضا نماز عیدی که شروع می‌کند... ببخشید من یک سؤال کنم، شما همان دیشبی‌ها هستید یا شب به شب عوض می‌شوید؟ نمی‌دانم والا... آنهایی که دیشب بودید دست بلند کنید ببینیم. اوه.... این ارزش دارد.  کسی که دیشب آمده و امشب هم آمده پیداست بحث را خوشش آمده که هرشب می‌آید. می‌گفت: اگر از آخوند خوششان آمد، تا آقا وارد مسجد شد می‌گویند: برای سلامتی علما صلوات، اگر از آقا بدشان بیاید، تا آقا را دیدند می‌گویند: نثار اموات صلوات! [یکی از حضار صلوات می‌فرستد...] نه بابا حالاما یک چیزی گفتیم.... (صلوات حضار)
نماز اگر نماز باشد باید پیشنمازش... یک آیه داریم در قرآن «خُذُوا زِینَتَکُمْ‏ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) مسجد می‌روید زینت را با خود ببرید. آنوقت داریم زینت مسجد پیشنماز خوب است. اگر پیشنماز قوی باشد، در مسجد خرابه‌ها نماز بخواند آباد می‌شود. با امام هست که نماز ارزش دارد. در مورد زکات داریم اگر مردم زکات بدهند فقیری روی کره زمین باقی نمی‌ماند. «لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَدَّوْا زَکَاةَ أَمْوَالِهِمْ‏ مَا بَقِیَ مُسْلِمٌ فَقِیراً مُحْتَاجاً» (من‏لایحضره‏الفقیه، ج 2، ص 7) روی کره زمین فقیر نماند.

الآن تقریباً پنج درصد مردم زکات بدهند، پنج درصد تا ده درصد تقریباً زکات می‌دهند، فقط 130 میلیارد تومان زکات گندم شده است. فقط گندم، نه جو و خرما و کشمش و گوسفند و گاو، اگر امام بود زکات بود. یک کسی به من گفت: آقای قرائتی یک سؤال! گفتم: بگو. گفت: چه کسی گفته ما به شما آخوندها خمس بدهیم؟ گفتم: بله درست است. شما جان کندید چرا به آخوندها بدهید؟ اما اینطور سؤال کن. مثلاً من صد میلیون گیرم آمده، هشتاد میلیونش را می‌خواهم طبق میلم عمل کنم، بیست میلیونش را می‌خواهم به کسی بدهم که هوس ندارد. عقل چه می‌گوید؟ صد تومان داریم، هشتاد تومان را می‌گوید هرطور دوست داری خرج کن. راه‌هایی که حلال است. اما بیست میلیونش را توسط کسی خرج کن که هوس ندارد. چون مرجع تقلید چند شرط دارد یکی اینکه باید عادل باشد. یعنی هیچکس یک گناه کبیره از او ندیده باشد. یکی باید باسوادترین آدم‌ها باشد، با تقواترین، یکی هم «مخالفاً لهوی» دنبال هوسش نباید باشد. مرجع تقلید اگر یک کاری را روی هوس انجام داد دیگر به درد مرجعیت نمی‌خورد. هشتاد تومان با دست خودت خرج کن، بیست تومانش را بده به کسی که هوس ندارد. این عقلی است یا غیر عقلی است؟ عقلی هست یا نه؟

بله یکوقت همینطور در کوچه را می‌روی آقا من صد تومان دارم،چه کسی گفته: بیست تومانش را به این بدهم؟ بله اگر یک آدم عادی است. تو جون کندی پول اینکه تو جان کندی برای خودت است. چرا خمسش را به کسی دیگر بدهم؟ اما اینطور حساب کن. هشتاد تومانش را می‌خواهم خودم عمل کنم که هم گناه، هم ضعف دارم، هم هوس دارم، بیست تومان را می‌خواهم به کسی بدهم که نه در عمرش گناه کرده و نه هوس دارد و باسوادترین است. طرح خوبی است، امام که بود حج هست. روزه هست، جهاد هست. اگر واقعاً امام نبود ما حریف صدام می‌شدیم؟ صدام مگر نبود؟ صدام قیف بود، تمام قدرت‌های دنیا نیرویشان را ریختند در این قیف، از ته قیف ریخت در سر ایران، همه دنیا کمک صدام کردند. اگر امام نبود ما می‌توانستیم کشور را از چنگ و دندان صدامی‌ها بگیریم؟ نقش امام مهم است همین الآن هم مهم است. همین الآن هم اگر امام، مقام معظم رهبری نباشد، خود مسئولین مملکتی با هم شاخ به شاخ می‌شوند. تازه ما نمی‌توانیم امام و مقام معظم رهبری را با امام زمان مقایسه کنیم. اینها یک نوری هستند در مقابل خورشید، او کجا و ما کجا؟

لزوم آمادگی برای یاری امام زمان(عج)
وظیفه ما این است که امام را بشناسیم و اطاعت کنیم. یک خاطره هست حتماً شنیده‌اید، در بحار جلد 47 صفحه 123 است. حدیث مفصل است که شخصی در خراسان خدمت امام صادق رسید و گفت: شما صد هزار تا شیعه مجاهد دارید، قیام کنید و بنی عباس را ریشه کن کنید. امام فرمود تنور را داغ کردند و به خراسانی، همین آقایی که از خراسان آمده بود، گفت: برو در تنور، گفت: آقا ما چیزی نگفته بودیم. گفتیم: شما صد هزار تا یار داری؟ قیام کن! فرمود: یکی از آنها تو هستی، گفت: بله، گفت: برو در تنور، همین که نرفت، شخصی به نام هارون مکی وارد شد و امام فرمود: داخل تنور برو. قشنگ رفت در تنور نشست. این گفت: الآن این جزغاله می‌شود. آمد دید صحیح و سالم است. گفت: ما می‌دانیم کی قیام کنیم. شیعه تنوری چند تا داریم؟ از این صد هزار تا، گفت: تنوری هیچی، همینطور وقت امتحان...

امام زمان(عج) ریسمان محکم الهی
روایت داریم یکی از مصادیق «فَقَدِ اسْتَمْسَکَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى...»، «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏» (بقره/256) اسلام دو تا بال دارد. یک بالش این است که «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ»، یک بالش این است که «وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» یعنی ما نسبت به خدا باید ایمان داشته باشیم، نسبت به طاغوت‌ها هم باید کفر بورزیم. یعنی نسبت به طاغوت‌ها باید حساس باشیم. اگر گفتیم: هم آمریکا باشد، هم نماز باشد، همین این باشد و هم آن باشد. هم حجاب باشد، هم نباشد. هم ربا باشد و هم فتنگی باشد. باید انسان در مقابل منکر یک عکس العملی نشان بدهد. حدیث داریم اگر خلاف دیدی یا با قدرت جلویش را بگیر، یا با زبان جلویش را بگیر، اگر نه قدرت داری نه رویت می‌شوی زبان داری، عبوس کن. «بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّهٍ‏» (کافى، ج 5، ص 58) عبوس باش. اگر گناه دیدی نه با زبان، نه با عمل، نه با قیافه، عکس العمل نشان ندادی این مرده است. منتهی مرده عمودی است. آخر مرده‌ها در قبرستان افقی هستند. خوابیده هستند، این سیخکی است. یعنی نفس در ریه‌هایش می‌رود اما «فَهُوَ مَیِّتٌ‏ بَیْنَ‏ الْأَحْیَاء» (وسائل الشیعه/ ج 16/ ص 133) یعنی مرده عمودی.

آیه داریم که آیه آخر سوره آل عمران است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏» (آل‌عمران/200) راه رستگاری، «صابروا» مقاومت، «اصبروا، صابروا، رابطوا» رابطوا را امام معنا کرده «رابطوا» یعنی ارتباط با امام معصوم. «و رابطوا علی الائمه»، «رابطوا امامکم المنتظر» رابطه با امام زمان، رابطه با امام زمان نه اینهایی که حقه باز هستند. بعضی‌ها دکان باز کردند. می‌گویند: بله، دیشب من خدمت امام رسیدم و من با امام رابطه دارم. یک مشت هم نمی‌دانم چرا با اینکه این همه دانشگاه و حوزه علمیه هست، باز هم عوام گول خور زیاد است.

چند روز پیش مرد. یک کسی بود یک مشت مرید هم پیدا کرده بود. می‌گفت: من با امام زمان رابطه دارم. مریدهایش می‌آمد سمت راست می‌نشست، می‌گفت: چه می‌خواهید؟ می‌گفتند: از امام زمان بپرس که مثلاً چه می‌شود. می‌گفت: هیچی نگویید. گوشش را چنین می کرد و می‌گفت: آقا چنین فرمودند. دروغ، آخر بعضی‌ها هشتاد سال در علم و تقوا رابطه با امام زمانشان نتوانستند برقرار کنند،  آنوقت این آقا سر از تخم در آورده می‌گوید: من رابطه دارم.

یک کسی دیوانه شده بود، روز اول دیوانگی یک پرچم دوش گرفت و شروع به خواندن کرد. های های های... دارم کربلا می‌روم. یک دیوانه دیگر به او رسید گفت: کجا می‌روی؟ گفت: دارم کربلا می‌روم. گفت: کی دیوانه شدی؟ گفت: امروز صبح، گفت: من سی سال قبل از تو دیوانه شدم، هنوز امامزاده شهر نرفتم. تو روز اول دیوانگی‌ات می‌خواهی کربلا بروی؟ کسانی ادعا می کنند با امام زمان رابطه دارند، آقا این آقا کجا درس خوانده است. سابقه‌اش چیست؟ حالا بعضی هم مأموریت دارند.

اطاعت از اولی الامر، امامان معصوم
قرآن آیه دارد، می‌فرماید: «أَطِیعُوا اللَّهَ‏ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء/59) مطیع خدا باشید، مطیع رسول باشید، مطیع اولی الامر هم باشید. روایت داریم اولی الامر امامان معصوم هستند. اصلاً اگر دست ما در دست امام نباشد به ما ظلم شده است.

یک خرده دقت کنید، این تکه را زیاد گوش بدهید. مهم است. تمام هستی را خدا برای ما خلق کرده است. دلیل، «خلقَ لکم»، دلیل دوم «سَخَّر لکم» دلیل سوم «مَتاعاً لَکُم‏» (مائده/96) همان که شاعر گفت: ابر و باد و... کمک کنید... هستی برای بشر آفریده شده است. بشر هم برای این آفریده شده که رنگ خدا بگیرد. «صِبْغَةَ اللَّه‏» (بقره/138) از بشر هم خواستند که کارهای تو خدایی باشد. آنوقت هستی برای ما، ما هم برای عبادت، آنوقت دست ما، رهبر نداشته باشیم، رهبر معصوم نداشته باشیم. ظلم به کل هستی می‌شود. مثل اینکه تمام بودجه را به آموزش و پرورش بدهیم، آموزش و پرورش هم دبستان و راهنمایی و دبیرستان و آزمایشگاه و آب و برق و گاز و سرایداری و بیمه و بهداشت، همه پول‌ها را خرج کنیم برای اینکه این بچه درس بخواند، بعد سر کلاس معلم نباشد. یعنی چه؟ یعنی کل بودجه هدر رفته است. اگر خداوند هستی را برای ما آفریده است، ما را برای عبادت آفریده است. دست ما در دست غیر معصوم باشد ظلم به بشریت است.

اصلاً اگر امام معصوم نباشد، یک آیه در قرآن داریم سوره آل عمران، دیشب اتفاقاً من می‌خواندم. یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار) سوره آل عمران آیه 101 باز یک خرده دقیق است. این تکه‌هایی که دقیق است یک مقدار با عنایت گوش بدهید. می‌گوید: «وَ کَیْفَ‏ تَکْفُرُونَ‏ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ»، «وَ کَیْفَ‏ تَکْفُرُونَ‏» چرا کافر می‌شوید؟ در حالی که «وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ» آیات خدا بر شما نازل می‌شود «وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ» رسول خدا هم در شما هست. شما که قرآن دارید، رسول هم دارید،«وَ کَیْفَ‏ تَکْفُرُونَ» دیگر چرا کافر شدید؟ اگر امام زمان نباشد حق داریم همه ما کافر شویم. چرا؟ خدا روز قیامت می‌گوید: چرا کافر شدید؟ می‌گوییم: خدایا تو گفته‌ای چرا کافر می‌شوید؟ به دو شرط، 1- آیات هست و رسول هم هست. رسول که از دنیا رفت، اگر جای رسول یک نفر مثل رسول نباشد ما حق داریم کافر شویم، چون گفته با بودن آیات و رسول چرا کافر شدی؟ پس اگر رسول از دنیا رفت و جایگزین نباشد ما حق داریم کافر شویم. بگذارید یک مثال بزنم. می‌گویم: تو که سوزن داری، نخ هم داری، چرا لباست پاره است؟ تو که آب داری و خاک داری چرا گندم می‌خری و کشاورزی نمی‌کنی؟ تو که هم کتاب داری و هم معلم داری چرا در درس تجدید شدی؟ رفوزه شدی؟ می‌گوید: «وَ کَیْفَ‏ تَکْفُرُونَ» حق ندارید کافر شوید. چرا؟ چون هم «کتاب الله» هست، قرآن و هم رسول، پس باید همیشه در زمان ما یک کسی باشد عین رسول و مثل رسول، وگرنه اگر بگوییم: خدایا شما گفتی: با این دو تا شما حق ندارید کافر شوید. خوب پیغمبر که از دنیا رفت، جانشین هم ندارد پس ما حق داریم کافر شویم. سوزن نباشد حق داری ندوزی، نخ نباشد حق داری ندوزی. یکی نباشد حق داریم. شما فرمودید به دو شرط نباید کافر شوید. رسول هست، آیات هم هست. پیغمبر از دنیا رفت، اگر بعد از پیغمبر یک نفر مثل پیغمبر نباشد ما همه حق داریم کافر شویم. نمی‌دانم توانستم بگویم؟

اگر دو تا ریل هست دیگر قطار چرا حرکت نمی‌کند؟        دو تا گوشواره هست، دیگر خانم چرا عروسی نمی‌روی؟ اگر یکی بود می‌گفتی: با یک گوشواره نمی‌شود. با یک ریل قطار راه نمی‌رود. با یک سوزن یا نخ تنهایی دوخته نمی‌شود. دو تا هست و با بودن دو تا چرا، هم قرآن هست و هم رسول، چرا کافر هستی؟ یعنی چه؟ یعنی اگر رسول از دنیا رفت و جایش یک نفر مثل خودش نباشد ما حق داریم کافر شویم. «وَ کَیْفَ‏ تَکْفُرُونَ‏ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ» باید حجت خدا روی کره زمین باشد. لذا اولین موجود روی زمین حجت خدا بود، حضرت آدم و اگر روی کره زمین دو نفر دیگر بیشتر نمانند، یکی باید حجت خدا باشد. این هم یک نکته در مورد امام زمان.

اگر امام زمان نباشد و اگر امام معصوم نباشد، پیغمبر از دنیا رفته، خدا هم به ما گفته: با بودن پیغمبر و آیات حق ندارید کافر شوید. پیغمبر از دنیا رفت و جانشین هم ندارد. پس فقط آیات کافی نیست. فقط نخ کافی نیست. فقط سوزن کافی نیست باید هردو باشد. اگر آیه بود، رسول بود، دیگر چه مرضی دارید کافر شدید؟ پس باید همیشه روی کره زمین یک کسی باشد.

لزوم وجود حجت الهی در هر زمان
حدیث داریم «لو لا الحجة لساخت الارض باهلها» اگر امام زمان نباشد، زمین اهل خودش را فرو می‌ریزد. همینطور هم هست. اگر معلم نباشد، درس مدرسه را می‌بندیم و می‌گوییم: آموزش و پرورش تعطیل! چون همه کارها برای این است که بچه درس بخواند. کتاب و مدرسه . آزمایشگاه و زمین ورزش و غیره برای این است که بچه درس بخواند. اگر معلم نباشد خوب در مدرسه را ببندید. «لو لا الحجه لساخت الارض»

گاهی بخاطر اینکه یک نفر سر سفره هست، سفره را جمع نمی‌کنند. گاهی بخاطر اینکه یک نفر سر نماز است برق مسجد را خاموش نمی‌کنند. می‌گویند: یک نفر دارد نماز می‌خواند. برق مسجد را خاموش نکن. مسأله حجت این است. روایت داریم «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ‏ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً» (کمال الدین، ج 2، ص 409) اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. امام حی کارهای ما را می‌بیند. حدیث داریم هر هفته از کار ما آگاه است. آیه قرآن است «وَ سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ‏ الْغَیْبِ‏ وَ الشَّهادَةِ» (توبه/94) دو نفر بودند... حالا این خاطره را هم... یک صلوات دیگر هم بفرستید. (صلوات حضار)

یکی از مراجع درجه یک آیت الله العظمی میلانی بود مقیم مشهد، دهها سال است ایشان مرحوم شده است. طلبه‌ی نویی بودم، به نظرم سفر اولم بود. آمدم مشهد و ایشان برای علما در مسجد گوهرشاد درس می‌گفت. ما هم طلبه بودیم و رفتیم ایشان را ببینیم. من بچه بودم درسش را نمی‌فهمیدم، ولی رفتم آقا را ببینم. آن روز یک حدیثی نقل کرد که در نوجوانی این حدیث را گوش دادم و بعد هم رفتم این حدیث را پیدا کردم. حدیث قصه قشنگی است و برای فیلم هم خوب است. یعنی اگر هنرمندی پای تلویزیون نشسته می‌تواند این را فیلم کند. حدیث را خیلی گوش بدهید.

علم غیب امامان معصوم(ع)
یک نفر از یاران امام صادق نان خور بنی عباس بود. شیعه بود اما در دربار طاغوت بود. دربار بنی عباس، یک رفیق دلال داشت، به او گفت: تو شیعه هستی، نمی‌خواهی خدمت امام صادق برسیم؟ گفت: امام صادق به من راه می‌دهد؟ گفت: وقت می‌گیرم. گفت: اگر وقت گرفتی آقا مرا بپذیرد که الحمدلله! رفت به امام صادق گفت: یک نفر شما دارید در دربار است. در طاغوت است اما این شیعه است. می‌شود من او را خدمت شما بیاورم؟ مشکلی نیست. آمد و به امام صادق گفت: من در دربار هستم، بله اگر شماها دور بنی عباس را نمی‌گرفتید، آنها ما را خانه نشین نمی‌کردند. اگر نخ عقب سوزن نمی‌رفت، کسی سوزن را در فاستونی فرو نمی‌کرد. این شیرجه‌ای که سوزن در فاستونی می‌رود بخاطر نخ دم آن است.

گفت: من می‌توانم توبه کنم؟ فرمود: یک عمری در دربار بودی. همه درآمدهای تو حرام است. من امام صادق هستم به شما اجازه می‌دهم تمام اموالت را به فقرا بدهی و از شغلت استعفا بدهی. توبه تو این است. اینکه کار غلط بکنی و بعد هم بیایی بگویی: العفو، العفو، قرآن سر بگیری و بعد هم بگویی: تمام شد. اینطور نیست. توبه کسی که مال حرام خورده است، باید مال حرام را پس بدهد. نماز نخوانده باید نمازش را قضا کند. به کسی جسارت کرده باید عذرخواهی کند. گفت: اگر من چنین توبه‌ای کنم، اگر یک چنین توبه‌ای کردی که همه اموالت را پس دادی، از شغلت هم استعفا دادی، من امام صادق ضامن هستم که تو اهل بهشت باشی. گفت: باشد. رفت آقا استعفای او را نوشت. تمام اموالش هم داد، همه گفتند: آقا مردم دلشان لک میزند مدیر کل و استاندار شوند، تو چه پستی داری؟ گفت: باشد پست حرام است، استعفا دادم. مدتی گذشت و بین امام صادق و این آقا فاصله افتاد و چقدر گذشت کار ندارم. این دلال گاهی سر می‌زد. این دلالی که وقت گرفته بود از امام و ایشان را به خانه امام برده بود، یکبار آمد دیدی مریض است. رفت بیرون به شیعه‌ها گفت: بابا، اگر این در دربار بود، گروه گروه عیادت می‌آمدند، حالا شیعه هست و وصل به امام شده، بیایید ما برویم و او را تنها نگذاریم.
می‌گفت: هی آمد و شد. یکبار بالای سرش آمدم دیدم دارد جان می‌کند. همین آقایی که توبه کرده دارد جان می‌کند. یک نگاهی به من کرد و گفت: خدا خیرت بدهد دلالی کردی. وقت گرفتی و مرا نزد امام صادق بردی. امام صادق مرا راهنمایی کرد و من توبه کردم. خدا تو را خیر بدهد. به دلال دعا کرد. یک لحظاتی گذشته و نگذشته، یک مرتبه چشمش را باز کرد و گفت: امام صادق به وعده‌اش وفا کرد. وعده امام صادق چه بود؟ من برای تو... بگویید... بهشت را ضامن هستم. گفت: امام صادق وفا کرد.
این را گفت و مرد. دلال رفت شیعه را دعوت کرد و مراسم تشییع جنازه و کفن و دفن و ختم و مدتی هم گذشت و این دلال به مدینه خانه امام صادق رفت. تا در را زد، امام صادق قبل از اینکه بگوید: کیه؟ گفت:آقایی که از فلان منطقه آمدی، دوشنبه بیست دقیقه به ظهر به وعده‌مان وفا کردیم. می‌گفت: دوشنبه بیست دقیقه به ظهر همان دقیقه‌ای بود که من بالای سر آن بیمار بودم و گفت: امام صادق به وعده‌اش وفا کرد. امام صادق هم گفت: ما یک چنین دقیقه‌ای به وعده وفا کردیم. امام کارهای ما را می‌بیند. ما وارد حرم امام رضا می‌شویم، امام ما را می‌شناسد. شهداء شاهد هستند. کارهای ما را می‌دانند.

گاهی امام به افراد می‌گفت: اگر فکر می‌کنی این دیوار مزاحم دیدن ما هست، پس فرق ما با شما چیست؟ عنایت خدا این است که ما آن طرف دیوار هم می‌بینیم. گاهی کارهای قلبی ما را می‌دانند. کارهای قلبی ما را گاهی می‌بینند. یک نیت می‌کنی... یکی از مراجع بود، می‌گفت: یک نفر علم غیب داشت، نزد او رفتیم. گفتیم: یک نیتی می‌‌کنیم به ما بگو: نیت تو چه بود؟ می‌گفت: من نیت حضرت مهدی را کردم. گفتم: در ذهن من چه چیزی است؟ یک نگاهی کرد و گفت: کسی به ذهنت آمد که هستی به نوک انگشت او دارد می‌چرخد. «بِکُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ» (من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615) این هستی امام دارد، امام حی دارد، ما را می‌بیند و ضمناً دوستمان هم دارد. اینکه می‌گویند: امام بیاید همه را می‌کشد. از امام زمان یک وجود خشن معرفی می‌کنند. نه، امام زمان...

همراهی دانشمندان با امام زمان(عج)
امام زمان می‌تواند حکومت کند، بله. با این بمب‌ها و پیشرفت‌های علمی، امام چه می‌کند؟ امام وقتی آمد انقلاب کرد، خلبان‌های درجه یک آمدند تخصص‌شان را به امام واگذار کردند. یعنی در خدمت امام تخصص خودشان را به کار گرفتند. حدیث داریم هرکس سواد دارد دانشمندان مختلف از کره زمین می‌آیند و تخصص‌شان را به امام زمان عرضه می‌کنند.

می‌گوید: من یک چنین تخصصی دارم در خدمت شما هستم. صدها خلبانی که در آمریکا رفته بودند دوره دیده بودند، تا بازوی شاه شوند بازوی امام در جمهوری اسلامی شدند. روایت داریم همین کار در مورد امام زمان(ع) می‌شود. صدقه می‌دهیم برای سلامتی امام زمان بدهیم. دعا می‌کنیم «اللهم کن لولیک» را بخوانیم. اسم بچه‌هایمان را مهدی بگذاریم. نگوییم برادرم مهدی دارد، خواهرم هم مهدی دارد. خوب برادرت یخچال دارد، خواهرت هم فریزر دارد. او هم تلفن و موبایل دارد. این حرف‌ها نیاز نیست. در همه خانه‌ها زهرا باشد، فاطمه باشد، نگویید: خواهرم فاطمه دارد و برادرم علی دارد. این اسم‌ها کارساز است.

سه هزار تا علی آباد در ایران هست. این یعنی چه؟ یعنی ایران کشور شیعه است. اینها بار دارد. امام سجاد شهید شد. پدرش امام حسین شهید شد. پسرش زید شهید شد. پسر زید یحیی هم شهید شد. یعنی همه نسل در نسل شهید شدند. زن‌های خراسان در همان زمان امام باقر گفتند: امسال هر زن خراسانی پسر بزاید اسمش را یحیی می‌گذاریم. حالا که بناست بنی امیه نسل اهل‌بیت را می‌کشند. پس ما به جبران آن هر زنی پسر زایید اسم بچه‌اش را یحیی می‌گذاریم. ما با اسم می‌توانیم حساسیت نشان بدهیم. چرا اسم امام را که می‌برند سه تا صلوات می‌فرستند و اسم پیغمبر را یکی؟ مگر امام از پیغمبر بالاتر است؟ نه، روی حساب... شاه گفت: اسم خمینی را نبرید، ما گفتیم: به کوری چشم شاه، حالا که گفتید اسمش را نبرید، ما سه صلوات می‌فرستیم. (صلوات حضار)
مثل اینکه معاویه گفت: اسم علی روی بچه‌هایتان نگذارید. امام حسین گفت: حالا که معاویه می‌گوید: اسم علی نباشد من همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. علی اکبر کربلا، علی اصغر کربلا، علی اوسط، ما گاهی وقت‌ها اسم‌ها و صلوات‌ها بار چیز دارد... بار تهاجمی دارد. بار به کوری چشمت باشد.

گاهی وقت‌ها باید این کار را کرد. وگرنه ما نمی‌خواهیم بگوییم: امام از پیغمبر بالاتر است. نه! چون طاغوت نسبت به امام حساس است، ما به کوری چشم طاغوت اسم امام را که می‌بریم حساسیت نشان می‌دهیم. ما در مورد امام زمان باید حساسیت نشان بدهیم. اگر کسی سهم امام را نمی‌دهد. بگوید: من تا به حال خمس ندادم، سهم امام هم نمی‌دهم. آنوقت این چطور رویش می‌شود گریه کند برای حضرت زهرا؟ چته؟ زهرا مظلوم است. چه شده؟ حقش را در فدک خوردند. آنها در صدر تاریخ حق زهرا را خوردند، تو حق امام زمان را نخوردی؟ تو هم مثل او هستی. او حق مادر را خورد، تو حق بچه‌اش را می‌خوری.

به دلم نمی‌چسبد. برو نزد مرجعی که به دلت بچسبد. یک آدم خوب که هست. حالا اگر یک زمانی همه بد شدند، قرائتی بد شد، او بد شد، او بد شد. تک تک آخوندها بد شدند. باز هم شما باید خمس بدهید. چرا؟ برای اینکه یک آدم خوب هم نبود؟ اگر یک نانوایی باز باشد، شما حق ندارید دست خالی به خانه بیایید. به خانم بگو: والله! نانوایی بسته بود. می‌‌گوید: ببین نانوایی بسته بود. یک نانوایی هم باز نبود؟ یک داروخانه هم باز نبود؟ یک داروخانه باز باشد، حق نداری نسخه‌اش را نخری. یک نانوایی باز باشد حق نداری دست خالی به خانه بیایی. یک آدم خوب روی کره زمین هست؟ ممکن است دلت از من چرکین شود و بگویی: من قرائتی را دوست داشتم، حالا دیگر دوستش ندارم. البته اینکه دوستش نداریم باید مبنا داشته باشد. گاهی وقت‌ها الکی با کسی دوست هستیم. الکی هم کینه کسی را داریم. یک بنده خدایی رسید گفت: آقای قرائتی، من تو را دوست داشتم. عقیده‌ام از تو هم رفت.

گفتم: می‌شود بفرمایید چرا. گفت: آقازاده شما چنین کرده، چنین کرده، خوب که گفت: پسرم چه کرده، گفتم: اصلاً زن من پسر نزاییده است. بچه‌های من همه دختر هستند و دخترهایم را شوهر دادم رفته ‌اند. چون گاهی وقت‌ها روی یک چیزی حساسیت دارند، وقتی وارسی می‌کنی چیز دیگر از آب درمی‌آید. باید حساب کنیم با کسی الکی دوست نشویم یا دشمن نشویم. خیلی از عقیده‌های ما دروغ است. پایه ندارد. می‌گویند: زن یک دنده از مرد کمتر دارد. دروغ است، شما یک شب عمه‌ات را بخوابان و دنده‌اش را بشمار. دنده‌های زن و مرد فرق نمی‌کند. سیزده نحس است. دروغ است، حضرت علی سیزده رجب به دنیا آمد. عطسه کردی صبر کن. دروغ است. عطسه کردی عجله کن. حدیث داریم عطسه کردی عجله کن، صبر نکن! ما باید حبّ و بغضمان ریشه داشته باشد. به چه دلیل؟ روی موج حرکت نکنیم. سوار موج نشویم. خدایا هرچه به عمر ما اضافه می‌کنی به معرفت ما، مودت ما، اطاعت ما نسبت به خودت و اولیائت بیفزا. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی، یارانش را یاری بفرما. مشکلات فرد و جامعه و دولت و ملت ما را در سایه امام زمان حل و شر اشرار به خودشان برگردان.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

خوانده شده 1117 مرتبه